نتایج جستجو

تکذیب معاد رده:آثار تکذیب وعده هاى خدا رده:آثار تکذیب پاداشهاى خدا رده:آثار ثروت اندوزى رده:آثار خشیت رده:آثار دنیاطلبى رده:آثار دیندارى رده:آثار ذکر رده:آثار

۵ - ثروت انبوه و جمعیت بسیار، از عوامل تکذیب دین و از موانع ایمان است. (أن کان ذا مال و بنین) اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳ ایمان: موانع ایمان ۵ ثروت: آثار

[نساء:97]. و خواه در حال مثل [طلاق:7]. تا آنكه در وسعت زندگى و ثروتمند است از ثروت خويش انفاق كند. و خواه در فعل باشد مثل [اعراف:156]. كه رحمت خدا به هر چيز

امکانات مادى ۴ ایمان: اهمیّت حفظ ایمان ۱۶; زمینه رنج بىایمانان ۱۰ ثروت: آثار ثروت ۸، ۱۰; نقش ثروت ۲ خدا: تحقق اراده خدا ۹; عذابهاى خدا ۸; نواهى خدا ۳ ذکر: ذکر

تصرفات حرام ۶ ثروت: احکام ثروت اندوزى ۱۲ ; حرمت ثروت اندوزى ۹، ۲۲ ; کیفر ثروت اندوزى ۱۲ ثروت اندوزان: عذاب ثروت اندوزان ۱۰، ۱۶ ; فرجام ثروت اندوزان ۱۴ جهنمیان:

امتحان با امکانات مادى ۴; امتحان با ثروت ۴ امکانات مادى: نقش امکانات مادى ۴ باغ سوخته: قصه باغ سوخته ۱، ۲ ثروت: نقش ثروت ۴ خدا: امتحانهاى خدا ۴ مساکین: استثناء

(استئذنک أولوا الطول منهم) ۸ - تمکن و ثروت، زمینه عافیت طلبى منافقان و گریز آنان از جهاد (استئذنک أولوا الطول منهم) ۹ - ثروت فراوان، زمینه گرایش انسان به عافیت طلبى

از تقوا ۷; مبلغان تقوا ۲; موانع تقوا ۴ ثروت اندوزان: توصیه به ثروت اندوزان ۱۰ ثروت اندوزى: اهمیت اجتناب از ثروت اندوزى ۹ خدا: توصیه هاى خدا ۱۰; تهدیدهاى

فعل «استغنى»، به معناى «به ثروت رسید» است. براساس این معنا، «استغناء»; یعنى، ثروت اندوزى و باب استفعال بودن آن، بر مبالغه در ثروت مندى دلالت دارد. ۳ - اعتماد

اسْتَغْنى: «بى نیازى بطلبد». یا بهانه اى است براى بخلورزیدن، و وسیله اى است براى ثروت اندوختن. یا اشاره به این است که او خود را از پاداش هاى الهى بى نیاز مى شمرد

قیامت، جذابیت خود را از دست داده و مالکان ثروت، رغبتى به نگه دارى آن نخواهند داشت. (و إذا العشار عطّلت) ۴ - ثروت ها، هر چند گران بها و نفیس باشند، در برطرف

آموختن دین و دچار محرومیت از خشیت هستند. امکانات مادى: نقش امکانات مادى ۳ ثروت: نقش ثروت ۳ دین: آسیب شناسى دینى ۳; موانع درک دین ۳ عبدالله بن ام مکتوم: قصه عبدالله بن ام مکتوم

۶; آثار تقلید کورکورانه ۷; تقلید از نیاکان ۳; زمینه تقلید کورکورانه ۵ ثروت: نقش ثروت ۱۴ ثروتمندان: ثروتمندان و انبیا ۸ دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۵ روش: روش

انسان از مال و ثروت ندارد. (و إن تؤمنوا و تتّقوا ... و لایسئلکم أمولکم) تعبیر «لایسئلکم أموالکم»، مى رساند که مؤمن متقى مى تواند داراى مال و ثروت باشد و اسلام

۱۲، ۱۵; نشانه هاى بى تقوایى ۱۳ تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۱۵ ثروت: آثار ثروت ۲; خیریت ثروت ۳ ثروتمندان: مسؤولیت ثروتمندان ۱۴ خویشاوندان: حقوق خویشاوندان

اقسموا لیصرمنها مصبحین). تفسیر آیات ۱ - اعلام خداوند به کافرانِ برخوردار از ثروت و مکنت، به آزمودنشان همچون آزمودن باغداران یمنى (إنّا بلونهم کما بلونا أصحب

راه روزى به روى او بسته شده است]». اقتصاد: اهمیت تعدیل اقتصادى ۵ ثروت اندوزى: نفى ثروت اندوزى ۵ ثروتمندان: شریک ثروتمندان ۲ خمس: اهمیت خمس ۴ زکات: اهمیت

فرمانروایى و ثروت خویش، موسى(ع) را غیر قابل قیاس با خود مى داند و این نشان دهنده بینش فرعون در زمینه ملاک ارزش است. ب) سخنرانى فرعون و تکیه وى بر قدرت و ثروت، نشان

