نتایج جستجو

عَلَيْهِم قُل قَالُوا کَفَرُوا لَم جَزَاء قَبْلِهِم إِذ أَشَدّ بَل قَوْم فَمَا بِهِم أَو الْقِيَامَة فِيهَا رَبّک أَنّهُم فِرْعَوْن ضَل يَا يَخْتَلِفُون حَاق

أَضْغَانَهُم أَنْفُسَهُم الشّيْطَان أَرَاد يَسْتَبْشِرُون الْمُؤْمِنُون بِهِم عَذَاب لَو يَنْتَه فَأَحْبَط يَهْدِي مِن فِيهَا تُصِيبَنَا مَاتُوا يَحِيف

كثيرى است از گذشتگان و كمى از آخر مانده‏ها، آنها بر كرسيهاى رديف هم يا متصل بهم نشسته‏اند. اين لفظ فقط يكبار در قرآن مجيد آمده است. على من وکء سرر ها اخر

أن جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم و ضاق بهم ذرعًا) «سىء» متعدى به باى سببى است. «سىء بهم» یعنى، به سبب حضور آنان، ناراحت شد. «ضاق بهم ذرعاً» به معناى تنگ شدن

المرجفون فى المدینة لنغرینّک بهم) ۹ - پیامبراکرم(ص) در مدینه، حاکمیت مقتدرانه داشت. (لئن لم ینته المنفقون ... لنغرینّک بهم) ۱۰ - منافقان، از جمله عوامل

وزن ارث) گرفته شده که به معناى اصل و اساس مى باشد و گاهى نیز به هر چیزى که بهم پیوسته و ترکیب شده است گفته مى شود، و به همین جهت به تخت هاى کوتاه «کُرْسى»

ملائکه: خواسته هاى ملائکه ۲; ملائکه و ابراهیم(ع) ۲ و لما جاءت رسلنا لوطًا سىء بهم دعائم الإسلام ، ج ۱ ، ص ۱۶۶; بحارالأنوار ، ج ۸۲ ، ص ۳۲۵ ، ح ۲۰. تفسیرعیاشى،

کَشَفْنَا غَيْر الدّين مُتَرَبّص لَمَسَخْنَاهُم الْمَغْضُوب تِسْعُون کُل مَا بِهِم يَکْسِبُون نَعْجَة مُسْتَقِيم نَخْزَى مَکَانَتِهِم قُل بِالْحَق بَيْنَنَا

خطاکاران است. (إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر) ۷ - علم خداوند، پشتوانه دقّت در حسابرسى و مجازات انسان ها در قیامت است. (إنّ ربّهم بهم یومئذ لخبیر) انسان: دقت

(أسمع بهم و أبصر یوم یأتوننا) «أسمع بهم» و «أبصر» صیغه هاى تعجب هستند، یعنى چقدر شنوا و بینا هستند!؟. ۲- قیامت، روز ظهور و بروز حقایق است. (أسمع بهم و أبصر

أم أراد بهم ربّهم رشدًا) ۴ - منوعیت جن از استراق سمع آسمان، در جهت خیر و صلاح اهل زمین است. (و أنّا لاندرى أشرّ أُرید بمن فى الأرض أم أراد بهم ربّهم رشدًا)

یوسف(ع) ، بنیامین و لاوى ، اطمینان داشت. (عسى الله أن یأتینى بهم جمیعًا) مراد از ضمیر جمع در «بهم» یوسف(ع) ، بنیامین و لاوى است. ۱۲- یعقوب(ع) به مراجعت سه

قرار داده‏ايم و رابطه موهوم دنيايى قطع شده وهيچ نتوانند آن فاصله را پيموده و بهم ديگر برسند. از اين ماده دو لفظ بيشتر در قرآن مجيد نداريم. وَ أَو شَکُور بِمَا

قرار داده‏ايم و رابطه موهوم دنيايى قطع شده وهيچ نتوانند آن فاصله را پيموده و بهم ديگر برسند. از اين ماده دو لفظ بيشتر در قرآن مجيد نداريم. هم ل رئى جرم ب هن

منظور از نبات در آيه موّادى است كه گياه را تشكيل مى‏دهند و آنها به واسطه بهم آميخته و ممتزج مى‏شوند و به صورت گياه در مى‏آيند. على هذا با «به» براى سببيّت

كثيرى است از گذشتگان و كمى از آخر مانده‏ها، آنها بر كرسيهاى رديف هم يا متصل بهم نشسته‏اند. اين لفظ فقط يكبار در قرآن مجيد آمده است. مُتّکِئِين سُرُر عَلَيْهَا

الرسول لو تسوّى بهم الارض) ۵- انکار رسالت پیامبر اسلام (ص)، موجب سرافکندگى و شرمسارى در قیامت (یومئذ یودّ الذین کفروا و عصوا الرسول لو تسوّى بهم الارض) «الرسول»

آواره شدن شان همراه با لعن خدا مى شد. (لئن لم ینته المنفقون ... لنغرینّک بهم ثمّ لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً. ملعونین) «ملعونین» حال براى ضمیر فاعلى «لایجاورون»

و شما می‌نگریستید (و می‌دیدید که بعد از بیرون رفتنتان، دریا چگونه بر آنان بهم می‌آید). و چون دریا را برایتان شکافتیم، پس شما را نجات دادیم، و فرعونیان را

در شكاف كوه و گودالها و چاه‌ها پنهان شدند و همه يكديگر را در بغل گرفتند و بهم چسبيدند، باد همه ايشان را از آن مكانها بركنده برون انداخت و مستأصل ساخت. محمد

(اللّه یستهزئ بهم و یمدّهم فى طغینهم یعمهون) برداشت فوق بر اساس این احتمال است که: جمله «یمدّهم ...» تفسیر وبیان جمله «اللّه یستهزئ بهم» باشد. ۹ - مؤمنان

آفريده شده از دو عنصر كه آب و خاك است؛ چون آب و خاك بهم ممزوج شوند آن را طين گويند. چون هوا و آتش بهم ممزوج شوند آن را مارج گويند. و چنانچه تناسل در بشر

مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ «49» و در آن روز مجرمان را مى‌بينى كه در غل و زنجير بهم بسته شده‌اند. وَ تَرَى الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفادِ

و با رطوبت‏اند و در كنار درياها و قاره‏ها با بادهاى گرم ملاقات مى‏كنند و بهم مى‏آميزند (و ظاهراً مراد از ناشرات پراكنده شونده‏هاست) و آنها بادهاى ديگر

آب ريزان پى در پى را تا بيرون آوريم بآن حبوبات و گياه را و بوستانهائى كه بهم پيچيده باشد درختان آنها. تفسير گفته‌اند بعد از بعثت حضرت ختمى مرتبت و اخبار

آب ريزان پى در پى را تا بيرون آوريم بآن حبوبات و گياه را و بوستانهائى كه بهم پيچيده باشد درختان آنها. تفسير گفته‌اند بعد از بعثت حضرت ختمى مرتبت و اخبار

آسمان را بآبى سخت ريزنده‌ و روان كرديم‌ جلد 5 صفحه 101 از زمين چشمه‌هائى پس بهم پيوست آب بر نهجى كه بتحقيق مقدّر شده بود و برداشتيم او را بر كشتى داراى تخته‌هاى

می‌شوند و) به آتش نموده می‌شوند، در حالی که بر اثر مذلّت و خواری کز کرده‌اند و بهم آمده‌اند و زیر چشمی مخفیانه (به آتش) می‌نگرند! (در این هنگام) مؤمنان می‌گویند:

فى لا يدى عزم نفث حتى الا هم لسن امر وفى فقه امن کفر اتى ولد بلغ جعل عرف بهم الذى کتب ترک وقب اخذ طعم يسر اجل لکن ها نعم انن نصب ايى عشر وقى او غسق يا

سبزینه، دانه‌های تنگاتنگ یکدیگر، و از شکوفه‌های درخت خرما خوشه‌های آویزان نزدیک بهم و در دسترس، و باغهای انگور و زیتون و انار پدید می‌سازیم که (در شکل و مزه و

آب ريزان پى در پى را تا بيرون آوريم بآن حبوبات و گياه را و بوستانهائى كه بهم پيچيده باشد درختان آنها. تفسير گفته‌اند بعد از بعثت حضرت ختمى مرتبت و اخبار

آب ريزان پى در پى را تا بيرون آوريم بآن حبوبات و گياه را و بوستانهائى كه بهم پيچيده باشد درختان آنها. تفسير گفته‌اند بعد از بعثت حضرت ختمى مرتبت و اخبار

براى تو و ذريّه‌ات و قسم ياد فرمود بعزّت و جلال خود كه اگر تمام خلق يك چشم بهم زدن كوتاهى كنند در اداء حق تو و ذريّه طاهره‌ات همه را داخل در جهنّم خواهم

رحمنهم و کشفنا ما بهم من ضرّ) ۳ - لزوم سپاس گزارى به درگاه خداوند، در رفع گرفتارى ها و برطرف شدن مشکلات (و لو رحمنهم و کشفنا ما بهم من ضرّ للجّوا) چنان

أَحْسَن لا أَرْسَلْنَاک بِأَيّکُم الْعِلْم يُبْصِرُون إِلاّ الْأَوّلِين بِهِم يَعْمَل امْرَأَتَه آبَائِنَا أُمّهَاتِکُم بَل هِي أَنّا الرّوح مَن کُل لَقَد

و داناى استوار كار است. خداوند (با نشان دادن جهان هستی به گونه‌ی یک واحد بهم پیوسته و یک نظام یگانه و ناگسسته، عملاً) گواهی می‌دهد این که معبودی جز او

پس برمى‌گردند از آنچه گفتند پس بر آنها است آزاد كردن بنده‌اى پيش از آنكه بهم رسند آن دو اين است كه پند داده ميشويد بآن و خدا بآنچه ميكنيد آگاه است‌ پس

کفرپیشگان را احاطه خواهد کرد. (ألا یوم یأتیهم ... و حاق بهم ما کانوا به یستهزءون) جمله «حاق بهم» عطف بر «لیس مصروفاً» است و به قرینه «یأتیهم» فعل ماضى «حاق»

النارَ» زن ابولهب بنام امّ جميل خواهر ابوسفيان، زنى فتنه‏انگيز و سخن چين و دو بهم زن بود نقل شده خارها را مى‏آورد و زير پاى حضرت رسول «صلى اللّه عليه و آله»

به در و ياقوت و زمرد و مرصع و مكلل به انواع جواهر نزديك يكديگر نهاده شده و بهم پيوسته مانند تداخل حلقه‌هاى زره در يكديگر. چون سابقان خواهند بالاى آن‌ «1»

براى تو و ذريّه‌ات و قسم ياد فرمود بعزّت و جلال خود كه اگر تمام خلق يك چشم بهم زدن كوتاهى كنند در اداء حق تو و ذريّه طاهره‌ات همه را داخل در جهنّم خواهم

براى تو و ذريّه‌ات و قسم ياد فرمود بعزّت و جلال خود كه اگر تمام خلق يك چشم بهم زدن كوتاهى كنند در اداء حق تو و ذريّه طاهره‌ات همه را داخل در جهنّم خواهم

براى تو و ذريّه‌ات و قسم ياد فرمود بعزّت و جلال خود كه اگر تمام خلق يك چشم بهم زدن كوتاهى كنند در اداء حق تو و ذريّه طاهره‌ات همه را داخل در جهنّم خواهم

متحيّر و خيره گردد و قمّى ره نقل فرموده كه خيره ميشود چشم بطوريكه نتواند آنرا بهم زند و بفتح راء نيز قرائت شده و ماه بى‌نور گردد و آفتاب و ماه با هم يكجا جمع

لازم است درباره چند آيه سخن گفت: الف: [يونس:22]. ممكن است بگوئيم: باء در «بِهِمْ» براى تعديه است يعنى است يعنى كشتى‏ها آنها را روان كردند، ولى به قاموس و

حَاق الْأَرْض بِه إِن يَسْتَهْزِءُون أَن ضَاق قَال ذَرْعا سِيء عَلَيْهِم بِهِم لَو رَبّهُم لُوطا يَوْم قَالُوا هُو عَلَى آمَنُوا عَمِلُوا رُسُلُنَا لَمّا

پس برمى‌گردند از آنچه گفتند پس بر آنها است آزاد كردن بنده‌اى پيش از آنكه بهم رسند آن دو اين است كه پند داده ميشويد بآن و خدا بآنچه ميكنيد آگاه است‌ پس

ميخواست‌ و از ديوان هر سازنده بنا و فرو رونده در دريا را و دسته ديگرى كه بهم بسته شده بودند در زنجيرها اينست بخشش ما پس ببخش يا نگاه دار بدون شمار و همانا

ميخواست‌ و از ديوان هر سازنده بنا و فرو رونده در دريا را و دسته ديگرى كه بهم بسته شده بودند در زنجيرها اينست بخشش ما پس ببخش يا نگاه دار بدون شمار و همانا

نقل شده كه تغيير زمين بآنستكه كوههايش حركت كنند و بگردش در آيند و درياهايش بهم راه پيدا كنند و يكى شوند و روى زمين چنان مساوى شود كه كجى و راستى و پستى و

نيز خالصانه مطرح شود، زبان مخالف بسته مى‌شود. لكن خطر آنجاست كه حقّ و باطل، بهم آميخته شده و از هر كدام بخشى چنان جلوه داده شود كه زمينه‌ى تسلّط شيطان بر

یافتن) بوده است که «قاف» اول تبدیل به «واو» و سپس به «الف» شده است! «حاقَ بِهِمْ» به معناى «وارد شد بر آنها» مى باشد. اما بعضى مانند: «قرطبى» در ذیل آیه

گشت گوشهاشان و شكافت دلهاشان و متفرّق شد كبدهاشان و تمامى مردند در يك چشم بهم زدن بزرگ و كوچك و باقى نماند از براى آنها هيچ چيز از شتر و گوسفند و غيره مگر

ابو جهل گفت خطبه بود گفت خير خطبه كلامى است متّصل بهم و شبيه بيكديگر و اين منثور بود و اجزايش شبيه بهم نبود ابو جهل گفت شعر بود گفت خير آيا نميدانى كه من

have lingered only for ten.” ترتیل: ترجمه: «یَتَخَافَتُونَ»: با صدای آهسته بهم می‌گویند. «إِن لَّبِثْتُمْ»: نمانده‌اید و توقّف نکرده‌اید (نگا: یونس / ).

