نتایج جستجو

عبدین ) اجداد: تقلید از اجداد ۳، ۶ انسان: تأثیرپذیرى انسان ۷ بت پرستى: تاریخ بت پرستى ۵ تعصب: آثار تعصب ۶ تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۶; تقلید کورکورانه ۲;

تعقل ۱۷ تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۸; تقلید از بى عقلان ۱۰; تقلید از عاقلان ۱۸; تقلید از گمراهان ۱۰; تقلید از مهتدین ۱۸; تقلید از نیاکان ۱۹; تقلید پسندیده

آثار تعصب قومى ۵ تعقل: موانع تعقل ۵ تقلید: آثار تقلید از نیاکان ۵; آثار تقلید کورکورانه ۵; تقلید از نیاکان ۱، ۶; تقلید کورکورانه ۶ جامعه: آسیب شناسى اجتماعى

۴ تعصب: آثار تعصب قومى ۷، ۱۵، ۱۶ تقلید: آثار تقلید از نیاکان ۶; آثار تقلید کورکورانه ۷; تقلید از نیاکان ۳; زمینه تقلید کورکورانه ۵ ثروت: نقش ثروت ۱۴ ثروتمندان:

إنّا على ءاثرهم مهتدون) تعصب: آثار تعصب قومى ۵ تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۵; تقلید از نیاکان ۱; فلسفه تقلید از نیاکان ۲ جاهلیت: تعصب قومى مشرکان جاهلیت ۳;

دانست. آزر: تقلید آزر ۲ ابراهیم(ع): شرک ستیزى ابراهیم(ع) ۲; قصه ابراهیم(ع) ۲ بت پرستى: حقیقت بت پرستى ۳ تاریخ: نقش تاریخ ۴ تقلید: مبارزه با تقلید ۲ جمعیت:

مخالفت با انبیا ۱۱ تبلیغ: آثار تبلیغ ۸ تعقل: آثار تعقل ۵ تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۷; منشأ تقلید کورکورانه ۳ حاکمان: نقش حاکمان ۲ حکومت: زمینه حکومت استبدادى

تعصب: آثار تعصب قومى ۷; آثار تعصب ناپسند ۸ تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۸; تقلید از نیاکان ۶، ۸; زمینه تقلید کورکورانه ۷ جامعه: آسیب شناسى جامعه ۸ جوانان:

ارزشها: ملاک ارزشها ۷ افترا: افترا به خدا ۹; گناه افترا به خدا ۱۱ تقلید: زمینه تقلید کورکورانه ۶ جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۶; نقش جامعه ۴ جهل: آثار جهل

۲۰ افترا: افترا به خدا ۱۴ اقوام پیشین: رسوم اقوام پیشین ۱۲ تقلید: آثار تقلید از نیاکان ۷; تقلید از نیاکان ۸ حق: موانع حق پذیرى ۷ خدا: هدایتگرى خدا ۲ دین:

صفاتى همانند میمون یا خوک در انسان هاى سرکش و طغیانگر پیدا شد، رو آوردن به تقلید کورکورانه و توجّه شدید به شکم پرستى و شهوت رانى که از صفات بارز این دو حیوان

فصل ۳، ح ۶۵; بحارالأنوار، ج ۱۱، ص ۳۲۳، ح ۳۴. تعصب: آثار تعصب قومى ۱۳ تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۱۳ شناخت : موانع شناخت ۱۳ عقیده: عقیده به ملائکه ۱۰ قوم نوح:

تکامل انسان ها ۳ تبذیر: ناپسندى تبذیر ۲ تربیت: عوامل مؤثر در تربیت ۳ تقلید: ناپسندى تقلید کورکورانه ۶ تکبر: اقسام تکبر ۶; تکبر پسندیده ۶; تکبر ناپسند ۶ جبرواختیار

۲ پاسخ: پاسخ جاهلانه ۱۰ تعصب: آثار تعصب ۱۲ تفکر: موانع تفکر نو ۱۲ تقلید: منشأ تقلید کورکورانه ۱۵ تکامل: موانع تکامل ۱۲ جهنم: آتش جهنم ۱۸; دعوت به جهنم

استکبار ۷ استمداد: استمداد از مستکبران ۸ انبیا: ظلم ستیزى انبیا ۱۰ تقلید: آثار تقلید کورکورانه ۶ جهنم: احتجاج در جهنم ۱، ۲; جاودانگى در جهنم ۳; موجبات جهنم

اولواالالباب ۲۰; سعادتمندى اولواالالباب ۲۰; ویژگیهاى اولواالالباب ۱۰ تقلید: اجتناب از تقلید کورکورانه ۱۱ حق: بشارت به حق پذیران ۲۰; روش تشخیص حق ۱۴; ملاک تشخیص

من به آیینی بهتر از دین (باطل) پدرانتان شما را هدایت کنم (باز هم پدران را تقلید می‌کنید)؟ آنها پاسخ دادند (به هر تقدیر) ما به آنچه شما را به رسالت آن فرستاده‌اند

علم ۱۰; پیروى از علم ۸ علما: ارزش علما ۱۰; اهمیت پیروى از علما ۹; اهمیت تقلید از علما ۹; مسؤولیت علما ۱۱; هدایتگرى علما ۱۱ عمل: عمل پسندیده ۱۸ مسؤولیت:

۴ مقربان: اخلاص مقربان ۵، ۷ ; الگوگیرى از مقربان ۷ ; تسبیح مقربان ۲، ۷ ; تقلید از مقربان ۷ ; تواضع مقربان ۱ ; سجده مقربان ۵ ; عبادت مقربان ۱، ۷ ; فضایل

..». احکام ۵: انسان: محدوده اختیار انسان ۱۲; مسؤولیت انسان ۳، ۴ تقلید: ممنوعیّت تقلید کورکورانه ۱ چشم: استفاده از چشم ۷; پرسش از چشم ۹، ۱۱; فواید چشم ۶;

هاى افسادفى الارض ۱۰ انبیا: قتل انبیا ۱۰; ممانعت از تعالیم انبیا ۱۰ تقلید: آثار تقلید ۳ سطحى نگرى: آثار سطحى نگرى ۳ صالح(ع): اظهار بى اطلاعى از قتل صالح(ع)

آگاهی، (در عمل) آن را انکار می‌کنند (و ناسپاسش می‌گذارند) و بیشترشان (با تقلید از آباء و اجداد خود) کافرند (و بعدها گروه اندکی از آنان ایمان می‌آورند و

کرد، و برخی از آنان هم از قبله‌ی برخی دیگر پیروی نمی‌نمایند (بلکه بر اثر تقلید کورکورانه، یهودیان به سوی مشرِق، و مسیحیان به جانب مغرب رو می‌کنند و آماده‌ی

اضافه می‌کند: اینها اندیشه و عقل را رها کرده و کور کورانه از نیاکان خود تقلید می‌کنند، «آنها همان می‌گویند که پیشینیانشان می‌گفتند» (بَلْ قالُوا مِثْلَ

این است که: چرا در باره آنچه مى پرستید، اندیشه نمى کنید و صرفاً متکى به تقلید کورکورانه از نیاکان خود هستید؟ ۲ - ابراهیم(ع)، برانگیزاننده قوم خویش به نگرش

مَنْ تَدْعُونَ إِلَّا إِیَّاهُ). و باید گم شود چرا که طوفان حوادث پرده‌های تقلید و تعصب را که بر فطرت آدمی افتاده کنار می‌زند، و نور فطرت که نور توحید و خداپرستی

بالأخرة) ۱۳- مؤمنان نباید در افکار و اعمال و سنتها از مشرکان و منکران معاد تقلید کنند. (و لا تتبع أهواء الذین ... و هم بربهم یعدلون) ۱۴- مشرکان معتقد به وجود

الشَّيطان‌ُ إِلّا غُرُوراً‌-‌ اسراء ‌آيه‌ 66. 17 ] (آیه 20)- آنها دلیلی جز تقلید از نیاکان جاهل ندارند؟ در آیات گذشته نخستین پاسخ منطقی به عقیده خرافی بت‌پرستان

عنوان كرده و در اينجا گفته‏اند كه باطن آنها مثل بوزينه شد و اخلاقشان يكپارچه تقليد و بى ارادگى شد و استقلال فكر را از دست دادند. چنانكه بوزينه‏ها چنين اند.

