الرعد ٣١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=و اگر می‌بود قرآنی که روان می‌شدند بدان کوه‌ها یا پاشیده می‌شد بدان زمین یا سخن گفته می‌شدند بدان مردگان بلکه خدای را است کار همگی پس آیا نومید نشدند آنان که ایمان آوردند که اگر می‌خواست خدا هرآینه هدایت می‌کرد مردم را همگی و پیوسته آنان را که کفر ورزیدند می‌رسد بدانچه ساختند سرکوبی (کوبنده‌ای) یا فرود می‌آید نزدیکی خانه ایشان تا برسد وعده خدا همانا خدا خلف نمی‌کند میعاد را
|-|معزی=و اگر می‌بود قرآنی که روان می‌شدند بدان کوه‌ها یا پاشیده می‌شد بدان زمین یا سخن گفته می‌شدند بدان مردگان بلکه خدای را است کار همگی پس آیا نومید نشدند آنان که ایمان آوردند که اگر می‌خواست خدا هرآینه هدایت می‌کرد مردم را همگی و پیوسته آنان را که کفر ورزیدند می‌رسد بدانچه ساختند سرکوبی (کوبنده‌ای) یا فرود می‌آید نزدیکی خانه ایشان تا برسد وعده خدا همانا خدا خلف نمی‌کند میعاد را
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره الرعد | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::31|٣١]] | قبلی = الرعد ٣٠ | بعدی = الرعد ٣٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::54|٥٤]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره الرعد | نزول = [[نازل شده در سال::19|٧ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::31|٣١]] | قبلی = الرعد ٣٠ | بعدی = الرعد ٣٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::54|٥٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«وَ لَوْ ...»: جواب (لَوْ) محذوف است که (مَا آمَنُوا بِهِ) است (نگا: انعام / ). «قُرْآناً»: قرآنی. کتابی خواندنی. «أَفَلَمْ یَیْأَسْ»: آیا ندانسته‌اند؟ استعمال (یَئِسَ) به معنی (عَلِمَ) را برخی حقیقی دانسته‌اند، و بعضی آن را مجازی بشمار آورده‌اند و گفته‌اند: مأیوس شدن، متضمّن علم و آگاهی است. «قَارِعَة»: بلای کوبنده و مصیبت ویرانگر. «تَحُلُّ»: وارد می‌شود. فرا می‌رسد. «تَحُلُّ قَرِیباً مِّن دَارِهِمْ»: نزدیک به خانه و کاشانه و سرزمین ایشان رخ می‌دهد و وارد می‌گردد. «حَتَّی یَأْتِیَ وَعْدُ اللهِ»: اگر آیه تنها راجع به صدر اسلام باشد، مراد وعده غلبه مسلمانان بر قریشیان مشرک و فتح شهر مکّه است، ولی اگر عام باشد، مراد فرا رسیدن قیامت و کیفر دادن مشرکان در آن است.
«وَ لَوْ ...»: جواب (لَوْ) محذوف است که (مَا آمَنُوا بِهِ) است (نگا: انعام / ). «قُرْآناً»: قرآنی. کتابی خواندنی. «أَفَلَمْ یَیْأَسْ»: آیا ندانسته‌اند؟ استعمال (یَئِسَ) به معنی (عَلِمَ) را برخی حقیقی دانسته‌اند، و بعضی آن را مجازی بشمار آورده‌اند و گفته‌اند: مأیوس شدن، متضمّن علم و آگاهی است. «قَارِعَة»: بلای کوبنده و مصیبت ویرانگر. «تَحُلُّ»: وارد می‌شود. فرا می‌رسد. «تَحُلُّ قَرِیباً مِّن دَارِهِمْ»: نزدیک به خانه و کاشانه و سرزمین ایشان رخ می‌دهد و وارد می‌گردد. «حَتَّی یَأْتِیَ وَعْدُ اللهِ»: اگر آیه تنها راجع به صدر اسلام باشد، مراد وعده غلبه مسلمانان بر قریشیان مشرک و فتح شهر مکّه است، ولی اگر عام باشد، مراد فرا رسیدن قیامت و کیفر دادن مشرکان در آن است.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۵


