نتایج جستجو

فرعون فرغ فرق فسد فصل فعل فقر فلح فنن فنى فوج فوز فوق فى فکر فکه قبر قبل قتر قتل قدر قدس قدم قرء قرآن قرب قرر قريش قسر قسط قسم قسور قصر قضب قضى قطع قلب قلل

[نحل:69]. [مائده:16]. سبيل اللّه: هر راهى است كه رضاى خدا در آن باشد مثل قتل فى سبيل اللّه، و انفاق فى سبيل اللّه، هجرت فى سبيل اللّه چنانكه [نساء:76]،

توانا و حكيم است. بعضى آن را مبالغه در قتل گفته‏اند يعنى: اول پيامبران براى تقويت خود و ارعاب دشمنان مبالغه در قتل مى‏كنند و پس از نيرومند شدن اسير مى‏گردند

الصالحين بود [انعام:85]. قرآن مجيد درباره شهادت او چيزى نگفته است. درياره قتل وى نوشته‏اند كه: هيروديس حاكم فلسطين عاشق هيرود يا دختر برادرش و تصميم گرفت

شده در حال بارگیری... لا زنى الا نکح او شرک من امن ها جلد ذکر لعل هما ف کم قتل ب ذلک کون کلل بين طوف انن حرم ه ايى وحد وله ل ائى قرب فعل حقق کبر سرق خطء

قول ان من ما عيسى ه هو عبد انن رسل الا نا يا هم مسيح غفر ب اسرائيل فى وسم ل قتل هلک رحم نکف نصارى کون لن وکل امم سمو حقق رود ربب امر الذين ف کلم وجه دون شىء

ربب شىء الذين لا کبر س قعد ها انن نا ک نفق غفر نفس فضل کون هن جنن امن حيث ف قتل کذب غفل اوى وعد حکم صير رحم اخذ حدث کفر اجر ذو مول بلو علو عدن عيسى بئس جعل

يعنى آنها را بكش تا ديگران عبرت گيرند و به فكر پيكار با تو نيايند. هم کم قتل ف حيث ما من فى اين لا الا اخذ اله خرج عدو ب وله الله ل ان نن سبل على حبل اما

رسل قطع رئى رحم اتى ا بشر وقى هدى ظلم هن توراة ربب قوم ملک عذب کلل هو غلل قتل انس خرج کفر عمل نن يا لم کسب الا الذين او عفو لو جعل يوم صوب بيض اذ ذلک اول

اخذ رئى خلق نفس نصر غير مع اوى عزز فضل ائى طوع شهد دعو حسن کذب ضلل اذا کتب قتل خير ملک رود سمع لعل صبر خلف دخل دنو لعن مکر

يوم سمو ذا کلم انس قد ايى لما اول کذب لکن خلق حکم عن تبع دين هذا کلل صدق قتل بل وقى لو کره نن ضلل اذ اذا هما الذى ملک قرب شىء اوى يا بعد قدر امر دعو فرق

ذکر سمو ربب خلق قدر شىء اذا ظلم رسل ايى حکم الا نا اوى بين ائى ضرب بعض عذب قتل نکر علم جعل رفع جبل شرک فعل بعد فسد حيى کثر قوم نصب هو ضلل جرم خسر تبع هدى

خنق لو تلک صبح مول ها ولد الله اکل تبع هدى سبع ت لبس ک يمن عن نعم الذى خسر قتل الا غنى امن يا جحم دين موسى صبر قول ذکو ذلکم غير کثر ذبح

ائى رسل حقق اوى ذلک انت ا قوم ثم سوء نبو ولى مثل لم شهد يوم خلق ملک الذى قتل جعل عند خير خلف حتى کفر اذا ذکر توراة صبر کيف عبد خبر هدى لقى حسن رود کثر

ملک دول سکن اسو ذکر فوت شىء اسى شرک يتم وطر بين قرب ازر ذلک امن غنى ثوب وفى قتل رجع نصح ذى نفس زيد کفل رئى اخر قضى اتى ارض رسل لما وعد دعو

نا خسر غفر ورد حتى همز زهق هذا الذين لقى دلو غير بصر شطن حضر حقق عند جمل قتل هو جعل قدم هى ولد بعض حلل شرر جرم اذا بنو التى صبر انتم

نفس ۴ هابیل: آثار قتل هابیل ۱۳ ; انگیزه قتل هابیل ۲۱ ; قتل هابیل ۱، ۲، ۳، ۵، ۱۶، ۱۹ ; قصه هابیل ۱، ۲، ۳، ۵، ۱۰، ۱۹، ۲۰، ۲۱ ; مکان قتل هابیل ۲۰ ; هشدار هابیل

شایعه پراکنى: آثار شایعه پراکنى ۳ فساد: مبارزه با فساد ۸ قتل: احکام قتل ۴، ۵، ۶، ۷، ۹; موجبات قتل ۴، ۵، ۶، ۷ لعن: موجبات لعن ۱، ۲، ۳ مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان

گناه قاتل ۷ ; هشدار به قاتل ۶ قتل: آثار قتل ۱ ; اجتناب از قتل ۲ ; ظلم قتل ۱۲ ; قتل ناحق ۷ ; کیفر اخروى قتل ۶ ; گناه قتل ۶ گناه: آثار گناه ۸ ; انتقال گناه

ائى حسن وقى سوء ا شىء علق جىء دعو حکم موسى کتب وجد اجل بلغ شهد امر شدد دنو قتل

قاتل ۱۹ قتل: آثار قتل جایز ۷; احکام قتل ۱، ۲، ۳، ۷; اسراف در قتل ۱۸; حرمت قتل ۱، ۳، ۴; قتل جایز ۲، ۹; مراد از اسراف در قتل ۱۹، ۲۰; مستحقان قتل ۲; نهى از

است که هشدار مؤمن آل فرعون نسبت به گمراه شدن آنان در مورد قتل موسى(ع) انجام پذیرفت. ۸ - قتل پیامبران، جرمى نابخشودنى و موجب عذاب الهى و محرومیت ابدى از

۴- توانایى هابیل بر قتل برادرش قابیل (ما إنّا بباسط ... لاقتلک انى اخاف اللّه) اگر هابیل از قتل برادرش ناتوان بود، اقدام نکردن به قتل را ناشى از خداترسى

خلل نبء وحد دنو امم زلل سمو انن جمل وحى فرغ کود خير رتل تعس مکر هدى رضو س قتل سرف ارض شجر بغى اخر اکل قرء لدن ربط رکن کلل ملک جىء بشر کون عظم محو رئى عن

با هم شبیخون زنیم و شبانه صالح را به قتل برسانیم، آن گاه به وارث او همه شهادت خواهیم داد که ما در مکان ارتکاب قتل (او و) اهلش حاضر نبودیم و البته ما راستگوییم

سنتهاى خدا ۳، ۴; سنتهاى خدا ۱ مدینه: قتل بیماردلان مدینه ۴; قتل شایعه پراکنان مدینه ۴ مفسدان: قتل مفسدان ۱ منافقان مدینه: قتل منافقان مدینه ۴

فرعونیان ۳ قتل: موانع قتل ۱۲ گناه: موانع گناه ۱۲ محبت: آثار محبت ۱۱ مصرباستان: تاریخ مصرباستان ۳ موسى(ع): آثار دشمنى با موسى(ع) ۴; آثار قتل موسى(ع) ۴;

قوه شهوت داد، به روى زمين آمده، زنا كردند، خمر خوردند، به بت سجده كردند، قتل نفس نمودند و خدا عذابشان كرد محققين گفته‏اند اين قضيه مجعول و از اسرائيليات

موارد ظلم ۳، ۴، ۶ عذاب: موجبات عذاب ۵ غصب: ظلم غصب ۳ ; کیفر غصب ۲ قتل: ظلم قتل ۴ ; کیفر قتل ۱ گناه: عفو گناه ۷ متجاوزان: عذاب متجاوزان ۹ ; متجاوزان در جهنّم

دبب شىء علم عذب لعن بين ترک يا رجع حشر مسس کذب ضلل قوم الى خبو شرر اول نور قتل صوب يوم زيد حسب نظر سعر نعق ذکر

۴، ۵، ۶، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۸ قاتل: پشیمانى قاتل ۲۷ قتل: آثار قتل ۲۷ ; شومى قتل ۲۶ کلاغ: تاریخ خلقت کلاغ ۱۸ ; تعلّم از کلاغ ۱، ۲، ۵، ۶، ۲۸ ; شعور

ظلم ۱۹ غسل: احکام غسل ۲۰ غصب: گناه غصب ۱۰ ; موارد غصب ۱۸ قتل: حرمت قتل ۷ ; زمینه قتل ۱۲ ; گناه قتل ۱۰ قرض: احکام قرض ۱۸ قمار: حرمت قمار ۱۹ قواعد فقهى:۵، ۶

پایه هاى رفتار ۹ غزوه احزاب: منافقان مدینه در غزوه احزاب ۳، ۶، ۷ قتل: تغییر کیفیت قتل ۴ محمد(ص): تبلیغ محمد(ص) ۱; مسؤولیت محمد(ص) ۱، ۲ مرگ: تغییر کیفیت

دشمنى: آثار دشمنى ۷ شناخت: موانع شناخت ۷ صالح(ع): آثار قتل شتر صالح(ع) ۲; بى تأثیرى انذارهاى صالح(ع) ۱; قتل شتر صالح(ع) ۱، ۳، ۸; قصه صالح(ع) ۱، ۲، ۳، ۸ عذاب:

اصل، به معناى فسادى است که به طور پنهانى در چیزى نفوذ مى کند، و این که به قتل هاى مخفى و ترور در ادبیات عرب «غیلة» گفته مى شود، از همین نظر است. غول‌ (۱

تورية است كه در آن تحريم شده است قتل انبيا و ايجاب شده است ايمان به محمد (ص) و قرآن او پس معلوم ميشود كسانى كه مرتكب قتل انبيا شدند و ايمان به محمد (ص) و

است»؟! (قتل الانسان ما اکفره). تفسیر آیات ۱ - کافران، مورد غضب و نفرین خداوند و مشمول شدیدترین توبیخ هاى او هستند. (قتل الإنسن ما أکفره) فعل ماضى (قتل الإنسان)

انبیا: آثار قتل انبیا ۹ ; استقامت انبیا ۵ ; تعالیم انبیا ۸ ; تکذیب انبیا ۸ ; دعوت انبیا ۱۰ ; رسالت انبیا ۵ ; شهادت انبیا ۵ ; فهم تعالیم انبیا ۱۴ ; قتل انبیا

آیات شامل این کلمه «اعْتِلُوه» از ماده «عَتل» (به وزن قتل)، به معناى گرفتن و کشیدن و پرتاب کردن است; کارى که مأموران با مجرمان سرکشى که در برابر هیچ قانونى

نظام استكبارى، فرعون كه نوزادان معصوم را عمداً به قتل مى‌رساند، خدا خوانده مى‌شود! ولى موسى كه بدون قصد قتل به دشمن كافر ضربه‌اى وارد مى‌كند و منجر به مرگ

را به قتل برسانيد، اين كار براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است، پس خداوند توبه‌ى شما را پذيرفت، زيرا او توبه‌پذير مهربان است. مراد از فرمان «قتل نفس»

۴ انبیا: آثار تکذیب انبیا ۹ ; آثار قتل انبیا ۹ ; انتساب به انبیا ۴ ; تکذیب انبیا ۶ ; کیفر تکذیب انبیا ۷ ; کیفر قتل انبیا ۷ بصیرت: زمینه بصیرت ۱۴ ; موانع

عصیان ۲۶ غنیمت: جنگى ۱۶ عمل: ناپسند ۲۰ قتل: اجتناب از قتل ۱ ; احکام قتل ۶، ۱۰ ; قتل حرام ۱، ۶، ۱۰، ۱۱ ; ناپسندى قتل ۲۰ مجاهدان: فضایل مجاهدان ۱۸ محارب: آثار

فرزندکشى ۱۷ فقر: آثار فقر ۱۳، ۱۴; فقر در جاهلیت ۱۸ قتل: اجتناب از قتل ناحق ۲۶; حرمت قتل ۲۴; حرمت قتل ناحق ۲۳ محرمات:۷، ۱۰، ۱۳، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳ تبیین ۱، ۲،

و ان قتل و اخذ المال قتل و صلب ... . ۲۴- قطع یک دست و یک پا از جهت مخالف، مجازات محارب فسادگر در زمین، در صورت غارت نمودن اموال بدون ارتکاب قتل (انما

فرصت‌طلبى دشمنان ۲ ; قتل دشمنان ۷، ۱۱، ۱۵ زیرکى: اهمیّت زیرکى ۴ صلح: اهمیّت صلح ۹ ; شرایط صلح ۱۴ عهدشکنان: قتل عهدشکنان ۱۰ ; کیفر عهدشکنان ۱۰ قتل: مجاز ۷، ۱۵ مسلمانان:

النّدوه و طرح آراء سه‌گانه از اخراج و حبس و قتل را نقل نموده و آنكه حضرت فرمود باتفاق آراء رأى شيطان تصويب شد كه قتل اجتماعى بود و اين آيه را تلاوت فرمود و

صحیح باز مى گردد. ادعا: ادعاى سعادت اخروى ۱۰ اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲ انبیا: قتل انبیا ۹ ایمان: زوال زمینه ایمان ۶; موانع ایمان ۶ بینش: نشانه هاى بینش غلط

سنتهاى خدا ۴ سنتهاى خدا: سنت امداد ۴ شناخت: منابع شناخت ۵ صالح(ع): قتل شتر صالح(ع) ۲; کیفر قتل شتر صالح(ع) ۱ عبرت: عوامل عبرت ۳، ۵ عذاب: زمینه عذاب ۹; عذاب استیصال

حضرت فرمود آن آيات اين بود كه بخدا شرك نياورند و اسراف نكنند و زنا ننمايند و قتل نفس ننمايند مگر بحقّ و سعايت نكنند از بى‌گناهى نزد سلطان كه كشته شود و سحر

حَسّ (به فتح اوّل) را حيله و استيصال و قتل گفته است. مجمع البيان در ذيل آيه فوق گويد: علّت اين تسميه آن است كه قتل، حسّ را از بين مى‏برد و در ذيل آيه 152

و تورات ۸ ; بنى اسرائیل و عهد خدا ۱۰ ; بنى اسرائیل و قتل انبیا ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۶ ; بنى اسرائیل و قتل محمد (ص) ۱۴ ; تمایلات بنى اسرائیل ۴، ۵ ; دین بنى اسرائیل

است و مراد از اصلاب به نظر ما همان است. صلب: (به فتح اول) دار زدن است براى قتل [يوسف:41]، [طه:71] حتماً حتماً شما را تنه‏هاى خرما آويزانتان مى‏كنم. صلب و

