روایت:الکافی جلد ۱ ش ۴۲۲

از الکتاب


آدرس:

عده من اصحابنا عن احمد بن محمد بن خالد عن علي بن الحكم عن ابان الاحمر عن حمزه بن الطيار عن ابي عبد الله ع قال :

قَالَ لِي اُكْتُبْ فَأَمْلَى عَلَيَّ إِنَّ مِنْ قَوْلِنَا إِنَّ اَللَّهَ يَحْتَجُ‏ عَلَى اَلْعِبَادِ بِمَا آتَاهُمْ وَ عَرَّفَهُمْ ثُمَّ أَرْسَلَ إِلَيْهِمْ رَسُولاً وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِمُ‏ اَلْكِتَابَ‏ فَأَمَرَ فِيهِ وَ نَهَى‏ أَمَرَ فِيهِ بِالصَّلاَةِ وَ اَلصِّيَامِ‏ فَنَامَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ عَنِ اَلصَّلاَةِ فَقَالَ أَنَا أُنِيمُكَ وَ أَنَا أُوقِظُكَ‏ فَإِذَا قُمْتَ فَصَلِ‏ لِيَعْلَمُوا إِذَا أَصَابَهُمْ ذَلِكَ كَيْفَ يَصْنَعُونَ‏ لَيْسَ كَمَا يَقُولُونَ إِذَا نَامَ عَنْهَا هَلَكَ‏ وَ كَذَلِكَ اَلصِّيَامُ‏ أَنَا أُمْرِضُكَ وَ أَنَا أُصِحُّكَ فَإِذَا شَفَيْتُكَ فَاقْضِهِ ثُمَّ قَالَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ وَ كَذَلِكَ إِذَا نَظَرْتَ فِي جَمِيعِ اَلْأَشْيَاءِ لَمْ تَجِدْ أَحَداً فِي ضِيقٍ‏ وَ لَمْ تَجِدْ أَحَداً إِلاَّ وَ لِلَّهِ عَلَيْهِ اَلْحُجَّةُ وَ لِلَّهِ فِيهِ اَلْمَشِيئَةُ وَ لاَ أَقُولُ إِنَّهُمْ مَا شَاءُوا صَنَعُوا ثُمَّ قَالَ إِنَّ اَللَّهَ يَهْدِي وَ يُضِلُ‏ وَ قَالَ وَ مَا أُمِرُوا إِلاَّ بِدُونِ سَعَتِهِمْ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ أُمِرَ اَلنَّاسُ بِهِ فَهُمْ يَسَعُونَ لَهُ وَ كُلُّ شَيْ‏ءٍ لاَ يَسَعُونَ لَهُ فَهُوَ مَوْضُوعٌ عَنْهُمْ‏ وَ لَكِنَّ اَلنَّاسَ لاَ خَيْرَ فِيهِمْ‏ ثُمَّ تَلاَ ع‏ لَيْسَ عَلَى اَلضُّعَفََاءِ وَ لاََ عَلَى اَلْمَرْضى‏ََ وَ لاََ عَلَى اَلَّذِينَ لاََ يَجِدُونَ‏ مََا يُنْفِقُونَ‏ حَرَجٌ‏ فَوُضِعَ عَنْهُمْ مََا عَلَى اَلْمُحْسِنِينَ‏ مِنْ سَبِيلٍ وَ اَللََّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ `وَ لاََ عَلَى اَلَّذِينَ إِذََا مََا أَتَوْكَ‏ لِتَحْمِلَهُمْ‏ قَالَ فَوُضِعَ عَنْهُمْ‏ لِأَنَّهُمْ لاَ يَجِدُونَ‏


الکافی جلد ۱ ش ۴۲۱ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۴۲۳
روایت شده از : حضرت محمد صلی الله علیه و آله
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : -
عنوان : حدیث درباره اصول
موضوعات : اصول

