البقرة ٢١٣

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

مردم (در آغاز) یک دسته بودند؛ (و تضادی در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایی در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانی، که به سوی حق دعوت می‌کرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داوری کند. (افراد باایمان، در آن اختلاف نکردند؛) تنها (گروهی از) کسانی که کتاب را دریافت داشته بودند، و نشانه‌های روشن به آنها رسیده بود، به خاطر انحراف از حق و ستمگری، در آن اختلاف کردند. خداوند، آنهایی را که ایمان آورده بودند، به حقیقت آنچه مورد اختلاف بود، به فرمان خودش، رهبری نمود. (امّا افراد بی‌ایمان، همچنان در گمراهی و اختلاف، باقی ماندند.) و خدا، هر کس را بخواهد، به راه راست هدایت می‌کند.

مردم [ابتدا] يك امّت بودند، [كه به مرور دچار اختلاف شدند] پس خدا پيامبران را [به عنوان‌] مژده‌رسانان و بيم دهندگان فرستاد و همراه آنان كتابى به حق نازل كرد تا ميان مردم در آنچه بر سرش اختلاف داشتند داورى كند، و در دين اختلاف نكردند مگر كسانى كه به آ
مردم، امتى يگانه بودند؛ پس خداوند پيامبران را نويدآور و بيم‌دهنده برانگيخت، و با آنان، كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد، تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند داورى كند. و جز كسانى كه [كتاب‌] به آنان داده شد -پس از آنكه دلايل روشن براى آنان آمد- به خاطر ستم [و حسدى‌] كه ميانشان بود، [هيچ كس‌] در آن اختلاف نكرد. پس خداوند آنان را كه ايمان آورده بودند، به توفيق خويش، به حقيقت آنچه كه در آن اختلاف داشتند، هدايت كرد. و خدا هر كه را بخواهد به راه راست هدايت مى‌كند.
مردم یک گروه بودند، خدا رسولان را فرستاد که (نیکوکاران را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند، و با آنها کتاب به راستی فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکمفرما باشد؛ و در کتاب حق، اختلاف و شبهه نیفکندند مگر همان گروه که بر آنان کتاب آسمانی آمد، برای تعدی به حقوق یکدیگر، پس خداوند به لطف خود اهل ایمان را از آن ظلمت شبهات و اختلافات به نور حق هدایت فرمود، و خدا هر که را خواهد راه راست بنماید.
مردم [در ابتدای تشکیل اجتماع] گروهی واحد و یک دست بودند [و اختلاف و تضادی در امور زندگی نداشتند]، پس [از پدید آمدن اختلاف و تضاد] خدا پیامبرانی را مژده دهنده و بیم رسان برانگیخت، و با آنان به درستی و راستی کتاب را نازل کرد، تا میان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتند، داوری کند. [آن گاه در خود کتاب اختلاف پدید شد] و اختلاف را در آن پدید نیاوردند مگر کسانی که به آنان کتاب داده شد، [این اختلاف] بعد از دلایل و برهان های روشن و آشکاری بود که برای آنان آمد، [و سبب آن] برتری جویی و حسد در میان خودشان بود. پس خدا اهل ایمان را به توفیق خود، به حقّی که در آن اختلاف کردند، راهنمایی کرد. و خدا هر که را بخواهد به راهی راست هدایت می کند.
مردم يك امّت بودند، پس خدا پيامبران بشارت‌دهنده و ترساننده را بفرستاد، و بر آنها كتاب بر حق نازل كرد تا آن كتاب در آنچه مردم اختلاف دارند ميانشان حكم كند، ولى جز كسانى كه كتاب بر آنها نازل شده و حجّتها آشكار گشته بود از روى حسدى كه نسبت به هم مى ورزيدند در آن اختلاف نكردند. و خدا مؤمنان را به اراده خود در آن حقيقتى كه اختلاف مى‌كردند راه نمود، كه خدا هر كس را كه بخواهد به راه راست هدايت مى‌كند.
