البقرة ١٩٧

از الکتاب
کپی متن آیه
الْحَجُ‌ أَشْهُرٌ مَعْلُومَاتٌ‌ فَمَنْ‌ فَرَضَ‌ فِيهِنَ‌ الْحَجَ‌ فَلاَ رَفَثَ‌ وَ لاَ فُسُوقَ‌ وَ لاَ جِدَالَ‌ فِي‌ الْحَجِ‌ وَ مَا تَفْعَلُوا مِنْ‌ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ‌ اللَّهُ‌ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَ‌ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى‌ وَ اتَّقُونِ‌ يَا أُولِي‌ الْأَلْبَابِ‌

ترجمه

حج، در ماه‌های معینی است! و کسانی که (با بستن احرام، و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کرده‌اند، (باید بدانند که) در حج، آمیزش جنسی با زنان، و گناه و جدال نیست! و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، خدا آن را می‌داند. و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من بپرهیزید ای خردمندان!

حجّ در ماه‌هاى معينى است، پس هر كه در آن ماه‌ها ملتزم به حجّ شد، همبسترى و نافرمانى و مجادله در اثناى حجّ ممنوع است، و هر چه نيكى كنيد خدا آن را مى‌داند، و توشه بگيريد كه بهترين توشه تقواست، و اى خردمندان از من پروا كنيد
حجّ در ماههاى معينى است. پس هر كس در اين [ماه‌]ها، حجّ را [برخود] واجب گرداند، [بداند كه‌] در اثناى حجّ، همبسترى و گناه و جدال [روا] نيست، و هر كار نيكى انجام مى‌دهيد، خدا آن را مى‌داند، و براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت، بهترين توشه، پرهيزگارى است، و اى خردمندان! از من پروا كنيد.
حجّ (واجب) در ماههایی معیّن است، پس هر که در این ماهها حج می‌گزارد بایست آنچه میان زن و شوهر رواست ترک کند و کار ناروا (مانند دروغ و بدگویی) را ترک کند و مجادله نکند، و شما هر کار نیک کنید خدا بر آن آگاه است و توشه (تقوا برای راه آخرت) برگیرید که بهترین توشه این راه تقواست و از من پروا کنید ای صاحبان عقل.
حج در ماه های معین و معلومی است [شوال، ذوالقعده، ذوالحجه] پس کسی که در این ماه ها حج را [با احرام بستن و تلبیه] بر خود واجب کرد، [بداند که] در حج، آمیزش با زنان و گناه و جدال [جایز] نیست. و آنچه از کار خیر انجام دهید خدا می داند. و به نفع خود توشه برگیرید که بهترین توشه، پرهیزکاری است و ای صاحبانِ خرد! از من پروا کنید.
حج در ماه‌هاى معيّنى است. هر كه در آن ماه‌ها اين فريضه را ادا كند بايد كه در اثناى آن جماع نكند و فسقى از او سر نزند و مجادله نكند. هر كار نيكى كه انجام مى‌دهيد خدا از آن آگاه است. و توشه برداريد، كه بهترين توشه‌ها پرهيزگارى است. اى خردمندان، از من بترسيد.
[موسم‌] حج ماههای معین و معلومی است، و هرکس که در آن ماهها عهده‌دار حج شود، [باید بداند که‌] آمیزش جنسی، و نافرمانی و مجادله در حج روا نیست، و هر کار خیری که انجام می‌دهید خداوند آن را می‌داند، و توشه برگیرید [و بدانید] که بهترین توشه تقوا است، و ای خردمندان از من پروا کنید
حج در ماه‌هايى دانسته- شوال، ذو القعده و ذو الحجه- است، پس هر كه در آن ماه‌ها فريضه حج مى‌گزارد [بداند كه‌] در حج آميزش [با همسران‌] و نافرمانى خدا- به گفتن دروغ و دشنام و مانند اينها- و ستيزه نيست. و هر كار نيكى كه كنيد خدا آن را مى‌داند و توشه بر گيريد كه بهترين توشه پرهيزگارى است و اى خردمندان، از من پروا داشته باشيد.
حجّ در ماههای معیّنی انجام می‌پذیرد (که عبارتند از: شوّال و ذوالقعده و ذوالحجّه). پس کسی که (در این ماهها با احرام یا تلبیه یا سوق دادن حیوان قربانی و شروع مناسک دیگر حجّ)، حجّ را بر خویشتن واجب کرده باشد (و حجّ را آغاز نموده باشد، باید آداب آن را مراعات دارد و توجّه داشته باشد که) در حجّ آمیزش جنسی با زنان و گناه و جدالی نیست (و نباید مرتکب چنین اعمالی شود). و هر کار نیکی که می‌کنید خداوند از آن آگاه است. و توشه برگیرید (هم برای سفر حجّ و هم برای سرای دیگرتان و بدانید) که بهترین توشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از (خشم و کیفر) من بپرهیزید.
حجّ (در) ماه‌های معلوم است؛ پس هر کس حج را در آن‌ها(برخود) واجب گرداند (که مُحرم شود، بداند که) در اثنای حج، هرگز هیچ گونه کارهای شهوانی جنسی و نه هیچ فسقی و نه هیچ جدالی نیست‌. و هر کار نیکی انجام می‌دهید، خدا آن را می‌داند. و برای خود توشه برگیرید که در حقیقت بهترین توشه، پرهیزگاری است‌. و ای خردمندان! از من پروا کنید.
حجّ ماه‌هائی است دانسته پس آنکه حجّ در آنها کند نه آمیزش نه نافرمانی و نه ستیزه‌کردنی است در حج و آنچه خوبی کنید میداندش خدا و توشه برگیرید که بهترین توشه‌ها تقوی است و بترسید مرا ای خردمندان‌

