نتایج جستجو

را نمى دانستند». برهنگى: تاریخ برهنگى ۲ تمدن: تاریخ تمدن ۵; منشأ تمدن ۶ خدا: آثار اراده خدا ۶ ذوالقرنین: تمدن در دوران ذوالقرنین ۱، ۵; دومین مسافرت ذوالقرنین

عصر ذى القرنین، زبانى منحط و غیر قابل ذکر بوده است. تاتارها: تمدن تاتارها ۴ تمدن: تاریخ تمدن ۴، ۵ ذوالقرنین: زبان مردم دوران ذوالقرنین ۳، ۵; سومین مسافرت

مصر در عصر فرعون، برخوردار از تمدن و اقتصادى نیرومند (فأخرجنهم من جنّ-ت و عیون . و کنوز و مقام کریم) تمدن: تاریخ تمدن ۴; تمدن در دوران فرعون ۴ خدا: تدبیر

اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴ اقتصاد: عوامل رشد اقتصادى در صدراسلام ۳ تمدن: منشأ رشد تمدن ۷ حمل ونقل: حمل ونقل دریایى در صدراسلام ۳; فواید حمل ونقل دریایى ۳

طاغوت‌ها هستند. «طَغَوْا فِي الْبِلادِ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسادَ» 10- تمدن و پيشرفت، اگر همراه با تقوا و صلاح نباشد عامل سقوط و هلاكت است. «فَصَبَّ

طاغوت‌ها هستند. «طَغَوْا فِي الْبِلادِ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسادَ» 10- تمدن و پيشرفت، اگر همراه با تقوا و صلاح نباشد عامل سقوط و هلاكت است. «فَصَبَّ

داود(ع) ۶ امکانات مادى: فلسفه امکانات مادى ۱۱ انگیزش: عوامل انگیزش ۱۰ تمدن: تاریخ تمدن ۶ خدا: اوامر خدا ۹، ۳، ۱; بشارتهاى خدا ۹; علم خدا به اعمال ۸; علم غیب

تفسیر آیات ۱- قوم ثمود پس از انقراض قوم عاد تشکل یافته و در سرزمین حجر به تمدن رسیدند. (و اذکروا إذ جعلکم خلفاء من بعد عاد و بوأکم فى الأرض) «ال» در «الأرض»

مُدوناً: اَقامَ» ظاهرا شهر را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه

بود از طلا و نقره، نه نصّى دارد نه مبتنى بدليلى است. جرجى زيدان در تاريخ تمدن اسلام (ج 1 ص 12 ترجمه) آورده: اين جزافه گوئيها مبتنى بر اساس نبوده و حدّاقل

آیه، نابودى و هلاکت است. ۲- ظلم و ستم، عامل انحطاط و انهدام کامل جوامع و تمدن ها است. (و کم قصمنا من قریة کانت ظالمة ) توصیف «قریة» (مردم شهرها) به «ظالمة»

که ما همواره به زمین می پردازیم و از اطراف [و جوانب] آن [که ملت ها، اقوام، تمدن ها و دانشمندانش هستند] می کاهیم؟ و خدا حکم می کند؛ و هیچ بازدارنده ای برای

پهناورى هست كه ظاهراً سرزمين قوم سباء بسيارى از آنجا بدست آمده كه نشان دهنده يك تمدن عظيم در روزگارهاى گذشته است طالبان تفصيل به فرهنگ قصص قرآن تأليف آقاى صدر

داشته كه فعلاً از بين رفته است و مدائن رّس در نهج البلاغه عبارت از همان تمدّن و شهرهاست. محمد عبده در شرح جمله فوق از نهج البلاغه تصريح كرده كه مراد ار

او اين مطلب را در تاريخ تمدن اسلام ج 3 ص 83 ترجمه جواهركلام نيز گفته است . قرآن روى چه چيز نوشته مى‏شد جرجى زيدان در تاريخ تمدن اسلام مى‏نويسد: قلم را از

رهنمودهاى پیامبرانشان (بل قالوا مثل ما قال الأوّلون) ۲ - عدم تأثیر پیشرفت ها و تمدن بشرى در رشد اندیشه کافران، دست کم تا عصر بعثت پیامبر(ص) (بل قالوا مثل ما

