الأنفال ٤٤

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ إِذْ يُرِيکُمُوهُمْ‌ إِذِ الْتَقَيْتُمْ‌ فِي‌ أَعْيُنِکُمْ‌ قَلِيلاً وَ يُقَلِّلُکُمْ‌ فِي‌ أَعْيُنِهِمْ‌ لِيَقْضِيَ‌ اللَّهُ‌ أَمْراً کَانَ‌ مَفْعُولاً وَ إِلَى‌ اللَّهِ‌ تُرْجَعُ‌ الْأُمُورُ

ترجمه

و در آن هنگام (که در میدان نبرد،) با هم روبه‌رو شدید، آنها را به چشم شما کم نشان می‌داد؛ و شما را (نیز) به چشم آنها کم می‌نمود؛ تا خداوند، کاری را که می‌بایست انجام گیرد، صورت بخشد؛ (شما نترسید و اقدام به جنگ کنید، آنها هم وحشت نکنند و حاضر به جنگ شوند، و سرانجام شکست بخورند!) و همه کارها به خداوند باز می‌گردد.

و آن‌گاه در هنگامى كه با هم رو به رو شديد، آنها را در چشم شما كم نشان داد و شما را [نيز] در چشم آنها كم مى‌نمود، [كه جنگ اتفاق افتد] تا خداوند كارى را كه بايد انجام گيرد تحقق بخشد [و دشمن شكست بخورد] و كارها به خداوند باز مى‌گردد
و آنگاه كه چون با هم برخورد كرديد، آنان را در ديدگان شما اندك جلوه داد و شما را [نيز] در ديدگان آنان كم نمودار ساخت تا خداوند كارى را كه انجام‌شدنى بود تحقق بخشد، و كارها به سوى خدا بازگردانده مى‌شود.
و (یاد آر) زمانی که خدا دشمنان را هنگامی که مقابل شدید در چشم شما کم نمودار کرد (تا از آنها نیندیشید) و شما را نیز در چشم دشمن کم نمود (تا تجهیز کامل نکنند) تا خداوند آن را که در قضای حتمی خود مقدر نموده (یعنی غلبه اسلام) اجرا فرماید، و به سوی اوست بازگشت امور.
و [یاد کنید] هنگامی را که در جنگ بدر باهم برخورد کردید، دشمن را در چشم شما اندک نشان داد، و شما را نیز در چشم آنان اندک نشان داد [اگر چه در گرما گرم جنگ، شما را در نظر آنان بسیار و آنان را در نظر شما اندک نشان داد] تا خدا پیروزی شما و شکست آنان را که [بر اساس اراده اش] انجام شدنی بود، تحقّق دهد؛ و همه کارها به سوی خدا بازگردانده می شود.
و آنگاه كه چون به هم رسيديد آنان را در چشم شما اندك نمود و شما را نيز در چشم آنان اندك تا آن كار كه مقرر داشته بود واقع گردد. و همه كارها به خدا برمى‌گردد.
و یاد کنید که چون رو در رو شدید آنان را در دیدگان شما اندکشمار نمایاند و شما را نیز در دیدگان ایشان اندک نمایاند، تا خداوند کاری انجام یافتنی را به سرانجام برساند، و همه کارها به او باز می‌گردد
و آنگاه كه آنان را چون با هم روبرو شديد در چشمهاى شما اندك و شما را در چشمهاى آنان اندك نمود تا خدا كارى را كه كردنى بود به انجام رساند و كارها به خدا بازگردانده مى‌شود.
و در آن زمان خداوند آنان را در نظر شما به هنگام رویاروئی کم جلوه داد، و شما را نیز در نظر آنان کم جلوه داد، تا خداوند موضوعی را که می‌بایست تحقّق یابد انجام دهد. (این اراده‌ی خدا بود) و همه‌ی کارها و همه‌ی چیزها (در این جهان) به فرمان و خواست یزدان برمی‌گردد (و آنچه او بخواهد می‌شود و بس).
و چون با هم برخورد کردید، آن هنگام آنان را در دیدگانتان اندک جلوه می‌دهد و شما را (نیز) در دیدگان آنان کم نمودار می‌کند تا خدا کاری را که انجام‌شدنی بوده تحقق بخشد. و تمامی امور تنها سوی او باز می‌گردد.
گاهی که می‌نمایاند ایشان را به شما هنگام تلاقی شما با ایشان در دیدگانتان اندک و اندک نمود شما را در دیدگان ایشان تا بگذراند خدا کاری را که بوده است شدنی و بسوی خدا بازگردانیده شوند کارها

