نتایج جستجو

منافقان به راستی این همه از رحمت خدا دورند پس چرا خداوند به آنها این همه محبت کرده و این همه مال و فرزند (نیروی اقتصادی و انسانی) را در اختیارشان قرار

معاندان كه مورد سخط و غضب الهى واقع شدند، و نهى صريح باشد بر اظهار مودت و محبت نسبت به آنان. و مراد به غضب شدگان به قهر خداوند سبحان، يهود مى‌باشند كه به

سوى بهشت پاداشى كه خدا به مؤ منان صالح العمل مى دهدفضل او است كه ناشى از محبت خدا به بندگان خود مى باشد يادآورى آيت ((باد)) و آثار آن بحث روايتى (رواياتى

سوى بهشت پاداشى كه خدا به مؤ منان صالح العمل مى دهدفضل او است كه ناشى از محبت خدا به بندگان خود مى باشد يادآورى آيت ((باد)) و آثار آن بحث روايتى (رواياتى

عبادت مى كنند مخلصين ، عبادت از روى خوف و رجاء را نوعى شرك ميدانند ۳- چگونه محبت خدا باعث اخلاص مى شود؟ ۴- معناى اخلاص ، وجه اسناد اخلاص عبد به خدا و اشاره

بر اشخاصيكه اذن ميخواهند از تو با آنكه تمام وسائل براى آنها مهيّا است جز محبت خدا و پيغمبر كه راضى ميشوند مانند زنان محروم از جهاد در خانه بنشينند و از

تبهكاران مهلت مى‌دهد. «فَأَمْلَيْتُ» 8- تبهكاران، مهلت خداوند را نشانه‌ى محبت يا غفلت او ندانند. «ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ» وَ أَصْحابُ مَدْيَنَ وَ كُذِّبَ مُوسى‌

501 شد ولى در بعضى از روايات از اين معنى تكذيب شده و فرموده‌اند مراد خلع محبت اهل و اولاد است و در بعضى فرموده‌اند مراد خوف از تلف عيال در وضع حمل و خوف

۲ - چه كسانى از اين آيات الهام مى گيرند؟ ۳ - شگفتيهاى عالم خواب ۴ - پيوند محبت دو همسر وَ مِنْ آياتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ يُنَزِّلُ

خودشان و خلق كه تا چه اندازه در محبّت و اطاعت خداوند پابرجا و ثابتند اگر از مال و اولاد در راه خدا صرف نظر نمودند محبّت و اطاعت آنها نسبت بخدا ثابت ميشود

مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه قلب سليم دلى است كه سالم از محبّت دنيا باشد و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه پرسيدند از معناى اين آيه فرمود

مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه قلب سليم دلى است كه سالم از محبّت دنيا باشد و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه پرسيدند از معناى اين آيه فرمود

مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه قلب سليم دلى است كه سالم از محبّت دنيا باشد و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه پرسيدند از معناى اين آيه فرمود

مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه قلب سليم دلى است كه سالم از محبّت دنيا باشد و در كافى از آنحضرت نقل نموده كه پرسيدند از معناى اين آيه فرمود

نسبت بآنها و بيش از اين تكليفى نيست نهايت آنكه مهر و محبّت نسبى و سببى را بايد كنار گذارند و محبّت عقلى الهى را بر شفقت طبيعى و شهوت نفسانى ترجيح دهند و

وَ بَنِيه‌ِ (36) ‌اينکه‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا فوق‌ العاده‌ بآنها علاقه‌ و محبت‌ داشتند و ‌هر‌ چه‌ خواست‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ انجام‌ ميدادند و كمال‌ شوق‌ و دلبستگي‌

ذريّه آدم را مگر از آنها كسانيرا كه خداوند خالص نموده است دلهاى ايشانرا براى محبّت خود بتوفيق طاعت و اجتناب از معصيت و شرح اين آيات و بيان وقت معلوم و ساير

با حرف واو عطف شده نه با حرف «اوْ») در آن روز، عاطفه فرزندى، غيرت همسرى، محبّت برادرى و حمايت فاميلى و آشنايى مردمى همه فدا مى‌شود، ولى چه سود؟! بر اساس

از كوبنده ترين آيات قرآن است ، به مؤ منان هشدار مى دهد كه جمع ميان «محبت خدا» و «محبت دشمنان خدا» در يك دل ممكن نيست ، و بايد از ميان اين دو يكى را برگزينند،

گناه احاطه تامه بآنها ننموده لذا ببركت ائمه اطهار كه همه چيزشان را در راه محبت خدا صرف نمودند مشمول فضل الهى ميشوند اگرچه استحقاق عذاب دائم را هم براى كفران

بزرگ است. این بدین سبب است که اینان، بی‌گمان، زندگی دنیا را بر آخرت - از روی محبت - برگزیدند، و اینکه خدا گروه کافران را هرگز هدایت نمی‌کند. اینانند کسانی

حطّتكم: مائيم باب مغفرت و آمرزش شماها. «1» اشاره است به آنكه مغفرت گناهان، فرع محبت ما مى‌باشد، يعنى كسى كه محبّ اهل بيت نباشد، هر چند توبه و استغفار كند آمرزش

ولى نفاق داشته و بعضى گفته‌اند قبلا در بلدى بوده كه اهل آن گاو پرست بودند و محبت آن در دل او جاى داشته لذا مرتكب اين امر شنيع شده در هر حال حضرت هارون قبل

بر اشخاصيكه اذن ميخواهند از تو با آنكه تمام وسائل براى آنها مهيّا است جز محبت خدا و پيغمبر كه راضى ميشوند مانند زنان محروم از جهاد در خانه بنشينند و از

ميكند و معلوم ميشود كه محبّت خدا در شما رسوخ دارد يا آنها چنانچه نسبت بابو لبابه شد و بدانيد كه صلاح دنيا و آخرت در ترجيح جانب محبت خدا است چون در بساط قرب

دعوت بحقّ نمايند و بايد طريقه تبليغ را از آنحضرت بياموزند كه با چه خطاب محبّت آميزى شروع بسخن فرموده و در هر جمله تكرار فرموده براى اظهار كمال عطوفت و

دعوت بحقّ نمايند و بايد طريقه تبليغ را از آنحضرت بياموزند كه با چه خطاب محبّت آميزى شروع بسخن فرموده و در هر جمله تكرار فرموده براى اظهار كمال عطوفت و

حقارت و عجز خود بيشتر پى برد. «نَتَّخِذَهُ وَلَداً» 12- گاه ايجاد علاقه و محبّت ميان افراد بر اساس يك خط غيبى است كه خود طرفين نيز از آن غافلند. «وَ هُمْ

واعتماد، زمينه‌ى پذيرش حقّ بيشتر است. «الْأَقْرَبِينَ» 9- هشدار بايد با سوز و محبّت همراه باشد. أَنْذِرْ ... وَ اخْفِضْ‌ 10- تواضع در برابر ياران، پيروان و زيردستان،

جواب‌ ‌با‌ اينكه‌ توهين‌ بمقام‌ نبوّت‌ ‌است‌ مسلما محبت‌ جلد 11 - صفحه 277 يعقوب‌ بپسرانش‌ زيادتر ‌از‌ محبت‌ يوسف‌ ‌بود‌ ببرادرانش‌ و سر تأخير ‌براي‌ ‌اينکه‌

كنند به محبت هاى طرفينى مردم نسبت به يكديگر در راه تقرب به خدا، به طورى كه تقرب ها اسبابى باشد براى محبت در بين آنان. در جواب مى گوييم: اين محبت را هم مشركان

كند ظلم‌ ‌در‌ حق‌ احدي‌ نكند و حق‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌بين‌ نبرد بلكه‌ بآنها محبت‌ و عنايت‌ داشته‌ ‌باشد‌، بدين‌ احسان‌ كند دين‌ ‌را‌ محترم‌ دارد احكام‌ ‌آن‌

