نتایج جستجو

ارواح را در حين موت از ابدان مى‏گيرد و روحى را كه بدنش نمرده در وقت خواب قبض مى‏كند، آنگاه روحى را كه درخواب گرفته نگاه مى‏دارد اگر مرگ را بر صاحب آن نوشته

رده:تمایلات جنسى جن رده:تناسب کیفر با گناه رده:تنزیه خدا رده:تنوع بهشت رده:تنوع در قبض روح رده:تنوع میوه هاى بهشت رده:تهدید به عذاب رده:تهدید به هلاکت رده:تهدید

۵; کیفیت قبض روح ۴ سوگند: سوگند به ملائکه قبض روح ۳ قرآن: سوگندهاى قرآن ۳ کافران: شدت قبض روح کافران ۶ مرگ: حقیقت مرگ ۵ ملائکه: تقرب ملائکه قبض روح ۲; فضایل

نفق امر التى بلغ حسن طلق کتب انس وقى هما شهد عقل هذا نفس خشى قوم سئل قدر قبض مرر طير اتى منن ضرر قضى عصم اجر هل غير کون صفف هو عدو زوج وقع حکم بعد نوم

آیات شامل این کلمه «قَبْضَة» از مادّه «قَبْض» به معناى چیزى است که در مشت مى گیرند، و معمولاً کنایه از قدرت مطلقه و سلطه کامل بر چیزى است، همان گونه که

رحمانيه و قبض روح شوند با مژده بهشت جاودانى و ببينند مقامات عالى را، لذا تألمى از موت نيابند بر خلاف كفار و معاندين كه با كمال سختى و نهايت دشوارى قبض روح شوند،

قسم هایى است که در نخستین آیات سوره آمده بود. سوگند: سوگند به ملائکه ۳ قبض روح: سرعت در قبض روح ۳ قرآن: سوگندهاى قرآن ۳ قیامت: اهمیت اهوال قیامت ۳; اهوال قیامت

“Taste the agony of the Burning.” ترتیل: ترجمه: «یَتَوفَّی»: جان می‌گیرند. به قبض روح می‌پردازند (نگا: نساء / ، انعام / ، محمّد / ، نحل / و ). «الْحَرِیقِ»:

خدا ۳ ; کیفرهاى خدا ۲ روح: قبض روح ۴ ظلم: بزرگ ۶ ; ظلم همگانى ۷ عمل: آثار اخروى عمل ۴ ; آثار عمل ۱ کافران: عذاب کافران ۱ ; قبض روح کافران ۱ ; کیفر عمل کافران

قرآن توسعه و تنگى روزى در دست خداست [اسراء:30]. از ذيل آيه بدست مى‏آيد كه قبض و بسط روى عللى است و جزافى نيست كه خدا ببندگان دانا و به صلاح آنها عالم است

‌است‌ قابل‌ اخذ و قبض‌ نيست‌! جواب‌: مراد ‌از‌ قبض‌ و اخذ قطع‌ علاقه‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌از‌ بدن‌ و ‌هر‌ چه‌ انسان‌ بيشتر علاقه‌ داشته‌ ‌باشد‌ قبض‌ روح‌ ‌او‌ سخت‌تر

از امتداد سايه و شدّت آن است و مراد از قبض سايه طلوع فجر و آمدن خورشيد و روز است كه سايه و تاريكى به اسانى قبض شده و زايل مى‏گردد و اگر خدا مى‏خواست سايه

requires Javascript to function. آیا آنها انتظاری جز این دارند که فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بیایند، یا فرمان پروردگارت (برای مجازاتشان) فرا رسد (آنگاه

صادق عليه السلام نقل شده كه سؤال شد آيا مؤمن قبض روحش را مكروه مى‏دارد؟ فرمود: نه واللّ چون ملك الموت براى قبض روحش آيد ناله مى‏كند، ملك الموت فرمايد: دوست

گفته‏اند چنانكه در حديث وارد است خدا او را به بعضى از آسمانها برد و در آنجا قبض روح كرد و آن نشان دادن خرق عادت و قدرت بالغه خدائى است و براى ادريس مزيّت

آیات شامل این کلمه ف‌ (۲۹۹۹ بار) قبض‌ (۹ بار) بِه قَبْضَة يَبْصُرُوا مِن لَم أَثَر بِمَا الرّسُول بَصُرْت فَنَبَذْتُهَا قَال وَ سَامِرِي يَا کَذٰلِک سَوّلَت

دمى دمو ذهب ان بين منن من ما دمم جمل على کون رسل فى اثر بعد ه الله عسى قمص قبض

کون سجل الذى ما انن کتب انا ذهب الى خير فرعون قوم ف کم يمن سمع سبح طغو ربب قبض جمع نعل هذا طغى علو بدء وحى عن ندى ارض نا ندو قدر اذ شرک اول خلع

۱۶ ; فرجام منافقان ۲ ; فرزندان منافقان ۱۵ ; فلسفه امکانات مادى منافقان ۹ ; قبض روح منافقان ۱۲ ; کثرت فرزندان منافقان ۱۵، ۱۶ ; کفر منافقان ۱۴، ۱۵، ۱۶ ; مرگ

السّلام سؤال شد: آيا كراهت دارد مؤمن بر قبض روحش؟ فرمود: نه بخدا قسم، به درستى كه وقتى بيايد ملك الموت براى قبض روح او، جزع نمايد. پس ملك الموت گويد: جزع

کفف قوم عنق رئى ملک کثر جعل ذات سلک خرج شدد خلق ذکر الا نفق سبل ذرع عدو سحب قبض اذ لئک کون ن انا سوء کلب وقى قلد افک شمل رجع ثور غلل الک الو دور جسم بل همم

..»كه گذشت معنى و هم كاتب‏اند و هم آنها هستند كه وقت رسيدن مرگ، انسان را قبض مى‏كنند. و اين منافى «يَتَوّفاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ»نيست زيرا خدا توفّى را

أما اذا ايى صدق کذب لسن هدى امن اتى خفى هل لم نفع نصب حتى کيل رسل بخل هو قبض کبر احزاب فرغ يوم نظر جهر جنب سبل يا کيف رود ربب ذرو عمل رحم کفر ن الا قنت

مطلب بررسى شود: 1 [نساء:97]. يعنى آنانكه ملائكه آنها را در حال ظالم بود نشان قبض روح مى‏كنند. گويند در چه كار بوديد؟ گويند ما مقهور و بى چاره بوديم (كفار و

خلق کمه مسک لزم خبز جنن ربع فعل عذب هوى صلب حدد اذا نبء نزف فکه برص صنع اخذ قبض شکر عين جعل حجر

بینی که بسیار سخت و دردناک است] یا اگر تو را [پیش از فرا رسیدن آن عذاب ها] قبض روح کنیم [در قیامت عذابشان را خواهی دید؛ در هر صورت] تنها وظیفه تو ابلاغ [وحی]

و قابل‌ فيض‌ نيست‌ و روحي‌ ‌که‌ قابض‌ الارواح‌ قبض‌ مي‌كند همان‌ روح‌ ملكوتي‌ ‌است‌ روح‌ انساني‌ و قبض‌ ‌او‌ بقطع‌ علاقه ‌او‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ جسم‌ و

شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌: بدرستى كه خدا به همه چيز از قبض و بسط داناست، و مصلحت و مفسده بندگان را مى‌داند، پس قبض و بسط او محض مصلحت ايشان خواهد بود. در اسرائيليات

قبول است چرا كه خداوند به كارهاى آنان آگاه است. 1- مرگ، نابودى نيست، بلكه قبض روح و جدا شدن روح از جسم است. «تَتَوَفَّاهُمُ» 2- سنّت خداوند آن است كه كارها

ايشان است در آنها آنچه ميخواهند اين چنين جزا ميدهد خدا پرهيزكاران را آنانكه قبض روح ميكنند ايشانرا ملائكه پاكيزگان ميگويند سلام بر شما داخل شويد در بهشت براى

«وتر»، آورده شدن جهنم،آمدن خدا، و... حديثى از امام صادق«ع»، درباره خصوصيات قبض روح مؤمن در ذيل «يا أيّها النّفس المطمئنة...» تفسیر آیات أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ

عزيزانتان نشسته و با حسرت بآنها نگاه ميكنيد و ما با ملائكه‌اى كه مأمور قبض ارواحند مشغول قبض روح آنها و نزديكتر از شما بآنانيم ولى شما نميدانيد كه ما حاضريم و

عزيزانتان نشسته و با حسرت بآنها نگاه ميكنيد و ما با ملائكه‌اى كه مأمور قبض ارواحند مشغول قبض روح آنها و نزديكتر از شما بآنانيم ولى شما نميدانيد كه ما حاضريم و

بفرشتگانيكه بيرون آورندگانند بيرون آوردنى با محنت‌ و بفرشتگانيكه مدارا كنندگانند در قبض روح اهل ايمان مدارا نمودنى‌ پس سبقت گيرندگانند سبقت گرفتنى ببهشت‌ پس ترتيب

بفرشتگانيكه بيرون آورندگانند بيرون آوردنى با محنت‌ و بفرشتگانيكه مدارا كنندگانند در قبض روح اهل ايمان مدارا نمودنى‌ پس سبقت گيرندگانند سبقت گرفتنى ببهشت‌ پس ترتيب

هند يافتم و در آنجا قبض روح او نمودم و لذا فرموده‌اند: (اذا اراد اللّه قبض عبد بارض جعل له فيها حاجة) چون خداى تعالى خواهد كه قبض روح بنده فرمايد در زمينى،

وتر اميرالمؤ منين عليه السلام است حديثى از امام صادق (ع ) درباره خصوصيات قبض روح مؤ من درذيل (يا ايها النفس المطمئنه ...) تفسیر آیات يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ

بفرشتگانيكه بيرون آورندگانند بيرون آوردنى با محنت‌ و بفرشتگانيكه مدارا كنندگانند در قبض روح اهل ايمان مدارا نمودنى‌ پس سبقت گيرندگانند سبقت گرفتنى ببهشت‌ پس ترتيب

عزيزانتان نشسته و با حسرت بآنها نگاه ميكنيد و ما با ملائكه‌اى كه مأمور قبض ارواحند مشغول قبض روح آنها و نزديكتر از شما بآنانيم ولى شما نميدانيد كه ما حاضريم و

وتر اميرالمؤ منين عليه السلام است حديثى از امام صادق (ع ) درباره خصوصيات قبض روح مؤ من درذيل (يا ايها النفس المطمئنه ...) تفسیر آیات يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ

وتر اميرالمؤ منين عليه السلام است حديثى از امام صادق (ع ) درباره خصوصيات قبض روح مؤ من درذيل (يا ايها النفس المطمئنه ...) تفسیر آیات يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ

عزيزانتان نشسته و با حسرت بآنها نگاه ميكنيد و ما با ملائكه‌اى كه مأمور قبض ارواحند مشغول قبض روح آنها و نزديكتر از شما بآنانيم ولى شما نميدانيد كه ما حاضريم و

«وتر»، آورده شدن جهنم،آمدن خدا، و... حديثى از امام صادق«ع»، درباره خصوصيات قبض روح مؤمن در ذيل «يا أيّها النّفس المطمئنة...» تفسیر آیات وَ الْفَجْرِ «1»

آنكه ما نازل نكنيم ملائكه را مگر به وقت مرگ كه در آن تقديم و تأخير نيست، پس قبض نمايد ارواح آنها را. 3- نازل نشود مگر به عذاب استيصال اگر ايمان نياورند. 4-

عزيزانتان نشسته و با حسرت بآنها نگاه ميكنيد و ما با ملائكه‌اى كه مأمور قبض ارواحند مشغول قبض روح آنها و نزديكتر از شما بآنانيم ولى شما نميدانيد كه ما حاضريم و

«وتر»، آورده شدن جهنم،آمدن خدا، و... حديثى از امام صادق«ع»، درباره خصوصيات قبض روح مؤمن در ذيل «يا أيّها النّفس المطمئنة...» تفسیر آیات وَ الْفَجْرِ «1»

يا ‌ سفارش‌ ‌به‌ ملك‌ الموت‌ مي‌ كنند ‌که‌ براحتي‌ قبض‌ روح‌ كند ‌ يا ‌ دستور مي‌دهند ‌که‌ بسختي‌ قبض‌ كند، و جلد 13 - صفحه 467 بالجمله‌ ‌ يا ‌ اول‌ راحتي‌

انسان از فعاليت است نه از بين رفتن و درباره وفات ائمه «عليه السلام» آمده «قُبِضَ عليه السلام فى يوم كذا» يعنى در فلان روز اخذ و مقبوض گرديد. هما حجر بين

بودى كه در آن هر تصرف كه خواستى نمودى. نزد بعضى اين به جهت شدت قوت و فرط قبض او نه آنكه آهن نرم شده بود. «1» مضمون حديث در بحار الانوار ج 14 ص 14 بنقل

ايشان است در آنها آنچه ميخواهند اين چنين جزا ميدهد خدا پرهيزكاران را آنانكه قبض روح ميكنند ايشانرا ملائكه پاكيزگان ميگويند سلام بر شما داخل شويد در بهشت براى

كسانيكه ميميرند و از دنيا ميروند جانهاشان را با هم قبض مينمائى يا جدا جدا عرض كرد اعوان من جدا جدا قبض مينمايند و با هم نزد من مى‌آورند فرمود هيچ در نظر

در آيه سابقه ميفرمايد بگو اى پيغمبر استيفا و قبض ميكند روح شما را عزرائيل عليه السّلام كه فرشته موكّل قبض روح بنى آدم است و احدى را از اين حكم استثنا نمى‌نمايد

در آيه سابقه ميفرمايد بگو اى پيغمبر استيفا و قبض ميكند روح شما را عزرائيل عليه السّلام كه فرشته موكّل قبض روح بنى آدم است و احدى را از اين حكم استثنا نمى‌نمايد

«وتر»، آورده شدن جهنم،آمدن خدا، و... حديثى از امام صادق«ع»، درباره خصوصيات قبض روح مؤمن در ذيل «يا أيّها النّفس المطمئنة...» تفسیر آیات أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ

اصحاب یمینند» (فَسَلامٌ لَکَ مِنْ أَصْحابِ الْیَمِینِ). به این ترتیب فرشتگان قبض روح در آستانه انتقال از دنیا سلام یارانش را به او می‌رسانند، همان گونه که

در آيه سابقه ميفرمايد بگو اى پيغمبر استيفا و قبض ميكند روح شما را عزرائيل عليه السّلام كه فرشته موكّل قبض روح بنى آدم است و احدى را از اين حكم استثنا نمى‌نمايد

«وتر»، آورده شدن جهنم،آمدن خدا، و... حديثى از امام صادق«ع»، درباره خصوصيات قبض روح مؤمن در ذيل «يا أيّها النّفس المطمئنة...» تفسیر آیات أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ

اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ ‌را‌ ولي‌ دارد ‌در‌ اخبار ‌که‌ مؤمن‌ ‌تا‌ اجازه‌ ندهد قبض‌ روح‌ ‌او‌ ‌را‌ نميكنند و دارد مؤمنين‌ دو دسته‌ هستند يك‌ دسته‌ موقع‌ آمدن‌

كسانيكه ميميرند و از دنيا ميروند جانهاشان را با هم قبض مينمائى يا جدا جدا عرض كرد اعوان من جدا جدا قبض مينمايند و با هم نزد من مى‌آورند فرمود هيچ در نظر

چيست گفت خرنوبه پس برگشت آنحضرت بجانب محرابش و ايستاد و تكيه كرد بعصاى خود و قبض روح شد در هماندم و جنّ و انس مشغول بكار خودشان كه بامر او ميكردند شدند بگمان

روح او شد ميان آسمان چهارم و پنجم بيكديگر رسيدند و ملك الموت او را همانجا قبض روح نمود و مراد از و رفعناه مكانا عليّا اين است و قمّى ره نيز قريب باين معنى

در آيه سابقه ميفرمايد بگو اى پيغمبر استيفا و قبض ميكند روح شما را عزرائيل عليه السّلام كه فرشته موكّل قبض روح بنى آدم است و احدى را از اين حكم استثنا نمى‌نمايد

شى‌ء اليك، قد اقبل نحوك حثيثا يطلبك، يوشك ان يدركك و كأنّ قد اوفيت اجلك و قبض الملك روحك صرت الى قبرك وحيدا. «1» (الحديث) اى گروه مردمان، بپرهيزيد خدا را

الانوار، ج 13، ص 220 ذيل حديث 14 به نقل از علل الشرايع. جلد 8 - صفحه 320 پس قبض كردم و گرفتم به كف دست خود مقدار يك قبضه از نشانه آن رسول. فَنَبَذْتُها: پس

توكّل كند بر خدا پس همانا خدا غالب درست كار است‌ و اگر ميديدى هنگاميرا كه قبض روح مى‌نمودند آنانرا كه كافر شدند ملائكه كه ميزدند بر رويهاشان و پشتهاشان

انسانرا و براى ايشان عمرى مقدّر فرمود كه چون تمام شود ميميراند آنها را و قبض ميفرمايد روحشان را و عمر بعضى را بقدرى طولانى فرموده كه بر ميگردند بحاليكه

چون فرزند مؤمن بميرد حق تعالى به ملائكه فرمايد: قبض روح فرزند بنده مرا نموديد؟ گويند: بلى. باز فرمايد: قبض نموديد ثمره دل او را؟ گويند: بلى. فرمايد: بنده

كسانيكه ميميرند و از دنيا ميروند جانهاشان را با هم قبض مينمائى يا جدا جدا عرض كرد اعوان من جدا جدا قبض مينمايند و با هم نزد من مى‌آورند فرمود هيچ در نظر

عياشى از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: قسم به ذاتى كه جان من در قبض قدرت او است، هر آينه البته متفرق شود اين امت بر هفتاد و سه فرقه، تمام در آتش

سلّم يا آوردن عذاب بر قوميكه مستحقّ باشند و صلاح در مهلت دادن بآنها نباشد يا قبض روح كسيكه اجلش رسيده باشد و امثال اينها نه فقط براى اطمينان خاطر كسانيكه نظر

اى پيغمبر در جواب ايشان: مر شما راست وعده روزى كه آن قيامت يا روز وفات و قبض ارواح شما است كه عذاب را مشاهده كنيد، يا مر شما راست زمان وعده‌اى كه چون برسد،

اسيري‌ و مغلوبيت‌ و ميآيد ‌شما‌ ‌را‌ بلاها و عذابها حين‌ موت‌ و نزع‌ ‌که‌ دارد قبض‌ روح‌ كافر سخت‌ ‌است‌ ‌از‌ مقراض‌ ‌که‌ گوشت‌ بدن‌ ‌را‌ بچينند و ‌از‌ ميل‌

جهالت كردند مردم و خدعه و حيله نمودند در آراء خود. بدرستى كه خداى عز و جل قبض روح پيغمبر خود ننمود تا كامل كرد دين او را و نازل فرمود به او قرآن را كه در

؟ گفت : به من بگو بدانم ارواح را يكى يكى قبض مى كنى و يا با هم؟ تريال گفت بلكه آنها را جدا جدا، و روح روح قبض مى كنم ، يعقوب پرسيد آيا در ميان ارواح ،

بى‌اعتبار در دل گرفتيد. حَتَّى جاءَ أَمْرُ اللَّهِ‌: تا وقتى بيامد حكم خدا به قبض روح شما، يا به تعذيب شما به آتش، يا امر خدا به نصرت پيغمبر و غلبه دين او بر

سلّم يا آوردن عذاب بر قوميكه مستحقّ باشند و صلاح در مهلت دادن بآنها نباشد يا قبض روح كسيكه اجلش رسيده باشد و امثال اينها نه فقط براى اطمينان خاطر كسانيكه نظر

سلّم يا آوردن عذاب بر قوميكه مستحقّ باشند و صلاح در مهلت دادن بآنها نباشد يا قبض روح كسيكه اجلش رسيده باشد و امثال اينها نه فقط براى اطمينان خاطر كسانيكه نظر

نميتوانيد بگيريد از جهنّم بيرون كنيد غافل از آنكه يك عزرائيل تمام مردم را قبض روح مينمايد و كسى نميتواند از چنگ او فرار كند و اگر بگويند او أعوان دارد خواهيم

بآنكه مرئى و محسوس بحواس ظاهره گردد و روزى كه مى‌بينند ملائكه‌ئى را كه براى قبض روح آنها آمده‌اند هنگام مرگ يا ملائكه عذاب را در قيامت بشارت و نويد خيرى در

روح او شد ميان آسمان چهارم و پنجم بيكديگر رسيدند و ملك الموت او را همانجا قبض روح نمود و مراد از و رفعناه مكانا عليّا اين است و قمّى ره نيز قريب باين معنى

كنند بايد دهان‌ پيش‌ آورند و خوراك‌ كنند بانسان‌ انگشت‌ داده‌ ‌که‌ ميتواند قبض‌ و بسط كند و اخذ و اعطاء كند و كتابت‌ و صنعت‌ آنهم‌ ‌اينکه‌ صنايع‌ غريبه‌

