التوبة ٧٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=سوگند خورند به خدا نگفتند و هر آینه گفتند سخن کفر را و کافر شدند پس از اسلامشان و خواستند آنچه را بدان نرسیدند و کین ندارند مگر از آن رو که بی‌نیازشان کرد خدا و پیمبرش از فضل خود پس اگر توبه کنند بهتر باشدشان و اگر پشت کنند عذابشان کند خدا عذابی دردناک در دنیا و آخرت و نیستشان در زمین دوست و نه یاوری‌
|-|معزی=سوگند خورند به خدا نگفتند و هر آینه گفتند سخن کفر را و کافر شدند پس از اسلامشان و خواستند آنچه را بدان نرسیدند و کین ندارند مگر از آن رو که بی‌نیازشان کرد خدا و پیمبرش از فضل خود پس اگر توبه کنند بهتر باشدشان و اگر پشت کنند عذابشان کند خدا عذابی دردناک در دنیا و آخرت و نیستشان در زمین دوست و نه یاوری‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره التوبة | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::74|٧٤]] | قبلی = التوبة ٧٣ | بعدی = التوبة ٧٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::55|٥٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره التوبة | نزول = [[نازل شده در سال::19|٧ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::74|٧٤]] | قبلی = التوبة ٧٣ | بعدی = التوبة ٧٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::55|٥٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«هَمُّوا»: قصد کردند. «مَا نَقَمُوا»: خشم نگرفته‌اند. عیبجوئی نکرده‌اند (نگا: مائده / ). «مِن فَضْلِهِ»: از مرحمت خدا و اعطای پیغمبر از غنائم بدیشان (نگا: توبه / ). در اینجا سخن از فضل خدا و پیغمبر است ولی ضمیر مفرد به جای ضمیر تثنیه به کار رفته است و بلامانع است (نگا: توبه / ). «یَکُ»: مخفّف (یَکُنْ) است که در اصل (یَکُونُ) و از افعال ناقصه است.
«هَمُّوا»: قصد کردند. «مَا نَقَمُوا»: خشم نگرفته‌اند. عیبجوئی نکرده‌اند (نگا: مائده / ). «مِن فَضْلِهِ»: از مرحمت خدا و اعطای پیغمبر از غنائم بدیشان (نگا: توبه / ). در اینجا سخن از فضل خدا و پیغمبر است ولی ضمیر مفرد به جای ضمیر تثنیه به کار رفته است و بلامانع است (نگا: توبه / ). «یَکُ»: مخفّف (یَکُنْ) است که در اصل (یَکُونُ) و از افعال ناقصه است.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۰


ترجمه

به خدا سوگند می‌خورند که (در غیاب پیامبر، سخنان نادرست) نگفته‌اند؛ در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفته‌اند؛ و پس از اسلام‌آوردنشان، کافر شده‌اند؛ و تصمیم (به کار خطرناکی) گرفتند، که به آن نرسیدند. آنها فقط از این انتقام می‌گیرند که خداوند و رسولش، آنان را به فضل (و کرم) خود، بی‌نیاز ساختند! (با این حال،) اگر توبه کنند، برای آنها بهتر است؛ و اگر روی گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناکی کیفر خواهد داد؛ و در سراسر زمین، نه ولیّ و حامی دارند، و نه یاوری!