قبيل خيرات براى ميّت يا نيابت در حج و غيره تحقيقا مربوط بخود شخص است كه تخم محبّت را در دل منفق و نائب كاشته و نتيجه سعى خود را در دنيا و آخرت خواهد ديد و

قبيل خيرات براى ميّت يا نيابت در حج و غيره تحقيقا مربوط بخود شخص است كه تخم محبّت را در دل منفق و نائب كاشته و نتيجه سعى خود را در دنيا و آخرت خواهد ديد و

براى عبادت و اطاعت با قلبى پاك از لوث معاصى و تزلزل و ريا و سالم از امراض و محبّت غير خدا چنانچه‌ جلد 4 صفحه 438 در سوره شعراء ذكر شد چون گفت به آزر كه عمو

براى عبادت و اطاعت با قلبى پاك از لوث معاصى و تزلزل و ريا و سالم از امراض و محبّت غير خدا چنانچه‌ جلد 4 صفحه 438 در سوره شعراء ذكر شد چون گفت به آزر كه عمو

براى عبادت و اطاعت با قلبى پاك از لوث معاصى و تزلزل و ريا و سالم از امراض و محبّت غير خدا چنانچه‌ جلد 4 صفحه 438 در سوره شعراء ذكر شد چون گفت به آزر كه عمو

معصوم‌ بودند خوف‌ فراموشي‌ ‌در‌ حق‌ ‌او‌ غلط ‌است‌، بعضي‌ گفتند: ‌از‌ شدت‌ محبت‌ بوحي‌ ‌هر‌ چه‌ جبرئيل‌ ميگفت‌ پيغمبر ‌هم‌ دنبال‌ ‌او‌ ميگفت‌ ‌خدا‌ ميفرمايد:

ذريّه آدم را مگر از آنها كسانيرا كه خداوند خالص نموده است دلهاى ايشانرا براى محبّت خود بتوفيق طاعت و اجتناب از معصيت و شرح اين آيات و بيان وقت معلوم و ساير

با حرف واو عطف شده نه با حرف «اوْ») در آن روز، عاطفه فرزندى، غيرت همسرى، محبّت برادرى و حمايت فاميلى و آشنايى مردمى همه فدا مى‌شود، ولى چه سود؟! بر اساس

خدا و كرامت اوئيم كه اكرام فرموده است خداى تعالى بندگان خود را بطاعت ما و محبّت ما و در كافى از جابر بن عبد اللّه نقل نموده كه چون پيغمبر سوره الرّحمن را

خدا و كرامت اوئيم كه اكرام فرموده است خداى تعالى بندگان خود را بطاعت ما و محبّت ما و در كافى از جابر بن عبد اللّه نقل نموده كه چون پيغمبر سوره الرّحمن را

خدا و كرامت اوئيم كه اكرام فرموده است خداى تعالى بندگان خود را بطاعت ما و محبّت ما و در كافى از جابر بن عبد اللّه نقل نموده كه چون پيغمبر سوره الرّحمن را

سؤال كردند در باره شخصى كه به پسر يا دختر خود (بعنوان كلمات ناشى از احساسات محبت آميز و صرفا از روى عطوفت و مهر قلبى) ميگويد: پدرم و مادرم بفدايت يا پدر و

فراموش نكن كه تو هم در كودكى چنين بودى و آنها از هر گونه حمايت و محبت از تو دريغ نداشتند محبت آنها را جبران نما. و از آنجا كه گاهى در رابطه با حفظ حقوق پدر

وقتى که به منزل آمد، زینب موضوع پیامبر را براى او شرح داد بعد از این جریان محبت زینب در دل پیامبر افکنده شد و کراهتى از زینب در دل زید پدید آمد و زید در

تُحِبُّونَ» «من» بيانگر تبعيض است. 11- محبّت به مال در نهاد هر انسانى هست: «مِمَّا تُحِبُّونَ» آنچه خطرناك است، شدّت محبّت است كه مانع انفاق شود. «وَ إِنَّهُ

اوست که در لباس عتاب و سرزنش دوست مدافع ظاهر شده است. تفسیر آیات ۱ - عتاب محبّت آمیز خدا به پیامبر (ص) در پى اجازه دادن آن حضرت به برخى از مسلمانان (منافقان)

«حَکَماً»: داور. «یُوَفِّقِ اللهُ»: مراد از توفیق خدا در کار سازش و الفت و محبّت مجدّد است، و یا این که در جدائی مفید به حال زن و شوهر. «إِبْعَثُوا»: بفرستید

كربن پس مى‌دهد ولى گياهان كربن مى‌گيرند و اكسيژن پس مى‌دهند. نيازهاى طفل با محبت والدين و خستگى روز با خواب شب تأمين مى‌شود. چشم كه از پى ساخته شده با آب

مسلمانان (فیصبحوا على ما اسروا فى انفسهم ندمین) ۲۶- یهود و نصارا، مورد علاقه و محبت مسلمانان سست ایمان در عصر بعثت (ما اسروا فى انفسهم) اسلام: تاریخ صدر اسلام

جلد اوّل، صفحه 53، حديث سوّم. تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 51 سبحانى و «ميم» محبت يا ملك لم يزلى است. 5- علم الهدى سيد مرتضى (رحمه الله) فرموده: اينها اسامى

هدايت مؤ منين به ايمانشان ، و اشاره به رابطه بين ايمان وعمل و آثار هر يك محبت خالص مؤ منين به خداى تعالى ، تسبيح او، و تحيت و درود آنان به يكديگر در جناتنعيم

آورده ايد دشمن من و دشمن خويش را دوست خود قرار ندهيد، شما نسبت به آنها اظهار محبت مى كنيد، در حالى كه به آنچه از حق براى شما آمده كافر شده اند، و رسول خدا

گفته‌اند تأثير نظر در منظور براى آنستكه نفس ناظر قوى است و از باب عداوت يا محبّت تصوّر مرگ او را مينمايد و مؤثر ميشود و بعضى ليزلقونك را بهلاكت و لغزش قدم

باشيد قائل بخدائى يا شفاعت آنها نزد خداى بزرگ شديد ولى روز قيامت اين مودّت و محبّت و الفت از بين ميرود آنها از شما بيزارى ميجويند و عمل شما را مستند باختيار

ميفرمايد ما به بنى آدم سفارش و توصيه نموديم كه نسبت بپدر و مادر احسان و محبّت و از آنها تمكين و اطاعت نمايند ولى در صورتى كه آنها بخواهند و سعى نمايند

يكسان است. «يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ» 5- خداوند هم قهر و غلبه دارد و هم بخشش و محبّت. بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ ... وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ 6- علاوه بر آفريدن،

خدا و كرامت اوئيم كه اكرام فرموده است خداى تعالى بندگان خود را بطاعت ما و محبّت ما و در كافى از جابر بن عبد اللّه نقل نموده كه چون پيغمبر سوره الرّحمن را

شكافنده دانه و هسته است- ۹۵- سوره ۶-» مقصود از دانه طينت مؤمنين است كه خدا محبت خود را بر آنها القا فرموده و مقصود از هسته طينت كافرانست كه از هر خيرى دور

آيد، زندانيان در مفارقت او جزع و زارى نمودند كه ما به تو انس و الفت و لطف و محبت تو خوشحال بوديم، اكنون چه كنيم؟ يوسف عليه السّلام در حق آنها دعا نمود: اللّهم

خودشان و خلق كه تا چه اندازه در محبّت و اطاعت خداوند پابرجا و ثابتند اگر از مال و اولاد در راه خدا صرف نظر نمودند محبّت و اطاعت آنها نسبت بخدا ثابت ميشود

نسبت بآنها و بيش از اين تكليفى نيست نهايت آنكه مهر و محبّت نسبى و سببى را بايد كنار گذارند و محبّت عقلى الهى را بر شفقت طبيعى و شهوت نفسانى ترجيح دهند و