توصیف ملائكه با عبارت «عِبَادُ الرّحمان» مغالطۀ مشركان، برای بت پرستی خود تقليد كوركورانه، همواره مستند امت های مشرك بوده است تفسیر آیات أَمْ آتَيْناهُمْ

نمی‌آورند؟» (لَوْ لا یَأْتُونَ عَلَیْهِمْ بِسُلْطانٍ بَیِّنٍ). آیا پندار و خیال یا تقلید کور کورانه می‌تواند دلیلی بر چنین اعتقادی باشد؟ این چه ظلم فاحش و انحراف

آباوهم » اين است كه : مردم بتها را به خاطر تقليد از پدرانشان مى پرستند، پس اين نسل معاصر، حجت و برهانى غير از تقليد از نسل گذشته ندارند. و مقصود از نصيب همان

آنستكه بايد متابعت دليل را نمود نه دلخواه و تقليد و دليل قائم بر توحيد است پس عقل حاكم است بنهى از شرك و تقليد هواپرستان و معلوم است كه در صورت تخلّف از

توصیف ملائكه با عبارت «عِبَادُ الرّحمان» مغالطۀ مشركان، برای بت پرستی خود تقليد كوركورانه، همواره مستند امت های مشرك بوده است تفسیر آیات فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ

رَبَّهُمْ مُنِیبِینَ إِلَیْهِ). ولی آن چنان کم ظرفیت و کوتاه فکر و اسیر تعصب و تقلید کورکورانه از نیاکان مشرک خود هستند که به مجرد این که حوادث سخت بر طرف می‌شود

احسان‌ ‌آنها‌ ‌در‌ جريان‌ ‌بود‌. ] (آیه 54)- سپس قرآن به پاداش عظیم این گروه تقلید شکن و حق طلب پرداخته چنین می‌گوید: «آنها کسانی هستند که اجر و پاداششان را

پیشین و اقتداى به آن براى همه مردم (أولئک الذین هدى الله فبهدیهم اقتده) ۵- تقلید از هدایت شدگان ضرورى است. (أولئک الذین هدى الله فبهدیهم اقتده) ۶- پیروى از

انسان ها است; یعنى، چون برخى به جاى فکر کردن در آیات الهى، از سر جهل و یا تقلید به مجادله با آن بر مى خیزند. از این رو نسبت به تعالیم الهى همواره در شک و

إِلَيْهِمْ قَبْلَكَ مِنْ نَذِيرٍ (44) بعد از آن اخبار فرمايد كه اين قول كفار محض تقليد و بدون دليل است: وَ ما آتَيْناهُمْ‌: و نداده‌ايم اين مشركان را، مِنْ كُتُبٍ

نه چنين است بلكه شما خودتان جنسا خبيث و مجرم و مايل بنافرمانى بوديد لذا تقليد پدرانتان را بر تبعيّت از انبياء ترجيح داديد زير دستان ميگويند نه چنين است

نادره ناشناخته جهان، در قالب الفاظ و عباراتی نیست که انس و جنّ بتوانند از آن تقلید کنند و همسان آن را بسازند. بلکه چگونگی آن سرّی از اسرار است (نگا: غافر /

((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض )) نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار

Javascript to function. آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود بت پرستى پايه و مبنائى جز تقليد از نياكان ندارد دلالت آيه بر تاءخير عذاب اختلاف كنندگان در دين تا روز قيامت

‌اينکه‌ آيات‌ ‌در‌ مورد ‌او‌ بوده‌ ميآمدند و مزاحمت‌ و ممانعت‌ ميكردند و تقليد ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ ميآوردند و ‌او‌ ‌را‌ مسخره‌ و استهزاء ميكردند و امير المؤمنين‌

‌اينکه‌ آيات‌ ‌در‌ مورد ‌او‌ بوده‌ ميآمدند و مزاحمت‌ و ممانعت‌ ميكردند و تقليد ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ ميآوردند و ‌او‌ ‌را‌ مسخره‌ و استهزاء ميكردند و امير المؤمنين‌

((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض )) نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار

((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض )) نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار

‌است‌ سياهي‌ قلب‌ قساوت‌ كبر نخوت‌ عناد عصبيت‌ حب‌ دنيا هواهاي‌ نفساني‌ جهل‌ تقليد آباء و بسياري‌ ديگر و اينها خبر ‌از‌ جهنم‌ ندارند ‌تا‌ موقعي‌ ‌که‌ مشاهده‌

قول الرجل لا و اللّه و بلى و اللّه. ۲۳ - آغاز اعمال حج با تلبیه، اشعار و تقلید است. (فمن فرض فیهنّ الحجّ) امام صادق (ع) درباره قول خداوند «الحجّ اشهر معلومات

آنكه چون فوت شد، قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ‌: گفتيد با يكديگر به محض تقليد و تصميم بر تكذيب رسل هرگز نخواهد مبعوث نمايد خدا، مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا:

تكذيب كردند او را و آنچه گفت از توحيد و نبوت و بعث و حشر دروغ پنداشتند و به تقليد پدران و لزوم عادت ناپسنديده از نعمت ايمان و عزت تصديق، به سوء اختيار خود

((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض )) نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار

جلد 3 صفحه 612 تا دلشان بنور معرفت روشن شود بلكه فرو رفتند در متابعت هوى و تقليد آباء تا چشم دلشان كور شد و از سعادت دنيا و آخرت محروم گشتند و ضمير در كلمه

گويان‌ ميرويد مسئله وضو و تيمم‌ و غسل‌ حيض‌ ميپرسيد و رساله‌ برميداريد و تقليد فلان‌ آقا ‌را‌ ميكنيد مگر نميدانيد ‌که‌ مثنوي‌ چه‌ ميگويد خلق‌ ‌را‌ تقليدشان‌

ذِكْرِي‌: نه چنان است كه گويند: قرآن بافته او است؛ مخالف اعتقاد ايشان و محض تقليد باشد، بلكه ايشان در شك و مترددند از وحى من كه قرآن است، يعنى باعث انكار ايشان

((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض )) نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار

جلد 3 صفحه 612 تا دلشان بنور معرفت روشن شود بلكه فرو رفتند در متابعت هوى و تقليد آباء تا چشم دلشان كور شد و از سعادت دنيا و آخرت محروم گشتند و ضمير در كلمه

