نتایج جستجو

نفق الا ه امن لا ى کتب فى عبد کون قصص حقق ليس قد صبر ک اخذ قول وفى ائى وهب داود نذر هدى هو حيى حدث شرح فلح جناح اوى عهد علم زيغ عبر خير يدى وعد وحد فرى قلب

انا زکريا قبل عزز امم سليمان ف شرک عجز وصى کفر تبع کتب هو ذا نعم بعد صفو داود

خدا ۸ داود(ع): بشارت به داود(ع) ۹; تعلیم زره سازى به داود(ع) ۵; تکلیف داود(ع) ۷; زره سازى داود(ع) ۱، ۲; عمل صالح داود(ع) ۷; فضایل داود(ع) ۵; قصه داود(ع) ۱،

تمام كرد [سباء:11]. درع سابغ زرهى است كه وسيع و و كامل باشد آيه دستور است به داود نبى زره‏هاى وسيع و كامل به ساز و در بافتن آنها اندازه نگه دار. در نهج البلاغه

اوامر خدا ۴، ۷ داود(ع): تسبیح داود(ع) ۴، ۵، ۷، ۸، ۱۰; زره سازى داود(ع) ۱۳; فضایل داود(ع) ۲، ۳، ۵، ۶، ۸، ۹، ۱۲، ۱۳; قصه داود(ع) ۶; منشأ فضایل داود(ع) ۱; نرمى

پرندگان ۴ داود(ع): امکانات داود(ع) ۶; ثروت داود(ع) ۱; علم داود(ع) ۳، ۷; فضایل داود(ع) ۳، ۵، ۶، ۹; منشأ علم داود(ع) ۵; نعمتهاى داود(ع) ۵، ۷; وارث داود(ع) ۱ ذکر:

بازگشت به خدا ۵ ۶، ۷ بندگان خدا :۳ خدا: عطایاى خدا ۱، ۴ داود(ع): فرزند داود(ع) ۲; نعمتهاى داود(ع) ۱ ذکر: آثار ذکر خدا ۶، ۷ سلیمان(ع): پدر سلیمان(ع) ۲;

درباره تسبيح كوهها كه با داود همراهى مى‏كردند [انبياء:79]. ظاهراً مراد تسبيح ظاهر و با صداست و از كوهها صدا مى‏آمد كه در «جبل» و «داود» گذشت. ه ل ب ک ما اله

آنها را شكست دادند و داود جالوت را كشت. لفظ جالوت سه بار در قرآن مجيد در آيات فوق تكرار شده است. ه وله جند اله الله قول ل ب نا برز داود اتى قتل لما يوم صبر

فرزندان انبیا ۴ خدا: افعال خدا ۱۲; بشارت خدا ۱۱ داود (ع): قضاوت داود (ع) ۲; مقامات داود (ع) ۲; نبوت داود (ع) ۲ دین: پاسدارى از دین ۱۲، ۱۳; مقامات پاسداران

مى شود، و گاه جنبه «عملى» که از آن تعبیر به «اخلاق و عمل صالح» مى گردد، و داود(علیه السلام) از همه اینها بهره وافر داشت. ب‌ (۲۶۴۹ بار) حکم‌ (۲۱۰ بار) وَ

مبالغه در اصلاح شى‏ء گفته است. * [انبياء:80]. منظور از صنعت لبوس زره بافى حضرت داود است. چنانكه از «لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ» ظاهر مى‏شود. * [شعراء:128-129]

آيات مربوط به اوصاف و اقوال داود «ع» مراد از «حكمت» و «فَصلُ الخطاب»، كه به داود «ع»، داده شده بود ماجرای قضاوت حضرت داود «ع»، و استغفار و انابۀ او آیا

آيات مربوط به اوصاف و اقوال داود «ع» مراد از «حكمت» و «فَصلُ الخطاب»، كه به داود «ع»، داده شده بود ماجرای قضاوت حضرت داود «ع»، و استغفار و انابۀ او آیا

آیات شامل این کلمه داود (۱۶ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) وَ وَهَبْنَا سُلَيْمَان الْأَلْبَاب نِعْم أُولُوا الْعَبْد لِيَتَذَکّر إِنّه إِذ أَوّاب عُرِض آيَاتِه عَلَيْه

بتحقيق داديم داود و سليمان را دانشى و گفتند ستايش خدايرا است كه برترى داد ما را بر بسيارى از بندگانش كه مؤمنانند و ميراث برد سليمان از داود و گفت اى مردمان

انبیاء است، که تنها محتوى پند و اندرز و نصیحت و مناجات بوده (مانند «زبور» داود(علیه السلام)) و اما «کتاب منیر» آن دسته از کتاب هاى آسمانى است که، داراى

لباس و پوشيدنى است. نحو[حج:23]. [انبیاء:80]. مراد از لَبُوس زره است: يعنى به داود صنعت لباس جنگى آموختيم. اينك چند آيه را بررسى مى‏كنيم: * [بقره:42]. «تَلْبِسُوا»

است بعضى‏ها آن را زمان بين آدم و نوح و بعضى ما بين ادريس و نوح و بعضى زمان داود و سليمان، بعضى زمان ولادت ابراهيم و بعضى زمان فترت ما بين حضرت عيسى و حضرت

سموئيل باب يازدهم مى‏نويسد: كه داود زن اُورِيا را از پشت بام ديد كه غسل مى‏كند داود كسانى فرستاد زن را گرفته و آوردند داود بلافاصله با او همبستر شد و زن

بيرون شد و در نهرى لشكريان خويش را امتحان كرد. بالاخره در جهاد پيروز شد و داود كه جزء لشكريان او بود، جالوت فرمانده دشمن را كشت. در مجمع فرموده: طالوت از

سليمان و داود حكم واحدى بوده است تاءييد مطلبه به روايات وارده معناى تسخير كوهها و مرغ ها با داوود (عليه السلام ) معناى اينكه صنعت لبوس را به داود تعليم كرديم

کون ايوب نبو نزل هود او يونس من هارون على نصارى انن سليمان وحى ام ا نا ربب داود انتم خلص ه علم زبور هم بعد لا

سموئيل باب يازدهم مى‏نويسد: كه داود زن اُورِيا را از پشت بام ديد كه غسل مى‏كند داود كسانى فرستاد زن را گرفته و آوردند داود بلافاصله با او همبستر شد و زن

کلمه هزم‌ (۳ بار) شكست دادن. [بقره:251]. آنها را به يارى خدا شكست دادند و داود جالوت را كشت. راغب گويد: اصل آن فشردن چيزى است تا بشكند مانند فشردن خيك خشك

(آسمانی) و پیغمبری و پادشاهی عظیمی دادیم. (مانند: سلطنت یوسف در مصر، و شاهی داود و سلیمان در شام). یا به مردمان بر آنچه خدا از فضل خویش به آنان عطا کرده،

بتحقيق داديم داود و سليمان را دانشى و گفتند ستايش خدايرا است كه برترى داد ما را بر بسيارى از بندگانش كه مؤمنانند و ميراث برد سليمان از داود و گفت اى مردمان

سليمان و داود حكم واحدى بوده است تاءييد مطلبه به روايات وارده معناى تسخير كوهها و مرغ ها با داوود (عليه السلام ) معناى اينكه صنعت لبوس را به داود تعليم كرديم

کم الى دعو عمل اخذ ابو حفظ درر ولى لو عند سبل سمو غشو شهد يهود وکل وقد اخو داود لجج ظلم جسد طيب وجد ن نوب ايوب نيل نن نهى اهل شجر ذهب عمران خلف اوى يى کرب

است. [اسراء:55]. در اين آيه نيز تفضيل از جانب خداست و علت فضيلت داود اعطاء زبور است. داود و سليمان عليهماالسلام مى‏گويند: [نمل:15]. و سليمان به مردم درباره

تمام كرد [سباء:11]. درع سابغ زرهى است كه وسيع و و كامل باشد آيه دستور است به داود نبى زره‏هاى وسيع و كامل به ساز و در بافتن آنها اندازه نگه دار. در نهج البلاغه

قول دخل نزل اوه رکع فرق امن هو ارض ان جسد اتى خرر عرض سبل طمن مسس يى موه داود حلم صير تبع عن کثر طمئن لکن بعد طغى غيب وقى جرم برک ذا عرف فتن يوم رزق بشر

[آل عمران:159]. در اثر رحمت خدا به آنها نرم و ملايم شدى [سباء:10]. براى داود آهن را نرم كرديم. [زمر:23]. در الميزان گويد: معنى سكون به تلين تضمين گرديده

Scripture. ترتیل: ترجمه: «زُبُر»: جمع زَبُور، کتاب مشتمل بر مواعظ. کتاب آسمانی داود (نگا: نساء / و انبیاء / . «کِتَاب»: مراد جنس کتاب است و شامل تورات و انجیل

قبول است . قصه جسد [ص:34-35]. در همين سوره [ص:24] درباره امتحان داود است «... وَ ظَنَّ داوُدُ اَنَّما فَتَنّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَ خَرَّ راكِعاً وَ اَنابَ»

مبالغه در اصلاح شى‏ء گفته است. * [انبياء:80]. منظور از صنعت لبوس زره بافى حضرت داود است. چنانكه از «لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ» ظاهر مى‏شود. * [شعراء:128-129]

سقى رعى جرى سئل فوق ى جبى اول انت موت بحر امن الله وله ه جفن ثمر حجز کفت داود لا هى برک زوج ذلک مثل غفر بثث رئى ف ذکر ويل سبل فرت شىء عمه فرج اوى نعم ندد

سليمان و داود حكم واحدى بوده است تاءييد مطلبه به روايات وارده معناى تسخير كوهها و مرغ ها با داوود (عليه السلام ) معناى اينكه صنعت لبوس را به داود تعليم كرديم

على اتى انن اکل سخر عند ها صفف جنح رحم طين فوق رئس هن لعل اوب حشر موسى دبب داود برء فصل مثل شرق صلح شىء يا او فقد نطق امم عشو الم خير صور رمى أبابيل سوء

جاست كه «يُطيقُونِهُ» را به معنى قدرت گرفته‏اند روايتى نيز در تأييد گفته ما داود است در تفسير عياشى از حضرت باقر عليه السلام نقل شده: فى قوله «وَ عَلَى الَّذينَ

سليمان و داود حكم واحدى بوده است تاءييد مطلبه به روايات وارده معناى تسخير كوهها و مرغ ها با داوود (عليه السلام ) معناى اينكه صنعت لبوس را به داود تعليم كرديم

اسمعيل، يسع، ذوالكفل، الياس، يونس، اسحق، يعقوب، يوسف، شعيب، موسى، هارون، داود، ايوب، سليمان، زكريّا، يحيى، اسمعيل صادق الوعد، عيسى، محمد «صلوات اللّه و

است: فلو أن احدا يجد الى البقاء سلما او لدفع الموت سبيلا لكان ذلك سليمان بن داود عليه السلام الذى سخر له ملك الجن و الانس، مع النبوة و عظيم الزلفة ... رمته

لما ذلک امن الذين يا فرق صلو موسى برز حضر عبد نصر الى کلل کفر ملء قوم کشط داود عمل مع بعد هذا قسم هم صلح سمو حکم ان کون غوى نذر حسب ذهب انا ايوب التى اول

اهل رسل هما ذلک اتى انن فرعون وزر علم ذکر ايوب اوى اول سليمان ن لا جزى کون داود ائى عيسى حسن کتب ايى اذن الذين لسن فرق هو نبو ثم جعل خوف نجو اسماعيل حمل

وجد متع فعل سليمان فتء طرح سبق هارون ضلل اول غفل لن حرض هو حسس بوء ذا منن داود وقى اسف سرر حبب برح

30. جلد 8 - صفحه 145 2- نسبت به داود عليه السلام فرمايد. «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ» «1» اى داود ما قرار داديم تو را در زمين خليفه

جمله: 1- ارشاد ديلمى خطاب الهى به حضرت داود عليه السّلام: يا داود عليك بالاستغفار فى دلج الليل الاسحار: «2» اى داود بر تو باد به استغفار در تاريكى سحرهاى

ابواب الصلوة باب 341 ما جاءَ فى صِفَةِ الصَّلوةِ عَلَى النَّبىِّ، سنن ابى داود كتاب الصلوة على النبى بعد التشهّد. صلوة اسلام‏ صلوة اسلام همان عبادت بزرگى

است: فلو أن احدا يجد الى البقاء سلما او لدفع الموت سبيلا لكان ذلك سليمان بن داود عليه السلام الذى سخر له ملك الجن و الانس، مع النبوة و عظيم الزلفة ... رمته

داده عمل بآنرا و البته بجا آورنده آن خواهد بود و زبور ظاهرا نام كتاب حضرت داود است و در قرآن و اخبار ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و جاى ترديد نيست و

ابواب الصلوة باب 341 ما جاءَ فى صِفَةِ الصَّلوةِ عَلَى النَّبىِّ، سنن ابى داود كتاب الصلوة على النبى بعد التشهّد. صلوة اسلام‏ صلوة اسلام همان عبادت بزرگى

ابن اثير در ماده حلل و در الجامع الصغير و كنوز الحقائق باب لام و سنن ابى داود كتاب نكاح باب التحليل مطالعه كرد. بنابراين ملعون است كسى كه زنى را به قصد

يحيي العطار عن احمد بن محمد بن عيسي عن ابن ابي عمير عن الحسن بن محبوب عن داود الرقي عن العبد الصالح ع قال : عبد صالح (امام كاظم ع) فرمود: راستى كه از طرف

