نتایج جستجو

مخلوقاتش نمى توانند سوگند یاد کنند، مگر به او». خدا: نعمتهاى خدا ۳ سوگند: احکام سوگند ۴; سوگند به خدا ۴; سوگند به شب ۱، ۲; سوگند به موجودات ۴ شب: عظمت تاریکى

ویژگیهاى شرک ستیزى ابراهیم(ع) ۵ احکام :۲ سوگند: احکام سوگند ۲; سوگند براى احیاى حق ۲; سوگند به الله ۲; سوگند جایز ۲ شرک ستیزى: سوگند بر شرک ستیزى ۱ قوم ابراهیم:

پشیمانى از خطا ۹ خود: اقرار علیه خود ۸، ۹ سوگند: احکام سوگند ۴; تاریخ سوگند به خدا ۵; سوگند به خدا ۴; سوگند جایز ۴; سوگند در ادیان ۵ گناه: پشیمانى از گناه ۹ یوسف(ع):

مسؤولیت رهبران جامعه ۵ خود: سوگند براى تبرئه خود ۱، ۲ دزدى: فساد دزدى ۹ سوگند: احکام سوگند ۲; سوگند بر بى گناهى ۲; سوگند به خدا ۲; سوگند جایز ۲ گناه: نشانه هاى

۱۰، ۱۱ سوگند: احکام سوگند ۳، ۴، ۵; تأکید سوگند ۳; حرمت حنث سوگند ۳; حقیقت سوگند به خدا ۷; حنث سوگند ۸; سوگند به خدا ۴; سوگند جایز ۴; شرایط تنجز سوگند ۵; موانع

نظارت خدا ۱۷ سوگند: احکام سوگند ۷، ۸، ۹، ۱۱، ۱۲; استثناء در سوگند ۷، ۸; اهمیت سوگند به خدا ۱۰; اهمیت وفاى به سوگند ۱۷،۱۲،۱۱; سوگند به خدا ۱۱; سوگند در ادیان

۲۱ ; وصایاى خدا ۲ سوگند: آثار سوگند ۹ ; اجتناب از سوگند دروغ ۱۲ ; احکام سوگند ۱۱، ۱۳ ; اعتبار سوگند ۱۱، ۱۳ ; سوگند به خدا ۱۳ ; کیفیت سوگند در وصیت ۱۱ عمل:

فرزندان یعقوب اعتنایى نکردند و به سوگند آنان بر بى گناهى خویش وقعى ننهادند ، مى توان برداشت فوق را استفاده کرد. احکام: احکام کیفرى ۴ بازجویى: احکام بازجویى ۶ برادران یوسف:

نوعى تهدید دارد. احکام: ۱، ۲، ۳ فلسفه احکام ۴ اختلاف: اختلاف خانوادگى ۴ اسماء و صفات: سمیع ۵، ۶ ; علیم ۵، ۶ ایلاء: احکام ایلاء ۳ طلاق: احکام طلاق ۱، ۲ ; ناپسندى

مجمع البیان و درّالمنثور آمده است. ابوذر: زهد ابوذر ۲۲ احکام: فلسفه احکام ۱۰ ; منشأ تشریع احکام ۳ اسلام: و امکانات دنیوى ۶ ; اعتدال اسلام ۶ ; ویژگى اسلام

آمده سه وجه در معناى آيه: «و أنت حلّ بهذا البلد» بيان اين كه سوگند «و والد و ما ولد»، سوگند به ابراهيم واسماعيل «ع» است چند قول ديگر درباره مراد از «و والد

پیامبر (ص) و احکام قضایى آن حضرت، از علایم ایمان (فلا و ربّک لا یؤمنون حتّى یحکّموک ... و یسلّموا تسلیماً) ۱۲- تسلیم همه جانبه در برابر احکام الهى، از علایم

مواقع نجوم طرد نمودن آنها است شياطين را و مشركين بآن سوگند ياد مينمودند پس خداوند فرموده من بآن سوگند ياد نميكنم و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل

‌به‌ كافي‌ كتاب‌ العقل‌ و الجهل‌ مراجعه‌ شود. (آیه 197)- قرآن در این آیه احکام حجّ را تعقیب می‌کند و دستورات جدیدی می‌دهد. 1- نخست می‌فرماید: «حجّ در ماههای

لاتمسکوا بعصم الکوافر». احکام :۹، ۱۰، ۱۲، ۱۵، ۱۸، ۲۲، ۲۳، ۳۲ فلسفه احکام ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۵، ۱۸، ۲۲، ۲۳، ۲۵ ۳۲ ازدواج: آداب ازدواج ۱۷; احکام ازدواج ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۸،

بر آن سوگند یاد کرده بود. ابراهیم(ع): بت شکنى ابراهیم(ع) ۱، ۲; روش تبلیغ ابراهیم(ع) ۶; روش شرک ستیزى ابراهیم(ع) ۶; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۵، ۶ احکام :۴ بت:

الْمَصِيرُ (57) ترجمه‌ و سوگند ياد كردند بخدا با سخت‌ترين سوگندهاشان كه اگر امر كرده بودى آنها را البته بيرون ميرفتند بگو سوگند مخوريد طاعتى است معروف بدرستيكه

روایت شده است: سوگند بر مطلقه شدن همسر و نذر در گناهان و هر سوگندى به غیر نام خداى تعالى، پیروى از گامهاى شیطان است. احکام:۲، ۴ فلسفه احکام ۲، ۴ ۱۱ اطاعت:

تفسیر آیات ۱- سوگند و عزم راسخ شیطان بر گمراه کردن مردم (و لاضلنهم) لام قسم و نون تأکید در فعل «لاضلنهم»، دلالت بر تصمیم قطعى شیطان دارد. ۲- سوگند و عزم راسخ

نمود مرا اگر نسبت ندهيد مرا بخرفتى و كم عقلى ناشى از پيرى آنها جواب دادند و سوگند ياد نمودند كه همان خطا و اشتباه سابق كه زياد ياد يوسف مينمودى و انتظار وصل

جبهه و جنگ فرار نكرد». «2» و آن حضرت فرمودند: «پسنديده‌ترين مرگ، شهادت است، سوگند به آن كسى كه جان فرزند ابى‌طالب به‌دست اوست، براى من كشته شدن با هزار ضربه‌ى‌

جل: «الاّ ان تتقوا منهم تقیة» احکام: احکام ثانوى ۱۳ ،۱۴ ارزش: ملاکهاى ارزش ۶، ۱۱ استقامت: عوامل استقامت ۱۹ اضطرار: احکام اضطرار ۱۳، ۱۴، ۲۱ انحطاط: عوامل

جوان و چه پیر». احکام: فلسفه احکام ۹ ارزشها: زمینه تحصیل ارزشها ۱۱; ملاک ارزشها ۵ انسان: اهمیّت مصالح انسان ها ۷، ۹; جهل انسان ۱۰ جهاد: احکام جهاد ۳، ۱۲; ارزش

جنگی: در آیات گذشته قسمتهای مهمی از احکام جهاد ج2، ص169 و درگیری با دشمنان بیان شد، در اینجا با ذکر قسمتی از احکام اسرای جنگی این بحث تکمیل می‌شود. نخستین

خداوند پس از بیان احکام، مى تواند به منظور تهدید متخلّفان باشد. احکام: ۱، ۲، ۳، ۴، ۷، ۹، ۱۰، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۲۱ تشریع احکام۲۴ ; فلسفه احکام ۱۱، ۲۴ ; ملاک احکام۲۰