جمله (أَن رَّآهُ اسْتَغْنَی) مفعولٌ‌له است. «إِسْتَغْنَی»: احساس قدرت و ثروت کرد. دارا شد و بی‌نیاز گردید (نگا: عبس / لیل / . وَ إِذَا أَنْعَمْنَا عَلَى‌

رسالت انبیا ۱; سیره انبیا ۴; مکذبان انبیا ۲، ۵ انسان: انذار انسان ها ۱ ثروت: آثار ثروت ۳ حق: زمینه حق ناپذیرى ۳ رفاه: آثار رفاه ۳ قرآن: فلسفه قصص قرآن ۶ محمد(ص):

دستاوردهاى مرد ثروت مند در باغ و کشت زار خود است. ۲- نصایح مرد مؤمن، در ثروت مند گرفتار کبر و غرور، بى تأثیر بود. (و أُحیط بثمره) روشن است که اگر مرد ثروت مند، به

در قیامت ۷; فرجام انسان ها ۴; وارث انسان ها ۱; بازگشت به خدا ۴، ۵: ثروت: آثار ثروت ۳ جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۴، ۵ خدا: اختصاصات خدا ۱; بى نیازى خدا

صدر اسلام ۸ امکانات مادى: جاذبه امکانات مادى ۵ ایمان: اهمیّت ایمان ۱۷ ثروت: آثار ثروت ۱ خدا: اراده خدا ۱۰ ; توصیه هاى خدا ۲۰ ; عذابهاى خدا ۱۶; عطایاى خدا

اسلام ۴; روش برخورد مخالفان اسلام ۴ بى نیازى: آثار احساس بى نیازى ۵ ثروت اندوزى: آثار ثروت اندوزى ۵ خدا: سرزنشهاى خدا ۲ طغیان: نشانه هاى طغیان ۳ محمد(ص): روش

مى کند، اگر خود بر طریق هدایت قرار گرفته بود [آیا بهتر نبود؟] ثروت اندوزان: توصیه به ثروت اندوزان ۹ خدا: آثار عبودیت خدا ۳; توصیه هاى خدا ۹; سرزنشهاى خدا۲

ماده‌ای و کنیزکی بود (نگا: جزء عمّ شیخ محمّد عبده). خدا او را با سود تجارت، و ثروت خدیجه، و غنائم جنگی دارا و بی‌نیاز کرد. آیات گذشته، بیانگر الطاف و عنایات

انسان ها ۱; عجز انسان ۵; نشانه هاى عجز انسان ۶ تنبه: موجبات تنبه ۵ ثروت اندوزى: آثار ثروت اندوزى ۸ خدا: دلایل قدرت خدا ۴، ۹; رد عجز خدا ۴; سرزنشهاى خدا ۳;

گفته مى شود که بدون مشقت به دست مى آید. لذا به غنائم جنگى و همچنین «انفال» (ثروت هاى طبیعى که متعلق به حکومت اسلامى است و مالک مشخص ندارد) اطلاق مى شود. «راغب»

آیا از بردگانتان در آنچه [از نعمت ها و ثروت ها] به شما روزی داده ایم، شریکانی دارید که شما در آن [نعمت ها و ثروت ها] با هم برابر و یکسان باشید، و همان گونه

مى‌داند كه چه كاره است. «وَ إِنَّهُ عَلى‌ ذلِكَ لَشَهِيدٌ» 11- در فرهنگ اسلامى، ثروت و مال خير است. «إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ» 12- علاقه به مال، امرى

مى‌داند كه چه كاره است. «وَ إِنَّهُ عَلى‌ ذلِكَ لَشَهِيدٌ» 11- در فرهنگ اسلامى، ثروت و مال خير است. «إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ» 12- علاقه به مال، امرى

ایمان ۷ تقرّب: آثار تقرّب ۵ تقوا: آثار تقوا ۵ ; محرومیت از تقوا ۷ ثروت: ارزش اخروى ثروت ۳، ۴ ثروتمندان: کافر ۴ جهاد: آثار جهاد ۵ ; محرومیت از جهاد ۷ جهنّم:

از آن با قول و فعل، امکان‌پذیر است. سپاس با زبان، و بذل و بخشش از آن. ذکر ثروت و قدرت برای تفاخر، مراد نیست. Tabber requires Javascript to function. آيات

تزکیه: آثار تزکیه ۴ تقوا: توصیه به تقوا ۲; نشانه هاى تقوا ۴ ثروت اندوزى: آثار اجتناب از ثروت اندوزى ۴ خدا: توصیه هاى خدا ۲ سخاوت: آثار سخاوت ۴; توصیه به

پاداش: ارزش پاداش اخروى ۱۵ تاریخ: عبرت از تاریخ ۱۳ تلاش: آثار تلاش ۷ ثروت: اتکاى به ثروت ۴ خدا: حتمیت عذابهاى خدا ۵; سرزنشهاى خدا ۹; سنّتهاى خدا ۷; نشانه هاى

