الانسان ٢٠

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ إِذَا رَأَيْتَ‌ ثَمَ‌ رَأَيْتَ‌ نَعِيماً وَ مُلْکاً کَبِيراً

ترجمه

و هنگامی که آنجا را ببینی نعمتها و ملک عظیمی را می‌بینی!

|و چون آن جا را بنگرى، ناز و نعمت [فراوان‌] و ملكى بى‌كران ببينى
و چون بدانجا نگرى [سرزمينى از] نعمت و كشورى پهناور مى‌بينى.
و چون آن جایگاه نیکو را مشاهده کنی عالمی پر نعمت و کشوری بی نهایت بزرگ خواهی یافت.
و چون آنجا را ببینی، نعمتی فراوان و کشوری بزرگ بینی،
چون بنگرى، هر چه بنگرى نعمت فراوان است و فرمانروايى بزرگ.
و چون آنجا را بنگری، ناز و نعمت [فراوان‌] و ملک بیکران بینی‌
و چون به آنجا بنگرى نعمتها بينى- كه در وصف نگنجد- و پادشاهيى بزرگ.
هنگامی که بنگری، در آنجا نعمت فراوانی و سرزمین فراخی و پادشاهی بزرگی را خواهی دید.
و هنگامی که بدانجا نگری، (سرزمینی از) نعمتی (بارور) و کشوری پهناور می‌بینی.
و گاهی که بنگری آنجا بینی نعمتهائی و پادشاهی بزرگ‌

Wherever you look, you see bliss, and a vast kingdom.
ترتیل:
ترجمه:
الانسان ١٩ آیه ٢٠ الانسان ٢١
سوره : سوره الانسان
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ثَمَّ»: آنجا. مراد بهشت است. «مُلْکاً کَبِیراً»: سرزمین بزرگ و وسیع. مملکت فراخ. پادشاهی و سلطنت عظیم (نگا: تفسیر کبیر).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

عکرمة گوید: روزى عمر بن الخطاب بر پیامبر وارد شد. در حالتى که رسول خدا صلی الله علیه و آله روى حصیرى خوابیده بود. عمر به گریه افتاد، پیامبر بیدار شد و فرمود: چرا گریه می‌کنى؟ گفت: به یاد کسرى و سلطنت او و نیز هرمز و پادشاهى او و حبشه و پادشاه آن افتادم تو که رسول خدا صلى الله علیه و آله هستى بر روى یک حصیر می‌خوابى.

پیامبر فرمود: آیا خشنود نیستى که دنیا براى آن‌ها بوده و آخرت براى ما باشد؟[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19» وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20» عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً «21» إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً «22»

و پسرانى هميشه جوان، (به خدمت) بر آنان مى‌گردند، هرگاه آنان را بينى، پندارى مرواريدهاى غلطان و پراكنده‌اند. و چون آنجا را بنگرى نعمتى فراوان و سلطنتى بزرگ مى‌بينى. بر اندامشان جامه‌هاى سبز از ديباى نازك و ضخيم است و با دستواره‌هاى نقره زينت شده‌اند و پروردگارشان شرابى طهور (پاك و پاك‌كننده) به آنان مى‌نوشاند. همانا اين جزايى است براى شما و سعيتان مورد سپاس است.

نکته ها

از امام كاظم عليه السلام پرسيدند: چرا در اين سوره نامى از حورالعين در پاداش ابرار و اهل بيت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله مطرح نشده است؟ امام عليه السلام فرمودند: به خاطر مقام فاطمه زهرا عليها السلام. «1»

امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‌كنند: هنگامى كه بهشتيان وارد بهشت مى‌شوند، با درختى روبرو مى‌شوند كه سايه‌اى گسترده دارد و از پاى آن دو چشمه جارى است، آنان در چشمه‌اى خود را مى‌شويند و از چشمه ديگر مى‌نوشند و پس از آن هيچ بيمارى و نارحتى در بدن آنها رخ نمى‌دهد و اين است معناى‌ «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً». «2»

نعمت‌هاى بهشتى‌

ميان نعمت‌هاى بهشتى با نعمت‌هاى دنيا تفاوت‌هاى بسيارى وجود دارد، كه در اينجا به گوشه‌اى از آنان اشاره مى‌كنيم:

بسيار زيادند: «فاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ» «3»


«1». مناقب، ج 3، ص 328.