هدایت کننده انسان ها به راه درست است. (و هو یهدى السبیل) احکام: احکام امضایى ۱۸; ملاک اعتبار احکام ۱۸ انسان: خلقت انسان ۴; مسؤولیت انسان ۱۶; وحدت قلب انسان

صدقات» نسخ کرد [و دیگر در پى نجوا با رسول خدا(ص) صدقه واجب نبود]». احکام :۴، ۱۰ فلسفه احکام ۴، ۸ ۱۰، ۹ اسلام: ویژگیهاى اسلام ۱۳ اسماء و صفات: رحیم ۱۴; غفور

فلسفه و چرایى آن (إنّه لکم عدوٌّ مبین)، حاکى از حقیقت یاد شده است. احکام: فلسفه احکام ۱۲ اطاعت: حقیقت اطاعت از شیطان ۳; سرزنش اطاعت از دشمنان ۱۱ انسان:

این اعمال سعى است». احکام :۲، ۱۳ فلسفه احکام ۲، ۱۲ ۱۳ ارزشها: ارزشهاى اخروى ۸; زمینه ارزشها ۱۱ انسان: زمینه مصالح انسان ۱۲ بیع: احکام بیع ۱۳; بیع حرام ۱۶

درونى نسبت به برخى از احکام خداوند (و إن فریقا من المؤمنین لکرهون) اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۶، ۷، ۹ امور: تدبیر امور ۳ انفال: احکام انفال ۸ ایمان: به خدا

اللّه» است بنابراین بقاى ایمان در گرو رعایت تقوا با عمل به احکام الهى خواهد بود. ۱۴- عمل به احکام الهى نشانگر تقواپیشگى و تجاوز از حدود خداوندى نشانه بى تقوایى

ارزش عدالت ۴ فرزند: احکام فرزند ۱، ۶; انتساب اشتباهى فرزند ۱۲; انتساب فرزند به پدر ۱، ۲، ۳; انتساب فرزندى ۹، ۱۴ فرزندخواندگى: احکام فرزندخواندگى ۶، ۹ قلب:

«لَيَقُولُنَّ إِنَّما كُنَّا نَخُوضُ وَ نَلْعَبُ» 4- منافقان براى تبرئه خود هم سوگند خوردند و هم قصد خود را صددرصد شوخى دانستند. (لام در «لَيَقُولُنَّ» حرف قسم

مينمودند تو را ولى دور شد براى آنها سفر با مشقّت و بعد از اين‌ جلد 2 صفحه 584 سوگند ميخورند بخدا كه اگر توانائى داشتيم هر آينه بيرون ميآمديم با شما هلاك ميكنند

بود هیچ کس باقى نمى ماند مگر اینکه به حضرت محمّد (ص) اقرار مى کند». احکام: ملاک احکام ۶ ادیان: آینده ادیان ۷ ; شکست ادیان ۷، ۸ اسلام: پیروزى اسلام ۷، ۸ ;

نجواى آنان را دید، خشمگین شد به قسمى که صورت وى برافروخته گردید سپس فرمود: سوگند به خدائى که جان من در دست تواناى اوست هیچ بنده مؤمنى داخل بهشت نشود مگر آن

ترجمه Tabber requires Javascript to function. سوگند که اگر برای (این گروه از) اهل کتاب، هرگونه آیه (و نشانه و دلیلی) بیاوری، از قبله تو پیروی نخواهند کرد؛

أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ (56) ترجمه‌ نه چنين است سوگند بماه‌ و سوگند بشب وقتى كه پشت كند و منقضى گردد و سوگند بصبح چون روشن شود همانا آن يكى از بزرگترين موجبات

جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند ياد نمود كه اگر ببينم اين كار را ميكند پاى بر گردن او ميگذارم پس گفتند الآن

نمود مرا اگر نسبت ندهيد مرا بخرفتى و كم عقلى ناشى از پيرى آنها جواب دادند و سوگند ياد نمودند كه همان خطا و اشتباه سابق كه زياد ياد يوسف مينمودى و انتظار وصل

فرمود: آيا اگر اين شخص در خانه‌اش مى‌نشست كسى به او هديه مى‌داد؟! به خدا سوگند او با همين اموال حرام در قيامت محشور خواهد شد. «2» آنجا كه مردم حتى به انبيا

الهى نيازمندند. «فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ» 4- به سوگند مخالفان اعتبارى نيست و هر چه بيشتر سوگند خورند بى اعتبارتر است. «لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ» 5-

نمى کرد، عذاب نازل مى شد; زیرا همه از عمل به آن امتناع کرده بودند». احکام: نسخ احکام ۵ اسلام: ارکان اسلام ۱۰ اطاعت: اطاعت از خدا ۹; اطاعت از محمد(ص) ۹;

الهى نيازمندند. «فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ» 4- به سوگند مخالفان اعتبارى نيست و هر چه بيشتر سوگند خورند بى اعتبارتر است. «لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ» 5-

در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مى‌گذارد؟ گفتند: آرى. گفت: سوگند به آنچه سوگند مى‌خوريم، اگر او را در چنين حالى ببينم، با پاى خود گردن او را له مى‌كنم

اسلام و احکام قرآن بى خبر بود. (و وجدک ضالاًّ فهدى) ضلالت دو گونه است: ۱. تحیّر در علوم نظرى مانند توحید; ۲. سرگردانى در علوم عملى نظیر احکام شرعى (مفردات

أَهْلُ الْمَغْفِرَةِ (56) ترجمه‌ نه چنين است سوگند بماه‌ و سوگند بشب وقتى كه پشت كند و منقضى گردد و سوگند بصبح چون روشن شود همانا آن يكى از بزرگترين موجبات

روشنگر آمده است. ای اهل کتاب، تحقیقاً رسول ما به سوی شما آمده که حقایق و احکام بسیاری از آنچه از کتاب آسمانی را پنهان می‌دارید برای شما بیان می‌کند و از

پیامبر] دشمن شمایند؛ بنابراین از [عمل به خواسته های بی جای] آنان [که مخالف احکام خداست] بپرهیزید، و اگر [از آزار و رنجی که به شما می دهند] چشم پوشی کنید و

از آن اشارتى است از حق به حبيب خود حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله يعنى سوگند مى‌خورم به آلاى خود بر تو در ازل، و به لطف خود با تو در وجود، و به رأفت من

عالم) خواهند نگاشت. ن، سوگند به قلم و آنچه می نویسند، نون، سوگند به قلم و آنچه مى‌نويسند. ن [نون‌]، سوگند به قلم و آنچه نویسند نون، سوگند به قلم و آنچه مى‌نويسند،

function. سوگند به این کتاب روشنگر، سوگند به [اين‌] كتاب روشنگر سوگند به كتاب روشنگر، قسم به این کتاب روشن بیان. سوگند به [این] کتاب روشنگر؛ سوگند به اين

تجلّى) سوگند، نشانه آن است که آنچه به آن سوگند یاد شده است. براى مخاطب سودمند و مورد علاقه است. خدا: نعمتهاى خدا ۳ روز: عظمت روشنایى روز ۲ سوگند: سوگند به

روز روشن سوگند به روشنايى روز، قسم به روز روشن (یا هنگام ظهر آن). سوگند به ابتدای روز [وقتی که خورشید پرتو افشانی می کند] سوگند به آغاز روز، سوگند به روز

عظمت خدا ۴ زن: عظمت خلقت زن ۴ سوگند: سوگند به خالق مذکر ۲; سوگند به خالق مؤنث ۲; سوگند به خدا ۳; سوگند به مذکر ۱; سوگند به مؤنث ۱ قرآن: سوگندهاى قرآن ۱،

