الذاريات ٥٩

از الکتاب
کپی متن آیه
فَإِنَ‌ لِلَّذِينَ‌ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ‌ ذَنُوبِ‌ أَصْحَابِهِمْ‌ فَلاَ يَسْتَعْجِلُونِ‌

ترجمه

و برای کسانی که ستم کردند، سهم بزرگی از عذاب است همانند سهم یارانشان (از اقوام ستمگر پیشین)؛ بنابر این عجله نکنند!

|پس براى كسانى كه ستم كردند، سهم بزرگى از عذاب است همانند سهم يارانشان [از ستمگران گذشته‌]، بنابر اين عجله نكنند
پس براى كسانى كه ستم كردند بهره‌اى است از عذاب، همانند بهره عذاب ياران [قبلى‌]شان. پس [بگو:] در خواستن عذاب از من، شتابزدگى نكنند.
پس این ستمکاران را هم گناهی و کیفری مانند اصحاب و امثالشان (از امم پیشین) خواهد بود، باری آن را به عجله از من نخواهند (و به مهلتی که دادیم مغرور نشوند البتّه روز انتقامشان می‌رسد).
پس برای کسانی [از قوم تو] که ستم ورزیدند، سهمی از عذاب است مانند سهم هم مسلکانشان [از امت های پیشین]، بنابراین شتاب در آمدن آن را نخواهند.
اين ستمكاران را از عذاب بهره‌اى است همانند بهره‌اى كه يارانشان داشتند. پس به شتاب چيزى از من نخواهند.
آری برای [این‌] ستمکاران هم نصیبی [از عذاب‌] همانند نصیب یارانشان است، نباید که به شتابش از من بطلبند
همانا كسانى را كه [با كفر ورزيدن به خود] ستم كردند بهره‌اى است از عذاب همانند بهره ياران [گذشته‌] آنها. پس [آن را] به شتاب از من نخواهند.
کسانی که ستم می‌کنند، سهم بزرگی از عذاب دارند، همانند سهم بزرگ یارانشان (از اقوام ستمگر پیشین!). بنابراین، از من به شتاب وقوع عذاب را مخواهید.
پس بی‌گمان برای کسانی که ستم کردند پیامدی بد است؛ همانند پیامد بد یارانشان. پس در خواستن عذاب از من شتاب نجویند.
هرآینه آنان را که ستم کردند بهره‌ای است مانند بهره یارانشان پس شتاب نجویند از من‌

Those who do wrong will have their turn, like the turn of their counterparts, so let them not rush Me.
ترتیل:
ترجمه:
الذاريات ٥٨ آیه ٥٩ الذاريات ٦٠
سوره : سوره الذاريات
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«ذَنُوباً»: سطل بزرگ، دلوهای بزرگی که دنباله دارند. «فَلا یَسْتَعْجِلُونِ»: (نگا: انبیاء / ).


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ «59»

پس به تحقيق براى كسانى كه ظلم كردند، سهم و نصيبى (از عذاب) همانند سهم هم مسلكانشان است، پس از من درخواست شتاب نكنند (كه به آن خواهند رسيد).

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ (59)

شأن نزول: چون كفار با وجود دلايل ظاهره داله بر قدرت باهره سبحانى در عناد و انكار افزودند، از اين جهت تهديد ايشان فرمايد:

فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا: پس بدرستى كه براى كسانى كه ستم نمودند بر خود به كفر و شرك و تكذيب رسول، ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ‌: بهره‌اى از عذاب مانند بهره ياران ايشان. مراد آنكه به ايشان خواهد رسيد آنچه به امم سالفه مكذبه رسيد از عقاب و عذاب، زيرا در تكذيب و عناد نصيبى از آنها دارند. بعد در جواب كفار كه مى‌گفتند: «متى هذا الوعد ان كنتم صادقين» «1» فرمايد: فَلا يَسْتَعْجِلُونِ‌: يعنى چون وعده عذاب حق و صدق است پس بايد كه شتاب نكنند در وقوع عذاب بر ايشان، زيرا آن فوت نخواهد شد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ (47) وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ (48) وَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (49) فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (50) وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (51)

كَذلِكَ ما أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (52) أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (53) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ (54) وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى‌ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (55) وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (56)

ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ (57) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (58) فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ (59) فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (60)

