نتایج جستجو

حفر حقب حقق حلق حلقم حمر حمم حنث حور حين حيى حکم خرج خسر خسف خشع خشى خضد خضر خطء خفض خفى خلد خلف خلق خلو خنس خوض خوف خير خيم دبر دخل درى دعع دعو دلو دمدم

خشكى در دريا براى آنها بزن. [يوسف:43]. و هفت سنبله سبز و بقيه خشك. لا فى اخر خضر سبع سنبل لعل سبل ى هم بحر يا الا ها عجف ايى خوف رطب ف درک طرق رجع کتب ارض

لبس هو نهر خرج رئى طرو تحت بغى جنن ذهب فلک لحم عدن ل جرى کبر برق او ا دخل خضر متع نور عجل استبرق نشء مخر بعد فضض خصم جسد ثوب ذلک زبد اکل سقى سندس کظم غير

إمرًا) خضر(ع): اعتراض به خضر(ع) ۵; خضر(ع) در کشتى ۲، ۴، ۶; سوراخ کشتى قصه خضر(ع) ۴، ۵، ۶، ۸; شگفتى عمل خضر(ع) ۵; عصمت خضر(ع) ۱۱; فلسفه اعتراض به خضر(ع) ۷;

حمل و نقل۳ خضر(ع): آثار سوراخ کشتى قصه خضر(ع) ۱۰; حکومت دوران خضر(ع) ۷; ظلم پادشاه قصه خضر(ع) ۷، ۸; علم غیب خضر(ع) ۱۴; غارتگرى پادشاه قصه خضر(ع) ۱; غصب

دانش تحلیل حوادث ۱۰ خضر(ع): اعتراض به خضر(ع) ۲; تعلم از خضر(ع) ۷; راز عمل خضر(ع) ۴، ۶; شرایط همنشینى با خضر(ع) ۱۰; صبر در همنشینى با خضر(ع) ۱۰; عهدشکنى باخضر(ع)

از اولیاءالله ۲; صبر در همنشینى با اولیاءالله ۲ خضر(ع): پیشگویى خضر(ع) ۱; سوراخ کشتى قصه خضر(ع) ۳; قصه خضر(ع) ۱، ۳ علما: آداب همنشینى با علما ۲; شرایط استفاده

سرزنشهاى خضر(ع) ۲۳; علم لدنى خضر(ع) ۲۰، ۲۲; علم غیب خضر(ع) ۲۰; عمل به تکلیف خضر(ع) ۱۷; فضایل خضر(ع) ۲۰; فلسفه بازسازى دیوار قصه خضر(ع) ۱، ۴، ۶; قصه خضر(ع) ۱،

و به وسیله آن بتوان به راه پیموده شده، دست یافت. خضر(ع): قصه خضر(ع) ۱، ۲; نشانه هاى مکان ملاقات با خضر(ع) ۱، ۲ موسى(ع): بازگشت موسى(ع) ۴; فرار ماهى قصه

کرد و خضر(ع) را در جدا شدن از او، محق دانست. خضر(ع): استمهال از خضر(ع) ۱; عوامل محرومیت از همراهى با خضر(ع) ۲; قصه خضر(ع) ۱، ۲، ۴، ۵; معذوریت خضر(ع) ۵ خطاکاران:

بندگان خدا خضر (ع ) كه به اورحمت وعلم داده شده تقاضاى تعليم از طرف موسى (ع ) وپاسخ حضرت حضر (ع ) ادب وتواضع فراوان موسى (ع ) در برابر استاد (خضر عليه السلام

براى شما از درخت سبز آتشى بوجود آورد كه از آن آتش مى‏فروزيد. رجوع شود به «خضر». [قصص:38]. اى هامان براى من بر گل آتش بيافروز و آجر بپز. استيقاد: افروخته

بعض او قوم مخر عين برق لحم شيع جوع قول قبل خير الذى رسل نزل لم ثوب هو لا خضر يا عيش عن بئس فوق خوف زوج بنى ن کتب انن حصن ک فعل الذين بل دين نزع جدد لو

[نحل:80].از پوست چهار پايان خيمه هائى فراهم آورد كه آنها را روز سفر رسيدو خضر سبك مى‏دانيد و سبك اند، اين كلمه فقط يكبار در قرآن مجيد يافته است. راغب گفته:

نضر انن الذين جنن شمس برق زوج استبرق صبر يوم فعل ف مثل زمهر شغل دنو سندس خضر

تکرار در قرآن: ۴(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... برق من سندس خضر هم ثوب ها جنن فى وکء لبس على سور ب حلى ذلک جنى قبل بطن ک عين فرش ايى نعم دنو

سنبلات است مثل [يوسف:43]. سنبله براى مفرد و سنبل براى مطلق است. سبل سبع فى حبب خضر اخر کلل ه عجف يبس مئى اکل سنبل الله هن اله نبت ما وله الا قلل وذر من لعل ف

[نحل:80].از پوست چهار پايان خيمه هائى فراهم آورد كه آنها را روز سفر رسيدو خضر سبك مى‏دانيد و سبك اند، اين كلمه فقط يكبار در قرآن مجيد يافته است. راغب گفته:

حال بارگیری... من هم استبرق ه ب فى سندس بصر خوف کم کود ف رئى طمع ثوب قمر خضر ها رعد جنن ايى وکء ذهب ک على لبس سمو جعل کفر ذلک سور الله جنى خطف شىء قبل

رجل ظهر يا مثل رحم ايى عن خوف ليل عزل طلع سمو طلق وعد الذى ثم وسم دين انن خضر رئف حيى سلط وجف رسل کفر خلف هى ا صرخ قنو قنت اوى ملک عدل شحن خلص

ضرع عجل غنى قول ب سبل فى رئى الا طعم نا ى جىء سنبل وجه جوع انن فتى اذ ل يوم خضر اهل فتو ا ملک ليس سنو صدق نعم اخر ها روغ ايى

سر آن اشاره به دانه هاى غذایى شده، استفاده مى شود که منظور خصوص زراعت است. خضر (۸ بار) مِنْه فَأَخْرَجْنَا نُخْرِج شَيْء حَبّا کُل مُتَرَاکِبا مِن نَبَات

دو سه بار در قرآن آمده‏اند: كهف:31- دخان:53- انسان:21. من استبرق برق ثوب خضر لبس هم فى سور عين قبل علو کبر ذلک جنن وکء نعم حلى ک ها امن ملک ذهب زوج قوم

ف ه قول سبل خلق عجف سنبل سمن بقر ها الله اله رئى وله جعل يوم غفر کلل ربب خضر کم اخر ب علم اتى انن ى هو شدد ک ثمن ذرع ارض يبس بعد فوق الذى طبق قوم لا نزل

ياقوت غرب شرق بحر الذين هل لولو جزى نخل خرج رفرف خبل نسو حلم بطن قبل فضل خضر سمع يوم سمو بسط نصر بغى ودد ثقل رمن شئن کرم سلط قدم انى غشى روح زوج غفر قوم

کفر رود على کبر ربب اتى کون فى ب ثوب ما علم قوم صلح لا رئى امن غشى وضع سندس خضر ضرب ارک غشو حين نعم استبرق ذلک الذين ان هن انن برق جعل غمم هل صلو نا اخذ ى

كرد تا به ظلمات رسيد. خضر عليه السلام را مقدم لشكر و دانه سرخى به او داد كه روشنى از او ظاهر مى‌شد براى راهنمائى، و از هر منزل خضر عليه السلام حركت مى‌نمود

خطبه 106 آمده «وَ تَشاجَرَتِ النّاسُ بِالْقُلُوبِ». * [يس:80]. معنى آيه در «خضر» ديده شود. * [بقره:35]. مراد از شجره همان درختى است كه آدم و زنش از خوردن

صلى الله عليه و آله، چهار پيامبر ديگر را نيز به آسمان‌ها برد: ادريس، عيسى، خضر و الياس. «1» «صديق» به كسى گفته مى‌شود كه گفتار و رفتارش با هم هماهنگ باشد

هنگامى که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم اخبار موسى و دوست وى یوشع و نیز خضر را به مردم از روى آیات قرآن گفت. به وى گفتند: به ما خبر بده از مردى را که