مى‌دهد. «لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً» 12- اگر خطاكاران را بخشيديد به آنان محبّت نيز بكنيد. «تَوَّاباً رَحِيماً» 13- گناه، حجابى ميان انسان و رحمت الهى است

گروه است و با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» که نشانه صلح و دوستی و محبت و بیان کننده صفت رحمانیت و رحیمیت خداست، تناسب ندارد. تفسیر آیات ۱- خداوند

نعمتهاى من به شكرگزارى، و مرابطه نمائيد در خانه دشمنان من كه دنياست، و بپرهيزيد محبت غير من را تا رستگار شويد. خاتمه: پيرمردى از صلحا به مكه مى‌رفت. در اثناى

عبادت مى كنند مخلصين ، عبادت از روى خوف و رجاء را نوعى شرك ميدانند ۳- چگونه محبت خدا باعث اخلاص مى شود؟ ۴- معناى اخلاص ، وجه اسناد اخلاص عبد به خدا و اشاره

بر اشخاصيكه اذن ميخواهند از تو با آنكه تمام وسائل براى آنها مهيّا است جز محبت خدا و پيغمبر كه راضى ميشوند مانند زنان محروم از جهاد در خانه بنشينند و از

كرامت الهيه و تقرب به خداى وفاى به عهد و تقوا است نه نژاد و دودمان است آثار محبت خدا، و خصالى كه خداى تعالى بر آن شكنندگان عهد خدا و سوگند به خداذكرفرموده

قبيل خيرات براى ميّت يا نيابت در حج و غيره تحقيقا مربوط بخود شخص است كه تخم محبّت را در دل منفق و نائب كاشته و نتيجه سعى خود را در دنيا و آخرت خواهد ديد و

قبيل خيرات براى ميّت يا نيابت در حج و غيره تحقيقا مربوط بخود شخص است كه تخم محبّت را در دل منفق و نائب كاشته و نتيجه سعى خود را در دنيا و آخرت خواهد ديد و

گفته‌اند تأثير نظر در منظور براى آنستكه نفس ناظر قوى است و از باب عداوت يا محبّت تصوّر مرگ او را مينمايد و مؤثر ميشود و بعضى ليزلقونك را بهلاكت و لغزش قدم

فوت شد چنانچه فرموده‌اند بسيار متأثر و ملول شد از اين پيش‌آمد و گفت مرا محبّت اين اسبها بازداشت از ياد پروردگارم برويد آنها را بياوريد نزد من پس آوردند

فوت شد چنانچه فرموده‌اند بسيار متأثر و ملول شد از اين پيش‌آمد و گفت مرا محبّت اين اسبها بازداشت از ياد پروردگارم برويد آنها را بياوريد نزد من پس آوردند

ذريّه آدم را مگر از آنها كسانيرا كه خداوند خالص نموده است دلهاى ايشانرا براى محبّت خود بتوفيق طاعت و اجتناب از معصيت و شرح اين آيات و بيان وقت معلوم و ساير

ذريّه آدم را مگر از آنها كسانيرا كه خداوند خالص نموده است دلهاى ايشانرا براى محبّت خود بتوفيق طاعت و اجتناب از معصيت و شرح اين آيات و بيان وقت معلوم و ساير

است كه از مال و جاه دنيا براى اهل آن حاصل ميگردد و بايد بخدا پناه برد از محبّت بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه

است كه از مال و جاه دنيا براى اهل آن حاصل ميگردد و بايد بخدا پناه برد از محبّت بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه

خدا و كرامت اوئيم كه اكرام فرموده است خداى تعالى بندگان خود را بطاعت ما و محبّت ما و در كافى از جابر بن عبد اللّه نقل نموده كه چون پيغمبر سوره الرّحمن را

خدا و كرامت اوئيم كه اكرام فرموده است خداى تعالى بندگان خود را بطاعت ما و محبّت ما و در كافى از جابر بن عبد اللّه نقل نموده كه چون پيغمبر سوره الرّحمن را

عبارت‌ ‌از‌ اموريست‌: 1‌-‌ عداوت‌ مردم‌، زيرا عداوت‌ ايجاد عداوت‌، و محبّت‌ ايجاد محبّت‌ ميكند 2‌-‌ بغض‌ باطني‌ ‌که‌ موجب‌ الم‌ نفس‌ و اشتغال‌ قلب‌ و اضطراب‌

استعاره و يك مجاز بكار رفته است (يكى گذاشتن عجل بجاى محبت بعجل و يكى نسبت نوشانيدن محبت با اينكه محبت نوشيدنى نيست ). ترجمه تفسير الميزان جلد ۱ صفحه : ۳۳۶

و کسى که غیبت برادر مؤمنش را مى کند بدون اینکه بینشان دشمنى باشد و کسى که محبت به حرام و شهوت زنا دلش را فرا گیرد; [اینها از مواردى است که ]شیطان در او

فرستاد، چون خبر آمدن وليد به آنها رسيد، از سر عداوت قديمه گذشته مجددا طرح محبت افكندند و به جهت توقير به استقبال بيرون آمدند. او گمان كرد ايشان به قصد قتل

نسبت بآنها و بيش از اين تكليفى نيست نهايت آنكه مهر و محبّت نسبى و سببى را بايد كنار گذارند و محبّت عقلى الهى را بر شفقت طبيعى و شهوت نفسانى ترجيح دهند و

متعيّن است و منافات با آنكه مراد از ظلم ترك اولى باشد ندارد و بعد از اين خطاب محبّت‌آميز فرمود دستت را در گريبانت كن بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون آفتى از پيسى

خيال. «مُبِينٌ» 4- در كنار معجزه‌اى دلهره‌آور، دست سفيد و نورانى، رمز صفا و محبّت است. «ثُعْبانٌ‌- بَيْضاءُ» 5- براى تأثير كلام حقّ، از همه‌ى شيوه‌هاى صحيح

گفته‌اند تأثير نظر در منظور براى آنستكه نفس ناظر قوى است و از باب عداوت يا محبّت تصوّر مرگ او را مينمايد و مؤثر ميشود و بعضى ليزلقونك را بهلاكت و لغزش قدم

باشيد قائل بخدائى يا شفاعت آنها نزد خداى بزرگ شديد ولى روز قيامت اين مودّت و محبّت و الفت از بين ميرود آنها از شما بيزارى ميجويند و عمل شما را مستند باختيار

باشيد قائل بخدائى يا شفاعت آنها نزد خداى بزرگ شديد ولى روز قيامت اين مودّت و محبّت و الفت از بين ميرود آنها از شما بيزارى ميجويند و عمل شما را مستند باختيار

براى عبادت و اطاعت با قلبى پاك از لوث معاصى و تزلزل و ريا و سالم از امراض و محبّت غير خدا چنانچه‌ جلد 4 صفحه 438 در سوره شعراء ذكر شد چون گفت به آزر كه عمو

ميفرمايد ما به بنى آدم سفارش و توصيه نموديم كه نسبت بپدر و مادر احسان و محبّت و از آنها تمكين و اطاعت نمايند ولى در صورتى كه آنها بخواهند و سعى نمايند

آنرا نميدانند و نميدانند كه اين از روى حكمت و مصلحت است تصوّر ميكنند براى محبّت است كه ما بآنها داريم با آنكه اموال و اولاد شما بهيچ وجه موجب تقرّب شما نزد

كفّار مكّه بزنها و اطفال ارث نميدادند و همه را جمعا ميخوردند خلاصه آنكه محبّت بسيار و حرص و ولع خارج از انتظار بجمع مال داريد نبايد چنين بود بلكه بهتر

ذريّه آدم را مگر از آنها كسانيرا كه خداوند خالص نموده است دلهاى ايشانرا براى محبّت خود بتوفيق طاعت و اجتناب از معصيت و شرح اين آيات و بيان وقت معلوم و ساير

شكم فقير است. «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ ... خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ» 2- فقير را با محبّت و دلسوزى به كار مفيدى كه زندگى او را تأمين كند، راهنمايى كنيد. «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ»

