مريم ٥٧

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ رَفَعْنَاهُ‌ مَکَاناً عَلِيّاً

ترجمه

و ما او را به مقام والایی رساندیم.

|و ما او را به مقامى بلند ارتقا داديم
و [ما] او را به مقامى بلند ارتقا داديم.
و مقام او را بلند و مرتبه‌اش را رفیع گردانیدیم.
و او را به جایگاه و مقام بلندی ارتقا دادیم.
او را به مكانى بلند فرا برديم.
و او را بلندمرتبه گرداندیم‌
و او را به جايگاهى بلند و والا برداشتيم.
ما او را به منزلت و مکانت والائی نائل کردیم.
و (ما) او را به جایی بلند [:معراج] بالا بردیم.
و بالا بردیمش جایگاهی بلند

And We raised him to a high position.
ترتیل:
ترجمه:
مريم ٥٦ آیه ٥٧ مريم ٥٨
سوره : سوره مريم
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رَفَعْنَاهُ»: او را رفعت و منزلت دادیم (نگا: شرح / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا «57»

و ما او را به مقام والايى رسانديم.

نکته ها

مراد از «مَكاناً عَلِيًّا»، يا مقام بلند معنوى است يا عروج به آسمان‌ها، زيرا خداوند علاوه بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، چهار پيامبر ديگر را نيز به آسمان‌ها برد: ادريس، عيسى، خضر و الياس. «1»

«صديق» به كسى گفته مى‌شود كه گفتار و رفتارش با هم هماهنگ باشد.

سيماى ادريس عليه السلام‌

  • حضرت ادريس، از اجداد حضرت نوح است وبه دليل اشتغال زياد او به درس‌ «2» يا به خاطر آن كه اوّلين كسى بود كه با قلم نوشت، به ادريس مشهور شد. «3»
  • نام شريف ادريس، دو بار در قرآن آمده و با اوصاف «صديق»، «صابر» و «نبى» از او تجليل شده است.
  • در حديثى مى‌خوانيم: خانه‌ى ادريس، در مسجد سهله در اطراف نجف اشرف بوده است. «4»
  • ادريس، اوّلين كسى بود كه علم نجوم و حساب را مى‌دانست. «5»
  • اوّلين كسى بود كه به انسان، خياطى آموخت. «6»
  • ادريس عليه السلام 365 سال عمر كرد و بعد به آسمان رفت و اكنون زنده است و در زمان ظهور حضرت مهدى عليه السلام حاضر خواهد شد. «7»

پیام ها

1- ياد و تجليل از بزرگان وسيله رشد و هدايت ديگران است. «وَ اذْكُرْ»

2- تجليل‌ها بايد پايدار بماند. «فِي الْكِتابِ»

3- معيار تجليل از افراد، بايد ارزشهاى معنوى آنان باشد. «صِدِّيقاً نَبِيًّا»

4- صداقت، شرط تأثيرگذارى در تبليغ است. «صِدِّيقاً نَبِيًّا» تقدّم كلمه‌ى «صديق»


«1». تفسير الميزان.

«2». تفسير نمونه.

«3». تفسير الميزان.

«4». تفسير اطيب‌البيان.

«5». تفسير نمونه.

«6». تفسير اطيب‌البيان.

«7». تفسير اطيب‌البيان.

جلد 5 - صفحه 286

بر «نبى»، نشانه‌ى آن است كه صداقت زمينه‌ى نبوّت است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا (57)

وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا: و برداشتيم و برتر ساختيم او را به مكان بلند كه آن شرف نبوت و درجه قرب و منزلت است. يا او را به بهشت رسانيديم، يا به آسمان ششم يا چهارم.