«فَشَرِّدْ بِهِمْ» 5- با آنكه اسلام، دين رأفت ورحمت است، ولى خيانت وپيمان‌شكنى و بهم‌زننده نظم و امنيّت را تحمّل نمى‌كند. «فَشَرِّدْ بِهِمْ» جلد 3 - صفحه

ابو جهل گفت خطبه بود گفت خير خطبه كلامى است متّصل بهم و شبيه بيكديگر و اين منثور بود و اجزايش شبيه بهم نبود ابو جهل گفت شعر بود گفت خير آيا نميدانى كه من

ابو جهل گفت خطبه بود گفت خير خطبه كلامى است متّصل بهم و شبيه بيكديگر و اين منثور بود و اجزايش شبيه بهم نبود ابو جهل گفت شعر بود گفت خير آيا نميدانى كه من

ابو جهل گفت خطبه بود گفت خير خطبه كلامى است متّصل بهم و شبيه بيكديگر و اين منثور بود و اجزايش شبيه بهم نبود ابو جهل گفت شعر بود گفت خير آيا نميدانى كه من

ميخواست‌ و از ديوان هر سازنده بنا و فرو رونده در دريا را و دسته ديگرى كه بهم بسته شده بودند در زنجيرها اينست بخشش ما پس ببخش يا نگاه دار بدون شمار و همانا

ميخواست‌ و از ديوان هر سازنده بنا و فرو رونده در دريا را و دسته ديگرى كه بهم بسته شده بودند در زنجيرها اينست بخشش ما پس ببخش يا نگاه دار بدون شمار و همانا

ميخواست‌ و از ديوان هر سازنده بنا و فرو رونده در دريا را و دسته ديگرى كه بهم بسته شده بودند در زنجيرها اينست بخشش ما پس ببخش يا نگاه دار بدون شمار و همانا

نقل شده كه تغيير زمين بآنستكه كوههايش حركت كنند و بگردش در آيند و درياهايش بهم راه پيدا كنند و يكى شوند و روى زمين چنان مساوى شود كه كجى و راستى و پستى و

یعبدون الجنّ أکثرهم بهم مؤمنون) ۸ - امکان تفاوت داشتن ظاهر و باطن انسان و ناهم خوانى باور درونى با رفتار ظاهرى (یعبدون الجنّ أکثرهم بهم مؤمنون) خداوند متعال

محشر به آنى خواهد شد. بنا به روايتى محاسبه فرمايد خلايق را خداوند به يك چشم بهم زدن. و از حضرت امير المؤمنين سؤال شد چگونه محاسبه فرمايد خلق را با بسيارى

متحيّر و خيره گردد و قمّى ره نقل فرموده كه خيره ميشود چشم بطوريكه نتواند آنرا بهم زند و بفتح راء نيز قرائت شده و ماه بى‌نور گردد و آفتاب و ماه با هم يكجا جمع

متحيّر و خيره گردد و قمّى ره نقل فرموده كه خيره ميشود چشم بطوريكه نتواند آنرا بهم زند و بفتح راء نيز قرائت شده و ماه بى‌نور گردد و آفتاب و ماه با هم يكجا جمع

متحيّر و خيره گردد و قمّى ره نقل فرموده كه خيره ميشود چشم بطوريكه نتواند آنرا بهم زند و بفتح راء نيز قرائت شده و ماه بى‌نور گردد و آفتاب و ماه با هم يكجا جمع

نقل شده كه تغيير زمين بآنستكه كوههايش حركت كنند و بگردش در آيند و درياهايش بهم راه پيدا كنند و يكى شوند و روى زمين چنان مساوى شود كه كجى و راستى و پستى و

lies about Allah after that—these are the unjust. ترتیل: ترجمه: «إِفْتَرَی»: بهم بافت. دروغ بست. نسبت ناروا داد. Tabber requires Javascript to function. آيات

الْبَحْرَيْنِ‌: و پروردگار شما آن ذاتى است كه به حكمت شامله مجاور و ملاصق بهم ساخت دو دريا را بى‌آنكه بهم آميزد، هذا عَذْبٌ فُراتٌ‌: اين يكى آبى است شيرين و بسيار خوش

قارعه است براى آنكه كوبنده و شكننده و پراكنده كننده اجزاء عالم دنيا است و بهم زننده اوضاع و احوال آن و با اينهمه اوصاف قبيله ثمود كه قوم حضرت صالح بودند

بهره‌مند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم- وَ كُنتُم‌ أَزواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ ما أَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ

اوضاع بپا شدن قيامت را بيان فرموده باين تقريب كه وقتى كه نور آفتاب پيچيده بهم شود و در آفاق منبسط نگردد چون تكوير بمعناى پيچيدن و دور زدن است و قمّى ره

اوضاع بپا شدن قيامت را بيان فرموده باين تقريب كه وقتى كه نور آفتاب پيچيده بهم شود و در آفاق منبسط نگردد چون تكوير بمعناى پيچيدن و دور زدن است و قمّى ره

بردارنده، لَها طَلْعٌ نَضِيدٌ: مر آن درختان راست غلاف خرما كه درهم چيده و بهم رسته. مراد تراكم شكوفه است يا كثرت ميوه. تنبيه: خصوص ذكر درخت خرما به جهت

آنها دريد و دلها را شكافت و جگرهاى آنها را پاره پاره كرد. پس همگى در يك چشم بهم زدن مردند، و هيچ صاحب صدائى در ميان ايشان نماند. «1» تنبيه: راضى بودن يا نبودن

ابو جهل گفت خطبه بود گفت خير خطبه كلامى است متّصل بهم و شبيه بيكديگر و اين منثور بود و اجزايش شبيه بهم نبود ابو جهل گفت شعر بود گفت خير آيا نميدانى كه من

ابو جهل گفت خطبه بود گفت خير خطبه كلامى است متّصل بهم و شبيه بيكديگر و اين منثور بود و اجزايش شبيه بهم نبود ابو جهل گفت شعر بود گفت خير آيا نميدانى كه من

براى تو و ذريّه‌ات و قسم ياد فرمود بعزّت و جلال خود كه اگر تمام خلق يك چشم بهم زدن كوتاهى كنند در اداء حق تو و ذريّه طاهره‌ات همه را داخل در جهنّم خواهم

شَيْ‌ءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ «30» آيا كافران نمى‌بينند كه آسمان‌ها و زمين بهم بسته بودند، پس ما، آن دو را از يكديگر باز كرديم و هر چيز زنده را از آب پديد

زنند، نه از راه و رسم خبرى، و نه از خدا و پيغمبر اثرى، شطح و طاماتى بهم ساخته، و ترهاتى بهم بافته، عوام بيچاره را فريب دهند، دعوى كشف و كرامات نمايند، هزله

بهره‌مند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم- وَ كُنتُم‌ أَزواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ ما أَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ

در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان

در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان

بهره‌مند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم- وَ كُنتُم‌ أَزواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ ما أَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

اوضاع بپا شدن قيامت را بيان فرموده باين تقريب كه وقتى كه نور آفتاب پيچيده بهم شود و در آفاق منبسط نگردد چون تكوير بمعناى پيچيدن و دور زدن است و قمّى ره

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

فرياد جبرئيل گوشهاى آنها را پاره و دلهاشان را متلاشى فرمود و همه در يك چشم بهم زدن مردند و بدنهاشان خشك و خرد شد مانند گياه خشك كه صاحب محوّطه‌ئى از چوب

مجوز تكرار آن باشد به يك لفظ يا به چند لفظ بقدر شدت تأكيد، خواه مكررات وصل بهم باشد، يا فصل داشته باشد. و مراد به تكرار، تكرار يك جمله و يك مطلب است، نه

نقل شده كه تغيير زمين بآنستكه كوههايش حركت كنند و بگردش در آيند و درياهايش بهم راه پيدا كنند و يكى شوند و روى زمين چنان مساوى شود كه كجى و راستى و پستى و

خواهد بود، لذا درجات انبياء بر اولياء و اولياء بر مؤمنان مقدم، و مؤمنان نسبت بهم به حسب ايمان تفاوت دارند: ذُو الْعَرْشِ‌: صاحب عرش عظيم و خالق آن. تنبيه:

(۵۵۳ بار) نا (۱۱۸۲ بار) يَوْم وَ لٰکِن الظّالِمُون أَبْصِر الْيَوْم فِي بِهِم ضَلاَل أَسْمِع عَظِيم مُبِين أَنْذِرْهُم مَشْهَد در حال بارگیری...

فَرِيق مَا بَعْد مِنْهُم ثُم مِن تَاب الْعُسْرَة عَلَيْهِم سَاعَة إِنّه فِي بِهِم اتّبَعُوه رَءُوف الّذِين در حال بارگیری...

ثلث‌ (۳۲ بار) ال عَلَى الّذِين خُلّفُوا عَلَيْهِم وَ رَحِيم رَءُوف حَتّى بِهِم إِذَا ضَاقَت إِنّه الْأَرْض تَاب بِمَا رَحُبَت در حال بارگیری...

وَ غَيْر لَمّا عَذَاب جَاءَت رُسُلُنَا آتِيهِم لُوطا إِنّهُم سِيء رَبّک بِهِم أَمْر جَاء قَد در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه ضيق‌ (۱۳ بار) وَ بِهِم ذَرْعا سِيء لُوطا رُسُلُنَا جَاءَت لا قَالُوا قَال لَمّا هٰذَا يَوْم تَخَف عَصِيب أَن تَحْزَن در حال بارگیری

(۲۴۱ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) فِي يَتّقُون فَإِمّا لا الْحَرْب هُم فَشَرّد وَ بِهِم مَرّة مَن کُل خَلْفَهُم لَعَلّهُم يَذّکّرُون در حال بارگیری...

يَذّکّرُون وَ قَوْم لَعَلّهُم خِيَانَة خَلْفَهُم فَانْبِذ مَن إِلَيْهِم بِهِم عَلَى فَشَرّد سَوَاء إِن اللّه در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه سوى‌ (۸۳ بار) وَ بِهِم لَو الرّسُول الْأَرْض عَصَوُا لا کَفَرُوا يَکْتُمُون الّذِين اللّه حَدِيثا يَوَدّ يَا يَوْمَئِذ در حال بارگیری

آیات شامل این کلمه صرف‌ (۳۰ بار) عَنْهُم لَيْس مَا وَ يَأْتِيهِم يَوْم حَاق بِهِم أَلا يَحْبِسُه کَانُوا لَيَقُولُن بِه يَسْتَهْزِءُون مَعْدُودَة أُمّة در

إِلاّ ثُقِفُوا فِيهَا يُجَاوِرُونَک أُخِذُوا وَ لا قُتّلُوا ثُم تَقْتِيلا بِهِم سُنّة اللّه لَنُغْرِيَنّک در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه اتى‌ (۵۵۳ بار) ن‌ (۲۳۵ بار) ى‌ (۱۰۴۴ بار) أَن بِهِم جَمِيعا اللّه إِنّه عَسَى جَمِيل هُو فَصَبْر الْعَلِيم الْحَکِيم أَمْرا وَ تَوَلّى

فِي الْإِنْجِيل سُوقِه يُعْجِب مَثَلُهُم الزّرّاع وَ لِيَغِيظ التّوْرَاة بِهِم الْکُفّار در حال بارگیری...

بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) يُعْجِب عَلَى الزّرّاع فَاسْتَوَى فَاسْتَغْلَظ لِيَغِيظ بِهِم فَآزَرَه الْکُفّار شَطْأَه وَعَد أَخْرَج اللّه کَزَرْع الّذِين الْإِنْجِيل

آیات شامل این کلمه عجب‌ (۲۷ بار) الزّرّاع سُوقِه لِيَغِيظ عَلَى فَاسْتَوَى بِهِم الْکُفّار فَاسْتَغْلَظ وَعَد فَآزَرَه اللّه شَطْأَه الّذِين أَخْرَج آمَنُوا

کَسَبُوا لٰکِن عَمِلُوا عَنْهُم أَغْنَى مِن فَمَا حَاق الّذِين اللّه ظَلَمُوا بِهِم قَبْلِهِم ظَلَمَهُم هٰؤُلاَء سَيُصِيبُهُم بِه در حال بارگیری...

این کلمه حرب‌ (۱۱ بار) ال وَ تَضَع فِي أَوْزَارَهَا إِمّا فَإِمّا فَشَرّد بِهِم حَتّى تَثْقَفَنّهُم ذٰلِک فِدَاء مَن يَتّقُون لَو خَلْفَهُم لا يَشَاء هُم

عصو (۴۴ بار) عصى‌ (۴۴ بار) وَ الرّسُول کَفَرُوا لَو الّذِين تُسَوّى يَوَدّ بِهِم شَهِيدا يَوْمَئِذ الْأَرْض هٰؤُلاَء لا عَلَى يَکْتُمُون اللّه در حال بارگیری

رَيْب بِمَن نَظُن فِي لَه إِلاّ الْأَرْض ظَنّا يَجِد أَم الْآن أَرَاد حَق بِهِم اللّه نَحْن در حال بارگیری...

شَطْأَه عَلّمَه يُوحَى الزّرّاع دَنَا أَخْرَج وَحْي کَزَرْع فَتَدَلّى لِيَغِيظ بِهِم الْإِنْجِيل الْکُفّار فِي مَثَلُهُم وَعَد اللّه در حال بارگیری...

فِي أَن اتّبَعُوه هُزُوا عَلَيْهِم صَبَرْنَا إِنّه عَلَيْهَا الّذِين وَ بِهِم الْأَنْصَار در حال بارگیری...

يَرِثُهَا هٰذَا أُمَما لَبَلاَغا رَشَدا لِقَوْم رَبّهُم أَن عَابِدِين کُنّا بِهِم قَطّعْنَاهُم الذّکْر أَرَاد طَرَائِق بَعْد رَحِيم بَلَوْنَاهُم مِن قِدَدا

فَأَخَذْنَاهُم نُزّل کَذّبُوا يَخْسِف بَأْسُنَا اللّه بَيَاتا لٰکِن مَا بِهِم لِلنّاس الْأَرْض هُم أَو نَائِمُون در حال بارگیری...