The Hajj is during specific months. Whoever decides to perform the Hajj—there shall be no sexual relations, nor misconduct, nor quarrelling during the Hajj. And whatever good you do, Allah knows it. And take provisions, but the best provision is righteousness. And be mindful of Me, O people of understanding.
ترتیل:
ترجمه:
البقرة ١٩٦ آیه ١٩٧ البقرة ١٩٨
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَن فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ»: کسی که با آغازکردن اعمال حجّ، حجّ را بر خود واجب کرد. «رَفَثَ»: جماع. «فُسُوقَ»: سرکشی و نافرمانی. گناه و معصیت. «جِدَالَ»: مشاجره. ستیزه. «أُوْلِی الألْبَابِ»: خردمندان.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

اين قسمت از آيه «وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى » درباره اهل يمن نازل شده زيرا اينان با دست خالى حج مي‌كردند و زاد و توشه سفر با خود همراه نمى آوردند و مى گفتند: ما به خدا توكل مى كنيم سپس اين آيه نازل گرديد.[۳]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


«197» الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‌ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ‌

(موسم عمره و) حج (در) ماههاى معيّنى است (شوّال، ذى‌القعده، ذى‌الحجة)، پس هر كه در اين ماه‌ها فريضه‌ى حج را ادا كند، (بداند كه) آميزش جنسى و گناه وجدال در حج روا نيست و آنچه از كارهاى خير انجام دهيد خدا مى‌داند. و زاد و توشه تهيه كنيد كه البتّه بهترين زاد و توشه، پرهيزگارى است. اى خردمندان! تنها از من پروا كنيد.

نکته ها

كلمه «رفث» به معناى آميزش جنسى و «فسوق» به معناى دروغ و ناسزاگويى و جدال و گفتنِ «لا واللَّه» و «بلى واللَّه» است.

زمان مطرح شده در آيه، ناظر به حج وعمره با هم است. عمره تمتّع در طول سه ماه شوال، ذى‌القعده وذى‌الحجّه انجام مى‌شود، ولى زمان حج ماه ذى‌الحجّه است.

پیام ها

1- در عبادات اسلامى، زمان نقش مهمّى دارد. «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ»

2- محيط و فضاى با صفاى حج و مكّه را نبايد با ارتكاب گناه و كدورت آلوده نمود. «فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ»

3- اعتقاد و يقين به آگاهى خداوند، رمز نشاط و اميد در انجام وظائف است. «ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ»

4- در هر سفرى، زاد وتوشه لازم است، بهترين زاد وتوشه‌ى سفر حج تقواست.

«خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‌»

5- پرهيزكارى نشانه‌ى خردمندى است. «وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 311

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‌ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ (197)

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 357

الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ‌: زمان حج ماههاى معروف و مشهور مردمان است. مراد آن است زمان حج در شرع متغير نمى‌شود و آن شوال و ذى القعده و ذى الحجه مى‌باشد. اين رد است بر جاهليت كه قائل به نسى شدند. فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَ‌: پس هر كه واجب كند بر خود در اين ماه‌ها حج را و الزام نفس كند، يا بقاع نيت و احرام و تلبيات چهارگانه، فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِ‌: پس نيست جماع و نه فحش و نه تجاوز از حد شرعى و نه مجادله كردن در حج. اين منفيات سه گانه به معنى منهيات هستند و اقامه خير در مقام نهى جايز مى‌باشد نزد فصحا. پس مراد آنست كه جماع نكنيد و فحش ندهيد و از احكام شروع تجاوز نكنيد در ايام حج، وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ: و آنچه بجا مى‌آوريد از نيكوئى افعال و اقوال، يَعْلَمْهُ اللَّهُ‌: مى‌داند آن را خداى تعالى. اين كلام ترغيب است بر خير در عقب نهى از شر تا بجا آورند خير را در محل شر. و چون حق تعالى عالم است به تمام افعال خير، پس اقدام به خير نمائيد كه لامحاله مثوبات به شما عايد گردد.

وَ تَزَوَّدُوا: و توشه برداريد از اين زندگانى دنيا براى عالم آخرت. فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‌: پس بهترين توشه‌ها پرهيزكارى از شرك و معاصى و محرمات الهى. و نزد جمعى مراد به توشه و زاد، عمل صالح و طاعت و عبادت است براى روز معاد. وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ‌: پس بترسيد و بيانديشيد مرا از مخالفت، اى صاحبان عقل خالص؛ زيرا قضيه لب عقل، مقتضى ترس خدا و آن موجب است اجتناب و پرهيز از معاصى و محرمات سبحانى را.

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 358

تنبيه: آيه شريفه مشتمل است بر امورى:

1- بيان زمان حج و قسمتى از احكام آن كه منهيات سه گانه باشد بطور اجمال.

2- اعلام به آنكه آنچه بجا آوريد از خير، خداى تعالى مى‌داند آن را. اين كلام ترغيب و تحريض به خير است از اقوال و افعال.

