المائدة ١٠٦
ترجمه
المائدة ١٠٥ | آیه ١٠٦ | المائدة ١٠٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شَهَادَةُ»: گواهی. مبتدا است و (إثْنانِ) خبر است. در این صورت مضافی پیش از (إثْنانِ) محذوف است و تقدیر چنین است: شَهَادَةُ بَیْنِکُمْ إذا ... شَهَادَةُ اثْنَیْنِ. یا این که (شَهادَةُ) مصدر است و به معنی شُهُود، یعنی گواهان است و نیازی به حذف نیست. برخی هم (شَهادَةُ) را مبتدا و خبر آن را (شَهادَةُ) محذوف دانسته و (إِثْنانِ) را فاعل مبتدا گرفتهاند. «مِنکُمْ»: از خودتان؛ یعنی از مسلمانان یا از نزدیکان خود. «مِنْ غَیْرِکُمْ»: از دیگران؛ یعنی از کافران یا از بیگانگان. «ضَرَبْتُمْ فِی الأرْضِ»: مسافرت کردید. «تَحْبِسُونَهُمَا»: نگاهشان میدارید. «إرْتَبْتُمْ»: شکّ کردید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۰۹ - ۱۰۶ ، سوره مائده
- توضيح آيات شريفه راجع به گواه گرفتن هنگام وصيت و حكم شهود غير مسلمان بروصيت
- وجه صحيح در معناى جمله : ((من الذين استحق عليهم الاوليان )) در آيه شريفه
- مراد از ((لا علم لنا)) كه در جواب پيامبران (ع ) به خدا آمده است نفى مطلق علم نيست
- حقيقت علم و تمامى آن نزد خداوند است و بس !
- جواب پيامبران نوعى تواضع در برابر كبريائى خداوند است
- گفتارى در معناى شهادت
- اعتبار شهادت در ميان ملل مختلف و در اسلام
- گفتارى پيرامون معناى عدالت
- اعتبار عدلت در شاهد، حكمى است فطرى وارتكازى همگان
- مفهوم عدلت در اصطلاح فقه و لسان ائمه اهل بيت (ع ) و فرق آن با عدلت به مفهوماخلاقى آن
- گفتارى پيرامون يمين (سوگند)
- اعتماد به سوگند مدعى ، به خدا، در شرع اسلام ، ناشى از اعتماد به ايمان افراد درمجتمع اسلامى است
- در جوامع مادى امروز، نه تنها سوگند بلكه هيچ قانون و ضابطه ديگرى كوچكتريناثرى ندارد
- با اعراض مردم از دين ، احكام دينى منفسخ نمى شوند
- پاسخ به اين توهم كه سوگند به غير اسم خدا و نيز خدا را به حق پيامبر (ص ) واوليايش قسم دادن شرك است
- (رواياتى در ذيل آيات مربوط به شهادت كافر و شاءننزول آنها)
- معناى اين روايت كه قران تماميش تقريب و باطنش تقريب است
- توضيح اين روايت كه مرا از ((لاعلم لنا)) اينست كه ما علمى به ماسواى تو نداريم
نکات آیه
۱- وصیت (تقاضاى تصرف در مال و غیر مال پس از مرگ) امرى مشروع، لازم الاجرا و داراى اعتبار قانونى (شهدة بینکم ... حین الوصیة اثنان ذوا عدل منکم)
۲- ابراز وصیت در حضور دو مرد مسلمان عادل، توصیه اى از جانب خداوند به هر فرد مسلمان (یایها الذین ءامنوا شهدة بینکم ... حین الوصیة اثنان ذوا عدل منکم)
۳- سهل انگارى در وصیت به هنگام مشاهده آثار مرگ هر چند در سفر و دیار کافران امرى ناشایست براى اهل ایمان (إذا حضر احدکم الموت حین الوصیة) «حین الوصیة» بدل از «اذا» مى باشد، یعنى هنگام مشاهده آثار مرگ هنگام پرداختن به وصیت است نه انجام کارى دیگر و این گویاى تأکید الهى بر امر وصیت مى باشد.
۴- شهادت دو مرد مسلمان عادل، طریقى براى اثبات وصیت و حدود آن (شهدة بینکم ... حین الوصیة اثنان ذوا عدل منکم)
۵- شهادت دو مرد غیر مسلمان، کافى براى اثبات وصیت و حدود آن، در صورتى که وصیت کننده در مسافرت بمیرد و در آستانه مردن وصیت کند. (او ءاخران من غیرکم ان انتم ضربتم فى الارض فاصبتکم مصیبة الموت)
۶- اعتقاد به خدا از شرایط اعتبار شهادت غیر مسلمان در امر وصیت (فیقسمان باللّه ان ارتبتم ... لانکتم شهدة اللّه) ضرورت سوگند شاهدان به نام خدا در اعتبار شهادت آنان، مى رساند که مراد از «ءاخران من غیرکم» غیرمسلمانى است که اعتقاد به خداوند داشته باشد.
