الأنعام ١٢٥

از الکتاب
کپی متن آیه
فَمَنْ‌ يُرِدِ اللَّهُ‌ أَنْ‌ يَهْدِيَهُ‌ يَشْرَحْ‌ صَدْرَهُ‌ لِلْإِسْلاَمِ‌ وَ مَنْ‌ يُرِدْ أَنْ‌ يُضِلَّهُ‌ يَجْعَلْ‌ صَدْرَهُ‌ ضَيِّقاً حَرَجاً کَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي‌ السَّمَاءِ کَذٰلِکَ‌ يَجْعَلُ‌ اللَّهُ‌ الرِّجْسَ‌ عَلَى‌ الَّذِينَ‌ لاَ يُؤْمِنُونَ‌

ترجمه

آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را برای (پذیرش) اسلام، گشاده می سازد؛ و آن کس را که بخاطر اعمال خلافش بخواهد گمراه سازد، سینه‌اش را آنچنان تنگ می‌کند که گویا می‌خواهد به آسمان بالا برود؛ این گونه خداوند پلیدی را بر افرادی که ایمان نمی‌آورند قرار می‌دهد!

پس هر كه را خدا بخواهد هدايت كند، سينه‌اش را براى اسلام بگشايد و هر كه را بخواهد در گمراهى [وا] گذارد، سينه‌اش را تنگ و تنگ‌تر گرداند چنان كه گويى در آسمان بالا مى‌رود. خدا اين چنين بر كسانى كه ايمان نمى‌آورند پليدى مى‌نهد
پس كسى را كه خدا بخواهد هدايت نمايد، دلش را به پذيرش اسلام مى‌گشايد؛ و هر كه را بخواهد گمراه كند، دلش را سخت تنگ مى‌گرداند؛ چنانكه گويى به زحمت در آسمان بالا مى‌رود. اين گونه، خدا پليدى را بر كسانى كه ايمان نمى‌آورند قرار مى‌دهد.
پس هر که را خدا هدایت او خواهد قلبش را برای پذیرش اسلام باز و روشن گرداند و هر که را خواهد گمراه نماید (به حال گمراهی واگذارد) دل او را از پذیرفتن ایمان تنگ و سخت گرداند که گویی می‌خواهد از زمین بر فراز آسمان رود. این چنین خدا آنان را که به حق نمی‌گروند مردود و پلید می‌گرداند.
پس کسی را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه اش را برای [پذیرفتن] اسلام می گشاید؛ و کسی را که [به خاطر لجاجت و عنادش] بخواهد گمراه نماید، سینه اش را چنان تنگ می کند که گویی به زحمت در آسمان بالا می رود؛ خدا این گونه پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی آورند، قرار می دهد.
هر كس را كه خدا خواهد كه هدايت كند دلش را براى اسلام مى‌گشايد، و هر كس را كه خواهد گمراه كند قلبش را چنان فرو مى‌بندد كه گويى مى‌خواهد كه به آسمان فرا رود. بدين سان خدا به آنهايى كه ايمان نمى‌آورند پليدى مى‌نهد.
بدین‌سان هرکس که خداوند هدایتش را بخواهد دلش را به پذیرش اسلام می‌گشاید، و هرکس را که بخواهد در گمراهی واگذارد، دلش را تنگ و تاریک می‌گرداند، چنانکه گویی می‌خواهد به آسمان بپرد [و نمی‌تواند]، خداوند این چنین عذاب را بر کسانی که ایمان نمی‌آورند، می‌گمارد
پس هر كه را خدا بخواهد كه راه نمايد سينه او را براى [پذيرش‌] اسلام مى‌گشايد، و هر كه را بخواهد كه گمراه كند سينه او را تنگ و بسته مى‌گرداند [تا پذيراى حق نباشد] كه گويى به آسمان بر مى‌شود. بدين سان خدا پليدى- مرده‌دلى و انكار- را بر كسانى كه ايمان نمى‌آورند مى‌نهد.
آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند، سینه‌اش را (با پرتو نور ایمان باز و) گشاده برای (پذیرش) اسلام می‌سازد، و آن کس را که خدا بخواهد گمراه و سرگشته کند، سینه‌اش را به گونه‌ای تنگ می‌سازد که گوئی به سوی آسمان صعود می‌کند (و به سبب رقیق شدن هوا و کمبود اکسیژن، تنفّس کردن هر لحظه مشکل و مشکلتر می‌شود. کافر لجوج نیز با پیروی از تقالید پوسیده، هر دم بیش از پیش از هدایت آسمانی دورتر و کینه‌اش نسبت به حق و حقیقت بیشتر و پذیرش اسلام برای وی دشوارتر می‌شود). بدین منوال خداوند عذاب را بهره‌ی کسانی می‌سازد که ایمان نمی‌آورند.
پس کسی را که خدا بخواهد هدایتش کند، سینه‌اش را برای اسلام می‌گشاید و هر کس را که بخواهد گمراهش کند، سینه‌اش را سخت تنگ می‌گرداند، (چنان که) گویی به زحمت در آسمان بالا می‌رود. این‌گونه خدا پلیدی را بر کسانی که ایمان نمی‌آورند می‌نهد.
آن را که خواهد خدا هدایت کند بگشاید سینه او را برای اسلام و آن را که خواهد گمراه سازد بگرداند سینه‌اش را تنگ فشرده چنانکه گوئی سخت می‌رود به آسمان بدینسان نهد خدا پلید را بر آنان که ایمان نمی‌آورند