ترجمه

اگر بوسیله قرآن، کوه‌ها به حرکت درآیند یا زمینها قطعه قطعه شوند، یا بوسیله آن با مردگان سخن گفته شود، (باز هم ایمان نخواهند آورد!) ولی همه کارها در اختیار خداست! آیا آنها که ایمان آورده‌اند نمی‌دانند که اگر خدا بخواهد همه مردم را (به اجبار) هدایت می‌کند (امّا هدایت اجباری سودی ندارد)! و پیوسته بلاهای کوبنده‌ای بر کافران بخاطر اعمالشان وارد می‌شود، و یا بنزدیکی خانه آنها فرود می‌آید، تا وعده (نهایی) خدا فرا رسد؛ به یقین خداوند در وعد؛ خود تخلّف نمی‌کند!

|و اگر قرآنى بود كه كوه‌ها بدان به راه مى‌افتادند يا زمين بدان تكه تكه مى‌گرديد يا مردگان با آن به سخن مى‌آمدند [باز ايمان نمى‌آوردند]، بلكه رشته همه كارها به دست خداست. آيا كسانى كه ايمان آورده‌اند [از ايمان اينان‌] مأيوس نشده [و ندانسته‌] اند كه اگ
و اگر قرآنى بود كه كوهها بدان روان مى‌شد، يا زمين بدان قطعه قطعه مى‌گرديد، يا مردگان بدان به سخن درمى‌آمدند [باز هم در آنان اثر نمى‌كرد.] نه چنين است، بلكه همه امور بستگى به خدا دارد. آيا كسانى كه ايمان آورده‌اند، ندانسته‌اند كه اگر خدا مى‌خواست قطعاً تمام مردم را به راه مى‌آورد؟ و كسانى كه كافر شده‌اند پيوسته به [سزاى‌] آنچه كرده‌اند مصيبت كوبنده‌اى به آنان مى‌رسد يا نزديك خانه‌هايشان فرود مى‌آيد، تا وعده خدا فرا رسد. آرى، خدا وعده [خود را] خلاف نمى‌كند.
و اگر قرآنی بود که با (اعجاز بیان) آن کوهها به رفتار می‌آمد و زمین از هم می‌شکافت و با مردگان سخن گفته می‌شد (همین قرآن با عظمت است که با وجود آن باز ایمان نمی‌آورند). بلکه فرمان همه عالم با خداست (هر چه خواهد به مشیّت ازلی می‌کند) آیا مؤمنان هنوز ندانسته‌اند که خدا اگر بخواهد همه مردم را (به الزام و جبر) هدایت می‌کند؟ و (این نه مصلحت است زیرا باید) کافران پیوسته از کردار زشتشان به کیفر و سرکوبی رسند یا مصیبتی نزدیک دیار آنها فرود آید تا آن‌گاه که (در محشر هم) وعده خدا (بر هلاک آنها) فرا رسد، که خدا خلاف وعده نخواهد کرد.
و اگر قرآنی بود که به وسیله آن کوه ها به حرکت می آمدند، یا زمین پاره پاره می گشت، یا به وسیله آن با مردگان سخن گفته می شد [باز هم این کافران لجوج، ایمان نمی آورند، زیرا وقتی با مشاهده قرآن که بزرگ ترین معجزه است ایمان نیاورند با مشاهده هیچ معجزه ای ایمان نمی آورند! کار هدایت و ایمان اینان ارتباطی به معجزه ندارد] بلکه همه کارها فقط در اختیار خداست. پس آیا آنان که ایمان آورده اند، ندانسته اند که اگر خدا می خواست همه مردم را [از روی اجبار] هدایت می کرد؟! [ولی هدایت اجباری فاقد ارزش است] و همواره به کافران به کیفر آنچه که انجام دادند، حادثه ای کوبنده و بسیار سخت می رسد یا حادثه نزدیک خانه هایشان فرود می آید [که شهر و دیارشان و اطرافش را ناامن می کند] تا وعده [قطعی و نهاییِ] خدا [که شکست کامل کافران و عذاب آخرت است] فرا رسد؛ بی تردید خدا خُلف وعده نمی کند.
اگر قرآنى توانست بود كه كوه‌ها بدان به جنبش آيند يا زمين پاره‌پاره شود يا مردگان را به سخن آرد، جز اين قرآن نمى‌بود، كه همه كارها از آن خداست. آيا مؤمنان هنوز ندانسته‌اند كه اگر خدا مى‌خواست همه مردم را هدايت مى‌كرد؟ و كافران را پيوسته به سبب اعمالشان حادثه‌اى رسد يا آن حادثه در نزديكى خانه‌هايشان فرود آيد تا آنگاه كه وعده خدا فراز آيد، زيرا خدا خلف وعده نمى‌كند.
