روایت:الکافی جلد ۱ ش ۱۱۶۹

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

محمد بن يحيي عن سلمه بن الخطاب عن الحسن بن عبد الرحمن عن علي بن ابي حمزه عن ابي بصير عن ابي عبد الله ع :

فِي قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِذََا تُتْلى‏ََ عَلَيْهِمْ آيََاتُنََا بَيِّنََاتٍ‏ قََالَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ اَلْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقََاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا قَالَ كَانَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ دَعَا قُرَيْشاً إِلَى وَلاَيَتِنَا فَنَفَرُوا وَ أَنْكَرُوا فَقَالَ اَلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏ لِلَّذِينَ آمَنُوا اَلَّذِينَ أَقَرُّوا لِأَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ وَ لَنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ‏ أَيُّ اَلْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقََاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا تَعْيِيراً مِنْهُمْ‏ فَقَالَ اَللَّهُ رَدّاً عَلَيْهِمْ‏ وَ كَمْ‏ أَهْلَكْنََا قَبْلَهُمْ مِنْ قَرْنٍ‏ مِنَ اَلْأُمَمِ اَلسَّالِفَةِ هُمْ أَحْسَنُ أَثََاثاً وَ رِءْياً قُلْتُ قَوْلُهُ‏ مَنْ كََانَ فِي اَلضَّلاََلَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ اَلرَّحْمََنُ مَدًّا قَالَ كُلُّهُمْ كَانُوا فِي اَلضَّلاَلَةِ لاَ يُؤْمِنُونَ بِوَلاَيَةِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ وَ لاَ بِوَلاَيَتِنَا فَكَانُوا ضَالِّينَ مُضِلِّينَ فَيَمُدُّ لَهُمْ فِي ضَلاَلَتِهِمْ وَ طُغْيَانِهِمْ حَتَّى يَمُوتُوا فَيُصَيِّرُهُمُ اَللَّهُ شَرّاً مَكَاناً وَ أَضْعَفَ جُنْداً قُلْتُ قَوْلُهُ‏ حَتََّى إِذََا رَأَوْا مََا يُوعَدُونَ إِمَّا اَلْعَذََابَ وَ إِمَّا اَلسََّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكََاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً قَالَ أَمَّا قَوْلُهُ‏ حَتََّى إِذََا رَأَوْا مََا يُوعَدُونَ‏ فَهُوَ خُرُوجُ‏ اَلْقَائِمِ‏ وَ هُوَ اَلسَّاعَةُ فَسَيَعْلَمُونَ ذَلِكَ اَلْيَوْمَ وَ مَا نَزَلَ بِهِمْ مِنَ اَللَّهِ عَلَى يَدَيْ قَائِمِهِ فَذَلِكَ قَوْلُهُ‏ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكََاناً يَعْنِي عِنْدَ اَلْقَائِمِ‏ وَ أَضْعَفُ جُنْداً قُلْتُ قَوْلُهُ وَ يَزِيدُ اَللََّهُ اَلَّذِينَ اِهْتَدَوْا هُدىً‏ قَالَ يَزِيدُهُمْ ذَلِكَ اَلْيَوْمَ هُدًى عَلَى هُدًى‏ بِاتِّبَاعِهِمُ‏ اَلْقَائِمَ‏ حَيْثُ لاَ يَجْحَدُونَهُ وَ لاَ يُنْكِرُونَهُ قُلْتُ قَوْلُهُ‏ لاََ يَمْلِكُونَ اَلشَّفََاعَةَ إِلاََّ مَنِ اِتَّخَذَ عِنْدَ اَلرَّحْمََنِ عَهْداً قَالَ إِلاَّ مَنْ دَانَ اَللَّهَ بِوَلاَيَةِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ وَ اَلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَهُوَ اَلْعَهْدُ عِنْدَ اَللَّهِ قُلْتُ قَوْلُهُ‏ إِنَّ اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصََّالِحََاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ اَلرَّحْمََنُ وُدًّا قَالَ وَلاَيَةُ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ هِيَ اَلْوُدُّ اَلَّذِي قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى قُلْتُ فَإِنَّمََا يَسَّرْنََاهُ بِلِسََانِكَ‏ لِتُبَشِّرَ بِهِ اَلْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا قَالَ إِنَّمَا يَسَّرَهُ اَللَّهُ عَلَى لِسَانِهِ حِينَ أَقَامَ‏ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ عَلَماً فَبَشَّرَ بِهِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أَنْذَرَ بِهِ اَلْكَافِرِينَ وَ هُمُ اَلَّذِينَ ذَكَرَهُمُ اَللَّهُ‏ فِي‏ كِتَابِهِ‏ لُدًّا أَيْ كُفَّاراً قَالَ وَ سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ لِتُنْذِرَ قَوْماً مََا أُنْذِرَ آبََاؤُهُمْ‏ فَهُمْ غََافِلُونَ‏ قَالَ لِتُنْذِرَ اَلْقَوْمَ اَلَّذِينَ أَنْتَ فِيهِمْ كَمَا أُنْذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ‏ رَسُولِهِ‏ وَ عَنْ وَعِيدِهِ لَقَدْ حَقَّ اَلْقَوْلُ‏ عَلى‏ََ أَكْثَرِهِمْ‏ مِمَّنْ لاَ يُقِرُّونَ بِوَلاَيَةِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ وَ اَلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ‏ فَهُمْ لاََ يُؤْمِنُونَ‏ بِإِمَامَةِ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ وَ اَلْأَوْصِيَاءِ مِنْ بَعْدِهِ فَلَمَّا لَمْ يُقِرُّوا كَانَتْ عُقُوبَتُهُمْ مَا ذَكَرَ اَللَّهُ‏ إِنََّا جَعَلْنََا فِي أَعْنََاقِهِمْ أَغْلاََلاً فَهِيَ إِلَى اَلْأَذْقََانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ‏ فِي نَارِ جَهَنَّمَ‏ ثُمَّ قَالَ وَ جَعَلْنََا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنََاهُمْ فَهُمْ لاََ يُبْصِرُونَ‏ عُقُوبَةً مِنْهُ لَهُمْ‏ حَيْثُ أَنْكَرُوا وَلاَيَةَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ وَ اَلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ هَذَا فِي اَلدُّنْيَا وَ فِي اَلْآخِرَةِ فِي نَارِ جَهَنَّمَ‏ مُقْمَحُونَ ثُمَّ قَالَ يَا مُحَمَّدُ وَ سَوََاءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لاََ يُؤْمِنُونَ‏ بِاللَّهِ وَ بِوَلاَيَةِ عَلِيٍ‏ وَ مَنْ بَعْدَهُ ثُمَّ قَالَ‏ إِنَّمََا تُنْذِرُ مَنِ اِتَّبَعَ اَلذِّكْرَ يَعْنِي‏ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ وَ خَشِيَ اَلرَّحْمََنَ بِالْغَيْبِ‏ فَبَشِّرْهُ‏ يَا مُحَمَّدُ بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ‏


