فاطر ٤٠
کپی متن آیه |
---|
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَکَاءَکُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي مَا ذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِي السَّمَاوَاتِ أَمْ آتَيْنَاهُمْ کِتَاباً فَهُمْ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاَّ غُرُوراً |
ترجمه
فاطر ٣٩ | آیه ٤٠ | فاطر ٤١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَرَأَیْتُمْ؟»: آیا دیدهاید؟ به من بگوئید. مراد دقّت کافی درباره معبودهای دروغین است. خدا در این بخش از ایشان دلیل عقلی میطلبد. «أَرُونِی»: به من نشان دهید. بدل اشتمال (أَرَأَیْتُمْ) است. «شِرْکٌ»: مشارکت (نگا: سبأ / ). «آتَیْنَاهُمْ»: ضمیر (هُمْ) بهتر است به صورت التفات، به مشرکان برگردد. «أَمْ آتَیْنَاهُمْ کِتَاباً»: مراد دلیل نقلیاست. «غُرُوراً»: (نگا: نساء / اسراء / ، احزاب / ). «قُلْ أَرَأَیْتُمْ ... مَاذَا خَلَقُوا»: این بخش آیه، دو معنی دارد. یکی در بالا گذشت، و دیگری چنین است: به من بگوئید: انبازهائی را که علاوه از خدا آنها را هم به فریاد میخوانید و پرستش مینمائید، آنها چه چیز را در زمین یا در آسمانها آفریدهاند؟
تفسیر
- آيات ۳۹ - ۴۵ سوره فاطر
- استدلال عليه مشركان، در ردّ آلهۀ موهوم آنان
- استدلال بر توحيد، با استناد به ابقاء موجودات
- سوگند قريش، كه اگر نذيرى به سويشان بيايد، هدایت یافته ترین امت ها، خواهند شد
- معناى «مكر سيّئ»، که جز به اهل آن نمى رسد
- اگر خدا، مردم را براى گناهانشان مؤاخذه كند، جنبنده اى بر زمين نمی ماند
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً «40»
بگو: آيا شريكان خويش را كه به جاى خداوند مىخوانيد ديدهايد؟ به من نشان دهيد كه چه چيزى را از زمين آفريدهاند، يا براى آنان در (آفرينش) آسمانها مشاركتى است؟ يا به آنان كتابى دادهايم كه ايشان، دليل و حجّتى از آن بر شرك خود دارند؟ (نه، هيچ كدام نيست،) بلكه ستمكاران تنها بر اساس وعدهاى (دروغى) كه بعضىشان به بعضى ديگر (در مورد شفاعت) مىدهند يكديگر را فريب مىدهند.
پیام ها
1- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مأمور به گفتگو با مخالفان بود. «قُلْ»
جلد 7 - صفحه 508
2- با سؤال، وجدانها را بيدار كنيد. «أَ رَأَيْتُمْ- أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا»
3- اسلام دين منطق است. «أَ رَأَيْتُمْ- أَرُونِي- فَهُمْ عَلى بَيِّنَةٍ»
4- تحدّى و مبارزهطلبى، تنها در كتاب تشريع نيست كه مىفرمايد: «فَأْتُوا بِسُورَةٍ»* بلكه در مورد آفرينش و كتاب تكوين نيز هست. «أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا»
5- مشركان، هيچ منطقى ندارند. نه عقلى «ما ذا خَلَقُوا» و نه نقلى «أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً»
6- هر جا منطق و بيّنه نباشد، فريب است. إِنْ يَعِدُ ... إِلَّا غُرُوراً
7- مشركان ظالمند. «يَعِدُ الظَّالِمُونَ» وعدهى ظالمان، فريب و شعارهاى آنان فريبنده است. «إِلَّا غُرُوراً»
8- شرك بر تبليغات و وعدههاى فريبكارانه استوار است. «إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً»
9- فريب از هر كس مىتواند باشد. «بَعْضُهُمْ بَعْضاً» گاهى افراد ضعيف و عادى با تملق و چاپلوسى افراد بالاتر را به انحراف مىكشانند و گاهى افراد قوى با تهديد و تطميع و وعدهها و شعارهاى دروغين مردم را به اطاعت بى چون و چراى خود وادار مىكنند. «يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاَّ غُرُوراً (40)
قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ: بگو اى پيغمبر به كفار و مشركان آيا ديديد شركائى را كه شريك خدا قرار داديد، الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ: آنانكه مىخوانند و مىپرستند ايشان را به غير از خداى به حق، أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ:
خبر دهيد و بنمائيد مرا كه اين شركاء و بتان چه چيز آفريدهاند از زمين و آنچه
جلد 11 - صفحه 45
در آنست، أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ: يا هست براى ايشان شركتى با خدا در آفريدن آسمانها و بدان جهت سزاوار شركت شدهاند در الوهيت ذاتيه، أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً: ياد دادهايم ايشان را كتابى ناطق به آنكه به جهت شرك مشركان معذب نخواهند شد، يا كتابى كه ما ايشان را شريك خود ساختهايم، فَهُمْ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْهُ: پس شريكان بر حجتهاى روشن هستند از آن كتاب به آنكه آنها را شركت در الوهيت سزاوار است؛ و چون اقامه حجج مذكوره ممكن نيست، پس به چه وجه آنها را شريك خدا مىسازيد.
