البقرة ١٥٢

از الکتاب
کپی متن آیه
فَاذْکُرُونِي‌ أَذْکُرْکُمْ‌ وَ اشْکُرُوا لِي‌ وَ لاَ تَکْفُرُونِ‌

ترجمه

پس به یاد من باشید، تا به یاد شما باشم! و شکر مرا گویید و (در برابر نعمتهایم) کفران نکنید!

پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم، و براى من سپاسگزارى كنيد و ناسپاسى‌ام نكنيد
پس مرا ياد كنيد، [تا] شما را ياد كنم؛ و شكرانه‌ام را به جاى آريد؛ و با من ناسپاسى نكنيد.
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمت من به جای آرید و کفران نعمت من نکنید.
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس گزارید و کفران نعمت نکنید.
پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم. مرا سپاس گوييد و ناسپاسى من مكنيد.
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و مرا سپاس بگزارید و با من ناسپاسی نکنید
پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم، و مرا سپاس گزاريد و ناسپاسى من مكنيد.
پس مرا یاد کنید (با طاعت و عبادت و دوری از معاصی، به دل و زبان و قلم و قدم، و سیر در آفاق و انفس، جهت کشف عظمت و قدرت من) تا من نیز شما را یاد کنم (با اعطاء ثواب و گشایش ابواب سعادت و خیرات و ادامه‌ی پیروزی و قدرت و نعمت) و از من سپاسگزاری کنید (و با گفتار و کردار، شکرگزار انعام و احسان من باشید) و از من ناسپاسی مکنید (و نعمتهای مرا نادیده مگیرید).
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم‌؛ و سپاسم را به جای آرید و کفر وکفران نورزید.
پس یاد کنید مرا یاد کنم شما را و سپاس گزارید برای من و به من کفر نورزید

So remember Me, and I will remember you. And thank Me, and do not be ungrateful.
ترتیل:
ترجمه:
البقرة ١٥١ آیه ١٥٢ البقرة ١٥٣
سوره : سوره البقرة
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا تَکْفُرُونِ»: منکر نعمتهای من بر خود با سپاسگزاری نکردن از آنها نشوید. یاء متکلّم برای تخفیف و تناسب فواصل حذف شده است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«152» فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ‌

پس مرا ياد كنيد تا شما را ياد كنم، و براى من شكر كنيد و كفران نورزيد.

نکته ها

خداوند در برخى آيات مى‌فرمايد: «اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ» «1» نعمت‌هاى مرا ياد كنيد. ولى در اين آيه مى‌فرمايد: «فَاذْكُرُونِي» ياد خود من باشيد. و اين بخاطر درجات شناخت و معرفت مردم است. بگذريم كه ياد خداوند، زمينه‌ساز شكر است و لذا بر شكر مقدّم شده است. اين آيه، نشانگر نهايت لطف خداوند به بنده است. انسانى كه جهل، فقر، فنا و حقارت، از ويژگى‌هاى اوست، چقدر مورد لطف قرار گرفته كه خداوندِ عليم، غنى، باقى و عزيز به او مى‌گويد: مرا


«1». بقره، 40.

جلد 1 - صفحه 234

ياد كن تا ترا ياد كنم. مگر ياد كردن ما چه ارزشى دارد؟ مگر نه اين است كه ياد كردن ما نيز خود توفيقى از سوى اوست؟

ياد كردن خدا تنها با زبان نيست، با دل و جان بايد خدا را ياد كرد. ياد خدا هنگام گناه و دست كشيدن از آن، ياد واقعى است. و شايد بهترين نوع ياد كردن خداوند، نماز است كه فرمود: «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» «1»

با اينكه شكر، يكى از مصاديق ذكر خداست، ولى نام آن جداگانه در كنار ذكر آمده و اين نشانه‌ى اهميّت شكر، به عنوان مصداق بارز ذكر است.