گرديدن كافران در شهرها براى تجارت و بروز امتعه و صنايع آنان، يعنى بايد كثرت ثروت و جمعيت و تمادى تنعم ايشان به خاطر تو نرسد كه من ايشان را واگذاشته، چه امهال

احکام:۱، ۲، ۴، ۵، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۸ اقتصاد: توسعه اقتصادى ۱۱ انفاق: به سفیه ۳ ثروت: نقش ثروت ۹ جامعه: عوامل تشکیل جامعه ۹ ; عوامل رشد جامعه ۱۱ ; مسؤولیت جامعه ۶،

الّا معلوم است كه نبوّت شخص بمعجزه ثابت ميشود و ملازم با ملك و سلطنت و مال و ثروت نيست و بازوبند يا دست‌بند طلا لازم ندارد و لازم نيست ملائكه علنا بكمك او

ارزشگذارى ۶، ۹ ارزشها ۸: اقتصاد: آثار عدالت اقتصادى ۴; آسیب شناسى اقتصادى ۵ ثروت: ارزش ثروت ۸ ذکر: آثار ذکر فرجام ۶; اهمیت ذکر فرجام عمل ۷ رهبرى: عدالت رهبرى ۹

آسایش طلبى ۵ ارزشگذارى: عوامل ارزشگذارى غلط ۱۱ ارزشها: ملاک ارزشها ۱۳ ثروت: آثار ثروت ۵ ثروتمندان: تحقیر ثروتمندان متخلف ۴ ; ثروتمندان متخلف ۱، ۱۰ ; ثروتمندان

پرثمر پاسخ گفت; ولى نسبت به داشتن گنج و ثروت فراوان پاسخ نفرمود. از این نکته مى توان استفاده کرد که داشتن گنج و ثروت بسیار بر خلاف حکمت الهى و مصلحت است و

«قَسَمْنا» و «رَفَعْنا» راجع به اختلاف استعدادها است نه به ثروت و مال دنيا گرچه نتيجه آن از اختلاف در ثروت نيز هست و اللّه اعلم. مِنْکُم فَإِنّا مِنّا کَمَا تَسْخَرُون

زمینه بهشت ۵ بهشتیان :۱، ۲ تعقل: تعقل در بى نیازى ۵; تعقل در فقر ۵ ثروت طلبى: اجتناب از ثروت طلبى ۵ حرام خوارى: اجتناب از حرام خوارى ۵ خدا: دعوتهاى اخروى خدا

مال است. و هم او بر حب مال دنیا سخت فریفته و بخیل است. و همانا او نسبت به ثروت و مال سخت علاقه مند است [و به این سبب بخل می ورزد.] او مال را فراوان دوست

در زیان و غرامت افتادیم. [و می گویید:] مسلماً ما خسارت زده ایم، گويند: ما ثروت بر باد دادگانيم؛ [و گویید] ما غرامت دیدگانیم‌ [و گوييد:] راستى كه ما زيان

موصوفى دارد مثل حالت و نظير آن. يعنى آن كه از انفاق بخل ورزد و در اثر بخل ثروت و بى‏نيازی جويد و وعده بهتر خدا را تكذيب كند، او را به حالت سخت‏ترى آماده

موصوفى دارد مثل حالت و نظير آن. يعنى آن كه از انفاق بخل ورزد و در اثر بخل ثروت و بى‏نيازی جويد و وعده بهتر خدا را تكذيب كند، او را به حالت سخت‏ترى آماده

يُنْفِقُوا» 4- مورد انفاق، تنها مال نيست، از هر چه داريم بايد انفاق كنيم. (چه علم و ثروت، چه آبرو و قدرت) «مِمَّا رَزَقْناهُمْ» 5- انفاق بايد از رزق خدا يعنى مال

۷; تکلم پرندگان ۳، ۵; ویژگیهاى تکلم پرندگان ۴ داود(ع): امکانات داود(ع) ۶; ثروت داود(ع) ۱; علم داود(ع) ۳، ۷; فضایل داود(ع) ۳، ۵، ۶، ۹; منشأ علم داود(ع) ۵;

[نساء:97]. و خواه در حال مثل [طلاق:7]. تا آنكه در وسعت زندگى و ثروتمند است از ثروت خويش انفاق كند. و خواه در فعل باشد مثل [اعراف:156]. كه رحمت خدا به هر چيز

به معنى قليل نيز آيد مثل [يوسف:65]. مَيسرة: آسانى و توانگرى. كه به وسيله ثروت كارها آسان مى‏شود [بقره:280]. اگر قرضدار در تنگى باشد وظيفه مهلت دادن است

عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ» «2» جمعيّت و ثروت شما را بى‌نياز نكرد. «لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ» «3»* نه ثروت و نه فرزند به حال آنان سودى

عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ» «2» جمعيّت و ثروت شما را بى‌نياز نكرد. «لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ» «3»* نه ثروت و نه فرزند به حال آنان سودى

بَلَغُوا مِعْشارَ ... 3- كفّار با تكيه به قدرت و ثروت خود، حقّ را انكار مى‌كردند و خداوند فرمود: ثروت شما نسبت به ديگران يك دهم است. وَ ما بَلَغُوا مِعْشارَ