از حضرت باقر عليه السلام مروى است: ميان آسمان چهارم و پنجم‌ «1». از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله در حديث معراج فرمود: صعود نمودم به آسمان چهارم، مردى را ديدم، از جبرئيل پرسيدم، گفت: ادريس مى‌باشد، بلند گردانيد خداوند او را مكان عالى. پس سلام كردم بر او و سلام نمود بر من و استغفار نمودم براى او و استغفار نمود براى من‌ «2».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا (56) وَ رَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيًّا (57) أُولئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ مِنْ ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَ مِمَّنْ حَمَلْنا مَعَ نُوحٍ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْراهِيمَ وَ إِسْرائِيلَ وَ مِمَّنْ هَدَيْنا وَ اجْتَبَيْنا إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِمْ آياتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِيًّا (58) فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (59) إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَأُولئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظْلَمُونَ شَيْئاً (60)

ترجمه‌

و ياد كن در قرآن ادريس را همانا او بود بسيار راست گو و داراى مقام رفيع نبوّت‌

و بالا برديم او را بجاى بلندى‌

آنگروه آنانند كه انعام كرد خدا بر ايشان از پيغمبران از فرزندان آدم و از آنانكه حمل نموديم با نوح و از فرزندان ابراهيم و اسرائيل و از كسانيكه هدايت نموديم و بر گزيديم چون خوانده شود بر ايشان آيتهاى خداى بخشنده برو در افتند با آنكه سجده كنندگان و گريه كنندگان باشند

پس بجا ماندند بعد از ايشان باز ماندگان بدى كه ضايع نمودند نماز را و پيروى كردند ميلهاى نفسانى را پس زود باشد كه به بينند پاداش گمراهى‌


جلد 3 صفحه 481

را

مگر كسانيكه توبه كنند و ايمان آورند و كار شايسته نمايند پس آنگروه داخل شوند در بهشت و ستم كرده نشوند بچيزى.

تفسير

- و ياد كن اى پيغمبر در كتاب خود كه قرآن است ادريس عليه السّلام را كه بود بسيار راستگو و راست جو و تصديق كننده كتب سماوى و آيات الهى و پيغمبر رفيع منزلت گفته‌اند او نواده شيث پيغمبر بود و جدّ پدر حضرت نوح و اخنوخ نام داشت و روايت شده است كه نازل شد بر اوسى صحيفه و او اوّل كسى بود كه با قلم خط نوشت و نظر در علم نجوم و حساب كرد و اوّل كسى بود كه جامه را دوخت و لباس كرد و قبلا مردم پوست مى‌پوشيدند و قمّى ره نقل فرموده كه او را ادريس خواندند براى آنكه زياد كتاب ميخواند و خداوند او را بمقام قرب خود كه عالى و رفيع است رسانيد و بعضى گفته‌اند خداوند او را مانند عيسى عليه السّلام بآسمان چهارم برد و زنده است و مراد از بالا بردن او را بجاى بلندى اين است ولى در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ملكى مقرّب وقتى مورد عتاب الهى شد و خداوند او را هبوط داد بزمين پس نزد ادريس عليه السّلام آمد و او را شفيع قرار داد و آنحضرت بعد از سه شبانه روز عبادت شفاعت نمود و قبول شد و آن ملك ادريس عليه السّلام را بخواهش خودش بآسمان برد براى ملاقات ملك الموت تا با او قدرى انس گيرد و يادش زندگى دنيا را براى او ناگوار نسازد ولى ملك الموت در زير سايه عرش بود و مأمور بقبض روح او شد ميان آسمان چهارم و پنجم بيكديگر رسيدند و ملك الموت او را همانجا قبض روح نمود و مراد از و رفعناه مكانا عليّا اين است و قمّى ره نيز قريب باين معنى را نقل نموده در هر حال انبياء عظام از حضرت زكريا تا حضرت ادريس كه در اين سوره از ايشان نامبرده شد كسانى هستند كه خداوند نعمت دنيا و آخرت را بر آنها تمام كرد از نسل حضرت آدم و بنابراين من النّبيّين بيان براى الّذين انعم اللّه عليهم است و همه از نسل كسانى هستند كه با نوح عليه السّلام در كشتى نشستند و نجات يافتند غير از حضرت ادريس كه مقدّم بر ايشان بوده چون همه از نسل حضرت ابراهيم عليه السّلام هستند و آنحضرت از نسل سام بن نوح است و حضرت موسى و هرون و زكريّا و يحيى و عيسى عليه السّلام از نسل اسرائيل يعنى حضرت يعقوبند و اينكه بعناوين متعدده ذكر نسب ايشان را فرموده با آنكه همه از نسل حضرت آدمند براى بيان آنستكه بعضى‌


