نتایج جستجو

رده:طغیانگران در جهنم رده:طغیانگرى فرعون رده:ظهور حقایق در قیامت رده:ظهور عجز انسان رده:عجز انسان رده:عجز انسان ها رده:عجز موجودات رده:عجز مکذبان دین رده:عذاب

كه از غايت توجه موصوف غايب را حاضر دانسته، از غيبت عدول به خطاب و به لسان عجز و مسكنت اعتراف نمايد به اينكه تو را عبادت كنيم و تو را يارى جوئيم. و در اين

على (ع): راه امام على (ع) ۱۶ انبیا: راه انبیا ۱۳ انسان: امداد به انسان ۶; عجز انسان ۶; نیازهاى انسان ۴; هدایت انسان ها ۹ ایمان: ایمان به خدا ۸; ایمان به

ذو شىء نصارى ذکر وحى سلم اوب هارون يى انا زکريا قبل عزز امم سليمان ف شرک عجز وصى کفر تبع کتب هو ذا نعم بعد صفو داود

ذکر: آثار ذکر عجز انسان ۵; آثار ذکر عجز جن ۵; آثار ذکرقدرت خدا ۵; اهمیت ذکر عجز انسان ۴; اهمیت ذکرعجز جن ۴; اهمیت ذکر قدرت خدا ۴; ذکر عجز موجودات ۵ غفلت:

تذکر عجز اخروى مشرکان ۳; عجز اخروى مکذبان معاد ۳ قیامت: مواقف قیامت ۳ مشرکان: استهزاى اخروى مشرکان ۲; امداد به مشرکان ۱; سرزنش اخروى مشرکان ۲; عجز مشرکان

مشرکان: بى منطقى ادعاى مشرکان ۳; بى منطقى ادعاى مشرکان صدراسلام ۴; عجز مشرکان ۳; عجز مشرکان صدراسلام ۴; عقیده مشرکان ۱; عقیده مشرکان صدراسلام ۵; فرجام مشرکان۵;

آثار عمل ۳; عجز از تکذیب عمل ناپسند ۶ قیامت: گواهان در قیامت ۳; ویژگیهاى قیامت ۵ کافران: بى یاورى اخروى کافران ۲; عجز اخروى کافران ۱، ۲; عجز کافران ۶; کافران

۱، ۲، ۴; بتها و تکلم ۳; بتها و خوردن ۳; عجز بتها ۱، ۳ تکلم: عجز از تکلم ۳ خرافات: استهزاى خرافات ۴ خوردن: عجز از خوردن ۳ عقیده: استهزاى عقیده باطل ۴ قوم

با دروغگویان ۴; دروغگویان در جهنم ۴; نزدیکى کیفر دروغگویان ۵ دین: عجز مخالفان دین ۱; عجز مکذبان دین ۲; مخالفان دین در جهنم ۱; نزدیکى کیفر مکذبان دین ۵ عذاب:

انسان: عجز انسان ها ۳ چاره اندیشى: عجز از چاره اندیشى ۱ قیامت: تحقیر اخروى مکذبان قیامت ۲; حتمیت عذاب مکذبان قیامت ۱; ظهور حقایق در قیامت ۳; عجز مکذبان

آفرینش ۳ انسان: عجز انسان ۷ برهان: برهان نظم ۲ توحید: دلایل توحید ربوبى ۲ خدا: آثار ربوبیت خدا ۵; تنزیه خدا ۱، ۷; خدا و فرزند ۱، ۵; عجز از توصیف خدا ۶،

عجب انسان ها ۱; عجز انسان ۵; نشانه هاى عجز انسان ۶ تنبه: موجبات تنبه ۵ ثروت اندوزى: آثار ثروت اندوزى ۸ خدا: دلایل قدرت خدا ۴، ۹; رد عجز خدا ۴; سرزنشهاى

نعمتهاى خدا ۷ انسان: آثار عجز انسان ۳; عجز اخروى انسان ۱ جن: تشابه جن با انسان ۵; جنیان کافر ۵; جنیان مکذب ۵; سرزنش جنیان کافر ۴; عجز اخروى جن ۱ خدا: آثار ربوبیت

زمینه رذایل اخلاقى ۶ انسان: تکبّر انسان ۳; صفات انسان ۴; عبرت از عجز انسان ها ۷; عجز انسان ۳ بینش: آثار بینش غلط ۸ تکبّر: اجتناب از تکبّر ۱; احکام تکبّر

ب اذ الى قول علم قوم هما ردد على دلل اذا انن عسى ها عجب حرج ک مع نفق کون عجز انا هم خوف امم غدو کيف غرر قد جىء کفر کما اسو رقب انتم الذين رتع وجد کى ذکر

دردناک خواهند داشت! و كسانى كه در [ابطال‌] آيات ما كوشش مى‌كنند كه ما را به عجز آورند، برايشان عذابى دردناك از شكنجه است و كسانى كه در [ابطال‌] آيات ما كوشش

خدا: آثار اراده خدا ۱۱; اختصاصات خدا ۹; افشاگریهاى خدا ۶; تهدیدهاى خدا ۷; عجز از درک عزت خدا ۱۳; عزت خدا ۹ ذلت: تهدید به ذلت ۷ شکست: تهدید به شکست ۷ عبدالله بن ابى:

۱; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۳ بتها: استهزاى بتها ۲; بتها و خوردن ۲; عجز بتها ۲ خوردن: عجز از خوردن ۲ قوم ابراهیم: غذا در معبد قوم ابراهیم ۳

آیات شامل این کلمه عيى‌ (۲ بار) عجز. راغب گويد: اعياء عجزى است كه از راه رفتن به بدن عارض مى‏شود و عىّ عجز از مباشرت كار و كلام است [ق:15]. آيا به خلقت

شامل این کلمه عيى‌ (۲ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) عجز. راغب گويد: اعياء عجزى است كه از راه رفتن به بدن عارض مى‏شود و عىّ عجز از مباشرت كار و كلام است [ق:15]. آيا به

آیات شامل این کلمه عجز (۲۶ بار) (بر وزن فلس) ناتوانى. «عَجِزَ عَنهُ عَجزاً: ضعف عنه اى لم يقتدر عليه»، [مائده:31]. در مفردات آمده: عجز انسان قسمت مؤخّر اوست،

الهى ندارند. (و ما أنتم بمعجزین فى الأرض) کلمه «معجزین» (از ماده «عجز») به معناى به عجز در آوردن است; اما این کلمه در بسیارى از آیات قرآن به معناى فرار کردن

مشرکان: امداد به مشرکان ۱، ۳; بى یاورى مشرکان ۳ معبودان باطل: عجز اخروى معبودان باطل ۳; عجز معبودان باطل ۱

دینى است. (و لاتتّبع أهواء الذین ... هذا بصائر للناس) آفرینش: عجز از حقایق آفرینش ۳ انسان: عجز انسان ۳ بصیرت: عوامل بصیرت ۱; نشانه هاى بصیرت ۹ حق طلبان: ویژگیهاى

نداشت. اتکا: فرجام اتکا به غیرخدا ۴ باغدار متکبر: بى یاورى باغدار متکبر ۱; عجز باغدار متکبر ۶; عذاب باغدار متکبر ۱; قصه باغدار متکبر ۱، ۶; نابودى اموال باغدار

۴; محرومیت از امداد هاى اخروى ۲، ۵ انسان: انسان در قیامت ۱; عجز اخروى انسان ۱، ۳، ۵; عوامل عجز اخروى انسان ۴; محرومیت اخروى انسان ۵; محرومیت انسان ۲ خدا:

بى پناهى انسان ۴، ۵; پناهگاه انسان ها ۴; تساوى انسان ها ۳; عجز انسان ۵ جن: بى پناهى جن ۵; عجز جن ۵ خدا: حتمیت عذابهاى خدا ۵; عذابهاى خدا ۴ عصیان: آثار عصیان

انسان ۷; بى یاورى اخروى انسان ۳; عجز اخروى انسان ۳ جن: آسیب پذیرى جن ۷; بى یاورى اخروى جن ۳; تشابه جن با انسان ۷; عجز اخروى جن ۳ خدا: قدرت خدا در قیامت

۲ فرعون: عقیده فرعون ۴ فرعونیان: امیدوارى فرعونیان ۱; عجز فرعونیان ۲; نقش فرعونیان ۳ موسى(ع): عجز از مبارزه با موسى(ع) ۲; قدرت موسى(ع) ۲; مبارزه با موسى(ع)

لایرجعون) انسان: عجز انسان ها ۴ خدا: سنتهاى خدا ۲، ۳; قدرت خدا ۱; مشیت خدا ۲، ۳، ۴ شناخت: ابزار شناخت ۳ کافران: آثار مسخ کافران ۱; عجز کافران ۱; عذاب کافران

آیات شامل این کلمه «مُعاجِزِین» از مادّه «عجز» در اینجا به معناى کسى است که مى خواهد بر نیروى بى پایان الهى پیروز گردد.بعضى از مفسران چنین تصور کرده اند:

۲; فضایل حبیب نجار ۱ خدا: آثار قدرت خدا ۱۲ شرک: دلایل بطلان شرک ۱۱ شفاعت: عجز از شفاعت ۳ عبادت: دلایل عبادت خدا ۱۲ عقیده: عقیده به رحمانیت خدا ۹ مشرکان:

۴; غفور ۴ انسان: عجز انسان ۲; فضایل انسان ۷ خدا: آثار رحمت خدا ۵; منشأ نعمتهاى خدا ۵; وفور نعمتهاى خدا ۱، ۲، ۵ شکر: اهمیت شکر نعمت ۳; عجز از شکر نعمت ۲ عمل:

ایمان ۷ حق: شفاعت حق طلبان ۳ خدا: بى تأثیرى شفاعت اخروى غیر خدا ۱ شفاعت: عجز از شفاعت اخروى ۲; قانونمندى شفاعت ۴، ۵; محدوده شفاعت ۴; مشمولان شفاعت ۴; ملاک

«فلیرتقوا» مربوط به انتخاب پیامبران باشد. آسمان: تعدد آسمان ها ۴; حاکم آسمان ها ۱; عجز از صعود به آسمان ها ۷ آفرینش: جهل به حقایق آفرینش ۷; حاکم آفرینش ۱، ۲، ۶ انبیا:

اتکا به نیروى انسانى ۵ حق: دشمنى حق ناپذیران ۳; زمینه علم حق ناپذیران ۲; عجز حق ناپذیران ۲; فلسفه تهدید حق ناپذیران ۳ خدا: وعیدهاى خدا ۴ شکست: وعده شکست

در خود فرو برد، او مى‌تواند پرندگان را در آسمان نگاه دارد و .... اين آيه عجز و ناتوانى بشر را به رخ او مى‌كشد كه اين انسان با تكيه بر كدام لشگر و با چه

آیات شامل این کلمه «نَکَال» (بر وزن ضلال) در اصل، به معناى ضعف، ناتوانى و عجز است لذا، در مورد کسى که از اداى حواله اى خوددارى مى کند مى گویند: نکول کرد

هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ‌: بلكه ايشان امروز تسليم شوندگانند و به جهت عجز و ناتوانى از چاره منقاد شدگانند. هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ

قیامت ۲; ویژگیهاى قیامت ۲، ۴ کافران: عجز اخروى کافران ۳; کافران در قیامت ۳ مؤمنان: مؤمنان در قیامت ۵ مشرکان: عجز اخروى مشرکان ۳; مشرکان در قیامت ۳ منافقان:

ستیزان ۶; فرجام حق ستیزان ۷ خدا: اوامر خدا ۱; عجز از توصیف خدا ۵; وعده هاى خدا ۱۱ دنیا: فرجام دنیا ۱۱ دنیاطلبان: عجز دنیاطلبان ۵ دین: استهزاهاى مکذبان دین ۱۲

جاهلان و تعالیم خدا ۳; عجز جاهلان ۳ خدا: حتمیت عذابهاى خدا ۱; شرایط ولایت خدا ۹; ولایت خدا ۸ دین: بى یاورى پیروان دشمنان دین ۱; عجز دشمنان دین ۱ ظالمان:

آفرینش ۶; نقش مالک آفرینش ۲; نقش مدبر آفرینش ۲ اسماء و صفات: رحمان ۷ انسان: عجز انسان ها ۱۱; محدوده اختیار انسان ۱۲، ۱۴; منشأ تدبیر انسان ها ۲ بهشت: نعمتهاى

۳ الساعة :۶ قیامت: استهزاى قیامت ۱۰; حتمیت قیامت ۲، ۳; حقانیت قیامت ۲، ۵; عجز مکذبان قیامت ۸; عوامل تکذیب قیامت ۹; نامهاى قیامت ۶; وعده قیامت ۳ کافران:

کافران ۶; جهل کافران ۱; شک کافران ۴; عجز کافران ۱; عوامل شک کافران ۶; کافران و آخرت ۱، ۴ معاد: ضعف علمى مکذبان معاد ۳; عجز مکذبان معاد ۳

شک جنیان مؤمن ۱; عجز جنیان مؤمن ۲; فلسفه ممنوعیت استراق سمع جن ۲; ممنوعیت استراق سمع جن ۱ خدا: ربوبیت خدا ۷; شک در مقدرات خدا ۵; عجز از درک مقدرات خدا

۶; پرسش از خدا ۲، ۴ ; تعجب اخروى معرضان از خدا ۹; حشر معرضان از خدا ۱، ۳; عجز معرضان از خدا ۳; کورى اخروى معرضان ازخدا ۱; نشانه هاى ربوبیت خدا ۷ هوشیارى

۵; خواسته هاى زکریا(ع) ۱، ۲; دعاى زکریا(ع) ۴; شگفتى عجز زکریا(ع) از تکلم ۷; عبادات زکریا(ع) ۶; عجز زکریا(ع) از تکلم ۵، ۶; قصه زکریا(ع) ۱، ۵، ۶، ۷; گفتگوى

مالکیت بى قید و شرط همه چیز، به دست قدرت خدا است، و چنین خداوندى از هر گونه عجز و ناتوانى، منزّه و مبرّا است، و در این صورت، احیاء مردگان، و پوشیدن لباس حیات

محمد(ص) ۳ اسلام: مبارزه با اسلام ۷ تنبه: عوامل تنبه ۴ ذکر: زمینه ذکر ۴ قرآن: عجز از مبارزه با قرآن ۶; مبارزه با قرآن ۷; نقش قرآن ۴ کافران: آرزوهاى کافران ۳;

۴; نشانه هاى رحمانیت خدا ۵; نشانه هاى قدرت خدا ۵; نعمتهاى خدا ۵ خشکسالى: عجز از دفع خشکسالى ۳ عذاب: عذاب با خشکسالى ۴ کافران: روش احتجاج با کافران ۱; عذاب

فرعون: آثار ظلم فرعون ۴; آثار عجز فرعون ۳; اتمام حجّت بر فرعون۵; بى منطقى فرعون ۳; توطئه فرعون ۳; دشمنى فرعون ۱، ۲; عجز فرعون ۱; عقیده فرعون به معجزه ۱۲;

هرگز او را با گریز(مان) درمانده نتوانیم کرد.» و آنکه ما دانستیم که هرگز به عجز نیاریم خدا را در زمین و هرگز به عجزش نیاریم به گریختن‌ We realized that we

اخبار فرمايد عجز تمام ثقلين را از معارضه چنانچه همت گماشتند بالاخره حاضر گشتند و اعجاز قرآن و صدق نبى آخر الزمان مبرهن و مسلم آمد و اين عجز تا قيامت باقى

آفرینش ۸ انسان: حسابرسى اخروى انسان ۲; عجز اخروى انسان ۳; محدوده علم انسان ۸ برهان: نقش برهان ۹ جن: حسابرسى اخروى جن ۲; عجز اخروى جن ۳; محدوده علم جن ۸ خدا:

دشمنان: توطئه دشمنان ۸ فرجام: عوامل فرجام شوم ۷ کافران: حتمیت عجز کافران ۲; سرنوشت شوم کافران ۶; عجز کافران ۱، ۳; فرجام شوم کافران ۶; فرجام کافران ۵; کافران

آیات شامل این کلمه عجز (۲۶ بار) عاجز كردن. [جن:12]. ما دانستيم كه هرگز خدا را عاجز نتوانيم كرد. [يونس:53]. شما عاجز كننده خدا نيستيد و از اراده و فعل او

نشانه هاى خالقیت خدا ۲; نظارت خدا ۳; وسعت قدرت خدا ۴ موجودات: خالق موجودات ۱; عجز موجودات ۵; نیازمندى موجودات ۵ نیازها: نیاز به خدا ۵

۹ - اهمیت همراه ساختن قدرت با حکمت (اللّه العزیز الحکیم) الکتاب :۲ انسان: عجز انسان ۴ اسماء و صفات: حکیم ۷; عزیز ۷ خدا: حکمت خدا ۸; ویژگیهاى عزت خدا ۸ قدرت:

بینش کافران مکه ۷، ۸، ۹; روش برخورد کافران مکه ۱، ۲، ۵; ضق صدر کافران مکه۱۱;عجز کافران مکه ۳; مبارزه کافران مکه ۳ محمد(ص): استهزاى محمد(ص) ۱، ۲; تحقیر محمد(ص)

مشرکان ۱۷; عجز مشرکان ۱۳; عقیده باطل مشرکان ۱۶ موجودات: تسبیح موجودات ۱، ۷، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۸، ۲۱، ۲۲; حمد موجودات ۱۸; شعور موجودات ۶; عبادت موجودات ۳; عجز از فهم

به دست خداست. «نَحْنُ قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ» 9- مرگ انسان نشانه‌ى عجز خداوند از زنده نگه داشتن نيست، بلكه تقديرى حكيمانه است. «قَدَّرْنا بَيْنَكُمُ

مطالعه و استفاده از كسى و كتابى ننمود، و اين برهان قاطعى است بر صحت نبوت با عجز تمام عالم از اتيان آيه به مثل آن. 3- جامعيت شريعت آن حضرت، تعظيم الهى و ثناء

منافقان، از درک و تشخیص معارف الهى و حقایق دینى ناتوانند. (صم بکم عمى) ۴ - عجز و ناتوانى از شنیدن، دیدن و گفتن حقایق، ظلمتهایى است که منافقان در آن گرفتارند

که حقایق عمیق قیامت، تنها از طریق خود وحى براى بشر قابل شناخت است. انسان: عجز انسان ها ۱ قیامت: باطل در قیامت ۱; ترسناکى قیامت ۲; حق در قیامت ۱; حقیقت قیامت

نشانه هاى قدرت خدا۲ گیاهان: منشأ رشد گیاهان ۱، ۲; منشأ رویش گیاهان ۲، ۳ موجودات: عجز موجودات ۳

أمة أجلها و ما یستئخرون) اجل: اجل مسمّى ۱، ۲، ۳ امتها: اجل امتها ۱، ۲، ۳; عجز امتها ۱، ۳ خدا: مقدرات خدا ۲

مسلمانان و گناهکاران ۲ مشرکان: بى منطقى عقیده مشرکان ۴; پرسش از عقیده مشرکان ۱; عجز مشرکان ۳

را درهم پیچید و در پایه عرش قرار داد و این همان کتاب مکنون است...». انسان: عجز انسان ۲ قرآن: قرآن و لوح محفوظ ۱; منشأ قرآن ۳، ۴; وحیانیت قرآن ۳ کتاب مکنون:

۶; شگفتى روش مبارزه رهبران شرک ۳; شگفتى روش مبارزه رهبران کفر ۳; عجز رهبران شرک ۶; عجز رهبران کفر ۶; عوامل گمراهى رهبران شرک ۴; عوامل گمراهى رهبران کفر

زارى دیگران فرو مى بندد و از درگیر ساختن خود با مسائل آنان مى گریزد. انسان: عجز اخروى انسان ها ۴ قیامت: آثار سختیهاى قیامت ۶; احساس خطر در قیامت ۳; ایفاى

به صورت مبهم (آنچه مى پوشاند) آمده است; مطلب بالا استفاده مى شود. انسان: عجز انسان ۳ جبرئیل: جبرئیل در سدرة المنتهى ۲; رؤیت جبرئیل ۲; سدرة المنتهى هنگام

قوم ثمود ۷; تهمتهاى قوم ثمود ۱; دشمنى قوم ثمود ۲; روش برخورد قوم ثمود ۲; عجز قوم ثمود ۶ مفسدان: بینش مفسدان ۴

۴، ۵، ۱۰; بى یاورى اهل عذاب ۷ کافران: افتراهاى کافران ۲; رذایل کافران ۲; عجز کافران ۱; عذاب دنیوى کافران ۴; عذاب مضاعف کافران ۱۰; عمل ناپسند کافران ۲;

بلکه «جاودانه در آن خواهند بود» (وَ کُلٌّ فِیها خالِدُونَ). تفسیر آیات ۱- عجز و ناتوانى معبودهاى مشرکان در گریز از جهنم، دلیل عدم الوهیت آنان است. (ماتعبدون

براى انسان حاصل شود، معلوم غیبى براى وى، شکل مشهود را پیدا مى کند. انسان: عجز انسان ۲ انفاق: اهمیت انفاق ۳; زمینه ترک انفاق ۱; سرزنش ترک انفاق ۳; عوامل

۳; عذاب اخروى مستضعفان ۷; عذاب مستضعفان ۲; کیفر مستضعفان ۱ مستکبران: اظهار عجز مستکبران ۲; اقرار اخروى مستکبران ۳، ۸; اقرار مستکبران ۱; حتمیت عذاب مستکبران

۵ قیامت: بى یاورى در قیامت ۱; شفاعت در قیامت ۹; قضاوت در قیامت ۸ موجودات: عجز موجودات ۸

مسافران کشتى ۱; منشأ غرق مسافران کشتى ۶ مسافرت: خطر مسافرت دریایى ۶ موجودات: عجز موجودات ۵

اسماء و صفات: احد ۱۳; الله ۷; مفهوم احد ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۸ انسان: جهل انسان ۹; عجز انسان ۹، ۱۷ توحید: احکام توحید ۳; اظهار کلمه توحید ۱۶; اهمیت توحید ۶; تعلیم

اهل مدین ۵; عذاب اهل مدین ۶; کیفر اهل مدین ۶ بتها: بتها و نجات از عذاب ۸; عجز بتها ۸ خدا: اختصاصات خدا ۹; اوامر خدا ۱۰; تنزیه خدا ۱، ۲; تهدیدهاى خدا ۱۳;

قيامت كه روز نزول عذاب است بر آنها پس ميگويند ستمكاران بر خويش و خلق از روى عجز پروردگارا ما را بدنيا برگردان و مدت كمى مهلت ده بما تا ما دعوت تو را بتوحيد

منافقان ۴; رضایت منافقان ۱; سرزنش منافقان ۲; سرور منافقان ۱; صفات منافقان ۸; عجز منافقان ۷; عمل ناپسند منافقان ۷; محرومیت منافقان ۶; منافقان و جهاد ۱، ۷; منافقان

اراده الهى ناتوان اند. (و لو نشاء لطمسنا على أعینهم ... فأنّى یبصرون) انسان: عجز انسان ها ۶; هدایت انسان ها ۵ چشم: فواید چشم ۴ خدا: آثار مشیت خدا ۵; اهمیت

خدا: خالقیت خدا ۱، ۷; مقدرات خدا ۶ ذکر: آثار ذکر خلقت انسان ۴، ۵; آثار ذکر عجز انسان ۵ کفر: موانع کفر ۴ نطفه: بى ارزشى نطفه ۳; نقش نطفه ۲ هدایت: موانع بى نیازى

سوگند ۹; عجز در وفاى به سوگند ۷، ۸; کیفر حنث سوگند ۱۵; گناه حنث سوگند ۱۶ عهد: احکام عهد ۷، ۸، ۹، ۱۲; اهمیت وفاى به عهد ۱۲، ۱۷; شرایط وفاى به عهد ۹; عجز در وفاى

