الصف ٧

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَنْ‌ أَظْلَمُ‌ مِمَّنِ‌ افْتَرَى‌ عَلَى‌ اللَّهِ‌ الْکَذِبَ‌ وَ هُوَ يُدْعَى‌ إِلَى‌ الْإِسْلاَمِ‌ وَ اللَّهُ‌ لاَ يَهْدِي‌ الْقَوْمَ‌ الظَّالِمِينَ‌

ترجمه

چه کسی ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته در حالی که دعوت به اسلام می‌شود؟! خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند!

و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ ببندد در حالى كه به اسلام دعوت مى‌شود؟ و خدا مردم ستمگر را هدايت نمى‌كند
و چه كسى ستمگرتر از آن كس است كه با وجود آنكه به سوى اسلام فراخوانده مى شود، بر خدا دروغ مى‌بندد؟ و خدا مردم ستمگر را راه نمى‌نمايد.
و آیا از آن کس که به راه اسلام و سعادتش می‌خوانند و او همان دم بر خدا افترا و دروغ می‌بندد کسی ستمکارتر هست؟ و خدا هم هیچ قوم ستمکاری را هدایت نخواهد کرد.
و ستمکارتر از کسی که بر خدا دروغ می بندد، در حالی که به اسلام دعوت می شود کیست؟ و خدا مردم ستمکار را هدایت نمی کند.
كيست ستمكارتر از آن كس كه به خدا دروغ مى‌بندد، در حالى كه او را به اسلام دعوت مى‌كنند؟ و خدا ستمكاران را هدايت نمى‌كند.
و کیست ستمکارتر از کسی که بر خداوند دروغ بندد، و حال آنکه به سوی اسلام دعوت می‌گردد، و خداوند قوم ستمکار را هدایت نمی‌کند
و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بافت- يعنى پيامبر او را دروغگو انگاشت و آيات او را سحر خواند- در حالى كه به اسلام خوانده مى شود؟ و خدا مردم ستمكار را راه نمى‌نمايد.
چه کسی ستمکارتر از کسی است که بر خدا دروغ می‌بندد، در حالی که او به اسلام فراخوانده می‌شود؟! خدا مردمان ستمگر را رهنمود نمی‌گرداند (و به حق نمی‌رساند).
و چه کسی ستمگرتر از آن (نا)کس است که با وجود آنکه سوی تسلیم (در برابر خدا) فرا خوانده می‌شود، بر خدا دروغ می‌بندد؟ و خدا ستمگران را راه نمی‌نماید.
و کیست ستمگرتر از آنکه بست بر خدا دروغ را و او خوانده می‌شود بسوی اسلام و خدا رهبری نکند گروه ستمگران را

And who is a greater wrongdoer than he who attributes falsehoods to Allah, when he is being invited to Islam? Allah does not guide the wrongdoing people.
ترتیل:
ترجمه:
الصف ٦ آیه ٧ الصف ٨
سوره : سوره الصف
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْکَذِبَ»: مراد همان (سِحْر) آیه پیشین است. یعنی کلام آسمانی یا پیغمبر الهی را سحر و ساحر نامیدن، افتراء و دروغ عظیم است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى‌ إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «7»

و كيست ستمكارتر از آن كه بر خدا دروغ بست (و قرآن را سحر خواند)، در حالى كه به اسلام دعوت مى‌شود و خداوند قوم ستمكار را هدايت نمى‌كند.

نکته ها

در قرآن، شانزده مرتبه كلمه‌ «أَظْلَمُ» به كار رفته كه پانزده مورد آن مربوط به مسايل اعتقادى و فرهنگى است نظير:

«افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ» 9 مرتبه‌

«كَتَمَ شَهادَةً» 1 مرتبه‌


«1». آل عمران، 45.

جلد 9 - صفحه 611

«كَذَّبَ بِآياتِ اللَّهِ» 2 مرتبه‌

«مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ» 1 مرتبه‌

«ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْها» 2 مرتبه‌

ظلم بر سه نوع است: ظلم به خود، ظلم به مردم و ظلم به مكتب و از اين ميان، ظلم به دين و مكتب، مهمّ‌ترين و بزرگ‌ترين نوع ظلم است. «1»

پیام ها

1- كسى كه نه بشارت عيسى‌ و نه معجزات پيامبر اسلام را مى‌پذيرد و همه را يكسره سحر مى‌داند، مرتكب بزرگ‌ترين افترا گرديده و ظالم‌ترين فرد است.