Whomever Allah desires to guide, He spreads open his heart to Islam; and whomever He desires to misguide, He makes his heart narrow, constricted, as though he were climbing up the sky. Allah thus lays defilement upon those who do not believe.
ترتیل:
ترجمه:
الأنعام ١٢٤ آیه ١٢٥ الأنعام ١٢٦
سوره : سوره الأنعام
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَشْرَحْ صَدْرَهُ»: مراد از شرح صدر، بر سر شوق و شور آوردن انسان است برای پذیرش اسلام و تابش ایمان در زوایای دل او. «ضَیِّقاً»: تنگ. «حَرَجاً»: بسیار تنگ. مصدر است و به عنوان صفت مشبّهه به کار رفته است. «الرِّجْسَ»: پلیدی. در اینجا مراد خشم و عذاب است (نگا: اعراف / ، یونس / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ «125»

خداوند هركه را بخواهد هدايت كند، سينه‌اش را براى (پذيرش) اسلام مى‌گشايد و هر كه را (به خاطر اعمال وخصلت‌هاى خلافش) بخواهد گمراه كند، سينه‌اش را (از پذيرفتن ايمان) سخت قرار مى‌دهد، گويا به زحمت در آسمان بالا مى‌رود. خداوند اين چنين پليدى (كفر) را بر كسانى كه ايمان نمى‌آورند قرار مى‌دهد.

نکته ها

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: نشانه‌ى شرح صدر چند چيز است: «الانابة الى دار الخلود و التجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزول الفوت»، توجّه و گرايش خاضعانه به سوى آخرت و دورى از دنياى حيله‌گر و آمادگى براى مرگ قبل از آنكه فرصت را از دست بدهد. «1»

امام سجاد عليه السلام نيز در شب 27 رمضان دعايى را كه متضمّن همين خواسته است، مكرّر مى‌خواند. «2»

مراد از هدايت و ضلالت الهى، فراهم كردن اسباب هدايت براى شايستگان و از بين بردن اسباب، براى نااهلان است.

منظور از «صدر»، روح و دل است. مراد از شرح صدر، گسترش افق عقل و فكر بلندى‌


«1». تفسير الميزان.

«2». مفاتيح‌الجنان.

جلد 2 - صفحه 550

روح، براى پذيرش حقّ و هدايت است و اين نيازمند گذشتن از هوسها و تمنيات دل است.

آنكه شرح صدر نداشته باشد، همواره در لاك خود مى‌ماند و بيرون نمى‌آيد. نتيجه‌ى شرح‌صدر، بصيرت و نورانيّت همراه با قلب رقيق و حقّ‌پذير است.

اين آيه يكى از معجزات علمى قرآن است كه عوارض صعود به آسمان را بيان كرده و مى‌فرمايد: كسى كه حاضر به پذيرش حقّ نگردد، روحش تنگ و كم ظرفيت مى‌شود، همانند كسى كه مى‌خواهد به آسمان برود كه نبودن اكسيژن، سينه‌اش تنگ و تنفّسش سخت مى‌شود.

امام رضا عليه السلام فرمود: نشانه‌ى سعه‌صدر، تسليم خدا بودن، اطمينان به او داشتن و دلگرم شدن به وعده‌هاى الهى است و نشانه‌ى ضيق‌صدر، ترديد و اضطراب است. «1»

از سنّت‌هاى الهى آن است كه براى پاكدلان حقّ‌پذير، شرح صدر قرار دهد و لجوجانِ گريزان از ايمان را گرفتار سلب توفيق و رجس سازد.

حضرت موسى همين كه مأمور تبليغ شد، در اوّلين دعاى خود از خداوند خواست: «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي» «2» ولى خداوند به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بدون درخواست، سعه‌ى صدر عطا كرد. «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» «3»

پیام ها

1- قبول حق، ظرفيّت و زمينه درونى مى‌خواهد. «يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ»

2- شرح صدر، موهبتى الهى است. «يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ»

3- خروج از مدار فطرت و عقل، عامل خفقان و تنگى روح و روان مى‌گردد.

«يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ»

4- منحرفان هر چند به ظاهر، خود را در گشايش و آرامش ببينند، ولى در واقع گرفتار تنگناها و فشارند. «ضَيِّقاً حَرَجاً»


«1». تفسير كنزالدقائق.

«2». طه، 25.

«3». شراح، 1.