فَأَصْحَاب فَأَخْرَجْنَا إِلَيْهَا نَوْمَکُم بِأَنْفُسِهِن أَوْتَادا زَهْرَة تَمُدّن مُنْبَثّا نَبَات کَمِثْلِه ذُرّيّة لِأَزْوَاجِهِم مِنْکُن طَلّقَکُن شَتّى

داشته كه فعلاً از بين رفته است و مدائن رّس در نهج البلاغه عبارت از همان تمدّن و شهرهاست. محمد عبده در شرح جمله فوق از نهج البلاغه تصريح كرده كه مراد ار

دارى؟ حقّا كه ما در دعوت تو شّك داريم. [هود:63]. ب: بعد از قوم عاد بودند و تمدّن خوبى داشتند و از وسائل طبيعى استفاده كرده و كامياب بودند در جلگه‏ها و هموارى‏ها،

لَنُهْلِکَنَ‌ ۱ لَنُسْکِنَنَّکُمُ‌ ۱ لَأُزَيِّنَنَ‌ ۱ لَأُغْوِيَنَّهُمْ‌ ۲ تَمُدَّنَ‌ ۲ لَنَسْأَلَنَّهُمْ‌ ۱ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ‌ ۲ لَتُسْأَلُنَ‌ ۳ لَيُبَيِّنَنَ‌

امت هايى كه به سويشان پيامبر مى فرستاد دود كجروى هر امتى به چشم خودش مى رود تمدن بشرى توانائى تسلط بر نظام كون و نواميس طبيعت را ندارد. چكيده سخن در سنت لايتغير

انسان‌هاى بسيارى را از شرك به توحيد، از تفرقه به وحدت، از جهل به علم، از توحش به تمدن، از اسارت به امارت، از آلودگى به نظافت، از فقر به غنا، از ركود به حركت، از

كه در لوحى محفوظ ثبت است. جلد 10 - صفحه 439 قوم فرعون و ثمود، در قدرت و تمدن و امكانات، بالاترين اقوام بودند و در آيات ديگر قرآن به قدرت آنها اشاره شده

امت هايى كه به سويشان پيامبر مى فرستاد دود كجروى هر امتى به چشم خودش مى رود تمدن بشرى توانائى تسلط بر نظام كون و نواميس طبيعت را ندارد. چكيده سخن در سنت لايتغير

لِلْمُكَذِّبِينَ‌ ... الْأَوَّلِينَ‌ 4- تمدّن‌هاى بشرى، اگر از مرز دين بگذرند، روبه افول و سقوط مى‌روند و جاى خود را به تمدن‌هاى ديگر مى‌دهند. نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ‌

خود مفرد ندارد. [توبه:97]. علت شدّت كفر و نفاق ظاهراً دور بودن از حضارت و تمدّن است زيرا در اهل باديه جهالت بيشتر حكم فرماست [توبه:99]. كلمه اعراب مجموعاً

لِلْمُكَذِّبِينَ‌ ... الْأَوَّلِينَ‌ 4- تمدّن‌هاى بشرى، اگر از مرز دين بگذرند، روبه افول و سقوط مى‌روند و جاى خود را به تمدن‌هاى ديگر مى‌دهند. نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ‌

امت هايى كه به سويشان پيامبر مى فرستاد دود كجروى هر امتى به چشم خودش مى رود تمدن بشرى توانائى تسلط بر نظام كون و نواميس طبيعت را ندارد. چكيده سخن در سنت لايتغير

كه در لوحى محفوظ ثبت است. جلد 10 - صفحه 439 قوم فرعون و ثمود، در قدرت و تمدن و امكانات، بالاترين اقوام بودند و در آيات ديگر قرآن به قدرت آنها اشاره شده

كه در لوحى محفوظ ثبت است. جلد 10 - صفحه 439 قوم فرعون و ثمود، در قدرت و تمدن و امكانات، بالاترين اقوام بودند و در آيات ديگر قرآن به قدرت آنها اشاره شده