«2». بحار، ج 8، ص 212.

«3». واقعه، 32.

جلد 10 - صفحه 333

موسمى و فصلى نيستند: «لا مَقْطُوعَةٍ» «1»

در بهره‌گيرى از آنها هيچ منعى وجود ندارد. «وَ لا مَمْنُوعَةٍ» «2»

بهشتيان در استفاده از آنها حس انتخاب دارند. «مِمَّا يَتَخَيَّرُونَ» «3»

براى هر نوع اشتهايى، نعمتى موجود است: «مِمَّا يَشْتَهُونَ» «4»

استفاده از آنها آفات و عوارضى به دنبال ندارد: «لا يُصَدَّعُونَ» «5»

بهره‌گيرى از آنها بدون زحمت است. «وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلًا» «6»

هرچه بخواهيد، خادمان برايتان فراهم مى‌كنند: «وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ»

خادمان بهشتى هم زيبا هستند: «لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً»، هم پير نمى‌شوند: «مُخَلَّدُونَ»

كاميابى در كمال آرامش است: «عَلَى الْأَرائِكِ مُتَّكِؤُنَ» «7»

در بهشت حسادت و رقابت در آنجا راهى ندارد. «نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ» «8»*

نعمت‌ها با رضا و سلام پروردگار همراه است: «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ» «9»، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «10»

ذريّه مؤمن به آنها مى‌پيوندند و كامياب مى‌شوند: «أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ» «11»

با اولياى الهى همسايه مى‌شوند: «و هم جيرانى» «12»

نعمت‌هاى بهشتى متنوع‌اند: وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ‌ ... وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ‌ ... «13»

پیام ها

1- پذيرايى در بهشت، خصوصيات ويژه‌اى دارد. از جمله:

نيازى به درخواست و تقاضا ندارد، زيرا پذيرايى كنندگان همواره به دور بهشتيان مى‌گردند. «يَطُوفُ»


«1». واقعه، 33.

«2». واقعه، 33.

«3». واقعه، 20.

«4». واقعه، 21.

«5». واقعه، 19.

«6». انسان، 14.

«7». يس، 56.

«8». واقعه، 16.

«9». توبه، 71.

«10». يس، 58.

«11». طور، 21.

«12». دعاى ندبه.

«13». محمّد، 15.

جلد 10 - صفحه 334

مسئولين پذيرايى از هر سو بر بهشتيان اشراف دارند. «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ»

پذيرايى كنندگان نوجوانند. «وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» «1»*

قيافه آنان مانند لؤلؤ درخشنده است. «حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً»

حكومت بهشتيان گسترده است. «مُلْكاً كَبِيراً»

رنگ لباس پذيرايى كنندگان سبز «خُضْرٌ» و جنس لباس آنان از ابريشم نازك‌ «سُندُسٍ» و ضخيم‌ «إِسْتَبْرَقٌ» است.

ساقى ابرار، پروردگار متعال‌ «سَقاهُمْ رَبُّهُمْ» و نوع شراب آنها، طهور است.

«شَراباً طَهُوراً» (امام صادق عليه السلام فرمود: اين شراب، قلب بهشتيان را از غير خدا پاك مى‌كند. «2»)

2- با آنكه بهشت، فضل و لطف الهى است، امّا خداوند آن را مزد و اجر ابرار مى‌شمرد تا بهشتيان به كار خود ببالند. «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً»

3- پاداش‌هاى الهى بر اساس نيّت و كيفيّت انجام كار است، نه بر اساس كميّت كار و مقدار و مبلغ احسان. (چند قطعه نان جو و اين همه پاداش، فقط به خاطر داشتن اخلاص و ايثار است.) «إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»

4- كسى كه از مردم، نه پاداش طلب كند و نه تشكّر بخواهد، «لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً»، خداوند به او هم پاداش مى‌دهد و هم تشكّر مى‌كند. «كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»

5- تشكّر و قدردانى از تلاش ديگران، يك صفت الهى است. «سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»

6- نطفه بى‌مقدار «نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ» بر اثر ايمان و عمل و اخلاص و ايثار به جايى مى‌رسد كه آفريدگار هستى از او تشكّر مى‌كند. «وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً»


«1». طور، 24.

