الأحقاف ٨

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

بلکه می‌گویند: «این آیات را بر خدا افترا بسته است!» بگو: «اگر من آن را بدروغ به خدا نسبت داده باشم (لازم است مرا رسوا کند و) شما نمی‌توانید در برابر خداوند از من دفاع کنید! او کارهایی را که شما در آن وارد می‌شوید بهتر می‌داند؛ همین بس که خداوند گواه میان من و شما باشد؛ و او آمرزنده و مهربان است!»

آيا مى‌گويند: اين [كتاب‌] را به دروغ بافته است؟ بگو: اگر آن را بافته باشم [بايد مجازات شوم و] شما نمى‌توانيد خشم خدا را از من بازداريد. او به آنچه [با طعنه‌] به آن مى‌پردازيد [و جادويش مى‌خوانيد] آگاه‌تر است، و شهادت او ميان من و شما كافى است و اوست آ
يا مى‌گويند: «اين [كتاب‌] را بربافته است.» بگو: «اگر آن را بربافته باشم؛ در برابر خدا اختيار چيزى براى من نداريد. او آگاه‌تر است به آنچه [با طعنه‌] در آن فرو مى‌رويد. گواه بودن او ميان من و شما بس است، و اوست آمرزنده مهربان.»
بلکه کافران می‌گویند که (محمّد) خود این آیات قرآن را فرا بافته است. بگو: اگر این قرآن را من از خود بافته باشم شما از قهر خدا هیچ قدرت بر نجات من ندارید، او به افکاری که در آن فرو می‌روید داناتر است، گواه میان من و شما هم او کافی است و اوست خدای بسیار آمرزنده و مهربان.
بلکه می گویند: این قرآن را از نزد خود ساخته و به خدا نسبت داده است. بگو: اگر آن را از نزد خود ساخته و به خدا نسبت داده باشم [و خدا بخواهد برای این کار مرا به عذابی سخت گرفتار کند] شما نمی توانید برای من چیزی از عذاب خدا را دفع کنید، خدا به باطلی که در آن فرو می روید [و آن طعنه زدن به قرآن و جادو خواندن آن است] داناتر است، و کافی است که خدا میان من و شما گواه باشد، و او بسیار آمرزنده و مهربان است.
يا مى‌گويند: اين كتاب، دروغى است كه خود بافته است. بگو: اگر من آن را چون دروغى به هم بافته باشم، شما نمى‌توانيد خشم خدا را از من بازداريد. خدا از آن طعنها كه بدان مى‌زنيد آگاه‌تر است. و شهادت او ميان من و شما كافى است. و اوست آمرزنده مهربان.
یا گویند آن را بر ساخته است بگو اگر آن را برساخته باشم، در برابر خداوند چیزی به سود من ندارید، او به آنچه به آن می‌پردازید آگاه‌تر است، خداوند در میان من و شما گواه بس، و او آمرزگار مهربان است‌
بلكه مى‌گويند كه آن
آیا آنان می‌گویند که: (محمّد) قرآن را از پیش خود ساخته است (و به دروغ آن را به خدا نسبت داده است؟ بدیشان) بگو: اگر من قرآن را از پیش خود ساخته باشم و آن را به دروغ به خدا نسبت داده باشم، (قطعاً خدا مرا به مجازات می‌رساند و) شما نمی‌توانید کمترین کاری در برابر خدا برایم بکنید (و مرا از عقاب و عذاب او برهانید. پس چگونه من چنین کاری را می‌کنم و بدین وسیله خویشتن را برای شما در معرض عذاب الهی قرار می‌دهم؟!). خداوند از هر کس دیگری بهتر می‌داند که به چه سخنانی (برای رخنه گرفتن از قرآن) فرو می‌روید (و گاهی آن را شعر، و گاهی سحر، و زمانی ساخته و بافته‌ی بشر می‌نامید، و بدان نسبتهای ناروای دیگری می‌دهید). همین بس که خداوند میان من و شما گواه باشد. (خدا صدق دعوت و تلاش در ابلاغ رسالت مرا می‌داند، و کارشکنیها و دروغ‌پردازیهای شما را نیز می‌بیند، و همین برای من و شما کافی است. از این کارها دست بکشید و به سوی خدا برگردید. خدا توبه‌کاران را می‌بخشد، و آنان را مشمول رحمت واسعه‌ی خود می‌سازد. چرا که) او بسیار بخشاینده و مهربان است.
یا می‌گویند: «این (کتاب) را (بر خدا) افترا زده است.‌» بگو: «اگر آن را افترا زده‌ام‌، پس شما از (سوی) خدا برایم مالک چیزی نیستید. او آگاه‌تر است به آنچه در آن (افترا) پر و لبریز (از باطل) می‌کنید. گواهی او میان من و شما بس است، و اوست بسی پوشنده‌ی رحمتگر بر ویژگان.»
یا گویند به دروغش آوردی بگو اگر دروغش آرم دارا نباشید برای من از خدا چیزی را او داناتر است بدانچه فروروید در آن بس است او گواهی میان من و شما و او است آمرزگار مهربان‌