[در آغاز] مردم امت یگانه‌ای بودند، آنگاه خداوند پیامبران مژده‌آور و هشداردهنده برانگیخت و بر آنان بحق کتابهای آسمانی نازل کرد تا در هر آنچه اختلاف می‌ورزند در میان مردم داوری کند، و در آن اختلاف نکردند مگر کسانی که به آنان [دین و کتاب‌] داده شده بود که پس از آنکه روشنگریها نصیبشان شد از رشک و رقابتی که با هم داشتند [به اختلاف دامن زدند]، آنگاه خداوند به فرمان خویش مؤمنان را در اختلافاتی که داشتند به حق رهنمون شد، و خداوند هرکس را که بخواهد به راه راست هدایت می‌کند
مردم همه يك گروه- يكسان و بر يك راه و روش و آيين- بودند، [سپس اختلاف كردند] پس خدا پيامبران را برانگيخت نويددهنده و بيم‌كننده، و با ايشان كتاب فرو فرستاد براستى و درستى، تا ميان مردم در آنچه اختلاف كردند حكم كند، و در آن اختلاف نكردند مگر همان كسان كه آن
مردمان (برابر فطرت در آغاز از نظر اندیشه و صورت اجتماعی یک‌گونه و) یک دسته بودند. (کم‌کم دوره‌ی صِرف فطری به پایان رسید و جوامع و طبقات پدید آمدند و بنا به استعدادهای عقلی و شرائط اجتماعی، اختلافات و تضادهائی به وجود آمد و مرحله‌ی بلوغ و بیداری بشریّت فرا رسید) پس خداوند پیغمبران را برانگیخت تا (مردمان را به بهشت و دوزخ) بشارت دهند و بترسانند. و کتاب (آسمانی) که مشتمل بر حق بود و به سوی حقیقت (و عدالت) دعوت می‌کرد، بر آنان نازل کرد تا در میان مردمان راجع بدانچه اختلاف می‌ورزیدند داوری کند (و بدین وسیله مرحله‌ی نبوّت فرا رسید. آن گاه) در (مطالب و حقّانیّت) کتاب (آسمانی) تنها کسانی اختلاف ورزیدند که در دسترسشان قرار داده شده بود، و به دنبال دریافت دلائل روشن، از روی ستمگری و کینه‌توزی (و خودخواهی و هواپرستی، در پذیرش و فهم و ابلاغ و اجرای کتاب) اختلاف نمودند (و مرحله‌ی اختلاف در دین و ظهور دینداران و دین‌سازان حرفه‌ای فرا رسید و زمینه‌ی بروز و سلطه‌ی طاغوت فراهم شد). پس خداوند کسانی را که ایمان آورده بودند، با اجازه‌ی خویش (که مایه‌ی رشد فکری و ایمان پاک و زمینه‌ی رستن از انگیزه‌های نفسانی و تمسّک کامل به کتاب آسمانی است) به آنچه که حق بود و در آن اختلاف ورزیده بودند، رهنمون شد، و خداوند هر کسی را که بخواهد به راه راست (که همان راه حق است) رهنمود می‌نماید (تا حق را از میان انحرافها و اختلافها دریابند، و مرحله‌ی برگشت به دین راستین و حاکمیّت کتاب و شریعت فرا رسد).
مردمان (در گمراهی) امّتی یگانه بودند؛ پس خدا پیامبران برجسته را نویدآورنده و هشداردهنده برانگیخت، و با آنان کتاب (خود) را با تمامی حقانیت فرو فرستاد، تا میان مردمان در آنچه با هم اختلاف داشته‌اند حکم و پیوند دهد. و جز کسانی که (کتاب) به آنان داده شد – پس از آنکه دلایل روشن برایشان آمد – به خاطر ستم (و حسدی) که میانشان بود- هیچ کس در آن اختلاف نکرد. پس خدا آنان را که ایمان آوردند، به اذن خود به حقیقتِ آنچه (دیگران) در آن اختلاف داشتند، هدایت کرد. و خدا هر که را بخواهد سوی راهی راست (و راهوار) هدایت می‌کند.
بودند مردم یک امت پس برانگیخت خدا پیمبران را بشارت‌دهندگان و ترسانندگان و فرستاد با ایشان کتاب را به حقّ تا حکم کند میان مردم در آنچه اختلاف کردند در آن و اختلاف نکردند در آن مگر آنان که داده شدندش پس از رسیدن نشانیها بدیشان به ستمی میان خویش پس هدایت کرد خدا مؤمنان را بدانچه اختلاف کردند در آن از حقّ به اذن خود و خدا هدایت کند هر که را خواهد به راه راست‌