(الهى) آگاهى داشت (به سليمان) گفت: من آن (تخت) را قبل از آن كه پلكِ چشمت بهم بخورد نزد تو مى‌آورم. (سليمان پذيرفت و او تخت را آورد.) همين كه (سليمان) آن

عَلاَمَات أَن رَب سَلَک نَزّل إِنّهُم بِکُم سَقْفا رَوَاسِي بِالنّجْم عَصَوْنِي بِهِم هُم فَأَخْرَجْنَا اللّه مَحْفُوظا بِه اتّبَعُوا أَزْوَاجا فِي در حال بارگیری

مَعَکُم تُصِبْهُم إِلاّ نَزَعْنَاهَا ضَرّاء إِنّي مَا عَلَيْک مَسّتْهُم مِنْه بِهِم يَتَکَلّم فَانْتَظِرُوا سَيّئَة حَاق فَهُو لِلّه إِنّه حَفِيظا لَهُم لَيَئُوس

ضَاقَت إِذَا وَ الثّلاَثَة عَلَى رَحِيم عَلَيْهِم رَءُوف الْأَرْض بِمَا بِهِم رَحُبَت إِنّه در حال بارگیری...

فرياد جبرئيل گوشهاى آنها را پاره و دلهاشان را متلاشى فرمود و همه در يك چشم بهم زدن مردند و بدنهاشان خشك و خرد شد مانند گياه خشك كه صاحب محوّطه‌ئى از چوب

در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان

در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان

در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان

بهره‌مند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم- وَ كُنتُم‌ أَزواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ ما أَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ

بهره‌مند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم- وَ كُنتُم‌ أَزواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ ما أَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

اوضاع بپا شدن قيامت را بيان فرموده باين تقريب كه وقتى كه نور آفتاب پيچيده بهم شود و در آفاق منبسط نگردد چون تكوير بمعناى پيچيدن و دور زدن است و قمّى ره

خرمائى است كه آن را كفرى و خيلى لطيف است. نزد بعضى بقدرى لطيف باشد كه چون بهم خورد خرد گردد از غايت لطافت. نزد جمعى خرمائى است كه هسته ندارد. «1» نكته:

12 - صفحه 218 را از كدورت جلا مى‌بخشد وبا و طاعون و امراضى كه از فساد هوا بهم مى‌رسد زايل مى‌نمايد و آفت درختان و زراعات را رفع كند «1». فَأَنْبَتْنا بِهِ‌:

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان

در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان

در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان

بآن عالم دنيا خراب و ويران گردد و زمين و كوهها از جاى خودشان بلند شوند و بهم خورده و كوفته شوند يكمرتبه و اجزاء آنها نرم و متلاشى گردد پس آنروز روز وقوع

بِالْمَغْفِرَة تِجَارَتُهُم عَنْهُم لا شَيْئا يُزَکّيهِم الْآخِرَة أَصْبَرَهُم بِهِم عَلَى کَانُوا النّار مُهْتَدِين در حال بارگیری...

«سِیىءَ» از مادّه «ساء» به معناى بد حال شدن و ناراحت گشتن است. سوء (۱۶۷ بار) وَ بِهِم لُوطا رُسُلُنَا ضَاق جَاءَت لَمّا ذَرْعا أَن مَرْدُود غَيْر الْغَابِرِين

عَنْهُم مَعْدُودَة لَيْس أُمّة مَصْرُوفا إِلَى الْعَذَاب وَ حَاق أَخّرْنَا بِهِم لَئِن در حال بارگیری...

الْأَرْض أَسَرّ تَقْرَبُوا لِهٰؤُلاَء أَظْهَرَه عِبْرَة إِذ بَيْن الصّلاَة بِهِم قَصَصِهِم فِيه عَلَيْه الْحَکِيم يَدَيْه أَرْکَسَهُم تُسَوّى رَيْب لَو عِنْد

يَرْکُضُون يَک خَلَت تَرْکُضُوا الّذِين عِلْم مَا أَنْشَأْنَا مُشْرِکِين بِهِم فَتُخْرِجُوه کَفَرْنَا فِي فَلَم کَذّب عِبَادِه کَذٰلِک لَنَا ارْجِعُوا حَاق

نقل شده كه تغيير زمين بآنستكه كوههايش حركت كنند و بگردش در آيند و درياهايش بهم راه پيدا كنند و يكى شوند و روى زمين چنان مساوى شود كه كجى و راستى و پستى و

مى‌بخشد و وبا و طاعون و امراضى كه از فساد هوا بهم رسد زايل گرداند، و آفت يرقان كه در زراعات و درختان بهم رسد برطرف نمايد «1». و تفكر كن در اصناف درختان

کلمه طغو (۳۹ بار) طغى‌ (۳۹ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) وَ فِي يَعْمَهُون الّذِين بِهِم أُولٰئِک يَسْأَلُونَک فَمَا لَو لِقَاءَنَا نَذَرُهُم عَن يَمُدّهُم يَذَرُهُم

مَن الْجِن مِنْه أَنّا الرّزّاق أَرَاد هَاتَيْن عَشْرا إِثْمِک ذُو رَصَدا بِهِم لِأَقْتُلَک فَتَکُون رَزَقَنِي أَتْمَمْت عَلَى خَيْر شَاء خَلَقْت الْقُوّة

قَال قَبْل سُنّة يَنْظُرُون حَيْث يَا مَا ظُلَل عَقِيم الْمُلْک السّاعَة بِهِم قَوْمَک يَوْمَئِذ قَوْم نُرْسِل لا حَکِيم فَأَمِن هَل حَتّى أَنْذِر لِلّه

أَنْتُم الّذِي قَال يَا أَنّى اتّقُوا فَالْيَوْم رِجَال الّذِين أَيّهَا بِهِم لَهُم يُؤَاخِذُکُم اسْتَکْبَرُوا يَمْلِک أَکْثَرُهُم الذّکْرَى الْعَذَاب

بيش از يكبار نيست فِي مَا الْقُبُور وَ إِن الصّدُور بُعْثِر رَبّهُم إِذَا بِهِم يَوْمَئِذ يَعْلَم لَخَبِير فَلا در حال بارگیری...

الْآيَات آيَات عِنْد مَن أُنْزِلَت سَخّر قَالُوا فَصّلْنَا الْبَحْر رَبّهِم قَد بِهِم لَنَا يَفْتِنَنّکُم قَوْم يَتُوبُون نَقْص سُورَة خِيَانَة الشّيْطَان نَظَر

الْحَق جَاءَهُم إِذَا قَبْل مُعْرِضُون هُم لَهُم قَالُوا مَثَلا مَن عَلَى کُل بِهِم کَاذِبُون أَنْت بِاللّه کَيْف الْجِن الْکَافِرُون يَتّبِع اشْتَرَوْا فَأَقِم

الرّحِيم فِدَاء التّوّاب مُنْتَقِمُون تَبِع الْمُتَکَبّرِين فَاصْبِر اتّبَع کُل بِهِم فَقُولِي هُو اهْبِطَا إِنّي جَنِيّا الْعُمْي نَتَوَفّيَنّک الرّقَاب مَثْوَى

ذَرُوا يَتْبَعُهَا يَقُوم الطّور ثُم تَبِع اتّقَوْا أَوْلِيَاء عَمِل رَبّه بِهِم إِن فَمَن آمَن اتّقَى در حال بارگیری...

مُبَارَکَة کَذٰلِک إِنّک بِرِيح حَيَاة سَمِيع فَلَنُحْيِيَنّه فَرِحُوا يُبَيّن بِهِم لَنَجْزِيَنّهُم لَدُنْک لَه کَيْف غَفُور عِنْد مُؤْمِن الدّعَاء فَأَعْرَضُوا

مُصَدّق کُتِب أَ يُؤْمِنُوا تُنْذِر الْفَاسِقُون عِنْد جَاءَهُم عَوْرَة بِهِم لَمّا لَجَعَلَهُم تَجْأَرُون اخْسَئُوا قَالُوا الزّکَاة فَاغْفِر أَن أَو

لِکُل عَلَيْهِم بَل مَوَازِينُه يَنْطِقُون نُتْبِعُهُم مِنْکُم جَاء شَهِيدا بِهِم رَبّي کَفَرُوا هَمْسا أَنّى در حال بارگیری...

تَحْتِهَا الّذِي الْأَنْهَار عَذَاب رَبّک لِيَجْزِي فِيهَا کَفَرُوا يَوْم بِهِم أَحْسَن الْأَرْض الْجَنّة السّيّئَات عَنْهُم فَضْلِه أَصْحَاب قُل إِلَى اتّقَوْا

قِيل هُم يَحْشُرُهُم يُفْلِح يَمْلِک إِيّاکُم ادْعُوا أَکْثَرُهُم فِي کَان بِهِم اعْتَزَلَهُم فَأْوُوا شُرَکَاءَکُم اعْتَزَلْتُمُوهُم فَاهْدُوهُم إِلَيْک

الْکَيْل لَفِي أَبِينَا قِيل رَزَقْنَاه يُصْحَبُون فَإِنّا السّفَهَاء فَضْلا بِهِم طَرَائِق مَعَکُم بِمَا هَل إِنّک إِنّمَا بَرَکَات أَذَقْنَاه أَخَذَت ذِکْرَى

آیات شامل این کلمه رسل‌ (۵۱۳ بار) نا (۱۱۸۲ بار) وَ جَاءَت قَالُوا لَمّا بِهِم لُوطا إِبْرَاهِيم جَاءَتْهُم لَقَد بِالْبُشْرَى سِيء إِن ثُم مِن إِذَا حَتّى

سُوء مَن الْبَاطِل الْعَذَاب لَم ذٰلِک عَلَى رَبّهِم قَال الْحَق کَفَرُوا بِهِم الْأَسْبَاب تَقَطّعَت فَضْل بِأَنّهُم رِضْوَان يَعْلَمُون النّور إِلاّ الشّهَوَات

فِي عَنْهُم قَالَت فَلا الشّيْطَان الْمُرْسَلِين يَضُرّکُم کَأَنّه بِمَا بِهِم در حال بارگیری...

لِأَنْفُسِکُم الْوَزْن خَيْر أَنْفُسِهِم أَن خَصَاصَة بِالْمَعْرُوف نَصَرُوه بِهِم ذٰلِک عَنْه يَأْمُرُون در حال بارگیری...

شُرَکَاء لَو تَبَيّنَت خَلَقْت يُوحِي بَعْض أَکْثَرُهُم فَزَادُوهُم قُل لِکُل بِهِم خَلَقَهُم يَعْمَل أَضَلاّنَا کَثِيرا آتِيک نَفَرا تُکَذّبَان عِفْرِيت رِجَال

شَطْأَه أَخْرَج سُوقِه يُعْجِب کَزَرْع الزّرّاع الْإِنْجِيل لِيَغِيظ فِي بِهِم مَثَلُهُم الْکُفّار وَ وَعَد التّوْرَاة در حال بارگیری...

اين صورت بايد تقدير آن چنين باشد «دَمَّرَ اللّهُ عَلَيْهِمْ مَا اخْتَصَّ بِهِمْ» زمخشرى نيز مانند راغب گفته است. اللّه قَبْلِهِم عَلَيْهِم مِن وَ الّذِين

فَاسْتَوَى عَلَى مَثَلُهُم سُوقِه وَ يُعْجِب التّوْرَاة الزّرّاع لِيَغِيظ بِهِم در حال بارگیری...

الْمُفْتَرِين لَفَرِح بَلَوْنَاهُم تَفْعَلُون نَجْزِي عِبَادِه اصْبِر أَ لَيْسَت بِهِم يُوقِنُون يَتَفَکّرُون أَحَدَهُم بَعْدِهَا فَلا بَعْدِهِم اللّيْل ضَرّاء

اگر زنان آنها در دنيا اهل ايمان باشند و مايل بمعاشرت با يكديگر براى انسشان بهم مردها با زنهاشان در سايه‌هاى درختان بهشت كه مانع از حرارت و برودت هوا يا نگاه

بهره‌مند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم- عَلي‌ سُرُرٍ مَوضُونَةٍ «15» مُتَّكِئِين‌َ عَلَيها مُتَقابِلِين‌َ «16» يَطُوف‌ُ

فرموده ميباشد چشمهاشان بر گردانده شده و سفيدى آنها ظاهر گشته و نميتوانند بهم زنند آنرا و لابد از نهايت خوف و وحشت است و مؤيّد اينمعنى است كه خداوند فرموده

در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان

بهره‌مند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم- وَ كُنتُم‌ أَزواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ ما أَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ

مى‌رفتند و ناقه در آن روز آب نمى‌خورد. «1» مدتى گذشت تا بر خدا ياغى شدند و بهم گفتند: پى كنيد ناقه را تا راحت شويد از او. گفتند: كيست آنكه مرتكب كشتن او

السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ» فرمود: محكم و استوار به زمين آنگاه تشبيك اصابع نموده و بهم متداخل ساخت. پس فرمود: تداخل آسمان و زمين به اين طريق است. گفتم: يا بن رسول

استعانت به صبر و صلوة وجه استعمال كلمه ((ظن )) در ((الذين يظنون انهم ملاقوار بهم )) بحث روايتى (شامل رواياتى درباره استعانت از صبر و صلوة و مراد از صبر و.