گیرد، و سوگند به شب چون آرام و در خود شود، و سوگند به شب چون بیارمد و سوگند به شب چون در آيد و آرام گيرد- تاريكى آن همه را فرو پوشد-. و سوگند به شب در

از احكام و پيمان هاى خدا، مثل حكم شكار، احرام، حرمت ميته، و غيره، حليّت طعام‏ها و زنان، احكام وضو و جنابت، عدالت، قبول اعمال از اهل تقوى، حكم سوگند و كفّاره

انسان ۳ تلاش: توصیه به تلاش مفید ۴ خدا: توصیه هاى خدا ۴ سوگند: سوگند به خدا ۲; سوگند به روز ۲; سوگند به شب ۲ عمل: اجتناب از عمل ناپسند ۴ قرآن: سوگندهاى قرآن

از احكام و پيمان هاى خدا، مثل حكم شكار، احرام، حرمت ميته، و غيره، حليّت طعام‏ها و زنان، احكام وضو و جنابت، عدالت، قبول اعمال از اهل تقوى، حكم سوگند و كفّاره

نجم ۸ ستاره ثریا: غروب ستاره ثریا ۷ سوگند: سوگند به ستارگان ۱; سوگند به ستاره ثریا ۷; سوگند به شهاب سنگها ۴; سوگند به قرآن ۵ شهاب سنگها: سقوط شهاب سنگها

گرداندند [تو و پیروانت] بگویید: گواه باشید که ما [در برابر خدا و فرمان ها و احکام او] تسلیم هستیم. بگو: اى اهل كتاب، بياييد از آن كلمه‌اى كه پذيرفته ما و شماست

(ع) ۱۴، ۱۶ ابلیس: و آدم (ع) ۱ ; ابلیس و حوا ۱ ; اغواگرى ابلیس ۱ ; سوگند ابلیس ۳ ; سوگند دروغ ابلیس ۱ اطمینان: عوامل اطمینان ۷ انسان: اغواپذیرى انسان ۶ ;

۵ خدا: جهل به قدرت خدا ۹، ۱۰; حتمیت وعده هاى خدا ۸; نقش خدا ۶ سوگند: سوگند به خدا ۱; سوگند به خدا در صدراسلام ۳ مردگان: تکذیب احیاى اخروی مردگان ۴، ۶; جهل

خدا ۷، ۸; مؤاخذه هاى خدا ۱۱، ۱۶; موجبات غضب خدا ۱۴ روزى: منشأ روزى ۵ سوگند: سوگند به خدا ۹ شرک: پوچى شرک ربوبى ۱۵; سرزنش شرک در رازقیت ۷; شرک افعالى ۲;

نشانه هاى ربوبیت خدا ۸ ذکر: ذکر ربوبیت خدا ۳; ذکر لطف خدا ۳ سوگند: فلسفه سوگند به تاریکى شب ۷; فلسفه سوگند به نور خورشید ۷ قرآن: سوگندهاى قرآن ۷ لطف خدا: مشمولان

Javascript to function. فرمود: «از آن (مقام)، با ننگ و عار و خواری، بیرون رو! و سوگند یاد می‌کنم که هر کس از آنها از تو پیروی کند، جهنم را از شما همگی پر می‌کنم

دین ۸; موانع فهم دین ۹ سبیل الله: زمینه ممانعت از سبیل الله ۲ سوگند: سوءاستفاده از سوگند ۲ قلب: آثار ختم قلب ۸، ۹; زمینه ختم قلب ۵; نشانه هاى ختم قلب ۷;

ابولهب و امّ جمیل است و بس، بلکه هرکه با قرآن مخالف باشد و مانع رواج و رسوخ احکام آن در جهان گردد، در دوزخ قرین و همدم آنان خواهد گشت. يَوْمَ‌ يُحْمَى‌ عَلَيْهَا

انسان ۲; ویژگیهاى جسمى انسان ۴ خدا: خالقیت خدا ۱ سوگند: سوگند به ابراهیم(ع) ۳; سوگند به اسماعیل(ع) ۳; سوگند به مکه ۳ قرآن: سوگندهاى قرآن ۳ تفاسیر مجمع البیان

مشکلات ۱۰ ذکر: آثار ذکر خدا ۱۳، ۱۴ سختى: صبر در سختى ۱۰ سوگند: اهمیت وفاى به سوگند ۷; حتمیت وفاى به سوگند ۷ عبودیت: اهمیت مقام عبودیت ۱۵; زمینه مقام عبودیت ۱۴

ترجمه Tabber requires Javascript to function. به خدا سوگند، به سوی امتهای پیش از تو پیامبرانی فرستادیم؛ امّا شیطان اعمالشان را در نظرشان آراست؛ و امروز

لَهُمْ» رعايت اهم و مهمّ را فراموش نكنيم. سوگند اهميّت دارد، ولى حفظ احكام دين مهم‌تر است و لذا كسى كه سوگند خورده، حلالى را بر خود حرام كند، سوگندش از

مُحِيطٌ «20» بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ «21» فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ «22» ترجمه‌ سوگند بآسمان داراى برجها و بروز وعده داده شده‌ و بگواه و گواهى داده شده بر آن‌

قُرْآناً عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ «3» حا، ميم. به كتاب روشنگر سوگند. همانا ما آن را قرآنى عربىّ قرار داديم باشد كه در آن تعقّل كنيد. بِسْمِ اللَّهِ

لِلْمُكَذِّبِينَ «15» ترجمه‌ سوگند بفرشتگان فرستاده شده براى امور خير پس سير كنندگانند در فرمان مانند باد تند سير كردنى‌ و سوگند به فرشتگان منتشر سازنده علوم

لِلْمُكَذِّبِينَ «15» ترجمه‌ سوگند بفرشتگان فرستاده شده براى امور خير پس سير كنندگانند در فرمان مانند باد تند سير كردنى‌ و سوگند به فرشتگان منتشر سازنده علوم

لِلْمُكَذِّبِينَ «15» ترجمه‌ سوگند بفرشتگان فرستاده شده براى امور خير پس سير كنندگانند در فرمان مانند باد تند سير كردنى‌ و سوگند به فرشتگان منتشر سازنده علوم

لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌ «5» «1» به روشنايى آغاز روز سوگند. «2» به شب سوگند آنگاه كه آرامش بخشد. «3» پرودگارت تو را وانگذاشته و خشم نگرفته است

الْمُجْرِمُونَ» «1» در قرآن، بعضى مطالب با يك سوگند آمده است. «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» گاهى دو سوگند پشت سرهم آمده است. «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ

الْمُجْرِمُونَ» «1» در قرآن، بعضى مطالب با يك سوگند آمده است. «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» گاهى دو سوگند پشت سرهم آمده است. «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ

لِلْمُكَذِّبِينَ «15» ترجمه‌ سوگند بفرشتگان فرستاده شده براى امور خير پس سير كنندگانند در فرمان مانند باد تند سير كردنى‌ و سوگند به فرشتگان منتشر سازنده علوم

لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌ «5» «1» به روشنايى آغاز روز سوگند. «2» به شب سوگند آنگاه كه آرامش بخشد. «3» پرودگارت تو را وانگذاشته و خشم نگرفته است

آن) تفسیر آیات حم «1» وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» حا، ميم. به كتاب روشنگر سوگند. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ حم «1» حم‌: اسم سوره، يعنى اين سوره

الْمُجْرِمُونَ» «1» در قرآن، بعضى مطالب با يك سوگند آمده است. «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» گاهى دو سوگند پشت سرهم آمده است. «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ

رسول اللّه (ص ) و رد آن معناى سوگند و جواب از اشكال سوگند دادن خدا به شخص پيامبر(ص ) سخنى در معناى (حق ) و پاسخ از اشكال سوگند دادن به حق پيامبر(ص ) آيه ۹۱