3- تذكر به تهيّه زاد و توشه عالم آخرت به اينكه بهترين زاد تقوى و پرهيزكارى از محرمات و اجتناب از معاصى است.

4- امر به تقوى نسبت به صاحبان عقل خالص كه مقتضى آن پرهيز از محرمات است.

تذكره- در منهج عبد اللّه مبارك نقل نموده: سالى به حج مى‌رفتم، از قافله دور افتادم و به توكل قطع مسافت نمودم. ناگاه كنار بيابان كودكى هويدا شد جامه‌اى كوتاه در بر و ازارى در سر بسته و نعلينى در پا كرده، نه زادى و نه راحله‌اى، نه يارى و نه مددكارى. گفتم: سبحان اللّه باديه خوفناك كودكى خردسال چگونه به مقصد رسد! نزد او رفتم و گفتم: اى صبىّ از كجا مى‌آئى؟

گفت: منّ اللّه.

گفتم: به كجا مى‌روى؟

گفت: الىّ اللّه.

گفتم: چه مى‌جوئى؟

گفت: رضا اللّه.

گفتم: زاد و راحله تو چيست؟

فرمود: زاد من تقوى و راحله من پاهاى من و مراد من مولاى من است.

گفتم: بيابان خوفناك را چه كنى؟

فرمود: هيچكس را ديده‌اى كه به زيارت دوست خود رود و توجه به او نمايد و آن دوست او را واگذارد؟

تعجب نمودم گفتم: اينست كمال زهد. پرسيدم: چه كسى هستى؟

تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 359

فرمود: از محنت زدگان روزگار چه مى‌خواهى.

من مبالغه نمودم.

فرمود: ما ستم رسيدگان، ما از وطن آواره‌گان و ما بدست دشمن درماندگان هستيم.

گفتم: واضحتر بفرما.

فرمود: ما آب دهندگانيم از حوض كوثر، آنانكه توجه به ما كنند پس سعادتمند و مسرور گردند، و هر كه ما را مسرور ساخته او را مسرور گردانيم، و هر كه به ما بدى رسانده حلال از مادر متولد نشده، هر كه حق ما را غصب نموده روز قيامت وعده ما و او باشد. اين بگفت و از نظر غائب شد.

بسيار تأسف خوردم كه او را نشناختم. روزى در مكه به مطاف جماعتى بسيار ديدم حلقه زده و عده‌اى ايستاده، پيش رفتم ببينم كيست.

ديدم همان كودك باشد، حلال و حرام و مشكلات را از او استفسار مى‌كردند، به زبان فصيح و مليح جواب مى‌فرمود. از يكى پرسيدم:

كيست؟ گفت: واى بر تو نمى‌شناسى او را، سنگريزه‌هاى مكه او را شناسند، او قرة العين شهيد كربلا حضرت على بن الحسين عليه السّلام است. فورا به پاى او افتادم بوسيدم، عرض كردم: هر چه فرمودى راست باشد «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


الحجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى‌ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ (197)

ترجمه‌

حج ماههاى معلوم است پس كسيكه واجب گرداند در آنها حج را پس نه جماع است نه نافرمانى و نه ستيزگى در حج و آنچه بجا آوريد از خوبى ميداند او را خدا و توشه گيريد پس همانا بهترين توشه پرهيزكارى است پس بترسيد از من اى صاحبان عقول.

تفسير

وقت احرام براى حج و مناسك آن ماه شوال و ذو القعده و ذو الحجه است و كسى حق ندارد در غير اين سه ماه حج نمايد و كسيكه محرم شود در غير ماههاى حج عمل او باطلست و در چند روايت اين مضمون از امام باقر و صادق عليهما- السلام نقل شده است و مراد آنستكه بايد اعمال خارج از اين سه ماه نباشد و منافات ندارد كه بعضى از اركان مانند وقوف بعرفات و مشعر و غيرها وقت خاصى داشته باشد و كسيكه واجب نمايد در اين سه ماه بر خود حج را بشروع در اعمال آن كه تلبيه است يعنى چهار مرتبه لبيك گفتن باين نحو لبيك اللهم لبيك لبيك لا شريك لك لبيك پس بايد از رفث كه جماع است و فسوق كه دشنام و دروغ است و جدال كه گفتن نه بخدا و بلى بخدا است اجتناب نمايد چنانچه در كافى و عياشى از حضرت صادق (ع) روايت نموده است و آنكه فرض حج بيكى از سه امر كه آن تلبيه و اشعار و تقليد است حاصل ميشود و ظاهرا اين تخيير در حج قران است و اما در حج تمتع و افراد و عمره مفرده تلبيه متعين است و اينكه فرموده‌اند فرض حج بيكى از اين سه امر حاصل ميشود منافات ندارد با آنكه بعضى از اقسام حج متعين در يكى از آن سه امر باشد و اما اشعار و تقليد دو عمل است كه بايد در قربانى بجا آورده شود و مخصوص بحج قران است و راجع باهالى مكه معظمه است و كسانيكه محكوم بحكم آنانند و در كافى بر حديث سابق علاوه نموده است كه در صورت جدال بايد گوسفند قربانى كند و در صورت فسوق گاو و در صورت رفث حج باطل است و خداوند عالم است به افعال بندگان از خير و شر پس بايد در عمل خير كوشيد و از عمل شر چشم پوشيد