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۴۷۱

حمزة بن طيار گويد: امام صادق (ع) به من فرمود: بنويس، و براى من ديكته كرد كه: از عقيده ما است كه: خدا خلق خود را مسئول داند نسبت به آنچه به آنها داده و بدانها شناسانيده، سپس رسولى به سوى آنها فرستاده و كتاب را بر آنها نازل كرده و در آن فرمان داده و غدقن كرده، فرمان به نماز و روزه داده و رسول خدا (ص) را خواب از انجام نماز ربوده، و خدايش فرموده است: منم كه تو را به خواب اندر كنم و منم كه تو را بيدار مى‏كنم و هر وقت كه به خواب ماندى چون بيدار شدى نماز بخوان تا امت بدانند كه چون بدين وضع برخوردند بايد چه كنند، و روزه هم چنين است، من تو را بيمار سازم و من تو را به گردانم، چون به تو شفا دادم روزه خود را قضا كن. سپس امام صادق (ع) فرمود: همين طور در هر چيز كه تأمل كنى كسى را در تنگناى نبينى و كسى را نيابى جز آنكه خدا بر او حجت دارد و خدا در او خواستى دارد و نمى‏گويم كه بشر هر چه خواهد تواند كرد. سپس فرمود: به راستى خدا هم رهنمائى كند و هم گمراهى فراهم سازد، فرمود دستور ندارند جز كمتر از آنچه توانند، هر چه به مردم امر شده در خور طاقت و توان آنها است، هر چه را نتوانند از آنها برداشته است ولى مردمند كه بى‏خيرند و بى‏سعادت. سپس اين آيه را تلاوت كرد (۹۲ سوره توبه): «بر ناتوانان و بر بيماران و بر كسانى كه هزينه سفر ندارند باكى نيست» جهاد را از آنها برداشت، «بر خوش كرداران راه سخنى نيست، و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است و باز هم باكى نيست بر كسانى كه چون نزد تو آيند تا آنها را بسيج كنى و وسائل جهاد به آنها بدهى» (بگوئى بودجه نيست و با چشم گريان برگردند) فرمود: از آنان هم جهاد را برداشت زيرا هزينه نداشتند.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۲۳۲

حمزة بن طيار گويد: امام صادق (ع) بمن فرمود بنويس، سپس برايم املا كرد: از عقيده ماست كه خدا نسبت بآنچه ببندگان داده و بايشان معرفى كرده احتجاج كند. بسوى ايشان پيغمبر فرستاده و برايشان كتاب نازل كرده كه در آن امر فرموده و نهى نموده، بنماز و روزه امر فرموده (روزى بين الطلوعين در وادى معرس) پيغمبر (ص) را از انجام نماز خواب ربود (و نماز صبحش قضا شد) خدايش فرمود: من ترا بخواب برم و من ترا بيدار كنم هر وقت از خواب برخاستى نماز بخوان تا مردم بدانند اگر از نماز خوابشان ربود بايد چه كنند، چنان نيست كه ايشان گويند: چون پيغمبر از نماز خوابش ربود، هلاك گشت و هم چنين است موضوع روزه (خداى تعالى فرمايد) من مريضت ميكنم و من بهبودت ميدهم. چون شفايت بخشيدم روزه را قضا كن، سپس امام صادق (ع) فرمود: همچنين در هر چيز (از اوامر خدا) كه بنگرى هيچ كس را در تنگى و فشار نمى‏بينى، كسى را نمى‏بينى جز اينكه خدا بر او حجت دارد و خدا را نسبت بكار او مشيت است، من نميگويم مردم هر چه خواهند بكنند (چنان كه تفويضى مذهب گويد) سپس فرمود: خداست كه راه را نشان دهد و نشان ندهد (پس كار مردم بدست اوست و بخود واگذار نيستند) و باز فرمود: مردم بكمتر از طاقتشان مأمورند و نسبت بهر چه مأمورند توانائى دارند و هر چه از طاقتشان خارجست از عهده ايشان ساقط است ولى در مردم خيرى نيست (زيرا ايشان پس از چنين منت و اتمام حجت و توسعه و سهولت ناسپاسى خدا كنند و در پرستش و طاعتش كوتاهى ورزند) سپس (آيه ۹۲ سوره توبه را كه در باره جهاد است) تلاوت فرمود «بر ناتوانان و بيماران و كسانى كه مالى ندارند تا انفاق كنند تكليفى نيست» پس جهاد را از ايشان برداشت (و بعد از يك جمله فرمايد) «بر نيكوكاران راه اعتراضى نيست و خدا آمرزنده و مهربانست و تكليفى نيست بر كسانى كه چون پيش تو آمدند كه مركوبشان دهى- گفتى چيزى ندارم كه شما را بر آن سوار كنم-» پس از اينها هم كه مركوب نداشتند جهاد را برداشت‏.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۵۱۹

چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‏اند از احمد بن محمد بن خالد، از على بن حكم، از ابان احمر، از حمزة بن طيّار، از امام جعفر صادق عليه السلام كه گفت: آن حضرت به من فرمود كه: «بنويس». پس به قلم من داد (يعنى فرمود و من نوشتم) كه: «از قول و اعتقاد ما، آن است كه خدا بر بندگان حجت مى‏آورد به آنچه ايشان را آورده و عطا فرموده و به ايشان شناسانيده. پس رسولى را به سوى ايشان فرستاد و كتاب خويش را بر ايشان فرود آورد و در آن، امر و نهى فرمود، امر فرمود در آن به نماز و روزه. بعد از آن رسول خدا صلى الله عليه و آله از خواب بر نخاست و نمازش قضا شد، پس خدا فرمود كه: من تو را به خواب مى‏كنم و من تو را بيدار مى‏كنم. پس چون از خواب برنخاستى، نماز كن تا مردم بدانند كه هرگاه چنين امرى به ايشان برسد، ايشان را چه بايد كرد و امر چنان نيست كه مى‏گويند: هرگاه بخوابد و نمازش قضا شود، هلاك شده. و همچنين است امر در باب روزه كه من تو را بيمار مى‏كنم و من تو را تندرست مى‏گردانم. پس چون تو را از بيمارى شفا دادم، آن را بعد از آن قضا كن». حضرت صادق عليه السلام فرمود: «و همچنين هرگاه نظر كنى در همه چيزها، هيچ‏كس را در تنگى نيابى و نيابى هيچ‏كس را مگر آن‏كه خدا را بر او حجتى است تمام و خدا را در باب او مشيت و خواستى است. و نمى‏گويم كه ايشان آنچه مى‏خواهند، مى‏كنند». بعد از آن فرمود:

«به درستى كه خدا راه راست مى‏نمايد و گمراه مى‏گرداند» (يعنى به خود وا مى‏گذارد) و فرمود كه: «مردم مأمور نشده‏اند، مگر به چيزى كه پست‏تر و كم‏تر از طاقت ايشان است. و هر چيزى كه مردم به آن مأمور شده‏اند، مى‏توانند كه آن را به جا آورند، و هر چيزى كه طاقت آن را ندارند، از ايشان برداشته شده، وليكن مردم هيچ خوبى در ايشان نيست».

پس آن حضرت عليه السلام اين آيه را خواند: «لَيْسَ عَلَى الضُّعَفاءِ وَ لا عَلَى الْمَرْضى‏ وَ لا عَلَى الَّذِينَ لا يَجِدُونَ ما يُنْفِقُونَ حَرَجٌ»، يعنى: «نيست بر ناتوانان و عاجزان، و نه بيماران، و نه بر آنان كه نيابد چيزى را كه خرج كنند، حرجى و گناهى». حضرت فرمود: «پس خدا تكليف را از ايشان برداشته. «ما عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ* وَ لا عَلَى الَّذِينَ إِذا ما أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ» «۱»، يعنى: نيست بر نيكوكاران هيچ راه ملامتى و عتابى و خدا آمرزنده و مهربان است. و نيز حرجى و گناهى نيست بر آنها كه از درماندگى چون آمدند به سوى تو تا ايشان را سوار كنى». حضرت فرمود: «پس تكليف را از ايشان برداشته؛ زيرا كه ايشان حيوانى را نمى‏يافتند» (كه بر آن سوار شوند و وسعت نداشتند كه آن را بخرند، يا پياده به جهاد روند. و حضرت عليه السلام قدرى از ميان آيه اول و قدرى از آخر آيه دوم را ذكر نفرموده، بلكه آنچه محل استشهاد بوده بر همان اقتصار نموده).


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)

  1. الکافی جلد ۱ ش ۴۲۱ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
  2. الکافی جلد ۱ ش ۴۲۲ (روایت شده از: حضرت محمد صلی الله علیه و آله)
  3. الکافی جلد ۳ ش ۱۶۲۰ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)
  4. الکافی جلد ۵ ش ۱۱۹۲ (روایت شده از: امام جعفر صادق عليه السلام)