البقرة ١٦٣

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ إِلٰهُکُمْ‌ إِلٰهٌ‌ وَاحِدٌ لاَ إِلٰهَ‌ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمٰنُ‌ الرَّحِيمُ‌

ترجمه

و خدای شما، خداوند یگانه‌ای است، که غیر از او معبودی نیست! اوست بخشنده و مهربان (و دارای رحمت عام و خاصّ)!

و معبود شما معبودى يگانه است و جز او معبودى نيست كه هستى بخش مهربان است
و معبود شما، معبود يگانه‌اى است كه جز او هيچ معبودى نيست، [و اوست‌] بخشايشگر مهربان.
و خدای شما، خدای یکتاست، نیست خدایی مگر او که بخشاینده و مهربان است.
و خدای شما خدای یگانه است، جز او خدایی نیست، رحمتش بی اندازه و مهربانی اش همیشگی است.
خداى شما خدايى است يكتا. خدايى جز او نيست بخشاينده و مهربان.
و خدای شما خدای یگانه است که خدایی جز او نیست و رحمان و رحیم است‌
و خداى شما خدايى است يگانه، خدايى جز او نيست، بخشاينده است و مهربان.
خداوند شما، خداوند یکتا و یگانه است و هیچ خدائی جز او که رحمان و رحیم است وجود ندارد.
و معبود شما، معبودی یگانه است. جز او هیچ معبودی نیست. او رحمتگر بر همگان، (و) رحمتگر بر ویژگان است.
و خدای شما خداوند یکتا است نیست خدائی جز او بخشنده مهربان‌

Your God is one God. There is no god but He, the Benevolent, the Compassionate.
ترتیل:
ترجمه:
البقرة ١٦٢ آیه ١٦٣ البقرة ١٦٤
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إلهٌ»: معبود. «وَاحِدٌ»: یکتا. یگانه.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

از ابن عباس روايت و نقل كنند كه مشركين و كفار قريش از رسول خدا صلى الله عليه و آله خواستند كه خداوند را براى آن‌ها توصيف نمايد. سپس اين آيه و سوره «سوره اخلاص|قل هو اللَّه احد» با هم نازل گرديده است.[۳]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«163» وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ‌

و معبود شما خدايى يگانه است، جز او معبودى نيست، بخشنده‌ى مهربان است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ (163)

شأن نزول: ابن عباس نقل نمايد كفار قريش گفتند: اى پيغمبر، وصف نما خداى خود را تا به او ايمان آوريم؛ حق تعالى سوره توحيد و آيه شريفه را نازل فرمود:

وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ: و خداى شما كه سزاوار پرستش و ستايش باشد، خداى يكتاى بى‌همتا كه شريك براى او نيست نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال و نه در عبادات، لا إِلهَ إِلَّا هُوَ: نيست خدائى سزاوار پرستش و ستايش مگر ذات يگانه او، الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ‌: يگانه بخشاينده در دنيا به تمامى بندگان از مؤمن و كافر و مطيع و عاصى به اعطاء رزق، مهربان در آخرت نسبت به مؤمنين به ثواب بهشت و مزيد نعمت.


«1» تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 207- منهج الصادقين، جلد اوّل، صفحه 353.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 304

تنبيه: وحدانيت الهى در چهار مقام است: 1- توحيد ذاتى، يعنى ذات سبحانى يكه و يكتا و شريك و نظير و مثل و مانند ندارد. 2- توحيد صفاتى، يعنى منفرد و متفرّد در تمام صفات حسنى. 3- توحيد افعالى، يعنى در خالقيّت و رازقيّت و غيره شريكى نخواهد داشت. 4- توحيد عبادتى، يعنى عبادت و پرستش خاصه ذات سبحانى خواهد بود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِيمُ (163)

ترجمه‌

و خداى شما خدائيست يگانه نيست خدائى مگر او كه بخشنده مهربان است..