ترجمه‌

و آسمان را بنا كرديم بقدرت خود و همانا ما وسعت دهنده‌ايم‌

و زمين را گسترده نموديم پس نيكو گستراننده‌ايم ما

و از هر چيز آفريديم دو صنف باشد كه شما پند گيريد

پس بگريزيد بسوى خدا همانا من براى شما از جانب او بيم دهنده‌اى آشكارم‌

و قرار ندهيد با خداوند معبودى ديگر را همانا من براى شما از آن بيم‌دهنده‌اى بيان كننده‌ام‌

امر اينچنين است نيامد آنانرا كه بودند پيش از آنها هيچ پيغمبرى مگر آنكه گفتند جادوگر يا ديوانه‌اى است‌

آيا سفارش كرده‌اند يكديگر را بآن نشايد بلكه آنها گروهى سركش و نافرمانند

پس روى گردان از آنها پس نيستى تو ملامت شده و پند ده‌

و يادآورى كن همانا پند دادن نفع ميرساند مؤمنان را

و نيافريدم جنّ و انس را مگر براى آنكه پرستش كنند مرا

نميخواهم از آنان هيچ قسم رزقى و نميخواهم كه اطعام كنند مرا

همانا خدا است روزى دهنده داراى نيروى استوار

پس همانا براى آنانكه ستم نمودند نصيب و بهره‌اى از عذاب است مانند نصيب يارانشان پس بايد بشتاب نخواهند

پس واى بر آنانكه كافر شدند از روزشان كه وعده داده ميشوند.

تفسير

خداوند منّان بدست قدرت خود آسمان رفيع با وسعت را افراشته و بآن وسع و طاقت خود و وسعت در خلق و بر مخلوق را مدلّل ساخته هر كس در هر


جلد 5 صفحه 70

جا باشد سقف رفيع خوش رنگ منقوش مزيّنى بر فراز گيتى مشاهده نموده و از منافع و بركات نازله از آن بهره‌بردارى ميكند و در نعمت و وسعت خداداد كامرانى مينمايد و زمين پهناور را مانند فرش و بساط زندگانى گسترده و چه خوب مانند بستر براى استراحت بشر مهيّا و آماده فرموده و از هر موجودى دو صنف از يك نوع يا دو نوع از يك جنس خلق فرموده مانند نور و ظلمت و روز و شب و آفتاب و ماه و جن و انس و نر و ماده و سرد و گرم و سياه و سفيد و زشت و زيبا تا مردم بدانند خدا قادر بر همه چيز است و يكتا است و شبيه و عديل و ضدّ و ندّ ندارد پس از اينها بگريزند و باو بياويزند و از معصيت او برگردند و باطاعت او پيوندند و در كافى و معانى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از فرار بسوى خدا رفتن بحجّ است و در مجمع اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و پيغمبر اكرم بعد از امر مردم بفرار و سفر از خلق بحق بايد بفرمايد من از جانب خدا بيم دهنده آشكارى بيش نيستم توفيق اين سفر را براى خودتان از خدا بخواهيد و هيچ چيز را در اين راه‌پيمائى با خدا شريك قرار ندهيد فقط مقصودتان از اين سفر نيل بقرب حق باشد چون من از مطلق شرك چه جلىّ باشد چه خفى بيم دهنده‌اى هستم كه بيان ميكنم مراد از آنرا كه اعمّ است و عبادت بايد با خلوص نيّت باشد و بنابراين تكرارى در جمله انّى لكم منه نذير مبين نيست تا محتاج بنكته باشد چون هر جا بيك معنى است ولى كسانيكه ضمير منه را در هر دو جا بعذاب الهى راجع دانسته و نذير مبين را بيك معنى حمل نموده‌اند نكته تكرار را تعلّق انذار اوّل بمعصيت و دوّم را بشرك قرار داده‌اند ولى بنظر حقير آنچه بيان شد در ذيل اين دو آيه از جهاتى الطف و اسلم است و بايد با ذوق تألّه تأمّل نمود تا مشهود گردد و براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم فرموده امر از قديم بر اين منوال بوده كه نيامد پيغمبرى از جانب ما بر امم سابقه مگر آنكه ساحر يا ديوانه‌اش خواندند آيا ميشود قراردادى آن امم متعاقبه در ازمنه متعدّده با هم داشته باشند و توصيه و سفارشى از سابقين بلاحقين در اين باب شده باشد كه هر پيغمبرى بيايد بيكى از اين دو تهمت متّهم نمايند نه چنين است بلكه طغيان و سركشى طبيعى بشر و شرارت ذاتى آنها وادارشان‌