جلد 1 صفحه 252

و چون در علوم عقليه محقق شده است كه خير وجود است و شر عدم نسبت فعل و علم بوجود داده شده است و الا علم الهى بما كان و ما يكون و ما لم يكن احاطه دارد و اختصاص بخير ندارد علاوه بر آنكه چون ذكر خير شود انتقال بضدش كه شر باشد پيدا ميشود و توشه گيريد از عمل حج براى معادتان كه بهترين توشه‌ها پرهيزكارى است كه موجب فعل واجبات و ترك محرمات است و گفته‌اند كه بعضى حج مى‌نمودند و توشه راه برنميداشتند و بر مردم كلّ ميشدند پس امر شد كه توشه بردارند و بابرام و تحميل بر مردم اعاشه ننمايند و مقتضاى حكم عقل ترس از خدا است چونكه او غالب و قادر است و هر قدرت و توانائى مقهور اراده او است پس او سزاوار بترس است نه غير او لذا در تعقيب ترغيب بتقوى مخصوص فرمود ترس را بخود تا با او بسازى و بغير او نپردازى‌

روى در قبله يكروئى كن‌

خلق بگذار و خداجوئى كن‌

خداوند توفيق كرامت فرمايد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


الحَج‌ُّ أَشهُرٌ مَعلُومات‌ٌ فَمَن‌ فَرَض‌َ فِيهِن‌َّ الحَج‌َّ فَلا رَفَث‌َ وَ لا فُسُوق‌َ وَ لا جِدال‌َ فِي‌ الحَج‌ِّ وَ ما تَفعَلُوا مِن‌ خَيرٍ يَعلَمه‌ُ اللّه‌ُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِن‌َّ خَيرَ الزّادِ التَّقوي‌ وَ اتَّقُون‌ِ يا أُولِي‌ الأَلباب‌ِ (197)

(زمان‌ حج‌ ماههاي‌ معلومي‌ ‌است‌ ‌پس‌ كسي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ماهها حج‌ّ ‌را‌ ‌بر‌ ‌خود‌ واجب‌

جلد 2 - صفحه 369

كند ‌در‌ ‌آن‌ موقع‌ بايد ‌از‌ جماع‌ و فسق‌ و جدال‌ بپرهيزد و آنچه‌ ‌از‌ خوبي‌ بجاي‌ ميآورد خداوند ‌آن‌ ‌را‌ ميداند و توشه‌ برداريد و همانا بهترين‌ توشه‌ تقوي‌ ‌است‌، و اي‌ صاحبان‌ عقول‌ ‌خدا‌ ‌را‌ نگهداريد) الحَج‌ُّ أَشهُرٌ مَعلُومات‌ٌ ‌يعني‌ (اشهر الحج‌ اشهر معلومات‌) ماههاي‌ حج‌ ماههاي‌ معلومي‌ ‌است‌ و ‌در‌ اخبار بسيار اشهر معلومات‌ بماه‌ شوال‌ و ذي‌ القعده‌ و ذي‌ الحجه‌ و ‌در‌ بعضي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ بشوال‌ و ذي‌ القعده‌ و دهه‌ اول‌ ذي‌ الحجه‌ تفسير ‌شده‌ و ‌در‌ جمع‌ ‌بين‌ ‌اينکه‌ دو دسته‌ اخبار گوئيم‌ چون‌ دسته‌ دوم‌ نص‌ّ ‌در‌ دهه‌ اول‌ ذي‌ الحجه‌ و دسته‌ اول‌ ظاهر ‌در‌ مطلق‌ ذي‌ الحجه‌ ‌است‌ و نص‌ مقدم‌ ‌بر‌ ظاهر ميباشد لذا بايد دسته‌ دوم‌ ‌را‌ اتخاذ نمود چنانچه‌ فتاوي‌ علماء شيعه‌ ‌بر‌ آنست‌.

و مراد اينست‌ ‌که‌ احرام‌ ‌براي‌ عمره‌ تمتع‌ بمذهب‌ شيعه‌ و ‌براي‌ حج‌ بمذهب‌ جميع‌ ‌در‌ ‌غير‌ ‌اينکه‌ سه‌ ماه‌ جايز نيست‌ ‌اگر‌ چه‌ اعمال‌ حج‌ مخصوص‌ بايام‌ حج‌ ‌است‌ و بعضي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌بعد‌ ‌از‌ عيد قربان‌ ‌در‌ ايّام‌ تشريق‌ ‌است‌ مانند بيتوته‌ ‌در‌ مني‌ و رمي‌ جمرات‌ ثلاث‌.

و اطلاق‌ شهر ‌بر‌ بعضي‌ ‌از‌ شهر مانعي‌ ندارد چنانچه‌ گفته‌ ميشود صلوة الجمعة و صلوة العيدين‌ ‌در‌ صورتي‌ ‌که‌ تمام‌ روز جمعه‌ و تمام‌ روز عيدين‌ وقت‌ نماز نيست‌ بلكه‌ بعض‌ ‌از‌ ‌آنها‌ وقت‌ نماز ‌است‌.

و جايز ‌است‌ ‌براي‌ عمره‌ مفردة ‌در‌ ماه‌ رجب‌ محرم‌ شوند.

