القمر ٣٦

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ‌ بَطْشَتَنَا فَتَمَارَوْا بِالنُّذُرِ

ترجمه

او آنها را از مجازات ما بیم داد، ولی بر آنها اصرار بر مجادله و القای شکّ داشتند!

|و همانا [لوط] آنها را از عذاب سخت ما بيم داده بود، ولى با آن هشدارها به ستيزه برخاستند
و [لوط] آنها را از عذاب ما سخت بيم داده بود، و[لى‌] در تهديدها[ى ما] به جدال برخاستند.
لوط آن قوم را از قهر و مؤاخذه ما ترسانید باز آنها در آیات ما شک و انکار کردند.
به راستی لوط آنان را به مؤاخذه سخت ما بیم داده بود، ولی [آنان با وی] در بیمها و هشدارها [یش] سرسختانه مجادله و ستیزه کردند.
از انتقام سخت ما ترسانيدشان ولى با بيم‌دهندگان به جدال برخاستند.
و به راستی [لوط] آنان را از سختگیری ما هشدار داده بود، ولی در برابر هشدار گردنکشی می‌کردند
و همانا [لوط] آنها را از عذاب سخت ما بيم داد، ولى با آن هشدارها- يا با بيم‌دهندگان- به ستيزه برخاستند.
لوط ایشان را از گرفتار کردن و کیفر دادن ما بیم داد، ولی آنان بر شک و گمان خود نسبت به بیم دادنها و برحذر داشتنها افزودند (و بدانها باور نکردند و بیراهه رفتند).
و (لوط) آنها را همواره از حمله‌ی ناگهانیمان سخت بیم داده بود. پس درباره‌ی تهدیدکنندگان تردید کرده‌، به جدال برخاستند.
و هر آینه ترسانید ایشان را از خشم ما پس ستیزه کردند با بیم‌دهندگان‌

He had warned them of Our onslaught, but they dismissed the warnings.
ترتیل:
ترجمه:
القمر ٣٥ آیه ٣٦ القمر ٣٧
سوره : سوره القمر
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«بَطْشَةَ»: فرو گرفتن و گرفتار ساختن. حمله کردن و کیفر دادن (نگا: دخان / ). «تَمَارَوْا»: شک کردند و گمان ورزیدند. «النُّذُرِ»: (نگا: قمر / و و ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ «35» وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ «36»

(اين نجات) نعمتى از طرف ما بود، ما اين گونه هر كه را شكر كند، پاداش مى‌دهيم.

لوط، مردم را از قهر ما هشدار داده بود، اما در هشدارها جدل و ستيزه كردند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ (36)

وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا: و هر آينه بتحقيق ترسانيد حضرت لوط عليه السّلام قوم خود را از شدت گرفتن ما ايشان را به تعذيب و اهلاك، فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ:

پس شك آوردند به آن ترسانيدن، يعنى تكذيب او نمودند و تصديق قول او ننمودند، يا مدافعه نمودند با او آن انذار از روى عناد و جدال يا شك نمودند به رسول زمان و به رسولانى كه قبل از او بودند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (32) كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ (33) إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ حاصِباً إِلاَّ آلَ لُوطٍ نَجَّيْناهُمْ بِسَحَرٍ (34) نِعْمَةً مِنْ عِنْدِنا كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ شَكَرَ (35) وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ (36)

وَ لَقَدْ راوَدُوهُ عَنْ ضَيْفِهِ فَطَمَسْنا أَعْيُنَهُمْ فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ (37) وَ لَقَدْ صَبَّحَهُمْ بُكْرَةً عَذابٌ مُسْتَقِرٌّ (38) فَذُوقُوا عَذابِي وَ نُذُرِ (39) وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (40) وَ لَقَدْ جاءَ آلَ فِرْعَوْنَ النُّذُرُ (41)

كَذَّبُوا بِآياتِنا كُلِّها فَأَخَذْناهُمْ أَخْذَ عَزِيزٍ مُقْتَدِرٍ (42)

ترجمه‌

و بتحقيق آسان نموديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرنده‌اى هست‌

تكذيب كردند قوم لوط بيم دهندگان را

همانا ما فرستاديم بر آنها باد ريزنده سنگ‌ريزه را مگر كسان لوط كه نجات داديمشان سحرگاه‌

براى نعمت دادن از قبل خودمان اين چنين پاداش ميدهيم كسى را كه شكرگزارى نمود

و بتحقيق ترساند آنها را از گرفتن ما آنانرا بعذاب پس تشكيك و ترديد نمودند در بيم‌دهندگان‌

