روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۵۷۰

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

الحسين بن محمد عن معلي بن محمد عن احمد بن محمد عن شعيب بن عبد الله عن بعض اصحابه رفعه قال :

جَاءَ رَجُلٌ إِلَى‏ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ أَوْصِنِي بِوَجْهٍ مِنْ وُجُوهِ اَلْبِرِّ أَنْجُو بِهِ قَالَ‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ أَيُّهَا اَلسَّائِلُ اِسْتَمِعْ ثُمَّ اِسْتَفْهِمْ ثُمَّ اِسْتَيْقِنْ ثُمَّ اِسْتَعْمِلْ‏ وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَلنَّاسَ ثَلاَثَةٌ زَاهِدٌ وَ صَابِرٌ وَ رَاغِبٌ فَأَمَّا اَلزَّاهِدُ فَقَدْ خَرَجَتِ اَلْأَحْزَانُ وَ اَلْأَفْرَاحُ مِنْ قَلْبِهِ فَلاَ يَفْرَحُ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ لاَ يَأْسَى‏ عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْهَا فَاتَهُ فَهُوَ مُسْتَرِيحٌ وَ أَمَّا اَلصَّابِرُ فَإِنَّهُ يَتَمَنَّاهَا بِقَلْبِهِ فَإِذَا نَالَ مِنْهَا أَلْجَمَ نَفْسَهُ عَنْهَا لِسُوءِ عَاقِبَتِهَا وَ شَنَآنِهَا لَوِ اِطَّلَعْتَ عَلَى قَلْبِهِ عَجِبْتَ مِنْ عِفَّتِهِ وَ تَوَاضُعِهِ وَ حَزْمِهِ وَ أَمَّا اَلرَّاغِبُ فَلاَ يُبَالِي مِنْ أَيْنَ جَاءَتْهُ اَلدُّنْيَا مِنْ حِلِّهَا أَوْ مِنْ حَرَامِهَا وَ لاَ يُبَالِي مَا دَنَّسَ فِيهَا عِرْضَهُ وَ أَهْلَكَ نَفْسَهُ وَ أَذْهَبَ مُرُوءَتَهُ فَهُمْ فِي غَمْرَةٍ يَضْطَرِبُونَ‏


الکافی جلد ۲ ش ۱۵۶۹ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۱۵۷۱
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث امام على (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ مُحَاسَبَةِ الْعَمَل‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۵۶۵

از شعيب بن عبد اللَّه، از يكى از اصحابش كه حديث را تا معصوم رسانيده است، فرمود (ع): مردى نزد امير المؤمنين (ع) آمد و گفت: اى امير المؤمنين (ع)! به من سفارشى كن در باره يك راه خيرى كه بدان نجات يابم، امير المؤمنين (ع) فرمود: أيا سائل! خوب گوش كن، و سپس بفهم و سپس يقين كن و سپس به كار بند و بدان كه: مردم سه دسته‏اند: زاهد و صابر و راغب، اما زاهد آن است كه هر اندوه و شادى از دلش رخت بر بسته نه به چيزى از دنيا شاد شود و نه بر چيزى از آن كه نيابد و يا از دست بدهد افسوس خورد، او آسوده خاطر است، و اما صابر آن است كه آرزوى دنيا را در دل دارد و چون به چيزى از آن دست يابد، خود را از آن به يك سو كشد براى بد سرانجامى و بدخواهى آن، اگر سرى به دلش كشى، از پارسائى او در شگفت اندر شوى و هم از تواضع و دورانديشى او، و اما راغب و مشتاق به دنيا باك ندارد كه از چه راهى به دست او آيد، از حلال باشد يا از حرام، و باكى ندارد كه براى آن، آبروى خود چركين كند و خود را هلاك سازد و مردانگى خود را ببازد، آنهايند كه در گرداب سخت آن دست و پا مى‏زنند.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۱۹۴

شعيب بن عبد اللَّه در حديث مرفوعى (كه سند بمعصوم رسد) حديث كند كه فرمود: مردى نزد امير المؤمنين عليه السلام آمد و عرضكرد: اى امير مؤمنان مرا سفارش كن براهى از راههاى خير و خوبى كه بدان نجات يابم؟ امير المؤمنين عليه السلام فرمود: اى آنكه پرسيدى بشنو و سپس بفهم و پس از آن باور كن و سپس بكار بند: مردم سه گروهند: زاهد (پارسا) و صابر (شكيبا) و راغب (خواهان دنيا)، اما زاهد كسى است كه اندوهها و شاديها از دلش بيرون رفته نه بچيزى از دنيا شاد شود، و نه بر چيزى كه از دستش رفته افسوس خورد پس او آسوده خاطر است، و اما صابر آن كس است كه در دل آرزوى دنيا كند و چون بدان رسد بخاطر سرانجام بد آن و زشتى منظر آن (در نظر خرد) بنفس خود لگام زند كه از آن برنگيرد، (و چنانست) كه اگر بر دلش آگاه شوى از پارسائى و فروتنى و دور انديشى او در شگفت شوى، و اما راغب باك ندارد كه دنيا از چه راهى بدست او رسد: از حلال است يا از حرام، و باك ندارد كه در باره آن آبرويش چركين شود، و خود را هلاك كند، و مردانگى خود را از بين ببرد، پس آنهايند كه در گرداب سخت (دنيا) سرگردان و مضطربند.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۲۶۹

حسين بن محمد، از معلّى بن محمد، از احمد بن محمد، از شعيب بن عبد اللَّه، از بعضى از اصحاب خويش روايت كرده كه آن را مرفوع ساخته و گفته است كه: مردى به خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و عرض كرد كه: يا اميرالمؤمنين! مرا به وجهى از وجوه خير و خوبى كه به آن نجات يابم، وصيّت كن. اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود كه: «اى سائل! گوش بدار و سعى كن كه بفهمى و يقين بهم رسان. بعد از آن، عمل كن و بدان كه مردمان بر سه قسم‏اند: زاهد و صابر و راغب. امّا زاهد، به حقيقت كه اندوه‏ها و شادى‏ها از دلش بيرون رفته؛ پس به چيزى از دنيا شاد نمى‏شود، و بر چيزى از آنكه از او فوت شده، اندوهناك نمى‏گردد، و چنين كسى صاحب استراحت است. و امّا صابر، دنيا را آرزو مى‏كند در دل خود؛ پس چون از آن بيابد و به آن برسد، نفس خود را لجام كند و از آن منع كند، به جهت بدى عاقبت و دشمن داشتن آن، و اگر بر دلش اطّلاع به هم رسانى، از عفّت و فروتنى و آگاهى آن تعجّب كنى. و امّا راغب، پروايى ندارد، از هر جا كه دنيا به او برسد؛ خواه از حلال آن باشد، و خواه از حرام آن، و باك ندارد از هر چه عرض او را در آن چركين كند و به چيز زشت آلوده گرداند، و نفسش را هلاك كند، و مروّت و جوانمردى او را ببرد؛ پس ايشان، در غفلت و بى‏خبرى، اضطراب دارند».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)