الأنفال ٣

از الکتاب
کپی متن آیه
الَّذِينَ‌ يُقِيمُونَ‌ الصَّلاَةَ وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ‌ يُنْفِقُونَ‌

ترجمه

آنها که نماز را برپا می‌دارند؛ و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.

همانان كه نماز را برپا دارند و از آنچه روزيشان داده‌ايم انفاق كنند
همانان كه نماز را به پا مى‌دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‌ايم انفاق مى‌كنند.
آنان که نماز را به پا می‌دارند و از هر چه روزی آنها کرده‌ایم انفاق می‌کنند.
هم آنان که نماز را برپا می دارند و ازآنچه به آنان روزی داده ایم، انفاق می کنند.
همان كسان كه نماز مى‌گزارند و از آنچه روزيشان داده‌ايم انفاق مى‌كنند
[همان‌] کسانی که نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم [به دیگران‌] می‌بخشند
آنان كه نماز را برپا مى‌دارند و از آنچه روزيشان كرده‌ايم انفاق مى‌كنند.
آنان کسانیند که نماز را چنان که باید می‌خوانند و از آنچه بدیشان عطاء کرده‌ایم، (مقداری را به نیازمندان) می‌بخشند.
کسانی که نماز را بر پا می‌دارند و از آنچه به ایشان روزی داده‌ایم انفاق می‌کنند.
آنان که بپای می‌دارند نماز را و از آنچه روزیشان داده‌ایم ببخشند

Those who perform the prayer; and from Our provisions to them, they spend.
ترتیل:
ترجمه:
الأنفال ٢ آیه ٣ الأنفال ٤
سوره : سوره الأنفال
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

شأن نزول آیات ۲ تا ۴:

این آیات درباره امیرالمومنین على علیه‌السلام و ابوذر و سلمان فارسی و مقداد نازل شده است.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ «3»

آنان كه نماز را برپا مى‌دارند و از آنچه به ايشان روزى داده‌ايم، (به محرومان) انفاق مى‌كنند.

نکته ها

خداوند در دومين آيه‌ى اين سوره مى‌فرمايد: «إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»، ياد خداوند دلهاى مؤمنان را مضطرب مى‌كند، ولى در جاى ديگر مى‌فرمايد: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «1»، با ياد خداوند دلها آرام مى‌گيرد. اين دو آيه با هم منافاتى ندارد، زيرا در يك جا ترس از عظمت خداوند است. و در جاى ديگر اطمينان داشتن به خداوند.

چنانكه در آيه‌اى ديگر مى‌خوانيم: «اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَ قُلُوبُهُمْ إِلى‌ ذِكْرِ اللَّهِ» «2» كسانى كه از خداوند خشيت دارند و با خواندن يا شنيدن قرآن پوست بدنشان مى‌لرزد، پس از مدّتى آرام شده، دلهايشان نرم مى‌شود.

آرى، ياد قهر و عقاب الهى دل مؤمن را مى‌لرزاند و با ياد لطف و مهر الهى، دلش آرام مى‌گيرد، همچون كودكى كه از والدين خود، هم مى‌ترسد و هم به آنان دلگرم است.

«وجل»، به حالت اضطراب‌ «3» و خوف و ترس انسان گفته مى‌شود كه گاهى به خاطر درك مسئوليّت‌ها و احتمال عدم انجام وظايف است و گاهى به خاطر درك عظمت مقام و هيبت‌


«1». رعد، 28.

«2». زمر، 23.

«3». التحقيق فى كلمات القرآن.

