نتایج جستجو

غَصْباً: مى‌گيرد هر كشتى را كه مى‌بيند به غصب، يعنى از كشتيبانان باز مى‌ستاند. من آن كشتى را معيوب نمودم تا آن را غصب نكند و آن محتاجان به كلى محروم نگردند

ظالمان ۹ ظلم: کیفر ظلم ۱، ۲ ; موارد ظلم ۳، ۴، ۶ عذاب: موجبات عذاب ۵ غصب: ظلم غصب ۳ ; کیفر غصب ۲ قتل: ظلم قتل ۴ ; کیفر قتل ۱ گناه: عفو گناه ۷ متجاوزان: عذاب متجاوزان

دشمنان ۲۱ ربا: حرمت ربا ۱۹ ظلم: حرمت ظلم ۱۹ غسل: احکام غسل ۲۰ غصب: گناه غصب ۱۰ ; موارد غصب ۱۸ قتل: حرمت قتل ۷ ; زمینه قتل ۱۲ ; گناه قتل ۱۰ قرض: احکام قرض

چیست؟ تفسیرهاى مختلفى ذکر کرده اند: بعضى، آن را به معناى اموالى که از روى غصب و ظلم به دست مى آید دانسته اند. بعضى اشاره به اموالى که از طریق قمار و مانند

صلى اللّه عليه و اله وسلم را زير پا گذاشته و حق امير المؤمنين عليه السلام غصب كردند و ده‏ها نظير اينها. آيا بايد همه اين مظالم راناديده گرفت و گفت: «رَضَِى

انسان ۱۶ بلوغ: آثار بلوغ ۱۱; احکام بلوغ ۲۱; سن بلوغ ۲۱ جاهلیت: رسوم جاهلیت ۹; غصب مال یتیم در جاهلیت ۹ حجر: احکام حجر ۱۴; عوامل حجر ۱۴ حقوق: حق تصرف ۱۳; حق

حرامخوارى علماى مسیحیت ۲ ; خطر علماى مسیحیت ۱ ; دنیاطلبى علماى مسیحیت ۸ ; غصب علماى مسیحیت ۲ ; فساد مالى علماى مسیحیت ۱ علماى یهود: اضلال علماى یهود ۷ ;

(یأیّتها النّفس المطمئنّة) «نفس»، به معناى روح است. (صحاح) ارث: اجتناب از غصب ارث ۴ اضطراب: زمینه رفع اضطراب ۵ اطمینان: عوامل اطمینان ۵ امتحان: امتحان با

شده در آن آیات، مبرّا باشد. آخرت طلبان: پاداش آخرت طلبان ۳ ارث: اجتناب از غصب ارث ۸ امتحان: امتحان با بى نیازى ۸; امتحان با فقر ۸ تقرب: تقرب به خدا ۳; عوامل

برابر کشتن مردم) کشته شوند، یا (در برابر کشتن مردم و غصب اموال) به دار زده شوند، یا (در برابر راهزنی و غصب اموال، تنها) دست و پای آنان در جهت عکس یکدیگر بریده

آیات شامل این کلمه غصب‌ (۱ بار) گرفتن چيزى به ناحق. «غَصَبَهُ غَصْباً: اَخَذَهُ قَهْراً وَ ظُلْماً» [كهف:79]. در پس آنها شاهى بود كه هر كشتى را به ناحق

شرایط متولیان مسجدالحرام ۱۱ ; عبادتگاه مسجدالحرام ۷ ; عظمت مسجدالحرام ۷ ; غصب مسجدالحرام ۴ ; قتل مانعان مسجدالحرام ۳ ; متولیان مسجدالحرام ۵ ; ممانعت از

میلیاردها سال بالغ مى شود. یا این که مى گوئیم: یک روز «بنى امیّه» خلافت اسلام را غصب کردند، و روز دیگر «بنى عباس»، در حالى که دوران خلافت هر یک بر ده ها سال بالغ

ذا وزن انس قسط اما ا الى کلل خمر يتم کما سقى وحد اول بين حبر سوف نکر سوى غصب ورى ها رشد رضو س ثنى صبر سرر بشر خلو الله طغى

زودى دخترت به تو خبر خواهد داد از اجتماع امتت برخورد كردن و ظلم او و يا بر غصب حقش، اين كلمه فقط دو بار در قرآن كريم آمده است: 1- [طه:112]. هضم در اينجا