پس از نفى انواع حجج اضراب فرمايد: بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ: نه چنان است كه ايشان را حجتى باشد در اين امر، بلكه وعده نمىدهند مشركان، بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً: بعضى از ايشان كه اسلاف يا رؤسا هستند بعضى ديگر را كه اخلاف يا تابعين هستند مگر فريب و مكر را كه هيچ حقيقتى براى وعده آنان نيست.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ نارُ جَهَنَّمَ لا يُقْضى عَلَيْهِمْ فَيَمُوتُوا وَ لا يُخَفَّفُ عَنْهُمْ مِنْ عَذابِها كَذلِكَ نَجْزِي كُلَّ كَفُورٍ (36) وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فِيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذِي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذِيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمِينَ مِنْ نَصِيرٍ (37) إِنَّ اللَّهَ عالِمُ غَيْبِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (38) هُوَ الَّذِي جَعَلَكُمْ خَلائِفَ فِي الْأَرْضِ فَمَنْ كَفَرَ فَعَلَيْهِ كُفْرُهُ وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِلاَّ مَقْتاً وَ لا يَزِيدُ الْكافِرِينَ كُفْرُهُمْ إِلاَّ خَساراً (39) قُلْ أَ رَأَيْتُمْ شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْكٌ فِي السَّماواتِ أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً فَهُمْ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْهُ بَلْ إِنْ يَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلاَّ غُرُوراً (40)
ترجمه
و آنها كه كافر شدند براى آنان آتش دوزخ است نه حكم ميشود بر آنها بمرگ تا بميرند و نه تخفيف داده ميشود از آنها از عذاب آن اينچنين جزا ميدهيم هر ناسپاسى را
و آنها فرياد ميكنند در آن پروردگارا بيرون آور ما را تا بكنيم كار شايستهئى جز آنچه بوديم كه ميكرديم آيا عمر نداديم شما را مقدارى كه پند ميگيرد در آن كسيكه پند گيرد و آمد شما را بيمدهنده پس بچشيد پس نيست براى ستمكاران ياورى
همانا خدا داناى امر نهانى آسمانها و زمين است همانا او دانا است بآنچه در سينهها است
او است آنكه گردانيد شما را جانشينان در زمين پس آنكه كافر شد پس بر ضرر او است كفرش و نمىافزايد كافرانرا كفرشان نزد پروردگارشان مگر بغض شديد و نمىافزايد كافرانرا كفرشان مگر زيانكارى ابدى
بگو خبر دهيد از شريكانتان آنها كه ميخوانيد از غير خدا بنمائيد مرا كه چه چيز آفريدند از زمين يا براى آنها است شركتى در آسمانها يا داديمشان كتابى پس آنها با دليل روشنى از آنند بلكه وعده نميدهند ستمكاران بعضيشان بعضى را مگر موجب فريب را.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان احوال اهل بهشت معمولا شمّهئى از احوال اهل جهنّم را ذكر فرموده باين تقريب كه كسانيكه كافر شدند از آن آنان است آتش جهنّم نه محكوم باعدام ميشوند تا بميرند و راحت شوند و نه تخفيف داده ميشود عذاب آنها بلكه تشديد ميشود هر وقت كه شعله آتش كم شود طبعا و جزاى هر بنده بسيار ناشكرى اين است و آنها صرخه و فرياد ميزنند با حال عجز و انكسار كه پروردگارا ما را از اينجا بيرون آر و بدنيا برگردان قول ميدهيم بجاى اعمال بدى كه بجا آورديم ايندفعه اعمال خوب بجا آوريم خطاب ميرسد از مصدر جلال كه آيا ما بشما عمر نداديم در دنيا بقدريكه اگر كسى ميخواست در آنمدّت تحصيل علم و معرفت كند و متذكّر اوضاع آخرت شود ميشد و پيغمبر و كتاب فرستاديم براى شما و امام تعيين نموديم كه شما را از آتش جهنّم بترسانند و ايشان بوظيفه
جلد 4 صفحه 391