جلد 3 - صفحه 268

الهى است. لذا در قرآن مى‌خوانيم: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» «1»، تنها بندگان عالم و آگاه، از خداوند خشيت دارند. «2»

پیام ها

1- آنكه با شنيدن نداى اذان و آيات الهى بى‌تفاوت باشد، بايد در كمال ايمان خود شك كند. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ»

2- ذكر خدا از سوى هركس كه باشد، در مؤمن اثر مى‌گذارد. «إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ»

3- ايمان، با عشق و خشيت درونى همراه است. الْمُؤْمِنُونَ‌ ... وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ‌

4- ايمان، مراتب ودرجاتى دارد وقابل كاهش وافزايش است. «زادَتْهُمْ إِيماناً»

5- ترسى كه ريشه در جهل داشته باشد بد است، ولى ترسى كه از معرفت سرچشمه بگيرد پسنديده است. الْمُؤْمِنُونَ‌ ... وَجِلَتْ‌

6- هر آيه‌ى قرآن، حجّت و دليل و نورى است كه مى‌تواند بر ايمان بيافزايد. إِذا تُلِيَتْ‌ ... زادَتْهُمْ إِيماناً

7- مؤمن، ميان بيم و اميد است. «الْمُؤْمِنُونَ، وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ‌، يَتَوَكَّلُونَ»

8- كسى كه تنها خداوند را ربّ خود مى‌داند، به او توكّل مى‌كند. «عَلى‌ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ»

9- نشانه‌ى ايمان كامل آن است كه دل مؤمن با ياد خدا خشيت پيدا كند، «وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ»، با تلاوت و يادآورى آيات الهى، بر ايمانش افزوده شود، «زادَتْهُمْ إِيماناً» و توكّل بر خدا كرده، «يَتَوَكَّلُونَ» نماز را به پا دارد، «يُقِيمُونَ» و به ديگران نيز كمك مى‌رساند. «يُنْفِقُونَ»

10- رفتار هركس، برخاسته از انگيزه‌ها، ديدگاه‌ها و اعتقادات اوست. إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ‌ ... يُقِيمُونَ‌ ... يُنْفِقُونَ‌

11- اسلام، انفاق بخشى از مال و دارايى را لازم دانسته است، نه تمام آن را. «مِمَّا


«1». فاطر، 28.

«2». تفسير نمونه.

جلد 3 - صفحه 269

رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» (يكى از معانى «مِن»، تبعيض است)

12- نماز و انفاق شخص مؤمن مقطعى نيست؛ بلكه مستمرّ ودائمى است.

يُقِيمُونَ‌ ... يُنْفِقُونَ‌

13- انفاق، بايد از مال حلال و روزى الهى باشد. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» (چون رزق را به خدا نسبت داده است و خداوند رزق حرام نمى‌دهد)

14- مؤمن، دارايى خود را بخشش الهى مى‌داند، نه محصول دست رنج خويش و اين عقيده، گذشت و انفاق را بر او آسان مى‌كند. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ «3»

صفت چهارم آنان: الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ: مؤمنان كامل الايمان آنانند كه از روى اخلاص بپاى دارند نماز را به شرايط و اركان و آداب آن.

صفت پنجم ايشان- وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ‌: و از آنچه روزى داديم ايشان را انفاق مى‌كنند. اختصاص صلات و زكات به ذكر، جهت عظمت شأن آنست، زيرا اين هر دو از اعظم عبادات بدنيه و ماليه است. قول ديگر- و از


«1» بحار الانوار، جلد 71، صفحه 138، حديث 23.


جلد 4 صفحه 293

آنچه روزى داديم ايشان را از اموال و قوا و ابدان و جاه و علم، تصدق كنند، و اداى حقوق نمايند به اهلش، و قرض دهند و سعى در حاجات مؤمنين كنند، دست ضعفا گيرند، قصاص نمايند ضررها را، و نجات دهند ايشان را از مهالك، متحمل زحمات ايشان شوند، و ايثار نمايند مؤمنين را بر مال و جان خود نسبت به فضلاء، و مواسات نسبت به رفقا، و اتخاذ علم كنند از اهلش، و نشر دهند فضائل اهلبيت را براى دوستان ايشان. چنانچه در مجمع و معانى و عياشى‌ «1» عن الصّادق عليه السّلام: و ممّا علّمنا هم يبثّون. «2» حضرت صادق عليه السّلام فرمايد: از آنچه ما ايشان را تعليم نموديم منتشر كنند (مراد اخبار آل محمد عليهم السلام و احكام الهى است).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آياتُهُ زادَتْهُمْ إِيماناً وَ عَلى‌ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ «2» الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ «3» أُولئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِيمٌ «4»