به خدا سوگند مى‌خورند كه [چيزى‌] نگفته‌اند، ولى قطعا سخن كفرآميز گفته‌اند و پس از اسلامشان كافر شدند و تصميم به چيزى گرفتند (قتل پيامبر) كه به آن نرسيدند. آنها فقط از اين انتقام گرفتند كه خدا و رسولش آنها را با فضل خود بى‌نياز كرد! [پس به جاى شكر انت
به خدا سوگند مى‌خورند كه [سخن ناروا] نگفته‌اند، در حالى كه قطعاً سخن كفر گفته و پس از اسلام آوردنشان كفر ورزيده‌اند، و بر آنچه موفق به انجام آن نشدند همّت گماشتند، و به عيبجويى برنخاستند مگر [بعد از] آنكه خدا و پيامبرش از فضل خود آنان را بى‌نياز گردانيدند. پس اگر توبه كنند براى آنان بهتر است، و اگر روى برتابند، خدا آنان را در دنيا و آخرت عذابى دردناك مى‌كند، و در روى زمين يار و ياورى نخواهند داشت.
(منافقان) قسم به خدا یاد می‌کنند که (حرف کفر) بر زبان نیاورده‌اند، و (چنین نیست) البته سخن کفر گفته و پس از اظهار اسلام کافر شدند و همت بر آنچه موفق بر آن نشدند گماشتند (یعنی همت بر قتل رسول و اخراج او و هر گونه فساد در دین او گماشتند ولی موفق نشدند) آنها به جای آنکه از آن بی‌نیازی که به فضل خدا و رسول نصیب آنها شد شکر گویند در مقام انتقام و دشمنی برآمدند، اکنون هم اگر باز توبه کنند برای آنها بهتر است و اگر روی بگردانند آنها را خدا در دنیا و آخرت به عذابی دردناک معذب خواهد فرمود و دیگر در همه روی زمین یک نفر دوستدار و یاوری برای آنها نخواهد بود.
همواره سوگند می خورند که [بر ضد پیامبر سخن ناروا و نادرست] نگفته اند، در صورتی که سخن کفرآمیز گفته اند و پس از اسلامشان کافر شده اند و به آنچه [از اهداف خائنانه ای که] دست نیافتند، اهتمام ورزیدند، و زبان به عیب جویی و انکار [نسبت به پیامبر] نگشودند مگر پس از آنکه خدا و پیامبرش آنان را از فضل و احسان خود توانگر ساختند؛ پس اگر توبه کنند برای آنان بهتر است؛ و اگر روی [از خدا و پیامبر] برگردانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت به عذابی دردناک مجازات خواهد کرد و آنان را در زمین سرپرست و یاری [برای نجاتشان از چنگال عذاب] نخواهد بود.
به خدا سوگند مى‌خورند كه نگفته‌اند، ولى كلمه كفر را بر زبان رانده‌اند. و پس از آنكه اسلام آورده بودند كافر شده‌اند. و قصد كارى كردند، اما بدان نايل نشدند. عيبجوييشان از آن روست كه خدا و پيامبرش از غنايم بى‌نيازشان كردند. پس اگر توبه كنند خيرشان در آن است، و اگر رويگردان شوند خدا به عذاب دردناكى در دنيا و آخرت معذبشان خواهد كرد و آنها را در روى زمين نه دوستدارى خواهد بود و نه مددكارى.
اینان به خداوند سوگند می‌خورند که نگفته‌اند ولی به راستی سخن کفرآمیز را گفته‌اند، و بعد از اسلام آوردنشان کافر شده‌اند، و آهنگ کاری را کرده‌اند که به آن دست نیافته‌اند و به انکار برنخواستند مگر از آن روی که خداوند و پیامبرش از فضل خویش ایشان را توانگر ساخته‌اند، اگر توبه کنند برایشان بهتر است، و اگر رویگردان شوند، خداوند ایشان را در دنیا و آخرت به عذابی دردناک گرفتار خواهد ساخت و در این سرزمین یار و یاوری ندارند
به خدا سوگند مى‌خورند كه [چيزى‌] نگفته‌اند و هر آينه سخن كفر را گفته‌اند و پس از آنكه اسلام آوردند كافر شدند و آهنگ چيزى كردند كه بدان نرسيدند- كشتن رسول خدا [ص‌] در عقبه- و [از پيامبر و مؤمنان‌] كينه نداشتند مگر از آن رو كه خداى آنان را از بخشش و فزونى خود بى‌نياز و توانگر ساخت و پيامبرش نيز. پس اگر توبه كنند برايشان بهتر است و اگر روى بگردانند و پشت كنند خداى آنها را عذاب خواهد كرد عذابى دردناك در اين جهان و آن جهان، و ايشان را در زمين هيچ سرپرست و ياورى نباشد.
منافقان به خدا سوگند می‌خورند که (سخنان زننده‌ای) نگفته‌اند، در حالی که قطعاً سخنان کفرآمیز گفته‌اند و پس از ایمان آوردن، به کفر برگشته‌اند و قصد انجام کاری کرده‌اند که بدان نرسیده‌اند (و آن کشتن پیغمبر به هنگام مراجعه از جنگ تَبوک بود). چیزی که این منافقان را بر سر خشم آورد و سبب انتقام گرفتن آنان شود وجود ندارد، مگر این که خدا و پیغمبرش به فضل و کرم خود آنان را (با اعطاء غنائم که هدف ایشان در زندگی است) بی‌نیاز گردانده‌اند (و این هم نباید مایه‌ی خشم و انتقام ایشان شود). اگر آنان توبه کنند، (خداوند توبه‌ی ایشان را می‌پذیرد و) این برایشان بهتر خواهد بود، و اگر روی بگردانند، خدا آنان را در دنیا و آخرت به عذاب بسیار دردناکی کیفر می‌دهد، و در سراسر روی زمین نه دوستی و نه یاوری خواهند داشت.
به خدا سوگند می‌خورند که (سخن ناروا) نگفته‌اند، در حالی که همواره همانا سخن کفر گفته‌اند و پس از اسلام آوردنشان کفر ورزیده‌اند و به آنچه به آن دست نیافتند همّت گماشتند و به انکار (و انگارتان) به پیگیری انتقام‌آمیز(تان) بر نخاستند مگر (برای) آنکه خدا و پیامبرش از فضل خود آنان را بی‌نیاز گردانید. پس اگر توبه کنند برای آنان خوب است (و) اگر روی برتابند، خدا آنان را در دنیا و آخرت عذابی دردناک می‌کند و در روی زمین پشتوانه و یاوری برایشان نیست.
سوگند خورند به خدا نگفتند و هر آینه گفتند سخن کفر را و کافر شدند پس از اسلامشان و خواستند آنچه را بدان نرسیدند و کین ندارند مگر از آن رو که بی‌نیازشان کرد خدا و پیمبرش از فضل خود پس اگر توبه کنند بهتر باشدشان و اگر پشت کنند عذابشان کند خدا عذابی دردناک در دنیا و آخرت و نیستشان در زمین دوست و نه یاوری‌