این معانى محتمل است و برداشت یادشده براساس اصل معناى آن است. ۴- آزر، با سوگند بر سنگسارکردن ابراهیم(ع)، در صورت ادامه مبارزه با بت پرستى، او را براى مدتى

غَوى‌- الْهَوى‌- يُوحى‌» 1- به مظاهر طبيعت چون نشانه خدا هستند، مى‌توان سوگند ياد كرد. «وَ النَّجْمِ»، «وَ الشَّمْسَ»، «وَ الْقَمَرَ»* 2- حركت ستاره‌ها

نيست كه مردگان را زنده كند؟ «1». مطفّفين، 31. جلد 10 - صفحه 317 اين سوره با سوگند به قيامت شروع شد و با قدرت خداوند بر زنده كردن مردگان در قيامت پايان مى‌يابد

دراز نمى‌كنم تا تو را بكشم، چرا كه من از خداوند، پروردگار جهانيان مى‌ترسم.» سوگند که اگر تو به کشتن من دست برآوری من هرگز به کشتن تو دست دراز نخواهم کرد، که

در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مى‌گذارد؟ گفتند: آرى. گفت: سوگند به آنچه سوگند مى‌خوريم، اگر او را در چنين حالى ببينم، با پاى خود گردن او را له مى‌كنم

تفسیر آیات وَ النَّجْمِ إِذا هَوى‌ «1» ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى‌ «2» سوگند به ستاره، چون فرو شود. همانا يار و مصاحب شما (محمّد صلى الله عليه و آله)،

لِلْمُكَذِّبِينَ «15» ترجمه‌ سوگند بفرشتگان فرستاده شده براى امور خير پس سير كنندگانند در فرمان مانند باد تند سير كردنى‌ و سوگند به فرشتگان منتشر سازنده علوم

مى‌كرد. 34. هر گاه با مردم سخن مى‌گفت، در حرف زدن تبسم مى‌كرد. 1- سوگند به قلم به جاى سوگند به بيان، تشويق سوادآموزى و مقام دانش پژوهى است. (مبارزه با بيسوادى

در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مى‌گذارد؟ گفتند: آرى. گفت: سوگند به آنچه سوگند مى‌خوريم، اگر او را در چنين حالى ببينم، با پاى خود گردن او را له مى‌كنم

«وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌» «3» امام باقر عليه السلام دوبار سوگند ياد فرمودند كه مراد از آن عطاى مخصوص كه خداوند به‌ «1». نجم، 2. «2». نهج‌البلاغه،

غَوى‌- الْهَوى‌- يُوحى‌» 1- به مظاهر طبيعت چون نشانه خدا هستند، مى‌توان سوگند ياد كرد. «وَ النَّجْمِ»، «وَ الشَّمْسَ»، «وَ الْقَمَرَ»* 2- حركت ستاره‌ها

الْمُجْرِمُونَ» «1» در قرآن، بعضى مطالب با يك سوگند آمده است. «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ» گاهى دو سوگند پشت سرهم آمده است. «وَ الضُّحى‌ وَ اللَّيْلِ

الْمَصِيرُ (57) ترجمه‌ و سوگند ياد كردند بخدا با سخت‌ترين سوگندهاشان كه اگر امر كرده بودى آنها را البته بيرون ميرفتند بگو سوگند مخوريد طاعتى است معروف بدرستيكه

در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مى‌گذارد؟ گفتند: آرى. گفت: سوگند به آنچه سوگند مى‌خوريم، اگر او را در چنين حالى ببينم، با پاى خود گردن او را له مى‌كنم

در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مى‌گذارد؟ گفتند: آرى. گفت: سوگند به آنچه سوگند مى‌خوريم، اگر او را در چنين حالى ببينم، با پاى خود گردن او را له مى‌كنم

«وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌» «3» امام باقر عليه السلام دوبار سوگند ياد فرمودند كه مراد از آن عطاى مخصوص كه خداوند به‌ «1». نجم، 2. «2». نهج‌البلاغه،

و مراد آنست كه سوگند بشفق چنانچه مكرّر اين احتمالات در اين جمله ذكر شده و قمّى ره فرموده مراد از شفق سرخى بعد از غروب آفتاب است و سوگند بشب و آنچه جمع

«وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌» «3» امام باقر عليه السلام دوبار سوگند ياد فرمودند كه مراد از آن عطاى مخصوص كه خداوند به‌ «1». نجم، 2. «2». نهج‌البلاغه،

و مراد آنست كه سوگند بشفق چنانچه مكرّر اين احتمالات در اين جمله ذكر شده و قمّى ره فرموده مراد از شفق سرخى بعد از غروب آفتاب است و سوگند بشب و آنچه جمع

و مراد آنست كه سوگند بشفق چنانچه مكرّر اين احتمالات در اين جمله ذكر شده و قمّى ره فرموده مراد از شفق سرخى بعد از غروب آفتاب است و سوگند بشب و آنچه جمع

و مراد آنست كه سوگند بشفق چنانچه مكرّر اين احتمالات در اين جمله ذكر شده و قمّى ره فرموده مراد از شفق سرخى بعد از غروب آفتاب است و سوگند بشب و آنچه جمع

در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مى‌گذارد؟ گفتند: آرى. گفت: سوگند به آنچه سوگند مى‌خوريم، اگر او را در چنين حالى ببينم، با پاى خود گردن او را له مى‌كنم

ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» ترجمه‌ سوگند بشب وقتى كه بپوشاند و بروز وقتى كه آشكار گردد و بآنكه آفريده نر و ماده را

جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند ياد نمود كه اگر ببينم اين كار را ميكند پاى بر گردن او ميگذارم پس گفتند الآن

استفاده كنند. همانگونه كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در مرافعات، به سوگند و شاهد و ظواهر عمل مى‌فرمود و از علم غيب استفاده نمى‌كرد. اصولا اگر اولياى

اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ «9» سوگند به آسمان كه داراى برجهاى بسيار است. به روز موعود سوگند. به شاهد و مشهود سوگند. مرگ بر صاحبان گودال (پر آتش). همان

«وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌» «3» امام باقر عليه السلام دوبار سوگند ياد فرمودند كه مراد از آن عطاى مخصوص كه خداوند به‌ «1». نجم، 2. «2». نهج‌البلاغه،

«وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى‌» «3» امام باقر عليه السلام دوبار سوگند ياد فرمودند كه مراد از آن عطاى مخصوص كه خداوند به‌ «1». نجم، 2. «2». نهج‌البلاغه،

اين دو قسم از علوم جميع احكام عقلى از فعل خداوند اتخاذ شده است اشكالاتى كه بر راءى اشاعره در احكام نظرىعقل وارد است جريان احكام عقلى عملى در افعال خداى

در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مى‌گذارد؟ گفتند: آرى. گفت: سوگند به آنچه سوگند مى‌خوريم، اگر او را در چنين حالى ببينم، با پاى خود گردن او را له مى‌كنم

در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مى‌گذارد؟ گفتند: آرى. گفت: سوگند به آنچه سوگند مى‌خوريم، اگر او را در چنين حالى ببينم، با پاى خود گردن او را له مى‌كنم

نفس اسب‌هاى زير پاى جهادگران سوگند ياد مى‌كند. «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً» 2- مسلمانان بايد اسب سوار و چابك باشند. (در سوگند به نفس اسب، نوعى تشويق به اسب

نفس اسب‌هاى زير پاى جهادگران سوگند ياد مى‌كند. «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً» 2- مسلمانان بايد اسب سوار و چابك باشند. (در سوگند به نفس اسب، نوعى تشويق به اسب

