فصلت ٥٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و هرگاه او را رحمتی از سوی خود بعد از ناراحتی که به او رسیده بچشانیم می‌گوید: «این بخاطر شایستگی و استحقاق من بوده، و گمان نمی‌کنم قیامت برپا شود؛ و (بفرض که قیامتی باشد،) هرگاه بسوی پروردگارم بازگردانده شوم، برای من نزد او پاداشهای نیک است. ما کافران را از اعمالی که انجام داده‌اند (بزودی) آگاه خواهیم کرد و از عذاب شدید به آنها می‌چشانیم.

|و اگر پس از رنجى كه به او رسيده، از جانب خود رحمتى به او بچشانيم، قطعا خواهد گفت: اين حق من است، و نپندارم كه رستاخيز برپا شود و اگر به سوى پروردگارم بازگردانده شوم، حتما [منزلتى‌] خوش‌تر نزد او برايم خواهد بود. پس بدون شك كافران را از آنچه انجام داد
و اگر از جانب خود رحمتى -پس از زيانى كه به او رسيده است- بچشانيم، قطعاً خواهد گفت: «من سزاوار آنم و گمان ندارم كه رستاخيز برپا شود، و اگر هم به سوى پروردگارم بازگردانيده شوم، قطعاً نزد او برايم خوبى خواهد بود. « پس بدون شكّ، كسانى را كه كفران كرده‌اند، به آنچه انجام داده‌اند آگاه خواهيم كرد، و مسلماً از عذابى سخت به آنان خواهيم چشانيد.
و اگر ما به انسان (مغرور کم ظرف) پس از رنج و ضرری که به او رسیده نعمت و رحمتی نصیب کنیم البته خواهد گفت که این نعمت برای من (از لیاقت من) است، و گمان نمی‌کنم که قیامتی بر پا شود و به فرض اینکه به سوی خدایم برگردم باز هم برای من نزد خدا بهترین نعمت خواهد بود. ما البته کافران را به (کیفر) اعمالشان آگاه می‌سازیم و عذابی بسیار سخت می‌چشانیم.
و اگر او را از سوی خود پس از آسیبی که به او رسیده خوشی و رفاه بچشانیم قاطعانه می گوید: این [خوشی و رفاه] ویژه من است [و به خاطر لیاقتم به من رسیده است] و گمان نمی کنم که قیامت برپا شود، و [به فرض برپا شدن] اگر به سوی پروردگارم باز گردانده شوم، برای من نزد او پاداشی نیکوتر خواهد بود! ما یقیناً کسانی را که کافر شدند به اعمالی که انجام داده اند، آگاه خواهیم کرد، و قطعاً از عذابی سخت به آنان می چشانیم.
اگر پس از رنجى كه به او رسيده رحمتى به او بچشانيم مى‌گويد: اين حق من است و نپندارم كه قيامتى برپا شود، و اگر هم مرا نزد پروردگارم برگردانند البته كه نزد او حالتى خوشتر باشد. پس كافران را به اعمالى كه كرده‌اند آگاه مى‌كنيم و به آنها عذابى سخت مى‌چشانيم.
و اگر به او پس از رنجی که رسیده است، از سوی خود رحمتی بچشانیم، گوید این حق من است و گمان ندارم که قیامت برپا شود، و اگر هم به سوی پروردگارم بازگردانده شوم، همانا برای من در نزد او خوشی [/بهشت‌] خواهد بود، آنگاه کافران را از [نتیجه و حقیقت‌] کار و کردارشان آگاه سازیم و به آنان از عذاب سهمگین بچشانیم‌
و اگر پس از گزندى كه بدو رسيده وى را رحمتى بچشانيم هر آينه گويد: اين مراست- از دانش و تدبير خود من است و من سزاوار آنم- و نپندارم كه رستاخيز برپا شود، و اگر به پروردگدارم باز گردانده شوم مرا نزد او پاداشى نيكوتر خواهد بود. پس هر آينه كسانى را كه كافر شدند بدانچه كردند آگاه سازيم، و بى‌گمان آنان را عذابى سخت بچشانيم.
اگر ما به چنین انسانی، به دنبال ناراحتی و زیانی که بدو رسیده است، از سوی خود مرحمتی (همچون ثروت و صحّت) روا داریم، گستاخانه خواهد گفت: این (ثروت و صحّت) حق من است (و آن را در سایه‌ی تلاش و کوشش و علم و دانش خود به دست آورده‌ام) و اصلاً گمان نمی‌برم که قیامتی در کار باشد. اگر (به فرض، قیامتی هم در کار باشد و) من به سوی پروردگارم برگردم، حتماً در پیشگاه او دارای مقام و منزلت خوبی هستم (چرا که ذاتاً محترمم، و همان گونه که در دنیا خدا گرامیم داشته است و به من قدرت و نعمت داده است، در آخرت نیز گرامیم می‌دارد و به من عزّت و حرمت می‌بخشد) ما کافران را مسلّماً از کارهائی که کرده‌اند آگاه خواهیم کرد و حتماً عذاب سخت و زیادی را بدیشان می‌چشانیم.
و اگر به‌راستی از جانب خود بدو رحمتی - پس از زیانی که به او رسیده است - بچشانیم، (هم)او همانا بی‌چون خواهد گفت: «من سزاوار آنم و گمان ندارم که رستاخیز بر پا شونده است و اگر هم بر فرض محال سوی پروردگارم باز گردانیده شوم بی‌گمان نزد او برایم (زندگی) بس بهتر خواهد بود.» پس همواره کسانی را که کافر شدند (یا) کفران کردند، به آنچه انجام داده‌اند همانا به خوبی آگاه خواهیم کرد و بی‌گمان از عذابی سخت بی‌امان به آنان خواهیم چشانید.
و اگر چشانیمش رحمتی از خویش پس از سختیی که بدو رسیده است هر آینه گوید این از آن من است و نپندارم ساعت را بپاشونده و اگر بازگردانیده شوم بسوی پروردگارم همانا مرا است نزد او نکوئی پس آگاه سازیم همانا آنان را که کفر ورزیدند بدانچه کردند و بچشانیمشان هر آینه از عذابی انبوه‌