ترجمه‌

جز اين نيست كه اهل ايمان آنانند كه چون ياد كرده شود خدا بترسد دلهاى ايشان و چون تلاوت شود بر ايشان آيات او بيفزايد آنها را ايمان و بر پروردگارشان توكل ميكنند

آنانكه بر پا ميدارند نماز را و از آنچه روزى داديم ايشانرا انفاق ميكنند

آنگروه ايشانند اهل ايمان از روى حقيقت از براى آنها است مراتبى نزد پروردگارشان و آمرزش و روزى ستوده.

تفسير

صفات اهل ايمان كامل است كه چون نام خدا نزد آنها برده شود دل‌هاى آنها بترس و لرز مى‌آيد از خوف عذاب و شوق لقاء و هر قدر زيادتر آيات قرآن را بشنوند ايمان و يقين و اطمينان و بصيرت آنها زياد ميشود و بحق در امور توكّل مينمايند لذا خوف و رجاء آنها از غير خدا كم ميشود و دل گرم بحق ميگردند و بمقام تسليم و تفويض و رضا ميرسند و اقامه نماز مينمايند و انفاق در راه خدا ميكنند چنانچه در سوره بقره گذشت و اهل ايمان حقيقى كه فارغ از ريا و شرك و نفاقند اينها هستند كه بحسب مراتب ايمان و عمل خودشان داراى مراتب و درجاتى ميباشند در بهشت و بساط قرب حق و اگر احيانا قصورى از آنها در اداء وظائف شود مشمول مغفرت و رحمت خواهند شد و روزى آنها منزّه از عيب و پاكيزه و خوب خواهد بود در آخرت براى دخول در بهشت و در دنيا براى اجتناب از حرام و قمى ره فرموده نازل شده است در شأن امير المؤمنين عليه السلام و سلمان و أبو ذر و مقداد ره و در كافى و عياشى از امام صادق (ع) نقل نموده كه بتماميّت ايمان‌


جلد 2 صفحه 512

داخل بهشت ميشوند اهل ايمان و بزيادتى آن زياد ميشود مراتب آنها نزد خدا و بكمى آن داخل جهنم ميشوند تقصير كاران و صدر حديث در اواخر سوره توبه بيايد انشاء اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنَّمَا المُؤمِنُون‌َ الَّذِين‌َ إِذا ذُكِرَ اللّه‌ُ وَجِلَت‌ قُلُوبُهُم‌ وَ إِذا تُلِيَت‌ عَلَيهِم‌ آياتُه‌ُ زادَتهُم‌ إِيماناً وَ عَلي‌ رَبِّهِم‌ يَتَوَكَّلُون‌َ «2» الَّذِين‌َ يُقِيمُون‌َ الصَّلاةَ وَ مِمّا رَزَقناهُم‌ يُنفِقُون‌َ «3» أُولئِك‌َ هُم‌ُ المُؤمِنُون‌َ حَقًّا لَهُم‌ دَرَجات‌ٌ عِندَ رَبِّهِم‌ وَ مَغفِرَةٌ وَ رِزق‌ٌ كَرِيم‌ٌ «4»

جز ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ مؤمنين‌ كساني‌ هستند ‌که‌ زماني‌ ‌که‌ بياد ‌خدا‌ افتادند دلهاي‌ ‌آنها‌ ‌از‌ خوف‌ ميلرزد و موقعي‌ ‌که‌ آيات‌ شريفه‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ تلاوت‌ شد درجات‌ ايمان‌ ‌آنها‌ بالا ميرود و ازدياد پيدا ميكند و ‌در‌ كليه‌ امور توكل‌ بخدا ميكنند، كساني‌ هستند ‌که‌ نماز ‌را‌ برپا ميدارند و ‌از‌ آنچه‌ ‌ما بآنها داده‌ايم‌ بذل‌ و انفاق‌ ميكنند، اينها ايمان‌ حقيقي‌ دارند و سزاوار ايمان‌ هستند ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ درجاتي‌ ‌است‌ نزد پروردگارشان‌ و آمرزش‌ و روزي‌ بسيار محترم‌ و گوارا إِنَّمَا المُؤمِنُون‌َ كلمه‌ انّما ‌از‌ ادات‌ حصر ‌است‌ ‌که‌ مؤمن‌ منحصر ‌است‌ بكساني‌ ‌که‌ داراي‌ ‌اينکه‌ صفات‌ باشند، و ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ توليد اشكالي‌ ميشود ‌که‌ كساني‌