خداوند جسم‌ نيست‌، دست‌ ندارد، ‌بر‌ جايي‌ قرار نميگيرد، آمد و رفت‌ ندارد، محبت‌ و عداوت‌ و بغض‌ و امثال‌ اينها ‌در‌ ‌او‌ راه‌ ندارد. ‌حتي‌ صفاتي‌ ‌که‌ ‌از‌

حضور ‌او‌ و چه‌ ‌در‌ غياب‌ ‌او‌ ‌که‌ ‌هر‌ دو ممدوح‌ ‌است‌ و موجب‌ ازدياد محبت‌ و الفت‌ و احسان‌ ميشود و ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌در‌ مقام‌ تحريص‌ و ترغيب‌ ‌است‌

يكسان است. «يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ» 5- خداوند هم قهر و غلبه دارد و هم بخشش و محبّت. بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ ... وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ 6- علاوه بر آفريدن،

كار باشد. رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كه ببرادر مسلمانش سخن محبت آميزى گويد و گرفتاريش را گشايش دهد، تا زمانى كه در اين كار باشد، زير سايه

مراد از جمله «ربما يود» ودادت و اظهار علاقه از روى آرزو است نه مطلق ودادت و محبت به دليل جمله «لو كانوا مسلمين » كه در مقام بيان آن مودت است ، چون كلمه «لو»

کودکان وارد سازد از نظر جسمی و ظاهری گرفتار خسران شوند، و یا از نظر عاطفی از محبت و شفقت لازم محروم بمانند، پدر و مادر موظفند خدا را در نظر گیرند، و منافع

به كشتن آنان مشغول شدند. خداوند ابرى تاريك بر سر ايشان بداشت تا ظلماتى شده محبت و رأفت قرابت و مصاحبت، آنها را از كشتن خويشان بازندارد. خلاصه يكديگر را كشتند،

مؤمنان را به آنكه وادى ايمان را بلاها و ابتلائاتى است، و بدون رنج محنت گنج محبت حاصل نگردد، و بى‌تحمل مشقت و سختى نصيب رحمت بهشتى ميسر نشود، و لذا تأكيدات

است. و حقيقت معنى آنكه چون اين شتران بزرگ، فايده و خير بسيار دارند و شدت محبت ايشان به آنها در نهايت مرتبه است، پس نحر آنها از دلايل قوت قويه است بر دين

تقريبا به معناى محبتى است كه اثرش در مقام عمل ظاهر باشد، در نتيجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع ، چون خضوع آن خشوعى را گويند كه در مقام عمل اثرش هويدا

پيشى گيرد. در اينجا از غلبه احساسات محبت آميز نهى شده ، زيرا اكثريت مردم داراى چنين حالتى هستند و احتمال غلبه احساسات محبت آميز بر آنها بيشتر است ، ولى نمى

ضلالت ، محبت است همچنان كه كلام فرزندان يعقوب كه به پدرشان گفتند: «تا لله انك لفى ضلالك القديم » به معناى محبت تفسير شده ، يعنى تو همچنان بر محبت يوسف باقى

طوفان عظيم از آرامش ‍ كامل برخوردارند پرداخته ، و آنها را با يك دنيا لطف و محبت مخاطب ساخته مى گويد: «اى نفس مطمئنه »! (يا ايتها النفس ‍ المطمئنة ). تفسير

نسبت بآنها و بيش از اين تكليفى نيست نهايت آنكه مهر و محبّت نسبى و سببى را بايد كنار گذارند و محبّت عقلى الهى را بر شفقت طبيعى و شهوت نفسانى ترجيح دهند و

فوت شد چنانچه فرموده‌اند بسيار متأثر و ملول شد از اين پيش‌آمد و گفت مرا محبّت اين اسبها بازداشت از ياد پروردگارم برويد آنها را بياوريد نزد من پس آوردند

نموده‌اند از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه هر كس سوره انبياء را از روى محبّت بآن بخواند مانند كسى است كه رفيق پيغمبران باشد در بهشت و در دنيا بچشم مردم

آنرا نميدانند و نميدانند كه اين از روى حكمت و مصلحت است تصوّر ميكنند براى محبّت است كه ما بآنها داريم با آنكه اموال و اولاد شما بهيچ وجه موجب تقرّب شما نزد

بد، ‌هم‌ ‌در‌ دنيا و ‌هم‌ ‌در‌ آخرت‌. افعال‌ قلبي‌ ايمان‌ و كفر و ضلالت‌ و محبت‌ و عداوت‌ و ساير امور قلبيه‌ و افعال‌ نفسيه‌ صفات‌ و اخلاق‌ حميده‌ و رذيله‌

كفّار مكّه بزنها و اطفال ارث نميدادند و همه را جمعا ميخوردند خلاصه آنكه محبّت بسيار و حرص و ولع خارج از انتظار بجمع مال داريد نبايد چنين بود بلكه بهتر

ذريّه آدم را مگر از آنها كسانيرا كه خداوند خالص نموده است دلهاى ايشانرا براى محبّت خود بتوفيق طاعت و اجتناب از معصيت و شرح اين آيات و بيان وقت معلوم و ساير

آمدن استعمال ميشود كنايه از اين معنى قرار داده شده و در پيشرفت دعوت و جلب محبّت زير دستان بسيار مؤثر است و در پيشگاه الهى ملازم با خضوع و خشوع است و آنكه

آمدن استعمال ميشود كنايه از اين معنى قرار داده شده و در پيشرفت دعوت و جلب محبّت زير دستان بسيار مؤثر است و در پيشگاه الهى ملازم با خضوع و خشوع است و آنكه

عافيت‌ ‌در‌ دين‌ و دنيا و آخرت‌ و افضل‌ ‌از‌ صلوات‌ لعن‌ اعداء دين‌ ‌است‌ زيرا محبت‌ سه‌ درجه‌ دارد. 1‌-‌ ‌او‌ ‌را‌ دوست‌ دارد. 2‌-‌ دوستان‌ ‌او‌ ‌را‌ دوست‌

رفاه و آسايش، جلوه‌ى رحمت الهى است. «رَحِمْناهُمْ وَ كَشَفْنا» 2- خدمت و محبّت به افراد بى‌شخصيّت، بى‌ثمر است. «رَحِمْناهُمْ‌- لَلَجُّوا» 3- انسان‌هاى بى‌ايمان،

محكم بگيريد و درست بشنويد، شما گفتيد شنيديم و مخالفت كرديم ! و دلهاى آنها با محبت گوساله بر اثر كفر آبيارى شد، بگو چه فرمان بدى ايمان شما به شما مى دهد اگر

صداقت آنها را در همه چيز منعكس ‍ مى كند، هم در دعوى ايمان صادقند، هم در ادعاى محبت به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله )، و هم در زمينه طرفدارى از آئين حق . ناگفته

انواع فشارها و ستمها ندارند، بايد سلاح شما پاكى و تقوا و سخن حق و نرمش و محبت باشد. آرى مكتب ضلالت جز چنان ابزارى را نمى پسندد مكتب حق تنها از چنين وسائلى

؟ شك نيست كه عدالت در محبتهاى قلبى خارج از قدرت انسان است چه كسى مى تواند محبت خود را كه عواملش در بيرون وجود اوست از هر نظر تحت كنترل درآورد؟ به همين دليل

تربيت، و خداوند نيز جامع تمام كمالات و ربّ همه‌ى هستى است. اگر به مهر و محبّت نيازمنديم او رحمان و رحيم است و اگر از آينده دور نگرانيم، او صاحب اختيار

باشد به خویشاوندى صالح(ع) با قوم ثمود. ۴- صالح(ع) ، دلسوز براى قوم خویش و با محبت نسبت به آنان ، حتى پیش از بعثتش به پیامبرى (و إلى ثمود أخاهم صلحًا) مراد