تفسير

گفته شده است يعنى مستحق عبادت شما يكى است شريكى ندارد كه سزاوار عبادت باشد يا ناميده شود خدا و براى اثبات وحدانيت و رفع توهم از وجود خداوندى كه مستحق عبادت نباشد فرموده است نيست خدائى جز او و دليل وحدانيت بخشش تام و رحمت عام است حقير عرض ميكنم عموم رحمت رحمانيه و رحيميه دلالت دارد بر آنكه مبدء آن يكى است و الا لازم مى‌آيد رحمت هر رحيمى مخصوص بدسته باشد كه مشمول آنند و سايرين از آن محروم باشند و همچنين است ساير صفات كماليه كه هر يك بايد منتهى به مبدئى شوند كه مصداق تمام آنصفات باشد و آن نور جمال حق است كه حقيقت وجود و اصل خيرات است و غير از آن چيزى نيست و هر چه هست او است كه بر كائنات تابيده و عالم را روشن و هويدا نموده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِلهُكُم‌ إِله‌ٌ واحِدٌ لا إِله‌َ إِلاّ هُوَ الرَّحمن‌ُ الرَّحِيم‌ُ (163)

(و معبود ‌شما‌ معبود يكتاست‌ و نيست‌ معبودي‌ جز ‌او‌ ‌که‌ صاحب‌ رحمت‌ عام‌ّ و خاص‌ّ ‌است‌) ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌در‌ مقام‌ بيان‌ توحيد ‌است‌ و ‌در‌ اثبات‌ توحيد خداوند دانشمندان‌ مسالكي‌ اتخاذ و ادله‌ اقامه‌ نموده‌اند حكماء ‌از‌ طريق‌ لزوم‌ تركيب‌ ‌که‌ متعدد بايد داراي‌ ‌ما ‌به‌ الاشتراك‌ و ‌ما ‌به‌ الامتياز ‌باشد‌ و ‌از‌ اينجهت‌ تركيب‌ لازم‌ مي‌آيد و تركيب‌ ‌با‌ واجب‌ الوجودي‌ منافات‌ دارد. متكلمين‌ ‌از‌ طريق‌ قاعده‌ تمانع‌


1‌-‌ ‌سورة‌ النساء ‌آيه‌ 59

[.....]

2‌-‌ مجلد اول‌ ص‌ 282‌-‌ 301

3‌-‌ سوره‌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 71

جلد 2 - صفحه 272

بتقريراتي‌ مختلفي‌ ‌که‌ نموده‌اند و ديگران‌ ‌از‌ راه‌ وحدت‌ نظام‌ عالم‌ و تفصيل‌ ‌اينکه‌ ادله‌ ‌را‌ ‌در‌ كلم‌ الطيب‌ بيان‌ نموده‌ايم‌«1» و ‌در‌ اينجا فقط بذكر حديثي‌ ‌که‌ جامع‌ترين‌ احاديث‌ ‌در‌ باب‌ توحيد ‌است‌ اكتفاء ميكنيم‌ ‌در‌ تفسير برهان‌ ‌از‌ صدوق‌ ره‌ بسند متصل‌ بهاني‌ ‌که‌ ‌از‌ اصحاب‌ امير المؤمنين‌ ‌است‌ نقل‌ ميكند «

‌قال‌ ‌ان‌ اعرابيا قام‌ يوم الجمل‌ ‌الي‌ امير المؤمنين‌ (ع‌) أ تقول‌ ‌ان‌ اللّه‌ واحد ‌قال‌ فحمل‌ ‌النّاس‌ اليه‌ و قالوا ‌ يا ‌ اعرابي‌ ‌ما تري‌ ‌ما ‌فيه‌ امير المؤمنين‌ ‌من‌ تقسم‌ القلب‌ ‌فقال‌ امير المؤمنين‌ (ع‌) دعوة فان‌ الذي‌ يريده‌ الاعرابي‌ ‌هو‌ الذي‌ نريده‌ ‌من‌ القوم‌، ‌ثم‌ ‌قال‌ ‌ يا ‌ اعرابي‌ ‌ان‌ القول‌ ‌في‌ ‌ان‌ اللّه‌ واحد ‌علي‌ اربعة اقسام‌:

فوجهان‌ منها ‌لا‌ يجوز ‌ان‌ ‌علي‌ اللّه‌ عز و جل‌ و وجهان‌ يثبتان‌ ‌فيه‌ فاما اللذان‌ ‌لا‌ يجوز ‌ان‌ ‌عليه‌ فقول‌ القائل‌ واحد يقصد ‌به‌ باب‌ الاعداد فهذا ‌ما ‌لا‌ يجوز لان‌ّ ‌من‌ ‌لا‌ ثاني‌ ‌له‌ ‌لا‌ يدخل‌ ‌في‌ باب‌ الاعداد اما تري‌ انه‌ كفر ‌من‌ ‌قال‌ انّه‌ ثالث‌ ثلاثة و قول‌ القائل‌ الواحد ‌من‌ ‌النّاس‌ يريد ‌به‌ النوع‌ ‌من‌ الجنس‌ فهذا ‌ما ‌لا‌ يجوز ‌عليه‌ لانه‌ تشبيه‌ جل‌ ربنا ‌عن‌ ‌ذلک‌ و ‌تعالي‌، و امّا الوجهان‌ اللذان‌ يثبتان‌ ‌فيه‌ فقول‌ القائل‌ ‌هو‌ واحد ليس‌ ‌له‌ ‌في‌ الاشياء شبه‌ كذلك‌ ربنا و قول‌ القائل‌ انه‌ ربنا احدي‌ المعني‌ ‌يعني‌ ‌به‌ انّه‌ ‌لا‌ ينقسم‌ ‌في‌ وجود و ‌لا‌ عقل‌ و ‌لا‌ وهم‌ كذلك‌ ربنا عز و جل‌

» شرح‌ حديث‌: وحدت‌ ‌را‌ امير المؤمنين‌ (ع‌) ‌در‌ ‌اينکه‌ حديث‌ بچهار قسم‌ تقسيم‌ نموده‌:

وحدت‌ عددي‌، وحدت‌ نوعي‌، وحدت‌ بمعني‌ بي‌ همتايي‌ و وحدت‌ بمعني‌ بساطت‌ و داراي‌ جزء و تركيب‌ نبودن‌، و دو قسم‌ اول‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌خدا‌ سلب‌، و دو قسم‌ ديگر ‌را‌ ‌براي‌ ‌او‌ ثابت‌ نموده‌ ‌است‌.

واحد عددي‌ چيزي‌ ‌است‌ ‌که‌ تحت‌ شماره‌ ‌در‌ آيد و چيزي‌ ‌که‌ شبيه‌ و نظير نداشته‌


1‌-‌ مجلد اول‌ ص‌ 100‌-‌ 120

جلد 2 - صفحه 273

‌باشد‌ ‌در‌ شماره‌ نخواهد آمد و شايد مراد ‌از‌ عبارتي‌ ‌که‌ ‌در‌ زبان‌ عوام‌ ‌است‌:

«يكي‌ ‌بود‌ و يكي‌ نبود» همين‌ ‌باشد‌.

و واحد نوعي‌ فردي‌ ‌است‌ ‌از‌ نوع‌ ‌که‌ ‌با‌ افراد ديگر ‌در‌ ‌آن‌ مشترك‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ نوعي‌ ‌که‌ ‌با‌ انواع‌ ديگر ‌از‌ حيث‌ جنس‌ مشترك‌ باشند مانند فردي‌ ‌از‌ افراد انسان‌ و نوعي‌ ‌از‌ انواع‌ حيوان‌ و نحو ‌آن‌ و ‌اينکه‌ نيز ‌بر‌ ‌خدا‌ روا نيست‌ زيرا ‌هر‌ فردي‌ ‌با‌ افراد ديگر وجه‌ مشاركتي‌ ‌در‌ نوع‌ ‌خود‌ دارند و همچنين‌ ‌هر‌ نوعي‌ ‌با‌ انواع‌ ديگر ‌ما ‌به‌ الاشتراكي‌ دارند بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ تركيب‌ لازم‌ آيد و تركيب‌ ‌با‌ واجب‌ الوجودي‌ سازگار نباشد.

