نتایج جستجو

سپس راه (شناخت خوبی و بدی) را برای او آسان می‌کند (تا راه هدایت را در پیش گیرد، و راه ضلالت را ترک گوید). سپس او را فراسوی راه آسان گردانید. سپس راه را

خدا: کیفرهاى خدا ۶ دین: اعراض از دین ۶; موانع فهم دین ۱، ۲ شناخت: ابزار شناخت ۳; موانع شناخت ۴ عذاب: اهل عذاب ۷; عذاب بزرگ ۷; مراتب عذاب ۷ قرآن: آثار تکذیب

پرستش او رب العلمین. الرحمن الرحیم. ملک یوم الدین. إیاک نعبد ۴ - شناخت خدا و صفات او، راه دستیابى به توحید عبادى است. الحمد للّه رب العلمین ... إیاک نعبد

بر او وارد شدند. او آنان را شناخت؛ ولی آنها او را نشناختند. |و برادران يوسف [به مصر] آمدند و بر او وارد شدند او آنان را شناخت ولى آنها وى را نشناختند و برادران

خدا ۱ خیر: زمینه خیر ۴ دین: تفقّه در دین ۷، ۹، ۱۱ رهبرى: شناخت رهبرى ۱۰، ۱۲ شناخت: ابزار شناخت ۷ عاقلان: عبرت عاقلان ۵ ; فضایل عاقلان ۶ عمل: عمل صالح ۹

دین: آسیب شناسى دینى ۳ سطحى نگرى: آثار سطحى نگرى ۳; سرزنش سطحى نگرى ۴ شناخت: آفات شناخت ۳ مجمع البیان، ج ۹، ص ۲۳۵; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۱۲۳، ح ۲۱.

خواست خداوند است. (خلقنکم ... نعیدکم ... نخرجکم ) ۷ - شناخت مظاهر طبیعت و اندیشه در آن، از راه هاى شناخت خداوند و ربوبیت و تدبیر او بر هستى است. (الذى جعل

خدا ۱; نشانه هاى ربوبیت خدا ۱; نعمتهاى خدا ۴ شکر: شکر نعمت ۴ شناخت: ابزار شناخت ۶; زمینه شناخت ۳ شنوایى: ابداع حس شنوایى ۲; منشأ شنوایى ۱ صراط مستقیم: هدایت

بخواهند در راه بر یکدیگر پیشی گیرند، به هیچ وجه نتوانند راه را ببینند. و اگر بخواهیم، همانا بر (چشم‌ها)شان مُهر (نابینایی) می‌زنیم. پس در آن راه راست (بهشت)

توحید: توحید در کتب آسمانى ۵ حواس: نقش حواس ۴ شرک: بى منطقى شرک ۲ شناخت: ابزار شناخت ۴ عقل: نقش عقل ۴ عقیده: بى منطقى عقیده به الوهیت ملائکه ۱; بى منطقى

عجز انسان ها ۴ خدا: سنتهاى خدا ۲، ۳; قدرت خدا ۱; مشیت خدا ۲، ۳، ۴ شناخت: ابزار شناخت ۳ کافران: آثار مسخ کافران ۱; عجز کافران ۱; عذاب کافران ۲; مسخ کافران

شبوروز: تتابع شبوروز ۱; تفاوت شبوروز ۱; گردش شبوروز ۱ شناخت: ابزار شناخت ۱۰، ۱۱، ۱۲; منابع شناخت ۱۰، ۱۱ عاقلان: خداشناسى عاقلان ۱، ۲، ۷ عبرت: عوامل عبرت

استهزاى تعالیم دین ۶ ; جهل به تعالیم دین ۱۶ ; موانع دین شناسى ۸ شناخت: ابزار شناخت ۱۵ ; موانع شناخت ۱۸ عذر: غیر مقبول ۱۶ عهد: آثار عهد شکنى ۹ ; وفاى به عهد ۲

تهدیدهاى خدا ۴; قانونمندى کیفرهاى خدا ۳ دروغ: آثار دروغ ۱۰ شناخت: آفات شناخت ۱۰; عوامل مؤثر در شناخت ۹ عذاب: تهدید به عذاب ۴; عذاب دردناک ۱; عذاب سخت ۴; مراتب

خدا: آثار اعراض از خدا ۱; گمراهى اعراض از خدا ۵ روح: آثار سلامت روح ۶ شناخت: ابزار شناخت ۸ فکر: آثار سلامت فکر ۶ گمراهى: گمراهى آشکار ۷; مراتب گمراهى ۷; نشانه هاى

ماهیت باطل شکست پذیر است، مى تواند به منظور نکته یاد شده باشد. ارزشها: آثار شناخت ارزشها ۴; روش مبارزه با ضد ارزشها ۴ اسلام: حقانیت اسلام ۲ باطل: آثار اعلام

قانونمندى عذابهاى خدا ۱; هدایتگرى خدا ۱، ۳ سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۸ شناخت: ابزار شناخت ۵ عُجب: آثار عُجب ۶، ۷ عذاب: اتمام حجت بر اهل عذاب ۱; موجبات عذاب

خدا ۸; خالقیت خدا ۱; راههاى خدا شناسى ۱۶; ربوبیت خدا ۴; عوامل شناخت علم خدا ۱۴; عوامل شناخت قدرت خدا ۱۴; نشانه هاى عزت خدا ۱۲; نشانه هاى علم خدا ۱۱، ۱۲;

زندگى: نقش زندگى اجتماعى ۱۲ ; نقش زندگى فردى ۱۲ شخصیت: ابزار شناخت شخصیت ۱۲ شناخت: ابزار شناخت ۱۱ عقل: نشانه هاى بىعقلى ۹ ; نقش عقل ۱۱ قرآن: تازگى قرآن ۵ ;

موجودات نميشود از جنس و نوع آنها باشد و بايد بخواص و آثار و اوصاف او را شناخت پس نميشود گفت چه چيز است يعنى از چه جنس و نوع است و استدلال نمود از وجود

مى‌زند. «لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ» 4- راه شناخت، تنها حس نيست، دل نيز يكى از راههاى شناخت است. «السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ» 5- در قيامت،

خواهد شناخت یا نه. گفت: تختش را [با تغییر دادن در زینت و آرایش] برایش ناشناس کنید تا ببینیم آیا [به شناخت آن] راه می یابد، یا از کسانی است که راه نمی یابند؟

حقانیت خدا ۷; نشانه هاى ربوبیت خدا ۱۴; وسعت علم خدا ۱۲، ۱۳ شناخت: ابزار شناخت ۱۱، ۱۵; شناخت شهودى ۱۵ علم: آثار علم ۵ فطرت: فطرت خداجویى ۱۰ قرآن: دلایل

ستیزان ۶ خدا: زمینه غضب خدا ۷; سنتهاى خدا ۲ سنتهاى خدا: سنت امداد ۲ شناخت: منابع شناخت ۳ عبرت: عوامل عبرت ۱، ۳ عذاب: زمینه عذاب ۷ قوم نوح: اصرار بر کفر قوم

- قابل شناخت بودن خداوند و اوصاف او، از راه مشاهده آیات و نشانه هاى الهى در جهان (هو الذى یریکم ءایته) ۴ - اتمام حجت خداوند بر انسان ها، از راه ارائه آیات

آثار جهل ۱۱ خدا: دلجوییهاى خدا ۶ ; سرزنشهاى خدا ۴، ۶ ذلت: زمینه ذلت ۵ شناخت: موانع شناخت ۹ عقل: آثار بىعقلى ۱۱ علم: ارزش علم ۱۳ غزوه تبوک: متخلفان غزوه تبوک

عبرت از تاریخ ۲ جرم: آثار جرم ۸ خدا: سنتهاى خدا ۴; هشدارهاى خدا ۱ شناخت: زمینه شناخت ۳ عبرت: عوامل عبرت ۱، ۲ عقیده: زمینه تصحیح عقیده ۳ گناه: آثار گناه

ناپذیران ۱; عوامل حق ناپذیرى ۲; وضوح حق ۵ سلامتى: نشانه هاى سلامتى ۴ شناخت: موانع شناخت ۵ قرآن: تشبیهات قرآن ۷، ۸; وضوح قرآن ۲ قلب: آثار بیمارى قلب ۲ کافران:

دنيا كور بودند از ديدن و يافتن راه حقّ در آخرت هم كورند از ديدن و يافتن راه بهشت و نميتوانند بخوانند كتابشانرا و بيابند راه نجاتى براى خود از شدّت غم و اندوه

است. ۹- شناخت حق و حقیقت، با مانعهایى بس پیچیده و نامرئى مواجه است. (و إذا قرأت القرءان ... حجابًا مستورًا) «حجاباً» بیانى است از موانع شناخت و «مستوراً»

(قوّه‌ى شناخت حقّ از باطلى) قرار مى‌دهد و بدى‌هايتان را از شما مى‌پوشاند و شما را مى‌آمرزد و خداوند صاحب فضل وبخشش بزرگ است. وسيله و معيار شناخت حقّ از

آثار خیال پردازى ۸ دین: تهمت افسانه به دین ۷; تهمت خرافه به دین ۷ شناخت: آفات شناخت ۸ عقیده: تاریخ عقیده به قیامت ۳; عقیده به معاد ۴ قیامت: برپایى قیامت

آسیب شناسى اجتماعى ۵ سنت گرایى: آثار سنت گرایى ۵ شرک: بى منطقى شرک ۶ شناخت: موانع شناخت ۵ قوم ابراهیم: اقرار قوم ابراهیم ۳; بت پرستى نیاکان قوم ابراهیم ۴;

تکبر: آثار تکبر ۱۱ خود: زیان به خود ۱۴ زیبایى: آثار زیبایى ها ۱۰ شناخت: عوامل مؤثر در شناخت ۱۲ عمل: آثار تزیین عمل ۱۳; تزیین عمل ناپسند ۷; عوامل تزیین عمل

در تورات و انجيل است. قرآن براى شناخت دقيق اهل كتاب از پيامبر، آنرا به شناخت پدر از پسر تشبيه مى‌كند كه روشن‌ترين شناخت‌هاست. زيرا: از ابتداى تولّد و حتّى

«خير» تعبير كرده است: «لِحُبِّ الْخَيْرِ» تا بفهماند مال بايد از راه خير بدست آيد و در راه خير با نيت خير و با شيوه خير مصرف گردد. «1». احزاب، 72. «2». معارج،

خاص خدا ۷ رشد: عوامل رشد ۵ زمین: ملکوت زمین ۳، ۴ شرک: بطلان شرک ۲ شناخت: مراتب شناخت ۵ گمراهى: بطلان گمراهى ۲ ملکوت: آثار رؤیت ملکوت ۳; رؤیت ملکوت ۲; فلسفه

على رغم شناخت نعمتهاى الهى، آن را عملاً انکار مى کنند و راه ناسپاسى مى پیمایند. (یعرفون نعمت الله ثمّ ینکرونها) در این آیه انکار در مقابل عرفان و شناخت قرار

روش: روش غلط ۱۲ شرک: تاریخ شرک ۱۵; عوامل تداوم شرک ۶; منشأ شرک ۱۵ شناخت: آفات شناخت ۵ عقل: عوامل تضعیف عقل ۵ عقیده: تقلید در عقیده ۱۲; عوامل انحراف عقیده

۶، ۱۱; خواب در روز ۲ روزى: تلاش براى روزى ۴ شب: خواب در شب ۲، ۳، ۱۱ شناخت: ابزار شناخت ۱۲ عمل: عمل پسندیده ۸ گوش: نقش گوش ۱۱، ۱۲ معاش: تلاش براى تأمین معاش

۲; هشدار به حق ستیزان ۶ خدا: سنتهاى خدا ۲ سنتهاى خدا: سنت امداد ۲ شناخت: منابع شناخت ۳ عبرت: عوامل عبرت ۱، ۳ عذاب: زمینه عذاب ۷ فرعونیان: اصرار بر کفر

نشانه هاى حجیت سخن ۱۸; نشانه هاى حقانیت سخن ۱۸; هدف از استماع سخن ۳ شناخت: ابزار شناخت ۱۹ عقل: نشانه هاى عقل سلیم ۱۷; نقش عقل ۱۹ عقیده: آزادى عقیده ۵; انتخاب

۵ سوره هود: حقانیت تعالیم سوره هود ۷، ۸، ۱۰; مواعظ سوره هود ۱۰، ۱۱ شناخت: منابع شناخت ۱۲ عبرت: عوامل عبرت ۱۲، ۱۳ قرآن: تعالیم قصص قرآن ۴ قصه: قصه ارزشمند

تحولات زندگى و عوالم هستى او است. (ربّه) ۹ - ربوبیت خداوند بر انسان ها، مقتضى شناخت ذات و حالات آنان است. (إنّ ربّه کان به بصیرًا) ۱۰ - معادِ انسان ها، جلوه

صدراسلام ۴;‌ هجرت به حبشه ۴ خدا: پاداشهاى خدا ۱; خواسته هاى خدا ۱۴ شناخت: ابزار شناخت ۱۶ ظالمان: جهل ظالمان ۱۳; ظالمان و ارزش هجرت ۱۳ ظلم: روش فرار از ظلم

این جز پندآموزی برای جهانیان نیست‌ ايشانند كسانى كه خداوند آنان را راه نمود، پس راه راست ايشان را پى گير بگو: از شما بر اين [پيام رسانى و راهنمايى‌] هيچ

عرفان به معنى درك و شناختن است. [يوسف:58]. بر يوسف داخل شدند يوسف آنها را شناخت در حاليكه آنها او را نمى‏شناختند. راغب گفته: معرفت و عرفان درك و شناختن شى‏ء

قدرت و اندازه‌گيرى، دليل حكمت است. «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» 6- با آسان بودن راه شناخت حق و پيمودن آن، چرا گروهى بى‌راهه مى‌روند؟ قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ‌

قدرت و اندازه‌گيرى، دليل حكمت است. «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» 6- با آسان بودن راه شناخت حق و پيمودن آن، چرا گروهى بى‌راهه مى‌روند؟ قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ‌

قدرت و اندازه‌گيرى، دليل حكمت است. «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» 6- با آسان بودن راه شناخت حق و پيمودن آن، چرا گروهى بى‌راهه مى‌روند؟ قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ‌

قدرت خدا ۵; قدرت خدا ۴; نشانه هاى حکمت خدا ۲; نشانه هاى قدرت خدا ۲ شناخت: آفات شناخت ۸ قرآن: منشأ قرآن ۴ مؤمنان: ادراک مؤمنان ۵

النُّجُومُ طُمِسَتْ وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ» 2- حقيقت قيامت تنها از راه وحى قابل شناخت است. «وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ» 3- در قيامت، براى گواهى

دین برگزیده ۳، ۱۷ ; حقیقت دین ۴، ۱۲ ; کفر به دین ۱۲ ; دین و عدالت ۵ شناخت: موانع شناخت ۱۰ عدالت: ۵ عذاب: موجبات عذاب ۱۴ عصیان: عوامل عصیان ۹ علما: ۷، ۱۰

تصمیم: موانع اخذ تصمیم ۷ حق: آثار حق ناپذیرى ۷ دشمنى: آثار دشمنى ۷ شناخت: موانع شناخت ۷ صالح(ع): آثار قتل شتر صالح(ع) ۲; بى تأثیرى انذارهاى صالح(ع) ۱; قتل

خدا ۲ ; کیفرهاى خدا ۲، ۷ دین: قوه فهم دین ۹ ; موانع فهم دین ۱، ۶، ۷ شناخت: موانع شناخت ۱، ۶، ۷ عبرت: سرزنش عبرت ناپذیرى ۴ قلب: ختم قلب ۷ ; زمینه ختم قلب

ربوبیت خدا ۳; وسعت علم خدا ۸، ۹ ذکر: آثار ذکر خدا ۸; آثار ذکر معاد ۵ شناخت: آفات شناخت ۴، ۶ عقل: زمینه بى اعتنایى به ملاکهاى عقلى ۶ فطرت: زمینه بى اعتنایى

۸، ۱۰، ۱۱، ۲۰ ; صبر در سختى ۲، ۵، ۱۵ شخصیت: عوامل شکل گیرى شخصیت ۱۷ شناخت: منابع شناخت ۶ صابران: امداد به صابران ۱۳ صبر: اهمیّت صبر ۱۵ ; پاداش صبر ۱، ۲ ;