(ماءامنت قبلهم من قریة أهلکنها) ۴- ایمان، داراى تأثیر در حفظ و بقاى جوامع و تمدن هاى بشرى است. (ماءامنت قبلهم من قریة أهلکنها) ۵- پیشگویى قرآن، مبنى بر ایمان

كه در لوحى محفوظ ثبت است. جلد 10 - صفحه 439 قوم فرعون و ثمود، در قدرت و تمدن و امكانات، بالاترين اقوام بودند و در آيات ديگر قرآن به قدرت آنها اشاره شده

كه در لوحى محفوظ ثبت است. جلد 10 - صفحه 439 قوم فرعون و ثمود، در قدرت و تمدن و امكانات، بالاترين اقوام بودند و در آيات ديگر قرآن به قدرت آنها اشاره شده

لِلْمُكَذِّبِينَ‌ ... الْأَوَّلِينَ‌ 4- تمدّن‌هاى بشرى، اگر از مرز دين بگذرند، روبه افول و سقوط مى‌روند و جاى خود را به تمدن‌هاى ديگر مى‌دهند. نُهْلِكِ الْأَوَّلِينَ‌

امت هايى كه به سويشان پيامبر مى فرستاد دود كجروى هر امتى به چشم خودش مى رود تمدن بشرى توانائى تسلط بر نظام كون و نواميس طبيعت را ندارد. چكيده سخن در سنت لايتغير

دانش مسلمین بود که بر صفحه اروپای تاریک قرون وسطی تابید، و آنها را وارد عصر تمدن ساخت. چقدر نازیباست ملّتی این چنین، و آئینی آن چنان، در میدان علم و دانش

است. قلم سند رسمى است. قلم گزارشگر تاريخ است. سوگند به قلم، نشانه فرهنگ و تمدن است. تكيه بر قلم، تكيه بر سند و استدلال است. «1». تفسير راهنما. جلد 10 -

است. قلم سند رسمى است. قلم گزارشگر تاريخ است. سوگند به قلم، نشانه فرهنگ و تمدن است. تكيه بر قلم، تكيه بر سند و استدلال است. «1». تفسير راهنما. جلد 10 -

جنوب جزیره عربستان قرار دارد از سرزمینهای آباد و پربرکتی است که در گذشته مهد تمدن درخشانی بوده است، پادشاهانی بر آن حکومت می‌کردند که «تبع» نام داشتند، به

امت هايى كه به سويشان پيامبر مى فرستاد دود كجروى هر امتى به چشم خودش مى رود تمدن بشرى توانائى تسلط بر نظام كون و نواميس طبيعت را ندارد. چكيده سخن در سنت لايتغير

گفتنى است که «بُعداً» از مصدرهایى است که همواره بجاى فعل مى آید. ۱۰ - افول تمدن ها و هلاکت جوامع کفرپیشه، نمودى است از خشم و نفرین الهى در حق آنان (فأتبعنا

است. قلم سند رسمى است. قلم گزارشگر تاريخ است. سوگند به قلم، نشانه فرهنگ و تمدن است. تكيه بر قلم، تكيه بر سند و استدلال است. «1». تفسير راهنما. جلد 10 -

طاغوت‌ها هستند. «طَغَوْا فِي الْبِلادِ فَأَكْثَرُوا فِيهَا الْفَسادَ» 10- تمدن و پيشرفت، اگر همراه با تقوا و صلاح نباشد عامل سقوط و هلاكت است. «فَصَبَّ

۲- جانشینى انسان ها و ملت ها به جاى یکدیگر و به ارث بردن تمامى دارایى ها و تمدن هاى پیشینیان. ۳- جانشنى انسان هاى حاضر از انسان هاى پیش از خلقت آدم(ع). برداشت

كردن پيشينيان بيش‌تر بود، ولى به خاطر تكذيب پيامبران الهى نابود شدند. آرى، تمدّن و قدرت‌ها و ثروت‌ها و تحولات هميشه در حال پيشرفت نيست بلكه گاهى امكانات و

است. قلم سند رسمى است. قلم گزارشگر تاريخ است. سوگند به قلم، نشانه فرهنگ و تمدن است. تكيه بر قلم، تكيه بر سند و استدلال است. «1». تفسير راهنما. جلد 10 -

