نتایج جستجو

مگيريد و به پدر و مادر نيكى كنيد و فرزندان خود را از بيم درويشى و تنگدستى مكشيد، ما شما و آنان را روزى مى‌دهيم، و پيرامون كارهاى زشت، چه آشكار و چه نهانش،

همه دعوت بتوحيد و منع از ستايش و پرستش بت مينمودند و آنها انبياء ما را تكذيب كردند و بكيفر آن در دنيا رسيدند و ما باينها ده يك آنها قوّه و توانائى نداده‌ايم

قبيل‌ استعاره‌ و تشبيه‌ معقول‌ بمحسوس‌ و مجرد بمادي‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ سمع‌ و بصر و اصم‌ّ و ابكم‌ و اعمي‌ ‌اينکه‌ عنايت‌ بوده‌ ‌است‌ و ‌علي‌ سمعهم‌ عطف‌

است صراط خودت و عقائد و اعمال و اخلاق و امام عقل و كتاب نفست باشد شايد آن جسر ممدود يعنى پل كشيده شده كه صراط در بعضى اخبار بان تفسير شده و متبادر در اذهان

حق ناپذیرى ۶ دین: آسیب شناسى دین ۵، ۷; اهمیّت تبعیت از دین ۱; تبعیت از دین ۲، ۱۱; عوامل اعراض از دین ۵; موانع تبعیت از دین ۸; هدایتگرى دین ۱۲ رسوم: آثار

من و آنانكه اجتناب نمودند از عبادت شيطان و هر طاغى ياغى با خدا مانند فرعون و نمرود و شدّاد و گوساله و سامرى اين امّت و توبه نمودند از كفر و خلاف و رجوع

اكرم و اهل ايمان از مكر و حيله كفّار قريش و غيرهم ميفرمايد كه آنها هر مكر و حيله و تدبيرى ميتوانستند كردند و بجائى نرسيد و نزد خدا اعمالشان محفوظ و مكتوب

شكسته و خرد شود خرد شدنى پى در پى براى بهم خوردن از زلزله تا مانند غبار نرم و پراكنده گردد يا كوه و تپه و بنائى در آن باقى نماند و صاف و هموار شود و بيايد

مستدلّانه و آگاهانه، و به گونه‌ی بس زیبا و گیرا و پیدا، و بر ما هدایت و ضلال و حساب و کتاب و سزا و جزا است.) بی‌گمان پروردگارت آگاه‌تر (از همگان) به حال کسانی

خود را خوار و کوچک داشته و (انسانیّت و عقل خویش را به بازیچه گیرد و ناچیز دارد؟) ما او را در این جهان برگزیدیم (و سمبل و رهبر دیگران کردیم) و او در جهان

فرمايد و متوجّه بخدا و دين حقّ باشد و مستقيم و ثابت در ابلاغ آن و منحرف از هر طريقه و مسلك باطل و معبود و مسجود زائل و ملازم باشد با فطرت اصلى و خلقت پاك

است و قوّت و قدرت و عظمت او فوق هر قوّت و قدرت و عظمتى است و كسى از تحت اراده و نفوذ امر او بيرون نيست بلكه هر جنبنده و متحرّكى از انسان و حيوان مقهور و مسخّر

گفته‌اند يهود و نصارى محاجّه و مخاصمه مينمودند با مسلمانان و ميگفتند كه پيغمبر و كتاب ما پيش از پيغمبر و كتاب شما بوده و حق بودن دين ما مسلّم است و دين شما حق

خدا ۱۰ دین: آثار مجادله در دین ۳، ۴; اهمیت برهان در دین ۹; برهان در دین ۸; بى منطقى دشمنان دین ۷; عوامل شک در دین ۴; مبغوضیت مجادله گران در دین ۱; موضعگیرى

قرآن يا معرفت به ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و مقدم و مؤخر و حلال و حرام و امثال آن است. «4» 5- فهم. 6- ترس خدا. «1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 255.

آينده و بنابراين مدلول آيه شريفه عام است و اختصاص ندارد بشهادت ناحق و بهتان و دروغ و عمل بگمان كه هر يك را گفته‌اند همانا گوش و چشم و دل و ساير اعضاء و جوارح

خدا: تهدیدهاى خدا ۱ دین: تهدید مکذبان دین ۱; عذاب اخروى مکذبان دین ۱; کیفر مکذبان دین ۲; مکذبان دین در جهنم ۲; هلاکت اخروى مکذبان دین ۱ عذاب: تهدید به عذاب

فرمايد و متوجّه بخدا و دين حقّ باشد و مستقيم و ثابت در ابلاغ آن و منحرف از هر طريقه و مسلك باطل و معبود و مسجود زائل و ملازم باشد با فطرت اصلى و خلقت پاك

در آن، و تدبير امور بر مقتضاى عقل كه مقرون است به صلاح و رفق و مدارا، و تحمل مكاره بر دعوت خلقان به خدا، و تجاوز و عفو و بذل جهد در نصرت مؤمنان، و ترك حسد

باليهود و النّصارى و الصّابئين و الزّنادقة و اهل الرّدّة و الكفّار فى شرق الارض و غربها فعرض عليهم الاسلام فمن اسلم طوعا امره بالصّلوة و الزّكوة و ما يؤمر

پيغمبر خاتم و ولايت امير المؤمنين و اولاد طاهرين او عليهم السلام و ساير معارف حقّه و مانند اذكار و ادعيه مأثوره و مواعظ حسنه و مطالب نافعه و عمل شايسته

گرفت و كشيد آنرا بسوى خود و عالم غيب بارتفاع آفتاب در وسط روز و غروب آن در شب بگرفتن و كشيدنى آسان و ملايم و بتدريج و تبع حركت غير تا باين بسط و قبض و

آخرت ۸ دین: آثار پیروى از دین ۸; آثار تکذیب دین ۳; آثار ممانعت از دین ۳; آسیب شناسى دین ۹; تنزیه دین ۵; ظلم مانعان از دین ۱; ظلم منحرف کنندگان دین ۶; عوامل

رستاخیز و پاداش و کیفر قیامت شخصیت تازه‌ای به انسان می‌بخشد، و می‌تواند افراد بی‌بند و بار و متکبر و خودخواه و ظالم را به انسانی متعهد و متقی و متواضع و عدالت

بخل: منشأ بخل ۶ جهاد: فلسفه جهاد ۲ دین: بخل دشمنان دین ۵; رذایل دشمنان دین ۵، ۷; علایق دشمنان دین ۵; مال دوستى دشمنان دین ۲، ۵، ۷ سوگند: سوگند به اسب مجاهدان

تبليغ است نه اجبار در ايمان، و مائيم كه حفيظ افعال و رقيب احوال و كفيل ارزاق ايشانيم، و حاسب اعمال و مجزى آنان. جمع ميان حفيظ و و كيل جهت اختلاف معنى است،

كتابهاى آسمانى و او است ترساننده از عقاب. در زمان او شدتها و تنگيها و فتنه‌ها و قتال و كمى مال بوده باشد. اسم او احمد و محمد امين مى‌باشد، و او باقيمانده

و مراد امّتند و در هر حال اين قرآن و آيات آن موجبات بصيرت و بينائى مردم است در امور دين و دنياى خودشان و راهنما و دليل واضح و رحمت و نعمت است براى كسانيكه

ميدهند بكفر و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور و ملاهي‌ و معاصي‌ و بي‌غيرتي‌ و بي‌عفتي‌ و بي‌ديني‌ و و و. وَ يَبغُونَها عِوَجاً راههاي‌ كج‌ و سبل‌ شيطاني‌ و القاء شبهات‌

نفوس و اموال گردد، زيرا زانيه مطمع هر فاجرى است نابكار، و توجه انظار و اجتماع اشرار، و بسا منجر به قتل و انتحار گردد، و البته عقل سليم حكم به منع و نهى

انبيا و عقل، حجّت را بر مردم تمام كرده و راه خير و شرّ و پايان نيك يا بد هر كدام را هم بيان نموده است. براى خطاكاران هم راه توبه و جبران را باز گذاشته است

قبول نمايند و بتدريج نور ايمان بقلب آنها بتابد و واقعا مسلمان و عادل شوند و بعهد با خالق و خلق وفا نمايند و زنگار قلب آنها بالتزام احكام اسلام و لو در ظاهر

