سوره البقرة
سوره الفاتحة | سوره البقرة | سوره آل عمران | |||||||||||||||||||||||
|
متن سوره
الم.
این همان کتاب است (که) در (حقانیت) آن هیچ شکّ مستندی نیست، (و) رهنمودی است برای تقواپیشگان.
کسانی که به غیب (وحیانی) ایمان میآورند و نماز را بر پا میدارند و از آنچه روزیشان دادهایم انفاق میکنند.
و کسانی که به آنچه سوی تو فرود آمده، و آنچه پیش از تو فرود آمده، ایمان میآورند. و (هم) آنان(اند که) به آخرت یقین میآورند.
ایشان بر هدایتی از (سوی) پروردگارشان (استوار)ند، و ایشان، (هم)اینان رستگارکنندگان (خود و دیگران)اند
بیگمان کسانی که کافر شدند [:حق را پوشاندند] -چه هشدارشان دهی یا هشدارشان ندهی- برایشان یکسان است. (اینان) ایمان نمیآورند.
خدا بر دلهاشان و بر گوشهایشان مُهر (پایانی) زده و بر چشمهایشان پردهای (پوشانده) و برایشان عذابی بزرگ است.
و از مردمان، کسانی (هستند که به زبان) میگویند: «ما به خدا و به روز واپسین ایمان آوردهایم.» حال آن که اینان (از) ایمانآورندگان نیستند.
(آنها میپندارند) به خدا و کسانی که ایمان آوردند نیرنگ میزنند، ولی جز بر خویشتن نیرنگ نمیزنند، و باریکبینی نمیکنند.
در دلهاشان مرضی است، پس خدا بر مرضشان افزود و به (سزای) آنچه دروغ میگفتند، برایشان عذابی دردناک است.
و هنگامی که برایشان گفته شود: «در زمین افساد مکنید»، گویند: «تنها ما اصلاحکنندگانیم.»
هان که آنان خودشان افسادکنندگانند و لیکن باریکبینی نمیکنند.
و هنگامی که به آنان گفته شود: «همانگونه که مردمان ایمان آوردند، (شما هم) ایمان بیاورید»، گویند: «آیا همان گونه که سبک مغزان ایمان آوردند (ما هم) ایمان بیاوریم؟» هان (که) آنان بیگمان همان سفیهانند، ولی نمیدانند.
و هنگامی که با کسانی که ایمان آوردهاند، برخورد کنند، گویند: «(ما هم) ایمان آوردیم.» و چون با شیاطینشان خلوت کنند، گویند: «در واقع ما با شماییم، ما فقط مسخرهکنندگان (ایشان) هستیم.»
خدا آنان را مسخره میکند، و ایشان را در (ژرفای) طغیانشان (همچنان) سرگردان (از این سو به آن سو) میکِشاند.
اینانند کسانی که گمراهی را به (عوضِ) هدایت خریدند. پس داد و ستدشان سودی در بر نداشت. و (آنان از) هدایتیافتگان نبودهاند.
مَثَل آنان، همانند مَثَل کسی است که آتشی افروخته، پس هنگامی که پیرامونش را روشنایی داد، خدا نورشان را برد و در میان تاریکیهایی (که در آنها هیچ) نمیبینند رهاشان کرد.
(اینان) کران، لالان، (و) کورانند، پس اینان (به سوی حق) برنمیگردند.
یا چون (کسانی که در معرض) رگباری از آسمان، که در آن تاریکیها و رعد و برقی است، (قرار گرفتهاند) از (نهیب) آذرخشها (و) بیم مرگ، سرانگشتانشان را در گوشهایشان مینهند، حال آنکه خدا بر کافران احاطه دارد.
نزدیک است برق، چشمانشان را برباید، هرگاه (آن برق) برایشان روشنی بخشد؛ در آن گام زنند، و هنگامی که بر (سر و سامان)شان تاریکی نهد (بر جای خود) بایستند. و اگر خدا میخواست شنواییها و بیناییهایشان را حتماً میگرفت. بهراستی خدا بر هر چیزی (بسی) تواناست.
هان ای مردمان! پروردگارتان را، که شما و کسانی پیش از شما را آفرید، بپرستید؛ شاید شما تقوا پیشه کنید.
کسی که زمین را برای شما بستری (راهوار و گسترده) گردانید، و آسمان را بنایی (افراشته) قرار داد، و از آسمان آبی فرود آورد، پس با آن رزقی از میوهها برایتان برون آوَرَد. پس برای خدا همتایانی قرار ندهید، حال آنکه شما میدانید (که خدا همتاندارد).
و اگر از آنچه بر بندهی (ویژه)مان به تدریج نازل کردیم در (ژرفای) شکی مستند بودهاید پس - اگر (از) راستان (در گفتار و کردار) بودهاید - سورهای از (شخصی) همانندش [:این بندة ما] و از (کتابی) همانندش [:این کتاب] بیاورید؛ و گواهان خود را (هم) – از غیر خدا – فراخوانید.
پس اگر (چنان) نکردید- و هرگز (هم) نتوانید (چنان) کرد- از آن آتشی که گیرانه و سوختش مردم و سنگ است (و) برای کافران آماده شده، بپرهیزید.
و کسانی را که ایمان آوردند و کارهای شایسته(ی ایمان) کردند، مژده ده که ایشان را بیگمان باغهایی است که از زیر (درختانِ سر در هم)شان نهرهایی روان است. هرگاه ثمرهای از آن روزیشان شود، گویند: «این همان است که پیش از این (نیز) به ما روزی داده شد.» و آنجا رزقی همانند به آنان (از هم اکنون) داده شد، و در آنجا برایشان [:مردان و زنان] همسرانی پاکیزه است، و اینان در آن جاودانهاند.
همانا خدا از اینکه به پشهای - چه فروتر، چه فراتر- از آن مَثَلی زند، شرم نمیکند؛ پس اما کسانی که ایمان آوردند میدانند که آن (مَثَل) بهراستی از (جانب) پروردگارشان کاملاً بجاست؛ ولی کسانی که به کفر گراییدند گویند: «خدا با (بیان) این مَثَل چه چیزی را خواسته است؟» بسیاری را با آن گمراه میکند و بسیاری را (هم) با آن به راه میآورد. و (اما) جز خلافکاران را با آن گمراه نمیکند.
کسانی که پیمان خدا را پس از بستنش میشکنند و آنچه را خدا به پیوندش امر فرموده، میگسلند، و در زمین افساد میکنند؛ اینان همان زیانکارانند.
چگونه به خدا کفر میورزید؟ حال آنکه مردگانی بودید پس شما را زنده کرد؛ سپس شما را میمیراند، پس از آن شما را زنده میکند؛ پس آنگاه به سوی او بازگردانده میشوید.
او کسی است که آنچه در زمین است، همه را برای (همهی) شما آفرید؛ سپس به (آفرینش) آسمان پرداخت، پس آسمانها را (به صورت) هفت آسمان سازماندهی کرد. و او به هر چیزی بسیار داناست.
و چون پروردگارت به فرشتگان گفت: «همانا من قراردهندة جانشینی (از گذشتگان) در زمین میباشم»، گفتند: «آیا در آن کسی را (جانشین) قرار میدهی که در آن افساد کند و خونها بریزد؟ حال آنکه ما به وسیلة ستایشت (تو را از کلّ نقایص) تنزیه میکنیم، و برایت تقدیس مینماییم.» (خدا) فرمود: «بهراستی من چیزی میدانم که شما نمیدانید.»
و (خدا) همهی اسمها را به آدم آموخت. سپس ایشان را برای فرشتگان به نمایش گذاشت. پس فرمود: «اگر از راستان بودهاید، از نامهای ایشان به من خبری مهم دهید.»
گفتند: «منزهی تو! ما را دانشی نیست جز آنچه خود به ما آموختهای. بهراستی تویی، تو، بسیار دانای حکیم.»
فرمود: «ای آدم! ایشان را از اسامی آنان خبری مهم ده.» پس چون (آدم) ایشان را از اسامی آنان خبری مهم داد، (خدا) فرمود: «آیا برای شما نگفتم که بهراستی من غیب (ویژهی) آسمانها و زمین را میدانم؛ و آنچه را آشکار میکنید و آنچه را پنهان داشتهاید، میدانم؟»
و چون به فرشتگان فرمودیم: «به خاطر (شکرانة تعلیم گرفتن از) آدم (برای خدا) سجده کنید»، پس (همه) به سجده در افتادند، مگر ابلیس که سر باز زد و کبر ورزید و (هماره) از کافران بود.
و گفتیم: «ای آدم! تو و همسرت در (این) باغ، آرام و قرارگیر، و از هر کجای آن هر چه (خوردنی) خواهید پاکیزه و فراوان بخورید و به این درخت نزدیک نشوید، که از ستمکاران خواهید بود.»
پس شیطان هر دو را از آن بلغزانید، تا از آنچه در آن بودند ایشان را به درآورد. و فرمودیم: «(به این زمین) فرود آیید حال آنکه دشمنان همدیگرید و برای شما در زمین قرارگاهی است، و تا چندی - از نعمتها- برخوردارید.»
پس آدم از پروردگارش کلماتی را (با کوشش و کاوش) دریافت تا خدا به او برگشت؛ بیگمان اوست بسیار برگشتکننده (بر بندگان) و (اوست) پذیرندهی برگشت(شان) و رحمتگر بر ویژگان.
فرمودیم: «جملگی از آن (باغ آسمانی به این زمین) فرود آیید. پس اگر بهراستی از (جانب) من شما را رهنمایی در رسد، آنان که هدایتم را پیروی کنند نه بیمی بر آنهاست و نه ایشان غمگین میشوند.»
و کسانی که کفر ورزیدند و با نشانههای ما (همانها و ما را) تکذیب کردند، اینانند همراهان آتش، (و هم)ایشان در آن ماندگارانند.
ای فرزندان اسرائیل! نعمت (ویژه)ام را که بر شما ارزانی داشتم به یاد آرید و به پیمانم وفا کنید، تا به پیمانتان وفا کنم، و تنها از من، با پرهیز و اضطراب بهراسید.
و بدانچه نازل کردهام - حال آنکه مؤید همان چیزی است که با شماست - ایمان آرید؛ و نخستین کافر (نسبت) به آن مباشید، و آیات مرا با بهایی اندک «نخرید»: معاوضه نکنید، و تنها از من پروا کنید.
و حق را با باطل مَپوشانید، و حق را کتمان نکنید در حالی که خودتان (هم) میدانید.
و نماز را بر پا دارید و زکات را بدهید و با رکوعکنندگان رکوع کنید.
آیا مردمان را به نیکی فرمان میدهید و خودتان را فراموش میکنید، حال آنکه شما کتاب (خدا) را میخوانید؟ پس آیا خردورزی نمیکنید؟
و با شکیبایی و نماز (در راه خدا) یاری جویید و بهراستی این (کار) بیگمان (باری) بزرگ است، مگر بر دلباختگان (به خدا).
(اینانند) کسانی که (در دلهاشان) گمان دارند بهراستی ملاقات کنندگان پروردگارشانند؛ و (اینکه) بهدرستی تنها سوی او بازگردندهاند.
ای فرزندان اسرائیل! نعمت (ویژه)ام را که بر شما ارزانی داشتم، و اینکه بهراستی من شما را بر جهانیان (زمانتان) برتری دادم، به یاد آرید.
و پروا کنید از روزی که هیچ کس چیزی (از عذاب خدا) را از کسی کفایت نمیکند؛ و نه از او شفاعتی پذیرفته گردد و نه به جای وی بدلی گرفته شود؛ و نه ایشان یاری خواهند شد.
و چون شما را از (چنگ) فرعونیان رهانیدیم؛ حال آنکه شما را شکنجهای بد میکردند: پسرانتان را سر میبریدند و زنانتان را زنده میگذاشتند و از آنان سلب حیا میکردند. و این برای شما بلا و آزمایشی بزرگ از جانب پروردگارتان (بوده) است.
و چون دریا را برایتان شکافتیم، پس شما را نجات دادیم، و فرعونیان را - در حالی که شما نظاره میکردید - غرق کردیم.
و چون با موسی چهل شب وعده گذاشتیم، سپس شما بعد از (رفتن) وی، گوساله را (به پرستش) گرفتید. حال آنکه شما ستمکارانید.
سپس بعد از آن از (گناه) شما چشمپوشی کردیم، شاید شما شکرگزاری کنید.
و چون موسی را کتاب و فرقان [:جدا کنندهی حق از باطل] دادیم، شاید شما راه یابید.
