نتایج جستجو

معناى حالت جهل است چنانكه در اقرب الموارد گفته است . ابن اثير در نهايه گويد: مراد از آن صفت و حالى است كه عرب قيل از اسلام داشتند از قبيل جهل به خدا و رسول

توصيف شده؟ شايد مراد شدّت و گدازنده بودن گفته‏اند . هم ف نور لا فى کفر حمى جهل الذين يوم قلب الله على وله اله نزل من الم ه ما اذ سقى هى ها لکن ب صلى نصب

ويل ذلکم اثم هنا رئى رسل فعل دعو نحن جىء عظم صلح جسس منع کفر قدر جنب فرق جهل زلزل بلو ذا

تكبّر مى‌كنى؟! 3- نگاهى كه در آن عبرت نباشد جهل است. لَخَلْقُ السَّماواتِ‌ ... لا يَعْلَمُونَ‌ 4- ريشه‌ى تكبّر، جهل و غفلت است. «وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ

اکثریت: جهل اکثریت ۹، ۱۳ انسان: جهل انسان ها ۹، ۱۳ جهل: آثار جهل ۱۱، ۱۲ حقایق: عوامل تکذیب حقایق ۱۲ حیات: مکذبان حیات اخروى ۱; منشأ حیات ۵ خدا: جهل به قدرت

خود را از دست داد، عملاً با جهل و نادانى برابر خواهد بود، و تبدیل به عملى بدون توجّه به دستورات عقل خواهد شد. ب‌ (۲۶۴۹ بار) جهل‌ (۲۴ بار) ثُم مِن السّوء عَلَى

هدفدارى خلقت آسمان ها ۱ آفرینش: جهل به ارزشمندى آفرینش ۴; جهل به حقانیت آفرینش ۴ جهان بینى: منشأ جهان بینى غلط ۵ جهل: آثار جهل ۴ زمین: ارزشمندى خلقت زمین ۱;

آیین الهى است. انسان: غفلت انسان ۲ جهل: آثار جهل ۳ دنیاطلبى: زمینه دنیاطلبى ۳ ذکر: ذکر کوتاهى زندگى دنیوى ۵ زندگى: جهل به کوتاهى زندگى دنیوى ۳; علم به کوتاهى

(تمام شد). در نهج البلاغه خطبه 89 فرموده: بدان راسخون در علم آنهااند كه به جهل آن چه نميدانند اقرار مى‏كنند و اين اقرار آنها را از ورورد به درهاى مسدود غيب

۹- جهل و ناآگاهى، ریشه اصلى گرایش به کفر، شرک و تکذیب پیامبر(ص) (قالوا إنما أنت مفتر بل أکثرهم لایعلمون) اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۸ جهل: آثار جهل ۹ خدا:

که جنبه بدنى داشته باشد مثل نقصان عضو و انواع بیمارى ها و یا جنبه روحى مثل جهل، سفاهت و جنون و یا جنبه هاى دیگر مانند از بین رفتن مال و مقام و فرزندان و

ممنوع خورد، از آن تعبیر به «غوى» شده است. بعضى از مفسران، «غوى» را به معناى جهل و نادانى ناشى از غفلت، بعضى به معناى محرومیت، و بعضى به معناى فساد در زندگى

بیجا: ۵، ۱۷ توقع گفتگو با خدا ۱، ۵، ۹; منشأ توقعات بیجا ۷ جاهلان: ۴ جهل: آثار جهل ۴، ۵، ۷، ۱۹ خدا: افعال خدا ۱۴ دین: فهم دین ۱۵ شرک: زمینه شرک ۴ قرآن:

جاهلان:۴، ۱۰ جهل: آثار جهل ۳ خدا: حکمت خدا ۹ ; علم خدا ۸، ۹ ; وعده خدا ۱ ذکر: آثار ذکر ۸ گناه: زمینه گناه ۳ گناهکار: توبه گناهکار ۱، ۲، ۵، ۹ ; جهل گناهکار ۴،

به معناى «شرک و کفر»، بعضى آن را به «اعمال قبیح»، و بعضى به معناى «غضب و جهل و خشونت و انتقام جوئى» تفسیر کرده اند ولى تفسیر اول از همه مناسب تر به نظر

آمدند، بعضى دیگر در توجیه گرى پا را از این فراتر نهاده و «موت» را به معناى جهل، و «بعث» را به معناى «تعلیم» دانسته اند! ولى دقت در تعبیرات این آیه و آیات

اتهام گمراهى و جهل به پیامبر(ص) از سوى مشرکان (ما ضلّ صاحبکم و ما غوى) آیه شریفه در رد این دیدگاه مشرکان است که پیامبر(ص) را متهم به گمراهى و جهل مى کردند.

وضوح توحید ۱۱ جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۶; جهان بینى و ایدئولوژى ۵ جهل: آثار جهل ۱۲، ۱۴، ۱۵ حقایق: روش تبیین حقایق ۸ حمد: حمد خدا ۴، ۶، ۱۰; زمینه حمد

ممنوع خورد، از آن تعبیر به «غوى» شده است. بعضى از مفسران، «غوى» را به معناى جهل و نادانى ناشى از غفلت، بعضى به معناى محرومیت، و بعضى به معناى فساد در زندگى

آسمان ها ۷ آفرینش: جهل به حقایق آفرینش ۷; حاکم آفرینش ۱، ۲، ۶ انبیا: برگزیدگى انبیا ۸; بشر بودن انبیا ۶; منشأ بعثت انبیا ۳، ۶ انسان: جهل انسان ۷، ۸; عجز انسان

حال بارگیری... «سهو» به معناى هر گونه غفلت است، بعضى گفته اند: نخستین مرتبه جهل، «سهو و اشتباه» است، بعد از آن «غفلت»، و سپس «غمره» مى باشد. و در اصل به معناى

زدن لباس است; و از آنجا که در موارد ندامت و اندوه بر گذشته، گویى پرده هاى جهل کنار رفته، این تعبیر به کار مى رود. ولى عرب هنگامى که زیاد متأثر شود خودِ

له إلا هو ... هو الحکیم الخبیر) ۶- راه نیافتن هیچگونه ضعف و کاستى، گزافه، جهل و اشتباه در حریم خداوند (و هو القاهر فوق عباده و هو الحکیم الخبیر) از صفات

تهمت و سوء ظنّ باشد يعنى: شك تهمت آور. بايد دانست شك نوعى از جهل است و آن از جهل اخص است كه جهل گاهى مطلق عدم علم است اين كلمه پانزده بار در كلام اللّه مجيد

۱، ۵ زمین: غیب زمین ۱ شرک: دلایل بطلان شرک عبادى ۳ قیامت: پرسش از قیامت ۷; جهل به قیامت ۶; علم به قیامت ۵; وقت قیامت ۵، ۶ کافران: پرسش کافران ۷ محمد(ص):

پرسش از قیامت ۱; جهل به قیامت ۲; زمینه پرسش از قیامت ۳; زمینه تکذیب قیامت ۳; وقت قیامت ۱، ۲ کافران: استهزاهاى کافران ۱; پرسشهاى کافران ۱; جهل کافران ۲; منشأ

نشانه هاى قدرت خداوند است. اسماء و صفات: صفات جلال ۱، ۵; صفات جمال ۵ انسان: جهل انسان ۷; محدوده علم انسان ها ۶; منشأ زوجیت انسان ها ۲ تسبیح: تسبیح خدا ۱ جانداران:

تورات ۸; هدایتگرى تورات ۸ تهمت: تهمت جاهلانه ۸ جاهلان: ۱۰، ۱۱ جهل: آثار جهل ۱۲; ملاکهاى جهل ۱۱ خدا: آثار قضاوت خدا ۱۹; قضاوت اخروى خدا ۱۶، ۱۷، ۱۹; قضاوت

لولا نزل ... إن اللّه قادر ... و لکن أکثرهم لایعلمون) آیات خدا:۴، ۶ جهل: آثار جهل ۵ خدا: قدرت خدا ۵، ۶، ۷، ۱۱ قرآن: اعجاز قرآن ۱ کفر: به محمّد (ص) ۲ محمّد