«2». تفسير مجمع البيان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 335

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20»

جلد 13 - صفحه 419

وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَ‌: و چون ببينى آنجا، يعنى در بهشت چون نظر كنى، بصر تو به هرجا واقع شود، رَأَيْتَ نَعِيماً: ببينى نعمتهائى كه به وصف نيايد، وَ مُلْكاً كَبِيراً: و ملكى بزرگ و متسع كه زوال بدو راه نيابد. از حضرت صادق عليه السّلام: فروتر كسى از اهل بهشت نظر كند در ملك خود، هزار ساله راه بيند و منتهاى مملكت خود را مشاهده كند بر طريقى كه مبدء آن را ملاحظه كند. «1» و بنا به قولى ملك كبير نفوذ مشيت است كه هرچه خواهد ميسر باد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً «11» وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً «12» مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً «13» وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً «14» وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا «15»

قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً «16» وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً «17» عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً «18» وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً «19» وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20»

عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً «21» إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً «22»

ترجمه‌

پس نگاه داشت ايشانرا خداوند از آسيب آنروز و پيش آورد براى آنان گشاده روئى و شادمانى را

و پاداش داد آنانرا بسبب صبرشان بهشت‌


جلد 5 صفحه 319

و لباس ابريشمى را

تكيه زنندگانند در آن بر تختهائى آراسته نمى‌بينند در آن آفتابى و نه سرمائى را

و بهشت نزديك است بايشان سايه‌هايش و آسان شده است چيدن ميوه‌هايش آسان شدنى مخصوص‌

و به گردش در آورده ميشود گرد ايشان جامهائى از نقره و تنگهائى از آبگينه‌هائى‌

كه از نقره است ساخته و اندازه نموده‌اند آنها را به اندازه‌ئى كه موافق ميل آنان باشد

و نوشانده ميشوند در آن جاميكه باشد ممزوج بآن زنجبيل‌

از چشمه‌اى كه در آنست كه ناميده ميشود سلسبيل‌

و ميگردند گرد ايشان پسرانى باقى در جمال و خوبى كه چون بينى آنانرا پنداريشان مرواريد پراكنده‌

و چون به بينى آنجا را ميبينى نعمت و پادشاهى بزرگى را

در برشان جامه‌هاى حرير لطيف سبز و ديباى برّاق محكم است و آراسته شده‌اند بدستبندهائى از نقره و نوشانيده بآنان پروردگارشان شرابى پاكيزه‌

همانا اين است براى شما پاداش و ميباشد كوشش شما قدر دانى شده.

تفسير

خداوند متعال كسانيرا كه از ترس روز جزا و براى رضاى خدا عمل بوظائف خود نمودند و در آيات سابقه ذكر شد از شرّ و عذاب آنروز نگهدارى و حفظ فرمود و پيش آورد براى ايشان گشاده روئى و سرور قلبى را چنانچه در مجالس از امام باقر عليه السّلام نقل نموده و پاداش داد بآنها در عوض صبرى كه در دنيا بر اطاعت و ترك معصيت خدا نموده بودند بهشت را براى سكونت و پارچه ابريشمى را براى لباس و فراش آنها در حاليكه تكيه زنندگانند بر تختهائى آراسته و پيراسته مانند حجله عروس چنانچه مستفاد از حديث سابق است نميبينند در آن آفتاب گرم و نه هواى سرد را چون هواى بهشت معتدل است و خورشيد آنجا نيست و لذا فرموده و آن بهشت چنانستكه نزديك است بايشان سايه‌هايش يعنى هميشه هست و براى بلند شدن خورشيد از بين نميرود و سهل و آسان شده است چيدن ميوه‌هاى آن بنحو خوشى كه در هر حال باشند از ايستاده و نشسته و بر بالش آرميده در دسترس ايشان است و گردانيده شود در گرد ايشان جامهائى از نقره بهشتى و تنگ‌هائى از بلور ولى بلورش مانند نقره است در سفيدى و استحكام و نقره‌اش مانند بلور است در روشنى و صفا چون هر دو از زمين بهشت اتّخاذ شده و سازندگان‌