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

بآن عالم دنيا خراب و ويران گردد و زمين و كوهها از جاى خودشان بلند شوند و بهم خورده و كوفته شوند يكمرتبه و اجزاء آنها نرم و متلاشى گردد پس آنروز روز وقوع

بآن عالم دنيا خراب و ويران گردد و زمين و كوهها از جاى خودشان بلند شوند و بهم خورده و كوفته شوند يكمرتبه و اجزاء آنها نرم و متلاشى گردد پس آنروز روز وقوع

أَيّهَا شَاکِرا أَغْلاَلا لِلّذِين اللّه مُلْک جَعَلْنَاهَا هَل عَادا يَدْع بِهِم نُنَبّئُکُم سَبِيلا صَالِحا عِبَادِي سُرَادِقُهَا النّبِي السّمَاوَات الْإِنْسَان

موجودى نهايتى است كه بايد بآن برسد و وجود اشقيا هم لازم است و الا نظم عالم بهم ميخورد و هر شى‌ء وقتى بغايت خود رسيد ملائم با او است و همه موجودات مظاهر اسماء

مى‌داشتند، چون كسى وارد شدى خود را بهم آوردى و سينه به سينه هم گذاردى و نجوى نمودى تا مطلب مخفى گشتى. نزد بعضى معنى آن كه بهم مى‌پيچيدند تا از خداى تعالى پنهان

رَب لَعَلّهُم الْأَرْض لِتَسْلُکُوا بِسَاطا يَهْتَدُون إِنّهُم عَصَوْنِي بِهِم لَکُم السّمَاء تَمِيد اتّبَعُوا سَقْفا أَن جَعَل رَوَاسِي مَحْفُوظا مَن اللّه

به عبدالملك مروان است. اين كلمه در كلام اللّه يك دفعه آمده است . الْحَرْب بِهِم مَن وَ فِي تَثْقَفَنّهُم خَلْفَهُم لَعَلّهُم يَتّقُون فَإِمّا يَذّکّرُون

مجمع سومى را حرث بن قيس نقل كرده و آنگاه كيفيت نابوديشان را نقل نموده است. بِهِم اللّه مُسْتَهْزِءُون وَ نَحْن إِنّمَا يَمُدّهُم فِي مَعَکُم طُغْيَانِهِم

شد. وَ إِذَا الّذِين بِاللّغْو کِرَاما مَرّوا الزّور ذُکّرُوا يَشْهَدُون بِهِم انْقَلَبُوا يَتَغَامَزُون يَضْحَکُون بِآيَات لا آمَنُوا إِلَى مِن رَبّهِم

إِنَّ رَبَّهُم بِهِم يَومَئِذٍ لَخَبيرٌ (١١)

را ذات السّلاسل خوانده‌اند براى آنكه بازوى اسيران بريسمان مانند زنجير بسته بهم شده بود و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فوسّطن بتشديد قرائت فرموده

را ذات السّلاسل خوانده‌اند براى آنكه بازوى اسيران بريسمان مانند زنجير بسته بهم شده بود و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فوسّطن بتشديد قرائت فرموده

فَمَا فَأَخَذَتْهُم يَسْأَلُونَک لَقَد فَهُم عَن الصّيْحَة سَکْرَتِهِم إِذَا بِهِم لَو مُشْرِقِين لَفِي مَس لا فَجَعَلْنَا السّاعَة أَنّنَا اشْتَرَوُا أَخَذْنَاهُم

لِأَهْل أَن مَرَدُوا يَسْتَبْشِرُون خَائِفا الْعَزِيز هٰذِه أَيّهَا فَأَصْبَح بِهِم رَجَعْنَا الْأَعَزّ الْمُرْجِفُون يَتَرَقّب الْمُحْسِنِين حِين لِلْمُجْرِمِين

مؤمنان (ثم تاب علیهم إنه بهم رءوف رحیم) ۱۳ - پایدارى در طریق ایمان، زمینه جلب رأفت و رحمت الهى (اتبعوه فى ساعة العسرة ... إنه بهم رءوف رحیم) ارزشگذارى: ملاک

شكافته شود و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد خواهد دانست هر كس از اعمال

در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان

بهره‌مند گردند چون معلوم ميشود كه طورى چيده شده كه رو بروى هم باشند نه پشت بهم- وَ كُنتُم‌ أَزواجاً ثَلاثَةً «7» فَأَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ ما أَصحاب‌ُ المَيمَنَةِ

آسمان شده و در اين سوره ميفرمايد وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و بهم خوردن اوضاع دنيا و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه شكافته شود از

با يكديگر جنگ ميكردند و يكى غالب و ديگرى مغلوب ميشد و در نتيجه نظام عالم بهم ميخورد و رشته تدبير امور از دست هر دو بيرون ميرفت چنانچه در ميان پادشاهان

بقدر عمر دنيا عمر ميكند واى بحال ما با اين عمرهاى كوتاه كه تحقيقا بقدر چشم بهم زدنى بيش نيست. صعيد روى زمين است و جرز قمّى ره فرموده بمعناى خراب است و از

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد روان ساخت دو دريا را كه بهم ميرسند ميانشان حائلى است كه بيكديگر تجاوز نميكنند پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد روان ساخت دو دريا را كه بهم ميرسند ميانشان حائلى است كه بيكديگر تجاوز نميكنند پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان

طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم زنى و نمّامى است باز ميدارد مردم و كسان خود را از قبول اسلام و انفاق در راه

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

فرياد جبرئيل گوشهاى آنها را پاره و دلهاشان را متلاشى فرمود و همه در يك چشم بهم زدن مردند و بدنهاشان خشك و خرد شد مانند گياه خشك كه صاحب محوّطه‌ئى از چوب

اين صورت بايد تقدير آن چنين باشد «دَمَّرَ اللّهُ عَلَيْهِمْ مَا اخْتَصَّ بِهِمْ» زمخشرى نيز مانند راغب گفته است. هم ف ها على قوم ب من دمر فى کم نا ما ه

ميخكوب كرد. وَ أَن رَوَاسِي الْأَرْض بِکُم فِي فِيهَا جَعَلْنَا أَلْقَى بِهِم سُبُلا لَعَلّکُم أَنْهَارا بَث فِجَاجا مِن کُل يُؤْمِنُون تَشْکُرُون تَهْتَدُون

رَبّهُم أَمْرِنَا لَبِثُوا أَنّا هٰذَا سِنِين أَمّا عَلَى لَن آذَانِهِم بِهِم فَأُولٰئِک يُجِيرَنِي ضَرّا فَکَانُوا أَسْلَم الصّالِحُون أَرَاد لِأَقْرَب

بنابراين بايد معنى ثبوت و لزوم در آن ملحوظ باشد چنانكه در اقرب هست «حاقَ بِهِمُ الْاَمْرُ: لزمهم و وجب عليهم». در قرآن مجيد فعل ماضى آن 9 بار و فعل مضارعش

الى ان يتناهى بهم الغايات. يعنى: تقسيم فرموده خداى متعال ارزاق بندگان را، و مى‌داند شماره آثار و اعمالشان را، و عدد نفسهايشان را، و بهم زدن پلكهاى چشمشان

به سبب اعمال خود آنان است. «لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ» 4- ملّت‌ها، تاريخى بهم پيوسته دارند و گناهِ نسلى در نسل‌هاى آينده و در طول تاريخ حتّى تا قيامت ادامه

عليه السلام نيز فرمود: «اگر خدا مى‌خواست آسمان و زمين را در كمتر از يك چشم بهم زدن مى‌آفريد، ولى ترتيب و مرور را مثالى براى امناى خود و حجّتى بر خلقش قرار

ديگرى را بر آن كمك مى‏آورديم. معنى آيه در «كلم» گذشت. فِي وَ طُغْيَانِهِم بِهِم يَسْتَهْزِئ يَعْمَهُون أُولٰئِک الّذِين مُسْتَهْزِءُون اللّه اشْتَرَوُا نَحْن

الْمُتّقِين تَبِع رَبّه أَخَذْنَا کَذّبُوا مَلَئِهِم اتّقَى ذُرّيّة جُوع بِرَحْمَة بِهِم أُولٰئِک هُدًى أَن رَبّنَا عَدُوّ لَقَد مُبِين يَلْحَقُوا قَوْل الْآخِر أَجْرُه

رَبّنَا سِحْر مِنْهُم عَلَيْه رُسُلُنَا بِه لٰکِن رَسُول عَذَاب يَعْلَم بِهِم مِنْکُم هُو قَد ظَلَمُوا آمَنُوا الْمُفْسِدِين يَقُولُون يُؤْمِنُون جَعَلْنَا

الّذِين مِن سَيّئَات عَلَى أَ عَنْهُم شَيْء أُولٰئِک هُو يَقْدِرُون عَذَاب بِهِم هُم کَانُوا لَو ظَلَمُوا سَيُصِيبُهُم هٰؤُلاَء لَم الظّالِمِين ذٰلِک فِي

را ذات السّلاسل خوانده‌اند براى آنكه بازوى اسيران بريسمان مانند زنجير بسته بهم شده بود و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فوسّطن بتشديد قرائت فرموده

گفته اند: اصلا معناى اين دو كلمه يكى است ، و اگر در اين روايت و جاهاى ديگر بهم عطف شده اند صرفا بخاطر اختلاف لفظ است ، نه اختلاف معنى ، مانند قول شاعر كه

حَتّى الْعِقَاب بِالنّاس اتّقُوا يَرْمُون أَصْلَحُوا عَاد عَلَيْکُم سَبِيل بِهِم يَشَاء قَوْلا ذٰلِک کُل اسْتَغْفِرُوا إِثْم أَلاّ تَوَلّوْا فَلا کَذٰلِک

فرياد جبرئيل گوشهاى آنها را پاره و دلهاشان را متلاشى فرمود و همه در يك چشم بهم زدن مردند و بدنهاشان خشك و خرد شد مانند گياه خشك كه صاحب محوّطه‌ئى از چوب

شكافته شود و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد خواهد دانست هر كس از اعمال

شكافته شود و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد خواهد دانست هر كس از اعمال

در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان

به پيچد سختى فراق از دنيا با سختى ورود در آخرت باو مانند كسيكه دو ساق پايش بهم پيچيده نميتواند حركت نمايد در چنين روزى مساق و مصير و جاى بازگشت تمام خلق

ميخواهيد گناه خودتان را بگردن آنها بيندازيد و هر دو دسته يكديگر را لعن ميكنيد و بهم ناسزا ميگوئيد و تمامى در آتش جايگزين خواهيد بود و تا خدا خدائى ميكند بايد

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد روان ساخت دو دريا را كه بهم ميرسند ميانشان حائلى است كه بيكديگر تجاوز نميكنند پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان

فرود آورد و باو وحى فرمود كه مغرب و مشرق عالم را بگرد كه من زمين را براى تو بهم پيچيدم و مردم را ذليل تو كردم و ترس تو را در دلها انداختم و او اطاعت كرد و

آسمان شده و در اين سوره ميفرمايد وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و بهم خوردن اوضاع دنيا و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه شكافته شود از

با يكديگر جنگ ميكردند و يكى غالب و ديگرى مغلوب ميشد و در نتيجه نظام عالم بهم ميخورد و رشته تدبير امور از دست هر دو بيرون ميرفت چنانچه در ميان پادشاهان

با يكديگر جنگ ميكردند و يكى غالب و ديگرى مغلوب ميشد و در نتيجه نظام عالم بهم ميخورد و رشته تدبير امور از دست هر دو بيرون ميرفت چنانچه در ميان پادشاهان

است كه خداوند تمام حساب خلايق را هر قدر زياد باشد و زياد باشند در يك چشم بهم زدن رسيدگى مى‌فرمايد و در مجمع از امير المؤمنين (ع) نقل نموده كه معنى سرعت

و موقفى چشمهاى كفّار از شدّت هول و هراس خيره و مات ميشود بطوريكه قادر بر بهم زدن آن نيستند و بى‌اختيار با خود ميگويند واى بر ما چه غفلتى داشتيم ما در دنيا

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد روان ساخت دو دريا را كه بهم ميرسند ميانشان حائلى است كه بيكديگر تجاوز نميكنند پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

بآن عالم دنيا خراب و ويران گردد و زمين و كوهها از جاى خودشان بلند شوند و بهم خورده و كوفته شوند يكمرتبه و اجزاء آنها نرم و متلاشى گردد پس آنروز روز وقوع

ذيل (ذلك ليعلم انى لم اخنه بالغيب ) مؤ لف : اين معنا در روايات متعددى قريب بهم نقل شده ، از آن جمله روايت ابن عباس است كه وقتى يوسف اين روايتى از امام رضا

(اللّه یستهزئ بهم ... فلمّا أضاءت ما حوله ذهب اللّه بنورهم) جمله «فلمّا أضاءت ما حوله ...» مى تواند توضیحى در قالب مثل براى «اللّه یستهزئ بهم و یمدّهم ..

را ذات السّلاسل خوانده‌اند براى آنكه بازوى اسيران بريسمان مانند زنجير بسته بهم شده بود و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه فوسّطن بتشديد قرائت فرموده

السّرّاء بِمَا خَلَقْنَاه مُؤْمِنِين النّار لِجَنْبِه رَبّهُم إِنّه تِلْک بِهِم فَأَخَذْنَاهُم بِقَدَر لِقَاءَنَا مُنِيبا مُنِيبِين حِزْب حَتّى حَاق الْحَسَنَة

خَلَقْنَا الدّين أُمّة الْعَذَاب غَيْر مُؤْمِنِين يَفْتَرُون الرّحْمٰن ضَل بِهِم

عَاهَدُوا عَهْداً. برخی واو عطف را زائد دانسته‌اند. «نَبَذَ»، دور افکند. بهم زد. محل نزول: این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده

مفسرين عامه روايت نموده: سابقان امت سه نفرند هرگز كافر نشدند به خدا يك چشم بهم زدن: 1- على بن ابى طالب عليه السلام. 2- صاحب يس كه حبيب نجار است. 3- حزبيل

فرياد جبرئيل گوشهاى آنها را پاره و دلهاشان را متلاشى فرمود و همه در يك چشم بهم زدن مردند و بدنهاشان خشك و خرد شد مانند گياه خشك كه صاحب محوّطه‌ئى از چوب

شكافته شود و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد خواهد دانست هر كس از اعمال

در بيابان بى‌آب و گياه چنانچه در سوره يس ذكر شد كه دو چوب تر از دو درخت را بهم ميسايند و از آن آتش بيرون ميآيد و اين از عجائب صنع الهى است در باديه عربستان

به پيچد سختى فراق از دنيا با سختى ورود در آخرت باو مانند كسيكه دو ساق پايش بهم پيچيده نميتواند حركت نمايد در چنين روزى مساق و مصير و جاى بازگشت تمام خلق

زندگى آنان نمى‌چرخد. 1- براى هدايت و ارشاد مردم، بايد عنصر تشويق و تهديد بهم پيوسته باشد. ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ‌ ... إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد روان ساخت دو دريا را كه بهم ميرسند ميانشان حائلى است كه بيكديگر تجاوز نميكنند پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد روان ساخت دو دريا را كه بهم ميرسند ميانشان حائلى است كه بيكديگر تجاوز نميكنند پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان

آسمان شده و در اين سوره ميفرمايد وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و بهم خوردن اوضاع دنيا و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه شكافته شود از

آسمان شده و در اين سوره ميفرمايد وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و بهم خوردن اوضاع دنيا و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه شكافته شود از

ليكلفهم طاعته فيستوجبوا بذلك رضوانه و ما خلفهم ليجلب منهم منفعة و لا ليدافع بهم مضرّة بل خلقهم لينفعهم و يوصلهم الى نعيم الابد. بدرستى كه خداوند تبارك و تعالى

و موقفى چشمهاى كفّار از شدّت هول و هراس خيره و مات ميشود بطوريكه قادر بر بهم زدن آن نيستند و بى‌اختيار با خود ميگويند واى بر ما چه غفلتى داشتيم ما در دنيا

طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم زنى و نمّامى است باز ميدارد مردم و كسان خود را از قبول اسلام و انفاق در راه

Allah’s permission; that He may know the believers. ترتیل: ترجمه: «إِلْتَقَی»: بهم رسیدند و جنگیدند (نگا: آل‌عمران / . «لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنینَ»: تا مؤمنان

سلامت اگر نبودى هر آينه حضرت از شدت سردى هلاك شدى، چنانچه از سردى دندانهاى او بهم مى‌خورد، و قيد «على ابراهيم» اگر نبود، هر آينه تمام آتشهاى دنيا سرد گشتى.