و چون موسی برای قومش گفت: «ای قوم من! همانا شما با (به پرستش) گرفتن گوساله، بر خودتان ستم کردید، پس به درگاه آفریدگارِ سازماندهندهی خود بازگردید؛ پس خودهاتان (یکدیگر) را بکشید. این کار بزرگ نزد (خدای) سازماندهندهتان برای شما نیک است.» پس (خدا نیز) بر شما بازگشت، (که) او، بیگمان همو بسیار برگشتکنندهی رحمتگر بر ویژگان است.
و چون گفتید: «ای موسی! «هرگز برایت ایمان نمیآوریم تا خدا را آشکارا بنگریم.» پس در حالی که مینگریستید، آذرخش آتشین شما را در بر گرفت.
سپس شما را بعد از مرگتان برانگیختیم؛ شاید شکرگزاری کنید.
و بر (سر و سامان)تان ابر را سایهگستر کردیم، و بر شما «آرامش» و «ترنجبین» را فرو فرستادیم (و گفتیم:) «از خوراکیهای پاکیزهای که به شما روزی دادیم، بخورید.» و (آنان) بر ما ستم نکردند، بلکه بر خودهاشان ستم میکردهاند.
و چون گفتیم: «بدین شهر در آیید، پس از (نعمتهای) آن - هر گونه و هر کجا خواستید - پاکیزه و فراوان بخورید و سجدهکنان از درش داخل شوید و بگویید “(ما خواهان) ریزش [:بخشایش] گناهانمان(ایم)”، تا خطاهایتان را ببخشاییم. و (پاداش) نیکوکاران را به زودی میافزاییم.»
پس کسانی که ستم کردند، (و آن) سخن را به (سخنی دیگر) غیر از آنچه به ایشان گفته شده بود تبدیل کردند؛ پس ما (نیز) بر آنان که ستم کردند، - به پیامد آنچه سرپیچی میکردهاند - عذابی پراضطراب از آسمان فرو فرستادیم
و چون موسی برای قومش در پی آبی برآمد، پس (بدو) گفتیم: «با عصایت (برآن) تخته سنگ بزن.» پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت؛ (به گونهای که) هر قبیلهای آبشخورشان را همیدانستند (و گفتیم): «از روزی خدا بخورید و بیاشامید و در زمین به افسادگری نکوشید.»
و چون گفتید: «ای موسی! ما هرگز بر یک (نوع) خوراکی شکیب (و تاب) نیاوریم، پس پروردگارت را برایمان بخوان تا از آنچه زمین میرویاند -از (قبیل) سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز- برایمان برون آوَرَد!» (موسی) گفت: «آیا به جای چیزی بهتر [:من و سلوی]، چیزی فروتر (از آن) میطلبید؟ پس به شهری فرود آیید که آنچه خواستهاید برای شما همانا در آنجاست.» و (داغ) خواری و ناداری بر آنان زده شد، و به (سوی) خشمی از خدا برگشتند. این بدین سبب بود که آنان همانا به نشانههای خدا کفر میورزیدهاند، و پیامبران را به ناحق میکشتهاند؛ این بدان روی بود که سرکشی نموده و تجاوز میکردهاند.
بیگمان، کسانی که ایمان آوردند و کسانی که یهودی شدند، و نصرانیان و صابئان [:التقاطیان] - هر کس (از آنان و سایر موحدان) به خدا و روز بازپسین ایمان آوَرَد و کار شایسته (ی ایمان) کند، - پس برایشان اجرشان نزد پروردگارشان است و نه بیمی بر آنهاست و نه آنان اندوهناک خواهند شد.
و چون پیمانتان را (از شما) گرفتیم، و (کوه) طور را بر فرازتان افراشتیم (فرمودیم:) «آنچه را به شما دادهایم به نیرویی (شایسته همچون کوه بر فرازتان) برگیرید و آنچه را در آن است به یاد آرید، شاید شما (از گناهان) پرهیز کنید.»
سپس (شما) بعد از آن (پیمان) رویگرداندید، پس اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود، همانا از زیانکاران میبودید.
و بهراستی کسانی از شما را - که در روز شنبه (از فرمان خدا) تجاوز کردند - به خوبی شناختید. پس بدیشان گفتیم: «بوزینگانی راندهشده باشید.»
پس ما آنها [:بوزینگان] را برای حاضران و (نسلهای) پس از آنان، بازدارنده (از نافرمانی) و برای پرهیزگاران، پندی قرار دادیم.
و چون موسی به قومش گفت: «خدا بهراستی شما را فرمان میدهد که ماده گاوی را سر ببرید»، گفتند: «آیا ما را همواره به مسخره میگیری؟» گفت: «پناه میبرم به خدا که از جاهلان باشم.»
گفتند: «پروردگارت را برای ما بخوان، (تا) برایمان روشن سازد که آن (گاو) چگونه است؟» گفت: «بهراستی او [:خدا] میفرماید “بیگمان آن ماده گاوی است نه پیر و نه خردسال؛ میانگینی است بین این دو؛ پس آنچه را (بدان) امر میشوید به جای آرید.”»
گفتند: «پروردگارت را برایمان بخوان، (تا) برای ما روشن کند رنگش چگونه است؟» گفت: «بهراستی وی میفرماید “بیگمان آن ماده گاوی است (که) رنگش زرد یکدست و خالص است و (این گاو) بینندگان را شاد میکند.”»
گفتند: «پروردگارت را برایمان بخوان، (تا) برای ما روشن گرداند که آن چگونه (گاوی) است؟ (زیرا ویژگیهای) این ماده گاو، بهراستی بر ما (با گاوهایی دیگر) مشتبه شده، و (با توضیحاتی بیشتر) بیگمان اگر خدا بخواهد ما بهراستی هدایتیافتگانیم.»
گفت: «بهراستی خدا میفرماید “بیچون، آن ماده گاوی است که نه رام است تا زمین را شخم زند، و نه کشتزار را آبیاری میکند؛ بسی سالم است (و) هیچ لکهای (هم) در آن نیست.”» گفتند: «اینک (سخنی) کاملاً درست آوردی.» پس آن را سر بریدند، و (هرگز) نزدیک [:مایل] به انجام این کار (هم) نبودهاند.
و چون شخصی را کشتید، سپس دربارهی (قاتلِ) او با یکدیگر به ستیزه برخاستید، و حال آنکه خدا آنچه را کتمان میکردهاید، برونآورنده است.
پس فرمودیم: «(جسد) آن مقتول را به پارهای از آن (گاو سر بریده) بزنید (تا زنده شود).» بدینسان خدا مردگان را زنده میکند و آیات خود را به شما مینمایاند، شاید شما بیندیشید.
سپس دلهایتان پس از این (واقعه) سخت گردید، پس آنها همانند سنگ، یا سختتر از آنند؛ حال آنکه بیچون از برخی سنگها همانا از (فوران آب نهفته در) آن، نهرهای بسیاری به شدت روان میگردد؛ و بهراستی برخی از آنها میشکافند؛ پس از آن آب خارج میشود؛ و بیچون برخی از آنها از بیم خدا فرو میریزند. و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.
پس آیا طمع دارید که (اینان) برایتان [:به سودتان] ایمان بیاورند؟ حال آنکه گروهی از آنان بیگمان سخنان خدا را میشنیدهاند، سپس آن را بعد از دریافتنش تحریف میکنند، حال آنکه خودشان (هم) میدانند.
و (همین یهودیان) هنگامی که با کسانی که ایمان آوردهاند برخورد کنند، گویند: «(ما) ایمان آوردیم.» و هنگامی که با همدیگر خلوت کنند، گویند: «آیا از آنچه خدا بر شما گشوده است، برای آنان بازگو میکنید تا آنان با (استناد به) آن، نزد پروردگارتان بر (ضد) شما استدلال کنند؟ پس آیا خردورزی نمیکنید؟»
آیا و نمیدانند که خدا آنچه را پوشیده میدارند و آنچه را آشکار میکنند، همی میداند؟
و (بعضی) از آنان بیسوادانی هستند که (معنای درستِ) کتاب (تورات) را بجز آرزوهای بیپایه نمیدانند، و فقط (به آن) گمان میبرند.
پس وای بر کسانی که کتاب را با دستهایشان مینویسند، سپس میگویند: «این از جانب خداست» تا بدان (وسیله) بهای ناچیزی به دست آورند؛ پس وای بر ایشان از آنچه دستهایشان نوشته، و وای بر ایشان از آنچه (از این راه) به دست میآورند.
و گفتند: «جز روزهایی چند، هرگز آتش به ما نخواهد رسید.» بگو: «آیا نزد خدا پیمانی (محکم) گرفتید؟ پس خدا پیمان خود را هرگز خلاف نخواهد کرد. یا آنچه را نمیدانید به خدا نسبت میدهید؟»
آری، کسی که بدیای را به دست آوَرْدْ و خطایش او را در برگرفت، اینان همراهان آتشند، (و) ایشان در آن ماندگارند.
و کسانی که ایمان آوردند، و کارهای شایسته(ی ایمان) کردند، اینان بهشتیانند؛ ایشان در آن جاودانند.
و چون از فرزندان اسراییل پیمان گرفتیم (که) : «جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر و نزدیکترین خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید، و برای مردمان با (زبانِ) خوشی سخن بگویید و نماز را به پا دارید و زکات بدهید.» سپس - بجز اندکی از شما - (همگی) به حالت اعراض کنندگان (از پیمان الهی) روی برتافتید
و چون (از شما) پیمانتان را گرفتیم (که) : «خون یکدیگر را مریزید، و همدیگر را از خانههایتان بیرون نکنید.» سپس (به این پیمان) اقرار کردید، حال آنکه (خودتان) گواهید.
سپس شما همانهایید که همدیگر را میکشید، و گروهی از خودتان را از خانههاشان بیرون میرانید، در حالی که به گناه و تجاوز، بر ضد آنان یکدیگر را پشتیبانی میکنید، و اگر به اسارت نزدتان آیند، به (دادن) فدیه، آنان را آزاد میکنید، حال آنکه همان (بیرون راندنشان) بر شما حرام شده است؛ پس آیا به پارهای از کتاب [:تورات] ایمان میآورید، و به پارهای (هم) کفر میورزید؟ پس چیست کیفرکسی از شما که چنان کند؟ جز خواری (و بیمقداری) در زندگی دنیا؛ و روز رستاخیز ایشان به سختترین عذابها بازگردانده میشوند، و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.
اینانند کسانی که زندگی(ناچیز) دنیا را به (بهای) آخرت خریدند، (که به همان بسنده کردند) پس نه عذاب از آنان تخفیف داده میشود، و نه ایشان یاری میشوند.
و همانا به موسی کتاب [:تورات] را بهراستی دادیم، و پس از او پیامبرانی (از اسرائیلیان) را پشت سر هم فرستادیم، و به عیسی پسر مریم نشانههای آشکار دادیم، و او را با «روحالقدس» تأیید کردیم؛ پس چرا هر گاه پیامبری چیزی را که خوشایندتان نیست برایتان آوَرْدْ، کبر ورزیدید؟ پس گروهی را تکذیب کردید، و گروهی را هم میکشید.
و گفتند: «دلهای ما را پوششی (فراگرفته) است.» (چنان نیست بلکه آنان به خوبی میفهمند؛) بلکه خدا به سزای کفرشان لعنتشان کرده است. پس چه اندک ایمان میآورند.
و هنگامی که از طرف خداوند، کتابی برای آنها آمد که موافق نشانههایی بود که با خود داشتند، و پیش از این، به خود نوید پیروزی بر کافران میدادند (که با کمک آن، بر دشمنان پیروز گردند.) با این همه، هنگامی که این کتاب، و پیامبری را که از قبل شناخته بودند نزد آنها آمد، به او کافر شدند؛ لعنت خدا بر کافران باد!
بدا (به) آنچه خودِ (آلوده به شهوات)شان را با آن خریدند. همانا به آنچه خدا نازل کرد از سر ستم و تجاوز، کفر میورزند که (چرا) خدا از فضل خویش بر هر کس از بندگانش بخواهد کتابی وحیانی فرو میفرستد؛ پس به خشمی (افزون) بر خشمی دیگر بازگشتند. و برای کافران عذابی خوارکننده است.
و هنگامی که به آنان گفته شود: «به آنچه خدا نازل کرده ایمان بیاورید،» گویند: «ما به آنچه بر (پیامبران)مان نازل شده ایمان میآوریم.» در حالی که به غیر آن [:قرآن] کفر میورزند، حال آنکه همان تمام حق است و تصدیقکنندهی همان چیزی است که با آنان است. بگو: «اگر مؤمن بودهاید، پس چرا از پیش، پیامبران خدا را (و اینک رسالتش را) میکُشید؟»
و همانا موسی برای شما بهراستی نشانههای آشکار آورد، سپس گوساله را پس از (رفتن) وی (با خدا شریک) گرفتید، در حالی که شما ستمکارانید.