جلد 8 - صفحه 75

‌که‌ جامع‌ ‌اينکه‌ صفات‌ نباشند كلّا ام‌ بعضا مؤمن‌ نيستند و حال‌ آنكه‌ ‌اينکه‌ صفات‌ تحقق‌ پيدا نميكند مگر ‌در‌ آحادي‌ ‌من‌ ‌النّاس‌ ‌که‌ معصوم‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ تالي‌ تلو معصوم‌ مثل‌ سلمان‌ و ابا ذر و خواص‌ اصحاب‌ ائمه‌ و بعضي‌ اوتاد ‌از‌ علماء و مسلما مؤمن‌ منحصر باينها نيست‌.

و لكن‌ جواب‌ اشكال‌ ‌را‌ بدو نحو ميتوان‌ داد يكي‌ آنكه‌ مراد ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مؤمن‌ سزاوار ‌است‌ داراي‌ ‌اينکه‌ صفات‌ ‌باشد‌ نه‌ اينكه‌ ‌اگر‌ فاقد ‌باشد‌ مؤمن‌ نيست‌ ديگر آنكه‌ ‌هر‌ ‌که‌ داراي‌ ‌اينکه‌ صفات‌ ‌باشد‌ مؤمن‌ ‌است‌ نه‌ اينكه‌ ‌هر‌ ‌که‌ مؤمن‌ ‌است‌ داراي‌ ‌اينکه‌ صفات‌ ‌است‌ (مثل‌ كل‌ّ انسان‌ حيوان‌ و ‌لا‌ عكس‌) مثل‌ معروف‌ ‌است‌ ‌هر‌ گردويي‌ گرد ‌است‌ نه‌ ‌هر‌ گردي‌ گردو ‌است‌.

الَّذِين‌َ إِذا ذُكِرَ اللّه‌ُ اشكال‌‌-‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد الَّذِين‌َ آمَنُوا وَ تَطمَئِن‌ُّ قُلُوبُهُم‌ بِذِكرِ اللّه‌ِ أَلا بِذِكرِ اللّه‌ِ تَطمَئِن‌ُّ القُلُوب‌ُ رعد ‌آيه‌ 28، و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ميفرمايد وَجِلَت‌ قُلُوبُهُم‌ و ‌اينکه‌ تناقض‌ و تضاد ‌است‌.

جواب‌‌-‌ مورد آيتين‌ مختلف‌ ‌است‌ ‌در‌ ‌آيه‌ رعد ذكر وعده‌هاي‌ الهي‌ و نعم‌ اخروي‌ و مثوبات‌ اعمال‌ صالحه‌ و نحوه‌ اينها ‌است‌، و ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ذكر عقوبات‌ اعمال‌ سيئه‌ و نقمت‌ و غضب‌ و وعيدهاي‌ الهيه‌ ‌است‌ ‌که‌ مؤمن‌ بايد ‌بين‌ خوف‌ و رجاء ‌باشد‌ نه‌ مغرور و نه‌ مأيوس‌. و معناي‌ وجل‌ تپش‌ قلب‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ صفت‌ خوف‌ پيدا ميشود و ‌از‌ آثار ‌او‌ ‌است‌ ‌اگر‌ خوف‌ شدّت‌ پيدا كند ‌حتي‌ بسا منجر بضعف‌ و سستي‌ اعضاء و غشوه‌ ميشود چنانچه‌ ‌در‌ حالات‌ اولياء بسيار تحقق‌ پيدا كرده‌ وَ إِذا تُلِيَت‌ عَلَيهِم‌ آياتُه‌ُ ‌در‌ اخبار دارد ‌هر‌ ‌آيه‌ ‌از‌ آيات‌ القرآن‌ ‌را‌ بايد ‌در‌ موقع‌ تلاوتش‌ حق‌ ‌آن‌ ‌را‌ اداء كرد مثلا بآيات‌ جنّة و مثوبات‌ رسيد ‌از‌ خداوند طلب‌ كند، بآيات‌ عذاب‌ رسيد استعاذه‌ كند، بآيات‌ توحيد و ساير امور اعتقاديه‌ رسيد اقرار كند، بآيات‌ اعمال‌ صالحه‌ و عبادات‌ رسيد طلب‌ توفيق‌ كند، بآيات‌ قصص‌

