الشورى ٣١

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ مَا أَنْتُمْ‌ بِمُعْجِزِينَ‌ فِي‌ الْأَرْضِ‌ وَ مَا لَکُمْ‌ مِنْ‌ دُونِ‌ اللَّهِ‌ مِنْ‌ وَلِيٍ‌ وَ لاَ نَصِيرٍ

ترجمه

و شما هرگز نمی‌توانید در زمین از قدرت خداوند فرار کنید؛ و غیر از خدا هیچ ولیّ و یاوری برای شما نیست.

|و شما در زمين عاجز كننده [ى خدا] نيستيد و جز خدا شما را سرپرست و ياورى نيست
و شما در زمين درمانده كننده [خدا] نيستيد، و جز خدا شما را سرپرست و ياورى نيست.
و شما در زمین هیچ قدرتی ندارید و از کوچکترین قوای جهان زبون و عاجزید و غیر خدا در عالم هیچ یار و یاوری ندارید.
و شما در زمین عاجزکننده [خدا] نیستید [تا بتوانید از دسترس قدرت او بیرون روید] و جز خدا هیچ سرپرست و یاوری برای شما نیست.
شما نتوانيد در روى زمين از او بگريزيد و شما را جز او كارساز و ياورى نيست.
و شما در روی زمین گزیر و گریزی ندارید، و شما را در برابر خداوند یار و یاوری نیست‌
و شما در زمين عاجزكننده [خدا] نيستيد- نمى‌توانيد از فرو آمدن مصيبتها به سزاى نافرمانى‌تان بگريزيد-، و شما را جز خدا دوست كارساز و ياورى نيست.
شما هرگز نمی‌توانید (از چنگال قدرت خداوند) در زمین (فرار کنید و خدای را از دستیابی به خود) ناتوان سازید، و سوای خدا هیچ گونه سرپرست و یاوری ندارید (تا به کمک شما بشتابند و شما را از مصائب و بلایای نازله برهانند).
و شما در زمین درمانده‌کننده‌ی (خدا و خداییان) نیستید و جز خدا برای شما هیچ سرپرست و یاوری (هم) نیست.
و نیستید شما به عجزآرندگان در زمین و نیست شما را جز خدا یار و نه یاوری‌

You are not the ones to interfere on earth; and besides Allah, you have no ally, and no helper.
ترتیل:
ترجمه:
الشورى ٣٠ آیه ٣١ الشورى ٣٢
سوره : سوره الشورى
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَآ أَنتُم بِمُعْجِزِینَ»: شما نمی‌توانید درمانده و ناتوان کنید و به ستوه بیاورید (نگا: انعام / یونس / ، توبه / و .


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ «31»

و شما نمى توانيد (خدا) را در زمين به عجز آوريد (و از سلطه او خارج شويد) و براى شما از غير خداوند هيچ سرپرست و ياورى نيست.

نکته ها

سؤال: اگر مصيبت‌ها به خاطر عملكرد خود ماست، پس مصائب اولياى خداوند چه توجيهى دارد؟

پاسخ: برنامه‌ها و سنّت‌هاى الهى متعدّد است، يكى از سنّت‌ها چشاندن مزه تلخ عملكرد به انسان گناهكار است كه در اين آيه آمده است ولى يكى ديگر از سنّت‌هاى الهى رشد مردم در لابلاى حوادث و آزمايش‌هاى پى در پى است. لذا حوادث تلخ كه براى معصومين رخ مى‌دهد براى رشد معنوى و دريافت درجه و الگو بودن آنان براى ديگران است. در حديث مى‌خوانيم: «البلاء للظالم ادب و للمؤمن امتحان و للاولياء درجه» «1» حوادث تلخ براى ظالم وسيله ادب و براى مؤمن وسيله آزمايش و براى اولياى الهى وسيله قرب بيشتر است.

مشابه اين آيه، آيه 41 سوره روم است كه مى‌فرمايد: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» به خاطر عملكرد مردم، در دريا و خشكى فساد پديد آمد كه گوشه‌اى از عملكردشان را بچشند.

پیام ها

1- ميان رفتار انسان و حوادث تلخ و شيرين زندگى رابطه است. ما أَصابَكُمْ‌ ... فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ‌

2- مشكلات انسان، تنها عكس‌العمل بخشى از خلاف‌هاى اوست، نه تمام آن.

زيرا خداوند از بسيارى خطاهاى انسان در مى‌گذرد. «وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ»


«1». بحار، ج 80، ص 189.

