البقرة ٢٤٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

آیا مشاهده نکردی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهی) برای ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: «شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچی کنید، و) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید!» گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه‌ها و فرزندانمان رانده شده‌ایم، (و شهرهای ما به وسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده‌اند)؟!» اما هنگامی که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عدّه کمی از آنان، همه سرپیچی کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است.

آيا آن سران بنى اسرائيل را پس از موسى نديدى آن‌گاه كه به پيامبر خويش گفتند: براى ما اميرى بگمار تا در راه خدا جهاد كنيم؟ گفت: آيا احتمال نمى‌دهيد كه اگر جهاد بر شما مقرر شد جهاد نكنيد؟ گفتند: چگونه ممكن است كه در راه خدا جهاد نكنيم در حالى كه از ديا
آيا از [حال‌] سران بنى اسرائيل پس از موسى خبر نيافتى آنگاه كه به پيامبرى از خود گفتند: «پادشاهى براى ما بگمار تا در راه خدا پيكار كنيم»، [آن پيامبر] گفت: «اگر جنگيدن بر شما مقرر گردد، چه بسا پيكار نكنيد.» گفتند: «چرا در راه خدا نجنگيم با آنكه ما از ديارمان و از [نزد] فرزندانمان بيرون رانده شده‌ايم.» پس هنگامى كه جنگ بر آنان مقرر شد، جز شمارى اندك از آنان، [همگى‌] پشت كردند، و خداوند به [حال‌] ستمكاران داناست.
آیا ندیدی آن گروه بنی اسرائیل را که پس از وفات موسی از پیغمبر وقت خود تقاضا کردند که پادشاهی برای ما برانگیز تا (به سرکردگی او) در راه خدا جهاد کنیم؛ پیغمبر آنها گفت: اگر جهاد فرض شود مبادا به جنگ قیام نکرده، نافرمانی کنید! گفتند: چگونه شود که ما به جنگ نرویم در صورتی که (دشمنان ما) ما و فرزندان ما را (به ستم) از دیارمان بیرون کردند؟! پس چون (با درخواست آنها) جهاد مقرّر گردید به جز اندکی همه روی گردانیدند، و خدا از کردار ستمکاران آگاه است.
آیا [با دیده عبرت] آن گروه از سران و اشراف بنی اسرائیل را پس از موسی ندیدی که به پیامبرشان گفتند: برای ما زمامدار و فرمانروایی برانگیز تا در راه خدا جنگ کنیم؟ گفت: آیا احتمال نمی دهید، اگر جنگ بر شما مقرّر و لازم شود، جنگ نکنید [و سر به نافرمانی بزنید؟] گفتند: ما را چه هدف و مرادی است که در راه خدا جنگ نکنیم، در حالی که از میان خانه ها و فرزندانمان بیرون رانده شده ایم؟! پس چون جنگ بر آنان مقرّر و لازم شد، همه جز اندکی از آنان روی گرداندند؛ و خدا به ستمکاران داناست.