زندگى زنبورعسل ۷; منشأ لانه سازى زنبورعسل ۷; ویژگیهاى زنبورعسل ۱۰ شناخت: ابزار شناخت ۲۰ طبیعت: استفاده از طبیعت ۱۵ عسل: تشویق به استفاده از عسل ۱۴; تنوع

«اللَّهُ» از «وله» به معناى تحيّر است، يعنى آفريده‌ها از درك حقيقت او عاجز و در شناخت ذات او واله و متحيّرند. چنان كه امير مؤمنان على عليه السلام مى‌فرمايد: معناى

فرزندانش قطع رابطه‌ى دائمى كند. وَ تَوَلَّى عَنْهُمْ‌ ... يا بَنِيَ‌ 2- شناخت، نياز به حركت دارد. «اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا» «1». من‌لايحضره‌الفقيه، باب

تعلیم خدا ۱، ۷ ; عمومیت امداد خدا ۱۷ زیست‌شناسى: اهمیّت زیست‌شناسى ۱۰ شناخت: ابزار شناخت ۹ عبرت: عوامل عبرت ۲۶ علوم تجربى: منشأ علوم تجربى ۷ فرزندان آدم (ع):

از آیات خدا ۲; گردش انتقالى زمین ۲; گردش زمین ۶; گردش وضعى زمین ۲ شناخت: ابزار شناخت ۳، ۴ عمل: زمینه حسابرسى عمل ۱۶ قیامت: نشانه هاى قیامت ۱۳، ۱۴، ۱۵،

معرضان از توحید ۶ حق: آثار حق ناپذیرى ۱، ۳ حقایق: مرکز درک حقایق ۵ شناخت: ابزار شناخت ۵ علایق: علاقه به شرک ۷ قرآن: آثار عدم تعقل در قرآن ۸; عوامل مؤثر

تاریخ: عبرت از تاریخ ۲ دین: قبول تعالیم دین ۹ ; محرومیت از فهم دین ۱۰ شناخت: موانع شناخت ۱۰ قرآن: قصه‌هاى قرآن ۳ قلب: آثار ختم قلب ۱۰ ; نشانه هاى ختم قلب ۱۱

۴; هشدار به حق ستیزان ۸ خدا: سنتهاى خدا ۴ سنتهاى خدا: سنت امداد ۴ شناخت: منابع شناخت ۵ صالح(ع): قتل شتر صالح(ع) ۲; کیفر قتل شتر صالح(ع) ۱ عبرت: عوامل عبرت

قدرت و اندازه‌گيرى، دليل حكمت است. «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» 6- با آسان بودن راه شناخت حق و پيمودن آن، چرا گروهى بى‌راهه مى‌روند؟ قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ‌

هاى خدا ۲; سرزنشهاى خدا ۱ سیاحت: توصیه به سیاحت ۲ سینه: نقش سینه ۱۰ شناخت: ابزار شناخت ۷ شنوایى: مرکز شنوایى ۱۲; نقش شنوایى ۹ طغیانگران: توصیه به طغیانگران

۳۲۳، ح ۳۴. تعصب: آثار تعصب قومى ۱۳ تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۱۳ شناخت : موانع شناخت ۱۳ عقیده: عقیده به ملائکه ۱۰ قوم نوح: احساس خطر اشراف قوم نوح ۴; ارتجاع

هاى قدرت خدا ۶ رعدوبرق: نقش رعدوبرق ۸ زمین: حیات زمین ۳; مرگ زمین ۵ شناخت: ابزار شناخت ۱۱ عقل: نقش عقل ۷، ۱۱ عوامل طبیعى: عمل عوامل طبیعى ۹; نقش عوامل طبیعى

1- راه‌هاى شناخت، از بزرگ‌ترين نعمت‌هاى الهى‌اند. أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ‌ ... 2- راه شناخت، در محسوسات منحصر نيست، بلكه دل نيز ابزار شناخت است. «السَّمْعَ‌

قدرت و اندازه‌گيرى، دليل حكمت است. «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» 6- با آسان بودن راه شناخت حق و پيمودن آن، چرا گروهى بى‌راهه مى‌روند؟ قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ‌

می‌دانستید که مدت درنگتان در دنیا بسیار اندک بوده است. [خدا] می گوید: اگر معرفت و شناخت می داشتید [می دانستید که] جز اندکی درنگ نکرده اید، گويد: اگر آگاهى داشتيد،

کن. ما را به راه راست هدايت كن: ما را بر راه راست استوار بدار ما را به راه راست راه بنماى ما را به راه راست راهنمائی فرما. ما را (به) راه راست هدایت فرما

الْإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ‌ ... «1» شناخت فرزند، اصيل‌ترين و قديمى‌ترين شناخت‌هاست. چون او را از هنگام تولّد مى‌شناسند، ولى شناخت برادر و پدر و مادر براى انسان،

قرض‌الحسنه بود، اين آيه موانع و عوامل بازدارنده از انفاق را بيان مى‌كند. 1- شناخت حقيقت دنيا، به دقّت و ژرف نگرى نياز دارد. «اعْلَمُوا» 2- قرآن، ديدگاه انسان

مسلك‌هاى گوناگون‌است. از اين آيات استفاده مى‌شود كه مؤمنان از جنّ، علاوه بر شناخت قرآن، به ضعف خود و عظمت قدرت الهى و قدرت انتخاب و اختيار خود پى برده‌اند

اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا: هر كه توانائى دارد به سوى آن خانه، جهت راه، يعنى قدرت به راه رفتن داشته باشد. حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تفسير استطاعت

دین: اعراض از دین ۱۲; جایگاه دین ۱۵ سنگ: سقوط سنگ ها ۷; شکافتن سنگ ۶ شناخت: موانع شناخت ۴ طبیعت: خداشناسى طبیعت ۹; خشیت طبیعت ۱۰; شعور طبیعت۸، ۹; منشأ تحولات

(قرآن) (و قیل للذین اتّقوا ماذا أنزل ربّکم قالوا خیرًا) ۲- تقوا، زمینه ساز شناخت ارزش وحى الهى (و قیل للذین اتّقوا ماذا أنزل ربّکم قالوا خیرًا) ۳- تقوا، زمینه

ستمشان [از سکنه] خالی مانده. بی تردید در این سرگذشت برای گروهی که معرفت و شناخت دارند، عبرتی بزرگ وجود دارد، آن خانه‌هاى آنهاست كه به كيفر ظلمى كه مى‌كردند

به اين دو امر اشاره مى‌نمايد. نه فقط براى شناخت راه از بيراهه، دربيابان‌ها، نياز به علامت داريم، بلكه براى شناخت حقّ از باطل نيز در لابلاى هوس‌ها و غرائز

مِنْ أَبْوابِها» ميان دو «تقوى» قرار گرفته است، شايد اين رمز آن باشد كه شناخت راه كار و ورود و خروج در امور، نياز به تقواى فوق‌العاده دارد و كسانى كه تقواى

چنین (فرزندی را) پرستش می‌کردم (چرا که من ایمان و اعتقادم به خدا بیشتر و شناخت و آگاهیم فزونتر است. امّا خدا نیازی به فرزند ندارد، و بندگانی چون عُزَیر

قدرت و اندازه‌گيرى، دليل حكمت است. «خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ» 6- با آسان بودن راه شناخت حق و پيمودن آن، چرا گروهى بى‌راهه مى‌روند؟ قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ‌

کتاب خدا ۱۴ کفر: موارد کفر ۳ محمد(ص): احتجاج محمد(ص) ۴; تکذیب محمد(ص) ۳; شناخت حقانیت محمد(ص) ۱۰; گواهان حقانیت محمد(ص) ۵، ۹، ۱۱، ۱۳; گواهان نبوت محمد(ص)

با كشتى از راه دريا به سوى حبشه رفتند، عمارة جوانى زيباروى و عياش و خوشگذران بود وقتى كه سوار كشتى شدند به نوشيدن شراب پرداختند. در بين راه مست شدند و