را در چهارده قرن قبل باين صراحت بيان فرموده است باز مشغول بترويج افكار و تقليد كردار آنها هستيم و گول رنگ و رونق بازار كاسد و فاسد آنها را مى‌خوريم و از

مقلدهاي‌ ‌خود‌ تقليد فاطمه‌ ‌را‌ ‌در‌ آوردند ‌بر‌ پسرش‌ بسيار ناگوار شد نوشت‌ ‌بر‌ حضرت‌ هادي‌ ‌به‌ نام‌ گمنامي‌ ‌که‌ ‌اگر‌ فرزندي‌ ببيند پدرش‌ تقليد صديقه‌ طاهره‌

Javascript to function. آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود بت پرستى پايه و مبنائى جز تقليد از نياكان ندارد دلالت آيه بر تاءخير عذاب اختلاف كنندگان در دين تا روز قيامت

بلكه در شك و ترديدند از صحّت معانى و استحكام مبانى قرآن و نبوّت تو براى تقليد و تعصّب از دين آباء خود و هنوز طعم عذاب الهى را نچشيده‌اند تا تمكين نمايند

سحر پنداشتند و دستورات‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيهوده‌ شمردند و معاد ‌را‌ منكر شدند و تقليد آباء ‌خود‌ ‌را‌ نمودند ‌با‌ هزار عيب‌ ديگر. ] (آیه 90)- سر انجام به عنوان

ولى از ساده‏ترين قضاياى دينشان بى‏اطلاع مى‏مانند و كوركورانه از غربى‏ها تقليد مى‏كنند. حقّا كه عذر اينان قابل پذيرش نيست. پايان كار عيسى عليه‏السلام‏ مشهور

Javascript to function. آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود بت پرستى پايه و مبنائى جز تقليد از نياكان ندارد دلالت آيه بر تاءخير عذاب اختلاف كنندگان در دين تا روز قيامت

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

نميكند كسانيكه بدون حجّت و دليلى كه خداوند براى آنها اقامه نموده باشد بصرف تقليد و تعصّب و لجاج و عناد مجادله و گفتگو و اعتراض نمايند در ادلّه توحيد خدا و

خاضع در پيشگاه آنها شديد و در برابرشان بخاك مى‌افتيد و سجده ميكنيد گفتند ما تقليد از رويّه و طريقه آباء و اجدادمان مينمائيم كه بعبادت آنها قيام داشتند فرمود

‌است‌ و تاليف‌ رسائل‌ عمليه‌ و ‌در‌ دست‌رس‌ عموم‌ گذاردن‌ لكن‌ عمل‌ ‌آنها‌ و تقليد ‌از‌ علماء ‌در‌ عهده‌ ‌خود‌ مكلفين‌ ‌است‌. فَإِنَّما عَلَيك‌َ البَلاغ‌ُ المُبِين‌ُ

نمي‌دانند ‌ يا ‌ منكر قرآن‌ هستند ‌ يا ‌ معرض‌ ‌از‌ قرآن‌، گمان‌ مي‌كنم‌ فقط تقليد اروپا و نصاري‌ ‌باشد‌ باري‌ بگذاريم‌ و بگزريم‌، بلكه‌ انسان‌ بايد كليه‌ معايب‌

اعجاز ‌آن‌ راهي‌ ‌بر‌ انكار باقي‌ نگذاشته‌ جز سياهي‌ قلب‌ و عناد و عصبيّت‌ و تقليد آباء. ] (آیه 50)- این آیه قرآن را در مقایسه با کتب پیشین قرار داده، می‌گوید:

خاضع در پيشگاه آنها شديد و در برابرشان بخاك مى‌افتيد و سجده ميكنيد گفتند ما تقليد از رويّه و طريقه آباء و اجدادمان مينمائيم كه بعبادت آنها قيام داشتند فرمود

بلكه در شك و ترديدند از صحّت معانى و استحكام مبانى قرآن و نبوّت تو براى تقليد و تعصّب از دين آباء خود و هنوز طعم عذاب الهى را نچشيده‌اند تا تمكين نمايند

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

المُنِيرِ» آل‌ عمران‌ آيه 181. و آيات‌ بسيار ديگري‌، و منشأ تكذيب‌ ‌آنها‌ تقليد آباء و عناد و عصبيّت‌ و كبر و نخوت‌ و ساير صفات‌ خبيثه‌ و سياهي‌ قلب‌ و امثال‌

مينموديم براى اين بود كه گمان نميكرديم كسى از انس و جنّ افترا بخدا به بندد و تقليد ميكرديم تا وقتى كه يقين پيدا كرديم كه خدا شريك و همسر و اولاد ندارد تا اينجا

مينموديم براى اين بود كه گمان نميكرديم كسى از انس و جنّ افترا بخدا به بندد و تقليد ميكرديم تا وقتى كه يقين پيدا كرديم كه خدا شريك و همسر و اولاد ندارد تا اينجا

كانُوا بِها يَستَهزِؤُن‌َ انبياء ‌را‌ مسخره‌ مي‌كردند، استهزاء مي‌كردند تقليد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ مي‌آوردند و ‌آنها‌ ‌را‌ ديوانه‌ و جن‌ زده‌ و جاهل‌ و سفيه‌

خاضع در پيشگاه آنها شديد و در برابرشان بخاك مى‌افتيد و سجده ميكنيد گفتند ما تقليد از رويّه و طريقه آباء و اجدادمان مينمائيم كه بعبادت آنها قيام داشتند فرمود

نه چنين است بلكه شما خودتان جنسا خبيث و مجرم و مايل بنافرمانى بوديد لذا تقليد پدرانتان را بر تبعيّت از انبياء ترجيح داديد زير دستان ميگويند نه چنين است

الف: به جاى نعمت توحيد، شرك را برگزيدند. ب: نعمت فطرت پاك را رها كردند و به تقليد از نياكان گمراه خود پرداختند. ج: خرافات را بر وحى الهى ترجيح دادند. د: در

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

‌آنها‌ بوساوس‌ شيطاني‌ و هواهاي‌ نفساني‌ و علاقه‌مندي‌ ‌به‌ زخارف‌ دنيوي‌ و تقليد آباء و امثال‌ اين‌ها و نسخ‌ الهي‌ القاء شياطين‌ ‌را‌ ‌به‌ نصرت‌ و ياري‌ انبياء

((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض )) نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار

((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض )) نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار

اينكه‌ اكثر حقيقت‌ ‌را‌ درك‌ ميكنند لكن‌ عناد و عصبيت‌ و حب‌ جاه‌ و مقام‌ و تقليد آباء و كبر و نخوت‌ و عيبهاي‌ ديگر ‌آنها‌ ‌را‌ وادار ميكند ‌که‌ انبياء ‌را‌

غوغاسالارى تبليغاتى به راه اندازند. اطرافيان بى‌اراده و متملّق، حتّى در كلمات تقليد مى‌كنند. جمله‌هاى‌ «لَساحِرٌ عَلِيمٌ» و «يُرِيدُ أَنْ يُخْرِجَكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ»

