کَبَائِر

از الکتاب

آیات شامل این کلمه

«کبائر» جمع «کبیره» به معناى گناهان بزرگ است، اما این که معیار کبیره بودن، چیست؟ بعضى آن را به گناهانى تفسیر کرده اند که در متن قرآن وعده عذاب الهى نسبت به آن داده شده، و گاه به گناهانى که موجب حد شرعى است.

بعضى نیز، احتمال داده اند که اشاره به بدعت ها و ایجاد شبهات اعتقادى در اذهان مردم بوده باشد. ولى، اگر به معناى لغوى «کبیره» باز گردیم، «کبیره» هر گناهى است که از نظر اسلام بزرگ و پر اهمیت است.

ریشه کلمه

قاموس قرآن

(به ضم كاف) مبالغه كبير است [نوح:22]. حيله كردند حيله بسيار بزرگ. آن با تشديد و تخفيف هر دو خوانده شده است. كبائر 1- [نساء:31]. 2- [شورى:37] 3- [نجم:32] 4- [كهف:49]. 5- [قمر:52-53] درباره هر پنج آيه صحبت خواهيم كرد و هر يك را بررسى خواهيم نمود. بزرگان و ارباب تفسير از سه آيه اولى استفاده كرده‏اند که گناهان منقسم به صغائر و كبائراند و استناد به «كبائر» نشان مى‏دهد كه صغائر هم داريم و در آيه اول به قرينه مقابله «سيئّات» را صغائر داسته‏اند و مورد عفو، البته در صورت اجتناب از كبائر. ظاهراً نمى‏شود انكار كرد كه «ماتُنْهَوْنَ عَنهُ» در آيه اول و «الْاِثْمِ» در آيه دوم و سوم اعم از كبائر است و كبائر قسمتى از آن مى‏باشد. آيه اول كه در سوره نساء است در آيات قبلى، خوردن مال يتيم، ندادن اموال به سفهاء، گناه درباره تقسيم ارث، زنا، لواط (ظاهراً)، منع زنان از ازدواج به جهت ارث بردن از آنان، انكار مهريه زن، تزويج نامادريها، حرمت تزويج محارم، اكل مال به باطل ذكر شده سپس آمده: «اِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ...». از طرف ديگر فواحش از كبائر خارج نيستند بلكه قطع نظر از كبيره بودن بسيار شنيع نيز هستند و به عبارت ديگر ذكر خاص بعد از عام است. واللَّه اعلم. و آن چنانكه در «فحش» گذشت در قرآن به زنا و لواط و تزويج نامادرى بالخصوص اطلاق شده و در كافى باب اللمم از حضرت صادق «عليه السلام» نقل شده: «اَلْفَواحِشُ اَلزِّنا و السِّرْقَةُ» آيه چهارم در صغيره و كبيره بودن گناه صريح است زيرا مجرمين از آنچه در كتاب است ترسانند و مى‏گويند اين چه كتابى است على هذا صغيره و كبيره گناهند. در آيه پنجم صغير و كبير شامل همه اعمال است اعم از نيك و بد. در آيه اول مراد از سيئات يا صغائراند و يا آثار معاصى و در صورت اجتناب از كبائر ظاهراً آنها مورد عفواند مشروط بر اينكه مورد اصرار واقع نشوند وگرنه اصرار بر صغيره آن را در رديف كبائر قرار خواهد داد [آل عمران:135]. در كافى بابُ الْاِصْرارِ عَلى الذَّنْبِ از ابا عبداللَّه «عليه السلام» نقل شده: «لاصَغيرَةَ مَعَ الْاِصْرارِ وَ لاكَبيرَة مَعَ الْاِسْتِغْفارِ» و راجع به «اِلَّا الَّلَمَم» در آيه سوم، عنقريب بحث خواهد شد. اشكال اگر گويند: متعلق اجتناب در سه آيه اولى كبائراند و در صورت انقسام گناه بر صغيره و كبيره بايد گفت: فقط كبائر در اسلام واجب الاجتناب اند نه صغائر!! لذا بهتر است بگوئيم «ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ» در آيه اول وصف كبائر و در آيه دوم و سوم «الاِثْم» بيان كبائر است على هذا همه گناهان كبائر و اثم و منهى عنه‏اند و آمدن لفظ كبائر دلالت دارد بر اينكه در اسلام صغائر نداريم. گوئيم: صريح آيه چهارم دال بر وجود صغيره و كبيره است و تقسيم گناهان بر صغيره و كبيره حتمى است و در سه آيه اولى نمى‏شود كبائر را شامل همه گناهان دانست با آنكه آيه چهارم آنها را صريحاً تقسيم كرده است، لذا تقريباً يقينى است كه «ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ» و «الاِثْم» اعم، و كبائر قسمتى از آن دو است. اما اينكه فقط كبائر مورد اجتنابند نه صغائر بايد دانست: صغائر در صورت اصرار داخل در