او خطا پوش بندگان و مهربان بايشان است و اينكه از اين قتل تعبير بخطا شد باعتبار آن بود كه حضرت قصد قتل او را نداشت و آلت قتّاله استعمال ننمود و چنين قتلى

شمشیرهاى خود به قتل نرساندند و لکن احادیث آنان را شنیدند و اسرارشان را فاش کردند و در نتیجه پیامبران، دستگیر و کشته مى شدند. از این جهت افشاى سرّ، قتل و تجاوز

نياوردند. وى دعد كرد درخت صنوبر خشكيد، اين عمل را سخت ناپسند شمردند... تصمصم به قتل پيامبر گرفتند، چاهى كنده وى را در آن افكنده و سر آن را گرفتند پيوسته ناله

عبودیت: سختى عبودیت ۷ عفو: سختى عفو ۸; صبر در عفو ۸ قتل: آثار اجتناب از قتل ۴; سختى اجتناب از قتل ۸ محرمات: آثار اجتناب از محرمات ۴، ۵ نعمت: موجبات نعمت

ندانستن است يعنى: من آن كار را كردم در حاليكه نمى‏دانستم به قتل قبطى منجر خواهد شد. و قتل خطائى واقع شد. در سوره قصص: پس ازآن كه استغاثه سطى نقل شده مى‏فرمايد:

ندانستن است يعنى: من آن كار را كردم در حاليكه نمى‏دانستم به قتل قبطى منجر خواهد شد. و قتل خطائى واقع شد. در سوره قصص: پس ازآن كه استغاثه سطى نقل شده مى‏فرمايد:

پشيمان شدند. در قضيه قتل فرزند آدم برادر خويش را آمده [مائده:31]. مى‏شود گفت ندامتش از عدم دفن برادر بود و مى‏شود گفت بر اصل قتل بود آيا درصورت دوم آن

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

می‌کنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه می‌یابید (یک بار به قتل اشعیا و مخالفت ارمیا، و بار دیگر به قتل زکریا و یحیی). ما در تورات به بنی اسرائیل خبر دادیم که

پشيمان شدند. در قضيه قتل فرزند آدم برادر خويش را آمده [مائده:31]. مى‏شود گفت ندامتش از عدم دفن برادر بود و مى‏شود گفت بر اصل قتل بود آيا درصورت دوم آن

۸; عمل ناپسند ۲، ۴; نهى از عمل ناپسند ۳ فرزندکشى: ناپسندى فرزندکشى ۲ قتل: ناپسندى قتل ناحق ۲ والدین: ناپسندى بى احترامى به والدین ۲ یتیم: ناپسندى خوردن مال

من زبر الحديد، انّ زبر الحديد اذا دخل النّار تغير و انّ المؤمن لو قتل ثمّ نشر ثمّ قتل لم يتغيّر قلبه: «2» مؤمن سخت‌تر است از پاره آهن، بدرستى كه پاره آهن

شرک ۲ صابران: پاداش اخروى ۵; صابران در بهشت ۵ عفو: پاداش عفو ۲ قتل: پاداش اجتناب از قتل ۲

است و مراد از اصلاب به نظر ما همان است. صلب: (به فتح اول) دار زدن است براى قتل [يوسف:41]، [طه:71] حتماً حتماً شما را تنه‏هاى خرما آويزانتان مى‏كنم. صلب و

از دین ۲; پاداش حمایت از دین ۴ زندگى: زندگى برزخى ۷ شهادت (قتل در راه خدا): پاداش شهادت (قتل در راه خدا) ۴ شهیدان: زندگى برزخى شهیدان ۸ عالم برزخ: علم به

به تأكيد بودن آن تصريح شده است. * [نساء:157]. «يَقيناً» تميز است از قتل يعنى به قتل عيسى «عليه السلام» علم ندارند و فقط از ظن پيروى مى‏كنند و او را به يقين

دو را مصدر نقل كرده، المنار از ابن جرير نقل كرده كه قَرْح به فتح اول شامل قتل و جرح است [آل عمران:140]. آيه در باره جنگ احد است كه عده‏اى از مسلمانان كشته

شهر را حرم امن و امان قرار دادیم در صورتی که از اطرافشان مردم (ضعیف) را به قتل و غارت می‌ربایند؟ آیا باز به باطل می‌گروند و به نعمت خدا کافر می‌شوند؟ آیا

مثلاً آنكه شرك ورزيده و قتل نفس كرده و زنا نموده در صورت توبه و ايمان و عمل صالح روز قيامت خواهد ديد كه شرك مبدّل به توحيد و قتل نفس مبدّل به احياء نفس

تربيت شد و چون او را از آب گرفتند زن فرعون در دفاع از قتل موسى سخت پافشارى كرد تا وى در عدم قتل موسى تحت تأثير زنش قرار گرفت و او را نكشت و بر فرزندى خويش

چند به قتل مصرى تمام شود، در اينصورت قتل مصرى براى دفاع از اسرائيلى اشكال نداشته در صورتيكه دفاع بدون قتل مقدور نبود. اين دو وجه در صورتى است كه قتل را عمدى

چند به قتل مصرى تمام شود، در اينصورت قتل مصرى براى دفاع از اسرائيلى اشكال نداشته در صورتيكه دفاع بدون قتل مقدور نبود. اين دو وجه در صورتى است كه قتل را عمدى

رواياتى در ذيل آيه شريفه : (( و اذ يمكر بك الذين كفروا... )) در مورد توطئه قتل پيامبر (ص ) در مكه ، و هجرت آن حضرت به مدينه رواياتى در شاءن نزول و معناى

نباشد يكى از آن دو عذاب هم كافى است براى آنكه مانع شما از قتل او شود پس در هر حال صلاح در قتل او نيست علاوه بر آنكه خداوند يگانه هدايت نميكند كسيرا كه متجاوز

معلوم مى شود او آن عمل را نکوهیده و حرام نمى دانست. احکام: ۴ برادر: گریه بر قتل برادر ۴ برادران یوسف: بازگشت شبانه برادران یوسف ۲; برادران یوسف و یعقوب(ع)

مرتكب قتل خبر نداريم چه رسد بآنكه‌ جلد 4 صفحه 156 متصدّى آن باشيم و ميگوئيم بخدا قسم كه ما راستگويانيم يا و حال آنكه ما راستگويانيم چون تنها در قتل كسان

شده، خدمت موسى طلب استغفار نمودند. خطاب الهى آمد: توبه آنها مقبول است به قتل يكديگر؛ راضى شده، شمشير كشيده؛ ظلمتى ظاهر، تا شفقت رحم، مانع مقاتله نباشد؛

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

در اين در صورت است كه آيه در مقام تشريع باشد نه اخبار. نگارنده گويد: در «قتل» از آيات قرآن و جنگهاى حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» استظهار كرديم كه

حَياةٌ» آن را از رونق انداخت. نا گفته نماند اگر قاتل در مقابل قتل كشته شود ديگران به قتل مردم جرى نمى‏شوند و آن سبب محفوظ ماندن خونهاست لذا قرآن فرمود:

را به شما داد و كفار را از شما بازداشت [مائده:110]. يعنى بنى اسرائيل را از قتل تو باز داشتم. كافّة: مؤنث كافّ است و نيز مذكر آيد در اين صورت تاء براى مبالغه

من كوشكى- برجى- افراشته بساز تا مگر به آن راه‌ها- يا درها- برسم، فرعون (از قتل موسی موقّتاً دست کشید، ولی بر مرکب غرور سوار شد و) گفت: ای هامان! برای من

احتجاج ابراهیم(ع) ۳; سوزاندن ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۶; شدت آتش قصه ابراهیم(ع) ۲; قتل ابراهیم(ع) ۴; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۳، ۴، ۶; کیفر بت شکنى ابراهیم(ع) ۱; ممانعت

آن براى كثرت است «قَتَّلَ الْقَوْمَ اَىْ قَتَلَ كَثيراً مِنْهُمْ» از مجمع روشن مى‏شود كه مبالغه آن گاهى در كثرت و گاهى در كيفيت قتل است مثلاً در آيه [اعراف:141]

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

خود، مشتى به مخالف او زد و شخص مخالف با همان ضربه مُرد. اين قتل نه از روى عمد بود و نه با آلت قتل انجام گرفت، بلكه يك حادثه‌ى ناخواسته و يك لغزش عملى بدون

اسلام ۵ اطاعت: از خدا ۶، ۷، ۱۰، ۱۱ اللّه: عبودیت اللّه ۷ ; غضب اللّه ۴ انبیا: قتل انبیا ۲ انگیزش:۸ اهل کتاب:۳ تجاوزگرى اهل کتاب ۳ ۲ ; کفر اهل کتاب ۳ ۲ ; گروههاى

فرعون: عوامل اندوه آل فرعون ۲; دشمن آل فرعون ۲; نقش آل فرعون ۱ بنى اسرائیل: قتل پسران بنى اسرائیل ۷ خطاکاران :۴ فرعون: خطاى سپاه فرعون ۴; خطاى فرعون ۴; فرماندهى

۴(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... هم کم فرق طعم على انن ما فدى شدد قتل يتم ارث اذا اتى سکن ورث ه خلق هو بدل ان شىء رعب نا ثقل حبب نحن ل ارض عدو حرم

به تأكيد بودن آن تصريح شده است. * [نساء:157]. «يَقيناً» تميز است از قتل يعنى به قتل عيسى «عليه السلام» علم ندارند و فقط از ظن پيروى مى‏كنند و او را به يقين

تو خودت را تلف كنى از اين كه ايمان نمى‏آورند در قاموس و مفردات آمده: «البخ قتل النفس غَمّاً» اين كلمه معانى ديگرى نيز دارد ولى در قرآن نيامده است. اقرب الموارد

شتر است، اين اسب، اين گاو، اين گوسفند، اين گربه و اين موش هكذا گناهان: اين قتل است، اين اكل مال يتيم و اين اوقات تلخى به زن و فرزند و نظير آن. على هذا بايد

لم سمو ملک يا ايى على ن هذا ولد اخذ صوب انس ف ائى حرث الذين قبل عن ما يوم قتل اوى حيى ارض مريم شىء علو اذا زکو صرف نظر اذ قدم ثم کذب وسم حبر مسس ان ا عند

الى وله ک نفع فرر کلل لا رود مرء دعو لن لو على اذ او اله الله نفر سئل کلا قتل ما ب ذکر ها الذى ضلل اين صخخ دخل حمر جىء ملء وزر لعل عور قسر انا لما اخو بل

بارگیری... من ل الله اله ف وله ب وجد قبل ه قد لن هم اول خلو لا کم فى الا سنن قتل حمء اذن نا ک الذين بدل صلصل رسل خلق جرح اتى نظر ما التى قصص اذا انف کون سير

مجيد در آيات فوق تكرار شده است. ه وله جند اله الله قول ل ب نا برز داود اتى قتل لما يوم صبر مع الذين طوق ربب ظنن هم لا انن ملک حکم فرغ اذن علم على لقى هزم

رئى حسن غفر نن تبع اخر ذلک سبل ولى ثم حقق قلب اخذ کبر نفق نور سوء لو مع عبد قتل ارض شىء جعل خسر نصر صلو قد دعو دون مثل ذکر نفس بعد حکم سمع حسب س نظر کلل صبر

خلق قد نور موسى ربب نظر الذى شرک جنن ولى ضلل ائى شدد دون خوف ذکر انس هن تبع قتل لبس وقى اوى رسل غنى هذا نن حزن فقر انتم بصر غير کتب جعل

عبد نصر دعو کثر لکن عمل عذب تبع قد اذ رئى کلل حزن شرک طوع بصر ذلک ذکر دون قتل ضرر رحم سمو اول جعل اوى حقق نفع ثم کبر حبب انتم سبل حيى موت نزل وجد مع قبل

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

داشتند. و اگر خدا بر آنها حکم جلاء وطن نمی‌کرد (سخت‌تر از آن) در دنیا (به قتل و اسارت مانند کفار بدر) معذّبشان می‌کرد و (به هر حال) عذاب آتش در آخرت بر

رکع أما عند ا امر غلم خشى عن زکو برر هدى احد دين ولى قرض نظر فلح خير وحد قتل حسن طهر جىء حيى لعل انس الا بل فعل مول انتم فرج رجع عذب نکر جزى قلب عرض الم

حمل عند جىء علو رسل حصد خرج کذب ايى فسد بدر موسى ريب قتر شىء نزل قصو نفق قتل علم نفس جدل جوب اذا ذنب رجل خير صحب هدى کبر فرش سلط سجد نبو مدن نور عبد صلح

من لا ه اول ان بلغ قد جمع امر حتى ما ل او مثل حيث حقب بطش طوع کون سنن وحد قتل رجع قضى بحر احد لما عمر الى عود شدد کم سئل سلف ذلک نکس هلک بين لفت هزء برح

دسته ديگر موضع گيرد. اين كلمه تنها يك بار در قرآن يافته است . الى او فئى ل قتل ف قد حرف بوء الا ب ه غضب دبر من يوم الله اذ

در اين در صورت است كه آيه در مقام تشريع باشد نه اخبار. نگارنده گويد: در «قتل» از آيات قرآن و جنگهاى حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» استظهار كرديم كه

وزير اول اخشويروش بوده و به واسطه خشمى كه بر مردخاى يهودى گرفت پادشاه را به قتل عام يهود در فارس تشويق كرد. استر معشوقه شاه آن فرمان را باطل و موجبات اعدام

قول ان ها عذب بسط لا زيد ارض کلل قعد عبد ما لوم حسر لو لم سمو على کيف علم ا قتل کفف قوم عنق رئى ملک کثر جعل ذات سلک خرج شدد خلق ذکر الا نفق سبل ذرع عدو سحب

قول ما قدم کم وله ک فى يدى ها الذين امن نن قوم ان نور عمل عقل او عکف نصر لا قتل على نجو يوم من ا بين دخل ثم صلح دبر ظلل جهنم حقق عصر وجه عود غير الذى نسف

دفع است و از آن است حديث «ادرؤا الحدود بالشبهات» ما ب ف هم من ها عن ان حسن قتل نفس سوء کون کذب رزق صبر قول وعلن اله فى شهد اول وله الله سرر عذب اذ فعل کم

است. ثم ان نظر ها ظنن عبس يوم دبر اذ ف کبر فعل ب وجه قول قدر کيف فقر کلا ذا قتل ربب الى

[مائده:30]. از باب تفعيل تفعيل است. و به معنى تسهيل و تزيين است يعنى نفسش قتل برادر را به او آسان كرد. از باب «طاعَ لَهُ الْمَرْتَعُ: اِتَّسَعَ». استطاعت:

وزير اول اخشويروش بوده و به واسطه خشمى كه بر مردخاى يهودى گرفت پادشاه را به قتل عام يهود در فارس تشويق كرد. استر معشوقه شاه آن فرمان را باطل و موجبات اعدام

جعل صبر اتى رحم يا شهد لن نن اول اخر قعد لم ن نزل خرج بنو علم ها مع اذا طوع قتل صدق دعو ذکر جىء بين طير کتب کفر هو او نظر جمع نفس الا وقى مثل ارض امر لما

ترغيب كن . امن کون من وله ک اله ان الله نفس او نبو ها على حتى عسى الا يوسف قتل ايى ذکر هلک قول يا کلف انن لا فتء کم ما ت شکو تبع کفف عشر بئس سبل الذين صبر

اوّلى است كه كنار شدن باشد. لا من هم ما کم الذين ل ف فى کفر ب ه هدى قوم شرک قتل حتى ظلم نا وله کون بنى بين الا انس رحم اله عذب شىء جعل خلف لو تلک طلع صرط

[نحل:69]. [مائده:16]. سبيل اللّه: هر راهى است كه رضاى خدا در آن باشد مثل قتل فى سبيل اللّه، و انفاق فى سبيل اللّه، هجرت فى سبيل اللّه چنانكه [نساء:76]،

زبد خلق کوکب فى برک قوم انتم لما شىء عدد فئد صحب فعل طفء کفر سمو قعد ضوء قتل هامان حطم يوم زيت اذا هدى امن الک بغى الى سيل بشر نفس ارض کان فرعون لئک ب

کار مى رود. اجل‌ (۵۶ بار) (بر وزن عقل) سبب. علّت. [مائده:32] يعنى بسبب آن قتل بر بنى اسرائيل چنين نوشتيم ارباب لغت اصل آنرا بمعنى جنايت نوشته‏اند. در اقرب

کتب عن ارض جىء نفس کلم کره ظلم اوى قوم خير ائى اول ذا الک ملک اذا حقق کلل قتل کثر عند انس فضل رحم لولا قد خلف لئک قرء انتم قرب رود طوع بصر لم اهل جمع نور

عند ترب سمو قد الى قوم هذا ذا موت خلق اوى وقى لو سمع اول ائى عرش بعث جىء قتل الا ثم کذب بين نجو درج خوف هما ذلکم بصر خلد کرب عصى نصر عصو قسم کن اخذ ارض

[نحل:69]. [مائده:16]. سبيل اللّه: هر راهى است كه رضاى خدا در آن باشد مثل قتل فى سبيل اللّه، و انفاق فى سبيل اللّه، هجرت فى سبيل اللّه چنانكه [نساء:76]،

معاصى شرك است و بعد از آن قتل و بعد از آن زنا بترتيب مذكور در اين آيه ولى روايت از طريق عامّه است و در آن براى هر يك از قتل و زنا قيدى ذكر شده كه ميشود

مرّ على قرية در سوره بقره بيان شد چون ظاهرا مسلّم است كه قتل حضرت يحيى در فساد دوّم بوده و قتل حضرت زكريّا مسلّم نيست و بعضى گفته‌اند آنحضرت بمرگ طبيعى

ولى قوم طوع ط صوب عند صلى لقى جمع م غلب قلب غنى قرآن نبء اجر تلک عبد نحن قتل رود شدد

فرموده از قتل نفس مگر بحقّ چون خداوند آنرا حرام فرموده مگر در موارد خاصه‌اى از قبيل كفر و ارتداد و زناء محصن و محصنه و قتل عمدى و امثال اينها كه قتل بحقّ است

التى انس الى مور هى اذا بعض سوء علم مول انن سير وقع قول ک يوم عرج عن قدر قتل او رشد سمو الذين وعد ان ليس امن عرف شىء کم ربب سوى اکل جبل ذى کفر سلم سبل

ندى ندو تحت مسس جعل وعد فوز ضيق کبر فيض نصارى عدو دمع رضو ذلک عظم جرم يهود قتل عرف شطن لقى اکل علو بثث فزع ربو قوم ن وهن نعم عن حضر وعظ عزز

قوه شهوت داد، به روى زمين آمده، زنا كردند، خمر خوردند، به بت سجده كردند، قتل نفس نمودند و خدا عذابشان كرد محققين گفته‏اند اين قضيه مجعول و از اسرائيليات

مرتكب قتل خبر نداريم چه رسد بآنكه‌ جلد 4 صفحه 156 متصدّى آن باشيم و ميگوئيم بخدا قسم كه ما راستگويانيم يا و حال آنكه ما راستگويانيم چون تنها در قتل كسان

جمم زيد الا کم فقر يقن درى عهد فرر اول زبن رکب رحم وحد طمع وزر الى کفر طوع قتل نبذ کثر مرء اتى مع دخل قضى درک

انجام مي داده‏اند. ه من کلم هم وله اله وضع عن الله ل بعد ان سمع ف اتى قسو على قتل قول الا ما ک ثم هود الذين او دبر لم صوب ب نصر قلب حيز اخر يوم جعل اذ عقل خير

تو خودت را تلف كنى از اين كه ايمان نمى‏آورند در قاموس و مفردات آمده: «البخ قتل النفس غَمّاً» اين كلمه معانى ديگرى نيز دارد ولى در قرآن نيامده است. اقرب الموارد

مرتكب قتل خبر نداريم چه رسد بآنكه‌ جلد 4 صفحه 156 متصدّى آن باشيم و ميگوئيم بخدا قسم كه ما راستگويانيم يا و حال آنكه ما راستگويانيم چون تنها در قتل كسان

ربع حرم کره مريم ظلم عوم رهب متع قوم خشى ذلکم فتو فتى طوع خرج اخر شهد رغب قتل فعل روح علم شرک

آيا كشتى نفس پاك و پاكيزه از گناهى را بدون مجوّز شرعى كه قصاص است و قتل نفس در مقابل قتل نفس واقع شود الحق كار ناشايسته و ناروا و منكرى كردى حضرت خضر فرمود

برادران یوسف و درک وحى ۱۶; برادران یوسف و سرنوشت یوسف(ع) ۴; برادران یوسف و قتل یوسف (ع)۵; برادران یوسف و یعقوب(ع) ۱; برادران یوسف و یوسف(ع) ۱۹، ۲۰; تصمیم

۱۸; کفر یهود ۱۸; گوساله پرستى یهود ۱۸; یهود و انبیاى بنى اسرائیل ۱۸; یهود و قتل انبیا ۱۸; یهود و کتب آسمانى ۱۸ تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۵۱، ح ۷۳; نورالثقلین، ج

اول لدى کسو خير ظلم ربب کيل اذا سبل ضرر عسى ف قول وفى صحب جزى جنن على سرع قتل رزق کتب غفر عدل ولد شدد نطق کم جعل نفق لو سئل بلغ

آسمان و زمين گريه مى‏كنند. و از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه: از وقت قتل يحيى آسمان بر كسى نگريست تا حسين «عليه السلام» كشته شد پس آسمان گريست. نظير

دشنام مى‏دهد. هم الذين يوم صلو سئل غمر ايان رئى منع اين فى عن معن دين خرص ل قتل افک ويل

[مائده:30]. از باب تفعيل تفعيل است. و به معنى تسهيل و تزيين است يعنى نفسش قتل برادر را به او آسان كرد. از باب «طاعَ لَهُ الْمَرْتَعُ: اِتَّسَعَ». استطاعت:

«باكى نيست، ما روى به سوى پروردگار خود مى‌آوريم. ساحران گفتند: (از این دار و قتل به ما) هیچ زیانی نخواهد رسید چون (بعد از مرگ) به سوی خدای خود باز می‌گردیم

عقوبت و نابودى اند. (ثمّ قتل کیف قدّر) ۳ - حق ناپذیرى و اندیشه دین ستیزانه، عملى بس شگفت انگیز و به دور از شأن انسان (ثمّ قتل کیف قدّر) ۴ - جواز نفرین

کلل شکر اوى ملک قبل دخل رود ائى سرر ظلم نن لکن جنن نعم طعم بغى اذا حمل وعلن قتل لو نفس ن اياکم دعو انس حقق وقى او سمع سئل بل حلل عذب ذلک

کلل يدى شىء کم سمع ک ذى نا شهد بنو زنى تبع رجم وله شطن على عير خرج اذن فى قتل ابو شهب ايى هن اله سرر ولد الله بين يا ذا فسد فوق حفظ فقد کذب کسب مدد شرک

بزرگى امر است و خونبها را از آن ديه گويند كه عطايى است در مقابل امر عظيم يعنى قتل. به نظر بعضى آن در اصل به معنى جريان است در مصباح گويد: «وَدَى الشَّىْ‏ء»

فى قوم الا ى کما رئى اول عود خير نجو نن غفر کفر يا عدو لو قد اوى رجم طوع قتل نا علم اخذ هما عند ذکر اتى نهى بعض رحم سوء هو فحش دعو اولى ايى رسل جزى وقى

بدرفتاری نهادند و حتی در صدد قتل پیغمبر برآمدند و با قریشیان علیه مسلمانان پیمان بستند. به دستور پیغمبر رئیس ایشان کعب پسر اشرف به قتل رسید، و بنی‌نضیر از پیرامون

نياوردند. وى دعد كرد درخت صنوبر خشكيد، اين عمل را سخت ناپسند شمردند... تصمصم به قتل پيامبر گرفتند، چاهى كنده وى را در آن افكنده و سر آن را گرفتند پيوسته ناله

الموارد: باران شديد، آب غالب كه هر چيز را فرا مى‏گيرد شدت تاريكى شب، مرگ عمومى، قتل عام، سيل غرق كننده و... آمده است قول مجمع ميز نظير اقرب است. [عنكبوت:14].

بنابراين توبه‌ى محارب و مفسد، فقط كيفر تهديد و ارعاب را برمى‌دارد، نه كيفر قتل و سرقت را؛ يعنى توبه در «حقّ اللّه» أثر دارد، نه «حقّ الناس»، چون حق مردم

که او (قبل از آن که به سخنان ما گوش فرا دهد) بر ما پیش دستی کند (و فرمان قتل ما را صادر کند و پیام تو به گوش او و اطرافیانش نرسد) و یا (بعد از شنیدن) طغیانگری

نور الذى رسل ثم جىء علم تبع هدى هو اول نفس دعو وجد رحم قلب نعم عذب اخذ ام قتل بعد اذا ائى ا کذب نحن اذ ارض بل لن يا دبر حبب س حواريون حقق هجر جند بعض حتى

علیه‌السلام روایت کرده اند با اضافه بر آن که امام فرمود منافقین مزبور نقشه توطئه قتل رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را هم در سر مى پرورانیدند. جابر جعفى از

شدند و چند چیز از وى خواسته بودند و مسلمین قصد کرده بودند که آن‌ها را به قتل برسانند سپس این آیه نازل گردید. Tabber requires Javascript to function. آيات

فکر لوى الى من وجه س کان سلک قدر رهق جمع عند ذلک فضل صلح احد نسو رسل ذو عزز قتل صحب رفع غور کيف کهف ربب وحد حرج ذکر لمس ايى ضيق رقم يدى ائى دعو الذين کون

كه در اثر نا فرمانى به بنى اسرائيل آمد چنانكه فرموده: [نساء:160]. و نظير قتل نفس در توبه از عبادت گوساله كه موسى فرمود [بقره:54]. ظاهراً مراد از «ما لا

کافر شدند از آن روز سختی که (رسولان) به آنها وعده می‌دهند (که در دنیا به قتل و اسارت و در عقبی به قهر و عقوبت محکومند). پس وای بر کسانی که کافر شدند از

نمود اجر او بر خداست، که خدا ستمکاران را هیچ دوست نمی‌دارد. پاداش بدی [چون قتل و زخم زدن و اتلاف مال] مانند همان بدی است؛ ولی هر که بگذرد و [میان خود و طرف

پیامبر دستور قتل عقبة بن ابى‌معیط و طعیمة بن عدى و نضر بن حرث را صادر فرمود، مقداد از کسانى بود که نضر بن حرث را به اسیرى گرفته بود. خواست دستور قتل را درباره

فرموده از قتل نفس مگر بحقّ چون خداوند آنرا حرام فرموده مگر در موارد خاصه‌اى از قبيل كفر و ارتداد و زناء محصن و محصنه و قتل عمدى و امثال اينها كه قتل بحقّ است

صداى حقّى، مجازاتى در پى‌دارد. «قالُوا أَرْجِهْ» 2- تخريب شخصيّت، مهم‌تر از قتل ومجازات است. «أَرْجِهْ» (بنا بر اينكه مراد از «أرجه»، پيشنهاد تأخير مجازات

برابر خدا و پيغمبر خودشان! كه گفتند آيا ما را مسخره گرفته‏اى؟ ما از جريان قتل و كشف قاتل مى‏پرسيم تو در مقابل، امر بذبح گاو مى‏كنى! موسى فرمود: اين كار

بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مى‏دانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله -

نبو ثم جعل خوف نجو اسماعيل حمل يونس خلف شدد يوسف فرى ضوء بين فصح شىء الک قتل سلم ابو ملء منن ذهب بعد اخر ترک منع مع حسب ذنب لئک اسباط زبور زکريا رحم جىء

قلب رزق أما سدر حفظ حلف بل قسم قرب لغو بلغ جىء ظلل اکل فىء طلح علو خضد ربب قتل کذب نهى فتو وعد تبع

کون لا اذ ارض اوى دخل ها قبل ذلک ب الله کيد الى هم قد ان عن هذا اله ايى کن قتل انا او مکن کم يا نفس جىء وله بين يوسف حتى لما انت روح امن رسل ذهب ا صدق اخذ

آيا كشتى نفس پاك و پاكيزه از گناهى را بدون مجوّز شرعى كه قصاص است و قتل نفس در مقابل قتل نفس واقع شود الحق كار ناشايسته و ناروا و منكرى كردى حضرت خضر فرمود

مرّ على قرية در سوره بقره بيان شد چون ظاهرا مسلّم است كه قتل حضرت يحيى در فساد دوّم بوده و قتل حضرت زكريّا مسلّم نيست و بعضى گفته‌اند آنحضرت بمرگ طبيعى

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

جنگ، فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ‌: پس رميده گردان و متفرق ساز به سبب قتل و جرح ايشان آنان را كه بعد از ايشان برسند. تشريد تفريق بر وجه اضطراب است،

رواياتى در ذيل آيه شريفه : (( و اذ يمكر بك الذين كفروا... )) در مورد توطئه قتل پيامبر (ص ) در مكه ، و هجرت آن حضرت به مدينه رواياتى در شاءن نزول و معناى