و چون پیمانتان را گرفتیم و (کوه) طور را بر فرازتان برافراشتیم (و گفتیم:) «آنچه را به شما دادهایم با نیرویی (فزاینده) در برگیرید و (به دستورهای آن) گوش فرا دهید»، گفتند: «شنیدیم و نافرمانی کردیم.» و بر اثر کفرشان، (مِهر) گوساله در دلهاشان سرشته شد. بگو: «اگر مؤمن بودهاید، بدا (به) آنچه ایمانتان شما را بدان فرمان میدهد.»
بگو: «اگر نزد خدا، سرای آخرت یکسره برای شما اختصاص داشته است (و) نه دیگر مردم، پس اگر (از) راستان بودهاید، آرزوی مرگ کنید.»
ولی به سبب آنچه با دستهای [:نیروهای] خود از پیش فرستادهاند، هرگز آن را هیچگاه آرزو نخواهند کرد. و خدا به (حال) ستمکاران بسی داناست.
و همواره آنان را بیگمان آزمندترین مردم به زندگیای (دنیوی) - و (حتی) حریصتر از کسانی که شرک میورزند - خواهی یافت. هر یک از ایشان آرزو دارد که کاش هزار سال عمر کند، حال آنکه اگر چنین عمری (هم به او) داده شود، دور کنندهی او از عذاب نیست؛ و خدا به آنچه میکنند بسی بیناست.
(به یهودیان) بگو: «کسی که دشمن جبرئیل بوده است (دشمن خداست). بهراستی او [:جبرئیل]، به فرمان خدا، آن [:قرآن] را بر قلبت نازل کرده، در حالی که تصدیقکنندهی آنچه [:از کتابهای آسمانی] پیش روی اوست، و هدایت و بشارتی برای مؤمنان است.»
هر کس دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگانش و جبرئیل و میکائیل بوده است (کافر است)؛ پس خدا بیگمان دشمنی برای کافران است.
و همانا بهراستی بر تو آیاتی روشن فرو فرستادیم، و جز فاسقان (کسانی) به آنها کافر نمیشوند.
آیا و هر گاه (یهودیان) پیمانی محکم بستند، گروهی از ایشان آن را به دور افکندند؟ (آری چنان است) بلکه بیشترشان ایمان نمیآورند.
و هنگامی که فرستادهای از جانب خدا برایشان آمد – که آنچه را با آنان است تصدیقکننده است - گروهی از کسانی که کتاب (وحیانی) داده شدهاند، کتاب (ویژهی) خدا را پشت سرشان افکندند، چنان که گویی ایشان (اصلاً) نمیدانند.
و آنچه را که شیطانها بر سلطنت سلیمان میخوانند، پیروی کردند؛ و سلیمان (بر خلاف گمان آنان هرگز) کافر نشد، لیکن (همان) شیطانها(یند که) به کفر گراییدند؛ حال آنکه به مردم سحر میآموزند. و (نیز از) آنچه بر آن دو فرشته -هاروت و ماروت- در بابل فروفرستاده شده بود (میآموختند)؛ در حالی که آن دو (فرشته) هیچ کس را تعلیم (سحر) نمیکردند، مگر آنکه (قبلاً به او) میگفتند: «ما تنها (وسیلهی) آزمایشی (برای شما) هستیم، پس (زنهار که) کافر نشوی.» پس، از آن دو (فرشته) چیزهایی میآموختند (که) به وسیلهی آن میان مرد و همسرش جدایی بیفکنند، در حالی که بدون اذن خدا نمیتوانستند به وسیلهی آن به احدی زیانرسان باشند. و (خلاصه) چیزی میآموزند که آنان را زیان دارد و سودی برایشان ندارد. و بیگمان (یهودیان) بیچون دریافته بودند که هر کس این متاع را خرید، هرگز در آخرت بهرهای ندارد. (وای که) چه بد بود آنچه بدان خودفروشی کردند؛ اگر میدانستهاند.
و اگر آنها بهدرستی گرویده و پرهیزگاری کرده بودند، بیچون پاداشی (که) از جانب خدا (مییافتند) بهتر بود؛ اگر میدانستهاند.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! نگویید «راعنا» و بگویید «انظرنا» و (سخنان پیامبر را) بشنوید. و کافران را عذابی دردناک است.
نه کسانی از اهل کتاب که کافر شدند و نه مشرکان (هیچ کدام) دوست نمیدارند هیچ خیری از جانب پروردگارتان برایتان فرود آید. حال آنکه خدا هر که را خواهد به رحمت خود اختصاص میدهد. و خدا دارای فزونبخشیِ بزرگ است.
هر آیت و نشانهای (عینی یا لفظی) را (که) از میان برداریم، یا آن را از یاد(تان) ببریم، بهتر از آن یا مانند آن را میآوریم؛ مگر ندانستی که خدا همواره بر هر کاری بسیار تواناست؟
مگر ندانستی که سلطنت آسمانها و زمین بهراستی تنها از آنِ خداست و شما جز خدا هیچ سرور و یاوری ندارید؟
یا میخواهید از پیامبر خود همان را بخواهید که از پیش، از موسی خواسته شده بود؟ و هرکس کفر را جایگزین ایمان کند، بهراستی راه راهوارِ راست را گم کرده است.
بسیاری از اهل کتاب از روی حسدی که از نزد خودشان بود، دوست داشتند که شما را بعد از ایمانتان -پس از اینکه تمام حق برایشان به خوبی آشکار گردید- کافر گردانند. پس چشم بپوشید و چهره بگردانید تا خدا فرمان خویش را صادر کند. همواره خدا بر هر کاری بسیار تواناست.
و نماز را به پا دارید و زکات بدهید و هر نیکی که برای خویش از پیش میفرستید، آن را نزد خدا باز خواهید یافت. بیگمان، خدا به آنچه میکنید بیناست.
و گفتند: «هرگز کسی به بهشت در نیاید، مگر کسی که (از) یهودیان یا نصرانیان بوده است.» اینها آرزوهای (واهیِ) ایشان است. بگو: «اگر (از) راستان بودهاید برهانتان را بیاورید.»
آری، هر کس -در حالی که نیکوکار است- چهرهی خود را به خدا تسلیم کند، پاداش وی نزد پروردگار اوست و بیمی بر آنان نیست و غمگین (هم) نخواهند شد.
و یهودیان گفتند: «نصرانیان بر هیچ (حقی) نیستند.» و نصرانیان (هم) گفتند: «یهودیان بر هیچ (حقّی) نیستند.» حال آنکه آنان هر دو کتاب (وحیانی) را میخوانند. و کسانی که نمیدانند (و از کتابهای وحیانی آگاهی ندارند) نیز (سخنی) همانند گفتهی ایشان گفتند. پس خدا روز رستاخیز در آنچه با هم اختلاف میکردهاند، میان آنان داوری خواهد کرد.
و کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذاشته در مساجد خدا، نام خدا یاد شود و در ویرانی آنها کوشیده است؟ برای آنان نبوده است جز اینکه اینان ترسان (و لرزان) در آن مسجدها درآیند؛ در دنیا ایشان را خواری و برایشان در آخرت عذابی بزرگ است.
و مشرق و مغرب تنها از آنِ خداست؛ پس به هر سو رو کنید، آنجا روی (سوی) خداست. بیگمان، خدا گشایگری بسیار داناست.
و گفتند: «خدا فرزندی (برای خود) برگرفته.» (او) منزّه است. بلکه هر چه در آسمانها و زمین است، تنها از آنِ اوست (و) همه(ی آفریدگان) برای او (بندگان و) خاضعانند.
(او) پدیدآورندهی آغازین آسمانها و زمین بدون هیچ سابقهای است و هنگامی که (تکوین) چیزی را اراده فرماید، پس تنها برای آن میگوید: «شو»، پس میشود.
و کسانی (همچون مشرکان) که (از نظر وحیانی) نمیدانند، گفتند: «چرا خدا با ما سخن نمیگوید؟ یا برای ما نشانهای نمیآید؟» اینگونه، کسانی که پیش از اینان بودند (نیز) مثل همین گفتهی ایشان را گفتند، (و) دلها(و افکار)شان همانند یکدیگر بوده است. ما بیچون نشانهها(ی خود) را برای گروهی که یقین میآورند، نیک روشن گردانیدهایم.
ما همواره تو را به تمامی حق فرستادیم، حال آنکه بشارتگر و هشداردهندهای، و دربارهی دوزخیان تو مسئول نیستی.
و هرگز یهودیان و نصرانیان از تو راضی نمیشوند، تا آنکه از کیش آنان پیروی کنی. بگو: «در حقیقت، هدایت، تنها، هدایتِ خداست.» و اگر بیگمان پس از آن علم (وحیانی) که تو را حاصل آمد، از هوسهای آنان پیروی کنی، از خدا برای تو هیچ سرپرست و هیچ یاوری نیست.
کسانی که کتاب (وحیانی) به آنان دادیم، حال آنکه آن را با دیدهی حق(نگر) میخوانند (و پیروی میکنند)، ایشان بدان [:قرآن] ایمان میآورند، و کسانی که بدان کفر ورزند، همانا زیانکارانند.
ای فرزندان اسرائیل! نعمتِ ویژهام را - که بر شما ارزانی داشتم، و اینکه شما را بر جهانیان بیگمان برتری دادم - یاد کنید.
از روزی بترسید که هیچ کس از دیگری دفاع نمیکند؛ و هیچگونه عوضی از او قبول نمیشود؛ و شفاعت، او را سود نمیدهد؛ و (از هیچ سوئی) یاری نمیشوند!
و چون ابراهیم را پروردگارش با کلماتی (نشانگر اخلاصی ویژه) آزمونی آتشین کرد، پس وی همهی آنها را به اتمام رسانید. (خدا به او) فرمود: «من تو را پیشوای مردمان (و کلّ مکلفان) قراردهندهام.» (ابراهیم) گفت: « و از دودمانم (نیز) ؟» فرمود: «این پیمانِ (ویژهی) من به بیدادگران(شان) در نرسد.»
و چون خانه [:کعبه] را برای مردم جایگاه و پناهگاه امنی قرار دادیم (و فرمودیم): «از مقام ابراهیم، جایگاه نمازی برای خود اختیار کنید.» و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که: «خانهی مرا برای طوافکنندگان و معتکفان و رکوع کنندگان و سجودکنندگان پاکیزه گردانید.»
و چون ابراهیم گفت: «پروردگارم! این (سرزمین) را شهری امین و با امان گردان و مردمش را - هر کس از آنان که به خدا و روز بازپسین ایمان بیاورد - از همهی ثمرات و فرآوردهها(ی جهان) روزی بخش»، (خدا) فرمود: « و هر کس (هم) کفر بورزد، پس اندکی برخوردارش میکنم، سپس او را با اضطرار [:به ناچار] سوی عذاب آتش (دوزخ) میکشانم، و چه بد سرانجامی است.»
و چون ابراهیم و اسماعیل پایههای خانه [:کعبه] را بالا میبرند (میگفتند:) «پروردگارمان! از ما بپذیر. بیگمان تو همان شنوای دانایی.»
«پروردگارمان! ما را در (انحصار) تسلیمی برای خود قرار ده؛ و از نسل ما (هم) ، امتی تسلیم برای خود پدید آر و آداب دینی (حج) ما را به ما نشان ده؛ و بر ما بازگشت فرمای، همواره تویی تو، بس بازگردندهی (بر بندگان و) رحمتگر بر ویژگان.»
«پروردگارمان! و در میان آنان، فرستادهای از خودشان برانگیز حال آنکه آیات تو را بر آنان میخواند و کتاب و حکمت به آنان میآموزد و پاکیزهشان میکند. بیگمان تو خود، (همان) عزیز حکیمی.»
و چه کسی - جز آن کس که خویشتن را سبک داشته - از آیین ابراهیم روی بر میتابد؟ مگر کسی که خود را سبک [:سفیه] داشته. و بهراستی ما او را در این دنیا بیچون برگزیدیم و بهدرستی همو در آخرت بیگمان از شایستگان است.
چون پروردگارش به او فرمود: «تسلیم (من) شو»، گفت: «تنها برای پروردگار جهانیان تسلیم شدم.»
و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان (توحید ابراهیمی) سفارش کردند (و هر دو در وصیتشان چنین گفتند:) «ای پسران من! خدا برای شما (این) دین را برگزید؛ پس، بهراستی هرگز نباید جز با تسلیم کامل بمیرید.»
یا چون یعقوب را مرگ فرا رسید، حاضر بودید؟ چون به پسران خود گفت: «پس از من، چه چیز را خواهید پرستید؟» گفتند: «معبود تو را، و معبود پدرانت، ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را. معبودی یگانه را میپرستیم؛ و ما تنها برای حضرتش تسلیمکنندگان (خود و دیگران)ایم.»