مى‌شود و نمى‌توانيم كه بدانيم. «يبسط لنا فنعلم و يقبض عنا فلا نعلم» «3» آرى قبض و بسط علم غيب به دست خداست. چنانكه در قرآن به پيامبرش خطاب مى‌كند: «لا تَعْلَمُهُمْ»

تشبيه فرموده منافقين را به كفار زمان سلف در امر به منكر و نهى از معروف و قبض از خيرات، بعد وصف كفار را فرمود به اينكه آنها از حيث قوت و مال و اولاد قوى‌تر

باشد. عزيز واقعى تنها اوست زيرا خالق و مقتدر است، غيب و شهود را مى‌داند و قبض و بسط رزق بدست اوست. در حديث مى‌خوانيم: هر كس عزّت دنيا و آخرت مى‌خواهد مطيع

نميتوانيد بگيريد از جهنّم بيرون كنيد غافل از آنكه يك عزرائيل تمام مردم را قبض روح مينمايد و كسى نميتواند از چنگ او فرار كند و اگر بگويند او أعوان دارد خواهيم

نميتوانيد بگيريد از جهنّم بيرون كنيد غافل از آنكه يك عزرائيل تمام مردم را قبض روح مينمايد و كسى نميتواند از چنگ او فرار كند و اگر بگويند او أعوان دارد خواهيم

سليمان‌ خائف‌ شد ‌او‌ ‌را‌ سپرد بدست‌ شياطين‌ ‌او‌ ‌را‌ بردند ‌در‌ ابرها آنجا قبض‌ روح‌ ‌او‌ شد آوردند روي‌ تخت‌ سليمان‌ انداختند بعضي‌ گفتند سلطنت‌ سليمان‌

بآنكه مرئى و محسوس بحواس ظاهره گردد و روزى كه مى‌بينند ملائكه‌ئى را كه براى قبض روح آنها آمده‌اند هنگام مرگ يا ملائكه عذاب را در قيامت بشارت و نويد خيرى در

بآنكه مرئى و محسوس بحواس ظاهره گردد و روزى كه مى‌بينند ملائكه‌ئى را كه براى قبض روح آنها آمده‌اند هنگام مرگ يا ملائكه عذاب را در قيامت بشارت و نويد خيرى در

ج‌2، ص: 240 معيشت نوع مى‌باشد. يا ظهور عدل و قسط است كه هر چه دهند، همان را قبض كنند، بدون هيچ نوع زياده. از حضرت مروى است كه حكمت در تحريم ربا، تحريص است

در شب بگرفتن و كشيدنى آسان و ملايم و بتدريج و تبع حركت غير تا باين بسط و قبض و ارتفاع و انخفاض و طلوع و غروب مصالح و منافع بندگان تأمين و امورشان منظم

‌از‌ قبولي‌ اعمال‌ حسنه‌ ميشود و بسياري‌ موجب‌ زوال‌ ايمان‌ ميشود ‌در‌ موقع‌ قبض‌ روح‌ و كيفيت‌ ميزان‌ اعمال‌ فرداي‌ قيامت‌ جز ‌خدا‌ نميداند بسا يك‌ صلوة جماعت‌

كه مقسم امور بندگانند: 1- جبرئيل به وحى. 2- ميكائيل به رحمت. 3- عزرائيل به قبض ارواح. 4- اسرافيل به نفخ صور. تنبيه: دو مطلب بيان مى‌شود: جلد 12 - صفحه 251

السفينة» و ‌در‌ همين‌ حديث‌ دارد ‌که‌ موقعي‌ ‌که‌ ملك‌ الموت‌ آمد ‌براي‌ قبض‌ روح‌ ‌او‌ ‌در‌ آفتاب‌ ‌بود‌. ‌گفت‌ تأمل‌ كن‌ ‌تا‌ ‌در‌ سايه‌ روم‌. تأمل‌

كسانيكه ميميرند و از دنيا ميروند جانهاشان را با هم قبض مينمائى يا جدا جدا عرض كرد اعوان من جدا جدا قبض مينمايند و با هم نزد من مى‌آورند فرمود هيچ در نظر

نميتوانيد بگيريد از جهنّم بيرون كنيد غافل از آنكه يك عزرائيل تمام مردم را قبض روح مينمايد و كسى نميتواند از چنگ او فرار كند و اگر بگويند او أعوان دارد خواهيم

نميتوانيد بگيريد از جهنّم بيرون كنيد غافل از آنكه يك عزرائيل تمام مردم را قبض روح مينمايد و كسى نميتواند از چنگ او فرار كند و اگر بگويند او أعوان دارد خواهيم

نميتوانيد بگيريد از جهنّم بيرون كنيد غافل از آنكه يك عزرائيل تمام مردم را قبض روح مينمايد و كسى نميتواند از چنگ او فرار كند و اگر بگويند او أعوان دارد خواهيم

بآنكه مرئى و محسوس بحواس ظاهره گردد و روزى كه مى‌بينند ملائكه‌ئى را كه براى قبض روح آنها آمده‌اند هنگام مرگ يا ملائكه عذاب را در قيامت بشارت و نويد خيرى در

هنگام مرگشان (به تمامی) همی می‌ستاند، و جان‌هایی را که در خوابشان نمرده‌اند (قبض می‌کند). پس جان‌های آنان را که مرگ را برشان حتمی کرده (برون بدن) نگاه می‌دارد،

بآنها عنايت شده و مانع از سقوط بزمين است با آنكه جسم ثقيلند و بالهام غيبى كه قبض و بسط بال و صفيف و دفيف آنها هر يك در وقت لزوم مشهود است لذا تخصيص بذكر يافته‌اند

مى‌شود و نمى‌توانيم كه بدانيم. «يبسط لنا فنعلم و يقبض عنا فلا نعلم» «3» آرى قبض و بسط علم غيب به دست خداست. چنانكه در قرآن به پيامبرش خطاب مى‌كند: «لا تَعْلَمُهُمْ»

سوگند که من آنها را حیات و زندگی پاکیزه‌ای می‌بخشم، و در پایان عمر، خودم قبض روح آنها می‌کنم، و درهای آسمان را برای پرواز روح آنها می‌گشایم، تمام حجابها

‌آنها‌ ‌که‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ بيان‌ فرموده‌، و چه‌ ‌در‌ حين‌ نزع‌ و قبض‌ روح‌ ‌آنها‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ لَو تَري‌ إِذِ الظّالِمُون‌َ فِي‌ غَمَرات‌ِ

‌بعد‌ ‌از‌ تماميت‌ بدن‌ و موتش‌ سقط ‌است‌. و اما حيواني‌ ‌از‌ نفخ‌ روح‌ ‌تا‌ قبض‌ روح‌. و اما انساني‌ ‌از‌ بدو خلقت‌ ارواح‌ ‌تا‌ قطع‌ علاقه‌ ‌از‌ بدن‌. و اما

اندازه‌ بلاء و مصيبت‌ بآن‌ سرور وارد شد ‌که‌ بفرمايد (‌ما زلت‌ مظلوما منذ قبض‌ ‌رسول‌ اللّه‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌) ‌ يا ‌ بفرمايد (صبرت‌ و