بآن عالم دنيا خراب و ويران گردد و زمين و كوهها از جاى خودشان بلند شوند و بهم خورده و كوفته شوند يكمرتبه و اجزاء آنها نرم و متلاشى گردد پس آنروز روز وقوع

بيشتر معذّب گردد و هيچ كارى خدا را از كار ديگر باز نميدارد لذا در يك چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد و ظاهرا اين سؤال و جواب يكمرتبه ديگر از

يُحْبَرُون مَاکِثِين الْحَيَاة يَوْمَئِذ کَبِيرا حَسَنا السّاعَة نَصِيرا بِهِم در حال بارگیری...

شكافته شود و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد خواهد دانست هر كس از اعمال

به پيچد سختى فراق از دنيا با سختى ورود در آخرت باو مانند كسيكه دو ساق پايش بهم پيچيده نميتواند حركت نمايد در چنين روزى مساق و مصير و جاى بازگشت تمام خلق

ميخواهيد گناه خودتان را بگردن آنها بيندازيد و هر دو دسته يكديگر را لعن ميكنيد و بهم ناسزا ميگوئيد و تمامى در آتش جايگزين خواهيد بود و تا خدا خدائى ميكند بايد

زندگى آنان نمى‌چرخد. 1- براى هدايت و ارشاد مردم، بايد عنصر تشويق و تهديد بهم پيوسته باشد. ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ‌ ... إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد روان ساخت دو دريا را كه بهم ميرسند ميانشان حائلى است كه بيكديگر تجاوز نميكنند پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان

ماهها و ستاره‌ها درآورده است، اجزاء متفرّق بدن شما را نیز بازآفرینی می‌کند و بهم می‌پیوندد و در صحنه حیات مجدّد حاضر می‌گرداند و مورد بازخواستتان قرار می‌دهد

نبايد فراموش شود. ( «إِذْ» يعنى ياد كن آن زمان را) 2- هم هدف وسيره انبيا بهم شباهت دارد وهم برخوردهاى مخالفان انبيا يكسان است. بنابراين آشنايى با تاريخ

طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم زنى و نمّامى است باز ميدارد مردم و كسان خود را از قبول اسلام و انفاق در راه

وجود فسادگران در جامعه، داراى سابقه اى طولانى است. (لئن لم ینته ... لنغرینّک بهم ... أینما ثقفوا أُخذوا ... سنّة اللّه فى الذین خلوا من قبل) ۳ - سنّت هاى خداوند،

بآن عالم دنيا خراب و ويران گردد و زمين و كوهها از جاى خودشان بلند شوند و بهم خورده و كوفته شوند يكمرتبه و اجزاء آنها نرم و متلاشى گردد پس آنروز روز وقوع

آنچه را كه نماز ناميده‌اند، إِلَّا مُكاءً وَ تَصْدِيَةً: مگر صفير زدن و دست بهم زدن. عادت مشركان بود مرد و زن عريان طواف مى‌كردند و صفير و كف مى‌زدند. ابن

وجود آنها، و بعد از وجود، تفاوت ندارد، و در ازل مى‌دانسته آنچه در أبد الآباد بهم رسد، و جميع اشياء مانند ذرات هوا و قطرات دريا و عدد مثقال كوهها و برگ درختان

وَ إخَرينَ مِنهُم لَمّا يَلحَقوا بِهِم وَ هُوَ العَزيزُ الحَكيمُ (٣)

اگر زنان آنها در دنيا اهل ايمان باشند و مايل بمعاشرت با يكديگر براى انسشان بهم مردها با زنهاشان در سايه‌هاى درختان بهشت كه مانع از حرارت و برودت هوا يا نگاه

در تاريخ واقعه اشاره بآن شد كه يكمرتبه ديگر هم در ايّام عسرت اين اظهار را بهم مسلك خود عبد الرّحمن ابن عوف نمود و آنكه از ميدان ضرار فرار كرد و معلوم است

فرياد جبرئيل گوشهاى آنها را پاره و دلهاشان را متلاشى فرمود و همه در يك چشم بهم زدن مردند و بدنهاشان خشك و خرد شد مانند گياه خشك كه صاحب محوّطه‌ئى از چوب

شكافته شود و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد خواهد دانست هر كس از اعمال

چيزى كه ياد كرده شود همانا ما آفريديم انسانرا از نطفه كه اجزائى است مخلوط بهم و آزمايش ميكنيم او را پس قرار داديم او را شنوا و بينا همانا ما نموديم باو

قيامت صفحه آسمانرا كه بمنزله طومارى است كه در آن افعال بندگان نوشته و ثبت شده بهم مى‌پيچد و دفتر اعمال را جمع ميفرمايد و ديگر عملى از كسى پذيرفته نميشود مانند

ميخواهيد گناه خودتان را بگردن آنها بيندازيد و هر دو دسته يكديگر را لعن ميكنيد و بهم ناسزا ميگوئيد و تمامى در آتش جايگزين خواهيد بود و تا خدا خدائى ميكند بايد

طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم زنى و نمّامى است باز ميدارد مردم و كسان خود را از قبول اسلام و انفاق در راه

طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم زنى و نمّامى است باز ميدارد مردم و كسان خود را از قبول اسلام و انفاق در راه

طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم زنى و نمّامى است باز ميدارد مردم و كسان خود را از قبول اسلام و انفاق در راه

فرموده ميباشد چشمهاشان بر گردانده شده و سفيدى آنها ظاهر گشته و نميتوانند بهم زنند آنرا و لابد از نهايت خوف و وحشت است و مؤيّد اينمعنى است كه خداوند فرموده

فرموده ميباشد چشمهاشان بر گردانده شده و سفيدى آنها ظاهر گشته و نميتوانند بهم زنند آنرا و لابد از نهايت خوف و وحشت است و مؤيّد اينمعنى است كه خداوند فرموده

زندگى آنان نمى‌چرخد. 1- براى هدايت و ارشاد مردم، بايد عنصر تشويق و تهديد بهم پيوسته باشد. ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ‌ ... إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ‌

پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان انكار ميورزيد روان ساخت دو دريا را كه بهم ميرسند ميانشان حائلى است كه بيكديگر تجاوز نميكنند پس بكدام يك از نعمتهاى پروردگارتان

معناى قاب قوسين او ادنى اختلاف را زيادتر نموده بعضى آنرا بمقدار دو كمان متّصل بهم يا كمتر در نظر بيننده چنانچه بدوا بنظر ميرسد تفسير نموده‌اند و بعضى بمقدار

معناى قاب قوسين او ادنى اختلاف را زيادتر نموده بعضى آنرا بمقدار دو كمان متّصل بهم يا كمتر در نظر بيننده چنانچه بدوا بنظر ميرسد تفسير نموده‌اند و بعضى بمقدار

معناى قاب قوسين او ادنى اختلاف را زيادتر نموده بعضى آنرا بمقدار دو كمان متّصل بهم يا كمتر در نظر بيننده چنانچه بدوا بنظر ميرسد تفسير نموده‌اند و بعضى بمقدار

معناى قاب قوسين او ادنى اختلاف را زيادتر نموده بعضى آنرا بمقدار دو كمان متّصل بهم يا كمتر در نظر بيننده چنانچه بدوا بنظر ميرسد تفسير نموده‌اند و بعضى بمقدار

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

غير وراث احسانى بشود وقتى كه زمين شكسته و خرد شود خرد شدنى پى در پى براى بهم خوردن از زلزله تا مانند غبار نرم و پراكنده گردد يا كوه و تپه و بنائى در آن

غير وراث احسانى بشود وقتى كه زمين شكسته و خرد شود خرد شدنى پى در پى براى بهم خوردن از زلزله تا مانند غبار نرم و پراكنده گردد يا كوه و تپه و بنائى در آن

فرود آورد و باو وحى فرمود كه مغرب و مشرق عالم را بگرد كه من زمين را براى تو بهم پيچيدم و مردم را ذليل تو كردم و ترس تو را در دلها انداختم و او اطاعت كرد و

اشهدوا اشهدوا. ابو جهل گفت: آن را ملتئم نما. حضرت اشاره فرمود، هر دو نصف بهم پيوست. يهودى كه اين معجزه باهره را ديد ايمان آورد، لكن ابو جهل پر جهل گفت:

آسمان شده و در اين سوره ميفرمايد وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و بهم خوردن اوضاع دنيا و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه شكافته شود از

آسمان شده و در اين سوره ميفرمايد وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و بهم خوردن اوضاع دنيا و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه شكافته شود از

آسمان شده و در اين سوره ميفرمايد وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و بهم خوردن اوضاع دنيا و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه شكافته شود از

بقدر عمر دنيا عمر ميكند واى بحال ما با اين عمرهاى كوتاه كه تحقيقا بقدر چشم بهم زدنى بيش نيست. صعيد روى زمين است و جرز قمّى ره فرموده بمعناى خراب است و از

و موقفى چشمهاى كفّار از شدّت هول و هراس خيره و مات ميشود بطوريكه قادر بر بهم زدن آن نيستند و بى‌اختيار با خود ميگويند واى بر ما چه غفلتى داشتيم ما در دنيا

و موقفى چشمهاى كفّار از شدّت هول و هراس خيره و مات ميشود بطوريكه قادر بر بهم زدن آن نيستند و بى‌اختيار با خود ميگويند واى بر ما چه غفلتى داشتيم ما در دنيا

چيزى كه ياد كرده شود همانا ما آفريديم انسانرا از نطفه كه اجزائى است مخلوط بهم و آزمايش ميكنيم او را پس قرار داديم او را شنوا و بينا همانا ما نموديم باو

اعمال گواهانى را براى نشان دادن اتقان در حسابرسى، فراخواهد خواند. (کان اللّه بهم علیماً ... فکیف اذا جئنا ... و جئنا بک على هؤلاء شهیداً) ۱۱- پیامبر اسلام(ص)،

غير وراث احسانى بشود وقتى كه زمين شكسته و خرد شود خرد شدنى پى در پى براى بهم خوردن از زلزله تا مانند غبار نرم و پراكنده گردد يا كوه و تپه و بنائى در آن

در تاريخ واقعه اشاره بآن شد كه يكمرتبه ديگر هم در ايّام عسرت اين اظهار را بهم مسلك خود عبد الرّحمن ابن عوف نمود و آنكه از ميدان ضرار فرار كرد و معلوم است

از جهت انفعال سيد فرمود: چه مصيبت از اين بدتر كه مانند تو فرزندى ايشان را بهم رسيده كه تفضيل بعضى از منافقان را برايشان مى‌دهى و رجحان گروهى از جهال را

مى‌باشد. يعنى مشركان در دنيا گرفتار تشتّت فكرند، ولى در آخرت اطلاعات آنها بهم پيوسته و به علم مى‌رسند، البتّه ديگر چه سود! كلمه‌ «أَساطِيرُ» جمع «اسطوره»

نبايد فراموش شود. ( «إِذْ» يعنى ياد كن آن زمان را) 2- هم هدف وسيره انبيا بهم شباهت دارد وهم برخوردهاى مخالفان انبيا يكسان است. بنابراين آشنايى با تاريخ

طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم زنى و نمّامى است باز ميدارد مردم و كسان خود را از قبول اسلام و انفاق در راه

طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم زنى و نمّامى است باز ميدارد مردم و كسان خود را از قبول اسلام و انفاق در راه

الهى از جامعيّت ويژه‌اى برخوردار است؛ خداوند، صنعت و حكمت و معرفت و هدايت را بهم درآميخته است. (بلندى نخل و زيبايى شكوفه‌هايش، نشانه صنعت و هنر الهى است. رزق

ايشانرا تا ادراك نمودند وقت طلوع آفتاب و تابش شعاع آنرا و چون دو لشگر نزديك بهم شدند بطوريكه يكديگر را ميديدند اصحاب حضرت موسى گفتند آنها بما رسيدند و ما

شنوند براى آن جوشش خشم و خروش را و چون افكنده شوند از آن جاى تنگى با آنكه بهم بسته شدگانند ميخواهند در آنجا هلاك را مخواهيد امروز يك هلاك را و بخواهيد هلاك

فرياد جبرئيل گوشهاى آنها را پاره و دلهاشان را متلاشى فرمود و همه در يك چشم بهم زدن مردند و بدنهاشان خشك و خرد شد مانند گياه خشك كه صاحب محوّطه‌ئى از چوب

بيشتر معذّب گردد و هيچ كارى خدا را از كار ديگر باز نميدارد لذا در يك چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد و ظاهرا اين سؤال و جواب يكمرتبه ديگر از

«9» وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10» وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ

در نظرشان آراسته شده، و خدا گروه كافران را راه ننمايد. به تأخیر انداختن (و بهم‌زدن ترتیب ماههای حرام) افزایش در کفر است. کافران بدان گمراهِ (گمراه و سرگشته‌تر

الثَّمَرات‌ِ ‌محمّد‌ (ص‌) آيه 15. حدائق‌ جمع‌ حديقه‌ باغستان‌ ‌که‌ اشجارش‌ سر بهم‌ آورده‌ و سايه‌ انداخته‌ بالاخص‌ درخت‌ طوبي‌ ‌که‌ اصل‌ ‌آن‌ ‌در‌ خانه‌ امير

الثَّمَرات‌ِ ‌محمّد‌ (ص‌) آيه 15. حدائق‌ جمع‌ حديقه‌ باغستان‌ ‌که‌ اشجارش‌ سر بهم‌ آورده‌ و سايه‌ انداخته‌ بالاخص‌ درخت‌ طوبي‌ ‌که‌ اصل‌ ‌آن‌ ‌در‌ خانه‌ امير

تعارف در ميان آنها واقع شده كه هيچ چيز از آدمى مشابه آدمى ديگر نيست و ملتبس بهم نشوند، حتى توامين كه با وجود توافق مواد و اسباب و امور ملاقيه در تخليق ايشان

بازديده وارد شدند تا بنى اسرائيل را تعقيب نمايند پس از ورود آنها آبهاى دريا بهم آمد فرعونيان شروع بدست و پا زدن نمودند. (شعراء:61-64). فرعون چون مرگ را معاينه

به پيچد سختى فراق از دنيا با سختى ورود در آخرت باو مانند كسيكه دو ساق پايش بهم پيچيده نميتواند حركت نمايد در چنين روزى مساق و مصير و جاى بازگشت تمام خلق