امت هايى كه به سويشان پيامبر مى فرستاد دود كجروى هر امتى به چشم خودش مى رود تمدن بشرى توانائى تسلط بر نظام كون و نواميس طبيعت را ندارد. چكيده سخن در سنت لايتغير

امت هايى كه به سويشان پيامبر مى فرستاد دود كجروى هر امتى به چشم خودش مى رود تمدن بشرى توانائى تسلط بر نظام كون و نواميس طبيعت را ندارد. چكيده سخن در سنت لايتغير

امت هايى كه به سويشان پيامبر مى فرستاد دود كجروى هر امتى به چشم خودش مى رود تمدن بشرى توانائى تسلط بر نظام كون و نواميس طبيعت را ندارد. چكيده سخن در سنت لايتغير

نفاق و ايمان معناى كلمه (( اعراب )) و بيان اينكه باديه نشينان به سبب دروى از تمدن و علم و ادب از معارف دينى دورتر بوده اند تقسيم مؤ منين به سه گروه : سابقون

(درباره رابطه عقايد و علوم باعمل و مسئله خرافه گرايى ) علت گرايش به خرافات اساس تمدن مادى امروز بر خرافه پرستى راهى كه قرآن در اين مورد پيموده است پيروى از دين

حكومت عظيمى تشكيل دادند، و تمدن درخشانى به وجود آوردند، اما با وفات داود و سليمان اين تمدن رو به افول نهاد، قوم سبا نيز تمدن عظيمى بر پا كردند كه با در

زن و مرد عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست آزادى زن در تمدن غربى بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن ) تفسیر آیات «236»

زن و مرد عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست آزادى زن در تمدن غربى بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن ) تفسیر آیات «234»

شده لوط را دیدند; ولى از آن عبرت نگرفتند. ۶ - آثار به جاى مانده از شهرها و تمدن هاى نابود شده از عذاب الهى، درس عبرتى براى همه نسل ها (و لقد أتوا على القریة

زن و مرد عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست آزادى زن در تمدن غربى بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن ) تفسیر آیات «230»

قوم ثمود، هم كشاورزى خوبى داشتند، «فِي جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ زُرُوعٍ» هم تمدّن و خانه‌سازى‌ «مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً» و هم رفاه و امنيّت. فارِهِينَ‌ ..

نيست، ظلم كليد زوال قدرت است. فَأَخْرَجْناهُمْ‌ ... 6- فرعونيان در مصر داراى تمدّن بودند. «وَ كُنُوزٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ» 7- يكى از سنّت‌هاى الهى، جايگزين كردن

بعلاوه اين تنها نرگس نيست كه به عجمان تعلّق داشته، بلكه ايرانيان باستان در اوج تمدن مادى مى‏زيسته‏اند، و از كليه مظاهر خوشگذرانى و تجمّل برخوردار بوده‏اند، و

زن و مرد عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست آزادى زن در تمدن غربى بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن ) آيه ۲۲۹ آيه

است. «اعراب»، باديه‌نشينان را مى‌گويند كه در بيابان‌ها زندگى مى‌كنند و از تمدّن شهرى دور مانده‌اند. 1- در جنگ تبوك فرمان بسيج عمومى بود كه هر كس شركت نمى‌كرد

بر ملّتهای دیگر است. فَاصْبِرْ عَلَى‌ مَا يَقُولُونَ‌ وَ... (۲) وَ لاَ تَمُدَّنَ‌ عَيْنَيْکَ‌ إِلَى‌ مَا... (۱) شأن نزول آیات ۴ و ۵: محمد بن العباس بعد

زن و مرد عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست آزادى زن در تمدن غربى بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن ) آيه ۲۲۸ آيه

بطور كلى تكامل نوع انسانى در علم و تمدن بوسيله ذريه هاو نسل ها صورت گرفته ، يعنى مردم هر دوره مقدارى از علم و تمدن را از نسل سابق خود ارث برده و مقدارى