البقرة ٢١٢ آیه ٢١٣ البقرة ٢١٤
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«اُمَّةً»: ملّت. دسته. «بَعَثَ»: برانگیخت. فرستاد. «وَ مَا اخْتَلَفَ فِیهِ»: و حال آن که درباره آن کتاب، یا درباره آن حق اختلاف پیدا نکردند، مگر ... «بَغْیاً»: از روی ستم. از حسادت. مفعولٌ‌له است. «بِإِذْنِهِ»: به فرمان او. به توفیق و مرحمت او. معنی دیگر آیه: مردمان جملگی بر سرشت واحدی بودند، و این سرشت، استعداد هدایت و ضلالت را داشت. بر برخی از آنان، اسباب هدایت چیره گشت، و بر برخی دیگر ضلالت غالب آمد. به همین علّت انسانها اختلاف پیدا کردند و خداوند آنان را دریافت و پیغمبرانی را به عنوان هادی و مژده‌رسان و بیم‌دهنده ایشان به سویشان روانه کرد، و به همراهشان کتابهای مشتمل بر حق فرستاد، تا این کتابها میان مردمان حَکَم و داور گردند و کشمکش با رجوع بدانها از میان برخیزد. ولیکن تنها آنان که از هدایت پیغمبران سود بردند ایمان آوردند، آن کسانی که خداوند به هنگام اختلاف، به سوی حق رهنمودشان کرد. و این خدا است که طرفداران حق را - اگر مخلص باشند - موفّق می‌گرداند (نگا: تفسیرالمنتخب).


تفسیر

نکات آیه

۱ - وحدت و یگانگى انسانها در جامعه ابتدایى (کان الناس امة واحدة)

۲ - زندگى انسانها به صورت اجتماعى، از آغاز آفرینش (کان الناس امة واحدة) «امّة» به معناى جماعتى است که داراى هدفى مشترک باشد و لازمه آن اجتماعى زندگى کردن است.

۳ - همگونى اعتقادات و گرایشهاى انسانهاى نخستین* (کان الناس امّة واحدة) لازمه امّت واحده بودن این است که از لحاظ فکرى، افرادى همگون و داراى گرایشهاى یکسان باشند.

۴ - عدم تضاد منافع جوامع ابتدایى* (کان الناس امة واحدة) با توجّه به اینکه اختلافات انسانها غالباً از برخورد منافع آنان با یکدیگر برمى خیزد، از وحدت جوامع نخستین استفاده مى گردد که آنان تضادى از نظر منافع نداشته اند.

۵ - عدم بلوغ فکرى و پایین بودن سطح اندیشه و آگاهى انسانهاى نخستین* (کان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبیّن) از اینکه خداوند از همان آغاز تشکیل جوامع انسانى پیامبرى به سوى آنان نفرستاد، استفاده مى گردد که احتمالا جوامع ابتدایى بلوغ فکرى و قابلیّت ارسال پیامبر را نداشتند.

۶ - عدم بعثت پیامبر به سوى جوامع نخستین تا زمان پیدایش اختلاف بین آنها (کان الناس امّة واحدة فبعث اللّه النبیّن ... لیحکم ... فیما اختلفوا) جمله «لیحکم بین الناس فیما اختلفوا»، بیانگر این معناست که قبل از بروز اختلاف در بین جوامع نخستین، پیامبرى مبعوث نشده بود.

۷ - بعثت پیامبران از سوى خداوند، به دنبال بروز اختلاف در جامعه نخستین (کان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبیّن ... لیحکم ... فیما اختلفوا فیه) جمله «لیحکم ... » بیان مى کند که انبیا به هنگام بروز اختلاف در جوامع ابتدایى مبعوث شدند; نه قبل از آن. بنابراین جمله «فاختلفوا» پس از «کان الناس ... » مقدّر است.