داديم. آری این چنین کردیم و (قوم ضعیف) بنی اسرائیل را وارث آن شهر و دیارها و ثروت و مقامها گردانیدیم. این گونه [نعمت های خود را از چنگ آنان بیرون آوردیم] و

به معنى قليل نيز آيد مثل [يوسف:65]. مَيسرة: آسانى و توانگرى. كه به وسيله ثروت كارها آسان مى‏شود [بقره:280]. اگر قرضدار در تنگى باشد وظيفه مهلت دادن است

گويد: «مال فراوانى تباه كردم.» می‌گوید: من مال بسیاری تلف کردم. می گوید: ثروت فراوانی را [برای مبارزه با پیامبر و اسلام] تباه کرده ام! مى‌گويد: مالى فراوان

او تواناى حكيم است. و الفت داد دلهای مؤمنان را، دلهایی که اگر تو با تمام ثروت روی زمین می‌خواستی میان آنها الفت دهی نتوانستی، لیکن خدا تألیف قلوب آنها

به معنى قليل نيز آيد مثل [يوسف:65]. مَيسرة: آسانى و توانگرى. كه به وسيله ثروت كارها آسان مى‏شود [بقره:280]. اگر قرضدار در تنگى باشد وظيفه مهلت دادن است

که او میان کسانش بسیار مغرور و مسرور بود. او همواره در میان خانواده اش [به ثروت و مال و مقام] خوشحال و شادمان بود. او در دنيا نزد كسانش شادمان زيسته بود

در اثر رفع احتياج، امتيازات و قوى و ضعيف بودن از بين مى‏رفت و مردم در اثر ثروت تجاوز شده و از يكديگر تمكين نمى‏كردند و جوامع بشرى متلاشى مى‏گرديد.ولى حكمت

وحی] بر عهده تو نیست، و هنگامی که ما از سوی خود رحمتی [چون سلامت، امنیت و ثروت] به انسان بچشانیم، به آن سرمست و مغرور می شود، و اگر به سبب گناهانی که مرتکب

توسعه رزق عامل غفلت از خدا و موجب طغيان و تجاوز است و چه بسيارند كسانى كه ثروت سبب هلاكت آنان شده است. سؤال ديگر اينكه: اگر توسعه رزق سبب طغيان است، پس

چشنده مرگ است و ما شما را [چنانکه سزاوار است] به نوعی خیر و شر [که تهیدستی، ثروت، سلامت، بیماری، امنیت و بلاست] آزمایش می کنیم، و به سوی ما بازگردانده می

است كه قرآن و روايات درباره آن بسيار تشويق كرده‏اند و آن يكى از اسباب تعديل ثروت و پر كردن شكاف جامعه هاست، بخل و امساك هر قدر مذموم و منهى است در مقابل انفاق

معناى گروه و جماعتى از مردم است. جمله «و لم تکن...» پاسخى به پندارهاى مرد ثروت مندِ مغرور به مال و نفرات خود است که در آیه پیشین مطرح شده بود. در این آیه،

شده بودند، نعمت های باارزش دهیم، و آنان را پیشوایان مردم و وارثان [اموال، ثروت ها و سرزمین های فرعونیان] گردانیم. و ما بر آن هستيم كه بر مستضعفان روى زمين

او سخت به خوی نومیدی و کفران درافتد. و اگر از سوی خود رحمتی [چون سلامتی، ثروت، اولاد و امنیت] به انسان بچشانیم، سپس آن را [به علتی حکیمانه] از او سلب کنیم

فرعونيان-؟ همه را هلاك كرديم، زيرا كه آنها بزهكار بودند. آیا آنان بهترند (و از ثروت و قدرت و دبدبه و کوکبه‌ی بیشتری برخوردارند) یا قوم تُبّع (که ملوک و شاهان

را گمراه و منحرف ببيند. البتّه جمع ميان هردو نيز ممكن است، يعنى شخص در اثر ثروت زياد، گرفتار غرور شده و به سخن حق ديگران گوش فراندهد. 1- نقص عضو نشانه نقص

را گمراه و منحرف ببيند. البتّه جمع ميان هردو نيز ممكن است، يعنى شخص در اثر ثروت زياد، گرفتار غرور شده و به سخن حق ديگران گوش فراندهد. 1- نقص عضو نشانه نقص

(قهر) مرا نچشیده‌اند (که دست از کفر بر نمی‌دارند). آیا از میان ما [که دارای ثروت فراوان و مقام و قدرتیم] قرآن، فقط بر او [که فقیری یتیم بیش نیست] نازل شده

پیکار ونیرومند خود را بر ضد شما برانگیزیم، آنان [برای کشتن، اسیر کردن و ربودن ثروت و اموالتان] لابه لای خانه ها را [به طور کامل و با دقت] جستجو می کنند؛ و یقیناً

گيرد، و او را، پروردگارا، پسنديده ساز. از من (دین و دانش) و از آل یعقوب (ثروت و قدرت) ارث ببرد، و او را پروردگارا (در گفتار و کردار) مورد رضایت گردان.