در خود فرو برد، او مى‌تواند پرندگان را در آسمان نگاه دارد و .... اين آيه عجز و ناتوانى بشر را به رخ او مى‌كشد كه اين انسان با تكيه بر كدام لشگر و با چه

باقى ماندن بت بزرگ به وسیله ابراهیم(ع)، براى مراجعه بت پرستان به آن و درک عجز بت ها بود. (فجعلهم جذذًا إلاّکبیرًا لهم لعلّهم إلیه یرجعون ) ۶ - اقدام ابراهیم(ع)

ناکردنی می‌شمرند، در حالی که هر دو مثل یکدیگرند. تفسیر آیات ۱- راه نیافتن عجز و خستگى در خداوند، به خاطر آفرینش موجودات (أفعیینا بالخلق الأوّل) از استفهام

آیات، با کافران و منکران رستاخیز است. انسان: تفاوت انسان ها ۲; حقیقت انسان ۲; عجز انسان ها ۴; محدوده علم انسان ۴ خدا: اختصاصات خدا ۵; افعال خدا ۱ قیامت: وقت

قوم ثمود ۳; منشأ شکست توطئه قوم ثمود ۵; منشأ شکست شبیخون قوم ثمود ۵ کافران: عجز کافران ۶

یأس اخروى مشرکان ۸ معبودان باطل: پوچى معبودان باطل ۵; تکذیب معبودان باطل ۷; عجز معبودان باطل ۱، ۸

۵ مبلغان: امداد به مبلغان ۵; مبلغان هنگام سختى ۵ موجودات: شعور موجودات ۳; عجز موجودات ۶

الهى بايد بممكنات بى‌پايان تعلّق گيرد و هيچ ممكنى از تحت قدرت او خارج نيست و عجز و فتور و خستگى و ماندگى در ذات اقدس او بهيچ وجه راه نداشته و نخواهد داشت تعالى

بسوزانيد او را چون عاجز از جواب منطقى بودند چنانچه رسم جهّال است كه بعد از عجز از استدلال ستيزگى كنند و بدست درازى و ناسزاگوئى پردازند و گفته‌اند اين كلام

تحقیرهاى فرعونیان ۵; قدرت طلبى فرعونیان ۶ قدرت: ارزش قدرت ۶ موسى(ع): ادعاى عجز موسى(ع) ۸; تحقیر موسى(ع) ۴; ساده زیستى موسى(ع) ۷; قصه موسى(ع) ۳، ۴; لکنت زبان

خاشاک ۳; تشبیه به کاه خورده شده ۳ خدا: آثار قدرت خدا ۵; افعال خدا ۱ ، ۲; عجز دشمنان خدا ۵ عذاب: عذاب سخت ۷; مراتب عذاب ۷ قرآن: تشبیهات قرآن ۳، ۴ کعبه:

۴; لجاجت قوم ثمود ۲; هلاکت قوم ثمود ۳ کافران: خشونت با کافران ۳; نشانه هاى عجز کافران ۴ مؤمنان: دشمنان مؤمنان ۱ مغضوبان خدا :۳ مکه: اهل مکه و فرجام فرعون

امکان دفع توطئه شیطان ۶; امکان دفع وسوسه هاى شیطان ۶; زمینه سلطه شیطان ۵; عجز شیطان ۱; محدوده سلطه شیطان ۱، ۳، ۸; مصونیت از شیطان ۱، ۳، ۸; موانع سلطه شیطان

محمد(ص) ۵; دلدارى به محمد(ص) ۶; عوامل آرامش محمد(ص) ۶ مغضوبان خدا :۲ موجودات: عجز موجودات ۴

(و الله غالب على أمره و لکنّ أکثر الناس لایعلمون) اکثریت: جهل اکثریت ۲۴ انسان: عجز انسان ها ۲۴ تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۱۸ خدا: آثار ربوبیت خدا ۱۸; افعال خدا

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) عجز (۲۶ بار) وَ فَلَيْس فِي الْأَرْض اللّه دَاعِي لَيْس يُجِب لَه لا مَن مِن دُونِه أَلِيم أَوْلِيَاء أُولٰئِک در حال

آیات شامل این کلمه عجز (۲۶ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) وَ لَن هَرَبا أَنّا الْأَرْض لَمّا فِي سَمِعْنَا اللّه الْهُدَى نُعْجِز آمَنّا بِه أَن ظَنَنّا در حال بارگیری

آیات شامل این کلمه عجز (۲۶ بار) وَ فِي الْأَرْض هُم کَفَرُوا يَکُونُوا الّذِين لَم تَحْسَبَن کَافِرُون أُولٰئِک مَأْوَاهُم مَا لا تُرْحَمُون لَعَلّکُم

آیات شامل این کلمه عجز (۲۶ بار) وَ اللّه غَيْر أَنّکُم أَن فَاعْلَمُوا اعْلَمُوا بَشّر الّذِين تَوَلّيْتُم أَشْهُر إِن مُخْزِي کَفَرُوا بِعَذَاب الْکَافِرِين

ابراهیم(ع) ۱; روش تبلیغ ابراهیم(ع) ۲; قصه ابراهیم(ع) ۲ بتها: زیان رسانى بتها ۱; عجز بتها ۱; منفعت رسانى بتها ۱ قوم ابراهیم: تذکر به قوم ابراهیم ۱; حس گرایى قوم

خدا ۵; علم خدا ۵ فرعون: نگرانى از طغیانگرى فرعون ۲; هدایت فرعون ۷ موجودات: عجز موجودات ۸ موسى(ع): اطمینان به موسى(ع) ۱، ۲; امداد به موسى(ع) ۳، ۶، ۷; ایمان

اعمال ۵; علم غیب خدا ۵ دشمنان: بى اعتنایى به تهمتهاى دشمنان ۱ ذکر: آثار ذکر عجز معبودان باطل ۴; آثار ذکر علم خدا ۸ عقیده: آثار عقیده به علم خدا ۷، ۸; آثار

مادى کافران ۶; بى ارزشى امکانات مادى کافران ۱; رفاه دنیوى کافران ۲، ۳، ۶; عجز کافران ۸; عذاب اخروى کافران ۷; کافران در قیامت ۷; کیفر اخروى کافران ۲; کیفر

ظلم مشرکان ۵; مشرکان در قیامت ۳ معبودان باطل: زیان رسانى معبودان باطل ۱; عجز اخروى معبودان باطل ۱; منفعت رسانى معبودان باطل ۱ ملائکه: نقش اخروى ملائکه

خدا ۴ خدا: افعال خدا ۶ سرزمینها: هجرت از سرزمین مصر ۱ فرعون: دشمنى فرعون ۲; عجز فرعون ۲; غضب فرعون ۲ فرعونیان: فرعونیان و بنى اسرائیل ۶; فرعونیان و هجرت بنى

انبیا: آثار قتل انبیا ۸; گناه قتل انبیا ۸ انذار: انذار از عذاب اخروى ۴ انسان: عجز انسان ها ۶ خدا: ویژگیهاى اضلال خدا ۵، ۶ عذاب: فرار از عذاب اخروى ۱; موجبات

در قضاوت ۹; قدرت در قضاوت ۹ کافران: اعراض از کافران ۵; حق ستیزى کافران ۴; عجز کافران ۱۱ مؤمنان: قضاوت بین مؤمنان و کافران ۲ محمد(ص): توصیه به محمد(ص) ۵;

شده باشد. انسان: انسان ها در قیامت ۴; ویژگیهاى بعث انسان ۴ خدا: رد پندار عجز خدا ۱; عظمت قدرت خدا ۲; وسعت قدرت خدا ۳ مردگان: انگشت مردگان ۲; جمع استخوانهاى

الخلق أفلایعقلون) ادراک: استفاده از قواى ادراکى ۹ انسان: زوال قدرت انسان ۲; عجز انسان ۳; محدودیت قدرت انسان ۲ پیرى: آثار پیرى ۴; سستى در پیرى ۳; ضعف در پیرى

ابراهیم: بینش قوم ابراهیم ۵، ۶; تاریخ قوم ابراهیم ۶; تحریک قوم ابراهیم ۴; عجز قوم ابراهیم ۳ معبود: امداد به معبود ۵

قرآن: ۱(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... ف قول صرر فى ها ه وجه مرء عجز قبل عقم علم ذلک غلم

امثالى را زنند به مرتبه‌اى كه صاحب برهان و حجت را نسبت به سحر دهند از جهت عجز خودشان از معارضه و مقاومت و نهايت سفاهت و جهالت. و جاى تعجب است كه شخص در

ولىّ من بعده و ترى الظلمین لمّا رأوا العذاب یقولون هل إلى مردّ من سبیل) ۱۱ - عجز و پشیمانى ستمکاران در قیامت، آشکار و نمایان است. (و ترى الظلمین ... یقولون)

بياور ما را به معجزه چنانچه آوردند اولين از پيغمبران. تعجيز: در اين آيه شريفه عجز معاندين را نسبت به معارضه قرآن و مناقضه سخنان ايشان را بيان فرمايد كه ابتدا

لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ» 9- مهلتى كه خداوند به منحرفان مى‌دهد به خاطر عجز و ناتوانى نيست، بلكه به خاطر رحمت و لطف است تا شايد برگردند. «الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»

با قدرت هستى را نگاه داشته، اگر به كفّار مهلتى مى‌دهد به خاطر حلم است نه عجز. «كانَ حَلِيماً» «1». ملك، 19. «2». تفسير نورالثقلين. تفسير نور(10جلدى)، ج‌7،

قصه ابراهیم(ع) ۱ استمداد: استمداد از بتها ۵ بتها: پرسش از شنوایى بتها ۱; عجز بتها ۲; کرى بتها ۲ پرسش: فواید پرسش ۴ تنبه: روش تنبه ۴ عقیده: روش تصحیح عقیده

پیروى از سنت هاى گذشتگان (قالوا بل وجدنا ءاباءنا کذلک یفعلون) اقرار: اقرار به عجز بتها ۳ بت پرستى: تاریخ بت پرستى ۴ تعصب: آثار تعصب قومى ۵ تعقل: موانع تعقل

ختم قلب منافقان ۶; زمینه سوءاستفاده منافقان ۲; زمینه سوگند دروغ منافقان ۲; عجز منافقان ۹; منشأ عمل ناپسند منافقان ۱

استمهال موسى(ع) ۱; اقرار موسى(ع) ۴، ۵; بینش موسى(ع) ۲; بى صبرى موسى(ع) ۵; عجز موسى(ع) ۴; عهدشکنى موسى(ع) ۵; قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۴، ۵

با مشرکان دوران ابراهیم(ع) ۵ انسان: خالق انسان ۳; مربى انسان ۱ بتها: آثار عجز بتها ۱۰ تبلیغ: برهان در تبلیغ ۱۱ توحید: آثار توحید در خالقیت ۸; توحید ربوبى

ندارد. (لاتنفع الشفعة إلاّمن أذن له ... یعلم ... و لایحیطون به علمًا ) انسان: عجز انسان ها ۶، ۷ خدا: آثار علم غیب خدا ۴; اختصاصات خدا ۶; راز افعال خدا ۷; علم

محمد(ص): تلاوت قرآن بر محمد(ص) ۸; تنزیه محمد(ص) ۱، ۵; رد شاعرى محمد(ص) ۱، ۵; عجز محمد(ص) از شاعرى ۶

بارگیری... ه مطر من على الا اهل ها هم کون مرء ف ثم لما ان دمر فى جىء اخر عجز نا جمع انن اول ل قدر رسل ک رهق سوء لوط نجو قتر نزل کم يوم کفر اذ هذه فجر بشر

ام تبع ظلم هو يى سلم قوم نصارى هارون بعد انا تلک دعو سليمان الذى شرک نفس عجز تمم دون مرء کتب بين انتم