دنيوى است و بالاخره نابود ميشود ولى آنچه نزد خدا است از نعيم آخرت و اجر اعمال و ثواب انفاق در راه خدا بهتر و برتر و بالاتر و باقى و برقرار است و اختصاص دارد

آنگاه از پيش و از پس و از چپ و راست بر آنها مى‌تازم. و بيشترينشان را شكرگزار نخواهى يافت. آنگاه از پیش و پس و راست و چپشان به سروقتشان می‌روم، و بیشترشان را

مى‌باشند و گناه و خطا و سهو و نسيان از آنها صادر نگردد؛ زيرا قابل شأن و رتبه نبوّت كسى است كه جميع قواى طبيعيه و حيوانيه و نفسانيه او مطيع و منقاد و مقهور

وجود دارد و منظور از «دین حق» همین آیینی است که اصولش حق و فروعش نیز حق و بالاخره تاریخ و مدارک و اسناد و نتیجه و برداشت آن نیز همه حق است و بدون شک آیینی

‌آنها‌ و ‌از‌ نيات‌ ‌آنها‌ و ‌از‌ اخلاق‌ ‌آنها‌ و ‌از‌ صفات‌ ‌آنها‌ و ‌از‌ ايمان‌ و كفر و ضلالت‌ و نفاق‌ و خيالات‌ و خطورات‌ ‌آنها‌ ‌با‌ خبر ‌است‌ و خبير

رسوله بالهدى و دین الحقّ) ۹ - اسلام، حاوى معارف نظرى و برنامه عملى است. (أرسل رسوله بالهدى و دین الحقّ) «دین» به معناى ملت، مذهب و سیره است. «دین حق»; یعنى،

سبب تأمل و تفكر در آن و شك نمايد در آن و اقتراح غير آن نمايد، پس هر آينه طريق حق و راه راست را از دست داده و در وادى گمراهى و كوردلى افتاده، و البته چنين

تكذيب كنند و در اين مواقع سينه و دل من تنگ ميشود و زبانم از گفتار باز ميماند و بعضى يضيق و ينطلق بنصب قرائت نموده‌اند و بنابراين عطف بر يكذّبون است و ان ناصبه

كه قسم دروغ و راست زياد ميخورد و در انظار خوار و حقير شده و عيّاب و غيّاب و طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم

تعصب خویشاوندى ۳، ۴، ۵ دین: آسیب شناسى دینى ۲، ۹، ۱۴; اهمیت پیروى از دین ۸; دعوت به دین ۱، ۱۰; رد دعوت به دین ۴; فرجام اعراض از دین ۱۶ دیندارى: زمینه دیندارى

شأن ابا بكر و عمر و عثمان. حضرت آن را انكار و مى‌فرمايد: كجا دين مرضى خدا و پيغمبر متمكن شد به انتشار امر در امت و رفتن خوف از قلوب آنان و مرتفع شدن شك

صادره از آن ذوات مقدّسه از صلح و جنگ و مهر و قهر و رأفت و رقت و غلظت و خشونت ناشى از يك غريزه الهيّه و ناظر بيك هدف و مقصود است و شيعيان ايشان كه حقّا پيروى

فرمايد و متوجّه بخدا و دين حقّ باشد و مستقيم و ثابت در ابلاغ آن و منحرف از هر طريقه و مسلك باطل و معبود و مسجود زائل و ملازم باشد با فطرت اصلى و خلقت پاك

پذيرفتند و تسليم شدند خوشا باحوال خودشان و اگر قبول نكردند و رو گردان شدند بگو من بتمام مردم از عرب و عجم و وضيع و شريف و سياه و سفيد و دوست و دشمن و خودى

بتنهائى هدايت است و ما بقى ضلالت و ما مأموريم بحكم عقل كه منقاد اوامر و نواهى الهى باشيم و راه ضلالت را نه‌پيمائيم و حيران حال است از مستهوى و ائتنا مقول قول

چيز مال‌ و بنون‌ باعث‌ كبر و نخوت‌ و عجب‌ و علاقه‌ بدنيا و سلب‌ توفيق‌ و غفلت‌ ‌از‌ ‌خدا‌ و دين‌ و آخرت‌ بلكه‌ باعث‌ زوال‌ ايمان‌ و قساوت‌ قلب‌ و طغيان‌

كوتاهي‌ و تقصير ‌است‌ و افراط تجاوز و تعدّي‌ ‌است‌، افراط ‌در‌ معاصيست‌ و تفريط ‌در‌ عبادات‌ ‌است‌ و ضمير ‌فيها‌ راجع‌ باعمال‌ حسنه‌ و عقائد حقّه‌ و اخلاق‌

وظيفه انبياء انذار و بشارت‌ ‌است‌ منذر و مبشّر بشارت‌ بسعادت‌ و رستگاري‌ ‌در‌ اثر ايمان‌ و تقوي‌ و اعمال‌ صالحه‌ و انذار ‌در‌ اثر كفر و اعمال‌ سيّئه‌ بخصوص‌

شده است و تا بدانند عدد سالها و ماهها و حساب عمرها و مدت دينها و ساير امور مربوطه بانقضاء ايّام و ليالى را و هر چه محتاج باشند بآن در اصلاح معاش و معادشان

function. و در اموال آنها حقّی برای سائل و محروم بود! |و در اموالشان سهمى براى سائل و محروم بود و در اموالشان براى سائل و محروم حقى [معين‌] بود. و در اموالشان

وزمامدارى است، هم به معناى قضاوت و داورى و هم به معناى درك و عقل. در مفردات‌راغب، معناى اصلى آن منع وجلوگيرى ذكر شده و چون عقل وقضاوت وحكومتِ صحيح مانع اشتباه

پدران آنها را نمى‌شناسيد و نميدانيد كيست پس آنان برادران دينى و دوست و يا معين و ناصر و رفيق و خويش و قوم و آقا و بنده و همسايه و هم سوگند شمايند ميتوانيد

باوامر و ترك‌ مخالفت‌ ‌او‌ و تمسّك‌ بقرآن‌ ‌او‌ و بنبي‌ّ و خليفه‌ ‌او‌ و توكّل‌ و اعتماد و استعاذه‌ باو و توجه‌ باو و تولّي‌ اولياء ‌او‌ و تبرّي‌ ‌از‌

يكى را برگزين و دوتا را واگذار. آدم گفت چيست آن سه چيز؟ گفت: عقل و حياء و دين آدم گفت عقل را برگزيدم، جبرئيل بحياء و دين گفت شما بازگرديد و او را واگذاريد،

عالم امكان و عقل كلّ را مسحور و ساحر و كاهن و شاعر و ديوانه خوانند و باينها تشبيه نمايند و براى او اين مثلها را بزنند پس گمراه شوند از دين حقّ و نتوانند راهى

براهين و دلايل ثابت شود، آن حق و تمسك به حق ثابت كار عقلاء، و آن كه معهذا ترك حق نمايد، او مخالف عقل و به جهل و كبر منسوب است؛ لذا او سبحانه و تعالى مكرر

كرد. و بر تو (ای پیغمبر) کتاب (کامل و شامل قرآن) را نازل کردیم که (در همه‌ی احکام و اخبار خود) ملازم حق، و موافق و مصدّق کتابهای پیشین (آسمانی)، و شاهد

بینى: و ایدئولوژى ۱۷ خدا: تقدیرات خدا ۱۹ ; عهد با خدا ۲ ; قدرت خدا ۱۴ ; لعن خدا ۹، ۱۰ دین: استهزاى تعالیم دین ۶ ; جهل به تعالیم دین ۱۶ ; موانع دین شناسى

طول حيات و تأخير توبه و يا عدم بعث و نشر و عقاب و دخول بهشت و ارتكاب ذنوب به رجاء رحمت و غفران و غيره براى عدم تدارك و تعطيل در اعمال صالحه و افعال حسنه.