در شب بگرفتن و كشيدنى آسان و ملايم و بتدريج و تبع حركت غير تا باين بسط و قبض و ارتفاع و انخفاض و طلوع و غروب مصالح و منافع بندگان تأمين و امورشان منظم

در شب بگرفتن و كشيدنى آسان و ملايم و بتدريج و تبع حركت غير تا باين بسط و قبض و ارتفاع و انخفاض و طلوع و غروب مصالح و منافع بندگان تأمين و امورشان منظم

دميده شد و از شكم مادر بيرون آمدند و گاهيكه ميميرند هنگامى است كه روح ايشان قبض ميشود و داخل قبر ميگردند و زنده شدن دوم در قبر است براى سؤال و جواب و تنعم

بر بندگان آنستكه قابض الارواح را امر فرموده بتدريج از انگشتان پا شروع در قبض روح نمايد تا بسينه و حلق برسد شايد در اين مدت بنده بفكر توبه بيفتد و قلب خود

در شب بگرفتن و كشيدنى آسان و ملايم و بتدريج و تبع حركت غير تا باين بسط و قبض و ارتفاع و انخفاض و طلوع و غروب مصالح و منافع بندگان تأمين و امورشان منظم

جلد 11 - صفحه 427 است به جميع مصالح و مفاسد بندگان، بنابراين آنچه فرمايد از قبض و بسط و منع و عطا و فقر و غنا و صحت و مرض، بر وفق حكمت و مصلحت باشد چنانچه

در شب بگرفتن و كشيدنى آسان و ملايم و بتدريج و تبع حركت غير تا باين بسط و قبض و ارتفاع و انخفاض و طلوع و غروب مصالح و منافع بندگان تأمين و امورشان منظم

بكفر و معاصى و قبائح عقليه و نهى مى‌كنند از ايمان و اطاعت و مصالح عامّه و قبض يد دارند يعنى بخيل و ممسك و لئيمند و غافل از ذكر خدايند لذا خداوند هم آنها

مقرّب‌ ميكائيل‌ موكّل‌ ارزاق‌ عباد اسرافيل‌ موكل‌ ارواح‌ عباد عزرائيل‌ موكّل‌ قبض‌ ارواح‌ جبرئيل‌ موكل‌ علم‌ و الهام‌ بقلوب‌ ‌که‌ دارد العلم‌ نور يقذفه‌ اللّه‌

باب‌ ‌است‌ وفاء دين‌ و توفي‌ طلب‌ و موت‌ ‌را‌ ‌هم‌ وفات‌ ميگويند بواسطه‌ قبض‌ روح‌ ‌است‌ و توفي‌ عيسي‌ همان‌ گرفتن‌ ‌خدا‌ ‌است‌ و بردن‌ ‌او‌ بآسمان‌ نه‌

راسخ و قوّت قلب آن احكام و آداب را عملى نمايد پس مراد از اخذ در آيه سابقه قبض ظاهرى است و در اين آيه مراد از آن اخذ عملى معنوى است و باين جهت قوّت عزم و

كه در حال قيام مسلط بر كارها و مقاصد خود هست تسلط ندارد و آنطور نمى تواند قبض و بسط و دادوستد را انجام دهد، به خلاف حال قيام كه وقتى انسان بر پاى خود بايستد

اضلّوا. خداى تعالى علمى كه مرحمت فرموده ميان مردم باز نگيرد، بلكه علما را قبض فرمايد تا آنكه باقى نماند عالمى كه پيشواى مردمان باشد؛ در آن وقت فراگيرند

ضمائر خلق و بعد از اين دو بار آنها را عذاب ميكنم بار اول وقتى است كه ملائكه قبض روح آنها را مينمايند كه ميزنند بوجوه و ادبارشان بار دوم عذاب قبر است پس از

مى‌شود و نمى‌توانيم كه بدانيم. «يبسط لنا فنعلم و يقبض عنا فلا نعلم» «3» آرى قبض و بسط علم غيب به دست خداست. چنانكه در قرآن به پيامبرش خطاب مى‌كند: «لا تَعْلَمُهُمْ»

بآسمانهاست‌، و موت‌ ‌را‌ وفات‌ و مرده‌ ‌را‌ متوفي‌ گويند بواسطه‌ اينكه‌ روح‌ ‌او‌ قبض‌ ميشود و ملك‌ الموت‌ ‌را‌ ‌از‌ اينجهت‌ قابض‌ ارواح‌ ميگويند. و ‌آيه‌ شريفه‌

‌آنها‌ و تابش‌ خورشيد و هواي‌ مساعد و نحو اينها حاصل‌ بدست‌ مي‌آيد ‌ يا ‌ قبض‌ ارواح‌ و ‌ يا ‌ افاضه علم‌ ‌ يا ‌ نزول‌ وحي‌ ‌به‌ توسط ملائكه‌ ‌است‌ و هكذا،

ملك الموت اعزام ميشوند و قبض روح انسانها ميكنند و ملك الموت نيز جانهاى قبض شده را از فرشتگان ميستاند علاوه بر آنچه كه خود قبض كرده است و آن جمله را خداوند

340 آن، و بت بزرگ را به سر چاه گذاردند تا ناله او را بشنود؛ و ناله نمود تا قبض روح شد. حق تعالى به جبرئيل فرمود: كثرت حلم من، اين بندگان كافر نعمت را مغرور

لَهُم‌ أَبواب‌ُ السَّماءِ بعضي‌ گفتند مراد ارواح‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بعد‌ ‌از‌ قبض‌ روح‌ ‌آنها‌ بآسمان‌ نميبرند و درهاي‌ آسمان‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ باز نميشود و ‌بر‌

‌از‌ ملكيت‌ و ماليت‌ و معلوميت‌ عوضين‌ وكيل‌ و وزن‌ ‌در‌ مكيل‌ و موزون‌ و قبض‌ ‌در‌ صرف‌ و ‌سلّم‌ و بلوغ‌ و عقل‌ متعاقدين‌ و شرائط عقد ‌از‌ ايجاب‌ و قبول‌

ذَهَب‌َ اللّه‌ُ بِنُورِهِم‌ وَ تَرَكَهُم‌ فِي‌ ظُلُمات‌ٍ لا يُبصِرُون‌َ ‌يعني‌ قبض‌ محمّدا صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فظهرت‌ الظلمة فلم‌ يبصروا فضل‌

يفرطون » ظاهرا مراد از تفريط سهلانگارى در به كار بستن امر خدا و مسامحه در قبض ارواح است ، زيرا كه خداى سبحان از طرفى ملائكه خود را چنين توصيف كرده است كه :

اين شربت را بنوش، او فرمود: پسر جان امشب من قبض روح مى‏شوم و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله هم در همين شب قبض روح شد. (يعنى در همين شب از لحاظ ماه و يا

او واقع شود، جاى او را كه از يك در سفيد بود به او نشان داد. خوشحال شد، بعد قبض روح او شد، و سنگ بر جسد بيجان آمد، و الم عذاب نچشيد. «1» تبصره: آيه را دلالاتى

بآنها عنايت شده و مانع از سقوط بزمين است با آنكه جسم ثقيلند و بالهام غيبى كه قبض و بسط بال و صفيف و دفيف آنها هر يك در وقت لزوم مشهود است لذا تخصيص بذكر يافته‌اند