گفته‌اند تأثير نظر در منظور براى آنستكه نفس ناظر قوى است و از باب عداوت يا محبّت تصوّر مرگ او را مينمايد و مؤثر ميشود و بعضى ليزلقونك را بهلاكت و لغزش قدم

اينست‌ ‌که‌ توهّم‌ نشود ‌که‌ همين‌ ‌که‌ معاهده‌ شد مؤمنين‌ ‌با‌ ‌آنها‌ وداد و محبت‌ داشته‌ باشند ميفرمايد بَراءَةٌ مِن‌َ اللّه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ ‌که‌ اشاره‌ ‌به‌

نموده‌اند از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه هر كس سوره انبياء را از روى محبّت بآن بخواند مانند كسى است كه رفيق پيغمبران باشد در بهشت و در دنيا بچشم مردم

‌براي‌ تو مباح‌ نموديم‌ عرض‌ كرد پروردگار ‌من‌ ‌براي‌ شوق‌ ملاقات‌ تو و ازدياد محبت‌ تو ‌است‌ خطاب‌ شد چون‌ چنين‌ ‌است‌ ‌ما ‌هم‌ كليم‌ ‌خود‌ ‌را‌ خادم‌ تو مقرر

آنرا نميدانند و نميدانند كه اين از روى حكمت و مصلحت است تصوّر ميكنند براى محبّت است كه ما بآنها داريم با آنكه اموال و اولاد شما بهيچ وجه موجب تقرّب شما نزد

با حرف واو عطف شده نه با حرف «اوْ») در آن روز، عاطفه فرزندى، غيرت همسرى، محبّت برادرى و حمايت فاميلى و آشنايى مردمى همه فدا مى‌شود، ولى چه سود؟! بر اساس

مگر آنكه از آنچه دوست داريد، انفاق كنيد. «1» صاحب تفسير الميزان مى‌فرمايد: محبّت اهل بيت به خداوند در آيه بعد مطرح شده كه مى‌گويند: «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ

كفّار مكّه بزنها و اطفال ارث نميدادند و همه را جمعا ميخوردند خلاصه آنكه محبّت بسيار و حرص و ولع خارج از انتظار بجمع مال داريد نبايد چنين بود بلكه بهتر

از او بازپس‌گيريم، همانا او نوميد و ناسپاس خواهد بود. نه هر نعمتى نشانه‌ى محبّت خداست و نه گرفتن هر نعمتى، نشانه‌ى قهر و غضب است، بلكه چه بسا آزمايش الهى

آمدن استعمال ميشود كنايه از اين معنى قرار داده شده و در پيشرفت دعوت و جلب محبّت زير دستان بسيار مؤثر است و در پيشگاه الهى ملازم با خضوع و خشوع است و آنكه

يكسان است. «يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ» 5- خداوند هم قهر و غلبه دارد و هم بخشش و محبّت. بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ ... وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ 6- علاوه بر آفريدن،

گردانند كه به دنيا دل بسته و به تمتع از آن سرگرم شدند در نتيجه دلهاشان از محبت دنيا پر شد، و ديگر جايى خالى براى ياد قيامت ، يادى كه دلهايشان را متاءثر

3‌-‌ آراستن‌ دل‌ ‌را‌ باضداد ‌اينکه‌ صفات‌ ‌از‌ تقوي‌ و ورع‌ و اخلاص‌ و محبّت‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ اخلاق‌ فاضله‌ ‌که‌ مانع‌ تسلط شيطان‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد

«رَؤُفٌ»* به معناى دلسوزى براى رفع سختى و تلخى است و «رَحِيمٌ»* به معناى محبّت و رحمت بعد از رفع‌ «1». بحار، ج 67، ص 118. «2». بحار، ج 67، ص 121. «3». بحار،

شش ساله بودى كه مادرت از دنيا رفت ، و از اين نظر نيز تنها شدى ، اما عشق و محبت تو را در قلب عبدالمطلب افزون ساختم . هشت ساله بودى كه جدت عبدالمطلب از دنيا

جمله «ما يفرقون به بين المرء و زوجه » است ، كه آيا با سحر ميانه زن و شوهر محبت و دشمنى ايجاد مى كرده اند، و يا آنكه يكى از آن دو را مغرور ساخته ، و بكفر

جمله مذكور عطف بر اغراضى است كه تقدير گرفته شده ، و تقدير آن اين است كه ((ما محبت را بر تو افكنديم براى امورى چنين و چنان ، و براى اينكه فرعون زير نظر من به

سابق كه ما از مجمع از امام ابى جعفر آورديم مى گويد: ولايت ائمه اهل بيت و محبت ايشان مطلبى است كه نزد ما اهل سنت جاى هيچ اشكال نيست ، و ما نيز به وجوب آن

صبيا). ۲ - «به او رحمت و محبت نسبت به بندگان از سوى خود بخشيديم ۰» (و حنانا من لدنا). «حنان » در اصل به معنى رحمت و شفقت و محبت و ابراز علاقه و تمايل است

گفتند، همان گمراهى است كه در اول به وى نسبت دادند، و مقصودشان از آن گمراهى محبت زياد يعقوب به يوسف است . آرى ايشان چنين معتقد بودند كه از يوسف سزاوارتر به

است كه محبت اين اسبها ناشى از ياد و فرمان خدا بوده در حالى كه بر طبق تفسير اخير بايد كلمه «عن » به معنى «على » باشد يعنى من محبت اسبها را بر محبت پروردگارم

نموده‌اند از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه هر كس سوره انبياء را از روى محبّت بآن بخواند مانند كسى است كه رفيق پيغمبران باشد در بهشت و در دنيا بچشم مردم

عذر تخلّف از جهاد كردند و آنها دروغ گفتند با خدا و رسول در ادعاء ايمان و محبّت بآندو و كفار از اين دو فرقه كه واقعا معذور نبودند و بعنوان استخفاف تمرّد

سخن‌چین است که با برافروختن آتش کینه‌توزی و دشمنانگی در میان مردم، خرمن محبّت و مودّت آنان را آتش می‌زند، و رشته دوستی و رابطه خویشاوندی همگان را می‌گسلاند

كفّار مكّه بزنها و اطفال ارث نميدادند و همه را جمعا ميخوردند خلاصه آنكه محبّت بسيار و حرص و ولع خارج از انتظار بجمع مال داريد نبايد چنين بود بلكه بهتر

خَلَقَ»: هر خدائی به اداره امور آفریدگان خاصّ خود می‌پرداخت و به دیگران محبّت و مرحمتی نمی‌کرد، و از آمیزش مخلوقات خویش با سایر آفریده‌ها جلوگیری می‌نمود،

پروردگارند شيعيان اهل بيت اطهارند كه تمام اقوال پيغمبران را تصديق نمودند و چون با محبّت اهل بيت از دنيا ميروند جلد 5 صفحه 148 خداوند اجر شهداء و نورانيّت آنها را

كفّار مكّه بزنها و اطفال ارث نميدادند و همه را جمعا ميخوردند خلاصه آنكه محبّت بسيار و حرص و ولع خارج از انتظار بجمع مال داريد نبايد چنين بود بلكه بهتر

آمدن استعمال ميشود كنايه از اين معنى قرار داده شده و در پيشرفت دعوت و جلب محبّت زير دستان بسيار مؤثر است و در پيشگاه الهى ملازم با خضوع و خشوع است و آنكه

مصدرى آمده كه نشان مبالغه مى‌باشد. «4») 3- ارشاد و هدايت، بايد همراه رحمت و محبّت باشد. «هُدىً وَ رَحْمَةً» 4- نيكوكاران، آمادگى پذيرش حقّ را دارند. «هُدىً

فرموده آنستكه آنزن مهاجره قسم ياد نمايد بخدا كه براى عداوت با شوهر كافر خود و محبّت يكى از مسلمانان هجرت ننموده فقط محرّك او باين عمل اسلام بوده پس چون اين قسم