امامت او اختلاف نكنند، چنانچه در حيات داود عليه السّلام، سليمان را حكم خود آموخت تا امامت و پيغمبرى او را بعد از داود بدانند براى تأكيد حجت بر خلق‌ «1». و

داده عمل بآنرا و البته بجا آورنده آن خواهد بود و زبور ظاهرا نام كتاب حضرت داود است و در قرآن و اخبار ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و جاى ترديد نيست و

از آن غلبه تامّه خود بنى اسرائيل است بر اعداء كه بكشته شدن جالوت بدست حضرت داود براى آنها حاصل گرديد اينها همه شواهد و مؤيّدات نظريه حقير است كه ذكر شد ولى

اول بخت النصر مسلط و در دومى يكى از سلاطين بابل. 3- فساد اول طغيان جالوت كه داود عليه السّلام او را كشت، و دوم- سلطه بخت النصر. وَ لَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيراً:

لوط انن اليسع هارون ل هم سليمان الا لا صلح کشف اذ اسباط الى فضل اتى يعقوب داود على ابق عن ا ليل علم اسحاق زبور الياس ابو ب نفع فلک عذب قد قصص ابراهيم خزى

سليمان و داود حكم واحدى بوده است تاءييد مطلبه به روايات وارده معناى تسخير كوهها و مرغ ها با داوود (عليه السلام ) معناى اينكه صنعت لبوس را به داود تعليم كرديم

داده عمل بآنرا و البته بجا آورنده آن خواهد بود و زبور ظاهرا نام كتاب حضرت داود است و در قرآن و اخبار ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و جاى ترديد نيست و

سليمان و داود حكم واحدى بوده است تاءييد مطلبه به روايات وارده معناى تسخير كوهها و مرغ ها با داوود (عليه السلام ) معناى اينكه صنعت لبوس را به داود تعليم كرديم

اين داستان وارد شده احتجاج حضرت زهرا سلام الله عليها به آيه ((وورث سليمان داود)) عليه ابوبكر درمسئله غصب فدك اشاره به وجوهى درباره آوردن تخت بلقيس ((قبل

ارشاد ديلمى: از جمله وحى سبحانى به داود عليه السّلام: يا داود عليك بالاستغفار فى دلج اللّيل و الاسحار «2»: اى داود، بر تو باد به استغفار در تاريكى سحرهاى

تورات‌ و داود آورنده‌ زبور و نصاري‌ بعيسي‌ آورنده‌ انجيل‌ هستند ولي‌ ‌در‌ صغراي‌ كتاب‌ ‌با‌ مسلمين‌ اختلاف‌ دارند ميگويند ‌که‌ تورات‌ موسي‌ و زبور داود و انجيل‌

‌را‌ ذريه‌ ‌او‌ شمرده‌ داود ‌إبن‌ ايشاء ‌که‌ شرح‌ حال‌ ‌او‌ ‌در‌ سوره‌ بقره‌ ‌در‌ قصه‌ طالوت‌ و جالوت‌ ‌آيه‌ شريفه‌ وَ قَتَل‌َ داوُدُ جالُوت‌َ گذشت‌ و سليمان‌

سوره ص صريحا اخبار فرمايد تسبيح كوه را با داود عليه السّلام. و در اكمال- از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: داود هر وقتى زبور مى‌خواند، باقى نمى‌ماند نه كوهى

داده عمل بآنرا و البته بجا آورنده آن خواهد بود و زبور ظاهرا نام كتاب حضرت داود است و در قرآن و اخبار ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و جاى ترديد نيست و

خفى كه به سرعت دريابند به طريق الهام يا به القاى آن در خواب، چنانكه حضرت داود عليه السّلام را زبور الهام نمود، و حضرت ابراهيم عليه السّلام را امر فرمود

اصحاب به وادى تمنا كنند تا اشعار باشد تفاوت مرتبه بين الحالين. عبرت: مزاحم بن داود گويد: مرا برادرى بود صالح كه حرمت ما در خود نيكو داشتى و در وظايف طاعات دقيقه‌اى

اين داستان وارد شده احتجاج حضرت زهرا سلام الله عليها به آيه ((وورث سليمان داود)) عليه ابوبكر درمسئله غصب فدك اشاره به وجوهى درباره آوردن تخت بلقيس ((قبل

شيرين در اولياى خدا اثرى ندارد. (جمله‌ى‌ «نِعْمَ الْعَبْدُ» هم براى حضرت داود و سليمان آمده است كه تمام امكانات برايشان فراهم بود و هم براى حضرت ايوب كه

امم‌ ماضيه‌ ‌است‌ ‌از‌ آدم‌ نوح‌ هود صالح‌ ابراهيم‌ لوط شعيب‌ موسي‌ عيسي‌ داود سليمان‌ و ‌غير‌ اينها و قوم‌ اينها، يك‌ قسمت‌ راجع‌ بقيامت‌ و بعث‌ و بهشت‌

جبل‌ (۴۱ بار) مِن وَ فِيهَا أَوّبِي يَا فَضْلا السّمَاء مَعَه بَرَد مِنّا دَاوُد فَيُصِيب يُنَزّل الطّيْر بِه آتَيْنَا لَقَد أَلَنّا مَن خِلاَلِه يَشَاء

ديگرى است و آن مصمود و مقصود در حوائج است... ايضاً در كافى در باب فوق از داود بن قاسم نقل شده كه به ابو جعفر ثانى عليه السلام گفتن: فدايت شئم صمد چيست؟

داده عمل بآنرا و البته بجا آورنده آن خواهد بود و زبور ظاهرا نام كتاب حضرت داود است و در قرآن و اخبار ائمه اطهار به اين معنى تصريح شده و جاى ترديد نيست و

كه انجيل باشد، وَ النَّبِيُّونَ‌: و به پيغمبران ديگر مثل حضرت شيث، ادريس، داود، سليمان، حيقوق، شعيا و غير ايشان كه ثابت و محقق شده، مِنْ رَبِّهِمْ‌: نبوت

ک‌ (۱۴۷۸ بار) وَ مَا عَلَيْهِم خَلِيفَة يَخْتَلِفُون عَلَى ثُم إِنّا فِي دَاوُد حَفِيظا شَرِيعَة فِيه مِن کَانُوا الْأَرْض مَآب أَشْرَکُوا يَا الْأَمْر

کَانَت امْرَأ فَاسِقِين فَأَغْرَقْنَاهُم أَدْخَلْنَاه أَبُوک أَجْمَعِين مِن دَاوُد فِي کَان الْخَبَائِث بِآيَاتِنَا أُمّک رَحْمَتِنَا کَذّبُوا سُلَيْمَان إِنّه

نُشْرِک مِنْهُم أَجّلْت فَإِن فَفَزِع تَوَلّوْا لَنَا تُشْطِط فَقُولُوا دَاوُد النّار اشْهَدُوا در حال بارگیری...

نَخَاف لَعَلّه أَنْفُسَنَا الشّيْطَان الّذِي فَضّلَنَا لَيّنا عَلَى قَوْلا دَاوُد يَفْرُط أَقُل آتَيْنَا عَلَيْنَا کَثِير لَم لَه مِن فَقُولا تَغْفِر لَقَد

آتَيْنَا الْکِتَاب الْمَهْد ذٰلِک تَبْصِرَة أَحَدا يَکُونُون جَعَلْنَاه بَهِيج دَاوُد قَوْم هُم زَوْج مَاء کَان مِنّا مَثَلا قُل مَن لِبَدا مَع مُبَارَکا فَضْلا

بازگشت به سوى خداست. اوب‌ (۱۷ بار) وَ جِبَال مَعَه يَا فَضْلا الطّيْر مِنّا دَاوُد أَلَنّا لَه آتَيْنَا أَن لَقَد الْحَدِيد در حال بارگیری...

بِبَدَنِک تَتّبِع أُوتِيتُه جَاءَت فِرْعَوْن رُسُلُنَا أَهْل إِنّه لِتَکُون دَاوُد الْحَق نَمُن انْصُرْنِي يَا طَائِفَة قَبْل مِنْکُم إِبْرَاهِيم لِمَن رَب

تَرَى سَخّرْنَا کُل النّجُوم کَثِيبا جَعَل أَو الْجِبَال الشّجَر فِي مِنْه دَاوُد وَاحِدَة مَهِيلا کَان أَزْوَاجا لا لَن الطّيْر تَرْجُف أَرْسَلْنَا رَبّک

الى داود: تخلّفوا باخلاقى فانّ من اخلاقى انا الصّبور؛ و الصّابر ان مات مع صبره مات شهيدا و ان عاش عاش عزيزا. «1» خداى تعالى وحى فرمود به حضرت داود عليه

الله عليه روايت نموده از حضرت صادق عليه السّلام: اوحى اللّه عزّ و جلّ الى داود ما اعتصم بي عبد من عبادى دون احد من خلقى، عرفت ذلك من نيّته، ثمّ تكيده السّموات

لَقَد بِقَلْب بِسَلاَم نَزّلْنَا فِي لَحَلِيم آتَيْنَا أَعْرِض يَوْم ذِکْرَى دَاوُد عَن لَآيَة بِالْغَيْب هٰذَا لُوط الْخُلُود مَاء مِنّا لَهُم مَا الرّحْمٰن

أُجِيب فَحَسِب يَقُول السّبِيل الْمُخْلَصِين أَعْتَدْنَا لَنَا إِلَى وَاسِعَة دَاوُد بَعْد دَعْوَة در حال بارگیری...

وحى فرستاد خداوند عزّ و جلّ به سوى داود عليه السّلام كه بگذارد كرسى را براى لقمان، و بشنود از او حكمت را. پس گذاشت داود عليه السّلام براى او كرسى را، و لقمان

از آن غلبه تامّه خود بنى اسرائيل است بر اعداء كه بكشته شدن جالوت بدست حضرت داود براى آنها حاصل گرديد اينها همه شواهد و مؤيّدات نظريه حقير است كه ذكر شد ولى

السّلام كه حضرت زكريا از اولاد او بوده مسلّما ولى بعضى او را از اولاد سليمان بن داود عليه السّلام كه از نسل يهودا فرزند حضرت يعقوب بوده ميدانند و بعضى او را از

اگر گريه اهل دنيا را نسبت دهند به گريه حضرت داود عليه السّلام، گريه او بيشتر بود؛ اگر گريه اهل عالم و داود عليه السّلام را نسبت به گريه حضرت نوح عليه السّلام

لَقَدِ اختَرناهُم‌ اختيار خداوند جعل‌ انبياء و ملوك‌ بني‌ اسرائيل‌ ‌است‌ مثل‌ داود و سليمان‌ و ذو الكفل‌ و زكريا و يحيي‌ و عيسي‌ و ساير انبياء بني‌ اسرائيل‌

ايشان برداشت. عياشى- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است فرمود: ميان حضرت داود عليه السّلام و حضرت عيسى عليه السّلام چهار صد سال فاصله بود. و شريعت عيسى

نوح‌ و ابراهيم‌ و ‌بر‌ انبياء ‌بعد‌ ‌از‌ موسي‌ كتب‌ نازل‌ ميشد. مثل‌ زبور داود و انجيل‌ عيسي‌ و فرقان‌ محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و ‌سلّم‌ و مكررا اشاره‌

داده شده و ظاهرا مراد از حكم حكومت مطلقه و سلطنت حقّه است كه خداوند بحضرت داود و سليمان عليهما السلام عطا فرمود و اختصاص بقضاوت ندارد و آيات راجع به بنى

وَ... (۳) شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱: محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا

آتَيناهُم‌ُ الكِتاب‌َ انبياء هستند ‌که‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ كتاب‌ نازل‌ ‌شده‌ مثل‌ موسي‌ و داود و عيسي‌ ‌که‌ تورات‌ و زبور و انجيل‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ نازل‌ شد دوم‌ مؤمنين‌ ‌به‌

مبيّن و مفصّل حقايق است ذكر شده و ممكن است زبر اشاره بصحف ابراهيم و زبور داود عليهما السلام باشد و كتاب منير اشاره بتورية و انجيل و اللّه اعلم‌ وَ ما يَستَوِي‌

آمده همه اموال قبطيان را به حيطه تصرف درآوردند. اصح آنست كه در زمان سلطنت داود و سليمان بر ملك مصر استيلا يافته متصرف جهات قبطيان گشتند. در بعضى روايات

مُکْرَمُونَ‌ (۰) شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱: محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا

«اصحاب رس» مى‌گفتند براى آنكه پيغمبر خود را در زمين كردند؛ و قبل از سليمان بن داود عليه السّلام بود، و دوازده درخت در اطراف آن چشمه بود، مكان آنها در بلاد مشرق

و پیمان. شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱: محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا

براى او نزد ما هر آينه تقرّب و خوبى بازگشت است. تفسير خداوند متعال بحضرت داود پسرى موهبت فرمود كه او حضرت سليمان است بنده خوب خدا و بسيار رجوع كننده بود

داده شده و ظاهرا مراد از حكم حكومت مطلقه و سلطنت حقّه است كه خداوند بحضرت داود و سليمان عليهما السلام عطا فرمود و اختصاص بقضاوت ندارد و آيات راجع به بنى

شريفه‌ (أَنَا اخْتَرْتُكَ) خطاب به موسى، و آيه‌ (يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً) «1» نسبت به داود عليه السلام، و آيه‌ (إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً)

می‌دارند. شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱: محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا

مُکْرَمُونَ‌ (۰) شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱: محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا

فقط اشاراتي‌ ‌در‌ قرآن‌ بآنها ‌شده‌ و اما الواح‌ تورات‌ و اسفار ‌آن‌ و زبور داود و انجيل‌ عيسي‌ يك‌ اسم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌در‌ نزد يهود و نصاري‌ باقي‌ مانده‌ و