آيا آن گروه از بنى اسرائيل را پس از موسى نديدى كه به يكى از پيامبران خود گفتند: براى ما پادشاهى نصب كن تا در راه خدا بجنگيم. گفت: نپنداريد كه اگر قتال برشما مقرر شود از آن سرباز خواهيد زد؟ گفتند: چرا درراه خدا نجنگيم درحالى كه ما از سرزمينمان بيرون رانده شده‌ايم و از فرزندانمان جدا افتاده‌ايم؟ و چون قتال بر آنها مقرر شد، جز اندكى، از آن روى برتافتند. خدا به ستمكاران آگاه است.
آیا [داستان‌] بزرگان بنی‌اسرائیل را پس از موسی ندانسته‌ای؟ آنگاه که به پیامبرشان گفتند برای ما فرمانروائی بگمار تا [به فرمان او] در راه خدا جهاد کنیم، گفت اگر جهاد بر شما مقرر گردد، چه‌بسا کارزار نکنید، گفتند دلیلی ندارد که در راه خدا نجنگیم، و حال آنکه از خانه و کاشانه‌مان رانده [و از زن‌] و فرزندانمان جدا شده‌ایم، آنگاه چون کارزار بر ایشان مقرر گشت، جز اندکی از ایشان، همه رویگردان شدند، و خدا از ستمکاران آگاه است‌
آيا ننگريستى به آن گروه از فرزندان اسرائيل پس از موسى كه به پيامبر خود گفتند: براى ما پادشاهى برانگيز تا در راه خدا كارزار كنيم؟ گفت: آيا احتمال مى‌دهيد كه اگر كارزار بر شما نوشته شود كارزار نكنيد؟ گفتند: ما را چيست كه در راه خدا كارزار نكنيم و حال آنكه از خانمان و فرزندانمان بيرون رانده شده‌ايم؟ و چون كارزار بر آنها نوشته شد جز اندكى پشت كردند، و خداوند به ستمكاران داناست.
آیا آگاهی از (داستان شگفت) جماعتی از بنی‌اسرائیل که بعد از موسی می‌زیستند و در آن وقت به پیغمبر خود گفتند: شاهی برای ما انتخاب کن تا (تحت فرماندهی او) در راه خدا جنگ کنیم. (پیغمبرشان برای اطمینان از تصمیمشان بدیشان) گفت: شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود (سرپیچی کنید و در راه خدا جهاد و) پیکار نکنید. گفتند: چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالی که از خانه و فرزندانمان رانده شده‌ایم؟ امّا هنگامی که دستور پیکار به آنان داده شد، همه جز عدّه‌ی کمی از ایشان سرپیچی کردند (و به خود و پیغمبرشان و دینشان ستم نمودند) و خداوند از ستمکاران آگاه است.
آیا سوی گروهی چشمگیر از بنی‌اسرائیل پس از موسی ننگریستی؟ چون به پیامبر برجسته‌شان گفتند: «فرماندهی جنگی برایمان برگمار تا در راه خدا کشتار کنیم.» (آن پیامبر) گفت: «اگر کشتار بر شما مقرّر گردد، شاید شما کشتار نکنید.» گفتند: «چرا در راه خدا کشتار نکنیم با آنکه ما بی‌گمان از دیارمان و از (نزد) فرزندانمان بیرون رانده شدیم‌؟» پس هنگامی که کشتار بر آنان مقرّر شد، جز اندکی از آنان، (همگی) پشت کردند. و خدا به (حالِ) ستمگران بسی داناست.
آیا ننگری بدان گروه از بنی‌اسرائیل پس از موسی هنگامی که گفتند به پیمبری که ایشان را بود برانگیز برای ما پادشاهی (فرماندهی) تا جنگ کنیم در راه خدا گفت آیا چنین نیستید که اگر جنگ بر شما نوشته شود نکنید گفتند چه شود ما را که پیکار نکنیم در راه خدا و برون رانده شدیم از خانمان و فرزندان خویش امّا گاهی که نوشته شد بر ایشان جنگ پشت کردند جز کمی از ایشان و خدا دانا است به ستمگران‌