جلد 2 - صفحه 551

5- بى‌حوصلگى و كم ظرفيّتى، نوعى رجس و پليدى روح است. يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً ... الرِّجْسَ‌

6- كسى كه به حقّ ايمان نياورد، به‌تدريج آلوده مى‌شود. «كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ (125)

فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ‌: پس هر كه را خواهد خداى تعالى اينكه هدايت فرمايد به ايمان و آشنائى به طريق حق، يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ‌: بگشايد دل او را براى قبول اسلام بوسيله الطاف از قدرت و تمكين و ازاحه علت و نصب ادله. و مراد به شرح صدور، گردانيدن آن است بر وجهى كه قابل حق و مستعد قبول آن گردد و مصفا شود از هر چه مانع و دافع حق باشد، و بدين سبب قبول الطاف كرده، به شرف اسلام مشرف شود. لذا در وقت نزول اين آيه، حضور نبوى صلى اللّه عليه و آله از شرح صدر سؤال نمودند. فرمود: نور يقذفه اللّه فى قلب المؤمن فيشرح له صدره و ينفسخ قالوا فهل لذلك من امارة يعرف بها قال عليه السّلام نعم الانابة الى دار الخلود و التّجافى عن دار الغرور و الاستعداد للموت قبل نزوله. «1» يعنى نورى است كه مى‌اندازد خداى تعالى در قلب مؤمن، پس بگشايد براى او سينه‌اش را و وسيع گرداند. عرض كردند: علامتى دارد؟ فرمود: بلى بازگشتن به آخرت باقى، و گذشتن از دلبستگى دنياى فانى، و مهيا شدن براى مرگ پيش از آن. و انابه به دار الخلود مترتب است بر اينكه بداند عمل آخرت به تمام جهات، خير، و قليل آن ثواب بسيار دارد، و تجافى از دار غرور، منبعث شود از اعتقاد آنكه دنيا و نعمتش فنا و زوال دارد، و استعداد براى موت قبل از نزول آن، نتيجه مجموع امرين باشد كه زهد در دنيا و رغبت در آخرت است. وَ مَنْ يُرِدْ


«1» مجمع البيان ج 2 ص 363.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 372

أَنْ يُضِلَّهُ‌: و هر كه را خواهد اينكه فرا گذارد او را از طريق ايمان و تخليه او نمايد بعد از آنكه امارات حق را به او تمام فرموده، لكن او از زيادى انكار و عناد قبول ننموده‌ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً: قرار مى‌دهد سينه او را تنگ و سخت، و انشراح را از او بردارد به مثابه‌اى كه اصلا سخن حق قبول نكند و از آن امتناع نمايد و فرار نمايد از قبول حق. كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ: گويا مى‌خواهد صعود كند به آسمان تا قبول آن ننمايد و اين غايت تباعد است در گريختن‌ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ‌: همچنانكه ضيق گرداند دل كافر را بر وجه تخذيل و تخليه مسلط مى‌نمايد خداى تعالى عذاب يا لعنت را عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ‌: بر كسانى كه ايمان نياوردند و توحيد را تصديق ننمودند.

تبصره- آيه شريفه به يكى از سه وجه تفسير شود:

1- هر كه راه نمايد به ثواب و طريق جنت، شرح صدر او فرمايد به اسلام.

به اين وجه كه تثبيت عزم او و تقويت او نمايد بر تمسك به ايمان، و زايل گرداند از دل او وساوس شيطانى و خواطر فاسده عارضه بر قلوب را بوسيله اعطاى لطف كه منع علت و نصب ادله است مانند آيه‌ «وَ الَّذِينَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» «1». و هر كه را خواهد كه در ضلالت بگذارد به سوء اختيار خودش و راه بهشت به او ننمايد. سينه او را در كفر سخت و تنگ گرداند به جهت عقوبت بر ترك ايمان با وجود وضوح امارات ادله بر حقيت آن، نه آنكه مانع او شده باشد از ايمان به منع الطاف و سبب قدرت. و دليل بر آنكه شرح صدر گاهى به معنى ثواب مى‌باشد آيه‌ «وَ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَنْ يُضِلَّ أَعْمالَهُمْ سَيَهْدِيهِمْ وَ يُصْلِحُ بالَهُمْ» «2» و معلوم است كه هدايت بعد از شهادت رسيدن به ثواب باشد، زيرا بعد از موت تكليف نيست.

2- هر كه را خواهد ثابت گرداند بر هدايت، شرح صدر او فرمايد بر وجه مذكور به جهت جزا بر اهتداء و ايمان او؛ و دليل بر آنكه هدايت به معنى استعداد


«1» سوره محمّد (ص) آيه 17.

«2» سوره محمّد (ص) آيه 4.

تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 373

ايمان آمده آيه‌ «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» «1» است و هر كه را خواهد بسبب ترك ايمان و اختيار كفر بعد از اتمام حجت، به خود واگذارد سينه او را تنگ سازد به منع الطاف كه موجب شرح صدر باشد.

3- هر كه را خواهد، بسبب قبولى ايمان و ثابت در آن، شرح صدر او كند تا موجب ازدياد بصيرت او شود و به كمال ايمان رسد. و هر كه را خواهد، اين زياده منع كند به جهت سوء اختيار كفر را. و فايده اين كلام رغبت در ايمان و زجر در كفر است.

در كافى‌ «2» حضرت صادق عليه السّلام در حديثى فرمايد: و بدانيد بدرستى كه هرگاه خدا اراده فرمايد بر بنده خير را، شرح فرمايد سينه او را براى اسلام، و چون عطا نمايد آن را نطق كند لسان او به حق، و عقد قلب او شود بر آن. پس عمل كند به حق و به اجتماع اين صفات كامل گردد اسلام او. اگر در چنين حال بميرد، نزد خدا از مسلمين حقيقى باشد، و هرگاه اراده ننمايد خدا از بنده خير را بسبب سوء اختيار بنده شر و بدى را و تمادى و انهماك در عصيان و مخالفت، واگذارد او را به خود و مى‌باشد سينه او ضيق و حرج، و اگر هم حق بر لسانش جارى شود، عقد قلبى ندارد، و به فقدان آن عامل نخواهد بود. پس از اجتماع اين صفت و مردن به اين حال مى‌باشد از منافقين آنچه از حق بر زبانش جارى شد.