بالغه‌. فَلَو شاءَ ‌اگر‌ قابليت‌ هدايت‌ ‌در‌ ‌شما‌ ‌بود‌ و عناد و عصبيت‌ و تقليد آباء ضالّه‌ ‌خود‌ ‌را‌ كنار ميگذارديد لَهَداكُم‌ أَجمَعِين‌َ تمام‌ ‌شما‌

بلكه در شك و ترديدند از صحّت معانى و استحكام مبانى قرآن و نبوّت تو براى تقليد و تعصّب از دين آباء خود و هنوز طعم عذاب الهى را نچشيده‌اند تا تمكين نمايند

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

نفسانيّه‌ ‌خود‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و عناد و كبر و نخوت‌ و متابعت‌ شيطان‌ و تقليد پيشينان‌ ‌خود‌ نمودند. وَ كُل‌ُّ أَمرٍ مُستَقِرٌّ كساني‌ ‌که‌ حقيقة ايمان‌

هيچگونه‌ مدركي‌ و دليلي‌ و منطقي‌ و برهاني‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ دعاوي‌ ندارند فقط تقليد آباء و اختيار جماعتي‌ ‌از‌ منافقين‌ و معاندين‌ ‌بر‌ ائمه طاهرين‌. (فَإِنَّما

مينموديم براى اين بود كه گمان نميكرديم كسى از انس و جنّ افترا بخدا به بندد و تقليد ميكرديم تا وقتى كه يقين پيدا كرديم كه خدا شريك و همسر و اولاد ندارد تا اينجا

مينموديم براى اين بود كه گمان نميكرديم كسى از انس و جنّ افترا بخدا به بندد و تقليد ميكرديم تا وقتى كه يقين پيدا كرديم كه خدا شريك و همسر و اولاد ندارد تا اينجا

مسلمين‌ كمال‌ ارتباط ‌را‌ ‌با‌ كفار پيدا كرده‌اند و ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ امور تقليد ‌آنها‌ ‌را‌ ميكنند و فسق‌ و فجور ‌آنها‌ جلد 4 - صفحه 298 ‌در‌ ميان‌ اينها

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

گناهكارمان كه عبادت و اطاعت شما را مينمودند بضلالت و گمراهى انداختند چون ما تقليد و پيروى از آنها نموديم و مأمور بامر آنها بوديم و فعلا بيچاره شديم نه شفيعى

خاضع در پيشگاه آنها شديد و در برابرشان بخاك مى‌افتيد و سجده ميكنيد گفتند ما تقليد از رويّه و طريقه آباء و اجدادمان مينمائيم كه بعبادت آنها قيام داشتند فرمود

بلكه در شك و ترديدند از صحّت معانى و استحكام مبانى قرآن و نبوّت تو براى تقليد و تعصّب از دين آباء خود و هنوز طعم عذاب الهى را نچشيده‌اند تا تمكين نمايند

ما رحمه اللّه ميفرمود اگر ميتوانيد خدا را قبول نكنيد و الا مجبور ميشويد تقليد مرا كنيد چون اين فتح باب الزام بتمام معارف و احكام است و پيغمبر اكرم مأمور

مي‌شمردند بسا كذاب‌ و مفتري‌ مي‌ پنداشتند. گاهي‌ ‌او‌ ‌را‌ جن‌زده‌ ميشمردند تقليد ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ مي‌آوردند نواي‌ ‌او‌ ‌را‌ ميآوردند ‌او‌ ‌را‌ جاهل‌ مي‌گفتند

فَلا يَتَدَبَّرُونَ‌ ... 3- راه گرايش به اسلام و قرآن، انديشه و تدبر است نه تقليد. «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ» 4- قرآن همه را به تدبّر فراخوانده است و فهم انسان

نميكند كسانيكه بدون حجّت و دليلى كه خداوند براى آنها اقامه نموده باشد بصرف تقليد و تعصّب و لجاج و عناد مجادله و گفتگو و اعتراض نمايند در ادلّه توحيد خدا و

‌آن‌ تكبر ‌بر‌ علماء دين‌ ‌از‌ ‌آنها‌ اعراض‌ كنند و اخذ احكام‌ نكنند و ترك‌ تقليد ‌از‌ ‌آنها‌ كنند و ‌در‌ امور دين‌ بآنها مراجعه‌ نكنند و دون‌ ‌آن‌ تكبّر ‌بر‌

سياهي‌ دل‌ كوري‌ باطني‌ كبر نخوت‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ عيوب‌، و بقول‌ خودتان‌ تقليد آباء و اجداد ‌خود‌. ] (آیه 19)- در این آیه می‌افزاید: «ولی کافران پیوسته

جلد 3 صفحه 612 تا دلشان بنور معرفت روشن شود بلكه فرو رفتند در متابعت هوى و تقليد آباء تا چشم دلشان كور شد و از سعادت دنيا و آخرت محروم گشتند و ضمير در كلمه

خاضع در پيشگاه آنها شديد و در برابرشان بخاك مى‌افتيد و سجده ميكنيد گفتند ما تقليد از رويّه و طريقه آباء و اجدادمان مينمائيم كه بعبادت آنها قيام داشتند فرمود

مينموديم براى اين بود كه گمان نميكرديم كسى از انس و جنّ افترا بخدا به بندد و تقليد ميكرديم تا وقتى كه يقين پيدا كرديم كه خدا شريك و همسر و اولاد ندارد تا اينجا

گناهكارمان كه عبادت و اطاعت شما را مينمودند بضلالت و گمراهى انداختند چون ما تقليد و پيروى از آنها نموديم و مأمور بامر آنها بوديم و فعلا بيچاره شديم نه شفيعى

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

خاسِئِينَ» آرى، ملّتى كه در برابر قانون الهى گردنكشى كند، ميمون‌وار از ديگران تقليد خواهد كرد. 8- آنان كه حكم خدا را با حيله، مسخ و دگرگون كنند، چهره‌شان مسخ

گناهكارمان كه عبادت و اطاعت شما را مينمودند بضلالت و گمراهى انداختند چون ما تقليد و پيروى از آنها نموديم و مأمور بامر آنها بوديم و فعلا بيچاره شديم نه شفيعى

گناهكارمان كه عبادت و اطاعت شما را مينمودند بضلالت و گمراهى انداختند چون ما تقليد و پيروى از آنها نموديم و مأمور بامر آنها بوديم و فعلا بيچاره شديم نه شفيعى

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

ما رحمه اللّه ميفرمود اگر ميتوانيد خدا را قبول نكنيد و الا مجبور ميشويد تقليد مرا كنيد چون اين فتح باب الزام بتمام معارف و احكام است و پيغمبر اكرم مأمور

مؤثر نشد قلوب‌ سياه‌ و قسي‌ قابل‌ هدايت‌ نيست‌ عناد و عصبيت‌ و هواي‌ نفس‌ و تقليد آباء مانع‌ ‌از‌ قبول‌ ‌است‌. (آیه 25)- در این آیه می‌افزاید: «اگر تو را تکذیب

داراي‌ ‌آن‌ صفات‌ و افعال‌ خبيثه‌ هستند بواسطه‌ آفت‌ عصبيت‌ و عناد و كبر و تقليد آباء و حب‌ جاه‌ و مال‌ فاقد جميع‌ ‌اينکه‌ قوي‌ هستند بلكه‌ روح‌ ‌آنها‌ مرده‌

