روایت:الکافی جلد ۱ ش ۳۳۹

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ

محمد بن الحسن عن سهل بن زياد عن ابن محبوب عن عبد الرحمن بن كثير عن داود الرقي قال :

سَأَلْتُ‏ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ كََانَ عَرْشُهُ‏ عَلَى اَلْمََاءِ فَقَالَ مَا يَقُولُونَ قُلْتُ يَقُولُونَ إِنَّ اَلْعَرْشَ كَانَ عَلَى اَلْمَاءِ وَ اَلرَّبُّ فَوْقَهُ‏ فَقَالَ كَذَبُوا مَنْ زَعَمَ هَذَا فَقَدْ صَيَّرَ اَللَّهَ مَحْمُولاً وَ وَصَفَهُ بِصِفَةِ اَلْمَخْلُوقِ‏ وَ لَزِمَهُ أَنَّ اَلشَّيْ‏ءَ اَلَّذِي يَحْمِلُهُ أَقْوَى مِنْهُ‏ قُلْتُ بَيِّنْ لِي‏ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَقَالَ إِنَّ اَللَّهَ حَمَّلَ دِينَهُ وَ عِلْمَهُ اَلْمَاءَ قَبْلَ أَنْ يَكُونَ أَرْضٌ أَوْ سَمَاءٌ أَوْ جِنٌّ أَوْ إِنْسٌ أَوْ شَمْسٌ أَوْ قَمَرٌ فَلَمَّا أَرَادَ اَللَّهُ أَنْ يَخْلُقَ اَلْخَلْقَ‏ نَثَرَهُمْ‏ بَيْنَ يَدَيْهِ‏ فَقَالَ لَهُمْ مَنْ رَبُّكُمْ‏ فَأَوَّلُ مَنْ نَطَقَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ وَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ وَ اَلْأَئِمَّةُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمْ فَقَالُوا أَنْتَ رَبُّنَا فَحَمَّلَهُمُ اَلْعِلْمَ وَ اَلدِّينَ‏ ثُمَّ قَالَ لِلْمَلاَئِكَةِ هَؤُلاَءِ حَمَلَةُ دِينِي وَ عِلْمِي وَ أُمَنَائِي فِي خَلْقِي‏ وَ هُمُ اَلْمَسْئُولُونَ‏ ثُمَّ قَالَ‏ لِبَنِي‏ آدَمَ‏ أَقِرُّوا لِلَّهِ بِالرُّبُوبِيَّةِ وَ لِهَؤُلاَءِ اَلنَّفَرِ بِالْوَلاَيَةِ وَ اَلطَّاعَةِ فَقَالُوا نَعَمْ رَبَّنَا أَقْرَرْنَا فَقَالَ اَللَّهُ لِلْمَلاَئِكَةِ اِشْهَدُوا فَقَالَتِ اَلْمَلاَئِكَةُ شَهِدْنَا عَلَى أَنْ لاَ يَقُولُوا غَداً إِنََّا كُنََّا عَنْ هََذََا غََافِلِينَ‏ `أَوْ تَقُولُوا إِنَّمََا أَشْرَكَ آبََاؤُنََا مِنْ قَبْلُ وَ كُنََّا ذُرِّيَّةً مِنْ بَعْدِهِمْ‏ أَ فَتُهْلِكُنََا بِمََا فَعَلَ اَلْمُبْطِلُونَ‏ يَا دَاوُدُ وَلاَيَتُنَا مُؤَكَّدَةٌ عَلَيْهِمْ فِي اَلْمِيثَاقِ‏


الکافی جلد ۱ ش ۳۳۸ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۳۴۰
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب التوحيد
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ التَّوْحِيدِ‏ بَابُ الْعَرْشِ وَ الْكُرْسِي‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۳۸۱

داود رقى گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از قول خداى عز و جل (۳۸ سوره ۱۱): «و بوده است عرش او بر آب» فرمود: در معنى آن چه مى‏گويند؟ گفتم: ميگويند: عرش بر آب است و پروردگار بالاى آن است، فرمود: دروغ گويند، هر كه اين عقيده را دارد خدا را محمول شمرده و به صفت مخصوص مخلوقها وصفش كرده و بايستش آيد كه آنچه خدا را حمل كند از او نيرومندتر باشد، گفتم: پس شما برايم بيان كنيد، قربانت. فرمود: خدا دين و دانش خود را پيش از آنكه زمين و آسمان يا جن و انسى يا خورشيدى و ماهى باشد بر آب نهاد، چون خواست مردم را بيافريند آنان را برابر خود پراكند و به آنها فرمود: كى است پروردگار شما؟، اول كسى كه به زبان آمد رسول خدا و امير المؤمنين و امامها صلوات الله و سلامه عليهم بودند كه گفتند: توئى پروردگار ما و دين و دانش را به آنها سپرد، سپس به فرشته‏ها فرمود: اينان حاملان دين و دانش منند و امينان من بر خلقم و هم آنها مسئول‏اند، سپس به فرزندان آدم فرمود: براى خدا اعتراف به پروردگارى كنيد و براى اين چند نفر اعتراف به ولايت و طاعت، گفتند: بچشم، پروردگار ما. به فرشته‏ها فرمود: گواه باشيد، فرشته‏ها گفتند: گواهيم كه فردا نگويند: به راستى ما از آن غفلت داشتيم و بى‏خبر بوديم يا آنكه بگويند همانا پدران ما پيش از اين مشرك شدند و ما پس از آنها نژادى بوديم كه تخلف نتوانستيم، آيا ما را براى آنچه بيهوده خواهان كردند هلاك مى‏كنى؟ اى داود، ولايت ما در ميثاق بر آنها مؤكد است.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۱۸۰