نظر به فقدان عمل حجت بر او باشد، پس بترسيد خدا را و سؤال كنيد اينكه شرح صدر شما فرمايد براى اسلام، و قرار دهد لسان شما را ناطق به حكمت تا متوفى شويد به حالتى كه بر اين عمل باشيد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ وَ مَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي السَّماءِ كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ (125)

ترجمه‌

پس كسيرا كه بخواهد خدا كه هدايت نمايد او را ميگشايد سينه‌اش را براى اسلام و كسيرا كه بخواهد گمراه كند او را ميگرداند سينه‌اش را تنگ مسدود گويا بالا ميرود در آسمان همچنين قرار ميدهد خدا پليدى را بر آنانكه ايمان نمى‌آورند.

تفسير

كسانيكه داراى حسن فطرت و صفاى طينتند از تعصّب و عناد دور و بصلاح و سداد نزديكند لذا از قبول حق استنكاف و استكبار ندارند و مشمول عواطف و الطاف الهى خواهند شد و خداوند بآنها شرح صدر عنايت ميفرمايد يعنى دريچه قلب ايشان را بعالم غيب باز ميكند و ديده بصيرت آنها را ميگشايد كه حق را مشاهده مينمايند و برهان آنرا ادراك ميكنند و راه وصول بجنّت را مى‌يابند و بنعيم ابدى واصل ميشوند و اين خود پاداش الهى است در مقابل امر اختيارى كه از آنها صادر شده است و كسانيكه بواسطه خبث فطرت و سوء سريرت پيرامون تعصّب و عناد گشته از قبول حق استكبار و استنكاف دارند خداوند آنها را بحال خودشان واميگذارد لذا مسامع قلب آنها مسدود ميشود بطوريكه حق واضح را ادراك نمى‌كنند و برهان ساطع را تصديق نمى‌نمايند و راه راست را نمى‌بينند لذا در تنگناى جهالت گرفتار و در وادى حيرت و ضلالت سرگشته و حيرانند گويا قبول حق براى آنها در صعوبت و اشكال مانند صعود بآسمان است و اين شقاوت و خسران عقوبت الهى است كه در نتيجه سوء اختيار عائد آنها شده است و بعذاب ابدى گرفتار خواهند شد در مجمع از پيغمبر (ص) روايت نموده است كه چون اين آيه نازل شد از آنحضرت سؤال نمودند كه مراد از شرح صدر چيست فرمود


جلد 2 صفحه 379

نورى است كه مى‌اندازد آنرا خداوند تعالى در قلب مؤمن پس باز و گشاده ميشود عرض كردند آيا علامتى براى آن هست كه شناخته شود بآن صاحبش فرمود بلى اقبال بآخرت و اعراض از دنيا و آماده شدن براى مرگ پيش از نزول آن و در معانى از حضرت صادق (ع) در تفسير اين آيه نقل نموده است كه گاهى سينه تنگ است ولى منفذى دارد و حرج آنست كه بسته شود بطوريكه منفذى نداشته باشد كه بشنود و به بيند و عياشى ره نيز قريب باين معنى را از آنحضرت نقل نموده است و اينكه مراد از رجس شك است و در كافى از آنحضرت نقل نموده است كه فرمود قلب در باطن مضطرب است براى طلب حق و چون و اصل بآن شود مطمئن ميگردد و قرار ميگيرد و اين آيه را تلاوت فرمود و عياشى نيز مانند آن را روايت نموده است و در مجمع قريب باين مضمون را از آنحضرت نقل نموده و در كافى از امام صادق (ع) نقل نموده كه خداوند متعال وقتى براى بنده خود خير را خواسته باشد يك نقطه از قلب او را منور ميفرمايد كه آن تمام قلب او را روشن ميكند و ميشنود سخن حق را و طالب آن ميگردد و وقتى براى بنده خود بدى را خواسته باشد يك نقطه از قلب او را تاريك ميكند كه آن تاريكى قلب او را فراميگيرد و سخن حق را قبول نمى كند و اين آيه را تلاوت فرمود و در توحيد و عياشى ره قريب باين مضمون را از آن حضرت نقل نموده بعلاوه آنكه در صورت اراده خير ملكى را موكّل هدايت و در صورت اراده سوء شيطانى را موكل اضلال او ميفرمايد و در كافى از آنحضرت حديثى و در توحيد و معانى و عيون از حضرت رضا (ع) روايتى نقل شده است كه خلاصه آندو آنستكه شرح صدر عنايت الهى است نسبت به بنده مؤمن كه نتيجه آن انقياد و اطمينان و عمل صالح است و ضيق صدر واگذاردن خداوند است بنده را بحال خود كه نتيجه آن تمرّد و اضطراب و عمل فاسد است و هدايت و ضلالت نسبت به بندگان در طريق جنّت واقع ميشود از خداوند در مقابل ايمان و كفر اختيارى آنها و بنابر اين اشكال لزوم جبر بر آيه شريفه وارد نيست و از روايت رضوى استفاده ميشود كه صعود فى السما صفت قلب و كنايه از اضطراب آنست و از براى روح انسانى مراتبى است كه از يكى از آنها بقلب و صدر تعبير ميكنند و در اين آيه مراد آن مرتبه است و ضيقا بتخفيف و حرجا بكسر را و يصعد بسكون صاد مخففا نيز قرائت شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَمَن‌ يُرِدِ اللّه‌ُ أَن‌ يَهدِيَه‌ُ يَشرَح‌ صَدرَه‌ُ لِلإِسلام‌ِ وَ مَن‌ يُرِد أَن‌ يُضِلَّه‌ُ يَجعَل‌ صَدرَه‌ُ ضَيِّقاً حَرَجاً كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي‌ السَّماءِ كَذلِك‌َ يَجعَل‌ُ اللّه‌ُ الرِّجس‌َ عَلَي‌ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ (125)