خداوند، با انسان داد وستد مى‌كند و هيچ‌كارى از انسان را بى‌بهره نمى‌گذارد: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»، «أَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ» «2»، «فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ» «3»

امام باقر عليه السلام در ذيل اين آيه، يكى از مصاديق ذكر خدا را، تسبيحات حضرت زهرا شمردند كه 34 مرتبه الله اكبر، 33 مرتبه الحمد لله و 33 مرتبه سبحان‌الله مى‌باشد. «4»

موانع ذكر خداوند:

الف: شيطان. «فَأَنْساهُمْ ذِكْرَ اللَّهِ» «5» شيطان، آنها را از ياد خدا غافل كرد.

ب: تكاثر و رقابت‌ها. «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ» «6» شما را افزون‌خواهى، سرگرم ساخت.

ج: آرزوها و خيال. «وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ» «7» آرزو، آنها را سرگرم نمود.

اثرات ياد خدا:

  • ياد نعمت‌هاى او، رمز معرفت و شكر اوست.
  • ياد قدرت بى پايان او، رمز توكّل به اوست.
  • ياد علم و آگاهى او، رمز حيا و تقواى ماست.
  • ياد الطاف او، رمز محبّت به اوست.
  • ياد عدالت او، رمز خوف از اوست.
  • ياد امدادهاى او، رمز اميد و رجاست.

«1». طه، 14.

«2». بقره، 40.

«3». مجادله، 11.

«4». تفسير نورالثقلين، ج 1 ص 140.

«5». مجادله، 19.

«6». تكاثر، 1.

«7». حجر، 3.

جلد 1 - صفحه 235

پیام ها

1- خداوند، به انسان شخصيّت مى‌بخشد ومقام انسان را تا جايى بالا مى‌برد كه مى‌فرمايد: تو ياد من باش، تا من هم ياد تو باشم. «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»

2- ذكر خدا و نعمت‌هاى او، زمينه‌ى شكر و سپاس است. چنانكه غفلت از ياد خدا، مايه‌ى كفران است. «فَاذْكُرُونِي، اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ (152)

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 288

فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ‌: پس ياد كنيد مرا به طاعت و عبادت تا ياد كنم شما را به ثواب و مغفرت.

بيان: مفسّران را در اين كلمه شريفه وجوهى است:

1- ياد كنيد مرا در طاعت تا ياد كنم شما را به رحمت.

2- ياد كنيد مرا به شكر گزارى تا ياد كنم شما را به زيادتى.

3- ياد كنيد مرا به دعا، تا ياد كنم شما را به اجابت.

4- ياد كنيد مرا به اخلاص تا ياد كنم شما را به خلاص.

5- ياد كنيد مرا به ايمان تا ياد كنم شما را به امان.

6- ياد كنيد مرا به اسلام تا ياد كنم شما را به اكرام.

7- ياد كنيد مرا در صحت و غنا، تا ياد كنم شما را در فقر و عنا.

8- ياد كنيد مرا به عبوديت تا ياد كنم شما را به ربوبيت.

9- ياد كنيد مرا به ترك دنيا تا ياد كنم شما را به نعيم بقاء.

10- ياد كنيد مرا به صدق و صفا تا ياد كنم شما را در ملاء اعلى.

11- در كتاب كافى- از حضرت صادق عليه السّلام فرمود در حديث قدسى وارد شده: هر كه ياد كند مرا در ميان مردمان، ياد كنم او را در ميان فرشتگان. «1» و نيز فرمود: شيعيان ما كسانيند كه وقتى خلوت كنند ذكر خدا بسيار نمايند. «2» تقسيم: اقسام ذكر بسيار است:

تسبيح- در كتاب خصال- حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود:

هر كه تسبيح نمايد خدا را در هر روز سى مرتبه، دفع فرمايد خداى عز و جل از او هفتاد نوع از بلا را كه آسانترين آن فقر است. «3»


«1» تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 202.

«2» اصول كافى، كتاب الدعاء، جلد 2، صفحه 499، حديث دوّم.