خودشان عمل نمودند و شما گوش نداديد و بآنها ستم نموديد پس بچشيد طعم عذاب حسرت و ندامت و آتش آخرت را و مطمئن باشيد كه هيچ يار و ياورى براى ستمكاران در اينروز نخواهد بود خداوند از خفاياى امور در آسمانها و زمين آگاه است و از قلب شما هم آگاه ميداند كه دروغ ميگوئيد اگر بدنيا برگرديد باز همان معاملات گذشته را تكرار خواهيد نمود چنانچه آنجا كه بوديد خيال داشتيد اگر هميشه بمانيد بهمين اعمال ادامه دهيد مگر خدا شما را جانشين اقوام سابقه قرار نداد در زمين و قوّه تصرّف در آنرا بشما عنايت نفرمود و نديديد كسيكه كافر شود ضرر كفرش بخودش ميرسد و نشنيديد احوال آنها را كه چگونه بعذاب الهى گرفتار شدند حال هم اگر برگرديد موجب مزيد كفر شما خواهد شد و آن موجب مزيد غضب الهى بر شما و مزيد زيانكارى و خسارت شما خواهد بود در فقيه و خصال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده در قول خداوند أو لم نعمّر كم كه توبيخ است از كسيكه هجده سال داشته باشد و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل نموده و در نهج البلاغه امير المؤمنين عليه السّلام فرموده كه عمرى كه موجب قطع عذر بنى آدم شود شصت سال است و ظاهرا در دو حديث مذكور بيان اقلّ و اكثر شده چون مقدار تذكّر بحسب احوال و اشخاص مختلف ميشود كسيكه استعداد و موجبات تذكّر برايش موجود است هيجده سال عمر هم برايش در دنيا زياد است و كسيكه بهيچ وجه وسيله ندارد شصت سال هم كم است و ظاهرا مشركين مكّه نوعا قائل بخالقيّت بتها نبودند فقط آنها را شفعاء ميدانستند لذا از هر چيز خوبى بنظر خودشان بت ميساختند كه مثلا نمونهئى از اوصاف جمال و جلال خدا باشد و در برابر او سجده مينمودند گفتهاند گاهى اگر حلواى خوبى بدستشان ميآمد از آن مجسّمهئى مىساختند و بقصد او عبادت مينمودند و بعد هم آنرا ميخوردند لذا خداوند به پيغمبر خود فرموده بآنها بگو خبر دهيد مرا كه اين بتهائيكه شما آنها را شريك قرار داديد در عبادت من يا در اموال خودتان چون سهمى از مال خودشان هم براى آنها مقرّر مينمودند كه آنها غير از خداى ناديدهاند و بنمايانيد بمن كه چه خلق نمودند و بيرون آوردند آنها از زمين يا چه جزء از اجزاء آنرا ايجاد كردند يا شما قائليد آنكه شركتى آنها در امر آسمانها و ايجاد آن با من دارند كه براى آن مستحق ستايش و پرستش شدند يا ما براى آنها يا شما
جلد 4 صفحه 392
كتابى از آسمان فرستاديم كه در آن كتاب شما مأمور بعبادت بتها شديد تا دليلى باشد براى آنها يا شما براى جواز عبادت و تقرّب به بت و بعضى بيّنات قرائت نمودهاند براى اشاره بآنكه در اين قبيل امور مهمّه بايد دلائلى باشد اين سؤال را از آنها بنما تا معلوم شود كه هيچ يك از اينها نيست جز آنكه شيطان پدران و اعيان آنها را گول زده كه خداى ناديده قابل عبادت نيست بايد چيز خوبى را انسان در نظر بگيرد و عبادت كند تا آنچيز وسيله تقرّب بخدا گردد و شفاعت كند از او در نزد خدا و حاجات او در دنيا برآورده شود و آنها هم اين وعده گول زن را باينها كه معاصر تو و زير دستان بزرگترانشان هستند دادند و اينها هم قبول نمودند و بدون هيچ منطق و دليلى بتپرست شدند و يجزى بصيغه مجهول مغايب و رفع كلّ نيز قرائت شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قُل أَ رَأَيتُم شُرَكاءَكُمُ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الأَرضِ أَم لَهُم شِركٌ فِي السَّماواتِ أَم آتَيناهُم كِتاباً فَهُم عَلي بَيِّنَةٍ مِنهُ بَل إِن يَعِدُ الظّالِمُونَ بَعضُهُم بَعضاً إِلاّ غُرُوراً (40)
بفرما باين مشركين که اينکه آلهه شما که عبادت ميكنيد و ميخوانيد از غير خداي متعال چه مدركي بر الوهيت آنها داريد به من نشان دهيد آيا چيزي از مخلوقات زمين را آنها خلق كردهاند يا شركتي در آسمان ها دارند يا نوشته و كتابي از براي آنها نازل شده پس از روي چه دليل و بيّنه الوهيّت آنها ثابت شده بلكه نميخوانند ظالمين بعض آنها بعض ديگري را مگر از روي فريب.