الأحقاف ٧ آیه ٨ الأحقاف ٩
سوره : سوره الأحقاف
نزول : ٢ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَمْ»: بلکه. آیا. «إِفْتَرَاهُ»: (نگا: یونس / ، هود / و ). «مَا تُفِیضُونَ فِیهِ»: واژه (مَا) ممکن است موصوله بوده و به معنی نسبتهای ناروائی باشد که به پیغمبر می‌دادند. در این صورت ضمیر (ه) به (ما) برمی‌گردد. و ممکن است مصدریّه باشد، در این صورت ضمیر (ه) به قرآن یا حق برمی‌گردد، و (تُفِیضُونَ) به معنی ورود در کاری به قصد افساد است. «تُفِیضُونَ»: در آن فرو می‌روید (نگا: یونس / ). «شَهِیداً»: گواه. مطّلع (نگا: فصّلت / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- کافران، مدعى منتسب نبودن قرآن به مبدأ وحى و انتساب دروغین آن از سوى پیامبر(ص) به خداوند (أم یقولون افتریه)

۲- مشرکان مکه، معتقد به وجود خداوند و در تلاش براى انکار رسالت پیامبراکرم(ص) (أم یقولون افتریه) اتهام افترا و کذب به پیامبر(ص) در زمینه آیات از سوى کافران، نمایانگر این حقیقت است که آنان، در بخشى از ادعاها و جوسازى هاى خویش، بر وجود خداوند صحه گذاشته بودند; لیکن رسالت پیامبر(ص) و آیات وحى را انکار مى نمودند.

۳- نسبت افترا به پیامبر(ص)، از شیوه هاى کافران در مبارزه با آن حضرت (قال الذین کفروا ... هذا سحر مبین . أم یقولون افتریه)

۴- افترازنندگان به خداوند، در معرض کیفر حتمى او (إن افتریته فلا تملکون لى من اللّه شیئًا) تعبیر «فلاتملکون...»، بیانگر این نکته است که اگر پیامبر(ص) به خدا افترا بسته باشد; مشرکان در دفاع از او ناتوان اند. این مطلب مى رساند که افترا بر خداوند، مستلزم عذاب و عقابى است که هیچ دفاع و حمایتى در برابر آن، اثربخش نیست.

۵- اعتقاد به کیفر حتمى افترازنندگان به خداوند، مایه اجتناب از هر گونه نسبت دروغ به ساحت حق (قل إن افتریته فلا تملکون لى من اللّه شیئًا)

۶- قدرت و اراده الهى، مطلق و بدون معارض (فلا تملکون لى من اللّه شیئًا)

۷- کفرورزى و نسبت هاىِ نارواى مشرکان به ساحت وحى و پیامبر(ص)، مورد علم و آگاهى خداوند (قل ... هو أعلم بما تفیضون فیه)

۸- افترا زنندگان به پیامبر(ص)، مورد تهدید از سوى خداوند (قل ... هو أعلم بما تفیضون) مخاطب «تفیضون» کافرانى اند که آیات روشن قرآن را مورد انکار قرار داده و نسبت سحر به آن داده اند. خداوند با موظّف کردن پیامبر(ص) به ابلاغ این حقیقت که احوال مشرکان، در حیطه علم و آگاهى خداوند قرار دارد; در حقیقت ایشان را تهدید به عذاب کرده است.

۹- پیامبر(ص) در مقام تنزیه خویش از اتهام افترا، امیدوار و متکى به داورى خداوند (قل إن افتریته ... کفى به شهیدًا بینى و بینکم)

۱۰- خداوند، شاهدى کافى براى داورى میان حق و باطل (قل ... کفى به شهیدًا بینى و بینکم) برداشت یاد شده، مبتنى بر الغاى خصوصیت از مورد آیه است.

۱۱- ایمان به حمایت الهى از جبهه حق، پشتوانه مؤمنان در مواجهه با خصومت هاى جبهه باطل (قل ... کفى به شهیدًا بینى و بینکم) خداوند، با تذکر دادن (کفى به شهیدًا) به پیامبر(ص)، از یک سو کافران را تهدید کرده و از سوى دیگر آن حضرت را دلدارى داده است; زیرا توجه به نظارت و داورى خداوند، خصومت دشمنان را براى مؤمنان قابل تحمل و سهل مى گرداند.

۱۲- شهادت و داورى خداوند میان حق و باطل، متکى به علم برتر او (هو أعلم ... کفى به شهیدًا) از ارتباط «هو أعلم» با «کفى به...»، مطلب یاد شده استفاده مى شود.

۱۳- پیامبر(ص)، مأمور به ترک مناظره و محاجه با کافران، پس از اتمام حجت بر ایشان * (قل إن افتریته فلا تملکون ... کفى به شهیدًا بینى و بینکم) برداشت یاد شده براساس این احتمال است که تعبیر «کفى به شهیدًا» به معناى ترک محاجه باشد; یعنى، پس از اتمام حجت، کار داورى درباره کافران را به خدا واگذار.