مهربانی است (نگا: حجر / ). لَقَدْ جَاءَکُمْ‌ رَسُولٌ‌ مِنْ‌... (۱) لاَ تَمُدَّنَ‌ عَيْنَيْکَ‌ إِلَى‌ مَا... (۳) ابن جریج گوید: وقتى که آیه «وَ أَنْذِرْ

به وسيله ترازو و قپان سنجش مى شود، و اين قسم دادوستدها از قديميترين مظاهر تمدن است كه انسان به آن متنبه شده ، چون چاره اى از اجراى سنت مبادله در مجتمع خود

مرفّهان بى‌ايمان است. «أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ» 4- خرابه‌ها وبقاياى تمدّن‌هاى گذشته، بهترين پندآموز نسل‌هاى بعدى است. «فَتِلْكَ مَساكِنُهُمْ» (از جمله

همه ميدانيم ، تمامى آزادى ها كه اسلام آورده بود از بين رفت ، و يك تمدن غربى جاى گزين تمدن واقعى اسلامى شد، و از دين اسلام در بين مسلمانان چيزى باقى نماند،

زراعت ها بوده اند و در آن عصر مقامى برجسته داشته اند و در پيشرفتگى و عظمت تمدن آنان همين بس كه در سوره فجر درباره آنان فرموده : «الم تر كيف فعل ربك بعاد

جمع نفْس، جان. روح. وَ لاَ يَحْسَبَنَ‌ الَّذِينَ‌ کَفَرُوا... (۳) وَ لاَ تَمُدَّنَ‌ عَيْنَيْکَ‌ إِلَى‌ مَا... (۲) أَ يَحْسَبُونَ‌ أَنَّمَا نُمِدُّهُمْ‌..

اطاعت كنند. امروز هم حق و حقيقت در برابر تمدن مادى كه ارمغان غربى ها است بهمين بلا مبتلا شده ، چون اساس تمدن نامبرده بر حس و ماده است ، و از ادله ايكه

جهانگيرى و خلاق معانى بما نشان داد، هيچيك از قسمتهاى عربستان نه جزء تاريخ تمدن شمرده مى شد و نه از حيث علم يا مذهب نشانى از آن بود. «نهرو» دانشمند و سياستمدار

زن و مرد عدم اجراى صحيح قانون به معناى نقص در قانونگذارى نيست آزادى زن در تمدن غربى بحث علمى ديگر (درباره زناشوئى و منشاء طبيعى و فطرى آن ) تفسیر آیات «233»

رسوايى وسقوط انسان مى‌شود. 5- برهنگى، نوعى كيفر الهى است، (نه نشانه‌ى كمال و تمدّن). «فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَةَ «1». تفسير اثنى‌عشرى. جلد 3 - صفحه 40 بَدَتْ

آنجا كه از كلمه تقليد ننگ دارند، اسم تقليد را برداشته و نام پيروى از سنت و تمدن راقيه بر آن نهاده اند، در نتيجه اسمش برداشته شده ولى رسمش همچنان باقى است

يـافـتـه بـود) مـشـاهـده كـرد كـه از نظر تمدن در سطح بسيار پائينى بودند، چرا كه يكى از روشنترين نشانه هاى تمدن انسانى ، همان سخن گفتن او است . بـعـضـى نـيز

قرون وسطى تابيد، و آنها را وارد عصر تمدن ساخت . در اين زمينه كتابهاى فراوانى از سوى خود آنها تحت عنوان «تاريخ تمدن اسلام » يا «ميراث اسلام » نوشته شده

دارد، و جاهليت عرب بر آن صد شرف دارد. خلاصه چه گوئيم از وضع مفاسدى كه در تمدن مادى ماشينى منهاى ايمان عصر ما وجود دارد كه ناگفتنش بهتر است ، و نبايد اين

گويند علم امروز اساسش بر حس و تجربه است و غير آنرا هر چه باشد رد ميكند، چون تمدن و حضارت اساسش بر استكمال اجتماع است، در كمالى كه برايش فراهم باشد و به هر

و فريب مردم ساده دل و حتى هوشيار تربيت كرده اند، گاهى به نام اينكه دروازه تمدن بزرگ در چند قدمى آنها است ، و يا اينكه در آينده نزديكى در رديف اولين كشورهاى