‌پس‌ كسي‌ ‌را‌ ‌که‌ اراده‌ فرمايد ‌خدا‌ اينكه‌ ‌او‌ ‌را‌ هدايت‌ نمايد شرح‌ صدري‌ باو عنايت‌ كند ‌در‌ قبولي‌ اسلام‌ و كسي‌ ‌را‌ ‌که‌ اراده‌ كند ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ گمراه‌ نمايد قرار ميدهد سينه‌ ‌او‌ ‌را‌ تنگ‌ و ‌در‌ بسته‌ كانّه‌ بار سنگيني‌ ميخواهند ‌بر‌ ‌او‌ بار كنند ‌که‌ ‌از‌ ‌او‌ فرار كند و برود بطرف‌ بالا و همين‌ نحو ‌خدا‌ قرار داده‌ رجس‌ و خباثت‌ و ملعنت‌ ‌را‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ نميآورند.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ يكي‌ ‌از‌ آيات‌ مشكله‌ قرآن‌ ‌است‌ و مفسرين‌ بوجوهي‌ تفسير كرده‌اند و اخبار ‌در‌ تفسير ‌اينکه‌ متجاوز ‌از‌ ده‌ حديث‌ ‌است‌ لكن‌ متقاربة المضمون‌ ‌است‌ و بيان‌ ‌آن‌ موقوف‌ بذكر دو مقدمه‌ ‌است‌:

1‌-‌ آنكه‌ اطاعت‌ و معصيت‌ علاوه‌ ‌بر‌ مثوبات‌ و عقوبات‌ اخروي‌ يك‌ فوائد و مضارّ دنيوي‌ دارد مثلا معصيت‌ باعث‌ نزول‌ بلا و تسلّط شيطان‌ و سياهي‌ قلب‌ و ضعف‌ ايمان‌ و ‌بعد‌ ‌عن‌ اللّه‌ و ميل‌ و رغبت‌ بساير معاصي‌ و سقوط عظم‌ معصيت‌ و صيرورت‌ معاصي‌ بمنزله‌ ملكه‌ و ‌غير‌ اينها ‌است‌ و بالعكس‌ اطاعت‌ باعث‌ دفع‌ بليات‌، توسعه‌ رزق‌، ارغام‌ انف‌ شيطان‌، نور قلب‌، قوت‌ ايمان‌، قرب‌ ‌الي‌ اللّه‌، شوق‌ بعبادت‌ و ‌غير‌ اينها و يكي‌ ‌از‌ عقوبات‌ معاصي‌ اينست‌ ‌که‌ اسباب‌ معصيت‌ بيشتري‌ ‌براي‌ ‌او‌ فراهم‌ ميشود و اينست‌ معناي‌ خذلان‌ چنانچه‌ يكي‌ ‌از‌ مثوبات‌ عبادت‌ فراهم‌ شدن‌

جلد 7 - صفحه 198

اسباب‌ اطاعت‌ بيشتري‌ ميشود و اينست‌ معناي‌ توفيق‌.

2‌-‌ آنكه‌ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ افعال‌ اختياريه‌ ‌عبد‌ ‌هم‌ نسبت‌ بعبد داده‌ ميشود و ‌هم‌ بخداوند ‌که‌ معني‌ امر ‌بين‌ الامرين‌ ‌است‌ و معني‌ اختيار ‌که‌ نه‌ جبر ‌باشد‌ و نه‌ تفويض‌، ‌بعد‌ ‌از‌ بيان‌ ‌اينکه‌ دو مقدمه‌ بپردازيم‌ بتفسير:

فَمَن‌ يُرِدِ اللّه‌ُ أَن‌ يَهدِيَه‌ُ ‌اگر‌ مؤمن‌ صالح‌ ‌است‌ مثوبت‌ عمل‌ ‌او‌ و ايمان‌ ‌او‌ يكي‌ اينست‌ ‌که‌ توفيق‌ باو عنايت‌ ميفرمائيم‌ بزيادتي‌ معرفت‌ و اعمال‌ صالحه‌ ‌که‌ مفاد وَ زِدناهُم‌ هُدي‌ً ‌است‌ كهف‌ ‌آيه‌ 12، و ‌اگر‌ ‌غير‌ مؤمن‌ ‌باشد‌ لكن‌ ‌در‌ مقام‌ تحصيل‌ حق‌ ‌باشد‌ مثوبت‌ همين‌ ‌در‌ مقام‌ بودن‌ آنست‌ ‌که‌ اسباب‌ هدايت‌ ‌براي‌ ‌او‌ مهيّا ميشود ‌که‌ مفاد وَ الَّذِين‌َ جاهَدُوا فِينا لَنَهدِيَنَّهُم‌ سُبُلَنا ‌است‌ عنكبوت‌ ‌آيه‌ 69، و ‌اگر‌ كافر ‌است‌ لكن‌ يك‌ عمل‌ خيري‌ ‌از‌ ‌او‌ صادر ‌شده‌ اجر ‌اينکه‌ عمل‌ توفيق‌ بتشرف‌ اسلام‌ ‌است‌ چنانچه‌ حكايات‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار ‌است‌.