فَمَن‌ فَرَض‌َ فِيهِن‌َّ الحَج‌َّ ‌يعني‌ (اوجب‌ ‌علي‌ نفسه‌ الحج‌) كسي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ماهها حج‌ ‌را‌ ‌بر‌ ‌خود‌ واجب‌ گرداند ‌به‌ اينكه‌ محرم‌ شود بعمره‌ تمتع‌ بنا ‌بر‌ مذهب‌ شيعه‌ و محرم‌ شود ‌براي‌ حج‌ بنا ‌بر‌ مذهب‌ جميع‌، ‌که‌ بمجرد احرام‌ حج‌ّ واجب‌ مي‌گردد.

جلد 2 - صفحه 370

فَلا رَفَث‌َ وَ لا فُسُوق‌َ وَ لا جِدال‌َ فِي‌ الحَج‌ِّ رفث‌ بمعني‌ جماع‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ آيات‌ صوم‌ ‌در‌ ذيل‌ أُحِل‌َّ لَكُم‌ لَيلَةَ الصِّيام‌ِ الرَّفَث‌ُ إِلي‌ نِسائِكُم‌ گذشت‌ و يكي‌ ‌از‌ محرمات‌ احرام‌ ‌است‌ و ‌در‌ بعضي‌ اخبار ملاعبة و مواعده‌ و نظر ‌را‌ ‌هم‌ بجماع‌ ملحق‌ نموده‌اند و فتاوي‌ علماء اعلام‌ نيز ‌بر‌ طبق‌ ‌آن‌ هست‌.

و فسوق‌ ‌در‌ اخبار بكذب‌ تفسير ‌شده‌ و استشهاد فرموده‌اند بآيه‌ إِن‌ جاءَكُم‌ فاسِق‌ٌ بِنَبَإٍ«1» ‌که‌ فاسق‌ بمعني‌ كاذب‌ ‌است‌ و ‌در‌ بعضي‌ اخبار سب‌ّ ‌که‌ بمعني‌ دشنام‌ ‌است‌ بكذب‌ ملحق‌ كرده‌اند طبق‌ حديث‌ نبوي‌ «

سباب‌ المؤمن‌ فسوق‌

» و بعضي‌ تنابز بالقاب‌ ‌يعني‌ بالقاب‌ زشت‌ يكديگر ‌را‌ نخوانند ‌هم‌ ملحق‌ نموده‌اند بدليل‌ ‌آيه‌ شريفه‌ بِئس‌َ الِاسم‌ُ الفُسُوق‌ُ بَعدَ الإِيمان‌ِ«2» و بعضي‌ مطلق‌ معاصي‌ ‌را‌ ‌که‌ موجب‌ فسق‌ ميشود ملحق‌ نموده‌اند، و البته‌ معلوم‌ ‌است‌ ‌که‌ معاصي‌ مطلقا حرام‌ ‌است‌ و ‌در‌ حال‌ احرام‌ حرمت‌ ‌آنها‌ آكد ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ شهر رمضان‌ حرمت‌ ‌آنها‌ آكد ‌است‌«3» و جدال‌ ‌در‌ اخبار بگفتن‌ ‌لا‌ و اللّه‌ و بلي‌ و اللّه‌ تفسير ‌شده‌ و ‌در‌ بعضي‌ اخبار مفاخرت‌ ‌را‌ ‌هم‌ بآن‌ ملحق‌ نموده‌اند و مقصود ‌از‌ ذكر ‌في‌ الحج‌) اينست‌ ‌که‌ مادامي‌ ‌که‌ محرم‌ ‌است‌ نبايد ‌اينکه‌ كارها ‌را‌ بجا آورد چه‌ محرم‌ بحج‌ قرآن‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ افراد ‌ يا ‌ تمتع‌ بنا ‌بر‌ مذهب‌ شيعه‌، بلكه‌ بعضي‌ ‌از‌ محرمات‌ ‌آن‌ ‌تا‌ ‌بعد‌ ‌از‌ نماز طواف‌ نساء بحرمت‌ باقي‌ ‌است‌ مانند جماع‌ و محرمات‌ احرام‌ مطابق‌ اخبار و فتاوي‌ علماء و رعايت‌ احتياط سي‌ چيز ‌است‌:

1‌-‌ صيد صحرايي‌ 2‌-‌ جماع‌ 3‌-‌ تقبيل‌ 4‌-‌ نظر ‌از‌ روي‌ شهوت‌ 5‌-‌ عقد 6‌-‌ شاهد عقد شدن‌ 7‌-‌ اقامه‌ شهادت‌ 8‌-‌ استمناء 9‌-‌ استعمال‌ طيب‌ (بوي‌ خوش‌)


1‌-‌ سوره‌ حجرات‌ ‌آيه‌ 5

2‌-‌ سوره‌ الحجرات‌ ‌آيه‌ 10

3‌-‌ چنانچه‌ ‌در‌ مجمع‌ روايت‌ كرده‌ (ينبغي‌ لك‌ ‌ان‌ تقيد لسانك‌ ‌في‌ رمضان‌ لان‌ ‌لا‌ يفسد صومك‌)