و بلا را براى مسلمانان و در شك و شبهه بوديد از حق بودن دين اسلام تا فرمان قبض روح شما صادر شد و مغرور نمود شما را آرزوهائى از قبيل شكست خوردن مسلمانان و

حمزه عن ابي جعفر ع قال قال : امام باقر (ع) فرمود: به خدا از روزى كه آدم (ع) قبض روح شده، خدا زمينى را وانگذارده جز آنكه در آن امام و پيشواى دادگسترى بوده

يتيمان اموالشان را، فَأَشْهِدُوا عَلَيْهِمْ‌: پس شاهد بگيريد بر اقرار ايشان به قبض مال، تا در ميانه جدال و خصومت واقع نشود و ضمانى نگردد. وَ كَفى‌ بِاللَّهِ

انسانرا و براى ايشان عمرى مقدّر فرمود كه چون تمام شود ميميراند آنها را و قبض ميفرمايد روحشان را و عمر بعضى را بقدرى طولانى فرموده كه بر ميگردند بحاليكه

كاتب امير المؤمنين عليه السّلام گفت: شنيدم از آن حضرت كه فرمود: رسول خدا قبض روح شد در حالتى كه به سينه من تكيه كرده بود، پس در آن حالت فرمود، يا على شنيده‌اى

است چنانچه رسول خدا (ص) مرد ولى خدا تبارك و تعالى از آنگاه كه پيغمبر خود را قبض روح كرد هلم جراً در توفيق براى اين ديانت به عجم‏زادگان منت مى‏نهد و آن را

مرا امر كند، روحش را بيرون خواهم برد و قبض آن خواهم كرد، و پيوسته ملك موت در نزد او باشد، تا آنكه او را به قبض روحش امر كند، در وقتى كه پرده از پيش ديده

از يارانش پرسيد آيا ممكن است مؤ من از قبض ‍ روحش ناراضى باشد؟! فرمود: نه به خدا سوگند، هنگامى كه فرشته مرگ براى قبض روحش ‍ مى آيد اظهار ناراحتى مى كند، فرشته

بكفر و معاصى و قبائح عقليه و نهى مى‌كنند از ايمان و اطاعت و مصالح عامّه و قبض يد دارند يعنى بخيل و ممسك و لئيمند و غافل از ذكر خدايند لذا خداوند هم آنها

وَ فِي رَجُلٍ قَبَضَ صَدَاقَ اِبْنَتِهِ مِنْ زَوْجِهَا ثُمَّ مَاتَ هَلْ لَهَا أَنْ تُطَالِبَ زَوْجَهَا بِصَدَاقِهَا أَوْ قَبْضُ أَبِيهَا قَبْضُهَا فَقَالَ

حرف «ما»، و ديگرى نون تاكيد ثقليه . و ترديد، بين نشان دادن ، و بين توفّى و قبض ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۲ روح كردن براى اين است كه يكسان بودن آن

رسول اللّه! آيا مؤمن از مرگ و قبض روح خود كراهت مى دارد؟ فرمود: نه به خدا سوگند، وقتى فرشتۀ مرگ نزدش مى آيد تا روحش را قبض كند، مؤمن به جَزَع در مى آيد،

دُسُّوا لَهُمْ قَوْماً لاَ يُعْرَفُونَ‏ بِالْأَمْوَالِ فَمَنْ قَبَضَ مِنْهُمْ شَيْئاً قُبِضَ عَلَيْهِ قَالَ فَخَرَجَ‏ بِأَنْ يَتَقَدَّمَ إِلَى جَمِيعِ اَلْوُكَلاَءِ

خود داشت، خبر داشت). و بعد از آن، حضرت على بن الحسين عليهما السلام آنها را قبض فرمود و در حيطه تصرّف خود در آورد». حمران مى‏گويد كه: عرض كردم: آرى، چنين

يَقْبِضُ اَلثَّمَنَ قَالَ اَلْأَجَلُ بَيْنَهُمَا ثَلاَثَةُ أَيَّامٍ فَإِنْ قَبَضَ بَيْعَهُ‏ وَ إِلاَّ فَلاَ بَيْعَ بَيْنَهُمَا

ميگويند: مگر تو نميدانى كه ما از روزى كه خدا محمد صلّى اللَّه عليه و آله را قبض روح كرد، بخاطر تو مردم را رها كرديم و با فاميل خود مخالفت نموديم (يعنى بخاطر

جهاد به قيد ((فى سبيل الله ))و اشاره به معناى قرض دادن به خدا معيار معناى قبض و بسط و وجه اينكه سه صفت از صفات خداوند در اين آيه آمده است غلط بنى اسرائيل

لِلْمُشْتَرِي اِذْهَبْ بِهِمَا فَاخْتَرْ أَحَدَهُمَا وَ رُدَّ اَلْآخَرَ وَ قَدْ قَبَضَ اَلْمَالَ فَذَهَبَ بِهِمَا اَلْمُشْتَرِي فَأَبَقَ أَحَدُهُمَا مِنْ عِنْدِهِ

مَالِهِ قَالَ فَلْيَأْخُذْهُ فَإِنَّهُ حَلاَلٌ قُلْتُ فَإِنَّهُ يَبِيعُ مَا قَبَضَ مِنَ اَلطَّعَامِ فَيُضَعِّفُ قَالَ وَ إِنْ فَعَلَ فَإِنَّهُ حَلاَلٌ وَ سَأَلْتُهُ

حَضَرَهُ اَلْمَوْتُ يُرِيدُ أَنْ يَنْهَى عَنْ أَسْمَاءٍ يُتَسَمَّى بِهَا وَ قُبِضَ وَ لَمْ يُسَمِّهَا مِنْهَا اَلْحَكَمُ وَ حَكِيمٌ وَ خَالِدٌ وَ مَالِكٌ وَ

رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: خورنده ربا و خوراننده آن و نويسنده قبض آن و شاهدانش در گناه يكسانند.

لعن فرمودند ربا و خورنده ربا و خوراننده آن و فروشنده و مشترى آن و نويسنده قبض و شاهدانش را. (مراد از فروشنده و مشترى متعاملين در رباى معاملى است كه فروش

مَا يُنْفِقُ عَلَى أَضْيَافِهِ وَ اَلتَّابِعَةُ يَلْزَمُهُ فِيهَا فَلَمَّا قُبِضَ جَاءَ اَلْعَبَّاسُ‏ يُخَاصِمُ‏ فَاطِمَةَ ع‏ فِيهَا فَشَهِدَ عَلِيٌّ ع‏ وَ

صَامَ ثَلاَثِينَ فَقَالَ كَذَبُوا مَا صَامَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ إِلَى أَنْ قُبِضَ أَقَلَّ مِنْ ثَلاَثِينَ يَوْماً وَ لاَ نَقَصَ‏ شَهْرُ رَمَضَانَ‏ مُنْذُ

إِذَا قُبِضَ وَلَدُ اَلْمُؤْمِنِ‏ وَ اَللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا قَالَ اَلْعَبْدُ قَالَ‏ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ لِمَلاَئِكَتِهِ قَبَضْتُمْ وَلَدَ

آلتش كشيده و سرازير شد عنّين (يعنى از مجامعت عاجز) است و اگر آلت او خود را قبض كرد عنّين نيست.