۷- مرگ، مصیبت و حادثه اى سخت و ناگوار. (مصیبة الموت)
۸- جواز توقیف شاهدان بر وصیت تا اداى شهادت قانونى و معتبر (تحبسونهما من بعد الصلوة فیقسمان باللّه) جمله «تحبسونهما» تا آخر آیه مى تواند مى تواند ناظر به اداى شهادت باشد یعنى شرایط ذکر شده در این بخش از آیه دخیل در اثبات وصیت است و مى تواند ناظر به تحمل شهادت باشد یعنى خداوند وصیت کننده را ارشاد کرده که اگر تردید دارد که شاهدان، وصیت او را به درستى ادا کنند، باید از آنان بخواهد که بعد از نماز سوگند یاد کنند که به حق شهادت خواهند داد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
۹- شهادت غیر مسلمان بر وصیت در صورت شک در راستى و درستى شهادت وى تنها با سوگند پذیرفته مى شود و از اعتبار قانونى برخوردار مى گردد (او ءاخران من غیرکم ... تحبسونهما من بعد الصلوة فیقسمان باللّه ان ارتبتم) جمله «تحبسونهما ...» مى تواند ناظر به هر دو طائفه از شاهدان «ذوا عدل منکم» و «ءاخران من غیرکم» باشد. و مى تواند تنها ناظر به طائفه دوم یعنى «و ءاخران من غیرکم» گرفته شود. برداشت فوق مبتنى بر احتمال دوم است.
۱۰- ارزش و اعتبار شهادت شاهدان بر وصیت چه مسلمان و چه غیر مسلمان آنگاه که راستى و درستى شهادتشان مورد تردید باشد. منوط به سوگند است. (ذو عدل منکم او ءاخران من غیرکم ... تحبسونهما من بعد الصلوة فیقسمان باللّه) برداشت فوق مبتنى بر این است که جمله «تحبسونهما» ناظر به هر دو طائفه از شاهدان بر وصیت باشد و اعتبار شهادت هر شاهدى چه مسلمان و چه غیر مسلمان را مقید به سوگند کند.
۱۱- اعتبار سوگند شاهدان بر وصیت، در صورتى است که پس از نماز سوگند یاد کنند. (تحبسونهما من بعد الصلوة فیقسمان باللّه ان ارتبتم)
۱۲- نماز داراى نقشى بسزا در پاکسازى روحیات آدمى براى پرهیز از سوگندهاى دروغ و خیانت در شهادت (تحبسونهما من بعد الصلوة فیقسمان باللّه)
۱۳- سوگند به نام خدا، تنها سوگند معتبر و داراى ارزش قانونى در شهادت بر وصیت (فیقسمان باللّه)
۱۴- شاهدان بر وصیت باید در سوگند خویش بیان دارند که شهادتشان را وسیله دستیابى به منافع مادى و یا نفع رسانى به خویشان خود قرار نداده اند. (فیقسمان باللّه ان ارتبتم لانشترى به ثمناً و لو کان ذا قربى) ضمیر در «به» به شهادت که از سیاق آیه بر مى آید و ضمیر در «کان» به مشهود له یعنى کسى که شهادت به سود او تمام شده باز مى گردد.
۱۵- شاهدان بر وصیت باید در سوگند خویش بیان دارند که تمام محتواى وصیت را ذکر کرده و چیزى از آن را کتمان نکرده اند. (فیقسمان باللّه ... و لانکتم شهدة اللّه)
۱۶- شاهدان بر وصیت باید در خاتمه سوگند خویش تأکید کنند که اگر در اداى شهادت خیانت کرده باشند از گنهکاران محسوب مى شوند. (فیقسمان باللّه ... إنّا اذاً لمن الاثمین)
۱۷- شاهدان نباید به بهانه منافع شخصى و یا خویشاوندى، در شهادتهاى خویش خیانت کنند (لانشترى به ثمناً و لو کان ذا قربى ... إنّا اذاً لمن الاثمین) اگر چه آیه شریفه درباره شهادت بر وصیت است ولى از جهت ضرورت پرهیز از خیانت بین شهادت بر وصیت و شهادت بر امورى دیگر تفاوتى نیست و لذا مى توان گنهکار بودن هر خیانتکار در شهادت را استفاده کرد.
۱۸- مال پرستى و وابستگى هاى خانوادگى از جمله عوامل لغزش و خیانت در شهادت (لانشترى به ثمناً و لو کان ذا قربى)
۱۹- شهادت بر وصیت امرى بس عظیم (و لانکتم شهدة اللّه) مراد از «شهدة اللّه»، شهادت بر وصیت است یعنى شاهدان بر وصیت در حقیقت شهادت الهى را بر دوش دارند و این حکایت از اهمیت والاى شهادت بر وصیت دارد.
۲۰- اداء شهادت به درستى و راستى، تکلیفى الهى بر عهده شاهدان (و لانکتم شهدة اللّه) اضافه «شهدة» به «اللّه» مى تواند به منظور رساندن این حقیقت باشد که شهادت حقى از حقوق الهى است و بندگان موظف به اداى آن هستند.