جلد 5 صفحه 320

آنها ميل اهل بهشت را در شكل و ظرفيّت آنظروف اندازه گيرى نموده‌اند بطوريكه أشكال آنها با سليقه اهل بهشت موافق باشد و از مقدار اشتهاى ايشان كمتر و زيادتر جا نگيرد و بعضى گفته‌اند اندازه آنظروف بقدر رتبه و بر حسب اعمال صالحه ايشان مقدّر شده است و بعضى گفته‌اند ساقيان اندازه شراب را بقدر اشتهاى اهل بهشت تقدير مينمايند چون اگر مشروب در ظرف بقدر ميل باشد نه كم نه زياد گواراتر است و در مجمع از امام صادق عليه السّلام و قمّى ره نقل نموده كه نفوذ ميكند ديده در نقره بهشتى چنانچه نفوذ ميكند در شيشه و جام شرابى هم بايشان مى‌نوشانند كه ممزوج با زنجبيل بهشتى است براى معطر و گرم شدنش اگر طبعشان مايل بگرمى باشد و الا براى خنكى ممزوج بكافور خواهد شد كه در آيات سابقه ذكر گرديد از چشمه‌اى در بهشت كه نامش سلسبيل است چون بسيار روان و سهل التّناول و خوشگوار و بى‌آزار است و گزندگى زنجبيل در آن نيست و بر حسب بعضى از روايات آنچشمه از آن امير المؤمنين عليه السّلام و كوثر از آن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و ميگردند گرد آنان پسران خوش روئى هميشه براى خدمتگزارى مانند مرواريد غلطان پراكنده شده در صفاء و تلألؤ و درخشندگى و زيادى و گردش نمودن و وقتى مؤمن بهشت را با اين اوضاع مشاهده نمايد آنجا نعمت لا يزال و سلطنت بزرگ بى‌زوال را براى خود مشاهده خواهد نمود در حاليكه اهل ايمان يا خدمتگزاران ايشان در برشان لباس حرير است كه آن لباس ديباى سبز نازك و ديباى برّاق محكم است و آراسته شده‌اند بدستبندهائى از نقره بهشتى و علاوه بر دو شراب كه قبلا ذكر شد خداوند بايشان شراب طهور مى‌آشاماند كه ظاهر و باطن آنانرا از تمام پليديهاى صورى و معنوى پاك و پاكيزه مينمايد و بايشان گفته ميشود اين نعمتها و الطاف الهيّه پاداش اعمال شما است و سعى و زحمت شما در دنيا از طرف خداوند قدر دانى شده و بى‌نتيجه نمانده و مورد قبول واقع شده است و در بعضى از روايات صادقين عليهما السلام ملك كبير به استيذان ملائكه از ايشان براى ورود بر آنان تفسير شده و آنكه بدون اذن پيام آوران از جانب خداوند بر ايشان وارد نميشوند و سلطنت بزرگ اين است و چون قبلا ذكر شد كه تا اينجا


جلد 5 صفحه 321

آيات در شأن اهل بيت رسالت نازل شده و البته آنچه از نعم الهيّه شامل اهل ايمان شود ببركت ولايت آن خاندان است بنظر حقير بعيد نيست آيه تطهير اينجا نازل شده باشد و اهل عناد آنرا در سوره احزاب ذيل احوال ازواج پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وضع نموده باشند چون آنجا نامناسب و اينجا بسيار مناسب است و منافات با حجيّت ترتيب آيات ندارد چنانچه در اوائل كتاب ذكر شد و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذا رَأَيت‌َ ثَم‌َّ رَأَيت‌َ نَعِيماً وَ مُلكاً كَبِيراً «20»

و زماني‌ ‌که‌ ديدي‌ آنجايي‌ ‌که‌ ديدي‌ نعمت‌ بسياري‌ و ملك‌ بزرگي‌ ‌را‌.

