روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۲

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، بَابُ مَا يُقْبَلُ مِنَ الدَّعَاوِي بِغَيْرِ بَيِّنَة

روي محمد بن بحر الشيباني عن عبد الرحمن بن احمد الذهلي قال حدثنا محمد بن يحيي النيسابوري قال حدثنا ابو اليمان الحكم بن نافع الحمصي قال حدثنا شعيب عن الزهري عن عبد الله بن احمد الذهلي قال حدثني عماره بن خزيمه بن ثابت ان عمه حدثه و هو من اصحاب النبي ص :

وَ أَنَ‏ اَلنَّبِيَّ ص‏ اِبْتَاعَ فَرَساً مِنْ أَعْرَابِيٍّ فَأَسْرَعَ‏ اَلنَّبِيُّ ص‏ اَلْمَشْيَ لِيُقَبِّضَهُ ثَمَنَ فَرَسِهِ فَأَبْطَأَ اَلْأَعْرَابِيُّ فَطَفِقَ رِجَالٌ يَعْتَرِضُونَ اَلْأَعْرَابِيَّ فَيُسَاوِمُونَهُ بِالْفَرَسِ‏ وَ هُمْ لاَ يَشْعُرُونَ‏ أَنَ‏ اَلنَّبِيَّ ص‏ اِبْتَاعَهُ حَتَّى زَادَ بَعْضُهُمُ اَلْأَعْرَابِيَّ فِي اَلسَّوْمِ عَلَى اَلثَّمَنِ فَنَادَى اَلْأَعْرَابِيُّ فَقَالَ إِنْ كُنْتَ مُبْتَاعاً لِهَذَا اَلْفَرَسِ فَابْتَعْهُ وَ إِلاَّ بِعْتُهُ فَقَامَ‏ اَلنَّبِيُّ ص‏ حِينَ سَمِعَ اَلْأَعْرَابِيَّ فَقَالَ أَ وَ لَيْسَ قَدِ اِبْتَعْتُهُ مِنْكَ فَطَفِقَ اَلنَّاسُ يَلُوذُونَ‏ بِالنَّبِيِّ ص‏ وَ بِالْأَعْرَابِيِّ وَ هُمَا يَتَشَاجَرَانِ فَقَالَ اَلْأَعْرَابِيُّ هَلُمَّ شَهِيداً يَشْهَدُ أَنِّي قَدْ بَايَعْتُكَ وَ مَنْ جَاءَ مِنَ‏ اَلْمُسْلِمِينَ‏ قَالَ لِلْأَعْرَابِيِّ إِنَ‏ اَلنَّبِيَّ ص‏ لَمْ يَكُنْ لِيَقُولَ إِلاَّ حَقّاً حَتَّى جَاءَ خُزَيْمَةُ بْنُ ثَابِتٍ‏ فَاسْتَمَعَ لِمُرَاجَعَةِ اَلنَّبِيِّ ص‏ وَ اَلْأَعْرَابِيِّ فَقَالَ‏ خُزَيْمَةُ إِنِّي أَنَا أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَايَعْتَهُ فَأَقْبَلَ‏ اَلنَّبِيُّ ص‏ عَلَى‏ خُزَيْمَةَ فَقَالَ بِمَ تَشْهَدُ قَالَ بِتَصْدِيقِكَ يَا رَسُولَ اَللَّهِ‏ فَجَعَلَ‏ اَلنَّبِيُّ ص‏ شَهَادَةَ خُزَيْمَةَ بْنِ ثَابِتٍ‏ شَهَادَتَيْنِ وَ سَمَّاهُ‏ ذَا اَلشَّهَادَتَيْنِ‏


من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۱ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۲۱۳
روایت شده از : حضرت محمد صلی الله علیه و آله
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۳
بخش : باب ما يقبل من الدعاوي بغير بينة
عنوان : حدیث حضرت محمد (ص) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۳ بَابُ مَا يُقْبَلُ مِنَ الدَّعَاوِي بِغَيْرِ بَيِّنَة
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۴ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۱۳۸

باز محمّد بن بحر شيبانى از عبد الرّحمن بن أحمد ذهلى از محمّد بن يحيى‏ نيشابورى از أبى اليمان حكم بن نافع حمصى از شعيب از زهرى از عبد اللَّه بن أحمد ذهلى از عمارة بن خزيمه بن ثابت نقل كرده كه وى از عمويش كه از اصحاب رسول خداست شنيده كه پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم اسبى از يك اعرابى خريدارى كرده بود و رفت تا زود وجه آن را آورده تسليم اعرابى كند، و مرد قدرى معطل شد و مردم ديگر اطراف وى را گرفته، در مورد خريد اسب با او به مذاكره پرداختند و قيمت آن را افزودند و نمى‏دانستند كه رسول خدا (ص) آن را خريده است و پاره‏اى به قيمت مى‏افزودند. پس مرد عرب فرياد كرد اگر اين اسب را خريده‏اى بيا و بستان و إلّا آن را خواهم فروخت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله شنيد و فرمود: مگر تو آن را با من معامله نكرده‏اى و من آن را از تو نخريده‏ام مردم گرد آمدند و به رسول خدا (ص) و مرد عرب چسبيدند در حالى كه بين آن دو كشمكش بود و اعرابى مى‏گفت: شاهد بياور كه بتو فروخته‏ام، و هر كس از مسلمانان مى‏آمد و به اعرابى مى‏گفت: رسول خدا سخنى جز حق نمى‏گويد و شهادت نمى‏دادند تا خزيمه آمد و ماجراى را شنيد و گفت: من شهادت‏ مى‏دهم كه تو آن را به رسول خدا (ص) فروخته‏اى پس رسول خدا (ص) به خزيمه رو كرده گفت: از كجا شهادت دادى؟ گفت: از آن جهت كه تو را تصديق كرده‏ام. پس پيامبر شهادت خزيمه را بمنزله دو شهادت قرار داد و او را ذو شهادتين ناميد.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)