البقرة ٢٤٥ آیه ٢٤٦ البقرة ٢٤٧
سوره : سوره البقرة
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَلاَ»: بزرگان قوم. «نَبِیٍّ»: پیغمبری. منظور سَموئیل است. «نُقَاتِلْ»: تا بجنگیم. مجزوم است چون جواب فعل امر (إِبْعَثْ) است. «عَسَیْتُمْ»: شاید شما. از افعال ناقصه است و اسم آن ضمیر (تُمْ) و خبر آن جمله (أَلاّ تُقَاتِلُوا) است. «مَا لَنَا»: چه می‌شود ما را؟ چرا ما؟ (مَا): مبتدا، (لَنَا) خبر است. «دِیَار»: جمع دار، خانه و کاشانه. شهر و میهن. «کُتِبَ»: واجب گردید. «تَوَلَّوْا»: سرپیچی کردند. پشت نمودند و خلف وعده کردند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - دعوت خداوند به رؤیت (دقّت کامل) در واقعه طالوت و بنى اسرائیل (الم تر الى الملأ من بنى اسرائیل)

۲ - درخواست بزرگان بنى اسرائیل پس از موسى از پیامبر خویش، براى تعیین فرماندهى در جنگ با دشمنان (الم تر الى الملأ من بنى اسرائیل من بعد موسى اذ قالوا لنبى لهم ابعث لنا ملکاً) «ملأ»، کسانى هستند که نظرها را به خود جلب مى کنند. (اشراف و بزرگان هر قوم)

۳ - مسمانان موظّف به دقت کامل در تاریخ بنى اسرائیل و پندگیرى از آن هستند. (الم تر الى الملأ من بنى اسرائیل)

۴ - اختصاص نبوّت برخى از انبیاء، براى قومى خاص (اذ قالوا لنبى لهم) تصریح به «لام» در «لهم»، نمایانگر اختصاص رسالت آن پیامبر به قوم بنى اسرائیل است ; به خلاف اینکه به «لام» تصریح نشود مانند «نبیّهم» که چنین اشعارى ندارد.

۵ - پیامبر بنى اسرائیل در عصر طالوت پناهگاه مردم براى رویارویى با دشمنان (اذ قالوا لنبى لهم ابعث)

۶ - دخالت پیامبران در مسائل نظامى و سیاسى (اذ قالوا لنبى لهم ابعث لنا ملکاً نقاتل فى سبیل اللّه)

۷ - ضرورت فرمانده در جنگ (ابعث لنا ملکاً نقاتل فى سبیل اللّه) مجزوم بودن «نقاتل» نشانه تقدیر شرط است; یعنى اگر فرماندهى باشد، در راه خدا خواهیم جنگید. پس اگر فرمانده ضرورت نداشت، نباید جهاد فى سبیل اللّه را مشروط به وجود او کنند.

۸ - اِعمال رهبرى بر جامعه، در گروِ وجود تمایل اجتماعى و زمینه پذیرش آن (ابعث لنا ملکاً نقاتل) با توجّه به اینکه حضرت اشموئیل قبل از درخواست مردم، کسى را به عنوان فرمانده ایشان معیّن نکرد; با اینکه ضرورت آن روشن بود.

۹ - «فى سبیل اللّه» بودن، ملاک ارزش پیکار (ابعث لنا ملکاً نقاتل فى سبیل اللّه ... و ما لنا الاّ نقاتل فى سبیل اللّه)

۱۰ - پایبندى بنى اسرائیل زمان طالوت به پیکار در راه خدا، مورد تردید پیامبرشان (اشموئیل) بود. (قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال الاّ تقاتلوا)

۱۱ - پیمان گرفتن پیامبر بنى اسرائیلِ زمان طالوت (اشموئیل) از قوم خویش براى پیکار در راه خداوند (قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال) جمله «هل عسیتم» کنایه از پیمان گرفتن از آنان است.

۱۲ - لزوم پیمان گرفتن رهبرى جامعه از مردم، براى پایبندى بر تبعیّت از وى در جنگ و غیر آن (قال هل عسیتم ان کتب علیکم القتال اَلاّ تقاتلوا)

۱۳ - نقش آمادگى نیروهاى رزمى، در صدور فرمان جنگ (اذ قالوا لنبى لهم ابعث) تا زمانى که بنى اسرائیل، خود، خواهان جنگ و آماده آن نشده بودند، فرمان جنگ صادر نشد.

۱۴ - تعیین حاکمان و فرماندهان نظامى، بر عهده رهبران الهى* (اذ قالوا لنبى لهم ابعث لنا ملکاً) رجوع مردم به پیامبر و رهبر خویش براى تعیین فرماندهى در جهاد فى سبیل اللّه، بیانگر ذهنیّت دینى مردم است به اینکه تعیین فرماندهان در اختیار پیامبران و رهبران دینى است.

