روایت:الکافی جلد ۸ ش ۴۷۳

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة

محمد بن يحيي عن احمد بن محمد بن عيسي و علي بن ابراهيم عن ابيه عن ابن ابي عمير عن ابي ايوب الخزاز عن ابي بصير عن ابي عبد الله ع قال :

لَمَّا رَأَى‏ إِبْرَاهِيمُ ع‏ مَلَكُوتَ اَلسَّمََاوََاتِ وَ اَلْأَرْضِ‏ اِلْتَفَتَ فَرَأَى رَجُلاً يَزْنِي فَدَعَا عَلَيْهِ فَمَاتَ ثُمَّ رَأَى آخَرَ فَدَعَا عَلَيْهِ فَمَاتَ حَتَّى رَأَى ثَلاَثَةً فَدَعَا عَلَيْهِمْ فَمَاتُوا فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ إِلَيْهِ يَا إِبْرَاهِيمُ‏ إِنَّ دَعْوَتَكَ مُجَابَةٌ فَلاَ تَدْعُ عَلَى عِبَادِي فَإِنِّي لَوْ شِئْتُ لَمْ أَخْلُقْهُمْ إِنِّي خَلَقْتُ خَلْقِي عَلَى ثَلاَثَةِ أَصْنَافٍ عَبْداً يَعْبُدُنِي‏ لاَ يُشْرِكُ بِي شَيْئاً فَأُثِيبُهُ وَ عَبْداً يَعْبُدُ غَيْرِي فَلَنْ يَفُوتَنِي وَ عَبْداً عَبَدَ غَيْرِي فَأُخْرِجُ مِنْ صُلْبِهِ مَنْ يَعْبُدُنِي ثُمَّ اِلْتَفَتَ فَرَأَى جِيفَةً عَلَى سَاحِلِ اَلْبَحْرِ نِصْفُهَا فِي اَلْمَاءِ وَ نِصْفُهَا فِي اَلْبِرِّ تَجِي‏ءُ سِبَاعُ اَلْبَحْرِ فَتَأْكُلُ مَا فِي اَلْمَاءِ ثُمَّ تَرْجِعُ فَيَشُدُّ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ فَيَأْكُلُ بَعْضُهَا بَعْضاً وَ تَجِي‏ءُ سِبَاعُ اَلْبَرِّ فَتَأْكُلُ مِنْهَا فَيَشُدُّ بَعْضُهَا عَلَى بَعْضٍ فَيَأْكُلُ بَعْضُهَا بَعْضاً فَعِنْدَ ذَلِكَ تَعَجَّبَ‏ إِبْرَاهِيمُ ع‏ مِمَّا رَأَى وَ قَالَ‏ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ اَلْمَوْتى‏ََ قَالَ كَيْفَ تُخْرِجُ‏ مَا تَنَاسَلَ اَلَّتِي أَكَلَ بَعْضُهَا بَعْضاً قََالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قََالَ بَلى‏ََ وَ لََكِنْ‏ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي‏ يَعْنِي حَتَّى أَرَى هَذَا كَمَا رَأَيْتُ اَلْأَشْيَاءَ كُلَّهَا قََالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ اَلطَّيْرِ فَصُرْهُنَ‏ إِلَيْكَ‏ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلى‏ََ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً فَقَطِّعْهُنَّ وَ اِخْلِطْهُنَّ كَمَا اِخْتَلَطَتْ هَذِهِ اَلْجِيفَةُ فِي هَذِهِ اَلسِّبَاعِ اَلَّتِي أَكَلَ بَعْضُهَا بَعْضاً فَخَلَّطَ ثُمَّ جَعَلَ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ اُدْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً فَلَمَّا دَعَاهُنَّ أَجَبْنَهُ وَ كَانَتِ اَلْجِبَالُ عَشَرَةً


الکافی جلد ۸ ش ۴۷۲ حدیث الکافی جلد ۸ ش ۴۷۴
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۸
بخش : كتاب الروضة
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۸ كِتَابُ الرَّوْضَة‏‏‏ حَدِيثُ أَبِي ذَرٍّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْه‏
موضوعات :

