البقرة ٢٥٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۲ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او هستند؛ هیچگاه خواب سبک و سنگینی او را فرانمی‌گیرد؛ (و لحظه‌ای از تدبیر جهان هستی، غافل نمی‌ماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست؛ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعت‌کنندگان، برای آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمی‌کاهد.) آنچه را در پیش روی آنها [= بندگان‌] و پشت سرشان است می‌داند؛ (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمی‌گردد؛ جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است؛ و علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بی‌پایان و نامحدود اوست.) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهداری آن دو [= آسمان و زمین]، او را خسته نمیکند. بلندی مقام و عظمت، مخصوص اوست.

خدا يكتاست و جز او معبودى نيست. زنده و پاينده است. نه چرت مى‌گيردش نه خواب. هر چه در آسمان‌ها و زمين است از آن اوست. كيست كه در پيشگاه او جز به اذن او شفاعت كند؟ گذشته و آينده‌ى آنها [شفيع و مشفوع‌] را مى‌داند، و به چيزى از علم او راه نمى‌يابند مگر
خداست كه معبودى جز او نيست؛ زنده و برپادارنده است؛ نه خوابى سبك او را فرو مى‌گيرد و نه خوابى گران؛ آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست. كيست آن كس كه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند؟ آنچه در پيش روى آنان و آنچه در پشت سرشان است مى‌داند. و به چيزى از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمى‌يابند. كرسى او آسمانها و زمين را در بر گرفته، و نگهدارى آنها بر او دشوار نيست، و اوست والاى بزرگ.
خدای یکتاست که جز او خدایی نیست، زنده و پاینده است، هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد تا چه رسد که به خواب رود، اوست مالک آنچه در آسمانها و زمین است، که را این جرأت است که در پیشگاه او به شفاعت برخیزد مگر به فرمان او؟ علم او محیط است به آنچه پیش نظر خلق آمده و آنچه سپس خواهد آمد و خلق به هیچ مرتبه از علم او احاطه نتوانند کرد مگر به آنچه او خواهد، قلمرو علمش از آسمانها و زمین فراتر، و نگهبانی زمین و آسمان بر او آسان و بی‌زحمت است، و او والا مرتبه و با عظمت است.
خدای یکتا که جز او هیچ معبودی نیست، زنده و قائم به ذات [و مدّبر و برپا دارنده و نگه دارنده همه مخلوقات] است، هیچ گاه خواب سبک و سنگین او را فرا نمی گیرد، آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است در سیطره مالکیّت و فرمانروایی اوست. کیست آنکه جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه را پیش روی مردم است [که نزد ایشان حاضر و مشهود است] و آنچه را پشت سر آنان است [که نسبت به آنان دور و پنهان است] می داند. و آنان به چیزی از دانش او احاطه ندارند مگر به آنچه او بخواهد. تخت [حکومت، قدرت و سلطنت] ش آسمان ها و زمین را فرا گرفته و نگهداری آنان بر او گران و مشقت آور نیست؛ و او بلند مرتبه و بزرگ است.