التوبة ٧٣ آیه ٧٤ التوبة ٧٥
سوره : سوره التوبة
نزول : ٧ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«هَمُّوا»: قصد کردند. «مَا نَقَمُوا»: خشم نگرفته‌اند. عیبجوئی نکرده‌اند (نگا: مائده / ). «مِن فَضْلِهِ»: از مرحمت خدا و اعطای پیغمبر از غنائم بدیشان (نگا: توبه / ). در اینجا سخن از فضل خدا و پیغمبر است ولی ضمیر مفرد به جای ضمیر تثنیه به کار رفته است و بلامانع است (نگا: توبه / ). «یَکُ»: مخفّف (یَکُنْ) است که در اصل (یَکُونُ) و از افعال ناقصه است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - روى آوردن منافقان به سوگند دروغ، براى انکار سخنان کفرآمیزى که در نهان گفته بودند. (یحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا کلمة الکفر)

۲ - سوء استفاده منافقان از ارزشهاى مکتبى و باورهاى جامعه اسلامى (یحلفون باللّه ما قالوا)

۳ - رسمیت یافتن کفر فرد در جامعه اسلامى، با سخنان و اقرارهاى زبانى وى (یحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا کلمة الکفر و کفروا بعد إسلمهم) برداشت فوق بر این اساس است که منافقان با نفى سخنان کفرآمیز از خویش، مى خواهند خود را مسلمان نشان دهند و خداوند، براى بى اساس نشان دادن اقرار آنان، بر صدور سخنان کفرآمیز از ناحیه آنان، تأکید کرده است.

۴ - ثبوت کفر منافقان صدر اسلام، با اظهار کردن کلمات کفرآمیز (و لقد قالوا کلمة الکفر و کفروا بعد إسلمهم)

۵ - ممنوعیتِ بر زبان راندن کلمات کفرآمیز (و لقد قالوا کلمة الکفر و کفروا)

۶ - بر زبان جارى ساختن کلمات کفرآمیز، موجب کفر مى شود. (یحلفون باللّه ما قالوا و لقد قالوا کلمة الکفر و کفروا)

۷ - تلاش پنهانى منافقان و اهتمام آنان در توطئه علیه پیامبر (ص) و اسلام (و هموا بما لم ینالوا)

۸ - شکست منافقان در توطئه علیه اسلام و پیامبر (ص) و عدم دستیابى آنان به هدفهاى شومشان (و هموا بما لم ینالوا)

۹ - توبیخ منافقان، به خاطر حرکتهاى خیانت آمیز علیه اسلام و پیامبر (ص) با وجود برخوردارى از تفضلات خدا و رسولش (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله)

۱۰ - برخوردارى منافقان صدر اسلام از امکانات و رفاه مادى (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله)

۱۱ - برکتهاى حاکمیت اسلام، شامل همه مردم حتى ناباوران و غیر متعهدان به اسلام (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله)

۱۲ - خیانت در برابر خدمت، از خصلتهاى منافقان است. (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله)

۱۳ - توطئه هاى منافقان علیه اسلام و پیامبر (ص)، انتقام جویى آنان از مسلمانان دست یافته به امکانات مادى، در پرتو تفضلات خدا و رسول (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله) برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر در «أغناهم» به مسلمانان برگردد.