جلد 2 - صفحه 371

10‌-‌ لبس‌ مخيط (لباس‌ دوخته‌ پوشيدن‌) 11‌-‌ سرمه‌ كشيدن‌ 12‌-‌ نظر ‌در‌ آينه‌ 13‌-‌ پوشانيدن‌ ظاهر پا بجوراب‌ و نحو ‌آن‌ 14‌-‌ فسوق‌ (چنانچه‌ ذكر شد) 15‌-‌ سب‌ّ مؤمن‌ 16‌-‌ مفاخرت‌ 17‌-‌ جدال‌ (چنانچه‌ گذشت‌) 18‌-‌ كشتن‌ جانوران‌ بدن‌ 19‌-‌ انداختن‌ ‌آنها‌ 20‌-‌ انتقال‌ ‌آنها‌ ‌از‌ موضعي‌ بموضع‌ ديگر بدن‌ 21‌-‌ زينت‌ بانگشتري‌ 22‌-‌ زيور ‌براي‌ زنها 23‌-‌ تدهين‌ (روغن‌ مالي‌) 24‌-‌ اخراج‌ خون‌ 25‌-‌ ناخن‌ گرفتن‌ 26‌-‌ كندن‌ دندان‌ 27‌-‌ كندن‌ گياه‌ حرم‌ 28‌-‌ زير سايه‌ ‌در‌ راه‌ رفتن‌ 29‌-‌ قطع‌ درخت‌ حرم‌ 30‌-‌ لبس‌ سلاح‌، و تفصيل‌ ‌هر‌ يك‌ و كفاره‌ ‌آنها‌ مربوط بكتب‌ فقه‌ ‌است‌.

وَ ما تَفعَلُوا مِن‌ خَيرٍ يَعلَمه‌ُ اللّه‌ُ تمام‌ كارهاي‌ نيك‌ ‌شما‌ نزد ‌خدا‌ محفوظ ‌است‌ و جزاي‌ خير بشما خواهد داد و ‌به‌ نتيجه‌ ‌آن‌ خواهيد رسيد چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ديگر ميفرمايد فَمَن‌ يَعمَل‌ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَه‌ُ«1» وَ تَزَوَّدُوا فَإِن‌َّ خَيرَ الزّادِ التَّقوي‌ زاد بمعني‌ ‌ما يحتاجي‌ ‌است‌ ‌که‌ مسافر ‌براي‌ سفر همراه‌ ‌خود‌ ميبرد و ‌در‌ فارسي‌ ‌از‌ ‌آن‌ بتوشه‌ تعبير ميكنند و ‌در‌ ‌آيه‌ مراد توشه ‌است‌ ‌که‌ ‌براي‌ سفر آخرت‌ لازم‌ ‌است‌ ‌از‌ اخلاق‌ فاضله‌ و اعمال‌ صالحه‌ و همه‌ عبادات‌ ‌از‌ واجبات‌ و مستحبات‌، نه‌ اينكه‌ مراد توشه‌ سفر حج‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ بعضي‌ ‌از‌ مفسرين‌ توهم‌ كرده‌اند زيرا ‌با‌ جمله‌ قبل‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آن‌ تناسب‌ ندارد، و بهترين‌ توشه‌ها ‌براي‌ سفر آخرت‌ تقوي‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ترك‌ معاصي‌ و اتيان‌ واجبات‌ ‌که‌ هيچ‌ عبادتي‌ افضل‌ ‌از‌ ‌آن‌ نيست‌ چنانچه‌ ‌رسول‌ ‌خدا‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌در‌ خطبه‌ شعبانيه‌ فرمود:

افضل‌ الاعمال‌ ‌في‌ ‌هذا‌ الشهر الورع‌ ‌عن‌ محارم‌ اللّه‌

«

» بلكه‌ نص‌ّ همين‌ ‌آيه‌ ‌بر‌ اثبات‌ افضليت‌ ‌آن‌ كافي‌ ‌است‌.

وَ اتَّقُون‌ِ يا أُولِي‌ الأَلباب‌ِ ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ اهميت‌ تقوي‌ ‌را‌ بيان‌ نمود صاحبان‌


1‌-‌ سوره‌ زلزال‌ ‌آيه‌ 8

جلد 2 - صفحه 372

خرد ‌را‌ مخاطب‌ قرار داده‌ و بالتزام‌ بتقوي‌ امر ميكند اشاره‌ ‌به‌ اينكه‌ لازمه‌ عقل‌ و خرد التزام‌ بتقوي‌ ‌است‌ و عقل‌ ‌است‌ ‌که‌ انسان‌ ‌را‌ باطاعت‌ اوامر الهي‌ و ترك‌ نواهي‌ ‌او‌ واميدارد چنانچه‌ ‌در‌ كافي‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ روايت‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود «

العقل‌ ‌ما ‌عبد‌ ‌به‌ الرحمن‌ و اكتسب‌ ‌به‌ الجنان‌

» سپس‌ راوي‌ ميپرسد ‌پس‌ آنچه‌ ‌در‌ معاويه‌ ‌بود‌ چه‌ ‌بود‌! حضرت‌ ميفرمايد «

1» تلك‌ النكراء، تلك‌ الشيطنة و هي‌ شبيهة بالعقل‌ و ليست‌ بالعقل‌»«

و الباب‌ جمع‌ لب‌ّ ‌است‌ و اصل‌ لب‌ّ خالص‌ ‌از‌ ‌هر‌ چيزي‌ ‌است‌ و عقل‌ ‌را‌ لب‌ّ گفتند زيرا خاصه‌ حقيقت‌ انسان‌ ‌در‌ مرحله‌ جسماني‌ و روحاني‌ ‌است‌ و ‌براي‌ درك‌ اهميت‌ عقل‌ ‌به‌ كافي‌ كتاب‌ العقل‌ و الجهل‌ مراجعه‌ شود.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 197)- قرآن در این آیه احکام حجّ را تعقیب می‌کند و دستورات جدیدی می‌دهد.