و نه‌ ‌به‌ ‌آن‌ چه‌ قبل‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ قرآن‌ بوده‌ ‌از‌ توراة موسي‌ و زبور داود و انجيل‌ عيسي‌ و ‌اگر‌ مي‌ديدي‌ زماني‌ ‌که‌ ظالمين‌ ‌را‌ نگاه‌ دارند ‌در‌

شنيدن بحال آنها اثرى نداشت و گفته‌اند اين حال در آنها باقى بود تا زمان حضرت داود و سليمان (ع) كه موفق بتوبه شدند و خداوند توبه آنها را قبول فرمود و ثانيا

وَ... (۰) شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱: محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا

شهادت‌ داد كارد ‌با‌ حضرت‌ ابراهيم‌ تكلم‌ كرد هدهد ‌با‌ سليمان‌ كوه‌ ‌با‌ داود بلكه‌: جمله‌ ذرات‌ زمين‌ و آسمان‌ ] (آیه 65)- سپس به گواهان روز قیامت اشاره

مبيّن و مفصّل حقايق است ذكر شده و ممكن است زبر اشاره بصحف ابراهيم و زبور داود عليهما السلام باشد و كتاب منير اشاره بتورية و انجيل و اللّه اعلم‌ ثُم‌َّ

وَ... (۰) شأن نزول آیات ۱ تا ۱۱: محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: این آیات درباره رسول خدا

مضارع، برای استمرار، یا استحضار آن سیمای زیبا و هیئت رعنائی است که داشته‌اند. داود بن ابى هند گوید: این آیه و آیه ۴۱ درباره ابوجندل بن سهیل نازل گردیده است

(فاتقوا اللّه و أصلحوا ... و أطیعوا اللّه و رسوله إن کنتم مؤمنین) ۱۵- عن داود بن فرقد قال: قلت لأبى عبداللّه(ع): ... و ما الأنفال؟ قال: بطون الاودیة و

اين داستان وارد شده احتجاج حضرت زهرا سلام الله عليها به آيه ((وورث سليمان داود)) عليه ابوبكر درمسئله غصب فدك اشاره به وجوهى درباره آوردن تخت بلقيس ((قبل

جمله: 1- در اكمال الدين- از حضرت صادق عليه السّلام مروى است كه فرمود: حضرت داود هر وقت زبور مى‌خواند، باقى نمى‌ماند نه كوهى و نه سنگى و نه پرنده‌اى مگر آنكه

براى او نزد ما هر آينه تقرّب و خوبى بازگشت است. تفسير خداوند متعال بحضرت داود پسرى موهبت فرمود كه او حضرت سليمان است بنده خوب خدا و بسيار رجوع كننده بود

براى او نزد ما هر آينه تقرّب و خوبى بازگشت است. تفسير خداوند متعال بحضرت داود پسرى موهبت فرمود كه او حضرت سليمان است بنده خوب خدا و بسيار رجوع كننده بود

دارد، مسيح‌ ‌را‌ گاهي‌ انسان‌، گاهي‌ پسر ‌خدا‌، گاهي‌ ‌خدا‌، گاهي‌ ‌از‌ نسل‌ داود معرفي‌ ميكند بعلاوه‌ اختلافاتي‌ ‌که‌ ‌در‌ اناجيل‌ اربعه‌ ‌است‌، و نيز ‌در‌

داده شده و ظاهرا مراد از حكم حكومت مطلقه و سلطنت حقّه است كه خداوند بحضرت داود و سليمان عليهما السلام عطا فرمود و اختصاص بقضاوت ندارد و آيات راجع به بنى

صفحه 388 مى‌يافت به بقاء وسيله‌اى و براى دفع مرگ راهى، هر آينه سليمان بن داود عليهما السلام بود، كه مسخر او بود ملك جن و انس، و نبوت و تقرب بزرگ به درگاه

«وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ غُدُوُّها شَهْرٌ وَ رَواحُها شَهْرٌ» «2»، و حضرت داود عليه السّلام در معدن‌ «وَ أَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ» «3»، و حضرت مريم عليه

مبيّن و مفصّل حقايق است ذكر شده و ممكن است زبر اشاره بصحف ابراهيم و زبور داود عليهما السلام باشد و كتاب منير اشاره بتورية و انجيل و اللّه اعلم‌ إِنّا أَرسَلناك‌َ

وَ رَيْحَانٌ‌ وَ جَنَّةُ... (۰) محمد بن العباس بعد از دو واسطه از عیسى بن داود او از امام کاظم علیه‌السلام و ایشان از پدر بزرگوارش نقل نماید که فرمود: این

جعل‌ حكومت‌ ‌است‌ ‌بين‌ ‌النّاس‌ و دليل‌ ‌بر‌ لزوم‌ اطاعت‌ چنانچه‌ ‌در‌ حق‌ داود ميفرمايد فَاحكُم‌ بَين‌َ النّاس‌ِ بِالحَق‌ِّ ص‌ ‌آيه‌ 25 و ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌

‌که‌ ‌در‌ كتابهاي‌ ‌خود‌ نوشته‌اند مثل‌ تورات‌ موسي‌ و انجيل‌ عيسي‌ و زبور داود و صحف‌ آدم‌ و نوح‌ و شيث‌ و هود و صالح‌ و ابراهيم‌ ‌يعني‌ مزخرفاتيست‌ ‌که‌

ابراهيم‌ تعبير بصحف‌ ميكند صحف‌ آدم‌ و شيث‌ و نوح‌ و ابراهيم‌ و ‌در‌ حق‌ موسي‌ و داود و عيسي‌ و محمّد صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و اله‌) تعبير بكتاب‌ فرموده‌ كتاب‌ تورية

جماعتى را كه صلاحيت خلافت داشتند پيش از ايشان خليفه قرار داد مانند آدم و داود و سليمان عليهم السّلام، و نيز وعده تمكين و تمكن در ماضى و حال بى‌وجه است،

عَنْ اَبيه وَ مُحْمَّدِبْنِ القاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِبْنِ سُلَيْمانَ، عَنْ داوُدَ، عَنْ حَفْصِ بْنِ غِياثٍ عَنْ اَبى عَبْدِاللَّهِ «عليه السلام» قالَ: سَأَلْتهُ

غريبه‌اى را نزد همسر خود يافت. او را دستگير و نزد حضرت داود آورد و شكايت كرد. خداوند به حضرت داود وحى كرد كه به او بگو: از هر دست بدهى، از همان دست مى‌گيرى

آدرس: الكافي، جلد ۶، كِتَابُ الْأَطْعِمَة عنه عن داود بن ابي داود :

داده شده و ظاهرا مراد از حكم حكومت مطلقه و سلطنت حقّه است كه خداوند بحضرت داود و سليمان عليهما السلام عطا فرمود و اختصاص بقضاوت ندارد و آيات راجع به بنى

مبيّن و مفصّل حقايق است ذكر شده و ممكن است زبر اشاره بصحف ابراهيم و زبور داود عليهما السلام باشد و كتاب منير اشاره بتورية و انجيل و اللّه اعلم‌ وَ إِن‌

كِتَابِ التَّهْذِيب و عنه قال حدثني حكيم بن داود عن سلمه بن الخطاب عن ابراهيم بن محمد بن علي بن المعلي عن اسحاق بن داود قال :

وى آمده ، داود با او خوابيد و او بعد از تميز شدن از نجاستش به خانه خود رفت ، و زن حامله شده ، فرستاد و داود را مخبر ساخته كه حامله هستم ، و داود به «يوآب

آدرس: احمد بن محمد عن داود الصرمي قال :

آدرس: عنه عن احمد بن محمد عن داود الصرمي قال :

آدرس: سعد بن عبد الله عن احمد بن محمد عن داود الصرمي قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۲، كِتَابُ الصَّلَاة و عنه عن محمد بن عيسي عن داود الصرمي قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۸، كِتَابُ الطَّلَاق الحسن بن محبوب عن داود الرقي قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۷، كِتَابُ التِّجَارَات عنه عن جعفر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

آدرس: الحسين بن سعيد عن علي بن النعمان عن داود بن فرقد قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۶، كِتَابُ الْمَكَاسِب الحسين بن سعيد عن داود بن زربي قال :

آدرس: عنه عن النضر عن يحيي الحلبي عن داود الابزاري عن ابي عبد الله ع قال :

تهذيب الاحكام، جلد ۲، كِتَابُ الصَّلَاة سعد بن عبد الله عن احمد بن محمد عن داود الصرمي قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۵، كِتَابُ الْحَج الحسن بن محبوب عن داود الرقي قال :

الاحكام، جلد ۲، كِتَابُ الصَّلَاة محمد بن احمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن داود الصرمي قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۲، كِتَابُ الصَّلَاة عنه عن سليمان بن داود عن عبد الله بن وضاح قال :

آدرس: احمد بن محمد عن ابن فضال عن داود بن فرقد عن بشير النبال قال :

الاحكام، جلد ۲، كِتَابُ الصَّلَاة احمد بن محمد عن العباس عن علي بن مهزيار عن ابي داود المسترق عن هشام قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۲، كِتَابُ الصَّلَاة و عنه عن علي بن الحكم عن سيف عن داود بن فرقد عن صابر مولي بسام قال :

آدرس: الكافي، جلد ۵، كِتَابُ الْمَعِيشَة احمد بن محمد عن ابن فضال عن داود بن سرحان قال :

۲، كِتَابُ الصَّلَاة و عنه عن احمد بن محمد و عبد الله ابني محمد بن عيسي عن داود الصرمي قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۵، كِتَابُ الْحَج احمد عن الحسن بن علي بن فضال عن داود الرقي عن ابي عبد الله ع :

الاحكام، جلد ۱، كِتَابُ الطَّهَارَة احمد بن محمد عن عبد الرحمن بن ابي نجران عن داود بن سرحان قال :

الكافي، جلد ۶، كِتَابُ الدَّوَاجِن عنه عن الجاموراني عن ابن ابي حمزه عن صندل عن داود بن فرقد قال :

تهذيب الاحكام، جلد ۵، كِتَابُ الْحَج موسي بن القاسم عن ابي الفضل الثقفي عن داود بن الحصين عن ابي عبد الله ع قال :

آدرس: محمد بن احمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن داود الصرمي قال حدثني بشير بن يسار قال :

كِتَابُ الطَّلَاق عنه عن عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن ابن ابي نصر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع قال :

تهذيب الاحكام، جلد ۸، كِتَابُ الطَّلَاق الحسن بن محبوب عن مالك بن عطيه عن داود بن فرقد عن ابي عبد الله ع قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۱۰، كِتَابُ الدِّيَات احمد بن محمد عن محمد بن داود بن الحصين عن ابي العباس عن ابي عبد الله ع قال :

تهذيب الاحكام، جلد ۲، كِتَابُ الصَّلَاة الحسن بن محمد بن سماعه عن سليمان بن داود عن علي بن ابي حمزه قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۹، كِتَابُ الْوَصَايَا احمد بن محمد عن ابن فضال عن داود بن فرقد قال :

الاحكام، جلد ۹، كِتَابُ الْوُقُوفِ وَ الصَّدَقَات عنه عن العباس بن عامر عن داود بن الحصين عن ابي عبد الله ع قال :

كِتَابُ الصِّيَام و عنه عن عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد عن داود بن سرحان قال :

آدرس: احمد بن محمد بن عيسي عن علي بن الحكم عن داود بن النعمان قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۲، كِتَابُ الصَّلَاة عنه عن سليمان بن داود عن علي بن ابي حمزه عن ابي بصير عن ابي عبد الله ع قال :

الاحكام، جلد ۶، كِتَابُ الْمَكَاسِب عنه عن السندي بن الربيع عن ابراهيم بن داود عن سليم اخيه عن بعض اصحابنا عن ابي عبد الله ع قال :

۶، كِتَابُ الْأَطْعِمَة ابو علي الاشعري عن محمد بن عبد الجبار عن صفوان عن داود بن فرقد قال :

كِتَابُ الْحَج عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن الحسين بن سعيد عن فضاله عن داود بن فرقد قال :

كِتَابُ الصَّلَاة سعد بن عبد الله عن احمد و عبد الله ابني محمد بن عيسي عن داود الصرمي قال :

كِتَابُ الْحُدُود محمد بن يعقوب عن الحسين بن محمد عن معلي بن محمد عن ابي داود المسترق قال حدثني بعض اصحابنا قال :

آدرس: الكافي، جلد ۶، كتاب الطلاق علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي نصر عن داود بن الحصين عن ابي العباس قال :

الصِّيَام محمد بن احمد بن يحيي عن موسي بن جعفر المدايني عن ابراهيم بن اسماعيل بن داود قال :

النِّكَاح محمد بن يعقوب عن عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن ابن ابي نصر عن داود بن سرحان قال :

آدرس: الكافي، جلد ۶، كتاب الطلاق محمد عن احمد عن ابن محبوب عن داود الرقي عن ابي عبد الله ع :

جلد ۷، كِتَابُ الدِّيَات عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن ابن ابي نصر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

آدرس: الكافي، جلد ۳، كِتَابُ الطَّهَارَة ابو داود عن الحسين بن سعيد عن فضاله بن ايوب عن عبد الله بن سنان قال :

الكافي، جلد ۳، كِتَابُ الْحَيْض علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير عن داود بن فرقد عن ابي عبد الله ع قال :

الاحكام، جلد ۶، كِتَابُ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَام احمد بن محمد عن الحجال عن داود بن يزيد عمن سمعه عن ابي عبد الله ع قال :