فصلت ٤٩ آیه ٥٠ فصلت ٥١
سوره : سوره فصلت
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رَحْمَةً»: مراد نعمتهائی همچون ثروت و قدرت است. «ضَرَّآءَ»: زیان و ضرر. ناراحتی و بیماری. «هذَا لِی»: این از خود من است. این در سایه عقل و شعور و علم و کاردانی خودم می‌باشد. «الْحُسْنی»: مراد مقام و منزلت و بهشت است. «غَلِیظٍ»: متراکم. شدید. فراوان (نگا: هود / ، ابراهیم / ، لقمان / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - غرور و خودبینى آدمى، پس از رفع گرفتارى و رسیدن به کمترین رفاه (و لئن أذقنه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته لیقولنّ هذا لى) «رحمت» - به قرینه «ضرّاء» - کنایه از رفاه و آسایش است. از تنکیر «رحمة» - که براى تقلیل است - و نیز از واژه «أذقنا» (چشاندیم) مطلب بالا استفاده مى شود.

۲ - نعمت، وسعت و آسایش، از مظاهر رحمت الهى است. (و لئن أذقنه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته)

۳ - پیدایش گشایش و رحمت در کوران مشکلات، امدادى خداوندى براى انسان (و لئن أذقنه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته)

۴ - انسان ناسپاس و خودخواه، غافل از گشایش هاى خداوند براى او در شداید و مشکلات (و لئن أذقنه ... لیقولنّ هذا لى)

۵ - منتسب کردن نعمت ها و امدادهاى الهى به غیر خداوند، حرکتى شرک آلود است. (و ضلّ عنهم ما کانوا یدعون ... و لئن أذقنه ... لیقولنّ هذا لى) با توجه به این که آیه قبل درباره حرکت ها و فرجام مشرکان بود، ارتباط این آیه با آیه قبل مى تواند از آن جهت باشد که انتساب نعمت هاى الهى به غیر او، نمودى از شرک است.