خاضع در پيشگاه آنها شديد و در برابرشان بخاك مى‌افتيد و سجده ميكنيد گفتند ما تقليد از رويّه و طريقه آباء و اجدادمان مينمائيم كه بعبادت آنها قيام داشتند فرمود

گناهكارمان كه عبادت و اطاعت شما را مينمودند بضلالت و گمراهى انداختند چون ما تقليد و پيروى از آنها نموديم و مأمور بامر آنها بوديم و فعلا بيچاره شديم نه شفيعى

Javascript to function. آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود بت پرستى پايه و مبنائى جز تقليد از نياكان ندارد دلالت آيه بر تاءخير عذاب اختلاف كنندگان در دين تا روز قيامت

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

رفق و لطف، لكن آذر در جواب، ضد اين مسلك را اختيار، و در مقابل حجت او به تقليد آغاز كلام نموده: قالَ أَ راغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي‌: گفت آيا روى گرداننده‌اى

ما رحمه اللّه ميفرمود اگر ميتوانيد خدا را قبول نكنيد و الا مجبور ميشويد تقليد مرا كنيد چون اين فتح باب الزام بتمام معارف و احكام است و پيغمبر اكرم مأمور

((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض )) نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

Javascript to function. آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود بت پرستى پايه و مبنائى جز تقليد از نياكان ندارد دلالت آيه بر تاءخير عذاب اختلاف كنندگان در دين تا روز قيامت

كفار و مشركين‌ چشم‌ قلب‌ ‌آنها‌ كور ‌شده‌ حب‌ جاه‌ و دنيا و بغض‌ و عداوت‌ و تقليد آباء و مضار ديگر لكن‌ كوري‌ بحدي‌ نيست‌ ‌که‌ قابل‌ معالجه‌ نباشد و سلب‌ اختيار

مينموديم براى اين بود كه گمان نميكرديم كسى از انس و جنّ افترا بخدا به بندد و تقليد ميكرديم تا وقتى كه يقين پيدا كرديم كه خدا شريك و همسر و اولاد ندارد تا اينجا

گناهكارمان كه عبادت و اطاعت شما را مينمودند بضلالت و گمراهى انداختند چون ما تقليد و پيروى از آنها نموديم و مأمور بامر آنها بوديم و فعلا بيچاره شديم نه شفيعى

باين اعتبار معبّر بلفظ مفرد و معنون بسلطان مبين شده است و بقدرى حب دنيا و تقليد و تعصّب در آنقوم رسوخ پيدا كرده بود كه با مشاهده آن معجزات كثيره ظاهره باز

باين اعتبار معبّر بلفظ مفرد و معنون بسلطان مبين شده است و بقدرى حب دنيا و تقليد و تعصّب در آنقوم رسوخ پيدا كرده بود كه با مشاهده آن معجزات كثيره ظاهره باز

Javascript to function. آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود بت پرستى پايه و مبنائى جز تقليد از نياكان ندارد دلالت آيه بر تاءخير عذاب اختلاف كنندگان در دين تا روز قيامت

گناهكارمان كه عبادت و اطاعت شما را مينمودند بضلالت و گمراهى انداختند چون ما تقليد و پيروى از آنها نموديم و مأمور بامر آنها بوديم و فعلا بيچاره شديم نه شفيعى

آنها و صلاحيّت نداشتن آن براى آنكه ناهى از فحشاء و منكر باشد و رسوخ آنها در تقليد آباء و حرص بجمع مال گويا ميخواهند بگويند اين عمل تو موجب مزيّتى براى تو نيست

مينموديم براى اين بود كه گمان نميكرديم كسى از انس و جنّ افترا بخدا به بندد و تقليد ميكرديم تا وقتى كه يقين پيدا كرديم كه خدا شريك و همسر و اولاد ندارد تا اينجا

گناهكارمان كه عبادت و اطاعت شما را مينمودند بضلالت و گمراهى انداختند چون ما تقليد و پيروى از آنها نموديم و مأمور بامر آنها بوديم و فعلا بيچاره شديم نه شفيعى

گناهكارمان كه عبادت و اطاعت شما را مينمودند بضلالت و گمراهى انداختند چون ما تقليد و پيروى از آنها نموديم و مأمور بامر آنها بوديم و فعلا بيچاره شديم نه شفيعى

گناهكارمان كه عبادت و اطاعت شما را مينمودند بضلالت و گمراهى انداختند چون ما تقليد و پيروى از آنها نموديم و مأمور بامر آنها بوديم و فعلا بيچاره شديم نه شفيعى

گناهكارمان كه عبادت و اطاعت شما را مينمودند بضلالت و گمراهى انداختند چون ما تقليد و پيروى از آنها نموديم و مأمور بامر آنها بوديم و فعلا بيچاره شديم نه شفيعى

اقامه‌ معجزه‌ و درك‌ حقيقت‌ و حقانيت‌ معذالك‌ ‌از‌ روي‌ عناد و عصبيت‌ و تقليد آباء ايمان‌ نياورديد و بطريقه‌ فاسد ‌خود‌ باقي‌ مانديد ميفرمايد وَ لِلكافِرِين‌َ

با كفر عمل خيرى سود ندارد- آت) گويد: عرض كردم: ما تقليد كنيم و آنها هم تقليد كنند، فرمود: از اصل تقليد كه نپرسيدم؟ ولى من جوابى جز آن اولى نداشتم. ابو الحسن

اصنام و اوثان؛ و بعد او را امر نمود به پيروى خود در نظر و استدلال و ترك تقليد؛ و بعد باز او آگاه نمود بر آنكه عقلا اطاعت شيطان جايز نيست؛ و در مرحله چهارم

«فَأْتِنا بِما تَعِدُنا» «2» 1- دعوت انبيا بر اساس «بينه» است، نه خيال و تقليد كوركورانه‌ «عَلى‌ بَيِّنَةٍ» 2- اعطاى بيّنه به پيامبر، پرتويى از ربوبيّت

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

نميكند كسانيكه بدون حجّت و دليلى كه خداوند براى آنها اقامه نموده باشد بصرف تقليد و تعصّب و لجاج و عناد مجادله و گفتگو و اعتراض نمايند در ادلّه توحيد خدا و

27). بَل‌ إِن‌ يَعِدُ الظّالِمُون‌َ بَعضُهُم‌ بَعضاً إِلّا غُرُوراً همان‌ تقليد آباء ‌که‌ گفتند إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي‌ أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلي‌ آثارِهِم‌

آنها و صلاحيّت نداشتن آن براى آنكه ناهى از فحشاء و منكر باشد و رسوخ آنها در تقليد آباء و حرص بجمع مال گويا ميخواهند بگويند اين عمل تو موجب مزيّتى براى تو نيست

استنباط و اجتهاد ‌از‌ ظواهر آيات‌ و اخبار و ادله اجتهاديه‌ و ‌بر‌ عوام‌ تقليد ‌از‌ ‌آنها‌ ‌که‌ فرمود: (للمصيب‌ اجران‌ و للمخطأ اجر واحد) (إِنِّي‌ بِما

معاصي‌ و طغيان‌ و سركشي‌ و كبر و عجب‌ و عناد و عصبيت‌ جلد 12 - صفحه 148 و تقليد آباء و ‌غير‌ ‌آنها‌ ‌از‌ قبائح‌ فَهُوَ وَلِيُّهُم‌ُ اليَوم‌َ ‌يعني‌ شيطان‌