ترجمه

هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۲ ترجمه رسولى محلاتى, ۱۳۴

ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت كند كه فرمود: هنگامى كه ابراهيم عليه السّلام ملكوت آسمانها و زمين را ديد (چنانچه از امام عليه السّلام تفسير شده يعنى پرده از جلو چشمش برداشته شد و آنچه در آسمانها و زمين است مشاهده كرد) مردى را ديد كه زنا ميكند بر او نفرين كرد و او مرد، پس مرد ديگرى را هم چنان ديد (كه زنا ميكند) بر او نفرين كرد و او هم مرد، و هم چنان تا سه نفر را ديد و بر آنها نفرين كرد و مردند، پس خداى عز و جل باو وحى فرمود: اى ابراهيم همانا دعاى تو مستجاب است پس بر بندگان من نفرين مكن كه اگر من ميخواستم (از ابتداء) آنها را نمى‏آفريدم، همانا من بندگانم را بر سه گونه آفريدم: يكى آن بنده‏اى كه مرا مى‏پرستد و چيزى را شريك من نسازد، پس او را پاداش نيك دهم، و ديگر بنده‏اى كه غير مرا مى‏پرستد او نيز از دست من بيرون نرود، و سوم بنده‏اى كه غير مرا مى‏پرستد ولى از صلب او كسى را خلق كنم كه مرا مى‏پرستد. پس از آن ابراهيم نگاه كرد و مردارى را در كنار دريا ديد كه نيمى از آن در آب و نيمى در خشكى است، درندگان دريا را ديد كه مى‏آيند و از آن قسمت كه در دريا است ميخورند و ميروند و بهمديگر حمله ميكنند و يك ديگر را ميخورند، در اين هنگام بود كه ابراهيم عليه السّلام از آنچه ديده بود در شگفت شد و گفت: «پروردگارا بمن بنما كه چگونه مردگان را زنده ميكنى» (سوره بقرة آيه ۲۶۰) گفت: يعنى چگونه بيرون آورى در روز معاد آنچه از اين حيوانات توالد و تناسل كرده حيواناتى كه همديگر را خورده‏اند (و اينها كه‏ گوشتشان با هم مخلوط و آميخته گشته چگونه هر كدام جداگانه در قيامت زنده شوند) خدا «فرمود: مگر ايمان نياورده‏اى؟ گفت چرا ولى ميخواهم دلم آرام و مطمئن گردد» يعنى همچنان كه همه چيز را بچشم مى‏بينم اين حقيقت را نيز بچشم خود بنگرم، خدا «فرمود: چهار پرنده را برگير و نزد خويش پاره پاره كن سپس بر هر كوهى پاره‏اى از آنها بگذار» (يعنى) آنها را قطعه قطعه كن و با يك ديگر بياميز چنانچه گوشت اين مردار در تن اين درندگان كه يك ديگر را خوردند آميخته گرديد، تو هم چنين كن سپس بر سر كوهى پاره‏اى از آنها را بنه «آنگاه آنها را بخوان تا شتابان نزد تو آيند» و چون ابراهيم اين كار را كرد و آنها را خواند بنزدش آمدند، و عدد آن كوهها ده تا بود.

حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى‏, ۳۵۴

ابو بصير از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند كه فرمود: هنگامى كه ابراهيم ملكوت آسمانها و زمين را ديد مردى را مشاهده كرد كه زنا مى‏كند و بر آن مرد نفرين كرد و آن مرد بمرد، سپس مرد ديگرى را در حال زنا ديد او را نيز نفرين كرد و او نيز بمرد، و تا سه نفر همچنان نفرينشان كرد و آنها بمردند. پس خداوند والانام به او وحى فرستاد كه: اى ابراهيم! دعاى تو مستجاب است پس بر بندگان من نفرين مكن، چه، اگر من مى‏خواستم آنها را از ابتدا خلق نمى‏كردم. همانا من خلايقم را به سه گونه آفريدم: بنده‏اى كه مرا مى‏پرستد و چيزى را انباز من نمى‏گيرد كه من به چنين بنده‏اى پاداش نيك مى‏دهم، و بنده‏اى كه جز من را مى‏پرستد كه او را نيز از دست ندهم، و بنده‏اى كه غير مرا مى‏پرستد ولى از پشت او كسى را مى‏آفرينم كه مرا مى‏پرستد. ابراهيم پس از آن نگاهى كرد و در ساحل دريا مردارى را ديد كه نيمى از آن در آب و نيمى از آن در خشكى قرار داشت، و درندگان دريا را ديد كه مى‏آيند و نيمه او را كه در دريا قرار دارد مى‏خورند و سپس بازمى‏گردند و به يك ديگر حمله مى‏كنند و هم را مى‏خورند و آن گاه درندگان خشكى مى‏آيند و از آن مى‏خورند و آنها هم به يك ديگر يورش مى‏برند و يك ديگر را مى‏خورند. ابراهيم از آنچه ديد در شگفت شد و گفت: ... رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتى‏ ... «۱»، گفت: چگونه در روز معاد حيواناتى را زنده مى‏كنى كه يك ديگر را خورده‏اند؟ ... قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ... «۲»، يعنى همچنان كه همه چيز را به چشم مى‏بينم اين حقيقت را نيز به چشم خود بنگرم، __________________________________________________

(۱) «خدايا نشانم ده چگونه مردگان راى زنده مى‏كنى» (سوره بقره/ آيه ۲۶۰).
(۲) «گفت: آيا ايمان نياوردى؟ گفت: آرى، ليكن براى آنكه دلم آرام گيرد» (سوره بقره/ آيه ۲۶۰).


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)