سوی خدا. «لا مَرَدَّ مِنَ اللهِ»: اصلاً خدا آن را برنمی‌گرداند و آخرت را بهم نمی‌زند و دوباره جهان دنیا را برپای نمی‌دارد. «نَکِیرٍ»: انکار (نگا: حجّ /

قيامت صفحه آسمانرا كه بمنزله طومارى است كه در آن افعال بندگان نوشته و ثبت شده بهم مى‌پيچد و دفتر اعمال را جمع ميفرمايد و ديگر عملى از كسى پذيرفته نميشود مانند

بازديده وارد شدند تا بنى اسرائيل را تعقيب نمايند پس از ورود آنها آبهاى دريا بهم آمد فرعونيان شروع بدست و پا زدن نمودند. (شعراء:61-64). فرعون چون مرگ را معاينه

طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم زنى و نمّامى است باز ميدارد مردم و كسان خود را از قبول اسلام و انفاق در راه

طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم زنى و نمّامى است باز ميدارد مردم و كسان خود را از قبول اسلام و انفاق در راه

النبىّ(ص) و قال: یسألک قومک سنّة بنى إسرائیل فى الذنوب فإن شاؤوا فعلنا ذلک بهم و أخذناهم بما کنّا نأخذ به بنى إسرائیل...; از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند

غير وراث احسانى بشود وقتى كه زمين شكسته و خرد شود خرد شدنى پى در پى براى بهم خوردن از زلزله تا مانند غبار نرم و پراكنده گردد يا كوه و تپه و بنائى در آن

غير وراث احسانى بشود وقتى كه زمين شكسته و خرد شود خرد شدنى پى در پى براى بهم خوردن از زلزله تا مانند غبار نرم و پراكنده گردد يا كوه و تپه و بنائى در آن

غير وراث احسانى بشود وقتى كه زمين شكسته و خرد شود خرد شدنى پى در پى براى بهم خوردن از زلزله تا مانند غبار نرم و پراكنده گردد يا كوه و تپه و بنائى در آن

گذاشت و نيافتيم براى او تصميمى. جلد 3 صفحه 527 تفسير خداوند متعال بعد از نقل بهم خوردن اوضاع دنيا بيان احوال قيامت را فرموده باين تقريب كه در چنين روز بزرگى

استعانت به صبر و صلوة وجه استعمال كلمه ((ظن )) در ((الذين يظنون انهم ملاقوار بهم )) بحث روايتى (شامل رواياتى درباره استعانت از صبر و صلوة و مراد از صبر و.

آدميان و پرندگان، فَهُمْ يُوزَعُونَ‌: پس ايشان بازداشته شده بودند در مقر خود و بهم پيوسته، و از اول تا آخر منضبط و مرتبط بيكديگر بودند، يعنى با وجود بسيارى عدد،

بيشتر معذّب گردد و هيچ كارى خدا را از كار ديگر باز نميدارد لذا در يك چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد و ظاهرا اين سؤال و جواب يكمرتبه ديگر از

بيشتر معذّب گردد و هيچ كارى خدا را از كار ديگر باز نميدارد لذا در يك چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد و ظاهرا اين سؤال و جواب يكمرتبه ديگر از

و علف‌ و زيتون‌ و نخل‌ خرما و باغستانهاي‌ ميوه‌جات‌ ‌که‌ درختان‌ ‌آن‌ سر بهم‌ آورده‌ و ميوه‌ها و صحراهاي‌ سبز ‌که‌ متاع‌ ‌باشد‌ ‌براي‌ ‌شما‌ و ‌براي‌ حيوانات‌

الثَّمَرات‌ِ ‌محمّد‌ (ص‌) آيه 15. حدائق‌ جمع‌ حديقه‌ باغستان‌ ‌که‌ اشجارش‌ سر بهم‌ آورده‌ و سايه‌ انداخته‌ بالاخص‌ درخت‌ طوبي‌ ‌که‌ اصل‌ ‌آن‌ ‌در‌ خانه‌ امير

اوست، چه بينا و چه شنواست جز او دوستى برايشان نيست. همچنين كلمه «اَسْمِع بِهِمْ وَ اَبْصِرْ) در آيه [مريم:38]، چه شنوا و بينايند روزى كه پيش ما مى‏آيند

وَ أَنّا لا نَدرى أَشَرٌّ أُريدَ بِمَن فِى الأَرضِ أَم أَرادَ بِهِم رَبُّهُم رَشَدًا (١٠)

وَ لَمّا جاءَت رُسُلُنا لوطًا سيءَ بِهِم وَ ضاقَ بِهِم ذَرعًا وَ قالَ هٰذا يَومٌ عَصيبٌ (٧٧)

سِتَّةِ أَيَّامٍ‌: در مقدار زمان شش روز، با قدرت بر ايجاد آنها به مقدار چشم بهم زدنى، بلكه كمتر از آن. و وجه در خلقت بدين مدت ممكن است بيان باشد كه امور جاريه

قال اخبرنا عمرو بن ثابت عن محمد بن مروان قال حدثني ابو يحيي عن عده ممن يوثق بهم قال :

و علف‌ و زيتون‌ و نخل‌ خرما و باغستانهاي‌ ميوه‌جات‌ ‌که‌ درختان‌ ‌آن‌ سر بهم‌ آورده‌ و ميوه‌ها و صحراهاي‌ سبز ‌که‌ متاع‌ ‌باشد‌ ‌براي‌ ‌شما‌ و ‌براي‌ حيوانات‌

و علف‌ و زيتون‌ و نخل‌ خرما و باغستانهاي‌ ميوه‌جات‌ ‌که‌ درختان‌ ‌آن‌ سر بهم‌ آورده‌ و ميوه‌ها و صحراهاي‌ سبز ‌که‌ متاع‌ ‌باشد‌ ‌براي‌ ‌شما‌ و ‌براي‌ حيوانات‌

مِنَ الْغابِرِينَ (32) وَ لَمَّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِي‌ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَ أَهْلَكَ

در تاريخ واقعه اشاره بآن شد كه يكمرتبه ديگر هم در ايّام عسرت اين اظهار را بهم مسلك خود عبد الرّحمن ابن عوف نمود و آنكه از ميدان ضرار فرار كرد و معلوم است

قيامت صفحه آسمانرا كه بمنزله طومارى است كه در آن افعال بندگان نوشته و ثبت شده بهم مى‌پيچد و دفتر اعمال را جمع ميفرمايد و ديگر عملى از كسى پذيرفته نميشود مانند

كه بر كفّار احاطه دارد چون خداوند فرموده انّا أعتدنا للظّالمين نارا احاط بهم سرادقها داراى عمودهائى است و چون عمودها از زير آنها كشيده شود خيمه بر سر آنها

و مراد از فتق جدا شدن آنها از زمين بعدا باشد يا مراد چسبيده بودن آسمانها بهم و يكى بودن طبقات زمين و تقسيم شدن هر يك بعدا بهفت باشد يا مراد از رتق نبودن

طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم زنى و نمّامى است باز ميدارد مردم و كسان خود را از قبول اسلام و انفاق در راه

كه اصحاب كهف بى‌شناسائى و اطلاع از يكديگر از شهر بيرون رفتند و چون در صحرا بهم رسيدند و با يكديگر معاهده نمودند كه‌ جلد 3 صفحه 412 مقصودشان را بكسى نگويند

در خواب بيند يا گويد و آن را اصلى نباشد. ثالثا از آن برگشته گفتند: افترا و بهم بافته شده است. مرتبه چهارم از آن عدول نموده، چون متانت كلمات شريفه را جلد

اگر به‌بينند قطعه‌اى از آسمان را كه ميخواهد بر سر آنها افتد ميگويند ابرى بهم پيوسته است چنانچه گفته شده اين جواب تقاضاى خودشان است كه گفتند اگر راست ميگوئى

به خدا نسبت مى‌دهد، در حالى كه: - چگونه دو نفر كه زبان يكديگر را نمى‌دانند بهم آموزش مى‌دهند؟ - چگونه در آن زمان هيچ كس ادّعا نكرد كه من معلّم پيامبر هستم؟

غير وراث احسانى بشود وقتى كه زمين شكسته و خرد شود خرد شدنى پى در پى براى بهم خوردن از زلزله تا مانند غبار نرم و پراكنده گردد يا كوه و تپه و بنائى در آن

گذاشت و نيافتيم براى او تصميمى. جلد 3 صفحه 527 تفسير خداوند متعال بعد از نقل بهم خوردن اوضاع دنيا بيان احوال قيامت را فرموده باين تقريب كه در چنين روز بزرگى

أبى جعفر(ع)... و قوله «و ما أضلّنا إلاّ المجرمون» یعنى المشرکین الذین اقتدوا بهم هؤلاء فاتبعوهم على شرکهم و هم قوم محمد(ص) لیس فیهم من الیهود و النصارى أحد

ذيل (ذلك ليعلم انى لم اخنه بالغيب ) مؤ لف : اين معنا در روايات متعددى قريب بهم نقل شده ، از آن جمله روايت ابن عباس است كه وقتى يوسف اين روايتى از امام رضا

چيزى كه ياد كرده شود همانا ما آفريديم انسانرا از نطفه كه اجزائى است مخلوط بهم و آزمايش ميكنيم او را پس قرار داديم او را شنوا و بينا همانا ما نموديم باو

ما بال أقوام غیّروا سنّة رسول الله(ص) و عدلوا عن وصیّه؟ لایتخوّفون أن ینزل بهم العذاب، ثمّ تلا هذه الآیة: «ألم تر إلى الذین بدّلوا نعمت الله کفراً و أحلّوا

نبايد فراموش شود. ( «إِذْ» يعنى ياد كن آن زمان را) 2- هم هدف وسيره انبيا بهم شباهت دارد وهم برخوردهاى مخالفان انبيا يكسان است. بنابراين آشنايى با تاريخ

ادویه و اطعمه آنان را کم و بیش و تعویض و تبدیل کند. «مُفْتَرٍ»: دروغ‌پرداز. بهم بافنده دروغ و ناروا از زبان خدا. مَا نَنْسَخْ‌ مِنْ‌ آيَةٍ أَوْ نُنْسِهَا

گذاشت و نيافتيم براى او تصميمى. جلد 3 صفحه 527 تفسير خداوند متعال بعد از نقل بهم خوردن اوضاع دنيا بيان احوال قيامت را فرموده باين تقريب كه در چنين روز بزرگى

گذاشت و نيافتيم براى او تصميمى. جلد 3 صفحه 527 تفسير خداوند متعال بعد از نقل بهم خوردن اوضاع دنيا بيان احوال قيامت را فرموده باين تقريب كه در چنين روز بزرگى

سليمان فرمود: براى چه؟ گفت: براى آنكه پدرت به سبب ترك اولى جراحتى در دل او بهم رسيد، جراحت خود را به مودت خدا دوا نمود، به اين سبب او را «داود» ناميدند؛

نقل نموده كه يهود و منافقين با هم نجوى مى‌كردند و باهل ايمان نظر مينمودند و بهم چشمك ميزدند و ايشان تصوّر مى‌كردند خبر قتل يا مصيبت وارده بر كسانشان كه بجنگ

الاموال و الاولاد ليتبيّن السّاخط لرزقه و الرّاضى بقسمه، و ان كان سبحانه اعلم بهم من انفسهم و لكن لتظهر الافعال الّتى بها يستحقّ الثّواب و العقاب، لأنّ بعضهم

«9» وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10» وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ

«9» وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10» وَ أَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِكَ

مِنَ الْغابِرِينَ (32) وَ لَمَّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِي‌ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَ أَهْلَكَ

لَهُمْ‌ ۳۶۷ أَنْفُسَهُمْ‌ ۳۷ فَزَادَهُمُ‌ ۱ إِنَّهُمْ‌ ۷۳ شَيَاطِينِهِمْ‌ ۱ بِهِمْ‌ ۳۶ يَمُدُّهُمْ‌ ۱ طُغْيَانِهِمْ‌ ۵ تِجَارَتُهُمْ‌ ۱ مَثَلُهُمْ‌ ۳ بِنُورِهِمْ‌

مُمْطِرُنَا فَصَلَت بِرِيح يُنْفِقُون ظَلَمُوا عَارِض رَبّهَا مَکَان أَنْفُسَهُم بِهِم لَمّا إِنّک مَثَل فَأَهْلَکَتْه جَرَيْن هٰذَا ظَنّوا در حال بارگیری...