كه در هر سه، حركت و هجرت وجود دارد: هجرت اصحاب كهف، هجرت موسى براى ديدار خضر، هجرت ذوالقرنين؛ اوّلى هجرت براى حفظ ايمان است، دوّمى براى تحصيل دانش و سوّمى

و كريم است.» آن کس که به علمی از کتاب الهی دانا بود (یعنی آصف بن برخیا یا خضر که دارای اسم اعظم و علم غیب بود) گفت که من پیش از آنکه چشم بر هم زنی تخت را

رَأَيْت ثَم مُلْکا عَالِيَهُم کَبِيرا ثِيَاب إِذَا مَنْثُورا سُنْدُس لُؤْلُؤا خُضْر حَسِبْتَهُم در حال بارگیری...

(۷۰ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) وَ کَبِيرا رَأَيْت مُلْکا ثِيَاب سُنْدُس نَعِيما خُضْر إِسْتَبْرَق ثَم حُلّوا إِذَا أَسَاوِر مِن در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه حلى‌ (۹ بار) وَ أَسَاوِر مِن إِسْتَبْرَق فِضّة خُضْر سُنْدُس سَقَاهُم ثِيَاب رَبّهُم شَرَابا کَبِيرا عَالِيَهُم طَهُورا در حال بارگیری

أَفْتِنَا الصّدّيق سُنْبُلاَت الْمَلِک أَيّهَا قَال فَأَرْسِلُون يُوسُف سِنِين خُضْر بِتَأْوِيلِه بِضْع در حال بارگیری...

اکل‌ (۱۰۹ بار) هن‌ (۲۰۷ بار) سَبْع وَ سِمَان عِجَاف بَقَرَات سُنْبُلاَت خُضْر أَرَى فِي إِنّي أَفْتِنَا الصّدّيق أُخَر الْمَلِک أَيّهَا قَال يُوسُف يَابِسَات

ثوب‌ (۲۸ بار) وَ مِن عَالِيَهُم لَهُم سُنْدُس کَبِيرا نَار قُطّعَت رَأَيْت خُضْر مُلْکا يُصَب کَفَرُوا نَعِيما فَالّذِين إِسْتَبْرَق رَبّهِم فَوْق ثَم فِي

آتَيْنَاهُم کَبِيرا ثِيَاب يَنْبَغِي نَعِيما هَب سُنْدُس الْحِکْمَة آمَن لِأَحَد خُضْر مِن ثَم بِه الْکِتَاب بَعْدِي اغْفِر رَب إِذَا إِبْرَاهِيم إِسْتَبْرَق مِنْهُم

آیات شامل این کلمه اخر (۲۵۰ بار) وَ يَابِسَات سَبْع أَيّام عَلَى مِن خُضْر سُنْبُلاَت فَعِدّة الّذِين يُرِيد سَفَر الْکِتَاب فِي مُتَشَابِهَات بِکُم يَا

(۱۹۴ بار) رَبّکُمَا تُکَذّبَان فَبِأَي آلاَء خَيْرَات عَبْقَرِي وَ فِيهِن خُضْر حُور تَبَارَک رَفْرَف مَقْصُورَات اسْم رَبّک فِي رُمّان عَلَى مُتّکِئِين

مى‏خورند . سَبْع وَ يَأْکُلُهُن بَقَرَات عِجَاف سُنْبُلاَت فِي أَرَى أَفْتِنَا خُضْر إِنّي الصّدّيق الْمَلِک أَيّهَا قَال يُوسُف سِنِين فَأَرْسِلُون أُخَر در

بِالنّوَاصِي الْأَقْدَام رَبّک الْبَحْر الْمُنْشَآت بِسِيمَاهُم رَفْرَف خُضْر الْجَوَار عَبْقَرِي تَبَارَک يَا مَرَج هٰذِه يَسْأَلُه فَيَوْمَئِذ يُرْسَل

موسى است يكى از پيغمبران جليل القدر بنى اسرائيل است كه ميگويند مانند حضرت خضر زنده و پاينده است و آندو بعد از تمام مردم ميميرند و يكى موكّل دستگيرى از مسافرين

موسى است يكى از پيغمبران جليل القدر بنى اسرائيل است كه ميگويند مانند حضرت خضر زنده و پاينده است و آندو بعد از تمام مردم ميميرند و يكى موكّل دستگيرى از مسافرين

سقى انث هدى نظر هود شىء الذين ک ذلک دعو عوذ بضع حرث أما علم الا سلم شمل ف خضر ايى ربب يوسف فعل حمل

شَرَابا إِن مِن طَهُورا أَسَاوِر هٰذَا کَان حُلّوا لَکُم جَزَاء إِسْتَبْرَق خُضْر در حال بارگیری...