هر دعوايي بايد از روي دليل و مدركي باشد اينکه دعوي الوهيت اينکه اصنام و ساير آلهه آنها مدرك او يكي از سه چيز بايد باشد يا مخلوقي را اينها در زمين خلق كرده باشند و لو مثل مورچه و پشه يا تصرفي در آسمانها داشته باشند يا كتابي و نوشته از خداوند داشته باشند که تصديق الوهيت آنها را كرده باشد و چون هيچ مدركي نداريد فقط فريب يكديگر را خوردهايد چون او چنين كرد ما هم ميكنيم لذا ميفرمايد:
قُل أَ رَأَيتُم شُرَكاءَكُمُ که آنها را شريك در عبادت قرار دادهايد و به الوهيت آنها معتقد شدهايد.
تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ و منكر توحيد در عبادت شدهايد و بآنها توجه كردهايد و آنها را بالوهيت شناختهايد.
أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الأَرضِ بمن نشان دهيد إِنَّ الَّذِينَ تَدعُونَ مِن دُونِ اللّهِ لَن يَخلُقُوا ذُباباً وَ لَوِ اجتَمَعُوا لَهُ وَ إِن يَسلُبهُمُ الذُّبابُ شَيئاً لا- يَستَنقِذُوهُ مِنهُ ضَعُفَ الطّالِبُ وَ المَطلُوبُ (حج آيه 72).
أَم لَهُم شِركٌ فِي السَّماواتِ آيا ميتوانند يك قطره باران نازل كنند يا جلوگيري كنند از سردي و حرارت هوا يا روز را شب كنند و شب را روز چنانچه
جلد 15 - صفحه 38
حضرت ابراهيم به نمرود فرمود فَإِنَّ اللّهَ يَأتِي بِالشَّمسِ مِنَ المَشرِقِ فَأتِ بِها مِنَ المَغرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ (بقره آيه 260).
أَم آتَيناهُم كِتاباً فَهُم عَلي بَيِّنَةٍ مِنهُ چنانچه مشركين گفتند ما نَعبُدُهُم إِلّا لِيُقَرِّبُونا إِلَي اللّهِ زُلفي (زمر آيه 4) و گفتند وَ اللّهُ أَمَرَنا بِها (اعراف آيه 27).
بَل إِن يَعِدُ الظّالِمُونَ بَعضُهُم بَعضاً إِلّا غُرُوراً همان تقليد آباء که گفتند إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلي آثارِهِم مُهتَدُونَ (زخرف آيه 22) و گفتند إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلي آثارِهِم مُقتَدُونَ (زخرف آيه 23).
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 40)- این آیه پاسخ قاطع دیگری به مشرکان میدهد و به آنها خاطر نشان میسازد که اگر انسان از چیزی تبعیت میکند یا به آن دل میبندد باید دلیلی از عقل بر آن داشته باشد، یا دلیلی از نقل قطعی، شما که هیچ یک از این دو را در اختیار ندارید تکیه گاهی جز فریب و غرور نخواهید داشت.
میفرماید: «بگو: این معبودانی را که جز خدا میخوانید به من نشان دهید چه چیزی از زمین را آفریدهاند»! (قُلْ أَ رَأَیْتُمْ شُرَکاءَکُمُ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِی ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ).
«یا این که در آفرینش آسمان شریکند»؟! (أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّماواتِ).
با این حال پرستش آنها چه دلیلی دارد؟! معبود بودن فرع بر خالق بودن است، حال که ثابت شد هیچ دلیل عقلی برای مدعای شما نیست، آیا دلیلی از نقل در اختیار دارید؟ «آیا کتابی (آسمانی) در اختیار آنها گذاردهایم و آنها دلیل روشنی از آن بر کار خود دارند»؟ (أَمْ آتَیْناهُمْ کِتاباً فَهُمْ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْهُ).