است يعنى: پيش از آنكه كار كشتى رانى را شروع كنند پادشاهى بود كه كشتيها را غصب مى‏كرد. در آيه [حشر:14]. در اجسام و اماكن بكار رفته است. * [آل عمران:187]

زودى دخترت به تو خبر خواهد داد از اجتماع امتت برخورد كردن و ظلم او و يا بر غصب حقش، اين كلمه فقط دو بار در قرآن كريم آمده است: 1- [طه:112]. هضم در اينجا

وفاى به عهد ۱۷، ۱۸ ; وفاى به عهد ۲۰ عهدشکنى: حرمت عهدشکنى با خدا ۱۹ غصب: احکام غصب ۱ قضاوت: عدالت در قضاوت ۱۳ کمخفروشى: حرمت کمخفروشى ۶، ۸ گواهى: عدالت

زودى دخترت به تو خبر خواهد داد از اجتماع امتت برخورد كردن و ظلم او و يا بر غصب حقش، اين كلمه فقط دو بار در قرآن كريم آمده است: 1- [طه:112]. هضم در اينجا

صلى اللّه عليه و اله وسلم را زير پا گذاشته و حق امير المؤمنين عليه السلام غصب كردند و ده‏ها نظير اينها. آيا بايد همه اين مظالم راناديده گرفت و گفت: «رَضَِى

درگاه‌ الهي‌ و بمؤمنين‌ و چه‌ ظلم‌ مالي‌ و غصب‌ حقوق‌ ‌آنها‌ و چه‌ اذيت‌ و آزار بدني‌ و چه‌ ظلم‌ عرضي‌ و چه‌ غصب‌ مقام‌ ‌آنها‌ و چه‌ حبس‌ حقوق‌ ‌آنها‌ ‌که‌

ملعون كسانى هستند كه ظلم نمودند بر آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و غصب كردند حقّ ايشانرا و باز داشتند مردم را از راه خدا كه امامت است و منحرف نمودند

است يعنى: پيش از آنكه كار كشتى رانى را شروع كنند پادشاهى بود كه كشتيها را غصب مى‏كرد. در آيه [حشر:14]. در اجسام و اماكن بكار رفته است. * [آل عمران:187]

رفع جزيه و قول خداوند يوم يبعثهم اللّه جميعا فيحلفون له كما يحلفون لكم مراد غصب‌كنندگان حق آل محمدند كه خداوند روز قيامت آنها را جمع ميفرمايد پس قسم ياد ميكنند

شيعيان آل محمد صلى اللّه عليه و اله ميباشند كه توبه نمودند از ولايت كسانيكه غصب حق ايشان را نمودند و سبيل الهى ولايت ولىّ خدا است و صلحاء كسانى هستند كه قبول

شيعيان آل محمد صلى اللّه عليه و اله ميباشند كه توبه نمودند از ولايت كسانيكه غصب حق ايشان را نمودند و سبيل الهى ولايت ولىّ خدا است و صلحاء كسانى هستند كه قبول

أَرْضِکُمْ). یعنی، او نظری جز استعمار و استثمار و حکومت بر مردم و توسعه طلبی و غصب سرزمین دیگران ندارد و این کارهای خارق العاده و ادعای نبوت همه برای وصول به

‌است‌ ‌که‌ ‌براي‌ شيعه‌ مباح‌ فرموده‌اند تصرف‌ ‌در‌ ‌آن‌ ‌را‌، و اما ديگران‌ غصب‌ ‌است‌ دريد ‌آنها‌، بيك‌ اعتبار ملكيت‌ شخصيه‌ ‌که‌ بيكي‌ ‌از‌ اسباب‌ مملكه‌

مجسّم شده، به او گفته مى‌شود به آتش داخل شو وآن را خارج كن». «1» غشّ، تقلّب، غصب و خيانت از موارد «غِلّ» است. شخصى كه مسئول جمع‌آورى زكات بود، خدمت رسول خدا

شيعيان آل محمد صلى اللّه عليه و اله ميباشند كه توبه نمودند از ولايت كسانيكه غصب حق ايشان را نمودند و سبيل الهى ولايت ولىّ خدا است و صلحاء كسانى هستند كه قبول

آن بود. در سفرى كه پادشاه رفت، آن زن فرصت يافته مرد صالح را كشت و باغ را غصب نمود. حق تعالى بر آنها غضب فرمود، حضرت الياس هر چند آنها را موعظه نمود فايده