۱۵ - اطمینان بخشیدن بنى اسرائیلِ زمان طالوت به پیامبرشان، بر پایدارى در پیکار با دشمنان (و ما لنا الاّ نقاتل فى سبیل اللّه)

۱۶ - اخراجِ از وطن و اسارت فرزندان بنى اسرائیلِ زمان طالوت، محرک آنان به پیکار علیه متجاوزان (و قد اُخرجنا من دیارنا و ابنائنا)

۱۷ - تسلط ستمگرانى پس از موسى (ع) بر بنى اسرائیل و اخراج آنان از دیارشان و به اسارت گرفتن فرزندان آنان (و قد اُخرجنا من دیارنا و ابنائنا)

۱۸ - پیکار در راه خداوند، عزّت بخش و رهاکننده جامعه از قید تجاوز و اسارت (و ما لنا اَلاّ نقاتل فى سبیل اللّه و قد اُخرجنا من دیارنا و ابنائنا)

۱۹ - مبارزه اهل ایمان با متجاوزان و کسب آزادى از اسارت و رفع ظلم و تجاوز، از مصادیق پیکار در راه خدا (و ما لنا اَلاّ نقاتل فى سبیل اللّه و قد اُخرجنا من دیارنا و ابنائنا)

۲۰ - نافرمانى اکثر بنى اسرائیل زمان طالوت از دستور خداوند به پیکار در راه او، على رغم پیشنهاد و درخواست آنان براى پیکار (اذ قالوا لنبى ... فلما کُتب علیهم القتال تولّوا) ظاهراً فاعل محذوف از جمله «کتب علیهم»، اللّه است که به جهت تعظیم حذف شده.

۲۱ - میدان عمل، عرصه شناخت صداقت ادّعاى آدمیان (فلما کتب علیهم القتال تولّوا)

۲۲ - نافرمانى از دستور خداوند به پیکار علیه تجاوز و اسارت، ستمگرى است. (فلما کتب علیهم ... و اللّه علیم بالظّالمین)

۲۳ - دانایى گسترده خداوند به ستمگران (و اللّه علیم بالظّالمین)

۲۴ - تهدید خداوند نسبت به کسانى که از پیکار در راه او رویگردانند. (تولّوا الاّ قلیلا منهم و اللّه علیم بالظّالمین) مقصود از توجّه دادن به دانایى خداوند به عملکرد ظالمانه ستم پیشگان، تهدید آنان است.

۲۵ - توجّه به دانایى گسترده خداوند، زمینه پرهیز آدمى از ظلم و سرپیچى نسبت به فرمانهاى الهى (و اللّه علیم بالظّالمین)

۲۶ - حضور حضرت موسى (ع) در میان بنى اسرائیل، مانع تجاوز دشمنان (الم تر الى الملأ من بنى اسرائیل من بعد موسى ... و قد اُخرجنا من دیارنا) «من بعد موسى» مى تواند اشاره باشد به اینکه تا آنگاه که موسى (ع) در میان بنى اسرائیل بود، آنان مورد تجاوز دشمنان قرار نگرفتند.

۲۷ - فقدان زمامدار الهى در یک جامعه، موجب پراکندگى صفوف آن جامعه و تسلّط اجانب بر آنان* (من بعد موسى ... و قد اُخرجنا من دیارنا) درخواست بنى اسرائیل از پیامبر خویش براى تعیین زمامدارى الهى، حاکى است که چنین مقامى در میان آنها نبوده و در نتیجه، سلطه ستمگرانى را به دنبال داشته است.

۲۸ - برخى پیامبران بنى اسرائیل پس از موسى (ع)، مقام زمامدارى جامعه را بر عهده نداشتند.* (ابعث لنا ملکاً ... و قد اُخرجنا من دیارنا) درخواست ملک (پادشاه و زمامدار)، حاکى از آن است که پیامبر آن عصر پادشاهى و زمامدارى جامعه خویش را بر عهده نداشته است.