و مراد آنست كه سوگند بشفق چنانچه مكرّر اين احتمالات در اين جمله ذكر شده و قمّى ره فرموده مراد از شفق سرخى بعد از غروب آفتاب است و سوگند بشب و آنچه جمع

مجدّدا مقدّرات و سرنوشت انسانها مقدّر و معیّن می‌گردد و خداوند دستور اجرای احکام خود را به دست فرشتگان می‌سپارد. لیلة القدر در رمضان است (نگا: بقره / . امّا

ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» ترجمه‌ سوگند بشب وقتى كه بپوشاند و بروز وقتى كه آشكار گردد و بآنكه آفريده نر و ماده را

جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند ياد نمود كه اگر ببينم اين كار را ميكند پاى بر گردن او ميگذارم پس گفتند الآن

جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند ياد نمود كه اگر ببينم اين كار را ميكند پاى بر گردن او ميگذارم پس گفتند الآن

نفس اسب‌هاى زير پاى جهادگران سوگند ياد مى‌كند. «وَ الْعادِياتِ ضَبْحاً» 2- مسلمانان بايد اسب سوار و چابك باشند. (در سوگند به نفس اسب، نوعى تشويق به اسب

استفاده كنند. همانگونه كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در مرافعات، به سوگند و شاهد و ظواهر عمل مى‌فرمود و از علم غيب استفاده نمى‌كرد. اصولا اگر اولياى

و مراد آنست كه سوگند بشفق چنانچه مكرّر اين احتمالات در اين جمله ذكر شده و قمّى ره فرموده مراد از شفق سرخى بعد از غروب آفتاب است و سوگند بشب و آنچه جمع

نيست كه او (در برابر توبه‌كنندگان) بخشاينده و مهربان است. «تَأَذَّنَ»، يعنى سوگند ياد كرد و اعلام نمود. «يَسُوم» از «سَوم»، يعنى تحميل كردن. بارها على عليه

استفاده كنند. همانگونه كه پيامبراكرم صلى الله عليه و آله در مرافعات، به سوگند و شاهد و ظواهر عمل مى‌فرمود و از علم غيب استفاده نمى‌كرد. اصولا اگر اولياى

جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند ياد نمود كه اگر ببينم اين كار را ميكند پاى بر گردن او ميگذارم پس گفتند الآن

و مراد آنست كه سوگند بشفق چنانچه مكرّر اين احتمالات در اين جمله ذكر شده و قمّى ره فرموده مراد از شفق سرخى بعد از غروب آفتاب است و سوگند بشب و آنچه جمع

ذكرش را به ديگران، چه براى اتمام حجّت و چه براى تأثير و هشدار القا مى‌كنند، سوگند ياد مى‌كند. «فَالْمُلْقِياتِ ذِكْراً عُذْراً أَوْ نُذْراً» در كتاب امر به

ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» ترجمه‌ سوگند بشب وقتى كه بپوشاند و بروز وقتى كه آشكار گردد و بآنكه آفريده نر و ماده را

ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِ الْأَعْلى‌ «20» وَ لَسَوْفَ يَرْضى‌ «21» ترجمه‌ سوگند بشب وقتى كه بپوشاند و بروز وقتى كه آشكار گردد و بآنكه آفريده نر و ماده را

ترجمه‌ و قرار ميدهند براى چيزيكه نميدانند بهره‌اى از آنچه روزى داديمشان سوگند بخدا هر آينه پرسيده ميشويد از آنچه بوديد كه افتراء ميزديد و قرار ميدهند براى

«نحن و الله نعمت الله التى انعم بها على عباده و بنا يفوز من فاز» «2» بخدا سوگند، نعمتى را كه خدا به بندگان انعام كرده، ما هستيم و تنها بواسطه ما مردم رستگار

دينى و دوست و يا معين و ناصر و رفيق و خويش و قوم و آقا و بنده و همسايه و هم سوگند شمايند ميتوانيد آنها را برادر بخوانيد و دينى قصد كنيد و ميتوانيد مولى بخوانيد

جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند ياد نمود كه اگر ببينم اين كار را ميكند پاى بر گردن او ميگذارم پس گفتند الآن

رسانيد، حضرت در غضب شد و قسم ياد نمود كه او را صد چوب بزند «2»؛ حق تعالى تحليل سوگند او را فرمود به اينكه: وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى‌ رَبَّهُ أَنِّي

السلام مى‌فرمود: «و الله ابن ابيطالب آنس بالموت من الطفل بثدى امه» «2» به خدا سوگند انس من (على) به مرگ از انس طفل به سينه مادرش بيشتر است. و هنگام ضربت خوردن

دينى و دوست و يا معين و ناصر و رفيق و خويش و قوم و آقا و بنده و همسايه و هم سوگند شمايند ميتوانيد آنها را برادر بخوانيد و دينى قصد كنيد و ميتوانيد مولى بخوانيد

Javascript to function. آيات ۱ - ۴۱ سوره نازعات اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات نقد و بررسى اقوال فوق تدبیر همه امور عالَم توسط فرشتگان

منافقی آن را قرائت نمی‌کند، و نه کسانی که شک و تردید در دلشان است، به خدا سوگند فرشتگان مقرب از آن روز که آسمانها و زمین آفریده شده است آن را می‌خوانند،

است. (و لکن حقّ القول منّى لأملأنّ جهنّم من الجِنّة و الناس أجمعین) ۶ - سوگند خداوند به انباشتن جهنم از مجرمان جنّى و انسى (و لکن حقّ القول منّى لأملأنّ

السلام فرمودند: «نحن و الله نعمة الله التى انعم بها على عباده» «1» به خدا سوگند نعمت‌هايى كه تبديل شدند، وجود ما بود. مردم ما را رها كردندو به سراغ رهبران

الْمَصِيرُ (57) ترجمه‌ و سوگند ياد كردند بخدا با سخت‌ترين سوگندهاشان كه اگر امر كرده بودى آنها را البته بيرون ميرفتند بگو سوگند مخوريد طاعتى است معروف بدرستيكه

جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند ياد نمود كه اگر ببينم اين كار را ميكند پاى بر گردن او ميگذارم پس گفتند الآن

رسول اللّه (ص ) و رد آن معناى سوگند و جواب از اشكال سوگند دادن خدا به شخص پيامبر(ص ) سخنى در معناى (حق ) و پاسخ از اشكال سوگند دادن به حق پيامبر(ص ) آيه ۹۱

لِشَيْ‌ءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (40) ترجمه‌ و سوگند ياد نمودند بخدا بسخت‌ترين سوگندهاشان كه‌ جلد 3 صفحه 286 بر نمى‌انگيزد خدا

اشاره کرده، می‌گوید: «و آنها گفتند: ای کسی که قرآن بر تو نازل شده بطور قطع سوگند یاد می‌کنیم (که تو دیوانه‌ای»! (وَ قالُوا یا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ

بيان ركن ديگری از اركان كفر بت پرستان آياتى كه در آن ها، براى وقوع قيامت، سوگند ياد شده است چه كسانى در روز قیامت، مغبون مى شوند؟ بحث روایتی: (چند روايت

Javascript to function. آيات ۱ - ۴۱ سوره نازعات اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات نقد و بررسى اقوال فوق تدبیر همه امور عالَم توسط فرشتگان

Javascript to function. آيات ۱ - ۴۱ سوره نازعات اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات نقد و بررسى اقوال فوق تدبیر همه امور عالَم توسط فرشتگان