و امّا واحد بمعني‌ بي‌همتا و كسي‌ ‌که‌ شبيه‌ و نظير و عديل‌ و مثل‌ و مانندي‌ ندارد، معنايي‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ ‌خدا‌ رواست‌ و همچنين‌ واحد باين‌ معني‌ ‌که‌ بسيط ‌است‌ و هيچ‌ قسم‌ تركيبي‌ ‌در‌ ذات‌ ‌او‌ راه‌ ندارد نه‌ تركيب‌ خارجي‌ مانند تركيب‌ اجسام‌ ‌که‌ ‌از‌ اجزاء متشتتة مركب‌ شده‌اند و نه‌ تركيب‌ ذهني‌ مانند تركيب‌ انواع‌ ‌که‌ ‌از‌ جنس‌ و فصل‌ مركب‌ شده‌اند و نه‌ تركيب‌ و همي‌ مانند اجناس‌ عاليه‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ببسائط تعبير ميكنند و ‌از‌ وجود و ماهيت‌ مركب‌ شده‌اند ‌يعني‌ وجود ‌آنها‌ ‌غير‌ ذات‌ آنهاست‌ زيرا خداوند وجود ‌او‌ عين‌ ذات‌ اوست‌ ‌يعني‌ ‌او‌ صرف‌ وجود و وجود محض‌ ‌است‌ و ‌از‌ اينجهت‌ ضدّي‌ ‌براي‌ ‌او‌ نيست‌ چون‌ ضدّ وجود ‌ يا ‌ عدم‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ماهيت‌ و عدم‌ ‌که‌ عدم‌ ‌است‌ و ماهيت‌ ‌هم‌ بالذات‌ معدوم‌ ‌است‌ «الماهية ‌من‌ حيث‌ ذاته‌ ليس‌ و ‌من‌ علته‌ ايس‌» بنا ‌بر‌ ‌اينکه‌ ضدي‌ ‌براي‌ وجود محض‌ تعقل‌ نمي‌شود و جواب‌ شبهه‌ ‌إبن‌ كمونه‌ ‌هم‌ ‌از‌ اينجا معلوم‌ ميگردد زيرا تعقل‌ دوئيت‌ ‌در‌ وجود محض‌ نميشود ‌تا‌ بتوان‌ دو هويت‌ مختلف‌ بتمام‌ ذات‌ تصور نمود و تفصيل‌ ‌آن‌ ‌در‌ كلم‌ الطيب‌ ذكر ‌شده‌«1».


1‌-‌ مجلد اول‌ ص‌ 104

جلد 2 - صفحه 274

و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ تعبير بواحد فرموده‌ و ‌در‌ سوره‌ توحيد باحد و ممكن‌ ‌است‌ فرق‌ ‌بين‌ احد و واحد ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ احد بمعني‌ احدي‌ الذات‌ و مبرا بودن‌ ‌از‌ تركيب‌ ‌باشد‌ و واحد بمعني‌ يكتا و بي‌ همتا و بي‌شريك‌ ‌باشد‌ و بقيه‌ كلمات‌ ‌آيه‌ ‌در‌ ضمن‌ آيات‌ سابقه‌ بيان‌ شد.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 163)- و از آنجا که اصل توحید به همه این بدبختیها پایان می‌دهد در این آیه می‌گوید: «معبود شما خداوند یگانه است» (وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ).

باز برای تأکید بیشتر اضافه می‌کند: «هیچ معبودی جز او نیست، و هیچ کس غیر او شایسته پرستش نمی‌باشد» (لا إِلهَ إِلَّا هُوَ).

و در آخرین جمله به عنوان دلیل می‌فرماید: «او خداوند بخشنده مهربان است» (الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ).

آری! کسی که از یکسو رحمت عامش همگان را فرا گرفته و از دیگر سو برای مؤمنان رحمت ویژه‌ای قرار داده، شایسته عبودیت است نه آنها که سر تا پا نیازند و محتاج.