اللّه خدايى است كه هيچ خدايى جز او نيست. زنده و پاينده است. نه خواب سبك او را فرا مى‌گيرد و نه خواب سنگين. از آنِ اوست هر چه در آسمانها و زمين است. چه كسى جز به اذن او، در نزد او شفاعت كند؟ آنچه را كه پيش رو و آنچه را كه پشت سرشان است مى‌داند و به علم او جز آنچه خود خواهد، احاطه نتوانند يافت. كرسى او آسمانها و زمين را در بر دارد. نگهدارى آنها، بر او دشوار نيست. او بلندپايه و بزرگ است.
خداوند کسی است که جز او خدایی نیست، زنده پاینده است، نه غنودن او را فراگیرد نه خواب، آنچه در آسمانها و در زمین است از اوست، کیست که در نزد او، جز به اذن او، به شفاعت برخیزد، گذشته و آینده ایشان را می‌داند، و به چیزی از علم او احاطه و آگاهی نیابند مگر آنچه خود بخواهد، کرسی [علم و قدرت‌] او آسمانها و زمین را فراگرفته است، و نگاهداشت آنها بر او دشوار نیست، و او بزرگوار و بزرگ است‌
خداى يكتا- الله- جز او خدايى نيست، زنده پاينده است، او را نه خواب سبك فرا گيرد و نه خواب گران او راست آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است. كيست آن كه جز به خواست و فرمان او نزد وى شفاعت كند؟ آنچه پيش رو و آنچه از پشت سر ايشان است مى‌داند، و به چيزى از علم او دست نيابند مگر بدانچه خود خواهد. كرسى- دامنه علم و قلمرو فرمانروايى- او آسمانها و زمين را فرا گرفته است، و نگاهداشت آنها بر او دشوار نيست و اوست والا و بزرگ.
خدائی بجز الله وجود ندارد و او زنده‌ی پایدار (و جهان هستی را) نگهدار است. او را نه چرتی و نه خوابی فرا نمی‌گیرد (و همواره بیدار است و سستی و رخوت بدو راه ندارد). از آنِ او است آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است (و در ملک کائنات، او را انبازی نیست). کیست آن که در پیشگاه او میانجیگری کند مگر با اجازه‌ی او؟ می‌داند آنچه را که در پیش روی مردمان است و آنچه را که در پشت سر آنان است (و مطّلع بر گذشته و حال و آینده، و آگاه بر بود و نبود جهان است و اصلاً همه‌ی زمانها و مکانها در پیشگاه علم او یکسان است. مردمان) چیزی از علم او را فراچنگ نمی‌آورند جز آن مقداری را که وی بخواهد. (علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بی‌پایان و بی‌کران او است). فرماندهی و فرمانروائی او آسمانها و زمین را دربر گرفته است، و نگاهداری آن دو (برای او گران نیست و) وی را درمانده نمی‌سازد و او بلندمرتبه و سترگ است.
خدا(ست که) معبودی جز او نیست‌؛ زنده و بسی پاینده و بر پا دارنده است‌؛ نه هیچ چُرتی او را فرو می‌گیرد، و نه هیچ خوابی‌؛ آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، تنها از آنِ اوست‌؛ کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه را در پیش روی آنان و آنچه را در پشت سرشان است می‌داند و به چیزی از علمِ او، جز به آنچه (خود) خواست، احاطه نمی‌یابند؛ کرسیِ (علم و قدرت و رحمت) او آسمان‌ها و زمین را به وسعت (بی‌کران) در برگرفته و نگهداری آنها بر او دشوار نیست. و اوست والای با عظمت.
خدا که نیست خداوندی جز او زنده پاینده نگیردش خمار و نه خوابی (یا بیداری و خوابی) او را است آنچه در آسمانها است و آنچه در زمین کیست که شفاعت کند به نزدش جز با اذن او می‌داند آنچه را پیش روی ایشان و آنچه را پشت سر ایشان است و فرانگیرند به چیزی از دانش او جز بدانچه خواهد فراگرفته است کرسیش آسمانها و زمین را و بر او گران نیاید نگهداری آنها و او است برتر بزرگوار