ه على ل ما الله اله وله من لا هم کم ف سجد ب ان حرم الذين انن حلل شهر قول قتل نا ک ها الا کون امن فى ربب قوم عن ا علم ذلک الذى هدى ذکر حقق بيت شىء عدو عند

بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا اَنْفُسَكُمْ» مى‏دانيم كه اكل به باطل عدوان و قتل خويشتن معصيت و ظلم به نفس است. در آيات 85 بقره 2 و 62 مائده 8 و9 مجادله -

گردند. و آن توعد است به قتل و استيصال. مراد آن‌ تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 489 است كه بگو به ايشان كه اگر از اين توبه نكنيد، شما را به قتل آورم و مستأصل سازم

القائم منّا ناصبونا العداوة، و وضعوا سيوفهم فى قتل اهل بيت رسول اللّه و ابادة نسله طمعا منهم فى الوصول الى قتل القائم و يأبى اللّه عزّ و جلّ ان يكشف امره لواحد

جمع قرء ضرب ايى تبع ائى يا ذکر قمص قبل عن انت بعد عمى سمو موت قلب عقب جنن قتل هدى موسى ام صبح سوع قوم س نزل لو رجف کان نن جىء صمم نحن شفع ملک او قمر بطل

آن که هدایت و مرگ و قیامت انسان به دست او است، توجیه ناپذیر و مطرود است. (قتل الإنسن ماأکفره ... کلاّ) حرف «کلاّ»، یا به معناى «حقّا» و تأکید ما بعد است

مرّ على قرية در سوره بقره بيان شد چون ظاهرا مسلّم است كه قتل حضرت يحيى در فساد دوّم بوده و قتل حضرت زكريّا مسلّم نيست و بعضى گفته‌اند آنحضرت بمرگ طبيعى

علیه‌السلام روایت کرده اند با اضافه بر آن که امام فرمود منافقین مزبور نقشه توطئه قتل رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را هم در سر مى پرورانیدند. جابر جعفى از

در حبس، امر به قتل نمود: مطعم بن عدى و عقبة بن ابى معيط و نضر بن حرث. نضر اسير مقداد بود چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امر به قتل او نمود، مقداد

با اين سرمايه خنده‏آور است. 3- ابن اثير در تاريخ كامل ج 1 ص 174 باب «ذكر قتل زكريا» مى‏گويد: چون يحيى كشته پدرش زكريّا فرار كرد و داخل باغى در بيت المقدّس

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) وَ مِن نَفْسُه أَخِيه أَوْلاَدِهِم الْمُشْرِکِين لَه فَقَتَلَه شُرَکَاؤُهُم لِيُرْدُوهُم لِکَثِير فَأَصْبَح فَطَوّعَت

مشركين را بر ضد مسلمين تحريك مي‌كرد تا اين كه محمد بن مسلمة او را غفلة به قتل رسانيد. Tabber requires Javascript to function. تفسیر آیات تفسیر آیات «186»

مذكوره در آيه از شرك بخدا و سرقت و زنا و قتل اولاد بعموم خود باقى است و اختصاص بسرقت از مال مرد و سقط جنين يا قتل دختر كه بعضى از مفسّرين احتمال داده‌اند

ناگهانى كشته بود و چون وارد شد بر كعب بن اشرف كه رياست بر آنها داشت او قصد نمود قتل حضرت و همراهانش را و جبرئيل او را آگاه نمود و حضرت برخاست و مراجعت فرمود و

از عمر خود بنعمت ما پرورش يافتى و در ميان ما زندگى كردى تا آنخطاى بزرگ كه قتل يكنفر از ما بود از تو سر زد و فرار كردى رفتى و كفران نعمت ما را نمودى حال

انسان و سیر پیدایش وى، مانع کفر به خداوند و قدرت او و زمینه ساز باور به معاد (قتل الإنسن ماأکفره . من أىّ شىء خلقه) ۳ - ماده اصلى در آفرینش انسان، ماده اى پست

راستی آنها به تورات ایمان داشتند، توراتی که قتل نفس را گناه بزرگی می‌شمرد نمی‌بایست پیامبران بزرگ خدا را به قتل برسانند. قرآن برای روشنتر ساختن دروغ و کذب

نفس لو ولى حقق انس اوى رئى ائى اخر نصر جعل فضل الذى طوع خلق حسن عزز دعو اخذ قتل شهد ضلل کتب خير کذب تبع جىء ذلکم بل بنو عدو لعن خلف وحد دنو صبر ذا دخل

و حيران بودند و البته اين اشخاص در دنيا بعذاب ناگوار مكافات دنيوى از قبيل قتل و غارت و اسارت در جنگهاى با مسلمانان از قبيل بدر و غيره دچار ميشوند و در آخرت

از عمر خود بنعمت ما پرورش يافتى و در ميان ما زندگى كردى تا آنخطاى بزرگ كه قتل يكنفر از ما بود از تو سر زد و فرار كردى رفتى و كفران نعمت ما را نمودى حال

دهيم و اهل مدينه آن حضرت را تخويف نمودند كه اگر اطاعت اهل مكه نكنى تو را به قتل رسانيم. حق تعالى آيات شريفه نازل فرمود كه توكل بر خدا نما كه حافظ و نگهبان

تقريع) يعنى مخالفت رسول كرديد هنگامى كه رسيد به شما بليتى و نكبتى از هزيمت و قتل و جراحت از دشمنان، قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَيْها: حال آنكه يافته بوديد از كافران،

موسى، خواهر موسى، زن فرعون و همسر موسى، در اين آيه نقش زن فرعون در جلوگيرى از قتل او بيان شده است. 1- زنان، در امور اجتماعى داراى نقشى مؤثّرند. «قالَتِ امْرَأَتُ

از عمر خود بنعمت ما پرورش يافتى و در ميان ما زندگى كردى تا آنخطاى بزرگ كه قتل يكنفر از ما بود از تو سر زد و فرار كردى رفتى و كفران نعمت ما را نمودى حال

از عمر خود بنعمت ما پرورش يافتى و در ميان ما زندگى كردى تا آنخطاى بزرگ كه قتل يكنفر از ما بود از تو سر زد و فرار كردى رفتى و كفران نعمت ما را نمودى حال

رواياتى در ذيل آيه شريفه : (( و اذ يمكر بك الذين كفروا... )) در مورد توطئه قتل پيامبر (ص ) در مكه ، و هجرت آن حضرت به مدينه رواياتى در شاءن نزول و معناى

سعيد، از قتادة خبرى براى ما روايت كرد و گفت سعيد گويد: پس از جنگ احد و بعد از قتل و جراحتى كه به مسلمانان وارد آمد و بعد از آن كه ابوسفيان و ياران مشرك او به

الذين بشر بنو اله لم نا وعظ امر قرآن اسرائيل حتى اهل الا الذى ابراهيم عظم شىء قتل قرء انس خلق نعم لو وقى ربب الله فضل قسط زرع وفى سجد طين وجد ليس حجج جنن بعض

ناگهانى كشته بود و چون وارد شد بر كعب بن اشرف كه رياست بر آنها داشت او قصد نمود قتل حضرت و همراهانش را و جبرئيل او را آگاه نمود و حضرت برخاست و مراجعت فرمود و

طاغوت. و گويند مصيبت قتل عمر بود منافق را. ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ‌: پس بيايند نزد تو و زبان به اعتذار گشايند يا ديه قتل طلبند، در حالتى كه قسم

وحى ميرسد حضرت فرمود بتوسط جبرئيل او گفت جبرئيل دشمن ما است و واسطه شدت و قتل و جنگ است رسول ما ميكائيل است كه واسطه سرور و رفاهيت است اگر او براى تو وحى

از عمر خود بنعمت ما پرورش يافتى و در ميان ما زندگى كردى تا آنخطاى بزرگ كه قتل يكنفر از ما بود از تو سر زد و فرار كردى رفتى و كفران نعمت ما را نمودى حال

و ذكر آن به عنوان غضب جهت آنست كه ابلغ باشد در زجر از قبيح، و مراد به ذلت قتل ايشان است نفوس خود را يا زجر. وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ‌: و همچنانكه

از عمر خود بنعمت ما پرورش يافتى و در ميان ما زندگى كردى تا آنخطاى بزرگ كه قتل يكنفر از ما بود از تو سر زد و فرار كردى رفتى و كفران نعمت ما را نمودى حال

آیات شامل این کلمه ف‌ (۲۹۹۹ بار) قتل‌ (۱۷۰ بار) قَدّر کَيْف ثُم وَ فَکّر قُتِل صَعُودا إِنّه سَأُرْهِقُه در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) وَ مُؤْمِنا مَن کَان اللّه أَن خَطَأ مُتَعَمّدا حَکِيما إِلاّ لِمُؤْمِن عَلِيما فَجَزَاؤُه مَا جَهَنّم مُبِينا خَالِدا

كه به او اشاره نموده و در ذهنش تصوير كرده است. در نهايه: از معاذبن جموع در قتل ابو جهل نقل شده: «فَصَمَدْتُ لَهُ حَتّى اَمْكَنَتْنى مِنْهُ غرّة» يعنى او

فرمانى را از جانب خود به قتل يهود و اجلاى ايشان كه موجب اعزاز مسلمانان و اذلال يهود است، و يا امر به اظهار اسرار منافقان و قتل ايشان. فَيُصْبِحُوا عَلى‌

بچشاند ايشان را عذابى سخت چون قتل و جلاى وطن و ضرب و جزيه. در منهج- بعد از سليمان عليه السّلام بر وجه تخليه بخت النصر بابلى به قتل و سبى و تخريب بلاد ايشان،

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) وَ لا اللّه النّفْس أَوْلاَدَکُم الّتِي کَان حَرّم إِمْلاَق نَحْن مِن إِلاّ إِن مَن أَنْفُسَکُم الصّيْد مِنْکُم يُوسُف

قيامت پرسيده شود كه بچه گناه كشته شده و اين براى ملامت و اتمام حجت بر مرتكب قتل است كه مجازات شود و در مجمع از صادقين عليهما السّلام نقل نموده كه مودّة بفتح

قيامت پرسيده شود كه بچه گناه كشته شده و اين براى ملامت و اتمام حجت بر مرتكب قتل است كه مجازات شود و در مجمع از صادقين عليهما السّلام نقل نموده كه مودّة بفتح

خشكى و از بحر درياست و ظهور فساد در آن دو عبارت است از نا امنى، سيل‏ها و قتل و غارتها و امثال اينها. اعمّ از طبيعى و غير طبيعى. و از مسلّميّات قرآن است

زمان فتح بطوريكه مطلع نشوند اهل آن از ورود ايشان مگر صبح روز فتح مسلمين و قتل مشركين و اسارت و ذلّت آنها چنانچه در تواريخ ذكر شده است و بعضى فسوف يبصرون

رحم ذکر حقق عند او ام غفر بعد صلح سمع وقى يدى لما امر يا نصر هو لعل بل حتى قتل سمو حسب امم زيد خلد صوب دخل

تفسير خداوند متعال بنى اسرائيل را كه سالهاى متمادى بعذاب رقيّت و اسارت و قتل و اعمال شافّه از قبل فرعون و اتباعش گرفتار بودند بتوسط حضرت موسى نجات داد

دروغ، كلمه‌ «قُتِلَ» را يكبار به كار برده است: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ» «1» كشته باد انسان (بى ايمان) كه تا اين حد كفر مى‌ورزد. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»

مى‌شمرد از جمله: ياس از رحمت خدا، نسبت دروغ به خدا و رسول، جلد 8 - صفحه 410 قتل، نسبت ناروا به زن شوهردار، فرار از جنگ، عاق والدين، قطع رحم، سِحر، زنا، لواط،

ابلق البدن و سرخ روى بود. پدران نه گانه به معاينه اين، حسرت مى‌خوردند به قتل اولاد خود، و بغض آنها ساعت به ساعت به صالح زيادتر مى‌شد. پس با هم متعهد شده

جدا شدن موسى وخضر (ع ) موسى (ع ) را بهتاءويل اعمال خود (سوراخ كردن كشتى ، قتل نوجوان وبناى ديوار) بحثى تاريخى در دوفصل ۱ - داستان موسى وخضر در قرآن ۲ -

از عمر خود بنعمت ما پرورش يافتى و در ميان ما زندگى كردى تا آنخطاى بزرگ كه قتل يكنفر از ما بود از تو سر زد و فرار كردى رفتى و كفران نعمت ما را نمودى حال

اين جرئت مكن كه مدينه مهاجر پيغمبر آخر الزمان است، معرفى حضرت را نمودند از قتل آنها گذشت و به دست دو حبر مسلمان شد. با جمعى اهل كتاب متوجه يمن، بين راه عده

او گمان كرد ايشان به قصد قتل او آمدند، برگشت خدمت حضرت آمد، عرض كرد: بنى مصطلق طريق ارتداد پيش گرفته زكات ندادند و قصد قتل من نمودند. حضرت غضبناك شدند،

آنها درآريم به هلاكت پسينيان را كه نظير ايشانند مانند آنها كه قحط و غلا و قتل وارد ساختيم، يا قوم لوط و شعيب و جلد 13 - صفحه 432 موسى در عقب اقوام سلف معذب

قيامت پرسيده شود كه بچه گناه كشته شده و اين براى ملامت و اتمام حجت بر مرتكب قتل است كه مجازات شود و در مجمع از صادقين عليهما السّلام نقل نموده كه مودّة بفتح

زمان فتح بطوريكه مطلع نشوند اهل آن از ورود ايشان مگر صبح روز فتح مسلمين و قتل مشركين و اسارت و ذلّت آنها چنانچه در تواريخ ذكر شده است و بعضى فسوف يبصرون

خشكى و از بحر درياست و ظهور فساد در آن دو عبارت است از نا امنى، سيل‏ها و قتل و غارتها و امثال اينها. اعمّ از طبيعى و غير طبيعى. و از مسلّميّات قرآن است

ناگهانى كشته بود و چون وارد شد بر كعب بن اشرف كه رياست بر آنها داشت او قصد نمود قتل حضرت و همراهانش را و جبرئيل او را آگاه نمود و حضرت برخاست و مراجعت فرمود و

بنى‌امیه تا روز معینى مهلت داده شده بودند و اما بنى‌مغیرة در روز جنگ بدر به قتل رسیدند. در صورتى که خداوند به این طائفه نعمت نبوت را به وجود رسول خدا صلى

از عمر خود بنعمت ما پرورش يافتى و در ميان ما زندگى كردى تا آنخطاى بزرگ كه قتل يكنفر از ما بود از تو سر زد و فرار كردى رفتى و كفران نعمت ما را نمودى حال

از عمر خود بنعمت ما پرورش يافتى و در ميان ما زندگى كردى تا آنخطاى بزرگ كه قتل يكنفر از ما بود از تو سر زد و فرار كردى رفتى و كفران نعمت ما را نمودى حال

