روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۷

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابٌ نَادِر

روي علي بن عبد الله الوراق رحمه الله عن سعد بن عبد الله عن احمد بن محمد بن عيسي عن محمد بن ابي عمير عن حماد عن محمد بن مسلم قال :

وَ سَأَلْتُ‏ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عَنِ اَلْأَخْرَسِ كَيْفَ يَحْلِفُ إِذَا اُدُّعِيَ عَلَيْهِ دَيْنٌ وَ لَمْ يَكُنْ لِلْمُدَّعِي بَيِّنَةٌ فَقَالَ إِنَ‏ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ أُتِيَ بِأَخْرَسَ وَ اُدُّعِيَ عَلَيْهِ دَيْنٌ فَأَنْكَرَهُ وَ لَمْ يَكُنْ لِلْمُدَّعِي عَلَيْهِ بَيِّنَةٌ فَقَالَ‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي لَمْ يُخْرِجْنِي مِنَ اَلدُّنْيَا حَتَّى بَيَّنْتُ لِلْأُمَّةِ جَمِيعَ مَا يَحْتَاجُ إِلَيْهِ ثُمَّ قَالَ اِئْتُونِي‏ بِمُصْحَفٍ‏ فَأُتِيَ بِهِ فَقَالَ لِلْأَخْرَسِ مَا هَذَا فَرَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ وَ أَشَارَ أَنَّهُ‏ كِتَابُ اَللَّهِ‏ ثُمَّ قَالَ اِئْتُونِي بِوَلِيِّهِ فَأَتَوْهُ بِأَخٍ لَهُ فَأَقْعَدَهُ إِلَى جَنْبِهِ ثُمَّ قَالَ يَا قَنْبَرُ عَلَيَّ بِدَوَاةٍ وَ صِينِيَّةٍ فَأَتَاهُ بِهِمَا ثُمَّ قَالَ لِأَخِ اَلْأَخْرَسِ قُلْ لِأَخِيكَ هَذَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ إِنَّهُ‏ عَلِيٌ‏ فَتَقَدَّمَ إِلَيْهِ بِذَلِكَ ثُمَّ كَتَبَ‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ وَ اَللَّهِ‏ اَلَّذِي لاََ إِلََهَ إِلاََّ هُوَ عََالِمُ اَلْغَيْبِ وَ اَلشَّهََادَةِ اَلرَّحْمََنُ اَلرَّحِيمُ‏ اَلطَّالِبُ اَلْغَالِبُ‏ اَلضَّارُّ اَلنَّافِعُ اَلْمُهْلِكُ‏ اَلْمُدْرِكُ اَلَّذِي يَعْلَمُ اَلسِّرَّ وَ اَلْعَلاَنِيَةَ إِنَّ فُلاَنَ بْنَ فُلاَنٍ اَلْمُدَّعِيَ لَيْسَ لَهُ قِبَلَ فُلاَنِ بْنِ فُلاَنٍ أَعْنِي اَلْأَخْرَسَ حَقٌّ وَ لاَ طِلْبَةٌ بِوَجْهٍ مِنَ‏ اَلْوُجُوهِ وَ لاَ سَبَبٍ مِنَ اَلْأَسْبَابِ ثُمَّ غَسَلَهُ وَ أَمَرَ اَلْأَخْرَسَ أَنْ يَشْرَبَهُ فَامْتَنَعَ فَأَلْزَمَهُ اَلدَّيْنَ‏


من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۶ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۸
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۳
بخش : باب نادر
عنوان : حدیث در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۳ بَابٌ نَادِر
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۴۴

علىّ بن عبد اللَّه ورّاق- رحمه اللَّه- از سعد بن عبد اللَّه از أحمد بن محمّد ابن عيسى از محمّد بن أبى عمير از حمّاد از محمّد بن مسلم روايت كرده كه گفت: از امام صادق عليه السّلام سؤال كردم كه شخص لال و بى‏زبان در محاكم چگونه سوگند ياد كند اگر كسى بر او ادّعاء طلبى نمايد در حالى كه بيّنه و شاهدى هم نداشته باشد؟ فرمود: چنين كسى را نزد امير المؤمنين آوردند آن حضرت فرمود: خدا را شكر كه مرا از دنيا نبرد تا اينكه آنچه را كه اين امّت بدان محتاج است برايش روشن ساختم، آنگاه فرمود: قرآنى بياوريد، مصحف حاضر نمودند، پس به شخص لال فرمود: اين چيست؟ لال سر به آسمان كرده و به اشاره فهماند كه كتاب خدا است، سپس فرمود: سرپرست اين شخص را بياوريد، برادرش را حاضر كردند، حضرت او را در كنار برادر نشانيد و از قنبر دوات و ظرفى مثل سينى يا بشقاب يا كاسه‏اى چينى مانند خواست و برادر شخص لال را گفت: ميان خود و او به وى بفهمان كه اين علىّ است، مرد اين عمل را انجام داد آنگاه امير مؤمنان عليه السّلام در آن ظرف نوشت كه: «به خداوندى كه جز او معبودى نيست و داناى پنهان و آشكار و بخشنده و مهربان است هم طالب است و هم غالب و هم ضارّ است و هم نافع، و هم هلاك‏كننده است و هم چيره، آنكه داناى نهان و پيداست، فلان كس پسر فلانى كه مدّعى طلب است، هيچ گونه حقّى و طلبى به هيچ وجه و سبب از من ندارد و دينى بر عهده من ندارد» سپس آن را شست و شخص لال را فرمان داد تا بياشامد، لال سر باز زد و امتناع كرد، پس حضرت او را به أداء دين ملزم ساخت و بنفع مدّعى حكم فرمود.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)