نه آنها هیچ دلیل و بینه و برهان روشنی از کتب الهی در اختیار ندارند.
ج4، ص77
پس سرمایه آنها چیزی جز مکر و فریب نیست «بلکه این ستمگران به یکدیگر جز وعدههای دروغین نمیدهند» (بَلْ إِنْ یَعِدُ الظَّالِمُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً إِلَّا غُرُوراً).
نکات آیه
۱ - پیامبر(ص)، مأمور محاجه و گفتوگو با مشرکان، درباره عقاید و معبودهایشان (قل أرءیتم شرکاءکم الذین تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا)
۲ - پیامبر(ص)، در بحث و گفت وگو با مشرکان، از آنان خواستار ارائه دلیل عقلى و نقلى روشن بر اثبات درستى عقاید خویش (قل أرءیتم شرکاءکم الذین تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض ... أم ءاتینهم کتبًا على بیّنت منه) «أرءیتم» به معناى «أخبرونى» (به من خبر دهید) است و «ماذا» اسم استفهام مى باشد و این سؤال عقلى درباره نقش معبودها در جهان است «أم» نیز براى استفهام بوده و در آن از مشرکان خواسته شده که نوشته اى از سوى خداوند - که حاکى از حقانیت عقاید آنان باشد - ارائه دهند.
۳ - خداوند، در آفرینش جهان (آسمان ها، زمین و...) و تدبیر امور آن، بى شریک است. (قل أرءیتم شرکاءکم الذین تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرک فى السموت) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که امر «أرونى» تعجیزى است و مفاد آن چنین مى باشد: شما مشرکان از آوردن نمونه اى از دخالت معبودهایتان در آفرینش ناتوانید. بنابراین خداوند در آفرینش و تدبیر جهان بى شریک مى باشد.
۴ - عقیده به شریک بودن غیر خدا با او در خلق و تدبیر عالم، شرک است. (قل أرءیتم شرکاءکم الذین تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرک فى السموت)
۵ - مذاهب شرک، فاقد برهان عقلى بر اثبات درستى خویش (قل أرءیتم شرکاءکم الذین تدعون من دون اللّه أرونى ماذا خلقوا من الأرض أم لهم شرک فى السموت)
۶ - مذاهب شرک، فاقد کتاب آسمانى و دلیل نقلى معتبر از ناحیه خداوند بر اثبات درستى خویش (قل أرءیتم ... أم ءاتینهم کتبًا فهم على بیّنت منه)
۷ - لزوم استوار ساختن اصول عقاید دینى، بر برهان عقلى و دلیل نقلى روشن و گویا (أرءیتم ... أرونى ماذا خلقوا من الأرض ...أم ءاتینهم کتبًا فهم على بیّنت منه)
۸ - جهان، داراى آسمان هاى متعدد (السموت)
۹ - وعده هاى مشرکان به یک دیگر، براساس فریب و مکر است. (بل إن یعد الظلمون بعضهم بعضًا إلاّ غرورًا)
۱۰ - شرک، متکى بر تبلیغات فریبکارانه است. (بل إن یعد الظلمون بعضهم بعضًا إلاّ غرورًا)
۱۱ - شرک، ظلم است و مشرکان، ظالم اند. (بل إن یعد الظلمون بعضهم بعضًا إلاّ غرورًا)
موضوعات مرتبط
- آسمان: تعدد آسمان ها ۸
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲
- توحید: توحید افعالى ۳; توحید ربوبى ۳
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۳
- خدا: خدا و شریک ۳
- شرک: بى منطقى شرک ۵، ۶; حقیقت شرک ۱۰; ظلم شرک ۱۱; موارد شرک ۴
- ظالمان :۱۱
- عقیده: اهمیت برهان در عقیده ۷; عقیده به خالقیت غیرخدا ۴; عقیده به ربوبیت غیرخدا ۴
- کتب آسمانى: فاقدان کتب آسمانى ۶
- محمد(ص): احتجاج محمد(ص) ۱; خواسته هاى محمد(ص) ۲; رسالت محمد(ص) ۱; روش احتجاج محمد(ص) ۲
- مشرکان: احتجاج با مشرکان ۱; درخواست برهان از مشرکان ۲; ظلم مشرکان ۱۱; عقیده مشرکان ۱; مکر مشرکان ۹، ۱۰; ویژگیهاى وعده هاى مشرکان ۹
منابع