وَ إِذا رَأَيت‌َ موقعي‌ ‌که‌ وارد بهشت‌ ميشوي‌ و مشاهده‌ ميكني‌.

ثَم‌َّ مفتوحة الفاء ‌است‌ ‌يعني‌ ثاء ‌ثم‌ زبر دارد بمعني‌ ‌در‌ بهشت‌ ميبيني‌ ‌او‌ رَأَيت‌َ چه‌ مي‌بيني‌ نَعِيماً نعمتهاي‌ فراوان‌ باقيه‌ ثابته‌ ‌با‌ دوام‌ ‌هر‌ نوع‌ نعمت‌ ‌از‌ مأكولات‌ و مشروبات‌ و ملبوسات‌ و فواكه‌ و قصور و فروش‌ و حور و غلمان‌ ‌الي‌ ‌ما شاء اللّه‌.

وَ مُلكاً كَبِيراً سلطنت‌ بسيار دامنه‌دار ‌از‌ حيث‌ مملكت‌ ‌آن‌ قدر وسعت‌ دارد ‌که‌ گفتند: پست‌ترين‌ اهل‌ بهشت‌ بقدري‌ توسعه‌ دارد بمقدار مسير هزار سال‌ و چشمش‌ ‌آن‌ قدر تيز ‌است‌ ‌که‌ آخر مملكتش‌ ‌را‌ ميبيند چنانچه‌ اول‌ ‌آن‌ ‌را‌ بيند، و ‌از‌ حيث‌ رياست‌ ملائكه‌ داخل‌ مملكت‌ ‌او‌ نميشوند، بدون‌ اذن‌ ‌او‌ ‌با‌ اينكه‌ ملائكه‌ ‌بر‌ انبياء نازل‌ ميشدند بدون‌ اذن‌ فقط ‌در‌ حديث‌ كساء دارد ‌که‌ جبرئيل‌ ‌با‌ اينكه‌ ‌از‌ رب‌ جليل‌ استيذان‌ كرده‌ ‌بود‌ عرض‌ كرد: فهل‌ تأذن‌ لي‌ ‌ يا ‌ ‌رسول‌ اللّه‌ ‌در‌ دخول‌ زير كساء و گمان‌ ميكنيم‌ ‌بر‌ احترام‌ صديقه‌ طاهرة ‌باشد‌، و ‌از‌ حيث‌ دوام‌ سلطنت‌ ‌الي‌ الابد هميشه‌ مخلد هستند ‌که‌ ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ و نصوص‌ قرآن‌ مجيد مسأله‌ خلود ‌است‌. نميدانم‌ مثنوي‌ چه‌ ميگويد ‌که‌ ميگويد:

‌پس‌ عدم‌ كردم‌ عدم‌ چون‌ ارغنون‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 20)- و از آنجا که نعمتهای جهان دیگر به وصف نمی‌آید- هر قدر الفاظ گویا و رسا باشد- در این آیه به صورت سر بسته می‌افزاید: «و هنگامی که آنجا را ببینی نعمتها و ملک عظیمی را می‌بینی»! (و اذا رأیت ثم رأیت نعیما و ملکا کبیرا).

نکات آیه

۱ - ابرار، برخودار از نعمتى فراوان و سلطنتى بزرگ و چشم گیر در بهشت (وإذا رأیت ثَمّ رأیت نعیمًا و ملکًا کبیرًا) «ثَمّ» (آن جا) مفعول «رأیت» و اشاره به بهشت ابرار است. گفتنى است تنکیر «نعیماً» بر عظمت و تفخیم دلالت دارد.