«سِحْرٌ مُبِينٌ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌»

2- افترا به انبياى الهى، افترا بر خداست. آنان به پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: «سِحْرٌ مُبِينٌ»، خداوند عمل آنان را افترا بر خدا معرفى مى‌كند.

3- افترا بر خدا و دين خدا، بدترين نوع افتراست. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ»

4- بزرگ‌ترين ظلم، جلوگيرى از رشد و معرفت و حق گرايى و عبادت مردم است. «مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ»

5- بدترين نوع ظلم آن است كه بر ظالم، اتمام حجّت شده باشد و او ظلم كند.

وَ مَنْ أَظْلَمُ‌ ... وَ هُوَ يُدْعى‌ إِلَى الْإِسْلامِ‌

6- نتيجه افترا بر خداوند، محروميّت از هدايت الهى است. «وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»

7- هدايت و ضلالت به دست خداوند است، ليكن انسان زمينه‌هاى آن را با اختيار و اراده خود فراهم يا نابود مى‌كند. «لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»


«1». تفسير اطيب البيان.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 612

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى‌ إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «7»

شأن نزول: نضر بن حارث مى‌گفت: روز قيامت لات و عزى شفاعت‌

جلد 13 - صفحه 150

خواهند كرد نزد خدا، و شفاعت آنها قبول خواهد شد؛ آيه در رد او نازل شد:

وَ مَنْ أَظْلَمُ‌: و كيست ظالمتر «استفهام تقريرى»، يعنى هيچكس ظالمتر نيست، مِمَّنِ افْتَرى‌: از كسى كه افترا كند، عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ‌: بر خداى تعالى دروغ را، يعنى پيغمبر او را تكذيب كند، وَ هُوَ يُدْعى‌ إِلَى الْإِسْلامِ‌: و حال آنكه او خوانده مى‌شود به سوى اسلام كه مشتمل است بر خير و صلاح دنيا و رستگارى عقبى، يا معجزات ظاهره و آيات باهره پيغمبر را سحر داند كه مستلزم كذب باشد، يا ادعا نمايد كه شفاعت بتان نزد خدا مقبول است؛ و اين افترا بر ذات سبحانى است. وَ اللَّهُ لا يَهْدِي‌: و خدا هدايت ننمايد به اجبار، الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ‌: گروه ستمكاران را كه به سبب رسوخ كفر، از صراط مستقيم و دين قويم اعراض نمودند، لا جرم به حالت كفر واگذاشته شدند. زيرا ايمان به اختيار است نه به اجبار، و ثواب و عقاب دائر مدار تكليف، و آن منوط به اختيار است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذْ قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَنِي إِسْرائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِينٌ «6» وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‌ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى‌ إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ «7» يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «8» هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ «9»

ترجمه‌

و هنگاميكه گفت عيسى پسر مريم اى بنى اسرائيل همانا من پيغمبر خدايم بسوى شما با آنكه تصديق كننده‌ام آنچه را كه پيش روى من است از تورية و مژده دهنده‌ام به پيغمبرى كه ميآيد بعد از من كه نامش احمد است پس چون آمد نزد آنها با معجزات روشن گفتند اين جادوئى آشكار است‌

و كيست ستمكارتر از كسى كه ببندد بر خدا دروغ را با آنكه او خوانده ميشود بسوى اسلام و خدا هدايت نميكند گروه ستمكاران را

ميخواهند خاموش كنند نور خدا را بدهانهاشان و خدا كامل گرداننده است نور خود را اگر چه كراهت داشته باشند كافران‌

او است كسيكه فرستاد پيغمبر خود را براهنمائى و دين حق تا غالب سازد آنرا بر همه اديان اگر چه كراهت داشته باشند مشركان.