بدان ضربه زند. گفتنى است که کلمه «بل» در این صورت نفى همین ادعاست. اسلام: عجز از فهم اسلام ۱، ۲ انسان: قدرت انسان ۱۲ ایمان: اختیار در ایمان ۱۳; ایمان به

۹، ۱۰ قرآن: تشبیهات قرآن ۷ کافران: حق ناشنوایى کافران ۷; ختم قلب کافران ۷; عجز کافران ۷; هدایت ناپذیرى کافران ۷; هدایت ناپذیرى کافران صدراسلام ۸ کفر: آثار

تجمع در قیامت ۵، ۸; دلایل حقانیت قیامت ۱; رؤیت مواقف قیامت ۷; روز قیامت ۸; عجز مکذبان قیامت ۴; فلسفه حشر در قیامت ۶; قیامت در جمعه ۸; مواقف قیامت ۶; ویژگیهاى

۱۴; عوامل بارورى ابرها ۱، ۱۳، ۱۵; عوامل حرکت ابرها ۲; فواید ابرها ۱۱ انسان: عجز انسان ها ۱۴ بادها: بادهای بهشتی ۱۶; فواید بادها ۱، ۲، ۵، ۱۳، ۱۵; مالک بادها

مالک آفرینش ۶; هدفدارى آفرینش ۱۰ ادیان غیرآسمانى: انحراف ادیان غیرآسمانى ۷; عجز ادیان غیرآسمانى ۷; عوامل طرد ادیان غیرآسمانى ۱۱ انسان: ویژگیهاى مالکیت انسان

بى صبرى موسى(ع) ۲، ۹; جدایى موسى(ع) و خضر(ع) ۱، ۳; خواسته هاى موسى(ع) ۷; عجز موسى(ع) ۲; علم غیب موسى(ع) ۷; عهدشکنى موسى(ع) ۱; قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۳، ۴; موسى(ع)

کفر لو وسم ارض يا ظلم شىء نزل لقى ايى اخذ نفس اذا بشر رئى مثل شهد بعد حقق عجز نحن هؤلاء ک عمل هو دعو خلق قد نور موسى ربب نظر الذى شرک جنن ولى ضلل ائى شدد

حقّانيت راه وهدف، يكى از اصول رهبرى است. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا» 2- اكنون كه احساس عجز و ناتوانى كرديد، تسليم حقّ شويد. «وَ لَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا» 3- انسان

امن انس جبل اخذ موه نزل نن اول امر ارض عن علو قد لو رحم يا ورث مثل انتم لقى عجز هن ظلم اخر ذکر دبب بعض لکن وحد عمل بل وقى اذ

كه شخص در اثر عدم تعادل اعضاء به خاك مى‏افتد. ها انن ف فى ک کان قوم هم رئى عجز حسم نخل يوم خوى ثمن ليل

جویان (منافقان) از پیامبر (ص)، براى شرکت نکردن در جنگ تبوک با اظهار دروغین عجز و ناتوانى خود (لم أذنت لهم حتى یتبین لک) مقصود از «اذن» در آیه فوق - به قرینه

در شب ۱ شرک: آثار شرک ۹; دلایل بطلان شرک ۶ مشرکان: عقیده مشرکان ۸ موجودات: عجز موجودات ۷ هدایت: ابزار هدایت ۲

۱۲; تعلم از انبیا ۱۲; سیره انبیا ۱۲ بت پرستى: دلایل بطلان بت پرستى ۶ بتها: عجز بتها۵، ۶; عدم ادراک بتها ۶ بلایا: اهمیت دفع بلایا ۸ پرسش: فواید پرسش ۹ تبلیغ:

کافران :۱۶ لوط(ع): ایمان خویشاوندان لوط(ع) ۱۵; دلدارى ملائکه به لوط(ع) ۹; عجز لوط(ع) ۶; عذاب همسر لوط(ع) ۱۴; عوامل ترس لوط(ع) ۱۰; عوامل نگرانى لوط(ع) ۲،

۶، ۷; ترسناکى قیامت ۶; شدت اندوه در قیامت ۵، ۶، ۷; شفاعت در قیامت ۹، ۱۰; عجز از تکلم در قیامت ۶; نامهاى قیامت ۳; نزدیکى قیامت ۲; وقت قیامت ۲; ویژگیهاى

مکذبان محمد(ص) ۴; وعده به محمد(ص) ۲ مسلمانان: گسترش حاکمیت مسلمانان ۱ موجودات: عجز موجودات ۷ نظام جزایى: ۹، ۱۰ هلاکت: تهدید به هلاکت ۴ مجمع البیان، ج ۵، ص ۴۶۱ ;

۱۲; تهدید منافقان ۱۳; حتمیت عذاب اخروى منافقان ۱۳; روش برخورد منافقان ۲; عجز منافقان ۵; عذاب اخروى منافقان ۱۲; عذاب برزخى منافقان ۱۲; عذاب دنیوى منافقان

آوردنمثل قرآن ، دليل بر آن نمى شود كه قرآن از ناحيه خدا است . و پاسخ بدان با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردنمثل قرآن ، راهى جز يقين به الهى بودن

الله ب بل لم هو سجيل ان عرض عند تبر اوى اله جعل ک اذى قد رئى مرض عقب ذا ما عجز جرم وضع سمو ائى حقق عجل نضد سلح سوم شرق ودى وله ايى الى مدن امر سلم صيح اهل

چهار بار در قرآن مجيد آمده است. قول هم يوم شىء من ما ه اذ انن ک اتى على ملک عجز وذر روح ذلک ل عذب وجه علم الله او جعل رسل ها انث اله ربب قدر ف ذکر کون فى

برهان ۱۳ بنى اسرائیل: اقرار بنى اسرائیل ۳ خدا: علم غیب خدا ۵ فرعون: آثار عجز فرعون ۱۲; بى تأثیرى معجزه بر فرعون ۴; بى منطقى تهمتهاى فرعون ۱۰; تهمتهاى فرعون

فرعون ۲; موقعیت شناسى مؤمن آل فرعون ۱۰ افکارعمومى: نقش افکارعمومى ۱۰ انسان: عجز انسان ها ۷ ایمان: آثار ایمان به خدا ۱۲; آثار ایمان به عذابهاى خدا ۱۲ تبلیغ:

قدیر ۱۰ انسان: ابعاد انسان ۳; پیرى انسان ۱۳; حقیقت انسان ۳; خلقت انسان ۱۱; عجز انسان ها ۶; علم انسان ها ۶، ۱۱; عمر انسان ۴، ۶، ۷، ۸; فراموشى انسان ۱۱; فرجام

منافقان ۵; حق ناپذیرى منافقان ۴; سلب ادراک منافقان ۴، ۵; شکست منافقان ۱; عجز منافقان ۲، ۵; فرار منافقان از مشکلات ۳; فرصت طلبى منافقان ۲، ۳; محرومیت منافقان

اهل آتشِ افروخته اند. و آنان كه در رد آيات ما مى‌كوشند و مى‌خواهند ما را به عجز آورند، اهل جهنمند. و کسانی که در [رد و انکار] آیات ما مقابله کنان [و بی‌حاصل‌]

برآئيد؛ زيرا شما مخلوقيد در نهايت عجز، و او خالق است در غايت قدرت و سلطنت. و در اين آيه شريفه اعلام است به اينكه امهال عجز نيست، بلكه به جهت اظهار حجت و مصلحت

ها على قوم ب من دمر فى کم نا ما ه نوح کون غبر جمع مطر اخر ثم کذب قول هلک عجز لما الا ايى قرن عقب الم ل صبر رسل انن عذب الذين الله ائى کلل اله شىء قبل ان

وجه سمع ى غشو تلو ظلم مثل نفس ک دعو ا الا اول اذا دنو ب بشر اذن غلم جزى ذنب عجز غفر عقم حيى موت جهر هذه ايى من هلک ائى صبع

به خدا يكسانند وگرنه لازم مى‏آيد كه خدا كارى را با مشقت انجام دهد و آن سبب عجز خداست (معاذاللَّه). به نظر مى‏آيد اهون بودن خلقت دوم نسبت به ذات آن است كه

به خدا يكسانند وگرنه لازم مى‏آيد كه خدا كارى را با مشقت انجام دهد و آن سبب عجز خداست (معاذاللَّه). به نظر مى‏آيد اهون بودن خلقت دوم نسبت به ذات آن است كه

خدا ۱۱; نواهى خدا ۴، ۶ دین: بى اعتنایى به مکذبان دین ۴; شخصیت مکذبان دین ۵; عجز مکذبان دین ۱ سجده: آثار سجده بر خدا ۱۱، ۱۴، ۱۹; اهمیت سجده بر خدا ۱۸; سجده

جهاد ۱، ۲۱ ; معذوران از جهاد مالى ۵ حسن نیت: آثار حسن نیت ۱۲، ۱۴ خانواده: عجز از تأمین خانواده ۳ خدا: آمرزشهاى خدا ۱۸ ; نشانه هاى آمرزش خدا ۱۶، ۱۷ ; نشانه

از گناه ۱، ۲، ۵، ۷، ۱۲، ۱۵; اهمیت استغفار ۱; وضوح اهمیت استغفار ۲ انسان: عجز انسان ها ۱۰ ایمان: آثار ایمان ۵، ۷، ۱۲; آثار ایمان به محمد(ص) ۵، ۷، ۱۲ بازگشت

حکیم) ۲۵ - وعده الهى به شمول رحمتش بر مؤمنان، نشأت یافته از حکمت اوست نه عجز از افاضه رحمت فعلى. (أولئک سیرحمهم اللّه إن اللّه عزیز حکیم) جمله «إن اللّه

زمینه گمراهى ۱۸; منشأ گمراهى ۱۵ محمد(ص): محدوده هدایتهاى محمد(ص) ۱۷ موجودات: عجز موجودات ۱۶ مهتدین ۱۲: هدایت: زمینه هدایت ۱۳; منشأ هدایت ۱۰، ۱۱، ۱۵

توطئه برادران یوسف ۵، ۶، ۲۰; جهل برادران یوسف ۱۹; دروغگویى برادران یوسف ۱; عجز برادران یوسف ۱۶; مکر برادران یوسف ۱ خدا: بشارتهاى خدا ۸; پیشگویى خدا ۱۴; فضل

۲۱; تشبیهات قرآن ۱ مثال: فواید مثال ۵، ۶، ۲۰ مشرکان: روش اقناع مشرکان ۷; عجز معبودان مشرکان ۱ معبودان باطل: مجعول بودن معبودان باطل ۳، ۷ موجودات: مالک

المنير و غيره نيز هر دو معنى نقل شده است. طبرسى فرموده: توكل به معنى اظهار عجز و اعتماد به غير است و توكّل على الله واگذار كردن كار به خدا و اطمینان به تدبير

المنير و غيره نيز هر دو معنى نقل شده است. طبرسى فرموده: توكل به معنى اظهار عجز و اعتماد به غير است و توكّل على الله واگذار كردن كار به خدا و اطمینان به تدبير

حاشَ لِلَّهِ‌: و گفتند از روى تعجب و زيادى تحير پاك است خداى تعالى از صفت عجز در آفريدن چنين مخلوقى. ما هذا بَشَراً: نيست اين غلام از جنس آدمى. نزد بعضى

محمد(ص) ۳; زمینه اطاعت از محمد(ص) ۱۵، ۱۶ امنیت: عوامل امنیت اجتماعى ۶ انسان: عجز انسان ها ۱۲; فطریات انسان ۱۴ انگیزش: عوامل انگیزش ۱۶ ایمان: تزیین ایمان ۱۴;

کافران ۴; خویشاوندى با انبیا ۲۰; محدوده علم انبیا ۵ انسان: انسان و ملائکه ۹; عجز انسان ها ۹ خدا: حمایتهاى خدا ۶; ربوبیت خدا ۶ رسولان خدا: ۲ زن: استقلال زن

المنير و غيره نيز هر دو معنى نقل شده است. طبرسى فرموده: توكل به معنى اظهار عجز و اعتماد به غير است و توكّل على الله واگذار كردن كار به خدا و اطمینان به تدبير