«3» بحار الانوار، جلد 93، صفحه 178، حديث نهم بنقل از خصال صدوق.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 289

تحميد- از حضرت باقر عليه السّلام مروى است هر كه در وقت صبح چهار مرتبه گويد: الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ* شكر آن روز را نموده؛ و هر كه در شب بگويد، شكر شب را بجا آورده. «1» تهليل- ثواب الاعمال- از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: هر كه از روى اخلاص بگويد لا اله الا اللّه، داخل شود بهشت را. و اخلاص آن اينست كه منع كند او را اين كلمه از آنچه حرام فرموده خداوند عز و جل. «2» تكبير- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه هيچ چيز نزد خدا محبوبتر از تكبير و تهليل نيست. «3» تنبيه: بزرگان فرموده‌اند: ذكر خدا به اعتبارى سه قسم باشد: ذكر لسانى، ذكر قلبى، ذكر جوارحى. و اصل ذكر، يادآورى به قلب است.

اطلاق آن بر ذكر زبانى از باب تسميه دال به اسم مدلول است، پس استعمال شده در آن به جهت ظهورش به مرتبه‌اى كه سبقت يابد به فهم. و ذكر لسانى بدون توجه قلبى چندان منشاء اثرى نخواهد بود، و لذا احاديث ائمه معصومين اين مطلب را تصريح فرموده از جمله در كتاب خصال ابن بابويه در ذيل وصاياى حضرت نبوى به علوى عليهما السلام فرمايد:

يا علىّ ثلاث لا يطيقها هذه الامّة: المواساة للاخ فى ماله و انصاف النّاس من نفسه و ذكر اللّه على كلّ حال، و ليس هو سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اكبر و لكن اذا ورد على ما يحرم عليه خاف اللّه عزّ و جلّ عنده و تركه. «4» يعنى: اى على سه چيز است كه طاقت ندارند اين امت: 1- مواسات با برادر دينى در مال كه بهره‌اى به او بدهند. 2- انصاف دارد به مردم‌


«1» ثواب الاعمال، صفحه 28.

«2» ثواب الاعمال، صفحه 19.

«3» اصول كافى، كتاب الدعاء، جلد 2، صفحه 506، حديث دوّم.

«4» خصال، حديث 363.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 290

نسبت به نفس خود كه هر چه بر خود نمى‌پسندد به مردم روا ندارد، و هر چه بر خود پسندد براى مردم همان را خواهد. 3- ياد خدا نمودن بر هر حالى و نيست آن ذكر «سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الا اللّه و اللّه اكبر» و لكن هر گاه وارد شود بر آنچه حرام است، بترسد خداوند عز و جل را و ترك كند آن را.

وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ‌: و سپاسدارى كنيد مرا: آنكه انعام فرمودم بر شما به نعمتهاى دنيويه و دينيه و ناسپاسى مكنيد مرا به انكار آن و مخالفت من، زيرا شكران موجب زيادتى نعمت و ثواب، و كفران باعث نزول نقمت و عذاب خواهد بود.

در كتاب كافى از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: مكتوب است در تورات: شكر گزارى كن كسى را كه انعام فرموده بر تو، و انعام كن بر كسى كه سپاسدارى كند تو را. پس بدرستى كه زوال نيست براى نعمتها هر گاه شكر كنى آن را، و بقائى نيست براى آن هر گاه كفران كنى آن را.

شكر، زيادتى در نعمت، و امان است از تغيير آن. «1» تبصره: بزرگان فرموده‌اند شكر بر سه قسم است: 1- شكر به قلب كه تصوّر نعمت باشد. 2- شكر به زبان و آن تمجيد منعم است. 3- شكر به ساير جوارح كه مكافات نعمت است بقدر استحقاق آن. و حقيقت شكر صرف نعمتهاى الهى است در آنچه براى آن خلق شده و رضاى سبحانى در آن است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لا تَكْفُرُونِ (152)

ترجمه‌

پس ياد كنيد مرا تا ياد كنم شما را و شكر كنيد از براى من و ناسپاسى مكنيد مرا.