جدا شدن موسى وخضر (ع ) موسى (ع ) را بهتاءويل اعمال خود (سوراخ كردن كشتى ، قتل نوجوان وبناى ديوار) بحثى تاريخى در دوفصل ۱ - داستان موسى وخضر در قرآن ۲ -

دروغ، كلمه‌ «قُتِلَ» را يكبار به كار برده است: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ» «1» كشته باد انسان (بى ايمان) كه تا اين حد كفر مى‌ورزد. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»

زمینه آشنایى با راه خدا و آسان بودن سلوک آن، نعمتى سزاوار شکرگزارى است. (قتل الإنسن ما أکفره ... ثمّ السبیل یسّره) چنانچه کفر در «ما أکفره» به معناى کفران

مرگ براى انسان و دفن اموات، دو نعمت از جانب خداوند و سزوار شکرگزارى است. (قتل الإنسن ماأکفره ... ثمّ أماته فأقبره) برداشت یادشده، بر این اساس است که کفر

كافر و ناسپاس مورد لعن خداست. «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ» 2- در شيوه تبليغ گاهى بايد براى گروهى تند سخن گفت. «قُتِلَ الْإِنْسانُ» 3- به آفرينش خود

ما غالب و مستولى نبوديم بر شما و نمى‌توانستيم شما را بكشيم، يعنى قدرت بر قتل شما داشتيم، اما دست باز كشيده، شما را باقى گذارديم. وَ نَمْنَعْكُمْ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ‌:

دروغ، كلمه‌ «قُتِلَ» را يكبار به كار برده است: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ» «1» كشته باد انسان (بى ايمان) كه تا اين حد كفر مى‌ورزد. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»

این کلمه طوع‌ (۱۲۹ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) الظّالِمِين لَه جَزَاء نَفْسُه ذٰلِک قَتْل مِن وَ أَخِيه النّار فَقَتَلَه أَصْحَاب فَأَصْبَح فَتَکُون الْخَاسِرِين در

(۲۶۴۹ بار) يدى‌ (۱۲۰ بار) مُطَهّرَة کِرَام سَفَرَة مُکَرّمَة مَرْفُوعَة قُتِل صُحُف بَرَرَة ذَکَرَه الْإِنْسَان فِي مَا أَکْفَرَه در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه سفر (۱۲ بار) کِرَام بَرَرَة قُتِل بِأَيْدِي مُطَهّرَة الْإِنْسَان مَرْفُوعَة مُکَرّمَة صُحُف مَا أَکْفَرَه فِي در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) مُتَحَرّفا أَو إِلاّ مُتَحَيّزا دُبُرَه إِلَى يَوْمَئِذ فِئَة يُوَلّهِم فَقَد مَن بَاء الْأَدْبَار بِغَضَب

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) وَ اللّه فَلَم الْمَصِير لٰکِن بِئْس جَهَنّم قَتَلَهُم مَأْوَاه مَا رَمَيْت إِذ در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) وَ رَمَيْت اللّه لٰکِن مَا تَقْتُلُوهُم إِذ الْمَصِير فَلَم بِئْس رَمَى در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) لاَتّبَعْنَاکُم نَعْلَم هُم لَو قَالُوا لِلْکُفْر يَوْمَئِذ ادْفَعُوا أَقْرَب أَو مِنْهُم اللّه لِلْإِيمَان سَبِيل يَقُولُون

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) وَ مَقَاعِد إِذ الْمُؤْمِنِين اللّه تُبَوّئ سَمِيع أَهْلِک عَلِيم مِن هَمّت غَدَوْت طَائِفَتَان مِنْکُم

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) وَ الْأَنْبِيَاء اللّه بِغَيْر بِآيَات حَق کُفْرِهِم قَوْلِهِم مِيثَاقَهُم قُلُوبُنَا نَقْضِهِم غُلْف

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) نا (۱۱۸۲ بار) قَوْلِهِم مَرْيَم وَ الْمَسِيح إِنّا عِيسَى ابْن عَظِيما بُهْتَانا رَسُول اللّه عَلَى مَا قَتَلُوه در حال

آیات شامل این کلمه افک‌ (۲۷ بار) قُتِل الْخَرّاصُون الّذِين مَن عَنْه هُم فِي يُؤْفَک مُخْتَلِف قَوْل غَمْرَة سَاهُون لَفِي إِنّکُم در حال بارگیری...

کفر (۵۲۴ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) مِن خَلَقَه مَا أَي الْإِنْسَان شَيْء بَرَرَة قُتِل نُطْفَة سَفَرَة کِرَام بِأَيْدِي در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه ف‌ (۲۹۹۹ بار) قتل‌ (۱۷۰ بار) إِلاّ اللّه قَلِيلا فِي الشّيْطَان سَبِيل وَ لاَتّبَعْتُم لا رَحْمَتُه تُکَلّف عَلَيْکُم نَفْسَک حَرّض

آیات شامل این کلمه ظلم‌ (۳۱۵ بار) فَقَد قُتِل جَعَلْنَا مَن وَ لِوَلِيّه سُلْطَانا بِالْحَق فَلا إِلاّ يُسْرِف اللّه فِي حَرّم الْقَتْل الّتِي إِنّه النّفْس

إِنّه لِوَلِيّه کَان وَ جَعَلْنَا مَنْصُورا فَقَد لا مَظْلُوما تَقْرَبُوا قُتِل مَن در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) سُنّة تَقْتِيلا وَ أُخِذُوا اللّه فِي ثُقِفُوا الّذِين أَيْنَمَا مَلْعُونِين خَلَوْا قَلِيلا مِن إِلاّ قَبْل فِيهَا در

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) وَ سُنّة قُتّلُوا اللّه فِي الّذِين أُخِذُوا خَلَوْا ثُقِفُوا مِن أَيْنَمَا قَلِيلا مَلْعُونِين قَبْل إِلاّ در حال بارگیری

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) لا وَ أَوْلاَدَهُن يَزْنِين يَأْتِين بِبُهْتَان يَسْرِقْن يَفْتَرِينَه بَيْن أَيْدِيهِن شَيْئا در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) لا وَ عَسَى لَک أَن يَنْفَعَنَا لِي أَو عَيْن نَتّخِذَه قُرّة وَلَدا فِرْعَوْن هُم امْرَأَة قَالَت در حال

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) ک‌ (۱۴۷۸ بار) أَو وَ يُخْرِجُوک يَمْکُر لِيُثْبِتُوک کَفَرُوا يَمْکُرُون الّذِين بِک اللّه إِذ در حال بارگیری...

إِلاّ إِذَا قَضَى خَطَأ عَلَيْهِم اللّه مَغْفِرَة لَکُم جَعَلْنَا مَن لَهُم قَتَل رَسُولُه أَمْرا در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) وَ مَا اللّه يَقِينا بَل رَفَعَه صَلَبُوه الظّن إِلَيْه اتّبَاع رَسُول لٰکِن مَرْيَم إِلاّ عِلْم کَان لَهُم

آیات شامل این کلمه فسد (۵۰ بار) وَ الْأَرْض فِي قَتَل أَو کَبِير الّذِين نَفْس آمَنُوا بِغَيْر فَکَأَنّمَا نَفْسا مَن فِتْنَة تَکُن النّاس هَاجَرُوا تَفْعَلُوه

لَقَد الذّکَر أَبْکَى جَاءَتْهُم الْأُنْثَى رُسُلُنَا أَضْحَک بِالْبَيّنَات قَتَل ثُم إِن الْأَرْض در حال بارگیری...

شَرَاب قَوْل عَنْه سُود الْأَنْعَام النّاس بُطُونِهَا کَذٰلِک لَفِي فِيه مَن قُتِل أُفِک الْحُبُک إِنّکُم الدّوَاب إِنّمَا غَرَابِيب شِفَاء بِيض يَخْرُج يَخْشَى

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) ن‌ (۲۳۵ بار) ى‌ (۱۰۴۴ بار) تُرِيد أَن کَمَا قَتَلْت نَفْسا أَ مُوسَى بِالْأَمْس يَا إِن قَال لَهُمَا إِلاّ عَدُوّ تَکُون

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) ک‌ (۱۴۷۸ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) فَاخْرُج بِک إِنّي يَأْتَمِرُون لَک الْمَلَأ إِن مِن فَخَرَج مُوسَى النّاصِحِين مِنْهَا يَا

كافر و ناسپاس مورد لعن خداست. «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ» 2- در شيوه تبليغ گاهى بايد براى گروهى تند سخن گفت. «قُتِلَ الْإِنْسانُ» 3- به آفرينش خود

آیات شامل این کلمه نفس‌ (۲۹۸ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) وَ مِن لَه بِه قَتْل نَحْن تُوَسْوِس أَخِيه الظّالِمِين فَطَوّعَت مَا جَزَاء أَقْرَب فَقَتَلَه نَعْلَم

کِرَام فِي مَوْضُوعَة إِنْشَاء ذَکَرَه فَجَعَلْنَاهُن نَمَارِق عَيْن شَاء قُتِل أَبْکَارا بَرَرَة عُرُبا مَصْفُوفَة لاَغِيَة فَمَن مَقْطُوعَة در حال بارگیری

این کلمه ف‌ (۲۹۹۹ بار) کان‌ (۴۰ بار) ما (۲۶۲۲ بار) وَ النّاس مَن جَمِيعا قَتَل أَحْيَاهَا الْأَرْض أَحْيَا أَو بِاللّه خَرّ فِي مِن يُشْرِک السّمَاء بِه

النّاس جَمِيعا إِن لَمُحْيِي مَن الّذِي الْمَوْتَى أَحْيَا إِنّه رَبَت عَلَى قَتَل کُل اهْتَزّت شَيْء الْمَاء لَقَد الْأَرْض جَاءَتْهُم قَدِير عَلَيْهَا رُسُلُنَا

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) وَ حَيْث لا ثَقِفْتُمُوهُم فَخُذُوهُم اللّه الْمُعْتَدِين وَجَدْتُمُوهُم يُحِب تَوَلّوْا أَيْدِيَهُم فَإِن

لَنَقُولَن ثُم شَهِدْنَا فَلا فَقَد مَهْلِک مَظْلُوما أَهْلَه يُسْرِف أَهْلِه قُتِل فِي الْقَتْل لَنُبَيّتَنّه مَن إِنّا بِاللّه إِنّه بِالْحَق لَصَادِقُون تَقَاسَمُوا

قيامت پرسيده شود كه بچه گناه كشته شده و اين براى ملامت و اتمام حجت بر مرتكب قتل است كه مجازات شود و در مجمع از صادقين عليهما السّلام نقل نموده كه مودّة بفتح

تفسير خداوند متعال بنى اسرائيل را كه سالهاى متمادى بعذاب رقيّت و اسارت و قتل و اعمال شافّه از قبل فرعون و اتباعش گرفتار بودند بتوسط حضرت موسى نجات داد

همان گونه رفتار کرد. یعنی: مؤمنان مشرِق زمین را رها کرد و کافران آنجا را به قتل رساند، همان گونه که در حق مردمان مغرب زمین چنین کرده بود. یا این که: این چنین

تفسير خداوند متعال بنى اسرائيل را كه سالهاى متمادى بعذاب رقيّت و اسارت و قتل و اعمال شافّه از قبل فرعون و اتباعش گرفتار بودند بتوسط حضرت موسى نجات داد

تفسير خداوند متعال بنى اسرائيل را كه سالهاى متمادى بعذاب رقيّت و اسارت و قتل و اعمال شافّه از قبل فرعون و اتباعش گرفتار بودند بتوسط حضرت موسى نجات داد

تفسير خداوند متعال بنى اسرائيل را كه سالهاى متمادى بعذاب رقيّت و اسارت و قتل و اعمال شافّه از قبل فرعون و اتباعش گرفتار بودند بتوسط حضرت موسى نجات داد

وقى طين عرف عند الذين شطء ابراهيم شىء نور وفى ى عيسى ا تبع نهى نعم لو اله قتل وعظ ازر عهد وعد وله هىء حجج جنن قد وجد فرق ليس جىء لا رئف قفو عن طير کهل نا

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) وَ مِن فِي اللّه إِلاّ مَا فِيکُم لَقَد قَلِيلا بَعْد کُلاّ قُتِلُوا سَبِيلِي لَأُکَفّرَن کَان کَانُوا وَعَد أُوذُوا

دروغ، كلمه‌ «قُتِلَ» را يكبار به كار برده است: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ» «1» كشته باد انسان (بى ايمان) كه تا اين حد كفر مى‌ورزد. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»

دروغ، كلمه‌ «قُتِلَ» را يكبار به كار برده است: «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ» «1» كشته باد انسان (بى ايمان) كه تا اين حد كفر مى‌ورزد. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) فِي اللّه وَ سَبِيل الّذِين مِن کَفَرُوا آمَنُوا آخَرُون مَا الْجَنّة إِن لَهُم يُحِب سَبِيلِه نَصِيرا بِأَن الطّاغُوت

آیات شامل این کلمه ف‌ (۲۹۹۹ بار) قتل‌ (۱۷۰ بار) فِي الشّيْطَان دِينِکُم الطّاغُوت الْأُخْرَى الّتِي أَوْلِيَاء أَئِمّة سَبِيل وَ عَلَى تَبْغِي الْکُفْر

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) کم‌ (۲۲۹۱ بار) وَ لا کَافّة اللّه فِي مِن إِن قَاتِلُوا کَمَا يَفْقَهُون حَتّى يَزَالُون الّذِين جَمِيعا يَرُدّوکُم الّه

إِن بَل يَضُرّ أَهْلِيهِم کَانَت مِن هُو انْقَلَبْتُم تَعْمَلُون لِنَعْلَم قُتِل أَبَدا لَکَبِيرَة حَسِير تَرَى أُوتِي شَيْئا بِمَا عَلَيْهَا هَل لَقَد أَو

عَدَدا هُو الْإِنْسَان کَفَرُوا خَلَقَک لِمَا الْکَرِيم کَلاّ لَبِثُوا الّذِي قُتِل رَکّبَک سِنِين بَرَرَة عِبَادِه کِرَام اللّه بَل الْکَهْف نَحْن أَمَدا قَال

مِن الْأَرْض لِيُرِيَه أَخِيه فَأَصْبَح کَيْف فَقَتَلَه يُوَارِي سَوْأَة قَتْل قَال در حال بارگیری...