مى‏شناخته است امروز با آنكه كتابها در باره زندگى مورچگان نوشته‏اند و در شناخت اسرار آن زحمتها كشيده‏اند هنوز به آن پايه نرسيده‏اند كه قرآن مجيد گفته است

مى‏شناخته است امروز با آنكه كتابها در باره زندگى مورچگان نوشته‏اند و در شناخت اسرار آن زحمتها كشيده‏اند هنوز به آن پايه نرسيده‏اند كه قرآن مجيد گفته است

احساس ترس كرد. [يوسف:58]. برادران يوسف آمده و بر او وارد شدند يوسف آنها را شناخت حال آنكه او را نمى‏شناختند. * نُكْر (بروزن قفل) كار دشواريكه غيرمعروف است

احساس ترس كرد. [يوسف:58]. برادران يوسف آمده و بر او وارد شدند يوسف آنها را شناخت حال آنكه او را نمى‏شناختند. * نُكْر (بروزن قفل) كار دشواريكه غيرمعروف است

[قدرت‌] او كشتيهايى است چون كوه‌ها كه در دريا روانند و از جمله نشانه‌های (شناخت خدا و قدرت) او کشتیهائی است همچون کوهها که بر صفحه‌ی دریاها به حرکت درمی‌آیند

پاکیزگى طعام ۲۹ عوامل طبیعى: استفاده از عوامل طبیعى ۲۰ لغزشگاهها: اهمیت شناخت لغزشگاهها ۳۶ مؤمنان: رازدارى مؤمنان ۳۵ مباحثه: آداب مباحثه ۱۴; اعراض از مباحثه

به انديشه در نعمت‌هاى الهى دعوت كنيم. «يا أَيُّهَا النَّاسُ» 2- بهترين راه شناخت خداوند، توجّه به نعمت‌هاى اوست. «اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ» جلد 7 - صفحه

مى‏شناخته است امروز با آنكه كتابها در باره زندگى مورچگان نوشته‏اند و در شناخت اسرار آن زحمتها كشيده‏اند هنوز به آن پايه نرسيده‏اند كه قرآن مجيد گفته است

قدر ۳۷ شکر: اهمیّت شکر خدا ۳۲، ۳۴; زمینه شکر خدا ۳۳; مراد از شکر ۴۰ شناخت: اهمیّت شناخت ۴۰ عید فطر: تکبیر عید فطر ۳۹ عید قربان: تکبیر عید قربان ۳۹ فرقان:

لجاجت دشمنان ۸ دعا: آداب دعا ۲۲ زن: زن در جامعه ۱۵ ; زن در مباهله ۹ شناخت: منابع شناخت ۲ عقاید باطل: ۳ على (ع): ۲۱ مقام على (ع) ۱۴ عیسى (ع): ۴ ایمان عیسى

مردم بدون هیچ گونه دانش و هدایت و کتاب روشن و روشنگری، درباره‌ی (شناخت و یکتائی) خدا راه ستیز و جدال را پیش می‌گیرند. آیا ندیدید [:ندانستید] که خدا به‌‌راستی

آغاز کار و سپس تقویت آنها در پرتو اسلام. مبارزه و درگیری با منافقان و راه شناخت آنها و بالاخره یک سلسله مسائل اخلاقی و اجتماعی سازنده دیگر. به همین دلیل

کورانند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند! كرانند و گنگانند و كورانند، پس [از گمراهى‌] باز نمى‌گردند كرند، لالند، كورند؛ بنابراين به راه نمى‌آيند. آنها کر

«رَبُّ الْعالَمِينَ» 4- ذات خداوند قابل شناسايى نيست، بايد او را از راه آفريده‌هايش شناخت و معرّفى كرد. «رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (فرعون از چيستى وچگونگى

انکارناپذیر بود. ۹ - ایمان متکى به شناخت، ایمانى استوار و تزلزل ناپذیر (فأُلقى السحرة سجدین ... قالوا لاضیر) چون ساحران خود اهل شناخت بودند و به آسانى معجزه موسى

درباره‌ی آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی - بدون آگاهی (از حال و احوالشان و شناخت راستین ایشان -)آسیب برسانید، و از کرده‌ی خود پشیمان شوید. هان ای کسانی که

كه خدا سرپرست شما باشد و كافى است كه خدا ياور شما باشد. 1- ممكن است ما در شناخت دشمن اشتباه كنيم، ولى خداوند دشمنان واقعى ما را بهتر مى‌شناسد. «وَ اللَّهُ

سَبَباً 3- نظام طبيعى، نظام سبب و مسبّب است و هر چيزى سببى دارد كه بايد آن را شناخت ودر پى آن رفت. «مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ سَبَباً فَأَتْبَعَ سَبَباً» بندگان خاص

نمی‌توانیم از پنجه‌ی قدرت او فرار کنیم. (بنابراین، وقتی که نه راه غلبه وجود دارد، و نه راه گریز، چاره‌ای جز تسلیم فرمان دادگرانه‌ی او نیست). «و اینکه ما

سلام كردن، يك ادب الهى در طول تاريخ بوده است. «فَقالُوا سَلاماً» 4- علم و شناخت انبيا، محدود و مشروط به اذن خداوند است. «إِنَّا مِنْكُمْ وَجِلُونَ» (حضرت

ربّنا) ۶ - قرآن، معیار شناخت حق و باطل در معارف الهى (إنّه الحقّ من ربّنا) توصیف قرآن به «حقّ» مى تواند به این خاطر باشد که بشر، در شناخت حقایق معارف الهى (هم

ندارد ولى چنانكه در «قيامت» بررسى كرديم روز قيامت مردم يكديگر را خواهند شناخت. آيه در مرتبه دوم مفيد آن است كه يارى و همكاريهاى نسبى كه در دنيا ميان مردم

اندیشه و توجه به نعمت ها فرا خوانده است تا از این رهگذر به پروردگار خویش و شناخت او راه یابند. ۷ - خداوند، خواهان توجه و اذعان خلق، به خدایى بودن نعمت هاى زمین

نشانه‌های خدا در زمین و در وجود خود انسان است، تا از یکسو به مسأله توحید و شناخت خدا و صفات او که مبدأ حرکت به سوی همه خیرات است آشنا شوند، و از سوی دیگر

«ءامنتم»، مى تواند اشاره به این معنا باشد که شکر نعمت، مستلزم شناخت منعم (خداوند) است و نتیجه شناخت منعم، ایمان به اوست. ۷- ایمان به خداوند، بارزترین نمود شکر

دریا راه یابید؛ مسلماً ما آیات خود را برای قومی که دانایند بیان کردیم. اوست خدايى كه ستارگان را پديد آورد تا به آنها در تاريكيهاى خشكى و دريا، راه خويش

فهم لغات بیگانه و ناتوان از شناخت سریع آن (وجد من دونهما قومًا لایکادون یفقهون قولاً) مراد از کُند فهمى ساکنان کوهستان در شناخت زبان دیگران این است که مفاهمه

از مشرق تا مغرب عالم را ديد و از هر چيزى باو داد و بسبب آن حقّ و باطل را شناخت و مؤيّد فرمود او را بآن دو شاخ كه بوسيله آن كشف مينمود از آسمان و در آن بود

احكام. جلد 1 - صفحه 104 امتياز انسان، به شناخت اوست و كسانى كه با ايجاد شكّ و وسوسه و شيطنت، حقّ را مى‌پوشانند و شناخت صحيح را از مردم مى‌گيرند، در حقيقت يگانه

به خود مشغول داشته، و برای شناخت او تلاش فراوان کرده‌اند. ما نخست به تفسیر آیات مربوط به ذو القرنین می‌پردازیم، سپس برای شناخت شخص او وارد بحث می‌شویم. نخست

کنید آگاه است. ای اهل ایمان! هنگامی که در راه خدا [برای نبرد با دشمن] سفر می کنید [در مسیر سفر نسبت به شناخت مؤمن از کافر] تحقیق و تفحّص کامل کنید. و به

- وسيله شناخت ديگران است. تا مرد سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد با مشورت مى‌توان درجه علمى و فكرى و تعهّد و برنامه ريزى افراد را شناخت. سؤال: آيا

بخواند مانند كسى است كه شمشير كشيده در راه خدا و كسيكه آنرا آهسته بخواند مانند كسى است كه در خون خود غوطه‌ور شود در راه خدا و كسيكه ده مرتبه آنرا بخواند خداوند

به آن است که پرتو نیرومندی از آن صفات الهی در وجود ما منعکس شده و شناخت ما به شناخت ذات پاکش کمک می‌کند. سپس مردم را از این نکته برحذر می‌دارد که اسامی

بود که وجود هر موجودى، نشانى گویا بر منزّه بودن خداوند است. ۴ - معرفت و شناخت خداوند، سرشته در ذات همه موجودات آسمان ها و زمین (سبّح للّه ما فى السموت

را بتحقيق آورديم تو را معجزه‌اى از پروردگارت و سلام بر آنكه پيروى كند از راه هدايت‌ همانا وحى شد بما كه عذاب بر كسى است كه تكذيب كرد و روى گردانيد گفت

تلاوت فرمود. «2» شايد مراد حديث اين باشد كه اگر كسى حقّ را از روى برهان شناخت، ولى به خاطر هواى نفس در آن تشكيك كرد، مصداق آيه‌ى فوق شده و عهدشكن است.

