روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۸۹

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، أَبْوَابُ الزَّكَاة-بَابُ فَضْلِ الصَّدَقَة

و روي عن مسعده بن صدقه عن الصادق ع عن ابايه ع :

أَنَ‏ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ بَعَثَ إِلَى رَجُلٍ بِخَمْسَةِ أَوْسَاقٍ مِنْ تَمْرِ اَلْبُغَيْبِغَةِ وَ كَانَ اَلرَّجُلُ‏ مِمَّنْ يَرْجُو نَوَافِلَهُ وَ يَرْضَى نَائِلَهُ وَ رِفْدَهُ وَ كَانَ لاَ يَسْأَلُ‏ عَلِيّاً ع‏ وَ لاَ غَيْرَهُ شَيْئاً فَقَالَ رَجُلٌ‏ لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ وَ اَللَّهِ مَا سَأَلَكَ فُلاَنٌ شَيْئاً وَ لَقَدْ كَانَ يُجْزِيهِ مِنَ اَلْخَمْسَةِ اَلْأَوْسَاقِ وَسْقٌ وَاحِدٌ فَقَالَ لَهُ‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ لاَ كَثَّرَ اَللَّهُ فِي اَلْمُؤْمِنِينَ ضَرْبَكَ أُعْطِي أَنَا وَ تَبْخَلُ أَنْتَ بِهِ‏ إِذَا أَنَا لَمْ أُعْطِ اَلَّذِي يَرْجُونِي إِلاَّ مِنْ بَعْدِ مَسْأَلَتِي ثُمَّ أَعْطَيْتُهُ بَعْدَ اَلْمَسْأَلَةِ فَلَمْ أُعْطِهِ إِلاَّ ثَمَنَ مَا أَخَذْتُ مِنْهُ وَ ذَلِكَ لِأَنِّي عَرَّضْتُهُ لِأَنْ يَبْذُلَ لِي وَجْهَهُ اَلَّذِي يُعَفِّرُهُ فِي اَلتُّرَابِ لِرَبِّي وَ رَبِّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِنْدَ تَعَبُّدِهِ لَهُ وَ طَلَبِ حَوَائِجِهِ إِلَيْهِ فَمَنْ فَعَلَ هَذَا بِأَخِيهِ‏ اَلْمُسْلِمِ‏ وَ قَدْ عَرَفَ أَنَّهُ مَوْضِعٌ لِصِلَتِهِ وَ مَعْرُوفِهِ فَلَمْ يَصْدُقِ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي دُعَائِهِ لَهُ‏ حَيْثُ يَتَمَنَّى لَهُ‏ اَلْجَنَّةَ بِلِسَانِهِ وَ يَبْخَلُ عَلَيْهِ بِالْحُطَامِ مِنْ مَالِهِ وَ ذَلِكَ أَنَّ اَلْعَبْدَ قَدْ يَقُولُ فِي دُعَائِهِ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ فَإِذَا دَعَا لَهُ بِالْمَغْفِرَةِ فَقَدْ طَلَبَ لَهُ‏ اَلْجَنَّةَ فَمَا أَنْصَفَ مَنْ فَعَلَ هَذَا بِالْقَوْلِ وَ لَمْ يُحَقِّقْهُ بِالْفِعْلِ


من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۸۸ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۹۰
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۲
بخش : أبواب الزكاة-باب فضل الصدقة
عنوان : حدیث امام على (ع) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۲ أَبْوَابُ الزَّكَاة-بَابُ فَضْلِ الصَّدَقَة
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۸۳

و در روايت مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السّلام از پدران آن امام عليهم السّلام آمده است كه: امير المؤمنين عليه السّلام پنج وسق از خرماى «بغيبغه» را براى مردى فرستاد، و آن مرد از كسانى بود كه نيازمندان به عطايايش اميد مى‏بستند و از هدايا و انعام و صله‏اش خشنود ميبودند، و او از على عليه السّلام و از ديگران چيزى نمى‏خواست، پس مردى به امير المؤمنين عليه السّلام گفت: به خدا قسم فلان شخص چيزى از تو نخواسته، و از آن پنج وسق يك وسق او را كفايت ميكرد. پس امير المؤمنين عليه السّلام به او فرمود: خدا مثل تو را در ميان مسلمانان زياد مكناد! من مى‏بخشم، و تو به آن بخل ميكنى! در صورتى كه من به كسى كه اميد به من دارد جز پس از سؤال كردنش عطا نكنم، و آنگاه پس از مسألتش به او عطا كنم، در اين صورت جز بهاى‏چيزى را كه از او گرفته‏ام، به او نداده‏ام. و اين بدان جهت است كه او را در معرض آن قرار داده‏ام كه رويش را، كه براى خداى عزّ و جلّ براى خداى من و خداى خودش عزّ و جلّ به هنگام عبادت او و طلب حوائجش از او، به خاك ميسايد، به من بذل كند. پس هر كس در باره برادر مسلمان خود چنين كند، در حالى كه دانسته باشد كه او شايسته صله و معروف او است، در دعايش براى او به خداى عزّ و جلّ راست نگفته است، آنجا كه با زبانش بهشت را براى او آرزو ميكند، و از مالى فانى از اموال خود بر او بخل ميورزد، زيرا بنده در دعاى خود ميگويد: «خدايا مردان مؤمن و زنان مؤمنه را بيامرز». پس چون آمرزش را براى او طلب ميكند بهشت را برايش طلبيده است، پس كسى كه در مرحله قول چنين كند، و در مقام عمل آن را تحقّق نبخشد انصاف نداده است.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)