روایت:الکافی جلد ۱ ش ۹۶۶

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

محمد بن يحيي عن محمد بن الحسين عن صفوان بن يحيي عن العلا بن رزين عن محمد بن مسلم قال سمعت ابا جعفر ع يقول :

كُلُّ مَنْ دَانَ اَللَّهَ‏ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لاَ إِمَامَ لَهُ مِنَ اَللَّهِ فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ اَللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ وَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ شَاةٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِيهَا وَ قَطِيعِهَا فَهَجَمَتْ ذَاهِبَةً وَ جَائِيَةً يَوْمَهَا فَلَمَّا جَنَّهَا اَللَّيْلُ بَصُرَتْ بِقَطِيعٍ مَعَ غَيْرِ رَاعِيهَا فَحَنَّتْ إِلَيْهَا وَ اِغْتَرَّتْ بِهَا فَبَاتَتْ مَعَهَا فِي رَبَضَتِهَا فَلَمَّا أَنْ سَاقَ اَلرَّاعِي قَطِيعَهُ أَنْكَرَتْ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَهَجَمَتْ مُتَحَيِّرَةً تَطْلُبُ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَبَصُرَتْ بِغَنَمٍ مَعَ رَاعِيهَا فَحَنَّتْ إِلَيْهَا وَ اِغْتَرَّتْ بِهَا فَصَاحَ بِهَا اَلرَّاعِي اِلْحَقِي بِرَاعِيكِ وَ قَطِيعِكِ فَإِنَّكِ تَائِهَةٌ مُتَحَيِّرَةٌ عَنْ رَاعِيكِ وَ قَطِيعِكِ فَهَجَمَتْ ذَعِرَةً مُتَحَيِّرَةً نَادَّةً لاَ رَاعِيَ لَهَا يُرْشِدُهَا إِلَى مَرْعَاهَا أَوْ يَرُدُّهَا فَبَيْنَا هِيَ كَذَلِكَ إِذَا اِغْتَنَمَ اَلذِّئْبُ ضَيْعَتَهَا فَأَكَلَهَا وَ كَذَلِكَ وَ اَللَّهِ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ لاَ إِمَامَ لَهُ مِنَ اَللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ظَاهِراً عَادِلاً أَصْبَحَ ضَالاًّ تَائِهاً وَ إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ اَلْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ اِعْلَمْ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَئِمَّةَ اَلْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِينِ اَللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ اَلَّتِي يَعْمَلُونَهَا كَرَمََادٍ اِشْتَدَّتْ بِهِ اَلرِّيحُ فِي يَوْمٍ عََاصِفٍ لاََ يَقْدِرُونَ مِمََّا كَسَبُوا عَلى‏ََ شَيْ‏ءٍ ذََلِكَ هُوَ اَلضَّلاََلُ اَلْبَعِيدُ


الکافی جلد ۱ ش ۹۶۵ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۹۶۷
روایت شده از : امام محمّد باقر عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث امام محمّد باقر (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابٌ فِيمَنْ دَانَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِغَيْرِ إِمَامٍ مِنَ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُه‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۳, ۳۵