آنان گروهی هستند که روزگارشان به سر آمده؛ دستاوردشان برای خودشان و دستاوردتان برای خودتان است؛ و شما از آنچه میکردهاند بازخواست نخواهید شد.
و (اهل کتاب) گفتند: « (از) یهودیان یا نصرانیان باشید، تا هدایت یابید.» بگو: « (نه،) بلکه باید در روش (توحیدی) ابراهیم (باشیم،) در حالی که (او) رویگردان از باطل بود و از مشرکان نبود.»
بگویید: «ما به خدا و به آنچه سوی ما فرود آمده و به آنچه سوی ابراهیم و اسحاق و یعقوب و فرزندان و نوادگان(شان) نازل شده، و به آنچه به موسی و عیسی داده شده و به آنچه به همهی پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده، ایمان آوردهایم؛ میان هیچ یک از ایشان جدایی نمیاندازیم؛ و ما تنها برای او تسلیمکنندگان (خود و دیگران)ایم.»
پس اگر (آنان هم) به مانند آنچه شما بدان ایمان آوردید، ایمان آوردند، بیگمان هدایت یافتهاند و اگر روی برتافتند، جز این نیست که سر ستیز و جدایی دارند. پس به زودی خدا تو را (از شرّ آنان) کفایت خواهد کرد، حال آنکه او بسی شنوا و داناست.
(نگارگری و) رنگآمیزی خدایی [:درونی عقل و فطرت و برونی شریعت] را (نگهبان باشید)؛ و کیست خوشنگارتر از خدا؟ «و ما تنها او را پرستندگانیم.»
بگو: «آیا در(بارهی) خدا با ما بحث و گفتگو و ستیز میکنید؛ حال آنکه او پروردگار ما و پروردگار شماست؟ و اعمال ما از آنِ ما، و اعمال شما از آنِ شماست و ما تنها برای او اخلاص داریم.»
یا میگویید: «همانا ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان و نوادگان(شان) یهودیان یا نصرانیان بودهاند؟» بگو: «آیا شما بهتر میدانید یا خدا؟» و کیست ستمکارتر از کسی که شهادتی از خدا را در نزد خویش پوشیده بدارد؟ و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.
آن گروه را بیگمان روزگاران سپری شد؛ تنها برای ایشان است آنچه به دست آوردند و تنها برای شماست آنچه به دست آوردید؛ و از آنچه آنان میکردهاند، شما بازخواست نمیشوید.
به زودی مردم سبکمغز خواهند گفت: «چه چیز آنان را از قبلهی خودشان که بر آن بودهاند رویگردان کرد؟» بگو: «مشرق و مغرب تنها از خداست؛ هر که را بخواهد به راهی راست هدایت میکند.»
و بدین گونه ما شما [:معصومان محمدی (ص)] را امتی واسطه (میان رسول و امت) قرار دادیم تا بر مردمان گواه باشید، و پیامبر (نیز) بر شما گواه باشد. و قبلهای را که (چندی) بر آن بودی، ننهادیم جز برای آنکه کسی را که از پیامبر پیروی میکند، از آن کس که به عقبش بازگشت میکند، نشانه نهیم؛ هر چند (این کار) جز بر کسانی که خدا هدایت(شان) کرده، سخت گران بود و خدا بر آن نبوده است تا ایمان شما را ضایع گرداند، (زیرا) خدا به مردمان بیگمان مهربان و رحمتگر بر ویژگان است.
ما همواره نگرانی صورتت را در آسمان مینگریم، پس تو را بهراستی و درستی به قبلهای که بدان خشنودی بازمیگردانیم. پس روی خود را سوی مسجدالحرام کن؛ و هر جا بودید، روی خود را سوی آن بگردانید. و بیگمان، کتابدادهشدگان نیک میدانند که این (تغییر قبله) بهراستی از جانب پروردگارشان حق است. و خدا از آنچه میکنند غافل نیست.
و اگر بهدرستی هر (گونه) نشانهای برای اهل کتاب بیاوری (باز) قبلهی تو را پیروی نمیکنند و تو (نیز) پیرو قبلهی آنان نیستی. و خود آنان پیرویکنندگان قبلهی یکدیگر نیستند. و پس از علم (وحی) که تو را (حاصل) آمده، اگر همواره از هواهای (غیر وحیانی) ایشان پیروی کنی، همانا در آن صورت بیگمان از ستمکارانی.
کسانی که ایشان را کتاب (وحیانی) دادیم، همان گونه که پسران خود را میشناسند، او [:محمد و قرآن] را (هم) میشناسند؛ و همواره گروهی از ایشان حقیقت را بیگمان پنهان میدارند، در حالی که خودشان (هم) میدانند.
(کل) حق از جانب پروردگار توست. پس مبادا از دودلان باشی.
برای هر امتی وجههای [:جهت و شریعتی] است (که) او (به همان وجهه) توجهشان میدهد. پس در کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید. هر کجا باشید، خدا همهی شما را (بیاستثنا) میآورد. همانا خدا بر همه چیز تواناست.
و از هر کجا بیرون آمدی، روی خود را سوی مسجدالحرام گردان و البته این بهراستی حقی از جانب پروردگار تو است. و خدا از آنچه میکنید غافل نیست.
و از هر کجا بیرون آمدی (به هنگام نماز) روی خود را سوی مسجدالحرام بگردان و هر کجا بودید رویهای خود را سوی آن (سامان) بگردانید، تا برای مردمان - بجز کسانی از آنان (که) ستم کردند - بر شما حجتی نباشد. پس از آنان نهراسید و از من بهراسید و تا نعمت خود را بر شما کامل گردانم و شاید شما هدایت شوید.
چنان که در میان شما، فرستادهای از خودتان روانه کردیم، در حالی که آیات ما را بر شما میخوانَد و پاکتان میگردانَد و شما را کتاب و حکمت میآموزد و آنچه توان یادگیریش را نداشتهاید به شما یاد میدهد.
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم؛ و سپاسم را به جای آرید و کفر وکفران نورزید.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! از شکیبایی و نماز یاری جویید (که) خدا بیگمان(همواره) با شکیبایان است.
و دربارهی کسانی که در راه خدا کشته میشوند، نگویید مردههایند؛ بلکه زندگانند، ولی شما باریکبینی نمیکنید.
و بیچون و بیگمان شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهشی از اموال و جانها و محصولات(تان) میآزماییم؛ و شکیبایان را مژده ده؛
(همان) کسانی که زمانی (که) مصیبتی به آنان در رسد، گویند: «ما بیگمان از آنِ خداییم و ما بیچون تنها سوی او بازگردندگانیم.»
ایشان بر (سر و سامان)شان درودها و رحمتی (سرشار) از پروردگارشان است و تنها ایشان، هماینان، راهیافتگانند.
«صفا» و «مروه» همواره از شعائر [:نشانگرهای دقیق] خدایند؛ پس هر که خانهی خدا را زیارت کند یا عمره گزارد (در این دو صورت) بر او گناهی نیست که میان آن دو بسیار بگردد [:سعی به جای آورد]. و هر کس کار نیکی را به سختی انجام دهد، همواره خدا بسی شکرگزار داناست.
بیگمان کسانی که نشانههای روشن و رهنمودی را که فرو فرستادهایم - بعد از آنکه آنها را برای مردم در کتاب [:قرآن] توضیح دادهایم - پنهان میدارند، خدا ایشان را لعنت میکند و لعنتکنندگان (نیز) لعنتشان میکنند.
مگر کسانی که توبه کردند و (فسادکاریشان را) اصلاح نمودند و (حقیقت را) آشکار کردند. پس بر ایشان برگشت میکنم و منم بسیار برگشتکنندهی رحمتگرِ بر ویژگان.
بیگمان کسانی که کافر شدند و در حال کفر مردند، لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردمان، همگی، بر آنان است.
حال آنکه در آن (لعنت) جاودانهاند؛ نه عذابشان کاسته گردد و نه ایشان مهلت یابند.
و معبود شما، معبودی یگانه است. جز او هیچ معبودی نیست. او رحمتگر بر همگان، (و) رحمتگر بر ویژگان است.
بهراستی در آفرینش آسمانها و زمین و پیدرپی آمدن شب و روز و کشتیهایی که در دریا روانند -با آنچه به مردم سود میرساند- و از آبی که خدا از آسمان فرو فرستاده، پس با آن زمین را بعد از مردنش زنده گردانید و در آن از هر گونه جنبندهای پراکنده کرده و (نیز در) جابهجا کردن بادها و ابری که میان آسمان و زمین مسخّر است، برای گروهی که خردورزی میکنند همواره نشانههایی (گویا) وجود دارد.
و برخی از مردمان، کسانیاند که بجز خدا شریکانی (در خدایی) برمیگزینند، (و) آنها را همچون دوستی با خدا دوست میدارند. و کسانی که ایمان آوردند، برای خدا (در دلهاشان) محبت بیشتری دارند. کسانی که (با برگزیدن بتها، به خود) ستم نمودهاند، کاش میدانستند چون عذاب را مشاهده کنند؛ تمام نیرو(ها) از آنِ خداست و اینکه همانا خدا سختکیفر است.
چون پیشوایان از پیروانشان بیزاری جستند و عذاب(شان) را مشاهده کردند و توسط خودشان تمامی اسباب (برگزیدهشان از ایشان) گسیخته گشت.
و کسانی که پیروی(شان) کردند، گفتند: «کاش برای ما بازگشتی بود، پس همان گونه که (آنان) از ما بیزاری جستند (ما نیز) از آنان بیزاری میجستیم.» این گونه خدا کارهایشان را - که بر آنان (مایهی) حسرتهاست - به ایشان نشان میدهد و از آتش (هم) بیرونشدنی نیستند.
هان ای مردمان! از آنچه در زمین است حلالی پاکیزه را بخورید و گامهای شیطان را پیروی نکنید، (که) همواره او برای شما دشمنی آشکارگر است.
(او) شما را فقط به بدی و زشتی تجاوزگر وامیدارد و اینکه علیه خدا چیزی را که نمیدانید، بگویید.
و هنگامی که برایشان گفته شود: «آنچه را خدا نازل کرده است پیروی کنید» گویند: «(نه،) بلکه از چیزی که پدرانمان را بر آن یافتیم، پیروی میکنیم.» آیا و اگر هم پدرانشان هرگز چیزی را -با خردورزی- در نمییافتهاند و هدایت شده نبودهاند(باز هم در خور پیروی هستند)؟
و مَثَل کسانی که کافر شدند، همچون مَثَل کسی است که حیوانی را -که جز صدا و ندایی (مبهم، چیزی) نمیشنود- بانگ میزند. (آری) کرانند، لالانند، کورانند. پس همآنان خردورزی نمیکنند.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! از پاکیزههای آنچه روزیتان دادهایم، بخورید، و اگر تنها خدا را میپرستید فقط او را سپاس گزارید.
(خدا) تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که (هنگام کشتنش) برای غیر خدا به آن ندا داده شده، بر شما حرام گردانیده است. پس هرکس بیاختیار ناچار شود، حال آنکه ظالمانه گِردش نپوید، بر او گناهی نیست. همانا خدا بسی پوشندهی رحمتگر بر ویژگان است.
بیگمان کسانی که آنچه را خدا از کتاب (وحی) نازل کرده، پنهان میدارند و در عوضِ آن، بهای اندکی را خریداری میکنند، (هم)آنان جز آتش در درونشان نمیخورند و خدا به روز قیامت با ایشان سخن نخواهد گفت و پاکشان نخواهد کرد و برایشان عذابی دردناک است.
اینان کسانیاند که گمراهی را به بهای هدایت، و عذاب را به بهای مغفرت خریدند؛ پس (شگفتا!) چه چیز آنان را بر آتش شکیبا کرده است؟
آن بیگمان بدان جهت است (که) خدا این کتاب (وحی) را به تمامی حقانیت نازل کرده است، و بیچون کسانی که در(بارهی این) کتاب (با یکدیگر) به اختلاف پرداختند، همانا در ژرفای جداسازیای (و خودخواهیِ) دور و درازی فرو رفتهاند
نیکی (تنها، همه) این نیست که چهرههای خود را سوی مشرق و مغرب بگردانید ولی (همهی) برّ و طاعت شایسته، کسی است که به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (وحیانی) و پیامبران برجسته ایمان آورده و مال (خود) را -با وجود دوست داشتنش و بر پایهی دوستی خدا- به نزدیکترین خویشان و (به) یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و درخواستکنندگان و در (راه آزاد کردن) گرفتارانی در بند بدهد و نماز را بر پای دارد و زکات را بپردازد و (نیز) وفا کنندگان به پیمانشان هنگامی که (با یکدیگر) همپیمان شدند و (به ویژه) شکیبایان در سختی و زیان و به هنگام جنگ؛ اینانند کسانی که راست رفتند و اینان همان پرهیزگارانند.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! دربارهی کشتگانتان بر شما (حقّ) پیگیری مقرر شده: آزاد به آزاد و بنده به بنده و مؤنث به مؤنث. پس هر کس که از جانب برادر (دینی)اش [:ولیّ مقتول] چیزی (از حق قصاص یا خونبها) به او بخشیده شود (باید از گذشت ولیّ مقتول) به طور پسندیده پیروی گردد و با (رعایت) احسان، (خونبها) به او پرداخت شود. این (حکم)، تخفیف و رحمتی از پروردگار شماست؛ پس هر کس، بعد از این (بخشش)، تجاوز کند، (سرانجام) برای او عذابی دردناک است.