الکافی جلد ۱ ش ۱۱۶۸ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۱۱۷۰
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابٌ فِيهِ نُكَتٌ وَ نُتَفٌ مِنَ التَّنْزِيلِ فِي الْوَلَايَة
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۲۲۱

از ابى بصير از امام صادق (ع) در تفسير قول خدا عز و جل (۷۳ سوره مريم): «وقتى خوانده شود بر آنها آيات ما روشن و صريح بگويند كفار به كسانى كه مؤمن شدند كدام از دو دسته ما و شما مقام بهترى دارد و محفل آراسته‏ترى» فرمود: رسول خدا (ص) قريش را به ولايت و امامت خواند و رميدند و منكر شدند و آن كسانى از قريش كه كافر شدند به ولايت به آنان كه ايمان به امير المؤمنين آوردند- و اقرار به ولايت او كردند و هم به ولايت ما خاندان- گفتند: كدام دسته از ما و شما مقام بهتر و محفل آراسته‏ترى دارد؟ براى سرزنش به آنها، خدا در جواب آنها فرمود (۷۴ سوره مريم): «چه بسيار قرنها پيش از آنها بود كه هلاك كرديم از امّتهاى گذشته كه‏ آنها اثاث و نمود بهترى در زندگى خود داشتند». من گفتم قول خدا (۷۵): «هر كه در گمراهى باشد خداى بخشاينده به او مدد خوبى در زندگى مى‏دهد» يعنى چه؟ فرمود: همه آنها در گمراهى بودند، ايمان به ولايت امير المؤمنين و ولايت ما نداشتند و گمراه و گمراه‏كننده بودند و به اين ضلالت و سركشى آنها مى‏رسيد تا مى‏مردند و خدا «آنها را به بدترين جايگاه و سست‏ترين وضع قشون مى‏كشانيد» گويد: گفتم قول خدا (۷۶): «تا آنگاه كه ببينند آنچه به آنها وعده شده است به خوبى بدانند كيست آن كه جايگاه بدتر و لشكر ناتوان ترى دارد» (يعنى چه؟) فرمود: اما اين كه مى‏فرمايد تا ببينند آنچه به آنها وعده شده است، مقصود خروج و ظهور امام قائم است كه به ساعت از آن تعبير شده به خوبى آن روز را بدانند و بفهمند آنچه را از طرف خدا به دست امام قائم بر آنها فرود آيد و اين است قول خدا كه: «كيست كه جايگاه بدترى دارد يعنى نزد امام قائم و لشكر ناتوان‏ترى دارد» گفتم: قول خدا (۷۶): «و بيفزايد خدا به راهنمائى هدايت يافتگان» فرمود: خدا در آن روز رهنمائى به رهنمائى آنها بيفزايد براى پيروى از امام قائم چون او را رد نكند و منكر نشوند. گفتم قول خدا (۸۷): «اختيار شفاعت ندارد مگر كسى كه نزد خداى رحمان عهدى بسته» فرمود: يعنى مگر آن كسى كه به وسيله ولايت امير المؤمنين (ع) و ائمه (ع) براى خدا دين دارى كرده است، اين عهد معتبر نزد خدا، گويد: گفتم قول خدا (۹۶): «به راستى كسانى كه گرويدند و كار شايسته كردند خدا به زودى بر ايشان دوستى مقرر سازد» فرمود: ولايت امير المؤمنين است آن (ودّى) كه خدا تعالى فرموده است، گفتم قول خدا (۹۷): «پس همانا آن را به زبانت آسان كرديم تا بدان مژده بدهى پرهيزكاران را و بيم دهى مردمى لجباز و سرسخت‏ را» فرمود: همانا آن را به زبان وى آسان كرد وقتى امير المؤمنين را به امامت نصب كرد و مؤمنان را بدان مژده داد و كافران را بدان بيم داد و آنهايند كه خدايشان در كتاب خود قرآن لجباز و سرسخت خوانده است يعنى كفارند. گويد: پرسيدم او را از قول خدا (۶ سوره يس): «تا بيم دهى مردمى را كه بيم داده نشده است پدرانشان و آنان غافلند» فرمود: تا بيم دهى مردمى را كه تو در ميان آنها هستى چنانچه بيم داده شدند پدرانشان و آنان در غفلت به سر بردند از خدا و رسول خدا و از تهديد خدا.

(۷ سوره يس): «هر آينه ثابت شد آن گفته (كه فرمود: هر آينه دوزخ را از آنها پُر كنم) بر بيشتر آنان (از كسانى كه اعتراف نكنند به ولايت امير المؤمنين (ع) و ائمه بعد از او) پس آنها ايمان ندارند (به امامت امير المؤمنين و اوصياء بعد از او چون اقرار نكردند به ولايت كيفر آنها همان است كه خدا ياد كرده است)».
(۸ سوره يس): «به راستى بگذاريم در گردنشان غُلهائى كه تا بزنخ آنها برسد (و نتوانند سر خود را به زير اندازند) و آنان سر به هوا و چشم بسته بمانند (در آتش دوزخ)» سپس خدا فرمود (۹): «و بسازيم جلوى آنها سدّى و در پشت سر آنها سدّ ديگر (بلند) و آنان را در ميان (دو سد) فرو گيريم كه جايى را نبينند» براى كيفرشان در مجازات اينكه انكار كردند ولايت امير المؤمنين (ع) و امامان بعد از او را، اين در دنيا است و آخرت در آتش دوزخ سر به هوا و چشم بسته باشند».

سپس فرمود: اى محمد (۱۰) «برابر است براى آنها كه بيمشان بدهى يا بيمشان ندهى، آنها ايمان نياورند (به خدا و به ولايت على و امامانى كه بعد از او خواهند بود)». سپس فرمود (۱۱): «همانا تو بيم مؤثر دهى كسانى را كه پيروى كنند از ذكر (يعنى امير المؤمنين) و بترسند از خداى رحمان در نهانى، مژده ده به آنها (اى محمد) به آمرزش و مزد گرامى و ارجمند».

