نتایج جستجو

[بقره:191]، هر كجا كه آنها را پيدا كردن چنان كه بعضى گفته‏اند. به معنى گرفتن و ظفر يافتن نيز آمده است آيه فوق نظير آيه [نساء:89]، است كه «وَجَدَ» به جاى «ثَقِفَ»

کلمه تعداد تکرار در قرآن ظُفُرٍ ۱ أَظْفَرَکُمْ‌ ۱

ترجمه: «ذِی ظُفُرٍ»: ناخندار. مراد درندگان دارای پنجه و پرندگان دارای چنگال است (نگا: تفسیرالمنار، سوره نساء / و سوره انعام / . برخی (ذی ظُفُر) را شامل حیواناتی

[بقره:191]، هر كجا كه آنها را پيدا كردن چنان كه بعضى گفته‏اند. به معنى گرفتن و ظفر يافتن نيز آمده است آيه فوق نظير آيه [نساء:89]، است كه «وَجَدَ» به جاى «ثَقِفَ»

صبر كنيد كه خداوند حافظ و ناصر صبر كنندگان است صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد و آنانكه بيرون آمدند از ديار خودشان اهل مكه بودند

أَلِيم طَيّبَات الظّالِمِين أَوْلِيَاء الْأَحْبَار عَلَيْک غَفُور عَذَاب ظُفُر قُل النّبِيّون قُلُوبُهُم مَوَاضِعِه کَفَى لِقَوْم أُحِلّت يُرِيد تُؤْمِن

خود) کردند (هنگامی که از ایمان آوردنشان مأیوس گشتند، و خداوند آنان را فتح و ظفر بخشید و سود بردند) و هر قلدر و گردنکش منحرف و باطلگرائی، زیانمند و نامراد

يَذَّكَّرُونَ (57) فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ‌: پس اگر دريابى و ظفر يافتى ناقضان عهد را در جنگ، فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ‌: پس رميده گردان

متعال قبلا وعده داده است به پيغمبران مرسل خود كه بالاخره ايشانرا بر دشمنان ظفر دهد بآنكه فرموده همانا آن پيغمبران هر آينه ايشانند نصرت داده‌شدگان بحجّت و

كه اگر مقدّر نشده بود در علم الهى و ثبت نشده بود در لوح محفوظ نصرت اسلام و ظفر پيغمبر اكرم بر كفّار ميرسيد بشما از طرف آنها براى اين اخذ صدمات بسيارى كه

متعال قبلا وعده داده است به پيغمبران مرسل خود كه بالاخره ايشانرا بر دشمنان ظفر دهد بآنكه فرموده همانا آن پيغمبران هر آينه ايشانند نصرت داده‌شدگان بحجّت و

و مشكلات زوال‌پذيرند و به آسانى تبديل مى‌شوند). صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد 7- انسان بايد بعد از فارغ شدن از هر كار و مسئوليّتى،

آگاه فرمود و عرضه داشت كه خداوند تو را مخيّر فرموده ميان نيل و ظفر بر كاروان و جهاد و ظفر بر كفار قريش كه از مكه حركت كرده بودند مسلمانان چون نزديك بقافله

شهريران كه شجاعترين فرس بود به جنگ قيصر روم فرستاد. پس از مقاتله، عسكر كسرى ظفر يافتند و شهر روم را خراب كردند. اين واقعه در سال نهم از بعثت نبوى صلّى اللّه

مشرکان زخم زبان بسیار خواهید شنید، و اگر صبر پیشه کرده و پرهیزکار شوید (البته ظفر یابید) که ثبات و تقوا سبب قوت اراده در کارهاست. یقیناً در اموال و جان هایتان

متعال قبلا وعده داده است به پيغمبران مرسل خود كه بالاخره ايشانرا بر دشمنان ظفر دهد بآنكه فرموده همانا آن پيغمبران هر آينه ايشانند نصرت داده‌شدگان بحجّت و

صبر كنيد كه خداوند حافظ و ناصر صبر كنندگان است صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد و آنانكه بيرون آمدند از ديار خودشان اهل مكه بودند

و مشكلات زوال‌پذيرند و به آسانى تبديل مى‌شوند). صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد 7- انسان بايد بعد از فارغ شدن از هر كار و مسئوليّتى،

آنحضرت است در انجام رسالت و صبر بر اذيّت و آزار قوم و اميدوارى بوعده نصرت و ظفر بر كفار و نازل شده است در اين اخبار حقّ كه وحى الهى و صدق و مطابق با واقع

و مشكلات زوال‌پذيرند و به آسانى تبديل مى‌شوند). صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد 7- انسان بايد بعد از فارغ شدن از هر كار و مسئوليّتى،

كه خون حمزه به احشاء هند مختلط شود، بعد فرمود: رحم اللّه حمزه، اگر خدا مرا ظفر دهد، هفتاد نفر را به عوض حمزه مثله كنم، آيه شريفه نازل شد. وَ إِنْ عاقَبْتُمْ‌:

ضربتى نوش كن جاى اين همه صحبت نيست علاوه بر اينها جواب عمده اشكال كه وعده ظفر است در ذيل آيه و لقد صدقكم اللّه وعده بيان گرديد لذا خداوند براى ملامت و اقرار

هرگاه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم لشكرى به جائى فرستادى، منافقان خبر ظفر يا شكست ايشان را شنيده، قبل از تحقيق صدق و كذب آن، افشا نمودندى، و اين باعث

سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ ... وَ اصْبِرْ 3- صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند، بر اثر صبر نوبت ظفر آيد. وَ اصْبِرْ ... إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا

مقابل ده تن اوّلا و مقابل دو تن ثانيا استفاده نموده‌اند و الا اگر صرف وعده ظفر برده مقابل يا دو مقابل‌ جلد 2 صفحه 548 از كفار در صورت ثبات قدم باشد ناسخيت

يجولان فاذا ظفرا بموضع التّوكل اوطنا. يعنى: غنى و عزّت جولان مى‌نمايند، وقتى ظفر يافتند به محل توكّل، قرار گيرند. پس نتيجه اين دو صفت حميده، تنظيم امور زندگانى

آنحضرت است در انجام رسالت و صبر بر اذيّت و آزار قوم و اميدوارى بوعده نصرت و ظفر بر كفار و نازل شده است در اين اخبار حقّ كه وحى الهى و صدق و مطابق با واقع

و بدرك‌ واصل‌ كنيد حَيث‌ُ ثَقِفتُمُوهُم‌ ثقف‌ بمعني‌ وجد و ظفر ‌يعني‌ ‌هر‌ كجا ‌که‌ بآنها ظفر يافتيد ‌آنها‌ ‌را‌ بقتل‌ برسانيد حتّي‌ ‌در‌ داخل‌ حرم‌. جلد

حسب ظاهر بواسطه بى‌صبرى و خلاف تقوى شكستى بر مسلمين وارد شد ولى باز واقعا ظفر با آنها بود زيرا كه كفار بمقصد خودشان نائل نشدند و پيغمبر و امير- المؤمنين

كه اگر مقدّر نشده بود در علم الهى و ثبت نشده بود در لوح محفوظ نصرت اسلام و ظفر پيغمبر اكرم بر كفّار ميرسيد بشما از طرف آنها براى اين اخذ صدمات بسيارى كه

آگاه فرمود و عرضه داشت كه خداوند تو را مخيّر فرموده ميان نيل و ظفر بر كاروان و جهاد و ظفر بر كفار قريش كه از مكه حركت كرده بودند مسلمانان چون نزديك بقافله

آنحضرت است در انجام رسالت و صبر بر اذيّت و آزار قوم و اميدوارى بوعده نصرت و ظفر بر كفار و نازل شده است در اين اخبار حقّ كه وحى الهى و صدق و مطابق با واقع

حرم سمن على ثنى اکل هن ما هى عجف صدق شبه غنم ذبح صفر لون ا ل ذلل بين فقع ظفر فرض رئى فى ثور ذکر ذى کم ابل الله اخذ ى کلل هم سبل اله امر فتى بکر ارض شحم

ابى بعذر مذكور متعذر گرديد و اين آيه نازل شد و خداوند اهل ايمان را بفتح و ظفر يا امريكه موجب اعزاز آنها و اذلال كفار باشد اميدوار فرمود و عربستان در تحت

قرار نداد خداى تعالى اين امداد را مگر مژده و بشارت براى شما به نصرت و فتح و ظفر، وَ لِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ‌: و براى آنكه مطمئن و آرام شود به آن قلوب

شما درآيد، يعنى بيايد نوبت شما از ادا كردن مهر به اين وجه كه در عاقبت، شما ظفر يابيد و غنيمت به دست شما آيد. بيان: تشبيه نموده آنچه به آن حكم فرموده بر مسلمانان

اطهار استفاده ميشود و در روز بروز غلبه دوم خوشحال ميشوند اهل ايمان بنصرت و ظفر الهى كه آنرا بهر كس بخواهد عنايت ميفرمايد و او است تواناى انتقام كشنده از

اطهار استفاده ميشود و در روز بروز غلبه دوم خوشحال ميشوند اهل ايمان بنصرت و ظفر الهى كه آنرا بهر كس بخواهد عنايت ميفرمايد و او است تواناى انتقام كشنده از

‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌بعد‌ ‌از‌ اينكه‌ ظفر پيدا كرد اقدام‌ ‌در‌ قتل‌ اصحاب‌ ‌خود‌ نمود (اكره‌ ‌ان‌ تقول‌ العرب‌ ‌لما‌ ظفر باصحابه‌ اقبل‌ بقتلهم‌) و بقيه‌ شرح‌

آنحضرت است در انجام رسالت و صبر بر اذيّت و آزار قوم و اميدوارى بوعده نصرت و ظفر بر كفار و نازل شده است در اين اخبار حقّ كه وحى الهى و صدق و مطابق با واقع

بجاى آن حكم ديگرى را وضع مينمايد و از روزى كه دعوى نبوّت نموده وعده فتح و ظفر خود را داده و خبرى نشده و وعده عذاب ما را ميدهد و اثرى ظاهر نيست اينها همه

هيچوقت قبايل عرب قصد حمله بر ما نكردند وقتى كه ما مشرك بوديم چگونه اينك بر ما ظفر ميابند با آنكه تو در ميان مائى بيرون ميرويم و اين عار را بر خود روا نميداريم

بجاى آن حكم ديگرى را وضع مينمايد و از روزى كه دعوى نبوّت نموده وعده فتح و ظفر خود را داده و خبرى نشده و وعده عذاب ما را ميدهد و اثرى ظاهر نيست اينها همه

آنحضرت است در انجام رسالت و صبر بر اذيّت و آزار قوم و اميدوارى بوعده نصرت و ظفر بر كفار و نازل شده است در اين اخبار حقّ كه وحى الهى و صدق و مطابق با واقع

يَكُونُ عَلَيْهِمْ وَكِيلاً (109) ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ: آگاه شويد شما اى بنى ظفر، آن گروهيد از جمله اهل جاهليت كه، جادَلْتُمْ عَنْهُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا:

خدا پس ايمان آوردند گروهى از بنى اسرائيل و كافر شدند طائفه‌اى پس بتأييد خود ظفر داديم آنانرا كه ايمان آوردند بر دشمنانشان پس گرديدند غلبه كنندگان. تفسير گفته‌اند

باب‌ بسيار ‌است‌. فَقَد فازَ فوز بمعني‌ ظفر و نجات‌ ‌است‌ و ‌اينکه‌ كلمه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ دو جمله‌ ‌است‌ دخول‌ جنّت‌ ظفر ‌است‌ و دوري‌ ‌از‌ آتش‌ نجات‌ ‌است‌.