تفسير

ياد كنيد مرا بطاعت تا ياد كنم شما را بثواب و شكر نعمت مرا بجا آوريد و كفران نعمت مرا ننمائيد و عصيان نورزيد و قمى از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه ذكر خداوند اهل طاعت را بزرگتر است از ذكر ايشان خدا را و باين سبب جزاى اينذكر آن ذكر شده است و در خصال از حضرت امير المؤمنين (ع) روايت شده است كه ياد كنيد خداوند را در هر مكان همانا او با شما است و در كافى از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه فرمود خداوند فرموده اى پسران آدم ياد كنيد مرا در انجمن خودتان ياد ميكنم شما را در انجمنى بهتر از انجمن شما و بحضرت عيسى (ع) فرموده ياد كن مرا پيش خود تا ياد كنم تو را پيش خود و ياد كن مرا در انجمن خود تا ياد كنم تو را در انجمنى بهتر از انجمن آدميان و نيز از آنحضرت روايت شده است كه خداوند ياد ننموده است او را هيچ كس از اهل ايمان مگر آنكه ياد نموده است او آنكس را ببهتر از آن پس سعى و كوشش كنيد در اطاعت خداوند و در مجمع و عياشى از حضرت باقر (ع) روايت نموده است كه پيغمبر (ص) فرمود ملائكه ميآيند و مى‌آورند نامه اعمال روز بنده را و همچنين مى‌آيند و مى‌آورند نامه اعمال شب را در صورتى كه در اول و آخر هر يك نوشته‌


جلد 1 صفحه 195

باشند امر خيرى را براى او خداوند ميامرزد اعمالى را كه در بين واقع شده است زيرا كه فرموده است ياد كنيد مرا ياد ميكنم شما را و در خصال از آنحضرت روايت نموده كه در بلاء خدا صبر لازم است و در قضا تسليم و در نعمت شكر واجب است و از حضرت سجاد (ع) روايت شده است كه كسيكه گفت الحمد للّه بتحقيق ادا نموده است شكر هر نعمتى از نعم الهى را و از امير المؤمنين (ع) نقل شده كه شكر هر نعمتى پرهيزكارى از محرمات الهى است و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه پرسيدند كه آيا شكر حدى دارد كه چون كسى بجا آورد آنرا مرد شاكر محسوب شود فرمود بلى پرسيدند آن چيست فرمود آنكه بگويد حمد مر خداى را بر هر نعمتى كه انعام فرموده است آنرا بمن حقير عرض ميكنم ظاهرا اين اقل مراتب شكر و حمد است و حدّ وسط همانست كه از امير المؤمنين (ع) نقل شد كه شامل ترك واجبات هم ميشود چون آنهم از محرمات است و مرتبه اعلى صرف نمودن بنده است تمام نعم الهى را در آنچه خلق شده است براى آن و بنابراين بايد از مكروهات بلكه مباحات هم اجتناب نمايد و تمام اقوال و افعالش يا واجب باشد يا مستحب تا بقدر امكان شكر گذارى نموده باشد و الا حق شكر نعمت الهى را نميتوان ادا نمود زيرا توفيق شكر هم نعمتى است از جانب حق و شكر لازم دارد و تسلسل ميشود و در مقابل هر مرتبه از مراتب مذكوره كفرانى است مخصوص بآن از دست و زبان كه برآيد كز عهده شكرش بدر آيد

شكر نعمت نعمتت افزون كند

كفر نعمت از كفت بيرون كند

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَاذكُرُونِي‌ أَذكُركُم‌ وَ اشكُرُوا لِي‌ وَ لا تَكفُرُون‌ِ (152)