۱۵; محدوده مسؤولیت ملائکه محافظ ۱۹; مسؤولیت ملائکه محافظ ۱، ۳، ۵ موجودات: عجز موجودات ۱۵ نعمت: زمینه نعمت ۹; عوامل تغییر نعمت ۲۲; عوامل سلب نعمت ۲۱; منشأ

اصحاب کهف هنگام بیدارى ۴; شگفتى بیدارى اصحاب کهف۱، ۲; شگفتى خواب اصحاب کهف ۲; عجز اصحاب کهف ۸; فرستاده اصحاب کهف ۱۶، ۳۰; قدرت تفکر اصحاب کهف ۲۱; قصه اصحاب کهف

مثالهاى قرآن ۷; هدایتگرى مثالهاى قرآن ۱۰; همانند سازى براى قرآن ۹ کافران: عجز کافران ۹; کافران و مثالهاى قرآن ۸ گمراهى: زمینه گمراهى ۱۲، ۱۳; منشأ گمراهى

دوّمى آمده «قالَ اِنّى تَبْتُ الْآنَ» روشن مى‏شود كه مدّعى توبه است در وقت عجز از گناه، يعنى دلش گناه را ترك نكرده و نفسش از آن اعراض ننموده مثل كسى كه در

خدا ۱۱; قدرت خدا۱۳; نشانه هاى حکمت خدا ۲; نشانه هاى عزت خدا ۲ دنیاطلبان: عجز دنیاطلبان ۱۳ شکست: عوامل شکست ۱۷ عبرت: زمینه عبرت ۲۵; عوامل عبرت ۲۱، ۲۴ غزوه بنى نضیر:

احسان ۲، ۱۱; زمینه احسان ۲۲ ادعا: اجتناب از ادعاى بى گناهى ۱۸ انسان: آثار عجز انسان ۱۴; انسان از خاک ۱۵; عنصر خلقت انسان ۱۵ پاداش: شرایط پاداش ۲ تقوا: آثار

مبلغان ۱۷، ۲۲ مصلحان: مسؤولیت مصلحان ۱۷، ۳۰ معجزه: منشأ معجزه ۲ موجودات: عجز موجودات ۲۹ موفقیت: عوامل موفقیت ۲۶; منشأ موفقیت ۲۹; نشانه هاى موفقیت ۳۱ نبوت:

هر گاه شرّ و بلایی به او روی آورد آن گاه دایم زبان به دعا گشاید (و اظهار عجز نماید). و هنگامی که به انسان نعمت عطا می کنیم [از طاعت و عبادت] روی بر می

خداوند است. «إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ» 8- رحم خداوند بر اساس عجز نيست، او در حالى كه شكست ناپذير است مهربان است و به مخالفان مهلت مى‌دهد تا

می‌نمود تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ. «اعجاز» جمع «عجز» به معنی قسمت عقب یا پائین چیزی است، و تشبیه آنها به قسمت پائین نخلها به خاطر

گوئيم مثل اين را. يا ظهور عجز از اتيان به سوره‌اى مثل قرآن گفتند بعد از تحدى به سبب شدت عداوت و عناد، چنانچه گاهى انسان با قطع به عجز در مقام عناد گويد: حتما

بنابراين مقصود از امر فقط اثبات عجز مأمور است از پيدا كردن عيب و نقص در دستگاه‌ جلد 5 صفحه 238 خلقت بتأمّل و نظر نه اثبات عجز او از ادراك مصالح و حكم و اعتراف

لوازم و آثارشان، دالند بر صانع و خالق ايشان، و تنزيه او از صفاتى كه مستلزم عجز و نقصان است. پس سكون زمين و برودت و جريان آب و قيام درختان و نمو نباتات و

در قدرت خود، يعنى قادرى است بليغ الاقتدار و كامل القدره بر وجهى كه ضعف و عجز به ساحت كبريائى او راه ندارد. در ترجمه اسماء حسنى معنى قوى متين بيان نموده

سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند! احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم . مشركين ، همان ستمكارانند

جنگ، هم به معناى مخالف و هم به كسى گفته مى‌شود كه به خاطر پيرى، بيمارى و عجز، توان جبهه رفتن را ندارد. هر كس صادقانه توبه كند، پذيرفته مى‌شود، ولى منافقان

كمالات خدا را بيان مى‌كند، مثل علم و قدرت، امّا سلبيّه، خداوند را از هرگونه عجز و جهل و نياز منزّه مى‌داند. تسبيح، نسبت به صفات سلبيّه است و حمد، نسبت به

به شكرگذارى وامى‌دارد. «فَلَوْ لا تَشْكُرُونَ» الطاف دائمى خداوند، نشانه عجز او از تغيير و تحوّل نيست. جمله‌ «لَوْ نَشاءُ» به معناى آن است كه ما آب را

‌اگر‌ بگويي‌ دارد ‌پس‌ ممنوع‌ ‌از‌ الوهيت‌ ميافتد، و ‌اگر‌ بگويي‌: ندارد عجز لازم‌ مي‌آيد، و عاجز ‌از‌ الوهيت‌ مي‌افتد، ‌پس‌ ‌هر‌ دو ‌بر‌ فرض‌ داشتن‌ قدرت‌

كند نه مخلوق او و خود را چون شكر نعمت واجب و كفران آن قبيح است و قوم بعد از عجز از جواب آنحضرت با اكثريّت قريب باتفاق رأى دادند كه جاى وسيعى را محصور نمائيد

اطعام ندارم روزى تمام خلق در دست خدا است و او است داراى قدرت و قوّتى كه ضعف و عجز بر آن طارى نميشود و محكم و استوار ميباشد و بعضى احتمال داده‌اند كه به پيغمبر

بنابراين مقصود از امر فقط اثبات عجز مأمور است از پيدا كردن عيب و نقص در دستگاه‌ جلد 5 صفحه 238 خلقت بتأمّل و نظر نه اثبات عجز او از ادراك مصالح و حكم و اعتراف

و توانائى و حكمت و درستكارى است با اشاره بآنكه نقطه مقابل آندو كه پستى و عجز و عدم قابليّت براى علم و حكمت است در آنها موجود است و نيز تصريح فرموده بعموم

بدلوا نعمة الله كفرا...)) بر بنى اميه و بنى مغيره روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمتهاى الهى شكر است تفسیر آیات جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ

از جانب پروردگار عالميان، يا شك منتفى است در كلام پروردگار عالميان به جهت عجز جاحدان از آوردن مثل آن، يا احكام آن چنان محكم و متقن باشد كه قابل ترديد نيست

أَيَّامٍ» «مُنْقَعِرٍ» از «قعر» به معناى ريشه‌كن شده است. «أَعْجازُ» جمع «عجز» به معناى قسمت عقب يا پايين و تنه است. بدى يا خوبى زمان، يا به خاطر حوادث

«قَالُوا تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْكرُ يُوسف حَتى تَكُونَ حَرَضاً أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ»: كلمه «حرض و حارض » به معناى مشرف بر هلاكت است ، و بعضى

بسوزانيد او را چون عاجز از جواب منطقى بودند چنانچه رسم جهّال است كه بعد از عجز از استدلال ستيزگى كنند و بدست درازى و ناسزاگوئى پردازند و گفته‌اند اين كلام

«یوم التّناد» مفهومش «روز ندا دادن یکدیگر» است، و این تعبیر نشانه نهایت عجز و بیچارگی است در زمانی که کارد به استخوان می‌رسد، و افرادی که دستشان از همه

‌آنها‌ شرك‌ بخدا ‌است‌ باقسام‌ شرك‌ ‌ يا ‌ العياذ نسبت‌ جهل‌ و كذب‌ و ظلم‌ و عجز بخدا دادن‌ چنانچه‌ ‌در‌ همين‌ توراة رايج‌ دست‌ يهود ‌در‌ مورد آدم‌ و شيطان‌

اعمال ناصالح است. «أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً» 3- همه‌ى سركشان، روزى به عجز و انابه خواهند افتاد. رَبَّنا أَخْرِجْنا ... 4- آخرت محل جبران از دست داده‌ها

طَغى‌: بدرستى كه او طغيان نموده و پاى از حد خود بيرون نهاده كه با نهايت ضعف و عجز، ادعاى خدائى نموده. يا معنى آنكه فرعون تجبر نموده در كفر خود. تنبيه: لفظ فرعون

الوهيت صادق باشد. «2» مروى است چون فرعون معجزات را ديد، ملزم شد و نخواست كه عجز او بر قوم ظاهر شود. حيله‌بازى پيش گرفت، گفت: اگر به حسب فرض خداى ديگر باشد،

بِخَيْرٍ فَهُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ «17» بعد از آن حق تعالى بيان عجز معبودان اهل شرك را از خير و شر، و كمال قدرت خود را فرمايد: وَ إِنْ يَمْسَسْكَ

سرآمد زمان‌ ‌خود‌ بودند و اشعار و قصائد ‌خود‌ ‌را‌ برخ‌ ديگران‌ ميكشيدند و عجز ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ آوردن‌ يك‌ سوره‌ مثل‌ قرآن‌ درك‌ كردند لذا ميفرمايد ذلِك‌َ

او هستند (و الله من ورائهم محیط). اگر خدا به آنها مهلت می‌دهد نه به خاطر عجز و ناتوانی است، و اگر آنها را سریعا مجازات نمی‌کند نه به خاطر این است که از

سرنوشت خود را به خدايان دروغين وعاجز گره نزنيم. لَوْ كانَ‌ ... ما وَرَدُوها 2- عجز و محكوميّت با جايگاه خداوندى سازگار نيست. لَوْ كانَ‌ ... ما وَرَدُوها 3- عذاب

طبعا و جزاى هر بنده بسيار ناشكرى اين است و آنها صرخه و فرياد ميزنند با حال عجز و انكسار كه پروردگارا ما را از اينجا بيرون آر و بدنيا برگردان قول ميدهيم بجاى

لايق باشد در قول و سعى در قيام به آنچه بايد نمود از مكافات طاعت با اعتراف به عجز و قصور. در جامع الاخبار- قال الصادق عليه السّلام: انّ اللّه تعالى انعم على

را، درك كند كه تمامى آنها مجبورند در تأثير اثرات خود. و اين اجبار هر آينه عجز و اضطرار عالم طبيعت را مبرهن مى‌سازد كه طبيعت، مغلوب و مقهور غالب قاهرى خواهد

سعادت دنيا و آخرت را دريابيد. بنابراين تأخير عذاب و عقاب مستحقان، نه به جهت عجز سبحانى است، بلكه به حكمت و مصلحت و اتمام حجت باشد كه شايد توبه و تدارك نمايند

بسوزانيد او را چون عاجز از جواب منطقى بودند چنانچه رسم جهّال است كه بعد از عجز از استدلال ستيزگى كنند و بدست درازى و ناسزاگوئى پردازند و گفته‌اند اين كلام

كند نه مخلوق او و خود را چون شكر نعمت واجب و كفران آن قبيح است و قوم بعد از عجز از جواب آنحضرت با اكثريّت قريب باتفاق رأى دادند كه جاى وسيعى را محصور نمائيد

سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند! احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم . مشركين ، همان ستمكارانند

سلاطين را به صدمت «لمن الملك» درهم شكند و همه را جز اظهار عبوديت و اقرار به عجز و بيچارگى چاره‌اى نباشد، و ملكيت و مالكيت مخصوص گردد به حضرت احديت. يَحْكُمُ

اطعام ندارم روزى تمام خلق در دست خدا است و او است داراى قدرت و قوّتى كه ضعف و عجز بر آن طارى نميشود و محكم و استوار ميباشد و بعضى احتمال داده‌اند كه به پيغمبر

رحمت الهى گناه كبيره است بازگشت پسران يعقوب (عليه السلام ) به مصر و اظهار عجز و خضوع در برابر عزيزمصر (يوسف اينك كه وعده الهى تحقق يافته ، يوسف (عليه السلام

الهى بايد بممكنات بى‌پايان تعلّق گيرد و هيچ ممكنى از تحت قدرت او خارج نيست و عجز و فتور و خستگى و ماندگى در ذات اقدس او بهيچ وجه راه نداشته و نخواهد داشت تعالى

النار) ۷ - مهلت یافتن کافران در دنیا، معلول حکمت و مصلحت سنجى خداوند است; نه عجز و ناتوانى او. (و هو العزیز الحکیم ... و لولا أن کتب اللّه علیهم الجلاء لعذّبهم

۷ فرعونC: ۷ دروغگویى فرعون ۴; روش برخورد فرعون ۱، ۳;: روش مبارزه فرعون ۴; عجز فرعون ۸; مشاوره: فرعون ۶; مکر فرعون ۴; نگرانى فرعون: ۲، ۵ فرعونیانC: ۷ ایجاد

قيامت كه روز نزول عذاب است بر آنها پس ميگويند ستمكاران بر خويش و خلق از روى عجز پروردگارا ما را بدنيا برگردان و مدت كمى مهلت ده بما تا ما دعوت تو را بتوحيد

بدرگاه كار ساز بر زمين نهند و تنزيه و تقديس نمايند او را از جميع نقائص و عجز از اعاده اجسام باليه و غيرها و حمد و شكر كنند او را بر هدايتشان باسلام و نعمت

‌از‌ درخت‌ حيات‌ ميخورند و يك‌ ‌خدا‌ ميشوند مثل‌ ‌ما و نسبت‌ دروغ‌ و جهل‌ و عجز بخدا و صدق‌ بشيطان‌ و همچنين‌ نسبتهايي‌ ‌که‌ بلوط و موسي‌ و ساير انبياء دادند

سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند! احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم . مشركين ، همان ستمكارانند

سابق حتى در شدائد اضطرارآور زير بار توحيد نرفته اند! احتياج عليه مشركين به عجز شركاى ادعائى و بت هايشان از هردخل و تصرفى در عالم . مشركين ، همان ستمكارانند

‌به‌ ملائكه‌ ‌گفت‌: اينها ‌را‌ ‌از‌ بهشت‌ بيرون‌ كنيد ‌که‌ ‌هم‌ نسبت‌ جهل‌ و عجز و تجسم‌ بخدا ميدهند و ‌هم‌ نسبت‌ بي‌ عقلي‌ ‌به‌ آدم‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ قبيل‌ها

حالی که ظلم یا به خاطر جهل است که او بر همه چیز احاطه علمی دارد. یا به خاطر عجز است که او قاهر و مالک و حاکم بر همه چیز است. ششمین و آخرین ویژگی سرعت محاسبه

اطعام ندارم روزى تمام خلق در دست خدا است و او است داراى قدرت و قوّتى كه ضعف و عجز بر آن طارى نميشود و محكم و استوار ميباشد و بعضى احتمال داده‌اند كه به پيغمبر

ذاتيّه‌ ‌از‌ علم‌ و قدرت‌ و حكمت‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌ و صفات‌ سلبيّه‌ ‌از‌ شرك‌ و عجز و احتياج‌ و ساير عيوب‌ و نواقص‌ و ‌بر‌ صفات‌ فعليّه‌ ‌از‌ خلق‌ و رزق‌ و عدل‌

رحمت الهى گناه كبيره است بازگشت پسران يعقوب (عليه السلام ) به مصر و اظهار عجز و خضوع در برابر عزيزمصر (يوسف اينك كه وعده الهى تحقق يافته ، يوسف (عليه السلام

چيزى داراى جسم، مكان، محدوديّت، رنگ و ... باشد و همه‌ى اينها نشانه‌ى نياز و عجز است كه خداوند از اين نقص‌ها مبرّا مى‌باشد. امام على عليه السلام مى‌فرمايد:

چنانكه در «تسع» گذشت. هر وقت يكى از آن بلاها و معجزه‏ها ظاهر مى‏شد در مقام عجز از موسى مى‏خواستند كه از خدا بخواهد تا بلا را از بين ببرد و در آنصورت ايمان

وقايع‌ نداريم‌ ذات‌ وجودي‌ ‌که‌ حدي‌ ندارد و قدرت‌ عين‌ ذات‌ ‌او‌ ‌است‌ و عجز ‌در‌ ساحت‌ قدس‌ ‌او‌ روا نيست‌. ثُم‌َّ اللّه‌ُ يُنشِئ‌ُ النَّشأَةَ الآخِرَةَ

بدرگاه كار ساز بر زمين نهند و تنزيه و تقديس نمايند او را از جميع نقائص و عجز از اعاده اجسام باليه و غيرها و حمد و شكر كنند او را بر هدايتشان باسلام و نعمت

چنانكه در «تسع» گذشت. هر وقت يكى از آن بلاها و معجزه‏ها ظاهر مى‏شد در مقام عجز از موسى مى‏خواستند كه از خدا بخواهد تا بلا را از بين ببرد و در آنصورت ايمان

اطعام ندارم روزى تمام خلق در دست خدا است و او است داراى قدرت و قوّتى كه ضعف و عجز بر آن طارى نميشود و محكم و استوار ميباشد و بعضى احتمال داده‌اند كه به پيغمبر

اطعام ندارم روزى تمام خلق در دست خدا است و او است داراى قدرت و قوّتى كه ضعف و عجز بر آن طارى نميشود و محكم و استوار ميباشد و بعضى احتمال داده‌اند كه به پيغمبر

بدلوا نعمة الله كفرا...)) بر بنى اميه و بنى مغيره روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمتهاى الهى شكر است تفسیر آیات وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا

آوردنمثل قرآن ، دليل بر آن نمى شود كه قرآن از ناحيه خدا است . و پاسخ بدان با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردنمثل قرآن ، راهى جز يقين به الهى بودن

مشكلات است. «اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ ...» 2- هر چه در آستان خدا اظهار عجز و بندگى بيشتر كنيم، امدادهاى او را بيشتر دريافت كرده و بر مشكلات پيروز خواهيم

بدلوا نعمة الله كفرا...)) بر بنى اميه و بنى مغيره روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمتهاى الهى شكر است آيه ۳۱-۳۴ آيه و ترجمه تفسير : نكته ها : ۱ - پيوندى

نوح‌ و لوط و عزيز اينها ‌که‌ ‌خدا‌ ‌را‌ جسم‌ ميدانند و العياد نسبت‌ جهل‌ و عجز باو ميدهند و توليد و تولّد و شرك‌ و ساير كفريّات‌ و شرح‌ ‌آنها‌ ‌را‌ حقير

نشده و اهل سنت به تبع خليفه دوم در صورت زيادتى سهام از تركه معترف بقصور و عجز از فهم كتاب شده قائل بعول يعنى تقسيم نقص حاصل از زيادتى سهام بر ورثه به نسبت

عظمت و بزرگوارى است كه ماسواى او به پيشگاه كبريائى الهى در نهايت حقارت و عجز باشند، يا برتر است از حد اوهام و بزرگتر از انديشه افهام. تنبيه: آيه شريفه

بدرگاه كار ساز بر زمين نهند و تنزيه و تقديس نمايند او را از جميع نقائص و عجز از اعاده اجسام باليه و غيرها و حمد و شكر كنند او را بر هدايتشان باسلام و نعمت

بدرگاه كار ساز بر زمين نهند و تنزيه و تقديس نمايند او را از جميع نقائص و عجز از اعاده اجسام باليه و غيرها و حمد و شكر كنند او را بر هدايتشان باسلام و نعمت

خداوند در سوره مؤمنون اشاره به اين معنى فرموده علاوه بر آنكه شركت از لوازم عجز و فقر و احتياج است و اينمعانى از ساحت ربوبى دور و موصوف باين صفات نميشود خالق

آنها نمايند؛ چه همه مقهور و مغلوب امر الهى، و سطوات كبريائى همه را در نظر عجز و افتقار كشيده. علامه مجلسى رضوان اللّه عليه- در حديثى از حضرت پيغمبر صلّى

لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ» 9- مهلتى كه خداوند به منحرفان مى‌دهد به خاطر عجز و ناتوانى نيست، بلكه به خاطر رحمت و لطف است تا شايد برگردند. «الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»

بدلوا نعمة الله كفرا...)) بر بنى اميه و بنى مغيره روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمتهاى الهى شكر است تفسیر آیات أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا

طبعا و جزاى هر بنده بسيار ناشكرى اين است و آنها صرخه و فرياد ميزنند با حال عجز و انكسار كه پروردگارا ما را از اينجا بيرون آر و بدنيا برگردان قول ميدهيم بجاى

رگ گردن به او نزديك‌تريم (و بر او مسلّطيم). كلمه «عيينا» از «عى» به معناى عجز و ناتوانى، «لَبْسٍ» به معناى خلط و اشتباه و مشتبه شدن است. «وسوسه» در لغت

ذاتيّه‌ ‌از‌ علم‌ و قدرت‌ و حكمت‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌ و صفات‌ سلبيّه‌ ‌از‌ شرك‌ و عجز و احتياج‌ و ساير عيوب‌ و نواقص‌ و ‌بر‌ صفات‌ فعليّه‌ ‌از‌ خلق‌ و رزق‌ و عدل‌

هنگام خلق کجا هستند؟ حضرت فرمود: مهمانان خدایند و آنچه نزد خداست آنان را به عجز نمى کشاند». ۱۶- «قال رسول الله(ص) فى قول الله: «یوم تبدّل الأرض غیر الأرض»

را طرد نمود و با همان عدّه قلیل (نیروهاى کیفى) به پیروزى رسید. ۱۷ - اظهار عجز برخى همراهان طالوت از پیکار با دشمن، پس از عبور از نهر و دیدن سپاه عظیم جالوت

بدايت خلق عالم تا نهايت فنا در يك طاعت بسر برده باشند آواز برآرند و به زبان عجز و مذلت اعتراف كنند كه (سبحانك ما عبدناك حقّ عبادتك) و اين ملائكه آنها باشند

بدرگاه كار ساز بر زمين نهند و تنزيه و تقديس نمايند او را از جميع نقائص و عجز از اعاده اجسام باليه و غيرها و حمد و شكر كنند او را بر هدايتشان باسلام و نعمت

فرعون از فرزند پسر محروم بود. لذا با پذيرش نوزاد از آب آورده، به حقارت و عجز خود بيشتر پى برد. «نَتَّخِذَهُ وَلَداً» 12- گاه ايجاد علاقه و محبّت ميان افراد

تقليد در اصول دين، زيرا حق سبحانه از كفار مطالبه حجت نموده بر صحت ادعا، و عجز ايشان را دليل بطلان قول ايشان گردانيده. و نيز او سبحانه اتباع حجت را واجب،

رحمت الهى گناه كبيره است بازگشت پسران يعقوب (عليه السلام ) به مصر و اظهار عجز و خضوع در برابر عزيزمصر (يوسف اينك كه وعده الهى تحقق يافته ، يوسف (عليه السلام

بياورند. پس انحرافِ گروهى از مردم نشانه‌ى غلبه‌ى آنان بر اراده‌ى خداوند و يا عجز پروردگار از هدايت آنان نيست. «لَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ» 4- خداوند

و اميد در كنار هم باشند. «1». زمر، 3. جلد 8 - صفحه 144 8- عفو خدا بر اساس عجز و ضعف نيست بلكه با وجود قدرت مى‌بخشد. «الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ» 9- آفرينش آسمان‌ها

آوردنمثل قرآن ، دليل بر آن نمى شود كه قرآن از ناحيه خدا است . و پاسخ بدان با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردنمثل قرآن ، راهى جز يقين به الهى بودن

طبعا و جزاى هر بنده بسيار ناشكرى اين است و آنها صرخه و فرياد ميزنند با حال عجز و انكسار كه پروردگارا ما را از اينجا بيرون آر و بدنيا برگردان قول ميدهيم بجاى