جانهای خود، در راه خدا جهاد نمایید؛ این برای شما بهتر است اگر بدانید! سبكبار و گرانبار [براى جهاد] بيرون رويد و با مال و جانتان در راه خدا جهاد كنيد كه

بس بزرگ و هولناك است. «الْحَاقَّةُ مَا الْحَاقَّةُ» 2- قيامت جز از راه وحى، قابل شناخت نيست. «ما أَدْراكَ مَا الْحَاقَّةُ» 3- تكذيب كنندگان قيامت، گرفتار

از آب پس بعضى از آنها آنست كه راه ميرود بشكمش و بعضى از آنها آن است كه راه ميرود بدو پاى و بعضى از آنها آنست است كه راه ميرود جلد 4 صفحه 36 بر چهارپاى

... حتى یبین لهم ما یتقون) ۶ - صدور خلاف از انسان، قبل از دستیابى وى به شناخت رهنمودهاى الهى، مایه محکومیت او به گمراهى نیست. (ما کان اللّه لیضل ... حتى

موجودات نميشود از جنس و نوع آنها باشد و بايد بخواص و آثار و اوصاف او را شناخت پس نميشود گفت چه چيز است يعنى از چه جنس و نوع است و استدلال نمود از وجود

عذاب‌ جلد 2 - صفحه 359 دوزخ رهانده‌اند، هم با اقرارشان، راه را براى ديگران گشوده‌اند. 1- بعد از شناخت حقّ، «مِمَّا عَرَفُوا» هيچ عذرى براى ردّ آن نيست. وَ

درخشان و به سبب آن راه را براى ايشان روشن گرداند، مَشَوْا فِيهِ‌: راه روند در آن روشنى؛ وَ إِذا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ‌: و زمانى كه تاريك سازد راه را برايشان به

لزوم شناخت و فراگیرى رهنمودهاى الهى (و اسمعوا) برداشت یاد شده، براساس این احتمال است که مقصود از «اسمعوا»، گوش فرادادن به کلام الهى براى درک و شناخت آن باشد

النُّجُومُ طُمِسَتْ وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ» 2- حقيقت قيامت تنها از راه وحى قابل شناخت است. «وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ» 3- در قيامت، براى گواهى

النُّجُومُ طُمِسَتْ وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ» 2- حقيقت قيامت تنها از راه وحى قابل شناخت است. «وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ» 3- در قيامت، براى گواهى

النُّجُومُ طُمِسَتْ وَ إِذَا السَّماءُ فُرِجَتْ» 2- حقيقت قيامت تنها از راه وحى قابل شناخت است. «وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الْفَصْلِ» 3- در قيامت، براى گواهى

و بازداشته شد از راه معرفت بخدا كه تأمّل و نظر در آيات آفاق و انفس است و صدّ بفتح صاد نيز قرائت شده است يعنى او بازداشت مردم را از راه خداشناسى و بر هر

نشان دهنده حقیقت یاد شده است. ۵ - مطالعه در مبدأ و مراحل آفرینش انسان، از راه هاى شناخت معاد و پى بردن به احیاى مردگان (ألم یک نطفة من منىّ یمنى ... فخلق فسوّى

از آفريدگان ما گروهى هستند كه به حق راه مى‌نمايند و به عدالت رفتار مى‌كنند. و از آفریدگان ما گروهی هستند که به حق راه می‌نمایند و به حق داد می‌دهند و از

و ناحق جلوه دادن تغییر آن به کعبه (الحق من ربک فلاتکونن من الممترین) ۸ - شناخت خداوند و افعال او، زداینده شک و تردید در احکام و معارف نازل شده از سوى اوست

به صورت جمع آمده است) 10- بسيارى از مطالب را فقط از راه وحى مى‌توان شناخت و عقل و تجربه به آن راه ندارد. «هذا بَصائِرُ» 11- بصيرت آفرينى قرآن براى همه‌ى

علمى که موسى(ع) در پى آموختن آن از خضر(ع) بود، علم تأویل و تحلیل حوادث و شناخت حقایق پشت پرده رخدادها بود. (هل أتّبعک على أن تعلّمن ممّا علّمت ... سأنبّئک

نيازمند اذن رهبر است. «لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ» 4- جنگ، وسيله‌ى مناسبى براى شناخت حقيقت افراد است. حَتَّى يَتَبَيَّنَ‌ ... 5- همه جا عيب‌پوشى ارزش نيست، گاهى

انتخاب دین، داراى اختیار تکوینى است. (فمن شاء ذکره) ۶ - همه انسان ها، استعداد شناخت معارف قرآن را دارند. (فمن شاء ذکره) اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴ اشراف: محرومیت

روی شناخت. یعنی خدا می‌دانست که بنی‌اسرائیل مردمان مؤمنی بودند و استحقاق گزینش داشتند، و دیگران اغلب بت‌پرست و اهل فسق و فجور بودند. ولی بعدها راه خلاف

طلب نموده‌اند راه راست را و امّا متجاوزان‌ جلد 5 صفحه 287 پس باشند براى جهنم هيزم‌ و آنكه امر از اين قرار است اگر استقامت نموده بودند بر راه حق هر آينه ميداديم

موجودات را به فرزندى برگزیده است; نه آن که فرزندى از او متولد شده باشد. ۲- شناخت مردم عصر بعثت از خداوند، شناختى ضعیف و ناقص بود. (و قالوا اتّخذ الرحمن ولدًا)

اين رو فاسقند، چون از مرز حقّ بيرون رفته‌اند. جلد 2 - صفحه 306 1- معيار شناخت حقّ و باطل در اديان الهى، آن چيزى است كه از جانب خدا نازل شده است. «وَ لْيَحْكُمْ

يا آن كسى كه راست قامت بر راه راست مى‌رود پس آيا آن كس كه نگونسار راه مى‌پيمايد هدايت يافته تر است يا آن كس كه ايستاده بر راه راست مى‌رود؟ آیا آن کس که

دارد. با توجه به این نکته گفتنى است که مراد از «مؤمنین» کسانى اند که در صدد شناخت حق بوده و در مقابل آن تسلیم اند و در یک کلمه روح حق پذیرى در آنان نمرده است

مجازات الهى براى کافران، پس از اتمام حجت و دادن فرصت مناسب و عمر کافى براى شناخت و پذیرش دین و تعالیم آسمانى خواهد بود. (أوَلم نعمّرکم ما یتذکّر فیه من تذکّر

(فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) ۶ - توجه به نعمت هاى گسترده الهى، زمینه ساز شناخت پروردگار جهان (فبأىّ ءالآء ربّکما تکذّبان) ۷ - خداوند، خواهان توجه خلق (جن

الطيب‌ طبع‌ اول‌ توضيح‌ داده‌ايم‌. ] (آیه 15)- این آیه از مسأله توحید و شناخت مبدء به طرز زیبا و ظریفی به مسأله «معاد» منتقل می‌شود، و می‌گوید: این انسان

معاملات و شناخت سود و زیان) پایان جواز تصرف دیگران در اموال آنان (و لاتقربوا مال الیتیم إلا بالتى هى أحسن حتى یبلغ أشده) «أشد» به معناى تجربه و شناخت است. (لسان