جلد 8 - صفحه 406

3- مصيبت‌ها جنبه هشدارى دارد و اگر انتقامى بود عفو در كار نبود. «وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ»

4- دود جنايات بشر به چشم خودش مى‌رود و به خداوند ضربه‌اى نمى‌زند. «وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ»

5- انسان‌ها نمى‌توانند همه عوامل را تحت سلطه خود بگيرند و از آثار گناهانشان بگريزند. «وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ»

6- انگيزه بسيارى خلاف‌ها بدست آوردن ياور و حامى است، در حالى كه ياور حقيقى خداست. «وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ (31)

وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ‌: و نيستيد شما عاجز كنندگان خدا در زمين از ايصال مصلحت به شما و از تعذيب مستحق. وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ: و نيست شما را غير از خدا هيچ دوستى كه متولى و كار ساز شما باشد در دنيا و نه يارى كه عذاب را از شما دفع نمايد در عقبى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِيرٍ (31) وَ مِنْ آياتِهِ الْجَوارِ فِي الْبَحْرِ كَالْأَعْلامِ (32) إِنْ يَشَأْ يُسْكِنِ الرِّيحَ فَيَظْلَلْنَ رَواكِدَ عَلى‌ ظَهْرِهِ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (33) أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِما كَسَبُوا وَ يَعْفُ عَنْ كَثِيرٍ (34) وَ يَعْلَمَ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِنا ما لَهُمْ مِنْ مَحِيصٍ (35)

ترجمه‌

و نيستيد شما عاجز كنندگان در زمين و نيست براى شما غير از خدا هيچ نگهدارى و نه يارى كننده‌اى‌

و از نشانه‌هاى قدرت او است كشتيهاى روان در دريا مانند كوهها

اگر بخواهد ساكن ميگرداند باد را پس ميگردند ايستاده بر پشت آن همانا در اين هر آينه نشانه‌ها است براى هر صبر كننده سپاس گزارى‌

يا هلاك ميگرداند آنها را بآنچه كسب كردند و عفو ميكند از بسيارى‌

و براى آنكه بدانند آنانكه مجادله ميكنند در آيتهاى ما نيست براى آنها هيچ گريز گاهى.

تفسير

خداوند متعال باز روى سخن را معطوف بكفّار مكه فرموده ميفرمايد شما نميتوانيد بفرار در زمين يا غير آن خدا را عاجز از انزال عذاب و ايصال آن بخودتان نمائيد و كسى نيست كه شما را نگهدارى از عقاب او و يارى در دفع آن از شما نمايد و يكى از دلائل قدرت و رحمت خداوند كشتيهاى جارى و سارى در دريا است كه مانند كوههاى بزرگ است و الجوارى بياء نيز قرائت شده و در هر حال جمع جاريه است اگر بخواهد خدا باد را ساكن و قطع مينمايد پس كشتيها را كدو واقف ميشوند در وسط دريا روى آب چون باد بامر خدا ميوزد و كشتيها را بساحل ميرساند و در اين عنايت الهى بحال بندگان دلائلى است بر توحيد و قدرت و رحمت او كه واقف ميشود بر آن هر كسيكه صبر نمايد بنظر و تأمّل و تفكّر در دليل و شكر كند بر نجات از خطر دريا بعنايت خدا و اگر بخواهد باد را تند مينمايد كه گناهكاران بعقوبت معصيتشان گرفتار و غرق شوند ولى خدا بسيارى از گناهان را عفو ميفرمايد و بسيارى از بندگان را بگناهشان عقوبت نميكند لذا ممكن است بعضى را از غرق نجات دهد و بعضى را ندهد و محتمل است مراد از صبّار شكور مؤمن باشد چون روايت شده ايمان نيمى صبر و نيمى شكر است و در هر حال هلاكت و غرق براى انتقام خدا است از كفّار و براى آنستكه بدانند كسانيكه اشكالات بيجا بقرآن مينمايند و سخنان ناروا در اطراف اولياء خدا ميگويند ملجأ و مفرّى‌


جلد 4 صفحه 584

از عذاب خدا و انتقام الهى ندارند آنچه ذكر شد بنابر قرائت مشهور است كه يعلم بنصب خوانده‌اند و بايد عطف بر علّت مقدّر شود مانند لينتقم ولى بنا بر قرائت يعلم برفع احتياج بتقدير ندارد يعنى و ميدانند كسانيكه مجادله در آيات ما مينمايند مفرّى از حكم ما ندارند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما أَنتُم‌ بِمُعجِزِين‌َ فِي‌ الأَرض‌ِ وَ ما لَكُم‌ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ مِن‌ وَلِي‌ٍّ وَ لا نَصِيرٍ (31)