When you met, He made them appear as few in your eyes, and made you appear fewer in their eyes, so that Allah may conclude a predetermined matter. To Allah all matters revert.
ترتیل:
ترجمه:
الأنفال ٤٣ آیه ٤٤ الأنفال ٤٥
سوره : سوره الأنفال
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یُرِیکُمُوهُمْ ... قَلِیلاً»: (کُمْ) و (هُمْ) مفعول اوّل و دوم (یُری) و (قَلیلاً) حال (هُمْ) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ «44»

و (به ياد آوريد) زمانى كه چون با دشمن برخورد كرديد، خداوند دشمنان را در نظر شما كم جلوه داد (تا با جرأت حمله كنيد) و شما را نيز در ديدگاه آنان اندك نشان داد (تا از كفّار مكّه، كمك نخواهند). اين كار براى آن بود كه خداوند كارى را كه مى‌بايست انجام شود، تحقّق بخشد. و (بدانند كه) همه‌ى كارها به خدا باز مى‌گردد (و اراده‌ى او بر هر چيزى نافذ است).

نکته ها

هنگامى‌كه كفّار مسلمانان را ديدند، آن چنان در نظرشان كم جلوه كرد كه گفتند: ما بردگان خود را مى‌فرستيم تا مسلمانان را نابود كنند، «1» ولى زمانى‌كه جنگ شروع شد، در هنگامه‌ى نبرد، مسلمانان را زياد و دو برابر ديدند و مرعوب شدند. «2»

چنانكه در جاى ديگر خداوند مى‌فرمايد: «يَرَوْنَهُمْ مِثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ» «3»

پیام ها

1- تقديرهاى الهى، اراده را از انسان سلب نمى‌كند. «وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ» ترغيب دو سپاه در جنگ بدر به رويارويى، بيانگر آن است كه تحقّق جنگ، از اختيار آنان خارج نبوده است.

2- امدادهاى الهى، هم پيش از جنگ نصيب مسلمانان شد، «فِي مَنامِكَ» و هم‌


«1». تفسير صافى.

«2». تفاسير نمونه و الميزان.

«3». آل‌عمران، 13.

جلد 3 - صفحه 328

هنگام جنگ. يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ‌ ...

3- گاهى خداوند براى يارى رساندن به مسلمانان، با اعمال ولايت تكوينى، در ديده‌ها تصرّف مى‌كند. يُرِيكُمُوهُمْ‌ ... فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا

4- بهره‌بردارى از حواسّ ظاهرى نيز به دست خداوند است. «فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ»

5- پيروزى تنها به جمعيّت و نفرات نيست، بلكه عواملى همچون ايمان و روحيّه‌ى رزمندگان و لطف و تقدير خداوند تعيين كننده است. (كلّ آيه)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلاً وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (44)

وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ‌: و نيز ياد بياوريد زمانى را كه نمود خداى‌


«1» اين دو روايت در كتاب شريف بحار الانوار، جلد 61، مبحث «حقيقة الرؤيا» نقل شده‌اند. البتّه بنابر روايات شيعى، رؤياى صالحه جزئى از هفتاد جزء نبّوت است و روايت مذكور در متن از احاديث عامّى مى‌باشد. توضيح و توجيه ياد شده نيز از صاحب كتاب «النهايه» ذيل افت «جز» (جلد اوّل، صفحه 265) نقل شده است. (بحار الانوار، جلد 61، صفحه 177 تا 179 به بررسى همين حديث اختصاص دارد)