البقرة ٢٥٤ آیه ٢٥٥ البقرة ٢٥٦
سوره : سوره البقرة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«حَیّ»: زنده جاوید و باقی پایدار. «قَیُّوم»: نگهدار جهان و گرداننده امور آن. (الْحَیُّ) و (الْقَیُّومُ): صفت یا بدل، و یا خبر مبتدای محذوف می‌باشد. «سِنَةٌ»: چرت. از ماده (وسن). «مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ»: آنچه در پیش روی آنان است که امور مربوط به این جهان است. «مَا خَلْفَهُمْ»: آنچه در پشت سر آنان است که امور مربوط به آن جهان یعنی آخرت است. «لا یُحِیطُونَ»: احاطه نمی‌کنند. فراچنگ نمی‌آورند. «کُرْسِیُّ»: تخت سلطنت. عرش. در اینجا مراد علم و عظمت و قدرت خدا است. «لا یَؤُودُهُ»: او را درمانده و ناتوان نمی‌سازد و بر او سنگینی نمی‌کند. از ماده (أود).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

اللَّهُ‌ لاَ إِلٰهَ‌ إِلاَّ هُوَ... (۳) عَالِمُ‌ الْغَيْبِ‌ وَ الشَّهَادَةِ... (۳) وَ مَا نَتَنَزَّلُ‌ إِلاَّ بِأَمْرِ... (۳) إِنْ‌ کُلُ‌ مَنْ‌ فِي‌ السَّمَاوَاتِ‌... (۴) يَعْلَمُ‌ مَا بَيْنَ‌ أَيْدِيهِمْ‌ وَ... (۶) وَ عَنَتِ‌ الْوُجُوهُ‌ لِلْحَيِ‌... (۲) يَعْلَمُ‌ مَا بَيْنَ‌ أَيْدِيهِمْ‌ وَ... (۶) وَ لاَ تَنْفَعُ‌ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ‌... (۴) غَافِرِ الذَّنْبِ‌ وَ قَابِلِ‌... (۱) وَ کَمْ‌ مِنْ‌ مَلَکٍ‌ فِي‌... (۶) اللَّهُ‌ لاَ إِلٰهَ‌ إِلاَّ هُوَ... (۳) يَوْمَئِذٍ لاَ تَنْفَعُ‌ الشَّفَاعَةُ... (۲) يَعْلَمُ‌ مَا بَيْنَ‌ أَيْدِيهِمْ‌ وَ... (۶) يَعْلَمُ‌ مَا بَيْنَ‌ أَيْدِيهِمْ‌ وَ... (۵) ذٰلِکَ‌ بِأَنَ‌ اللَّهَ‌ هُوَ الْحَقُ‌... (۱) وَ لاَ تَنْفَعُ‌ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ‌... (۴) قُلْ‌ لِلَّهِ‌ الشَّفَاعَةُ جَمِيعاً... (۳) رَبِ‌ السَّمَاوَاتِ‌ وَ الْأَرْضِ‌ وَ... (۳)

لَقَدْ أَحْصَاهُمْ‌ وَ عَدَّهُمْ‌ عَدّاً (۰) وَ کُلُّهُمْ‌ آتِيهِ‌ يَوْمَ‌... (۱) وَ مِنْ‌ آيَاتِهِ‌ أَنْ‌ تَقُومَ‌... (۵) لاَ يُکَلِّفُ‌ اللَّهُ‌ نَفْساً إِلاَّ... (۳) لٰکِنِ‌ اللَّهُ‌ يَشْهَدُ بِمَا... (۱) إِنَ‌ رَبَّکُمُ‌ اللَّهُ‌ الَّذِي‌... (۴) فَمَنْ‌ أَظْلَمُ‌ مِمَّنِ‌ افْتَرَى‌... (۰) إِنَ‌ اللَّهَ‌ يُمْسِکُ‌ السَّمَاوَاتِ‌... (۲) وَ کَمْ‌ مِنْ‌ مَلَکٍ‌ فِي‌... (۵) إِلاَّ مَنِ‌ ارْتَضَى‌ مِنْ‌ رَسُولٍ‌... (۳) الم‌ (۰) حم‌ (۰) قُلْ‌ يَا عِبَادِيَ‌ الَّذِينَ‌... (۰)

تفسیر

نکات آیه

۱ - تنها خداوند شایسته پرستش است. (اللّه لا اله الاّ هو)

۲ - خداوند، تنها زنده جاوید و همواره پاینده اى است که قائم به ذات خویش و همه کائنات قائم به اوست. (اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القیّوم) کلمه «قیّوم» به معناى پاینده اى است که حفظ و نگهدارى همه چیز به اوست. (القائم الحافظ لکل شىء و المعطى له ما به قوامه.)

۳ - خداوند، «حىّ» و «قیّوم» است. (هو الحىّ القیّوم)

۴ - حیات و قیومیّت مطلق، ملاک معبودِ بر حق (اللّه لا اله الاّ هو الحىّ القیّوم) آوردن دو صفت «حىّ» و «قیّوم»، اشاره به علّت حصر عبودیّت در خداوند است; یعنى تنها زنده قائم به ذات و مدبّر اشیا، مى تواند معبود باشد.

۵ - مدیریّت، تدبیر و نگاهدارى همه هستى، تنها از آن خداوند است. (هو الحىّ القیّوم) برخى در معناى «قیّوم» گفته اند که «القائم بتدبیر الخلق و حافظه و المراقب علیه».

۶ - بى نیازى مطلق خداوند از غیر (هو الحىّ القیّوم) برخى در معناى کلمه «قیّوم» گفته اند: «هو القائم بذاته». (روح المعانى) و لازمه قیام به ذات، بى نیازى از غیر است.