موسى است يكى از پيغمبران جليل القدر بنى اسرائيل است كه ميگويند مانند حضرت خضر زنده و پاينده است و آندو بعد از تمام مردم ميميرند و يكى موكّل دستگيرى از مسافرين

موسى است يكى از پيغمبران جليل القدر بنى اسرائيل است كه ميگويند مانند حضرت خضر زنده و پاينده است و آندو بعد از تمام مردم ميميرند و يكى موكّل دستگيرى از مسافرين

نبي‌ ‌بود‌ ‌که‌ ذي‌ القرنين‌ نام‌ نهادند ‌که‌ دو قرن‌ سلطنت‌ داشت‌، و حضرت‌ خضر و الياس‌ نزد ‌او‌ جلد 16 - صفحه 244 بودند، و بقيه ‌آنها‌ چه‌ قبل‌ ‌از‌ ذي‌

موسى است يكى از پيغمبران جليل القدر بنى اسرائيل است كه ميگويند مانند حضرت خضر زنده و پاينده است و آندو بعد از تمام مردم ميميرند و يكى موكّل دستگيرى از مسافرين

موسى است يكى از پيغمبران جليل القدر بنى اسرائيل است كه ميگويند مانند حضرت خضر زنده و پاينده است و آندو بعد از تمام مردم ميميرند و يكى موكّل دستگيرى از مسافرين

اعلاى قيمتى اطلاق ميشود و اينجا مقصود جنس است و لذا موصوف بجمع شده و رفارف خضر و عباقرى نيز نادرا قرائت شده و در مجمع آنرا از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله

اعلاى قيمتى اطلاق ميشود و اينجا مقصود جنس است و لذا موصوف بجمع شده و رفارف خضر و عباقرى نيز نادرا قرائت شده و در مجمع آنرا از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله

اعلاى قيمتى اطلاق ميشود و اينجا مقصود جنس است و لذا موصوف بجمع شده و رفارف خضر و عباقرى نيز نادرا قرائت شده و در مجمع آنرا از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله

اعلاى قيمتى اطلاق ميشود و اينجا مقصود جنس است و لذا موصوف بجمع شده و رفارف خضر و عباقرى نيز نادرا قرائت شده و در مجمع آنرا از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله

اعلاى قيمتى اطلاق ميشود و اينجا مقصود جنس است و لذا موصوف بجمع شده و رفارف خضر و عباقرى نيز نادرا قرائت شده و در مجمع آنرا از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله

اعلاى قيمتى اطلاق ميشود و اينجا مقصود جنس است و لذا موصوف بجمع شده و رفارف خضر و عباقرى نيز نادرا قرائت شده و در مجمع آنرا از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله

قمّى ره فرموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قصّه حضرت موسى و خضر عليه السّلام را بپايان رسانيد از او پرسيدند آنكس كه از مشرق تا مغرب را گردش

مي‌شود ‌که‌ چهار ‌از‌ انبياء سلف‌ ‌در‌ ركاب‌ حضرتش‌ حاضر مي‌شوند ادريس‌ عيسي‌ خضر الياس‌، و اوّل‌ كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ علم‌ خياطي‌ باو افاضه‌ و لباس‌ چرمي‌ مي‌پوشيد

نبي‌ ‌بود‌ ‌که‌ ذي‌ القرنين‌ نام‌ نهادند ‌که‌ دو قرن‌ سلطنت‌ داشت‌، و حضرت‌ خضر و الياس‌ نزد ‌او‌ جلد 16 - صفحه 244 بودند، و بقيه ‌آنها‌ چه‌ قبل‌ ‌از‌ ذي‌