(مرا ياد كنيد ‌تا‌ ‌شما‌ ‌را‌ ياد كنم‌ و ‌براي‌ ‌من‌ شكر گزار باشيد و كفران‌ نكنيد) فاء ‌براي‌ تفريع‌ ‌است‌ ‌يعني‌ چون‌ ‌اينکه‌ نعمت‌ها ‌را‌ بشما عنايت‌ كرديم‌ ‌پس‌ مرا ياد كنيد و شكر گزار باشيد و ذكر بمعني‌ بياد ‌خدا‌ و متوجه‌ ‌او‌ بودن‌ ‌در‌ جميع‌ حالات‌ ‌از‌ نعمت‌ و بلا و صحت‌ و مرض‌ و غنا و فقر و ‌غير‌ اينها ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ همه‌ حال‌ ‌خدا‌ ‌را‌ فراموش‌ نكنيد و متوجه‌ اوامر و نواهي‌ ‌او‌ باشيد و حقيقت‌ ذكر همين‌ معني‌ ‌است‌ و ذكر لساني‌ فرع‌ ‌بر‌ ‌آن‌ و ‌براي‌ تلقين‌ بنفس‌ و تحصيل‌ ‌اينکه‌ مرتبه‌ ‌است‌ أَذكُركُم‌ بيان‌ فايده‌ ذكر و جزاء آنست‌ و ياد كردن‌ ‌خدا‌ بتفضل‌ و انعام‌


1‌-‌ سوره‌ بقره‌ ‌آيه‌ 128

جلد 2 - صفحه 249

و افاضه‌ خيرات‌ و رفع‌ بليات‌ و توفيق‌ ‌بر‌ اعمال‌ صالحه‌ و نيل‌ بسعادت‌ و نجات‌ ‌از‌ هلاكت‌ ‌است‌.

وَ اشكُرُوا لِي‌ وَ لا تَكفُرُون‌ِ شكر، عبارت‌ ‌است‌ ‌از‌ شكر لساني‌ ‌که‌ بزبان‌ انسان‌ ‌خدا‌ ‌را‌ سپاس‌ كند و شكر جوارحي‌ ‌که‌ اعضاء و جوارح‌ ‌خود‌ و ‌هر‌ نعمتي‌ ‌که‌ ‌خدا‌ باو داده‌ ‌در‌ مورد ‌خود‌ و ‌براي‌ همان‌ غرضي‌ ‌که‌ ‌خدا‌ باو عنايت‌ فرموده‌ صرف‌ نمايد، و شكر قلبي‌ ‌که‌ همه‌ نعمت‌ها ‌را‌ ‌از‌ جانب‌ ‌خدا‌ بداند وَ ما بِكُم‌ مِن‌ نِعمَةٍ فَمِن‌َ اللّه‌ِ«1» و واقعا ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ اداء شكر نعمتهاي‌ الهي‌ عاجز بداند و كفران‌ نعمت‌ اينست‌ ‌که‌ نعمت‌ الهي‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌غير‌ غرض‌ الهي‌ صرف‌ كند ‌که‌ موجب‌ عذاب‌ الهي‌ و ‌از‌ دست‌ رفتن‌ نعمت‌ اوست‌ چنانچه‌ مي‌فرمايد: لَئِن‌ شَكَرتُم‌ لَأَزِيدَنَّكُم‌ وَ لَئِن‌ كَفَرتُم‌ إِن‌َّ عَذابِي‌ لَشَدِيدٌ«2».

برگزیده تفسیر نمونه


اشاره

(آیه 152)- این آیه به مردم اعلام می‌کند که جا دارد شکر این نعمتهای بزرگ را بجا آورند و با بهره‌گیری صحیح از این نعمتها، حق شکر او را ادا کنند، می‌فرماید: «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر مرا به جا آورید و کفران نکنید» (فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُونِ).

جمله «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم» اشاره به یک اصل تربیتی است یعنی به یاد من باشید، به یاد ذات پاکی که سر چشمه تمام خوبیها و نیکیها است، توجه شما به این ذات پاک شما را در فعالیتها مخلصتر، مصمم‌تر، نیرومندتر، و متحدتر می‌سازد.

همان گونه که منظور از «شکرگزاری و عدم کفران» آن است که هر نعمتی را درست به جای خود مصرف کنید و در راه همان هدفی که برای آن آفریده شده‌اید به کار گیرید.