۶ - آدمى تحت تأثیر شرایط مختلف زندگى، حالت هاى گوناگون پیدا مى کند. (و إن مسّه الشرّ فیئوس قنوط . و لئن أذقنه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته لیقولنّ هذا لى)

۷ - ناامیدى و منفى بافى مفرط در سختى ها و سرخوشى مستانه در آسایش، دو خصلت ناشایست و همگن (و إن مسّه الشرّ فیئوس قنوط . و لئن أذقنه رحمة منّا من بعد ضرّاء مسّته لیقولنّ هذا لى)

۸ - رفاه و سرخوشى، زمینه خودبینى و غفلت از یاد خدا (و لئن أذقنه رحمة ... لیقولنّ هذا لى)

۹ - «الساعة» از اسامى قیامت (و ما أظنّ الساعة قائمة)

۱۰ - آسایش و سرخوشى، زمینه ساز کفر و تردید انسان نسبت به قیامت (و لئن أذقنه رحمة ... لیقولن ... و ما أظنّ الساعة قائمة)

۱۱ - دنیامداران، مغرور به آخرت اند و سرنوشت خویش را در آن جا نیک مى پندارند. (و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى)

۱۲ - غرور و اطمینان به سرنوشت نیک اخروى، امرى نکوهیده است. (و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى)

۱۳ - انسان رفاه مند سرمست، موجودى خودخواه و طلبکار از خداوند (و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى) تعبیر «إنّ لى عنده» نشان مى دهد که انسان سرمست و رفاه مند حقى براى خود نزد خدا قائل است; نه این که صرفاً امید به تفضل، إنعام و مغفرت الهى داشته باشد.

۱۴ - غرور دنیاگرایان، موجب ناسپاسى آنان نسبت به خداوند (لیقولنّ هذا لى ... و لئن رجعت إلى ربّى إنّ لى عنده للحسنى) بنابراین که لام در «هذا لى» و «إنّ لى» افاده استحقاق کند، روشن مى شود که دنیاگرایان خود را مستحق برخوردارى از نعمت هاى دنیوى و اخروى مى دانند و بدین جهت خویشتن را موظف به سپاس گزارى در برابر خداوند نمى بینند.

۱۵ - اعتقاد و اعتراف برخى از منکران قیامت به ربوبیت خداى یگانه (و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى)

۱۶ - آگاهى قطعى کافران به وسیله خداوند، از مجموعه عملکرد ناشایست خویش در قیامت (فلننبّئنّ الذین کفروا بما عملوا)

۱۷ - اطلاع دقیق خداوند، از هر گونه عملکرد آدمى (فلننبّئنّ الذین کفروا بما عملوا)

۱۸ - کشف حقیقت و باطن اعمال، براى انسان در آخرت (فلننبّئنّ الذین کفروا بما عملوا) بنابراین که «ما» در «ما عملوا» ماى حقیقیه باشد - با الغاى خصوصیت از کافران - استفاده مى شود که انسان ها، از حقیقت اعمال خویش بى اطلاع اند و در روز قیامت براى آنان آشکار خواهد شد.

۱۹ - باور و رفتار کافران، براساس ظن و گمان است; نه یقین و برهان. (و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى) برداشت یاد شده بر این اساس است که کافران از یک سو برپایى قیامت را مورد تردید قرار مى دهند و از سوى دیگر فرض وجود قیامت را مطرح مى نمایند.