دلبستگی به امور مادی) جلوه داده شده است، از قبیل: عشق به زنان و فرزندان و ثروت هنگفت و آلاف و الوف طلا و نقره و اسبهای نشاندار (و مرکبهای ممتاز) و چهارپایان

قالَ إِنَّكُمْ ماكِثُونَ» «2» 1- كارآيى اموال، تنها در دنياست و در آخرت، ثروت بى ثمر است. ما تُقُبِّلَ‌ ... 2- روز قيامت در دستگاه عدل الهى، فديه پذيرفته

سوی او روی آورده اند، می خوانند، سپس زمانی که رحمتی از سوی خود [چون نعمت، ثروت، اولاد و امنیت] به آنان بچشاند، ناگهان گروهی از آنان به پروردگارشان شرک می

بیداری آنان نشد] به جای آن مصایب، رفاه وفراوانی نعمت قرار دادیم تا [ازنظر مال، ثروت، جمعیت و قدرت] فزونی یافتند، [بلکه بیدار شوند ولی رفاه و فراوانی نعمت در

دنيا سؤال و جواب نمى‏كند بلكه آنگاه كه وقت هذاب قارون است كه مى‏گفت: من اين ثروت را در اثر دانش خودم گير آورده‏ام... خدا در جواب فرمايد آيا ندانسته كه خدا

حق پشت مى‌كند: «أَدْبَرَ» در قلب تنفّر دارد و روى بر مى‌تابد: «تَوَلَّى» ثروت اندوزى مى‌كند: «جمع» و به ديگران نمى‌دهد. «فَأَوْعى‌» 1- به دوستى‌ها و روابط

می‌توانی با صدایت تحریک کن! و لشکر سواره و پیاده‌ات را بر آنها گسیل دار! و در ثروت و فرزندانشان شرکت جوی! و آنان را با وعده‌ها سرگرم کن! -ولی شیطان، جز فریب

آنها (پنهانی با هم) می‌گویند: اگر به مدینه مراجعت کردیم البته اربابان عزّت و ثروت، مسلمانان ذلیل فقیر را از شهر بیرون کنند، و حال آنکه عزّت مخصوص خدا و رسول

را گمراه و منحرف ببيند. البتّه جمع ميان هردو نيز ممكن است، يعنى شخص در اثر ثروت زياد، گرفتار غرور شده و به سخن حق ديگران گوش فراندهد. 1- نقص عضو نشانه نقص

شده‌اند. نخست می‌فرماید: «آنها که راه کفر را پیش گرفتند هرگز نمی‌توانند در پناه ثروت و فرزندان متعدد خویش ار مجازات خدا در امان بمانند» (إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا

نجاتشان دادیم. و آنان که ستم کردند، دنباله رو [و دل بسته] چیزی از نعمت و ثروت شدند [که در آن به سرکشی و طغیان افتادند] و آنان گنهکار بودند. چرا در ميان

بيرونى، دو عامل فتنه و فساد است. مَهِينٍ‌ ... ذا مالٍ وَ بَنِينَ‌ 11- دارا بودن ثروت و نيرو كفّار نمى‌تواند دليل سازش باشد. لَوْ تُدْهِنُ‌ ... أَنْ كانَ ذا جلد

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

نزول آیات ۶ و ۷: مقاتل گوید: این آیات درباره ابوجهل نازل شد که از اثر مال و ثروت فراوان به طغیان پرداخته بود. ابوهریره گوید: ابوجهل مى گفت: آیا محمد باز هم

(لکن الّذین اتّقوا ربّهم لهم جنّات ... خالدین فیها) ۳- تلاش براى دستیابى به ثروت و امکانات مادى با حفظ تقوا، آسیبى به سعادت اخروى نمى رساند. (لا یغرّنک تقلّب

بيرونى، دو عامل فتنه و فساد است. مَهِينٍ‌ ... ذا مالٍ وَ بَنِينَ‌ 11- دارا بودن ثروت و نيرو كفّار نمى‌تواند دليل سازش باشد. لَوْ تُدْهِنُ‌ ... أَنْ كانَ ذا جلد

بيرونى، دو عامل فتنه و فساد است. مَهِينٍ‌ ... ذا مالٍ وَ بَنِينَ‌ 11- دارا بودن ثروت و نيرو كفّار نمى‌تواند دليل سازش باشد. لَوْ تُدْهِنُ‌ ... أَنْ كانَ ذا جلد

را گمراه و منحرف ببيند. البتّه جمع ميان هردو نيز ممكن است، يعنى شخص در اثر ثروت زياد، گرفتار غرور شده و به سخن حق ديگران گوش فراندهد. 1- نقص عضو نشانه نقص

را گمراه و منحرف ببيند. البتّه جمع ميان هردو نيز ممكن است، يعنى شخص در اثر ثروت زياد، گرفتار غرور شده و به سخن حق ديگران گوش فراندهد. 1- نقص عضو نشانه نقص