و بتحقيق خواستند از او كام گرفتن از ميهمانانش را پس محو كرديم چشمهاشان را پس بچشيد عذاب من و بيم دادن مرا

و بتحقيق وارد شد بر آنها در اول روز عذابى برقرار

پس بچشيد عذاب و بيم دادن مرا

و بتحقيق آسان نموديم قرآن را براى پند پس آيا پندگيرنده‌اى هست‌

و بتحقيق آمدند آل فرعون را بيم‌دهندگان‌

تكذيب كردند نشانه‌هاى قدرت ما را بتمامى پس گرفتيمشان مانند گرفتن توانائى با اقتدار.

تفسير

نكته تكرار آيه اولى در آيات سابقه گذشت و قوم لوط پيغمبر هم تكذيب نمودند بنوبه خود پيغمبران خدا را كه منذرين مردم از عذاب اويند بتقريبى كه ذكر شد قبلا يا انذار الهى را اگر نذر مصدر باشد و اينجا آن معنى آكد است چون حضرت لوط ظاهرا از طرف حضرت ابراهيم عليه السّلام هم مبعوث بوده و تكذيب او تكذيب آنحضرت هم محسوب ميشود و تكذيب آن حضرت چون پايه گذار توحيد در عالم بوده مسلّما تكذيب تمام اتباع و مروّجين آن مسلك است و خداوند علاوه بر آنكه قراء آنها را زير و زبر فرمود بباديكه سنگ‌ريزه بر سر


جلد 5 صفحه 106

آنها ميزد معذّب نمود و حضرت لوط و دو دختر او را نجات داد از آن عذاب در سحرگاه براى انعام بايشان و پاداش شكر نعمتى كه بجا آورده بودند و اين اختصاص بآنها ندارد خداوند هر شاكر نعمتى را جزاى خير ميدهد و آن حضرت قبلا آنها را از مؤاخذه و انتقام الهى و عذاب ناگهانى او ترسانده بود ولى آنها تشكيك و ترديد نموده يا مجادله بباطل با آن حضرت كرده بودند و اخيرا بى‌شرمى را از حدّ گذرانده ميخواستند با ملائكه‌ئى كه بصورت جوانان نيكو منظر در آمده بودند و ميهمان حضرت شده بودند عمل بدى انجام دهند پس جبرئيل كه يكى از آنها بود باشاره يا مشتى سنگ‌ريزه همه را كور كرد و شرح اين قصه در سوره هود گذشت و خداوند باقتضاء حال يا لسان ملائكه بآنها فرمود پس بچشيد عذاب مرا در نتيجه انذارات من و بتحقيق نازل شد صبح بر آنها اوّل وقت عذابى كه باقى و برقرار بود تا همه مردند و بجهنّم رفتند و فيض ره در اينمقام فرموده تكرار اين آيات بعد از هر قصه‌اى براى اشعار بآنست كه تكذيب هر پيغمبرى مقتضى نزول عذاب و استماع هر قصه‌اى مستدعى تذكّر و اتّعاظ است و براى اعاده آگاه نمودن و بيدار كردن است تا غلبه ننمايد بر آنها سهو و غفلت و همچنين است تكرار قول خداوند فبأى آلاء ربّكما تكذّبان و ويل للمكذّبين و مانند آن دو و خداوند فرعون و فرعونيان را بانذار يا انذاراتى تهديد فرمود بتوسط حضرت موسى و آنها آيات الهى و معجزات متعدّد آنحضرت را كه مكرّر بيان شده بكلّى منكر شدند و تكذيب نمودند تمامى را و خداوند گرفت آنها را بكيفر اعمالشان مانند گرفتن شخص تواناى غالب قادر مقتدرى كه كسى از دست او رهائى ندارد و او هر چه بخواهد ميكند و تفصيل اين واقعه در سوره بقره و غيرها گذشته است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد أَنذَرَهُم‌ بَطشَتَنا فَتَمارَوا بِالنُّذُرِ (36) وَ لَقَد راوَدُوه‌ُ عَن‌ ضَيفِه‌ِ فَطَمَسنا أَعيُنَهُم‌ فَذُوقُوا عَذابِي‌ وَ نُذُرِ (37)

و ‌هر‌ آينه‌ بتحقيق‌ انذار كرد لوط ‌آنها‌ ‌را‌ بعذاب‌ ‌ما ‌پس‌ مجادله‌ مي‌كردند بانذارهاي‌ ‌او‌ سي‌ سال‌ ميان‌ ‌آنها‌ انذار كرد احدي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ نپذيرفت‌ و مي‌گفتند: ‌که‌ ‌براي‌ يك‌ نفر تمام‌ ‌ما هلاك‌ مي‌شويم‌، و بانذارهاي‌ ‌او‌ مضحكه‌ و متلك‌ مي‌گفتند و اعتناء نمي‌كردند.