جلد 4 صفحه 349

تعالى دشمنان را به شما وقتى كه ملاقات كرديد، فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا: در چشمهاى شما كم و اندك، تا دل شما قوى شد بر حرب آنها، و رؤياى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وقوع پذيرفت. ابن مسعود نقل نمايد در وقت التقاى صفين شد، چنان كفار، قليل به نظر آمدند كه من گفتم هفتاد نفرند. ديگرى گفت: قريب صد نفر، و حال آنكه نهصد و پنجاه نفر بودند، وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ‌: و اندك گردانيد شما را نيز در چشم دشمنان، قبل از التحام قتال، تا دلير شدند در جنگ و محاربه. به قدرت كامله سبحانى، مؤمنين در نظر كفار چنان تقليل شدند كه أبو جهل گفت: لازم سلاح نيست، بلكه آنها را دستگير و به ريسمان ببنديد. خلاصه اقدام بر حرب، و شكست فاحش بر آنها وارد، و صناديد قريش قلع و قمع شدند.

عبرت: اين قسمت از واقعه بدر از غرائب آيات و عزايم بينات است، زيرا قوه باصره اگرچه به سبب، قليل را كثير، و كثير را قليل بيند، لكن بر اين حد نتواند بود كه قريب صد هزار نفر را صد نفر و كمتر بيند، و قريب سيصد نفر را هزار و نهصد نفر بيند، هر آينه قدرت كامله ربانى جلّت عظمته، باز داشت ابصار بعضى را از بعضى على ما هو عليه با وجود تساوى در شروط رؤيت، و اين نيست مگر اعجاز حضرت سبحان. گرچه بعضى توجيهاتى نموده از جمله: 1- از ديدن حقيقى نباشد و ايشان در ديدن و حرز استقصا نكرده باشند. 2- مانعى از رؤيت بوده مانند گرد و غبار و استتار بعضى به بعضى. 3- حق تعالى قطع شعاع نمود ميان رائى و مرئى بر سبيل اعجاز، لكن محتاج به اين توجيهات نيست، بلكه با عدم مانع ميان رائى و مرئى، قدرت مطلقه الهيه، اين غرائب را در اين واقعه ارائه داد و خارق عادت و اعجازى بود كه ظاهر شد، چنانچه نزول ملائكه به نصرت مؤمنين و محاربه با كافرين نيز خارق عادت بود كه واقع شد.

لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا: تا حكم فرمايد خداى تعالى امرى را كه واقع شونده است در علم سبحانى. وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ: و بسوى جزاى خدا بازگردانيده شود كارها.

تنبيه: آيه شريفه تكرارش به جهت اختلاف معلّل به است. يا مراد به امر در اول اكتفا باشد بر وجه محكى، و اينجا اعزاز اسلام و اهل آن و اذلال شرك و


جلد 4 صفحه 350

حزب آن. يا اول وعده نصرت است در بدر، و دوم استمرار نصرت باشد تا قيامت. و وقتى ذكر كلام جهات متعدده پيدا كرد، تكرار آن نيكو، و خارج از فصاحت نخواهد بود. و ثانيا تأكيد در مطلبى مجوز تكرار آن باشد به يك لفظ يا به چند لفظ بقدر شدت تأكيد، خواه مكررات وصل بهم باشد، يا فصل داشته باشد. و مراد به تكرار، تكرار يك جمله و يك مطلب است، نه تكرار الفاظ مفرده يا جمل ندائيه.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلاً وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولاً وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ (44)

ترجمه‌

و هنگاميكه نمود بشما ايشانرا چون بهم رسيديد در چشمهاى شما اندك و گردانيد اندك شما را در چشمهاى آنها تا محقّق فرمايد خدا كاريرا كه بود مقدّر و بسوى خدا رجوع داده ميشود كارها.