۱۴ - رفاه و امکانات مادى مسلمانان، غیر قابل تحمل براى منافقان صدر اسلام و برانگیزنده آنان به ستیزه جویى و کینه ورزى (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله)

۱۵ - بى نیازى و رفاه، زمینه ساز طغیان و ستیزه جویى با حق (و ما نقموا إلا أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله)

۱۶ - پیامبر اکرم (ص) واسطه رسیدن فیض الهى به جامعه اسلامى (أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله) ذکر «رسوله» بعد از «اللّه» و ارجاع ضمیر «من فضله» تنها به خدا، بیانگر این نکته مى تواند باشد که: فضل و فیض از آن خداست و رسولش، واسطه رساندن فیض خدا به خلق اوست.

۱۷ - خداوند، یگانه منبع و منشأ فیض، رحمت و غنا (أن أغنیهم اللّه و رسوله من فضله) گرچه خداوند نام پیامبر (ص) را در کنار نام خود آورده است، اما فضل را تنها به خود نسبت داده است.

۱۸ - باز بودن راه توبه و بازگشت حتى براى منافقان توطئه گر (فإن یتوبوا یک خیراً لهم)

۱۹ - خداوند، فراخوان منافقان مرتد و توطئه گر، به توبه و بازگشت به دامن اسلام (فإن یتوبوا یک خیراً لهم)

۲۰ - اهتمام اسلام به هدایت و رهنمون ساختن هر چه بیشتر انسانها به حق (فإن یتوبوا یک خیراً لهم)

۲۱ - توبه مرتدان، مورد پذیرش خداوند (و کفروا بعد إسلمهم ... فإن یتوبوا یک خیراً لهم)

۲۲ - دعوت به توبه و رهنمودهاى خداوند به انسانها، در جهت مصالح و منافع خود آنان است. (فإن یتوبوا یک خیراً لهم)

۲۳ - تهدید أکید خداوند بر کیفر سخت دنیوى و اخروى منافقان صدر اسلام، در صورت امتناع آنان از توبه و پافشارى بر مواضع کفرآمیز توطئه گرانه خود (فإن یتوبوا ... و إن یتولوا یعذبهم اللّه عذاباً ألیماً فى الدنیا و الأخرة)

۲۴ - توبه مرتد و اهانت کننده به ارزشهاى الهى، مایه رفع عذاب الهى از اوست. (فإن یتوبوا یک خیراً لهم و إن یتولوا یعذبهم اللّه)

۲۵ - روى گردانى از حق و اصرار بر کفر و ارتداد، مستلزم کیفر شدید دنیوى و اخروى است. (و إن یتولوا یعذبهم اللّه عذاباً ألیماً فى الدنیا و الأخرة)

۲۶ - لزوم برخورد شدید با مرتد و گوینده کلمات کفرآمیز (و إن یتولوا یعذبهم اللّه عذاباً ألیماً فى الدنیا)

۲۷ - سبقت رحمت الهى بر کیفر و غضبش (فإن یتوبوا یک خیراً لهم و إن یتولوا یعذبهم اللّه)

۲۸ - هیچ کس توانایى ندارد که به منافقان، هنگام گرفتار آمدنشان به عذاب دنیوى و اخروى، یارى رساند. (یعذبهم اللّه ... و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصیر)

۲۹ - اتکا و دلبستگى منافقان به حامیان و هواداران خود، در مواضع کفرآمیز و توطئه علیه اسلام و مسلمانان (و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصیر) تهدید خداوند به اینکه منافقان، هیچ یاور و حامیى نخواهند داشت، نشانگر ذهنیت غلط آنان در اتکا به حامیان خویش است که خداوند این ذهنیت را مردود شمرده است.

۳۰ - إخبار خداوند، از رسوایى و فضاحت نهایى منافقان صدر اسلام در جامعه و منزوى شدن آنان (و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصیر) با توجّه به اینکه آیه، إخبار از آینده است و نیز واژه «فى الأرض» مى تواند به همین زندگى دنیوى اشاره داشته باشد، این برداشت به دست مى آید.