ستمكاران بر محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت اطهارش را بتكذيب و آزار و غصب حق و انواع ظلم و جور كه از براى آنها نصيب وافرى است از عذاب مانند نصيب و بهره

ميفروشد كم‌ ميدهد و خسران‌ ميگذارد ‌که‌ فعل‌ حرام‌ ‌است‌ و ‌هم‌ حق‌ ‌النّاس‌ و غصب‌ ‌است‌، و بدتر ‌از‌ ‌اينکه‌ اينكه‌ ‌اگر‌ ثمن‌ ‌آن‌ مخلوط ‌به‌ بقيه‌ اموالش‌

صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌از‌ پيش‌آمدهاي‌ اهل‌ بيت‌ داده‌ ‌از‌ غصب‌ خلافت‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و ظلم‌ بفاطمه‌ سلام‌ اللّه‌ عليها و قتل‌ حضرت‌

آزار او دست بردار نيستيد و بعد از او با اوصياء او ستيزه نمائيد و حق ايشان را غصب كنيد و پى در پى مقتول و مسمومشان نمائيد تا آنكه كار بجائى رسد كه وصى دوازدهم

عنوان‌ وديعه‌ ‌ يا ‌ عاريه‌ ‌ يا ‌ اجاره‌ ‌ يا ‌ لقطه‌ ‌ يا ‌ و ‌لو‌ بعنوان‌ غصب‌ ‌که‌ واجب‌ ‌است‌ بصاحبش‌ رد كنند، و اقوالي‌ ‌است‌ ‌که‌ نبايد فاش‌ كنند و

ملعون كسانى هستند كه ظلم نمودند بر آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و غصب كردند حقّ ايشانرا و باز داشتند مردم را از راه خدا كه امامت است و منحرف نمودند

آزار او دست بردار نيستيد و بعد از او با اوصياء او ستيزه نمائيد و حق ايشان را غصب كنيد و پى در پى مقتول و مسمومشان نمائيد تا آنكه كار بجائى رسد كه وصى دوازدهم

آزار او دست بردار نيستيد و بعد از او با اوصياء او ستيزه نمائيد و حق ايشان را غصب كنيد و پى در پى مقتول و مسمومشان نمائيد تا آنكه كار بجائى رسد كه وصى دوازدهم

آزار او دست بردار نيستيد و بعد از او با اوصياء او ستيزه نمائيد و حق ايشان را غصب كنيد و پى در پى مقتول و مسمومشان نمائيد تا آنكه كار بجائى رسد كه وصى دوازدهم

ميفروشد كم‌ ميدهد و خسران‌ ميگذارد ‌که‌ فعل‌ حرام‌ ‌است‌ و ‌هم‌ حق‌ ‌النّاس‌ و غصب‌ ‌است‌، و بدتر ‌از‌ ‌اينکه‌ اينكه‌ ‌اگر‌ ثمن‌ ‌آن‌ مخلوط ‌به‌ بقيه‌ اموالش‌

وسيله آنحضرت كه در كافى نقل شده بعد از ذكر شقاوت و ضلالت و جهالت آن دو و غصب خلافت و تطبيق اين آيات با مقال يكى از آن دو نفر فرموده منم آن ذكرى كه از آن

آزار او دست بردار نيستيد و بعد از او با اوصياء او ستيزه نمائيد و حق ايشان را غصب كنيد و پى در پى مقتول و مسمومشان نمائيد تا آنكه كار بجائى رسد كه وصى دوازدهم

ستمكاران بر محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت اطهارش را بتكذيب و آزار و غصب حق و انواع ظلم و جور كه از براى آنها نصيب وافرى است از عذاب مانند نصيب و بهره

حضرت زهرا سلام الله عليها به آيه ((وورث سليمان داود)) عليه ابوبكر درمسئله غصب فدك اشاره به وجوهى درباره آوردن تخت بلقيس ((قبل ان يرتد اليك طرفك )) آصف بن

حضرت زهرا سلام الله عليها به آيه ((وورث سليمان داود)) عليه ابوبكر درمسئله غصب فدك اشاره به وجوهى درباره آوردن تخت بلقيس ((قبل ان يرتد اليك طرفك )) آصف بن

وسيله آنحضرت كه در كافى نقل شده بعد از ذكر شقاوت و ضلالت و جهالت آن دو و غصب خلافت و تطبيق اين آيات با مقال يكى از آن دو نفر فرموده منم آن ذكرى كه از آن