بيرونى، دو عامل فتنه و فساد است. مَهِينٍ‌ ... ذا مالٍ وَ بَنِينَ‌ 11- دارا بودن ثروت و نيرو كفّار نمى‌تواند دليل سازش باشد. لَوْ تُدْهِنُ‌ ... أَنْ كانَ ذا جلد

فرعونیان را در میان امواج دفن کرد، و آنها را از غرقاب رهائی بخشید و کاخها و ثروت و باغها و گنجهای فرعونیان را به آنها سپرد. تفسیر آیات ۱ - خداوند، ناصر و

عیون» با «و لاتطیعوا أمر المسرفین» مى توان استفاده کرد که در محیط رفاه و ثروت، رهبران اسراف گر ظهور مى کنند و توده هاى ناآگاه نیز به اطاعت از آنان، گردن

Javascript to function. آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره گفتارى پيرامون انفاق تعديل ثروت ها، كم كردن فاصله طبقاتى ، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاءكيد

حق پشت مى‌كند: «أَدْبَرَ» در قلب تنفّر دارد و روى بر مى‌تابد: «تَوَلَّى» ثروت اندوزى مى‌كند: «جمع» و به ديگران نمى‌دهد. «فَأَوْعى‌» 1- به دوستى‌ها و روابط

را گمراه و منحرف ببيند. البتّه جمع ميان هردو نيز ممكن است، يعنى شخص در اثر ثروت زياد، گرفتار غرور شده و به سخن حق ديگران گوش فراندهد. 1- نقص عضو نشانه نقص

مى‌داند كه چه كاره است. «وَ إِنَّهُ عَلى‌ ذلِكَ لَشَهِيدٌ» 11- در فرهنگ اسلامى، ثروت و مال خير است. «إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ» 12- علاقه به مال، امرى

پیش خدا غنائم فراوانی است (و آن را برای شما تهیّه دیده است و بسی بهتر از ثروت و غنیمت دنیای فانی است). شما پیش از این، چنین بودید (و کفر را گردن نهاده

لَيْتَنِي‌ ... يا لَيْتَها 5- ثروت و قدرت، در قيامت كارآيى ندارد. «ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ» 6- ثروت‌اندوزى در دنيا، سبب حسرت در

اموال خود، به رخ كشيدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مى‌بردند و گمان مى‌كنند اين ثروت هميشگى است و آنها را براى هميشه در دنيا نگه مى‌دارد و ديگر بيمارى و مرگ به

«أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ ...» 2- انفاق، سخاوت مى‌خواهد نه ثروت. «فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ» 3- نه در حال رفاه از محرومان غافل باشيم

ازدواج، با مهريه همراه است. «عَلى‌ أَنْ تَأْجُرَنِي» 11- لازم نيست مهريه مال و ثروت باشد. حضرت شعيب به موسى گفت: دخترم را به ازدواج تو درمى‌آورم به شرط آن‌كه

تا من نزديك نمايم آنها را بعذاب درجه درجه بمهلت دادن و زياد نمودن نعمت و ثروت و ادامه صحّت و سلامت و فراموش نمودنشان ياد خدا را چنانچه در سوره اعراف ذيل

بِأَنْفُسِهِمْ‌ 8- سعادت و شقاوت ملّت‌ها، در گرو تحوّلات درونى آنهاست، نه قدرت و ثروت. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» 9- در تحليل سرنوشت جوامع، محور، روحيّه‌ى

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

حق پشت مى‌كند: «أَدْبَرَ» در قلب تنفّر دارد و روى بر مى‌تابد: «تَوَلَّى» ثروت اندوزى مى‌كند: «جمع» و به ديگران نمى‌دهد. «فَأَوْعى‌» 1- به دوستى‌ها و روابط

نقل نموده‌اند و يافت تو را فقير پس بى‌نياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا

هستيم. جلد 7 - صفحه 78 كلمه‌ى «بطر» به معناى طغيان و سرمستى بر اثر فزونى ثروت و رفاه است. در آيه‌ى قبل خوانديم كه گروهى به پيامبر اكرم صلى الله عليه و

الّا معلوم است كه نبوّت شخص بمعجزه ثابت ميشود و ملازم با ملك و سلطنت و مال و ثروت نيست و بازوبند يا دست‌بند طلا لازم ندارد و لازم نيست ملائكه علنا بكمك او

در زمين آنها نهرها جاودانيانند در آنها اين است كاميابى بزرگ. تفسير صاحبان ثروت و مكنت از منافقان بيشتر مورد ملامت شدند در تخلف از جهاد زيرا با آنكه آبرومند

الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ» 12- اگر شما قادر به مقابله با صاحبان ثروت و قدرت نبوديد، نگران نباشيد، زيرا خداوند قادر به مقابله با آنان است. «ذَرْنِي

عمر خودشان را فاسد نمودند و آنچه پيدا كردند در دنيا بخيال خودشان از دولت و ثروت و رياست از دستشان رفت و جز حسرت و ندامت براى آنها باقى نماند ناچار در آخرت

مال و بنين يا متعلّق است بلا تطع يعنى اطاعت مكن چنين شخصى را براى آنكه صاحب ثروت و قوّت است يا متعلق است بآيه بعد از اين يعنى براى آنكه صاحب مال و اولاد است