و نيستيد ‌شما‌ مشركين‌ و كفار ‌به‌ اينكه‌ ‌خدا‌ ‌را‌ عاجز كنيد ‌در‌ زمين‌ و ‌لو‌ ‌هر‌ چه‌ بلند پروازي‌ كنيد نميتوانيد ‌از‌ بلاهاي‌ الهي‌ فرار كنيد و ‌از‌ ‌خود‌ دفع‌ كنيد ‌در‌ ‌هر‌ نقطه‌ زميني‌ برويد و نيست‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌شما‌ وليّي‌ و نه‌ ناصري‌ ‌که‌ بشما كمك‌ دهد ‌ يا ‌ ‌شما‌ ‌را‌ نجات‌ دهد.

جلد 15 - صفحه 491

وَ ما أَنتُم‌ بِمُعجِزِين‌َ فِي‌ الأَرض‌ِ

(اذا جاء القضاء ضاق‌ الفضاء

و

اذا جاء القدر عمي‌ البصر)

كيست‌ قدرت‌ داشته‌ ‌باشد‌ كوچكترين‌ بلا ‌را‌ ‌از‌ ‌خود‌ دفع‌ كند مرگ‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ مرض‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ بلاهاي‌ ديگر جز توجه‌ بخدا و توبه‌ و انابه‌ و دعاء ‌که‌ ‌خود‌ دفع‌ بلاء بفرمايد.

وَ ما لَكُم‌ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ مِن‌ وَلِي‌ٍّ ‌که‌ جلو بلا ‌را‌ بگيرد نگذارد بشما متوجه‌ شود ‌غير‌ ‌از‌ خداوند متعال‌.

وَ لا نَصِيرٍ ‌که‌ بشما كمك‌ دهد و ياري‌ كند ‌که‌ بتوانيد دفع‌ كنيد ‌از‌ ‌خود‌ نه‌ ‌در‌ دنيا ‌از‌ بلاها و نه‌ ‌در‌ آخرت‌ ‌از‌ عذاب‌ جهنم‌ و عقوبات‌ معاصي‌ و شدائد ‌آن‌ روز.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 31)- به هر حال ممکن است افرادی تصور کنند که می‌توانند از این قانون حتمی و سنت اجتناب ناپذیر الهی بگریزند، لذا آیه شریفه می‌فرماید: «شما هرگز نمی‌توانید از چنگال قدرت خداوند در زمین فرار کنید» در آسمانها نیز جایی برای شما نیست (وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ).

چگونه شما می‌توانید از حیطه قدرت و حاکمیت او بگریزید در حالی که تمام عالم هستی عرصه حکومت بلا منازع پروردگار است.

و اگر تصور کنید کسی می‌تواند به کمک شما بشتابد بدانید «غیر از خداوند هیچ ولی و یاوری برای شما نیست» (وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ).

در حقیقت این آیه ضعف و ناتوانی انسان را مجسم می‌کند و آیه قبل عدالت و رحمت پروردگار را.

نکات آیه

۱ - انسان ها، هیچ گونه راه فرار و گریزى در برابر قدرت الهى ندارند. (و ما أنتم بمعجزین فى الأرض) کلمه «معجزین» (از ماده «عجز») به معناى به عجز در آوردن است; اما این کلمه در بسیارى از آیات قرآن به معناى فرار کردن از حیطه قدرت الهى و از چنگال عذاب او آمده است (که لازمه معناى لغوى آن مى باشد).

۲ - انسان ها، ناتوان از سلطه همه جانبه بر زمین و به کنترل در آوردن همه عوامل طبیعت (و ما أنتم بمعجزین فى الأرض) به عجز درآوردن، ملازم با سلطه یافتن و کتنرل داشتن بر شىء است.

۳ - تدبیرهاى بشرى براى جلوگیرى از بازتاب هاى گناهان خود، فاقد تأثیر و کارایى است. (و ما أصبکم ... و ما أنتم بمعجزین فى الأرض) برداشت یاد شده برپایه ارتباط این قسمت از آیه، با آیه قبل است.