وسيله آنحضرت كه در كافى نقل شده بعد از ذكر شقاوت و ضلالت و جهالت آن دو و غصب خلافت و تطبيق اين آيات با مقال يكى از آن دو نفر فرموده منم آن ذكرى كه از آن

آزار او دست بردار نيستيد و بعد از او با اوصياء او ستيزه نمائيد و حق ايشان را غصب كنيد و پى در پى مقتول و مسمومشان نمائيد تا آنكه كار بجائى رسد كه وصى دوازدهم

بكشد بد بارى است كه بدوش كشيده و در بعضى روايات حاملان بار گناه بكسانيكه غصب خلافت امير المؤمنين عليه السّلام را نمودند و گمراه شدگان باتباع آنها تفسير

ستمكاران بر محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت اطهارش را بتكذيب و آزار و غصب حق و انواع ظلم و جور كه از براى آنها نصيب وافرى است از عذاب مانند نصيب و بهره

ستمكاران بر محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت اطهارش را بتكذيب و آزار و غصب حق و انواع ظلم و جور كه از براى آنها نصيب وافرى است از عذاب مانند نصيب و بهره

براى آنان عذاب اليم خوار كننده‌ئى قمّى ره فرموده نازل شده در حقّ كسانيكه غصب نمودند حقّ امير المؤمنين عليه السّلام را و گرفتند حقّ فاطمه عليها سلام را

براى آنان عذاب اليم خوار كننده‌ئى قمّى ره فرموده نازل شده در حقّ كسانيكه غصب نمودند حقّ امير المؤمنين عليه السّلام را و گرفتند حقّ فاطمه عليها سلام را

‌از‌ ‌بين‌ ببرند قرآن‌ ‌را‌ باطل‌ كنند پيغمبر ‌را‌ بقتل‌ برسانند امام‌ ‌را‌ غصب‌ حق‌ّ كنند حق‌ّ ‌را‌ خاموش‌ كنند لكن‌ ‌در‌ مقابل‌ قدرت‌ الهي‌ كي‌ مي‌تواند

نيست كه گفتى، خداوند عز و جل ما را عطا فرموده ملك، و بنى اميه آن را گرفتند و غصب كردند مانند شخصى كه جامه‌اى خاصّه او باشد و ديگرى آن را بگيرد؛ پس آن جامه

وسيله آنحضرت كه در كافى نقل شده بعد از ذكر شقاوت و ضلالت و جهالت آن دو و غصب خلافت و تطبيق اين آيات با مقال يكى از آن دو نفر فرموده منم آن ذكرى كه از آن

ستمكاران بر محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت اطهارش را بتكذيب و آزار و غصب حق و انواع ظلم و جور كه از براى آنها نصيب وافرى است از عذاب مانند نصيب و بهره

مينمودند و در برابر و مسير آنها پادشاهى بود كه هر كشتى بى‌عيبى را ميگرفت و غصب ميكرد و اگر معيوب بود متعرّض آن نميشد و در چند روايت از ائمه اطهار نقل شده

آزار او دست بردار نيستيد و بعد از او با اوصياء او ستيزه نمائيد و حق ايشان را غصب كنيد و پى در پى مقتول و مسمومشان نمائيد تا آنكه كار بجائى رسد كه وصى دوازدهم

ملعون كسانى هستند كه ظلم نمودند بر آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و غصب كردند حقّ ايشانرا و باز داشتند مردم را از راه خدا كه امامت است و منحرف نمودند

(( اشاره به برخى اسماء حسناى الهى است احتجاج حضرت زهرا(س ) عليه ابوبكر در غصب فدك به (شيرينى و يرث منآل يعقوب ...) استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه

(( اشاره به برخى اسماء حسناى الهى است احتجاج حضرت زهرا(س ) عليه ابوبكر در غصب فدك به (شيرينى و يرث منآل يعقوب ...) استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه

حضرت زهرا سلام الله عليها به آيه ((وورث سليمان داود)) عليه ابوبكر درمسئله غصب فدك اشاره به وجوهى درباره آوردن تخت بلقيس ((قبل ان يرتد اليك طرفك )) آصف بن

(( اشاره به برخى اسماء حسناى الهى است احتجاج حضرت زهرا(س ) عليه ابوبكر در غصب فدك به (شيرينى و يرث منآل يعقوب ...) استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه

ستمكاران بر محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت اطهارش را بتكذيب و آزار و غصب حق و انواع ظلم و جور كه از براى آنها نصيب وافرى است از عذاب مانند نصيب و بهره

(( اشاره به برخى اسماء حسناى الهى است احتجاج حضرت زهرا(س ) عليه ابوبكر در غصب فدك به (شيرينى و يرث منآل يعقوب ...) استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه

حضرت زهرا سلام الله عليها به آيه ((وورث سليمان داود)) عليه ابوبكر درمسئله غصب فدك اشاره به وجوهى درباره آوردن تخت بلقيس ((قبل ان يرتد اليك طرفك )) آصف بن

(( اشاره به برخى اسماء حسناى الهى است احتجاج حضرت زهرا(س ) عليه ابوبكر در غصب فدك به (شيرينى و يرث منآل يعقوب ...) استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه

پرسيدند: كدام است؟ فرمود: شوراى كبرى منعقد شود در شهر من بعد از وفات من براى غصب خلافت برادر من و حق دختر من؛ و شوراى صغرى منعقد شود در غيبت كبرى در زوراء

حضرت زهرا سلام الله عليها به آيه ((وورث سليمان داود)) عليه ابوبكر درمسئله غصب فدك اشاره به وجوهى درباره آوردن تخت بلقيس ((قبل ان يرتد اليك طرفك )) آصف بن

(( اشاره به برخى اسماء حسناى الهى است احتجاج حضرت زهرا(س ) عليه ابوبكر در غصب فدك به (شيرينى و يرث منآل يعقوب ...) استدلال مغرضانه صاحب روح المعانى در توجيه

مي‌كنيم‌، زيرا يكي‌ ‌از‌ مصاديق‌ آنست‌ و ‌ما مي‌گوييم‌ مراد كساني‌ هستند ‌که‌ غصب‌ خلافت‌ كردند ‌از‌ مشايخ‌ ثلاثة و بني‌ اميه‌ و بني‌ العباس‌ و كليه اتباع‌

و اصرار آن دو در تخلّف است و باعتبار كشف سؤال آن دو از عمل خارجى و اراده غصب حقّ امير المؤمنين عليه السّلام بتفعلون تعبير شده است كه دلالت بر بروز فعل

مينمودند و در برابر و مسير آنها پادشاهى بود كه هر كشتى بى‌عيبى را ميگرفت و غصب ميكرد و اگر معيوب بود متعرّض آن نميشد و در چند روايت از ائمه اطهار نقل شده

كردند بر آل محمّد عليهم السّلام و ايشان را مقهور و مقتول ساختند و حق ايشان را غصب نمودند. و مؤيد اينست فرمايش «فسوف يأتى اللّه بقوم» چه اين موجب آنست كه اين

ملعون كسانى هستند كه ظلم نمودند بر آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و غصب كردند حقّ ايشانرا و باز داشتند مردم را از راه خدا كه امامت است و منحرف نمودند

ملعون كسانى هستند كه ظلم نمودند بر آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و غصب كردند حقّ ايشانرا و باز داشتند مردم را از راه خدا كه امامت است و منحرف نمودند

همان معناى حقیقى خود را داشته باشد، بستن راه ها از سوى قوم لوط، به منظور غصب و غارت انجام مى گرفته است. ۵ - قوم لوط، راه ها را بر مسافران مى بستند تا با

يا دين محمد جواب دادند دين شما و روايت شده كه نازل شده است در باره كسانيكه غصب حق آل محمد (ص) را نموده و حسد بردند بمنزلت و مقام آنها نزد خداوند و از حضرت

رفع جزيه و قول خداوند يوم يبعثهم اللّه جميعا فيحلفون له كما يحلفون لكم مراد غصب‌كنندگان حق آل محمدند كه خداوند روز قيامت آنها را جمع ميفرمايد پس قسم ياد ميكنند

بصورتش‌ زدند اثر گذاشت‌ چشمش‌ قرمز شد محسن‌ ‌او‌ ‌را‌ سقط كردند فدك‌ ‌او‌ ‌را‌ غصب‌ كردند درب‌ خانه‌اش‌ ‌را‌ آتش‌ زدند. يك‌ دختر ‌از‌ ‌رسول‌ الهي‌ بجاي‌ ماند