۷ - هیچگاه خواب سبک (چُرت) و سنگین، خداوند را فرانمى گیرد. (لا تأخذه سنة و لا نَوم)

۸ - خداوند، لحظه اى از تدبیر و قوام بخشیدن به عالم هستى غافل نیست. (الحىّ القیّوم لا تأخذه سنة و لا نَوم)

۹ - حاکمیّت و مالکیّت مطلق خداوند، بر آنچه در آسمانها و زمین است. (عالم هستى) (له ما فى السّموات و ما فى الارض) لازمه ملکیّت بر هر چیز، حاکمیّت نسبت به آن است; بلکه ملکیّت، مساوق با حاکمیت است.

۱۰ - تعدد آسمانها در نظام هستى (له ما فى السموات) از صیغه جمع استفاده شده است.

۱۱ - ناسازگارىِ غفلت از تدبیرِ عالم با قیّومیت خداوند. (الحىّ القیوم لا تأخذه سنة و لا نوم) جمله «لا تأخذه ... » به منزله بیانى است براى صفت «قیوم».

۱۲ - هیچ دگرگونى و تغییرى در ساحت قُدس خداوندى راه ندارد. (لا تأخذه سنة و لا نوم)

۱۳ - هیچکس غیر خدا از خود چیزى ندارد، هر چه هست از اوست. (له ما فى السّموات و ما فى الارض) هر چه هست، از آن خداست (له ما ... )، تعبیر دیگرى است از اینکه هیچکس از خود چیزى ندارد.

۱۴ - هیچکس در پیشگاه خداوند، جُز به اذن او شفاعت نمى کند. (من ذاالّذى یشفع عنده الاّ باذنه)

۱۵ - تأثیر علل و اسباب در نظام هستى، به اذن خداوند است. (من ذاالّذى یشفع عنده الاّ باذنه) مراد از شفاعت، مى تواند شفاعت تکوینى نیز باشد; یعنى هیچکس در عرض خداوند، قدرت مستقلّى ندارد و اگر هم تأثیرى داشته باشد، به اذن اوست.

۱۶ - شفاعت، منافاتى با قدرت و مالکیّت مطلق الهى ندارد. (له ما فى السّموات و ما فى الارض من ذاالّذى یشفع عنده الاّ باذنه)

۱۷ - مالکیّت مطلق الهى بر هستى، مقتضى نفى هر گونه قدرت مستقل در جهان هستى (له ما فى السّموات و ما فى الارض من ذاالّذى یشفع عنده الاّ باذنه) جمله «من ذاالّذى ... » که حاکى از نفى قدرت مستقل در جهان هستى است، مى تواند نتیجه مالکیّت مطلق الهى باشد.

۱۸ - تأثیر علل و اسباب نظام هستى، بر حیطه علم مطلق الهى (من ذاالّذى یشفع عنده الاّ باذنه یعلم ما بین ایدهم و ما خلفهم) بنابراینکه مراد از «شفاعت»، تأثیر علل و اسباب نظام هستى باشد.

۱۹ - خداوند، داناىِ مطلق، به گذشته، حال و آینده موجودات است. (یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم)

۲۰ - خداوند، داناىِ مطلق، به آشکار و نهان است. (یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم)

۲۱ - خداوند، داناىِ مطلق، به آغاز و انجام، گذشته و آینده و آشکار و نهانِ شفیعان است. (یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم) مراد از «ما بین ایدیهم»، افعال، رفتار و تصرفاتى است که در نزد شفیعان، آشکار است و مراد از «و ما خلفهم»، اعمال و کردارى است که از نظر آنان مخفى و نهان است.

۲۲ - جز به مقدارى که خدا بخواهد، کسى از علم او آگاه نمى گردد. (و لا یحیطون بشىء من علمه الاّ بما شاء)

۲۳ - ناتوانى و عجز انسان از دستیابى به علم مطلق الهى (و لا یحیطون بشىء من علمه الاّ بما شاء)

۲۴ - معارف و دانشها، پرتویى اندک، از دانایى خداوند (و لا یحیطون بشىء من علمه الاّ بما شاء)

۲۵ - فراگیرى حکومت و قدرت الهى بر آسمانها و زمین (جهان هستى) (لا اله الاّ هو الحىّ القیّوم ... وسع کرسیّه السّموات و الارض) به قرینه جمله هاى قبلى، مراد از «کرسى»، حکومت و قدرت الهى است.