محمد بن مسلم گويد: از امام باقر (ع) شنيدم مى‏فرمود: هر كه براى خدا دين دارى كند با عبادتى كه خود را در آن به رنج اندازد و بكوشد و امامى از طرف خدا براى او نباشد كوشش او پذيرفته نيست و او گمراه و سرگردان است و خدا كردار او را بد مى‏شمارد، او به مانند گوسفندى است كه از چوپان و گلّه خود گم شده و شب و روز مى‏جهد و مى‏دود و مى‏رود و مى‏آيد و شب هنگام گلّه غريبى بيند و بدان دل نهد و فريب آن را بخورد و با آن در آغلش شب را بگذراند و چون چوپان گلّه خود را راند، آن چوپان و آن گلّه را نشناسد و سرگردان بجهد و چوپان و گلّه خود را بطلبد و گله‏اى با چوپانش بيند و بدان دل نهد و فريفته گردد و چوپان به او بانگ زند كه تو به چوپان و گله خودت پيوند، زيرا تو گم و سرگردانى و از چوپانت و گله‏ات بر كنارى و آن گوسفند گمشده هراسان و سرگردان و تك بر جهد و چوپانى ندارد كه به چراگاه خودش رهبرى كند و يا او را برگرداند. در اين ميان كه چنين است به ناگاه گرگ از گمشدنش فرصت‏جوئى كند و آن را بخورد، اى محمد سوگند به خدا چنين است حال كسى كه در اين امت دست به دامن امام منصوب از طرف خدا نباشد، امامى كه امامت او روشن است و عادل است، او گمراه و گم است و اگر بر اين حال بميرد، در كفر و نفاق مرده است. اى محمد، بدان كه رهبران جَور و پيروانشان از دين خدا بركنارند، محققاً گمراهند و گمراه كنند و همه كارهايشان چون خاكسترى است در برابر گردباد در روز طوفانى، به هيچ وجه برآنچه كسب كرده‏اند دسترسى ندارند، اين است آن گمراهى پرت و پلا.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۲۰۴

محمد بن مسلم گويد: شنيدم امام باقر عليه السلام ميفرمود: هر كه ديندارى خدا كند با عبادتى كه خود را در آن بزحمت افكند ولى پيشوائى از جانب خدا براى خود نگرفته باشد، كوشش او پذيرفته نيست و او گمراهست و سرگردان و خدا كردار او را ناپسند دارد و حكايت او حكايت گوسفندى است كه از چوپان و گله خويش گم شود و تمام روز را با تلاش در رفت و آمد باشد و چون شب بر او پرده افكند، گله‏ئى را كه از چوپان خودش نيست ببيند، بسوى آن گرايد و بآن فريب خورد و در خوابگاه آن گله بخوابد. هنگامى كه چوپان گله خود را حركت دهد، آن چوپان و گله را ناشناس بيند، باز با شتاب و سرگردانى در جستجوى چوپان و گله خود برآيد، گوسفندانى را با چوپانش به بيند، بسوى آن گرايد و بدان فريفته شود، چوپان هم او را فرياد زند كه بيا و بچوپان و گله خود پيوند كه تو از چوپان و گله خود گمگشته و سرگردانى، آن گوسفند هراسان و سرگردان و تنها باين سو و آن سو زند و چوپانى هم ندارد كه بچراگاهش رهبرى كند يا بمنزلش رساند. در همين هنگام گرگ گمشدن او را مغتنم شمارد و او را بخورد، چنين است بخدا اى محمد! حال كسى كه از جمله اين امت باشد و او را امامى آشكار (يعنى امامتش با دليل متقن ثابت شده) و عادل از طرف خداى جل و عز نباشد، او گمشده و گمراهست و اگر بر اين حال بميرد، با كفر و نفاق مرده است. بدان اى محمد! كه پيشوايان ستمگرى و پيروانشان از دين خدا بركنارند، خود گمراه گشته و مردم را گمراه كرده‏اند، اعمالى كه بجا مى‏آورند، مانند خاكسترى باشد كه تند بادى در روز طوفانى بدو زند چيزى از آنچه كسب كرده‏اند بدستشان نيايد، اينست همان گمراهى دور.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۲۹۵