جلد 3 صفحه 482

شرف قربى دارند مانند حضرت ادريس كه نزديكتر از همه بحضرت آدم است و بعضى شرف قربى و نسبى مانند حضرت ابراهيم و حضرت اسمعيل و حضرت اسحق كه چند پيغمبر و كسانيكه رحمت و نجات الهى شامل حال آنها شده در سلسله نسبشان موجود است و نزديك بايشانند و بعضى از دور و نزديك چندين پيغمبر و صاحب مقام و منزلت سلسله نسب ايشان را تشكيل ميدهد مانند سايرين و از اينجا معلوم ميشود كه اطلاق ذريّه بر اولاد دختر اشكالى ندارد چون حضرت عيسى از طرف مادر از نسل و ذريّه اسرائيل و ابراهيم است و سابقا هم به اين معنى اشاره شده بود و شرافت نسبى اين عدّه اخيره زيادتر است چون شرف نسبى آن عده را دارند بعلاوه شرف نسبى مخصوص بخودشان ولى در عوض حضرات سابق الذكر داراى شرف نسبى از طرف اولادند مخصوصا حضرت ابراهيم و حضرت اسمعيل كه سيّد انبياء و ائمه هدى از نسل آن دو بزرگوارند و بالجمله از كسانى كه خداوند ايشانرا راهنمائى بحق و حقيقت فرموده و برگزيده به نبوّت و امامت كسانى هستند كه وقتى آيات قرآنيه بر ايشان تلاوت و قرائت شود از خوف و خشيت و فروتنى و خضوع بر و بر خاك مى‌افتند در حاليكه سجده كنندگان و گريه كنندگان باشند مانند حضرت سجّاد عليه السّلام كه در مناقب و مجمع از آن حضرت نقل نموده كه مقصود از ايشان مائيم يعنى ائمه اطهار و خاندان رسالت و طهارت كه همه موصوف باين صفت بودند مخصوصا خود آن بزرگوار كه سيّد السّاجدين و زين العابدين و امام البكّائين است اين ذوات مقدسه كه معصوم بودند از گناه حالشان از خوف خدا اين بود پس ما چه بايد بكنيم كه غرق گناهيم و بنابراين كلام سابق تا اسرائيل تمام شده و از و ممّن هدينا شروع بكلام ديگرى شده كه خبر آن كسانى هستند كه موصوف بصفت خوف و خشيتند نه آنكه و ممّن هدينا عطف بر سابق باشد و اذا تتلى عليهم صفت انبياء سابق الذكر چنانچه گفته‌اند و در اين صورت اگر چه خبر كه قوم يا رجال باشد مقدّر است ولى از جهاتى كه بر ارباب ادب مخفى نيست بر آنچه گفته‌اند ترجيح دارد و مع الأسف از نسل اين انبياء عظام كسانى بوجود آمدند كه خلف سوء بودند نه خلف صدق چون خلف بسكون لام بازماندگان بدرا گويند و بفتح لام بازماندگان خوب و بجاى آن بزرگواران در زمين حجاز و شام منزل نمودند


