فاطر ٤٥

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۱۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

اگر خداوند مردم را به سبب کارهایی که انجام داده‌اند مجازات کند، جنبنده‌ای را بر پشت زمین باقی نخواهد گذاشت! ولی (به لطفش) آنها را تا سرآمد معیّنی تأخیر می‌اندازد (و مهلت اصلاح می‌دهد) امّا هنگامی که اجل آنان فرا رسد، (خداوند هر کس را به مقتضای عملش جزا می‌دهد) او نسبت به بندگانش بیناست (و از اعمال و نیّات همه آگاه است)!

|و اگر خدا مردم را به [سزاى‌] آنچه انجام داده‌اند مؤاخذه مى‌كرد، هيچ جنبنده‌اى را روى زمين باقى نمى‌گذاشت ولى تا مدتى معين مهلتشان مى‌دهد، و چون اجلشان فرا رسيد، خدا به [كار] بندگانش بيناست
و اگر خدا مردم را به [سزاى‌] آنچه انجام داده‌اند مؤاخذه مى‌كرد، هيچ جنبنده‌اى را بر پشت زمين باقى نمى‌گذاشت؛ ولى تا مدتى معين مهلتشان مى‌دهد، و چون اجلشان فرا رسد خدا به [كار] بندگانش بيناست.
و اگر خدا از کردار زشت خلق مؤاخذه کند در پشت زمین هیچ جنبنده‌ای باقی نگذارد و لیکن (کیفر) خلق را به تأخیر می‌افکند تا به وقت معیّن (که حکمتش اقتضا کند) و چون هنگام اجل آنان فرا رسد خدا به احوال بندگانش کاملا بیناست (و مقدار مجازات و عفو هر کسی را می‌داند).
اگر خدا مردم را به کیفر گناهانشان مجازات می کرد، هیچ جنبنده ای را بر پشت زمین وا نمی گذاشت؛ ولی آنان را تا سرآمدی معین مهلت می دهد، پس هنگامی که اجلشان فرا رسد [آنان را در قیامت مجازات خواهد کرد]؛ بی تردید خدا [به احوال] بندگانش بیناست.
و اگر خدا بخواهد مردم را به سبب كارهايى كه كرده‌اند بازخواست كند، بر روى زمين هيچ جنبنده‌اى باقى نگذارد. ولى آنها را تا زمانى معين مهلت مى‌دهد و چون مدتشان به سر آمد، به اعمال بندگان خويش آگاه است.
و اگر خداوند مردمان را به خاطر کار و کردار [ناروای‌] آنان فرو می‌گرفت، هیچ جانوری را بر پشت آن [زمین‌] باقی نمی‌گذارد، ولی ایشان را تا سرآمدی معین باز پس می‌دارد، و چون اجلشان فرارسد، آنگاه خداوند در حق بندگانش بیناست‌
و اگر خداى مردم را به سزاى آنچه كرده‌اند مى‌گرفت هيچ جنبنده‌اى بر پشت آن- زمين- نمى‌گذاشت، و ليكن آنان را تا سرآمدى نامبرده واپس مى‌دارد، پس چون سرآمدشان فرارسد همانا خداوند به [احوال‌] بندگان خود بيناست- و از اينرو هر كس را به كردارش جزا مى‌دهد-.
هر گاه خداوند مردمان را در برابر کارهائی که می‌کنند (فوراً و بدون کمترین مهلتی برای اصلاح و تجدید نظر و خودسازی) به کیفر برساند، انسانی را بر روی زمین باقی نخواهد گذاشت. ولیکن خداوند (به لطف و کرم خود، کیفر) ایشان را تا سررسید زمان معیّنی (که قیامت است) به تأخیر می‌اندازد. وقتی که مدّت مشخّصه‌ی ایشان فرا رسید، خداوند بندگان خود را دیده است (و از گفتار و کردار و پندار ایشان باخبر بوده است، لذا چنان که باید پاداش و پادافره آنان را می‌دهد).
و اگر خدا مردم را به (سزای) آنچه انجام داده‌اند (اینجا) مؤاخذه کند، هیچ جنبنده‌ای را بر پشت زمین باقی نگذارد؛ ولی تا مدّتی معیّن مهلتشان می‌دهد و چون اجلشان فرا رسد، همانا خدا به بندگانش بینا بوده است.
و اگر بگیرد خدا مردم را بدانچه فراهم کردند نگذارد بر پشت آن جنبنده‌ای لیکن پس اندازدشان تا سرآمدی نامبرده پس گاهی که بیاید سرآمدشان همانا خدا است به بندگان خویش بینا


فاطر ٤٤ آیه ٤٥ فاطر ٤٦
سوره : سوره فاطر
نزول : ١ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«وَ لَوْ یُؤَاخِذُ اللهُ النَّاسَ ...»: (نگا: نحل / ). «دَآبَّةٍ»: جنبنده. مراد انسان است (نگا: انفال / و ). «أَجَلٍ مُّسَمّیً»: مدّت معیّن. مراد روز قیامت است. «فَإِذَا جَآءَ أَجَلُهُمْ»: وقتی که قیامت ایشان فرا رسید. برخی گفته‌اند: مراد از (أَجَلٍ مُّسَمّیً) و (أَجَلُهُمْ) زمان محدود عمر و سررسید معلوم مدّت زندگانی هر کسی است که با مرگ او فرا می‌رسد (نگا: انعام / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - در صورت مؤاخذه شدن مردم در دنیا از سوى خداوند، هیچ جنبنده اى در سطح زمین باقى نخواهد ماند. (و لو یؤاخذ اللّه الناس بما کسبوا ما ترک على ظهرها من دابّة)