و ای خردمندان! برای شما در پیگیری (جانیان)، زندگانیای است؛ شاید (از تجاوز به جانهای محترم دیگران) بپرهیزید.
بر شما نوشته شد که چون یکی از شما را مرگ در رسد، اگر خیری [:مالی شایسته و افزون بر نیاز وارثان] بر جای گذارد، برای پدر و مادر و نزدیکتران (خود) به گونهای پسندیده وصیّت کند؛ (حال آنکه) حقی است بر (عهدهی) پرهیزگاران.
پس هر کس این (وصیّت واجب) را -پس از (اینکه) آن را شنید- تغییر دهد، گناهش تنها بر (گردن) کسانی است که آن را تغییر میدهند. خدا همواره بسیار شنوا و داناست.
پس هر کس از انحراف (و تمایل بیجای) وصیتکنندهای یا از گناه تأخیرکنندهی خیر (در وصیت بر خلاف مصلحت) بیم داشته باشد، پس میانشان را سازش دهد، بر او هیچ گناهی نیست. همانا خدا پوشندهی رحمتگر بر ویژگان است.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! روزه بر شما نوشته شده است، همان گونه که بر کسانی پیش از شما نیز نوشته شده بود. شاید پرهیزگاری کنید.
(روزهی واجب تنها در) روزهای معدودی (است). پس هر کس از شما بیمار یا در سفر(عذرآور) بوده است (به همان شماره) تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که (روزه) طاقتفرساست، کفارهای است: خوراک دادن (به) بینوایی. و هر کس به طاقتفرسایی روزه را تحمل کند، همان برای او بهتر است. و اگر بدانید، (این)روزه گرفتن برای شما (بیطاقتان) بهتر است.
ماه رمضان (همان ماه) است که در آن، قرآن (به گونهای فشرده، شبقدر) فروفرستاده شده است؛ حال آنکه برای مردم راهبرد، و (متضمن) دلایلی آشکار از هدایت و (میزان) تشخیص حقّ از باطل است. پس هر کس از شما این ماه را (در وطنش) درک کند، باید آن را روزه بدارد و کسی که بیمار یا در سفر بوده است (باید به شمارهی آن) تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد). خدا برای شما آسانی را میخواهد و برای شما دشواری زیانآور را نمیخواهد. و باید همان شمارهی (مقرّر) را تکمیل کنید و خدا را به (پاس) آنچه رهنماییتان کرده است بس بزرگ دارید. و شاید شکر گزارید.
و هر گاه (از) بندگان من، (کسی) از تو دربارهی من پرسید، (بگو) من بیگمان (به آنان) نزدیکم، و دعای دعا کننده را - هنگامی که مرا بخواند - اجابت میکنم. پس (آنان) باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، شاید رشد یابند.
(در) شب روزه، همخوابگی با زنانتان حلال گردیده است . آنان برای شما پوششی هستند و شما (هم) برای آنان پوششی هستید. خدا (می)دانست که شما به خودتان خیانت میکردهاید، پس بر شما برگشت و از شما درگذشت؛ پس اکنون (در شبهای ماه رمضان میتوانید) با آنان همخوابگی کنید و آنچه را خدا برای شما (از فرزندان) مقرر داشته طلب کنید و بخورید و بیاشامید تا خط سفید (فجر) از خط سیاه (شب) برایتان نمایان گردد؛ سپس روزه را تا (فرا رسیدن) شب به اتمام رسانید. و در حالی که در مساجد معتکف هستید با آنان [:زنان] در نیامیزید. اینها حدود خداست. پس بدانها (در تجاوز از آنها) نزدیک نشوید. این گونه خدا آیات خود را برای مردمان بیان میکند. شاید پروا کنند.
و اموالتان را میان خودتان به ناروا مخورید، حال آنکه (به عنوان رشوه قسمتی از) آنها را سوی حاکمان میافکنید، تا بخشی از اموال مردمان را به گناه -تأخیرکنندهی خیر- بخورید، در حالی که خودتان (هم خوب) میدانید.
در بارهی (حکمت) هلالها(ی ماهها) از تو میپرسند. بگو: «آنها (شاخصهای) گاهشماری برای مردم و (موسم) حجاند.» و نیکی آن نیست که از پشتِ خانهها درآیید، بلکه نیکی کسی است که تقوا پیشه کرده است. و به خانهها از درهای (ورودیِ) آنها درآیید. و از خدا بهراسید، شاید (خود و دیگران را) رستگار کنید.
و در راه خدا، با کسانی که با شما کشتار میکنند کشتار کنید و (از عدالت) تجاوز نکنید؛ بیگمان خدا تجاوزکاران را دوست نمیدارد.
و هر کجا بر ایشان - با پیجویی و کاردانی دقیق - دست یافتید، آنان را (از آن جا) بکشید و همان گونه که شما را (از مسجدالحرام و...) بیرون راندند، آنان را بیرون برانید. و فتنه از قتل شدیدتر است. (با این همه) در کنار مسجدالحرام با آنان کشتار مکنید تا (هنگامی که) با شما در آنجا کشتار کنند؛ پس اگر با شما (در آنجا) کشتار کردند، آنان را بکشید (که) کیفر کافران چنان است.
پس اگر باز ایستادند، در نتیجه خدا پوشندهی رحمتگر بر ویژگان است.
با آنان کشتار کنید، تا دیگر هیچ فتنهای (در سراسر جهان و زمان اسلام) نباشد و طاعت مخصوص خدا باشد؛ پس اگر دست (از فتنه) برداشتند، (در این صورت) جز بر ستمکاران هیچ گونه تجاوزی روا نیست.
ماهِ حرام در برابر ماه حرام است و (هتک) حرمتها (مورد) پیگیری است. پس هر کس بر شما تعدّی کرد، همان گونه که بر شما تعدّی کرده (همسان) بر او تعدّی کنید و از خدا پروا بدارید و بدانید که خدا بیگمان با تقواپیشگان است.
و در راه خدا انفاق کنید و با دست خود (خود یا دیگران را) به هلاکت میفکنید و نیکی کنید (که) خدا بهراستی نیکوکاران را دوست میدارد.
و برای خدا حجّ و عمره را به اتمام برسانید. پس اگر (به علت موانعی از آن) بازداشته شدید، آنچه از قربانی میسر است (قربانی کنید) و تا قربانی به قربانگاه نرسیده سر خود را متراشید؛ پس هر کس از شما بیمار بوده یا در سرش ناراحتی باشد (و ناچار شود در احرام سر نتراشد) در این صورت (به جای آن،) باید (به عنوان) فدیه، روزهای بدارد یا صدقهای بدهد یا عبادتی (دیگر، مناسب با حج، همچون قربانی انجام دهد). پس هنگامی که ایمنی یافتید، (پس) هر کس با عمرهی تمتع سوی حج رهسپار شد اینجا آنچه از قربانی میسّر است (قربانی کند) و آن کس که (قربانی) نیافت (باید) در (ضمن) حج، سه روز روزه بدارد و چون برگشتید هفت روز دیگر (روزه بدارید). این ده، (روزهایی) کامل است (و) این (حجّ تمتّع) برای کسی است که اهلش [:خود و کسانش] ساکن در مسجدالحرام [:مکّه] نباشند. و از خدا بترسید و بدانید که خدا سختکیفر است.
حجّ (در) ماههای معلوم است؛ پس هر کس حج را در آنها(برخود) واجب گرداند (که مُحرم شود، بداند که) در اثنای حج، هرگز هیچ گونه کارهای شهوانی جنسی و نه هیچ فسقی و نه هیچ جدالی نیست. و هر کار نیکی انجام میدهید، خدا آن را میداند. و برای خود توشه برگیرید که در حقیقت بهترین توشه، پرهیزگاری است. و ای خردمندان! از من پروا کنید.
بر شما گناهی نیست که (در سفر حج) از فضل پروردگارتان بجویید. پس چون از عرفات کوچ نمودید، خدا را نزد مشعرالحرام یاد کنید و یادش کنید چنان که شما را هدایت کرد و گرچه پیش از آن بیگمان از گمراهان بودهاید.
سپس، از همان جا که (انبوه) مردمان روانه میشوند، شما نیز روانه شوید و از خدا پوشش بخواهید که خدا همواره بسی پوشندهی رحمتگر بر ویژگان است.
پس چون آداب ویژهی حجّ خود را به جای آوردید، همان گونه که یادآور پدرانتانید -یا با یادی بیشتر- خدا را به یاد آورید. پس از مردمان کسی(است که) میگوید: «پروردگارمان! به ما در (همین) دنیا (نعمت و برکت) عطا کن.» حال آنکه برای او در آخرت هرگز بهرهای نیست.
و از آنان کسی میگوید: «پروردگارمان! در این دنیا ما را (زندگی) نیکی بده، و در آخرت (نیز زندگی) نیکی ده و ما را از عذاب آتش (دور) نگه دار.»
ایشانند که از آنچه به دست آوردند، آنچه بهرهای بزرگ خواهند داشت. و خدا زودشمار است.
و خدا را در روزهایی برشمرده [:مُنی] یاد کنید؛ پس هر کس در دو روز شتاب کند، (و اعمال مُنی را در آن دو روز انجام دهد) هیچ گناهی بر او نیست، و (نیز) هر که تأخیر کند (و اعمال مُنی را در سه روز انجام دهد) هیچ گناهی بر او نیست (و این اختیار) برای کسی (است) که (از محرّمات در حال احرام حج تا کنون) پرهیز کرده باشد (وگرنه سه روز باید در منی بماند). و از خدا پروا کنید و بدانید که شما تنها سوی او گردآورده خواهید شد.
و از مردم کسی است که در زندگی (این) دنیا سخنش تو را به شگفتی میآورد و خدا را بر آنچه در دل دارد گواه میگیرد؛ و حال آنکه او سختترین دشمنان (خدا و مردم) است.
و چون روی گرداند و یا سلطهای به دست آورد، در زمین همیکوشد که افساد کند و کِشت و نسل را نابود سازد. و خدا فساد را دوست نمیدارد.
و هنگامی که به او گفته شود: «از خدا پروا کن»، نخوت، وی را به گناه - تأخیرکنندهی خیر - میکشاند. پس جهنّم برای او بس است، و (این) همواره چه بد آرامگاهی است.
و از مردمان کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد. و خدا نسبت به بندگان بسی مهربان است.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! در سلم و سلامتی درآیید، در حالی که (این سلم) نگهبان شماست؛ و گامهای شیطان را دنبال مکنید، (که) همواره او برای شما دشمنی آشکارگر است.
پس اگر- بعد از آنکه برای شما دلایل آشکار آمد - دچار لغزشی شدید، بدانید که خدا همواره بسیار با عزت و حکمت است.
آیا انتظار و نگرش اینان جز این است که خدا در (زیر) سایبانهایی از ابر سویشان بیاید، و فرشتگان هم (بیایند)؛ و کار (داوری) یکسره تمام شد؟ و همهی کارها، فرمانها و چیزها سوی خدا باز میگردند.
از فرزندان اسرائیل بپرس (که) چه بسیار از نشانههای روشنی (که) به آنان دادیم. و هر کس نعمت خدا را - پس از آنکه برایش آمد - (به کفر یا کفران) تبدیل کند، پس خدا همواره سختکیفر است.
زندگی دنیا در چشم کافران آراسته شده، در حالی که مؤمنان را مسخره میکنند؛ و کسانی که تقواپیشه بودهاند در روز رستاخیز بالادستِ آنانند. و خدا هر که را خواهد، بیشمار روزی میدهد.