انسانى را از دست داده باشد. علاوه بر اينكه تاريخ راست گوترين شاهد است بر اينكه تمدن غرب و پيشرفت كشورهاى مسيحى اقتباسهائى است كه مسيحيان بعد از جنگ هاى صليبى

تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لاأَوْلادُهُمْ ... «۱»، و باز فرمود: وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَياةِ

معناى مطلق نماز و يا مطلق تسبيح گرفته . و در تفسير قمى در ذيل جمله ((و لا تمدن عينيك ...(( مى گويد امام صادق (عليه السلام ) فرمود وقتى كه اين آيه نازل شد

جنوب « جزيره عربستان » زندگى داشتند، و از نظر قدرت جسمانى ، و تمكن مالى ، و تمدن مادى كم نظير بودند، قصرهاى زيبا و قلعه هاى محكم مى ساختند، مخصوصا بر مكانهاى

است . الف : داشتن يك حكومت نيرومند با امكانات مادى فراوان و اقتصاد گسترده و تمدن درخشان هرگز منافاتى با مقامات معنوى و ارزشهاى الهى و انسانى ندارد، تفسير

و آسان تر و بى خرج تر است باز براى جميع مردم امكان ندارد حتى امروز كه روز تمدن بشر است باز همه مردم قادر بنوشتن نيستند تا چه رسد به داشتن وسايلى ديگر از

مخصوصا روى شاخه هاى نيل تكيه مى كند براى اينكه تمام آبادى مصر و ثروت و قدرت و تمدن آنها از نيل سرچشمه مى گرفت ، لذا فرعون به آن مى نازد و بر موسى فخر مى فروشد

پرقدرت بودند، و به همين دليل جنگ آورانى زبده محسوب مى شدند. به علاوه از نظر تمدن تا حدود زيادى پيشرفته بودند، شهرهاى آباد، زمينهاى خرم و سرسبز، باغهاى پرطراوت

كه درباره اسلام كتاب نوشته اند به اين موضوع اعتراف كرده اند. مثلا در كتاب تمدن اسلام و عرب مى خوانيم : رفتار مسلمانان با جمعيتهاى ديگر به قدرى ملايم بود

دانستند؟! كسى كه عقلش به شهادت تاريخ زندگى و انقلاب بزرگ او و بنيانگذارى تمدن اسلامى به وسيله او فوق العاده بود چگونه مى توان او را با اين برچسبهاى مسخره

كاخهاى ستمگران ، و بناهاى شگفت انگيز اهرام مصر و برج بابل و كاخهاى كسرى و آثار تمدن قوم سباء و صدها نظائر آن كه در گوشه و كنار جهان پراكنده اند، هر يك در عين

اگر اين وسيله ارتباطى نبود هرگز انسان نمى توانست تا اين حد در علم و دانش و تمدن مادى و مسائل معنوى ترقى كند. و اما «لبها» اولا نقش مؤ ثرى در تكلم دارند،

آتش يك جنگ جهانى ديگر ممكن است همه چيز را از دست بدهيد و به دوران قبل از تمدن تفسير نمونه جلد ۵ صفحه ۱۵۷ صنعتى خود باز گرديد، توجه داشته باشيد كه عامل

تحريف و واژگونگى شده است ، مانند حضارت و ثقافت و حريت در عربى و كلماتى مانند تمدن ، روشنفكرى آزادى و آزادگى هنر و هنرمندى در فارسى و در سايه اين تحريفها هر

كننده را به چنين مجازاتى كيفر مى دهيم ؟! تفسير نمونه جلد ۱۸ صفحه ۵۶ تفسير: تمدن درخشانى كه بر اثر كفران بر باد رفت ! بعد از بيان نعمتهاى مهمى كه خداوند به

را وادار به وحدت كلمه و اتفاق كردند، و هشدار دادند كه سستى مكنيد، مليت و تمدن خود را حفظ نماييد و بر دشمنان حمله دسته جمعى بكنيد، فرعون از يكسو مردم را

بعضى آن را عصر جاهليت قرن بيستم نام نهاده اند در بعضى از كشورها كه دم از تمدن و حقوق بشر مى زنند اين عمل به شدت ادامه دارد، و حتى در مملكت ما، در عصر طاغوت