يَشرَح‌ صَدرَه‌ُ لِلإِسلام‌ِ شرح‌ بمعني‌ باز شدن‌ ‌است‌ چنانچه‌ شروحي‌ ‌که‌ علماء ‌بر‌ متون‌ نوشته‌اند مطالب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ توضيح‌ ميدهند و مطالب‌ سربسته‌ ‌را‌ باز ميكنند و علم‌ تشريح‌ ‌در‌ باب‌ طب‌ّ دقائق‌ اغطاء بدن‌ ‌را‌ كشف‌ ميكنند، و صدر ‌که‌ بمعني‌ قلب‌ ‌است‌ و مراد ‌آن‌ روح‌ مجرد و ‌آن‌ لطيفه‌ رباني‌ و ‌آن‌ جوهر ملكوتي‌ ‌است‌ توسعه‌ پيدا ميكند ‌براي‌ قبولي‌ اسلام‌ و زيادتي‌ معرفت‌ و اتيان‌ باعمال‌ صالحه‌ ‌که‌ كلمه‌ للاسلام‌ شامل‌ همه‌ اينها ميشود.

وَ مَن‌ يُرِد أَن‌ يُضِلَّه‌ُ ‌که‌ معني‌ خذلان‌ و عقوبت‌ ‌آن‌ اعماليست‌ ‌غير‌ ‌از‌ كفر ‌که‌ داشته‌ مثل‌ عناد و عصبيت‌ ‌ يا ‌ ظلم‌ و تعدي‌ بنبي‌ّ ‌ يا ‌ مسلمين‌ ‌ يا ‌ ارتكاب‌ فحشاء و منكرات‌ يَجعَل‌ صَدرَه‌ُ ضَيِّقاً حَرَجاً ضيق‌ بمعني‌ تنگ‌ و حرج‌ بمعني‌ سربسته‌ كانّه‌ دربهاي‌ قلب‌ بسته‌ ‌شده‌ و قساوت‌ ‌او‌ ‌را‌ فروگرفته‌ و نور اسلام‌ و معرفت‌ ‌در‌ ‌او‌ تابش‌ نميكند و توفيق‌ ‌از‌ ‌او‌ سلب‌ ميشود لكن‌ نه‌ بنحوي‌ ‌که‌ قدرت‌ ‌بر‌ ايمان‌ نداشته‌

جلد 7 - صفحه 199

‌باشد‌ و سلب‌ اختيار ‌از‌ ‌او‌ بشود.

كَأَنَّما يَصَّعَّدُ فِي‌ السَّماءِ دين‌ يك‌ بار سنگيني‌ ميشود ‌بر‌ ‌او‌ ‌که‌ ميخواهد فرار كند و ‌از‌ كوه‌ بالا رود چنانچه‌ مشاهده‌ ميكنيم‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ فساق‌ و فجار ‌که‌ ‌در‌ دنيا باعمال‌ شاقه‌ مشغول‌ هستند ولي‌ يك‌ نماز ‌از‌ كوه‌ ‌براي‌ ‌او‌ سنگين‌تر ‌است‌ ‌در‌ مجالس‌ لهو ‌تا‌ بصبح‌ ‌از‌ سر شب‌ بدون‌ كسالت‌ مي‌نشينند ولي‌ پاي‌ منبر وعظ و احكام‌ يك‌ ربع‌ ساعت‌ بسيار كسل‌ و دشوار ‌است‌ ‌براي‌ ‌او‌.

كَذلِك‌َ يَجعَل‌ُ اللّه‌ُ الرِّجس‌َ رجس‌ پليدي‌ و كثافت‌ و خباثت‌ ‌است‌ ‌که‌ اشاره‌ بهمان‌ كفر و عناد و عصبيت‌ و ظلم‌ و فحشاء و منكرات‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد إِنَّمَا الخَمرُ وَ المَيسِرُ وَ الأَنصاب‌ُ وَ الأَزلام‌ُ رِجس‌ٌ مِن‌ عَمَل‌ِ الشَّيطان‌ِ مائده‌ ‌آيه‌ 92 عَلَي‌ الَّذِين‌َ لا يُؤمِنُون‌َ و ‌در‌ مقام‌ تحصيل‌ ايمان‌ نيستند بواسطه‌ صفات‌ مذكوره‌ ‌که‌ اشاره‌ شد.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- شرح صدر زمینه هدایت پذیرى انسان (فمن یرد الله أن یهدیه یشرح صدره) شرح صدر به معناى توسعه قلب و مغز و اندیشه آدمى و در برابر ضیق صدر است.