نباته نقل نمايد كه گفت: از امام على مرتضى عليه‌السلام شنيدم كه فرمود: به خدا سوگند كه پدرم ابوطالب و جد من عبدالمطلب و نيز هاشم و عبدمناف در مدت عمر خويش بت‌پرستى

دينى و دوست و يا معين و ناصر و رفيق و خويش و قوم و آقا و بنده و همسايه و هم سوگند شمايند ميتوانيد آنها را برادر بخوانيد و دينى قصد كنيد و ميتوانيد مولى بخوانيد

عرضه شوند آنان كه كافر شدند بر آتش گفته شود آيا نيست اين بر حق گويند آرى سوگند بپروردگار ما گويد پس بچشيد عذاب را بسبب آنكه كفر ميورزيديد پس صبر كن همچنانكه

Javascript to function. آيات ۱ - ۴۱ سوره نازعات اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات نقد و بررسى اقوال فوق تدبیر همه امور عالَم توسط فرشتگان

لَيْلًا طَوِيلًا» «1» خداوند در قرآن، به زمان طلوع فجر و هنگام عصر يك بار سوگند ياد كرده است ولى به هنگام سحر سه بار. «وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ» «2»، «وَ

خدا جهاد نموده. پس فرمود: سوگند به خدا مانند كسى است كه جهاد نموده با رسول خدا به شمشير خود، بعد مرتبه سوم فرمود: بلكه سوگند به خدا مانند كسى است كه با

عرضه شوند آنان كه كافر شدند بر آتش گفته شود آيا نيست اين بر حق گويند آرى سوگند بپروردگار ما گويد پس بچشيد عذاب را بسبب آنكه كفر ميورزيديد پس صبر كن همچنانكه

Javascript to function. آيات ۱ - ۴۱ سوره نازعات اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات نقد و بررسى اقوال فوق تدبیر همه امور عالَم توسط فرشتگان

امام حسين عليه السلام در احتجاجى كه با وليد بن عقبه داشت فرمود: به خدا سوگند من تو را در دشمنى‌ات با علىّ‌بن ابى‌طالب عليهما السلام ملامت نمى‌كنم، زيرا

مباهله انصراف داده، حاضر به مصالحه شدند. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: سوگند به كسى كه مرا پيامبر حقّ قرار داد، اگر مباهله انجام مى‌گرفت، آن وادى آتش

لَيْلًا طَوِيلًا» «1» خداوند در قرآن، به زمان طلوع فجر و هنگام عصر يك بار سوگند ياد كرده است ولى به هنگام سحر سه بار. «وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ» «2»، «وَ

فرموده : شاهد آوردن به عهده مدعى و سوگند خوردن به عهده منكر است . و اين اعتبار سوگند در حقيقت اكتفا كردن محكمه است به دلالت سوگند بر ايمان - درونى طرف در جايى

بيان ركن ديگری از اركان كفر بت پرستان آياتى كه در آن ها، براى وقوع قيامت، سوگند ياد شده است چه كسانى در روز قیامت، مغبون مى شوند؟ بحث روایتی: (چند روايت

می‌کند؛ و خدا پوشنده‌ا‌ی بردبار است. برای کسانی که به ترک همخوابگی با زنانشان سوگند می‌خورند [:ایلاء] چهار ماه انتظار (و مهلت) است‌؛ پس اگر (به آشتی) باز آمدند،

بالتى هى أحسن» یعنى بالقرآن; از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمود: به خدا سوگند! آن راهى که خدا شما را به پیروى از آن امر فرموده ما هستیم و مقصود از سخن

چنانكه گفتيم به اين ترتيب بود كه آنها را سوگند به خدا مى دادند كه مهاجرتشان جز براى قبول اسلام نبوده ، و آنها بايد سوگند ياد كنند كه به خاطر دشمنى با همسر و

ميت برگردانيده و آنان را بر خيانت گواهان سوگند داد، و اين دو كار يعنى سوگند دادن آن دو گواه و پس از آن رد سوگند به ورثه بهترين وسيله است براى وادارى شهود

قرآن منحرف نشود جز به دوزخ سوزان. امام صادق عليه السّلام فرمود: نه بخدا سوگند اين امر خلافت هرگز در دودمان ابو بكر و عمر باز نگردد، و نه هرگز در بنى اميه،

مى بينيم وقتى زمخشرى اين تفسير را از حسن نقل مى كند كه گفته است: «به خدا سوگند، جز خدا كسى ديگر مقصود نيست»، تفسير او را توجيه نموده، مى گويد: بنا به گفته

خداوند براى شما حلال نموده، حرام نكنيد. در تاريخ آمده است كه جمعى از مسلمانان سوگند خوردند با همسران خود آميزش نكنند، روزه دائمى بگيرند و شب‌ها بيدار باشند،

عطيه ) به معنى سوگند ياد كردن و يا از ماده «الو» (بر وزن دلو) به معنى كوتاهى كردن و ترك نمودن است ، بنابراين آيه طبق معنى اول نهى از سوگند در قطع اين گونه

نخواهى يافت . ۱۸ - فرمود: از آن (مقام ) با ننگ و عار و خوارى بيرون رو، و سوگند ياد مى كنم كه هر كس از آنها از تو پيروى كند جهنم را از شما همگى پر مى كنم 

گفت: به خدا سوگند، كلامى از او شنيدم كه تاكنون مثل آن را نشنيده بودم. به خدا سوگند، نه شعر بود، نه سحر بود، و نه كهانت. و باز به خدا سوگند مى خورم اين

زياد، به خدا سوگند كه آن نامه به ما منتقل شد». ابوالجارود مى‏گويد كه: عرض كردم: خدا مرا فداى تو گرداند، در آن نامه چيست؟ فرمود كه: «به خدا سوگند كه در آن است

نيز به چهار سوگند پر معنى برخورد مى كنيم كه مقدمه براى بيان معنى پر اهميتى است . مى فرمايد: قسم به تين ، و زيتون (و التين و الزيتون ). و سوگند به طور سينين

خود را در حضور شما به خاك مى گذارد؟ گفتند: بله. گفت: به آن كسى سوگند كه بايد به او سوگند خورد، اگر او را ببينم كه چنين مى كند، گردنش را لگدمال خواهم كرد

به حق او سوگند دهند، اين بود گفتار اين مفسر. و سخن او ناشى از بيدقتى در معناى حق ، و در معناى قسم دادن بحق است . توضيح اينكه بطور كلى معناى سوگند دادن اين

فرمود كه: «دور است، دور، آنچه مى‏كنيد از قياس كردن. اى پسر حكيم، به خدا سوگند، در اين باب هلاك شد هر كه هلاك شد». حضرت بعد از آن فرمود كه: «خدا ابو حنيفه

بِنَمِيم‌ٍ، مَنّاع‌ٍ لِلخَيرِ مُعتَدٍ أَثِيم‌ٍ«1» (و اطاعت‌ مكن‌ ‌هر‌ بسيار سوگند خورنده‌ سست‌ رايي‌ ‌را‌ ‌که‌ عيبگويي‌ ميكند و بسخن‌چيني‌ راه‌ ميرود و منع‌

نديده (و نمى بيند)؟ تفسير : سوگند به اين شهر مقدس سنت قرآن در بسيارى از موارد بر اين است كه بيان حقايق بسيار مهم را با سوگند شروع مى كند، سوگندهائى كه خود

عباده » به سخن در آمد و عرض كرد اى رسول خدا! پدر و مادرم فدايت باد، بخدا سوگند مى دانم كه اين حكم الهى است ، و حق است ، ولى با اين حال از اصل اين داستان