عوامل اطمینان ۶ انسان: حقیقت علم انسان ۲; منشأ علم انسان ۱، ۳، ۵، ۶ جهل: منشأ نجات از جهل ۳، ۴ خدا: آثار ربوبیت خدا ۵; اطمینان به امدادهاى خدا ۶; تعالیم خدا

او آشکار گردد; اصولاً این سخن کفر صریح و زننده اى است و لازمه آن نسبت دادن جهل و نادانى به ذات پاک خداوند است و ذات او را محل تغییر و حوادث دانستن. حاشا

مشرکان جاهلیت ۳; عقیده مشرکان جاهلیت ۳، ۴; ملائکه پرستى مشرکان جاهلیت ۱ جهل: نشانه هاى جهل ۶ خدا: آثار مشیت خدا ۲، ۴; مشیت خدا ۵، ۶ خرافات: منشأ خرافات ۷ ظن:

«بداء» را با همين معنا و بيانى كه آمد پذيرا باشند. پس بداء به معناى جهل ماست نه جهل خداوند. نمونه‌هاى از بداء 1. ما گمان مى‌كرديم خداوند كه به حضرت ابراهيم

تقلید: زمینه تقلید کورکورانه ۶ جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۶; نقش جامعه ۴ جهل: آثار جهل ۶، ۱۰ خانواده: نقش خانواده ۴ دروغ: موارد دروغ ۹ سخن: ارزش سخن ۷ شخصیت:

محمد بن كعب گويد: حلال نيست عالم را كه بر علم خاموش شود، و نيز جاهل را كه بر جهل ساكت گردد، زيرا در حق عالم فرموده: وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَ الَّذِينَ

ارزشها: زمینه تحصیل ارزشها ۱۱; ملاک ارزشها ۵ انسان: اهمیّت مصالح انسان ها ۷، ۹; جهل انسان ۱۰ جهاد: احکام جهاد ۳، ۱۲; ارزش جهاد ۵; ارزش جهاد مالى ۵; اهمیّت جهاد

۱۹ ; عهد با خدا ۲ ; قدرت خدا ۱۴ ; لعن خدا ۹، ۱۰ دین: استهزاى تعالیم دین ۶ ; جهل به تعالیم دین ۱۶ ; موانع دین شناسى ۸ شناخت: ابزار شناخت ۱۵ ; موانع شناخت ۱۸

چون حق تعالى بيان فرمود انكار كفار را نسبت به بعث و قيامت و تمادى آنان در جهل و ضلالت؛ در چنين حالى اقدام نمايند بر ايذاء و اذيت مؤمنين در اين هنگام لازم

منافقان: آثار جهل منافقان ۱۴; افشاى منافقان ۶; اهانتهاى منافقان صدر اسلام ۳; بینش منافقان صدر اسلام ۵; توطئه منافقان ۸; توطئه منافقان صدر اسلام ۲; جهل منافقان

اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ). هرگز «لغو» را با «لغو» پاسخ نمی‌گویند، و جهل را با جهل جواب نمی‌دهند، بلکه به بیهوده گویان «می‌گویند: اعمال ما از آن ماست و

بدان کوردل و نابینایند. (نه،) بلکه علم آنان در آخرت تدارک یافته ! (که درآن جهل از روی عنادشان برطرف می‌شود)، بلکه ایشان در ژرفای شکی از آنند. بلکه آنان در

بدون توجه از بزرگان خود پيروى كرده و عن جهل آن عقيده را قبول داشتند پس به اطمينان مى‏شود گفت كه كفر از روى جهل و از روى عدم توجه نيز كفر است و گرنه در

عوامل رفع تکلیف ۹، ۱۰ ; قدرت در تکلیف ۱۱ جاهلان:۱۳ رسوم جاهلان ۱۳ ۱، ۳ جهل: آثار جهل ۱۴ خدا: اختصاصات خدا ۸، ۱۷ ; ربوبیت خدا ۱۹ ; سرزنشهاى خدا ۴ ; علم خدا

اين حكم نسبت به انسانى است كه تربيت دينى ندارد. راجع به آيه [احزاب:72]. در «جهل» سخن گفته‏ايم. ظّلام: صيغه مبالغه است اين كلمه پنج بار در قرآن به كار رفته:

برخورد گویاى مواجه شدن ابراهیم(ع) با کسى است که از جهل خویش بى خبر است و خود را آگاه مى پندارد. ۱۳- جهل زمینه ساز شرکورزى و بت پرستى است. (لِمَ تعبد ما لایسمع

. علم الغیب و الشهدة) ۳ - شرک، مستلزم ناقص شمردن ذات کامل حق و نسبت دادن جهل و ناآگاهى به ساحت او (سبحن اللّه عمّا یصفون . علم الغیب و الشهدة) ۴ - ساحت

به اندک بودن تعداد اشاره دارد. قیامت: تأخیر قیامت ۲، ۳; تعیین وقت قیامت ۱; جهل به وقت قیامت ۴; حتمیت قیامت ۲; نزدیکى قیامت ۵; وقت قیامت ۵،۳،۱

شده به دست مى آید. اجل: اجل مسمى ۲; حتمیت اجل مسمى ۴ انسان: اجل انسان ها ۲; جهل انسان ها ۶; مصالح انسان ۷ قیامت: اختفاى قیامت ۶; اهمیت قیامت ۳; پاسخ شبهات

افترا به خدا ۶ پسر: برترى پسر ۳، ۴ جاهلیت: عقیده مشرکان جاهلیت ۲ خدا: آثار جهل به خدا ۶; استخفاف خدا ۵; اسناد جاهلانه به خدا ۶; انتساب دختر به خدا ۲، ۷;

افراد بى خبر بوده باشد، ممدوح است، و اگر متکى به دلائل واهى، و ناشى از تعصب و جهل و غرور، و به منظور اغفال این و آن، صورت گیرد، مذموم است، و اتفاقاً در قرآن

عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِيُوسُفَ وَ اَخيهِ اِذْ اَنْتُمْ جاهِلونَ» به آنها نسبت جهل داده چون قصد عصيان كرده بودند. دوّم آنكه: بعد از يقين به مرگ توبه قبول نيست

۱۲; واعظ انبیا ۱۸ ایمان: آثار ایمان ۱۲ تذکر: تذکر به انبیا ۱۴ جهل: سرزنش جهل ۱۹; موارد جهل ۱۷ خدا: افعال خدا ۱۴; خدا و انبیا ۱۴، ۱۸; سرزنشهاى خدا ۱۹; مواعظ

شیاطین ۱۰; نقش شیطان ۱ قرآن: نقش قرآن ۳ معرضان ازخدا: بینش معرضان ازخدا ۵; جهل معرضان ازخدا ۵; گمراهى معرضان ازخدا ۵ هدایت: عوامل هدایت ۸; گمراهى مدعیان

مکذبان آیات خدا ۲ ; رفاه مکذبان آیات خدا ۲ ; کیفر مکذبان آیات خدا ۱، ۲ انحطاط: جهل به عوامل انحطاط ۳ ; عوامل انحطاط ۱، ۲ جهنم: موجبات جهنم ۱ خدا: افعال خدا ۱،

می‌فرستد، و فرشتگان او (نیز) برای شما تقاضای رحمت می‌کنند تا شما را از ظلمات (جهل و شرک گناه) به سوی نور (ایمان و علم و تقوا) رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان

تأثیرپذیرى از جاهلان ۱۱، ۱۲; جاهلان و محمد(ص) ۹; خواسته هاى جاهلان ۹ جهل: آثار جهل ۱۳ حقایق: منشأ تبیین حقایق ۵ حکومت اسلامى: زمینه حکومت اسلامى ۴ خدا:

به دروغ برمى‌بافتيد، حتماً سؤال خواهيد شد. و این مشرکان برای بتان از روی جهل نصیبی از رزقی که ما به آنها دادیم قرار می‌دهند [مثل آنچه در سوره انعام آیه