وَ الَّذينَ إمَنوا وَ اتَّبَعَتهُم ذُرِّيَّتُهُم بِإيمٰنٍ أَلحَقنا بِهِم ذُرِّيَّتَهُم وَ ما أَلَتنٰهُم مِن عَمَلِهِم مِن شَيءٍ كُلُّ امرِئٍ بِما

ابراهيم‌ ‌آيه‌ 19 جلد 1 - صفحه 285 إِنّا أَعتَدنا لِلظّالِمِين‌َ ناراً أَحاطَ بِهِم‌ سُرادِقُها وَ إِن‌ يَستَغِيثُوا يُغاثُوا بِماءٍ كَالمُهل‌ِ يَشوِي‌ الوُجُوه‌َ

ظَلِيلا الشّيْطَان يَکُون بِه أَنْزَل أُتُوا تَجْرِي حَمِيم مَا خُطُوَات بِهِم الْمَعْز فَلْيَذُوقُوه زَوْجَهَا إِنّهُم مَلَکَت يَأْمُرُکُم تَتّبِعُوا کَان

است كه از نظر ترتيب بعضى سوره ها يا آيات تفاوت دارد، آن هم سوره يا آياتى كه بهم خوردن ترتيبش كمترين اثرى در اختلال معناى آن ندارد، و آن اوصافى را كه گفتيم

وَ لَمّا أَن جاءَت رُسُلُنا لوطًا سيءَ بِهِم وَ ضاقَ بِهِم ذَرعًا وَ قالوا لا تَخَف وَ لا تَحزَن إِنّا مُنَجّوكَ وَ أَهلَكَ إِلَّا

و علف‌ و زيتون‌ و نخل‌ خرما و باغستانهاي‌ ميوه‌جات‌ ‌که‌ درختان‌ ‌آن‌ سر بهم‌ آورده‌ و ميوه‌ها و صحراهاي‌ سبز ‌که‌ متاع‌ ‌باشد‌ ‌براي‌ ‌شما‌ و ‌براي‌ حيوانات‌

اوّل: با رحمت ومهربانى رفتار مى‌كند. «وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا» دوّم: با عذاب تنبيهى: «وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ

ذيل (ذلك ليعلم انى لم اخنه بالغيب ) مؤ لف : اين معنا در روايات متعددى قريب بهم نقل شده ، از آن جمله روايت ابن عباس است كه وقتى يوسف اين روايتى از امام رضا

طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم زنى و نمّامى است باز ميدارد مردم و كسان خود را از قبول اسلام و انفاق در راه

غير وراث احسانى بشود وقتى كه زمين شكسته و خرد شود خرد شدنى پى در پى براى بهم خوردن از زلزله تا مانند غبار نرم و پراكنده گردد يا كوه و تپه و بنائى در آن

فرود آورد و باو وحى فرمود كه مغرب و مشرق عالم را بگرد كه من زمين را براى تو بهم پيچيدم و مردم را ذليل تو كردم و ترس تو را در دلها انداختم و او اطاعت كرد و

با يكديگر جنگ ميكردند و يكى غالب و ديگرى مغلوب ميشد و در نتيجه نظام عالم بهم ميخورد و رشته تدبير امور از دست هر دو بيرون ميرفت چنانچه در ميان پادشاهان

گذاشت و نيافتيم براى او تصميمى. جلد 3 صفحه 527 تفسير خداوند متعال بعد از نقل بهم خوردن اوضاع دنيا بيان احوال قيامت را فرموده باين تقريب كه در چنين روز بزرگى

و موقفى چشمهاى كفّار از شدّت هول و هراس خيره و مات ميشود بطوريكه قادر بر بهم زدن آن نيستند و بى‌اختيار با خود ميگويند واى بر ما چه غفلتى داشتيم ما در دنيا

غير وراث احسانى بشود وقتى كه زمين شكسته و خرد شود خرد شدنى پى در پى براى بهم خوردن از زلزله تا مانند غبار نرم و پراكنده گردد يا كوه و تپه و بنائى در آن

خط فكرى و سيره‌ى عملى اوست. (فرمود: «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ»، و نفرموده: «بهم اقتَدِه»). 3- نسخ اديان گذشته، به معناى بطلان اصول و كليّات آنها نيست، خط

مسعود مراد عذاب قبر است كه چنان قبر بر او تنگ شود كه استخوانهاى پهلوهاى او بهم آيد و بر او مسلط شود مارها. سوم- مراد ضيق در آخرت است كه در جهنم طعام ايشان

نقل نموده كه يهود و منافقين با هم نجوى مى‌كردند و باهل ايمان نظر مينمودند و بهم چشمك ميزدند و ايشان تصوّر مى‌كردند خبر قتل يا مصيبت وارده بر كسانشان كه بجنگ

[اليك‏] في طلبتى فاجعلنى بهم وجيها في الدنيا و الآخرة و من المقربين، اللهم اجعل صلاتى بهم متقبله و ذنبى بهم مغفورا و دعائى بهم مستجابا يا أرحم الراحمين»

رَحِيمٍ» «10» ذريّه مؤمن به آنها مى‌پيوندند و كامياب مى‌شوند: «أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» «11» با اولياى الهى همسايه مى‌شوند: «و هم جيرانى» «12» نعمت‌هاى

مِنَ الْغابِرِينَ (32) وَ لَمَّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِي‌ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَ أَهْلَكَ

فى صُدورِهِم حاجَةً مِمّا أوتوا وَ يُؤثِرونَ عَلىٰ أَنفُسِهِم وَ لَو كانَ بِهِم خَصاصَةٌ وَ مَن يوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَأُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ (٩)

قيامت صفحه آسمانرا كه بمنزله طومارى است كه در آن افعال بندگان نوشته و ثبت شده بهم مى‌پيچد و دفتر اعمال را جمع ميفرمايد و ديگر عملى از كسى پذيرفته نميشود مانند

نرم و ملايم كند، و هوا را از كدورت جلا مى‌بخشد، و باو طاعون كه از فساد هوا بهم مى‌رسد زايل گرداند، و آفات درختان و زراعات را برطرف كند. 7- از شواهد قدرت:

مِنَ الْغابِرِينَ (32) وَ لَمَّا أَنْ جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِي‌ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالُوا لا تَخَفْ وَ لا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَ أَهْلَكَ

كه حضرت اين آيه را تلاوت و فرمود: هم و اللّه شيعتنا اهل البيت يفعل اللّه بهم على يدى رجل منّا و هو مهدىّ هذه الامّة و هو الّذى قال رسول اللّه صلّى اللّه

«فَعَلنا» است كه در آيه قبلى قرار داشت، و ممكن هم هست، حال باشد از ضمير «بِهِم». و يا به طورى كه گفته شده، حال از هر دو ضمير باشد، و همه ضميرهاى جمع، به

ذيل (ذلك ليعلم انى لم اخنه بالغيب ) مؤ لف : اين معنا در روايات متعددى قريب بهم نقل شده ، از آن جمله روايت ابن عباس است كه وقتى يوسف اين روايتى از امام رضا

فرود آورد و باو وحى فرمود كه مغرب و مشرق عالم را بگرد كه من زمين را براى تو بهم پيچيدم و مردم را ذليل تو كردم و ترس تو را در دلها انداختم و او اطاعت كرد و

قيامت صفحه آسمانرا كه بمنزله طومارى است كه در آن افعال بندگان نوشته و ثبت شده بهم مى‌پيچد و دفتر اعمال را جمع ميفرمايد و ديگر عملى از كسى پذيرفته نميشود مانند

كه اصحاب كهف بى‌شناسائى و اطلاع از يكديگر از شهر بيرون رفتند و چون در صحرا بهم رسيدند و با يكديگر معاهده نمودند كه‌ جلد 3 صفحه 412 مقصودشان را بكسى نگويند

ذيل (ذلك ليعلم انى لم اخنه بالغيب ) مؤ لف : اين معنا در روايات متعددى قريب بهم نقل شده ، از آن جمله روايت ابن عباس است كه وقتى يوسف اين روايتى از امام رضا

اجابت قول صفورا نموده روانه شد. مروى است كه در راه، باد جامه‌هاى آن دختر را بهم مى‌پيچيد و حجم بدنش ظاهر مى‌شد. «موسى فرمود به او كه از عقب من بيا و مرا راهنمائى

«گفت آنكه نزد او علمى بود از كتاب من آن را برايت مى‏آورم پيش از آنكه چشم بهم زنى» راوى گويد: امام صادق (ع) انگشتان خود را از هم گشود (و دست بر سينه نهاد)

ذيل (ذلك ليعلم انى لم اخنه بالغيب ) مؤ لف : اين معنا در روايات متعددى قريب بهم نقل شده ، از آن جمله روايت ابن عباس است كه وقتى يوسف اين روايتى از امام رضا

أصغر من الجراد فلم یدع لهم شیئاً خلقه الله ... إلاّ أکله من شجر أو غیره فبلغ بهم الجحد إلى أن أقبلوا على الذى کانوا یستنجون به فأکلوه و هى القریة التى قال

كن» «يكروز باخلاص بيا بر در دوست- گر كام تو بر نيايد آنگه گله كن» و اگر پشت بهم داديد و متّحد شديد در آزار و ايذاء و غلبه نمودن بر پيغمبر پس بدانيد كه خدا

كن» «يكروز باخلاص بيا بر در دوست- گر كام تو بر نيايد آنگه گله كن» و اگر پشت بهم داديد و متّحد شديد در آزار و ايذاء و غلبه نمودن بر پيغمبر پس بدانيد كه خدا

كبيره‌ «1» تفسير برهان ج 2 ص 271. جلد 6 - صفحه 297 و خطا و سهو. خلاصه چون بهم رسيدند: آوى‌ إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ‌: پدر و مادر را به خود چسبانيد و معانقه نمود

‌از‌ قتل‌ و غارت‌ مصون‌ و محفوظ هستند و ‌در‌ خارج‌ حرم‌ چه‌ اندازه‌ مردم‌ بهم‌ ريخته‌ يكديگر ‌را‌ مي‌كشند و اموال‌ يكديگر ‌را‌ بيغما ميبرند آيا ‌پس‌ ‌از‌

تقربون » معنايش اين است كه حق نداريد به سرزمين من نزديك شده و نزد من حضور بهم رسانيد و طعام بخريد، و معناى آيه روشن است كه خواسته است برادران را تهديد كند

و زنى گوشت بدنش را مى‌خورد و آتش افروخته بود از زير او. 5- و زنى دست و پا بهم بسته و عقربها و مارها بر او مسلط. 6- و زنى كر و كور و لال در تابوت آتش، مغز

اين باغ پرميوه را گردباد كه منعكس مى‌شود از زمين به آسمان و بر استداره‌ «1» بهم پيچيده شود مانند عمود مثل پيچيدن جامه در حال فشردن، فِيهِ نارٌ فَاحْتَرَقَتْ‌:

خود را برهنه مشاهده نمودند. وَ طَفِقا يَخْصِفانِ عَلَيْهِما: و شروع كردند بهم مى‌چسبانيدند و مى‌گذاردند بر عورات خودشان. مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ: از برگهاى

و مراد از فتق جدا شدن آنها از زمين بعدا باشد يا مراد چسبيده بودن آسمانها بهم و يكى بودن طبقات زمين و تقسيم شدن هر يك بعدا بهفت باشد يا مراد از رتق نبودن

لأنّه لم یفارقهم لمّا فعلوا ذلک و لم یلحق بموسى(ع) و کان إذا فارقهم ینزل بهم العذاب; على بن سالم از پدرش نقل کرده که گفت: به امام صادق(ع) عرض کردم: مرا

فرموده ميباشد چشمهاشان بر گردانده شده و سفيدى آنها ظاهر گشته و نميتوانند بهم زنند آنرا و لابد از نهايت خوف و وحشت است و مؤيّد اينمعنى است كه خداوند فرموده

نشنيده‌اند و از ابن عباس ره نقل شده كه مردم وقتى سر از قبرها بيرون ميآورند مخلوط بهم ميشوند پس اهل نفاق بنور اهل ايمان سير ميكنند و چون از جلد 5 صفحه 146 يكديگر

تُصِيبُوا» جلد 9 - صفحه 172 13- يكى از اهداف خبرگزارى‌هاى فاسق، ايجاد فتنه و بهم زدن امنيّت نظام است. «أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ» 14- اقدام بر اساس

214 مجرم در قيامت سه آرزو مى‌كند: الف) با خاك يكسان شود. «لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ» «1» ب) از اعمالش دور شود. «أَمَداً بَعِيداً» «2» ج) با فديه دادن

يَوْمَ‌... (۱) وَ أَلْقَوْا إِلَى‌ اللَّهِ‌ يَوْمَئِذٍ... (۰) أَسْمِعْ‌ بِهِمْ‌ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ‌... (۲) لَعَلِّي‌ أَعْمَلُ‌ صَالِحاً فِيمَا... (۲) وَ

214 مجرم در قيامت سه آرزو مى‌كند: الف) با خاك يكسان شود. «لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ» «1» ب) از اعمالش دور شود. «أَمَداً بَعِيداً» «2» ج) با فديه دادن

تِجارَةً: و چون بينند كاروان تاجر را، أَوْ لَهْواً: يا لعبى را كه طبل زدن و دست و بهم زدن كه نشانه رسيدن كاروان است، انْفَضُّوا إِلَيْها: متفرق شوند از مجلس و بروند

عرض كرد قسم بخدائى كه بزرگ فرموده است حق تو را سه روز است چيزى در خانه ما بهم نميرسد حضرت امير فرمود پس چرا نفرمودى عرض كرد پيغمبر نهى فرمود مرا از آنكه

دار و درخت خرما و كشت را با آنكه مختلف است خوراكى آن و زيتون و انار را شبيه بهم و ناشبيه بخوريد از ميوه‌اش چون ميوه دهد و بدهيد حقّش را روز درو نمودنش و زياده‌روى

گذاشت و نيافتيم براى او تصميمى. جلد 3 صفحه 527 تفسير خداوند متعال بعد از نقل بهم خوردن اوضاع دنيا بيان احوال قيامت را فرموده باين تقريب كه در چنين روز بزرگى

فرو برند. و در گاو، چهار دست و پاى او را بندند. و در گوسفند، دو دست و يك پا بهم بندند. «2» «1». تفسير ابو الفتوح رازى، ج 8، ص 95، چاپ اسلاميّه. «2». منهج

تفاوت ندارد با علم بعد از وجود آنها، و در ازل مى‌دانسته آنچه در ابد الاباد بهم رسد، و همه اشياء در نزد او هويدا و ظاهر است. بنابراين اينگونه آيات به وجوهى

چند بر صفا و جلاء آنها افزوده شود و شاخ و برگشان رشد و نموّ كند بطورى كه بهم پيچيده و جلد 3 صفحه 429 با يكديگر آميخته گردد پس در هم شكسته و از يكديگر گسسته

نشنيده‌اند و از ابن عباس ره نقل شده كه مردم وقتى سر از قبرها بيرون ميآورند مخلوط بهم ميشوند پس اهل نفاق بنور اهل ايمان سير ميكنند و چون از جلد 5 صفحه 146 يكديگر

فَأَصابَهُم سَيِّـٔاتُ ما عَمِلوا وَ حاقَ بِهِم ما كانوا بِهِ يَستَهزِءونَ (٣٤)

آنها را فريب مى‌دهد. «إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ» «7» (مى‌گويند:) ما (آنها) را مسخره مى‌كنيم، خداوند آنها را مسخره مى‌كند

«اللهم انى أتوجه اليك بمحمد و آل محمد و أقدمهم بين يدى صلاتى و أتقرب بهم اليك فاجعلنى بهم وجيها في الدنيا و الآخرة و من المقربين مننت على بمعرفتهم فاختم لى

فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ (37) أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا لكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلالٍ

حيوانات‌ ‌که‌ احتياج‌ بنطفه‌ نر و ماده‌ دارند ‌حتي‌ بسياري‌ ‌از‌ نباتات‌ ‌که‌ بهم‌ آميخته‌ شوند چنانچه‌ ميفرمايد: إِنّا خَلَقنَا الإِنسان‌َ مِن‌ نُطفَةٍ أَمشاج‌ٍ

فى مَسٰكِنِ الَّذينَ ظَلَموا أَنفُسَهُم وَ تَبَيَّنَ لَكُم كَيفَ فَعَلنا بِهِم وَ ضَرَبنا لَكُمُ الأَمثالَ (٤٥)

«9» وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10» ترجمه‌ بگو وحى شد بمن كه گوش دادند گروهى كمتر از

«9» وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10» ترجمه‌ بگو وحى شد بمن كه گوش دادند گروهى كمتر از

‌ مثل‌ ده‌ سوره‌ ‌ يا ‌ مثل‌ يك‌ سوره ‌او‌ ‌را‌ بياورند و ‌لو‌ همه‌ دست‌ بهم‌ دهند و يكديگر ‌را‌ كمك‌ كنند. 3‌-‌ ‌به‌ بهترين‌ راهها و محكم‌ترين‌ ‌آنها‌

تَرَى الظّٰلِمينَ مُشفِقينَ مِمّا كَسَبوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِم وَ الَّذينَ إمَنوا وَ عَمِلُوا الصّٰلِحٰتِ فى رَوضاتِ الجَنّاتِ لَهُم ما

مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ» «1»، «أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها» «2» 1- روى زمين بهترين جايگاه براى زندگان و درون آن بهترين جايگاه

مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ» «1»، «أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها» «2» 1- روى زمين بهترين جايگاه براى زندگان و درون آن بهترين جايگاه

نقل نموده كه يهود و منافقين با هم نجوى مى‌كردند و باهل ايمان نظر مينمودند و بهم چشمك ميزدند و ايشان تصوّر مى‌كردند خبر قتل يا مصيبت وارده بر كسانشان كه بجنگ

پيرامون كعبه طواف كند، در حالى كه سر و پايش برهنه باشد، و گامها را نزديك بهم بردارد و ديدگانش را فروپوشد، و در هر طواف حجر الأسود را- بى‏آنكه آزارى بكسى

امام صادق عليه السّلام فرمود: هر گاه مؤمنى را ديدى كه چشمانش باز مانده و بهم نميزند و آب از چشم چپش روان شده و بر پيشانيش عرق نشسته و لبهايش كشيده و در

سخر الشمس و القمر...» كه خود دليل بر تدبير عمومى داشته و عالم را بهم متصل و اجزايش را بهم مربوط مى سازد، اين را فرمود تا اثبات كند كه رب همه و مالك مدبّر

كند، طواف براى او افضل از نماز است، و كسى كه دو سال اقامت كند، اين هر دو را بهم مى‏آميزد، و كسى كه سه سال اقامت كند، نماز براى او افضل است.