۲- شرح صدر موهبتى الهى است. (یشرح صدره)

۳- تسلیم بودن انسان در برابر حق و داشتن روحیه حق پذیرى، نشانه برخوردارى از هدایت و توفیق الهى است. (فمن یرد الله أن یهدیه یشرح صدره للإسلم) اسلام در این آیه مى تواند به معنى لغوى آن که تسلیم است، باشد.

۴- حالت پذیرش در برابر معارف آسمانى اسلام نشانه شرح صدر است. (فمن یرد الله أن یهدیه یشرح صدره للإسلم) در برداشت فوق اسلام به معنى اصطلاحى آن که دین اسلام است، گرفته شده است. شرح صدر نور الهى در قلب مؤمنان است.* (و جعلنا له نورا یمشى ... فمن یرد الله أن یهدیه یشرح صدره) «فاء» در «فمن یرد ... » عطف و تفریع بر آیات قبل است. در آیه ۱۲۲ (أو من کان میتا ... ) مردم به دو دسته تقسیم شدند: حیات یافتگان داراى نور و فروماندگان در ظلمت. در این آیه با نتیجه گیرى از مجموع آیات، هدایت یافتگان داراى شرح صدر و گمراهان مبتلا به تنگى صدر شمرده شده اند. محتمل است شرح صدر همان نورى باشد که در آیه ۱۲۲ مطرح شده است.

۶- ضیق صدر و قرار گرفتن صدر در تنگناى شدید (روحیه حق ناپذیرى) زمینه گمراهى انسان است. (و من یرد أن یضله یجعل صدره ضیقا حرجا) حرج به معناى تنگناى شدید است. در مجمع البیان آمده است: «الحرج أضیق الضیق».

۷- ضیق صدر و سختى دل در پذیرش حق، کیفرى از جانب خداوند براى حق ناپذیران است. (یجعل صدره ضیقا)

۸- هدایت و گمراهى انسان تحت اراده خداوند است. (فمن یرد الله أن یهدیه ... و من یرد أن یضله یجعل)

۹- در تنگنا قرار گرفتن سینه و قلب آدمى به هنگام صعود به آسمان (یجعل صدره ضیقا حرجا کأنما یصعد فى السماء)

۱۰- راه یافتن حق (اسلام) به قلب حق ناپذیر، مانند صعود در آسمان دشوار و یا غیرممکن است. (و من یرد أن یضله یجعل صدره ضیقا حرجا کأنما یصعد فى السماء)

۱۱- ضیق صدر، زمینه و قرین گمراهى انسان است. (و من یرد أن یضله یجعل صدره ضیقا حرجا)

۱۲- ضیق صدر (تنگ دلى و حق ناپذیرى) نشانه تسلط پلیدى بر آدمى است. (و من یرد أن یضله ... کذلک یجعل الله الرجس)

۱۳- گرفتار شدن اباکنندگان از ایمان به ضیق صدر، سنت خداوندى است. (و من یرد أن یضله ... کذلک یجعل الله الرجس على الذین لا یؤمنون)

۱۴- ضیق صدر و تهى بودن قلب از ایمان، نشانه غلبه پلیدى بر آن است. (کذلک یجعل الله الرجس على الذین لا یؤمنون)

۱۵- پلیدى بر کافران استیلا دارد. (یجعل الله الرجس على الذین لا یؤمنون)

روایات و احادیث

۱۶- لما نزلت هذه الآیة سئل رسول الله (ص) عن شرح الصدر ما هو؟ فقال: نور یقذفه الله فى قلب المؤمن فینشرح له صدره و ینفسح ... .[۱] آنگاه که آیه «فمن یرد الله ... » نازل شد از رسول خدا (ص) سؤال کردند، شرح صدر چیست؟ فرمود: نورى است که خداوند در قلب مؤمن مى افکند و با آن سینه اش را بازم-ى گرداند ... .

۱۷- عن أبى جعفر (ع): إن القلب ینقلب من لدن موضعه إلى حنجرته ما لم یصب الحق فاذا اصاب الحق قرّ ... و قرء هذه الآیة «فمن یرد الله أن یهدیه یشرح صدره للاسلام ... ».[۲] از امام باقر (ع) روایت شده است: قلب انسان تا حق را نیافته است، آنچنان مضطرب است که گویى از جاى خود کنده شده و به حنجره رسیده، پس آنگاه که حق را یافت آرامش مى یابد. سپس آن حضرت آیه «فمن یرد الله ... » را تلاوت کرد ... .

۱۸- عن أبى عبدالله (ع) قال: إن الله عز و جل إذا أراد بعبد خیرا نکت فى قلبه نکتة من نور و فتح مسامع قلبه و کل به ملکا یسدده و إذا أراد بعبد سوءا نکت فى قلبه نکتة سوداء و سد مسامع قلبه و وکل به شیطانا یضله ثم تلا هذه الآیة: «فمن یرد الله أن یهدیه یشرح صدره للاسلام و من یرد أن یضله یجعل صدره ضیقا حرجا».[۳] امام صادق (ع) فرمود: هر گاه خداوند عز و جل براى بنده اى خیرى بخواهد، در دلش نقطه اى از نور ایجاد مى کند و گوشهاى دلش را بازمى گرداند و فرشته اى بر او مى گمارد که وى را در کارهایش استوار نماید. و آنگاه که خدا براى بنده اى بدى بخواهد، در دلش نقطه اى سیاه ایجاد کرده و گوشهاى دلش را مى بندد و شیطانى را بر او مى گمارد تا گمراهش کند، سپس امام صادق (ع) آیه «فمن یرد الله ... » را تلاوت فرمود.