روزى مردمان است. (رزقًا من لدنّا) ۲۰ - بیشتر مردم مکه در عصر بعثت، گرفتار جهل و ناآگاهى نسبت به تعلق اراده الهى بر تضمین امنیت آن مکان مقدس و تأمین روزى

(این) کتابی است که بر تو نازل کردیم، تا مردم را از تاریکیها (ی شرک و ظلم و جهل،) به سوی روشنایی (ایمان و عدل و آگاهی،) بفرمان پروردگارشان در آوری، بسوی راه

«الْجَاهِلِینَ»: ناآشنایان. مراد از جهل در اینجا ضدّ علم است و منظور جهلی است که انسان در آن معذور است. از قبیل جهل به حکمت و مشیّت خدا. قُلْ‌ فَلِلَّهِ‌

صفات (مختص) خداوند عزّوجلّ است». آینده: جهل به آینده ۵; علم به آینده ۹ اسماء و صفات: خبیر ۸; علیم ۸ انسان: جهل انسان ها ۵، ۷; محدودیت علم انسان ها ۶ باران:

را آنگاه كه نماز مى‌گزارد؟ آن بنده خدای را که به نماز مشغول شد؟ (مراد ابو جهل است که بر نماز، پیغمبر و اصحابش را به مسخرگی می‌آزرد). بنده ای را هنگامی که

حقایق در قیامت ۱، ۲، ۳، ۸; ویژگیهاى قیامت ۳ کافران: آگاهى اخروى کافران ۸; جهل کافران ۱۰; دروغگویى کافران ۸، ۹، ۱۰; دلایل بطلان ادعاى کافران ۱۱; دلایل دروغگویى

موسى(ع) ۵; مکان ملاقات موسى(ع) با خضر(ع) ۱، ۲ یوشع(ع): بازگشت یوشع(ع) ۴; جهل یوشع(ع) ۳; خواسته هاى یوشع(ع) ۳; قصه یوشع(ع) ۴

جاودانگى اسلام ۱۵; حنیف بودن اسلام ۵; دعوت به اسلام ۱; فطریت اسلام ۶، ۲۵ اکثریت: جهل اکثریت ۱۸ انسان: تفاوت انسان ها ۲۷; خلقت انسان ۱۱; فطرت انسان ۶، ۸، ۱۱، ۱۲،

آنان ندهد». انبیا: امکان فریب انبیا ۳; انبیا و اعتماد به نااهلان ۳; انبیا و جهل ۲; محدوده عصمت انبیا ۳; محدوده علم انبیا ۲ برادران یوسف: برادران یوسف و درک

دنیوى ۳، ۷، ۸; حیات زندگى اخروى ۵ علم: آثار علم ۸ عمل: عمل کودکانه ۲ مشرکان: جهل مشرکان ۷

هبوط ابلیس ۶ ; مراحل هبوط ابلیس ۶ انسان: در زمین ۷ ; تامین معاش انسان ۹ ; جهل انسان ۸ ; حیات دنیوى انسان ۳، ۹ ; دشمنى انسان ها ۲، ۳ ; سکونت انسان در زمین

سرزنش عدم تعقل ۱ جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۲ حیات: منشأ حیات ۵ خدا: آثار جهل به قدرت خدا ۱۱; آسانى افعال خدا ۱۰; خالقیت خدا ۱، ۲; سرزنشهاى خدا ۱; قدرت

- اهل زمین، تحت ربوبیت خداوند (أشرّ أُرید بمن فى الأرض ... ربّهم) انسان: جهل به مقدرات انسان ها ۳; زمینه مصالح انسان ها ۴; فلسفه خلقت انسان ها ۵; مربى

گمراه و سرگشته. پیغمبر قبل از نبوّت، دریای موّاج کفر و شرک و ظلم و فسق و جهل و خرافات محیط را می‌دید و غرق‌شدگان در آن را نظاره می‌کرد، امّا راه به جائی

تخلف از جهاد ۱ ; گناه تخلف از جهاد ۱، ۸ ; همنشینى با معذوران از جهاد ۱۱ جهل: آثار جهل ۱۱ خدا: دلجوییهاى خدا ۶ ; سرزنشهاى خدا ۴، ۶ ذلت: زمینه ذلت ۵ شناخت: موانع

نورانیت تورات ۸ ; وحیانیت تورات ۷، ۲۱ ; ویژگى تورات ۸ ; هدایتگرى تورات ۸ جهل: آثار جهل به خدا ۱، ۲ حق: بی ارزشى مکذّبان حق ۲۵ ; تکذیب آگاهانه حق ۲۵ ; روش برخورد

آیات شامل این کلمه حير (۱ بار) سر گردان. [انعام:71] «حارالرجل فى امره يحار: جهل وجه الصواب» راغب آن را مردّد بودن در كار گفته كه همان سرگردانى است . يعنى:

۱۳ ارزشها :۱۰ زمینه تحصیل ارزشها ۱۵ ۱۰ اسلام: منشأ پیروزى اسلام ۱۶ انسان: جهل انسان ها ۱۴; مصالح انسان ها ۱۳، ۱۴ ایمان: آثار ایمان به خدا ۷; آثار ایمان

اشهدوا. ابو جهل گفت: آن را ملتئم نما. حضرت اشاره فرمود، هر دو نصف بهم پيوست. يهودى كه اين معجزه باهره را ديد ايمان آورد، لكن ابو جهل پر جهل گفت: چشم ما

از بزرگ شمردن يا انكار چيزى بر شخصى عارض مى‏شود. راغب گفته حالتى است كه از جهل بعلت شى‏ء عارض مى‏شود لذا بعضى حكما گفته‏اند: تعجّب آن است كه علتش غير معلوم

براى آنان ياورانى نخواهد بود. بلکه مردم ستمکار (مشرک) هوای نفس خود را از جهل و نادانی پیروی کردند، پس آن را که خدا (پس از اتمام حجت) به گمراهی واگذارد

واژه «طیّب» وقتى به انسان نسبت داده شود، به معناى دور بودن او از آلودگى، جهل، فسق و کارهاى زشت است. ۴- تقواپیشگان، به هنگام قبض روح از هرگونه ظلم به نفس

خدادادى ، از ویژگیهاى پیامبران (ألم أقل لکم إنى أعلم من الله ما لاتعلمون) ۱۵- جهل و ناآگاهى فرزندان یعقوب به حقایقى درباره خداوند (ألم أقل لکم إنى أعلم من الله

آورم پس اجابت كنيد مرا تا مالك عرب و عجم شويد و در بهشت كامران باشيد و ابو جهل گفت خدايا اگر اين اظهاريكه محمد مينمايد حق است از جلد 2 صفحه 530 جانب تو پس

بدنم بلرزه آمد ابو جهل گفت خطبه بود گفت خير خطبه كلامى است متّصل بهم و شبيه بيكديگر و اين منثور بود و اجزايش شبيه بهم نبود ابو جهل گفت شعر بود گفت خير

پرستى آزر ۷; بى منطقى آزر ۵، ۶; تعجب آزر ۱; تعدد معبود آزر ۷; تهدیدهاى آزر ۳; جهل آزر ۲; خشونت آزر ۵; روش برخورد آزر ۵، ۶; سوگند آزر ۴; فلسفه تهدیدهاى آزر ۶

بدنم بلرزه آمد ابو جهل گفت خطبه بود گفت خير خطبه كلامى است متّصل بهم و شبيه بيكديگر و اين منثور بود و اجزايش شبيه بهم نبود ابو جهل گفت شعر بود گفت خير

بدنم بلرزه آمد ابو جهل گفت خطبه بود گفت خير خطبه كلامى است متّصل بهم و شبيه بيكديگر و اين منثور بود و اجزايش شبيه بهم نبود ابو جهل گفت شعر بود گفت خير

بدنم بلرزه آمد ابو جهل گفت خطبه بود گفت خير خطبه كلامى است متّصل بهم و شبيه بيكديگر و اين منثور بود و اجزايش شبيه بهم نبود ابو جهل گفت شعر بود گفت خير