عظمت‌، علوّ و ‌غير‌ اينها. و حميد شامل‌ جميع‌ صفات‌ فعليه‌ افعال‌ الهي‌ ‌از‌ خلق‌ و رزق‌ و اماته‌ و احياء و اعطاء و غني‌ و فقر و صحت‌ و مرض‌ و تمام‌ افعال‌

‌از‌ نفي‌ شرك‌ و اعتقاد بتوحيد و برسالت‌ ‌شما‌ و آنچه‌ ‌شما‌ بگوئيد كافر هستيم‌ چون‌ ‌شما‌ ‌را‌ كذاب‌ و مفتري‌ و ساحر و مجنون‌ مي‌دانيم‌ و طريقه آباء ‌خود‌

صحراى محشر است و گفته‌اند اين در كلام عرب كنايه از شدّت امر و سختى آنست و در اخبار اينمعنى تأييد شده و از هول و هراس ميخواهند بزمين بيفتند و سجده كنند ولى

زكوات‌ و اخماس‌ و مظالم‌ عباد و ارحام‌ و مضطرين‌ و حفظ نفس‌ محترمه‌ و حفظ دين‌ و نذور و كفارات‌ و ساير واجبات‌ ماليه‌ و صدقات‌ مندوبه‌ و صله ارحام‌ و دستگيري‌

آسمانهاست از آفتاب و ماه و ستارگان و ابر و باد و باران و غير آن، وَ ما فِي الْأَرْضِ‌: و آنچه در زمين است از كوهها و درياها و جمادات و نباتات و حيوانات كه از

آنها بودند كه بكفر و عصيان خودشان ادامه دادند و در عناد و لجاج باقى ماندند و خداوند بانواع مختلفه از نعمت و نقمت و عزّت و ذلّت و دولت و مكنت آنها را امتحان

باين نسبت‌هاى دروغ و انكار معجزات ميخواهند نور خدا را كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام و قرآن و دين اسلام و مذهب جعفرى است بدهانهاشان

وثيقا عروته و معقلا منيعا ذروته و بادروا الموت غمراته و امهدوا له قبل حلوله و اعدّوا له قبل نزوله، فانّ الغاية القيامة و كفى بذلك واعظا لمن عقل و معتبرا لمن

سبقت بر خدا است در بى‌ادبى و هتك حرمت و لازمه تقوى و پرهيزكارى اجتناب از آن است و براى مبالغه و تأكيد و مزيد اتّعاظ و استقلال و انفصال در ادب ديگرى كه دستور

باللّه‌ و بي‌ احترامي‌ بوالدين‌ و تبذير مال‌ و بخل‌ و اسراف‌ و قتل‌ اولاد و نزديك‌ زنا رفتن‌ و قتل‌ نفس‌ محترمه‌ و اكل‌ مال‌ يتيم‌ و خلف‌ وعد و كم‌ فروشي‌

كه قسم دروغ و راست زياد ميخورد و در انظار خوار و حقير شده و عيّاب و غيّاب و طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم

اهل ايمان عطوف و رءوف و مهربان و ملايم در رفتار و كردارند و بعكس اهل نفاق با كفار ملايمت نميكنند بلكه با غلظت و شدت و خشونت رفتار مينمايند و براى اعلاء كلمه

روزه‌ و زكاة و خمس‌ و حج‌ و نذر و عهد و كفارات‌ و ديون‌ و ردّ امانات‌ ‌که‌ اولا واجب‌ ‌است‌ خودش‌ انجام‌ دهد و ‌اگر‌ مقدور نشود وصيت‌ كند و همچنين‌ مالي‌ ‌که‌

زمینه تبلیغ و دعوت به سوی خدا و در زمینه عفو و گذشت و شکیبایی کارگر نیفتاد باز نباید مأیوس و دلسرد شد، و یا بی‌تابی و جزع نمود، بلکه باید با حوصله و خونسردی

لعن رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله فى الخمر عشرة غرسها و حارسها و عاصرها و شاربها و ساقيها و حاملها و المحمول اليه و بايعها و اكل ثمنها. «3» از حضرت باقر

سفيان‌ و اتباعش‌ باشند و ساير كفار مثل‌ مشركين‌ طائف‌ و يهود و ساير اعداء اسلام‌ و حال‌ آنكه‌ ‌اينکه‌ خبر كذب‌ محض‌ بوده‌ و همچه‌ اجتماعي‌ نبوده‌ و فقط ‌براي‌

گوهر گرانبهاى عقل و روح و عمر خودشان را فاسد نمودند و آنچه پيدا كردند در دنيا بخيال خودشان از دولت و ثروت و رياست از دستشان رفت و جز حسرت و ندامت براى آنها

بستان و زر و سيم و ساير امتعه و تجملات دنيوى و تو سالها در ميان آنها بكمال عقل و درايت و امانت و صداقت معروف و مسلم بودى چه شد كه چون دعوى نبوت نمودى فورا مبتلا

نشانگر اطاعت از خدا و رسول (ص) (انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلم ... و اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول) ۷- فلاح و رستگارى پیامد اطاعت خدا و رسول (ص) (فاجتنبوه

دينى و حاجتى را و هيچ فرزندى اداء و روا كننده نباشد از پدرش دينى و حاجتى را خلاصه آنكه در آنروز هر كس بفكر خويش است نه قوم و خويش و دوست و رفيق و كسى نميتواند

عبادات‌ و معاملات‌ و معاشرات‌ و مواريث‌ و حدود و ديات‌ و ‌غير‌ اينها ‌است‌ و فارق‌ ‌بين‌ حق‌ و باطل‌ و صدق‌ و كذب‌ و نفع‌ و ضرر و حسن‌ و قبح‌ و سعادت‌ و شقاوت‌

فرموده از قبيل باغها و چشمه‌سارها و كشتزارها و درختان خرما كه شكوفه و غلاف خوشه‌هاى آنها لطيف و نرم و نازك است كه كاشف از خوبى و نرمى و لطافت ميوه آن باشد

پدران آنها را نمى‌شناسيد و نميدانيد كيست پس آنان برادران دينى و دوست و يا معين و ناصر و رفيق و خويش و قوم و آقا و بنده و همسايه و هم سوگند شمايند ميتوانيد

نه‌ انبياء و نه‌ ملائكه‌ و نه‌ علماء دين‌ و نه‌ صلحاء و مؤمنين‌ و نه‌ كساني‌ ‌که‌ بآنها نظر داشتيد ‌از‌ رؤسا و امراء و احفاد و اقارب‌ و دوستان‌ و ‌هم‌ مسلكان‌

گروه در هر قانونی معافند، و عقل و منطق نیز معاف بودن آنها را امضا می‌کند و مسلم است که قوانین اسلامی در هیچ مورد از منطق و عقل جدا نیست. سپس یک شرط مهم

لباس ريش و پر بود مانند پرهاى نازك طيور كوچك سفيد و براق و لمعان. 5- لباس ظفرى بود نهايت سفيد و صفا و به غايت لطيف و نرم و نازك. در مدارك التنزيل و غيره-

‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ قوم‌ نوح‌، و اصحاب‌ رس‌، و ثمود امت‌ صالح‌، و عاد امت‌ هود، و فرعون‌، و قوم‌ لوط، و اصحاب‌ الايكه‌ قوم‌ شعيب‌، و قوم‌ تبع‌ و تمام‌ اينها

دستاويز است و قمّى ره نقل نموده كه مراد ولايت است و عاقبت و سر انجام تمام امور بخدا و اختيار و پاداش او است و كسيكه كافر شود نبايد كفر او موجب حزن و دلتنگى

اولاد و برادر و خواهر با يكديگر و ساير ارحام و ديگر سببى كه بمصاهرت و ازدواج حاصل ميگردد مانند زن و شوهر و داماد و عروس و برادر زن و شوهر و خواهر زن و شوهر

با كمال خوارى و خضوع بدون رياء و سمعه و از تو كمك ميجوئيم بر بندگى و فرمان‌بردارى تو و بر دفع شرهاى دشمنان تو و رد مكرهاى آنان و ايستادگى و ثبات قدم بر آنچه

متناسب با اعمال و رفتار خود انسان هااست. (و ما تجزون إلاّ ما کنتم تعملون) ۴ - مشرکان و کافران، مخاطبان شریعت و مکلف به فروع دین اند.* (و ما تجزون إلاّ ما کنتم

اندیشید؟ و زندگى دنيا چيزى جز بازيچه و لهو نيست و پرهيزگاران را سراى آخرت بهتر است. آيا به عقل نمى‌يابيد؟ و زندگانی دنیا جز بازیچه و سرگرمی نیست، و سرای آخرت