آدرس: الكافي، جلد ۷، كِتَابُ الْحُدُود الحسين بن محمد عن معلي بن محمد عن ابي داود المسترق قال حدثني بعض اصحابنا قال :

الاحكام، جلد ۷، كِتَابُ النِّكَاح احمد بن محمد بن عيسي عن علي بن الحكم عن داود بن النعمان عن اسحاق بن عمار قال :

جلد ۵، كِتَابُ الْحَج سعد بن عبد الله عن محمد بن الحسين عن صفوان بن يحيي عن داود بن فرقد قال قال ابو عبد الله ع :

آدرس: الكافي، جلد ۶، كتاب الطلاق حميد عن الحسن عن جعفر بن سماعه عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ الْكَفَالَة سال داود بن سرحان ابا عبد الله ع : و داود بن سرحان از امام صادق عليه السّلام در مورد كفيل گرفتن يا گرو

من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ الْحَوَالَة روي البزنطي عن داود بن سرحان قال : بزنطى از داود بن سرحان نقل كرده گويد: از امام صادق‏ عليه السّلام پرسيدم مردى

آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، كِتَابُ الصَّوْم و روي عن داود بن سرحان قال : و از داود بن سرحان روايت شده است كه گفت: در ماه رمضان در مدينه بودم، پس

آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۴، كِتَابُ الدِّيَات و روي داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع : داود بن سرحان گويد: امام صادق عليه السّلام در باره دو تن كه يكنفر

الفقيه، جلد ۲، أَبْوَابُ الزَّكَاة-بَابُ الْخُمُس و روي عنه داود بن كثير الرقي انه قال : و داود بن كثير رقّى از آن امام عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:

آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، كِتَابُ الصَّوْم و روي داود الرقي عن ابي عبد الله ع قال : و داود رقّى از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است، كه فرمود:

الله عن احمد بن محمد عن ابيه عن الصفار عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن داود مولي ابي المعزي عمن اخبره عن ابي عبد الله ع قال :

آدرس: الكافي، جلد ۶، كِتَابُ الْأَطْعِمَة احمد بن محمد عن ابن فضال عن داود بن فرقد عن ابي عبد الله ع قال قال امير المومنين ع :

جلد ۷، كِتَابُ الْقَضَاءِ وَ الْأَحْكَام عنه عن معلي بن محمد عن الوشا عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

الْجَنَائِز عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن علي بن الحكم عن سيف بن عميره عن داود بن فرقد قال :

بن ابراهيم عن ابيه عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن حماد بن عيسي قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۲، كِتَابُ الصَّلَاة روي محمد بن احمد بن داود عن ابيه قال حدثنا محمد بن عبد الله الحميري قال :

آدرس: الاستبصار فيما اختلف من الاخبار، جلد ۳، کتاب الطلاق الحسن بن محبوب عن داود الرقي عن ابي عبد الله ع :

الكافي، جلد ۷، كِتَابُ الْوَصَايَا محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن ابن فضال عن داود بن ابي يزيد قال :

الكافي، جلد ۴، كِتَابُ الْحَج عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن داود بن النعمان عن ابي ايوب قال :

كِتَابُ الْفَرَائِضِ وَ الْمَوَارِيث سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن الحصين عن ابي العباس عن ابي عبد الله ع قال :

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۱، كِتَابُ الطَّهَارَة عنه عن موسي بن جعفر بن وهب عن داود بن مهزيار عن علي بن اسماعيل عن حريز عن محمد بن مسلم قال :

الزَّكَاة سعد بن عبد الله عن ابي جعفر عن علي بن الحكم عن سيف بن عميره عن داود بن فرقد قال قال ابو عبد الله ع :

بهذا الاسناد عن محمد بن الحسن بن الوليد عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن داود العجلي مولي ابي المغرا عن ابي بصير قال قال ابو عبد الله ع :

جلد ۷، كِتَابُ النِّكَاح عنه عن علي بن محمد عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود عن ابي ايوب عن ابي عبد الله ع قال :

۴، كِتَابُ الْحَج عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد او غيره عن داود بن الحصين عن ابي عيينه قال :

كِتَابُ الْمَكَاسِب عنه عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن حفص بن غياث قال قال ابو الحسن الاول موسي بن جعفر ع :

كِتَابُ الطَّلَاق الحسن بن سماعه عن صالح و عبيس بن هشام عن ثابت بن شريح عن داود الابزاري عن ابي عبد الله ع قال :

كِتَابُ التِّجَارَات عنه عن علي بن محمد بن شيره عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود عن حفص بن غياث قال :

كِتَابُ النِّكَاح عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع قال :

النِّكَاح عنه عن عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن الحصين عن ابي العباس عن ابي عبد الله ع قال :

۷، كِتَابُ النِّكَاح محمد بن علي بن محبوب عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود عن ابي ايوب عن حفص بن غياث قال :

آدرس: الكافي، جلد ۶، كتاب الطلاق عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن البرقي عن داود بن ابي يزيد العطار عن بعض اصحابنا عن ابي عبد الله ع قال :

الصَّلَاة محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن سيف بن عميره عن داود بن فرقد عن صابر مولي بسام قال :

وَ النُّذُورِ وَ الْكَفَّارَات محمد بن احمد بن يحيي عن ابراهيم بن هاشم عن داود بن محمد النهدي عن بعض اصحابنا قال :

الْأَيْمَانِ وَ النُّذُورِ وَ الْكَفَّارَات عنه عن بعض اصحابنا عن احمد بن محمد عن داود بن فرقد عن ابي عبد الله ع :

الكافي، جلد ۵، كِتَابُ النِّكَاح عده من اصحابنا عن احمد بن محمد البرقي عن داود بن اسحاق الحذا عن محمد بن الفيض قال :

جلد ۷، كِتَابُ النِّكَاح احمد بن محمد بن عيسي عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن الحصين عن ابي العباس البقباق قال :

النِّكَاح عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر البزنطي عن داود بن الحصين عن ابي العباس قال :

كِتَابُ الْوُقُوفِ وَ الصَّدَقَات علي بن الحسن بن فضال عن العباس بن عامر عن داود بن الحصين عن ابي عبد الله ع قال :

جلد ۳، كِتَابُ الصَّلَاة محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن علي بن النعمان عن داود بن فرقد عن يعقوب بن شعيب قال :

الْكَفَّارَات عنه عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد الاصبهاني عن سليمان بن داود المنقري عن حفص بن غياث قال :

الصِّيَام محمد بن يعقوب عن عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد عن داود بن الحصين عن ابي العباس عن ابي عبد الله ع قال :

الْمَعِيشَة محمد بن يحيي و غيره عن محمد بن احمد عن ايوب بن نوح عن العباس بن عامر عن داود بن الحصين عن منصور قال :

۲، كِتَابُ الصَّلَاة محمد بن علي بن محبوب عن الحسين بن علي الكوفي عن ابي داود سليمان بن سفيان عن عمرو بن حريث قال قال لي ابو عبد الله ع :

الكافي، جلد ۷، كِتَابُ الْوَصَايَا حميد بن زياد عن ابن سماعه عن سليمان بن داود او بعض اصحابنا عنه عن علي بن ابي حمزه عن ابي الحسن ع قال :

آدرس: الكافي، جلد ۳، كِتَابُ الطَّهَارَة عده من اصحابنا عن احمد بن محمد و ابي داود جميعا عن الحسين بن سعيد عن صفوان بن يحيي عن العلا عن ابن ابي يعفور قال :

كِتَابُ الْجِهَاد محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن الحسن بن محبوب عن داود الرقي قال سمعت ابا عبد الله ع يقول :

كِتَابُ الصِّيَام عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

فيما اختلف من الاخبار، جلد ۳، کتاب البیوع الحسن بن محمد بن سماعه عن جعفر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع قال :

فيما اختلف من الاخبار، جلد ۳، کتاب البیوع عنه عن عبيس بن هشام عن ثابت عن داود الابزاري عن ابي عبد الله ع قال سمعته يقول :

تهذيب الاحكام، جلد ۱، كِتَابُ الطَّهَارَة احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن داود مولي ابي المعزي عمن اخبره عن ابي عبد الله ع قال :

بن يحيي عن ابيه عن محمد بن احمد بن يحيي عن موسي بن عمر عن يحيي بن عمر عن داود الرقي قال :

الكافي، جلد ۳، كِتَابُ الصَّلَاة محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن ابن فضال عن داود بن فرقد عن بشير النبال قال :

آدرس: الكافي، جلد ۳، كِتَابُ الطَّهَارَة عده من اصحابنا عن احمد بن محمد و ابو داود عن الحسين بن سعيد عن فضاله عن ابان عن عبيد بن زراره عن ابي عبد الله ع قال :

الْفَرَائِضِ وَ الْمَوَارِيث الفضل بن شاذان عن صفوان بن يحيي عن ابن مسكان عن داود بن فرقد عن ابي عبد الله ع قال :

الدَّوَاجِن عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن محمد بن الحسين عن جعفر بن بشير عن داود الرقي قال قال ابو عبد الله ع :

الاستبصار فيما اختلف من الاخبار، جلد ۴، کتاب الحدود الحسن بن علي بن بنت الياس عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

تَتِمَّةُ كِتَابُ الزَّكَاة علي بن ابراهيم عن صالح بن السندي عن جعفر بن بشير عن داود الرقي عن ابي عبد الله ع قال :

كِتَابُ الصِّيَام محمد بن يعقوب عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن داود بن اسحاق الحذا عن محمد بن الفيض قال :

الْوَصَايَا احمد بن محمد عن علي بن الحسن عن اخويه محمد و احمد عن ابيهما عن داود بن ابي يزيد عن بريد بن معاويه قال :

الاستبصار فيما اختلف من الاخبار، جلد ۳، کتاب النکاح عنه عن احمد بن محمد عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

الاحكام، جلد ۹، كِتَابُ الْوَصَايَا حميد بن زياد عن الحسن بن سماعه عن سليمان بن داود او بعض اصحابنا عنه عن علي بن ابي حمزه عن ابي الحسن ع قال :

الذَّبَائِح محمد بن يعقوب عن الحسين بن محمد عن المعلي بن محمد عن الوشا عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع قال :

الزِّيِّ وَ التَّجَمُّلِ وَ الْمُرُوءَة عنه عن بعض من ذكره عن محمد بن سنان عن داود الرقي قال :

لَيْلَةِ الْجُمُعَةِ وَ يَوْمِهَا روي سعد عن محمد بن الحسين عن جعفر بن بشير عن داود بن الحصين قال :

محمد بن يعقوب عن عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

الكافي، جلد ۴، كِتَابُ الْحَج محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن الحسين بن محمد عن داود الرقي عن ابي عبد الله ع :

كِتَابُ الْحَج و عنه عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن داود بن النعمان عن ابي ايوب قال :

الْحَج محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن الحسين بن سعيد عن علي بن النعمان عن داود بن فرقد عن عبد الاعلي قال :

الفقيه، جلد ۲، كِتَابُ الْحَج و روي الحسن بن محبوب عن داود الرقي عن ابي عبد الله ع : و حسن بن محبوب از داود رقّى از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه

يحضره الفقيه، جلد ۲، كِتَابُ الْحَج و روي البزنطي عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع : و بزنطى از داود بن سرحان، از امام صادق عليه السّلام روايت كرده‏ است،

آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، كِتَابُ النِّكَاح روي داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع انه قال : داود بن سرحان گويد: امام صادق عليه السّلام در باره برادرى

محمد بن علي بن محبوب عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود عن النعمان بن عبد السلام عن ابي حنيفه قال :

جلد ۴، كِتَابُ الْحَج علي بن ابراهيم عن ابيه عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع قال :

آدرس: الكافي، جلد ۵، كِتَابُ النِّكَاح الحسين بن محمد عن معلي بن محمد عن ابي داود المسترق عن بعض رجاله عن ابي عبد الله ع قال :

محمد بن يعقوب عن عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

كِتَابُ الْجَنَائِز عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

جلد ۲ سعد عن الهيثم بن ابي مسروق عن السندي بن محمد عن يحيي بن عمر الزيات عن داود بن كثير الرقي عن ابي عبد الله ع قال سمعته يقول :

محمد بن يعقوب عن عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن الوشا و احمد بن محمد بن ابي نصر جميعا عن داود بن سرحان قال :

وَ الْمُرُوءَة عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع قال :

كِتَابُ الْحُدُود عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود الطايي عن رجل من اصحابنا عن ابي عبد الله ع قال :

الْكَفَّارَات عنه عن علي بن ابراهيم عن ابيه عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود عن حفص بن غياث عن ابي عبد الله ع قال :

۳، کتاب النکاح محمد بن احمد بن يحيي عن محمد بن الحسين عن العباس بن عامر عن داود بن الحصين عن ابي عبد الله ع قال قال :

فيما اختلف من الاخبار، جلد ۳، کتاب الطلاق علي بن الحسن عن العباس بن عامر عن داود بن الحصين عن منصور بن حازم قال :

علي بن محبوب عن الحسن بن موسي الخشاب قال حدثني احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن الحصين عن ابي عبد الله ع :

اختلف من الاخبار، جلد ۴، کتاب الاطمه و الاشربه الحسين بن سعيد عن فضاله عن داود بن فرقد عن ابي عبد الله ع قال :

جلد ۷، كِتَابُ النِّكَاح عنه عن علي بن محمد عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن عيسي بن يونس عن الاوزاعي عن الزهري عن علي بن الحسين ع :