بزرگوار و الياس‌ ‌در‌ ميان‌ مفسرين‌ اختلاف‌ شد ‌که‌ آيا ادريس‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ خضر ‌است‌ ‌ يا ‌ اولاد بشر ‌إبن‌ فنحاس‌ ‌است‌ و خداوند ‌در‌ سوره‌ و الصافات‌ ‌در‌

سَبْع فِي سَمَاوَات يَأْکُلُهُن عِجَاف سِمَان بَقَرَات سُنْبُلاَت اللّه خُضْر خَلَق مَا أُخَر الّذِي أَرَى طِبَاقا قَال مِن سِنِين إِلَى يَابِسَات هُو

آن در مكّه نازل شده است. در اين سوره از داستان اصحاب كهف و داستان موسى و خضر و داستان ذوالقرنين‌ «1» و مسائل مبدأ و معاد بحث شده است. مشركان قريش افرادى

ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20» عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً

ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20» عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً

ميآيد و جنّات‌ عطف‌ بحبّا متراكبا ‌يعني‌ نخرج‌ ‌منه‌ جنّات‌ ‌يعني‌ ‌از‌ ‌آن‌ خضر باغستانهايي‌ مِن‌ أَعناب‌ٍ وَ الزَّيتُون‌َ وَ الرُّمّان‌َ باغستان‌ انگور و

قمّى ره فرموده كه چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قصّه حضرت موسى و خضر عليه السّلام را بپايان رسانيد از او پرسيدند آنكس كه از مشرق تا مغرب را گردش

قدرت‌ دارد تمام‌ قواي‌ ‌او‌ ‌را‌ حفظ كند و ‌لو‌ عمر دنيا باو دهد چنانچه‌ خضر و الياس‌ و ادريس‌ و عيسي‌ و حضرت‌ بقيه‌‌-‌ اللّه‌ ‌را‌ حفظ فرمود و همچنين‌

نبي‌ ‌بود‌ ‌که‌ ذي‌ القرنين‌ نام‌ نهادند ‌که‌ دو قرن‌ سلطنت‌ داشت‌، و حضرت‌ خضر و الياس‌ نزد ‌او‌ جلد 16 - صفحه 244 بودند، و بقيه ‌آنها‌ چه‌ قبل‌ ‌از‌ ذي‌

بعضي‌ گفتند: مؤمن‌ صالح‌ بوده‌ و بسياري‌ ‌از‌ انبياء ‌در‌ نزد ‌او‌ بودند مثل‌ خضر و الياس‌ و ‌غير‌ اينها و شرح‌ حال‌ ‌او‌ ‌در‌ آيه شريفه: وَ يَسئَلُونَك‌َ عَن‌

بودند ‌آنها‌ ‌براي‌ چه‌ هلاك‌ شوند! جواب‌: مثل‌ ‌آنها‌ مثل‌ غلاميست‌ ‌که‌ خضر كشت‌ و موسي‌ اعتراض‌ كرد و جواب‌ شنيد چون‌ خداوند ميدانست‌ ‌که‌ ‌اگر‌ ‌آنها‌

جمع عَیْنَاء، درشت چشمان. صفت (حُورٌ) است. عَالِيَهُمْ‌ ثِيَابُ‌ سُنْدُسٍ‌ خُضْرٌ... (۰) إِنَّا أَنْشَأْنَاهُنَ‌ إِنْشَاءً (۰) خَتَمَ‌ اللَّهُ‌ عَلَى‌ قُلُوبِهِمْ‌

الْكَفَّارَات عنه عن محمد بن عيسي عن ابن ابي عمير عن ابراهيم بن عبد الحميد عن خضر النخعي :

اسماعيل عن الفضل بن شاذان جميعا عن ابن ابي عمير عن ابراهيم بن عبد الحميد عن خضر بن عمرو النخعي قال قال احدهما ع :

اسماعيل عن الفضل بن شاذان جميعا عن ابن ابي عمير عن ابراهيم بن عبد الحميد عن خضر النخعي عن ابي عبد الله ع :

محمد بن يحيي عن احمد بن محمد و علي بن ابراهيم عن ابيه جميعا عن ابن محبوب عن خضر الصيرفي عن بريد بن معاويه العجلي قال :

آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الدِّيَات و روي الحسن بن محبوب عن خضر الصيرفي عن بريد العجلي قال : بريد بن معاويه عجلى گويد: از امام باقر عليه السّلام