حَكِيمٍ‏ وَ لَيْلَةُ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ رُفِعَ فِيهَا عِيسَى ع‏ وَ فِيهَا قُبِضَ وَصِيُ‏ مُوسَى ع‏ وَ فِيهَا قُبِضَ‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ وَ لَيْلَةُ

روح او شد ميان آسمان چهارم و پنجم بيكديگر رسيدند و ملك الموت او را همانجا قبض روح نمود و مراد از و رفعناه مكانا عليّا اين است و قمّى ره نيز قريب باين معنى

اَلَّذِي فِيهِ اَلْفَضْلُ اَلَّذِي أَخَذَ مِنَّا شِرَاءً وَ قَدْ بَاعَ وَ قَبَضَ اَلثَّمَنَ مِنْهُ فَنَعِدُهُ إِنْ هُوَ جَاءَ بِالْمَالِ إِلَى وَقْتٍ بَيْنَنَا

اَلثَّمَنَ قَالَ فَإِنَّ اَلْأَجَلَ بَيْنَهُمَا ثَلاَثَةُ أَيَّامٍ فَإِنْ قَبَضَ بَيْعَهُ وَ إِلاَّ فَلاَ بَيْعَ بَيْنَهُمَا

بِنَصِيبِهِ فَقَبَضَ أَحَدُهُمَا وَ لَمْ يَقْبِضِ اَلْآخَرُ فَقَالَ مَا قَبَضَ أَحَدُهُمَا فَهُوَ بَيْنَهُمَا وَ مَا ذَهَبَ فَهُوَ بَيْنَهُمَا

اِذْهَبْ بِهِمَا فَاخْتَرْ أَيَّهُمَا شِئْتَ وَ رُدَّ اَلْآخَرَ وَ قَدْ قَبَضَ اَلْمَالَ فَذَهَبَ بِهِمَا اَلْمُشْتَرِي فَأَبَقَ أَحَدُهُمَا مِنْ عِنْدِهِ

النَّوَادِر و قال الصادق ع : امام صادق عليه السّلام فرمود: هنگامى كه كسى را قبض روح مى‏كنند روح بر فراز جسد و نزديك آن سايه‏گستر است- خواه روح مؤمن باشد و

إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَحَبَّ عَبْداً قَبَضَ أَحَبَّ وُلْدِهِ إِلَيْهِ

مَا يَصُومُ ثُمَّ صَامَ صَوْمَ‏ دَاوُدَ ع‏ يَوْماً وَ يَوْماً لاَ ثُمَّ قُبِضَ ع عَلَى صِيَامِ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي اَلشَّهْرِ وَ قَالَ يَعْدِلْنَ صَوْمَ

اَلْمُؤْمِنِينَ‏ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ فِي‏ لَيْلَةِ تِسْعَ عَشْرَةَ وَ قُبِضَ فِي‏ لَيْلَةِ إِحْدَى وَ عِشْرِينَ‏ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ قَالَ وَ

كه (دنبال آن) فرمايد: «آن چراغ در شيشه‏اى است» ميفرمايد: من ميخواهم تو را قبض روح كنم پس آنچه در پيش تو است بوصى خود بسپار و در نزد او بگذار چنانچه چراغ

- اما او مجالى نداد و افزود: من فرشته مرگم ، آمده ام تا قبض روح تو كنم ! اين را گفت و فورا قبض روح او كرد!. اين را نيز بايد يادآورى كنيم كه داستان سليمان

قِيلَ مَا يَصُومُ ثُمَّ صَامَ صَوْمَ‏ دَاوُدَ ع‏ يَوْماً وَ يَوْماً ثُمَّ قُبِضَ ع عَلَى صِيَامِ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي اَلشَّهْرِ وَ قَالَ يَعْدِلْنَ صَوْمَ

إِبْرَاهِيمَ‏ عَلَى‏ اَلصَّفَا فَجَاءَ ع حَتَّى وَقَفَ عَلَى‏ إِبْرَاهِيمَ‏ وَ قَبَضَ عَلَى كِتَابِ مَنَاسِكِهِ وَ حَدَّثَهُ بِأَشْيَاءَ

يعنى: خداى تعالى تنگ مى گيرد و عطا مى كند و وسعت مى دهد و قبض، از ناحيه اوست. و به وجهى ديگر، قبض به معناى گرفتن به عنوان قبول است، همچنان كه فرمود: «وَ يَأخُذُ

السلام فرمود كه: علم از براى ما گشايش به هم مى‏رساند، پس مى‏دانيم و از ما قبض و گرفته مى‏شود، پس نمى‏دانيم. و فرمود كه: غيب، راز خداى عزّوجلّ است كه خدا

يُتَّخَذَ صَوْمُهُ سُنَّةً وَ لِيَتَأَسَّى بِهِ اَلنَّاسُ فَلَمَّا أَنْ قُبِضَ كُنْتُ أَنَا اَلْإِمَامَ فَأَرَدْتُ أَنْ لاَ يُتَّخَذَ صَوْمِي سُنَّةً فَيَتَأَسَّى

جعفر صادق عليه السلام كه فرمود: «روح مطهرّ حضرت حسين بن على عليهما السلام قبض شد، در روز دهم ماه محرّم و آن حضرت پنجاه و هفت ساله بود».

دقيقترين تفسير را براى مساءله خواب بيان كرده ، زيرا مى گويد خواب يك نوع «قبض روح » و جدائى روح از جسم است اما نه جدائى كامل . به اين ترتيب هنگامى كه به

كُنْتُ عِنْدَ أَبِي‏ فِي اَلْيَوْمِ اَلَّذِي قُبِضَ فِيهِ فَأَوْصَانِي بِأَشْيَاءَ فِي غُسْلِهِ وَ فِي كَفْنِهِ وَ فِي دُخُولِهِ قَبْرَهُ فَقُلْتُ يَا

سعيد، از محمد بن سِنان كه گفت: روح مطهّر حضرت على بن موسى الرّضا عليه السلام قبض شد و آن حضرت در آن هنگام، چهل و نه ساله بود با زيادتى چند ماه، در سال دويست

سَلَمَةَ صَحِيفَةٌ مَخْتُومَةٌ فَقَالَ إِنَ‏ رَسُولَ اَللَّهِ ص‏ لَمَّا قُبِضَ وَرِثَ‏ عَلِيٌّ ع‏ عِلْمَهُ وَ سِلاَحَهُ وَ مَا هُنَاكَ ثُمَّ صَارَ إِلَى‏

نَبِيِّهِ‏ فِي هَذَا اَلْعَالَمِ وَ لاَ أُقِيمَ فِي هَذَا اَلْخَلْقِ حَدٌّ مُنْذُ قَبَضَ اَللَّهُ‏ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ وَ لاَ عُمِلَ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ اَلْحَقِّ

جاء احدكم الموت توفته رسلنا: «تا زمانى كه مرگ يكى از شما فرا رسد رسولان ما قبض روح او مى كنند». در آيه ۳۱ سوره عنكبوت در مورد فرشتگانى كه مامور در هم كوبيدن