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۳۰۸

ابو بصير گويد: امام صادق عليه السلام راجع بقول خداى عز و جل: «و چون آيه‏هاى روشن ما را بر آنها بخوانند، كسانى كه كافرند بكسانى كه مؤمنند گويند: كدام يك از دو دسته مقام بهتر و مجلس آراسته‏ترى دارند- ۷۳ سوره ۱۹-» فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله قريش را بولايت ما دعوت كرد، آنها دورى گزيدند و انكار كردند، پس كفار قريش باهل ايمانى كه بامير المؤمنين و ما خانواده اقرار كرده بودند از راه سرزنش گفتند: «كدام يك از اين دو دسته مقام بهتر و مجلس آراسته‏ترى دارند» خدا براى رد ايشان فرمود: «پيش از ايشان چه نسلهائى را (از امتهاى گذشته) هلاك كرده‏ايم كه اثاث و جلوه زندگى بهترى داشتند- ۷۴ سوره ۱۹-». عرضكردم: خدا فرمايد: «هر كه در گمراهى باشد، خداى رحمانش همى كشاند» فرمود: همه‏ آنها در گمراهى بودند، نه بولايت امير المؤمنين ايمان آوردند و نه بولايت ما و گمراه بودند و گمراه‏كننده خدا ايشان را در گمراهى و طغيان همى كشيد تا بمردند، و خدا ايشان را ببدترين جايگاه و ناتوان‏تر سپاه رسانيد. عرضكردم: خدا فرمايد: «تا چون موعود خويش يا عذاب و يا رستاخيز را ببينند، خواهند دانست نيست كه مكانش بدتر و سپاهش ناتوانتر است» فرمود: اما اينكه فرمايد: «تا چون موعود خويش را ببينند» آن خروج قائم و رستاخيز است، در آن روز خواهند دانست با آنچه را كه بدست قائمش بر آنها فرود آورد، اينست كه ميفرمايد: «كيست كه مكانش بدتر (يعنى نزد قائم) و سپاهش ناتواناتر است. عرضكردم: خدا فرمايد: «خدا هدايت هدايت‏شدگان را بيفزايد» فرمود: خدا در آن روز آنهائى را كه هدايت شده‏اند بسبب پيرويشان از قائم هدايت روى هدايت افزايد، زيرا او را رد نكنند و منكر نشوند. عرضكردم: خدا فرمايد: «اختيار شفاعت ندارد. مگر كسى كه نزد خداى رحمان پيمان بسته باشد- ۸۷ سوره ۱۹-» فرمود: يعنى مگر كسى كه با ولايت امير المؤمنين عليه السلام و ائمه بعد از او ديندارى خدا كند. اينست پيمان نزد خدا. عرضكردم: خدا فرمايد: «كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردند خداى رحمان براى آنها محبتى قرار خواهد داد- ۹۶-» فرمود: آن محبتى كه خداى تعالى مى‏فرمايد: دوستى امير المؤمنين عليه السلام است. عرضكردم: «ما تنها اين قرآن را بزبان تو روان كرده‏ايم تا پرهيزگاران را بشارت دهى و گروه سرسخت را بدان بيم دهى- ۹۷-» فرمود: خدا قرآن را بزبان او روان كرد، زمانى كه امير المؤمنين عليه السلام را براهنمائى منصوب كرد، پس مؤمنان را بشارت داد و كافران را بآن بيم داد، و اين كافران همان كسانند كه خدا در كتابش آنها را سرسخت يعنى كافر ناميده، باز از آن حضرت در باره اين قول خدا پرسيدم: «تا بيم دهى گروهى كه پدرانشان بيم نيافته و خودشان بيخبرند- ۶ سوره ۳۶-» فرمود: يعنى تا بيم دهى گروهى را كه تو در ميان ايشان هستى چنان كه پدرانشان بيم داده شدند، «۱» زيرا اينها از خدا و پيغمبر و تهديدش بيخبرند «گفتار خدا «۲» در باره بيشتر آنها ثابت شده (يعنى در باره كسانى كه بولايت امير المؤمنين و امامان بعد از او اقرار نياورند) و آنها ايمان نمى‏آورند» بامامت امير المؤمنين و اوصياء بعد از او، و چون اقرار نياوردند. كيفرشان همانست كه خدا فرمايد: «بگردنهاى ايشان غل و زنجيرها بگذاريم كه تا چانه آنها برسد و سرشان بيحركت ماند- ۸ سوره ۳۶-» در ميان آتش دوزخ، سپس فرمايد:

«و پيش رويشان سدى قرار دهيم و پشت سرشان سدى ديگر، و آنها را بپوشانيم كه جايى را نبينند» اين عمل از نظر كيفرى است از جانب خدا براى ايشان كه ولايت امير المؤمنين و امامان بعد از او را انكار كردند، اين كيفر دنياى آنهاست و در آخرت در آتش دوزخ (بوسيله غل و زنجير) سرشان بيحركت ماند.