مقاومت در برابر مشکلات راه تقوا و ایمان (فاصبر إن العقبة للمتقین) ۱۴- نوح(ع) و پیروان او ، صبرپیشگانى مقاوم در برابر ناملایمات راه ایمان (تلک من أنباء الغیب 

«طُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ» 7- دنياطلبى، رفاه‌زدگى و روحيّه‌ى نفاق، ديد صحيح و شناخت عميق را از انسان مى‌گيرد. «لا يَفْقَهُونَ» رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوالِفِ

است) 2- همراهى افراد، گاهى تا پايان راه نيست. همسفر اوّل موسى، در ادامه راه با آنان نبود و موسى وخضر، دو نفرى به راه افتادند. «فَانْطَلَقا» و نفرمود: «فَانْطَلَقُوا»

و چه بد بازگشتگاهى است. آیا کسی که (به ایمان) در راه رضای خدا قدم بردارد مانند کسی است که (به کفر) راه غضب خدا پیماید؟ که منزلگاه او جهنم است و بسیار بد

پيغمبر (ص) جاى قدم آنحضرت را شناخت و گفت اين مثل همان قدمى است كه در مقام ابراهيم است و بعد از آن جاى قدم أبو بكر را هم شناخت و با قدم پدرش ابو قحافه تطبيق

مسؤلیتهایشان در برابر او، و ایمان به دادگاه رستاخیز آنان را به این راه دعوت می‌کند و راه عذرتراشی و بهانه جویی را به رویشان می‌بندد. «خداوند به خوبی افراد

آورده‌اند، در راه خدا مى‌جنگند، و آنان كه كافر شده‌اند در راه شيطان. پس با هواداران شيطان قتال كنيد كه مكر شيطان ناچيز است. مؤمنان در راه خدا کارزار می‌کنند

يقين دارند. ابزار شناخت انسان، محدود به حس و عقل نيست، بلكه وحى نيز يكى از راههاى شناخت است كه متّقين به آن ايمان دارند. انسان در انتخاب راه، بدون راهنما دچار

... فَاسْلُكُوهُ‌ 1- مقايسه ميان عاقبت خوبان و بدان، شيوه‌اى قرآنى براى شناخت بهتر حقايق است. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ‌ ... أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ‌

این کلمه است (قاموس). ۳ - لزوم تحقیق در باره انحرافات فکرى و عقیدتى مردم و شناخت علل و زمینه هاى آن (قال فما خطبک یسمرىّ ) مسلّم است که عمل سامرى، کارى انحرافى،

سست، خرافه و مبالغه و خيال و ... در آن راه ندارد. «بِالْحَقِّ» 5- اختيار انسان باعث مى‌شود كه با وجود راه الهى، راه ديگرى برود. فَبِأَيِّ حَدِيثٍ‌ ... يُؤْمِنُونَ‌

امر فرموده مردم را به پيمودن راه راست براى مصلحت خودشان از باب لطف و رحمت بايد آن راه را هم ارائه فرمايد بآنها تا از راه كج نروند و از قصد و مقصد و مقصود

خداوند، نظام شگفت‌انگيز خلقت، آفرينش هستى و انسان و ابزارهاى انسان براى شناخت. 2. بحث هايى درباره معاد، عذاب دوزخ و گفتگوى جهنميان در قيامت. 3. تهديد كافران

چهارپایان قرار داده سخن می‌گوید حس شکرگزاری انسان را بر می‌انگیزد و او را به شناخت منعم و معرفت اللّه دعوت می‌کند. نخست می‌فرماید: «انسان باید به غذای خویش

كُفْرُهُمْ إِلَّا خَساراً» «4» همواره از راه حق دور مى‌شود: «ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً» «5» تا آنجا كه جز جهنم و دوزخ هيچ راه ديگرى ندارد: «وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ

با اموال و جانهایتان در راه خدا جهاد کنید؛ این برای شما (از هر چیز) بهتر است اگر بدانید! |به خدا و رسولش ايمان مى‌آوريد و در راه خدا با مال و جانتان جهاد

موجودات نميشود از جنس و نوع آنها باشد و بايد بخواص و آثار و اوصاف او را شناخت پس نميشود گفت چه چيز است يعنى از چه جنس و نوع است و استدلال نمود از وجود

تردید آنان را به راه های خود [راه رشد، سعادت، کمال، کرامت، بهشت و مقام قرب] راهنمایی می کنیم؛ و یقیناً خدا با نیکوکاران است. كسانى را كه در راه ما مجاهدت كنند،

امتحان در مورد خداوند با آزمایشهای ما بسیار متفاوت است. آزمایشهای ما برای شناخت بیشتر و رفع ابهام و جهل است، اما آزمایش الهی در واقع همان «پرورش و تربیت»

آماده و سپس دعوت كنيد. يُرِيكُمْ آياتِهِ‌ ... فَادْعُوا اللَّهَ‌ 5- اول شناخت، سپس عمل. يُرِيكُمْ آياتِهِ‌ ... فَادْعُوا ... 6- دعا و اظهار نياز خالصانه‌ى

شوم.) 3- لازمه‌ى عبادت، معرفت معبود است، پس آفرينش جن و انس براى شناخت حقّ و حركت در راه خداوند است. «لِيَعْبُدُونِ» 4- انسان در معرض غفلت و نسيان است و

مسلك‌هاى گوناگون‌است. از اين آيات استفاده مى‌شود كه مؤمنان از جنّ، علاوه بر شناخت قرآن، به ضعف خود و عظمت قدرت الهى و قدرت انتخاب و اختيار خود پى برده‌اند

یطغى) احتمال فرصت ندادن فرعون به موسى و هارون(ع)، براى بیان حقیقت، ناشى از شناخت آنان از خودکامگى فرعون است و احتمال افزایش طغیان گرى او، برخاسته از آگاهى

أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ» 2- يكى از ويژگى‌هاى انسان، داشتن وجدان اخلاقى و شناخت فطرى خوبى‌ها و بدى‌ها و سرزنش و ملامت خود يا ديگران به هنگام انجام بدى‌ها

أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ» 2- يكى از ويژگى‌هاى انسان، داشتن وجدان اخلاقى و شناخت فطرى خوبى‌ها و بدى‌ها و سرزنش و ملامت خود يا ديگران به هنگام انجام بدى‌ها

بهدى العمى عن ضللتهم) خداوند، به کسانى که چشم ظاهر دارند; ولى فاقد زمینه شناخت حق و گرایش به آن هستند، عنوان «نابینا» داده است و این بدان معنا است که بینایى

معناى کفران نعمت باشد. ۳ - توجّه به جنگل هاى انبوه و درختان تناور، مایه شناخت خداوند و قدرت او و بازدارنده انسان از ناسپاسى و کفرورزى به او است. (ما أکفره

آن‌ها حرف زد.) «فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقالَ» 2- براى دعوت مردم به راه حقّ و مبازه با باطل، طرح‌هاى ابتكارى و انقلابى لازم است. (حضرت ابراهيم از

آن‌ها حرف زد.) «فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقالَ» 2- براى دعوت مردم به راه حقّ و مبازه با باطل، طرح‌هاى ابتكارى و انقلابى لازم است. (حضرت ابراهيم از

آن‌ها حرف زد.) «فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ فَقالَ» 2- براى دعوت مردم به راه حقّ و مبازه با باطل، طرح‌هاى ابتكارى و انقلابى لازم است. (حضرت ابراهيم از

كُفْرُهُمْ إِلَّا خَساراً» «4» همواره از راه حق دور مى‌شود: «ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً» «5» تا آنجا كه جز جهنم و دوزخ هيچ راه ديگرى ندارد: «وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ

كُفْرُهُمْ إِلَّا خَساراً» «4» همواره از راه حق دور مى‌شود: «ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً» «5» تا آنجا كه جز جهنم و دوزخ هيچ راه ديگرى ندارد: «وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ

أُقْسِمُ بِيَوْمِ الْقِيامَةِ» 2- يكى از ويژگى‌هاى انسان، داشتن وجدان اخلاقى و شناخت فطرى خوبى‌ها و بدى‌ها و سرزنش و ملامت خود يا ديگران به هنگام انجام بدى‌ها