تفسير

خداوند براى تصديق رؤياى پيغمبر (ص) ارائه داد لشگر كفار را در نظر مسلمانان اندك با آنكه بسيار بودند چنانچه در جوامع از ابن مسعود نقل نموده كه من بمرديكه پهلويم بود گفتم اينها هفتاد نفرند او گفت بنظرم صد نفر باشند بعد از يك نفر از آنها پرسيديم گفت هزار نفرند و اين مقدار تفاوت نميشود از خطاء باصره باشد و معلوم ميشود كه خداوند براى تشجيع مسلمانان ارائه فرموده است چنانچه ارائه داد مسلمانان را بكفار در بدو امر كم براى آنكه جرئت بجنگ نمايند بطوريكه أبو جهل گفت اگر ما غلامانمان را بفرستيم اينها را با دست ميگيرند ولى بعد از اقدام بجنگ بنظرشان زياد آمدند بطوريكه مرعوب و مشوّش شدند و نظام امرشان مختل گرديد و تمام اين عنايات و الطاف الهيّه نسبت بمسلمانان براى آن بود كه واقع شود در خارج امريكه در علم الهى‌


جلد 2 صفحه 539

گذشته بود كه واقع شود و تمام امور بازگشت باراده الهى مينمايد و هيچ قدرتى نميتواند مانع از نفوذ اراده او شود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذ يُرِيكُمُوهُم‌ إِذِ التَقَيتُم‌ فِي‌ أَعيُنِكُم‌ قَلِيلاً وَ يُقَلِّلُكُم‌ فِي‌ أَعيُنِهِم‌ لِيَقضِي‌َ اللّه‌ُ أَمراً كان‌َ مَفعُولاً وَ إِلَي‌ اللّه‌ِ تُرجَع‌ُ الأُمُورُ (44)

و زماني‌ ‌که‌ بشما ارائه‌ داد زماني‌ ‌که‌ كفار ‌را‌ ملاقات‌ كرديد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ نظر ‌شما‌ بسيار قليل‌ و قليل‌ نمايش‌ داد ‌شما‌ ‌را‌ ‌در‌ نظر ‌آنها‌ ‌تا‌ اينكه‌ قضاي‌ الهي‌ ‌در‌ غلبه‌ ‌شما‌ و مغلوبيت‌ ‌آنها‌ جاري‌ شود ‌که‌ البته‌ قضاي‌ الهي‌ جاري‌ شدني‌ ‌است‌

(‌لا‌ رادّ لقضائك‌ و ‌لا‌ معقّب‌ لحكمك‌)

جلد 8 - صفحه 133

توضيح‌‌-‌ كفار و مشركين‌ ‌که‌ معتقد بامور باطنيه‌ و حقائق‌ معنويه‌ نبودند فقط ظاهر ‌بين‌ هستند و ‌بر‌ حسب‌ ظاهر جمعيت‌ مسلمين‌ ‌را‌ مشاهده‌ ميكردند ‌آنها‌ ‌را‌ قليل‌ ميديدند فقط سيصد و سيزده‌ نفر ‌حتي‌ فرستادند ‌در‌ اطراف‌ تفتيش‌ كردند ‌که‌ آيا ‌در‌ كمين‌ جمعيت‌ ديگري‌ هست‌ ‌که‌ ‌در‌ موقع‌ جنگ‌ بمدد مسلمين‌ درآيند و اما مسلمين‌ ‌که‌ معتقد بنصرت‌ الهي‌ و مدد ملائكه‌ و وعده‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ بودند مشركين‌ ‌را‌ حقيقة و باطنا و واقعا قليل‌ ميديدند، و چه‌ نكته‌ مليحي‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ بكار برده‌ ‌شده‌ ‌که‌ ‌در‌ جمله‌ اول‌ ميفرمايد وَ إِذ يُرِيكُمُوهُم‌ إِذِ التَقَيتُم‌ فِي‌ أَعيُنِكُم‌ قَلِيلًا ‌که‌ حقيقت‌ و باطن‌ كفار ‌را‌ مشاهده‌ كرديد ‌که‌ واقعا قليل‌ بودند و ‌در‌ جمله‌ دوم‌ ميفرمايد وَ يُقَلِّلُكُم‌ فِي‌ أَعيُنِهِم‌ ‌که‌ واقعا ‌شما‌ قليل‌ نبوديد بنظر مشركين‌ چنين‌ آمد ‌که‌ بعبارت‌ يقللكم‌ تعبير فرمود و ‌اينکه‌ صنع‌ الهي‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ طرفين‌ ‌از‌ يكديگر وحشت‌ نكنند و اقدام‌ بمبارزه‌ نمايند لِيَقضِي‌َ اللّه‌ُ أَمراً كان‌َ مَفعُولًا ‌تا‌ آنچه‌ ‌خدا‌ اراده‌ فرموده‌ ‌از‌ نصرت‌ دين‌ و خذلان‌ شرك‌ و كفر جاري‌ شود و ‌اينکه‌ موضوع‌ ‌را‌ بايد امروز اهل‌ ايمان‌ معتقد و مطمئن‌ باشند ‌که‌ دست‌ غيبي‌ امام‌ زمان‌ روي‌ سر ‌آنها‌ ‌است‌ و ‌در‌ كنف‌ حفظ الهي‌ محفوظ هستند و ‌اينکه‌ دشمنان‌ دين‌ داخله‌ و خارجه‌ ‌با‌ تمام‌ قوي‌ و حيل‌ ‌در‌ مقابل‌ دست‌ يد اللهي‌ و حفظ ربوبي‌ ناچيز هستند و ‌لو‌ يك‌ ها و هويي‌ داشته‌ باشند ‌که‌ گفتند (للباطل‌ جولة و للحق‌ دولة) خوش‌ باش‌ ‌که‌ عاقبت‌ نكو خواهد شد و العاقبة للمتقين‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 125.