است و تا خوار كند متمرّدان را. تفسير تسبيح و تنزيه و تقديس تمام موجودات ارضيّه و سماويّه خالق و جلد 5 صفحه 171 مربّى و نگهدار خودشان را بلسان حال و مقال

جاه و جلال و ثروت و مال و خدم و حشم و اولاد و احفاد و اعوان و انصار يگانه عالميان گرديد و نام نامى و اسم گراميش بقدرى بخوبى شهرت كرد كه تمام قبائل و فرق

بود و به اينان عطا نفرموده تا بتمكّن خودشان مغرور نشوند و از فرمان الهى سرپيچى ننمايند و ضمنا اشاره فرموده كه قواى ظاهريّه و باطنيّه از گوش و چشم و قلب

نياوردند و صابر باش بر تكذيب و ايذاء و استهزاء آنها و بساز كشتى را در مرئى و منظر و بمراقبت و محافظت ما يا ملائكه‌اى كه از جانب ما مراقب اعمال عبادند و ديده‌بانان

به آنكه اهتدا بدون توفيق و لطف الهى كه آن اقدار و تمكين و نصب ادلّه و ازاحه علّت و ارسال رسل و انزال كتب است، حاصل نمى‌شود. و قوله‌ «عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ»

غلط و ناکارآمد (و کذلک ما أرسلنا ... و إنّا على ءاثرهم مقتدون) ۱۳ - آثار فکرى و اعتقادى پیشینیان، سزاوار تحقیق و بازنگرى است; و نه سزاوار پیروى و تقلید

گوهر گرانبهاى عقل و روح و عمر خودشان را فاسد نمودند و آنچه پيدا كردند در دنيا بخيال خودشان از دولت و ثروت و رياست از دستشان رفت و جز حسرت و ندامت براى آنها

فدیه و عوضی بپردازد (و در برابر آن طلاق بگیرد). اینها حدود و مرزهای (احکام شرعی) الهی است و از آنها تجاوز نکنید، و هرکس از حدود و مرزهای (اوامر و نواهی)

عبادت من و تقيه در بين نباشد و همانا از براى من است حمله و رجعت و منم صاحب حمله‌ها و رجعت ها و منم صاحب صولت‌ها و انتقام‌ها و دولت‌هاى عجبناك و من شاخ آهنم

الوهيت باشد و آن غير خداى به حق را ثابت نيست، و ذات مبدء معيد خالق رازق يكه و يكتاست در خلاقيت و رزاقيت و قادريت، و شريك و نظير و مثل و مانند نداشته و نخواهد

معنا که احبار و راهبان علیه قرآن و اسلام سخنان نادرست مى گفتند و یهود و نصارا از آنان تبعیت کورکورانه و اطاعت محض داشتند. ۴ - اطاعت محض و تبعیت کورکورانه

پس از اداء حقّ وصیّت و بدهی شما. و اگر مردی یا زنی بمیرد که وارثش کلاله او باشند (یعنی پدر و مادر و فرزند نداشته باشد) و یک برادر و یا خواهر (اُمّی) داشته

صادره از آن ذوات مقدّسه از صلح و جنگ و مهر و قهر و رأفت و رقت و غلظت و خشونت ناشى از يك غريزه الهيّه و ناظر بيك هدف و مقصود است و شيعيان ايشان كه حقّا پيروى

(نماز) و داشتن روحيّه ايثار و انفاق و تعاون و حفظ حقوق ديگران و اميد به آينده‌اى روشن و پاداش‌هاى بزرگ الهى، از آثار تقواست. 1- ايمان به تمام انبيا و كتب

نموده از خير و شر و طاعت و معصيت و ايمان و كفر. وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ‌: و ايشان ظلم كرده نشوند در وقت جزا، پس ثواب مطيع آنان ناقص نباشد، و عقاب عاصى زايد

بحال ضلالت و گمراهى واگذارد و توفيق و تأييد خود را از او سلب فرمايد نيست و نخواهد بود براى او دوست و يار و ياور و نگهبان و نگهدارى در رتبه متأخّره از خدا

تفاوت‌ دارد و سقوط ‌از‌ بام‌ ‌با‌ نزول‌ درج‌ مختلف‌ ‌است‌ و اما ‌با‌ دستگاه‌ دين‌ زيرا بعث‌ رسل‌ و انزال‌ كتب‌ و جعل‌ احكام‌ و دستگاه‌ معاد و ثواب‌ و عقاب‌ تماما

انسانى و عقل و ادراك و حواس ظاهره و باطنه و ساير نعم مادى و معنوى و روحى و جسمى كه به شماره در نيايد، بايد اقدام به ستايش و پرستش حضرت سبحان و خالق منان

چهره و پنجه‌ی دستها) و آن چیزها (از زینت‌آلات، همچون لباس و انگشتری و سرمه و خضاب) که (طبیعةً) پیدا می‌گردد، و چارقد و روسریهای خود را بر یقه‌ها و گریبانهایشان

النِّكَاح : و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را گذر بر زنانى افتاد و در كنار آنان توقفى فرمود و بعد خطاب بآنان فرمود: اى گروه زنان من نديدم كم‏خردان و سست‏دينانى

صلّى اللّه عليه و آله و شهورها عشر شهرا فهو امير المؤمنين عليه السّلام و الىّ و الى ابنى جعفر و ابنه موسى و ابنه علىّ و الى ابنه الحسن و الى ابنه محمّد

اسلام از غير عبادات و اطاعات و ميفرمايد ما به بنى آدم سفارش و توصيه نموديم كه نسبت بپدر و مادر احسان و محبّت و از آنها تمكين و اطاعت نمايند ولى در صورتى

ذلك و من لم تكن فيه فليتضرّع الى اللّه عزّ و جلّ و ليسئله ايّاها. قال قلت: جعلت فداك، و ما هنّ؟ قال: هنّ الورع و القناعة و الصّبر و الشّكر و الحلم و الحياء

صدر و قلب، کنایه از نفس انسان است که داراى وصف فهم و درک است و گفته شده است که صدر اعم از قلب است، زیرا علاوه بر عقل و علم، شامل قواى شهوت و غضب و هوس

مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ شامل‌ عبده‌ شمس‌ و عبدة نار و اشجار و احجار و فلزات‌ و كواكب‌ و ملائكه‌ و انبياء و ‌غير‌ اينها ميشود ‌هر‌ چه‌ ‌غير‌ ‌از‌ خداوند عالم‌

داشت و گوشزد آنها فرمود با تأكيد اكيد كه ما كتابى براى شما فرستاديم كه در آن همه چيز شما موجود است از عزّت و شهرت و موعظه و نصيحت و علم و معرفت و سعادت

پيروى و متابعت مينمائيم و بهدايت پيشينيان خودمان مهتدى و راه يافته ميباشيم و اين تقليد و تبعيّت كور كورانه بدون منطق و دليل اختصاص باينها ندارد پيش از

نازل شد و اين آيه را آورد و أبو لبابة فهميد كه خيانت بخدا و پيغمبر (ص) نموده و پشيمان شد و خود را بستون مسجد بست و قسم باد كرد كه چيزى نخورد و نياشامد

گشت (و عقل و کمال یافت آن گاه سزد که) عرض کند: بار خدایا، مرا بر نعمتی که به من و پدر و مادر من عطا فرمودی شکر بیاموز و به کار شایسته‌ای که رضا و خشنودی

سبقت بر خدا است در بى‌ادبى و هتك حرمت و لازمه تقوى و پرهيزكارى اجتناب از آن است و براى مبالغه و تأكيد و مزيد اتّعاظ و استقلال و انفصال در ادب ديگرى كه دستور

از بلوغ او بميرد و در سائر حيوانات آن است كه مادرش بميرد (مجمع و مفردات) پس يتيم در انسان به معنى پدر مرده (البته قبل از بلوغ كودك) و در غير انسان به معنى

كه قسم دروغ و راست زياد ميخورد و در انظار خوار و حقير شده و عيّاب و غيّاب و طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم

در شأن عثمان و ابن امّ مكتوم و او مؤذن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بود و كور بود و آمد نزد آنحضرت در وقتى كه اصحاب در خدمت او بودند و عثمان هم بود

