روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۴۷

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ صَلَاةِ الِاسْتِسْقَاء

: 
وَ جَاءَ قَوْمٌ مِنْ‏ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ إِلَى‏ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع‏ فَقَالُوا لَهُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ اُدْعُ لَنَا بِدَعَوَاتٍ فِي اَلاِسْتِسْقَاءِ فَدَعَا عَلِيٌّ ع‏ اَلْحَسَنَ‏ وَ اَلْحُسَيْنَ ع‏ فَقَالَ يَا حَسَنُ‏ اُدْعُ فَقَالَ‏ اَلْحَسَنُ ع‏ اَللَّهُمَّ هَيِّجْ‏ لَنَا اَلسَّحَابَ بِفَتْحِ اَلْأَبْوَابِ بِمَاءٍ عُبَابٍ وَ رَبَابٍ بِانْصِبَابٍ وَ اِنْسِكَابٍ يَا وَهَّابُ وَ اِسْقِنَا مُطَبِّقَةً مُغْدِقَةً مُونِقَةً فَتِّحْ أَغْلاَقَهَا وَ سَهِّلْ إِطْلاَقَهَا وَ عَجِّلْ سِيَاقَهَا بِالْأَنْدِيَةِ فِي اَلْأَوْدِيَةِ يَا وَهَّابُ بِصَوْبِ اَلْمَاءِ يَا فَعَّالُ اِسْقِنَا مَطَراً قَطْراً طَلاًّ مُطِلاًّ طَبَقاً مُطَبِّقاً عَامّاً مِعَمّاً رِهَماً بُهْماً رُحْماً رَشّاً مُرِشّاً وَاسِعاً كَافِياً عَاجِلاً طَيِّباً مُبَارَكاً سُلاَطِحاً بُلاَطِحاً يُنَاطِحُ اَلْأَبَاطِحَ مُغْدَوْدِقاً مُطْبَوْبِقاً مُغْرَوْرِقاً وَ اِسْقِ سَهْلَنَا وَ جَبَلَنَا وَ بَدْوَنَا وَ حَضَرَنَا حَتَّى تُرْخِصَ بِهِ أَسْعَارَنَا وَ تُبَارِكَ بِهِ فِي ضِيَاعِنَا وَ مُدُنِنَا أَرِنَا اَلرِّزْقَ مَوْجُوداً وَ اَلْغَلاَءَ مَفْقُوداً آمِينَ يَا رَبَّ اَلْعَالَمِينَ ثُمَّ قَالَ‏ لِلْحُسَيْنِ ع‏ اُدْعُ فَقَالَ‏ اَلْحُسَيْنُ ع اَللَّهُمَّ مُعْطِيَ اَلْخَيْرَاتِ مِنْ مَظَانِّهَا وَ مُنْزِلَ اَلرَّحَمَاتِ مِنْ مَعَادِنِهَا وَ مُجْرِيَ اَلْبَرَكَاتِ عَلَى أَهْلِهَا مِنْكَ اَلْغَيْثُ اَلْمُغِيثُ وَ أَنْتَ اَلْغِيَاثُ اَلْمُسْتَغَاثُ وَ نَحْنُ اَلْخَاطِئُونَ وَ أَهْلُ اَلذُّنُوبِ وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَغْفَرُ اَلْغَفَّارُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ اَللَّهُمَّ أَرْسِلِ اَلسَّمَاءَ عَلَيْنَا دِيمَةً مِدْرَاراً وَ اِسْقِنَا اَلْغَيْثَ وَاكِفاً مِغْزَاراً غَيْثاً مُغِيثاً وَاسِعاً مُسْبِغاً مُهْطِلاً مَرِيئاً مَرِيعاً غَدَقاً مُغْدِقاً عُبَاباً مُجَلْجِلاً سَحّاً سَحْسَاحاً بَسّاً بَسَّاساً مُسْبِلاً عَامّاً وَدْقاً مِطْفَاحاً يَدْفَعُ اَلْوَدْقَ بِالْوَدْقِ دِفَاعاً وَ يَطْلُعُ اَلْقَطْرُ مِنْهُ غَيْرَ خُلَّبِ اَلْبَرْقِ وَ لاَ مُكَذَّبِ اَلرَّعْدِ تُنْعِشُ بِهِ اَلضَّعِيفَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُحْيِي بِهِ اَلْمَيِّتَ مِنْ بِلاَدِكَ مَنّاً عَلَيْنَا مِنْكَ آمِينَ يَا رَبَّ اَلْعَالَمِينَ فَمَا تَمَّ كَلاَمُهُ حَتَّى صَبَّ اَللَّهُ اَلْمَاءَ صَبّاً وَ سُئِلَ‏ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِيُ‏ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ فَقِيلَ لَهُ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ‏ هَذَا شَيْ‏ءٌ عُلِّمَاهُ فَقَالَ وَيْحَكُمْ أَ لَمْ تَسْمَعُوا قَوْلَ‏ رَسُولِ اَللَّهِ ص‏ حَيْثُ يَقُولُ أُجْرِيَتِ اَلْحِكْمَةُ عَلَى لِسَانِ‏ أَهْلِ بَيْتِي