۲۰ - انکار قیامت، فاقد دلیل و متکى بر گمان و پندار (و ما أظنّ الساعة قائمة)

۲۱ - وجود قیامت، دغدغه جدى انسان، حتى براى آنان که ظاهراً منکر آن هستند. (و ما أظنّ الساعة قائمة و لئن رجعت إلى ربّى)

۲۲ - شک و تردید نسبت به قیامت نشانه کفر است. (و ما أظنّ الساعة قائمة ... الذین کفروا)

۲۳ - کافران، در قیامت گرفتار عذابى حتمى و جانکاه (و لنذیقنّهم من عذاب غلیظ)

۲۴ - عذاب هاى اخروى، داراى مراتب و تفاوت در شدت (عذاب غلیظ)

۲۵ - تفهیم اتهام و تبیین جرایم کافران براى ایشان، قبل از اِعمال مجازات درباره آنان (فلننبّئنّ الذین کفروا بما عملوا و لنذیقنّهم من عذاب غلیظ) از این که خداوند، مجازات کافران را پس از اطلاع آنان نسبت به گناهان شان ذکر فرموده، مطلب بالا قابل برداشت است.

موضوعات مرتبط

  • آسایش: آثار آسایش ۱۰; اهمیت آسایش ۲
  • اقرار: اقرار به توحید ربوبى ۱۵
  • انسان: تأثیرپذیرى انسان ها ۶; صفات انسان ۱; عمل انسان ۱۷; عوامل نگرانى انسان ها ۲۱
  • تکبر: زمینه تکبر ۸; سرزنش تکبر ۱۲; عوامل تکبر ۱
  • خدا: اخبار خدا ۱۶; امدادهاى خدا ۳، ۵; علم غیب خدا ۱۷; نشانه هاى رحمت خدا ۲
  • دنیاطلبان: آثار تکبر دنیاطلبان ۱۴; بینش دنیاطلبان ۱۱; تکبر دنیاطلبان ۱۱; حسن فرجام دنیاطلبان ۱۱; زمینه کفران دنیاطلبان ۱۴; فرجام اخروى دنیاطلبان ۱۱
  • رحمت: آثار رحمت ۳
  • رفاه: آثار رفاه ۱، ۸; سرمستى در رفاه ۷
  • الساعة: ۹
  • سختى: یأس در سختى ۷
  • سرمستى: ناپسندى سرمستى ۷
  • شرک: موارد شرک ۵
  • عذاب: مراتب عذاب ۲۳، ۲۴
  • عقیده: عقیده به توحید ربوبى ۱۵
  • عمل: تجسم عمل ۱۸
  • غفلت: زمینه غفلت از خدا ۸
  • فرجام: سرزنش اطمینان به حسن فرجام ۱۲
  • فرج(گشایش): نقش فرج(گشایش) ۳
  • قیامت: آثار شک به قیامت ۲۲; اقرار مکذبان قیامت ۱۵; بى منطقى تکذیب قیامت ۲۰; زمینه شک به قیامت ۱۰; ظهور حقایق در قیامت ۱۸; عوامل نگرانى مکذبان قیامت ۲۱; نامهاى قیامت ۹; نگرانى از قیامت ۲۱; ویژگیهاى قیامت ۱۸
  • کافران: تفهیم اتهام به کافران ۲۵; حتمیت عذاب اخروى کافران ۲۳; روش برخورد کافران ۱۹; روش کیفر کافران ۲۵; ظن کافران ۱۹; علم اخروى کافران ۱۶; عمل کافران ۱۹; عمل ناپسند کافران ۱۶; کافران در قیامت ۱۶
  • کفر: زمینه کفر به قیامت ۱۰; نشانه هاى کفر ۲۲
  • کفران: کفران نعمت ۱۴
  • کفران کنندگان: غفلت کفران کنندگان ۴; مشکلات کفران کنندگان ۴
  • مرفهان: تکبر مرفهان ۱۳; صفات مرفهان ۱۳
  • نظام کیفرى: ۲۵
  • نعمت: انتساب نعمت به غیرخدا ۵; اهمیت نعمت ۲
  • یأس: ناپسندى یأس ۷

منابع