هر دو رابطه نزدیک با هم دارند، چرا که سر چشمه «کبر» «جهل و نادانی» و عدم شناخت قدر خود یا مقدار علم و دانایی خویشتن است. تفسیر آیات ۱ - آفرینش مجموعه عالم

مينمودند تا آنكه خواستند با كشتى مسافرت بجائى نمايند كشتيبان حضرت خضر را شناخت و هر دو را بدون گفتگو سوار بر كشتى نمود و چون آن دو بزرگوار در كشتى نشستند

نمى شناسند]. از اینکه هیچ یک از برادران یوسف به هنگام ملاقات با وى، او را نخواهند شناخت، معلوم مى شود ملاقات مذکور با فاصله زمانى بسیار اتفاق خواهد افتاد. ۱۵- سلطه

آگاهی قابل ملاحظه از قوانین و اسرار دین و شریعت، و آشنایی با امور زندگی و شناخت راه و روش دنیوی. Tabber requires Javascript to function. آيات ۴۱ - ۴۸ سوره

(و ما یکفر بها إلا الفسقون) ۱۱ - انکار قرآن، نشانه خروج از بینش صحیح در شناخت وحى و رسالت است. (و ما یکفر بها إلا الفسقون) برداشت فوق با توجّه به معناى

قیامت، از شناخت راه نجات خویش ناتوان خواهند بود. * (قال ربّ لم حشرتنى أعمى ) ممکن است مراد از کورى آگاه نبودن به فضاى موجود در قیامت و یافتن راه چاره براى

و شيطان اعمالشان را براى آنان زينت داد، پس آنان را از راه (خدا) باز داشت، در حالى كه (براى شناخت حقّ و باطل) بصيرت داشتند. 1- حفظ برخى آثار تاريخى، براى

استدراک از توهم نجات است که جمله «أسمع بهم و أبصر» آن را پدید آورده است. ۹- شناخت حقایق در قیامت و ایمان به آن، موجب نجات نیست. (أسمع بهم و أبصر ... لکن الظلمون

است; ولى تنها خردمندان مى توانند آن را درک کنند. ۸ - عقل، ارزشمند بوده و در شناخت حقایق و پیشگیرى از نابکارى ها نقشى مهم و اساسى دارد. (إنّ فى ذلک لأیت لأُولى

تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ» نشان مى‌دهد كه آيه عموم مردم را شامل مى‌شود. 1- از راههاى شناخت خداوند، مطالعه در طبيعت و اسرار هستى است. أَ لَمْ تَرَ ... 2- كم و زياد شدن

(ما أکفره ... و فکهة و أبًّا) ۳ - توجّه به باغ هاى میوه و مرغزارها، مایه شناخت خداى قادر و بازدارنده انسان از ناسپاسى و کفرورزى به او است. (ما أکفره ..

سراغ تعمير و بازسازى نرويم. تَرَكْنا ... آيَةً 5- آشنايى با فلسفه‌ى تاريخ و شناخت اقوام گذشته، مورد توجّه قرآن است. «آيَةً بَيِّنَةً لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ»

یحلفون باللّه إنهم لمنکم و ما هم منکم) ۶ - لزوم توجّه به ماهیت منافقان و شناخت ترفندها و شگردهاى آنان (و یحلفون باللّه إنهم لمنکم و ما هم منکم) ۷ - منافقان،

... فَاسْلُكُوهُ‌ 1- مقايسه ميان عاقبت خوبان و بدان، شيوه‌اى قرآنى براى شناخت بهتر حقايق است. أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ‌ ... أُوتِيَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ‌

كُفْرُهُمْ إِلَّا خَساراً» «4» همواره از راه حق دور مى‌شود: «ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً» «5» تا آنجا كه جز جهنم و دوزخ هيچ راه ديگرى ندارد: «وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ

مردم بحق و پيروى مكن خواهش نفس را پس گمراه كند تو را از راه خدا همانا آنها كه گمراه ميشوند از راه خدا براى آنها عذابى سخت است براى آنكه فراموش كردند روز

و به کافران سرافراز و مقتدرند (به نصرت اسلام) برانگیزد که در راه خدا جهاد کنند و (در راه دین) از نکوهش و ملامت احدی باک ندارند. این است فضل خدا، به هر

به آنان گفته شود: از آنچه خدا فرو فرستاده است پیروی کنید (و راه رحمان را پیش گیرید، نه راه شیطان را)، می‌گویند: بلکه ما از آنچه پدران خود را بر آن یافته‌ایم

كُفْرُهُمْ إِلَّا خَساراً» «4» همواره از راه حق دور مى‌شود: «ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً» «5» تا آنجا كه جز جهنم و دوزخ هيچ راه ديگرى ندارد: «وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ

كُفْرُهُمْ إِلَّا خَساراً» «4» همواره از راه حق دور مى‌شود: «ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً» «5» تا آنجا كه جز جهنم و دوزخ هيچ راه ديگرى ندارد: «وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ

موجودات نميشود از جنس و نوع آنها باشد و بايد بخواص و آثار و اوصاف او را شناخت پس نميشود گفت چه چيز است يعنى از چه جنس و نوع است و استدلال نمود از وجود

بشر...)) مؤ من هرگز دروغ نمى گويد آيه ۹۸ - ۱۰۰ تفسير : نكته ها: ۱ - موانع شناخت ۲ - چرا از شيطان رجيم ۳ - آنها كه زير پرچم حقند و آنها كه تحت لواى شيطانند؟

مشاهده معجزه موسى استفاده مى شود. ۶ - تأثیر عمیق آیات الهى در آگاهان و اهل شناخت (فأُلقى السحرة سجدین) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که ساحران چون

معاد، به رغم مشاهده قدرت خدا در آفرینش هستى، برخاسته از بهره نگرفتن از ابزار شناخت و تعقل است. (جعل لکم السمع و ... و قالوا أءذا ضللنا فى الأرض أءنّا لفى خلق

موجودات نميشود از جنس و نوع آنها باشد و بايد بخواص و آثار و اوصاف او را شناخت پس نميشود گفت چه چيز است يعنى از چه جنس و نوع است و استدلال نمود از وجود

بشر...)) مؤ من هرگز دروغ نمى گويد آيه ۹۸ - ۱۰۰ تفسير : نكته ها: ۱ - موانع شناخت ۲ - چرا از شيطان رجيم ۳ - آنها كه زير پرچم حقند و آنها كه تحت لواى شيطانند؟

و مواهب گوناگون پروردگار باز می‌گردد، که هم تأکیدی است بر مسأله توحید و شناخت خدا، و هم در لابلای آن اشاره‌ای به مسأله معاد است، و هم با ذکر این نعمتها،

همجنس‌گرا نيست. 1- در نهى از منكر، بايد منكرات رايج در هر گروه و زمان را شناخت و در بازداشتن مردم از آن اصرار نمود. «أَ تَأْتُونَ الذُّكْرانَ» 2- در نهى

آیتى بزرگ است. ۴ - ره یابى به آیات نهفته در مسأله حیات و شعور، پیچیده تر از شناخت نشانه هاى الهى در آسمان ها و زمین (إنّ فى السموت ... و فى خلقکم و ... ءایت

شدند و خدمت حضرت يوسف رسيدند و سلام كردند و او برادر ابوينى خود را ديد و شناخت و چون نشستند او از آنها دورتر نشست پس حضرت پرسيد تو برادر اينهائى عرض كرد

مى توانست هدایت کند، معلوم مى شود که انسان در انتخاب راه آزاد است. ۱۲- پیامبر (ص) وظیفه دار شناخت دقیق روحیات و ویژگیهاى کافران و چگونگى موضعگیریهاى آنها

كارساز نيست. «بَعْدَ ما تَبَيَّنَ» 4- گاهى انسان چنان سقوط مى‌كند كه با شناخت حقّ، باز مخالفت مى‌كند. «يُجادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَ ما تَبَيَّنَ»

قرآن نور الهى است. «لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ» 3- دين نور است، يعنى مايه‌ى شناخت، رشد، حركت و گرمى است. «نُورَ اللَّهِ» 4- برنامه‌ها و تصميمات دشمنان براى