ما رحمه اللّه ميفرمود اگر ميتوانيد خدا را قبول نكنيد و الا مجبور ميشويد تقليد مرا كنيد چون اين فتح باب الزام بتمام معارف و احكام است و پيغمبر اكرم مأمور

جلد 3 صفحه 612 تا دلشان بنور معرفت روشن شود بلكه فرو رفتند در متابعت هوى و تقليد آباء تا چشم دلشان كور شد و از سعادت دنيا و آخرت محروم گشتند و ضمير در كلمه

جلد 3 صفحه 612 تا دلشان بنور معرفت روشن شود بلكه فرو رفتند در متابعت هوى و تقليد آباء تا چشم دلشان كور شد و از سعادت دنيا و آخرت محروم گشتند و ضمير در كلمه

Javascript to function. آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود بت پرستى پايه و مبنائى جز تقليد از نياكان ندارد دلالت آيه بر تاءخير عذاب اختلاف كنندگان در دين تا روز قيامت

‌ذلک‌ بواسطه‌ قساوت‌ قلب‌ و سياهي‌ دل‌ و حب‌ شهوات‌ و كبر و نخوت‌ و عداوت‌ و تقليد آباء و ساير موانع‌ ‌از‌ قابليت‌ هدايت‌ افتادند ‌خدا‌ ‌آنها‌ ‌را‌ جلد 11 -

آنها و صلاحيّت نداشتن آن براى آنكه ناهى از فحشاء و منكر باشد و رسوخ آنها در تقليد آباء و حرص بجمع مال گويا ميخواهند بگويند اين عمل تو موجب مزيّتى براى تو نيست

چيز مهم‌ترين را مى‌سازد. ه: مواد اوّليه‌اش از خودش مى‌باشد. و: در ساختن تقليد نمى‌كند. ز: پشيمانى و ترديد در او راه ندارد. ح: بر اساس رحمت مى‌آفريند، و

معاد با اشاره به آغاز خلقت خلق بت پرستى دليل و مستندى نداشته ، منشاء آن تقليد و علاقه هاى قومى است بيان عاقبت بت پرستى : عابد و معبود يكديگر را تكفير مى

اخلاق بنىاسرائيل ) هر تقليدى مذموم نيست در زندگى اجتماعى ، انسان ناچار از تقليد است آيه ۶۷ - ۷۴ آيه و ترجمه تفسير: ماجراى گاو بنى اسرائيل نكته ها ۱ پرسشهاى

ما رحمه اللّه ميفرمود اگر ميتوانيد خدا را قبول نكنيد و الا مجبور ميشويد تقليد مرا كنيد چون اين فتح باب الزام بتمام معارف و احكام است و پيغمبر اكرم مأمور

قومشان براى قبول شرك بدون دليل واضح دلالت واضحه‌اى است بر آنكه در اصول دين تقليد جائز نيست و بايد بدليل قطعى تمسّك نمود چنانچه در عملشان دلالت است بر حسن

((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض )) نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار

Javascript to function. آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود بت پرستى پايه و مبنائى جز تقليد از نياكان ندارد دلالت آيه بر تاءخير عذاب اختلاف كنندگان در دين تا روز قيامت

باين اعتبار معبّر بلفظ مفرد و معنون بسلطان مبين شده است و بقدرى حب دنيا و تقليد و تعصّب در آنقوم رسوخ پيدا كرده بود كه با مشاهده آن معجزات كثيره ظاهره باز

آنها و صلاحيّت نداشتن آن براى آنكه ناهى از فحشاء و منكر باشد و رسوخ آنها در تقليد آباء و حرص بجمع مال گويا ميخواهند بگويند اين عمل تو موجب مزيّتى براى تو نيست

38 هيچگونه‌ مدركي‌ ‌براي‌ بطلان‌ دعوي‌ رسالت‌ ‌در‌ دست‌ ‌آنها‌ نيست‌ جز تقليد آباء و عصبيت‌ و عناد و اينها منشأ يقين‌ نيست‌ و تمام‌ كفار ‌در‌ جميع‌ اعصار

آنها و صلاحيّت نداشتن آن براى آنكه ناهى از فحشاء و منكر باشد و رسوخ آنها در تقليد آباء و حرص بجمع مال گويا ميخواهند بگويند اين عمل تو موجب مزيّتى براى تو نيست

نياورند ‌که‌ صورت‌ مرشد ‌را‌ ‌در‌ نظر بگيرند، و مسائل‌ دين‌ ‌را‌ ‌از‌ مراجع‌ تقليد اخذ كنند و هزارها عيبهاي‌ ديگر لازم‌ نيست‌ ‌که‌ ترك‌ خوردن‌ گوشت‌ حيواني‌

شامل‌ جلد 13 - صفحه 661 علماء اعلام‌ ‌از‌ سادات‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌ ‌که‌ مراجع‌ تقليد هستند و پيشواي‌ اهل‌ تقوي‌ ‌که‌ ‌به‌ ‌آنها‌ مراجعه‌ ميكنند ميشود. ] (آیه

اخلاق‌ حميده‌ و صفات‌ حسنه‌ و ملكات‌ فاضله‌، و موانعش‌ عصبيّت‌ و عناد و تقليد آباء و ساير رذائل‌ و اخلاق‌ ذميمه‌ ‌است‌ و انسان‌ ‌با‌ چشم‌ ظاهر الوان‌ و

از مسائل زندگى تقليد نمى كند، در حقيقت سند سفاهت خود را دست داده . بله تقليد در آن مسائلى كه خود انسان ميتواند بدليل و علتش پى ببرد، تقليد كوركورانه و غلط

در حقيقت آنها دليلى جز تقليد كوركورانه از پدران و نياكان خود تفسير نمونه جلد ۲۱ صفحه ۳۶ نداشتند، و عجب اينكه خود را با اين تقليد هدايت يافته مى پنداشتند،

ولى وقتى كه بميقات رسيد بايد محرم شود، و پس از آن شتر را اشعار و تقليد كند، زيرا تقليد اولش چيزى نيست.

هر آينه مفارقت اين طريقه حقه را نمى‌نمايند. و اينكه عدول مى‌كنند به جهت تقليد پدران و مادران و پيروى اهل ضلالت است. علامه مجلسى (رحمه اللّه) در جلد دوم

همين نسبت را بيهود ميدادند و يكديگر را گمراه و بر باطل ميدانستند از روى تقليد بدون حجت و دليل با آنكه كتاب الهى را تلاوت ميكردند ولى تدبر و تامل در آن

Javascript to function. آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود بت پرستى پايه و مبنائى جز تقليد از نياكان ندارد دلالت آيه بر تاءخير عذاب اختلاف كنندگان در دين تا روز قيامت

Javascript to function. آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود بت پرستى پايه و مبنائى جز تقليد از نياكان ندارد دلالت آيه بر تاءخير عذاب اختلاف كنندگان در دين تا روز قيامت

دو نكته در آيه : ۱ تشويق مردم به تفكر پيرامون حقايق وجود ۲ عدم رضايت به تقليد و اطاعت كوركورانه وجه اينكه مسلمانان از امر ايتام از پيامبر اسلام (ص ) سوال