۸ - بعثت پیامبران، نقطه عطفى در تاریخ زندگى انسانهاى نخستین (کان الناس امة واحدة فبعث اللّه النبیّن مبشّرین)

۹ - بشارت و انذار، از مسؤولیّتهاى مهمّ پیامبران (فبعث اللّه النبیّن مبشّرین و منذرین)

۱۰ - نقش برجسته پیامبران در تحوّلات تاریخ (فبعث اللّه النبیّن ... و ما اختلف فیه الا ... من بعد ما جاءتهم البیّنات) جمله «و ما اختلف فیه»، دلالت بر تحوّل جوامع دارد که سَبب آن جهت گیرى برخى از انسانها در برابر انبیاست.

۱۱ - جامعه بشرى، نیازمند بعثت پیامبران براى حل اختلافات (هدایت جامعه) (فبعث اللّه النبیّن ... لیحکم بین الناس فیما اخلتفوا فیه)

۱۲ - بشارت و انذار، از روشهاى کاربردى پیامبران براى تبلیغ و هدایت انسانها (فبعث اللّه النبیّن مبشّرین و منذرین)

۱۳ - حکومت، داورى و حل اختلافات مردم، از اهداف بعثت پیامبران و نزول کتابهاى آسمانى (و اَنزل مَعهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس)

۱۴ - داورى پیامبران در محدوده قوانین الهى (و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس) بنابراینکه ضمیر «لیحکم» به «الکتاب» برگردد.

۱۵ - حقانیّت محتواى کتابهاى آسمانى (و انزل معهم الکتاب بالحقّ) بنابراینکه «بالحق»، متعلّق به عامل مقدر و حال از «الکتاب» باشد ; یعنى کتابى که مصاحب حق است.

۱۶ - کتابهاى آسمانى، معیار شناخت حق از باطل و قضاوت صحیح (و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس)

۱۷ - سلامت کتابهاى آسمانى در سیر نزول، از نفوذ تحریف و باطل (و انزل معهم الکتاب بالحق) بنابراینکه «بالحق»، متعلّق به «انزل» باشد.

۱۸ - اتّحاد و تشکّل جوامع بشرى، از اهداف پیامبران و ادیان الهى (فبعث اللّه ... و انزل ... لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه)

۱۹ - کلیه انبیا، مُروّج حق و داراى برنامه و هدفى واحد (فبعث اللّه النبیّن مبشرین و منذرین و انزل معهم الکتاب بالحق)

۲۰ - خداوند، نخستین قانونگذار براى مردم (فبعث اللّه ... و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس) فاء در «فبعث اللّه» مى رساند که آنگاه که میان جوامع بشرى اختلاف شد و در نتیجه نیاز به قانون پیدا کردند، خداوند کتاب (دربردارنده قانون) و پیامبر (اجراکننده قانون) را فرستاد.

۲۱ - میسّر بودن داورى به حق میان مردم، با قوانین الهى (و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس)

۲۲ - پیامبران، مبلّغان و مجریان قوانین الهى (فبعث اللّه النبیّن مبشرین ... لیحکم بین الناس) با توجّه به اینکه فاعل «لیحکم»، خداوند باشد که در حقیقت حکومت از آنِ او، و پیامبران تنها مجرى قوانین هستند.

۲۳ - ضرورت قانون و حکومت، براى جامعه انسانى و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس

۲۴ - بروز اختلاف در زندگى اجتماعى انسانها، امرى طبیعى (لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه)

۲۵ - ارتباط نزدیک میان محتواى تعالیم انبیا و مشکلات مردم (و انزل معهم الکتاب لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه)

۲۶ - اختلافات دینى در بین جوامع از طرف علماى دین، پس از ارسال پیامبران (و ما اختلف فیه الا الّذین اوتوه من بعد ما جاءتهم) مراد از «الذین اوتوه» (یعنى کسانى که به آنها کتاب داده شد)، عالمان دین هستند.

۲۷ - پیدایش اختلافات جدید (اختلافات دینى) در جوامع، پس از بعثت انبیا و حل اختلافات اوّلیه (لیحکم ... و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه)

۲۸ - سرکشى و ظلم (بَغى) عالمان دین، مانع تحقق اهداف انبیا (اتحاد مردم بر اساس دین حقّ) (و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البیّنات بغیاً بینهم)

۲۹ - نکوهش شدید خداوند از کسانى که پس از روشن شدن حق، از سر تجاوزگرى و حسادت، در آن اختلاف مى کنند. (و ما اختلف فیه الاّ الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البیّنات بغیاً بینهم) «بغى» در لغت به معناى تجاوز و نیز حسد آمده است.