مردمان (در گمراهی) امّتی یگانه بودند؛ پس خدا پیامبران برجسته را نویدآورنده و هشداردهنده برانگیخت، و با آنان کتاب (خود) را با تمامی حقانیت فرو فرستاد، تا میان مردمان در آنچه با هم اختلاف داشتهاند حکم و پیوند دهد. و جز کسانی که (کتاب) به آنان داده شد – پس از آنکه دلایل روشن برایشان آمد – به خاطر ستم (و حسدی) که میانشان بود- هیچ کس در آن اختلاف نکرد. پس خدا آنان را که ایمان آوردند، به اذن خود به حقیقتِ آنچه (دیگران) در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد. و خدا هر که را بخواهد سوی راهی راست (و راهوار) هدایت میکند.
یا پنداشتید که داخل بهشت میشوید و حال آنکه هنوز مانند آنچه بر (سرِ) پیشینیانتان آمده، بر (سرِ) شما نیامده است؟ آنان دچار بسی سختی و زیان شدند، و به (هول و) تکان در آمدند، تا (جایی) که پیامبر (خدا) و کسانی که با وی ایمان آوردند گفتند: «پیروزی خدا کی خواهد بود؟» هشدار (که) بیگمان یاری خدا نزدیک است.
از تو میپرسند چه چیزی انفاق کنند؟ بگو: «هر خیری انفاق کردید، برای پدر و مادر و نزدیکتران و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است، و از هر خیری (که) انجام دهید همواره خدا به آن داناست.»
کشتار (با مهاجمان) بر شما نوشته شده، در حالی که آن برایتان بسی ناگوار است. و چه بسا چیزی را خوش نمیدارید حال آنکه برایتان خوب است، و چه بسا چیزی را دوست میدارید در حالی که برایتان شرّ است. و خدا میداند و شما نمیدانید.
از تو دربارهی ماهی که کشتار در آن حرام است میپرسند. بگو: «کشتار در آن (گناهی) بزرگ و بازداشتن از راه خدا و کفر ورزیدن به او و مسجدالحرام [:حج یا عمره] است؛ و بیرون راندنِ اهل آن از آنجا، نزد خدا (گناهی) بزرگتر، و (این گونه) فتنه، از کشتار بزرگتر است. و آنان پیوسته با شما کشتار میکنند تا – اگر بتوانند – شما را از دینتان برگردانند. و کسی از شما که از دین خود برگردد و در حال کفر بمیرد، (ایشان) کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه است، و (هم)اینان اهل آتشند، (و) ایشان در آن ماندگارند.»
بیگمان کسانی که ایمان آوردند، و کسانی که مهاجرت کردند، و در راه خدا جهاد نمودند، (هم)ایشان به رحمت خدا امیدوارند. و خدا بسی پوشندهی رحمتگر بر ویژگان است.
از شراب و آسانکنندهی گناه (همچون قمار) از تو میپرسند. بگو: «در آن دو گناه، بازدارندهای بزرگ از خیر، و سودهایی (هم) برای مردمان است، و (اما) گناهشان از سودشان بزرگتر است.» و از تو میپرسند: «چه چیزی انفاق کنند؟» بگو: «عفو [:بخشش] را.» این گونه خدا آیات (خود) را برایتان روشن میگرداند، شاید شما بیندیشید؛
(اندیشهای) در(بارهی) دنیا و آخرت. و دربارهی یتیمان از تو میپرسند. بگو: «اصلاحکردنی (درست) برایشان خیر است (و غیر از آن شرّ است) و اگر با آنان همزیستی کنید، پس اینان برادران شمایند. و خدا افسادکننده را از اصلاحکننده باز میشناسد.» و اگر خدا بخواهد (در این باره) شما را به دشمنی هلاکتباری میاندازد. بهراستی خدا عزیزی با حکمت است.
و با زنان مشرک ازدواج مکنید تا (هنگامی که) ایمان بیاورند. بیگمان کنیزِ باایمان بهتر از زنِ مشرک است، هر چند او شما را به شگفت آورَد. و مردان مشرک را زن (باایمان) مدهید، تا (هنگامی که) ایمان بیاورند؛ و بیگمان بردهی باایمان بهتر از مردِ آزادِ مشرک است، هر چند شما را به شگفت آورَد. آنان (شما را) سوی آتش میخوانند، و خدا به اذن خودش، (شما را) سوی بهشت و پوشش فرا میخواند؛ و آیات خود را برای مردم روشن میگرداند، شاید متذکّر شوند.
و از تو دربارهی عادت ماهانه(ی زنان) میپرسند. بگو: «آن، رنجی است (برای آنان و شوهرانشان). پس هنگام عادت ماهانه، از (این) زنان کنارهگیری کنید و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند. پس چون خود را پاک (و غسل) کردند، از همان جا و همان گونه که خدا به شما اجازه داده است، با آنان درآمیزید.» خدا همواره توبهکاران و پاکیزگان را دوست میدارد.
(فرمان خدا دربارهی آمیزش جنسی با زنان این گونه است:) زنانتان کشتزار(ان) شمایند؛ پس هر گاه و هر گونه که خواهید به کشتزار خود درآیید، و (از این کشتزار) حاصلی برای خود پیش فرستید. و از خدا پروا کنید و بدانید که او را ملاقاتکنندهاید. و مؤمنان را (به این ملاقات و دیگر نعمتهای خدا) مژده ده.
و خدا را در معرض سوگندهای خود قرار مدهید، (به این منظور) که نیکوکاری و پرهیزگاری کنید. و میان مردمان سازش دهید. حال آنکه خدا بس شنوای بسیار داناست.
خدا شما را به لغو در سوگندهایتان مؤاخذه(ی اصلی) نمیکند، ولی شما را به آنچه دلهایتان (با این لغو) فراهم آورده، مؤاخذه میکند؛ و خدا پوشندهای بردبار است.
برای کسانی که به ترک همخوابگی با زنانشان سوگند میخورند [:ایلاء] چهار ماه انتظار (و مهلت) است؛ پس اگر (به آشتی) باز آمدند، خدا پوشندهی رحمتگر بر ویژگان است؛
و اگر آهنگ طلاق کردند، خدا همواره شنوای داناست.
و (گروهی از) زنانِ طلاق داده شده [:آمیزش دیده] باید مدّت سه پاکی و سه حیض انتظار کشند، و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارند، برای آنان حلال نیست که آنچه را خدا در رحمهاشان آفریده پنهان دارند؛ و شوهرانشان -اگر سرِ اصلاح دارند- به باز آوردن آنان در این (مدّت) سزاوارتر (از این همسرانشان و دیگران)اند، و مانند همان (وظایفی) که بر عهدهی زنان است، به طور شایسته، برای [:بر عهدهی] آنان [:مردان] است، و برای مردان بر آنان درجهای برتری است (مانند طلاق و حق رجوع به شرط اصلاح). و خدا توانای حکیم است.
طلاق دو بار است؛ پس (از آن) یا به خوبی نگاه داشتن (زن) یا به شایستگی آزاد کردن اوست. و برایتان حلال نیست که از آنچه به آنان دادهاید، چیزی بازستانید، مگر آنکه طرفین بترسند که حقوق خدا را (در استمرار زناشویی) بهپا ندارند. پس اگر بیم دارید که آن دو، حدود خدا را بر پا نمیدارند، در آنچه (زن برای آزاد کردن خود، از آنچه گرفته) فدیه دهد، گناهی بر این دو نیست. اینها حدود الهی است، پس از آن تجاوز مکنید. و کسانی که از حدود الهی تجاوز کنند، اینان، (هم)ایشان ستمکارانند.
پس اگر (شوهر برای بار سوّم) او را طلاق گفت، پس از آن دیگر (آن زن) برای او (به هیچ وجه) حلال نیست، تا اینکه با شوهری غیر از او همخوابگی نماید. پس چنانچه (شوهر دوّم) وی را طلاق گفت، اگر آن دو گمان دارند که حدود خدا را بر پا میدارند، گناهی بر آن دو نیست که به یکدیگر باز گردند. و اینها حدود الهی است (که) آنها را برای گروهی که میدانند، بیان میکند.
و هنگامی که زنان را طلاق گفتید، و عدهی خود را به پایان رساندند، (در این صورت) به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی آزادشان کنید و آنان را برای زیانرسانی طرفینی نگاه مدارید، تا (به حقوقشان) تعدّی کنید؛ و هر کس چنان کند، بیچون بر خود ستم کرده است. و آیات خدا را به مسخره مگیرید و نعمت خدا را بر خود و آنچه را که از کتاب و حکمت بر شما نازل کرده و به (وسیلهی) آن اندرزتان میدهد، به یاد آورید. و از خدا پروا کنید، و بدانید که خدا به هر چیزی داناست.
و چون زنان را طلاق گفتید، و عدّهی خود را به پایان رساندند، آنان را از ازدواج با همسران (پیشین یا کنونی)شان، چنانچه به شایستگی با یکدیگر تراضی نمایند، جلوگیری مکنید. هر کس از شما به خدا و روز بازپسین ایمان دارد، به این (دستورها) پند داده میشود؛ (مراعات) این برای شما پاکیزهتر و پاکتر است. و خدا میداند و شما نمیدانید.
و مادران، فرزندان خود را دو سال تمام باید شیر دهند. (این حکم) برای مردی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند، و روزی و پوشاک آنان [:مادران] به شایستگی، بر (عهدهی) پدران است. هیچ کس جز به اندازهی وسعش مکلّف نمیشود. هیچ مادری نباید به سبب فرزندش زیان طرفینی ببیند و نه هیچ پدری به خاطر فرزندش (زیان طرفینی ببیند). و مانند همین (احکام) بر (عهدهی) وارث (نیز) هست. پس اگر (پدر و مادر) بخواهند با رضایت و مشورت یکدیگر کودک را (از شیر) بازگیرند، گناهی بر آن دو نیست و اگر خواستید مادران به فرزندانشان شیر دهند بر شما گناهی نیست؛ هنگامی که چیزی را که (به آنان) پرداخت میکنید، به شایستگی بپردازید. و از خدا پروا بدارید و بدانید که همواره خدا به آنچه انجام میدهید بیناست.
و کسانی از شما که مرگ گریبانگیرشان میشود و همسرانی بر جای میگذارند، (این همسران بایستی) چهار ماه و ده شب انتظار برند؛ پس هنگامی که به زمان پایانیشان رسیدند، در آنچه آنان به گونهای پسندیده دربارهی خود انجام دهند، هرگز گناهی بر شما نیست. و خدا به آنچه انجام میدهید آگاه است.
و در(بارهی) آنچه شما از زنان (در عدّهی وفات) خواستگاری کردید، یا (آن را) در دل پوشیده داشتید، بر شما گناهی نیست. خدا میدانست که بیگمان (شما) به زودی به یاد آنان خواهید افتاد. ولی با آنان قول و قرار پنهانی مگذارید، مگر آنکه (با آنان) سخنی پسندیده بگویید؛ و به عقد زناشویی تصمیم مگیرید تا زمان مقرّر حتمی (آنها) سر آید. و بدانید که خدا آنچه را در درونتان (پنهان) است همی میداند. پس از او پروا کنید، و بدانید خدا همواره پوشندهای بردبار است.
اگر زنان را - مادامی که با آنان نزدیکی نکرده، یا برایشان مَهری معیّن نکردهاید - طلاق گویید، بر شما هرگز گناهی نیست و آنان را به شایستگی به مالی(افزون بر مهریه) بهرهمند کنید - توانگر به اندازهی گشایشش، و تنگدست به اندازهی تنگناییش- حال آنکه (این) حقی است بر عهدهی نیکوکاران.
و اگر پیش از آنکه با آنان نزدیکی کنید، طلاقشان دادید، حال آنکه برایشان مهری معیّن کردهاید، نصف آنچه را تعیین نمودهاید (به آنان بدهید) مگر اینکه خودشان آن را (هم) ببخشند؛ یا کسی که پیوند نکاح (و طلاق) تنها به دست اوست (که همان شوهر است) ببخشد (که تمامی مهر مقرر را بپردازد) و گذشت کردن شما شوهران (از گذشت زنان) به تقوا نزدیکتر است. و در میان یکدیگر (بزرگواری و) فضیلت را فراموش مکنید. همواره خدا به آنچه انجام میدهید بیناست.
بر نمازها و نماز میانه (مانند نماز صبح) محافظت و نگهبانی کنید و خاضعانه برای خدا بهپا خیزید.
پس اگر بیم داشتید، پیاده یا سواره (نماز را به جای آورید). پس هنگامی که ایمن شدید خدا را یاد کنید؛ همانگونه که آنچه نمیتوانستید بدانید به شما آموخت.
و کسانی از شما که مرگشان در میرسد و همسرانی بر جای میگذارند، سفارشی است برای همسرانشان (که وارثان)، آنان را تا یک سال (در نیازهای زندگیشان) بهرهمند سازند و (از خانهی شوهرانشان) بیرونشان نکنند. پس اگر (زودتر) بیرون بروند، در آنچه آنان به شایستگی دربارهی خودشان انجام دهند، هرگز گناهی بر شما نیست. و خدا عزیز حکیم است.