و الاخرة و لهالحكم و اليه ترجعون )) اثبات توحيد ربوبى خداى تعالى با بيان عجز آلهه مشركين از آوردن نور يا يا آوردنشب در قيامت كه روز كشف حقائق است بطلان

رحمت الهى گناه كبيره است بازگشت پسران يعقوب (عليه السلام ) به مصر و اظهار عجز و خضوع در برابر عزيزمصر (يوسف اينك كه وعده الهى تحقق يافته ، يوسف (عليه السلام

آوردنمثل قرآن ، دليل بر آن نمى شود كه قرآن از ناحيه خدا است . و پاسخ بدان با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردنمثل قرآن ، راهى جز يقين به الهى بودن

الجلال سبحانى از هر چه كه شريك او مى‌دانند، زيرا شريك، كاشف است از نقص و عجز و ضعف و احتياج، و حق تعالى منزه از جميع نقايص باشد. وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ

عصری قرآن آنها را دعوت به مقابله به مثل کرد و همه از آوردن مانند آن اظهار عجز کردند، و در برابر آن زانو زدند، گواه زنده این تفسیر حدیثی است که از امام سجاد

بدلوا نعمة الله كفرا...)) بر بنى اميه و بنى مغيره روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمتهاى الهى شكر است آيه ۳۱-۳۴ آيه و ترجمه تفسير : نكته ها : ۱ - پيوندى

خدا (ص) يك روز به همنشين‏هاى خود فرمود: مى‏دانيد عجز كدام است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند، فرمود: عجز و درماندگى سه چيز است: الف- يكى از شماها بشتابد و

بلكه سپاسگزارى كرده كه به عجز از معرفت شكرش اعتراف كنند. پس معرفت عجز و تقصير را، شكر ايشان دانسته، همچنان كه اعتراف عالمان به عجز از علم را، علم دانسته است

خداوند در سوره مؤمنون اشاره به اين معنى فرموده علاوه بر آنكه شركت از لوازم عجز و فقر و احتياج است و اينمعانى از ساحت ربوبى دور و موصوف باين صفات نميشود خالق

بدلوا نعمة الله كفرا...)) بر بنى اميه و بنى مغيره روايتى در اين باره كه اظهار عجز از شكر نعمتهاى الهى شكر است آيه ۳۱-۳۴ آيه و ترجمه تفسير : نكته ها : ۱ - پيوندى

مطلوب خود كه از من طلب مى‌كنند. تنبيه: يكى از وظايف بندگى دعا است، زيرا اظهار عجز و شكستگى باشد بدرگاه سبحانى؛ و فوائد بسيار در آن مندرج و ترغيب در آن شده است:

خداوند در سوره مؤمنون اشاره به اين معنى فرموده علاوه بر آنكه شركت از لوازم عجز و فقر و احتياج است و اينمعانى از ساحت ربوبى دور و موصوف باين صفات نميشود خالق

هرآينه ذليل شدى. و محقق است اسناد چنين نسبتى به ساحت كبريائى، موجب نقص و عجز، و منافى قدرت مطلقه سبحانى خواهد بود. علم الهدى رحمة اللّه فرمود: حق تعالى

و تذکر به بیهوده بودن مقاومت در برابر او (و اعلموا أنکم غیر معجزى اللّه) «عجز» مقابل «قدرت» و «اعجاز» (مصدر معجزین) به معناى ناتوان کردن و به زانو درآوردن

عجولانه‌ى ما فلسفه‌ى آن را ندانيم. «بِيَدِكَ الْخَيْرُ» 9- سرچشمه‌ى بدى‌ها عجز و ناتوانى است. از كسى كه بر هر كارى قدرت دارد چيزى جز خير سر نمى‌زند. «بِيَدِكَ

است. 2- آنكه شما شاگردان موسى هستيد در سحر، و اينكه ترك معارضه و عمدا اظهار عجز نموديد، به جهت ترويج امر او و تعظيم شأن او است، نه آنكه در معارضه و مقاومت

و الاخرة و لهالحكم و اليه ترجعون )) اثبات توحيد ربوبى خداى تعالى با بيان عجز آلهه مشركين از آوردن نور يا يا آوردنشب در قيامت كه روز كشف حقائق است بطلان

است. د: كار پيامبران در معجزه، لزوماً همراه با تحدّى و مبارزطلبى و ادّعاى عجز ديگران است، امّا در كار نوابغ و مخترعان و مرتاضان اين علائم و نشانه‌ها لزومى

غلبيت آنها، و لذا ذكر مراكز فرمود تا معلوم شود كه با اين حالت استيلاء دشمن و عجز مسلمان، غلبه‌اى كه حاصل‌ جلد 4 صفحه 346 شود نيست مگر از جانب حضرت حق در نصرت

مجبور كرده بر خلاف حال قبلی اش رفتار كند. و خداوند، عزيز على الاطلاق است و عجز و ناتوانى در او تصور ندارد، و هيچ حالتى او را مقهور و مجبور به عمل بر خلاف

آوردنمثل قرآن ، دليل بر آن نمى شود كه قرآن از ناحيه خدا است . و پاسخ بدان با عجز خود و اسبابى كه بدان معتقديد، از آوردنمثل قرآن ، راهى جز يقين به الهى بودن

را نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال و نه در عبادات، زيرا شريك فرع بر عجز و احتياج، و ذات قادر متعال از آنها منزه و مبرى باشد. در كافى- از ابو العباس:

«قُلْ أَرَأيْتُمْ إِن جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكمُ الَّيْلَ سرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ...»: كلمه ((سرمد(( بر وزن فعلل به معناى دائم است ، بعضى هم گفته

بيان عدم منافات آيه مورد بحث با: « و ما دعا الكافرين الا فىضلال » . از اين بيان فساد اشكالى كه بر آيه شده است روشن مى گردد، و آن اين است كه : از آيه مورد

پناه‌ دهد و باميدش‌ برساند. فَانصُرنا عَلَي‌ القَوم‌ِ الكافِرِين‌َ اظهار عجز ‌است‌ ‌که‌ مؤمنين‌ ‌در‌ پيشگاه‌ احديّت‌ عرضه‌ بدارند ‌که‌ ‌ما ‌در‌ مقابل‌

قُلْتُ إِنَّهُ ضَعُفَ عَنِ اَلصَّوْمِ وَ عَجَزَ قَالَ يَتَصَدَّقُ عَلَى عَشَرَةِ مَسَاكِينَ قُلْتُ إِنَّهُ عَجَزَ عَنْ ذَلِكَ قَالَ فَلْيَسْتَغْفِرِ اَللَّهَ

يَقْبَلُهَا اَلسُّلْطَانُ لِعَجْزِ أَهْلِهَا عَنْهَا أَوْ غَيْرِ عَجْزٍ فَقَالَ إِذَا عَجَزَ أَرْبَابُهَا عَنْهَا فَلَكَ أَنْ تَأْخُذَهَا إِلاَّ أَنْ يُضَارُّوا

مراتب ايمان در آدمى اين مقدار اثر را دارد كه بفهمد خدا بر هر چيز قادر است و عجز و زبونى در ساحت او راه ندارد. با اين حال چطور ممكن است حواريون با داشتن مراتب

كَاتَبَهُ اِشْتَرَطَ عَلَيْهِ إِنْ عَجَزَ عَنْ‏ نَجْمٍ مِنْ نُجُومِهِ فَهُوَ رَدٌّ فِي اَلرِّقِّ وَ كَانَ قَدْ عَجَزَ عَنْ نَجْمٍ فَمَا تَرَكَ مِنْ شَيْ‏ءٍ

يَسْتَسْعِي اَلْمُكَاتَبَ لِأَنَّهُمْ لَمْ يَكُونُوا يَشْتَرِطُونَ‏ إِنْ عَجَزَ فَهُوَ رِقٌ‏ وَ قَالَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ لَهُمْ شُرُوطُهُمْ وَ قَالَ

چه اعتراض مى‏تواند بود اگر آقا به آنچه فرموده عمل نكند؟ و اين را در مقام عجز و اظهار عبوديّت مى‏گفت، يا احتمال مى‏داد كه وعده خدا در حقيقت و نفس الأمر،

آرى، صبرى از نظر قرآن ممدوح است كه به خاطر خدا باشد، نه به خاطر جلوگيرى از عجز، و يا عجب به نفس، و يا تعريف اين و آن، و يا غير آن. زيرا بسيارى از خويشتنداران،

نهج البلاغه استفاده مى شود كه راسخون در علم تاويل آيات را نميدانند، و به عجز و ناتوانى خود معترفاند: و اعلم ان الراسخين فى العلم هم الذين اغناهم عن اقتحام

نكند و همچنين‌ مستشعر ذلّت‌ ‌خود‌ و عزت‌ ‌او‌ و ضعف‌ ‌خود‌ و قوت‌ ‌او‌ و عجز ‌خود‌ و قدرت‌ ‌او‌ و فقر ‌خود‌ و غناي‌ ‌او‌ عبوديت‌ ‌خود‌ 1‌-‌ جامع‌ السعادات‌

لَمْ تَجُزْ شَهَادَتُهُ حَتَّى يُؤَدِّيَ أَوْ يُسْتَيْقَنَ أَنَّهُ قَدْ عَجَزَ قَالَ فَقُلْتُ فَكَيْفَ يَكُونُ بِحِسَابِ ذَلِكَ قَالَ إِذَا كَانَ قَدْ

كُلُّ مَنْ عَجَزَ عَنِ اَلْكَفَّارَةِ اَلَّتِي تَجِبُ عَلَيْهِ مِنْ صَوْمٍ أَوْ عِتْقٍ أَوْ صَدَقَةٍ فِي يَمِينٍ أَوْ نَذْرٍ أَوْ قَتْلٍ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ

مُكَاتَبَتِهِ وَ لَهُ اِبْنٌ مِنْ جَارِيَةٍ قَالَ إِنِ اُشْتُرِطَ عَلَيْهِ إِنْ عَجَزَ فَهُوَ مَمْلُوكٌ رَجَعَ اِبْنُهُ مَمْلُوكاً وَ اَلْجَارِيَةُ وَ إِنْ لَمْ

مِنْ جَارِيَةٍ لَهُ فَقَالَ إِنْ كَانَ اُشْتُرِطَ عَلَيْهِ أَنَّهُ إِنْ عَجَزَ فَهُوَ رِقٌّ رَجَعَ اِبْنُهُ مَمْلُوكاً وَ اَلْجَارِيَةُ وَ إِنْ لَمْ يُشْتَرَطْ

كُلُّ مَنْ عَجَزَ عَنْ نَذْرٍ نَذَرَهُ فَكَفَّارَتُهُ كَفَّارَةُ يَمِينٍ

مِنْ جِنَايَتِهِ‏ بِقَدْرِ مَا أَدَّى مِنْ مُكَاتَبَتِهِ لِلْحُرِّ فَإِنْ عَجَزَ مِنْ حَقِّ اَلْجِنَايَةِ شَيْئاً أُخِذَ ذَلِكَ مِنْ مَالِ اَلْمَوْلَى‏ اَلَّذِي

كُلُّ مَنْ عَجَزَ عَنِ اَلْكَفَّارَةِ اَلَّتِي تَجِبُ عَلَيْهِ مِنْ صَوْمٍ أَوْ عِتْقٍ أَوْ صَدَقَةٍ فِي يَمِينٍ أَوْ نَذْرٍ أَوْ قَتْلٍ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ

أَيُّمَا رَجُلٍ نَذَرَ نَذْراً أَنْ يَمْشِيَ إِلَى‏ بَيْتِ اَللَّهِ‏ ثُمَّ عَجَزَ عَنْ أَنْ يَمْشِيَ فَلْيَرْكَبْ وَ لْيَسُقْ بَدَنَةً إِذَا عَرَفَ اَللَّهُ

بِئْراً عَشْرَ قَامَاتٍ بِعَشَرَةِ دَرَاهِمَ فَحَفَرَ لَهُ قَامَةً ثُمَّ عَجَزَ قَالَ يَقْسِمُ عَشَرَةً عَلَى خَمْسَةٍ وَ خَمْسِينَ جُزْءاً فَمَا أَصَابَ