جزيره عربستان قرار دارد از سرزمينهاى آباد و پر بركتى است كه در گذشته مهد تمدن درخشانى بوده است ، پادشاهانى بر آن حكومت مى كردند كه «تبع » (جمع آن «تبابعه

گفته شد چند مساءله روشن گرديد، اول اينكه اجتماع انسانى همانطور كه به سوى تمدن مى رود به سوى اختلاف هم مى رود. دوم اينكه اين اختلاف كه قاطع الطريق سعادت

ببرد، براى اين بوده كه از اهميت و حساسيت دماغ و ادراكات آن غافل بوده است ، (و تمدن امروز تا حدى به اسرار آن پى برده ، در نتيجه نمى تواند مركز احساسات وجدانى

روشنگر سطح عالى فهم و شعور آنها است كيست كه درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجيب آنها و نظام شگفت انگيز لانه و كندو، سخنانى نشنيده باشد، و بر درك و شعور

ها بيشتر وقتى تعجب مى كنى، كه نوشته قسيس فاضل گوستاولوبون را در كتاب تاريخ تمدن اسلامش ببينى، كه می گويد: اسلام در معارف دينى چيزى بيشتر از ساير اديان نياورده،

بعضى از مردم مخصوصا اهل عصر ما كه فرو رفته در مباحث و علوم مادى ، و مرعوب از تمدن جديد غربى هستند، از اين حقيقت كه ما براى شما بيان كرديم استفاده سوء كرده

آنها دوران هجوم اين قبائل وحشى در قرن چهارم ميلادى تحت زمامدارى آتيلا بود كه تمدن امپراطورى روم را از ميان بردند. و دوران ديگر كه ضمنا آخرين دوران هجوم آنها

اين صراط مى افتد كه قوم خويش را، از ورطۀ وحشيّت و بربريّت به ساحت حضارت و تمدن برساند، و از عقاید و آرایى كه از نسل هاى گذشته به ارث برده، آنچه را كه قابل

مورد اعراض و طعن عموم و از تمايلات مادى بس شديد، تركيب يافته است ، مجتمعى كه تمدن جديد قسمت عمده توجه مردم را بخود جلب كرده و علاقه اش تا اعماق دلها ريشه دوانيده

بنى‌اسرائيل، به عنوان غضب‌شدگان معرّفى شده‌اند. «1» بنى‌اسرائيل كه داستان زندگى و تمدّن آنها در قرآن بيان شده است، زمانى بر مردم روزگار خويش برترى داشتند؛ «فَضَّلْتُكُمْ

اصبر على ما يقولون (( در مدينه نازل شده ، و در بعضى ديگر آمده كه آيه ((و لا تمدن عينيك الى ما متعنا به ازواجا منهم (( نيز در مدينه نازل شده است . ليكن از

ديگرى از دست خواهند داد و سرانجام سقوط مى كنند. بررسى فناى تمدنهائى همچون تمدن بابل ، و فراعنه مصر، و قوم سبا، و كلدانيان ، و آشوريان ، و مسلمانان اندلس

است ، با اين توانائى جسمى و فكرى شگرفش توانسته است ، اينهمه امور، صنايع ، و تمدن كنونى را به وجود آورد و برتريش را بر همه جانداران به اثبات رساند». آيه بعد

پاى اجتماع رو به كمال بگذارد. و معنا ندارد كه زمان به سوى جلو پيش برود و تمدن، روز به روز پيشرفت بكند و در عين حال، قوانين اجتماعى قرن ها قبل، براى امروز

ءَانَاى الَّيْلِ فَسبِّحْ وَ أَطرَاف النهَارِ لَعَلَّك تَرْضى (۱۳۰) وَ لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْك إِلى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَجاً مِّنهُمْ زَهْرَةَ الحَْيَوةِ

استعمار است و استثمار، خونریزی است و غارت و چپاول و این سیر قهقهرائی را تمدّن و پیشرفت و ترقی نام می‌نهند! و اگر می‌بینیم قرآن نقطه شروع تقوی را در آیه