وَ لَقَد أَنذَرَهُم‌ سي‌ سال‌ ميان‌ قوم‌ انذار مي‌فرمود ‌که‌ وظيفه انبياء انذار و بشارت‌ ‌است‌ منذر و مبشّر بشارت‌ بسعادت‌ و رستگاري‌ ‌در‌ اثر ايمان‌ و تقوي‌ و اعمال‌ صالحه‌ و انذار ‌در‌ اثر كفر و اعمال‌ سيّئه‌ بخصوص‌ قوم‌ لوط و عمل‌ شنيع‌ ‌آنها‌ ‌که‌ فرمود:

أَ تَأتُون‌َ الذُّكران‌َ مِن‌َ العالَمِين‌َ وَ تَذَرُون‌َ ما خَلَق‌َ لَكُم‌ رَبُّكُم‌ مِن‌ أَزواجِكُم‌ شعراء آيه 165 و 166 ‌در‌ جواب‌ ‌او‌ مي‌گفتند: قالُوا لَئِن‌ لَم‌ تَنتَه‌ِ يا لُوطُ لَتَكُونَن‌َّ مِن‌َ المُخرَجِين‌َ شعراء آيه 167.

بَطشَتَنا بطش‌ عذاب‌ نازله ‌بر‌ ‌آنها‌ و عقوبت‌ آخرت‌ فَتَمارَوا بِالنُّذُرِ مور مجادله‌ بباطل‌ ‌است‌ و ردّ حق‌ّ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ انذارها دروغ‌ محض‌ ‌است‌ و فريب‌ ‌است‌ و ‌ما دست‌ ‌از‌ اعمال‌ ‌خود‌ ‌بر‌ نميداريم‌ و جايي‌ خبري‌ نيست‌ نه‌ عذاب‌ دنيوي‌ و نه‌

جلد 16 - صفحه 363

عقوبت‌ اخروي‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 36)- و در این آیه این حقیقت را بازگو می‌کند که لوط قبلا اتمام حجت کرده «و آنها را از مجازات ما بیم داد، ولی آنها اصرار بر مجادله و القای شک داشتند» (وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ).

نکات آیه

۱ - نزول عذاب بر قوم لوط، از پى انذارهاى مکرر لوط(ع) به ایشان درباره انتقام سخت الهى (و لقد أنذرهم بطشتنا) ذیل آیه شریفه (فتماروا بالنّذر)، قرینه است بر این که انذار لوط(ع) نسبت به قومش، به صورت مکرر رخ داده بود.

۲ - روى آوردن قوم لوط، به جدال و تشکیک نسبت به انذارها; بجاى حق پذیرى (و لقد أنذرهم ... فتماروا بالنّذر)

۳ - نزول عذاب الهى بر حق ستیزان، از پى اتمام حجت بر ایشان (إنّا أرسلنا علیهم ... و لقد أنذرهم بطشتنا فتماروا بالنّذر)

۴ - تشکیک در حقایق الهى، داراى پیشینه در تاریخ امت هاى حق ستیز (و لقد أنذرهم ... فتماروا بالنّذر)

موضوعات مرتبط

  • اتمام حجت: آثار اتمام حجت ۳
  • اقوام پیشین: تاریخ اقوام پیشین ۴
  • امتها: شبهه افکنى امتها ۴
  • حق: اتمام حجت بر حق ستیزان ۳; زمینه عذاب حق ستیزان ۳; شبهه افکنى حق ستیزان ۴
  • خدا: قانونمندى عذابهاى خدا ۳
  • دین: شبهه افکنى در دین ۴
  • قوم لوط: انذار قوم لوط ۱; حق ناپذیرى قوم لوط ۲; روش برخورد قوم لوط ۲; شبهه افکنى قوم لوط ۲; قانونمندى عذاب قوم لوط ۱; مجادله قوم لوط۲
  • لوط(ع): انذارهاى لوط(ع) ۱; شبهه افکنى در انذارهاى لوط(ع) ۲; مجادله در انذارهاى لوط(ع) ۲

منابع