و اگر قرآنی بود که کوهها از [هیبت‌] آن به حرکت در می‌آمد و زمین می‌شکافت، یا مردگان با آن به سخن درمی‌آمدند [همین قرآن بود، و باز ایمان نمی‌آوردند]، آری سررشته کارها همه به دست خداست، آیا کسانی که ایمان آورده‌اند نمی‌دانند که اگر خداوند می‌خواست همه مردم را هدایت می‌کرد، و به کافران همواره به خاطر کار و کردارشان عقوبتی هایل می‌رسد، یا به زودی به خانه [ شهر] آنان [فاتحانه‌] وارد شوی، تا آنکه وعده الهی فرارسد، که خداوند خلف وعده نمی‌کند
و اگر قرآنى مى‌بود كه كوه‌ها بدان روان مى‌شد يا زمين بدان شكافته و پاره پاره مى‌گشت يا بدان وسيله با مردگان سخن گفته مى‌شد [باز هم ايمان نمى‌آوردند مگر به خواست خدا]. بلكه كار و فرمان همه از آن خداست. آيا كسانى كه ايمان آورده‌اند [از ايمان آوردن كافران هنوز] نوميد نشده‌اند [و نمى‌دانند] كه اگر خدا مى‌خواست همه مردم را راه مى‌نمود؟ و پيوسته به كسانى كه كفر ورزيدند به سزاى كارهايى كه كرده‌اند رويدادى كوبنده مى رسد يا نزديك خانه‌شان فرود مى‌آيد تا آنگاه كه وعده خدا برسد، كه خدا خلاف وعده نمى‌كند.
اگر (به فرض به جای این قرآن)، قرآنی باشد که کوهها بدان به حرکت درآید، یا زمین به وسیله‌ی آن شکافته گردد، و یا بدان مردگان (زنده و) به سخن درآورده شوند، (باز هم بعضیها به سبب عناد با حق، بدان نمی‌گروند و بر راه خدا نمی‌روند. وظیفه‌ی تو تبلیغ است و ایمان آوردن یا ایمان نیاوردن آنان در دست تو نیست) بلکه همه‌ی کارها در دست خدا است. آیا مسلمانان (هنوز منتظرند که پدران و پسران و برادران و همسران و دوستان مشرک ایشان ایمان بیاورند؟) مگر نمی‌دانند که اگر خدا می‌خواست همه‌ی مردمان را هدایت می‌داد؟! پیوسته کافران (در زندگی این جهان) به سبب کاری که می‌کنند دچار بلا و مصیبت کوبنده می‌گردند، و یا این که بلا و مصیبت کوبنده بر دور و بر آنان فرود می‌آید (و ایشان را تهدید می‌نماید) تا وعده‌ی خدا فرا رسد (که قیامت است و پروردگار سزا و جزای قطعی ایشان را بدیشان نماید). بی‌گمان خداوند خلاف وعده نمی‌کند.
و اگر به راستی قرآنی بود که کوه‌ها بدان بس روان می‌شدند، یا زمین بدان همی قطعه قطعه می‌گردید، یا مردگان بدان به سخن در می‌آمدند (باز هم در آنان اثر نمی‌کرد). بلکه همه‌ی امور تنها برای خداست. پس آیا کسانی که ایمان آوردند، مأیوس نشدند که اگر خدا می‌خواست همواره همه‌ی مردمان را به راه می‌آورد؟ و کسانی که کافر شدند پیوسته به (سزای) آنچه کردند (مصیبت) کوبنده‌ای آنان را دررسد، یا نزدیک خانه‌هایشان نفوذ کند، تا وعده‌ی خدا فرارسد. خدا هرگز وعده(ی خود) را خلاف نمی‌کند.
و اگر می‌بود قرآنی که روان می‌شدند بدان کوه‌ها یا پاشیده می‌شد بدان زمین یا سخن گفته می‌شدند بدان مردگان بلکه خدای را است کار همگی پس آیا نومید نشدند آنان که ایمان آوردند که اگر می‌خواست خدا هرآینه هدایت می‌کرد مردم را همگی و پیوسته آنان را که کفر ورزیدند می‌رسد بدانچه ساختند سرکوبی (کوبنده‌ای) یا فرود می‌آید نزدیکی خانه ایشان تا برسد وعده خدا همانا خدا خلف نمی‌کند میعاد را