من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۴۶ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۳۰۴۸
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۱
بخش : أبواب الصلاة و حدودها-باب صلاة الاستسقاء
عنوان : حدیث در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۱ أَبْوَابُ الصَّلَاةِ وَ حُدُودِهَا-بَابُ صَلَاةِ الِاسْتِسْقَاء
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۲ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۲۴۹

و گروهى از مردم كوفه نزد على بن أبى طالب عليه السّلام رفتند و گفتند: يا امير المؤمنين دعاهائى در طلب نزول باران براى ما بخوان. پس امير المؤمنين‏ على عليه السّلام دو فرزند خود حسن و حسين عليهما السّلام را طلب كرد و حسن را فرمود: دعا كن او عليه السّلام چنين دعا كرد: اللّهمّ هيّج لنا- تا آخر دعاى متن: آمين يا ربّ العالمين- را خواند كه ترجمه آن اينست: بار خدايا ابرها را بگشودن درهاى رحمتت بوسيله آبى سيل آسا و بادوام برانگيز، و ما را بوسيله بارانى فراگير و دامن‏گستر و بهجت انگيز سيراب فرما. خدايا فروبستگيهاى ابرها را بگشاى، و روان ساختنش را آسان گردان، و انگيختن بارانش را در رودخانه‏ها و جويبارها شتابان ساز. اى خداوند بخشنده، اى خداى فعّال ما يشاء، ما را به فرو ريختن بارانى پرمايه سقايت فرما، هم از نرم بارانى فراگير كه بارانى ديگر بدنبال خود آورد، و سراسر كوه و دشت را پر سازد، و منطقه را زير دامن گيرد، و فيض خود را بر همه جا بگسترد، نرم بارانى پردوام، و ريزدانه، و تند، و افشان، و دامنه‏دار، و نقد و پاكيزه و با بركت، و هم از رگبارى پرخروش كه مسيلها و درّه‏ها را زير فشار قرار دهد، و قطراتش بى‏شمار باشد، و دشت و دمن را بپوشاند و زمين را مستغرق تلاطم امواج خود سازد. و نيز خدايا دشتهاى ما و كوههامان، و بيابانهامان، و شهرهامان را سيراب ساز، تا نرخها را بوسيله آن ارزان كنى، و مزارع و بلادمان را بركت بخشى. خداوندا ارزاقمان را پيش چشممان فراهم آور. و گرانى را از محيط زندگيمان مفقود گردان. آمين يا ربّ العالمين. سپس امير المؤمنين عليه السّلام فرزندش حسين عليه السّلام را بدعا خواندن فرا خواند. و او گفت: خدايا، اى عطاكننده خيرات از مظان و مواطنش، و اى نازل‏كننده رحمتها از معادنش، و اى روان‏كننده بركات بر مستحقانش، باران فراگير از جانب تو است، و يارى دهنده و مطلوب يارى طلبان توئى، و خطاكاران مائيم، و مسئول آمرزش خواهان، و آمرزنده آمرزيدگان توئى كه هيچ معبود حقّى جز تو نيست. خدايا بارانى آرام و بى‏رعد و برق و بادوام بسوى ما بفرست، و ما را از بارانى ريزدانه، و پرمايه، و عامّ، و گسترده و سيراب‏كننده و نزديك بزمين و پياپى، و گوارا، و زمينه ساز سرشارى و فراوانى برخوردار ساز. و همچنين از بارانى درشت قطره، و سرشار و سرشاركننده، و موج خيز، و پرطنين و سيّال، و سيل انگيز، و دراز آهنگ، و فراگير، و همگانى، و لبريزكننده آبگيرها بهره‏مندمان فرماى، كه دانه‏هاى درشتش بر هم بخورد و نهرهاى فراهم شده از آن بشدّت و بسرعت روان شوند، و سيلابى عظيم از آن پديد گردد، و برقش فريب دهنده، و رعدش دروغين نباشد. بارانى كه بندگان ضعيفت را بوسيله آن سرزنده سازى، و اراضى مواتت را ببركت آن احياء كنى. و اين نعمتى و منّتى از جانب تو در باره ما است- آمين ربّ العالمين. پس هنوز سخن او بپايان نرسيده بود كه خدا بارانى فراگير فرو باريد. و از سلمان فارسى- رضى اللَّه عنه- پرسيدند: يا ابا عبد اللَّه آيا مضامين اين دعاها چيزيست كه به آن دو تعليم داده‏اند؟ سلمان گفت: واى بر شما آيا سخن‏ رسول خدا را نشنيده‏اند كه فرمود: حكمت بر زبان اهل بيت من روان شده است.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)