نه چنين است بلكه شما خودتان جنسا خبيث و مجرم و مايل بنافرمانى بوديد لذا تقليد پدرانتان را بر تبعيّت از انبياء ترجيح داديد زير دستان ميگويند نه چنين است

بشر شده است، هنوز آن بيمارى‌ها به قوّت خود باقى است. بيمارى‌هايى همچون: تقليد كوركورانه از نياكان و پيروى از عادات وآداب ورسوم خرافى. پيروى از خيالات،

((سخر لكم ما فى السموات و ما فى الارض )) نكوهش از مجادله بدون علم و از روى تقليد درباره خدا احتجاج بر وحدانيت خداى تعالى در الوهيت و ربوبيت ، از طريق انحصار

پريدند، پاسخى ندارند) (مترجم ). چيزى كه هست از آنجا كه از كلمه تقليد ننگ دارند، اسم تقليد را برداشته و نام پيروى از سنت و تمدن راقيه بر آن نهاده اند، در

و الخابزات خبزاً. و الثاردات ثرداً. و اللاقمات لقماً... اين فرومايه به تقليد از سبك قرآن الفاظى چند قالب زده ولى معنى آنها چنين درآمده: قسم به آشكاركنندگان

خدايى و اخلاص تا آنجا پيش مى‌رود كه همه‌ى انبيا و اوليا، موظّف مى‌شوند به تقليد از هاجر همسر ابراهيم و با قيافه‌اى مضطرب و هروله كنان همچون او، اين مسافت

براى شما بعض از شعائر الهى و از اعلام و مناسك حج خانه سبحانى كه آن اشعار و تقليد و اطعام آنهاست. لَكُمْ فِيها خَيْرٌ: مر شما راست در آن شتران نيكوئى بسيار

تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَجٍ» (البتّه در شريعت اسلام مى‌بايست به فتاواى مراجع تقليد جلد 7 - صفحه 45 مراجعه كنيم.) 12- زمان‌بندى قراردادها را بر اساس زمان عبادات

گونه‌اى به آن حضرت نسبت دارند، به خصوص علماى ربّانى و فقهاى عادل و مراجع تقليد كه به فرموده‌ى روايات، جانشينان پيامبرند، بر ما لازم است. چنانكه در حديث

السّلام آمده است، كه فرمود: تقليد چنانست كه لنگه نعلين كهنه‏اى را كه در آن نماز گزارده باشى بگردن شتر مى‏آويزى، و اشعار و تقليد بمنزله تلبيه است.

خيال مى كنند كه اين عمل صحيح است ، و علاقه قوميت وادارشان مى كند كه از آن تقليد كنند، و آن را براى خود نيز سنت قرار دهند، و اين سنت قرار دادن متقابلا آن

انسان ها همچنان گرفتار خرافات هستند علتش ‍ هم اين است كه انسان هيچوقت از تقليد در آراء نظرى و حقايق اعتقادى خالى نيست ، اين از يكسو و از سوى ديگر از احساسات

تابعين متفرع بر نفاق سالفين است، زيرا نفاق و كفر تابعين حاصل شده به سبب تقليد اكابر و رؤسا به هواى نفس و طبيعت و عادت، اما وفاق مؤمنين بتحقيق حاصل شده

مسلمين بناى آميزش با كفار را گذاردند و محبت آنها را شعار خود قرار دادند و تقليد و تشبه بآنها را زينت و كمال خود پنداشتند بتدريج همه چيز آنها رفت آيا قومى

نه چنين است بلكه شما خودتان جنسا خبيث و مجرم و مايل بنافرمانى بوديد لذا تقليد پدرانتان را بر تبعيّت از انبياء ترجيح داديد زير دستان ميگويند نه چنين است

البحر ضل من تدعون الا اياه ). و بايد گم شود چرا كه طوفان حوادث پرده هاى تقليد و تعصب را كه بر فطرت آدمى افتاده كنار مى زند، و نور فطرت كه نور توحيد و خداپرستى

گرفته اند، لذا از آن عدول كرده بذيل تقليد از پدران متمسك شدند و صريحا اقرار كردند كه ما در بت پرستى به غير از تقليد از پدران هيچ دليلى نداريم . ترجمه تفسير

و مسئله‌ عدالت‌ ‌در‌ موارد بسياري‌ شرط ‌است‌ جلد 6 - صفحه 489 ‌در‌ مرجع‌ تقليد، ‌در‌ حكم‌ حاكم‌، ‌در‌ قاضي‌، ‌در‌ شاهد، ‌در‌ موضوع‌ طلاق‌، ‌در‌ اثبات‌ موضوعات‌

اين امر لفظ الذين در آيه تكرار شده است مثل آنكه كسى بگويد بايد از علماء تقليد نمود آنعلمائيكه داراى چنين اوصافى باشند و اوصافى ذكر كند كه آن اوصاف در يكنفر

سَأَلْتُهُ عَنْ أَكْلِ اَلْجُبُنِّ وَ تَقْلِيدِ اَلسَّيْفِ وَ فِيهِ اَلْكَيْمُخْتُ وَ اَلْغِرَاءُ فَقَالَ لاَ بَأْسَ مَا لَمْ تَعْلَمْ أَنَّهُ مَيْتَةٌ

سَأَلْتُ‏ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عَنْ تَقْلِيدِ اَلسَّيْفِ فِي اَلصَّلاَةِ فِيهِ اَلْفِرَاءُ وَ اَلْكَيْمُخْتُ فَقَالَ لاَ بَأْسَ مَا لَمْ يُعْلَمْ أَنَّهُ

اى روايات آن را آورده اقاويل و هذيان هايى است كه سازنده اش از نظم قرآنى تقليد كرده و نتيجه اش اين شده كه اسلوب عربى مانوس و معمولى را هم از دست داده است

اينكه به اين هم رضايت نمى دهد كه مردم احكام و معارف قرآنى را با جمود محض و تقليد كوركورانه ، و بدون هيچ تفكر و تعقلى بپذيرند، بلكه بايد فكر و عقل خود را بكار

سَأَلْتُهُ عَنْ أَكْلِ اَلْجُبُنِّ وَ تَقْلِيدِ اَلسَّيْفِ وَ فِيهِ اَلْكَيْمُخْتُ وَ اَلْغَرَا فَقَالَ لاَ بَأْسَ بِهِ مَا لَمْ تَعْلَمْ أَنَّهُ مَيْتَةٌ

كه او پرده هاى تقليد را مى درد اينها نيز اگر راست مى گويند بايد به او اقتدا كنند. اگر بنا هست تقليدى از نياكان شود چرا از بت پرستان تقليد كنند؟ از ابراهيم

آنها و صلاحيّت نداشتن آن براى آنكه ناهى از فحشاء و منكر باشد و رسوخ آنها در تقليد آباء و حرص بجمع مال گويا ميخواهند بگويند اين عمل تو موجب مزيّتى براى تو نيست

ميشود ‌ يا ‌ بامام‌ ‌ يا ‌ اينكه‌ فرق‌ ‌است‌ ‌بين‌ زمان‌ ظهور و غيبت‌، بايد تقليد نمود. جلد 5 - صفحه 28 (قسمت‌ دوم‌) راجع‌ بميراث‌ كلاله‌ ‌است‌ ‌که‌ خواهر

فَلِذَلِكَ أَحْرَمَ مِنَ‏ اَلشَّجَرَةِ دُونَ اَلْمَوَاضِعِ كُلِّهَا وَ أَمَّا تَقْلِيدُ اَلْبُدْنِ فَلِيُعْرَفَ أَنَّهَا بَدَنَةٌ وَ يَعْرِفُهَا صَاحِبُهَا بِنَعْلِهِ

عَنْ تَقْلِيدِ اَلسَّيْفِ فِي اَلصَّلاَةِ فِيهِ اَلْغِرَاءُ وَ اَلْكَيْمُخْتُ فَقَالَ لاَ بَأْسَ مَا لَمْ تَعْلَمْ أَنَّهُ مَيْتَةٌ

، و انصار از يهوديان تقليد مى كردند كه اهل كتاب بودند و براى خود فضيلتى در علم قائل بودند و بسيارى از غير يهود از عمل يهود تقليد و پيروى مى كردند و از

بصير كه گفت: امام جعفر صادق عليه السلام را سؤال كردم ... تا آخر آنچه در باب تقليد گذشت.