الرعد ٣٠ آیه ٣١ الرعد ٣٢
سوره : سوره الرعد
نزول : ٧ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَ لَوْ ...»: جواب (لَوْ) محذوف است که (مَا آمَنُوا بِهِ) است (نگا: انعام / ). «قُرْآناً»: قرآنی. کتابی خواندنی. «أَفَلَمْ یَیْأَسْ»: آیا ندانسته‌اند؟ استعمال (یَئِسَ) به معنی (عَلِمَ) را برخی حقیقی دانسته‌اند، و بعضی آن را مجازی بشمار آورده‌اند و گفته‌اند: مأیوس شدن، متضمّن علم و آگاهی است. «قَارِعَة»: بلای کوبنده و مصیبت ویرانگر. «تَحُلُّ»: وارد می‌شود. فرا می‌رسد. «تَحُلُّ قَرِیباً مِّن دَارِهِمْ»: نزدیک به خانه و کاشانه و سرزمین ایشان رخ می‌دهد و وارد می‌گردد. «حَتَّی یَأْتِیَ وَعْدُ اللهِ»: اگر آیه تنها راجع به صدر اسلام باشد، مراد وعده غلبه مسلمانان بر قریشیان مشرک و فتح شهر مکّه است، ولی اگر عام باشد، مراد فرا رسیدن قیامت و کیفر دادن مشرکان در آن است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- نزول قرآنى که کوهها را به حرکت درآورد ، زمین را قطعه قطعه کند ، مردگان را زنده سازد ، نمى تواند مایه هدایت کسانى شود که خدا هدایت آنان را نخواهد. (و لو أن قرءانًا سیّرت به الجبال أو قطّعت به الأرض أو کلّم به الموتى) «تسییر» (مصدر سیّرت) به معناى حرکت دادن است و «تقطیع» (مصدر قطّعت) به معناى شکافتن عمیق یا قطعه قطعه کردن مى باشد و حرف باء در جمله هاى سه گانه فوق به معناى استعانت است. عبارت «بل لله الأمر» و نیز «أن لو یشاء الله لهدى الناس» گویاى این است که جواب شرط «لو أنّ  ...» جمله اى نظیر «لم یهتدوا إن لم یشأ الله» است.

۲- آنان که با تلاوت قرآن هدایت نشوند و به سراى آخرت ایمان نیاورند ، حتى اگر مردگانى زنده شوند و حقایق آخرت را براى آنان بیان کنند ، هدایت نخواهند یافت. (و لو أن قرءانًا ... کلّم به الموتى) هر یک از جمله هاى «سیّرت به الجبال» و «قطّعت به الأرض» و «کلّم به الموتى» حکایت از معجزات درخواستى کفرپیشگان دارد که به مناسبت مى توان گفت: جمله «کلّم به الموتى» حاکى است که آنان براى باور به آخرت، از پیامبر(ص) مى خواستند تا مردگانى را زنده کند تا از آخرت و دنیاى پس از مرگ براى آنان سخن بگویند.

۳- آنان که با مشاهده و تلاوت قرآن نازل شده بر پیامبر(ص) هدایت نشوند، با مشاهده هیچ آیت و معجزه اى هدایت نخواهند شد. (و لو أن قرءانًا سیّرت به الجبال ... بل لله الأمر جمیعًا)

۴- هدایت انسانها به دست خدا و در اختیار اوست. (و لو أن قرءانًا ... بل لله الأمر جمیعًا) مصداق مورد نظر براى «الأمر» به قرینه «أفلم یاْیئس ... أن لو یشاء الله لهدى الناس» و نیز «قل إن الله یضل من یشاء و یهدى ...» - در آیه ۲۷ - هدایت و ضلالت انسانهاست.

۵- خداوند منشأ همه امور است و همه چیز به دست او جارى و سارى است. (لله الأمر جمیعًا)

۶- مشیّت الهى ، نافذ و غیر قابل تخلف است. (أن لو یشاء الله لهدى الناس جمیعًا)

۷- هدایت شدن همگان ، مشیّت و خواست خداوند نیست. (أن لو یشاء الله لهدى الناس جمیعًا) قابل ذکر است که مقصود از مشیّت ، مشیّت تکوینى است و گرنه خداوند هدایت همگان را به مشیّت تشریعى خواسته است.