كه اگر مقدّر نشده بود در علم الهى و ثبت نشده بود در لوح محفوظ نصرت اسلام و ظفر پيغمبر اكرم بر كفّار ميرسيد بشما از طرف آنها براى اين اخذ صدمات بسيارى كه

تكبّر و تعصّب و سركشى و طغيان است پس صبر كن تا برسد حكم پروردگارت بفتح و ظفر بر آنها و بنابراين لام بمنزله الى است يا براى آنكه حكم پروردگارت تأخير در

جان و مال گذشتگان در راه خدا نائل شدند بمنافع دنيا و آخرت از عزت و شوكت و ظفر و غنيمت و قرب و منزلت نزد خدا و پيغمبر و فائز شدند بنعيم جنت كه خداوند بيد

است بين اين عذاب و آن عذاب و عجب در آنستكه همين اشخاص وقتى مشاهده نصرت و ظفر الهى را مينمايند كه نصيب مسلمانان شده ميگويند ما با شما بوده و هستيم و تقاضا

«أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ» صبر وظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد. 4- حسرت بزرگ آن است كه انسان براى لذّت و راحتى چند روزه، دوزخ و عذاب

تكبّر و تعصّب و سركشى و طغيان است پس صبر كن تا برسد حكم پروردگارت بفتح و ظفر بر آنها و بنابراين لام بمنزله الى است يا براى آنكه حكم پروردگارت تأخير در

ظفرا بموضع التّوكّل اوطنا «1». فرمود: عزت و بى‌نيازى جولان كنند، پس هرگاه ظفر يابند به محلّ توكل توطّن نمايند. 3- امالى- ابن بابويه رحمه اللّه- فرمود رسول

تزوير و تدبير مى‌كنند آن چيزى را كه رضايت ندارد خدا از گفتن دروغ، چه بنى ظفر در شب با يكديگر مشاورت مى‌كردند بر آنكه «طعمه» سوگند به دروغ بخورد، چه پيغمبر

موجب صبر تو باشد بر تكذيب قوم و ترساندن آنان از وقوع مثل آن عقاب بر ايشان و ظفر و نصرت تو بر آنها. چنانچه انبياء بر اعداء مظفّر و منصور شدند. و از جمله متمرّدان

در قيامت و نيز بترسند از وعده‌ئيكه خداوند راجع بعذاب آنها داده و طلب فتح و ظفر نمودند انبياء از خداوند بر دشمنان خودشان يا خواستند كه حكم فرمايد بين ايشان

بعشق و عوارض جنون اطلاق ميشود و مراد از بعد از اين روز قيامت يا بعد از فتح و ظفر مسلمانان است كه معلوم ميشود كدام يك از اهل ايمان و كفر بر طبق عقل عمل نموده‌اند

مقابل وعده فتح و نصرتى كه خداوند بمسلمانان داده بود ميگفتند پس اين فتح و ظفر براى شما چه وقت خواهد بود اگر راست ميگوئيد بگوئيد ما بدانيم خداوند به پيغمبر

بودند براى آنكه از محاربه با آنها وحشت نداشته باشيد چون خداوند بمسلمين وعده ظفر بشرط صبر داده بود در صورتى كه كفار دو برابر باشند و حق آنستكه اين در صورتى

نمود. إِنَّ الْعاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ‌: بدرستى كه سر انجام نيكو در دنيا به ظفر، و در آخرت به رستگارى براى پرهيزگاران است از شرك و معاصى و مخالفت اوامر سبحانى

شيطان وسوسه نمود كه شما جنب شديد و آب نداريد با حال جنابت چگونه جنگ مى‌كنيد و ظفر مى‌يابيد و اگر كشته شويد و با اينحال از دنيا برويد چگونه ببهشت ميرويد بعلاوه

را ملامت نمودند كه شما خود را به مهلكه انداختيد اگر حق بوديد مبتلا نگشتى و ظفر يافتى؛ آيه شريفه نازل شد براى تسليه خاطر مسلمانان: أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا

از اين از هر كه بخواهد و خدا آمرزنده مهربان است. تفسير خداوند مسلمانان را ظفر داد بر كفار در مواقف و مواضع و ميدان‌هاى جنگ بسيارى كه در كافى و عياشى و قمى

كسيكه در شرف مرگ است و بحال احتضار افتاده از ترس ولى چون ترس بر طرف شد و ظفر براى مسلمانان حاصل گشت و غنيمتى بدست آمد حمله ميكنند بمسلمانان و آزار ميرسانند

جان و مال گذشتگان در راه خدا نائل شدند بمنافع دنيا و آخرت از عزت و شوكت و ظفر و غنيمت و قرب و منزلت نزد خدا و پيغمبر و فائز شدند بنعيم جنت كه خداوند بيد

تكبّر و تعصّب و سركشى و طغيان است پس صبر كن تا برسد حكم پروردگارت بفتح و ظفر بر آنها و بنابراين لام بمنزله الى است يا براى آنكه حكم پروردگارت تأخير در