ج1، ص137

ذکر خدا چیست؟

مسلم است منظور از ذکر خدا تنها یادآوری به زبان نیست، که زبان ترجمان قلب است، به همین دلیل در احادیث متعددی از پیشوایان اسلام نقل شده است که منظور از ذکر خدا یادآوری عملی است، در حدیثی از پیامبر صلّی اللّه علیه و اله می‌خوانیم که به علی علیه السّلام وصیت فرمود و از جمله وصایایش این بود:

«سه کار است که این امت توانایی انجام آن را (بطور کامل) ندارند، مواسات و برابری با برادر دینی در مال، و ادای حق مردم با قضاوت عادلانه نسبت به خود و دیگران، و خدا را در هر حال یاد کردن، منظور سبحان اللّه و الحمد للّه و لا اله الّا اللّه و اللّه اکبر نیست، بلکه منظور این است هنگامی که کار حرامی در مقابل او قرار می‌گیرد از خدا بترسد و آن را ترک گوید».

نکات آیه

۱ - ضرورت به یاد خدا بودن و غفلت نکردن از ذکر او فاذکرونى

۲ - به یاد خدا بودن، مایه جلب رضایت و توجّه خاص خداوند است. فاذکرونى أذکرکم فعل «أذکر» در جواب امر قرار گرفته و لذا با حرف شرطى مقدر، مجزوم شده است. در نتیجه جمله با تقدیر آن چنین مى شود: «فاذکرونى ان تذکرونى أذکرکم; به یاد من باشید، اگر به یاد من باشید به یاد شما خواهم بود.» یاد کردن خدا از بندگان، به معناى عنایت و توجّه خاص به آنهاست.

۳ - ضرورت شکرگزارى به درگاه خداوند واشکروا لى

۴ - رسالت پیامبر(ص) و تغییر قبله از بیت المقدس به مسجدالحرام، از نعمتهایى که مسلمانان باید به پاس آنها، همواره به یاد خدا باشند. فولوا وجوهکم شطره ... کما أرسلنا فیکم رسولا ... فاذکرونى برداشت فوق از حرف «فاء» که «اذکرونى» را بر نعمتهاى یاد شده (تغییر قبله و رسالت پیامبر(ص)) تفریع کرده است، به دست مى آید.

۵ - بعثت پیامبر(ص) و تغییر قبله، نمونه اى از توجّه و یاد خدا از بندگان خویش * و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره ... کما أرسلنا فیکم رسولا ... فاذکرونى أذکرکم برداشت فوق احتمال دیگرى است که مى توان از تفریع جمله «فاذکرونى ...» بر بعثت پیامبر و تغییر قبله، استفاده کرد; یعنى: فاذکرونى أذکرکم کما ذکرتکم بارسال الرسول و تحویل القبلة.

۶ - رسالت پیامبر(ص) و تغییر قبله، دو نعمتى شایسته و بایسته شکرگزارى به درگاه خدا فولوا وجوهکم شطره ... کما أرسلنا فیکم رسولا ... واشکروا لى شکر، در برابر نعمت است و مصداق مورد نظر براى نعمت - به قرینه آیات قبل - نعمت رسالت و تغییر قبله مى باشد.

۷ - ضرورت پرهیز از کفران نعمتهاى خداوند و لاتکفرون برداشت فوق بر این اساس است که «لاتکفرون» به تقدیر «نعمة» در اصل «و لاتکفروا نعمتى» بوده باشد.

۸ - غفلت از یاد خدا و ناسپاسى نعمتهایش، به منزله انکار اوست. فاذکرونى ... واشکروا لى و لاتکفرون نهى از کفرورزى و انکار خدا (لاتکفرون) - پس از فرمان دادن به ذکر و سپاس او - مى رساند که: غفلت از یاد خدا و ناسپاسى در برابر او، آدمى را به کفرورزى و انکار خدا مى کشاند و یا خود به منزله کفر و انکار خداوند است.