جلد 3 صفحه 483

مانند اهل شرك مكّه و يهود فلسطين و ضايع نمودند نماز را براى آنكه ترك كردند چنانچه گفته‌اند يا تأخير انداختند از اوّل وقتش چنانچه از امام صادق عليه السّلام روايت شده و پيروى نمودند از ميلهاى نفسانى و خيالات شيطانى خودشان و باختند دل و دين خود را برنگ و رونق دو روزه دنياى دنى و بعد از اين شرّ آن دامنگيرشان خواهد شد اگر غى بمعناى شرّ باشد يا بعد از اين ملاقات ميكنند پاداش اين غوايت و ضلالت را اگر بمعناى گمراهى باشد يا ملاقات ميكنند نااميدى را يا ملاقات ميكنند وادى مخصوص خودشان را كه گفته‌اند غى نام آن وادى است و بمعناى نااميدى هم استعمال ميشود مگر كسانيكه از اعمال ناشايسته خود توبه كنند و نادم و پشيمان شوند و اعمال شايسته‌اى بجا آورند كه آن جماعت داخل بهشت ميشوند بامر خداوند و هيچ مقدار از ثواب اعمال ايشان كاسته نميشود بلكه تمام و كمال بآنها ميرسد چون خداوند در باره كسى ظلم نميكند و اگر اجر مستحق پرداخته نشود در باره او ظلم شده ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ رَفَعناه‌ُ مَكاناً عَلِيًّا (57)

بالا برديم‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ مكان‌ بسيار بلندي‌، اختلاف‌ زيادي‌ ‌در‌ معناي‌ مكان‌ علي‌ّ

جلد 12 - صفحه 458

‌بين‌ مفسرين‌ شد، بعضي‌ گفتند مراد شأن‌ و مقام‌ ‌است‌، و بعضي‌ گفتند بردند ‌او‌ ‌را‌ بآسمان‌ اوّل‌، و بعضي‌ بآسمان‌ چهارم‌، و بعضي‌ بآسمان‌ ششم‌، و بعضي‌ گفتند ‌او‌ ‌را‌ بردند ببهشت‌ و ‌اينکه‌ قول‌ اقرب‌ ‌است‌، چنانچه‌ مكرر اشاره‌ كرده‌ايم‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ بردند ‌در‌ آسمانها و چون‌ بهشت‌ ‌را‌ باو نمودند تقاضا كرد ‌که‌ ‌در‌ ‌آن‌ ساكن‌ ‌باشد‌ اجازه‌ دادند ‌تا‌ زمان‌ ظهور حضرت‌ بقية اللّه‌‌-‌ عج‌‌-‌ ‌باشد‌، و چون‌ ‌در‌ بهشت‌ مرگ‌ نيست‌ آنجا هست‌، ‌پس‌ ‌از‌ ظهور نازل‌ مي‌شود و ‌از‌ ياور ‌آن‌ حضرت‌ ‌است‌ ‌که‌ چهار ‌از‌ انبياء زنده‌ هستند و ‌از‌ ياوران‌ ‌آن‌ حضرت‌ ميشوند.

ادريس‌، عيسي‌، خضر، الياس‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 57)- سپس به مقام بلند پایه او اشاره کرده، می‌گوید: «و ما او را به مقام بلندی رساندیم» (وَ رَفَعْناهُ مَکاناً عَلِیًّا).

منظور، عظمت مقامات معنوی و درجات روحانی این پیامبر بزرگ است.

نکات آیه

۱- خداوند، ادریس(ع) را به مقام ارجمند و والایى ترقى داد. (و رفعنه مکانًا علیًّا)

۲- صداقت کامل حضرت ادریس(ع)، زمینه ساز نیل او به مقامى رفیع (إنّه کان صدّیقًا نبیًّا . و رفعنه مکانًا علیًّا)

۳- صداقت، زمینه ساز رشد و ترقى و رسیدن انسان به مقامى رفیع نزد خداوند (إنّه کان صدّیقًا ... و رفعنه مکانًا علیًّا)

۴- خداوند، ادریس(ع) را به جایگاهى بلند بالا برد.* (و رفعنه مکانًا علیًّا) محتمل است مقصود از «مکان»، مکانى مادى باشد که دراین صورت، مقصود عروج او به آسمان، همانند حضرت عیسى(ع) است.

موضوعات مرتبط

  • ادریس(ع): آثار صداقت ادریس(ع) ۲; تکامل ادریس(ع) ۱; زمینه تکامل ادریس(ع)۲; عروج ادریس(ع) ۴; قصه ادریس(ع) ۴; مقامات ادریس(ع) ۱، ۴
  • تکامل: زمینه تکامل ۳
  • خدا: افعال خدا ۱، ۴
  • صداقت: آثار صداقت ۳

منابع