اينكه‌ جايز و مشروع‌ نيست‌ و باطل‌ ‌است‌ اشتغال‌ ذمّه‌ ‌هم‌ دارد و عنوان‌ غصب‌ ‌هم‌ ‌بر‌ ‌او‌ صادق‌ ‌است‌ و معصيت‌ بسيار بزرگ‌ ‌است‌ و فقير ‌هم‌ مالك‌ نمي‌شود

نمودن دست تعدّى بآن اخيرا يكنفر اوّل ظالم ابو الشّر جاهل از اين امّت آنرا غصب نمود پس صحيح است گفته شود امانت الهى عقل است كه آسمانها و زمين و كوهها استعداد

براى آنان عذاب اليم خوار كننده‌ئى قمّى ره فرموده نازل شده در حقّ كسانيكه غصب نمودند حقّ امير المؤمنين عليه السّلام را و گرفتند حقّ فاطمه عليها سلام را

حضرت زهرا سلام الله عليها به آيه ((وورث سليمان داود)) عليه ابوبكر درمسئله غصب فدك اشاره به وجوهى درباره آوردن تخت بلقيس ((قبل ان يرتد اليك طرفك )) آصف بن

بمقدار غير مضر يا اراده شده است از فاحشه معصيتهائيكه مستلزم ظلم بغير است مانند غصب اموال و تهمت و غيبت و از ظلم بنفس معصيتهاييكه بغير مربوط نيست مانند شرب و

و نفاق‌ و رجوع‌ ‌از‌ اسلام‌ و ظلم‌ و تعدي‌ و ذهاب‌ حق‌ّ و تضييع‌ حقوق‌ و غصب‌ اموال‌ و خلافت‌ انداختيد. وَ تَرَبَّصتُم‌ انتظار مي‌كشيديد چه‌ موقع‌ بتوانيد

و نفاق‌ و رجوع‌ ‌از‌ اسلام‌ و ظلم‌ و تعدي‌ و ذهاب‌ حق‌ّ و تضييع‌ حقوق‌ و غصب‌ اموال‌ و خلافت‌ انداختيد. وَ تَرَبَّصتُم‌ انتظار مي‌كشيديد چه‌ موقع‌ بتوانيد

كرد (اشتملت‌ شملة الجنين‌ و قعدت‌ حجرة الظنين‌) ‌تا‌ بيايند حق‌ فدك‌ مرا غصب‌ كنند و مرا ‌از‌ حقم‌ محروم‌ نمايند، حضرت‌ ‌در‌ جواب‌ فاطمه‌ عليها ‌السلام‌

گردانيم، و هر كه به ما بدى رسانده حلال از مادر متولد نشده، هر كه حق ما را غصب نموده روز قيامت وعده ما و او باشد. اين بگفت و از نظر غائب شد. بسيار تأسف خوردم

انكار آن نمايند بر مباشر آن در اجراى قوه غضبيه در غير محل آن، مانند قتل نفس و غصب اموال. وَ الْبَغْيِ‌: و از ستمكارى، يعنى صفت شيطنت كه مقتضاى قوّه واهمه است،

اينكه‌ فائده‌ ظلم‌ پدران‌ بآنها رسيده‌ ‌باشد‌ مثل‌ اينكه‌ اموالي‌ ‌را‌ پدر غصب‌ نموده‌ و فرزند ميداند ولي‌ بصاحبش‌ رد نميكند، بلكه‌ مورد استفاده‌ و تصرّف‌

عقائد حقه‌ مباح‌ فرموده‌ و ‌غير‌ مؤمن‌ چه‌ كافر ‌باشد‌ چه‌ معاند چه‌ مخالف‌ غصب‌ ‌است‌ كليه‌ تصرفات‌ ‌آنها‌ ‌در‌ روي‌ زمين‌ و حضرت‌ بقية اللّه‌ ‌پس‌ ‌از‌

و امثال‌ اينها ‌که‌ ‌از‌ خصائص‌ سلاطين‌ ‌است‌ مشروط ‌به‌ اينكه‌ ‌از‌ راه‌ غصب‌ دست‌ نياورده‌ باشند ‌که‌ بايد رد شود بصاحبانش‌ (المغصوب‌ مردود) 4‌-‌ كنار

فِي رَجُلٍ أَقَرَّ أَنَّهُ غَصَبَ رَجُلاً عَلَى جَارِيَتِهِ وَ قَدْ وَلَدَتِ اَلْجَارِيَةُ مِنَ اَلْغَاصِبِ قَالَ تُرَدُّ اَلْجَارِيَةُ وَ وَلَدُهَا عَلَى