بعشق و عوارض جنون اطلاق ميشود و مراد از بعد از اين روز قيامت يا بعد از فتح و ظفر مسلمانان است كه معلوم ميشود كدام يك از اهل ايمان و كفر بر طبق عقل عمل نموده‌اند

است بين اين عذاب و آن عذاب و عجب در آنستكه همين اشخاص وقتى مشاهده نصرت و ظفر الهى را مينمايند كه نصيب مسلمانان شده ميگويند ما با شما بوده و هستيم و تقاضا

هُوَ الْفَوْزُ الْمُبِينُ‌: اين دخول در رحمت شامله آنست رستگارى آشكارا و ظفر هويدا. آيه شريفه اشعار است به آنكه شايسته مثبت و محقق ايمان است، بنابراين

بعشق و عوارض جنون اطلاق ميشود و مراد از بعد از اين روز قيامت يا بعد از فتح و ظفر مسلمانان است كه معلوم ميشود كدام يك از اهل ايمان و كفر بر طبق عقل عمل نموده‌اند

بعشق و عوارض جنون اطلاق ميشود و مراد از بعد از اين روز قيامت يا بعد از فتح و ظفر مسلمانان است كه معلوم ميشود كدام يك از اهل ايمان و كفر بر طبق عقل عمل نموده‌اند

ائتلاف داده است لذا جوانى از يهود را مأمور نمود كه آمد با آنها نشست و صحبت روز ظفر يافتن اوس بر خزرج را نمود و اشعاريكه در آنروز گفته بودند خواند و اين معنى

آنحضرت است در انجام رسالت و صبر بر اذيّت و آزار قوم و اميدوارى بوعده نصرت و ظفر بر كفار و نازل شده است در اين اخبار حقّ كه وحى الهى و صدق و مطابق با واقع

چون اين بشنيد روى به اصحاب خود كرد و خنديد. حضرت فرمود: چرا مى‌خنديد؟ گفت: ظفر يافتم بر تو، چگونه آب را در زير زمين مى‌بيند و دام را در روى خاك نبيند كه

مسلمانان فاتح و غالب و مظفّر و منصور گشتند با آنكه از ما قبلا وعده نصرت و ظفر بر كفار بمسلمانان داده شده بود و ببلاياى ديگر از قبيل قحط و غلا كه بعد از

راست فرموديم پيغمبران را وعده به آنكه سر انجام نيكو براى ايشان باشد از فتح و ظفر و نجات از دشمنان و هلاك كافران. فَأَنْجَيْناهُمْ وَ مَنْ نَشاءُ: پس نجات داديم

را با آنكه عزّت حقيقى و سلطنت واقعى از آن خدا و پيغمبر است و غلبه و فتح و ظفر با اهل ايمان خواهد بود چون خداوند بآنها وعده نصرت داده و او غالب و قادر جلد

الحسنيين‌ نائل‌ ميشوند ‌ يا ‌ مقام‌ شهادت‌ ‌في‌ سبيل‌ اللّه‌ ‌ يا ‌ فتح‌ و ظفر ‌بر‌ كفار و مشركين‌ وَ اللّه‌ُ عَلِيم‌ٌ بِالمُتَّقِين‌َ ‌که‌ ‌از‌ ترك‌ الجهاد

كسيكه در شرف مرگ است و بحال احتضار افتاده از ترس ولى چون ترس بر طرف شد و ظفر براى مسلمانان حاصل گشت و غنيمتى بدست آمد حمله ميكنند بمسلمانان و آزار ميرسانند

اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (160) بعد از آن بيان فرمايد كه نصرت و ظفر بر دشمنان، منوط به اراده حق تعالى است: إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ‌: اگر نصرت

بعشق و عوارض جنون اطلاق ميشود و مراد از بعد از اين روز قيامت يا بعد از فتح و ظفر مسلمانان است كه معلوم ميشود كدام يك از اهل ايمان و كفر بر طبق عقل عمل نموده‌اند

بعشق و عوارض جنون اطلاق ميشود و مراد از بعد از اين روز قيامت يا بعد از فتح و ظفر مسلمانان است كه معلوم ميشود كدام يك از اهل ايمان و كفر بر طبق عقل عمل نموده‌اند

پيغمبرانش غالب باشند در حجّت هميشه و غالب شوند در آخر كار بر اعداء بفتح و ظفر چون خداوند قوى است و ميتواند دوستان خود را بر دشمنان غالب فرمايد و عزيز است

ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ‌: و آن بازداشتن تو از عقوبت، فيروزى بزرگى و ظفر بزرگوارى است، چه آن مستلزم سعادت جاودانى و نعمت نامتناهى است. در كافى: بدرستى

نموده مى‌گفتند: رسول موعود نزديك است ظاهر شود، و چون مبعوث گردد ما را بر شما ظفر دهد و گويد: ما بر حق و شما بر باطل‌ تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 210 هستيد. وقتى

‌که‌ كفار ‌در‌ پستي‌ واقع‌ شدند و ‌شما‌ ‌در‌ بلندي‌، ‌ يا ‌ بمعني‌ غلبه‌ و ظفر ‌است‌ ‌که‌ نصيب‌ ‌شما‌ ميشود و ‌از‌ كمي‌ عدّه‌ ‌خود‌ و كثرت‌ عدو باك‌ نداشته‌

جان و مال گذشتگان در راه خدا نائل شدند بمنافع دنيا و آخرت از عزت و شوكت و ظفر و غنيمت و قرب و منزلت نزد خدا و پيغمبر و فائز شدند بنعيم جنت كه خداوند بيد