۳۰ - دلایل روشن الهى، تمام کننده عذر و اتمام حجّت بر عالمان به آن (و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینات)

۳۱ - عالمان آگاه به کتابهاى آسمانى، تنها اختلاف کنندگان در آن (و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البیّنات)

۳۲ - حَسَد و خودخواهى (بَغىِ) عالمان ناشایسته، ریشه اختلافات دینى (و ما اختلف ... بغیاً بینهم)

۳۳ - کتابهاى آسمانى، دلایل روشن الهى است. (و انزل معهم الکتاب ... من بعد ما جاءتهم البیّنات) ظاهراً مراد از «بیّنات» (دلایل روشن) همان کتابهاى آسمانى است.

۳۴ - مسؤولیّت خطیر علما و نقش مؤثّر آنان در هدایت و گمراهى جامعه (و ما اختلف فیه الاّ الذین اوتوه ... بغیاً بینهم)

۳۵ - هدایتِ مؤمنان توسّط خداوند، در عرصه اختلافات دینى (فهدى اللّه الذین امنوا)

۳۶ - هدایت مؤمنان به درک صحیح دین و شناخت حق، از سوى خداوند (فهدى اللّه الذین امنوا لما اختلفوا فیه من الحق) «من الحق»، بیان «ما» در «لما اختلفوا» است ; یعنى خداوند، مؤمنان را به «حق» - که مورد اختلاف واقع شده بود - هدایت کرد.

۳۷ - خداوند، سرچشمه هدایت (فهدى اللّه الذین امنوا ... و اللّه یهدى من یشاء)

۳۸ - حَسَد و سرکشى (بَغى) مانع پذیرش بیّنات و هدایت الهى (و ما اختلف فیه الاّ الذین اوتوه بغیاً) «بغیاً» (حَسَد و سرکشى)، مفعول لأجله براى «ما اختلف» است ; یعنى حسد و سرکشى، مانع پذیرش هدایت و حق است.

۳۹ - انسان، همواره نیازمند به هدایت الهى است. (و اللّه یهدى من یشاء) هدایت مؤمنان از سوى خداوند - با وجود اینکه آنان هدایت یافته اند - حاکى از نیاز دائمى انسان به هدایت الهى است.

۴۰ - کتابهاى الهى، ارائه دهنده راه حل صحیح اختلافات جوامع انسانى (و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه)

۴۱ - ایمان زمینه برخوردارى از هدایت خاص الهى (فهدى اللّه الذین امنوا) چون ایمان، خود، هدایت است ; بنابراین هدایت نسبت به مؤمنان، هدایتى خاص خواهد بود.

۴۲ - هدف از بعثت انبیا و ارسال کتابهاى آسمانى، راهنمایى انسانها به صراط مستقیم است. (فبعث اللّه ... و اللّه یهدى من یشاء الى صراط مستقیم)

۴۳ - خداوند هر که را بخواهد، به صراط مستقیم هدایت مى کند. (و اللّه یهدى من یشاء الى صراط مستقیم)

۴۴ - هدایت خاص الهى نسبت به مؤمنان، به هنگام بروز اختلافات دینى (و ما اختلف فیه الا الذین ... و اللّه یهدى من یشاء الى صراط مستقیم)

روایات و احادیث

۴۵ - مردم، قبل از حضرت نوح، امت واحده اى بودند که بر فطرت (بدون هدایت انبیا) مى زیستند. (کان الناس امة واحدة) امام باقر (ع): کانوا قبل نوح امة واحدة على فطرة اللّه لا مهتدین و لا ضلّالا «فبعث اللّه النبیّن»[۱].