۸- مؤمنان عصر بعثت ، خواهان ظهور معجزه اى براى گرایش پیدا کردن کافران به اسلام و قرآن بودند. (أفلم یاْیئس الذین ءامنوا أن لو یشاء الله لهدى الناس جمیعًا) اعتراض خداوند به مؤمنان با جمله «أفلم یاْیئس الذین ءامنوا» و بیان این حقیقت که امر هدایت و ضلالت به دست خداوند است نه وابسته به ارائه معجزه، مى رساند که مؤمنان خواهان آن بودند که معجزات درخواستى کافران تحقق یابد، شاید که آنان هدایت شوند.

۹- باور به وابستگى هدایت مردم به مشیّت خدا نه به ارائه معجزات ، زایل کننده توقّع مؤمنان بر نشان دادن معجزه به کفرپیشگان (أفلم یاْیئس الذین ءامنوا أن لو یشاء الله لهدى الناس جمیعًا)

۱۰- منوط بودن هدایت مردم به مشیّت خدا ، از معارفى که اهل ایمان باید بدان باور داشته باشند. (أفلم یاْیئس الذین ءامنوا أن لو یشاء الله لهدى الناس جمیعًا) فعل «ییأس» متضمن معناى «یعلم» است و عبارت «أن لو یشاء الله ...» مفعول براى آن فعل (یعلم) مى باشد و متعلق «ییأس» محذوف است که به قرینه سیاق «من اهتدائهم» مى باشد. بنابراین جمله «أفلم ییأس ...» چنین معنا مى شود: پس آیا اهل ایمان ندانسته اند که اگر خدا مى خواست همه انسانها را هدایت مى کرد، پس آیا مأیوس نشده اند از اینکه آن کفرپیشگان (آنان که با وجود قرآن ایمان نیاورده اند) هدایت شوند.

۱۱- کفرپیشگان مکه و حوالى آن در عصر بعثت به مصیبتهایى سخت و کوبنده گرفتار بودند. (و لایزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قریبًا من دارهم) «قرع» به معناى زدن و کوبیدن چیزى به چیزى دیگر است و «قارعة» به معناى کوبنده مى باشد. این کلمه صفت براى موصوفى محذوف مانند «مصیبة» است. ضمیر در «تحلّ» نیز به «قارعة» باز مى گردد و سیاق جمله «لایزال ...» حکایت از قضیه خارجیه دارد. بنابراین «الذین کفروا» اشاره به کافرانى خاص دارد که بنابر گفته مفسران، مقصود کافران مکّه هستند و بر این اساس مراد از «دار» مکّه و مقصود از «قریبًا من دارهم» حوالى آن است.

۱۲- کفرورزى مردم عصر بعثت و مخالفتشان با پیامبر(ص) و قرآن ، عامل روى آوردن مصیبتهاى سخت و کوبنده بر آنان (و لایزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة أو تحلّ قریبًا من دارهم) برداشت فوق با توجه به حرف «باء» در «بما صنعوا» - که به معناى سببیت است - استفاده مى شود. مراد از «ما صنعوا» به قرینه آیات گذشته ، انکار قرآن، مخالفت با رسالت پیامبر(ص) و مانند آن مى باشد.

۱۳- ناامن بودن اطراف و حوالى یک منطقه ، مایه زوال امنیت آن منطقه است. (أو تحلّ قریبًا من دارهم) ناامن بودن حوالى مکّه به عنوان تهدیدى براى آن دیار ، گویاى برداشت فوق است.