جلد 5 صفحه 71

باين نسبتهاى ناروا نموده و مينمايد پس اعراض كن از مجادله با آنها چون بقدر اتمام حجّت و ابلاغ دعوت از تو سعى و كوشش بعمل آمده و بهيچ وجه ديگر مورد ملامت نيستى ولى از پند و اندرز و موعظه نسبت باهل ايمان مضايقه منما كه آن در هر حال نافع است و در چند روايت معتبر از ائمه عليهم السلام اينمعنى ذكر شده كه خدا خواست بعد از آنكه مردم مكّه تكذيب نمودند پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را هلاك فرمايد آنها را پس نازل شد فتولّ عنهم فما انت بملوم ولى بعدا باهل ايمان ترحّم فرمود و نازل شد و ذكّر فانّ الذّكرى تنفع المؤمنين و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام اينمعنى تأييد شده است و خداوند خلق نفرمود جن و انس را مگر براى آنكه عبادت و اطاعت نمايند خدا را بعد از معرفت بخودش و پيغمبر و امام و گرفتن دستور بندگى و عبادت كه مقدّمه است براى تحصيل ثواب و نيل بجنّت اگر چه آنها در اين مقدّمات كوتاهى كنند و به نتيجه نرسند بلكه مستحق جهنّم شوند من نكردم خلق تا سودى كنم بلكه تا بر بندگان جودى كنم در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه حضرت سيد الشهداء باصحابش فرمود همانا خدا خلق نفرمود بندگانرا مگر براى آنكه بشناسند او را و چون شناختند او را بى‌نياز شوند بعبادت او از عبادت غير او پس مردى عرض كرد يا ابن رسول اللّه مراد از معرفت خدا چيست فرمود معرفت اهل هر زمانى است امام خودشان را كه واجب است بر آنها اطاعت او و قمّى ره نقل فرموده كه خدا خلق فرمود بندگانرا براى امر و نهى و تكليف نه براى آنكه باجبار عبادت كنند بلكه براى آنكه باختيار اطاعت كنند تا امتحان كند آنها را و ممتاز شود مطيع از عاصى و نيز از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه پرسيدند از اين آيه فرمود خدا خلق فرمود بندگانرا براى آنكه امر كند آنها را بعبادت خود گفتند خدا فرموده و لا يزالون مختلفين الّا من رحم ربّك و لذلك خلقهم فرمود خلق كرد خدا آنها را تا كارى كنند كه مستوجب رحمت شوند پس رحمت كند آنها را و براى دفع توهّم آنكه خداوند از عبادت خلق بهره‌اى ببرد يا آنكه انفاق و اطعام خلق جاى عبادت خدا را بگيرد چون خلق عيال خدايند چنانچه اين ايّام متعارف شده كه ميگويند حجّ نكنيد بفقرا بدهيد و نماز و روزه براى ميّت نگيريد


جلد 5 صفحه 72

خيرات كنيد ميفرمايد من از بندگان توقّع نفع و روزى و اطعام ندارم روزى تمام خلق در دست خدا است و او است داراى قدرت و قوّتى كه ضعف و عجز بر آن طارى نميشود و محكم و استوار ميباشد و بعضى احتمال داده‌اند كه به پيغمبر فرموده باشد بمردم بفرمايد من از شما رزق و بهره و اطعام و انفاق نميخواهم تا اينجمله مانند آن باشد كه فرموده بگو من از شما اجر و مزدى بر رسالت نميخواهم و در هر حال اخيرا تهديد فرموده ستمكاران بر محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت اطهارش را بتكذيب و آزار و غصب حق و انواع ظلم و جور كه از براى آنها نصيب وافرى است از عذاب مانند نصيب و بهره رفقاى آنها از امم سابقه كه با آنها همكار بودند و بجزاى كردارشان رسيدند چون ذنوب دلو بزرگى است كه پر از آب باشد و در وقت قسمت آب بكار رود پس نبايد تعجيل داشته باشند سهم آنها محفوظ است در روز موعود كه رجعت يا قيامت است بآنها واصل خواهد شد پس واى بحال آنها از چنين روزى كه در پيش دارند در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و الذّاريات را در روز خود يا در شبش خداوند امر معاش او را اصلاح فرمايد و وسعت رزق باو عطا كند و براى قبر او چراغى آماده فرمايد كه تا روز قيامت روشن باشد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعين.