ملكيت‌ و ماليت‌ و معلوميت‌ عوضين‌ وكيل‌ و وزن‌ ‌در‌ مكيل‌ و موزون‌ و قبض‌ ‌در‌ صرف‌ و ‌سلّم‌ و بلوغ‌ و عقل‌ متعاقدين‌ و شرائط عقد ‌از‌ ايجاب‌ و قبول‌ و ترتيب‌

حذف شده و بعهده گذارنده عقل است كه حكم ميكند باطاعت خدا و امر خدا باطاعت، ارشاد بحكم عقل است و حكم پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم حكم خدا است و عهده‌دارى

گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه‌ها، آزمایش می‌کنیم؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان! و مسلما شما را به چيزى از ترس و گرسنگى و زيان مالى و جانى و كاهش

‌در‌ امر دين‌ ‌از‌ هدايت‌ و ارشاد و امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر و اعانت‌ ‌در‌ امر دين‌ ‌از‌ هدايت‌ و ارشاد و امر بمعروف‌ و نهي‌ ‌از‌ منكر و اعانت‌ ‌در‌

اتيانش از بشر محال عادى است و تصور نشود كه اختلاف از حيث عموم و خصوص و اجمال و تبيين و اطلاق و تقييد و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه منافى با اين معنى است

‌که‌ سياه‌ شد و قساوت‌ پيدا كرد و شيطان‌ مسلط شد و دنيا و لذائذش‌ جلوه‌ كرد و نفس‌ مايل‌ شد بكلي‌ ‌خدا‌ و دين‌ و آخرت‌ ‌از‌ نظرش‌ ميرود و غفلت‌ ‌او‌ ‌را‌

function. و کارم را برایم آسان گردان! |و كارم را برايم آسان ساز و كارم را براى من آسان ساز، و کار مرا برایم آسان گردان. و کارم را برایم آسان ساز، و كار مرا

خرّمى و فرح و سرور و انبساط و يكدسته در غايت ناخوشى و غم و اندوه و گرفتگى و گرفتارى بسر ميبرند و يحبّون و يذرون بصيغه مغايب نيز قرائت شده و بنابر اين نيز

ضعف به توانائى، و عوارضات طاريه‌ «1» از خواب و بيدارى و حركت و سكون و گرسنگى و تشنگى و اعطاى حواس خمسه ظاهره و حواس خمسه باطنه و قوائى كه براى نظام كالبد

جاويد و رحمت بى‌پايان الهى است هر چه بخواهند از نعمت و عزّت و حشمت و مكنت و مأكول و مشروب و ملبوس و ملموس و مأنوس براى ايشان آماده و مهيّا است و در نزد

كه قسم دروغ و راست زياد ميخورد و در انظار خوار و حقير شده و عيّاب و غيّاب و طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم

پذيرفتند و تسليم شدند خوشا باحوال خودشان و اگر قبول نكردند و رو گردان شدند بگو من بتمام مردم از عرب و عجم و وضيع و شريف و سياه و سفيد و دوست و دشمن و خودى

فراهم فرمود وقتى كه او را با عصا و يد بيضاء و ساير معجزات مبعوث بر فرعون و قوم او فرمود و او براى اعتماد بر عسكر و لشگر و مال و منال خود روى گرداند از ايمان

معرفت (حس، عقل و وحى) متکى نیستند و در نتیجه مى توان استفاده کرد که ابزار شناخت، وحى، حس و عقل مى باشد. ۵ - کتاب هاى آسمانى، منادى توحید و پیراسته از عقاید

از «حکم»، عقل و فهم و قدرت بر داوری صحیح که خالی از هوی پرستی و اشتباه باشد و منظور از «علم»، آگاهی و دانشی است که جهلی با آن توأم نباشد، و هر چه بود این

مانند ذات احديت و ملائكه و انبياء و حشر و معاد جسمانى و بهشت و جهنم. 2- مراد هرچيز مخفى كه به حس مدرك نشود و بديهه عقل دال است بر آن، و بر دو نوع است: يكى

خورشید و ماه و زمین و آسمان و آب و آتش و گیاهان و پرندگان می‌دهد و بدون آن فرمان از هیچ سببی کاری ساخته نیست. معروف چنین است که آتش آن چنان سرد و ملایم

هود و صالح‌ و ابراهيم‌ و لوط و شعيب‌ و اسماعيل‌ و اسحق‌ و يعقوب‌ و يوسف‌ و موسي‌ و هارون‌ و داود و سليمان‌ و زكريا و يحيي‌ و ذا الكفل‌ و عيسي‌ و ايوب‌ و يونس‌

مصارف‌ عرس‌ ابناء و بنات‌ و مصارف‌ زيارت‌ و اقامة عزاء اهل‌ بيت‌ عصمت‌ و طهارت‌ و بناء مساجد و مدارس‌ و خريد كتب‌ علميّه‌ و اصلاح‌ طرقات‌ و ‌هر‌ چه‌ ‌براي‌

بِبَعْضٍ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُمْ فَنَظَرْنَا فَوَجَدْنَا رَجُلاً لَهُ دِينٌ وَ عَقْلٌ وَ مُرُوَّةٌ وَ مَوْضِعٌ وَ مَعْدِنٌ لِلْخِلاَفَةِ وَ هُوَ مُحَمَّدُ

بآنها ضرر و بلا و فقر و شدّت و محنتى كه نتوانند آنرا از خود دفع نمايند منقطع از خلق شده و رجوع بحقّ مينمايند بتوبه و انابه و چون از طرف خداوند رحمت و وسعت بآنها

انبياء قبل‌ و امتهاي‌ جلد 4 - صفحه 285 ‌آنها‌ و انبياء ‌بعد‌ ‌از‌ اسرائيل‌ مثل‌ يوسف‌ و موسي‌ و عيسي‌ و داود و سليمان‌ و زكريا و يحيي‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌ ‌بر‌

باين نسبت‌هاى دروغ و انكار معجزات ميخواهند نور خدا را كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام و قرآن و دين اسلام و مذهب جعفرى است بدهانهاشان

مثل انبياء و اولياء و شهداء و مردان پاك الهى. مصائب و شدائد آنها نتيجه اعمال بد نيست بلكه سبب بلندى مقام و عظمت شأن آنها است و موجب غفران و رضوان خداوندى

است و تا خوار كند متمرّدان را. تفسير تسبيح و تنزيه و تقديس تمام موجودات ارضيّه و سماويّه خالق و جلد 5 صفحه 171 مربّى و نگهدار خودشان را بلسان حال و مقال

است و تا خوار كند متمرّدان را. تفسير تسبيح و تنزيه و تقديس تمام موجودات ارضيّه و سماويّه خالق و جلد 5 صفحه 171 مربّى و نگهدار خودشان را بلسان حال و مقال

متزلزل نشود و در آن خوان از هر نوع گل و ريحان و هر صنف ميوه و سبزيجات خوش منظر بهجت آوريرا رويانده و مهيّا فرموده براى بصيرت و بينائى و تذكّر و تنبّه هر بنده‌ئى

مستقل در عقل و فكر و عمل نباشند ممكن است مستقل در دين و رأى و مملكت باشند حاشا و كلا كسيكه شبيه شود بقومى بتدريج از آنها ميشود نهايت آنكه پيرو و ريزه خوار

كه قسم دروغ و راست زياد ميخورد و در انظار خوار و حقير شده و عيّاب و غيّاب و طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم

كه قسم دروغ و راست زياد ميخورد و در انظار خوار و حقير شده و عيّاب و غيّاب و طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم

اولاد و برادر و خواهر با يكديگر و ساير ارحام و ديگر سببى كه بمصاهرت و ازدواج حاصل ميگردد مانند زن و شوهر و داماد و عروس و برادر زن و شوهر و خواهر زن و شوهر

ننهند و سركشى نكنند و نرنجانند فقير را به قول و فعل زشت و قبيحى مانند روى ترش كردن و اظهار كراهت نمودن بلكه به طيب نفس و قول نيكو و بشاشت وجه و طلاقت لسان

متقي‌ شد و اطاعت‌ كرد قابليت‌ پيدا ميكند و ‌اگر‌ كفر و شرك‌ و ضلالت‌ و ظلم‌ و طغيان‌ و عصيان‌ ‌را‌ اختيار كرد مستحق‌ عذاب‌ و عقاب‌ و بليّات‌ ميشود و مسئله جبر