قائم (عليه السلام ) كه سيصد و سيزده نفرند، به خدا سوگند منظور از «امة معدودة » آنها هستند، به خدا سوگند در يكساعت همگى جمع مى شوند همچون پاره هاى ابر پائيزى

برساند». و امام محمد باقر عليه السلام فرمود: «به خدا سوگند، كه پيغمبر، امين خدا بود بر خلائق و احكام و دين خدا، كه آن را براى خويش پسنديده. بعد از آن، رسول

عليه و آله و سلّم ) بعضى از زنان بيوه ما را به ازدواج خود در آورده به خدا سوگند هرگاه او چشم از جهان بپوشد ما با همسران او ازدواج خواهيم كرد!! آيه فوق نازل

شود فرمود: خبر داد مرا پدرم از جدم تا برسد برسول خدا- ابن شبرمه گويد بخدا سوگند كه‏ نه پدرش بر جدش دروغ بست و نه جدش برسول خدا- كه رسول خدا (ص) فرمود هر

خود چنين به ما خبر دادند، شكر مى كنم كه خدا مرا به سوى تو فرستاد، به خدا سوگند جز براى بستن پيمان جنگى بر ضد دشمنان به مكه نيامده بودم ، ولى خداوند مرا

معصیة; از امام صادق (ع) روایت شده است که در پى تلاوت آیه فوق، فرمودند: به خدا سوگند! بنى اسرائیل، پیامبران خود را با دستان خود نکشتند و آنان را با شمشیرهاى خود

پیامبر صلّی اللّه علیه و آله دست بر سینه او زد و فرمود: دانش بر تو گوارا باد، سوگند به کسی که جان محمد صلّی اللّه علیه و آله در دست اوست این آیه دارای دو زبان

امام صادق (عليه السلام ) از مردى پرسيدم كه سوگند خورده : فرزند خود را نحر كند يعنى مانند شتر بكشد، فرمود: اين سوگند از خطوات شيطان است . و نيز از منصور بن

منين ، حمد خداى را كه اين علم را از شما اهل بيت بيرون نكرد مى گويد: به خدا سوگند مهدى بدون درنگ گفت : تو درست مى گوئى اى رافضى . روايتى از ائمه معصومين عليه

هنگام اداى شهادت در صدق آنها شك كرديد آنها را بعد از نماز نگاه مى داريد تا سوگند ياد كنند كه ما حاضر نيستيم حق را به چيزى بفروشيم اگر چه در مورد خويشاوندان

خدا همه آنها را برمى انگيزد آنها براى خدا نيز سوگند (دروغ ) ياد مى كنند همانگونه كه (امروز) براى شما سوگند مى خورند، و گمان مى كنند (با اين سوگندهاى دروغ

مسخره. و در مورد سوگند اين آيه، نظر و دقّت كن كه به چه چيز سوگند خورده. به آسمان و زمينى كه همواره در تحوّل و دگرگونى هستند، و براى چه سوگند خورده؟ براى قرآنی

خداوند به كسى كه او را به خاطر دنياپرستش مى كرده مى گويد: به عزت و جلال من سوگند، بگو هدف از پرستش من چه بود؟ در پاسخ مى گويد دنيا، خداوند مى گويد بنابراين

للناس ...»: ((لام (( بر سر جمله ((لقد آتينا(( لام سوگند است ، و آيه را چنين معنا مى دهد كه : من سوگند مى خورم ، كه ما كتاب تورات را به موسى داديم ، و آن

مواعظ و احكام را از براى ايشان آورد كه گفتار ايشان را به آن باطل ساخت و به سبب آن حجت خدا را بر ايشان تمام گردانيد». ابن سكيت گفت: به خدا سوگند كه هرگز

يقتلون النبيين بغير الحق ، ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون »، و سپس فرمودند: بخدا سوگند انبياء را با دست خود نزدند، و با شمشيرهاى خود نكشتند، ولكن سخنان ايشانرا

داستانهاى آن عبرت گيرند، به اوامرش گردن نهند و نواهى آن را بپذيرند، به خدا سوگند منظور حفظ كردن آيات و خواندن حروف و تلاوت سوره ها و ياد گرفتن اعشار و اخماس

رسالت است ، همچنانكه آيه : «فلنسئلن الذين ارسل اليهم ، و لنسئلن المرسلين »، (سوگند كه از مردمى كه فرستادگان بسويشان گسيل شدند، و نيز از فرستادگان پرسش خواهيم

گفت : عده اى از مهاجرين بودند كه در انسابشان ننگ هايى بود روزى گفتند: به خدا سوگند دوست مى داريم خداوند آيه اى نازل كند و انساب ما را معرفى نمايد (تا مردم اينقدر

مجمع مى گويد ازابى جعفر (عليه السلام ) روايت شده كه فرمود: منظور از باطل سوگند دروغ است ، كه به وسيله آن اموال مردم را بربايند. مؤ لف : اين يكى از مصاديق

لا يجدوا فى انفسهم حرجا مما قضيت ، و يسلموا تسليما»، (حاشا به پروردگارت سوگند كه ايمان نمى آورند و ايمانشان واقعى نمى شود مگر وقتى كه تو را در اختلاف هائى

فرزندان امام حسن را در امامت بهره‏اى هست؟ فرمود: «نه، اى عبد الرّحيم، به خدا سوگند كه از براى كسى كه منسوب به سوى محمد صلى الله عليه و آله باشد، در آن‏ بهره‏اى

جارى است و به لباس و سينه اش ‍ ريخته ! (سخت ناراحت شد) با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پيامبر تفسير نمونه جلد ۱۴ صفحه ۴۳۶ مى روم و اين ماجرا را بازگو مى

مصافحه نمود كسى به او اعتراض كرد، چرا با اين مرد مصافحه مى كنى ؟ گفت به خدا سوگند مى دانم كه او پيامبر است و لكن ما زمانى تابع عبد مناف بوده ايم ! (يعنى پذيرفتن

پندارها گامهاى شيطان است ، كه مى خواهد شما را متمايل به دنيا كند به خدا سوگند اگر دائما آن حالتى را كه نزد من داريد داشته باشيد ملائكه به مصافحه شما مى

شما نيز (براى سجده ) صورت به خاك مى گذارد؟ گفتند: آرى ، گفت : سوگند به آنچه ما به آن سوگند ياد مى كنيم ، اگر او را در چنين حالى ببينم با پاى خود گردن او

گفتم كه: تو خَلَف بعد از امام حسن عليه السلام را ديده‏اى؟ گفت: بلى به خدا سوگند كه او را ديدم، و گردن آن حضرت مثل اين بود. و به دست خود اشاره نمود. پس به

قَدَر او بود، يا نه؟ أميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: بله اى پيرمرد، به خدا سوگند، بر هيچ تلّى بالا نرفتيد و به هيچ زمين پستى فرود نشديد، مگر به قضایى از خدا،

پدر آمدم از مادر پرسيدم مردم چه مى گويند؟ او به من گفت : غصه نخور به خدا سوگند زنانى كه امتيازى دارند و مورد حسد ديگران هستند درباره آنها سخن بسيار گفته

خود را بخشيدم و همه را در جوار خود پذيرفتم و پس از آن به عزت و جلال خود سوگند كه بر هر كه با تو دشمنى ورزد سخت‏ترين عذاب خود را برافروزم و اگر چه در دنيا

مكان كه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرموده بود به او رسيدند، او سوگند ياد كرد كه هيچ نامه اى نزد او نيست ، اثاث سفر او را تفتيش كردند و چيزى نيافتند،

خبر ميگيرند كه اين وعده عذابى كه خدا داده حق است ؟ بگو: آرى به پروردگارم سوگند كه حق است ، و شما به هيچ وجه نمى توانيد خدا را از فرستادن آن جلوگيرى كنيد