«1» لذا قران مى‌فرمايد: در قيامت خواهند فهميد كه نه پول به كار آيد نه مال و ثروت. ندانستن زمان قيامت، براى آماده بودن از يكسو و دلهره نداشتن از سوى ديگر مفيد

افواه خاص و عام تا انقراض عالم سارى و جارى است و خداوند در دنيا بقدرى باو ثروت و مكنت عطا فرمود كه عدد احشام و اغنامش از شمار خارج گرديد و مهمانخانه‌اش

او و كم مكنيد پيمانه و ترازو را جلد 3 صفحه 102 همانا من مى‌بينم شما را با ثروت و همانا من ميترسم بر شما عذاب روزى را فرا گيرنده‌ و اى قوم من تمام كنيد پيمانه

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

در زمين آنها نهرها جاودانيانند در آنها اين است كاميابى بزرگ. تفسير صاحبان ثروت و مكنت از منافقان بيشتر مورد ملامت شدند در تخلف از جهاد زيرا با آنكه آبرومند

ماله للاخوان» جان را تسليم آتش، دل را تسليم خدا، فرزند را براى قربانى شدن و ثروت را براى برادران ايمانى خود قرار داد. 1- در تربيت، از الگو و نمونه‌هاى در

تا من نزديك نمايم آنها را بعذاب درجه درجه بمهلت دادن و زياد نمودن نعمت و ثروت و ادامه صحّت و سلامت و فراموش نمودنشان ياد خدا را چنانچه در سوره اعراف ذيل

تا من نزديك نمايم آنها را بعذاب درجه درجه بمهلت دادن و زياد نمودن نعمت و ثروت و ادامه صحّت و سلامت و فراموش نمودنشان ياد خدا را چنانچه در سوره اعراف ذيل

مراد و مقصود او بود وسيله و سبب پيشرفتى از علم و قدرت و شوكت و سطوت و عزّت و ثروت و آلت و جلد 3 صفحه 449 اسباب كار از هر باب و قمّى ره از امير المؤمنين عليه

عمر خودشان را فاسد نمودند و آنچه پيدا كردند در دنيا بخيال خودشان از دولت و ثروت و رياست از دستشان رفت و جز حسرت و ندامت براى آنها باقى نماند ناچار در آخرت

نقل نموده‌اند و يافت تو را فقير پس بى‌نياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا

مى‌داند كه چه كاره است. «وَ إِنَّهُ عَلى‌ ذلِكَ لَشَهِيدٌ» 11- در فرهنگ اسلامى، ثروت و مال خير است. «إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ» 12- علاقه به مال، امرى

ندارد. «الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ» 3- تعداد زياد مخالفان، تلاش و فعّاليت آنان، و ثروت و تبليغاتشان، نبايد در حقّانيّت راه و عقايد ما تأثير گذارد. «فَلا تَكُنْ

آبی که مایه حیات آنهاست فرمان مرگ آنها را می‌دهد، و همان دریای نیل که مایه ثروت و قدرت فرعونیان بود قبرستان آنها می‌شود! و از «رحمت» اوست که در این کار هرگز

لَيْتَنِي‌ ... يا لَيْتَها 5- ثروت و قدرت، در قيامت كارآيى ندارد. «ما أَغْنى‌ عَنِّي مالِيَهْ هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ» 6- ثروت‌اندوزى در دنيا، سبب حسرت در

تأکید و اصرار را افاده مى کند - مطلب بالا قابل برداشت است. ۶- عشق به مال و ثروت، ریشه دار در عمق وجود و جان انسان ها (إن یسئلکموها ... و یخرج أضغنکم) این

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

آنان، حقّى براى محرومان است. پس آنان بايد به قدرى‌ جلد 9 - صفحه 249 درآمد و ثروت داشته باشند كه علاوه بر تأمين نيازهاى زندگى خود، به ديگران نيز كمك كنند.

على الاطلاق است‌ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ بِخَيْرٍ: و اگر برساند به تو خيرى مثل ثروت و صحت، يعنى نوعى كند كه خيرى عايد تو شود فَهُوَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ:

Javascript to function. آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره گفتارى پيرامون انفاق تعديل ثروت ها، كم كردن فاصله طبقاتى ، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاءكيد

نقل نموده‌اند و يافت تو را فقير پس بى‌نياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا

بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه ثروت كاشف از عزّت پيش خدا است جواب فرموده است. قال‌َ الَّذِين‌َ استَكبَرُوا لِلَّذِين‌َ

مال و بنين يا متعلّق است بلا تطع يعنى اطاعت مكن چنين شخصى را براى آنكه صاحب ثروت و قوّت است يا متعلق است بآيه بعد از اين يعنى براى آنكه صاحب مال و اولاد است

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

بدرستى كه بعض بندگان مؤمن هر آينه كسانيند كه اصلاح نشود ايمان او مگر به غنى و ثروت، و اگر فقير كنم او را، هر آينه فاسد كند او را «1». وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ

الّا معلوم است كه نبوّت شخص بمعجزه ثابت ميشود و ملازم با ملك و سلطنت و مال و ثروت نيست و بازوبند يا دست‌بند طلا لازم ندارد و لازم نيست ملائكه علنا بكمك او

آنان، حقّى براى محرومان است. پس آنان بايد به قدرى‌ جلد 9 - صفحه 249 درآمد و ثروت داشته باشند كه علاوه بر تأمين نيازهاى زندگى خود، به ديگران نيز كمك كنند.