۱۴- خداوند، «غفور» (بسیار آمرزنده) و «رحیم» (مهربان) است. (و هو الغفور الرحیم)

۱۵- مهلت خداوند به کافران، ناشى از غفران و رحمت او است; نه جهل و ناتوانى او. (فلا تملکون ... هو أعلم ... و هو الغفور الرحیم) تعبیر «و هو الغفور الرحیم» در پى تهدید کافران، مى تواند بیانگر مطلب یاد شده باشد. بدین معنا که خداوند، قادر است کافران را کیفر دهد; اما آن را به تأخیر انداخته، تا مگر بنده اى استغفار نموده و رو به سوى حق آورد.

۱۶- غفران و رحمت الهى، گسترده و فراگیر نسبت به تمامى توبه کنندگان (أم یقولون افتریه قل إن افتریته فلا تملکون لى من اللّه شیئًا ... و هو الغفور الرحیم) با توجه به این که مخاطبان تهدید الهى در صدر آیه شریفه، کسانى اند که رسالت پیامبر(ص) و قرآن را انکار مى کردند; تذکر «هو الغفور الرحیم» در پایان چنین آیه اى، بدان معنا است که در صورت توبه، حتى منکران رسالت هم مورد غفران قرار مى گیرند.

۱۷- ترغیب کافران از سوى خداوند، براى روى آورى به توبه و بازگشت به سوى او (أم یقولون افتریه ... و هو الغفور الرحیم) تذکر خداوند به غفران و رحمت بى کران خویش، در حقیقت فراخوانى و دعوت مردم و حتى کافران، به توبه و استغفار است.

۱۸- گناه، مانع برخوردارى انسان از رحمت گسترده خداوند * (و هو الغفور الرحیم) برداشت یاد شده بدان احتمال است که تقدم «الغفور» بر «الرحیم»، اشاره به این جهت داشته باشد که تا غفران الهى شامل انسان نشود; زمینه براى بهرهورى وى از رحمت گسترده خداوند مهیا نمى شود.

۱۹- لزوم رعایت اعتدال در تهدید و ایجاد موازنه بین خوف و رجا، در کار تبلیغ و هدایت خلق (قل إن افتریته فلا تملکون لى من اللّه شیئًا ... و هو الغفور الرحیم) خداوند، همپاى تهدید منکران رسالت، غفران گسترده خویش را نیز به رخ آنان مى کشد و این خود گویاى حقیقت یاد شده است.

موضوعات مرتبط

  • آمرزشهاى خدا: مشمولان آمرزشهاى خدا ۱۶
  • اسماء و صفات: رحیم ۱۴; غفور ۱۴
  • اعتدال: اهمیت اعتدال ۱۹
  • افترا: افترا به قرآن ۱; افترا به محمد(ص) ۱، ۷، ۹; افترا به وحى ۷; موانع افترا به خدا ۵
  • امیدوارى: اعتدال در امیدوارى ۱۹
  • ایمان: آثار ایمان به خدا ۱۱
  • تائبان: فضایل تائبان ۱۶
  • تبلیغ: ابزار تبلیغ ۱۹; امیدوارى در تبلیغ ۱۹; ترس در تبلیغ ۱۹
  • ترس: اعتدال در ترس ۱۹
  • توبه: تشویق به توبه ۱۷
  • تهدید: اعتدال در تهدید ۱۹
  • خدا: آثار آمرزشهاى خدا ۱۵; آثار رحمت خدا ۱۵; آثار علم خدا ۱۲; تشویقهاى خدا ۱۷; تهدیدهاى خدا ۸; حاکمیت اراده خدا ۶; حاکمیت قدرت خدا ۶; حمایتهاى خدا ۱۱; قضاوت خدا ۹، ۱۰; کفایت گواهى خدا ۱۰; ملاک قضاوت خدا ۱۲; منشأ مهلتهاى خدا ۱۵; موانع رحمت خدا ۱۸; وسعت آمرزشهاى خدا ۱۶; وسعت رحمت خدا ۱۶; وسعت علم خدا ۷
  • رحمت خدا: مشمولان رحمت خدا ۱۶
  • کافران: آثار اتمام حجت بر کافران ۱۳; افتراهاى کافران ۱; ترک مناظره با کافران ۱۳; تشویق کافران ۱۷; تهمتهاى کافران ۳; روش مبارزه کافران ۳; مهلت به کافران ۱۵
  • گناه: آثار گناه ۱۸
  • مؤمنان: حامى مؤمنان ۱۱
  • محمد(ص): امیدوارى محمد(ص) ۹; تکذیب محمد(ص) ۲; تنزیه محمد(ص) ۹; تهدید مفتریان به محمد(ص) ۸; تهمت به محمد(ص) ۳; مبارزه با محمد(ص) ۳; مسؤولیت محمد(ص) ۱۳
  • مشرکان: افتراهاى مشرکان ۷; کفر مشرکان ۷
  • مشرکان مکه: تکذیبگرى مشرکان مکه ۲; خداشناسى مشرکان مکه ۲; عقیده مشرکان مکه ۲
  • مفتریان به خدا: حتمیت کیفر مفتریان به خدا ۴، ۵
  • هدایت: ابزار هدایت ۱۹

منابع