۴ - سنت خداوند، بر کیفر گناهان، فراگیر و شامل همه جوامع، در پهنه زمین (و ما أصبکم ... و ما أنتم بمعجزین فى الأرض) با توجه به آیه قبل، مى توان گفت که قید «فى الأرض» اشاره به این نکته دارد که گرفتار شدن انسان ها به نتایج عملکرد خویش، سنت الهى در سراسر زمین است.

۵ - انسان ها، هیچ گونه سرپرست و یاورى جز خداوند ندارند. (و ما لکم من دون اللّه من ولىّ و لا نصیر)

۶ - خداوند، تنها یار و یاور انسان در حفاظت وى از عواقب ناگوار گناهان (و ما أصبکم ... و ما لکم من دون اللّه من ولىّ و لا نصیر)

۷ - گناه کاران، نباید خود را از لطف و یارى خدا محروم بدانند. (و ما أصبکم ... و ما لکم من دون اللّه من ولىّ و لا نصیر) با توجه به آیات پیشین - که در مورد انسان ها و جوامع گنه کار است - مى توان استفاده کرد که «ما لکم من دون اللّه...» ناظر به این نکته است که خداوند ملجأ و پناهگاه تمامى انسان ها - حتى گنه کاران - مى باشد.

۸ - انسان در زندگى خویش، هماره نیازمند یارى و حمایت است. (و ما لکم من دون اللّه من ولىّ و لا نصیر) در جمله «و ما لکم من دون اللّه...» اصل نیاز انسان به سرپرست و یاور مسلم تلقى شده و آیه درصدد تعیین مصداق واقعى آن است.

۹ - بلاها و تنگناهاى زندگى، زمینه ساز توجه انسان به ولایت الهى و یاورى خواستن از او (و ما أصبکم ... و ما لکم من دون اللّه من ولىّ و لانصیر)

۱۰ - مصیبت هاى بزرگ زندگى انسان، میدان بروز ناتوانى عوامل مادى و زمینه ساز توجه انسان به مبدأ یگانه فیض و رحمت (خدا) (و ما أصبکم من مصیبة ... و ما لکم من دون اللّه من ولىّ و لا نصیر) برداشت بالا بنابراین نکته است که نکره آمدن «مصیبة» اشاره به مشکلات خاص و بزرگ داشته باشد که رفع آنها از عوامل بشرى و مادى میسر نیست.

۱۱ - بازتاب گناهان انسان به صورت مشکلات دنیایى، تدبیرى الهى در جهت بازداشتن انسان از سرکشى و تجاوز است. (و ما أصبکم من مصیبة فبما کسبت أیدیکم ... و ما أنتم بمعجزین فى الأرض و ما لکم من دون اللّه من ولىّ و لا نصیر) سیاق آیات، نشانگر بیان گونه هاى مختلف از یک حقیقت است; چه این که باران، غفران، ولایت و نصرت گونه هایى از روزى خداوند براى انسان ها است که از پس خشکسالى، گناه و مصیبت به انسان ارزانى مى شود.

موضوعات مرتبط

  • استمداد: استمداد از خدا ۹
  • امیدوارى: امیدوارى نصرت به خدا ۷
  • انسان: ضعف تدبیر انسان ها ۲، ۳; عجز انسان ها ۱، ۲; نیازهاى انسان ۸; ولى انسان ها ۵، ۶; یاور انسان ها ۵
  • بلا: آثار بلا ۹
  • تجاوز: موانع تجاوز ۱۱
  • خدا: اهمیت ولایت خدا ۵; تدبیر خدا ۱۱; عمومیت سنتهاى خدا ۴; قدرت خدا ۱; نجات بخشى خدا ۶; نصرت خدا ۶
  • خود: بازگشت آثار عمل به خود ۱۱
  • ذکر: زمینه ذکر خدا ۱۰; زمینه ذکر ولایت خدا ۹
  • رحمت: منشأ رحمت ۱۰
  • زمین: اهمیت تدبیر زمین ۲
  • طغیان: موانع طغیان ۱۱
  • عجز: زمینه ظهور عجز غیرخدا ۱۰
  • گناه: آثار گناه ۳، ۱۱; کیفر گناه ۴; نجات از کیفر گناه ۶
  • گناهکاران: اهمیت امیدوارى گناهکاران ۷
  • مشکلات: آثار مشکلات ۹، ۱۰; منشأ مشکلات ۱۱
  • نیازها: نیاز به امداد ۸
  • یأس: نهى از یأس ۷

منابع