تفسير

خداوند سبحان بعد از ذكر سلوك بنى اسرائيل با حضرت موسى تذكر داده است پيغمبر خود و خلق را بارسال حضرت عيسى بر آن طايفه و ادّعاء نبوّت او و تصديق تورية و بشارت بظهور خاتم انبياء باسم و رسم بعد از او و قمّى ره نقل نموده كه بعضى از يهود از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال نمودند كه چرا ناميده‌


جلد 5 صفحه 196

شدى تو به احمد فرمود چون من در آسمان احمدم يعنى ستوده‌ترم از خود در زمين و ظاهرا چون حضرت عيسى از عالم بالا اطّلاع بنام گرامى آنحضرت پيدا كرده بوده و نام زمينى او هنوز وضع نشده بوده بهمان نام آسمانى بشارت داده است ولى مستفاد از روايات آنستكه انبياء عظام هر يك بنوبه خود بشارت بظهور خاتمشان داده‌اند هر يك به اسمى كه براى آنحضرت در كتابشان ذكر شده بوده و نام او در انجيل احمد است و تمام اعتماد در تعيين خارجى بذكر اوصاف و بيان نسب بوده كه مكرّر نقل شده است و بين حضرت عيسى و خاتم انبياء صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر حسب بعضى از روايات پانصد سال فاصله شده و چون آنحضرت مبعوث برسالت گرديد و اظهار فرمود با معجزات باهرات مشركين قريش گفتند اين سحرى است واضح و آشكار لذا خداوند ميفرمايد كيست ستمكارتر بخود و خلق از كسيكه افتراء بسته است بر خدا بدروغ كه پيغمبرى نفرستاده و كتابى نازل نفرموده با آنكه او خوانده ميشود بدين اسلام كه يگانه دين حقّ الهى است و احكامش مطابق با عقل و صلاح بشر است تا روز قيامت و آنكه تأييدات الهيّه به بيانيكه در ذيل آيات سابقه گذشت شامل حال ستمكاران نخواهد شد اينها باين نسبت‌هاى دروغ و انكار معجزات ميخواهند نور خدا را كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امام عليه السّلام و قرآن و دين اسلام و مذهب جعفرى است بدهانهاشان خاموش نمايند ولى خداوند بمنتهاى كمال و تماميّت ميرساند نور خود را اگر چه بر طبع كفّار گران باشد براى آنكه دماغشان بخاك ماليده شود خداوند عالم آنذات مقدّسى است كه فرستاد پيغمبر خود را براى راهنمائى خلق ببهشت و بيان دين حق كه اسلام و ايمان است تا غلبه دهد آنرا بحجّت و شمشير بر تمام اديان در تمام روى زمين اگر چه اهل شرك و نفاق كراهت داشته باشند و اين وعده كه در صدر اسلام داده شده بمقداريكه دهان معاندين بسته شود انجاز شد و اسلام در عالم منتشر گرديد ولى كمال و تماميّت آن در زمان ظهور امام زمان خواهد شد كه در دنيا دينى جز دين اسلام و مذهب اثنى عشرى نباشد چنانچه از اخبار عديده استفاده ميشود و شمّه‌ئى از آن ذيل اين آيه در سوره‌


جلد 5 صفحه 197

توبه گذشت با بياناتى كه تكرار آن مناسب با وضع كتاب نيست اجمال امر آنكه اين يكى از معجزات قرآن ميباشد و چون ظاهر از آيه اخيره غلبه خارجى آشكار بر تمام اديان است از ادلّه مذهب ما است كه ميگوئيم روزى بايد بيايد كه تمام عالم داراى يك دين حقّ باشند و چون وعده خدا خلف ندارد خواهد آمد انشاء اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مَن‌ أَظلَم‌ُ مِمَّن‌ِ افتَري‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ وَ هُوَ يُدعي‌ إِلَي‌ الإِسلام‌ِ وَ اللّه‌ُ لا يَهدِي‌ القَوم‌َ الظّالِمِين‌َ «7»

و كيست‌ ظالم‌تر ‌از‌ كسي‌ ‌که‌ افترا بزند ‌بر‌ ‌خدا‌ دروغ‌ ‌را‌ و ‌او‌ دعوت‌ ميشود بسوي‌ اسلام‌ و خداوند هدايت‌ نميفرمايد قوم‌ ستم‌ كاران‌ ‌را‌.