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: ۳۳
  • اتحاد: عوامل اتحاد ۱۱، ۱۳، ۱۸، ۲۸، ۴۰، ۴۴
  • اتمام حجت: ۳۰
  • احکام: تشریع احکام ۲۰
  • اختلاف: آثار اختلاف ۷ ; اختلاف دینى ۲۶، ۲۷، ۳۱، ۳۵، ۴۴ ; اصلاح اختلاف ۱۱، ۱۳، ۴۰ ; عوامل اختلاف ۲۴، ۲۶، ۲۹، ۳۱، ۳۲
  • ادیان: اهداف ادیان ۱۸ ; تاریخ ادیان ۳، ۶، ۷، ۴۵ ; هماهنگى ادیان ۱۹
  • امت واحده: ۴۵
  • انبیا: انبیا و اصلاح جامعه ۱۱، ۱۳، ۱۸، ۲۵، ۲۸ ; انذار انبیا ۹، ۱۲ ; اهداف انبیا ۷، ۱۳، ۱۸، ۱۹، ۲۲، ۲۸، ۴۲ ; بشارت انبیا ۹، ۱۲ ; بعثت انبیا ۷، ۸، ۱۱، ۲۷ ; تبلیغ انبیا ۱۲، ۲۲ ; تعالیم انبیا ۱۹، ۲۵ ; حکومت انبیا ۱۳ ; رسالت انبیا ۸، ۱۱، ۱۳، ۲۲ ; قضاوت انبیا ۱۳، ۱۴ ; قلمرو مسؤولیت انبیا ۱۴ ; مسؤولیت انبیا ۹ ; نقش انبیا ۱۰ ; هماهنگى انبیا ۱۹
  • انسان: فطرت انسان ۴۵ ; نیازهاى انسان ۱۱، ۲۳، ۳۹
  • ایمان: آثار ایمان ۴۱
  • باطل: ملاک تشخیص باطل ۱۶
  • بغى: آثار بغى ۳۸
  • تاریخ: آغاز تاریخ ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ ; ادوار تاریخ ۱، ۲، ۵، ۶، ۴۵ ; تحولات تاریخ ۱۰
  • تبلیغ: روش تبلیغ ۱۲
  • تربیت: تهدید در تربیت ۱۲ ; روش در تربیت ۱۲
  • جامعه: جامعه ابتدایى ۱، ۴، ۶، ۷ ; عوامل انحطاط جامعه ۲۸ ; عوامل رشد جامعه ۱۱، ۱۳
  • حسد: آثار حسد ۲۹، ۳۲، ۳۸
  • حق: ملاک تشخیص حق ۱۶
  • حق‌پذیرى: موانع حق‌پذیرى ۳۸
  • حکومت: اهمیّت حکومت ۱۳، ۲۳
  • خدا: حدود خدا ۱۴، ۲۱ ; مشیّت خدا ۴۳ ; هدایت خدا ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۹، ۴۱، ۴۳، ۴۴
  • روابط اجتماعى: ۲
  • زمان تاریخى: ۸، ۱۰ صراط مستقیم: ۴۲، ۴۳
  • ظلم: آثار ظلم ۲۸
  • عجب: آثار عجب ۳۲
  • علما: بغى علما ۲۸، ۲۹، ۳۲ ; حسد علما ۲۹، ۳۲ ; سرزنش علما ۲۹ ; ظلم علما ۲۸ ; عجب علما ۳۲ ; علما ى دین ۳۰ ; علما و اختلاف ۲۶، ۲۸، ۲۹، ۳۱ ; مسؤولیت علما ۳۴
  • قانون: اهمیّت قانون ۲۳
  • قانونگذارى: ۲۰
  • قضاوت: ملاک قضاوت ۱۶، ۲۱
  • کتب آسمانى: اهداف کتب آسمانى ۱۳، ۱۶، ۳۳، ۴۰، ۴۲ ; تحریف کتب آسمانى ۱۷ ; حقانیت کتب آسمانى ۱۵ ; نزول کتب آسمانى ۱۷
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۳۴
  • مؤمنان: هدایت مؤمنان ۳۵، ۳۶، ۴۴
  • نظام اجتماعى: ۱۸، ۲۳
  • نظام قضایى: ۱۴
  • هدایت: زمینه هدایت ۴۱ ; عوامل هدایت ۱۱، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۴۲ ; منشأ هدایت ۳۷ ; موانع هدایت ۳۸ ; هدایت خاص ۳۵، ۴۱، ۴۴

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۲، ص ۵۴۳ ; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۲۰۹، ح ۷۸۳ و ۷۸۴.