وَ إِلَي‌ اللّه‌ِ تُرجَع‌ُ الأُمُورُ بازگشت‌ تمام‌ كارها بسوي‌ ‌خدا‌ ‌است‌ ‌تا‌ مشيت‌ حق‌ تعلق‌ نگيرد خردلي‌ امري‌ واقع‌ نميشود و ‌اگر‌ مشيّت‌ تعلق‌ گرفت‌ هيچ‌ مانعي‌ جلوگيري‌ نخواهد نمود ما قَطَعتُم‌ مِن‌ لِينَةٍ أَو تَرَكتُمُوها قائِمَةً عَلي‌ أُصُولِها فَبِإِذن‌ِ اللّه‌ِ حشر ‌آيه‌ 5.

134

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 44)- در این آیه مرحله دیگری از مراحل جنگ بدر را یادآور می‌شود که با مرحله قبل تفاوت بسیار دارد، در این مرحله مسلمانان در پرتو بیانات گرم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و توجه به وعده‌های الهی، و مشاهده حوادثی از قبیل باران به موقع، برای رفع تشنگی، و سفت شدن شنهای روان در میدان نبرد، روحیه تازه‌ای پیدا کردند آن چنان که انبوه لشکر دشمن در نظر آنها کم جلوه کرد، لذا می‌گوید: «و در آن هنگام خداوند آنها را به هنگام آغاز نبرد در نظر شما کم جلوه داد» (وَ إِذْ یُرِیکُمُوهُمْ

ج2، ص157

إِذِ الْتَقَیْتُمْ فِی أَعْیُنِکُمْ قَلِیلًا)

.ولی دشمن چون از روحیه و این موقعیت مسلمانان آگاه نبود به همین دلیل به ظاهر جمعیت نگاه می‌کرد و ناچیز در نظرش جلوه می‌نمود، حتی کمتر از آنچه بودند لذا می‌گوید: «و شما را در نظر آنها کم جلوه می‌داد» (وَ یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ).

و این دو موضوع اثر عمیقی در پیروزی مسلمانان داشت، لذا قرآن به دنبال جمله‌های فوق می‌گوید: «همه اینها به خاطر آن بود که خداوند موضوعی را که در هر حال می‌بایست تحقق یابد انجام دهد» (لِیَقْضِیَ اللَّهُ أَمْراً کانَ مَفْعُولًا).

نه تنها این جنگ طبق آنچه خداوند می‌خواست پایان گرفت، «همه کارها و همه چیز در این عالم به فرمان و خواست او بر می‌گردد» و اراده او در همه چیز نفوذ دارد (وَ إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ).