آمدن استعمال ميشود كنايه از اين معنى قرار داده شده و در پيشرفت دعوت و جلب محبّت زير دستان بسيار مؤثر است و در پيشگاه الهى ملازم با خضوع و خشوع است و آنكه

2‌-‌ دواعي‌ و بواعث‌ تقوي‌ (چيزهايي‌ ‌که‌ سبب‌ تقوي‌ ميشود) خوف‌ و رجاء و محبّت‌ و حياء ‌است‌ و ‌هر‌ چه‌ اينها ‌در‌ نفس‌ زياد شود بواعث‌ و دواعي‌ شهوت‌ و

خلاص كن بلكه بيان حال خود در برابر تربيت الهى بود و مى خواست عرض كند: در جنب محبت تو زندان را با رضاى تو ترجيح مى دهم بر لذت معصيت و دورى از تو. و اين گفتارش

آن نباشد و آنچنان از محبت خودم پر كنم ، كه ديگر جائى براى محبت مخلوقها در آن نماند. آنوقت است كه وقتى به من محبت ميورزد، به او محبت ميورزم ، و چشم دلش را

نسبت بآنها و بيش از اين تكليفى نيست نهايت آنكه مهر و محبّت نسبى و سببى را بايد كنار گذارند و محبّت عقلى الهى را بر شفقت طبيعى و شهوت نفسانى ترجيح دهند و

قال : امام صادق عليه السّلام فرمود: مردى بود كه كارش فروختن روغن زيتون بود و محبت شديدى نسبت برسول خدا (ص) داشت، رسم اين مرد چنان بود كه هر گاه ميخواست سراغ

از آن پيغمبر صلى اللّه عليه و آله فرمود: ما سفينه نجاتيم، هر كه در سفينه محبّت ما نشيند، يعنى به ما متوسل و متمسك شود نجات يابد، و هر كه از ما اعراض كند

كفّار مكّه بزنها و اطفال ارث نميدادند و همه را جمعا ميخوردند خلاصه آنكه محبّت بسيار و حرص و ولع خارج از انتظار بجمع مال داريد نبايد چنين بود بلكه بهتر

مگر آنكه از آنچه دوست داريد، انفاق كنيد. «1» صاحب تفسير الميزان مى‌فرمايد: محبّت اهل بيت به خداوند در آيه بعد مطرح شده كه مى‌گويند: «إِنَّما نُطْعِمُكُمْ

آمدن استعمال ميشود كنايه از اين معنى قرار داده شده و در پيشرفت دعوت و جلب محبّت زير دستان بسيار مؤثر است و در پيشگاه الهى ملازم با خضوع و خشوع است و آنكه

آمدن استعمال ميشود كنايه از اين معنى قرار داده شده و در پيشرفت دعوت و جلب محبّت زير دستان بسيار مؤثر است و در پيشگاه الهى ملازم با خضوع و خشوع است و آنكه

الهي‌ ‌است‌ و صلحاء و اتقياء و مؤمنين‌ ‌هر‌ كدام‌ بدرجه ‌خود‌ احسان‌ بآنها و محبت‌ ‌آنها‌ و ارادت‌ بآنها بسيار فضيلت‌ دارد ظلم‌ و اذيت‌ و آزار بآنها ‌هم‌ عقوبتش‌

اطلاق شده است . و از آنجا كه در ميان آنها پيوند و محبت و دوستى است اين واژه به هر گونه عطوفت و محبت اطلاق شده است ، بعضى نيز عقيده اى بر عكس اين دارند

است كه آنحضرت فرمود خوشا بحال كسانيكه صبر كنند در غيبت او و ثابت باشند بر محبت او آنها كسانى هستند كه خداوند وصف فرموده است آنها را در كتاب خود بآنكه ايمان

یهودیان بنى النضير موارد مصرف «فئ» مدح و تمجید از انصار، به خاطر ایثار و محبت به مهاجران بحث روایتی چند روايت درباره «فئ» و موارد مصرف آن تفسیر آیات هُوَ

در آخرت هیچ بهره‌ای نیست و خدا روز قیامت با آنان سخن (محبت‌آمیز) نمی‌گوید و به ایشان (از روی محبت) نمی‌نگرد و پاکشان نمی‌گرداند و برای آنان عذابی دردناک

زن در اموال خودش هم منوط به اذن شوهر است ولى انصاف آنست كه مرد هم بايد با محبت و مدارا با زن رفتار نمايد و طورى سلوك نكند كه زن متحير در خانه مرد بماند

ميكردم (و مطالبى را برايت بيان ميداشتم). و بدان- خدايت رحمت كند- كه بدوستى و محبت خدا نرسى جز بمبغوض شدن در پيش بيشتر مردم، و بولايت و پيروى خدا نرسى جز خدا

آنها جدا شويد (و سرحوهن سراحا جميلا) «سراح جميل » به معنى رها ساختن تواءم با محبت و احترام ، و ترك هر گونه خشونت و ظلم و ستم و بى احترامى است ، خلاصه همانگونه

متعيّن است و منافات با آنكه مراد از ظلم ترك اولى باشد ندارد و بعد از اين خطاب محبّت‌آميز فرمود دستت را در گريبانت كن بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون آفتى از پيسى

متعيّن است و منافات با آنكه مراد از ظلم ترك اولى باشد ندارد و بعد از اين خطاب محبّت‌آميز فرمود دستت را در گريبانت كن بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون آفتى از پيسى

نميكرد گفتند وَ ما شَهِدنا إِلّا بِما عَلِمنا نظر ‌به‌ اينكه‌ ملك‌ بسيار ‌بما‌ محبت‌ كرد و احترام‌ گذاشت‌ و ضيافت‌ كرد و مخصوصا ‌با‌ ‌إبن‌ يامين‌ ‌هم‌ خوراك‌

مالكيّت افراد محترم است. «لا تَدْخُلُوا» 6- برخورد مؤمنان با يكديگر، بايد با محبّت همراه باشد. «تَسْتَأْنِسُوا وَ تُسَلِّمُوا» 7- از هر كارى كه موجب شكستن حريم

در آتيه او را حفظ فرمايد از سؤال بيجا و هر امر نامناسبى با مقام نبوّت و محبّت خدا و منحصر نمود راه فوز و فلاح و نجات از هر خطر و خسران را بمغفرت و رحمت

اشياء را ميداند كه از آن جمله است سينه‌ها كه در آن دلها جاى دارد و در آن محبّت و عداوت و غرض صحيح و فاسد قرار گرفته و نميشود كوچكترين امرى را از خدا و رسول

ميفرمايد ما به بنى آدم سفارش و توصيه نموديم كه نسبت بپدر و مادر احسان و محبّت و از آنها تمكين و اطاعت نمايند ولى در صورتى كه آنها بخواهند و سعى نمايند

كفّار مكّه بزنها و اطفال ارث نميدادند و همه را جمعا ميخوردند خلاصه آنكه محبّت بسيار و حرص و ولع خارج از انتظار بجمع مال داريد نبايد چنين بود بلكه بهتر

امّا خداوند بارها در قرآن فرموده است كه كفّار گمان نكنند مهلت دادن، نشانه محبّت ما نسبت به آنهاست، بلكه ما مهلت مى‌دهيم تا پيمانه‌ى آنها پر شود. 1- رهبران

را گرگ خورد و كوچكتر را گذارديم نزد پدرمان چون او را از خود جدا نميكند و محبّت زيادى باو دارد يوسف عليه السّلام فرمود من دوست دارم او را با خودتان در مراجعت

آمدن استعمال ميشود كنايه از اين معنى قرار داده شده و در پيشرفت دعوت و جلب محبّت زير دستان بسيار مؤثر است و در پيشگاه الهى ملازم با خضوع و خشوع است و آنكه

اثرش آنست كه نورى در قلب ظاهر ميشود كه بآن فرق داده ميشود حق از باطل و آن محبّت امير- المومنين (ع) و اولاد اطهار او است كه در سوره بقره فرقان بآن تفسير شد