اميدى به ايمان نيست.) جلد 7 - صفحه 72 3- ايمانى ارزش دارد كه بر اساس معرفت و شناخت حقّ باشد. «آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ» 4- شرايط وزمينه‌هاى افراد، در دريافت

بى‌چون و چرا به سنّت‌ها و آداب ملّى و قومى، سبب تخدير جامعه و سدّ راه فكر و نوآورى و مانع شناخت حقيقت است. چون حضرت ابراهيم مورد ستايش همه‌ى گروه‌هاى يهودى و

إِلى‌ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» 8- شهادت در راه خدا، ضرر و هلاكت نيست. «لا ضَيْرَ إِنَّا» 9- كسى كه ايمانش بر اساس شناخت باشد، متزلزل نمى‌شود. «لا ضَيْرَ إِنَّا»

عبرت و رشد باشد. أَ فَلَمْ يَسِيرُوا ... فَيَنْظُرُوا 3- مطالعه تاريخ و شناخت سرنوشت ملّت‌ها، در جهان بينى و ايمان انسان نقش دارد. أَ فَلَمْ يَسِيرُوا

آوری نعمتهای عظیمش به بندگان، و تحریک حس ج4، ص520 شکر گزاری آنها در مسیر شناخت او، به آنها یادآور می‌شود که شما نمونه معاد را همه سال در برابر چشمان خود

خداوند بهترین جدا کننده حق از باطل است. (یقص الحق و هو خیر الفصلین) ۱۹- شناخت دقیق مرزهاى حق و باطل، مقدمه ضرورى براى حرکت در مسیر حق (یقص الحق و هو خیر

گيرد، ظلم به خود كه به جاى خالق، سراغ مخلوق مى‌رود و ظلم به خانواده كه از شناخت حق و پيروى آن محروم مى‌گردند. علامه طباطبايى مى‌فرمايد: مراد از ظلم در «لِلَّذِينَ

در يك درجه نيستند. «لَنْ تَسْتَطِيعَ» 2- سه بار آزمايش و مهلت دادن، براى شناخت خصلت‌ها كافى است. «إِنْ سَأَلْتُكَ عَنْ شَيْ‌ءٍ بَعْدَها» 3- اگر با كسى تضادّ

موجودات نميشود از جنس و نوع آنها باشد و بايد بخواص و آثار و اوصاف او را شناخت پس نميشود گفت چه چيز است يعنى از چه جنس و نوع است و استدلال نمود از وجود

(لقضى الأمر بینى و بینکم و الله أعلم بالظلمین) ۸- خداوند داناترین کس در مورد شناخت ستمگران است. (و الله أعلم بالظلمین) ۹- مشرکان و منکران رسالت پیامبر (ص) ستمگرند

این حال شکر این نعمتها را به جا نمی‌آورند»؟! شکری که وسیله معرفت اللّه و شناخت ولی نعمت است (أَ فَلا یَشْکُرُونَ). تفسیر آیات ۱ - شتر، گاو و گوسفند - علاوه

دانستند كه از مقصد گذشته‌اند، باز پس آمدند بر آن راه كه رفته بودند تا به نزديك صخره رسيدند. ماهى را در دريا، و راه شكافته او بديدند. موسى عليه السلام دانست كه

دعا، شامل می‌شود. تفسیر آیات ۱- لزوم دعا به درگاه خداوند (ادعوا ربکم) ۲- شناخت ربوبیت الهى، مستلزم روى آورى انسان به دعا به درگاه اوست. (إن ربکم اللّه الذى

كن و در آخرت نيز نيكى مرحمت فرما و مارا از عذاب آتش نگهدار. يكى از راههاى شناخت مردم، آشنايى با آرزوها و دعاهاى آنان است. در آيه قبل، درخواست گروه اوّل از

و مجازات فرعون پس نجات داديم تو را به آمرزش و امر بهجرت بسوى مدين و در آن راه و قبل از آن ما تو را امتحانات نموديم و بانواع بلاها و محنتها مبتلا و گرفتار

تَوَلَّوْا ... غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ‌ 3- جدا كردن خودى از غير خودى و شناخت دشمن و منافق، لازم است. «ما هُمْ مِنْكُمْ وَ لا مِنْهُمْ» 4- عادت و روش منافقان،

ميان بستگان نيز اولويّت مطرح است. «الْأَقْرَبِينَ» 8- در بين بستگان به خاطر شناخت عميق واعتماد، زمينه‌ى پذيرش حقّ بيشتر است. «الْأَقْرَبِينَ» 9- هشدار بايد

موجودات نميشود از جنس و نوع آنها باشد و بايد بخواص و آثار و اوصاف او را شناخت پس نميشود گفت چه چيز است يعنى از چه جنس و نوع است و استدلال نمود از وجود

خداست. «تَنْزِيلُ‌- غافِرِ- شَدِيدِ- إِلَيْهِ الْمَصِيرُ» 8- نزول كتاب براى شناخت مبدأ و معاد است. تَنْزِيلُ الْكِتابِ‌ ... لا إِلهَ إِلَّا هُوَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ

یأخذه عدوّ لى و عدوّ له) ۹ - فرعون با خداوند و موسى(ع) دشمن بود و در پى شناخت موسى(ع) و نابود ساختن او برآمده بود. (یأخذه عدوّ لى و عدوّ له) عداوت فرعون

اسرارآمیز حیات! قرآن دلائلی را که در گذشته (آیه 21 و 22 همین سوره) در زمینه شناخت خدا ذکر کرده بود تکمیل می‌کند و در اینجا برای اثبات وجود خدا از نقطه‌ای شروع

آوری کرده بودند و از آن در راه خدا انفاق می‌کردند، خداوند آنها را از این کار نهی کرد، و دستور داد از اموال پاک و حلال در راه خدا انفاق کنند. تفسیر: از چه

مى‌تواند چند چيز را با هم تماشا كند، به علاوه انسان از راه گوش تنها صداى اشياى و افراد را مى‌شنود، ولى از راه چشم، موقعيّت، رنگ، حجم، حركت و سكون را مى‌بيند.)

گاه در نخستین سخنان خود با موسى(ع)، خود را به او معرفى کرد تا گفت وگو با شناخت طرفین ادامه یابد. ۴ - هیچ معبودى جز خداوند حقیقت نداشته و شایسته پرستش نیست

موجودات نميشود از جنس و نوع آنها باشد و بايد بخواص و آثار و اوصاف او را شناخت پس نميشود گفت چه چيز است يعنى از چه جنس و نوع است و استدلال نمود از وجود

موجودات نميشود از جنس و نوع آنها باشد و بايد بخواص و آثار و اوصاف او را شناخت پس نميشود گفت چه چيز است يعنى از چه جنس و نوع است و استدلال نمود از وجود

سر حضرت مراقب بودند، به گردنه رسيدند و منافقان حمله كردند. پيامبر آنان را شناخت و نامشان را به حُذيفه گفت. او پرسيد: چرا فرمان قتلشان را نمى‌دهى؟ فرمود:

القائات شیطانی، نشانه‌های روشنی دارد که با آن نشانه‌ها می‌توان آن را باز شناخت، شیطان وجودی است ویرانگر و موذی و مخرب و القائات او در مسیر فساد و تخریب

انسان را از خواسته هاى نفس باز مى دارد. (مفردات راغب) ۵ - عقل، از ابزار شناخت معارف الهى (هل فى ذلک قسم لذى حجر) دین شناسى: ابزار دین شناسى ۵ سوگند: سوگند

براى آنان چهارپايانى آفريديم كه آنان مالك آن هستند؟ 1- انسان مى‌تواند براى شناخت قدرت خدا، از توجّه به موجوداتى كه در دسترس اوست كمك بگيرد. أَ وَ لَمْ يَرَوْا

و مجازات فرعون پس نجات داديم تو را به آمرزش و امر بهجرت بسوى مدين و در آن راه و قبل از آن ما تو را امتحانات نموديم و بانواع بلاها و محنتها مبتلا و گرفتار

بهترین دلایل نفی شرک و بت پرستی است چرا که یکی از انگیزه‌های انسان در مورد شناخت پروردگار انگیزه سود و زیان است که علمای عقاید از آن تعبیر به مسأله «دفع ضرر