داد بمقام نبوّت و مكالمه حضورى و ارائه آيات بيّنات و معجزات با هرات و اعطاء كتاب تورية كه راهنما و هادى و دليل بود براى بنى اسرائيل و مأمور فرمود آنها

ابو البشرند و مصوّر فرمود آنها را بصورت زيبا و قامت رعنا و زبان گويا و گوش شنوا و عقل و علم و حكمت و سلطنت بر حيوانات و نباتات و جمادات و ساير كرامات كه

از بردگی و بندگی و اسارت و واداشتن به کار بدون جیره و مواجب و حق و دستمزدی. بگذار در ایده و عقیده همراه ما شوند. «آیَةٍ»: معجزه‌ای بزرگ. دلیل و برهان سترگ

عظمت و هيبت او- بيمناكند. خداوند اعمال گذشته و حال و آینده‌ی ایشان را می‌داند (و از دنیا و آخرت و از وجود و پیش از وجود و بعد از وجودشان آگاه است) و آنان

قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشوند و مراد همان عيّاب و غيّاب و هتّاك و نمّام و مردم آزار در پرده و آشكار بزبان و جوارح و اعضاء است و شايد آنچه قمّى

حسن فطرت و صفاى طينتند از تعصّب و عناد دور و بصلاح و سداد نزديكند لذا از قبول حق استنكاف و استكبار ندارند و مشمول عواطف و الطاف الهى خواهند شد و خداوند بآنها

فاطمه‌ و حسن‌ و حسين‌ و ائمه‌ طاهرين‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌که‌ ‌در‌ تمام‌ شئونات‌ و كمالات‌ و صفات‌ و اخلاق‌ و اعمال‌ مشابه‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌

مى‏كرد. * [فصّلت:49]. يؤس و قنوط هر دو به يك معنى اند يعنى انسان از طلب خير خسته نمى‏شود و اگر ضررى به او رسد بسيار نااميد و مأيوس است. من ه ل ف ان وله

شقاوت و بدبختى خودشان را ولى از جان و مال گذشتگان در راه خدا نائل شدند بمنافع دنيا و آخرت از عزت و شوكت و ظفر و غنيمت و قرب و منزلت نزد خدا و پيغمبر و فائز

پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در مكّه بر ايمان و اطاعت و براى كثرت و قوّت قريش و قلّت و ضعف مسلمانان مضطرب و پريشان شدند و خداوند آنها را باين آيات

نميسازد، زيرا فرق‌ ‌بين‌ ظالم‌ و مظلوم‌ و مطيع‌ و عاصي‌ و عادل‌ و فاسق‌ و صالح‌ و طالح‌ و مؤمن‌ و كافر و حق‌ و باطل‌ و صدق‌ و كذب‌ و هكذا گذارده‌ نميشود وَ لكِن‌َّ

افعال به كار رفته و شامل رستگارى دنيا و آخرت است .و سبب آن پيروى از خواسته‏هاى عقل و دستورات دين مى‏باشد. وَ قَد مَن لا الْيَوْم الْمُؤْمِنُون تَقْوَاهَا يَحْيَى

او غالب و ديگرى مغلوب مى‌شود. و هر كدام را جنودى است و دائما در تنازعند. در وقت غلبه عقل و ملك، نور و هدايت داخل قلب شود؛ و در هنگام غلبه نفس و شيطان، ظلمت

معجزه‌ و يكي‌ ‌از‌ راهنماهاي‌ خداوندي‌ عقل‌ ‌است‌ ‌که‌ گفتند عقل‌ ‌رسول‌ باطني‌ ‌است‌ و ‌رسول‌ عقل‌ خارجي‌ ‌است‌ و مسئله توحيد و نفي‌ شرك‌ ‌را‌ عقل‌ درك‌

در آيات خدا و مراد از: ((اللّه اسرع مكرا)) معناى ((دعا)) و فرق آن با ((ندا))و بيان مراد از دعا و دعوت خداى تعالى و دعا و دعوتبندگان دعا و عبادت در حقيقت

بالامّهات و الاباء و المتعاهدين للفقراء و الجبران و اليتامى و يطمعون الطّعام و يفشون السّلام و يصلون و النّاس نيام غافلون. فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه

كه قسم دروغ و راست زياد ميخورد و در انظار خوار و حقير شده و عيّاب و غيّاب و طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم

و يهود و نصارى و مجوس دارند و اجسام آنها لطيف و خفيف است و اشكال و صور اصليّه آنها مخالف با صور انسان و ملائكه است و قدرت دارند كه خود را بأشكال مختلفه

‌بر‌ قلب‌ ‌آنها‌ و مهر قلب‌ حب‌ شهوات‌ و عناد و عصبيت‌ و كبر و نخوت‌ و هزار عيب‌ ديگر ‌است‌. فَهُم‌ لا يَفقَهُون‌َ فهم‌ و ادراك‌ و شعور و عقل‌ بكلي‌ رخت‌ ‌بر‌

صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با آن دو زن كه در آيات سابقه گذشت و پدرانشان و ياورانشان مجاهده فرمايد بصبر و سكون و تحمّل و مدارا و ترك ملاطفت و ابر از خشونت

مكيل و موزون و معدود و غير آنها را با اشاره بآنكه اين عمل از اقسام فساد در زمين است كه آن بهر عنوان باشد از سرقت و غارت و راهزنى و غيرها ممنوع و قبيح عقلى

و فقر و مكنت و اخذ و اعطاء و دفع و ابقاء همه با خدا است و او مالك ملك وجود و حاكم ردّ و قبول است و كسيرا در كار او حق چون و چرا نيست بهر كه بخواهد ميدهد

سماوى را كه پاك است از باطل و دروغ و دست ناپاك بآن نميرسد و در آن كتب مطالبى مكتوب شده كه راست و درست و عدل و قويم و مستقيم است و چون خداوند پيغمبر آخر الزمان

حذف شده و بعهده گذارنده عقل است كه حكم ميكند باطاعت خدا و امر خدا باطاعت، ارشاد بحكم عقل است و حكم پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم حكم خدا است و عهده‌دارى

نازل شده است و اين سوره مى‏فهماند كه قرآن حاوى حقائق و راههاى سعادت دنيا و آخرت است و حكاياتى كه در آن نقل شده مثل حكايت لقمان پر از فوائد و نصائح است نه

المُكَذِّبِين‌َ تكذيب‌ انبياء و مخالفت‌ ‌او‌ امر الهي‌ و ارتكاب‌ معاصي‌ و شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و ظلم‌ عاقبت‌ سويي‌ دارد چنانچه‌ ايمان‌ و اطاعت‌ و ارشاد عاقبت‌ خيري‌

مثل انبياء و اولياء و شهداء و مردان پاك الهى. مصائب و شدائد آنها نتيجه اعمال بد نيست بلكه سبب بلندى مقام و عظمت شأن آنها است و موجب غفران و رضوان خداوندى

خواهد كرد و يا به زنده مثلاً به جماد و بت ستايش كند كار بى فايده كرده و آن چه در كى و شعورى ندارد تذلّل كرده و تقديس نموده و مقام بشريت و عقل را پائين آورده

عظمتى فرموده و امور آنرا اداره ميفرمايد بر هر امرى قادر و توانا و بهر چيز عالم و دانا است و چيزى از محيط دانش او خارج نيست از امور و اجزاء عالم و جزئيات آن

بظالم ظاهرا ميل و رغبت و اعتماد و اعتناء باو است و قمّى ره فرموده و در مجمع از ائمّه عليهم السّلام نقل نموده كه ركون مودّت و نصيحت و طاعت است و در كافى از امام

كسيكه كور باطن بود و از دريافت حق محروم شد و بضلالت و گمراهى باقيماند و بال و ضررش و اصل بخودش شده و ميشود و من كه پيغمبر شمايم حافظ و نگهبان شما نيستم وظيفه

كسى خدا شناس و مؤمن بمبدء و معاد شد حضرت احديّت باب سعادت و سلامت و رستگارى و هدايت را بروى او باز ميفرمايد بتوفيق و تأييد و استقامت در دين و دنيا تا برساند

يهودى و نصرانى و صابى اگر ايمان به خدا و روز قيامت داشته واعمال خوب انجام بدهند پيش خدا مأجور و اهل بهشت اند و نيز مى‏فهماند كه اديان و پيامبران همه طريق