تكبّر و تعصّب و سركشى و طغيان است پس صبر كن تا برسد حكم پروردگارت بفتح و ظفر بر آنها و بنابراين لام بمنزله الى است يا براى آنكه حكم پروردگارت تأخير در

بعشق و عوارض جنون اطلاق ميشود و مراد از بعد از اين روز قيامت يا بعد از فتح و ظفر مسلمانان است كه معلوم ميشود كدام يك از اهل ايمان و كفر بر طبق عقل عمل نموده‌اند

بعشق و عوارض جنون اطلاق ميشود و مراد از بعد از اين روز قيامت يا بعد از فتح و ظفر مسلمانان است كه معلوم ميشود كدام يك از اهل ايمان و كفر بر طبق عقل عمل نموده‌اند

بعشق و عوارض جنون اطلاق ميشود و مراد از بعد از اين روز قيامت يا بعد از فتح و ظفر مسلمانان است كه معلوم ميشود كدام يك از اهل ايمان و كفر بر طبق عقل عمل نموده‌اند

كوشش كنيد تا غالب شويد. وَ قَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلى‌: و بتحقيق ظفر امروز آن را باشد كه غالب شود و برترى يابد. بنا به قول اول كلام سحره است كه

را با آنكه عزّت حقيقى و سلطنت واقعى از آن خدا و پيغمبر است و غلبه و فتح و ظفر با اهل ايمان خواهد بود چون خداوند بآنها وعده نصرت داده و او غالب و قادر جلد

افعاليست‌ ‌که‌ خداوند بقدرة كامله‌ ‌خود‌ دفع‌ دشمنان‌ ميكند و تو ‌را‌ ياري‌ و ظفر ميدهد و علم‌ اسلام‌ ‌را‌ بلند ميفرمايد جلد 14 - صفحه 515 بايد انسان‌ چشم‌

كسيكه در شرف مرگ است و بحال احتضار افتاده از ترس ولى چون ترس بر طرف شد و ظفر براى مسلمانان حاصل گشت و غنيمتى بدست آمد حمله ميكنند بمسلمانان و آزار ميرسانند

كرد الّلهم لك الحمد و اليك المشتكى و انّك المستعان على ما نرى پس فرمود اگر ظفر يافتم هر آينه مثله ميكنم و مثله ميكنم پس نازل شد و ان عاقبتم تا آخر آيه و

نينديشد هدايت و كمك خداوند براى او كافى است و بالاخره او را بر دشمنان نصرت و ظفر خواهد بخشيد پس بايد صبر نمايد بر آزار آنها چنانچه صبر نمودند انبياء عظام بر

بعشق و عوارض جنون اطلاق ميشود و مراد از بعد از اين روز قيامت يا بعد از فتح و ظفر مسلمانان است كه معلوم ميشود كدام يك از اهل ايمان و كفر بر طبق عقل عمل نموده‌اند

قتل‌ و اسيري‌ها دو مرتبه‌ قوت‌ و شوكت‌ و سلطنت‌ بشما داديم‌ و ‌بر‌ دشمنان‌ ظفر پيدا كرديد ‌که‌ مفاد ثُم‌َّ رَدَدنا لَكُم‌ُ الكَرَّةَ عَلَيهِم‌ ‌است‌ ‌ثم‌

مسلمانان فاتح و غالب و مظفّر و منصور گشتند با آنكه از ما قبلا وعده نصرت و ظفر بر كفار بمسلمانان داده شده بود و ببلاياى ديگر از قبيل قحط و غلا كه بعد از

جان و مال گذشتگان در راه خدا نائل شدند بمنافع دنيا و آخرت از عزت و شوكت و ظفر و غنيمت و قرب و منزلت نزد خدا و پيغمبر و فائز شدند بنعيم جنت كه خداوند بيد

قرآن‌ ‌است‌ و پيغمبر فرموده‌ ‌که‌ ‌خدا‌ مسلمانان‌ ‌را‌ نصرت‌ ميدهد و فتح‌ و ظفر نصيب‌ ‌آنها‌ ميشود و كفار و مشركين‌ ‌را‌ مخذول‌ و منكوب‌ ميگرداند نبود ‌اينکه‌

اين شهر شدم و اين قتل خطائى از من سر زد مرا از ديده دشمنان بپوشان كه بر من ظفر نيابند و خداوند اجابت فرمود و او را از ديده دشمنان مستور داشت چون ذات اقدس

اطهار استفاده ميشود و در روز بروز غلبه دوم خوشحال ميشوند اهل ايمان بنصرت و ظفر الهى كه آنرا بهر كس بخواهد عنايت ميفرمايد و او است تواناى انتقام كشنده از

‌آيه‌ 158، و ‌آيه‌ شريفه‌ وَ عَلَي‌ الَّذِين‌َ هادُوا حَرَّمنا كُل‌َّ ذِي‌ ظُفُرٍ ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ ذلِك‌َ جَزَيناهُم‌ بِبَغيِهِم‌ وَ إِنّا لَصادِقُون‌َ

روايت 1. «2». تفسير ابو الفتوح (چ اسلاميه) ج 12 ص 110. جلد 14 - صفحه 251 و ظفر بر اعداء روز بدر و دخول مكّه و داخل شدن فوج فوج به دين اسلام و بثّ عساكر در

خدا پس ايمان آوردند گروهى از بنى اسرائيل و كافر شدند طائفه‌اى پس بتأييد خود ظفر داديم آنانرا كه ايمان آوردند بر دشمنانشان پس گرديدند غلبه كنندگان. تفسير گفته‌اند

اطمينان نيابد، هر آينه چنين كسى بر لب نهر دنيا مانده از نصرت با لشگر هوى و ظفر بر او محروم و بى‌بهره است. و هركه از نهر دنيا به كف آبى قناعت كند، يعنى در