وَ مَن‌ أَظلَم‌ُ مِمَّن‌ِ افتَري‌ عَلَي‌ اللّه‌ِ الكَذِب‌َ كساني‌ ‌که‌ معجزات‌ انبياء ‌را‌ سحر ميشمارند و رسالت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ منكر ميشوند و ‌از‌ راه‌ كذب‌ افتري‌ بخدا ميزنند ‌که‌ ‌خدا‌ اينها ‌را‌ نفرستاده‌ و ‌اينکه‌ قرآن‌ و كتب‌ آسماني‌ ‌را‌ ‌خدا‌ نفرموده‌ و ‌اينکه‌ دستورات‌ ‌از‌ جانب‌ ‌او‌ نيست‌ اينها ظالمترين‌ ظلمه‌ هستند، و كيست‌ ظالمتر ‌از‌ اينها.

وَ هُوَ يُدعي‌ إِلَي‌ الإِسلام‌ِ دو نحوه‌ تفسير ‌شده‌ يكي‌ آنكه‌ مرجع‌ ضمير ‌هو‌ بمن‌ ‌در‌ ممّن‌ برگردد ‌که‌ منافقين‌ باشند ‌که‌ اظهار اسلام‌ ميكنند و ‌مع‌ ‌ذلک‌ قلبا كافر هستند، ديگر كفّار ‌که‌ قلبا ميفهمند و يقين‌ پيدا ميكنند ولي‌ انكار ميكنند ‌که‌ مفاد فَلَمّا جاءَتهُم‌ آياتُنا مُبصِرَةً قالُوا هذا سِحرٌ مُبِين‌ٌ وَ جَحَدُوا بِها وَ استَيقَنَتها أَنفُسُهُم‌ ظُلماً وَ عُلُوًّا فَانظُر كَيف‌َ كان‌َ عاقِبَةُ المُفسِدِين‌َ نمل‌ آيه 13 و 14 ‌با‌ اينكه‌ ‌او‌ دعوت‌ ميشود بسوي‌ اسلام‌.

اقول‌: ظلم‌ ‌به‌ سه‌ قسمت‌ ظلم‌ بنفس‌ ظلم‌ بغير ظلم‌ بدين‌ و ‌هر‌ كدام‌ درجاتي‌ دارد اعلي‌ درجاتش‌ افتراء بخداي‌ متعال‌ ‌است‌، زير بار معجزاتي‌ ‌که‌ بدست‌ انبياء داده‌ ‌شده‌ و فعل‌ مختص‌ بخدا ‌است‌ و ‌از‌ قدرت‌ بشر و جن‌ّ و ملك‌ خارج‌ ‌است‌ نروند و ‌اينکه‌ ‌را‌ حمل‌ بسحر كنند افتراء بخداي‌ متعال‌ ‌است‌، و ‌اينکه‌ معني‌ شامل‌ جميع‌ كفار و منافقين‌ و مشركين‌ ميشود، بلكه‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌که‌ نصب‌ خلافت‌ امير المؤمنين‌ ‌را‌ بگويند پيغمبر پيش‌ ‌خود‌ ‌براي‌ اينكه‌ ‌علي‌ داماد ‌او‌ ‌بود‌ و ‌خدا‌ نصب‌ نكرده‌ اينها ‌از‌ تمام‌ كفار ظالمترند، زيرا حقا يقرا بيشتر ‌از‌ ‌آنها‌ درك‌ كردند ‌مع‌ ‌ذلک‌ العياذ پيغمبر ‌را‌ دروغ‌گو و جعال‌ ميشمارند خذلهم‌ اللّه‌ و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌ دعوي‌ آيه ‌بعد‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد:

516

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 7)- در آیه قبل خواندیم که چگونه گروهی معاند و لجوج علی رغم بشارت پیامبر پیشین حضرت مسیح (ع) در باره ظهور پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله، و علی رغم توأم بودن دعوت پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله با «بینات» و دلائل روشن و معجزات، چگونه

ج5، ص173

به مقابله و انکار برخاستند، در اینجا عاقبت کار این افراد، و سرنوشت آنها را تشریح می‌کند.

نخست می‌فرماید: «چه کسی ظالمتر است از آن کس که بر خدا دروغ بسته در حالی که دعوت به اسلام می‌شود» (و من اظلم ممن افتری علی الله الکذب و هو یدعی الی الاسلام).