داود رقى گويد: از امام صادق (ع) راجع بقول خداى عز و جل «و عرش خدا بر آب بود» پرسيدم فرمود: در اين باره چه ميگويند؟ عرضكردم: ميگويند عرش روى آب بود و پروردگار بالاى آن، فرمود: دروغ گويند، هر كه اين گمان كند خدا را محمول قرار داده و او را بصفت مخلوق وصف كرده است و او را لازم آيد كه چيزى كه خدا را حمل ميكند تواناتر از او باشد. عرضكردم قربانت گردم شما برايم بيان كنيد. فرمود: پيش از آنكه زمينى يا آسمانى يا جن و انسى يا خورشيد و ماهى باشد، خدا دينش را و علمش را بآب عطا فرمود، (مقصود از آب ماده‏ايست كه قابليت خلق پيغمبران را دارد- مرآت) چون خدا خواست مخلوق را بيافريند ايشان را در برابر خويش پراكنده ساخت و بآنها گفت: پروردگار شما كيست؟ نخستين كسى كه سخن گفت رسول خدا (ص) و امير المؤمنين (ع) و ائمه صلوات اللَّه عليهم بودند كه گفتند: توئى پروردگار ما، خدا بايشان علم و دين عطا كرد سپس بفرشتگان فرمود: اينان حاملان دين و علم من و امينان من در ميان خلقم و مسئولانند، آنگاه بفرزندان آدم گفت: بربوبيت خدا و ولايت و اطاعت اين اشخاص اعتراف كنيد، گفتند، آرى اى پروردگار ما اعتراف نموديم، پس خدا بفرشتگان فرمود: گواه باشيد، فرشتگان گفتند: گواهى دهيم و اين پيمان براى آن بود كه فردا نگويند ما از آن بى‏خبر بوديم يا آنكه بگويند: پدران ما از پيش مشرك شدند و ما هم فرزندان پس از آنها بوديم، ما را بآنچه اهل باطل كردند هلاك ميكنى؟ اى داود ولايت ما در زمان پيمان‏گيرى برايشان مؤكد گشته است.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۴۱۹

محمد بن حسن، از سهل بن زياد، از ابن محبوب، از عبدالرحمان بن كثير، از داود بن كثير رقّى روايت كرده است كه گفت: از حضرت امام جعفر صادق عليه السلام سؤال كردم از تفسير قول خداى عزّوجلّ: «وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» «۱»، يعنى: «و بود عرش خداى- سبحانه و تعالى- بر روى آب». حضرت فرمود كه: «سنيان در تفسير اين آيه، چه مى‏گويند؟» عرض كردم كه: مى‏گويند: عرش بر روى آب بود و پروردگار عالميان در بالاى آن. فرمود: «دروغ مى‏گويند. هر كه اين را گمان كند، كه خدا را محمول گردانيده و او را به صفت مخلوقات وصف كرده، و بر او لازم مى‏آيد كه آن چيز كه او را برداشته، از او قوى‏تر باشد». عرض كردم: فداى تو گردم، تفسير آيه را از براى من بيان فرما. حضرت فرمود: «به درستى كه خدا دين و علم خويش را بر آب بار كرد و آن را حامل اين دو گردانيد، پيش از آن‏كه زمين، يا آسمان، يا جنّ، يا انسان، يا آفتاب، يا ماه وجود داشته باشد. بعد از آن، چون اراده نمود كه خلائق را بيافريند، ايشان را پراكنده و پريشان نمود در ميان دو دست خويش (كه از آن به‏ __________________________________________________

(۱). هود، ۷.                                                                                                                                                             پيش رو تعبير مى‏شود. و مراد اين است كه آنها را در نزد علم خويش پهن نمود). پس به ايشان فرمود كه: پروردگار شما كيست؟ اول كسى كه سخن نمود، رسول خدا صلى الله عليه و آله و امير المؤمنين عليه السلام و ائمه هدى- صلوات اللَّه عليهم- بودند و عرض نمودند كه: تويى پروردگار ما. پس خدا ايشان را حامل دين و علم خويش نمود، بعد از آن، به فرشتگان فرمود كه: اين گروه حاملان دين و علم من و امينان من هستند در باب خلق من، و ايشانند كه در روز قيامت از ايشان سؤال خواهد شد در باب اداى امانت و حفظ آن و طاعت خلائق و معصيت ايشان و آنچه مى‏دانند، به خدا عرض خواهند كرد.

بعد از آن به فرزندان آدم فرمود كه: اقرار كنيد براى خدا به پروردگارى و ربوبيت و براى اين چند نفر به فرمان‏بردارى و ولايت. فرزندان آدم عرض كردند كه: آرى اى پروردگار ما، ما اقرار كرديم. پس خدا به فرشتگان خويش فرمود كه: گواه باشيد. فرشتگان عرض كردند كه: ما گواه شديم بر اقرار ايشان، تا در فرداى قيامت نگويند: به درستى كه ما از اين اقرار بى‏خبران بوديم، يا نگويند كه: جز اين نيست كه پدران ما شرك آوردند، پيش از زمان ما و ما فرزندانى چند بوديم بعد از ايشان. آيا پس تو ما را هلاك مى‏گردانى و معذب مى‏سازى به آنچه آن كج‏روان گمراه كردند؟ «۱» اى داود، ولايت و صاحب اختيارى ما بر ايشان در وقت پيمان گرفتن خدا استوار شده». __________________________________________________

(۱). اعراف، ۱۷۲ و ۱۷۳.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)