و حيران بودند و البته اين اشخاص در دنيا بعذاب ناگوار مكافات دنيوى از قبيل قتل و غارت و اسارت در جنگهاى با مسلمانان از قبيل بدر و غيره دچار ميشوند و در آخرت

مذكوره در آيه از شرك بخدا و سرقت و زنا و قتل اولاد بعموم خود باقى است و اختصاص بسرقت از مال مرد و سقط جنين يا قتل دختر كه بعضى از مفسّرين احتمال داده‌اند

هَاجَرْن حَتّى لِلنّبِي هُو مُؤْمِنا شَهْرَيْن مَا إِلاّ الْمُشْرِکَات اللاّتِي قَتَل رَسُولُه لَو أَرَاد أَمْرا عَظِيما خَالاَتِک بَيْنَکُم أَعْجَبَتْکُم تَنْکِحُوا

آیات شامل این کلمه قتل‌ (۱۷۰ بار) وَ الّذِين اللّه فِي سَبِيل لا إِن کَافّة مِن يُقَاتِلُونَکُم عَلِيم حَکِيم النّاس تَعَالَوْا الْمُشْرِکِين آمَنُوا يَشْکُرُون

کَيْد هُم مِنْهَا کَان مَع يَهْدِي وَصّاکُم أَمّا بِالْأَنْف فَأُولٰئِک بِه قُتِل يَدْعُون يَزْنُون ظَهَر مَظْلُوما غَفُور لَعَلّکُم الْأُذُن در حال بارگیری

آیات شامل این کلمه امن‌ (۸۷۹ بار) وَ مَن کَان خَطَأ يَقْتُل لا إِلاّ قَتَل لِمَن اللّه فَتَحْرِير أَن تَبْتَغُون مُتَعَمّدا بَيْتِي يَأْتِه قَد لَسْت فِيهَا

أُحِيط الْخَاسِرِين النّادِمِين نَبَات سَوْأَة أَخِيه تَذْرُوه الْمَدِينَة قَتْل الرّيَاح بِه طَلَبا أَجْل خَائِفا فَأُوَارِي مَا غُرَابا فَاخْتَلَط يَتَرَقّب

و برکات آنها به دیگران مى رسد به آنها «بارّ» گفته شده است. برر (۳۲ بار) قُتِل الْإِنْسَان سَفَرَة کِرَام بِأَيْدِي مُطَهّرَة مَا مِن مُکَرّمَة أَکْفَرَه

يَخْتَلِفُون عَقِيم أَعْلَم قَال زُلْفَى الْمُلْک لِحُکْمِه أَيّهَا هُدًى قَتَل ذٰلِکُم حُرُم أَنْزَلْنَا أَنْفَقُوا يَأْذَن إِلَيْک عَلِيم کَفّارَة فِيهَا

عَلَيْهَا الْمَوْعُود ذِرَاعَيْه مَشْهُود يُخْلَق آوَيْنَاهُمَا تَوَدّون مَعِين قُتِل فَأَنْبَتْنَا سُکَارَى در حال بارگیری...

تعبیر، اشاره به پاکى آنها از هر گونه گناه مى باشد. کرم‌ (۴۷ بار) سَفَرَة قُتِل بَرَرَة مُطَهّرَة بِأَيْدِي مَرْفُوعَة الْإِنْسَان مُکَرّمَة مَا صُحُف مِن

تَشَابَهَت حَتّى عَلَى ظَلَمُوا مِنْکُم مُتَعَمّدا الْغُرَاب أَصْحَابِهِم قَتَل ذَهَبَت لَيْت أَنْزَل جَاءَتْهُم إِنّمَا أَصَاب أَنّکُم فَاللّه أَنْذَرْتُکُم

تصمیم گرفتن براى اجراى آن نقشه شوم است. قدر (۱۳۲ بار) وَ ثُم کَيْف قَدّر قُتِل الّذِي فَقُتِل فِيهَا فِي نَظَر فَکّر إِنّه صَعُودا فَهَدَى أَقْوَاتَهَا

فقال: أنت على بن الحسین؟ قال: نعم ، قال: أبوک الذى قتل المؤمنین؟ ... فقال: ویلک کیف قطعت على أبى أنه قتل المؤمنین ؟ قال: قوله: إخواننا قد بغوا علینا فقاتلناهم

بنظر حقير مراد همان انتقامات الهى و عذابهاى دنيوى است كه بآنها واصل شد از قتل و اسارت و ذلّت و غيرها بقرينه آيات سابقه و اينكه اخيرا فرموده آيا از اين‌

«2» و «بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ» «3» كسى كه مرتكب لواط شود، مجازاتش قتل است. اين عمل به قدرى زشت است كه حتّى اگر كسى با حيوانى آميزش جنسى انجام دهد،

جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند

حضرت الياس هر چند آنها را موعظه نمود فايده نبخشيد. آن حضرت را اهانت و تهديد قتل نمودند، طغيان و فساد آنها زيادتر شد. حق تعالى سوگند به ذات مقدس خود ياد كرد

بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع

بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع

زمان فتح بطوريكه مطلع نشوند اهل آن از ورود ايشان مگر صبح روز فتح مسلمين و قتل مشركين و اسارت و ذلّت آنها چنانچه در تواريخ ذكر شده است و بعضى فسوف يبصرون

و حيران بودند و البته اين اشخاص در دنيا بعذاب ناگوار مكافات دنيوى از قبيل قتل و غارت و اسارت در جنگهاى با مسلمانان از قبيل بدر و غيره دچار ميشوند و در آخرت

كرد. پس چنان تيغ بر فرقش زد كه مغزش پاشيده، بر زمين افتاد. حضرت پيغمبر از قتل او خوشحال، تكبير گفت. مسلمانان تكبير گفتند. برادر طلحه، علم را برداشت، حضرت

به حكم پيغمبر او، اگرچه اظهار اسلام كند، اما به حسب حقيقت، كافر و مستوجب قتل است. ملخص معنى آنكه: چون ارسال رسل براى اطاعت كردن اوامر ايشان است، پس كسى

إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ «25» چون از او اين كلام شنيدند به قصد قتل او برخاستند، و او توجه به رسولان نمود گفت: إِنِّي آمَنْتُ بِرَبِّكُمْ‌: بدرستى

بنظر حقير مراد همان انتقامات الهى و عذابهاى دنيوى است كه بآنها واصل شد از قتل و اسارت و ذلّت و غيرها بقرينه آيات سابقه و اينكه اخيرا فرموده آيا از اين‌

بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

همیشه نخواهد بود كه ما در حال اسلام آوردن بعضى از ما بعضى دیگر را كشته و به قتل برسانیم سپس بقیه آیه ۶۵ و نیز آیات ۶۶ و ۶۷ نازل گردید. Tabber requires Javascript

تفسير خداوند متعال بنى اسرائيل را كه سالهاى متمادى بعذاب رقيّت و اسارت و قتل و اعمال شافّه از قبل فرعون و اتباعش گرفتار بودند بتوسط حضرت موسى نجات داد

شود ملعون است. آنگاه اصرار دارند كه عيسى «عليه‏السلام» به دار آويخته شد و قتل او با آن وضع كفّاره گناهان است. و آن حضرت فديه گناهان بشر است. پولس در رساله

الله الها آخر)) با توجه به عقيدهمشركان درباره عبادت خدا توجيه مخلد مرتكبين قتل ، زنا و ربا در عذاب وجوهى كه در معناى تبديل سيئات به حسنات (فاولئكيبدل الله

جدا شدن موسى وخضر (ع ) موسى (ع ) را بهتاءويل اعمال خود (سوراخ كردن كشتى ، قتل نوجوان وبناى ديوار) بحثى تاريخى در دوفصل ۱ - داستان موسى وخضر در قرآن ۲ -

فَهَزَمُوهُم بِإِذْن أَمْرِنَا صَبْرا ثَوَاب فِي عَلَيْنَا الدّنْيَا إِسْرَافَنَا قَتَل أَفْرِغ رَبّنَا قَالُوا ذُنُوبَنَا در حال بارگیری...

بنظر حقير مراد همان انتقامات الهى و عذابهاى دنيوى است كه بآنها واصل شد از قتل و اسارت و ذلّت و غيرها بقرينه آيات سابقه و اينكه اخيرا فرموده آيا از اين‌

بنظر حقير مراد همان انتقامات الهى و عذابهاى دنيوى است كه بآنها واصل شد از قتل و اسارت و ذلّت و غيرها بقرينه آيات سابقه و اينكه اخيرا فرموده آيا از اين‌

فرمود و اجنّه و شياطين براى آنكه مبادا او بماند و جاى پدر خود را بگيرد در صدد قتل او برآمدند و حضرت سليمان ترسيد و آن طفل را با بر سپرد كه نگهدارى كند و روزى

الله الها آخر)) با توجه به عقيدهمشركان درباره عبادت خدا توجيه مخلد مرتكبين قتل ، زنا و ربا در عذاب وجوهى كه در معناى تبديل سيئات به حسنات (فاولئكيبدل الله

جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند

به خداوند است. (فلینظر الإنسن إلى طعامه) فرمان به دقت در طعام (به قرینه «قتل الإنسان ما أکفره» در آیات پیشین - ارائه رهنمودى براى ایمان به خدا و کنار نهادن

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

فرمود و اجنّه و شياطين براى آنكه مبادا او بماند و جاى پدر خود را بگيرد در صدد قتل او برآمدند و حضرت سليمان ترسيد و آن طفل را با بر سپرد كه نگهدارى كند و روزى

بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع

بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع

بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع

بِالْعَذابِ‌: تا وقتى كه گرفتيم منعمان و رؤساى ايشان را به عذاب گرسنگى يا قتل يا عذاب آخرت. ابن عباس گفته: عذاب شمشير بوده در روز بدر. نزد جمعى مراد قحط

بطحاء هستم و کسى هستم که هم عزیزم و هم کریم ولى خداوند او را در جنگ بدر به قتل رسانید و خوار گردانید و این آیه درباره او نازل شد.

ايشان نيز انتظار كشندگانند آن را كه غلبه نمايند بر تو و حوادث زمان از موت و قتل به تو برسد تا از تو استراحت يابند، و لكن (الحقّ يعلو و لا يعلى عليه) نصرت

تفسير خداوند متعال بنى اسرائيل را كه سالهاى متمادى بعذاب رقيّت و اسارت و قتل و اعمال شافّه از قبل فرعون و اتباعش گرفتار بودند بتوسط حضرت موسى نجات داد

جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند

كراهت مرا در اين امر. پس چون مخير شدم بين قبول ولايت و كشته شدن، قبول را بر قتل اختيار كردم. واى بر مردم، آيا ندانستند كه يوسف نبى و رسول بود چون ضرورت او

اسرائيل نكته ها ۱ پرسشهاى فراوان و بيجا ۲ اين همه اوصاف براى چه بود ؟ ۳ انگيزه قتل چه بود؟ ۴ نكات آموزنده اين داستان «74» ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ

زبر الحديد، انّ زبر الحديد اذا دخل النّار تغيّر، و انّ المؤمن لو قتل ثمّ نشر ثمّ قتل لم يتغيّر قلبه. «1» فرمود: مؤمن سخت‌تر است از پاره آهن، بدرستى كه

قریش می‌کنى با من نیز همان رفتار را انجام بده. اگر آن‌ها را به قتل می‌رسانى مرا نیز به قتل برسان و اگر از آن‌ها فدیه می‌گیرى از من هم بگیر و اگر آن‌ها را

گوناگون مفسّران درباره مراد از «شاهد و مشهود» اقوال از «أصحاب الأخدود» و معناى «قُتل أصحاب الأخدود» تهديد شكنجه كنندگان مؤمنين و مؤمنات به عذاب جهنّم و عذاب حريق

فِتْنَتَکُم فِرْعَوْن قَال قَالَت قَالُوا قَبْلِهِم قَلِيلا قَوْل قَوْم قَوْما قُتِل قِيل قِيَام لَحَق لَصَادِق لَعَلّکُم لَفِي لَمُوسِعُون لَوَاقِع لِلسّائِل

نكرده است. امام رضا عليه السلام گناهان كبيره را بدين صورت فهرست كرده‌اند: قتل نفس، زنا، سرقت، شراب‌خوارى، نارضايتى و عاق والدين، فرار از ميدان جنگ، تصرّف

[بقره:197]. 5- ماء تعجب مانند [بقره:175]. چه صبورشان كرده به آتش و مثل «قُتِلَ الْاِنْسانُ ما اَكْفَرَهُ» به قولى آن در آيه اول به معنى استفهام است. موارد

بنظر حقير مراد همان انتقامات الهى و عذابهاى دنيوى است كه بآنها واصل شد از قتل و اسارت و ذلّت و غيرها بقرينه آيات سابقه و اينكه اخيرا فرموده آيا از اين‌

شما متفرّق. ب: اگر نسبت به مسلمانانِ در فشار بى‌اعتنايى كنيد، ممكن است آنان قتل عام شده، يا از اسلام برگردند. ج: اگر قراردادهاى بين‌المللى با كفّار را رعايت

جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند

بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع

همیشه نخواهد بود كه ما در حال اسلام آوردن بعضى از ما بعضى دیگر را كشته و به قتل برسانیم سپس بقیه آیه ۶۵ و نیز آیات ۶۶ و ۶۷ نازل گردید. Tabber requires Javascript

تفسير خداوند متعال بنى اسرائيل را كه سالهاى متمادى بعذاب رقيّت و اسارت و قتل و اعمال شافّه از قبل فرعون و اتباعش گرفتار بودند بتوسط حضرت موسى نجات داد

است و محبت تو را در دلها جا دادم مخصوصا در دل فرعون و زنش تا از خطر مرگ و قتل نجات يابى و در برابر نظر و تحت مراقبت من پرورش يابى بدست دشمن تو و من و اين

اللَّهَ مِنْ قَبْلُ‌: عهد نمودند خدا را پيش از اين روز كه در جنگ احد به جهت قتل، قصد فرار كرده بودند، بعد از آن نادم گشته عهد و پيمان نمودند كه هرگز، لا يُوَلُّونَ

خداوند بر عذاب پیشینیان، دلیل توانمندى او بر اعاده آن براى نسل هاى آینده بشر* (قتل أصحب الأُخدود ... إنّه هو یبدىء و یعید) مفاد آیه شریفه - به قرینه تهدید بودن

هدايت و طريق سعادت واصل نگردند و ما قبلا آنها را معذب بعذاب گرسنگى و ترس و قتل نموديم چنانچه قمّى ره فرموده و آنها فروتنى و تذلّل و جلد 3 صفحه 649 خضوع ننمودند

جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند

را بپذيرد و او در لشكر كشى خود پيروز شد «فَهَزَمُوهُمْ بِاِذْنِ اللّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ». ل قول کون ملک کم فصل ب لما انن جند وله اله الله ف امن اننى

اجتماعى زنا، در يكى از سخنان حضرت رضا عليه السلام چنين عنوان شده است: 1- ارتكاب قتل به واسطه‌ى سقط جنين. بر هم خوردن نظام خانوادگى و خويشاوندى. 3- ترك تربيت فرزندان