آری! چنین کسی که دعوت پیامبر الهی را دروغ، معجزه او را سحر و آئین او را باطل می‌شمرد ستمکارترین مردم است، چرا که راه هدایت و نجات را به روی خود و سایر بندگان خدا می‌بندد.

در پایان آیه می‌افزاید: «و خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی‌کند» (و الله لا یهدی القوم الظالمین).

نکات آیه

۱ - افترا و نسبت دروغ به خدا بستن، بالاترین ظلم و بدترین گناه است. (و من أظلم ممّن افترى على اللّه الکذب) تقبیح افترا بر خداوند با تعبیر «أظلم» (صیغه اسم تفضیل)، نشان از بزرگى گناه آن دارد.

۲ - سحر خواندن معجزات پیامبر(ص)، افترا بر خداوند است. (فلمّا جاءهم بالبیّنت قالوا هذا سحر ... و من أظلم ممّن افترى على اللّه الکذب)

۳ - افترا زنندگان به خداوند، از ستمکارترین مردمان اند. (و من أظلم ممّن افترى على اللّه الکذب)

۴ - ظلم، داراى درجات و مراتب شدت و ضعف (و من أظلم ممّن افترى على اللّه الکذب)

۵ - دعوت کردن مردم به تسلیم شدن در برابر خداوند و دستورهاى او، رسالت پیامبراکرم(ص) (و هو یدعى إلى الإسلم) «یدعى» به صورت مجهول آمده است; چون، دعوت کننده (پیامبراکرم(ص)) معلوم مى باشد. بنابراین، اصل جمله به شکل زیر است: «و الرسول یدعوه إلى الإسلام». گفتنى است که کلمه «اسلام» در لغت به معناى تسلیم و انقیاد است و دین خداوند بدین جهت اسلام نامیده شده که مردم را به اطاعت و انقیاد در برابر فرمان ها و دستورات الهى فرا مى خواند.

۶ - «اسلام»، نام دین حضرت رسول اکرم(ص) (و هو یدعى إلى الإسلم) برداشت یاد شده، بدان احتمال است که کلمه «اسلام» در آیه شریفه، در معناى لغوى آن به کار نرفته باشد; بلکه مقصود از آن دین الهى پیامبر(ص) باشد.

۷ - کسانى که از پذیرش دعوت پیامبر(ص) خوددارى ورزیده و آن حضرت را با داشتن معجزات و دلایل روشن، به سحر و ساحرى متهم کردند، افترازنندگان به خدا و از ستمکارترین مردم اند. (فلمّا جاءهم بالبیّنت ... و من أظلم ممّن افترى على اللّه الکذب)

۸ - دعوت مردم از سوى پیامبر(ص) به تسلیم و انقیاد در برابر خداوند - و نه فراخوانى آنان به اطاعت خویش - نشانه حقانیت او است. (و من أظلم ممّن افترى على اللّه ... و هو یدعى إلى الإسلم)

۹ - ظالمان، از هدایت الهى محروم اند. (و اللّه لایهدى القوم الظلمین)

۱۰ - ظلم، موجب محرومیت آدمى از هدایت الهى است. (و اللّه لایهدى القوم الظلمین)

۱۱ - هدایت، به دست خداوند است. (و اللّه لایهدى القوم الظلمین)

موضوعات مرتبط

  • اسلام :۶
  • افترا: افترا به خدا ۲; ظلم افترا به خدا ۱; گناه افترا به خدا ۱
  • تسلیم: دعوت به تسلیم به خدا ۵، ۸
  • خدا: هدایتگرى خدا ۱۱
  • ظالمان: محرومیت ظالمان ۹
  • ظلم: آثار ظلم ۱۰; بزرگترین ظلم ۱; مراتب ظلم ۱، ۴
  • گناهان کبیره :۱
  • محمد(ص): تهمت جادوگرى به محمد(ص) ۲، ۷; دعوتهاى محمد(ص) ۵، ۸; رسالت محمد(ص) ۵; دلایل حقانیت محمد(ص) ۸; مکذبان محمد(ص) ۷; نام دین محمد(ص) ۶
  • مردم: ظالمترین مردم ۳، ۷
  • مفتریان به خدا :۳، ۷
  • هدایت: عوامل محرومیت از هدایت ۱۰; محرومان از هدایت ۹; منشأ هدایت ۱۱

منابع