آدرس: الكافي، جلد ۳، كِتَابُ الطَّهَارَة عده من اصحابنا عن احمد بن محمد و ابي داود جميعا عن الحسين بن سعيد عن فضاله بن ايوب عن حماد بن عثمان عن علي بن المغيره

کتاب القضایا و الدیون عنه عن الحسين بن محمد عن المعلي بن محمد عن الوشا عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

ابيه عن محمد بن احمد ابن يحيي عن بعض اصحابنا عن الطيالسي عن احمد بن محمد عن داود بن فرقد عن ابي عبد الله ع :

الطَّهَارَة و روي هذا الحديث محمد بن احمد بن يحيي عن الحسن بن الحسين اللولوي عن ابي داود المنشد عن جعفر بن محمد عن يونس عن حماد بن عيسي :

الْكَفَّارَات عنه عن سعد بن سعد عن محمد بن القاسم بن الفضيل عن حمزه بن حمران عن داود بن فرقد عن حمران قال :

ابراهيم عن ابيه و علي بن محمد القاساني جميعا عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن فضيل بن عياض قال :

كِتَابُ الْحَج روي محمد بن احمد بن يحيي عن محمد بن الحسين عن العباس بن عامر عن داود بن الحصين عن مثني بن عبد السلام عن ابي عبد الله ع :

محمد بن يعقوب عن عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع انه قال :

الكافي، جلد ۳، كِتَابُ الطَّهَارَة عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عيسي و ابو داود جميعا عن الحسين بن سعيد عن محمد بن ابي حمزه عن رجل عن ابي عبد الله ع :

كِتَابُ الْحُدُود محمد بن يعقوب عن علي بن الحسن الميثمي عن علي بن اسباط عن داود بن ابي يزيد عن عبيده بن بشير الخثعمي قال :

۴، كِتَابُ الصِّيَام محمد بن يحيي عن عبد الله بن محمد عن علي بن الحكم عن داود بن النعمان و سيف بن عميره عن اسحاق بن عمار قال :

كِتَابُ الطَّهَارَة محمد بن احمد بن يحيي عن الحسن بن الحسين اللولوي عن ابي داود المنشد عن سلامه عن مغيره موذن بني عدي عن ابي عبد الله ع قال :

۳، كِتَابُ الطَّهَارَة عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن داود بن النعمان عن ابي ايوب عن بكير بن اعين عن ابي جعفر ع قال :

۶، كِتَابُ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَام الحسين بن سعيد عن فضاله بن ايوب عن داود بن فرقد عن اسماعيل بن جعفر قال :

الكافي، جلد ۴، كِتَابُ الْحَج عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن ابن ابي نصر عن داود بن سرحان عن عبد الله بن فرقد عن حمران عن ابي جعفر ع قال :

محمد بن علي بن محبوب عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود عن النعمان بن عبد السلام عن ابي حنيفه قال :

اختلف من الاخبار، جلد ۳، کتاب النکاح احمد بن محمد بن عيسي عن علي بن الحكم عن داود بن النعمان عن اسحاق بن عمار قال :

من الاخبار، جلد ۴، کتاب الوصایا علي بن الحسن بن فضال عن العباس بن عامر عن داود بن الحصين عن ابي ايوب عن ابي عبد الله ع :

۳، کتاب البیوع محمد بن علي بن محبوب عن احمد بن محمد عن الحسين بن سعيد عن داود عن بعض اصحابنا عن محمد بن مروان قال :

وَ التَّجَمُّلِ وَ الْمُرُوءَة عده من اصحابنا عن احمد بن ابي عبد الله عن داود بن اسحاق ابي سليمان الحذا عن محمد بن الفيض قال قال ابو عبد الله ع :

الضَّالَّة عنه عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن ابي ايوب عن سليمان بن داود المنقري عن حفص بن غياث قال :

اختلف من الاخبار، جلد ۲ محمد بن احمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن البرقي عن داود بن ابي يزيد العطار عن ابي سعيد المكاري قال :

احمد بن محمد عن سعد بن سعد عن محمد بن القاسم بن الفضيل عن حمزه بن حمران عن داود بن فرقد عن حمران قال :

فيما اختلف من الاخبار، جلد ۳، کتاب الشهادات سهل بن زياد عن ابن ابي نصر عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع قال :

سِيرَةِ الْإِمَامِ ع محمد بن الحسن الصفار عن علي بن محمد القاساني عن سليمان بن داود المنقري ابي ايوب قال اخبرني حفص بن غياث قال :

لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ الْكَفَالَة روي داود بن الحصين عن ابي العباس عن ابي عبد الله ع قال : داود بن حصين از فضل بن عبد الملك روايت كرده كه گفت:

الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الدُّعَاء الحسين بن محمد عن معلي بن محمد عن الوشا عن داود الحمار عن ابي عبد الله ع قال : امام صادق (ع) فرمود: هر كه بسيار ذكر خدا عز

الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر عنه عن علي بن الحكم عن الحكم بن ايمن عن داود الابزاري قال قال ابو جعفر ع : فرمود: فرشته‏اى است كه هر روز جار مى‏زند: اى

محمد بن علي بن محبوب عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود عن النعمان بن عبد السلام عن ابي جعفر ع قال :

التِّجَارَات محمد بن علي بن محبوب عن محمد بن الحسين عن ذبيان عن موسي بن اكيل عن داود بن الحصين عن عمر بن حنظله عن ابي عبد الله ع :

الطلاق محمد بن يعقوب عن ابي علي الاشعري عن الحسن بن علي عن العباس بن عامر عن داود بن الحصين عن ابي عبد الله ع قال :

محمد بن خالد عن علي بن محمد القاشاني عن ابي ايوب سليمان بن مقاتل المديني عن داود بن عبد الله بن محمد الجعفري عن ابيه :

الاخبار، جلد ۲ سعد بن عبد الله عن الحسن بن علي عن عبد الله بن المغيره عن ابي داود المسترق و صفوان بن يحيي عن الحسين بن ابي غندر قال :

محمد بن الحسن الصفار و علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن سفيان عن الزهري قال :

الذبائح محمد بن احمد بن يحيي عن ابراهيم بن اسحاق عن علي بن محمد عن الحسن بن داود الرقي قال :

الصِّيَام محمد بن يحيي عن محمد بن احمد عن ايوب بن نوح عن العباس بن عامر عن داود بن الحصين عن رجل من اصحابنا عن ابي عبد الله ع :

الاحكام، جلد ۶، كِتَابُ الْمَزَارِ مِنْ كِتَابِ التَّهْذِيب محمد بن احمد بن داود عن محمد بن الحسن عن محمد بن يحيي عن سلمه بن الخطاب عن عبد الله بن محمد بن

النِّكَاح محمد بن علي بن محبوب عن علي بن محمد عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن عيسي بن يونس عن الاوزاعي عن الزهري عن علي بن الحسين ع :

محمد بن يعقوب عن عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد او غيره عن داود بن الحصين عن ابي عبد الله قال :

ابراهيم عن علي بن محمد القاساني و عن ابيه جميعا عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن حفص بن غياث عن ابي عبد الله ع قال :

آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَاد روي سليمان بن داود المنقري عن عبد العزيز بن محمد قال سالت ابا عبد الله ع او سمعته يقول : عبد

محمد عن ابيه عن سعد بن عبد الله عن احمد بن محمد بن عيسي عن علي بن الحكم عن داود بن النعمان قال :

الاخبار، جلد ۲ محمد بن يعقوب عن عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع قال :

آدرس: الكافي، جلد ۳، كِتَابُ الصَّلَاة عده من اصحابنا عن احمد بن محمد و ابو داود عن الحسين بن سعيد عن فضاله بن ايوب عن معاويه بن وهب عن زراره عن ابي عبد الله

الاحكام، جلد ۷، كِتَابُ التِّجَارَات محمد بن علي بن محبوب عن ابن ابي نصر عن داود بن الحصين عن ابي العباس عن ابي عبد الله ع قال :

الطَّهَارَة و بهذا الاسناد عن محمد بن يعقوب عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد و ابي داود عن الحسين بن سعيد عن النضر بن سويد عن محمد بن ابي حمزه عن يونس بن يعقوب قال

ع الصفار عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد الاصفهاني عن سليمان بن داود المنقري عن حفص بن غياث قال :

آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر عنه عن ابيه عن فضاله عن داود بن فرقد عن ابي عبد الله ع قال : از امام صادق (ع)، فرمود: فرشته‏ها پنداشتند كه ابليس

روي يونس بن عبد الرحمن عن داود بن النعمان عن الفضيل مولي ابي عبد الله عن ابي عبد الله ع قال : و يونس بن عبد الرّحمن، از داود بن نعمان، از فضيل مولاى امام

كِتَابُ الْوَصِيَّة و روي الحسن بن علي بن فضال عن داود بن فرقد قال : و حسن بن على بن فضّال، از داود بن فرقد روايت كرده است، كه گفت: از امام صادق عليه السّلام

الفقيه، جلد ۲، كِتَابُ الْحَج روي سليمان بن داود المنقري عن حماد بن عيسي عن ابي عبد الله ع قال : سليمان بن داود منقرى، از حمّاد بن عيسى، از امام صادق عليه

۲، كتاب الإيمان و الكفر علي بن ابراهيم عن محمد بن عيسي عن يونس عن داود قال : از داود، گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم از گفته رسول خدا (ص) هر گاه مرد زنا

التَّوْحِيدِ محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن علي بن النعمان عن ابن مسكان عن داود بن فرقد ابي يزيد عن ابن ابي شيبه الزهري عن ابي جعفر ع قال قال رسول الله ص :

الكفر علي بن ابراهيم عن ابيه و علي بن محمد عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري قال اخبرني النضر بن اسماعيل البلخي عن ابي حمزه الثمالي عن شهر بن

محمد بن عيسي عن سعد بن سعد عن محمد بن القاسم بن الفضيل عن حمزه بن حمران عن داود بن فرقد عن حمران قال :

الصَّلَاة-۳۱ بَابٌ مِنَ الصَّلَوَاتِ الْمُرَغَّبِ فِيهَا احمد بن محمد عن احمد بن ابي داود عن ابن ابي حمزه عن ابي جعفر ع قال :

سِيرَةِ الْإِمَامِ ع الصفار عن علي بن محمد عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري ابي ايوب قال اخبرني حفص بن غياث قال :

محمد بن الحسن الصفار عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن حفص بن غياث قال سمعت ابا عبد الله ع يقول :

الاحكام، جلد ۶، كِتَابُ الْمَزَارِ مِنْ كِتَابِ التَّهْذِيب محمد بن احمد بن داود عن ابيه عن محمد بن جعفر المودب قال حدثنا الحسن بن علي بن شعيب الصايغ المعروف

الاحكام، جلد ۶، كِتَابُ الْمَزَارِ مِنْ كِتَابِ التَّهْذِيب محمد بن احمد بن داود عن محمد بن الحسن عن محمد بن يحيي عن محمد بن احمد بن يحيي عن احمد بن محمد

الاحكام، جلد ۶، كِتَابُ الْمَزَارِ مِنْ كِتَابِ التَّهْذِيب محمد بن احمد بن داود عن ابيه قال حدثنا محمد بن السندي عن احمد بن ادريس عن علي بن الحسين النيسابوري

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۴، كِتَابُ الصِّيَام ابو الحسن محمد بن احمد بن داود قال اخبرنا احمد بن محمد بن سعيد عن ابي الحسن بن القاسم عن علي بن ابراهيم قال

الصَّلَاة-بَابُ ۲۳ الصَّلَاةِ فِي السَّفَر عنه عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن الحصين عن ابي العباس الفضل بن عبد الملك عن ابي عبد الله ع قال :

كتاب الإيمان و الكفر محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن علي بن الحكم عن داود بن النعمان عن منصور بن حازم عن ابي عبد الله ع قال : از امام صادق (ع)، فرمود:

فَضْلِ الْعِلْم عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن الحجال عن علي بن عقبه عن داود بن فرقد عمن ذكره عن ابي عبد الله ع قال : از اصبغ بن نباته، گويد: شنيدم امير

الإيمان و الكفر عده من اصحابنا عن سهل بن زياد عن احمد بن محمد بن ابي نصر عن داود بن سرحان عن عبد الله بن فرقد عن حمران عن ابي عبد الله ع : از امام صادق (ع)

آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر يونس عن داود بن فرقد عن حسان الجمال عن عميره عن ابي عبد الله ع قال سمعته يقول : از عميره، گويد: از امام صادق

سليمان بن داود عن علي بن ابي حمزه عن ابي الحسن ع قال : و محمد بن يعقوب كلينى- رضى اللَّه عنه- از حميد بن زياد، از ابن سماعه، از سليمان بن داود، از على بن

علي بن ابراهيم عن ابيه و علي بن محمد جميعا عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود عن حفص بن غياث عن الزهري قال سمعت علي بن الحسين ع يقول : از زهرى، گويد: از

برايشان خوانده مى‌شد به سجده مى‌افتادند و گريه مى‌كردند. تفسير برهان- عيسى بن داود نجار روايت نموده كه سؤال نمودم حضرت موسى بن جعفر عليهما السلام را از اين

القاسم جعفر بن محمد عن محمد بن يعقوب عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد و ابي داود جميعا عن الحسين بن سعيد عن فضاله بن ايوب عن الحسين بن عثمان عن سماعه عن ابي

کتاب الجهاد الصفار عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري ابي ايوب قال اخبرني حفص بن غياث قال :