گذارده است. «عَسى‌ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ» 2- محور كار مربى بايد رحمت و محبّت باشد. «رَبُّكُمْ‌ يَرْحَمَكُمْ» 3- در شيوه‌ى هدايت، ابتدا از رحم ومهربانى

امور تربيت و هدايت است نه انتقامجوئى و خشونت ، با لحنى آكنده از نهايت لطف و محبت آغوش ‍ رحمتش را به روى همگان باز كرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده مى فرمايد:

«إهدنا الصراط المستقيم» گفته: يعنى اى بندگان خدا! بگویيد خدايا ما را به سوى محبّت محمّد و اهل بيتش (عليهم السلام) ارشاد فرما. توضيح: اصطلاح «جرى » يعنى تطبيق

نموده‌اند از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه هر كس سوره انبياء را از روى محبّت بآن بخواند مانند كسى است كه رفيق پيغمبران باشد در بهشت و در دنيا بچشم مردم

كفّار مكّه بزنها و اطفال ارث نميدادند و همه را جمعا ميخوردند خلاصه آنكه محبّت بسيار و حرص و ولع خارج از انتظار بجمع مال داريد نبايد چنين بود بلكه بهتر

زنان مهاجر است، آن را «ممتحنه» نام گذارده‌اند. محتواى اين سوره درباره‌ى محبّت به خداوند متعال و نهى از دوستى با دشمنان اوست و به مسلمانان سفارش مى‌كند

نميكردند و ‌خود‌ ‌هم‌ مخالفت‌ و تعدي‌ نمي‌نمودند و لكن‌ ‌با‌ ‌آنها‌ مراوده‌ و محبت‌ و وداد داشتند اينها ‌هم‌ ‌در‌ عذاب‌ ‌با‌ همان‌ اهل‌ معصيت‌ داخل‌ و شريك‌

‌از‌ ‌شما‌ گذشت‌ كردم‌ و هيچ‌ اثري‌ ‌بر‌ فعل‌ ‌شما‌ بار نميكنم‌ و دست‌ ‌از‌ محبت‌ برادري‌ برنميدارم‌ چنانچه‌ ديديد و مشاهده‌ كرديد ‌در‌ ‌اينکه‌ چند مرتبه‌

۵۵ نشان مى دهد كه آنها به هنگام اجراى اين دو وظيفه آنها را با نهايت لطف و محبت مى آميختند، و به همين دليل سرسخت ترين افراد به زودى در برابر آنها تسليم مى

مى كند، در حالى كه جمله اول كه از ماده «انس » گرفته شده اجازه اى تواءم با محبت و لطف و آشنائى و صداقت را مى رساند، و نشان مى دهد كه حتى اجازه گرفتن بايد

بگيرند، و اگر از صاحبان خون تعبير به برادران قاتل كرد براى اين بود كه حس محبت و راءفت آنان را بنفع قاتل برانگيزد و نيز بفهماند: در عفو لذتى است كه در انتقام

آن خود يكى از شعبه ها و نشانه هاى كفر محسوب مى شود، چه اينكه ايمان سرچشمه محبت و برادرى است ، و كفر سرچشمه پراكندگى و عداوت است . در آخرين آيه مورد بحث

چون‌ ذي‌ القرنين‌ ‌از‌ جانب‌ خداوند مأموريت‌ داشته‌ ‌که‌ ‌با‌ اهل‌ ايمان‌ محبّت‌ و عنايت‌ داشته‌ ‌باشد‌ و ‌از‌ كفار انتقام‌ جلد 12 - صفحه 397 كشد لذا ‌اينکه‌

در آتيه او را حفظ فرمايد از سؤال بيجا و هر امر نامناسبى با مقام نبوّت و محبّت خدا و منحصر نمود راه فوز و فلاح و نجات از هر خطر و خسران را بمغفرت و رحمت

نموده‌اند از حضرت صادق عليه السّلام روايت شده كه هر كس سوره انبياء را از روى محبّت بآن بخواند مانند كسى است كه رفيق پيغمبران باشد در بهشت و در دنيا بچشم مردم

روايات مى‌خوانيم: نماز، عهد الهى است. «1» 1- ياد نعمت‌هاى پروردگار، سبب محبّت و اطاعت اوست. «اذْكُرُوا ... أَوْفُوا» به هنگام دعوت به سوى خداوند، از الطاف

هيچ ناحيه‌اى) مورد كمك قرار نخواهيد گرفت. در روايات مى‌خوانيم كه مودّت و محبّت به ظالم و اطاعت از او، از مصاديق ركون به ظالم محسوب مى‌شود. در روايتى مى‌فرمايد:

پروردگارند شيعيان اهل بيت اطهارند كه تمام اقوال پيغمبران را تصديق نمودند و چون با محبّت اهل بيت از دنيا ميروند جلد 5 صفحه 148 خداوند اجر شهداء و نورانيّت آنها را

ايشان را آزمايش كنيم. خداوند چندين عنايت به صابران نموده است از جمله: 1- محبّت. «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ» «3» 2- نصرت. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»

‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ و اخبار داريم‌ ‌که‌ حشر ‌با‌ فساق‌ و فجار و كفار و محبت‌ ‌با‌ ‌آنها‌ و اعانت‌ ‌با‌ ‌آنها‌ و ركون‌ ‌با‌ ‌آنها‌ موجب‌ شركت‌ ‌در‌ عقوبت‌

دنيا برود، گويا شهيد مرده است‌ «1» وصيّت براى والدين وبستگان، عامل تجديد محبّت ويك نوع قدرشناسى است. لذا در آغاز آيه وصيّت، والدين مطرح شده‌اند تا علاوه

استقامت در طريق اطاعت پروردگار، و مبارزه با هواى نفس ، و همچنين تقويت اصل محبت و رحمت ، نبايد به صورت فردى در جامعه باشد، بلكه بايد به صورت يك جريان عمومى

معروفا). يعنى علاوه بر جنبه كمك مادى از سرمايه هاى اخلاقى خود نيز براى جلب محبت آنها استفاده كنيد تا هيچگونه ناراحتى در دل آنها باقى نماند، و اين دستور نشانه

كنم بخاطر آن است كه دشمنان ما مراقب اين هستند كه ما نسبت به چه كسى اظهار محبت مى كنيم ، تـا او را بـخاطر محبتى كه ما به او داريم مورد آزار قرار دهند، بعكس

بخاطر اطاعت مالك خويش از دنيا در هراسند و از صميم دل بسوى خداى عز و جل و محبت او متوجه گشته و دانستند كه هدف اصلى همين است، بخاطر عظمت شأنى كه دارد پس

كه در آيه وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ بآن امر شده است و (بفتح واو) بمعنى محبت و يارى و اطاعت و اعتقاد بامامت است. مرحوم مجلسى گويد: معنى دوم در اينجا مناسب‏تر

در آتيه او را حفظ فرمايد از سؤال بيجا و هر امر نامناسبى با مقام نبوّت و محبّت خدا و منحصر نمود راه فوز و فلاح و نجات از هر خطر و خسران را بمغفرت و رحمت

انجام مى‌دهيم و هر كجا نياز به حمايت‌هاى مردمى داشتيم، از خدا مى‌خواهيم كه محبّت و محبوبيّت و جايگاه لازم را در دل مردم و افكار عمومى نصيب ما بگرداند. جلد

خضوع و خشوع و تحمّل مشقّت سرما و گرما و زحمت مسافرت و بذل مال و جان در راه محبّت جانان و نيل برضوان و ملاقات اخوان و اطلاع بر احوال آنان و كمك بافقرا و ضعفاء

تعبير شده است. «1» خداوند در روز قيامت با اين كتمان كنندگان، سخنى از روى محبّت نخواهد گفت، با آنكه در آن روز، مؤمنان با خدا هم سخن خواهند شد. البتّه اين

است كه از مال و جاه دنيا براى اهل آن حاصل ميگردد و بايد بخدا پناه برد از محبّت بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه

توبه نمائيد بسيار بجا و موقع است چون دلهاى هر دو منحرف از حفظ سرّ و مهر و محبّت سرور عالم بوده و هست و اينكه تعبير بقلوب فرموده با آنكه دو نفر بودند بنظر

اين برده را بگير، شايد در آينده به درد ما بخورد. آرى، به اراده‌ى خداوندى، محبّتِ نوزاد و برده‌اى ناشناس، چنان در قلب حاكمانِ مصر جاى مى‌گيرد كه زمينه‌هاى

توبه نمائيد بسيار بجا و موقع است چون دلهاى هر دو منحرف از حفظ سرّ و مهر و محبّت سرور عالم بوده و هست و اينكه تعبير بقلوب فرموده با آنكه دو نفر بودند بنظر

مانند خبر دادن از غيب . و مخصوصا آنچه مربوط به آينده است ، و نيز مانند ايجاد محبت و دشمنى و گشودن گره ها، و گره زدن گشوده ها، و بخواب كردن ، و يا بيمار كردن

سجده پيوسته است ، و كسانى كه يكديگر را براى خدا دوست دارند با محبت گرد هم آيند و با محبت متفرق شوند، و كسى كه زن زيباى صاحب مقامى او را به گناه دعوت كند

اموالى كه تحت اختيار دارند انفاق كرده و در رفع نيازمنديهاى مردم مى كوشند، با محبت و عواطف عمومى مواجه مى گردند و سرمايه آنها نه تنها در معرض خطر نيست بلكه

تحقير و خشونت و بى احترامى باشد، بلكه بايد با گفتارى نرم و سنجيده و توام با محبت با آنها برخورد كنى )) حتى اگر مى توانى وعده آينده را به آنها بدهى و ماءيوسشان

آنگاه حجت ها را از نظر ملائكه پنهان كرد، و ايشانرا وادار كرد كه تا با ولايت و محبت آن حجت ها وى را عبادت كنند، و بايشان فرمود: الم اقل لكم انى اعلم غيب السماوات

شده كه فرمود: قلب سليم آن قلبى است كه از محبت دنيا سالم باشد. مؤ يد اين روايت ، گفتار رسول خدا است كه فرموده محبت دنيا ريشه همه گناهان است . و نيز در كافى

رُحْماً كهف: ۸۰ (امّا آن كودك داراى پدر و مادر مؤمنى بود و بيم آن بود كه محبّت وى آنان را گرفتار كفر و طغيان كند، و ما بدين كار خواستيم كه خداوند بجاى او

كند كه ميخواند (دعائى را كه ترجمه‏اش چنين است): بار خدايا دل مرا سرشار از محبت خود و ترس از خودت و تصديق و ايمان بتو و بيم و هراس از تو و اشتياق بسويت كن

واسطه دوستى آن، دل سوخته و شيفته و بيمار شده است. و اين، كنايه است از شدت محبت است). و حريص شده به روزه داشتن و نماز كردن و چنين كسى، فتنه و آزمايشى است

حكايت كرد، و فصل دوم محبوب شدن موسى در دل فرعون را نقل مى كند، كه ما اين محبت را در دل او انداختيم تا از كشتن موسى صرفنظر نموده ، دوباره موسى به مادرش

است اجر آن. وصف سلام را فرموده به بركت به جهت آنكه مى‌نشاند در قلب مودت و محبت را و موجب انبساط و خوش خلقى شود، و اشعار است به امن و سلامتى از شرّ ملاقات

مقامات دين و سبب قرب پروردگار عالميان و كليد استقامت در راه ايمان و موجب محبت حضرت بارى و باعث نجات و رستگارى است. از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله

وعظ پند و اندرز و نصيحت‌ و ترغيب‌ و ارشاد و هدايت‌ بطريق‌ لطف‌ و عنايت‌ و محبّت‌ و وداد نه‌ تندي‌ و خشونت‌ ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد فَبِما رَحمَةٍ مِن‌َ

خضوع و خشوع و تحمّل مشقّت سرما و گرما و زحمت مسافرت و بذل مال و جان در راه محبّت جانان و نيل برضوان و ملاقات اخوان و اطلاع بر احوال آنان و كمك بافقرا و ضعفاء

الشَّيطان‌ُ يكي‌ ‌از‌ مطالب‌ بسيار قابل‌ اهميت‌ ‌در‌ شريعت‌ مطهره‌ ايجاد الفت‌ و محبت‌ و وداد و اخوت‌ ‌بين‌ المسلمين‌ ‌است‌ و آيات‌ شريفه‌ قرآن‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ معني‌

الْإِحْسانِ‌ ... وَ يَنْهى‌ 6- امر به معروف و نهى از منكر بايد در فضاى صفا و محبّت و در قالب موعظه و خيرخواهى باشد. يَأْمُرُ ... يَنْهى‌ ... يَعِظُكُمْ‌ 7-

گرديده است و اخيرا فرموده اى طلاق دهنده نميدانى تو شايد دو مرتبه خداوند محبّت آنزن مطلّقه را بدل تو بيندازد و بخواهى باو رجوع نمائى در عدّه يا بعد از انقضاء

اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌ و سلّم‌ بوده‌ و جزو ذوي‌ القربي‌ جلد 12 - صفحه 250 و محبت‌ ‌آن‌ ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ ‌است‌ و كساني‌ ‌که‌ راضي‌ بقتل‌ ‌او‌ هستند منكر

من كار كنى و اگر (اين مدّت را) به ده سال تمام كردى، پس (بسته به خواست و محبّت) از ناحيه توست و من نمى‌خواهم كه بر تو سخت گيرم، بزودى به خواست خداوند، مرا

تشكّر از خداوند آمده است. «6» احترام والدين تا آنجا است كه نگاه همراه با محبّت به والدين عبادت است و به ما سفارش‌ «1». احزاب، 56. «2». در كتب متعدّد مانند

مگر اينكه خداوند عزّ و جلّ دلهاى مؤمنان را بسوى او مايل گرداند و با جلب محبّت و دوستى مؤمنان‏ نسبت باو خداوند او را بهشت عطا فرمايد.

كنيد تا خدا دوستتان دارد» (سوره آل عمران آيه ۳۱). و بدنبال آن فرمود: اى حفص محبت و دوستى بهتر از خوف و ترس است. آنگاه فرمود: بخدا سوگند خداى را دوست ندارد

ذلّت‌ دنيايي‌ و عند ‌النّاس‌ ‌هم‌ دو قسم‌ ‌است‌ يك‌ قسمت‌ القاء الهيست‌ محبّت‌ ‌در‌ قلوب‌ ناس‌ ‌ يا ‌ عداوت‌ چنانچه‌ ‌در‌ دعاي‌ حضرت‌ ابراهيم‌ ‌عليه‌ السّلام‌

خضوع و خشوع و تحمّل مشقّت سرما و گرما و زحمت مسافرت و بذل مال و جان در راه محبّت جانان و نيل برضوان و ملاقات اخوان و اطلاع بر احوال آنان و كمك بافقرا و ضعفاء

است كه از مال و جاه دنيا براى اهل آن حاصل ميگردد و بايد بخدا پناه برد از محبّت بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه

مؤمنش بدون وجود عداوتى ميان آن دو غيبت كند، او فرزند شيطانست، و كسى كه شيفته محبّت حرام و شهوت زنا شود، از آن شيطانست، سپس امام عليه السلام فرمود: زنا زاده

است ؟ معمولا هنگام ورود در مجالس مردم به يكديگر سخنانى كه حاكى از احترام و محبت است مى گويند و آنرا تحيت مى نامند، از آيات فوق استفاده مى شود كه تحيت نيز

و هو شر لكم ) معنايش اين مى شد كه ملاك كار كراهت و محبت شما نيست ، چون بسا مى شود كه اين كراهت و محبت به چيزى تعلق مى گيرد كه واقعيت ندارد، و اين سخن را