است. ل من غنى ب ان کون هم الله ف علم لا اله وله هن خير وسع عرف الذين زين جهل سوم وجد برج کبر حسب غير نکح فقر اکل ه فضل حتى بدر سئل ارض سمع فى انس سرف ثوب

يُرَدُّ» 4- تغيير و تحولات كه در انسان پديد مى‌آيد، از قدرت و ضعف، علم و جهل، آگاهى و نسيان، همه بر اساس تدبير و علم خداوند است. «إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ

را از آن مدينه گويند كه مردم در آن اقامت دارند اما تمدن كه به معنى خروج از جهل و دخول به راه انسانيت و ترقى است ظاهرا از معانى مستحدثه است. بعضى مدينه را

جزى حکم نفس رزق مول امر نهر حصن طوع حيى حقق ملک احد ذکر شکر او حتى دنو مثل جهل ليل هدى اخذ ائى حول خوف اثم حبب صدد

بدنم بلرزه آمد ابو جهل گفت خطبه بود گفت خير خطبه كلامى است متّصل بهم و شبيه بيكديگر و اين منثور بود و اجزايش شبيه بهم نبود ابو جهل گفت شعر بود گفت خير

بدنم بلرزه آمد ابو جهل گفت خطبه بود گفت خير خطبه كلامى است متّصل بهم و شبيه بيكديگر و اين منثور بود و اجزايش شبيه بهم نبود ابو جهل گفت شعر بود گفت خير

تکلیف ۴ توبه:۱ از گناه ۱۲، ۱۳ ; تشویق به توبه ۱ ۷ ; زمینه‌هاى توبه ۱ ۴ جهل: آثار جهل ۱۱ ذکر خدا:۱، ۵ آثار ذکر خدا ۱، ۵ ۴ ظلم به نفس:۱، ۳ غفلت: آثار غفلت ۵

۱، ۳، ۴ اسماء و صفات: صفات جلال ۲; علیم ۶ انسان: افکار انسان ۶ خدا: خدا و جهل ۲; علم غیب خدا ۵، ۶ مشرکان: بینش غلط مشرکان صدراسلام ۲; توطئه مشرکان ۵; توطئه

صدراسلام ۱۰; زینت بودن الاغ ۲; سوارى از الاغ ۲، ۱۱; فلسفه خلقت الاغ ۲ انسان: جهل انسان ها ۵; محدودیت علم انسان ۷ جزیرة العرب: تأمین نیازهاى مادى جزیرة العرب

طعام كسى است كه بسيار گنهكار باشد. مراد كافر معاند است. نزد بعضى مراد ابو جهل است روزى پاره‌اى خرما و مسكه ممزوج كرده مى‌خورد و مى‌گفت آنچه پيغمبر ما را

با اسلام ۱۵ اصلاح: عوامل اصلاح ۷ ترس: از خدا ۷ تواضع: آثار تواضع ۱۰ جهل: آثار جهل ۱۵ حق: آثار حق ناپذیرى ۱۵ ; روش وصول به حق ۱۲ خدا: مدحهاى خدا ۱۱ ; هشدار

و اطاعت را فرو گذارد. نزد بعضى اين آيه و آنچه بعد از اين است، در شأن ابو جهل نازل شده. به حضرت گفت تو دعوى كنى هر كه مستغنى باشد، طاغى شود؛ تو كوه مكه

آیات شامل این کلمه عمى‌ (۳۳ بار) كورى. به فقدان بصيرت و جهل و ضلالت و اشتباه نيز اطلاق مى‏شود. مثل [فتح:17]. [نور:61]. [عبس:2-1]. كه هر دو در كورى ظاهرى

فاعل «يدعون» مشركان است يعنى معبودهاى مشركان را دشنام نگوئيد آنها هم از روى جهل خدا را كه معبود شماست دشنام گويند. در مجمع از قتاده نقل شده: مسلمانان بت‏هاى

این کلمه ظلم‌ (۳۱۵ بار) تاريكى. جمع آن ظلمات است [بقره:19]. راغب گفته از جهل و شرك و فسق به ظلم تعبير آوردند چنان كه از علم و توحيد و عدل به نور تعبير

ارزشها ۱۱ انسان: زمینه مصالح انسان ۱۲ بیع: احکام بیع ۱۳; بیع حرام ۱۶ جهل: آثار جهل ۱۰ خدا: اوامر خدا ۷; توصیه هاى خدا ۱، ۶، ۱۲ دنیاطلبى: زمینه دنیاطلبى

نیست)». احکام :۳ اسماء و صفات: احد ۱۳; الله ۷; مفهوم احد ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۸ انسان: جهل انسان ۹; عجز انسان ۹، ۱۷ توحید: احکام توحید ۳; اظهار کلمه توحید ۱۶; اهمیت

۱ خدا: احاطه علمى خدا ۱۳، ۱۴ ; اختصاصات خدا ۶ ; تنزیه خدا ۱۵، ۱۶ ; خدا و جهل ۱۷ ; خدا و نقص ۱۵ ; علم خدا به آفرینش ۱۳ ; کمال خدا ۱۵ ربوبیت خدا: مکذبان

پشیمانى قابیل ۲۳، ۲۴ ; تجربه قابیل ۱۱ ; تحیّر قابیل ۴ ; تعلیم قابیل ۵، ۶ ; جهل قابیل ۳، ۲۰ ; سرزنش قابیل ۲۱ ; ضعف قابیل ۲۰، ۲۱، ۲۵ ; قابیل و هابیل ۲۲ ; قصه

دلایل نبوت محمد(ص) ۳; ظلم تهمت به محمد(ص) ۹ مسلمانان: تحقیر مسلمانان ۱۱; تهمت جهل به مسلمانان ۱۰; سرزنش مسلمانان ۱۰، ۱۱ مشرکان: ظلم مشرکان ۸ معجزه: معجزه اقتراحى

اسلامى ۳ خدا: قدرت خدا ۶; محدوده قدرت خدا ۷ دین: محرومان از فهم دین ۵ منافقان: جهل منافقان ۵; حق ناپذیرى منافقان ۴; سلب ادراک منافقان ۴، ۵; شکست منافقان ۱; عجز

كارهاى خود را از طريق اسباب انجام مى‌دهد. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» 14- رهائى از جهل با استفاده از قلم، جلوه‌اى از كرم و ربوبيّت اوست و نويسندگى هنر مطلوب و مورد

زمینه سلب امنیت ۸ پشیمانى: عوامل پشیمانى ۷ جامعه: آسیب شناسى اجتماعى ۸ جهل: عوامل جهل ۷ خبر: آثار اعتماد به خبر فاسق ۶، ۷; آثار اهمیت خبر فاسق ۲; بررسى خبر

سجده كن، و خود را [به خدا] نزديك گردان. (ای رسول گرامی) چنین نیست (که ابو جهل پنداشته که تو را به زجر و ظلم مطیع خود تواند کرد) تو هیچ از او اطاعت مکن و

براى مشرکان و گنه کاران (فإنى أخاف علیکم عذاب یوم کبیر) اجل: اجل مسمّى ۹; جهل به اجل ۱۰ ادیان: ادیان و معاش نیکو ۸; اهداف ادیان ۸ استغفار: آثار استغفار

بخوانيم زبانيه جهنم را براى بردن او به جهنم. ابن عباس نقل نموده كه اگر ابو جهل اهل مجلس خود را مى‌خواند، هر آينه زبانيه او را مى‌گرفتند و هلاك مى‌كردند فورا

كارهاى خود را از طريق اسباب انجام مى‌دهد. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» 14- رهائى از جهل با استفاده از قلم، جلوه‌اى از كرم و ربوبيّت اوست و نويسندگى هنر مطلوب و مورد

«فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذينَ يُلْحِدُونَ فى اَسْمائِهِ» الحادشان از روى جهل است ملحد ندانسته كافر مى‏شود گمان دارد كه كار خوب مى‏كند آن است قول خدا «وَ