ان يقولوا سمعنا و اطعنا و اولئك هم المفلحون » (نور - ۵۱). و گاه مى گويد: «سوگند به پروردگارت آنها به حقيقت ايمان نمى رسند تا زمانى كه تو را در اختلافاتشان

به معنى اعلام كردن است ، و نيز به معنى سوگند ياد كردن آمده است ، در اين صورت معنى آيه چنين مى شود كه خداوند سوگند ياد كرده است كه تا دامنه قيامت چنين اشخاصى

عبارت است از اثبات آن عذاب به جميع جهات تاءكيد مؤ كد نموده در جواب آنان با سوگند بگويد: اين عذاب حتما و قطعا حق و ثابت است ، براى اينكه مقتضى آن موجود و مانع

۳ - كافران گفتند: قيامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد، بگو آرى به پروردگارم سوگند كه به سراغ همه شما خواهد آمد، خداوندى كه از غيب آگاه است ، و به اندازه سنگينى

داستانهايش عبرت مى گيرند، او امرش را بكار بسته ، نواهيش را اجتناب مى كنند و بخدا سوگند، معناى حق تلاوت اينست ، نه اينكه تنها آياتش را حفظ كنند، و حروفش را درس بگيرند

«روزه ماه رمضان » (كسى كه عمدا روزه خورده باشد) و همچنين كفاره «مخالفت با سوگند» يا «شكستن نذر» اين امر وارد شده است كه اين خود وسيله مؤ ثرى است براى تحقق

آيات را كه دلالت بر مرگ پيامبر داشت بر او خواند عمر خاموش شد، و گفت به خدا سوگند اين اولين بار بود كه اين آيه را شنيدم . تفسير نمونه جلد ۱۹ صفحه ۴۵۰ فَمَنْ

مدينه نزد رسولخدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آوردند، حضرت فرمود: به خدا سوگند من به شما دستور نداده بودم در ماه حرام جنگ كنيد، پس رسول خدا (صلى الله عليه

خاصى دارد و از او خواستند كه خود را معرفى كند، او در پاسخ گفت : نه به خدا سوگند هرگز خود را معرفى نمى كنم كه مرا ستايش كنيد و براى ديگرى نمى گويم كه مرا

پرده ات را برداشتيم»، و در نتيجه غفلت مبدّل به مشاهده گشت. و به جان خودم سوگند، اگر شما خواننده عزيز، از نفس خود خواهش كنيد كه شما را به بيان و عبارتى راهنمایى

آله و سلّم ) ناگوار آمد كه از شدت غضب مو بر تنش راست شد و فرمود: به خدا سوگند كه هرگز همسرى بهتر از او نداشتم ، او زمانى ايمان آورد كه مردم كافر بودند

كند. و معناى اينكه فرمود ((لنحرقنه ثم لننسفنه فى اليم نسفا(( اين است كه سوگند كه ما آن را مى سوزانيم و او را در دريا مى ريزيم . بعضى ها به اين سخن كه فرمود:

انه ليخفف عن المؤ من حتى يكون اخف عليه من صلاة مكتوبة يصليها فى الدنيا: سوگند به آن كسى كه جانم به دست او است كه آن روز براى مؤ من سبك مى شود به مقدار

عيش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها، لان الله ليس ‍ بظلام للعبيد: « به خدا سوگند هيچ ملتى از آغوش ناز و نعمت زندگى گرفته نشد مگر به واسطه گناهانى كه مرتكب

دوزخ حكايت شده. مثل اين كه در آن جا همان دروغگويى دنيا را از سر مى گيرند و سوگند دروغ مى خورند، و كارهايى كه كرده اند، حاشا مى كنند و يكديگر را تكذيب مى نمايند

شود:) آيا اين كه مى بينيد، وعده اش حق نبود؟ مى گويند: بله، به پروردگارمان سوگند. خطاب مى رسد: پس بچشيد عذاب را، به كيفر كفرى كه مى ورزيديد (۳۴). پس تو (اى

سپس فرمود: و الذى بعثنى بالحق لقد أ تونى المرة الاولى و ان ابليس ‍ لمعهم : سوگند به خدائى كه مرا به حق فرستاده است ، نخستين بار كه اينها بر من وارد شدند ديدم

اقرار كردند و بعضى انكار، آنگاه دعوتشان كردند به قبول ولايت ما، كه به خدا سوگند تنها كسانى پذيرفتند كه خداى تعالى دوستشان داشت ، و آنان را كه دشمنشان مى

و در همان كتاب، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه فرمود: به خدا سوگند، خدا آن كار را كرد، و به جاى عرب، موالى را كه بهتر از ايشان بودند، گذاشت

هلاكت دايمى دچار كردند. در آن روز، از جانب خداى سبحان، اين ندا را مى شنوند: سوگند مى خورم كه شدت خشم خدا براى شما خيلى بزرگتر و بيشتر از شدت خشمى است كه خودتان

ايم الله لئن يهدى الله على يديك رجلا خير مما طلعت الشمس و غربت : به خدا سوگند اگر يك انسان به دست تو هدايت شود براى تو بهتر است از تمام آنچه خورشيد بر

نعمة من عيش فزال عنهم الا بذنوب اجترحوها لان الله ليس بظلام للعبيد؛ به خدا سوگند، هيچ جمعيتى غرق نعمت نشدند سپس آن نعمت از آنها سلب نگرديد مگر به خاطر گناهانى

قسم و معناى آيه اين است : به ياد آر آن وقتى را كه پروردگارت اعلام كرد كه سوگند خورده كسانى را بر ايشان بگمارد كه دائما بدترين شكنجه ها را به آنان بچشاند،

سپس ‍ امام (عليه السلام ) آيات بالا را تلاوت فرمود: «هنگامى كه صاحبان باغ سوگند ياد كردند كه صبحگاهان ميوه ها را بچينند، و اجازه ندهند حتى يك نفر غير از

منافقى آن را قرائت نمى كند، و نه كسانى كه شك و ترديد در دلشان است ، به خدا سوگند فرشتگان مقرب از آن روز كه آسمانها و زمين آفريده شده است آن را مى خوانند،

ثم لا يجدوا فى انفسهم حرجا مما قضيت ، و يسلموا تسليما»، (نه به پروردگارت سوگند ايمان نمى آورند: (يعنى ايمانشان كامل نمى شود) مگر وقتى كه هم در اختلافاتى

كه دشمنان مى گويند حوصله ات سر نرود، چون عادت مجرمين همواره همين بوده ، سوگند مى خورم كه قبل از تو نيز در بشرهاى اولين ارسال رسل نمودم ، حال آنان نيز حال

اين سخن به گوش بعضى از مخالفان رسيد (از روى عداوت و دشمنى ) گفتند به خدا سوگند يك من خرما در يك مشك خشكيده از آنچه محمد (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از

كردند و بعضى ديگر انكار، آنگاه ايشان را به ولايت ما دعوت كردند و به خدا سوگند كسانى اقرار كردند كه خدا دوستشان مى داشت ، و كسانى انكار كردند كه خدا دشمنشان

نيروى شما از جهت كميت و كيفيت بدردتان نخورد؟ آيا همين بهشتيان نيستند كه شما سوگند مى خورديد: هرگز مشمول رحمت خدا نميشوند؟ ديديد كه داخل بهشت ميشوند، و شما

است با ضربه سختى از پاى در آورد و سپس با صداى بلند فرياد زد به - لات و عزى سوگند كه محمد كشته شد! اين شايعه خواه از طرف مسلمانان بوده ، يا از طرف دشمن ، بى