۲۱- ضرورت توجه شاهدان، به آگاهى و شهود خداوند بر هر آنچه به آن شهادت مى دهند. (و لانکتم شهدة اللّه)
۲۲- شاهدان بر وصیت در صورت کتمان وصیتهاى میت و یا تغییر آنها به انگیزهاى مادى، از زمره گنهکارانند. (لانشترى ... و لانکتم شهدة اللّه إنّا اذاً لمن الاثمین)
۲۳- دستیابى به منافع شخصى و یا نفع رسانى به خویشان با خیانت و شهادت گناه است. (لانشترى به ثمناً و لو کان ذا قربى ... إنّا اذاً لمن الاثمین)
۲۴- شاهدان رسمى در صورت کتمان شهادت از زمره گنهکارانند. (و لانکتم شهدة اللّه إنّا اذاً لمن الاثمین)
۲۵- تضییع حقوق مردمان، بدون هیچ تردید گناه است. (لانشترى به ثمناً و لو کان ذا قربى ... إنّا اذاً لمن الاثمین)
۲۶- دستیابى به منافع مادى و یا نفع رسانى به خویشاوندان، نمى تواند مجوز پایمال سازى حقوق دیگران باشد. (لانشترى به ثمناً و لو کان ذا قربى)
۲۷- خیانت در شهادت، گناه است. (لانشترى به ثمناً ... إنّا اذاً لمن الاثمین)
۲۸- کتمان شهادت و تغییر آن، حرام و امرى ناروا در ادیان الهى (لانشترى به ثمناً و لو کان ذا قربى و لانکتم شهدة اللّه إنّا اذاً لمن الاثمین) جمله «انا اذاً ...» سخنى است که شاهدان غیر مسلمان نیز باید آن را در پایان سوگند خویش بیان دارند و در حقیقت اعتراف کنند که در صورت کتمان شهادت گنهکار هستند و این نشان مى دهد که پیروان دیگر ادیان الهى نیز شهادت هاى دروغین را حرام و ناروا مى دانند.
موضوعات مرتبط
- ادیان: محرمات در ادیان ۲۸
- انگیزه: مادى ۲۲
- ایمان: به خدا ۶
- تزکیه: عوامل تزکیه ۱۲
- حادثه: سخت ۷
- حبس: جایز ۸
- خانواده: علایق خانوادگى ۱۸
- خدا: گواهى خدا ۲۱ ; وصایاى خدا ۲
- سوگند: آثار سوگند ۹ ; اجتناب از سوگند دروغ ۱۲ ; احکام سوگند ۱۱، ۱۳ ; اعتبار سوگند ۱۱، ۱۳ ; سوگند به خدا ۱۳ ; کیفیت سوگند در وصیت ۱۱
- عمل: ناپسند ۳، ۲۸
- گناه: موارد گناه ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۷
- گناهکاران:۱۶، ۲۲، ۲۴
- گواهان: حبس گواهان ۸ ; سوگند گواهان وصیت ۹، ۱۱، ۱۶ ; گواهان وصیت ۸، ۱۰، ۱۴، ۱۵، ۲۲ ; مسؤولیت گواهان ۱۷، ۲۰ ; هشدار به گواهان ۲۱
- گواهى: آداب گواهى ۲۱ ; احکام گواهى ۸، ۹، ۱۰، ۱۷، ۲۰ ; اداى گواهى ۸، ۱۶، ۲۰ ; اسلام در گواهى ۲، ۴ ; اعتبار گواهى ۹، ۱۰ ; ایمان در گواهى ۶ ; حرمت تغیییر گواهى ۲۸ ; حرمت کتمان گواهى ۲۸ ; خیانت در گواهى ۱۲، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۲۳ ; شرایط اعتبار گواهى ۶ ; عدالت در گواهى ۲، ۴ ; کیفیت گواهى بر وصیت ۱۴، ۱۵، ۱۶ ; گناه خیانت در گواهى ۲۷ ; گناه کتمان گواهى ۲۴ ; گواهى غیر مسلمان ۵، ۶، ۹، ۱۰
- لغزش: عوامل لغزش ۱۸
- مال: علاقه به مال ۱۸
- مردم: تضییع حقوق مردم ۲۵، ۲۶
- مرگ: مصیبت مرگ ۷
- منافع: مادى ۱۴، ۲۶
- منفعتطلبى: آثار منفعتطلبى ۲۶
- مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۳
- نماز: آثار نماز ۱۲
- وصیّت: احکام وصیّت ۱، ۲، ۴، ۵، ۶، ۹، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۹ ; اعتبار وصیّت ۱ ; اهمیّت وصیّت ۳ ; روش اثبات وصیّت ۴، ۵ ; سوگند در وصیّت ۱۰، ۱۴، ۱۵، ۱۶ ; عمل به وصیّت ۱ ; کتمان وصیّت ۲۲ ; گناه تغییر وصیّت ۲۲ ; گواهى بر وصیّت ۲، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۳، ۱۹ ; مشروعیت وصیّت ۱ ; وصیّت در احتضار ۵ ; وصیّت در سفر ۳، ۵