1- نخست می‌فرماید: «حجّ در ماههای معینی است» (الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ). منظور از این ماهها، ماههای شوال، ذی القعده و ذی الحجه است.

2- سپس به دستور دیگری، در مورد کسانی که با احرام بستن شروع به مناسک حجّ می‌کنند، اشاره کرده می‌فرماید: «آنها که حجّ را بر خود فرض کرده‌اند (و احرام بسته‌اند باید بدانند) در حجّ آمیزش جنسی، و گناه و جدال نیست» (فَمَنْ فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِی الْحَجِّ).

به این ترتیب محیط حجّ باید از تمتعات جنسی و همچنین گناهان و گفتگوهای بی‌فایده و جر و بحثها و کشمکشهای بیهوده پاک باشد، زیرا محیطی است که روح انسان باید از آن نیرو بگیرد و یکباره از جهان ماده جدا شود، و به عالم ماوراء ماده راه یابد، و در عین حال رشته الفت و اتحاد و اتفاق و برادری در میان مسلمانان محکم گردد و هر کاری که با این امور منافات دارد ممنوع است.

3- در مرحله بعد به مسائل معنوی حجّ، و آنچه مربوط به اخلاص است اشاره کرده، می‌فرماید: «آنچه را از کارهای خیر انجام می‌دهید خدا می‌داند» (وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ).

و این بسیار لذتبخش است که اعمال خیر در محضر او انجام می‌شود.

ج1، ص181

و در ادامه همین مطلب می‌فرماید: «زاد و توشه تهیه کنید که بهترین زاد و توشه‌ها پرهیزکاری است و از من بپرهیزید ای صاحبان عقل» (وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ).

این جمله ممکن است اشاره لطیفی به این حقیقت بوده باشد که در سفر حجّ موارد فراوانی برای تهیه زادهای معنوی وجود دارد که باید از آن غفلت نکنید، در آنجا تاریخ مجسم اسلام است و صحنه‌های زنده فداکاری ابراهیم (ع) و جلوه‌های خاصی از مظاهر قرب پروردگار دیده می‌شود آنها که روحی بیدار و اندیشه‌ای زنده دارند می‌توانند برای یک عمر از این سفر بی‌نظیر روحانی توشه معنوی فراهم سازند.

نکات آیه

۱ - مراسم حج، باید در ماههایى مخصوص انجام گیرد. (الحج اشهر معلومات)

۲ - حرمت هر گونه سخن ناشایست (رفث) در حج (فمن فرض فیهن الحج فلا رفث ... فى الحج)

۳ - حرمت هر گونه نافرمانى (فسوق) در حج (فمن فرض فیهنّ الحج فلا رفث و لا فسوق ... فى الحج)

۴ - حرمت هر گونه نزاع (جدال) در حج (فمن فرض فیهن الحج ... و لا جدال فى الحج)

۵ - ارزش و اهمیّت حج نزد خداوند (الحج اشهر معلومات ... و لا جدال فى الحج) با توجّه به تکرار کلمه «حج» و نهى از «جدال» و ... برمى آید که حج، عمل با ارزشى نزد خداوند است.

۶ - احاطه علم الهى به تمامىِ اعمال نیک انسان (و ما تفعلوا من خیر یعلمه اللّه)

۷ - ضمانت پاداش نیکوکاران از سوى خداوند (و ما تفعلوا من خیر یعلمه اللّه) جمله «یعلمه اللّه»، علاوه بر بیان احاطه علمى خداوند به کارهاى نیک بندگان، کنایه از ضمانت پاداش در قبال نیکوکارى آنان است.

۸ - حج، میدان انجام اعمال خیر و کسب توشه براى آخرت (و ما تفعلوا من خیر یعلمه اللّه و تزوّدوا)

۹ - توجّه به آگاهى خداوند از اعمال، ترغیبى بر انجام اعمال نیک (فمن فرض فیهن الحج ... و ما تفعلوا من خیر یعلمه اللّه)

۱۰ - ترغیب به انجام اعمال نیک در حج (فمن فرض فیهن الحجّ ... و ما تفعلوا من خیر یعلمه اللّه)

۱۱ - لزوم تهیّه توشه (کارهاى نیک و تقوا) براى آخرت (و تزوّدوا فان خیر الزاد التقوى)

۱۲ - انسان در دنیا، همچون مسافر است. (و تزوّدوا فان خیر الزاد التقوى) از به کار بردن «تزوّدوا» استفاده مى شود که انسان تشبیه به مسافرى شده است که نیاز به توشه دارد.

۱۳ - وجوب تهیّه توشه (پوشاک و خوراک و ...) براى سفر حج (و تزوّدوا) با توجّه به شأن نزول نقل شده در مجمع البیان، ذیل آیه.