۲۶ - عدم غفلت در تدبیر عالم، مالکیت، علم و قدرت مطلق و اذن به تأثیر اسباب و علل، نشانه و دلیل قیّومیّت خداوند (الحىّ القیّوم ... وسع کرسیّه السّموات و الارض) تمام مطالبى که پس از صفت «القیّوم» آمده است، مى تواند توضیح دهنده آن صفت و نیز برهانى براى اثبات آن باشد.

۲۷ - نگاهدارى آسمانها و زمین (نظام هستى) براى خداوند، گران و دشوار نیست. (و لا یؤدُه حفظهما)

۲۸ - «کرسى»، داراى موجودیتى فراگیر بر آسمانها و زمین و حافظ آنهاست. (وسع کرسیّه ... و لا یؤدُه حفظهما) بنابراینکه ضمیر «لا یؤده» به «کرسى» برگردد.

۲۹ - نگاهدارى آسمانها و زمین براى «کرسى»، گران و دشوار نیست. (و لا یؤدُهُ حفظهما) بنابراینکه ضمیر «لا یؤده»، به «کُرسى» برگردد.

۳۰ - تنها خداوند، «عَلىّ» (بلند مرتبه) و «عظیم» (با عظمت) است. (و هو العلىّ العظیم)

روایات و احادیث

۳۱ - فراگیرى دانایى خداوند بر آسمانها و زمین (وسع کرسیه السّموات و الارض) امام صادق (ع) درباره آیه «وسع کرسیه ... » فرمود: علمه[۱].

۳۲ - «کرسى»، علم اختصاصى خداوند که هیچکس (حتى انبیا) بر آن آگاهى نمى یابد. (وسع کرسیّه) امام صادق (ع): ... و الکرسى هو العلم الذى لم یطلع اللّه علیه احداً من انبیائه و رُسُله و حججه (ع)[۲].

۳۳ - ائمه معصومین (ع)، اذن در شفاعت دارند. (من ذاالّذى یشفع عنده الاّ باذنه) امام صادق (ع): ... نحن اولئک الشّافعون[۳]

موضوعات مرتبط

  • آسمان: تعدد آسمان ۱۰ ; مالکیت آسمان ۹
  • آفرینش: تدبیر آفرینش ۵، ۸، ۱۱، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸، ۲۹ ; وابستگى آفرینش ۱۷
  • ائمه(ع): فضایل ائمه(ع) ۳۳
  • اسماء و صفات: حى ۲، ۳ ; عظیم ۳۰ ; على ۳۰; قیوم ۳
  • انبیا: محدودیت علم انبیا ۳۲
  • انسان: ضعف انسان ۲۳
  • توحید: توحید افعالى ۲، ۵، ۱۳ ; توحید صفاتى ۱۷ ; توحید عبادى ۱، ۴
  • خدا: اذن خدا ۱۴، ۱۵، ۲۶ ; بىنیازى خدا ۶ ; تدبیر خدا ۵، ۸، ۱۱، ۲۶ ; جاودانگى خدا ۲ ; حاکمیت خدا ۹ ; حیات خدا ۲، ۴ ; ذات خدا ۱۲ ; صفات جلال خدا ۷، ۱۱ ۱۲، ۲۶ ; صفات جمال خدا ۶، ۸ ; علم خدا ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۳۱، ۳۲ ; قدرت خدا ۱۶، ۲۶، ۲۷ ; قیومیت خدا ۲، ۴، ۱۱، ۲۶ ; مالکیت خدا ۹، ۱۳، ۱۶، ۱۷، ۲۶ ; مشیّت خدا ۲۲ ; خدا و خواب ۷ ; خدا و غفلت ۱۱
  • شفاعت: اذن در شفاعت ۱۴، ۳۳ ; حقیقت شفاعت ۱۶
  • شفیعان: ۲۱، ۳۳
  • علم: مبدأ علم ۲۴
  • عوامل طبیعى: ۱۵، ۱۸، ۲۶
  • کرسى: ۲۸، ۲۹، ۳۲
  • معبود: معبود شایسته ۱، ۴

منابع

  1. معانى الاخبار، ص ۳۰، ح ۲ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۵۹، ح ۱۰۳۶.
  2. معانى الاخبار، ص ۲۹، ح ۱ ; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۲۴۰، ح ۶.
  3. محاسن برقى، ج ۱، ص ۱۸۳، ح ۱۸۴ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۲۵۸، ح ۱۰۳۲.