سپس خدا فرمايد: اى محمد «بيمشان دهى يا بيمشان ندهى براى آنها يكسانست، اين مردم ايمان نياورند- ۱۰-» بخدا و بولايت على و جانشينان او، سپس فرمايد: «فقط تو كسى را بيم دهى كه از ذكر __________________________________________________

(۱) كلمه ما در آيه شريفه «ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ» سه وجه دارد: ۱- نافيه، چنان كه در ترجمه بيان شد ۲- مصدريه، چنان كه در روايت تفسير فرمود. ۳- موصوله و مفعول دوم تنذر يعنى آنها را بيم دهى بدان چه پدرانشان بيم يافتند.
(۲) آنجا كه فرمايد: لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ «دوزخ را از ايشان پر كنم».
(يعنى امير المؤمنين عليه السلام) پيروى كند و از خداى رحمان بنا ديد ترسد، او را بشارت ده (اى محمد) بآمرزش و پاداشى ارجمند.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۴۷۵

محمد بن يحيى، از سَلمة بن خطّاب، از حسن بن عبدالرحمان، از على بن ابى حمزه، از ابو بصير، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است در قول خداى عزّوجلّ: «وَ إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِمْ آياتُنا بَيِّناتٍ قالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا أَيُّ الْفَرِيقَيْنِ خَيْرٌ مَقاماً وَ أَحْسَنُ نَدِيًّا» «۳»، كه آن حضرت فرمود كه: «رسول خدا صلى الله عليه و آله قريش را به سوى ولايت ما دعوت فرمود، پس ايشان رميدند و دورى گزيدند و انكار كردند و آنان كه كافر بودند از قريش به مؤمنان، يعنى:آنان كه براى امير المؤمنين عليه السلام و براى ما اهل بيت اقرار كرده بودند، گفتند كه: كدام يك از اين دو گروه، بهترند از روى مكان و مسكن و نيكوترند از روى محفل و مجلس به جهت سرزنش كردن ايشان؟ پس خدا به جهت ردّ بر ايشان فرمود: «كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ قَرْنٍ» «۴»، يعنى: از امت‏هاى پيشينيان؛ «هُمْ أَحْسَنُ أَثاثاً وَ رِءْياً» «۵»». عرض كردم كه: چه مراد است از قول آن جناب: «مَنْ كانَ فِي الضَّلالَةِ فَلْيَمْدُدْ لَهُ الرَّحْمنُ مَدًّا»؟ فرمود كه: «همه ايشان در ضلالت و گمراهى بودند، و به ولايت امير المؤمنين عليه السلام و به ولايت ما ايمان نمى‏آوردند، و به اين سبب، گمراهان و گمراه كنندگان بودند، و لهذا خدا __________________________________________________

(۳). مريم، ۷۳.
(۴). انعام، ۶.
(۵). مريم، ۷۴.

ايشان را مى‏كِشد در گمراهى و طغيانى كه دارند، تا بميرند. پس خدا ايشان را بدتر گرداند از روى مكان و ضعيف‏تر سازد از روى سپاه». عرض كردم كه: چه مراد است از قول آن جناب: «حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً وَ أَضْعَفُ جُنْداً» «۱»؟ فرمود: «اما قول آن جناب، «حَتَّى إِذا رَأَوْا ما يُوعَدُونَ»، مراد از آن، خروج قائم عليه السلام است و آن، ساعتى است كه خدا فرموده: پس زود باشد كه بدانند آن روز را و آنچه بر ايشان فرود آيد از جانب خدا بر دست‏هاى حضرت قائم عليه السلام كه به امر او قيام مى‏نمايد. و اين معنى قول آن جناب است كه: «مَنْ هُوَ شَرٌّ مَكاناً»، يعنى: در نزد قيام قائم «وَ أَضْعَفُ جُنْداً»». عرض كردم: معنى قول آن جناب را بيان فرما كه: «وَ يَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدىً»؟ فرمود كه: «خدا در آن روز از براى ايشان، هدايت را بر هدايت بيفزايد؛ به واسطه پيروى كردن ايشان حضرت قائم عليه السلام را از آنجا كه او را جحد و انكار نمى‏كنند» (كه دانسته و ندانسته به وجود و غيبت آن حضرت اقرار نكنند).