روایات و احادیث

۲۹ - نیروهاى صادق و پایدار بنى اسرائیل در رکاب طالوت، شصت هزار نفر بودند. (تولّوا الاّ قلیلا) امام باقر (ع) درباره «قلیل» در آیه فوق فرمود: کان القلیل ستّین الفاً[۱].

موضوعات مرتبط

  • آزادیخواهى: ۱۹
  • اختلاف: عوامل اختلاف ۲۷
  • ارزش: ملاک ارزش ۹
  • اشموئیل (ع): ۱۰، ۱۱
  • اطاعت: اطاعت از رهبرى ۱۲
  • انبیا: انبیاى منطقه اى ۴ ; اهداف انبیا ۵ ; قلمرو مسؤولیّت انبیا ۶، ۲۸ ; نقش انبیا ۶، ۲۸
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۱۶
  • امتحان: فلسفه امتحان ۲۱
  • ایمان: ایمان و عمل ۲۵
  • بنىاسرائیل: آوارگى بنىاسرائیل ۱۶، ۱۷ ; اسارت بنىاسرائیل ۱۶، ۱۷ ; انبیاى بنىاسرائیل ۵، ۱۰، ۱۱، ۱۵، ۲۶، ۲۸، ۲۹ ; تاریخ بنىاسرائیل ۱، ۲، ۳، ۵، ۱۰، ۱۱، ۱۶، ۱۷، ۲۰، ۲۶، ۲۹ ; جهاد بنىاسرائیل ۱۱ ; درخواستهاى بنىاسرائیل ۲ ; رنجهاى بنىاسرائیل ۱۶، ۱۷ ; عهدشکنى بنىاسرائیل ۱۰، ۲۰ ; موسى (ع) در بنىاسرائیل ۲۶ ; نافرمانى بنىاسرائیل ۲۰
  • تاریخ: عبرت از تاریخ ۳ ; فلسفه تاریخ ۱، ۳
  • تقوا: زمینه تقوا ۲۵
  • تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۲۵
  • جامعه: عوامل انحطاط جامعه ۲۷ ; عوامل رشد جامعه ۱۸
  • جنگ: فرماندهى در جنگ ۲، ۷، ۱۴
  • جهاد: آمادگى در جهاد ۱۳ ; ارزش جهاد ۹ ; استقامت در جهاد ۱۵ ; ترک جهاد ۲۲، ۲۴ ; جهاد در راه خدا ۹، ۱۱، ۱۸، ۱۹، ۲۰ ; فلسفه جهاد ۱۸
  • خدا: اوامر خدا ۲۵ ; تهدیدهاى خدا ۲۴ ; علم خدا ۲۳، ۲۵
  • دشمن: مبارزه با دشمن ۵، ۱۵
  • رشد: زمینه رشد ۳
  • رهبرى: اهمیّت رهبرى ۲۷ ; بیعت با رهبرى ۱۲ ; شرایط رهبرى ۸ ; مسؤولیّت رهبرى ۱۲، ۱۴ ; نقش رهبرى ۲۷
  • سیاسى: فلسفه سیاسى ۸، ۲۷ ; نظام سیاسى ۸، ۱۲، ۱۸، ۲۷
  • صداقت: ملاک صداقت ۲۱
  • طالوت: قصه طالوت ۱، ۲۹
  • ظالمان: ۲۳
  • ظلم: موارد ظلم ۲۲ ; موانع ظلم ۲۵
  • عزّت: عوامل عزّت ۱۸
  • عصیان: آثار عصیان ۲۲
  • علم: علم و عمل ۲۵
  • عمل: آثار عمل ۲۱
  • مؤمنان: آزادیخواهى مؤمنان ۱۹ ; جهاد مؤمنان ۱۹
  • مسلمانان: مسؤولیّت مسلمانان ۳

منابع

  1. معانى الاخبار، ص ۱۵۱، ح ۱ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۴۵، ح ۹۷۱.