من اصحابنا عن احمد بن محمد بن عيسي عن الحسين بن سعيد عن فضاله بن ايوب عن داود بن فرقد قال حدثني رجل عن سعيد بن ابي الخضيب البجلي قال :

القاسم جعفر بن محمد عن محمد بن يعقوب عن عده من اصحابنا عن احمد بن محمد و ابي داود جميعا عن الحسين بن سعيد عن فضاله بن ايوب عن الحسين بن عثمان عن سماعه عن ابي

بن ابراهيم عن ابيه و علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود عن يحيي بن ادم عن شريك عن جابر بن يزيد عن ابي جعفر ع قال : از امام باقر (ع)

شَهَادَتِهِ وَ مَنْ يَجِبُ قَبُولُ شَهَادَتِه روي عن داود بن الحصين قال سمعت ابا عبد الله ع يقول : داود بن حصين گويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه فرمود:

آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر يونس عن داود الرقي عن ابي عبد الله ع قال قال رسول الله ص : رسول خدا (ص) فرمود: خدا عز و جل به موسى بن عمران (ع)

جلد ۱، كِتَابُ فَضْلِ الْعِلْم و عنه عن ابيه عن اسماعيل بن مرار عن يونس عن داود بن فرقد عن المعلي بن خنيس قال : معلى بن خنيس گويد: به امام صادق (ع) عرض كردم:

ابراهيم عن ابيه و علي بن محمد القاساني جميعا عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود عن سفيان بن عيينه عن الزهري قال قال علي بن الحسين ع : از زهرى كه على بن الحسين

جلد ۶، كِتَابُ الْقَضَايَا وَ الْأَحْكَام عنه عن محمد بن عيسي عن صفوان عن داود بن الحصين عن عمر بن حنظله قال :

الاحكام، جلد ۶، كِتَابُ الْمَزَارِ مِنْ كِتَابِ التَّهْذِيب محمد بن احمد بن داود عن علي بن حبشي بن قوني عن جعفر بن محمد عن محمد بن اسماعيل السلمي عن عبد الله

الكافي، جلد ۴، كِتَابُ الْحَج محمد بن ابي عبد الله عن محمد بن ابي يسر عن داود بن عبد الله عن محمد بن عمرو بن محمد عن عيسي بن يونس قال :

ابراهيم عن ابيه و علي بن محمد القاساني جميعا عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن سفيان بن عيينه عن ابي عبد الله ع قال :

جلد ۲، كِتَابُ الْعِشْرَة محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن الحجال عن داود بن فرقد و علي بن عقبه و ثعلبه رفعوه الي ابي عبد الله و ابي جعفر او احدهما

معلي بن محمد و عده من اصحابنا عن احمد بن محمد جميعا عن الحسن بن علي الوشا عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع قال قال رسول الله ص : از امام صادق (ع)، فرمود:

اصحابنا عن احمد بن محمد البرقي عن ابيه عن علي بن النعمان عن ابن مسكان عن داود بن فرقد عن ابي سعيد الزهري عن ابي جعفر ع قال : امام باقر (ع) فرمود: براى

ابراهيم عن ابيه و علي بن محمد القاساني جميعا عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن حفص بن غياث قال قال ابو عبد الله ع : فرمود: هر گاه يكى از شماها

۲، كِتَابُ الدُّعَاء علي بن ابراهيم عن ابيه عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن حفص قال : از حفص گويد: از امام كاظم (ع) شنيدم به مردى مى‏فرمود:

كِتَابُ الطَّهَارَة ما اخبرني به الشيخ ايده الله عن ابي الحسن محمد بن احمد بن داود القمي عن ابيه عن ابي الحسن علي بن الحسين عن محمد بن يحيي عن محمد بن احمد

يَجِبُ رَدُّ شَهَادَتِهِ وَ مَنْ يَجِبُ قَبُولُ شَهَادَتِه روي سليمان بن داود المنقري عن حفص بن غياث عن ابي عبد الله ع قال : سليمان منقرى از حفص بن غياث

گويد: ما به داود از فضل خود نعمتى بزرگ بخشيديم (و لقد آتينا داود منا فضلا). واژه «فضل » مفهوم وسيعى دارد كه تمام مواهبى را كه خدا به داود ارزانى داشته

الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة عنه عن احمد بن محمد عن الحسن بن علي عن داود بن سليمان الحمار عن سعيد بن يسار قال : سعيد بن يسار گويد: من و حارث بن مغيرة

عن ابن محبوب عن نصر بن اسحاق عن الحارث بن النعمان عن الهيثم بن حماد عن ابي داود عن زيد بن ارقم قال قال رسول الله ص : از زيد بن ارقم كه رسول خدا (ص) فرمود:

كِتَابُ الْفَرَائِضِ وَ الْمَوَارِيث و روي سليمان بن داود المنقري عن حفص بن غياث قال : و سليمان بن داود منقرى، از حفص بن غياث روايت كرده است كه گفت: از امام

فَضْلِ الْعِلْم علي بن ابراهيم عن ابيه و محمد بن القاسم عن محمد بن سليمان عن داود عن حفص بن غياث عن ابي عبد الله ع قال : از حفص بن غياث، از امام صادق (ع) گويد:

آدرس: عده من اصحابنا عن احمد بن محمد عن الوشا عن داود الحمار عن ابن ابي يعفور عن ابي عبد الله ع قال سمعته يقول : ابن ابى يعفور گويد: از امام صادق (ع) شنيدم

الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر علي بن ابراهيم عن ابيه عن علي بن اسباط عن داود بن النعمان عن ابي حمزه عن ابي جعفر ع قال : از امام باقر (ع) كه رسول خدا (ص)

خالد عن اسماعيل بن محمد عن محمد بن بكر بن جناح عن زكريا بن محمد عن ابي اليسع داود الابزاري عن حمران عن ابي جعفر ع قال : از امام باقر (ع) كه مردى نزد رسول خدا

بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي عن علي بن النعمان عن عبد الله بن مسكان عن داود بن فرقد عن ابي سعيد الزهري عن ابي جعفر ع قال : به أبى سعيد زهرى فرمود: توقف

رس گفتند براى آنكه پيغمبرشان را زنده زير زمين كردند و اين بعد از سليمان بن داود بود و آنها دوازده آبادى داشتند در كنار نهرى كه نامش رس بود و آن آباديها از

يا بنى آدم، يا بنى اسرائيل. 6- نداء الاسم- مثل قوله تعالى: يا ابراهيم، يا داود. 7- نداء التّعبير- مثل قوله تعالى: يا أَهْلَ الْكِتابِ.» يُبَيِّنُ لَكُمْ

نوح‌، هود، صالح‌، اسحاق‌، يعقوب‌، اسماعيل‌، يوسف‌، موسي‌، هارون‌، شعيب‌، داود، سليمان‌، زكريّا، يحيي‌، عيسي‌ و ‌غير‌ اينها. (إِلّا رِجالًا): تمام‌ ‌از‌

زمين يا خصوص مكه چنانچه اتباع انبياء سابق را از قبيل حضرت نوح و حضرت موسى و داود عليه السّلام جانشين كفار فرمود در زمين و متمكن كند و غالب نمايد دين ايشانرا

زمين يا خصوص مكه چنانچه اتباع انبياء سابق را از قبيل حضرت نوح و حضرت موسى و داود عليه السّلام جانشين كفار فرمود در زمين و متمكن كند و غالب نمايد دين ايشانرا

مبيّن و مفصّل حقايق است ذكر شده و ممكن است زبر اشاره بصحف ابراهيم و زبور داود عليهما السلام باشد و كتاب منير اشاره بتورية و انجيل و اللّه اعلم‌ وَ ما يَستَوِي‌

لَأَجرُ الآخِرَةِ خَيرٌ زيرا نعم‌ الهيه‌ ‌هر‌ چه‌ ‌باشد‌ و ‌لو‌ سلطنت‌ مثل‌ داود و سليمان‌ خالي‌ ‌از‌ سه‌ عيب‌ و نقص‌ نيست‌: اولا مشوب‌ بآلام‌ و اسقام‌ ‌است‌

است بلكه در مطلق القاء اعمّ از لفظ و معنى استعمال ميشود كه گفته‌اند زبور داود عليه السّلام از اين قبيل بوده ديگر از پس پرده است به اين معنى كه مانند گوينده‌ئى

«ابراهیم» ده کتاب و نیز تورات و انجیل و زبور و فرقان را (بر موسی و مسیح و داود و پیامبر اسلام نازل کرد.) «پایان سوره اعلی» ج5، ص477 سوره غاشیه [88] اشاره

از آن غلبه تامّه خود بنى اسرائيل است بر اعداء كه بكشته شدن جالوت بدست حضرت داود براى آنها حاصل گرديد اينها همه شواهد و مؤيّدات نظريه حقير است كه ذكر شد ولى

‌آيه‌ 15 ‌الي‌ 18، و ‌در‌ كتاب‌ اشعياء نبي‌ باب‌ 28 و باب‌ 42، و ‌در‌ زبور داود باب‌ 45 و 72 بلكه‌ ‌در‌ كتاب‌ انيس‌ الاعلام‌ سي‌ مورد نقل‌ كرده‌ و ‌در‌ كتاب‌

من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن ابن محبوب عن داود الرقي قال سمعت ابا عبد الله ع يقول : از داود رقّى، گويد: شنيدم امام صادق (ع) مى‏فرمود: از خدا بپرهيزيد

جلد ۱، كِتَابُ فَضْلِ الْعِلْم علي بن ابراهيم عن محمد بن عيسي عن يونس عن داود بن فرقد عمن حدثه عن ابن شبرمه قال : ابن شبرمه (به شين مضموم و باء ساكن و

الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر الحسين بن محمد عن معلي بن محمد عن ابي داود المسترق قال حدثني عمرو بن مروان قال سمعت ابا عبد الله ع يقول قال رسول الله

بن يعقوب عن علي بن ابراهيم عن ابيه عن القاسم بن محمد الجوهري عن سليمان بن داود عن سفيان بن عيينه عن الزهري عن علي بن الحسين ع قال :

كِتَابُ الصِّيَام علي بن ابراهيم عن ابيه عن القاسم بن محمد الجوهري عن سليمان بن داود عن سفيان بن عيينه عن الزهري عن علي بن الحسين ع قال :

الله و علي بن محمد عن اسحاق بن محمد النخعي عن ابي هاشم داود بن القاسم الجعفري قال : ابى هاشم داود بن قاسم جعفرى گويد: من نزد ابى محمد (امام حسن عسكرى ع)

الكفر علي عن ابيه عن علي بن محمد القاساني عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن عبد الرزاق بن همام عن معمر بن راشد عن الزهري محمد بن مسلم بن شهاب

چيزى نيافتم؟! يحيى گفت: آيا سوره انعام را نمى‏خوانى؟ «وَ مِنْ ذُرِّيَتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ» تا رسيد به «يَحْيى وَ عيسى» گفت آيا عيسى از فرزندان ابراهيم

جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن داود العجلي عن زراره عن حمران عن ابي جعفر ع قال : از حمران از امام باقر (ع): به

از زبان مبارك امام باقر (ع ) برسى و توضيح بعضى جملات روايت قم داستان حضرت داود (ع ) و جنگ طالوت و جالوت به نقل از امام صادق (ع ) روايتى در باره معناى سكينت

اصحابنا عن احمد بن محمد البرقي عن ابي هاشم داود بن القاسم الجعفري عن ابي جعفر الثاني ع قال : از أبى هاشم داود بن قاسم جعفرى از ابى جعفر دوم (امام جواد"

ابي جعفر ع قال : از ابى حمزه، از امام باقر (ع) فرمود: راستى خدا عز و جل به داود (ع) وحى كرد كه نزد بنده ام دانيال برو و به او بگو كه: تو مرا نافرمانى كردى

رس گفتند براى آنكه پيغمبرشان را زنده زير زمين كردند و اين بعد از سليمان بن داود بود و آنها دوازده آبادى داشتند در كنار نهرى كه نامش رس بود و آن آباديها از

رس گفتند براى آنكه پيغمبرشان را زنده زير زمين كردند و اين بعد از سليمان بن داود بود و آنها دوازده آبادى داشتند در كنار نهرى كه نامش رس بود و آن آباديها از

رس گفتند براى آنكه پيغمبرشان را زنده زير زمين كردند و اين بعد از سليمان بن داود بود و آنها دوازده آبادى داشتند در كنار نهرى كه نامش رس بود و آن آباديها از

است و این که خداوند - عزّوجلّ - ابدى و برتر از حدوث و زوال است». ۱۴ - «عن داود بن القاسم الجعفرى قال: قلت لأبى جعفر الثانى(ع) جعلت فداک ما الصمد؟ قال: السید

ابراهيم‌ و لوط و شعيب‌ و اسماعيل‌ و اسحق‌ و يعقوب‌ و يوسف‌ و موسي‌ و هارون‌ و داود و سليمان‌ و زكريا و يحيي‌ و ذا الكفل‌ و عيسي‌ و ايوب‌ و يونس‌ و ساير انبياء

جعل‌ حكومت‌ ‌است‌ ‌بين‌ ‌النّاس‌ و دليل‌ ‌بر‌ لزوم‌ اطاعت‌ چنانچه‌ ‌در‌ حق‌ داود ميفرمايد فَاحكُم‌ بَين‌َ النّاس‌ِ بِالحَق‌ِّ ص‌ ‌آيه‌ 25 و ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌

صفحه 285 ‌آنها‌ و انبياء ‌بعد‌ ‌از‌ اسرائيل‌ مثل‌ يوسف‌ و موسي‌ و عيسي‌ و داود و سليمان‌ و زكريا و يحيي‌ و ‌غير‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ همه‌ حلال‌ بوده‌ ‌بر‌ خلاف‌

الدين‌. اما الكلام‌ ‌في‌ فضل‌ ‌هذه‌ السورة ‌عن‌ ‌إبن‌ بابويه‌ مسندا ‌عن‌ داود ‌بن‌ فرقد ‌عن‌ الصادق‌ (ع‌) (‌قال‌: ‌من‌ قرء ‌سورة‌ الذاريات‌ ‌في‌ يومه‌

پیامبران، نشاندهنده خشم و غضب الهى بر وى (لعن الذین کفروا من بنى اسرءیل على لسان داود ... ان سخط اللّه) ۲۰- غضب خدا و عذاب همیشگى، پیامد دوستى بسیارى از بنى اسرائیل

«اصبرْ عَلى مَا يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الاَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ»: كلمۀ «أيد»، به معناى نيرو است، و حضرت داوود «عليه السلام» در تسبيح

فرمود: خداوند به داود پيغمبر عليه السّلام وحى كرد كه تو بنده خوبى هستى اگر از بيت المال مصرف خودت نكنى و كارى با دست خود انجام دهى، گويد: داود گريست، پس خداوند

الْعِلْم محمد بن يحيي عن محمد بن الحسين عن محمد بن عيسي عن صفوان بن يحيي عن داود بن الحصين عن عمر بن حنظله قال : عمر بن حنظله گويد: از امام ششم (ع) پرسيدم:

ابراهيم عن ابيه عن القاسم بن محمد و علي بن محمد عن القاسم بن محمد عن سليمان بن داود المنقري عن حفص بن غياث عن ابي عبد الله ع قال : حفص بن غياث از امام صادق عليه

عن احمد بن محمد بن خالد عن ابيه عن عبد الله بن القاسم عن حنان بن السراج عن داود بن سليمان الكسايي عن ابي الطفيل قال : از أبى الطفيل، گويد: من حاضر بودم سر

رس گفتند براى آنكه پيغمبرشان را زنده زير زمين كردند و اين بعد از سليمان بن داود بود و آنها دوازده آبادى داشتند در كنار نهرى كه نامش رس بود و آن آباديها از

رس گفتند براى آنكه پيغمبرشان را زنده زير زمين كردند و اين بعد از سليمان بن داود بود و آنها دوازده آبادى داشتند در كنار نهرى كه نامش رس بود و آن آباديها از

او هم پيغمبرانى بودند كه بمراتب از او زيادتر زن گرفتند مانند حضرت سليمان و داود عليهما السلام يا زوجات متعدده داشتند و از آنها ذريّاتى بعمل آمد مانند حضرت

علمیه قم (دانشمندان و حجج اسلام آقایان: محمد رضا آشتیانی- محمد جعفر امامی- داود الهامی- اسد اللّه ایمانی- عبد الرسول حسنی- سید حسن شجاعی- سید نور اللّه طباطبائی-

الإيمان و الكفر عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن ابيه رفعه عن محمد بن داود الغنوي عن الاصبغ بن نباته قال : از اصبغ بن نباتة، گويد: مردى نزد امير المؤمنين

ما خاندانى هستيم كه گذشت را از خاندان يعقوب و شكر و سپاسگزارى را از خاندان داود بارث برده‏ايم. و (راوى يعنى محمد بن حسين) معتقد بود كه كلمه ديگرى هم بوده

بن ابى نصر، گويد: به امام رضا (ع) گفتم: قربانت، برايم بنويس به اسماعيل بن داود كاتب، شايد چيزى از او به من برسد. فرمود: من دريغ دارم كه چون توئى از او و

السّلام‌ «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» «1» و فرمود به داود عليه السّلام‌ «يا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ» «2» و فرمود حكايت

خود برداشته مانند غريق دريا، گمشده صحرا و يا بيمار نااميد از سلامتى. شيخ داود يمانى به عيادت بيمارى رفته بود، بيمار گفت: اى شيخ دعا كن‌ جلد 10 - صفحه 69

الثانى(ع) «قل هو اللّه أحد» ما معنى الأحد؟ قال: المجمع علیه بالوحدانیة; ابو داود جعفرى روایت کرده است: به امام جواد(ع) گفتم [در] «قل هو اللّه أحد» مقصود از

او هم پيغمبرانى بودند كه بمراتب از او زيادتر زن گرفتند مانند حضرت سليمان و داود عليهما السلام يا زوجات متعدده داشتند و از آنها ذريّاتى بعمل آمد مانند حضرت

لِّيَدَّبَّرُوا ءَايَتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الاَلْبَبِ(۲۹) ترجمه : ۲۶ - اى داود ما تو را خليفه (و نماينده خود) در زمين قرار داديم ، در ميان مردم به حق داورى

مُتَوَفّيک بِرُوح أُبْعَث الْکُفْر اسْمُه أَقِيمُوا قَتَلْنَا مُسْتَقِيم فَلَمّا دَاوُد کَمَا اللّهُم عَلَيْهَا کُل إِنّا لَکُم اذْکُر لِسَان الدّين قَوْل فِيه

كتب ديگر، و تورات از آن موسى (ع) است و انجيل از آن عيسى (ع) و زبور از آن داود (ع). سعد اسكاف از رسول خدا (ص) حديث كند كه فرمود: بمن سوره‏هاى طولانى داده

واقع شده درى تازه است كه داود آن را ساخته، و آن را گشوده است. «۱» __________________________________________________ (۱) مراد، داود بن على بن عباس است كه

نواهی و وعده‌ها و وعیدهای الهی است. «کُتُبِ»: کتابهای تورات موسی، و زبور داود، و صحف ابراهیم، و سایر کتابهای آسمانی. «الْقَانِتِینَ»: مطیعان و فرمانبرداران

رس گفتند براى آنكه پيغمبرشان را زنده زير زمين كردند و اين بعد از سليمان بن داود بود و آنها دوازده آبادى داشتند در كنار نهرى كه نامش رس بود و آن آباديها از

اينكه‌ تنها تو ‌اينکه‌ بهره‌ ‌را‌ داري‌ و ساير زوجات‌ ندارند و ‌در‌ قصه‌ داود و ‌آن‌ دو ملك‌ ميفرمايد لَه‌ُ تِسع‌ٌ وَ تِسعُون‌َ نَعجَةً وَ لِي‌َ نَعجَةٌ

است بلكه در مطلق القاء اعمّ از لفظ و معنى استعمال ميشود كه گفته‌اند زبور داود عليه السّلام از اين قبيل بوده ديگر از پس پرده است به اين معنى كه مانند گوينده‌ئى

آسماني‌ مانند صحف‌ آدم‌ و شيث‌ و ابراهيم‌ و ادريس‌ و تورات‌ موسي‌ و زبور داود و انجيل‌ عيسي‌، و ‌در‌ مجمع‌ البيان‌ ‌از‌ ابي‌ ذر ره‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ كتب‌

البلاد قال : و در روايت ابراهيم بن أبى البلاد آمده است كه فرمود: در زمان داود پيغمبر عليه السّلام زنى بود كه مردى پيوسته متعرّض او مى‏شد و از او كام ميخواست

حكمت آل داود است: بر خردمند است كه زمان خود را بشناسد و به كار خود سرگرم باشد و زبانش را نگهدارد. امام صادق عليه السّلام فرمود: در حكمت آل داود (كتاب زبور)

أَنْ يُؤْتى‌ صُحُفاً مُنَشَّرَةً» «1». مسند احمد، ج 5، ص 43. «2». سنن‌ابى‌داود، ج 3، ص 15. «3». مسند احمد، ج 2، ص 174. «4». بقره، 255. جلد 10 - صفحه 300

أَنْ يُؤْتى‌ صُحُفاً مُنَشَّرَةً» «1». مسند احمد، ج 5، ص 43. «2». سنن‌ابى‌داود، ج 3، ص 15. «3». مسند احمد، ج 2، ص 174. «4». بقره، 255. جلد 10 - صفحه 300

أَنْ يُؤْتى‌ صُحُفاً مُنَشَّرَةً» «1». مسند احمد، ج 5، ص 43. «2». سنن‌ابى‌داود، ج 3، ص 15. «3». مسند احمد، ج 2، ص 174. «4». بقره، 255. جلد 10 - صفحه 300

ميفرمايد: فلو ان احدا يجد الى البقاء سلما او لدفع الموت سبيلا لكان ذلك سليمان ابن داود (عليهماالسلام ) الذى سخر له ملك الجن و الانس مع النبوة و عظيم الزلفة : «اگر

علمیه قم (دانشمندان و حجج اسلام آقایان: محمد رضا آشتیانی- محمد جعفر امامی- داود الهامی- اسد اللّه ایمانی- عبد الرسول حسنی- سید حسن شجاعی- سید نور اللّه طباطبائی-

فرمود: راست گفتى و سليمان بن داود هم زبان پرندگان مى‏دانست، رسول خدا (ص) هم داراى اين مراتب بود؟ گويد: فرمود: به راستى سليمان بن داود وقتى هدهد را گم كرد و در

مروى از امام صادق عليه السّلام كه آن حضرت فرمود: روزى بهنگام عصر سليمان بن داود عليه السّلام مشغول سان و بازديد از اسبان شد و بنظاره آنان سرگرم گرديد تا

عن مفضل عن ابي عبد الله ع قال : از امام صادق (ع) كه فرمود: خدا عز و جل به داود (ع) وحى كرد: هيچ كدام از بندگانم به من پناهنده نشود در برابر يكى از بندهايم

‌له‌ الثوب‌ و يأخذه‌ الاخر فليس‌ ‌هو‌ للذي‌ اخذه‌. و ‌از‌ تفسير عيّاشي‌ ‌از‌ داود ‌بن‌ فرقد ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ سؤال‌ كردم‌

ماثان‌ اذ ذاك‌ رؤساء بني‌ اسرائيل‌ و بنو ملوكهم‌ و ‌هم‌ ‌من‌ ولد سليمان‌ ‌بن‌ داود عليهما ‌السلام‌). و شرح‌ شهادتش‌ بنا ‌بر‌ خبر مروي‌ ‌از‌ ابي‌ ‌عبد‌ اللّه‌

أَنْ يُؤْتى‌ صُحُفاً مُنَشَّرَةً» «1». مسند احمد، ج 5، ص 43. «2». سنن‌ابى‌داود، ج 3، ص 15. «3». مسند احمد، ج 2، ص 174. «4». بقره، 255. جلد 10 - صفحه 300

رسيد كه چون امام قائم قيام كند ميان مردم به علم خود قضاوت كند مانند قضاوت داود (ع) و گواه نطلبد و تو مى خواستى از علاج تب ربع بپرسى و فراموش كردى، در يك

محمد بن سليمان عن ابيه عن سدير قال : سدير گويد: من و ابو بصير و يحيى بزاز و داود بن كثير در مجلس امام صادق (ع) بوديم، آن حضرت با چهره خشمگين وارد شد و چون

دانيد، زيرا هر كه چيزى را دوست دارد گرد همان محبوب خود ميگردد، فرمود: خدا به داود وحى كرد: ميان‏ من و خودت عالمى كه فريفته دنيا است واسطه مكن تا تو را از راه

پيامبران را بر بعض ديگرى فضيلت بخشيديم و به داود كتاب زبور داديم » (و لقد فضلنا بعض ‍ النبيين على بعض و آتينا داود زبورا). اين جمله در حقيقت پاسخ به يكى از

نمونه جلد ۱۴ صفحه ۵۲۹ و در آيه ۲۶ سوره ص درباره «داود» مى فرمايد: يا داود انا جعلناك خليفة فى الارض : «اى داود ما تو را خليفه در روى زمين قرار داديم ». و از

هشام بن عبد الملك براى رفع ستيزه جلسه‏اى برياست خودش تشكيل داد، در آن جلسه داود بن على (عموى منصور دوانيقى كه بعدها نيز والى مدينه شد) گفت: ارث اين شخص از

آن روز را روزه بدارد، روزه‏اش كفّاره شصت سال است. و در نهم ذى الحجّه توبه داود عليه السّلام نازل گشته است، پس كسى كه آن روز را روزه بدارد، روزه‏اش كفّاره

است: __________________________________________________ (۱) اين خبر را ابو داود سجستانى در سنن خود، و حاكم نيشابورى در مستدرك الصحيحين و احمد بن- حنبل در

گويد: انگشترى كه اميرالمؤمنين علیه‌السلام صدقه داده بود، انگشترى سليمان بن داود بوده است و شيخ بزرگوار گويد: تصدق مزبور در روز ۲۴ ذی الحجه بوده است، چنان

عمرو بن ابو المقدام از امام صادق (ع) روايت كرده است، كه فرمود: در حكمت آل داود (ع) آمده است كه: خردمند را همى بايد كه جز در طلب سه چيز سفر نكند: توشه ساختن

پرده‏اى ضخيم بر آن بپوشاند، و نخستين كسى كه جامه‏ها بر آن پوشاند سليمان بن داود عليهما السّلام بود كه پرده‏اى از قماش قباطى بر آن بپوشانيد.