شده. حضرت صادق عليه السّلام فرمود: پدرم عليه السلام فرمود: هيچ كس قرآن را بهم نزند جز اينكه كافر شده است. على، از پدرش، از نضر بن سويد، از قاسم بن سليمان،

شعبان و ماه رمضان فاصله قرار مى‏داد، و على بن الحسين عليهما السّلام آن دو را بهم وصل مى‏كرد، و مى‏گفت: روزه دو ماه پياپى توبه‏اى از جانب خداست. و رسول خدا

متوجه او شده‏اند بفهماند) و زن اگر كارى داشته و مشغول نماز باشد دستهايش را بهم ميزند.

قالب‏ مثالى در درختى از درختهاى بهشت هستند و از يك ديگر پرس‏وجو مى‏كنند و بهم آشنائى ميدهند، و هر گاه روحى نزد ارواح ديگر مى‏آيد، ميگويند: ساعتى او را بخود

مَساكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَ تَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنا بِهِمْ وَ ضَرَبْنا لَكُمُ الْأَمْثالَ (45) ترجمه‌ و مپندار البتّه خدا را بيخبر

تا هدف‌گيرى وحى هر لحظه مورد توجه باشد. «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ، أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً، تَحَرَّوْا رَشَداً، ضَرًّا وَ لا رَشَداً» مراد از مالك

تا هدف‌گيرى وحى هر لحظه مورد توجه باشد. «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ، أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً، تَحَرَّوْا رَشَداً، ضَرًّا وَ لا رَشَداً» مراد از مالك

ماديان‌ ‌از‌ دريا خارج‌ شد و اسب‌ فرعون‌ رسيد ‌بما‌ قبل‌ آخر دريا ‌که‌ آب‌ها بهم‌ وصل‌ شد و تمام‌ غرق‌ شدند و بني‌ اسرائيل‌ آمدند كنار دريا تماشا ميكردند ‌اينکه‌

أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ (41) فَالْيَوْمَ لا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَ

رو بعلم‌هاي‌ نصب‌ ‌شده‌ ميدوند ‌در‌ ميدان‌ جنگ‌ ‌بعد‌ ‌از‌ اينكه‌ دو لشگر بهم‌ ريخته‌ و پراكنده‌ ‌در‌ ميدان‌ ‌شده‌ و مشغول‌ مقاتله‌ هستند موقعي‌ ‌که‌ خاتمه‌

نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ (32) وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (33) وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ

‌خود‌ توليد كنند و ثمره‌ دهند. نظر كنيد ‌در‌ نباتات‌: ‌تا‌ نر و ماده‌ ‌آن‌ ها بهم‌ نرسند، ثمر نمي‌دهند و ثمرات‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ هسته‌ و دانه‌ و تخم‌ دارند ‌که‌

مِنْها مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيها وَ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِيقِ» «1»، «أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها» «2» 1- روى زمين بهترين جايگاه براى زندگان و درون آن بهترين جايگاه

«9» وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً «10» ترجمه‌ بگو وحى شد بمن كه گوش دادند گروهى كمتر از

فاصله‌ ‌بين‌ فرعون‌ و قوم‌ موسي‌ چند متري‌ بيش‌ نبود ‌که‌ يك‌ مرتبه‌ دريا بهم‌ آمد و تمام‌ غرق‌ شدند ‌که‌ ميفرمايد: فَنَبَذناهُم‌ فِي‌ اليَم‌ِّ فرعون‌ ‌در‌

ذاريات‌ ‌آيه‌ 50 بعلاوه‌ ‌در‌ كليه‌ امور معيشت‌ احتياجات‌ بسيار دارد ‌هم‌ بهم‌ نوع‌ ‌خود‌ ‌حتي‌ بممالك‌ خارجه‌ ‌هم‌ بساير مخلوقات‌ ‌از‌ حيوانات‌ و نباتات‌

عقيده حكماء قبل‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ آسمانهاي‌ هفتگانه‌ مثل‌ فلزيست‌ بهم‌ چسبيده‌ ‌که‌ سطح‌ محدّب‌ ‌هر‌ يك‌ مماس‌ ‌با‌ سطح‌ مقعّر ديگريست‌ و ‌اينکه‌

‌که‌ ‌خدا‌ نازل‌ فرموده‌ نه‌ يك‌ آدم‌ مشرك‌ شهوت‌ پرست‌ هوي‌ دوست‌ جاهل‌ بهم‌ بافته‌ ‌باشد‌ العياذ حضرت‌ عيسي‌ بخواهش‌ مريم‌ شراب‌ درست‌ كرده‌ ‌باشد‌ و

دروغ خود را اصلاح كرده باشد. زمخشرى در كشاف گفته : هرزه سرايان رواياتى جعلى بهم بافته و چنين پنداشته اند كه وقتى يوسف گفت : «لم اخنه بالغيب » جبرئيل گفت :

نفرى كه (نشسته و) فضيلت آل محمد عليهم السّلام را مذاكره ميكنند سركشيده و بهم گويند: آيا ننگريد كه اينان با اينكه افرادشان كم است و دشمنانشان بسيارند (چسان)

عليه السّلام فالاقرار بهؤلاء هو الدّين القيّم فلا تظلموا فيهنّ انفسكم قولوا بهم جميعا تهتدوا. پس حضرت آهى حزين كشيد و فرمود: اى جابر، اما سنه، جد من رسول

اين علم در دنيا برايشان حاصل نمى گردد، جوابش اين شد كه در دنيا حق و باطل بهم آميخته است ، و چه بسيار باطلها كه خود را شبيه به حق جلوه مى دهند، ولى روز

رَحِيمٍ» «10» ذريّه مؤمن به آنها مى‌پيوندند و كامياب مى‌شوند: «أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» «11» با اولياى الهى همسايه مى‌شوند: «و هم جيرانى» «12» نعمت‌هاى

انطَلَق‌َ المَلَأُ مِنهُم‌ طلاق‌ بمعني‌ جدايي‌ و تفرقه‌ ‌است‌ مقابل‌ ازدواج‌ ‌که‌ بهم‌ پيوستن‌ ‌است‌ و انطلاق‌ قبول‌ جدايي‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌از‌ پيغمبر جدا شدند و

ميكند ‌که‌ يك‌ مشت‌ سگ‌ و خوك‌ و بوزينه‌ و ببر و پلنگ‌ و خرس‌ و اشباه‌ ‌آنها‌ بهم‌ ريخته‌ و نام‌ ‌خود‌ ‌را‌ انسان‌ گذارده‌ چنانچه‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) پرده‌ ‌از‌

وَ لَو رَحِمنٰهُم وَ كَشَفنا ما بِهِم مِن ضُرٍّ لَلَجّوا فى طُغيٰنِهِم يَعمَهونَ (٧٥)

بنمايد و راه سعادت را دريابد. وَ جَعَلْنا فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِهِمْ وَ جَعَلْنا فِيها فِجاجاً سُبُلاً لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ (31) وَ جَعَلْنَا

جملات‌ آيات‌: وَ النّازِعات‌ِ غَرقاً نزع‌ بمعني‌ كندن‌ ‌است‌ دو چيز ‌که‌ بهم‌ پيوسته‌ ‌از‌ ‌هم‌ جدا كنند بشدت‌. ‌از‌ امير المؤمنين‌ (ع‌) ‌است‌ ‌که‌ ملائكه‌

أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (33) فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (34) ترجمه‌ و گفته شد مر آنانرا كه پرهيزكار

نَحْنُ بِمُسْتَيْقِنِينَ (32) وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (33) وَ قِيلَ الْيَوْمَ نَنْساكُمْ كَما نَسِيتُمْ

رویگردان هستند. وَ عُرِضُوا عَلَى‌ رَبِّکَ‌ صَفّاً لَقَدْ... (۰) أَسْمِعْ‌ بِهِمْ‌ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ‌... (۰) Tabber requires Javascript to function. آيات

بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُونَ (74) وَ لَوْ رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا ما بِهِمْ مِنْ ضُرٍّ لَلَجُّوا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ (75) وَ لَقَدْ أَخَذْناهُمْ

طيور انعام‌ جن‌ انس‌ ملك‌ ‌در‌ صحراي‌ محشر مجتمع‌ ميشوند ‌حتي‌ كرات‌ جويه‌ بهم‌ نزديك‌ ميشوند ‌که‌ شرحش‌ مكرر بيان‌ ‌شده‌ احتياج‌ بتكرار ندارد. ] (آیه 29)-

كردى، پاسخش اينست كه اگر دست راست و پاى راست او را ببرند موازنه و تعادل پيكرش بهم ميخورد و ناچار از سوى چپ بر زمين ساقط مى‏شود و نمى‏تواند بر پا خيزد، و چنانچه

ل). حضرت صادق عليه السّلام فرمود: پدرم عليه السلام فرمود: هيچ كس قرآن را بهم نزند جز اينكه كافر شده است. محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از حسين بن سعيد،

حرام كرده بجهت فسادى كه در آن پيدا مى‏شود از كشتار يك ديگر و در آميختن و بهم خوردن نسل و تبار و ترك تربيت فرزندان، و بر هم خوردن ميراث و آنچه از اين قبيل

آرنج تا سر انگشتان است، و حدّ مسح سر عبارت است از مسح با سه انگشت چسبيده بهم از جلوى سر، و حدّ مسح دو پا عبارت است از آنكه دو كف دست خود را بر سر انگشتان

أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِذْ كانُوا يَجْحَدُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ «26» وَ لَقَدْ أَهْلَكْنا ما حَوْلَكُمْ مِنَ

لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْراً فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (83) وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ وَ

مَساكِنِ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ وَ تَبَيَّنَ لَكُمْ كَيْفَ فَعَلْنا بِهِمْ وَ ضَرَبْنا لَكُمُ الْأَمْثالَ (45) ترجمه‌ و مپندار البتّه خدا را بيخبر

فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ مَشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ (37) أَسْمِعْ بِهِمْ وَ أَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنا لكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلالٍ

وَ جَعَلنا فِى الأَرضِ رَوٰسِىَ أَن تَميدَ بِهِم وَ جَعَلنا فيها فِجاجًا سُبُلًا لَعَلَّهُم يَهتَدونَ (٣١)

وَ بَدا لَهُم سَيِّـٔاتُ ما كَسَبوا وَ حاقَ بِهِم ما كانوا بِهِ يَستَهزِءونَ (٤٨)

أَنْتَ وَلِيُّنا مِنْ دُونِهِمْ بَلْ كانُوا يَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَكْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ (41) فَالْيَوْمَ لا يَمْلِكُ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ نَفْعاً وَ

214 مجرم در قيامت سه آرزو مى‌كند: الف) با خاك يكسان شود. «لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْضُ» «1» ب) از اعمالش دور شود. «أَمَداً بَعِيداً» «2» ج) با فديه دادن

قيامت‌ ‌هم‌ بآنها استهزاء ميكنند و اهانت‌ ‌که‌ ميفرمايد: اللّه‌ُ يَستَهزِئ‌ُ بِهِم‌ وَ يَمُدُّهُم‌ فِي‌ طُغيانِهِم‌ ... الاية بقره‌، آيه 14. و ميفرمايد فَاليَوم‌َ

همان ايام بود كه شبانه طوفان سرد زمستانى در گرفت آنچنان كه خيمه هاى آنها را بهم ريخت ، و ديگها را از اجاق به روى زمين افكند. اين عوامل دست به دست هم داد و

بر ايشان نازل خواهد شد. وَ لَمَّا جاءَتْ رُسُلُنا لُوطاً سِي‌ءَ بِهِمْ وَ ضاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قالَ هذا يَوْمٌ عَصِيبٌ (77) وَ جاءَهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ

فَإِمّا تَثقَفَنَّهُم فِى الحَربِ فَشَرِّد بِهِم مَن خَلفَهُم لَعَلَّهُم يَذَّكَّرونَ (٥٧)

تا هدف‌گيرى وحى هر لحظه مورد توجه باشد. «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ، أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً، تَحَرَّوْا رَشَداً، ضَرًّا وَ لا رَشَداً» مراد از مالك

‌آنها‌ داخل‌ شدند فَأَغرَقناه‌ُ وَ مَن‌ مَعَه‌ُ جَمِيعاً يك‌ مرتبه‌ آب‌ سر بهم‌ آورد و تمام‌ هلاك‌ شدند. ] (آیه 103)- چون فرعون نتوانست در برابر استدلالهای