اسراى آنها همان سلوك پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم با مشركين مكّه بعد از ظفر بر آنها بوده و بعدل و داد با آنها رفتار فرموده است و بمناسبت ذكر نزاع دو دسته

در قيامت و نيز بترسند از وعده‌ئيكه خداوند راجع بعذاب آنها داده و طلب فتح و ظفر نمودند انبياء از خداوند بر دشمنان خودشان يا خواستند كه حكم فرمايد بين ايشان

نينديشد هدايت و كمك خداوند براى او كافى است و بالاخره او را بر دشمنان نصرت و ظفر خواهد بخشيد پس بايد صبر نمايد بر آزار آنها چنانچه صبر نمودند انبياء عظام بر

آنها را امر بصبر و سكون و توكّل و استعانت بحق فرمود و بايشان وعده نصرت و ظفر داد چون خداوند باو وعده داده بود كه قبطيانرا هلاك و مملكت آنها را بتصرف بنى

بعشق و عوارض جنون اطلاق ميشود و مراد از بعد از اين روز قيامت يا بعد از فتح و ظفر مسلمانان است كه معلوم ميشود كدام يك از اهل ايمان و كفر بر طبق عقل عمل نموده‌اند

مسلمانان فاتح و غالب و مظفّر و منصور گشتند با آنكه از ما قبلا وعده نصرت و ظفر بر كفار بمسلمانان داده شده بود و ببلاياى ديگر از قبيل قحط و غلا كه بعد از

نينديشد هدايت و كمك خداوند براى او كافى است و بالاخره او را بر دشمنان نصرت و ظفر خواهد بخشيد پس بايد صبر نمايد بر آزار آنها چنانچه صبر نمودند انبياء عظام بر

جَهْدَ أَيْمانِهِمْ‌: غليظترين سوگند خود را. حاصل آنكه مؤمنان در حين فتح و ظفر با يكديگر گويند منافقان قبل از اين، تفسير اثنا عشرى، ج‌3، ص: 109 قسم مؤكد

حاجتش‌ برآورده‌ ميشود و ‌هر‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌او‌ دوري‌ كند و منازعه‌ كند ‌او‌ ظفر پيدا ميكند و مسرور ميشود و ‌اينکه‌ سوره‌ قلعه‌ محكمي‌ ميشود ‌براي‌ ‌او‌ ‌الي‌

اين شهر شدم و اين قتل خطائى از من سر زد مرا از ديده دشمنان بپوشان كه بر من ظفر نيابند و خداوند اجابت فرمود و او را از ديده دشمنان مستور داشت چون ذات اقدس

در قيامت و نيز بترسند از وعده‌ئيكه خداوند راجع بعذاب آنها داده و طلب فتح و ظفر نمودند انبياء از خداوند بر دشمنان خودشان يا خواستند كه حكم فرمايد بين ايشان

در قيامت و نيز بترسند از وعده‌ئيكه خداوند راجع بعذاب آنها داده و طلب فتح و ظفر نمودند انبياء از خداوند بر دشمنان خودشان يا خواستند كه حكم فرمايد بين ايشان

نينديشد هدايت و كمك خداوند براى او كافى است و بالاخره او را بر دشمنان نصرت و ظفر خواهد بخشيد پس بايد صبر نمايد بر آزار آنها چنانچه صبر نمودند انبياء عظام بر

‌خود‌ بخدا واگذار و خوش‌ دل‌ باش‌، خداوند تو ‌را‌ ياري‌ خواهد فرمود و نصرت‌ ظفر ‌را‌ نصيب‌ تو خواهد نمود (‌که‌ رحم‌ ‌اگر‌ نكند مدعي‌ ‌خدا‌ بكند) وَ كَفي‌

است بين اين عذاب و آن عذاب و عجب در آنستكه همين اشخاص وقتى مشاهده نصرت و ظفر الهى را مينمايند كه نصيب مسلمانان شده ميگويند ما با شما بوده و هستيم و تقاضا

آنها بيرون آورد و انتقام پيغمبر خود و مؤمنين باو را بكشد و ايشان را بر آنها ظفر دهد چنانچه با اقوام سابقه اين معامله را فرموده است و پس از آن مقدّمات نزول

آنها بيرون آورد و انتقام پيغمبر خود و مؤمنين باو را بكشد و ايشان را بر آنها ظفر دهد چنانچه با اقوام سابقه اين معامله را فرموده است و پس از آن مقدّمات نزول

را با آنكه عزّت حقيقى و سلطنت واقعى از آن خدا و پيغمبر است و غلبه و فتح و ظفر با اهل ايمان خواهد بود چون خداوند بآنها وعده نصرت داده و او غالب و قادر جلد

اراده خير و ثواب است و اعلاى كلمه و بيان ارتفاع منزلت او نزد خود بر خلقان و ظفر دادن او بر دشمنان، چنانكه با نمرود كه دشمن او بود، به جا آورد. و ايضا مرتبه

بثاء يعنى هر آينه پاداش ميدهيم بآنها در دنيا خوبى را كه عزّت و عظمت و فتح و ظفر بر دشمنان باشد چون صبر نمودند بر مفارقت از وطن و مجاهده با دشمن و تفويض كردند

نينديشد هدايت و كمك خداوند براى او كافى است و بالاخره او را بر دشمنان نصرت و ظفر خواهد بخشيد پس بايد صبر نمايد بر آزار آنها چنانچه صبر نمودند انبياء عظام بر