قرار ندهید، و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه نزدیک و همسایه دور و همنشینان و همراهان و در راه ماندگان و بردگان نیکی کنید؛ یقیناً

خَمْرٍ: و نهرهائى از شراب، لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ‌: كه لذيذ و خوشگوار است براى آشامندگان و از كراهت رنج و سكر و خمار و صداع مبرا باشد بلكه محض لذت و التذاذ

از خدا و در دست خدا مى‏داند، و بى پروا مى‏گويد: كه عزّت و ذلّت و ضلالت و هدايت از خداست، اما معيّن مى‏كند كه كارهاى خدا گزاف نيست و اينها روى نظم و حساب

‌از‌ حضرت‌ رسالت‌ و ‌بر‌ ادله‌ و براهين‌ عقل‌ و شرع‌ و امثال‌ اينها ‌که‌ حق‌ و باطل‌، صحت‌ و فساد، خير و شر، سعادت‌ و شقاوت‌، نفع‌ و ضرر ‌را‌ تعيين‌ ميكند

بهراسید (و همچون سلف صالح خود محافظان و مراقبان کتاب خدا و مجریان احکام آسمانی باشید) و آیات مرا به بهای ناچیز (دنیا، همچون رشوه و جاه و مقام) نفروشید و (بدانید

آسمانها و نه‌. وَ الأَرض‌ِ ‌در‌ زمين‌. وَ ما بَينَهُما آنچه‌ ‌بين‌ آسمانها و زمين‌ ‌است‌ ‌از‌ ابر و باد، و باران‌ و هوا و نباتات‌ و حيوانات‌ و جن‌ّ و انس‌

‌از‌ عقايد فاسده‌، و صفات‌ خبيثه‌: و اعمال‌ سيّئه‌، و بيان‌ نعم‌ الهيّه‌ و مثوبات‌ اخرويّه‌، و عقوبات‌ دنيويّه‌ و برزخيّه‌ و اخرويّه‌، و كلّما يحتاج‌ اليه‌

باز زد و کبر ورزید و (هماره) از کافران بود. و گفتیم: «ای آدم! تو و همسرت در (این) باغ، آرام و قرارگیر، و از هر کجای آن هر چه (خوردنی) خواهید پاکیزه و فراوان

عوامل طبيعى كه آب و خاك و هوا و آفتاب است همه جا وجود دارد پس اين اختلافات از جهت جنس و نوع و صنف و شخص و رنگ و بو و طعم و خواص و منافع و آثار از كجا است

كرده‌ايم‌ و ‌هم‌ چنين‌ ‌در‌ باب‌ عدل‌ و فروع‌ عدل‌ ‌از‌ صفحه 129 ‌الي‌ صفحه 177، 48 صفحه‌ و ‌در‌ امر امامت‌ و معاد و جميع‌ ضروريّات‌ دين‌ و مذهب‌ و ترك‌ بدعت‌

دقت و بررسى است [اسراء:70]. تكريم به معنى گرامى داشتن و محترم كردن است و آن ظاهراً به واسطه عقل و تفكر و اختيار است كه خداوند به انسان عطا فرموده و به همان

است در ظاهر و حضرت ختمى مرتبت داراى قوّت و قدرت و عقل سليم و رأى ثابت مستقيم است پس مستولى و جلد 5 صفحه 84 مستقرّ و مستقيم شد با آنكه در افق و جانب اعلاى

جدائى، موجب از بين رفتن آزادى و رفاه زن و مرد است، هيچ عقل و وجدانى به چنين محروميت و چنين جهنّم سوزان فتوى نمى‏دهد. هر قانون و دينى كه طلاق را تحريم كند بر

جدّ و جهد و عزم راسخ و قوّت قلب آن احكام و آداب را عملى نمايد پس مراد از اخذ در آيه سابقه قبض ظاهرى است و در اين آيه مراد از آن اخذ عملى معنوى است و باين

پيغمبر خاتم و ولايت امير المؤمنين و اولاد طاهرين او عليهم السلام و ساير معارف حقّه و مانند اذكار و ادعيه مأثوره و مواعظ حسنه و مطالب نافعه و عمل شايسته

من و آنانكه اجتناب نمودند از عبادت شيطان و هر طاغى ياغى با خدا مانند فرعون و نمرود و شدّاد و گوساله و سامرى اين امّت و توبه نمودند از كفر و خلاف و رجوع

مى‌كنند و به خلاف يكديگر سخن مى‌گويند در اعتقادات خود، مانند تشبيه يهود و تثليث نصارى و احوال معاد جسمانى و روحانى و صفات بهشت و جهنم و قصه عزير و مسيح و

یلعبوا) ۴ - پوچى و بى هدفى در زندگى، از ویژگى هاى کافران (فذرهم یخوضوا و یلعبوا) ۵ - زندگى منهاى دین و ایمان به خدا و قیامت، پوچ و بى هدف و سرگرمى صرف است

جداسازی و روشن می‌کنیم. بگو: «پروردگار من فقط زشتکاری‌های متجاوز - چه آشکارش و چه پنهانش - را و گناه دنباله‌دار را و تجاوز بنا حق را حرام گردانیده است و (نیز)

نديده‌ايم‌ و ‌در‌ عبادت‌ توجه‌ لازم‌ دارد ‌ما ‌اينکه‌ اصنام‌ و شمس‌ و قمر و كواكب‌ و ملك‌ و جن‌ و برخي‌ ‌از‌ حيوانات‌ مثل‌ گاو و گوساله‌ و شجر و حجر ‌را‌

صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از آنكه ايمان آورده بودند به آن حضرت، و بعد زياده كردند كفر به اصرار و عناد و منع مردمان و نقض عهد و ميثاق؛ اين جماعت

عالم امكان و عقل كلّ را مسحور و ساحر و كاهن و شاعر و ديوانه خوانند و باينها تشبيه نمايند و براى او اين مثلها را بزنند پس گمراه شوند از دين حقّ و نتوانند راهى

وديعه و عين مستأجره و لقطه و خمس و زكوة و هر چه را كه مكلّف است حفظ نمايد و بصاحبش برساند و نيز مراعات مينمايند عهود و مواثيق خلقيّه و خالقيّه را و منكر

است در ظاهر و حضرت ختمى مرتبت داراى قوّت و قدرت و عقل سليم و رأى ثابت مستقيم است پس مستولى و جلد 5 صفحه 84 مستقرّ و مستقيم شد با آنكه در افق و جانب اعلاى

مسافرت‌ ‌است‌ و مشاهده‌ نقاط زمين‌ ‌هر‌ كجا چه‌ نحوه‌ ‌است‌، و يك‌ نحوه‌ بتوسّط اسباب‌ و كتابها و مقاله‌ها و راديوها و تلفنها و تلگرافات‌ و روزنامه‌ها ‌از‌

بوجود آورد و بحدّ كمال‌ عقل‌ رسانيد و انبياء بسياري‌ ‌براي‌ ‌شما‌ فرستاد و احكامي‌ جعل‌ فرمود ‌براي‌ هدايت‌ ‌شما‌ تماما ‌از‌ روي‌ رحمت‌ و لطف‌ و عنايت‌ بوده‌

هدايت‌ نيندازد بكفر و شرك‌ و ضلالت‌ و قساوت‌ قلب‌ و سياهي‌ دل‌ و كبر و نخوت‌ و تسلط شيطان‌ و حب‌ نفس‌ و علاقه‌ بدنيا و ‌غير‌ اينها. و اما احسان‌ بغير هدايت‌

راه جهالت و نادانى تغيير ميدهند و آيات الهى را تفسير و تاويل مينمايند و خداوند بهتر از هر كس آنها را ميشناسد و تجاوزات آنها را ميداند و در دنيا و آخرت آنها

آن بزير آيد و همه آنها قهرا مطيع و منقاد گردند ولى ما ميخواهيم آنها آشنا بوظائف خود شوند و از روى علم و معرفت عبادت و بندگى كنند و باراده و اختيار از معاصى