جلد 8 - صفحه 76

انبياء سلف‌ و قوم‌ ‌آنها‌ رسيد عبرت‌ بگيرد، بآثار قدرت‌ الهيه‌ رسيد تفكر كند و تدبر نمايد، بمناهي‌ الهيه‌ رسيد عزم‌ ‌بر‌ ترك‌ كند و هكذا زادَتهُم‌ إِيماناً مراتب‌ ايمان‌ بسيار ‌است‌ مستقرّ و مستودع‌، علم‌ اليقين‌، عين‌ اليقين‌، حق‌ اليقين‌ كجا ميتوان‌ مقايسه‌ كرد ايمان‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌را‌ ‌با‌ ايمان‌ اضعف‌ عباد ‌که‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ بفرمايد ‌اگر‌ ايمان‌ پسر عمم‌ ‌علي‌ ‌را‌ ‌در‌ يك‌ كفه‌ ميزان‌ گذارند و ايمان‌ جن‌ّ و انس‌ ‌را‌ ‌در‌ كفه‌ ديگر ‌بر‌ تمام‌ ‌آنها‌ زيادتي‌ ميكند و ‌خود‌ ‌آن‌ حضرت‌ بفرمايد

(‌لو‌ كشف‌ الغطاء ‌ما ازددت‌ يقينا)

البته‌ ‌هر‌ چه‌ انسان‌ عقائدش‌ محكم‌تر شود و اخلاقش‌ نيكوتر و اعمال‌ صالحه‌اش‌ بيشتر گردد ايمانش‌ زيادتي‌ پيدا ميكند وَ عَلي‌ رَبِّهِم‌ يَتَوَكَّلُون‌َ ‌تا‌ انسان‌ توحيد افعالي‌ ‌او‌ كامل‌ نشود ‌به‌ اينكه‌ قلبا ‌بر‌ ‌او‌ روشن‌ شود ‌که‌ (‌لا‌ مؤثر ‌في‌ الوجود الّا اللّه‌) و تمام‌ اسباب‌ ‌را‌ مقهور اراده‌ حق‌ بداند مقام‌ توكل‌ ‌بر‌ ‌او‌ حاصل‌ نميشود بمجرد گفتن‌ توكلت‌ ‌علي‌ اللّه‌ توكل‌ نيست‌.