خطاء مقابل‌ عمد ‌که‌ ‌در‌ باب‌ قتل‌ عنوان‌ دارند قتل‌ عمد و قتل‌ خطاء و شبه‌ عمد و شبه‌ خطاء ‌که‌ ميفرمايد وَ مَن‌ قَتَل‌َ مُؤمِناً خَطَأً فَتَحرِيرُ رَقَبَةٍ

الْأَوْثَان دُعُوا الْأَمْر أُفِک تُؤْمِنُوا يَمْتَرُون الشّمَال سِحْر حَيّا خَيْر قُتِل کُنْتُم مُشْرِکِين السّمَاء أَدْرَاک عَلَيْهِم تَعْمَلُون أُولٰئِک زَوْجِهَا

جدا شدن موسى وخضر (ع ) موسى (ع ) را بهتاءويل اعمال خود (سوراخ كردن كشتى ، قتل نوجوان وبناى ديوار) بحثى تاريخى در دوفصل ۱ - داستان موسى وخضر در قرآن ۲ -

نمودند و در نتيجه تصميم بعقر ناقه گرفتند و از ميان خودشان داوطلب خواستند براى قتل ناقه با اجر معيّنى و مرد احمر اشقر ازرق مشئوم حرامزاده كه پدرش معلوم نبود

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

اين بت‌پرستان بى‌انصاف مكه نديدند كه ما حرم را محترم و اهل آنرا مأمون از قتل و غارت و تعدّى و اسارت فرموديم با آنكه از اطراف و جوانب آن مردم يكديگر را

اين بت‌پرستان بى‌انصاف مكه نديدند كه ما حرم را محترم و اهل آنرا مأمون از قتل و غارت و تعدّى و اسارت فرموديم با آنكه از اطراف و جوانب آن مردم يكديگر را

الله الها آخر)) با توجه به عقيدهمشركان درباره عبادت خدا توجيه مخلد مرتكبين قتل ، زنا و ربا در عذاب وجوهى كه در معناى تبديل سيئات به حسنات (فاولئكيبدل الله

جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع

را، فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ‌: پس فرا گرفت ايشان را عذاب، يعنى قحط و ترس، يا قتل روز بدر. وَ هُمْ ظالِمُونَ‌: و حال آنكه ايشان ستمكاران بودند بر نفس خود به

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

جدا شدن موسى وخضر (ع ) موسى (ع ) را بهتاءويل اعمال خود (سوراخ كردن كشتى ، قتل نوجوان وبناى ديوار) بحثى تاريخى در دوفصل ۱ - داستان موسى وخضر در قرآن ۲ -

آیه مورد بحث در پى آیات مربوط به جنگ بدر، کافرانى هستند که در آن نبرد به قتل رسیدند. ۶- فرشتگان مرگ انسانهاى مؤمن و کافر را از یکدیگر تمییز مى دهند و به

است و محبت تو را در دلها جا دادم مخصوصا در دل فرعون و زنش تا از خطر مرگ و قتل نجات يابى و در برابر نظر و تحت مراقبت من پرورش يابى بدست دشمن تو و من و اين

است و محبت تو را در دلها جا دادم مخصوصا در دل فرعون و زنش تا از خطر مرگ و قتل نجات يابى و در برابر نظر و تحت مراقبت من پرورش يابى بدست دشمن تو و من و اين

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند

أَعْقَابِکُم يَتّبِع سَيَجْزِي لَکُم جَار الّذِين لِنَعْلَم انْقَلَبْتُم أَرَى مَا قُتِل الشّاکِرِين هَدَى لا عَلَيْهَا أَو در حال بارگیری...

زكوة را ندادى و خواستى فرستاده مرا بكشى؟! «مَنَعْتَ الزَّكوةَ وَ اَرَدْتَ قَتْلَ رَسُولى»؟ گفت: نه به خدائيكه تو را به حق فرستاده نه من او را ديده‏ام و نه

زكوة را ندادى و خواستى فرستاده مرا بكشى؟! «مَنَعْتَ الزَّكوةَ وَ اَرَدْتَ قَتْلَ رَسُولى»؟ گفت: نه به خدائيكه تو را به حق فرستاده نه من او را ديده‏ام و نه

اينجا مقابل‌ عمد نيست‌ ‌که‌ اشتباه‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ ‌در‌ باب‌ قتل‌ عنوان‌ دارند قتل‌ عمد و قتل‌ خطاء و شبه‌ عمد و شبه‌ خطاء بلكه‌ مراد تجاوز ‌از‌ حدّ ‌خود‌

wrongdoing while they know. ترتیل: ترجمه: «فَاحِشَةً»: گناه کبیره، مانند زنا و قتل. «وَهُمْ یَعْلَمُونَ»: آنان قبح کارشان را می‌دانند. آنان می‌دانند که خداوند

ضربه به جسم انتقام مى‌گيرند. فَلَأُقَطِّعَنَ‌ ... غافل از آنكه با شكنجه و قتل نمى‌توان باور واعتقادات مردم را تغيير داد. 5- ستمگران مغرور، خود را جاودانه

زكوة را ندادى و خواستى فرستاده مرا بكشى؟! «مَنَعْتَ الزَّكوةَ وَ اَرَدْتَ قَتْلَ رَسُولى»؟ گفت: نه به خدائيكه تو را به حق فرستاده نه من او را ديده‏ام و نه

و «مشهود» امیر مؤمنان على(علیه السلام)است. شهد (۱۶۰ بار) وَ يَوْم ذٰلِک قُتِل مَا أَصْحَاب شَاهِد نُؤَخّرُه الْأُخْدُود النّار الْمَوْعُود ذَات إِلاّ الْوَقُود

جنگ با دشمنان، وَ لا تَحْزَنُوا: و محزون و اندوهناك مشويد از جراحات خود و قتل برادران و مصيباتى كه به شما رسيده، يا از فوت غنائم. نزول آيه شريفه وقتى بود

اين بت‌پرستان بى‌انصاف مكه نديدند كه ما حرم را محترم و اهل آنرا مأمون از قتل و غارت و تعدّى و اسارت فرموديم با آنكه از اطراف و جوانب آن مردم يكديگر را

اين بت‌پرستان بى‌انصاف مكه نديدند كه ما حرم را محترم و اهل آنرا مأمون از قتل و غارت و تعدّى و اسارت فرموديم با آنكه از اطراف و جوانب آن مردم يكديگر را

مشاوران فرعون، مبارزه با موسى به شیوه اى همسان شیوه خود وى بود و نه زندان و قتل. (قالوا أرجه و أخاه و ابعث فى المدائن حشرین) برداشت یاد شده از آن جا است که

فرمود و اجنّه و شياطين براى آنكه مبادا او بماند و جاى پدر خود را بگيرد در صدد قتل او برآمدند و حضرت سليمان ترسيد و آن طفل را با بر سپرد كه نگهدارى كند و روزى

فرمود و اجنّه و شياطين براى آنكه مبادا او بماند و جاى پدر خود را بگيرد در صدد قتل او برآمدند و حضرت سليمان ترسيد و آن طفل را با بر سپرد كه نگهدارى كند و روزى

فرمود و اجنّه و شياطين براى آنكه مبادا او بماند و جاى پدر خود را بگيرد در صدد قتل او برآمدند و حضرت سليمان ترسيد و آن طفل را با بر سپرد كه نگهدارى كند و روزى

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌ ... الْمُتَّقِينَ‌ 8- فساد، تنها قتل و جنايت نيست، بلكه گناه نوعى فساد است. كَالْمُفْسِدِينَ‌ ... كَالْفُجَّارِ

نيست و ساحران در آن تصرف و اقتدار ندارند، چون از اتيان عاجز شود او را به قتل رسانيم. ابو جهل گفت: اين ماه را براى ما بشكاف. حضرت دعا فرمود، انگشت سبابه

متعرض حكم دفاع است لذا در آن نهى از تجاوز حد دفاع شده است و شايد مراد نهى از قتل زنان و اطفال و عجزه و مثله نمودن و شبيخون زدن و متعرض معاهد شدن و امثال اينها

بعضى از آن عذاب موعودى كه شما طالب تعجيل آن هستيد و مقصود از آن بعض ظاهرا قتل و أسر در بدر باشد و از بعض ديگر عذاب بعد از مرگ اعمّ از قبر و قيامت كه بموقع

عليه السّلام روز خندق اسلام بر او عرضه داشت و او ابا نمود و آن حضرت او را به قتل رسانيد. مراد كثرت انفاق او است در جاهليت به ريا كه آن را از مفاخر مى‌دانستند

هدايت و طريق سعادت واصل نگردند و ما قبلا آنها را معذب بعذاب گرسنگى و ترس و قتل نموديم چنانچه قمّى ره فرموده و آنها فروتنى و تذلّل و جلد 3 صفحه 649 خضوع ننمودند

تا پاى جان بر اهداف خود پايدار هستند. «حَرِّقُوهُ» سوزاندن، سخت‌ترين نوع قتل است. 9- بقاى شرك با نابودى موحّدان امكان پذير است. «حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا

آن غير، يا خالق باشد مثل شرك به خداى تعالى به اقسامه، و يا مخلوق مثل ضرب و قتل ناحق و تعديات. پس ظلم نسبت به انبياء، ترك اولى است؛ چه به ترك مندوب نقص ثواب

خدايش و اين سؤال بقدرى بر حضرت گران آمد كه عمر از آن سرور اجازه خواست كه حكم قتل آنها را صادر فرمايد و حضرت فرمود من بآنان امان دادم و آنها را از مدينه اخراج

هدايت و طريق سعادت واصل نگردند و ما قبلا آنها را معذب بعذاب گرسنگى و ترس و قتل نموديم چنانچه قمّى ره فرموده و آنها فروتنى و تذلّل و جلد 3 صفحه 649 خضوع ننمودند

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

گوناگون مفسّران درباره مراد از «شاهد و مشهود» اقوال از «أصحاب الأخدود» و معناى «قُتل أصحاب الأخدود» تهديد شكنجه كنندگان مؤمنين و مؤمنات به عذاب جهنّم و عذاب حريق

باشند آن مخالفان خدا و رسول، پدرانشان، مانند ابن عبد اللّه سلول كه در صدد قتل پدر خود بود. أَوْ أَبْناءَهُمْ‌: يا آن مخالف، پسران ايشان باشد، مانند روزبه

است. وَ ثُم نَظَر بَسَر تَوَلّى قَدّر أَن جَاءَه أَدْبَر کَيْف الْأَعْمَى قُتِل مَا اسْتَکْبَر فَقَال در حال بارگیری...

است و محبت تو را در دلها جا دادم مخصوصا در دل فرعون و زنش تا از خطر مرگ و قتل نجات يابى و در برابر نظر و تحت مراقبت من پرورش يابى بدست دشمن تو و من و اين

معاصي‌ كبيره‌ ‌است‌ بلكه‌ ‌در‌ اخبار دارد كفر باللّه‌ ‌است‌ و حد شرعي‌ ‌آن‌ قتل‌ ‌است‌. «2» لواط ‌با‌ اجنبيه‌ ‌است‌ حكم‌ زنا دارد ‌اگر‌ اجنبيه‌ ‌باشد‌ صد

نمودند و در نتيجه تصميم بعقر ناقه گرفتند و از ميان خودشان داوطلب خواستند براى قتل ناقه با اجر معيّنى و مرد احمر اشقر ازرق مشئوم حرامزاده كه پدرش معلوم نبود

اين بت‌پرستان بى‌انصاف مكه نديدند كه ما حرم را محترم و اهل آنرا مأمون از قتل و غارت و تعدّى و اسارت فرموديم با آنكه از اطراف و جوانب آن مردم يكديگر را

بر اعراض كافران از تو، يا بر تسلط آنها بر مؤمنان و آنچه به ايشان رسيده از قتل و مثله. وَ لا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ‌: و مباش در تنگدلى از آنچه

فرموده و گفت مرد مؤمنى از آل فرعون كه كتمان مينمود ايمان خود را و چون خبر قتل موسى آنمرد قبطى را بفرعون رسيد و او حضرت را طلب نمود كه بقتل برساند او شخصى

برسد آنانكه كافر شدند از اعراب. عَذابٌ أَلِيمٌ‌: عذابى دردناك در دنيا به قتل، يا در آخرت سوختن در جهنم. وَ جاءَ الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الْأَعْرابِ لِيُؤْذَنَ

يدا ابى لهب خسارت او است در اجتماع با قريش در دار النّدوه و بيعت با آنها در قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بعدا داخل ميشود در آتشى كه داراى شعله

يدا ابى لهب خسارت او است در اجتماع با قريش در دار النّدوه و بيعت با آنها در قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بعدا داخل ميشود در آتشى كه داراى شعله

مقترحه را بر وجه تمادى در انكار و عناد؛ يا انتظار بريد عقاب الهى را به قهر و قتل در دنيا و عذاب آتش جهنم را در عقبى، و من هم منتظرم كه حق تعالى انجاز وعده

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

خداوند اخبار فرمود پيغمبر خود را به آنچه رسيده موسى و اصحابش را از فرعونيان از قتل و ظلم براى اينكه تسليتى باشد در مصائبى كه از امّت بر اهل بيتش وارد آيد، پس

.(( اعمالى كه با ايمان به خدا سازگارى ندارد چند روايت در ذيل آيه : ((ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا...(( رواياتى درباره پيروى نكردن از غير علم وتقسيم

امام زمان عليه السلام زنده است و هم پيروانش بسيارند و بر كافرانى كه در پى قتل آن حضرت بودند، پيروزند. «وَ جاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ

اهداف خود سوءاستفاده مى‌كنند. «لِتُخْرِجُوا مِنْها أَهْلَها» 4- تهديد به قتل و شكنجه، از ابزار سلطه‌ى طاغوت‌هاست. «فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ» «1». طه، 71. تفسير

است و محبت تو را در دلها جا دادم مخصوصا در دل فرعون و زنش تا از خطر مرگ و قتل نجات يابى و در برابر نظر و تحت مراقبت من پرورش يابى بدست دشمن تو و من و اين

چه سود؟ از جبهه جنگ فرار مى‌كنند، اما خداوند مى‌فرمايد: هرگز اين فرار جلوى قتل يا مرگ شما را نخواهد گرفت. «قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ» «1» خانه‌هاى

در مقابل او، به او گفتند: تو را ضعيف و بى ياور مىبينيم ، و او را تهديد به قتل كردند! بحث روايتى (رواياتى در ذيل آيات مربوط به شعيب (ع ) و قوم او) روايتى

است، و حتّى اگر سه شاهد گواهى دهند، هر سه شلّاق مى‌خورند، ولى براى اثبات قتل، دو شاهد كافى است. «أَرْبَعَةً مِنْكُمْ» 2- شاهد بر زنا، هم بايد مرد باشد