‌اينکه‌ حدّ شرعي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ بعلاوه‌ وجوب‌ ردّ و ترضيه صاحب‌ مال‌ و احكام‌ غصب‌ ‌هم‌ ‌بر‌ ‌او‌ بار ‌است‌ لكن‌ مشروط باين‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ حرز ‌باشد‌ و بحدّ

حضرت زهرا سلام الله عليها به آيه ((وورث سليمان داود)) عليه ابوبكر درمسئله غصب فدك اشاره به وجوهى درباره آوردن تخت بلقيس ((قبل ان يرتد اليك طرفك )) آصف بن

- صفحه 79 تمكين‌ ‌از‌ قصاص‌ و ديه‌ و كفاره ‌در‌ ظلم‌ ترضيه‌ طرف‌، و ‌در‌ غصب‌ رد بصاحبش‌ ‌ يا ‌ رد مظالم‌ و ‌غير‌ اينها. تَوبَةً نَصُوحاً معناي‌ توبه نصوح‌

ع‏ عَنْ سَارِقٍ عَدَا عَلَى رَجُلٍ مِنَ‏ اَلْمُسْلِمِينَ‏ فَعَقَرَهُ وَ غَصَبَ مَالَهُ ثُمَّ إِنَّ اَلسَّارِقَ بَعْدُ تَابَ فَنَظَرَ إِلَى مِثْلِ اَلْمَالِ

كه دشمنى كند با خدا و رسولش با صبر و شكيبائى و با كظم غيظ بر بردن حقّ تو و غصب خمس تو و دريدن پرده آبرويت، گفت: به چشم يا رسول الله. امير المؤمنين فرمود:

دوست ميداشت تيم وعدى (قبيله ابو بكر و عمر) نسبت باو طمع نميكردند (و حقش را غصب نمينمودند) فرمود: اى سدير، فكر ميكنى چه اندازه باشند؟ گفتم: صد هزار. فرمود:

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اَللَّهِ أَنْتَ أَوَّلُ مَظْلُومٍ وَ أَوَّلُ مَنْ غُصِبَ حَقَّهُ صَبَرْتَ وَ اِحْتَسَبْتَ حَتَّى أَتَاكَ اَلْيَقِينُ وَ أَشْهَدُ

الوالدان و الاقربون مما قل منه او كثر). بنابراين هيچ يك حق ندارد كه سهم ديگرى را غصب كند . سپس در پايان آيه براى تاكيد مطلب مى فرمايد: «اين سهمى است تعيين شده

مينمودند و در برابر و مسير آنها پادشاهى بود كه هر كشتى بى‌عيبى را ميگرفت و غصب ميكرد و اگر معيوب بود متعرّض آن نميشد و در چند روايت از ائمه اطهار نقل شده

سَبْعِينَ دِرْعاً حُطَمِيَّةً وَ ذَلِكَ قَبْلَ‏ إِسْلاَمِهِ‏ فَقَالَ أَ غَصْبٌ أَمْ عَارِيَّةٌ يَا أَبَا اَلْقَاسِمِ‏ فَقَالَ ص لاَ بَلْ‏ عَارِيَّةٌ مُؤَدَّاةٌ

باشد. عبد الاعلى گويد: بامام صادق عليه السلام عرضكردم: كسى كه منصب امامت را غصب كرده و بناحق ادعا ميكند، چه دليلى بر رد اوست؟ فرمود: راجع بحلال و حرام از

بخدا سوگند اين در وقتى شد كه انصار مدينه (در پاسخ مهاجرينى كه در مدينه براى غصب خلافت على عليه السّلام جمع شده بودند) گفتند: از ما اميرى باشد و از شما نيز

بخودتان واگذارند شما سعادتمند و خوشبخت هستيد (ولى مگر دنياپرستان مغرض كه نقشه غصب حكومت را در سر ميپرورانند دست بردار هستند) و بر من جز اين نيست كه كوشش كنم

فلان. عبد الاعلى گويد: بامام صادق عليه السلام عرضكردم: كسى كه منصب امامت را غصب كرده و بناحق ادعا ميكند، چه دليلى بر رد اوست؟ فرمود: راجع بحلال و حرام از

آنرا معيوب كنم (چرا كه ) پشت سر آنها پادشاهى ستمگر بود كه هر كشتى را از روى غصب مى گرفت . ۸۰ - و امـا آن نـوجـوان پـدر و مادرش با ايمان بودند، ما نخواستيم