(و اين آيات در سوره مريم است به ترتيب و بدون زياده و نقصان، مگر آن‏كه لفظ قل را كه پيش از «من كان» واقع است، ذكر نكرده). و ترجمه آنها اين است كه: «و چون خوانده شود بر ايشان، آيت‏هاى ما در حالتى كه هويدا و روشن‏اند، گويند آنان كه كافر شدند به آنان كه ايمان آوردند كه: كدام‏يك از اين دو گروه كافر و مؤمن بهتراند؛ از روى مكان و مسكن و نيكوترند از روى مجلس و محفل؟ و بسا كه هلاك كرديم پيش از ايشان گروهى را كه مجتمع بودند در زمان واحد كه ايشان نيكوتر بودند از روى متاع خانه و از روى هيئت و منظر. بگو كه: هر كه در گمراهى باشد، پس بايد كه باز كِشد (يعنى: مى‏كشد) از براى او، خداوند مهربان باز كشيدنى (يعنى: او را به طول عمر مهلت مى‏دهد) تا وقتى كه ببينند آنچه را كه ترسانيده مى‏شوند به آن (يا عذاب در دنيا و يا روز قيامت، يا در زمان پيش از اين رجعت و بعد از آن).

پس به زودى بدانند كه كيست بدتر از آن دو گروه از روى مكان، و كيست ضعيف‏تر از روى سپاه. و مى‏افزايد خدا آنان را كه راه راست يافتند راهنمايى را». راوى مى‏گويد كه عرض كردم: چيست معنى قول آن جناب: «لا يَمْلِكُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً» «۲»؟ يعنى: «مالك نباشند و نتوانند كه درخواست كنند، مگر كسى كه‏ __________________________________________________

(۱). مريم، ۷۵.
(۲). مريم، ۸۷.
               

فرا گرفته باشد در نزد خداوند مهربان عهد و پيمانى را». و حضرت فرمود: «مگر كسى كه خدا را پرستيده و دين‏دارى نموده باشد به دوستى امير المؤمنين عليه السلام و ائمه عليهم السلام بعد از آن حضرت، كه همان عهد و پيمان در نزد خداست». عرض كردم كه چيست معنى قول آن جناب: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» «۱»؟ يعنى: «به درستى كه آنان كه ايمان آورده‏اند و كارهاى نيكو و شايسته كرده‏اند، زود باشد كه قرار دهد براى ايشان خداوند مهربان، دوستى را در دل‏هاى مردمان» (يعنى: محبت و مودت ايشان را در دل‏ها افكند بى اسباب و وسائط ظاهرى؛ از خويشى و آشنايى، بلكه محض اختراع از جناب احديّت باشد). و حضرت فرمود كه: «دوستى امير المؤمنين عليه السلام، همان دوستى كه خدا فرموده». راوى مى‏گويد كه: عرض كردم: «فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا» «۲»؟ يعنى: «پس، جز اين نيست كه آن را آسان گردانيديم به زبان تو تا مژده‏دهى پرهيزكاران را و بترسانى به آن گروه، ستيزه كنندگان را». حضرت فرمود: «جز اين نيست كه آن را بر زبان آن حضرت، آسان گردانيد در هنگامى كه امير المؤمنين عليه السلام را به پا داشت كه نشانه هدايت باشد. پس مؤمنان را به او مژده داد و كافران را به او ترسانيد، و آن كافران، آنانند كه خدا ايشان را در كتاب خويش ذكر فرموده، و فرموده كه: «لُدًّا» «۳» (يعنى: گروهى كه سخت باشند در دشمن، و حضرت آن را به كافران تفسير فرموده مى‏فرمايد:) يعنى: گروه كافران». راوى مى‏گويد: و آن حضرت را سؤال كردم از قول خداى تعالى: «لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أُنْذِرَ آباؤُهُمْ فَهُمْ غافِلُونَ» «۴»، يعنى: «قرآن، فرو فرستاده شد تا بترسانى گروهى را كه ترسانيده نشده بودند پدران ايشان (يا به آنچه ترسانيده شدند، يعنى: مثل آنچه پدران ايشان به آن ترسانيده شدند، و اين صحيح‏تر است؛ چنانچه بيايد)، پس ايشان بى خبرانند از راه راست» (و بنابر اول، اين جمله متفرع بر نفى انذار و نترسانيدن است، و بنابر وجه دويم، به منزله علت است از براى انذار و ترسانيدن قوم). و حضرت فرمود: «تا بترسانى آن گروهى را كه تو در ميان ايشانى؛ چنانچه ترسانيده‏ __________________________________________________