و برای زنان طلاق داده شده (بر عهدهی شوهرانشان) هدیهای است شایسته (که اضافه بر مهریههاشان به آنان بدهند). حال آنکه (این خود) حقی است بر (عهدهی) پرهیزگاران.
بدین گونه، خدا آیات خود را برایتان بیان میکند، شاید شما خردورزی کنید.
آیا سوی کسانی که ترسان از خانههاشان برون رفتند، حال آنکه هزاران تن بودند ننگریستی؟ پس خدا به آنان گفت: «بمیرید.» سپس آنان را زنده کرد. بیگمان خدا نسبت به مردم بهراستی صاحبِ فضیلت است، ولی بیشتر مردمان سپاس نمیگزارند.
و در راه خدا کشتار کنید و بدانید که خدا همواره بس شنوایی بسیار داناست.
کیست آن کس که به (بندگانِ) خدا وام نیکویی دهد، پس خدا آن را برای او چندان برابر بیفزاید؟ و خدا(ست که در معیشت بندگان) تنگی و گشایش پدید میآورد؛ و تنها سوی او بازگردانده میشوید.
آیا سوی گروهی چشمگیر از بنیاسرائیل پس از موسی ننگریستی؟ چون به پیامبر برجستهشان گفتند: «فرماندهی جنگی برایمان برگمار تا در راه خدا کشتار کنیم.» (آن پیامبر) گفت: «اگر کشتار بر شما مقرّر گردد، شاید شما کشتار نکنید.» گفتند: «چرا در راه خدا کشتار نکنیم با آنکه ما بیگمان از دیارمان و از (نزد) فرزندانمان بیرون رانده شدیم؟» پس هنگامی که کشتار بر آنان مقرّر شد، جز اندکی از آنان، (همگی) پشت کردند. و خدا به (حالِ) ستمگران بسی داناست.
و پیامبر برجستهشان به آنان گفت: «بهراستی، خدا طالوت را بر شما همواره به فرماندهی جنگ برگماشته است.» گفتند: «چگونه او را بر ما فرماندهی است با آنکه ما به فرماندهی از وی سزاوارتریم، در حالی که به او گشایشی مالی داده نشده است؟» پیامبر برجستهشان گفت: «بهدرستی، خدا او را بر شما برگزیده و (هم) او را در دانش و بینش و جسم(اش) بر شما گشایشی داده است. و خدا فرماندهیش را به هر کس که بخواهد میدهد و خدا گشایشگری داناست.»
و پیامبر برجستهشان برایشان گفت: «در حقیقت، نشانهی فرماندهی او این است که آن صندوق (عهد) که در آن آرامش خاطری از جانب پروردگارتان و بازماندهای است از آنچه خاندان موسی و خاندان هارون (در آن) بر جای نهادند - در حالی که فرشتگان آن را حمل میکنند - برایتان خواهد آمد. اگر مؤمن بودهاید، برایتان بهراستی در این (رویداد) نشانهای بزرگ است.»
پس چون طالوت با لشکریان (خود از آنان) جدا شد، گفت: «خدا همانا شما را به وسیلهی نهری آزماینده است. پس هر کس از آن بنوشد، از (پیروان) من نیست، و هر کس از آن نچشد، بهراستی او از من است.» مگر کسی که با دستش کفی برگرفت، پس (همگی) جز اندکی از آنان، از آن (نهر) نوشیدند. پس هنگامی که (طالوت) با کسانی که همراه وی ایمان آورده بودند، از آن (نهر) گذشتند، گفتند: «امروز ما را یارای (مقابله) با جالوت و سپاهیانش نیست.» کسانی که به ملاقات خدا گمان (شایسته) دارند، گفتند: «بسا گروهی اندک که بر گروهی بسیار، به اذن پروردگار پیروز شدند و خدا با شکیبایان است.»
و هنگامی که با جالوت و سپاهیاناش روبهرو شدند، گفتند: «پروردگارمان! بر (سراپای)مان سیل شکیبایی فرو ریز و گامهایمان را (در کارزار) استوار بدار و ما را بر گروه کافران پیروز فرما.»
پس آنان را به اذن خدا شکست دادند و داوود، جالوت را کشت و خدا به او فرماندهی رسالت و حکومت و حکمت داد، و از آنچه میخواست به او آموخت. و اگر جلوگیری خدا برخی از مردم را به وسیلهی برخی دیگر نبود، زمین (و زمینهی تکلیف) همواره تباه میگردید، لیکن خدا نسبت به جهانیان کانون فضلیت است.
اینها آیات خداست، (که) ما آنها را به تمامی حق بر تو میخوانیم و بهراستی تو بیگمان از پیامبرانی.
اینان تمامی پیامبرانند؛ برخی از آنان را بر برخی (دیگر) از ایشان (در جهت یا جهاتی رسالتی) برتری دادیم. از آنان کسی است (که) خدا با او سخن گفت، و بعضی را (به) درجاتی (بر دیگران) بالا برد. و به عیسی پسر مریم دلایل آشکار دادیم و او را به وسیلهی روحالقدس تأیید کردیم. و اگر خدا میخواست، کسانی که پس از آنان بودند –بعد از آن همه دلایل روشن که برایشان آمد- به کشتار یکدیگر نمیپرداختند؛ ولی (با هم) اختلاف کردند. پس بعضی از آنان کسانی (بودند که) ایمان آوردند و بعضی از آنان کسانی (بودند که) کافر شدند؛ و اگر خدا میخواست (با یکدیگر) کشتار نمیکردند، ولی خدا آنچه را میخواهد انجام میدهد.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید، پیش از آنکه روزی فرا رسد که در آن نه داد و ستدی است و نه دوستی و نه شفاعتی. و کافران خودشان ستمکارانند.
خدا(ست که) معبودی جز او نیست؛ زنده و بسی پاینده و بر پا دارنده است؛ نه هیچ چُرتی او را فرو میگیرد، و نه هیچ خوابی؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، تنها از آنِ اوست؛ کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه را در پیش روی آنان و آنچه را در پشت سرشان است میداند و به چیزی از علمِ او، جز به آنچه (خود) خواست، احاطه نمییابند؛ کرسیِ (علم و قدرت و رحمت) او آسمانها و زمین را به وسعت (بیکران) در برگرفته و نگهداری آنها بر او دشوار نیست. و اوست والای با عظمت.
در دین هیچ (گونه) اجباری نیست، (زیرا) راه از بیراه بهدرستی آشکار شده؛ پس هر کس به طاغوت کفر ورزد و به خدا ایمان آورَد، به یقین به دستاویزی استوار - که آن را هرگز گسستی نیست - چنگ زده است. و خدا بس شنوایی بسیار داناست.
خدا (تنها) ولی [:کارگزار و پشتوانهی] کسانی است که ایمان آوردند؛ آنان را از تاریکیها سوی روشنایی برون میبرد. و (اما) کسانی که کفر ورزیدند، سرپرستانشان طغیانگرانند، که آنان را از روشنایی سوی تاریکیها به در میبرند. آنان همراهان آتشند، (و) ایشان در آن جاودانند.
آیا سوی آن کس که از آن رو که خدا به او پادشاهی داده بود (و بدان مینازید، و) دربارهی پروردگار خود با ابراهیم محاجّه کرد، ننگریستهای؟ چون ابراهیم گفت: «پروردگارم همان کس است که زنده میکند و میمیراند.» (او) گفت: «من (هم) زنده میکنم و میمیرانم.» ابراهیم گفت: «خدا بهراستی خورشید را از خاور بر میآورد، تو آن را از باختر بر آر.» پس آن کس که کفر ورزیده بود مبهوت شد. و خدا گروه ستمکاران را هدایت نمیکند.
یا همانند آن کس را که به مجتمعی که بلنداها و ساختمانهایش یکسره فروریخته بود، عبور کرد (و با خود می)گفت: «کی خدا (اهل) این (ویرانکده)ها را پس از مرگشان زنده میکند؟» پس خدا، او را (مدّت) صد سال میراند؛ سپس او را برانگیخت (و به او) گفت: «چقدر درنگ کردی؟» گفت: «یک روز یا پارهای از روز را درنگ کردهام.» گفت: « (نه،) بلکه صد سال درنگ کردهای، پس به خوراکی و نوشیدنیِ خود بنگر (که هرگز طعم و رنگشان) تغییر نکرده است و به درازگوش خود بنگر (که چگونه متلاشی شده است). و برای اینکه تو را نشانهای برای مردم (بر معاد) قرار دهیم، و به (این) استخوانها(ی درازگوش هم) بنگر، (که) چگونه آنها را برداشته (و) به هم پیوند میدهیم؛ سپس گوشت بر آنها میپوشانیم.» پس هنگامی که (چگونگیِ زنده ساختن مردگان) برای او آشکار شد، گفت: «میدانم که خدا بر هر چیزی بسی تواناست.»
و چون ابراهیم گفت: «پروردگارم! مرا نشان ده، چگونه مردگان را زنده میکنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاوردی؟» گفت: «چرا! ولی تا دلم (با دیدن این کیفیت ملکوتی بیشتر) آرامش یابد.» فرمود: «پس چهار پرنده برگیر؛ پس آنها را با خود بس مأنوس گردان؛ سپس بر هر کوهی پارهای از آنها را قرار ده؛ آنگاه آنها را فراخوان، (و ببین که) شتابان سوی تو میآیند. و بدان که همواره خدا عزیزی است حکیم.»
مَثَل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند دانهای است که هفت خوشه رویانید، (که) در هر خوشه صد دانه است؛ و خدا برای هر کس که بخواهد (آن را) چند برابر میکند. و خدا گشایشگری داناست.
کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق میکنند، سپس در پیِ آنچه انفاق کردهاند، منّت و آزاری روا نمیدارند، پاداش آنان برایشان تنها نزد پروردگارشان است، و هرگز بیمی بر آنان نیست، و نه ایشان اندوهگین میشوند.
گفتاری پسندیده (در برابر نیازمندان) و گذشتی (از تندی به آنان و یا تندیشان) بهتر از صدقهای است که آزاری به دنبال دارد. و خدا بینیازی بردبار است.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! صدقههای خود را با منّت و آزار، باطل مکنید؛ مانند کسی که مالش را برای ریا و خودنمایی به مردم انفاق میکند و به خدا و روز بازپسین ایمان نمیآورد. پس مَثَل او همچون مَثلِ سنگ خارایی است که روی آن خاکی (نشسته) است، و رگباری به آن رسیده، و آن (سنگ) را سخت و صاف (و بیغبار) بر جای نهاده است. آنان [:ریاکاران نیز] بدانچه به دست آوردند، دست نمییابند. و خدا گروه کافران را هدایت نمیکند.
و مَثَل کسانی که اموالشان را برای طلب خشنودی خدا و استواری خودشان انفاق میکنند، همچون مَثَل باغی است که بر فراز تپهای قرار دارد (و) رگباری به آن رسیده، پس دو چندان خوردنیش را برآورد، پس اگر رگباری (هم) به آن نرسد، بارانی کم (همچون نم به آن رسیده). و خدا به آنچه میکنید بیناست.
آیا یکی از شما دوست دارد که باغی سر در هم از درختان خرما و انگور داشته باشد که از زیر (درختان)شان نهرها روان است (و) برای او در آن (باغ) از هر گونه میوهای (فراهم) است و در حالی که او را پیری در رسیده و فرزندانی خردسال دارد (ناگهان) بادی آتشین با تندی در آن (باغ) بوزد و (باغ یکسره) بسوزد؟ این گونه، خدا نشانهها(ی خود) را برای شما روشن میگرداند، شاید شما بیندیشید.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! از چیزهای پاکیزهای که به دست آوردید و از آنچه برای شما از زمین بر آوردهایم، انفاق کنید؛ و آنچه را خود ناخوش دارید هرگز مجویید (که از آن) انفاق کنید، در حالی که (اگر آن را به خودتان بدهند) جز با چشمپوشی (و بیمیلی) گیرندهی آن نیستید. و بدانید که خدا بینیازی ستوده است.
شیطان شما را به تهیدستی وعده میدهد و شما را به زشتی متجاوز از حد فرمان میدهد. و (اما) خدا شما را از جانب خود وعدهی پوشش و فضیلت و بخشش میدهد. و خدا گشایشگری داناست.
(خدا) به هر کس بخواهد حکمت میدهد و به هر کس حکمت داده شود، بیگمان، خیری فراوان داده شده است. و جز خردمندان ژرفنگر کسی پند نمیگیرد.
و هر نفقهای را که انفاق کردید، یا هر نذری که کردید، بهراستی خدا آن را میداند. و برای ستمکاران هرگز یارانی نیست.