توصیف به اعداد می‌شود، بلکه شبیه و نظیر و مثل و مانند ندارد. تفسیر آیات ۱ - جهل و تردید درباره احاطه علمى خداوند به اشیا، مورد نکوهش و سرزنش است. (ألم تر

(۲۲ بار) غى و غواية به معنى رفتن به راه هلاكت است. گرچه آن را ضلالت نوميدى، جهل ناشى از اعتقاد فاسد و فساد گفته‏اند. زيرا ضلالت به معنى گمراهى است و غىّ با

و باطن خود را برای شما فراوان فرموده؟ و (با وجود این) برخی از مردم از روی جهل و گمراهی و بی‌خبری از کتاب روشن (حق) در (دین) خدای متعال مجادله می‌کنند. آیا

جهت تأكيد فرمايد: أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ‌: آيا مى‌بينى اگر تكذيب كند ابو جهل، تو را يا مطلق سخن حق را وَ تَوَلَّى‌: و پشت كند و روى برگرداند از ايمان و

كارهاى خود را از طريق اسباب انجام مى‌دهد. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» 14- رهائى از جهل با استفاده از قلم، جلوه‌اى از كرم و ربوبيّت اوست و نويسندگى هنر مطلوب و مورد

از خدا[ى يگانه‌] خدايانى به پرستش گرفتند، تا مگر يارى شوند. و (مشرکان از جهل) به جای خدا خدایانی دیگر اتخاذ کردند تا مگر (از جانب آنها) یاری شوند. و به

او ، ناآگاهند. (و الله غالب على أمره و لکنّ أکثر الناس لایعلمون) اکثریت: جهل اکثریت ۲۴ انسان: عجز انسان ها ۲۴ تاریخ: منشأ تحولات تاریخ ۱۸ خدا: آثار ربوبیت

اين حكم نسبت به انسانى است كه تربيت دينى ندارد. راجع به آيه [احزاب:72]. در «جهل» سخن گفته‏ايم. ظّلام: صيغه مبالغه است اين كلمه پنج بار در قرآن به كار رفته:

و نماز ميخواند در حول كعبه معظمه جمعى از اهل شرك از قبيل ابو سفيان و ابو جهل و نضر بن حرث و امّ جميل زن ابو لهب آنحضرت را اذيّت و آزار مينمودند و سنگ ميزدند

صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس اين آيه نازل شد و در مجمع نقل نموده كه ابو جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند

شما يك كلمه خواستارم تا ممالك عرب مسخر شما و اعاظم عجم مطيع شما گردند. أبو جهل گفت: آن كلمه چيست؟ فرمود: «قولوا لا اله الا اللّه» يكمرتبه اشراف همه از آن

صدراسلام ۱۰; سرزنش مسلمانان صدراسلام ۴; منت بر مسلمانان صدر اسلام ۱ مصالح: جهل به مصالح ۱۲ ولیدبن عقبه: خبر ولیدبن عقبه ۵

از عذاب او در صورت تخلّف از فرمان خود و آن كفّار بيخرد بعلّت كفر و حسد و جهل و نادانى گفتند اين مدّعى نبوت هر معجزه‌ئى كه اظهار مينمايد سحر است و هرچه

فرياد كنند به مالك، پس آنها را تحميل آن درخت نمايد و در آن جماعت نيز ابو جهل باشد «2». پس حق تعالى زبانيه را امر فرمايد: يَوْمَ لا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ

كه در گورهايند نمى‌توانى شنوا سازى. و ابدا زندگان (علم و ایمان) با مردگان (جهل و عصیان) برابر نیستند. (ای رسول بدان که) خدا هر که را بخواهد شنوا (ی کلام

كارهاى خود را از طريق اسباب انجام مى‌دهد. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ» 14- رهائى از جهل با استفاده از قلم، جلوه‌اى از كرم و ربوبيّت اوست و نويسندگى هنر مطلوب و مورد

جزاييد. چنین نیست (که شما کافران پنداشتید که معاد و قیامتی نیست) بلکه شما (از جهل) روز جزا را تکذیب می‌کنید. این چنین نیست [که سبب ارتکاب گناهانتان مغرور بودنتان

صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس اين آيه نازل شد و در مجمع نقل نموده كه ابو جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند

صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس اين آيه نازل شد و در مجمع نقل نموده كه ابو جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند

صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس اين آيه نازل شد و در مجمع نقل نموده كه ابو جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند

صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس اين آيه نازل شد و در مجمع نقل نموده كه ابو جهل گفت آيا محمّد صورت خود را بخاك ميگذارد در ميان شما مردم گفتند بلى پس سوگند

بر خرطوم و بینی‌اش داغ (شمشیر) نهیم. (این آیات در حقّ ولید مغیره عمّ ابو جهل که روز بدر بر حسب وعده حق به شمشیر علی علیه السلام بینی‌اش بشکافت نازل آمد

ره نقل فرموده كه نازل شد در باره ابو جهل و كفّار قريش و گفته شده ابو جهل قيّم يتيمى بود و او برهنه آمد نزد ابو جهل و در خواست نمود از مال خود پس راند او

کتاب (تورات) دادیم و آن را رهنمود بنی‌اسرائیل کردیم (تا در پرتو آن از تاریکی جهل و کفر به سوی نور علم و ایمان راهیاب شوند. و بدیشان دستور دادیم) این که غیر

مرگ يكى از ايشان فرا رسد، مى‌گويد: «پروردگارا، مرا بازگردانيد، (کافران در جهل و غفلتند) تا آن گاه که وقت مرگ هر یک از آنها فرا رسد، در آن حال گوید: بارالها،

روشن، خورشید تابان است (نگا: نوح / ). یعنی وجود خورشید گونه پیغمبر، تاریکیهای جهل و شرک و کفر را از افق آسمان روح انسانها می‌زداید، و راه منتهی به سعادت را

بیان خدا را تلاوت می‌کند تا آنان را که ایمان آورده و نیکوکار شدند از ظلمات (جهل) به سوی نور (معرفت و ایمان) باز آرد، و هر کس به خدا ایمان آورده و نیکوکار

از رحمت واسعه الهيه، جهل به امورى است: 1- چهل به قدرت تامه قادر متعال. 2- جهل به احاطه علميه سبحانى به احتياج بندگان به سوى او 3- جهل به تنزيه ذات احديت

دلهاشان فرو رفته در گرداب جهل و غفلت از چنين كتابى يا از قرآن كه قمّى ره فرموده و از براى آنها است اعمال زشت ديگرى غير از آن خوض در جهل و غفلت و لازمش كه كفر

ای قوم، من ابلاغ رسالت از خدای خود نمودم و شما را نصیحت کردم لیکن شما (از جهل و غرور) ناصحان را دوست نمی‌دارید. پس صالح از آنان روی گرداند و گفت: ای قوم

آخرت [هم‌] كور[دل‌] و گمراهتر خواهد بود. هر کس در این جهان نابینا (ی کفر و جهل و ضلالت) است در عالم آخرت نیز (از مشاهده بهشتیان و شهود و جمال حق) نابینا

نبودیم به کلی گمراه کند و از پرستش خدایانمان باز دارد. و (این مشرکان که از جهل، توحید را گمراهی خواندند) چون عذاب حق را مشاهده کنند خواهند دانست که گمراه‌تر

ايشان را كتاب قرآن، وَ الْحِكْمَةَ: و معارف شرعيه و عقليه را كه مانع شود از جهل و فعل قبيح كه تعبير از آن به سنت نبويه‌ تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 293 است.