الَّذِين‌َ يُقِيمُون‌َ الصَّلاةَ ‌که‌ صفت‌ بارزه‌ اهل‌ ايمان‌ ‌است‌ زيرا عمود دين‌ و قربان‌ كل‌ّ تقي‌، و اول‌ ‌ما يحاسب‌ ‌به‌ العبد يوم القيمة، و ‌ان‌ قبلت‌ قبل‌ ‌ما سواها و ‌ان‌ ردّت‌ ردّ ‌ما سواها، و عنوان‌ صحيفة المؤمن‌ ‌است‌. وَ مِمّا رَزَقناهُم‌ يُنفِقُون‌َ شامل‌ جميع‌ انفاقات‌ واجبه‌ مثل‌ انفاق‌ ‌در‌ حفظ دين‌، نفقه‌ عيالات‌ واجب‌ النفقه‌ و ارحام‌ اولاد و والدين‌ ‌با‌ فقر ‌آنها‌ و زكوات‌ و اخماس‌ و حج‌ و نذورات‌ و دستگيري‌ مضطرين‌ و حفظ نفوس‌ محترمه‌ و ‌غير‌ اينها، و مستحبه‌ مثل‌ صله‌ ارحام‌، اعانت‌ فقراء، دستگيري‌ بيچارگان‌، قضاي‌ حوائج‌ محتاجين‌، تشرف‌ ببقاع‌ محترمه‌، ضيافت‌ مؤمنين‌ و ‌غير‌ اينها أُولئِك‌َ هُم‌ُ المُؤمِنُون‌َ حَقًّا حق‌ّ ‌در‌ اينجا بمعني‌ سزاوار ‌است‌ ‌يعني‌ سزاوار ‌است‌ ‌که‌ مؤمنين‌ چنين‌ باشند و حقيقة ايمان‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ آثار ‌از‌ ‌او‌ ظاهر شود ‌اگر‌ چنين‌ باشند لَهُم‌ دَرَجات‌ٌ عِندَ رَبِّهِم‌ درجات‌ مراتب‌ قرب‌ ‌است‌ ‌هر‌ كس‌ بهر

جلد 8 - صفحه 77

مرتبه‌ نائل‌ شد درجه‌ ‌او‌ زياد ميشود چنانچه‌ ‌در‌ دستگاه‌ دولتي‌ ‌هر‌ كس‌ خدمتش‌ بهتر و بيشتر و عالي‌تر ‌باشد‌ درجه‌ بالاتري‌ پيدا ميكند حقوقش‌ بيشتر ميشود احترامش‌ زيادتر ميگردد و ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌که‌ اهل‌ ايمان‌ و ‌لو‌ اينكه‌ تماما اهل‌ نجات‌ و سعادت‌مند ميشوند لكن‌ درجات‌ مختلفه‌ دارند ‌از‌ انبياء و اولياء و صديقين‌ و شهداء و ‌من‌ دونهم‌ و ‌در‌ دستگاه‌ الهي‌ درجه‌ بالاتر ‌از‌ درجه‌ آل‌ عصمت‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ نيست‌ ‌ثم‌ الامثل‌ فالامثل‌.

و مغفرة غفران‌ بمعني‌ ستر ‌است‌ و خداوند ستّار العيوب‌ ‌است‌ ‌حتي‌ ‌از‌ نظر ملائكه‌ و نامه‌هاي‌ اعمال‌ و اعضاء ‌حتي‌ ‌از‌ ‌خود‌ انسان‌ بلكه‌ يُبَدِّل‌ُ اللّه‌ُ سَيِّئاتِهِم‌ حَسَنات‌ٍ فرقان‌ ‌آيه‌ 70 وَ رِزق‌ٌ كَرِيم‌ٌ ‌از‌ روي‌ احترام‌ و تفضل‌ و عنايت‌ و لطف‌ بدون‌ منّت‌ ‌در‌ بهشت‌ روزي‌ ميدهد چنانچه‌ ميفرمايد فَلَهُم‌ أَجرٌ غَيرُ مَمنُون‌ٍ سوره‌ تين‌ ‌آيه‌ 60.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- پس از ذکر این سه قسمت، از صفات روحانی و نفسانی مؤمنان راستین می‌گوید: آنها در پرتو احساس مسؤولیت و درک عظمت پروردگار و همچنین ایمان فزاینده و بلندنگری توکل، از نظر عمل دارای دو پیوند محکمند، پیوند و رابطه نیرومندی با خدا و پیوند و رابطه نیرومندی با بندگان خدا «آنها کسانی هستند که نماز را (که مظهر رابطه با خداست) برپا می‌دارند و از آنچه به آنها روزی داده‌ایم در راه بندگان خدا انفاق می‌کنند» (الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ).

تعبیر به «اقامه نماز» (به جای خواندن نماز) اشاره به این است که نه تنها خودشان نماز می‌خوانند بلکه کاری می‌کنند که این رابطه محکم با پروردگار همیشه و در همه جا برپا باشد.