نکات آیه

۱- خداوند به هنگام رویارویى و شروع جنگ بدر، هر یک از دو سپاه ایمان و کفر را در نظر دیگرى اندک نمایان ساخت. (و إذ یریکموهم إذالتقیتم فى أعینکم قلیلا)

۲- قواى ادراکى انسان تحت سلطه و نفوذ اراده الهى (إذ یریکموهم ... و یقللکم فى أعینهم)

۳- تحقق جنگ بدر و پیروزى مسلمانان در آن نبرد، امرى از پیش رقم خورده و تقدیر شده (لیقضى اللّه أمرا کان مفعولا) «أمراً» به معناى کار است و مراد از آن تحقق جنگ بدر و پیروزى مسلمانان در آن نبرد مى باشد. فعل «کان» دلالت مى کند که ثبوت خبر «مفعولا» براى اسمش (تحقق جنگ بدر) از دیرباز تحقق پیدا کرده بود. و تحقق جنگ بدر از دیرباز، به قرینه «لیقضى»، به معناى تقدیر آن است. بنابراین «لیقضى اللّه ... » یعنى تا انجام پذیرد کارى که از پیش تقدیر شده بود.

۴- وقوع جنگ بدر با فرجام پیروزى مسلمانان در آن نبرد، هدف از تصرف خداوند در دید هر یک از دو سپاه و کم نمایاندن هر یک در نظر دیگرى (إذ یریکموهم إذالتقیتم فى أعینکم قلیلا ... لیقضى اللّه أمرا کان مفعولا)

۵- خداوند تحقق دهنده جنگ بدر و پیروزکننده مسلمانان در آن نبرد (لیقضى اللّه أمرا کان مفعولا)

۶- انسان در تحقق سرنوشت خویش مؤثر است ; هر چند از سوى خداوند مقدّر شده باشد. (إذ یریکموهم إذالتقیتم ... لیقضى اللّه أمرا کان مفعولا) تمهیداتى از قبیل رؤیاى پیامبر(ص)، کم جلوه دادن هر یک از دو سپاه در نظر دیگرى و مانند آنها، که به منظور ترغیب طرفین به رویارویى است، نشان مى دهد که تحقق جنگ بدر از اختیار طرفین خارج نبوده و امکان تخلف داشته است. جمله «و لو أریکهم کثیرا ... » در آیه قبل نیز این معنا را تأیید مى کند. و اگر آن امر مقدر، یعنى تحقق جنگ بدر، از اختیار طرفین جنگ خارج بود، نیازى به این تمهیدات ترغیب کننده نداشت.

۷- سررشته همه امور به دست خداست و او سبب ساز همه اسباب است. (و إلى اللّه ترجع الأمور)

۸- کم نمایاندن هر یک از دو سپاه در جنگ بدر در نظر یکدیگر، امرى شایسته و بایسته به یاد داشتن (إذ یریکموهم إذالتقیتم فى أعینکم قلیلا و یقللکم فى أعینهم) برداشت فوق مبتنى بر این است که «إذا» مفعول براى فعل مقدر «اذکروا» باشد.

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۳، ۴، ۵
  • امور: منشأ امور ۷
  • انسان: ادراک انسان ۲ ; تقدیر سرنوشت انسان ۶
  • باصره: خطاى باصره ۱، ۴، ۸
  • بینایى: تصرف در بینایى ۱، ۴، ۸
  • تاریخ: عبرت از تاریخ ۸
  • حوادث: تقدیر حوادث ۳
  • خدا: اختصاصات خدا ۷ ; اراده خدا ۲ ; افعال خدا ۱، ۵ ; امداد خدا ۴ ; مقدرات خدا ۶
  • ذکر: حوادث تاریخ ۸
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۶
  • غزوه بدر: تقدیر غزوه بدر ۳ ; قصه غزوه بدر ۱، ۳، ۴، ۵، ۸ ; کافران در غزوه بدر ۱ ; مؤمنان در غزوه بدر ۱ ; منشأ غزوه بدر ۵
  • مسلمانان: پیروزى مسلمانان ۴ ; تقدیر پیروزى مسلمانان ۳ ; عوامل پیروزى مسلمانان ۵

منابع