ره نقل فرموده كه نازل شد در باره ابو جهل و كفّار قريش و گفته شده ابو جهل قيّم يتيمى بود و او برهنه آمد نزد ابو جهل و در خواست نمود از مال خود پس راند او

ره نقل فرموده كه نازل شد در باره ابو جهل و كفّار قريش و گفته شده ابو جهل قيّم يتيمى بود و او برهنه آمد نزد ابو جهل و در خواست نمود از مال خود پس راند او

[انفال:37]. و هم وصف غير انسان نحو [مائده:6]. طيّب از انسان آن است كه از جهل و قبائح اعمال، پاك و به ايمان و عمل صالح متجلّى باشد اين چنين آدم مورد پسند

انت روح امن رسل ذهب ا صدق اخذ عظم سئل ائى ايوب انتم بيض عرض نن غفر عند ذکر جهل لو لقى ترک موسى عين جزى فرط وجد متع فعل سليمان فتء طرح سبق هارون ضلل اول غفل

الحق) آورده شده تا به این معنا اشاره کند که: بنى اسرائیل هیچ بهانه اى از قبیل جهل به پیامبرى پیامبران و یا خطایى از سوى ایشان، سراغ نداشتند تا بتوانند کشتن

تتمه واقعه بدر: چون لشگر اسلام با قلت، تقابل يافتند با لشگر كفر با كثرت، أبو جهل گفت: اينها به منزله اكله رأسى هستند، اگر عبيدها را بفرستيم ايشان را دستگير

ره نقل فرموده كه نازل شد در باره ابو جهل و كفّار قريش و گفته شده ابو جهل قيّم يتيمى بود و او برهنه آمد نزد ابو جهل و در خواست نمود از مال خود پس راند او

ره نقل فرموده كه نازل شد در باره ابو جهل و كفّار قريش و گفته شده ابو جهل قيّم يتيمى بود و او برهنه آمد نزد ابو جهل و در خواست نمود از مال خود پس راند او

ره نقل فرموده كه نازل شد در باره ابو جهل و كفّار قريش و گفته شده ابو جهل قيّم يتيمى بود و او برهنه آمد نزد ابو جهل و در خواست نمود از مال خود پس راند او

انجیل نازل کردیم که در آن رهنمودی (به سوی حق) و نوری (زداینده‌ی تاریکیهای جهل و نادانی، و پرتوانداز بر احکام الهی) بود، و تورات را تصدیق می‌کرد که پیش از

[انفال:37]. و هم وصف غير انسان نحو [مائده:6]. طيّب از انسان آن است كه از جهل و قبائح اعمال، پاك و به ايمان و عمل صالح متجلّى باشد اين چنين آدم مورد پسند

كنندگان است و در عير أبو سفيان بود و در نفير أبو جهل و اين دو نفر دو دشمن بزرگ اسلام بودند و أبو جهل در اين جنگ كشته شد و پيغمبر (ص) سجده شكر كرد و أبو

و اگر آنها (خود مشرک باشند و) کوشند تا تو به من (که خدای یگانه‌ام) از روی جهل و نادانی شرک آوری هرگز اطاعت امر آنها مکن، که رجوع شما به سوی من است و من

فرمود: نه، ملكى آمده ميان من و او حجاب نمود تا رفت. نزد بعضى مراد «2» أبو جهل و أبو سفيان و نصربن حرث و ام جميل بودند كه خداى تعالى حجاب فرمود ميان ايشان

دلهاشان فرو رفته در گرداب جهل و غفلت از چنين كتابى يا از قرآن كه قمّى ره فرموده و از براى آنها است اعمال زشت ديگرى غير از آن خوض در جهل و غفلت و لازمش كه كفر

دلهاشان فرو رفته در گرداب جهل و غفلت از چنين كتابى يا از قرآن كه قمّى ره فرموده و از براى آنها است اعمال زشت ديگرى غير از آن خوض در جهل و غفلت و لازمش كه كفر

در مدّت كوتاهى، انسان‌هاى بسيارى را از شرك به توحيد، از تفرقه به وحدت، از جهل به علم، از توحش به تمدن، از اسارت به امارت، از آلودگى به نظافت، از فقر به

اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه دست ابو جهل را گرفت و فرمود اولى لك فاولى ثم اولى لك فاولى پس ابو جهل گفت بچه چيز تهديد ميكنى مرا نه تو و نه خدايت

عذاب را، بدرستى كه تو ارجمندى و نزد قوم بزرگوارى به زعم خود. مروى است كه ابو جهل به حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله گفت: ما بين دو كوه كه محيطند به مكه،

متأخر انداختن که بدعت زمان جاهلیت بود) افزایش در کفر است که کافران را بدان به جهل و گمراهی کشند، سالی ماه حرام را حلال می‌شمرند و سالی دیگر حرام تا بدین وسیله

سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناه‌كار است كه گفته‌اند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته

اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه دست ابو جهل را گرفت و فرمود اولى لك فاولى ثم اولى لك فاولى پس ابو جهل گفت بچه چيز تهديد ميكنى مرا نه تو و نه خدايت

صفحه 330 صلّى اللّه عليه و آله و سلّم قريش ترسيدند. اكابر آنها مانند ابو جهل و ابو سفيان و نضر بن حرث و ابو البخترى و حكيم بن حزام و امية بن خلف و امثال

مؤمن نباید بر خویشانش هم اگر مشرک و کافرند ترحم و شفقت کند ممکن است کسی از جهل اعتراض کند که پس ابراهیم خلیل چرا بر عمویش آزر طلب آمرزش از خدا کرد با آنکه

منافقان: تظاهر منافقان به اسلام ۲، ۳; توطئه منافقان ۲; جهان بینى منافقان ۴; جهل منافقان ۶; صفات منافقان ۱; کفر منافقان ۴، مکر منافقان ۱، ۳، ۶; منافقان و علم

اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه دست ابو جهل را گرفت و فرمود اولى لك فاولى ثم اولى لك فاولى پس ابو جهل گفت بچه چيز تهديد ميكنى مرا نه تو و نه خدايت

خداوند بر دل‌هاى متكبّران جبّار است. يَطْبَعُ اللَّهُ‌ ... 1- جدال از سر جهل و بى‌فكرى و بى‌دليلى، سبب ترديد و تشكيك و محروم شدن از هدايت الهى مى‌گردد

از راه شنيدن به آيه‌اى از آيات قرآن استهزاء و سخريّه نمايد بآن مانند ابو جهل كه شجره زقّوم و اوصاف آن در كلام الهى را مسخره كرد و نضر بن حارث كه قصص قرآن

سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناه‌كار است كه گفته‌اند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته

آزمایش برای این نیست که اشخاص یا چیزهایی مبهم و ناشناخته را بشناسیم و از میزان جهل و نادانی خود بکاهیم؟ اگر چنین است خداوندی که علمش به همه چیز احاطه دارد و

اشاره نموده و در ذهنش تصوير كرده است. در نهايه: از معاذبن جموع در قتل ابو جهل نقل شده: «فَصَمَدْتُ لَهُ حَتّى اَمْكَنَتْنى مِنْهُ غرّة» يعنى او را قصد كردم

به كناره نزديكتر- كناره خشك رود كه به مدينه نزديكتر است- بوديد و آنها- ابو جهل و سپاه او- به كناره دورتر- از مدينه- بودند و آن كاروان- شترسواران ابو سفيان-

و نيكوكارى كنند به مضمون آيات، پيش خدا مأجورند. اتفاقاً چنين كسان از روى جهل غير مسلمان اند ولى واقعاً مسلمان مى‏باشند كه اينان با حق و حقيقت عناد ندارند

بيشتر مردم از قبيل ابى بن خلف ميباشند كه اعتقاد و اعتماد بوعده حق ندارند براى جهل و نادانى خودشان ميدانند و مى‌بينند ظاهر و صورتى از زندگانى دنيا و زخارف آن

بيشتر مردم از قبيل ابى بن خلف ميباشند كه اعتقاد و اعتماد بوعده حق ندارند براى جهل و نادانى خودشان ميدانند و مى‌بينند ظاهر و صورتى از زندگانى دنيا و زخارف آن

سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناه‌كار است كه گفته‌اند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته

مى‌كند. و در مقابل هر يك از سه ملك، يك شيطان از عالم جهل موكل است كه ادخال نمايد ظلمت را از دايره جهل كه محيط است بر عوالم سفلى، و از ما تحت ظلمت صعود نموده

اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه دست ابو جهل را گرفت و فرمود اولى لك فاولى ثم اولى لك فاولى پس ابو جهل گفت بچه چيز تهديد ميكنى مرا نه تو و نه خدايت

دنیاپرستان غیر از این عیبی هم دارند»؟ فرمود: «ای احمد! عیب آنها این است که جهل و حماقت در آنها فراوان است، برای استادی که از او علم آموخته‌اند تواضع نمی‌کنند،

كنندگان است و در عير أبو سفيان بود و در نفير أبو جهل و اين دو نفر دو دشمن بزرگ اسلام بودند و أبو جهل در اين جنگ كشته شد و پيغمبر (ص) سجده شكر كرد و أبو

منافق و مطيع از عاصى براى خلق و ممتاز گردند از يكديگر در خارج بعلم و معرفت و جهل و ضلالت و حضرت موسى بعد از موعد مقرّر بلا فاصله با الواح تورية مراجعت فرمود

منافق و مطيع از عاصى براى خلق و ممتاز گردند از يكديگر در خارج بعلم و معرفت و جهل و ضلالت و حضرت موسى بعد از موعد مقرّر بلا فاصله با الواح تورية مراجعت فرمود

الَّذِينَ كَفَرُوا: كسانى هستند كه كافر شدند و ثابت و راسخ ماندند بر آن مانند أبو جهل و عتبه و نضر و امثال اينها كه بر طريقه ايشان سلوك نمايد، فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ‌:

باشد خدا بكشد دروغگويان يا بحدس و گمان در دين سخنرانان را آنها كه غرق در جهل و نادانى شدند و منغمر در معصيت و نافرمانى گشتند و بكلّى از ياد خدا و تفكر

باشد خدا بكشد دروغگويان يا بحدس و گمان در دين سخنرانان را آنها كه غرق در جهل و نادانى شدند و منغمر در معصيت و نافرمانى گشتند و بكلّى از ياد خدا و تفكر

سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناه‌كار است كه گفته‌اند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته

سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناه‌كار است كه گفته‌اند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته

باعتبار وحدت قول و دعوت همه بتوحيد در حكم تكذيب همه ميباشد و دليل آنها از غايت جهل و نادانى بر مدّعاى خودشان كه نفى رسالت آن حضرت بود اين بود كه يك نفر بشر كه

نعلم انّما هو من تقصيرنا فيما نعلم) يعنى بدرستى كه آن چيزى كه ما مى‌بينيم از جهل خود، به جهت تقصير ماست در آنچه مى‌دانيم‌ «1». شخصى در محضرى از علماء به چند

و محاربه. به قدرت كامله سبحانى، مؤمنين در نظر كفار چنان تقليل شدند كه أبو جهل گفت: لازم سلاح نيست، بلكه آنها را دستگير و به ريسمان ببنديد. خلاصه اقدام بر

خدا را بيان مى‌كند، مثل علم و قدرت، امّا سلبيّه، خداوند را از هرگونه عجز و جهل و نياز منزّه مى‌داند. تسبيح، نسبت به صفات سلبيّه است و حمد، نسبت به صفات ثبوتيّه

بى‌سوادان. «وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ» در فرهنگ قرآن و و روايات، معمولًا جهل در برابر عقل است. 6- در شيوه‌ى اعراض و گذشت، نبايد به خواسته و گفته‌ى جاهلان

موسی) نازل کردیم که در آن رهنمودی (به سوی حق) و نوری (زداینده‌ی تاریکیهای جهل و نادانی، و پرتوانداز بر احکام الهی) بود. پیغمبرانی که تسلیم فرمان خدا بودند

باعتبار وحدت قول و دعوت همه بتوحيد در حكم تكذيب همه ميباشد و دليل آنها از غايت جهل و نادانى بر مدّعاى خودشان كه نفى رسالت آن حضرت بود اين بود كه يك نفر بشر كه

قاطعيّت پيام حقّ را بگوييد. «لا رَيْبَ فِيها» 4- شك مردم در وقوع قيامت، ناشى از جهل آنان به علم و قدرت خداست. «أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ» «1». اعراف، 34

باشد خدا بكشد دروغگويان يا بحدس و گمان در دين سخنرانان را آنها كه غرق در جهل و نادانى شدند و منغمر در معصيت و نافرمانى گشتند و بكلّى از ياد خدا و تفكر

سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناه‌كار است كه گفته‌اند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته

بِخارِجِينَ» 5- كسى كه در دنيا با آن همه برهان و ارشاد، ازظلمت‌هاى شرك و جهل بيرون نيايد، در آخرت هم از دوزخ بيرون نخواهد آمد. «لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ»

باشد خدا بكشد دروغگويان يا بحدس و گمان در دين سخنرانان را آنها كه غرق در جهل و نادانى شدند و منغمر در معصيت و نافرمانى گشتند و بكلّى از ياد خدا و تفكر

حَكِيماً «1» شأن نزول: مفسرين نقل نموده‌اند كه ابو سفيان بن حرب، و عكرمة بن ابى جهل، و ابو الاعور سلمى، بعد از واقعه احد از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله

پى تا تكميل نمايد استعداد شما را براى معارف و بيرون آورد شما را از ظلمات جهل و نادانى و حيرت و سر گردانى و وارد نمايد در فضاى روشن علم و دانش و تحقّق بحقائق

پى تا تكميل نمايد استعداد شما را براى معارف و بيرون آورد شما را از ظلمات جهل و نادانى و حيرت و سر گردانى و وارد نمايد در فضاى روشن علم و دانش و تحقّق بحقائق

باشد خدا بكشد دروغگويان يا بحدس و گمان در دين سخنرانان را آنها كه غرق در جهل و نادانى شدند و منغمر در معصيت و نافرمانى گشتند و بكلّى از ياد خدا و تفكر

باشد خدا بكشد دروغگويان يا بحدس و گمان در دين سخنرانان را آنها كه غرق در جهل و نادانى شدند و منغمر در معصيت و نافرمانى گشتند و بكلّى از ياد خدا و تفكر

فاعل. و از صفات معبود آن است كه فاعل غير منفعل باشد، تا دليل باشد بر تناهى جهل و فرط حماقت ايشان. و در تفسير المسير آورده كه بتان را به صورت زنان مى‌ساختند

اگر اجابت و تصديق من نمائيد حق تعالى ملوك عرب و عجم را ذليل شما گرداند، ابو جهل گفت: اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ .... بعد خائف شده

منهج- بعد از خروج كفار قريش از مكه و عزيمت بدر، دوازده نفر اشراف مانند أبو جهل و عتبه و شيبه و ابى بن خلف و غيره مقرر نمودند كه هر كدام روزى لشكر را طعام

حاضر نيست حقيقت را ببيند و به خاطر سنگدلى، آن را نمى‌پذيرد و به دليل ظلمات جهل و تعصّب و تحجّر در راه حقّ حركت نمى‌كند. جلد 7 - صفحه 491 1- مؤمنان، مردمى

باشد خدا بكشد دروغگويان يا بحدس و گمان در دين سخنرانان را آنها كه غرق در جهل و نادانى شدند و منغمر در معصيت و نافرمانى گشتند و بكلّى از ياد خدا و تفكر

سوره الصّافات شرح آن گذشت خوراك شخص بسيار گناه‌كار است كه گفته‌اند مراد ابو جهل است و در روايات ائمه اطهار تأييد شده و آن مانند فلزّى است كه در آتش گداخته

بيشتر مردم از قبيل ابى بن خلف ميباشند كه اعتقاد و اعتماد بوعده حق ندارند براى جهل و نادانى خودشان ميدانند و مى‌بينند ظاهر و صورتى از زندگانى دنيا و زخارف آن

باعتبار وحدت قول و دعوت همه بتوحيد در حكم تكذيب همه ميباشد و دليل آنها از غايت جهل و نادانى بر مدّعاى خودشان كه نفى رسالت آن حضرت بود اين بود كه يك نفر بشر كه