سوره است، گویی قرآن می‌خواهد بگوید که آگاهی بر سر گذشت اصحاب کهف، و موسی و خضر، و ذو القرنین در برابر علم بی‌پایان خدا مطلب مهمی نیست. روی سخن را به پیامبر

نيز خود به دنبال رشد بوده‌اند، چنانكه حضرت موسى در بيابان‌ها به دنبال حضرت خضر مى‌رود تا از طريق علم او به رشد برسد؛ «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى‌ أَنْ تُعَلِّمَنِ

ايـنـكـه مـى بـيـنـيـم مـوسـى تاب تحمل كارهاى خضر را نداشت بخاطر همين بود كه خط ماموريت او از خط ماموريت خضر جدا بود، لذا هر بار مشاهده مى كرد گامش بر خلاف

الإيمان و الكفر ابو علي الاشعري عن محمد بن عبد الجبار عن صفوان بن يحيي عن خضر عن محمد بن مسلم عن ابي عبد الله ع قال : امام صادق (ع) فرمود: هر كه تعصّب كند،

بهمان‌ كفر و شرك‌ بودند و بعذاب‌ آخرت‌ معذب‌ ميشدند نظير غلامي‌ ‌که‌ حضرت‌ خضر كشت‌ حَتّي‌ إِذا لَقِيا غُلاماً فَقَتَلَه‌ُ كهف‌ ‌آيه‌ 73، و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌

بعضى گمان كرده‏اند كه مراد از اخير، خضر يا هرون است و اوّل اصحّ است؛ زيرا كه مقصود اثبات وصايت است و نفى نبوّت و خضر و هرون هر دو پيغمبر بودند).

است كه فرمود: «موسى به خضر عليهما السلام فرمود كه: از صحبت و رفاقت تو محروم وبى‏نصيب‏ گشتم؛ پس مرا وصيّت كن و بگو چه كار كنم؟ خضر گفت: دست برمدار از آنچه

ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً «20» عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً

حدیثی از امیر مؤمنان علی علیه السّلام می‌خوانیم که فرمود: «در شب جنگ بدر «خضر» را در خواب دیدم، از او خواستم چیزی به من یاد دهد که به کمک آن بر دشمنان پیروز

قوي‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ قرار بلكه‌ بزيادتي‌ حضرت‌ نوح‌ دو هزار و پانصد سال‌ ادريس‌ خضر الياس‌ عيسي‌ هنوز زنده‌ ‌در‌ كنف‌ الهي‌ زيست‌ دارند حضرت‌ بقية اللّه‌ ‌در‌

چنين آمده : «هنگامى كه موسى خضر را ملاقات كرد، پرنده اى در برابر آن دو ظاهر شد قطره اى بـا مـنـقـارش از آب بـرداشت »، خضر به موسى گفت مى دانى پرنده چه

براى حفظ وحى. خداوند، حضرت موسى عليه السلام را براى آموزش در اختيار حضرت خضر گذاشت، لذا موسى عليه السلام از او كسب اجازه كرد كه‌ «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلى‌

چهارمى خلفاء باشى چنانچه شيخ فرمود. گفتم: كه بود آن شيخ؟ فرمود: او برادر تو خضر عليه السّلام است، پس‌ «1» سوره بقره آيه 30. «2» سوره ص آيه 26. «3» سوره اعراف،

محمد، او را مى‏شناسى؟ گفتم: خدا و رسولش و امير المؤمنين داناترند، فرمود: او خضر (ع) بود. امام محمد تقى عليه السلام فرمود: امير المؤمنين همراه حسن بن على عليهما

برداشته‏اند، و اين مسجد جاى آن سوار است، از آن حضرت پرسيدند: آن سوار كيست؟ فرمود: خضر عليه السّلام. و أمّا مسجد براثا در بغداد هنگامى كه امير المؤمنين عليه السّلام

از همان راه بازگشتند در حالى كه پيجوئى مى كردند. تفسير: سرگذشت شگفت انگيز خضر و موسى مفسران در شان نزول آيات فوق نقل كرده اند كه جمعى از قريش ‍ خدمت پيامبر