۱۴- آنان که با قرآن و رسالت پیامبر(ص) به مبارزه مى پردازند ، در خطر گرفتار شدن به عذابهاى دنیوى اند. (و لایزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة)

۱۵- شکست و نابودى کفرپیشگان و پیروزى اهل ایمان ، از تهدیدهاى خداوند به کافران و از وعده هاى او به مؤمنان عصر بعثت (حتى یأتى وعد الله)

۱۶- شکست و نابودى کفرپیشگان مکه و حوالى آن ، از پیشگوییهاى قرآن (لایزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة ... حتى یأتى وعد الله)

۱۷- وعده هاى خداوند قطعى و تخلف ناپذیر است. (إن الله لایخلف المیعاد)

روایات و احادیث

۱۸- «عن أبى جعفر(ع) فى قوله: «و لایزال الذین کفروا تصیبهم بما صنعوا قارعة» و هى النقمة «أوتحلّ قریباً من دارهم» فتحلّ بقوم غیرهم فیرون ذلک و یسمعون به و الذین حلّت بهم عصاة کفار مثلهم و لایتعظ بعضهم ببعض و لن یزالوا کذلک «حتى یأتى وعد الله» الذى وعد المؤمنین من النصر و یخزى الله الکافرین ;[۱] از امام باقر(ع) درباره سخن خداوند: «و لایزال  ...» روایت شده است که: آن [قارعة] عقوبت است و [درباره] «أو تحلّ قریباً من دارهم» [یعنى] عقوبت بر قومى دیگر فرود مى آید و آنان مى بینند و مى شنوند و آنهایى که عقوبت بر آنان وارد شده، مانند ایشان گناهکار و کافرند و [لیکن] برخى از برخى دیگر پند نمى گیرند و همواره چنین هستند تا وعده خدا فرا رسد و، حتى یأتى وعد الله، همان وعده اى که به مؤمنان داده است که آنان را پیروز کند و خداوند کافران را خوار مى سازد».

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱۱
  • امور: منشأ امور ۵
  • ایمان: آثار ایمان ۹ توحید: توحید افعالى ۵
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۵; جهان بینى و ایدئولوژى ۱۰
  • خدا: آثار مشیت خدا ۱، ۹، ۱۰; تهدیدهاى خدا ۱۵; حتمیت مشیت خدا ۶; حتمیت وعده هاى خدا ۱۷; مشیت خدا ۷; وعده هاى خدا ۱۵، ۱۸; هدایتگرى خدا ۴
  • عذاب: موجبات عذاب دنیوى ۱۴
  • قارعه: مراد از قارعه ۱۸
  • قرآن: آثار تلاوت قرآن ۲، ۳; آثار دشمنى با قرآن ۱۲، ۱۴; پیشگویى قرآن ۱۶; نقش قرآن ۳
  • کافران: بى تأثیرى معجزه بر کافران ۱، ۲، ۳; تهدید کافران صدراسلام ۱۵; ذلت کافران ۱۸; شکست کافران صدراسلام ۱۵; عبرت ناپذیرى کافران ۱۸; کافران و اسلام ۸; کافران و ایمان به آخرت ۲; کافران و قرآن ۸; کافران و محمد(ص) ۱۲; کیفر کافران ۱۸; مصایب کافران صدراسلام ۱۱; هدایت ناپذیرى کافران ۱، ۲، ۳; هلاکت کافران صدراسلام ۱۵
  • کفر: آثار کفر ۱۲; کفر به قرآن ۱۲; کفر به محمد(ص) ۱۲
  • مؤمنان: پیروزى مؤمنان ۱۸; پیروزى مؤمنان صدراسلام ۱۵; مسؤولیت مؤمنان ۱۰; وعده به مؤمنان ۱۸; وعده به مؤمنان صدراسلام ۱۵
  • محمد(ص): آثار دشمنى با محمد(ص) ۱۲، ۱۴
  • مسلمانان: خواسته هاى مسلمانان صدراسلام ۸
  • مصیبت: عوامل مصیبت ۱۲
  • معجزه: معجزه احیاى مردگان ۱; معجزه اقتراحى ۸; معجزه تکلم مردگان ۲; معجزه حرکت کوه ۱; معجزه شکافتن زمین ۱; موانع معجزه اقتراحى ۹; نقش معجزه ۹
  • مکه: شکست کافران اطراف مکه ۱۶; شکست کافران مکه ۱۶; مصایب کافران اطراف مکه ۱۱; مصایب کافران مکه ۱۱; هلاکت کافران اطراف مکه ۱۶; هلاکت کافران مکه ۱۶
  • ناامنى: عوامل ناامنى ۱۳
  • هدایت: شرایط هدایت ۱۰; منشأ هدایت ۱، ۴، ۹; هدایت همگان ۷

منابع

  1. تفسیرقمى، ج ۱، ص ۳۶۵ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۵۰۷، ح ۱۴۱.