۲ - ابرار در بهشت، از هر نوع امکانات و نعمت هاى مادى و معنوى به مقدار گسترده برخوردار خواهند بود. (وإذا رأیت ثَمّ رأیت نعیمًا و ملکًا کبیرًا) مطلب یاد شده، از توصیف «ملکاً» به «کبیراً» استفاده مى شود.

۳ - بهشت، نعمت چشم گیر و سلطنت بزرگ و گسترده است. (نعمیًا و ملکًا کبیرًا)

روایات و احادیث

۴ - «عن الحسن البصرى أنّ رسول اللّه(ص) قال: إنّ أدنى أهل الجنّة منزلة الذى یَرْکَبُ فى ألف ألف من خدمة من الولدان المخلدین على خیل من یاقوت أحمر لها أجنحة من ذهب «إذا رأیت ثَمّ رأیت نعمیاً و ملکاً کبیراً»;[۲] از حسن بصرى روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: کمترین اهل بهشت از نظر مقام، کسى است که در میان یک میلیون خدمت کار نوجوان، همیشه جوان بر اسبى از یاقوت سرخ - که بال هاى طلایى دارد - سوار مى شود [سپس این آیه را تلاوت فرمود:] «إذا رأیت ثَمّ رأیت نعیماً و ملکاً کبیراً».

۵ - «عن الصادق(ع): «و ملکاً کبیراً» لایزول و لایفنى;[۳] از امام صادق(ع) روایت شده است که [مراد از] «ملکاً کبیراً» ملکى است که از بین نمى رود و فانى نمى شود».

۶ - «عباس بن یزید قال: قلت لأبى عبداللّه(ع) ... أخبرنى عن قول اللّه عزّوجلّ «و إذا رأیت ثَمّ رأیت نعیماً و ملکاً کبیراً» ما هذا الملک الذى کبّره اللّه حتّى سمّاه کبیراً؟ قال: فقال لى: إذا أدخل اللّه أهل الجنّة، الجنّة أرسل رسولاً إلى ولىّ من أولیائه فیجد الحجبة على بابه، فیقول له: قف حتّى نستأذن لک فما یصل إلیه رسول ربّه إلاّ بإذن، فهو قوله عزّوجلّ «و إذا رأیت ثَمّ رأیت نعیماً و ملکاً کبیراً»;[۴] عباس بن یزید گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: ... مراد از سخن خداوند عزّوجلّ «و إذا رأیت ثَمّ رأیت نعیماً و ملکاً کبیراً» آگاه کن که این کدام ملک است که خداوند آن را بزرگ قرار داده است تا جائى که خود آن را «ملک کبیر» (بزرگ) نامیده است؟ حضرت به من فرمود: زمانى که خداوند اهل بهشت را وارد بهشت مى کند پیکى را به سوى دوستى از اولیاء خود مى فرستد، آن پیک نگهبانانى را بر در خانه او (ولى خدا) مشاهده مى کند; نگهبان به پیک خدا مى گوید: بایست تا براى تو اذن ورود بخواهم. پیک پروردگار آن بهشتى به وى دسترسى پیدا نمى کند مگر با اجازه و اذن [او] و این سخن خداى عزّوجلّ است «و إذا رأیت ثَمّ رأیت نعمیاً و ملکاً کبیراً».

موضوعات مرتبط

  • ابرار: ابرار در بهشت ۲; حکومت اخروى ابرار ۱; نعمتهاى اخروى ابرار ۱، ۲
  • بهشت: خدمتکاران بهشت ۴; نعمتهاى بهشت ۴; ویژگیهاى بهشت ۳; ویژگیهاى پادشاهى در بهشت ۵، ۶
  • پادشاهى: پادشاهى بزرگ ۳
  • نعمت: نعمت بهشت ۳

منابع

  1. تفسیر ابن المنذر از عامه.
  2. الدرّالمنثور، ج ۸، ص ۳۷۶.
  3. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۲۳; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۴۸۴.
  4. معانى الأخبار، ص ۲۱۰، ح ۱; نورالثقلین، ج ۵، ص ۴۱۸، ح ۵۲.