نکات آیه

۱ - معبود حقیقى همه انسانها، معبودى است یگانه و یکتا (و إلهکم إله وحد)

۲ - معبود به حقى جز خدا وجود ندارد. (لا إله إلا هو)

۳ - خداوند، رحمان (داراى رحمتى گسترده) و رحیم (مهربان) است. (هو الرحمن الرحیم)

۴ - رحمانیت و رحیمیت خدا دلیل لزوم پرستش اوست. (و إلهکم إله وحد لا إله إلا هو الرحمن الرحیم) توصیف خداوند به «رحمان» و «رحیم» پس از اشاره به لزوم پرستش او، گویاى دلیل این امر بایسته است.

۵ - باور به یگانگى خدا ونبود معبودى جز او، بازدارنده آدمى از کتمان معارف الهى و حقایق کتابهاى آسمانى است. * (إن الذین یکتمون ما أنزلنا ... و إلهکم إله وحد لا إله إلا هو) برداشت فوق و نیز برداشتهاى بعدى، بیانگر وجه ارتباط میان آیه مورد بحث و آیات پیشین است.

۶ - گرایش انسانها به شرک و پرستش غیر خدا، از عوامل وادار کننده آنان به کتمان حقایق دینى و معارف کتابهاى آسمانى است. * (إن الذین یکتمون ما أنزلنا ... و إلهکم إله وحد لا إله إلا هو)

۷ - رحمانیت و رحیمیت خداوند، ضامن پذیرش توبه گناهکاران است. * (لا إله إلا هو الرحمن الرحیم)

روایات و احادیث

۸ - «ان اعرابیا قام یوم الجمل الى امیرالمؤمنین(ع) فقال یا امیرالمؤمنین اتقول: ان اللّه واحد؟ ... قال (ع) یا اعرابى ان القول فى ان اللّه واحد على اربعة اقسام فوجهان منها لایجوزان على اللّه عزّ و جل و وجهان یثبتان فیه. فأما اللذان لایجوزان علیه قول القائل واحد یقصد به باب الاعداد فهذا ما لایجوز ... فقول القائل هو واحد من الناس یرید النوع من الجنس ... و اما الوجهان اللذان یثبتان فیه فقول القائل هو واحد لیس له فى الاشیاء شبه کذلک ربنا و قول القائل احدى المعنى یعنى به لاینقسم فى وجود و لاعقل و لا و هم کذلک ربنا عز و جل;[۴] در جنگ جمل شخصى نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد و از آن حضرت پرسید: آیا شما مى گویید خدا واحد است؟ ... حضرت فرمود: این که بگوییم خدا واحد است چهارگونه است; دوگونه آن درباره خداوند عز و جل درست نیست و دوگونه آن جایز است. اما دوقسمى که جایز نیست: اینکه واحد عددى یا واحد نوعى باشد ... و اما دو وجهى که جایز است اینکه بگوییم واحد است; یعنى، شبیه و همتایى ندارد و یا اینکه بگوییم احدى المعنى است; یعنى، هیچ گونه انقسامى در وجود یا عقل یا وهم براى او نیست و این چنین است پروردگار ما خداى عز و جل».

موضوعات مرتبط

  • اسماء و صفات: رحمان ۳; رحیم ۳
  • انسان: معبود انسان ها ۱
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۶
  • ایمان: آثار ایمان به توحید عبادى ۵
  • توبه: قبول توبه ۷
  • توحید: توحید عبادى ۱، ۲; دلایل توحید عبادى ۴
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱; جهان بینى و ایدئولوژى ۵
  • حق: موانع کتمان حق ۵
  • خدا: آثار رحمانیت خدا ۷; آثار رحیمیت خدا ۷; اختصاصات خدا ۲; توبه پذیرى خدا ۷; رحمانیت خدا ۴; رحیمیت خدا ۴; وحدانیت خدا ۸
  • دین: عوامل کتمان دین ۶
  • شرک: آثار شرک ۶
  • عبادت: دلایل عبادت خدا ۴
  • کتب آسمانى: عوامل کتمان کتب آسمانى ۶; موانع کتمان کتب آسمانى ۵
  • گناهکاران: توبه گناهکاران ۷

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۴۷.
  3. تفسير كشف الاسرار از عامه و تفسير مجمع البيان از خاصه.
  4. معانى الاخبار، ص ۵، ح ۲; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۷۱، ح ۴.