۲ - در صورت مؤاخذه شدن مردم در دنیا از سوى خداوند، هیچ انسانى - چه خوب و چه بد - در سطح زمین باقى نخواهد ماند. (و لو یؤاخذ اللّه الناس بما کسبوا ما ترک على ظهرها من دابّة) برداشت یاد شده، مبتنى بر این است که مقصود از «دابّه» انسان ها باشد; زیرا مجازات و کیفر مربوط به آنان است. گفتنى است جمله «و لکن یؤخّرهم...» - که در آن ضمیر جمع به «الناس» بازمى گردد - تأییدکننده همین مطلب است.

۳ - مهلت خداوند به بندگان گنه کار و تأخیر مجازات آنان تا قیامت، از سنّت هاى او است. (و لو یؤاخذ اللّه الناس بما کسبوا ما ترک على ظهرها من دابّة و لکن یؤخّرهم إلى أجل مسمًّى) مقصود از «أجل مسمّى»، زمان مرگ انسان ها و آغاز عالم پس از مرگ است.

۴ - همه انسان ها، اجل معینى دارند. (و لکن یؤخّرهم إلى أجل مسمًّى)

۵ - انسان، موجودى مختار بوده و رفتار او تعیین کننده سرنوشت او است. (و لو یؤاخذ اللّه الناس بما کسبوا) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که «با» در «بماکسبوا» براى سببیت است; یعنى، اگر خدا آنان را به سبب رفتارشان مؤاخده کند... .

۶ - بقاى نسل انسان و تداوم حیات زندگان در کره زمین، فلسفه به تأخیر افتادن کیفر گناه کاران و کافران تا قیامت (و لو یؤاخذ اللّه الناس بما کسبوا ما ترک على ظهرها من دابّة و لکن یؤخّرهم إلى أجل مسمًّى)

۷ - مصلحت بقاى نسل انسان ها و حیات در زمین، مهم تر از مصلحت عقوبت دنیایى بندگان گنه کار و کافران (و لو یؤاخذ اللّه الناس بما کسبوا ما ترک على ظهرها من دابّة و لکن یؤخّرهم إلى أجل مسمًّى)

۸ - قیامت، عرصه مجازات و کیفر و پاداش (و لو یؤاخذ اللّه الناس ... و لکن یؤخّرهم إلى أجل مسمًّى)

۹ - عقوبت و مجازات کافران و گنه کاران، امرى قطعى است که در عالم پس از مرگ تحقق خواهد یافت. (و لو یؤاخذ اللّه الناس ... و لکن یؤخّرهم إلى أجل مسمًّى)

۱۰ - خداوند، به امور بندگانش بصیر و بینا است. (فإنّ اللّه کان بعباده بصیرًا)

۱۱ - مهلت دادن به کافران و گنه کاران و به تأخیر انداختن مجازات آنان، کارى عالمانه و برخاسته از آگاهى دقیق خداوند به احوال و مصالح بندگان (و لکن یؤخّرهم إلى أجل مسمًّى فإذا جاء أجلهم فإنّ اللّه کان بعباده بصیرًا) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که «فإنّ اللّه کان...» در مقام تعلیل براى جمله پیش (و لکن یؤخّرهم...) مى باشد; یعنى، چون خداوند به احوال بندگانش آگاه است; از این رو مجازات آنان را تا زمان معین به تأخیر انداخته است.

موضوعات مرتبط

  • اجل: اجل مسمى ۴
  • انسان: آثار مؤاخذه دنیوى انسان ها ۱، ۲; اجل انسان ها ۴; اختیار انسان ۵; اهمیت بقاى نسل انسان ها ۶، ۷; عوامل انقراض انسان ها ۲
  • اهم و مهم :۷
  • جانداران: عوامل نابودى جانداران ۱
  • حیات: عوامل انقراض حیات ۱
  • خدا: آثار علم خدا ۱۱; بصیرت خدا ۱۰; سنتهاى خدا ۳; فلسفه مهلتهاى خدا ۱، ۲
  • سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۵
  • سنتهاى خدا: سنت مهلت ۳
  • عمل: آثار عمل ۵
  • قیامت: پاداش در قیامت ۸; کیفر در قیامت ۸; ویژگیهاى قیامت ۸
  • کافران: اهمیت کیفر کافران ۷; تأخیر عذاب کافران ۱۱; حتمیت کیفر اخروى کافران ۹; فلسفه مهلت به کافران ۶، ۱۱
  • کیفر: فلسفه تأخیر کیفر ۶
  • گناهکاران: اهمیت کیفر گناهکاران ۷; تأخیر عذاب گناهکاران ۱۱; حتمیت کیفر اخروى گناهکاران ۹; فلسفه مهلت به گناهکاران ۶، ۱۱; مهلت به گناهکاران ۳

منابع