محمد بن يحيى، از محمد بن حسين، از صفوان بن يحيى، از علاء بن رزين، از محمد بن مسلم روايت كرده است كه گفت: شنيدم از امام محمد باقر عليه السلام كه مى‏فرمود: (تا آخر آنچه در باب معرفت امام عليه السلام مذكور شد، و چون محض تكرار بود لهذا در ترجمه به حواله اكتفا نموده) «۲». __________________________________________________ (۲). «هر كه خداى عزّوجلّ را اطاعت و عبادت كند، به عبادتى كه نفس خود را در آن به زحمت و مشقت اندازد، و او را امامى از جانب خدا نباشد، سعى و كوشش كه كرده، مقبول نمى‏گردد، و حال آن‏كه او گمراه و سرگردان و حيران است و خدا اعمال او را دشمن مى‏دارد و داستان اين كس، چون داستان گوسفندى است كه راه غلط كرد، و از شبان و گله خود دور افتاد، پس ناگاه مى‏رفت و مى‏آمد و آرام نمى‏گرفت، و در همه آن روز در حركت بود. پس چون پرده شب او را پوشيد و جهان تيره و تار گرديد، گله گوسفندى را ديد كه با شبان خود مى‏روند، پس به سوى آن گله ميل نمود و بى جستجو با آن همراه شد، به گمان آن‏كه اين گله و شبان اوست، و به واسطه آن فريفته شد و گول خورد. پس با آنها شب به روز آورد در آرامگاه و آغلى كه داشتند. پس چون هوا روشن شد و آن شبان گلّه خويش را بيرون كرد و راند كه آنها را به چراگاه برد، اين گوسفند ديد كه اين شبان و گله را نمى‏شناسد، رم برداشت و ناگاه به اين طرف و آن طرف مى‏دويد حيران و سرگردان و شبان و گله خود را مى‏طلبيد. پس گله ديگرى را ديد كه با شبان خود مى‏رفتند، به سوى آن ميل كرد و به آن نيز فريفته شد، آن شبان بر او بانگ زد و گفت: به شبان و گله خود ملحق شو كه تو عبث در زمين مى‏گردى و حيران و سرگردانى؛ زيرا كه از شبان و گله خود دور افتاده‏اى، باز رم برداشت و ترسان و حيران بود و در زمين مى‏گشت و او را شبانى نبود كه او را راهنمايى كند به سوى چراگاهى كه در آن چراكند، يا او را به سوى گله خود برگرداند. پس در بين اين‏كه آن گوسفند همچنين سرگشته و حيران بود، ناگاه گرگ تلف و هلاكت آن را غنيمت شمرد و آن را خورد. و همچنين به خدا سوگند اى محمد، هر كه از اين امت چنان شود كه او را امامى نباشد از جانب خداى عزّوجلّ كه پاك باشد از گناهان، يا ظاهر باشد (يعنى وجودش هويدا باشد، و هر چند كه به حسب شخص پيدا نباشد، يا شخصش ظاهر باشد و اگر چه در بعضى از اوقات از براى پاره‏اى از اشخاص باشد، يا غالب باشد بر تمام خلق در علم و عمل و غير آن) و عادل باشد، صبح مى‏كند با گمراهى و سرگردانى. و اگر بر اين حال بميرد، بر كفر و نفاق مرده. و بدان اى محمد، كه ائمه جور و پيشوايان ستم و پيروان ايشان، هر آينه دور شدگانند از دين خدا و خود گمراه شدند و ديگران را گمراه كردند. پس كردارهاى ايشان كه آنها را به جا مى‏آورند، چون خاكسترى است كه باد آن‏ را سخت بگيرد، و به او برخورد در روزِ صاحب باد تند و آن را به نوعى پراكنده سازد كه اثرى از آن باقى نماند، در حالى كه توانايى ندارد از آنچه كار كرده‏اند بر چيزى (يعنى مطلقا و اصلا بر آن ثوابى نيابد). اين‏كه مذكور شد، همان گمراهى دور است» (و اين، ترجمه آيه‏اى است كه حضرت به طور اقتباس در كلام خود تضمين فرموده، و نظم آيه در سوره ابراهيم چنين است كه: «مَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ أَعْمالُهُمْ كَرَمادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عاصِفٍ لا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلى‏ شَيْ‏ءٍ ذلِكَ هُوَ الضَّلالُ الْبَعِيدُ» (ابراهيم، ۱۸.).


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)