كبائراند و نيز كلمه «تُنْهَوْنَ عَنْهُ» و «الاِثْم» در آيات فوق و ايضاً آيات ديگر و روايات بالضرورة دلالت دارند بر اينكه مطلق گناهان اعم از صغائر و كبائر واجب الاجتناب اند، النهايه در آيات سه گانه گذشته به كبائر به نحو خاصى توجه شده است و مورد اجتناب واقع گشته‏اند. لمم‏ اما لمم اگر مراد از آن گناهان صغيره باشد چنانكه در صحاح صغائر الذنوب گفته و راغب تعبير از صغيره دانسته در اينصورت مى‏شود گفت نظير «السيئات» در آيه اول است. ولى بنابر تفسير اهل بيت عليهم السلام كه آن را گناه گاه گاهى فرموده‏اند شامل صغائر و كبائر است زيرا گناهيكه انسان گاه گاه مرتكب مى‏شود ممكن است صغيره يا كبيره باشد، جمله «اِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ...» در مقام تطميع به توبه و يا وعده غفران است. تفسير اهل بيت عليهم السلام مطابق واقع و لغت است در اينصورت مضمون آيه سوم مطلب ديگرى است. از روايات لمم‏ در كافى باب اللمم از امام «عليه السلام» نقل كرده: لمم گناه بعد از گناه است كه عبد به آن نزديك و مرتكب مى‏شود: «قالَ: الِهْنَةُ بَعْدَ الِهْنَةِ اَىِ الذَّنْبُ بَعْدَ الذَّنْبِ يُلِمُّ بِهِ الْعَبْدُ» در روايت ديگر فرموده طبع و عادت بنده گناه كردن نيست ولى گاهى به آن مرتكب مى‏شود «قالَ اللَّمّامُ الْعَبْدُ الَّذى يُلِّمُّ بِالذَّنْبِ بَعْدَ الذَّنْبِ لَيْسَ مِنْ سَليقَتِهِ اَىْ مِنْ طَبيعَطِهِ» و در روايت ديگرى از امام صادق «عليه السلام» نقل كرده: «وَ الَّلَمَمُ: الرَّجُلُ يُلِّمُّ بِالذَّنْبِ فَيَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ». على هذا استثناء در «اِلَّا الَّلَمَمَ» متصل است و به قول صحاح و راغب منقطع خواهد بود. كبائر كدام؟ از ابن عباس نقل شده گناهان همه كبيره‏اند و هر آنچه خدا از آن نهى كرده كبيره مى‏باشد طبرسى رحمه اللَّه بعد از نقل اين سخن فرموده: اصحاب ما (امامیّه) نيز بر اين قولند و فرموده‏اند «اَلْمَعاصِىُ كُلُّها كَبيرَةٌ» زيرا همه قبيح اند ليكن بعضى نسبت به بعضى بزرگتراند ولى فى نفسه گناه صغيره نداريم. در مستمسك عروه ذيل مسئله عدالت امام جماعت، از شيخ مفيد، قاضى، شيخ طوسى و علامه حلى نقل شده كه فرموده‏اند: «كُلُّ مَعْصِيَةٍ كَبيرَةٍ» و صغيره و كبيره بودن بالنسبة است. اقوال ديگرى نيز در اين باره هست كه احتياج به نقل آنها نيست مگر قول ذيل: و آن اينكه: صغيره و كبيره بودن نسبت به فاعل است مثلاً اگر عالم گناهى كند كبيره است و اگر همان گناه را جاهل بكند كبيره نيست على هذا بايد با مكان و زمان نيز فرق كند مثل گناه در رمضان و غير آن و يا گناه در حرم مكه و غير آن. به نظر نگارنده: اين دو قول فى حد نفسه صحيح اند ولى قرآن و روايات ناظر به اين دو قول نيست بلكه ظهورشان در آن است كه بعضى از گناهان بذاته كبيره‏اند و بعضى صغيره وگرنه حساب صغائر و كبائر از بين خواهد رفت، مثلا معنى «اِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ» اين مى‏شود: اگر از كبائر نهى شده كه با قياس به همديگر كبيره‏اند اجتناب كنيد... و اين مفهوم درستى نخواهد داشت و شما هر صغيره را كه در نظر بگيريد نسبت به كوچكتر از آن كبيره خواهد بود، يا روز قيامت گناهكار بگويد: اين چه كتابى است كه هيچ صغيره را كه نسبت به سائر گناهان صغيره است و... ترك نكرده. به عبارت ديگر براى كبائر و صغائر مفهوم مشخصى نخواهيم داشت. ظاهر آن است (واللَّه العالم) گناهان مثل اشياء مختلف الحقيقة و فى حد نفسه هستند مثلا مى‏گوئيم: اين شتر است، اين اسب، اين گاو، اين گوسفند، اين گربه و اين موش هكذا گناهان: اين قتل است، اين اكل مال يتيم و اين اوقات تلخى به زن و فرزند و نظير آن. على هذا بايد ديد كدام گناه در شرع كبيره خوانده شده‏اند و با استقصاء و دانستن آنها بدانيم كه غير آنها صغيره‏اند به شرط آنكه در صغيره اصرار نداشته باشيم. *** اگر گويند: قرآن مجيد مقدارى از گناهان را در اثناء آيات و سور ياد كرده و آن وقت در بعض آيات ديگر فرموده:«اِنْ‏تَجْتَنِبوُا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ اَلَّذينَ يَجْتَنبِوُنَ كَبائِرَالْاِثْمِ» از كجا بدانيم كه كبيره و صغيره كدام است؟ گوييم: لااقل بايد قبول كرد كه مسلمانان پس از شنيدن لفظ كبائر مأمور بودند از صاحب شرع بپرسند و بدانند كبائر كدام‏اند. در روايات براى تعيين كبائر دو طريق داريم يكى عنوان كلى و مشخص ديگرى تعداد فرد فرد كبائر. اول- عنوان كلى همان است كه فرموده‏اند: كبيره آن است كه خدا به مرتكب آن وعده آتش داده است. در كافى باب الكبائر از امام صادق «عليه السلام» نقل كرده «قالَ:الْكِبائِرُ الَّتى اَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَيْهَا النَّارَ» در وسائل باب وجوب اجتناب الكبائر از ثواب الاعمال از ابى‏الحسن «عليه السلام» نقل شده: «مَنِ اجْتَنَبَ الْكَبائِرَ ما اَوْعَدَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ اِنْ كانَ مُؤْمِناً كَفَّرَ اللَّهُ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ» و از عقاب الاعمال از امام باقر «عليه السلام» نقل شده «قالَ: سَئَلْتُ اَباجَعْفَرَ «عليه السلام» عَنِ الْكَبائِرِ فَقالَ: كَلُّ ما اَوْعَدَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ». اين كلام كاملاً روشن است زيرا تا گناه كبيره نباشد خدا ظاهراً راجع به آن با آتش تهديد نمى‏كند. چند گناه در قرآن يافته است كه نسبت به آنها وعده آتش داده شده است: 1- قتل نفس. [نساء:93]. 2- خوردن مال يتيم. [نساء:10]. 3- اكل ربا. [بقره:275]. 4- شرك و آن اكبر كبائر است [مائده:72]. 5- فرار از جنگ (با شرايط) [انفال:16]. 6- زنا. [فرقان:69]. 7- نسبت زنا به زنان عفيف [نور:23]. اينها براى نمونه ذكر شد گناهان ديگرى نيز در قرآن هست كه مورد وعده عذابند. دوم- راجع به تعداد فرد فرد گناهان كبيره روايات زيادى داريم از آنجمله هفت گناه در رديف اول شمرده شده‏اند به قرار ذيل: 1- قتل نفس. 2- عقوق والدين. 3- خوردن ربا. 4- باديه نشين شدن بعد از مهاجرت به ديار اسلام (اين گويا بدان علت است كه مستلزم ترك دين و دورى از علم و كمال است). 5- نسبت زنا به زن پاكدامن. 6- خوردن مال يتيم. 7- فرار از جنگ اسلامى. در روايت ديگر به جاى عقوق والدين آمده: «وَ كُلُّ ما اَوْعَدَ اللَّهُ عَلَيْهِ النَّارَ» رجوع شود به كافى باب الكبائر و وسائل باب تعيين الكبائر. در روايت عبدالعظيم حسنى از امام جواد از پدرش از امام صادق عليهم السلام در جواب عمرو بن عبيد گناهان ذيل با ذكر مأخذ آنها از قرآن و سنت نقل شده است: شرك به خدا، يأس از رحمت خدا، ايمنى از مكر خدا، عقوق والدين، قتل نفس، نسبت زنا به زن پاك، اكل مال يتيم، فرار از جنگ، خوردن ربا، سحر، زنا، سوگند دروغ، خيانت، منع زكوة، شهادت زور، كتمان شهادت، شرابخوارى، ترك صلوة، نقض عهد، قطع رحم، اينها مجموعاً بيست گناه‏اند (كافى - وسائل - مجمع البيان ذيل آيه «اِنْ تَجْتَنِبُوا...»). در وسائل باب فوق الذكر از عيون الخبار صدوق نقل شده كه حضرت رضا «عليه السلام» در نامه‏اى كه به مأمون عباسى نوشت از جمله گناهان زير را ياد فرموده است: اكل ميته، خون، گوشت خوك، گوشت حيوانى كه به هنگام ذبح نام خدا بر آن برده نشده، سحت (حرام)، قمار، كم كردن ترازو و پيمانه، لواط، يارى ستمكاران، اعتماد به ستمگران، ندادن حقوق مردم با امكان، دروغ، خودپسندى، اسراف، تبذير، سبك شمردن حج، جنگ با اولياء اللَّه، اشتغال به لهو و لعب، اصرار بر ذنوب.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...