قَالَ فَقَالَ إِنْ كَانَ مَوْلاَهُ حِينَ كَاتَبَهُ اِشْتَرَطَ عَلَيْهِ إِنْ عَجَزَ فَهُوَ رَدٌّ فِي اَلرِّقِّ فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ اَلْمَمْلُوكِ يُدْفَعُ إِلَى

اَلثَّانِيَ ثُمَّ اَلثَّالِثَ ثُمَّ اَلرَّابِعَ ثُمَّ اَلْخَامِسَ فَإِنْ عَجَزَ اَلثُّلُثُ كَانَ فِي اَلَّذِي سَمَّى أَخِيراً لِأَنَّهُ أَعْتَقَ بَعْدَ

فَقَالَ إِنْ كَانَ مَوْلاَهُ‏ حِينَ كَاتَبَهُ اِشْتَرَطَ عَلَيْهِ إِنْ هُوَ عَجَزَ فَهُوَ رَدٌّ فِي اَلرِّقِّ فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ اَلْمَمَالِيكِ يُدْفَعُ إِلَى

شَيْ‏ءٌ وَ لَيْسَ لَهُمْ أَنْ يَبِيعُوهُ وَ لَكِنَّهُ يُسْتَسْعَى وَ إِنْ عَجَزَ عَنْهُ فَلَيْسَ عَلَى مَوْلاَهُ شَيْ‏ءٌ وَ لاَ عَلَى اَلْعَبْدِ شَيْ‏ءٌ

كَفَفْتُ عَنِ اَلتِّجَارَةِ وَ أَمْسَكْتُ عَنْهَا قَالَ وَ لِمَ ذَلِكَ أَ عَجْزٌ بِكَ كَذَلِكَ تَذْهَبُ أَمْوَالُكُمْ لاَ تَكُفُّوا عَنِ اَلتِّجَارَةِ وَ

فَقَالَ‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ اِسْتَعْمَلْتُمُوهُ حَتَّى إِذَا كَبِرَ وَ عَجَزَ مَنَعْتُمُوهُ أَنْفِقُوا عَلَيْهِ مِنْ بَيْتِ اَلْمَالِ‏

مَنْ أُتِيَ إِلَيْهِ مَعْرُوفٌ فَلْيُكَافِئْ بِهِ فَإِنْ عَجَزَ فَلْيُثْنِ عَلَيْهِ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَقَدْ كَفَرَ اَلنِّعْمَةَ

أُعْتِقَ وَ عَلَى مَوْلاَهُ مَا بَقِيَ مِنْ قِيمَةِ اَلْمَمْلُوكِ فَإِنْ عَجَزَ اَلْمُكَاتَبُ فَلاَ عَاقِلَةَ لَهُ وَ إِنَّمَا ذَلِكَ عَلَى إِمَامِ‏ اَلْمُسْلِمِينَ‏

مَنْ عَجَزَ عَنِ اَلْكَفَّارَةِ اَلَّتِي تَجِبُ عَلَيْهِ صَوْمٍ أَوْ عِتْقٍ أَوْ صَدَقَةٍ فِي يَمِينٍ أَوْ نَذْرٍ أَوْ قَتْلٍ أَوْ غَيْرِ ذَلِكَ مِمَّا

أُعْتِقَ وَ عَلَى مَوْلاَهُ مَا بَقِيَ‏ مِنْ قِيمَةِ اَلْمَمْلُوكِ فَإِنْ عَجَزَ اَلْمُكَاتَبُ فَلاَ عَاقِلَةَ لَهُ إِنَّمَا ذَلِكَ عَلَى إِمَامِ‏ اَلْمُسْلِمِينَ‏

رَجُلٍ نَذَرَ نَذْراً أَنْ يَمْشِيَ إِلَى‏ بَيْتِ اَللَّهِ اَلْحَرَامِ‏ ثُمَّ عَجَزَ عَنْ أَنْ يَمْشِيَ فَلْيَرْكَبْ وَ لْيَسُقْ بَدَنَةً إِذَا عَرَفَ اَللَّهُ

مَنْ أُتِيَ إِلَيْهِ اَلْمَعْرُوفُ فَلْيُكَافِئْ بِهِ وَ إِنْ عَجَزَ فَلْيُثْنِ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَقَدْ كَفَرَ اَلنِّعْمَةَ

اَلظِّهَارُ إِذَا عَجَزَ صَاحِبُهُ عَنِ اَلْكَفَّارَةِ فَلْيَسْتَغْفِرْ رَبَّهُ وَ يَنْوِي أَنْ لاَ يَعُودَ قَبْلَ أَنْ يُوَاقِعَ ثُمَّ لْيُوَاقِعْ وَ

أَنَّ اَلظِّهَارَ إِذَا عَجَزَ صَاحِبُهُ عَنِ اَلْكَفَّارَةِ فَلْيَسْتَغْفِرْ رَبَّهُ وَ لْيَنْوِ أَنْ لاَ يَعُودَ قَبْلَ أَنْ يُوَاقِعَ ثُمَّ لْيُوَاقِعْ

نمى‏دانم مگر اين‏كه مظنّه دارم كه در زير آن چيزى نيست. حضرت فرمود كه: «مظنّه، عجز و درماندگى است از براى آن‏كه يقين نمى‏داند». بعد از آن حضرت فرمود كه: «آيا

(زيرا قدرت خدا بايد فوق همه قدرتها باشد و اگر قدرتى در برابرش يافت شود نشانه عجز و ناتوانى است)، و اگر يكى را قوى و ديگرى را ضعيف پندارى گفتار ما ثابت شود

يَدَيْهِ مِنَ اَلْمَالِ ثُمَّ يُقْسَمُ ذَلِكَ بَيْنَهُمْ بِالْحِصَصِ فَإِنْ عَجَزَ قِيمَةُ اَلْعَبْدِ وَ مَا فِي يَدَيْهِ عَنْ أَمْوَالِ اَلْغُرَمَاءِ رَجَعُوا

فِي جِنَايَتِهِ بِقَدْرِ مَا أَدَّى مِنْ مُكَاتَبَتِهِ لِلْحُرِّ فَإِنْ عَجَزَ عَنْ حَقِّ اَلْجِنَايَةِ شَيْئاً أُخِذَ ذَلِكَ مِنْ مَالِ اَلْمَوْلَى‏ اَلَّذِي

يَدَيْهِ مِنَ اَلْمَالِ ثُمَّ يُقْسَمُ ذَلِكَ بَيْنَهُمْ بِالْحِصَصِ فَإِنْ عَجَزَ قِيمَةُ اَلْعَبْدِ وَ مَا فِي يَدَيْهِ عَنْ أَمْوَالِ اَلْغُرَمَاءِ رَجَعُوا

فِي جِنَايَتِهِ بِقَدْرِ مَا أَدَّى مِنْ مُكَاتَبَتِهِ لِلْحُرِّ وَ إِنْ عَجَزَ عَنْ حَقِّ اَلْجِنَايَةِ أُخِذَ ذَلِكَ مِنَ اَلْمَوْلَى اَلَّذِي كَاتَبَهُ

أَبْوَابُ الْمُكَاتَبِين‏ ۱۸ بَابُ الْمُكَاتَبِ الْمَشْرُوطِ عَلَيْهِ إِنْ عَجَزَ فَهُوَ رَدٌّ فِي الرِّقِّ وَ مَا حَدُّ الْعَجْزِ فِي ذَلِك‏ موضوعات :

فَقَالَ إِنْ كَانَ مَوْلاَهُ حِينَ كَاتَبَهُ اِشْتَرَطَ عَلَيْهِ أَنَّهُ إِنْ عَجَزَ فَهُوَ رَدٌّ إِلَى اَلرِّقِّ فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ اَلْمَمْلُوكِ يُدْفَعُ

ثُمَّ اَلثَّانِي وَ اَلثَّالِثُ ثُمَّ اَلرَّابِعُ ثُمَّ اَلْخَامِسُ فَإِنْ عَجَزَ اَلثُّلُثُ كَانَ فِي اَلَّذِي سَمَّى آخِراً لِأَنَّهُ أَعْتَقَ بَعْدَ مَبْلَغِ

اميد به تحقق چيزى مى رود و از آنجا كه اين معنى احيانا تواءم با «جهل » يا «عجز» است بسيارى از مفسران آن را در قرآن مجيد به معنى اميد ديگران از خدا تفسير

مواردى به كار مى رود كه انسان مانع كار ديگرى شود و جلو او را بگيرد و او را به عجز در آورد، و گاهى در موردى كه از چنگال كسى فرار كند و از دسترس وى بيرون رود

آورد كه از گمنامى بسوى شهرت ، از سستى بسوى بيدارى ، از پستى بسوى فراز، و از عجز و ناتوانى بسوى نيرومندى سوق داده شده ، نورشان از چهار سوى جهان مى تابيد. از

اين دو با هم و مخصوصا زن ، فرزندان كوچكتر را رحم مى كنند، چون در آنها ضعف و عجز مشاهده مى كنند، و مى بينند كه طفل صغيرشان نمى تواند حوائج ضرورى زندگى خود

شكر آن نيست ! ولى با توجه به اينكه يكى از طرق اداى حق شكر الهى همان اظهار عجز از اداى شكر اوست روشن مى شود كه قليلى از بندگان پروردگار - همانگونه كه قرآن

خالصان و مخلصان قرار دارند، و شيطان از همان روز نخست از گمراه ساختن آنها اظهار عجز و ناتوانى كرده و گفته است فبعزتك لاغوينهم اجمعين الا عبادك منهم المخلصين :

ادبى از باب تغليب است . و يا در اين تعبير طبق اعتقاد طرف سخن گفته شده تا عجز و ناتوانى آنها را مشخص كند، يعنى شما كه اينها را صاحب عقل و شعور ميدانيد،

و يا معنايش اين است كه: امورى كه لايق ساحت مقدس خداى تعالى نيست، از قبيل عجز، جهل، ظلم، غفلت و نظائر آن از هر صفت نقص و عيب را، به خدا منسوب مكن. و كوتاه

مى شويد»؟ (فهل انتم مسلمون ). آيا با اينكه از شما دعوت به مبارزه كرديم و عجز و ناتوانيتان در برابر اين دعوت ثابت شد جاى ترديد مى ماند كه اين آيات از طرف

كه مقام آيه شريفه مقام اظهار تمام قدرت خداى تعالى ، و تماميت احاطه او، و عجز ملائكه ، و نقص ايشان است ، لذا لازم است بگوئيم اضافه نامبرده (مانند اضافه

نتوانست هيچ كارى صورت دهد، و اين دعوت قرآن را جز با شانه خالى كردن و اظهار عجز بيشتر پاسخى ندادند، و جز گريختن و خود پنهان كردن، عكس العملى نشان ندادند.

فَإِنْ فَضَلَ عَنْهُمْ شَيْ‏ءٌ يَسْتَغْنُونَ عَنْهُ فَهُوَ لِلْوَالِي وَ إِنْ عَجَزَ أَوْ نَقَصَ عَنِ اِسْتِغْنَائِهِمْ كَانَ عَلَى اَلْوَالِي أَنْ يُنْفِقَ

عنايت را به قرآن و از بين بردن آن داشته اند. و اين آيه، دلالت مى كند بر نهايت عجز كفار در مبارزه عليه قرآن، به طورى كه بعد از آن كه نتوانستند كلامى مثل آن را

اراده دارد، مراد خدا از اراده اش ‍ تخلّف كند، و خدا بزرگتر از چنين نقص و عجز است. علاوه بر اين كه اصلا اين معنا مخالف با ظواهر آياتى بى شمار است، كه در

مادر)، و فرو گذار براى ايشان بالِ خوارى و تواضع و فروتنى را، و با ايشان نهايت عجز و انكسار به عمل آور از فرط مهربانى يا به جهت آن، و بگو كه پروردگارا! رحم فرما