علم‌ و اجتهاد و سخاوت‌ و تواضع‌ و شجاعت‌ و زهد و خوف‌ ‌از‌ ‌خدا‌ و توكّل‌ و انقياد و تسليم‌ و ورع‌ و تقوي‌ و امثال‌ اينها ‌را‌ بنمايد ‌با‌ اينكه‌ متّصف‌ بآنها

‌به‌ نباتات‌ ‌از‌ سبزيها و ميوه‌ها و دانه‌ها خوراكي‌ و قابل‌ تغذيه‌ حيوان‌ و انسان‌ ‌شده‌ و سپس‌ مراحل‌ نطفه‌ و علقه‌ و مضغه‌ و عظام‌ ‌را‌ طي‌ نموده‌ ‌تا‌

خدايي‌ كند و بانگ‌ انا ربكم‌ الاعلي‌ بزند و كبر و نخوت‌ و عجب‌ ‌او‌ بجايي‌ برسد ‌که‌ تكذيب‌ انبياء كند طغيان‌ و سركشي‌ و فسق‌ و فجور و ظلم‌ و تعدي‌ و تفرعن‌

عناد و استخفاف باشد و يا موجب فسق است اگر از روى جهالت و سهل انگارى باشد و در هر حال ظلم است بنفس و غير و اين معانى بسه عنوان در سه آيه ذكر شده است و بنظر

شرعي‌ افعالي‌ ‌که‌ شرع‌ و عقل‌ حكم‌ بقبح‌ ‌آن‌ كرده‌ مثل‌ فحشاء و منكر و بغي‌ و ساير معاصي‌ ‌که‌ محال‌ ‌است‌ شارع‌ ترخيص‌ كند و عقل‌ تجويز كند. محال‌ عادي‌

تو افكند، بخور و بنوش و دلت را آرام كن. و اگر از آدميان كسى را ديدى و از تو توضيح خواست به اشاره بگو: براى خدا روزه سكوت نذر كرده‏ام و امروز با كسى سخن

امر خوفناك و اخيرا فرموده بگو آمد و آشكار شد اسلام و دين حقّ و رفت و زائل و نابود گشت شرك و كفر همانا باطل زائل و نيست و نابود خواهد شد و دوام و ثباتى در

توحيد و نبوّت و امامت و معاد بديده انصاف نظر و تأمّل و تدبّر نمودند و ببراهين عقليّه و شواهد نقليّه و حجج قطعيّه ايمان آوردند بخدا و پيغمبر و امام و كتاب

آينه رؤوف و مهربان است. و بی‌گمان شما را ملّت میانه‌روی کرده‌ایم (نه در دین افراط و غلّوی می‌ورزید، و نه در آن تفریط و تعطیلی می‌شناسید. حق روح و حق جسم را

فرمايد و متوجّه بخدا و دين حقّ باشد و مستقيم و ثابت در ابلاغ آن و منحرف از هر طريقه و مسلك باطل و معبود و مسجود زائل و ملازم باشد با فطرت اصلى و خلقت پاك

نفر ‌را‌ خداوند غني‌ ميكند خودش‌ و عيالش‌ و اولادش‌ و خويشاوندانش‌ و دوستانش‌ و دشمنانش‌ و همسايگانش‌ و ساير اغنياء و فقراء امتحان‌ ميشوند. أَم‌ حَسِبتُم‌

گفته‌اند يهود و نصارى محاجّه و مخاصمه مينمودند با مسلمانان و ميگفتند كه پيغمبر و كتاب ما پيش از پيغمبر و كتاب شما بوده و حق بودن دين ما مسلّم است و دين شما حق

‌اينکه‌ كفار و مشركين‌ تمام‌ ‌از‌ يك‌ سرچشمه‌ آب‌ ‌بر‌ ميدارند همان‌ كلمات‌ و مزخرفات‌ ‌که‌ بحضرت‌ نوح‌ و ابراهيم‌ و هود و صالح‌ و شعيب‌ و موسي‌ و عيسي‌ مي‌گفتند:

همه دعوت بتوحيد و منع از ستايش و پرستش بت مينمودند و آنها انبياء ما را تكذيب كردند و بكيفر آن در دنيا رسيدند و ما باينها ده يك آنها قوّه و توانائى نداده‌ايم

‌از‌ اعطاء و ازدياد نعمت‌ دنيوي‌ و دفع‌ بليات‌ ‌آن‌ و ايتاء نعم‌ اخروي‌ و نجات‌ ‌از‌ مهالك‌ ‌آن‌ ‌در‌ اثر ايمان‌ و اخلاق‌ فاضله‌ و اعمال‌ صالحه‌، و معلوم‌

عملى در افعال خداى تعالى عقل نظرى در تشخيصهاى خود درباره معارف مربوط به خدا مصيب است . عقل عملى : جستجوى مصالح و مفاسد و حسن و قبحافعال در احكام تشريعى

عالم امكان و عقل كلّ را مسحور و ساحر و كاهن و شاعر و ديوانه خوانند و باينها تشبيه نمايند و براى او اين مثلها را بزنند پس گمراه شوند از دين حقّ و نتوانند راهى

كه قسم دروغ و راست زياد ميخورد و در انظار خوار و حقير شده و عيّاب و غيّاب و طعّان يعنى عيب‌جو جلد 5 صفحه 249 و غيبت كن و طعنه زن بمردم است و كارش دو بهم

موجب ضعف بدن و سستى قوا و انقطاع نسل و مرگ مفاجات گردد. اما خون- باعث زرداب و نوعى از ديوانگى و قساوت قلب و كمى رأفت و رحمت حتى نسبت به خويشان و دوستان. اما

پذيرفتند و تسليم شدند خوشا باحوال خودشان و اگر قبول نكردند و رو گردان شدند بگو من بتمام مردم از عرب و عجم و وضيع و شريف و سياه و سفيد و دوست و دشمن و خودى

سايه‌ها و اطراف‌ چشمه‌ها هستند. مراتب‌ تقوي‌ مكرر بيان‌ ‌شده‌ تقواي‌ ‌از‌ عقايد فاسده‌، ‌از‌ كفر و شرك‌ و ضلالت‌ و بدعت‌ و انكار ضروري‌ دين‌ و مذهب‌ ‌که‌

الاخلاق الحسنة ... و البررة بالامهات و الآباء، و المتاعاهدين للفقراء و الجيران و اليتامى، و يطعمون الطعام و يفشون السلام فى العالم، و يصلون و الناس نيام غافلون‌

اذيّت خدا است بزبان درازى و تجاوز از حدّ و مقام و مخالفت و عناد و كفر و الحاد خداوند آنها را از رحمت خود دور ميفرمايد در دنيا و آخرت و آماده فرموده است براى

‌باشد‌ و چه‌ اسباب‌ تشريعي‌ ‌از‌ ارسال‌ رسل‌ و انزال‌ كتب‌ و جعل‌ احكام‌ و بيان‌ مواعظ و نصايح‌ و نصب‌ خلفاء و ائمه‌ و جعل‌ علماء و مبينين‌ احكام‌ و اعطاء

‌است‌ پر زحمت‌ و مرارت‌ و امراض‌ گوناگون‌ و گرفتار كفار و مشركين‌ و ضالّين‌ و مضلّين‌ و شياطين‌ جني‌ و انسي‌ و ظالمين‌ و فساق‌ و فجار و جهال‌ ‌که‌ ‌در‌

الْمُصْلِحِينَ «19» ترجمه‌ و چون رسيد بكمال قوّتش و معتدل شد عقل و ادراكش داديم او را فرمان و دانش و اينچنين جزا دهيم نيكوكاران را و داخل شد در شهر در وقت غفلتى

كامياب و بهره‌مند گردد و عزّت و عظمت خداوند آشكار شود و براى اهل ايمان احيانا اگر خلل و فتورى در اطاعت و عبادت حقّ روى دهد بمغفرت و رحمت او تلافى و تدارك

مانند بستر و فرش گسترده و پديد آورده در آن راههائى در كوهها و واديها و صحراها كه مردم در آن سكونت و عبور و مرور نمايند و از فوائد آن بهره‌مند گردند و باران

زيادتر ميشود و بهمين‌ قياس‌ مقايسه‌ كن‌ عذابهاي‌ آخرت‌ ‌را‌ ‌هر‌ چه‌ امراض‌ روحي‌ زيادتر شد مثل‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و معصيت‌ و ظلم‌ و صفات‌ خبيثه‌ و طغيان‌