راحله و اسلحه مجاهدان كنيد، وَ أَنْفُسِكُمْ‌: و به نفسهاى خود كه متعرض حرب و قتل شويد، ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ‌: آنچه مذكور شد از ايمان به خدا و رسول و جهاد،

نمودند و فايده بسيار بردند. لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ: نرسيد ايشان را مكروهى از قتل و جرح و هزيمت، وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللَّهِ‌: و پيروى نمودند خشنودى خدا

requires Javascript to function. آيات ۱۷ - ۴۲ سوره عبس مراد از کفر در آيه: «قُتِلَ الإنسَانُ مَا أكفَرَهُ» بیان معذور نبودن بشر در كفر و استكبارش، در برابر

سَواءَ السَّبِيلِ «12» چون حق تعالى در آيه سابقه تبيين خيانت و قصد ايشان به قتل حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله و دفع شر ايشان را نمود، در عقب آن ذكر احوال

requires Javascript to function. آيات ۱۷ - ۴۲ سوره عبس مراد از کفر در آيه: «قُتِلَ الإنسَانُ مَا أكفَرَهُ» بیان معذور نبودن بشر در كفر و استكبارش، در برابر

requires Javascript to function. آيات ۱۷ - ۴۲ سوره عبس مراد از کفر در آيه: «قُتِلَ الإنسَانُ مَا أكفَرَهُ» بیان معذور نبودن بشر در كفر و استكبارش، در برابر

گوناگون مفسّران درباره مراد از «شاهد و مشهود» اقوال از «أصحاب الأخدود» و معناى «قُتل أصحاب الأخدود» تهديد شكنجه كنندگان مؤمنين و مؤمنات به عذاب جهنّم و عذاب حريق

گوناگون مفسّران درباره مراد از «شاهد و مشهود» اقوال از «أصحاب الأخدود» و معناى «قُتل أصحاب الأخدود» تهديد شكنجه كنندگان مؤمنين و مؤمنات به عذاب جهنّم و عذاب حريق

حكم قتل خطائى آزادى نوعى حيات ، و بردگى نوعى قتل است تهديد سخت به خلود در آتش درباره كسىكه مؤ منى را عمدا بكشد (درباره شاءن نزول آيات مربوط به قتل عمد

يعنى دو قبيله اوس و خزرج كه ميانشان صد و بيست سال تعصب و عداوت و هميشه به قتل و غارت مشغول بودند، خداوند سبحان به بركت تو، دلهاى ايشان را الفت و نفاق را

الْوَسِيلَةَ وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (35) بعد از ذكر قتل محاربين و بيان عقوبات ايشان امر به تقوى و پرهيز از معاصى مى‌فرمايد: يا أَيُّهَا

مأمور شد حفيظ شد بر آنها و ايشان را به اعمال و افعال قبيحه جزا داد كه آن قتل و اسيرى ايشان بود. تبصره- آيه شريفه‌ «فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ

اين بت‌پرستان بى‌انصاف مكه نديدند كه ما حرم را محترم و اهل آنرا مأمون از قتل و غارت و تعدّى و اسارت فرموديم با آنكه از اطراف و جوانب آن مردم يكديگر را

اين بت‌پرستان بى‌انصاف مكه نديدند كه ما حرم را محترم و اهل آنرا مأمون از قتل و غارت و تعدّى و اسارت فرموديم با آنكه از اطراف و جوانب آن مردم يكديگر را

فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ (55) چون بنى اسرائيل بعد از قتل به توحيد ثابت شدند، حق تعالى به موسى عليه السّلام خطاب فرمود: بار ديگر به

الله الها آخر)) با توجه به عقيدهمشركان درباره عبادت خدا توجيه مخلد مرتكبين قتل ، زنا و ربا در عذاب وجوهى كه در معناى تبديل سيئات به حسنات (فاولئكيبدل الله

مى گفت: مسلمین را بگیرید و آن‌ها را با طناب بپیچید و هیچ‌یک از آن‌ها را به قتل نرسانید سپس این آیه نازل گردید و قدرت و تسلط آن‌ها را بر مسلمین به مانند صاحبان

«فَحْشَآء»: بزه و گناهی که قبح و زشتی آن زیاد و چشمگیر باشد از قبیل: زنا، قتل، ندادن زکات، ترک نماز، بخل، و ... «مَغْفِرَةً»: آمرزش، که در آخرت بهره نیکان

انفال بآنحضرت و مجادله مينمودند با او كه چرا اختيار نمودى جهاد با كفار را بر قتل و غارت كاروان قريش كه از شام حركت كرده بود با مال التجاره بسيارى بجانب مكه

حضرت فرمود آن آيات اين بود كه بخدا شرك نياورند و اسراف نكنند و زنا ننمايند و قتل نفس ننمايند مگر بحقّ و سعايت نكنند از بى‌گناهى نزد سلطان كه كشته شود و سحر

كه ساعتى پيش وعده داده بود آنان را از مقرّبان خواهد كرد، اكنون همه را به قتل تهديد مى‌كند). «لَأُصَلِّبَنَّكُمْ» 6- يكى از آثار ايمان به معاد، شجاعت در

- ۶۴، سوره توبه بيان اين دسته از آيات مربوط به منافقين و توطئه آنها براى قتل پيامبر (ص ) در راه تبوك نگرانى منافقين از جهت افشاء توطئه پليدشان توسط رسول

تفسير خداوند متعال بحضرت داود كه نسب و حسب او در سوره بقره ذيل قصّه طالوت و قتل جالوت بدست آن حضرت گذشت از بين انبياء سلف مزيّت و كرامت مخصوصى عنايت فرمود

بدر، تنها بشارت به پیروزى و اطمینان دادن به مؤمنان بود، و نه اقدامى عملى در قتل مشرکان. (و ما جعله اللّه إلا بشرى و لتطمئن به قلوبکم) ضمیر در «جعله» و «به»

نموديم. نزد بعضى مراد شيطان و قابيل‌اند، زيرا قابيل اول كسى بود كه ابداع قتل و انواع معاصى نمود. «1» وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْراهِيمَ (69) إِذْ قالَ

بن عتبة را کشته بوده و عبیدة بن الحرث بن عبدالمطلب که شیبة بن ربیعه را به قتل رسانیده بوده. (چنانچه شیخ بزرگوار ما نیز بدون ذکر عنوان شأن نزول در این باره

مى‌كردند و باهل ايمان نظر مينمودند و بهم چشمك ميزدند و ايشان تصوّر مى‌كردند خبر قتل يا مصيبت وارده بر كسانشان كه بجنگ رفته‌اند بآنها رسيده و محزون مى‌شدند و پس

آنكار را من براى خشنودى خدا نمودم و چون نزد شعيب آمد و شرح حال خود را از قتل قبطى و خبر دادن آنمرد مؤمن باو و بيرون آمدنش از قلمرو فرعون با ترس و ترصّد

شويم يا نه أبو لبابة با انگشت بگلوى خود اشاره نمود براى آنكه بفهماند حكم سعد قتل است پس جبرئيل نازل شد و اين آيه را آورد و أبو لبابة فهميد كه خيانت بخدا و

كه اگر پيغمبر از دنيا رفت نگذارند خلافت به بنى هاشم برسد و ما قضيت را به قتل يا عفو از امير المؤمنين (ع) نسبت بآنها تفسير فرمود حقير عرض ميكنم خلاصه روايت

نموده كه چون حضرت ابو طالب وفات نمود ابو جهل و وليد خواندند اهل مكّه را براى قتل پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و گفتند آن كس كه از او حمايت ميكرد فوت

قومى از اعراب آمد که در اوقات فراوانى رزق و روزى به جان یکدیگر مى افتادند و قتل و غارت و چپاول به راه مى انداختند و در روى زمین تباهکارى می‌نمودند و در اوقات

و اما زناي‌ ‌با‌ محارم‌ و زناي‌ محصن‌ و محصنه‌ حكمش‌ قتل‌ و رجم‌ ‌است‌ بلكه‌ گفتند ‌اينکه‌ قتل‌ و رجم‌ بايد ‌بعد‌ ‌از‌ مائة جلده‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌آيه‌ شامل‌

معاصي‌ كبيره‌ ‌است‌ بلكه‌ ‌در‌ اخبار دارد كفر باللّه‌ ‌است‌ و حد شرعي‌ ‌آن‌ قتل‌ ‌است‌. «2» لواط ‌با‌ اجنبيه‌ ‌است‌ حكم‌ زنا دارد ‌اگر‌ اجنبيه‌ ‌باشد‌ صد

گوناگون مفسّران درباره مراد از «شاهد و مشهود» اقوال از «أصحاب الأخدود» و معناى «قُتل أصحاب الأخدود» تهديد شكنجه كنندگان مؤمنين و مؤمنات به عذاب جهنّم و عذاب حريق

گوناگون مفسّران درباره مراد از «شاهد و مشهود» اقوال از «أصحاب الأخدود» و معناى «قُتل أصحاب الأخدود» تهديد شكنجه كنندگان مؤمنين و مؤمنات به عذاب جهنّم و عذاب حريق

عظمت‌ اسلام‌ و تسلط ‌بر‌ كفر و شرك‌ و ‌از‌ عقوبات‌ وارده‌ ‌بر‌ كفار: ‌از‌ قتل‌ و اسارت‌ و ذلت‌ و خفت‌ و ‌غير‌ اينها ‌در‌ دنيا و عقوبات‌ اخروي‌: ‌از‌ حال‌

آيه : «من قتل نفسا بغير نفس ، او فساد فى الارض ، فكانما قتل الناس جميعا، و من احياها فكانما اءحيا الناس جميعا»، (هر كس انسانى را كه نه مرتكب قتل شده و نه

مساله داده است تا آنجا كه قتل يك انسان را همانند كشتن همه انسانها شمرده است : من قتل نفسا بغير نفس او فساد فى الارض فكانما قتل الناس جميعا (سوره مائده آيه

requires Javascript to function. آيات ۱۷ - ۴۲ سوره عبس مراد از کفر در آيه: «قُتِلَ الإنسَانُ مَا أكفَرَهُ» بیان معذور نبودن بشر در كفر و استكبارش، در برابر

كردند ‌او‌ ‌را‌ و ايمان‌ بموسي‌ نياوردند بلكه‌ ‌در‌ مقام‌ جلد 16 - صفحه 43 قتل‌ موسي‌ و مؤمنين‌ ‌به‌ ‌او‌ برآمدند و فرعون‌ فرستاد ‌از‌ تمام‌ شهرستان‌هايي‌

گوناگون مفسّران درباره مراد از «شاهد و مشهود» اقوال از «أصحاب الأخدود» و معناى «قُتل أصحاب الأخدود» تهديد شكنجه كنندگان مؤمنين و مؤمنات به عذاب جهنّم و عذاب حريق

‌است‌ چنانچه‌ قتل‌ ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ خير محض‌ ‌است‌ و لكن‌ ‌در‌ نظر ناس‌ سوء و شر ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد: لَم‌ يَمسَسهُم‌ سُوءٌ ‌يعني‌ قتل‌ و ‌در‌ معني‌ لشديد

اللّه‌ِ مفسرين‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ خداوند اجازه‌ نميدهد ‌در‌ قتل‌ مسلم‌ و اباحه‌ نميكند ‌براي‌ كفار قتل‌ مسلمانها ‌را‌ زيرا ‌اينکه‌ ‌از‌ اعظم‌ معاصي‌ كبار ‌است‌

آزار مؤمنان، چنانكه امم سابقه كفر و شرك خود را علاوه نمودند به تكذيب رسل و قتل آنان، و بدان سبب مستأصل گشتند. يا معنى آنكه: تغيير ندهد منعم حقيقى نعم فايضه

ايشان نمودى، مدت مديد است كه ما را امر به كارهاى سخت نمايند و اكنون در صدد قتل ما برآمدند. يا چنانچه سابق پسران ما را كشتند، حال مى‌خواهند به همان مشغول

يا سنگينى جرم دارد، نه زمان انجام جرم. چه بسا كسى كه در يك لحظه اقدام به قتل كسى كرده و حتّى موفّق نشده، امّا دادگاه براى او حبس ابد مقرّر مى‌كند. آيا

.(( اعمالى كه با ايمان به خدا سازگارى ندارد چند روايت در ذيل آيه : ((ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا...(( رواياتى درباره پيروى نكردن از غير علم وتقسيم

انفال بآنحضرت و مجادله مينمودند با او كه چرا اختيار نمودى جهاد با كفار را بر قتل و غارت كاروان قريش كه از شام حركت كرده بود با مال التجاره بسيارى بجانب مكه

است و محبت تو را در دلها جا دادم مخصوصا در دل فرعون و زنش تا از خطر مرگ و قتل نجات يابى و در برابر نظر و تحت مراقبت من پرورش يابى بدست دشمن تو و من و اين

آنكار را من براى خشنودى خدا نمودم و چون نزد شعيب آمد و شرح حال خود را از قتل قبطى و خبر دادن آنمرد مؤمن باو و بيرون آمدنش از قلمرو فرعون با ترس و ترصّد

استخوان مانند دنبه و اين مجازات دنيوى خدا بود از آنها براى ظلم و عصيانشان در قتل انبياء و اكل مال مردم بباطل و ساير معاصى كه مرتكب ميشدند و الّا قبلا حلال

داد. نجاشى از اين عمل عمّاره سخت به غضب افتاد و در صدد شد كه عمّارة را به قتل رساند در اين ميان به فكرش افتاد كه اينان اگر تقصيرى هم كرده باشند ميهمان هستند

مى‌كردند و باهل ايمان نظر مينمودند و بهم چشمك ميزدند و ايشان تصوّر مى‌كردند خبر قتل يا مصيبت وارده بر كسانشان كه بجنگ رفته‌اند بآنها رسيده و محزون مى‌شدند و پس

گرديده كه در حالتى كه مسلمان بود با مكر و حيله مجذر بن زياد البلوى را به قتل رسانيد و سپس مرتد شد و فرار اختيار كرد و بعد پشيمان گشت و از براى طائفه خود

‌در‌ دامن‌ ‌او‌ نشست‌ و محبت‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ قلب‌ فرعون‌ انداخت‌ و ‌پس‌ ‌از‌ قتل‌ قبطي‌ فرار بطرف‌ مدين‌ رفت‌ و نزد شعيب‌ چندين‌ سال‌ ماند و ‌پس‌ ‌از‌ ‌اينکه‌

گوناگون مفسّران درباره مراد از «شاهد و مشهود» اقوال از «أصحاب الأخدود» و معناى «قُتل أصحاب الأخدود» تهديد شكنجه كنندگان مؤمنين و مؤمنات به عذاب جهنّم و عذاب حريق