منشأ ضلالت‌ جهل‌ ‌است‌ ‌که‌ نداند راه‌ ‌از‌ چاه‌ كدام‌ طرف‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ اشتباه‌ كند راه‌ ديگري‌ ‌را‌ خيال‌ كند راه‌ مقصود ‌است‌، قسمت‌ اوّل‌ جهل‌ بسيط ‌است‌،

كُلِّ شَيْ‌ءٍ شَهِيدٌ (53) شأن نزول: پس از وقوع معجزه باهره شق القمر، أبو جهل به قريش گفت: اين شخص سحر نموده، شما به اطراف بفرستيد و از مردمان جوانب معلوم

در راى آمده نمود و داخل در مجلس شورا گرديد و چون جلسه رسميّت پيدا كرد أبو جهل اظهار داشت كه اى جماعت قريش ما اهل اللّه و عزيزترين عرب بوديم كه مردم سالى

‌که‌ رافع‌ تكليف‌ ‌باشد‌ بلكه‌ عقل‌ مقابل‌ جهل‌ ‌است‌، و مراد ‌از‌ جهل‌ ‌هم‌ نه‌ جهل‌ مقابل‌ علم‌ ‌است‌ بلكه‌ جهل‌ مقابل‌ عقل‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ حمق‌ و نكري‌

پى تا تكميل نمايد استعداد شما را براى معارف و بيرون آورد شما را از ظلمات جهل و نادانى و حيرت و سر گردانى و وارد نمايد در فضاى روشن علم و دانش و تحقّق بحقائق

پى تا تكميل نمايد استعداد شما را براى معارف و بيرون آورد شما را از ظلمات جهل و نادانى و حيرت و سر گردانى و وارد نمايد در فضاى روشن علم و دانش و تحقّق بحقائق

باعتبار وحدت قول و دعوت همه بتوحيد در حكم تكذيب همه ميباشد و دليل آنها از غايت جهل و نادانى بر مدّعاى خودشان كه نفى رسالت آن حضرت بود اين بود كه يك نفر بشر كه

و حرمان، و گروهى ديگر را زنده سازد به فضل و احسان. 5- بميراند قومى را به جهل، و زنده فرمايد جمعى را به علم و دانش. وَ أَنَّ إِلى‌ رَبِّكَ الْمُنْتَهى‌

استناد به آن، حقّ يا باطل بودن تو را تشخيص دهند. تكذيب آنان تنها بر اساس جهل و لجاجت و پيروى از هوس‌هاى خود و نياكان خويش است. 1- اثبات يا نفى هر مطلبى

هدايت و ارشاد مردم است و تمام سعى و جديت آنها بر اينست كه بشر را از حضيض جهل و غفلت و شقاوت، نجات داده به اوج معارف و علم و سعادت نائل گردانند، و به هيچ

بوده است; یعنى، گوساله پرستى بنى اسرائیل از سر ظلم بوده و هیچ توجیهى از قبیل جهل که بتواند بهانه و عذرى براى آن باشد در میان نبوده است. ۹ - یهود، مردمى ستم

بودند از قابليت افاضه لذا كارهاى ناشايسته خودشان را خوب مى‌پنداشتند و در وادى جهل و نادانى سر گشته و حيران بودند و البته اين اشخاص در دنيا بعذاب ناگوار مكافات

باعتبار وحدت قول و دعوت همه بتوحيد در حكم تكذيب همه ميباشد و دليل آنها از غايت جهل و نادانى بر مدّعاى خودشان كه نفى رسالت آن حضرت بود اين بود كه يك نفر بشر كه

كمى از مال خود براى رشوه تحمل عذاب، و بازداشت باقى را و قطع عطيه آن نمود، جهل و بخل را با يكديگر جمع نمود. ابن عباس نقل نموده كه اين آيه در باره عثمان بن

تبصره: مدار شبهه منكرين نبوت آنكه: قياس حال انبياء نمودند به احوال خود به سبب جهل به تفاصيل شئون حقيقت بشريت و تباين طبقات افراد انسانيت در مراتب كمال و مزيت

است چون معلوم شد آنها بهشتى بودند كه اينجا نيستند و گفته‌اند مراد امثال ابو جهل و وليد بن مغيره‌اند كه امثال عمّار و صهيب و خباب را در جهنّم نمى‌بينند ولى

باشد خدا بكشد دروغگويان يا بحدس و گمان در دين سخنرانان را آنها كه غرق در جهل و نادانى شدند و منغمر در معصيت و نافرمانى گشتند و بكلّى از ياد خدا و تفكر

آنكه هر قارى و مستمع تخليه و تحليه قلب خود نمايد و استشفا كند به آن از درد جهل خود به اين وجه كه نفس خود را بر اوامر و نواهى وادار و وعد و وعيد را بر او

پذيرش و عمل لازم است. «يَعْرِفُونَ.. يُنْكِرُونَها» 2- ريشه‌ى كفر، علاوه بر جهل، تعصب‌هاى قومى، لجاجت روحى و حفظ منافع مادى است. يَعْرِفُونَ‌ ... يُنْكِرُونَها،

فرموده‌اند و فرار در اينحال را معصيت شمرده‌اند نيز شاهد بر مدعى است و علت غلبه جهل كفار به مبدء و معاد و علم مسلمانان است كه اميدوار باجر آخرتند و مؤيد بتأييد

«ولی کافران تنها گرفتار فریبند» (ان الکافرون الا فی غرور). پرده‌های غرور و جهل بر عقلهای آنها افتاده، و به آنان اجازه نمی‌دهد این همه درس عبرت را بر صفحات

قحطى، سيل، زلزله و امراض مُسرى است و «ضراء» به معناى غم، غصّه، آبروريزى، جهل و ورشكستگى. حضرت على عليه السلام فرمود: اگر هنگام ناگوارى‌ها مردم صادقانه

پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرضه داشت: يا رسول اللّه، من پشت أبو جهل را ديدم مثل شراك شده بود. حضرت فرمود: اين ضربت ملائكه است. ايضا مجاهد نقل

است. «إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي» 5- حكم‌هاى الهى، مخصوص ذات مقدّس اوست، زيرا جهل و ترس و غرائز و حوادث در او اثر ندارد و صد در صد عادلانه است. «بِحُكْمِهِ»

آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ لَا الْمُسِی‌ءُ). اما شما بر اثر خودخواهی و جهل «کمتر متذکر می‌شوید» (قَلِیلًا ما تَتَذَکَّرُونَ). نابینا همان آدم نادان و

يُسْمِنُ وَ لا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ «7» شأن نزول- نقل نموده‌اند كه چون ابو جهل و اتباع او، اين آيه را شنيدند، گفتند: اين شخص ما را از چيزى مى‌ترساند كه چون

سفيان رسيد و آنها را از سلامتى كاروان آگاه نمود و دستور مراجعت داد ولى أبو جهل ابا كرد و گفت ممكن نيست مگر آنكه ببدر رويم و شراب بنوشيم و زنان مغنّيه براى

ودرجاتى دارد وقابل كاهش وافزايش است. «زادَتْهُمْ إِيماناً» 5- ترسى كه ريشه در جهل داشته باشد بد است، ولى ترسى كه از معرفت سرچشمه بگيرد پسنديده است. الْمُؤْمِنُونَ‌

از راه شنيدن به آيه‌اى از آيات قرآن استهزاء و سخريّه نمايد بآن مانند ابو جهل كه شجره زقّوم و اوصاف آن در كلام الهى را مسخره كرد و نضر بن حارث كه قصص قرآن

فرمایيد، بداء به معناى علم بعد از جهل را نفى مى كند، و از نظر اين روايات، علم خداى تعالى كه عين ذات اوست، مانند علم ما مبدّل به جهل نمى شود، بلكه بداء، به معناى

باعتبار وحدت قول و دعوت همه بتوحيد در حكم تكذيب همه ميباشد و دليل آنها از غايت جهل و نادانى بر مدّعاى خودشان كه نفى رسالت آن حضرت بود اين بود كه يك نفر بشر كه