آن ايمان آورد و عدالت كرد، و روح‏القدس كه به آن بار نبوّت را برداشت، و چون قبض روح مُطهّر پيغمبر شد، روح‏القدس از آن حضرت منتقل شد و به سوى امام آمد، و روح‏القدس

اَلسَّلاَمَ ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يَقُولُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ حَتَّى قُبِضَ ع فِي‏ أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنَ اَلْعَشْرِ اَلْأَوَاخِرِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ‏

اللّه لَهُم عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَومَ الحِسَاب». آنگاه وقتى خداوند قبض روحشان كرد كه به حساب، اماته اى بعد از اماته اى ديگر بود، و سپس زنده شان كرد،

أَرَادَ أَنْ يَخْلُقَ‏ آدَمَ ع‏ أَرْسَلَ اَلْمَاءَ عَلَى اَلطِّينِ‏ ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً فَعَرَكَهَا ثُمَّ فَرَّقَهَا فِرْقَتَيْنِ بِيَدِهِ‏ ثُمَّ ذَرَأَهُمْ

نتايج تربيتى لازم را بگيرند. نخست مى گويد او كسى است كه روح شما را در شب قبض مى كند، و از آنچه در روز انجام مى دهيد و به دست مى آوريد آگاه است (و هو الذى

او از قبيل قبض ارواح ، زنده كردن ، روزى دادن و وحى و غير آن قابل وساطت هست ، همانطورى كه ساير امور را بواسطه فرشتگان خود انجام مى دهد، مثلا قبض ارواح را

اسلام به نقاط مختلف جهان است . قرآن مجيد مى گويد: «به هنگام قبض روح ظالمان و مشركان ، فرشتگان قبض روح مى پرسند شما در چه حال بوديد؟ در جواب مى گويند: ما مستضعف

مرفوع از حضرت رضا (عليه السلام ) نقل كرده كه فرمود: خداى عز و جل پيغمبر ما را قبض روح نكرد مگر بعد از آنكه دين را برايش تكميل نمود، و قرآن را كه در آن بيان

بدانند كه با خدا و رسول او، عداوت دارد و با ما اهل بيت دشمنى دارد. و چون قبض روح مطهّر آن حضرت شد، او را بر روى تختى گذاشتند و بردند به مصلّاى رسول خدا

اَلسَّلاَمَ ثُمَّ لَمْ يَزَلْ يَقُولُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ حَتَّى قُبِضَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ وَ سَلاَمُهُ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنَ اَلْعَشْرِ

اَلسَّابِعَةِ إِلَى اَلسَّمَاءِ اَلدُّنْيَا وَ أَخَذَ مِنْ كُلِّ سَمَاءٍ تُرْبَةً وَ قَبَضَ قَبْضَةً أُخْرَى مِنَ اَلْأَرْضِ اَلسَّابِعَةِ اَلْعُلْيَا إِلَى اَلْأَرْضِ

تو مامور اجبار آنها به هدايت نيستى ! ۴۲ - خداوند ارواح را به هنگام «مرگ » قبض مى كند، و ارواحى را كه نمرده اند نيز به هنگام «خواب » مى گيرد، سپس ارواح كسانى

شده (از نعمتها و مواهب اين جهان ) مى برند تا زمانى كه فرستادگان ما (فرشتگان قبض ‍ ارواح ) به سراغ آنها روند و جانشان را بگيرند از آنها مى پرسند: كجا هستند

تفسير روشن است . جمع ديگرى از مفسران گفته اند مخاطب در واقع فرشتگان مرگ و قبض ‍ ارواحند، و گفتن كلمه رب يكنوع استغاثه به درگاه خدا مى باشد كه در سخنان روز

كه: اوّل حيوانى كه از حيوانات آن حضرت وفات كرد، عُفير بود در همان ساعت كه قبض روح رسول خدا شد، عُفير افسار خويش را پاره كرد و بيرون آمد و مى‏دويد تا بر

رسول خدا صلى الله عليه و آله و دشمنى او با ما اهل بيت عليهم السلام. و چون قبض روح مطّهر امام حسن عليه السلام شد آن حضرت را بر روى سرير گذاشتند و بردند به

آن، در يكديگر فعاليت دارند. و كلمۀ «قَبضَة»، مصدر به معناى «مَقبُوض» است، و قبض بر هر چيز و بودن آن در قبضه، كنايه است از تسلط تامّ بر آن، يا انحصار تسلط

خوبى خواهد بود، وليكن اين گروه اهل منند، و آنچه من به آن اهتمام دارم. و چون قبض روح رسول خدا صلى الله عليه و آله شد، على عليه السلام سزاوارترين مردمان بود

مواردى ديگر، به جماعاتى از ملائكه، منافات ندارد و نظير اين است كه: يك جا قبض ارواح را به خصوص ملك الموت نسبت مى دهد و مى فرمايد: «قُل يَتَوَفّيكُم مَلَكُ

بر اين است كه حقيقت آدمى تن خاكى او نيست ، بلكه روح او است ، و بنابراين با قبض روح كردن ملك الموت ، چيزى از اين حقيقت گم نمى شود. « جرح » به معناى كار كردن

مى شد در سفرها در تمام قافله يك با سواد وجود نداشت . ۲ - گروگان حتما بايد قبض شود و در اختيار طلبكار قرار گيرد تا اثر اطمينان بخشى را داشته باشد، لذا مى

را كه وعده داده ايم، به ايشان بچشانيم و چه اين كه قبل از نشان دادن، تو را قبض روح كنيم، در هرحال همه آنان به سوى ما برخواهند گشت (۷۷). مگر نه اين بود كه

باشد منافقان بيمار دل را مى بينى آنچنان به تو نگاه مى كنند كه گوئى مى خواهند قبض روح شوند»! گوئى مؤ منان تقاضاى نزول تدريجى يك سوره را مى كنند تا با آن خو

اين تسلّط بر امواج حركات و تحريكات و تصرفاتى عجيب در مادّه نموده، از طريق قبض و بسط و امثال آن، ماده را به هر شكلى كه می خواهد، در مى آورد. ترجمه تفسير

يلقونه به صورت مفرد آمده كه اشاره به ذات پاك خدا است ، در حالى كه فرشتگان قبض ارواح جمعند و كلمه ملائكة در آيه قبل نيز به صورت جمع آمده است (مگر اينكه كلمهاى

ريختم و لازمه وجه مزبور اين مى شود كه ريختن متفرع بر ديدن و ديدن متفرع بر قبض بوده (يعنى چون ديدم آن را ريختم، و چون ريختم آن را گرفتم ) و اگر كلام مذكور

حالى كه بهشت را يا در دنيا و به وسيله وحى انبيا و يا به وسيله بشارت در هنگام قبض روح، يا در قبر، و يا در قيامت، و يا در همه اين مواقف، به ايشان شناسانده باشد

چشمت به ايشان بچشانيم ، و چه اينكه قبل از فرستادن آن عذاب تو را بميرانيم و قبض روح كنيم ،به هر حال بازگشت ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۱۰۰ اين مشركين