بعشق و عوارض جنون اطلاق ميشود و مراد از بعد از اين روز قيامت يا بعد از فتح و ظفر مسلمانان است كه معلوم ميشود كدام يك از اهل ايمان و كفر بر طبق عقل عمل نموده‌اند

بلي‌ مؤمنين‌ ثابت‌ الايمان‌ قلب‌ ‌آنها‌ آرام‌ ‌بود‌ و اطمينان‌ ‌به‌ فتح‌ و ظفر داشتند و ميآيد ‌در‌ آيه 22 وَ لَمّا رَأَ المُؤمِنُون‌َ الأَحزاب‌َ قالُوا هذا

رسيدند جاى گير و مستقر شدند و مأمنى پيدا كردند تا آنكه خداوند در جنگ بدر بآنها ظفر عنايت فرمود و از غنائم آن كاملا برخوردار شدند و امر معاش آنها بنحو اتمّ منظّم

نينديشد هدايت و كمك خداوند براى او كافى است و بالاخره او را بر دشمنان نصرت و ظفر خواهد بخشيد پس بايد صبر نمايد بر آزار آنها چنانچه صبر نمودند انبياء عظام بر

نينديشد هدايت و كمك خداوند براى او كافى است و بالاخره او را بر دشمنان نصرت و ظفر خواهد بخشيد پس بايد صبر نمايد بر آزار آنها چنانچه صبر نمودند انبياء عظام بر

مسلمانان فاتح و غالب و مظفّر و منصور گشتند با آنكه از ما قبلا وعده نصرت و ظفر بر كفار بمسلمانان داده شده بود و ببلاياى ديگر از قبيل قحط و غلا كه بعد از

را با آنكه عزّت حقيقى و سلطنت واقعى از آن خدا و پيغمبر است و غلبه و فتح و ظفر با اهل ايمان خواهد بود چون خداوند بآنها وعده نصرت داده و او غالب و قادر جلد

نفوس مسلمين از اهم واجبات است قدر متيقن در موقعى بايد اقدام نمود كه مظنه ظفر باشد چون خداوند مهربانست بمردم نهى فرموده است از آنكه نفوس خود را بهلاكت اندازند

نينديشد هدايت و كمك خداوند براى او كافى است و بالاخره او را بر دشمنان نصرت و ظفر خواهد بخشيد پس بايد صبر نمايد بر آزار آنها چنانچه صبر نمودند انبياء عظام بر

انتظار ميكشند ببينند كار ‌شما‌ ‌با‌ كفار ‌در‌ جهاد بكجا ميكشد ‌اگر‌ فتح‌ و ظفر نصيب‌ ‌شما‌ شد ميگويند مگر ‌ما ‌هم‌ ‌با‌ ‌شما‌ نبوديم‌ و ‌در‌ غنائم‌ و فوائد

وقعه‌ و جنگيست‌ ‌که‌ ‌از‌ يك‌ طرف‌ كشتار و زخمي‌ نباشد ولي‌ عاقبت‌ فتح‌ و ظفر و فيروزي‌ ‌با‌ ‌شما‌ ‌است‌ بنصرت‌ الهي‌ لذا ميفرمايد إِن‌ يَمسَسكُم‌ قَرح‌ٌ

اسراى آنها همان سلوك پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم با مشركين مكّه بعد از ظفر بر آنها بوده و بعدل و داد با آنها رفتار فرموده است و بمناسبت ذكر نزاع دو دسته

اَلْمُؤْمِنِينَ ص‏ أَنْ تُحْلَقَ عَانَةُ اَلْمَيِّتِ إِذَا غُسِّلَ أَوْ يُقَلَّمَ لَهُ ظُفُرٌ أَوْ يُجَزَّ لَهُ شَعْرٌ

لاَ يُمَسُّ مِنَ اَلْمَيِّتِ شَعْرٌ وَ لاَ ظُفُرٌ وَ إِنْ سَقَطَ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ فَاجْعَلْهُ فِي كَفَنِهِ

كُرِهَ أَنْ يُقَصَّ مِنَ اَلْمَيِّتِ ظُفُرٌ أَوْ يُقَصَّ لَهُ شَعْرٌ أَوْ تُحْلَقَ لَهُ عَانَةٌ أَوْ يُغَمَّضَ لَهُ مَفْصِلٌ‏

كرد الّلهم لك الحمد و اليك المشتكى و انّك المستعان على ما نرى پس فرمود اگر ظفر يافتم هر آينه مثله ميكنم و مثله ميكنم پس نازل شد و ان عاقبتم تا آخر آيه و

خون او باشد. و هر كه توكل به خدا نمايد كفايت فرمايد او را، و هر كه صبر كند ظفر يابد، و كسى كه عفو كند، حق تعالى عفو فرمايد از او. و كسى كه كظم غيظ كند، اجر

بلى، به ضرب اول قصور مدائن ظاهر شد. جبرئيل گفت: زود باشد امت تو بر مدائن ظفر يابند. به ضرب دوم قصور يمن ظاهر شد. جبرئيل گفت: بزودى علم شريعت تو در يمن

جنگ و جوانان بشتافتند، و پيران معروف ملازم رسول بودند. چون حق تعالى فتح و ظفر را به مسلمانان مرحمت فرمود، آمدند، و آنچه حضرت تقبل نموده بود طلب كردند. اكابر

فهميده كه همواره سنت الهى بر اين جارى بوده كه بعد از عسر، يسر، و بعد از صبر، ظفر و بعد از تنگى ، فراخى آورد، اين بود گفتار بيضاوى ، غير او هم قريب به اين معنا

اسراى آنها همان سلوك پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم با مشركين مكّه بعد از ظفر بر آنها بوده و بعدل و داد با آنها رفتار فرموده است و بمناسبت ذكر نزاع دو دسته