۱۴ - نکوهش زُهد افراطى (و تزوّدوا) با توجّه به شأن نزول نقل شده در مجمع البیان که عده اى توشه خود را به دور مى ریختند و آیه در مقابل مى فرماید: و تزوّدوا.

۱۵ - تقوا، بهترین توشه است. (فان خیر الزاد التقوى)

۱۶ - لزوم رعایت تقواى الهى (واتقون)

۱۷ - دعوت خداوند از خردمندان (اولى الالباب) به رعایت تقوا (واتقون یا اولى الالباب)

۱۸ - خِردمندى، مقتضى تقواپیشگى است. (واتقون یا اولى الالباب)

۱۹ - اهمیّت و ارزش عقل (واتقون یا اولى الالباب)

۲۰ - حج گزاران، از خردمندان هستند. (الحج اشهر معلومت ... فمن فرض ... یا اولى الالباب)

روایات و احادیث

۲۱ - ماههاى حج، شوال، ذى القعده و ذى الحجه است و در غیر آنها حج صحیح نیست. (الحج اشهر معلومات) امام صادق (ع): «الحج اشهر معلومات» شوال و ذوالقعده و ذوالحجة لیس لأحد ان یحج فى ما سواهن[۴].

۲۲ - حرمت جماع، دروغ، ناسزاگویى و سوگند به «لا و اللّه و بلى و اللّه» در حج (فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحج) امام صادق (ع): ... و «الرَفث» الجماع و «الفُسوق» الکذب و السباب و «الجدال» قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه[۵].

۲۳ - آغاز اعمال حج با تلبیه، اشعار و تقلید است. (فمن فرض فیهنّ الحجّ) امام صادق (ع) درباره قول خداوند «الحجّ اشهر معلومات ...» فرمود: و الفرض التلبیة و الاشعار و التقلید فاى ذلک فعل فقد فرض الحجّ[۶].

۲۴ - سه قسم صادق پى در پى و یک قسم دروغ، از مصادیق جدال در حج است. (و لا جدال فى الحجّ) امام باقر (ع) یا امام صادق (ع): اذا حلف ثلاث ایمان متتابعات صادقاً فقد جادل ... و اذا حلف بیمین واحدة کاذباً فقد جادل[۷].

۲۵ - دعوت کنایه آمیز از زن، به جماع و هر گونه معصیتى در حج حرام است. (فلا رفث و لا فسوق و لا جدال فى الحجّ) رسول اللّه (ص) درباره جمله «فلا رفث» فرمود: الرفث الاعرابة و التعریض للنّساء بالجماع و «الفسوق» المعاصى کلّها[۸].

موضوعات مرتبط

 ۲  
  • آخرت: توشه آخرت ۸، ۱۱
  • آمیزش: ۲۲ احکام: ۱، ۲، ۳، ۴، ۱۳، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۵
  • افراط و تفریط: ۱۴
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۹
  • تربیت: روش تربیت ۹
  • تعقّل: ارزش تعقّل ۱۸، ۱۹
  • تقوا: ارزش تقوا ۱۵ ; اهمیّت تقوا ۱۱، ۱۶، ۱۷، ۱۸
  • تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۹
  • حجّ: آمیزش در حجّ ۲۲، ۲۵ ; احکام حجّ ۱، ۲، ۳، ۴، ۱۳، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۵ ; ارزش حجّ ۵ ; اوقات حجّ ۱، ۲۱ ; اهمیّت حجّ ۸ ; تلبیه در حجّ ۲۳ ; توشه حجّ ۱۳ ; جدال در حجّ ۴، ۲۲، ۲۴ ; دروغ در حجّ ۲۲، ۲۴ ; سوگند در حجّ ۲۲، ۲۴ ; فسق در حجّ ۲، ۳
  • خدا: احاطه خدا ۶ ; علم خدا ۶، ۹
  • خیر: تشویق به خیر ۱۰
  • دروغ: ۲۲، ۲۴
  • دنیا: دنیا و آخرت ۸، ۱۲
  • رهبانیت: سرزنش رهبانیت ۱۴
  • سوگند: ۲۲، ۲۴
  • عاقلان: ۱۷، ۲۰
  • عقل: ارزش عقل ۱۹
  • علم: علم و عمل ۹
  • عمل: اهمیّت عمل صالح ۱۱ ; پاداش عمل ۷ ; عمل صالح ۶
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۱۲
  • ماه ذیحجه: ۲۱
  • ماه ذیقعده: ۲۱
  • ماه شوال: ۲۱
  • نیکان: پاداش نیکان ۷
  • واجبات: ۱۳
  • وقت شناسى: ۱، ۲۱

منابع

  1. طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ‌۱، ص ۱۱۱.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۶۶.
  3. بخارى و عده اى از علماى عامه.
  4. کافى، ج ۴، ص ۲۸۹، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۹۳- ، ح ۶۹۷.
  5. کافى، ج ۴، ص ۳۳۷، ح ۳ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۱۹۴- ، ح ۷۰۴.
  6. کافى، ج ۴، ص ۲۸۹، ح ۲ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۹۹، ح ۲.
  7. کافى، ج ۴، ص ۳۳۸، ح ۴ ; تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۹۵، ج ۲۵۸.
  8. الدّر المنثور، ج ۱، ص ۵۲۸.