اگر صدقهها را آشکار کنید، این (برای تشویق دیگران هم) کارِ خوبی است، و اگر آن را پنهان دارید و به مستمندان بدهید، این برای شخص شما بهتر (که از ریا دورتر) است، و بخشی از گناهانتان را میزداید. و خدا به آنچه میکنید آگاه است.
هدایتِ (اثربخش حتمی) آنان بر عهدهی تو نیست، بلکه خدا هر که را بخواهد (این گونه) هدایت میکند. و هر چه انفاق کنید برای خود شماست، و (اما) جز برای طلب وجههی خدایی انفاق نمیکنید و هر چه انفاق کنید به طور کامل به شما داده خواهد شد، حال آنکه ستمی بر شما نخواهد رفت.
(تمامی این انفاقها) برای نیازمندانی کمرشکسته است که در راه خدا فروماندهاند و نمیتوانند (برای تأمین هزینهی زندگی) در زمین پا بزنند [:کوشش کنند و] از شدّت خویشتنداری، فردِ بیاطّلاع، آنان را توانگر میپندارد؛ آنها را از چهره و سیمایشان میشناسی، در حال پنهان کردن نیازشان (چیزی) از مردم نمیخواهند، و هر خیری (به آنان) انفاق کنید بیگمان خدا از آن آگاه است.
کسانی که اموال خود را در شب و روز و نهان و آشکار انفاق میکنند، پاداش آنان نزد پروردگارشان تنها برای خودشان است، و نه بیمی بر آنان است و نه آنان اندوهگین میشوند.
کسانی که ربا میخورند، (در زندگیهاشان) برنمیخیزند مگر برخاستن کسی که شیطان بر اثر تماس، دیوانه و پریشانش میکند. این بدین سبب است که آنان گفتند: «داد و ستد (بیربا) صرفاً مانند رباست» و حال آنکه خدا (این) داد و ستد را حلال و ربا (و مفتخواری) را حرام گردانیده است. پس هر کس اندرزی از جانب پروردگارش بدو در رسد، آنگاه (از رباخواری) باز ایستاد، آنچه گذشته، از آنِ اوست و کارش سوی خداست. و کسانی که (به رباخواری) بازگردند، آنان اهل آتشند و همانان در آن ماندگارند.
خدا ربا را محو میسازد و صدقات را پربار میسازد و خدا هیچ ناسپاسِ کافر (گناهپیشهی) بس واپسزنندهی خیر را دوست نمیدارد.
بیگمان کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته(ی ایمان) کرده و نماز بر پا داشته و زکات دادهاند، پاداش آنان نزد پروردگارشان تنها برای خودشان خواهد بود. و نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! از خدا پروا کنید، و اگر مؤمن بودهاید آنچه را از ربا باقی مانده است واگذارید.
و اگر (چنین) نکردید، پس اعلام به جنگی از طرف خدا و فرستادهی وی کنید و اگر توبه کنید، سرمایههای شما برای خودتان است؛ نه ستمی میکنید و نه ستم میبینید.
و اگر (بدهکاری) تنگدست باشد، تا (هنگام) گشایشی، مهلتی (برایش مقرر) است. و اگر دانسته بودید، بخشیدن آن برایتان بهتر است.
و بپرهیزید از روزی که در آن، سوی خدا باز گردانده میشوید، سپس هر کس آنچه به دست آورده، تماماً به او داده شود و آنان مورد ستم (هم) قرار نمیگیرند.
هان ای کسانی که ایمان آوردید! هر گاه به وامی تا سررسیدی معیّن با یکدیگر معامله کردید، آن را بنویسید؛ و باید نویسندهای (صورت معامله را) بر اساس عدالت میانتان بنویسد و هیچ نویسندهای نباید (در حد امکان) از نوشتن آن، بدان گونه که خدا تعلیمش داده خودداری کند؛ و کسی که (این) حق بر عهدهی اوست باید املا کند [:بگوید] و او [:نویسنده] (همان را) بنویسد و از خدا - پروردگارش - پروا نماید و از آن چیزی نکاهد؛ پس اگر کسی که حق بر ذمّهی اوست، سفیه یا ناتوان است یا خود نمیتواند املا کند، ولیّ او باید با (رعایت) عدالت املا نماید و دو گواه از مردانتان را به گواهی بطلبید؛ پس اگر دو مرد نبودند، مردی را با دو زن، از میان گواهانی که (از آنان) رضایت دارید (گواه بگیرید) که (اگر) یکی از آن دو (زن از خاطرش) گم گشت، زن دیگر وی را یادآوری کند . و چون گواهان احضار شوند، نباید (از گواهیشان) خودداری کنند. و از نوشتن (بدهیتان) چه خرد و چه کلان -تا پایان زمان (مقرر)ش- نگران نباشید؛ این خود برای شهادت، عادلانهتر و استوارتر و برای اینکه دچار شک نشوید (به احتیاط) نزدیکتر است ، مگر آنکه تجارتی حاضر باشد که در میان خودتان انجام میدهید، پس بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید. و (در هر حال) هر گاه داد و ستدی کردید گواه بگیرید و هیچ نویسنده و نه گواهی نباید زیانکاری طرفینی کند؛ و اگر چنین کنید، همواره این (خود) فسقی است به وسیلهی شما (به زیان خودتان و دیگران). و از خدا پروا کنید و خدا (بدینگونه) به شما آموزش میدهد و خدا به هر چیزی بسی داناست.
و اگر بر حال سفری بودهاید و گواهی نیافتید، پس گروگانی دریافتشده، (بایسته است). پس اگر بعضی بعض دیگر را امین دانست آنکه را امین دانسته، باید امانتش را (به او) بازپس دهد و از خدا -پروردگارش- بهراستی بپرهیزد. و گواهی را کتمان مکنید و هر که آن را کتمان کند او بیگمان قلبش گناهکار است. و خدا به آنچه میکنید داناست.
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است تنها از خداست و اگر آنچه در دلهای خود دارید، آشکار یا پنهان کنید، خدا شما را به آن محاسبه میکند؛ پس هر کس را بخواهد میبخشد و هر که را بخواهد عذاب میکند. و خدا بر هر چیزی بسی تواناست.
پیامبر بدانچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده ایمان آورده است و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان، و کتابهای (وحیانی) و فرستادگانش ایمان آوردهاند (و گویند) : «میان هیچ یک از فرستادگانش جدایی نمیافکنیم.» و گفتند: «شنیدیم و اطاعت کردیم، پروردگارمان! پوشش تو را (خواستاریم)، و بازگشت همگان سوی تو است.»
خدا هیچ کس را جز به اندازهی توانش تکلیف نمیکند؛ آنچه (از خوبی با روشی درست و راهوار) به دست آورده به سود اوست و آنچه (از بدی بر خلاف روش فطری، عقلانی و شرعی) به دست آورده به زیان اوست. «پروردگارمان! اگر فراموش کردیم یا به خطا رفتیم بر ما مگیر. پروردگارمان! بار گرانی بر (دوش) ما مگذار، همچنان که بر (دوش) کسانی که پیش از ما بودند (به تنگنایی) نهادی. پروردگارمان! و آنچه هرگز تاب و توانش را نداریم بر ما تحمیل مکن و از ما درگذر و برایمان بپوشان و بر ما رحم کن. سرور ما تنها تویی، پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان.»
محتوای سوره
اين سوره در «مدينه » نازل شده ، و ۲۸۶ آيه است
اين سوره كه طولانى ترين سوره هاى قرآن مجيد است مسلما يكجا نازل نشده ، بلكه در فواصل مختلف ، و به مناسبتهاى نيازهاى گوناگون جامعه اسلامى ، در مدينه نازل گرديده است . ولى با اين حال جامعيت آن از نظر اصول اعتقادى اسلام و بسيارى از مسائل عملى (عبادى اجتماعى ، سياسى و اقتصادى ) قابل انكار نيست . چه اينكه در اين سوره :
- بحثهائى پيرامون توحيد و شناسائى خدا مخصوصا از طريق مطالعه اسرار آفرينش آمده است .
- بحثهائى در زمينه معاد و زندگى پس از مرگ ، مخصوصا مثالهاى حسى آن مانند داستان ابراهيم و زنده شدن مرغها و داستان عزيز.
- بحثهائى در زمينه اعجاز قرآن و اهميت اين كتاب آسمانى .
- بحثهائى بسيار مفصل و طولانى درباره يهود و منافقان و موضعگيريهاى خاص آنها در برابر اسلام و قرآن ، و انواع كارشكنيهاى آنان در اين رابطه .
- بحثهائى در زمينه تاريخ پيامبران بزرگ مخصوصا ابراهيم (عليه السلام ) و موسى (عليه السلام ).
- بحثهائى در زمينه احكام مختلف اسلامى از جمله نماز، روزه ، جهاد در راه خدا، حج و تغيير قبله ، ازدواج و طلاق ، احكام تجارت و دين ، و قسمت مهمى از احكام ربا و مخصوصا بحثهاى فراوانى در زمينه انفاق در راه خدا، و همچنين مساءله قصاص و تحريم قسمتى از گوشتهاى حرام و قمار و شراب و بخشى از احكام وصيت و مانند آن .
و اما نامگذارى اين سوره به البقره به خاطر داستانى است در مورد گاو بنى اسرائيل كه شرح آن در آيات ۶۷ تا ۷۳ به خواست خدا خواهد آمد.
فضيلت سوره بقره
در فضيلت اين سوره روايات پر اهميتى در منابع اسلامى نقل شده است : از جمله مرحوم طبرسى در مجمع البيان از پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) چنين نقل مى كند كه پرسيدند: اى سوره القرآن افضل ؟ قال : البقرة ، قيل اى آية البقرة افضل ؟ قال آية الكرسى :«كداميك از سوره هاى قرآن از همه برتر است ؟ فرمود: سوره بقره ، عرض كردند كدام آيه از آيات سوره بقره افضل است ؟ فرمود: آية الكرسى ». افضليت اين سوره ظاهرا به خاطر جامعيت آنست ، و افضل بودن آية الكرسى به خاطر محتواى توحيدى خاص آن مى باشد كه به خواست خدا در تفسير آن خواهد آمد. و اين منافات ندارد كه بعضى از سوره هاى ديگر قرآن از جهات ديگرى برترى داشته باشند، چرا كه از ديدگاه هاى مختلف به آنها نظر شده است . و نيز از امام على بن الحسين (عليهماالسلام ) از پيامبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) چنين نقل شده است كه فرمود كسى كه چهار آيه از آغاز سوره بقره و آية الكرسى و دو آيه بعد از آن و سه آيه از آخر آن را بخواند هرگز در جان و مال خود ناخوش آيندى نخواهد ديد، و شيطان به او نزديك نمى شود، و قرآن را فراموش نخواهد كرد. در اينجا لازم مى دانيم كه اين حقيقت مهم را تكرار كنيم ، كه ثوابها و فضيلتها و پاداشهاى مهمى كه براى تلاوت قرآن يا سوره ها و آيات خاصى نقل شده هرگز مفهومش اين نيست كه انسان آنها را به صورت اوراد بخواند و تنها به گردش زبان قناعت كند. بلكه خواندن قرآن براى فهميدن ، و فهميدن براى انديشيدن ، و انديشيدن براى عمل است . اتفاقا هر فضيلتى درباره سورهاى يا آيه اى ذكر شده تناسب بسيار زيادى با محتواى آن سوره يا آيه دارد. مثلا در فضيلت سوره نور چنين مى خوانيم كه هر كس بر آن مداومت كند خداوند او و فرزندانش را از آلودگى به زنا حفظ مى كند . اين به خاطر آنست كه محتواى سوره نور دستورات مهمى در زمينه مبارزه با انحرافات جنسى دارد: دستور به تسريع ازدواج افراد مجرد دستور به حجاب ، دستور به ترك چشم چرانى و نگاه هاى هوس آلود، دستور به ترك شايعه پراكنى و نسبتهاى ناروا، و بالاخره دستور به اجراى حد شرعى درباره زنان و مردان زناكار. بديهى است اگر محتواى اين سوره در جامعه يا خانوادهاى پياده شود آلودگى به زنا نخواهد بود. همچنين آياتى از سوره بقره كه در بالا اشاره شد و اتفاقا همه در زمينه توحيد و ايمان به غيب ، و خداشناسى و پرهيز از وسوسه هاى شيطانى است ، اگر كسى بخواند و محتواى آنرا در عمق جانش پياده كند، مسلما آن فضائل را خواهد داشت . درست است كه خواندن قرآن به هر حال ثواب دارد، ولى ثواب اصلى و اساس و آثار سازنده هنگامى خواهد بود كه مقدمهاى براى انديشه و عمل باشد.