خَامِدِين خَرْدَل خَشْيَتِه خَلَق خَلَقْنَا خَلْفَهُم خَلْق خَيْر خُلِق دَاوُد دَعْوَاهُم دُونِنَا دُونِه ذَا ذَائِقَة ذَهَب ذِکْر ذِکْرا ذِکْرَى ذِکْرُکُم

أَنْ يُؤْتى‌ صُحُفاً مُنَشَّرَةً» «1». مسند احمد، ج 5، ص 43. «2». سنن‌ابى‌داود، ج 3، ص 15. «3». مسند احمد، ج 2، ص 174. «4». بقره، 255. جلد 10 - صفحه 300

أَوْرَثْنا بَنِي إِسْرائِيلَ الْكِتابَ» «1» و گاهى حكومت: «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ داوُدَ» «2» ولى هر جا كه دليل خاصى نباشد، مراد از ارث، مال است. چنانكه در اين آيات،

شنبه طلب كند، زيرا كه آن، روزى است كه خداى عزّ و جلّ آهن را در آن روز براى داود عليه السّلام نرم ساخت.

فرمايش خداوند متعال كه فرموده: وَ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ إِذْ يَحْكُمانِ فِي الْحَرْثِ- الآية (انبياء: ۷۸) (و ياد آور داود و پسرش سليمان را كه در مورد مزرعه‏اى

عليهما السّلام پرسيدم در مورد اين آيه وَ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ إِذْ يَحْكُمانِ ... تا آخر آيه» فرمود: نظر داود اين بود كه گوسفندان را به صاحب مزرعه دهند

كه درباره داود است معنى ديگرى نيز براى اواب استفاده مى شود و آن همصدا شدن و هم آواز گرديدن است ، زيرا مى گويد اى كوهها و اى پرندگان ! با داود همصدا شويد،

الخطاب از امام هفتم عليه السّلام روايت كند كه فرمود: در زمان حضرت سليمان بن داود مردم بقحطى سختى دچار شدند، پس بنزد آن حضرت آمده و از قحطى شكايت كردند و از

شروع به آن كار كند تا عاقبت خسران و پشيمانى براى او حاصل نگردد. و در حكم داود عليه السّلام وارد شده كه: المؤمن يكون عارفا بزمانه حافظا للسانه مقبلا على

نيست‌، و ‌از‌ خبري‌ ‌که‌ ‌محمّد‌ ‌إبن‌ يعقوب‌ و ‌إبن‌ بابويه‌ سند متصل‌ ‌از‌ داود رقّي‌ روايت‌ كرده‌اند ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌که‌ حمل‌ ‌بر‌ علم‌

بِعِيسَي‌ ابن‌ِ مَريَم‌َ ‌که‌ ‌تا‌ زمان‌ عيسي‌ انبياء پي‌ ‌در‌ پي‌ بودند مثل‌ داود سليمان‌، زكريا، يحيي‌ و ‌غير‌ اينها و چون‌ عيسي‌ مبعوث‌ شد نسخ‌ شد شريعت‌

نعماني‌ باسناد مختلفه‌ ‌از‌ ابي‌ حمزه‌ ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ و ‌از‌ داود ‌بن‌ كثير ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و ‌از‌ زياد قندي‌ ‌از‌ حضرت‌ كاظم‌

افطار نمى‏كند، سپس افطار كرد چندان كه گفتند: روزه نمى‏گيرد، و آنگاه روزه داود را به آئين يك در ميان بكار بست. و پس از آن در حالى به جهان قرب الهى فرا گرفته

و باز محلّى است كه ابراهيم عليه السّلام از آنجا بر عمالقه خروج كرد، و نيز داود از آنجا بر جالوت قيام كرد، و در زير آن محلّ سنگ سبز رنگى است كه صورت هر پيامبرى

عوض نماز فايته قبول نباشد، كه اگر چنين مى‏بود حتما ميبايست حضرت سليمان بن داود عليه السّلام هلاك ميشد چون در غير وقت فضيلت آن را بجا آورد، ليكن چنين نيست

سلّم ) نقل شده كه فرمود رحم الله اخى سليمان ابن داود ما كان ابخله : خدا رحمت كند برادرم سليمان بن داود را چه بخيل بود چيست ؟! فرمود: دو معنى دارد: نخست

بِهَا النَّبِيُّون‌َ ‌که‌ مراد انبياء بني‌ اسرائيل‌ باشند مثل‌ هارون‌، يوشع‌، داود، سليمان‌، يونس‌، زكريا، يحيي‌ و هزارها انبياء زيرا جلد 6 - صفحه 375 مسلما

عباد ‌است‌ و ‌اينکه‌ مزخرفاتي‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ تورات‌ رائج‌ ‌ يا ‌ زبور داود ‌ يا ‌ اناجيل‌ اربعه‌ هست‌ ‌از‌ ساحت‌ تورات‌ موسي‌ و انجيل‌ عيسي‌ دور انداخته‌

اسكُن‌ أَنت‌َ وَ زَوجُك‌َ الجَنَّةَ يا آدَم‌ُ أَنبِئهُم‌ بِأَسمائِهِم‌ يا داوُدُ إِنّا جَعَلناك‌َ خَلِيفَةً يا نُوح‌ُ اهبِط بِسَلام‌ٍ مِنّا لكن‌ معنون‌ باين‌

خَشْيَة خَلَق خَلَقْت خَلَقْنَا خَلِيلا خَلْقا خُشُوعا خِلاَفَک خِلاَلَهَا دَاوُد دَخَلُوه دَرَجَات دُونِه دُونِي ذُرّيّتَه رَأَيْتَک رَب رَبّنَا رَبّهِم

از اين گذشته همسر زكريا كه از دودمان سليمان بن داود بود، با توجه به وضع مالى فوق العاده سليمان و داود، اموالى را به ارث برده بود. زكريا از اين بيم داشت

را خواند: يكى آيه مباهله، و ديگر آيه 82 سوره انعام: وَ مِنْ ذُرِّيَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَيْمانَ وَ أَيُّوبَ وَ يُوسُفَ وَ مُوسى‌ وَ هارُونَ وَ كَذلِكَ نَجْزِي

الْمُفْلِحُونَ‌: ايشانند رستگاران در دين و دنيا و آخرت. ثعلبى نقل نموده حضرت داود عليه السّلام در مناجات گفت: بار خدايا، حزب تو كيستند؟ خطاب آمد: الغاضّة ابصارهم

الأَسباطِ وَ عِيسي‌ وَ أَيُّوب‌َ وَ يُونُس‌َ وَ هارُون‌َ وَ سُلَيمان‌َ وَ آتَينا داوُدَ زَبُوراً وَ رُسُلًا قَد قَصَصناهُم‌ عَلَيك‌َ مِن‌ قَبل‌ُ وَ رُسُلًا لَم‌

صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و جعل‌ امام‌ معصوم‌ ‌در‌ قرآن‌ ‌است‌ يا داوُدُ إِنّا جَعَلناك‌َ خَلِيفَةً فِي‌ الأَرض‌ِ فَاحكُم‌ بَين‌َ النّاس‌ِ بِالحَق‌ِّ

فَإِنَّهُ مُرَاءٍ قَالَ فَمَاتَ اَلرَّجُلُ فَأُتِيَ‏ دَاوُدُ ع‏ وَ قِيلَ لَهُ مَاتَ اَلرَّجُلُ فَقَالَ‏ دَاوُدُ ع‏ اِدْفِنُوا صَاحِبَكُمْ قَالَ فَأَنْكَرَتْ‏

شُرَيْحٌ‏ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ وَ كَيْفَ حَكَمَ‏ دَاوُدُ اَلنَّبِيُّ ع‏ فَقَالَ إِنَ‏ دَاوُدَ اَلنَّبِيَّ ع‏ مَرَّ بِغِلْمَةٍ يَلْعَبُونَ وَ يُنَادُونَ

اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى اَلنَّبِيِّينَ قَبْلَ‏ دَاوُدَ إِلَى أَنْ بَعَثَ اَللَّهُ‏ دَاوُدَ أَيُّ غَنَمٍ نَفَشَتْ فِي اَلْحَرْثِ فَلِصَاحِبِ اَلْحَرْثِ

كُنْتُ عِنْدَ دَاوُدَ بْنِ عَلِيٍ‏ فَأُتِيَ بِرَجُلٍ قَدْ قَتَلَ رَجُلاً فَقَالَ لَهُ‏ دَاوُدُ بْنُ عَلِيٍ‏ مَا تَقُولُ قَتَلْتَ هَذَا اَلرَّجُلَ قَالَ

دوم گوشه هائى از تاريخ نه نفر از پيامبران خدا را منعكس ساخته ، و بالخصوص از داود و سليمان و ايوب بحث بيشترى دارد، مشكلات آنها را در زندگى و دعوت به سوى خدا

فرزندان ابراهيم (ع) را ائمه نمود و با اين حال بعضى را برتر از بعضى ساخت به داود همان زبور را داد و مى‏دانى كه محمد (ص) را به چه فضيلتى‏ مخصوص كرد. اى محمد

مفهوم خاصى دارد. ۱ - داود و سليمان پيامبران بزرگى بودند كه حكومت عظيمى تشكيل دادند، و تمدن درخشانى به وجود آوردند، اما با وفات داود و سليمان اين تمدن رو

إِنَ‏ دَاوُدَ لَمَّا وَقَفَ اَلْمَوْقِفَ‏ بِعَرَفَةَ نَظَرَ إِلَى اَلنَّاسِ وَ كَثْرَتِهِمْ فَصَعِدَ اَلْجَبَلَ فَأَقْبَلَ يَدْعُو فَلَمَّا قَضَى نُسُكَهُ

گویند که در خود مسجدالحرام بوده و مسجدالاقصى همان بیت‌المقدس و مسجد سلیمان بن داود است و از این جهت مسجدالاقصى گویند که میان آن و مسجدالحرام راه دور و درازى

سَأَلْتُ‏ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ دََاوُدَ وَ سُلَيْمََانَ‏ إِذْ يَحْكُمََانِ فِي اَلْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ

عَلَيْهِ وَ عَلَى عَاقِلَتِهِ دُونَهُمْ وَ ذَلِكَ أَنَ‏ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ ع‏ أَتَتْهُ اِمْرَأَةٌ عَجُوزٌ مُسْتَعْدِيَةً عَلَى اَلرِّيحِ فَقَالَتْ

خارجي‌ اخباري‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ مورد رسيد مانند خبري‌ ‌که‌ سليمان‌ ‌بن‌ داود ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌از‌ رضاع‌ ميپرسد حضرت‌ ميفرمايد « 1» ‌لا‌

خَرَجْتُ وَ أَنَا أُرِيدُ دَاوُدَ بْنَ عِيسَى بْنِ عَلِيٍ‏ وَ كَانَ يَنْزِلُ‏ بِئْرَ مَيْمُونٍ‏ وَ عَلَيَّ ثَوْبَانِ غَلِيظَانِ فَرَأَيْتُ اِمْرَأَةً عَجُوزاً

سَأَلْتُ‏ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ وَ دََاوُدَ وَ سُلَيْمََانَ‏ إِذْ يَحْكُمََانِ فِي اَلْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ

شريفه : «و وهبنا له اسحق و يعقوب ، كلا هدينا، و نوحا هدينا من قبل ، و من ذريته داود، و سليمان و ايوب ، و يوسف ، و موسى ، و هارون ، و كذلك نجزى المحسنين # و زكريا،

الْأَئِمَّةِ ع أَنَّهُمْ إِذَا ظَهَرَ أَمْرُهُمْ حَكَمُوا بِحُكْمِ دَاوُدَ وَ آلِ دَاوُدَ وَ لَا يَسْأَلُونَ الْبَيِّنَةَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ وَ الرَّحْمَةُ

عَلَيْهِ وَ عَلَى عَاقِلَتِهِ دُونَهُمْ وَ ذَلِكَ أَنَ‏ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ ع‏ أَتَتْهُ اِمْرَأَةٌ عَجُوزٌ تَسْتَعْدِيهِ عَلَى اَلرِّيحِ فَقَالَتْ يَا

به رسول گراميش محمد (ص) فرموده كه: «و قل الحمد لله: بگو الحمد لله ». و از داود و سليمان (عليهماالسلام) حكايت كرده كه: «و قالا الحمد لله، گفتند: الحمد لله»

سَأَلَ‏ دَاوُدُ بْنُ يَزِيدَ أَبَا اَلْحَسَنِ ع‏ عَنِ اَلْقَرَاطِيسِ وَ اَلْكَوَاغِذِ اَلْمَكْتُوبَةِ عَلَيْهَا هَلْ يَجُوزُ اَلسُّجُودُ عَلَيْهَا أَمْ

الميزان جلد ۱۷ صفحه ۲۸۶ اصبرْ عَلى مَا يَقُولُونَ وَ اذْكُرْ عَبْدَنَا دَاوُدَ ذَا الاَيْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ(۱۷) إِنَّا سخَّرْنَا الجِْبَالَ مَعَهُ يُسبِّحْنَ

نهارها و قيام‌ ليلها و اعطاه‌ اللّه‌ ‌من‌ الثواب‌ مثل‌ ‌ما اعطاه‌ الصابرين‌ داود النبي‌ و يعقوب‌ و عيسي‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌، ‌ يا ‌ ‌علي‌ ‌من‌ ‌کان‌ ‌في‌ خدمة

إِنَ‏ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَ‏ أَوْحَى إِلَى‏ دَاوُدَ ع‏ أَنِّي قَدْ غَفَرْتُ ذَنْبَكَ وَ جَعَلْتُ عَارَ ذَنْبِكَ عَلَى‏ بَنِي إِسْرَائِيلَ‏ فَقَالَ كَيْفَ

أَنَ‏ سُلَيْمَانَ بْنَ دَاوُدَ حَجَ‏ اَلْبَيْتَ‏ فِي اَلْجِنِّ وَ اَلْإِنْسِ وَ اَلطَّيْرِ وَ اَلرِّيَاحِ وَ كَسَا اَلْبَيْتَ‏ اَلْقَبَاطِيَ‏