جلد 5 صفحه 73

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَإِن‌َّ لِلَّذِين‌َ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثل‌َ ذَنُوب‌ِ أَصحابِهِم‌ فَلا يَستَعجِلُون‌ِ (59) فَوَيل‌ٌ لِلَّذِين‌َ كَفَرُوا مِن‌ يَومِهِم‌ُ الَّذِي‌ يُوعَدُون‌َ (60)

‌پس‌ بدرستي‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ ظلم‌ كردند نصيبي‌ هست‌ مثل‌ نصيب‌ اصحاب‌ ‌خود‌ ‌از‌ ظالمين‌ امم‌ سابقه‌ ‌پس‌ طلب‌ تعجيل‌ نكنند البته‌ ‌به‌ ‌آنها‌ مي‌رسد ‌پس‌ واي‌ ‌از‌ ‌براي‌ كساني‌ ‌که‌ كافر شدند ‌از‌ روز ‌آنها‌ ‌آن‌ روزي‌ ‌که‌ وعده‌ داده‌ شده‌اند.

فَإِن‌َّ لِلَّذِين‌َ ظَلَمُوا چه‌ ظلم‌ ‌به‌ دين‌ ‌از‌ كفر و شرك‌ و اهانت‌ ‌به‌ مقدسات‌ دين‌ و ‌به‌ قرآن‌ مجيد و احكام‌ شرع‌ مبين‌ و چه‌ ظلم‌ ‌به‌ ‌غير‌ ‌به‌ انبياء و اوصياء و مؤمنين‌ و چه‌ ظلم‌ ‌به‌ نفس‌ ‌از‌ معاصي‌ و طغيان‌ و ترك‌ واجبات‌ و فعل‌ محرمات‌ و لام‌ للذين‌ لام‌ اختصاصي‌ ‌است‌.

ذَنُوباً ذنوب‌ ‌به‌ فتح‌ بمعني‌ نصيب‌ و سهم‌ ‌است‌ و مراد نصيب‌ عذاب‌ و عقوبت‌ ‌است‌.

مِثل‌َ ذَنُوب‌ِ أَصحابِهِم‌ ‌از‌ كفار و مشركين‌ و ظالمين‌ امم‌ سابقه‌ قوم‌ نوح‌ و عاد و ثمود و قوم‌ لوط و اصحاب‌ مدين‌ و ايكه‌ و فرعونيان‌ و اشباه‌ ‌آنها‌ فَلا يَستَعجِلُون‌ِ ‌پس‌ عجله‌ نكنند ‌به‌ ‌آنها‌ خواهد رسيد (امروز ‌اگر‌ نكرد

جلد 16 - صفحه 291

دو روز ديگر كند) بلكه‌ ممكن‌ ‌است‌ نصيب‌ ‌آنها‌ ‌در‌ قيامت‌ ‌باشد‌ ‌که‌ سخت‌تر و شديدتر ‌است‌ چنانچه‌ عذاب‌ ظالمين‌ آل‌ ‌محمّد‌ ‌از‌ تمام‌ طبقات‌ شديدتر ‌است‌ ‌حتي‌ تفسير كردند آيه شريفه‌ ‌را‌ ‌الّذين‌ ظلموا آل‌ ‌محمّد‌ حقهم‌ فَوَيل‌ٌ لِلَّذِين‌َ كَفَرُوا ‌از‌ ‌براي‌ ويل‌ دو معني‌ گفتند معناي‌ اسمي‌ و وصفي‌.

اما اسمي‌ چاه‌ ويل‌ ‌است‌ ‌در‌ قعر جهنم‌ ‌که‌ جاي‌ منافقين‌ ‌است‌ ‌که‌ إِن‌َّ المُنافِقِين‌َ فِي‌ الدَّرك‌ِ الأَسفَل‌ِ مِن‌َ النّارِ نساء ‌آيه‌ 144.

و اما وصفي‌ بمعني‌ واي‌ بحال‌ ‌آنها‌ و ‌اينکه‌ جمله‌ دلالت‌ دارد ‌که‌ هيچگونه‌ عنايتي‌ و لطفي‌ ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ نميشود.