۱۹- عن أبى الحسن الرضا (ع) فى قوله تعالى: «فمن یرد الله أن یهدیه یشرح صدره للاسلام» قال: من یرد الله أن یهدیه بایمانه ... یشرح صدره للتسلیم لله و الثقة به و السکون إلى ما وعده من ثوابه ... و من یرد ان یضله ... لکفره به و عصیانه له فى الدنیا یجعل صدره ضیقا حرجا حتى یشک فى کفره و یضطرب من اعتقاد قلب-ه ... .[۴] امام رضا (ع) درباره آیه «فمن یرد الله ... » فرمود: کسى که خدا بخواهد او را بخاطر ایمان اش هدایت کند ... سینه اش را براى تسلیم شدن در برابر خداوند و اعتماد به او و آرامش یافتن به وعده هاى پاداش الهى، باز و گشوده مى سازد ... و کسى که خدا بخواهد او را به خاطر کفر و نافرمانیش در دنیا گمراه کند، سینه اش را تنگ و در فشار قرار مى دهد، بدان گونه که در کفر خود شک کند و در اعتقادات قلبى خویش مضطرب و نگران باشد ... .

۲۰- عن أبى عبدالله (ع) فى قول الله عز و جل: «و من یرد ان یضله یجعل صدره ضیقا حرجا» فقال: قد یکون ضیقا و له منفذ یسمع منها و یبصر و «الحرج» الملتئم الذى لا منفذ له یسمع به و لا یبصر به.[۵] از امام صادق (ع) درباره آیه «و من یرد أن یضله ... » روایت شده است: گاهى سینه انسان تنگ مى شود اما هنوز راه نفوذى براى آن باقى مانده که از طریق آن مى شنود و مى بیند و «حرج»، آن سینه اى است که فشرده شده و هیچ راه نفوذى به آن وجود ندارد که از آن راه بشنود و یا ببیند.

موضوعات مرتبط

  • آسمان: صعود به آسمان ۹
  • اضطراب: عوامل اضطراب ۱۹
  • ایمان: موانع ایمان ۱۴
  • تسلیم: آثار تسلیم به حق ۳
  • تشبیهات: تشبیه به صعود به آسمان ۱۰
  • توفیق: نشانه هاى توفیق ۳
  • ثبات قدم: عوامل ثبات قدم ۱۸
  • جبر و اختیار:۸
  • حق: آثار حق ناپذیرى ۶، ۱۲ ; ایمان حق ناپذیران ۱۰ ; روحیه حق پذیرى ۳، ۴ ; ضیق صدر حق ناپذیران ۷ ; کیفر حق ناپذیران ۷ ; هدایتخناپذیرى حق ناپذیران ۱۰
  • خباثت: آثار خباثت ۱۴ ; نشانه هاى خباثت ۱۲
  • خدا: اراده خدا ۸ ; توفیقات خدا ۳ ; سنّتهاى خدا ۱۳ ; عطایاى خدا ۲ ; هدایت خدا ۳
  • شرح صدر:۲ آثار شرح صدر ۲ ۱، ۱۹، ۲۰ ; اهمیت شرح صدر ۲ ۵ ; حقیقت شرح صدر ۲ ۱۶ ; عوامل شرح صدر ۲ ۱۹، ۲۰ ; نشانه هاى شرح صدر ۲ ۴
  • ضیق صدر: آثار ضیق صدر ۶، ۱۱، ۱۲ ; عوامل ضیق صدر ۹، ۱۳، ۱۴، ۲۰
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۱۰
  • قلب: سیاهى قلب ۱۸ ; عوامل اطمینان قلب ۱۷ ; قلب مضطرب ۱۷
  • کافران: خباثت کافران ۱۵ ; ضیق صدر کافران ۱۳
  • کفر: آثار کفر ۱۹
  • کیفر: موجبات کیفر ۷
  • گمراهان: قلب گمراهان ۱۷
  • گمراهى: زمینه گمراهى ۶، ۱۱ ; عوامل گمراهى ۱۸ ; منشأ گمراهى ۸
  • مؤمنان: شرح صدر مؤمنان ۵ ; فضایل مؤمنان ۵ ; نورانیت قلب مؤمنان ۵، ۱۶، ۱۸
  • هدایت: زمینه هدایت ۱ ; عوامل هدایت ۱۸ ; منشأ هدایت ۸ ; موانع هدایت ۲۰ ; نشانه هاى هدایت ۳

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۴، ص ۵۶۱ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۷۶۷، ح ۲۸۴.
  2. محاسن برقى، ج ۱، ص ۲۰۲، ح ۴۱، ب ۳ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۵۵۳، ح ۴.
  3. کافى، ج ۱، ص ۱۶۶، ح ۲ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۵۵۲، ح ۱.
  4. عیون اخبارالرضا، ج ۱، ص ۱۳۱، ح ۲۷، ب ۱۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۷۶۵، ح ۲۷۷.
  5. معانى الاخبار، ص ۱۴۵، ح ۱ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۵۵۳، ح ۶.