نکات آیه

۱- اقامه نماز و انفاق از امکانات خدادادى، نمود بارز ایمان واقعى (إنما المؤمنون ... الذین یقیمون الصلوة و مما رزقنهم ینفقون)

۲- ضرورت اقامه نماز و انفاق بخشى از امکانات و داراییها (أطیعوا اللّه و رسوله ... الذین یقیمون الصلوة و مما رزقنهم ینفقون) «من» در «مما رزقنهم» مى تواند براى تبعیض باشد. بنابراین انفاق همه داراییها مورد توصیه خداوند نخواهد بود، بلکه انفاق بخشى از آن خواست خداوند است.

۳- باور به خدادادى بودن امکانات، هموار کننده انفاق و بخشیدن اموال در راه خدا (و مما رزقنهم ینفقون) هدف از جمله «رزقنهم» علاوه بر بیان این حقیقت که داراییهاى انسان عطاى خداوند است تسهیل امر انفاق نیز مى باشد. یعنى داراییها را خداوند در اختیار شما قرار داده است و بنابراین شایسته نیست از انفاق کردن آنها دریغ کنید.

۴- مؤمنان راستین همواره احیاگر ارزشهاى معنوى و برطرف کننده نیازهاى مادى جامعه (الذین یقیمون الصلوة و مما رزقنهم ینفقون) اقامه نماز مى تواند به عنوان نمونه اى بارز از احیاى امور معنوى یاد شده باشد. فعل مضارع «یقیمون» و «ینفقون» حاکى از استمرار اقامه نماز و انفاق است.

۵- رفتار و اعمال آدمى، برخاسته از جهانبینى اوست. (إنما المؤمنون ... الذین یقیمون الصلوة و مما رزقنهم ینفقون)

۶- اقامه نماز و انفاق در راه خدا، تجلى خشیت قلب و فزونى ایمان و توکل بر خدا (وجلت قلوبهم ... زادتهم إیمنا ... الذین یقیمون الصلوة و مما رزقنهم ینفقون) تکرار «الذین»، بدون حرف عطف، براى رساندن این معناست که اقامه نماز انفاق نمود خارجى و تجلى صفات برشمرده شده در آیه قبل است.

۷- اقامه نماز و انفاق در راه خدا داراى ویژگى و امتیاز در میان سایر عبادات و تکالیف الهى (یقیمون الصلوة و مما رزقنهم ینفقون) بدیهى است ایمان علاه بر اقامه نماز و انفاق داراى نمودهاى عملى دیگر نیز هست ; بنابراین ذکر این دو براى رساندن اهمیت ویژه آنهاست.

موضوعات مرتبط

  • امکانات دنیوى: منشأ امکانات دنیوى ۳
  • انفاق: اهمیت انفاق ۱ و ۲ ; زمینه انفاق ۳ ; عوامل انفاق ۶ ; فضیلت انفاق ۷ ; محدوده انفاق ۲ ; ویژگى انفاق ۷
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۳، ۵
  • ایمان: آثار ایمان ۱، ۳ ; ازدیاد ایمان ۶
  • تکلیف: عوامل عمل به تکلیف ۶
  • توکّل: آثار توکّل بر خدا ۶
  • جامعه: تأمین نیازهاى جامعه ۴
  • جهانخبینى: آثار جهانخبینى ۵ ; جهانخبینى و ایدئولوژى ۳
  • رفتار: پایه‌هاى رفتار ۵
  • عبادت: فضیلت عبادت ۷
  • عمل: منشأ عمل ۵
  • قلب: آثار خضوع قلب ۶
  • مؤمنان: نقش مؤمنان راستین ۴
  • معنویات: احیاى معنویات ۴
  • نماز: اهمیت برپایى نماز ۱، ۲ ; عوامل برپایى نماز ۶ ; فضیلت برپایى نماز ۷

منابع

  1. تفاسیر على بن ابراهیم و برهان.