الياس همان خضر است ، در حالى كه بعضى ديگر معتقدند الياس از دوستان خضر است ، و هر دو زنده اند، با اين تفاوت كه الياس ماموريتى در خشكى دارد، ولى خضر در جزائر

حضرت نوح و خانه حضرت ادريس و نمازگاه حضرت ابراهيم خليل و نمازگاه برادرم حضرت خضر عليهم السّلام و نمازگاه خود من است و همانا اين مسجد شما يكى از چهار مسجدى

عين و سكون جيم - مانند حمراء و خضراء و بيضاء كه در جمعشان گفته مى شود حمر و خضر و بيض . ديگران گفته اند: اين از قبيل اتباع است ، و گرنه جمع قياسى عجفاء همان

يُسْراً (۰) إِنَ‌ مَعَ‌ الْعُسْرِ يُسْراً (۰) عَالِيَهُمْ‌ ثِيَابُ‌ سُنْدُسٍ‌ خُضْرٌ... (۱) Tabber requires Javascript to function. آيات ۱۴ - ۷، سوره انفال بيان

عباس، از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» آورده كه فرمود: الياس، همان خضر است. و آن روايتى كه از وهب و كعب الاحبار و غير آن دو، رسيده كه گفته اند: الياس،

فِدَاكَ يَرْوُونَ أَنَّ أَرْوَاحَ اَلْمُؤْمِنِينَ فِي حَوَاصِلِ طُيُورٍ خُضْرٍ حَوْلَ اَلْعَرْشِ فَقَالَ لاَ اَلْمُؤْمِنُ أَكْرَمُ عَلَى اَللَّهِ مِنْ

اَلدُّبَّاءُ اَلْقَرْعُ وَ اَلمُزَفَّتُ اَلدِّنَانُ وَ اَلْحَنْتَمُ جِرَارٌ خُضْرٌ وَ اَلنَّقِيرُ خَشَبٌ كَانَتِ‏ اَلْجَاهِلِيَّةُ يَنْقُرُونَهَا حَتَّى يَصِيرَ

أَرْوَاحِ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقُلْتُ يَقُولُونَ تَكُونُ فِي حَوَاصِلِ طُيُورٍ خُضْرٍ فِي قَنَادِيلَ تَحْتَ‏ اَلْعَرْشِ‏ فَقَالَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ سُبْحَانَ

اين سوره گذشت مـخـصـوصـا بـحـثـهـاى مـربـوط بـه داستان اصحاب كهف و موسى و خضر و ذو القرنين و تلاشهاى آنها در برابر مخالفانشان . نـخـست به معرفى زيانكارترين

موسى لفتاه به او اشاره شده است (بنا بر اينكه يوشع از پيامبران باشد). و « خضر» كه در آيه ۶۵ كهف به عنوان فوجدا عبدا من عبادنا ذكر شده است . و همچنين « اسباط

شده ، و معنى اليشع در زبان عبرى ناجى و معنى شافات قاضى است . بعضى او را با خضر يكى دانسته اند، اما دليل روشنى بر اين معنى در دست نيست ، و اينكه بعضى او را

پر نشيب و فراز زندگى را طى كند، بلكه بايد از نيروى وحى مدد گيرد و با كمك خضر رسالت گام بردارد و گر نه ظلمات است كه بايد از خطر گمراهى بترسد. در آخرين آيه

از پيامبران بوده احتمالات گوناگونى داده شده است بعضى او را «ارميا» و بعضى «خضر» دانسته اند ولى مشهور و معروف اين است كه «عزير» بوده است و در حديثى از امام

و گفت : «ايها الصديق افتنا فى سبع بقرات سمان ياكلهن سبع عجاف و سبع سنبلات خضر و اخر يابسات » يوسف در پاسخش گفت : «تزرعون سبع سنين دابا فما حصدتم فذروه فى

به اخبار ماثوره از آنان در داستانهاى ذى القرنين ، بهشت ارم و داستان موسى و خضر و عمالقه و معجزات موسى و لغزش هاى انبياء و امثال آن مراجعه نمايد، در آنچه

آتيناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما». كه مربوط است به داستان جناب خضر البته افراد ديگرى هم هستند كه قرآن كريم نامشان را آورده ولى نفرموده جزء انبيا