۳۱ - هیچ چیز مانع تحقق اراده الهى نخواهد بود. (یعذبهم اللّه ... و ما لهم فى الأرض من ولىّ و لانصیر)

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۵، ۲۱
  • ارتداد: آثار ارتداد ۲۵; جرم ارتداد ۲۵
  • ارزشها: سوء استفاده از ارزشها ۲
  • اسلام: آثار حاکمیت اسلام ۱۱; برکات اسلام ۱۱; تاریخ صدر اسلام ۷، ۸، ۱۳; توطئه علیه اسلام ۷، ۸، ۱۳; خائنان به اسلام ۹; دشمنان اسلام ۷
  • اقرار: آثار اقرار به کفر ۳; اقرار به کفر ۴
  • انسان: اهمیّت مصالح انسان ها ۲۲; اهمیّت هدایت انسان ها ۲۰
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۱۴
  • بىنیازى: آثار بىنیازى ۱۵; منشأ بىنیازى ۱۷
  • توبه: دعوت به توبه ۱۹; فلسفه توبه ۲۲; کیفر ترک توبه ۲۳
  • توحید: توحید افعالى ۱۷
  • حق: آثار اعراض از حق ۲۵; زمینه حق ستیزى ۱۵
  • خدا: اختصاصات خدا ۷; تقدم رحمت خدا ۲۷; تهدیدهاى خدا ۲۳; حتمیت اراده خدا ۳۱; دعوتهاى خدا ۱۹; علم غیب خدا ۳۰; غضب خدا ۲۷; فضل خدا ۹، ۱۳; واسطه فیض خدا ۱۶
  • دین: توبه اهانت کنندگان به دین ۲۴; سوء استفاده از دین ۲
  • رحمت: منشأ رحمت ۱۷
  • رفاه: آثار رفاه ۱۵
  • طغیان: زمینه طغیان ۱۵
  • عذاب: عوامل رفع عذاب ۲۴
  • فیض: منشأ فیض ۱۷
  • قرآن: پیشگوییهاى قرآن ۳۰
  • کافران: سختگیرى بر کافران ۲۶
  • کفر: آثار اصرار بر کفر ۲۵; کفر زبانى ۴، ۶; کیفر اخروى اصرار بر کفر ۲۳; کیفر دنیوى اصرار بر کفر ۲۳; ممنوعیت کفر زبانى ۵; موجبات کفر ۶
  • کیفر: مراتب کیفر ۲۳، ۲۵; موجبات کیفر ۲۳; موجبات کیفر اخروى ۲۵; موجبات کیفر دنیوى ۲۵
  • مجازات: عوامل تشدید مجازات ۲۳، ۲۵
  • محمّد (ص): تفضل محمّد (ص) ۱۳; توطئه علیه محمّد (ص) ۷، ۸، ۱۳; خائنان به محمّد (ص) ۹; دشمنان محمّد (ص) ۷; مقامات محمّد (ص) ۱۶; نقش محمّد (ص) ۱۶
  • مرتد: آثار توبه مرتد ۲۴; احکام مرتد ۲۱; سختگیرى با مرتد ۲۶; قبول توبه مرتد ۲۱
  • مسلمانان: امکانات مادى مسلمانان صدر اسلام ۱۴; تفضل به مسلمانان ۱۳; رفاه مسلمانان صدر اسلام ۱۴
  • منافقان: اتکاى منافقان ۲۹; امکانات مادى منافقان صدر اسلام ۱۰; انتقام جویى منافقان ۱۳; انزواى اجتماعى منافقان صدر اسلام ۳۰; بىپناهى منافقان ۲۸; تفضل به منافقان ۹; توبه منافقان ۱۸; توطئه منافقان ۷، ۱۳; تهدید منافقان صدر اسلام ۲۳; حامیان منافقان ۲۹; حسد منافقان ۱۴; خیانت منافقان ۹، ۱۲; دعوت از منافقان توطئه گر ۱۹; دعوت از منافقان مرتد ۱۹; رسوایى منافقان صدر اسلام ۳۰ ; رفاه منافقان صدر اسلام ۱۰; سرزنش منافقان صدر اسلام ۹; سوء استفاده منافقان ۲; سوگند دروغ منافقان ۱; شکست توطئه منافقان ۸; صفات منافقان ۱۲; عذاب اخروى منافقان ۲۸; عذاب دنیوى منافقان ۲۸; فرجام منافقان صدر اسلام ۳۰; فلسفه دروغگویى منافقان ۱; کفر منافقان صدر اسلام ۴; کفر منافقان ۱; منافقان صدر اسلام ۷، ۸; منافقان و مسلمانان ۱۳، ۱۴; منشأ کینه منافقان صدر اسلام ۱۴

منابع