(۱). مريم، ۹۶.
(۲). مريم، ۹۷.
(۳). و لُد، به ضمّ لام و تشديد دال، جمع الدّ به تشديد دال است، و آن، مشتق از لُدَد، به فتح لام و دال است به معنى‏سخت دشمن شد. (مترجم)
(۴). يس، ۶.
        

شدند، يا به مثل آنچه ترسانيده شدند به آن، پدران ايشان. پس ايشان بى خبرانند از خدا و از رسول و وعده عقاب آن جناب: «لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلى‏ أَكْثَرِهِمْ»، يعنى: هر آينه به حقيقت كه واجب و ثابت شد گفتار ما به عذاب بر بيشتر ايشان». و حضرت فرمود: «از آن كسان كه اقرار نمى‏كنند به ولايت امير المؤمنين و امامان بعد از او عليهم السلام «فَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ»، يعنى: پس ايشان ايمان نخواهند آورد». حضرت فرمود: «يعنى: به ولايت امير المؤمنين و اوصياى بعد از او، و چون اقرار نكردند، عقوبت ايشان، آن شد كه خدا ذكر فرموده كه: «إِنَّا جَعَلْنا فِي أَعْناقِهِمْ أَغْلالًا فَهِيَ إِلَى الْأَذْقانِ فَهُمْ مُقْمَحُونَ» «۱»، يعنى: به درستى كه ما قرار داديم در گردن‏هاى ايشان، غُل‏ها و بندها را پس آن غُل‏ها پيوسته شده به زنخدان‏هاى ايشان به مرتبه‏اى كه نمى‏توانند سرهاى خويش را بجنبانند، پس ايشان سر در هوا ماندگانند و چشم بر هوا ماندگان». و حضرت فرمود: «يعنى: در آتش جهنّم». بعد از آن، فرموده است كه: « «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُونَ» «۲»، يعنى: و قرار داديم از پيش روى ايشان، بند و پرده‏اى را و از پس سرِ ايشان، بند و پرده‏اى را، پس پوشانيديدم چشم‏هاى ايشان را، پس ايشان نمى‏بينند چيزى را و قادر نيستند كه بر راست و چپ خود نگاه كنند، و در پيش و پس خويش نظر اندازند». و حضرت فرمود: «به جهت عقوبتى از جانب خدا براى ايشان از آنجا كه ولايت امير المؤمنين و امامان بعد از او را انكار كردند. و اين‏كه مذكور شد، در دنيا است و در آخرت، در آتش دوزخ سر در هوا ماندگان خواهند بود. بعد از آن، فرموده است كه: يا محمد، «وَ سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ» «۳»، يعنى: و يكسان است بر ايشان، آن‏كه بترسانى ايشان را يا نترسانى ايشان را، پس ايشان ايمان نمى‏آورند». و حضرت فرمود: «ايمان نمى‏آورند به خدا و به ولايت على عليه السلام و كسان بعد از او. و بعد از آن، فرموده كه: «إِنَّما تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ» «۴»، يعنى: جز اين نيست كه مى‏ترسانى كسى را كه پيروى كند ذكر را». و حضرت فرمود: «يعنى: امير المؤمنين عليه السلام را. «وَ خَشِيَ الرَّحْمنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ»، يعنى: و بترسد از خداوند مهربان به آنچه از او پوشيده است (از امور آخرت، يا در حال غيبت و پنهان از مردمان) پس مژده ده او __________________________________________________

(۱). يس، ۸.
(۲). يس، ۹.
(۳). يس، ۱۰.
(۴). يس، ۱۱.
                   

را يا محمد «بِمَغْفِرَةٍ وَ أَجْرٍ كَرِيمٍ» «۱»، يعنى: به آمرزش و مزد بزرگ و نيكو». __________________________________________________

(۱). يس، ۸- ۱۱.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)