ملاحظه‌ نميكنند و فرق‌ نميگذارند وَ اعلَمُوا أَن‌َّ اللّه‌َ مَع‌َ المُتَّقِين‌َ ظفر و فيروزي‌ و سعادت‌ و رستگاري‌ و نصرت‌ و اعانة خداوند ‌با‌ اهل‌ تقوي‌ ‌است‌

فَاثْنَيْنِ قَالَ كَفَّيْنِ قُلْتُ فَثَلاَثَةً قَالَ ثَلاَثَةِ أَكُفٍّ كُلُّ ظُفُرٍ كَفٌّ حَتَّى تَصِيرَ خَمْسَةً فَإِذَا قَلَّمَ خَمْسَةً فَعَلَيْهِ دَمٌ وَاحِدٌ

اِسْتَطَاعَ فَإِنْ كَانَتْ تُؤْذِيهِ فَلْيَقُصَّهَا وَ لْيُطْعِمْ مَكَانَ كُلِّ ظُفُرٍ قَبْضَةً مِنْ طَعَامٍ‏

قَلَّمَ ظُفُراً مِنْ أَظَافِيرِهِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ قَالَ عَلَيْهِ فِي كُلِّ ظُفُرٍ قِيمَةُ مُدٍّ مِنْ طَعَامٍ حَتَّى يَبْلُغَ عَشَرَةً فَإِنْ قَلَّمَ أَصَابِعَ

«افلح» ماضى از باب افعال آن است، به معناى ظفر يافتن به مطلوب و رسيدن به هدف است. بر خلاف «خيبت»، كه به معناى ظفر نيافتن و نرسيدن به هدف است. و كلمۀ «زكاة»

جلد ۳ كِتَابُ الْجَنَائِز‏ بَابُ كَرَاهِيَةِ أَنْ يُقَصَّ مِنَ الْمَيِّتِ ظُفُرٌ أَوْ شَعْر موضوعات :

مشركان با آن همه ناراحتى كه از شما ديدند، و خداوند چند نوبت شما را بر آنان ظفر داد، و شما كه در كنار شهر ايشان بوديد، سالم و با غنيمت و مأجور برگرداند، و

لَهُ وَ لِكَيْلاَ تَمِيلَ بِهِ شَهْوَتُهُ هَكَذَا وَ لاَ هَكَذَا فَإِذَا ظَفِرَ بِالْحَلاَلِ اِكْتَفَى بِهِ وَ اِسْتَغْنَى بِهِ عَنْ غَيْرِهِ‏ وَ قَالَ

پيغمبرانش غالب باشند در حجّت هميشه و غالب شوند در آخر كار بر اعداء بفتح و ظفر چون خداوند قوى است و ميتواند دوستان خود را بر دشمنان غالب فرمايد و عزيز است

جَنَّتَانِ وَ أَهْلُهُ مَلْعُونُونَ وَ هُوَ مَسْلُوبٌ مِنْهُمْ وَ مَسْجِدُ بَنِي ظَفَرٍ وَ هُوَ مَسْجِدُ اَلسَّهْلَةِ وَ مَسْجِدُ اَلْحَمْرَاءِ وَ مَسْجِدُ جُعْفِيٍ‏

يسرا (و او را به صبر و شكيبائى دعوت كرد) آرى : صبر و ظفر هر دو دوستان قديمند بر اثر صبر نوبت ظفر آيد سپس در آخرين آيات اين سوره مى فرمايد: پس هنگامى كه

عزّوجلّ و آنچه به ايشان رسيد، از آن‏كه جماعت طاغوت ايشان را كشتند، و بر ايشان ظفر يافتند، به مرتبه‏اى كه مقتول و مغلوب شدند. امام محمد باقر عليه السلام فرمود

آنها، و جهاد را سبب عزّت و شوكت اسلام، و پايدارى را در مواقع سخت براى يارى و ظفر و غلبه بر هدف، و أمر بمعروف را براى مصلحت و خيرخواهى امّت و همه مردم، و نيكى

بركت اين گروه، بلا را دفع مى‏نمايد، و به اين جماعت، مسلمانان را بر دشمنان ظفر و غلبه مى‏دهد، و به اين جماعت، حق- تبارك و تعالى- باران را از آسمان فرو مى‏فرستد

معنى است. و ديگران گفته‏اند كه به فتح دال، گردش زمانه است به يكى و اقبال و ظفر و غالب شدن يكى از دو گروه بر ديگرى در جنگ و اقبال. و به ضمّ آن، به بى‏نيازى

رسيدن به كار خير است تواءم با سلامت » و در مورد فلاح مى گويد: «فلاح همان ظفر و رسيدن به مقصود است » (البته در اصل به معنى شكافتن مى باشد و از آنجائى تفسير

«مَفَازَه»، مصدر ميمى از «فوز»، به معناى رستگارى باشد، كه عبارت مى شود از: ظفر يافتن و رسيدن به هدف. و حرف «باء» كه بر سرِ اين كلمه در آمده، «باى» ملابست

بوديم. رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» فرمود: بله، على بر دشمنانش ظفر يافت و خداى تعالى، اين سوره را فرستاد، و جبرئيل امشب با آوردن آن، فتح على

استغاثه‌ كند، و شاهد و گواه‌ ‌براي‌ كسي‌ ‌که‌ ‌با‌ ‌آن‌ مخاصمه‌ نمايد، و ظفر و پيروزي‌ ‌براي‌ كسي‌ ‌که‌ بآن‌ احتجاج‌ نمايد، و دانش‌ ‌براي‌ كسي‌ ‌که‌ حفظ