روایات و احادیث

۹ - ابوعمرو زبیرى از امام صادق (ع) روایت کرده است که آن حضرت فرمود: «الوجه الثالث من الکفر کفر النعم و ذلک قوله تعالى ... فاذکرونى أذک--رکم و اشکروا لى و لاتکفرون ...;[۱] وجه سوم از اقسام کفر، کفران نعمت است و این است سخن خداوند که مى فرماید: ... فاذکرونى أذکرکم واشکروا لى و لاتکفرون ... ».

۱۰ - محمّد بن مسلم از امام باقر(ع) روایت کرده است که فرمود: «تسبیح فاطمة (ع) من ذکر اللّه الکثیر الذى قال: اذکرونى اذکرکم;[۲] تسبیح فاطمه(س) ذکر کثیرى است که خداوند فرموده: به یاد من باشید تا به یاد شما باشم».

۱۱ - «و روى ان رسول اللّه(ص) خرج على اصحابه فقال: ... قال سبحانه: فاذکرونى أذکرکم; یعنى، اذکرونى بالطاعة و العبادة اذکرکم بالنعم و الاحسان و الرحمة و الرضوان;[۳] از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند که فرموده «فاذکرونى أذکرکم» روایت شده که یعنى، مرا با اطاعت و عبادت خود یاد کنید تا شما را با نعمتها و احسان و رحمت و رضوان خود یاد نمایم».

۱۲ - از امام باقر(ع) روایت شده که رسول خدا(ص) فرمود: «ان الملک ینزل الصحیفة اول النهار و اول اللیل یکتب فیهاعمل ابن آدم فاملوا فى اولها خیراً و فى آخرها خیراً فان اللّه یغفر لکم ما بین ذلک انشاء اللّه، فان اللّه یقول: اذکرونى اذکروکم;[۴] ملک کارنامه عمل [انسان] را در اول روز و اول شب مى آورد و اعمال بنى آدم را ثبت مى کند، پس سعى کنید در اول روز و اول شب خوبى را املا نمایید که خداوند ان شاء اللّه ما بین آن را مى بخشد; زیرا خداوند مى فرماید: «اذکرونى اذکرکم».

موضوعات مرتبط

  • اطاعت: اطاعت از خدا ۱۱
  • انسان: ثبت عمل انسان ۱۲
  • بندگان خدا: ذکر خدا از بندگان خدا ۵; عوامل ذکر خدا از بندگان خدا ۲، ۱۱
  • خدا: رحمت خدا ۱۱; زمینه تکذیب خدا ۸; زمینه جلب عنایت خدا ۲; نعمتهاى خدا ۴
  • ذکر: آثار ذکر خدا ۲; اهمیّت ذکر خدا ۴; ذکر خدا ۱۰، ۱۱
  • شکر: اهمیّت شکر خدا ۳; شکر نعمت ۴، ۶
  • عبادت: عبادت خدا ۱۱
  • غفلت: آثار غفلت از خدا ۸; اجتناب از غفلت ۱
  • فاطمه(س): تسبیحات فاطمه(س) ۱۰
  • قبله: اهمیّت تغییر قبله ۶; تغییر قبله ۵; نعمت تغییر قبله ۴، ۶
  • کفر: اقسام کفر ۹
  • کفران: آثار کفران نعمت ۸; اجتناب از کفران نعمت ۷; کفران نعمت ۹
  • محمّد(ص): اهمیّت بعثت محمّد(ص) ۶; بعثت محمّد(ص) ۵; نعمت بعثت محمّد(ص) ۶; نعمت رسالت محمّد(ص) ۴
  • مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۴
  • ملائکه: ملائکه ثبت عمل ۱۲; نقش ملائکه ۱۲

منابع

  1. کافى، ج ۲، ص ۳۹۰، ح ۱; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۴۰- ، ح ۴۳۰.
  2. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۶۷، ح ۱۲۲; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۴۰، ح ۴۲۹.
  3. عدة الداعى، ص ۲۳۸; بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۱۶۳- ، ح ۴۲.
  4. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۶۷، ح ۱۱۹; مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۳۱.