ولى فرزندان در اين گمراهى هيچ تقصيرى نداشتند، براى اينكه در يك امرى كه جز تقليد از پدران هيچ راه ديگرى نسبت به آن ندارند و هيچگونه علمى نه اجمالى و نه تفصيلى

آب نوشيدن تنها صورت آن را نشان داده ، و تقليد آنرا درآورده است . و مثل كسى كه غير خدا را مى خواند مثل همين تقليد درآور است كه از دعا جز صورت خالى از معنا،

الا اساطير الاولين » ممكن هم هست كه اشاره باشد به شرك و بت پرستى ، كه به تقليد از پدرانشان داشتند و مى گفتند: «وجدنا آباءنا كذلك يفعلون - پدران خود را يافتيم

نمى پذيرد كه ظواهر دينى متكى بر اصول و ريشه هائى معنوى باشد. و يا ناشى از تقليد كوركورانه ، و دنبال روى بدون اراده از علوم طبيعى است ، كه در اين عصر همه

انبازگيرى آنچه را كه نيست تو را به استحقاق شريك گردانيدن آن دانشى (بر وجه تقليد محض، بدون دليلى كه دلالت كند بر استحقاق آن، بلكه دليل قائم است بر عدم استحقاق)،

اضافه ميكنند: خداوند هم ما را به آن دستور داده است (و الله امرنا بها). مساله تقليد كوركورانه از نياكان به اضافه تهمت به ساحت مقدس ‍ پروردگار دو عذر ساختگى و

نمونه جلد ۶ صفحه ۴۲۶ يا خوك در انسانهاى سركش و طغيانگر پيدا شد، رو آوردن به تقليد كوركورانه و توجه شديد به شكم پرستى و شهوترانى كه از صفات بارز اين دو حيوان

آنچه مى گفتيم سخنان بى اساس و بى پايه بود، سخنانى كه از جهل و بيخبرى يا تقليد كوركورانه سرچشمه مى گرفت ، امروز بهتر از هر زمان مى فهميم كه چه اندازه اين

چند دلائل آن روشن و آشكار باشد). تفسير نمونه ، جلد: ۲۰، صفحه : ۱۹۱ ۲ - « تقليد و پيروى كوركورانه » (از ديگران مخصوصا از پيشينيان ) كه آن نيز پرده بر چهره

بود به مبارزه پرداخت . اما آن قوم متعصب كه چشم و گوش بسته از نياكان خود تقليد مى كردند در برابر دعوت او تسليم نشدند. يونس (عليه السلام ) همچنان از روى

در نياكان نيز استمرار داشته است ، البته نه به اين معنا كه از نياكان اخذ و تقليد كرده باشند، نظير وراثتى كه در انتقال انواع مدنيت ها از قومى به قومى و از

مى دانستند ايشان گمراهند، با اين حال از ايشان كه ريشه و مرجع آنان بودند، تقليد كردند - و به همين جهت، دنبال پدران خود، به سرعت به سوى دوزخ مى روند. نخست

و اعتقاد بياورد، بلكه تعلق دل هاى آنان به عقايد باطل، و پافشارى آنان بر تقليد كوركورانه است، كه ايشان را از نظر و تفكر در دلالت آيت الهى و معجزه او بر

جلد ۱۴ صفحه ۳۴۹ آرى مشركان تنها روى ادعا تكيه دارند و دليلهاى آنها همچون تقليد كوركورانه از نياكان و خرافاتى همانند آن ، مطالبى واهى و بى اساس است ، آنها

بر جاى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) نشستند در حالى كه از يكديگر تقليد مى كردند و افرادى فاقد شخصيت بودند و حكومت اسلامى و خلافت رسول الله را به

شرك ، كه ايشان را به سوى شرك دعوت كردند و همچنين پدرانشان كه ايشان از آنان تقليد نمودند، و دوستانى كه اينان را شبيه خود نمودند همه اينها مجرمينند و مجرمين

است و پرداختن به غير از آن جز زيان و خسران چيزى نخواهد داشت و آنها كه با تقليد نا بجا و تعصب جاهلى و مسائل نژادى و خرافات خود ساخته پشت به اين آيين كنند

استكبار، و خوى نخوت و سركشى بود، و باصطلاح ميخواستند بگويند: ما هرگز زير بار تقليد نمى رويم ، و تا چيزيرا نبينيم ، نمى پذيريم ، همچنانكه در مسئله ايمان بخدا

تربيت و تكامل و نعمت براى مسلمانان بود تا با انضباط اسلامى آشنا شوند و از تقليد و تعصب برهند، زيرا همانگونه كه گفتيم تفسير نمونه ، جلد ۱، صفحه : ۵۰۹ خداوند

مى بينيم ، همه از آثار نبوت و دين است ، كه اين جوامع آن را به وراثت و يا تقليد به دست آورده اند، از روزى كه دين در ميان بشر پيدا شد، و امت ها و جماعتهاى

انسان است معبود او و حلال مشكلاتش ‍ گردد، بنابراين سرچشمه بت پرستى چيزى جز تقليد كوركورانه و پيروى از خرافات و هوا تفسير نمونه ج : ۵ صفحه ۲۶۳ پرستى نيست

، نه يك پوشش كه در حقيقت پوششهاى جهل و تعصب ، پوشش ‍ لجاجت و عناد، پوشش تقليد كوركورانه و مانند آن قلبهاى آنها را فرا گرفته بود. آنها مى گفتند: علاوه بر

آن كسى است كه با چشم و سر، عليه همنشين خود اشاره كند، و به اصطلاح فارسى، تقليد او را در آورد. آنگاه مى گويد: صيغه «فعله» براى مبالغه در صفتى بنا شده كه

اعم از علما و غير علما دارد. و اين اكثريت همانهايند كه اساس زندگيشان بر تقليد است و خود نيروى تشخيص و تميز در امور معنوى به وسيله دليل و برهان را ندارند،

عبارتست از متابعت در عمل نه در اعتقاد. اعتقاد به تنهائى امرى است غير اختيارى و تقليد ناپذير، بنابراين معنى اين دستور اين مى شود كه عمل صالح انبياء را كه بر مبناى

پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) داشتند، اصولا بر دلهاى آنها پرده جهل و تقليد كوركورانه افتاده بود به طورى كه حاضر نبودند سخن حق را از هيچكس بشنوند. بالاخره