مِن‌ يَومِهِم‌ُ الَّذِي‌ يُوعَدُون‌َ ‌که‌ يوم القيامة ‌باشد‌ ‌که‌ سرتاسر قرآن‌ توعيد ‌شده‌ ‌براي‌ كفار ‌که‌ ميفرمايد:

وَ سِيق‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا إِلي‌ جَهَنَّم‌َ زُمَراً ‌الي‌ ‌قوله‌ قِيل‌َ ادخُلُوا أَبواب‌َ جَهَنَّم‌َ خالِدِين‌َ فِيها فَبِئس‌َ مَثوَي‌ المُتَكَبِّرِين‌َ زمر ‌آيه‌ 8 و مي‌فرمايد خُذُوه‌ُ فَغُلُّوه‌ُ ثُم‌َّ الجَحِيم‌َ صَلُّوه‌ُ ثُم‌َّ فِي‌ سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُون‌َ ذِراعاً فَاسلُكُوه‌ُ الحاقه‌ ‌آيه‌ 2 و ‌غير‌ اينها ‌از‌ آيات‌ بسيار تم‌ّ بحمد اللّه‌ ‌سورة‌ الذاريات‌ فتاتي‌ بحول‌ اللّه‌ ‌سورة‌ الطور و بقية السور و الحمد لوليه‌ و الصلاة و ‌السلام‌ لنبيه‌ و آله‌ و اللعن‌ ‌علي‌ اعدائه‌ بلساني‌ و لسان‌ اوليائه‌ ‌الي‌ يوم لقائه‌ و انا العبد الذليل‌ المذنب‌ الحقير السيد ‌عبد‌ الحسين‌ المدعو بالطيب‌ غفر اللّه‌ ‌له‌ و لوالديه‌.

جلد 16 - صفحه 292

‌سورة‌ الطور

بسمه‌ ‌تعالي‌ الحمد للّه‌ و الصلاة و ‌السلام‌ ‌علي‌ نبينا و آله‌ آل‌ اللّه‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 59)- اینها نیز در عذاب الهی سهیمند: این آیه و آیه بعد که آخرین آیات سوره «ذاریات» است در حقیقت یک نوع نتیجه‌گیری از آیات مختلف این سوره است، مخصوصا آیاتی که پیرامون سرنوشت اقوام پیشین همچون قوم فرعون و قوم لوط و عاد و ثمود سخن می‌گوید، همچنین آیات گذشته که از هدف آفرینش سخن می‌گفت.

می‌گوید: «و برای کسانی که ستم کردند، سهم بزرگی از عذاب است همانند سهم یارانشان» از اقوام ستمگر پیشین (فَإِنَّ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ).

«بنابر این عجله نکنند» (فَلا یَسْتَعْجِلُونِ). و پی در پی نگویند اگر عذاب الهی حق است چرا به سراغ ما نمی‌آید؟

تعبیر به «ظلم» در باره این گروه به خاطر آن است که «شرک» و کفر بزرگترین ظلم است، زیرا حقیقت ظلم این است که چیزی را در غیر محل شایسته قرار دهند، و مسلما بت را به جای خدا قرار دادن مهمترین مصداق ظلم محسوب می‌شود، و به

ج4، ص554

همین دلیل آنها هم مستحق همان سرنوشتی هستند که اقوام مشرک پیشین داشتند.

نکات آیه

۱ - کافران و ستمکاران، داراى بهره اى عظیم از عذاب الهى، همانند کافران و ستم پیشگان گذشته تاریخ (فإنّ للذین ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصحبهم) «ذنوب» در معانى «دلو بزرگ چاه هنگامى که از آب پر شده باشد» و نیز «نصیب و بهره» به کار مى رود. در آیه شریفه مراد معناى دوم است. گفتنى است که تعبیر «نصیبى عظیم» در برداشت بالا، از نکره آمدن «ذنوباً» استفاده شده است.

۲ - کافران و اعراض کنندگان از عبادت خداوند، ستمکار و ظالم اند. (و ما خلقت ... إلاّ لیعبدون ... فإنّ للذین ظلموا ذنوبًا) با توجه به ارتباط این آیه با آیات پیش - که در زمینه هدف آفرینش و عبودیت بندگان به درگاه خداوند بود - مطلب بالا استقاده مى شود.