در بعضى از سفرهايش، همسرش آن همسايه مؤمن را به قتل رسانيد و بستان او را غصب كرد. وقتى شاه برگشت و از ماجرا خبر يافت، زن خود را عتاب و سرزنش كرد. زن با

آن‏كه: شكايت داشت در باب مزرعه‏اى كه داشت و شفيع خادم، آن مزرعه را از او غصب كرده بود و او را از آن بيرون كرده بود. پس ما بر او اشاره نموديم كه عريضه‏اى

رسد. ممكن است اين حكم اسلامى در مقايسه با احكام شديد و محكمى كه در تحريم غصب در برنامه هاى اسلامى آمده سؤ ال انگيز باشد كه چگونه اسلام با آنهمه دقت و سختگيرى

اولى در اصول دين خرابكارى كند و بدعت گذارد و دومى مقام قضاء و فتوى را بناحق غصب كند محمد بن يحيى، از بعضى از اصحاب خويش و على بن ابراهيم، از پدرش، از هارون

تلاش براى بدست آوردن چيزى است ، ولى غالبا به كوششهائى گفته مى شود كه براى غصب حق ديگران است و لذا مفهوم آن غالبا با مفهوم ظلم و ستم مساوى است . روشن است

(و مراد اين است كه ايشان بر چيزى كه حقّ تو است، مسلّط شده‏اند و منصب تو را غصب كرده‏اند با آن‏كه رعيّت تو بودند و اطاعت تو بر ايشان لازم بود). و نيز مى‏دانم

قبول و معتبر شمردن آن كرده است . و لذا مى بينيم با « بيع » ، « هبه » و « غصب » و امثال آن در هر لحظه ، از شخصى به شخص ديگرى منتقل مى شود. و اين معناى اعتبارى

مربوط به گناهانى است كه عمل خارجى دارد و نيت مقدمه آن است مانند: ظلم و دروغ و غصب حقوق ، نه گناهانى كه ذاتا جنبه درونى دارند و عمل قلبى محسوب مى شود، (مانند

مراقب عبور كشتيهاى سالمى است كه از اين اقيانوس هدايت مى گذرد، تا آنها را غصب كند، رحمت خدا بر تو باد در حال حيات و بعد از ممات ». تفسير نمونه جلد ۱۲ صفحه

مختص به آن زيادت است مى دهد، بدون اينكه حق او را باطل و يا برترى و زيادتش را غصب كند، و يا آن را به ديگرى كه اين برترى را ندارد بدهد آنطور كه در مجتمعات غير

سفره و اخذ جرعه از قدح آب يك نوع اخذ است ، و اخذ مال و اثاث از دزدى كه آن را غصب كرده يك نحو ديگر اخذ است ، و اخذ مال از فروشنده و يا بخشنده و يا كسى كه چيز

ضامن و بدهكار در برابر خريداران هستند و لذا توبه آنها جز به اداى حقوقى را كه غصب كرده اند ممكن نيست ، حتى اگر صاحبانش را نشناسند بايد معادل آن را به عنوان

اموالنا!: « نماز را مى خوانيم ، اما زكات نه ، ما اجازه نخواهيم داد اموال ما غصب گردد» ! به دنبال اين ماجرا مسلمانان تصميم گرفتند با اين گروه به پيكار برخيزند

نشود در وادى گناه و ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ديگران گام بگذارد و حريصانه به غصب حق مستضعفان پردازد. البته نمى توان انكار كرد كه بعضى از روزيهاست چه انسان

مزاحم كامجوئى و هوسرانى خود ميديدند، و از سوى ديگر مدافع حقوق محرومانى كه با غصب حقوق آنها به اين زندگى پر زرق و برق رسيده بودند، و از سوى سوم آنها هميشه براى

ميلياردها سال بالغ ميشود. يا اينكه ميگوئيم يك روز بنى اميه خلافت اسلام را غصب كردند، و روز ديگر بنى عباس ، در حالى كه دوران خلافت هر يك به ده ها يا صدها

حرام‌) مال‌ حرام‌ داراي‌ اقسام‌ بسيار ‌است‌، مثل‌ آنچه‌ ‌از‌ راه‌ ظلم‌ و غصب‌ و سرقت‌ و غش‌ّ ‌در‌ معامله‌ و ربا و منع‌ حقوق‌ واجبه‌ و كسبهاي‌ حرام‌ و قمار