۳ - نقش خود ظالمان در ابتلا به کیفر و نقمت، به جاى بهرهورى از روزى و نعمت خداوند (إنّ اللّه هو الرزّاق ... فإنّ للذین ظلموا ذنوبًا) از این که «ظلم» به خود افراد نسبت داده شده و کیفر به عنوان پیامد کار خودشان، مطرح گشته است، مطلب بالا استفاده مى شود.

۴ - کیفر کافران و ستم پیشگان، سنت تغییرناپذیر الهى در طول تاریخ (فإنّ للذین ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصحبهم) از مجموع آیه شریفه، آیه استفاده مى شود که مجازات امت هاى گذشته، منحصر به آنان نبوده است; بلکه قانونى کلى است که شامل تمام ستم پیشگان مى شود.

۵ - قوت کاستى ناپذیر خداوند، نویدى به مؤمنان و تهدیدى براى کافران است. (ذوالقوّة المتین . فإنّ للذین ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب) تأکید بر قدرت الهى (ذوالقوّة المتین) از یک سو نوید به عبادت گران و از سوى دیگر تهدید براى ظالمانى است که در کیفر الهى استعجال دارند و مهلت الهى را به معناى ضعف او مى پندارند.

۶ - فرجام شوم کافران و ستمگران هلاک شده تاریخ، هشدارى به کفرپیشگان و ظالمان هر عصر (فإنّ للذین ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصحبهم) آیات پایانى این سوره، در مقام نتیجه گیرى از آیات گذشته است که به تفصیل سرنوشت هلاکت بار کافران گذشته تاریخ را بیان داشته است. از این نکته استفاده مى شود که تعبیر «مثل ذنوب أصحابهم»، در واقع تذکر و هشدارى نهایى به کافران هر عصر است.

۷ - کافران عصر بعثت، درخواست کننده عذاب الهى، از سر استهزا و ناباورى (للذین ظلموا ذنوبًا ... فلایستعجلون) نهى الهى (فلایستعجلون) مى رساند که کافران، ناباورانه تقاضاکننده نزول عذاب بوده اند.

۸ - تعجیل کافران در نزول عذاب، ناشى از بى توجهى آنان به نابودى یاران گذشته خویش فإنّ للذین ظلموا ذنوبًا مثل ذنوب أصحبهم فلایستعجلون از «فلایستعجلون» استفاده مى شود که کافران، ناباورانه تقاضاى عذاب مى کردند و آنها اگر آنان به راستى در سرنوشت یاران گذشته خویش تأمل مى کردند، هرگز چنین ناباورانه مجازات الهى را به استهزا نمى گرفتند.

۹ - مجازات الهى در حق کافران، در پى مهلت ها و داراى زمان و برنامه اى خاص (فإنّ للذین ظلموا ذنوبًا ... فلایستعجلون) تعبیر «فلایستعجلون» مى رساند که خداوند در مجازات کافران عجله ندارد; بلکه براساس مصلحت به ایشان مهلت داده و طبق برنامه و زمانى خاص آن را به اجرا درمى آورد.

موضوعات مرتبط

  • خدا: آثار قدرت خدا ۵; استهزاى عذابهاى خدا ۷; سنتهاى خدا۴; قانونمندى کیفرهاى خدا ۹
  • سنتهاى خدا: سنت کیفر ظالمان ۴; سنت کیفر کافران ۴
  • ظالمان :۲ حتمیت کیفر ظالمان ۴ ۲; عذاب ظالمان ۱ ۲; فرجام شوم ظالمان ۶ ۲; منشأ کیفر ظالمان ۳ ۲; نقش ظالمان ۳ ۲; هشدار به ظالمان ۶ ۲
  • عبادت: ظلم معرضان از عبادت خدا ۲
  • عذاب: درخواست تعجیل در عذاب ۷; مراتب عذاب ۱; منشأ تعجیل در عذاب ۸
  • غفلت: آثار غفلت از هلاکت کافران ۸
  • کافران: آثار غفلت کافران ۸; استهزاهاى کافران صدراسلام ۷; انذار کافران ۵; حتمیت کیفر کافران ۴; خواسته هاى کافران ۸; خواسته هاى کافران صدراسلام ۷; ظلم کافران ۲; عذاب کافران ۱; فرجام شوم کافران ۶; کیفر کافران ۹; مهلت به کافران ۹; هشدار به کافران ۶
  • مؤمنان: بشارت به مؤمنان ۵

منابع