ميشود و اين مخصوص بحمل نيست هر چيزى از خوشى و ناخوشى و عزّت و ذلّت و فقر و ثروت و غيرها در علم خدا مقدّر است و ميزان معيّنى دارد كه كم و زياد نميشود مگر

صافى، و سامعه وافى شد، به كلام، شخصى متنبه شود؛ چنانچه مسلمه از بزرگان و صاحب ثروت بود. گويد: رفتم نزد عمر عبد العزيز بعد از نماز صبح، وقت طلوع آفتاب، كنيزكى

نقل نموده‌اند و يافت تو را فقير پس بى‌نياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا

«1» لذا قران مى‌فرمايد: در قيامت خواهند فهميد كه نه پول به كار آيد نه مال و ثروت. ندانستن زمان قيامت، براى آماده بودن از يكسو و دلهره نداشتن از سوى ديگر مفيد

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

سنگين همّ و غمّ از آزار قوم و انجام رسالت را بوجود امير المؤمنين و شمشير او و ثروت حضرت‌ جلد 5 صفحه 404 خديجه آن بار سنگينى كه كمر شكن بود براى تو اگر نبود

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

بقدرى خوب از آنحضرت پذيرائى فرمود كه عقل مات ميشود چون از جهت جاه و جلال و ثروت و مال و خدم و حشم و اولاد و احفاد و اعوان و انصار يگانه عالميان گرديد و نام

تا من نزديك نمايم آنها را بعذاب درجه درجه بمهلت دادن و زياد نمودن نعمت و ثروت و ادامه صحّت و سلامت و فراموش نمودنشان ياد خدا را چنانچه در سوره اعراف ذيل

تا من نزديك نمايم آنها را بعذاب درجه درجه بمهلت دادن و زياد نمودن نعمت و ثروت و ادامه صحّت و سلامت و فراموش نمودنشان ياد خدا را چنانچه در سوره اعراف ذيل

و ترسیم نماى کفر و ایمان در غالب گفتوگوى کشاورزى رفاه مند با هم صحبتى کم ثروت شد. (و اضرب لهم مثلاً رجلین) ۲- سمبل اشراف، در بیان الهى، مردى مرفّه و برخوردار

پيش پاى ما مى‌گذارد. «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌» 13- اهل بخل بدانند كه ثروت نجات دهنده نيست. «وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى» 14- نتيجه بخل

بقدرى خوب از آنحضرت پذيرائى فرمود كه عقل مات ميشود چون از جهت جاه و جلال و ثروت و مال و خدم و حشم و اولاد و احفاد و اعوان و انصار يگانه عالميان گرديد و نام

«كَلَّا» به معناى حقًا و براى تأكيد باشد. «1» اگر انسان ظرفيّت نداشته باشد، يا ثروت او را مغرور مى‌كند، چنانكه قارون مى‌گفت: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ

«كَلَّا» به معناى حقًا و براى تأكيد باشد. «1» اگر انسان ظرفيّت نداشته باشد، يا ثروت او را مغرور مى‌كند، چنانكه قارون مى‌گفت: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ

«كَلَّا» به معناى حقًا و براى تأكيد باشد. «1» اگر انسان ظرفيّت نداشته باشد، يا ثروت او را مغرور مى‌كند، چنانكه قارون مى‌گفت: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ

در زمين آنها نهرها جاودانيانند در آنها اين است كاميابى بزرگ. تفسير صاحبان ثروت و مكنت از منافقان بيشتر مورد ملامت شدند در تخلف از جهاد زيرا با آنكه آبرومند

آنان، حقّى براى محرومان است. پس آنان بايد به قدرى‌ جلد 9 - صفحه 249 درآمد و ثروت داشته باشند كه علاوه بر تأمين نيازهاى زندگى خود، به ديگران نيز كمك كنند.

اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ). درست است آنها ظاهرا جمعیتی عظیم و قدرت و ثروت قابل ملاحظه‌ای دارند ولی در برابر قدرت بی‌انتهای حق ذرّه ناچیزی بیش نیستند

مراد و مقصود او بود وسيله و سبب پيشرفتى از علم و قدرت و شوكت و سطوت و عزّت و ثروت و آلت و جلد 3 صفحه 449 اسباب كار از هر باب و قمّى ره از امير المؤمنين عليه

له فئة ینصرونه من دون اللّه ... هو خیر ثوابًا و خیر عقبًا) بیان سرگذشت مرد ثروت مند و پایان خسارت بار و بى حاصل او و سپس تذکر این که خداوند، بهترین پاداش

مال و بنين يا متعلّق است بلا تطع يعنى اطاعت مكن چنين شخصى را براى آنكه صاحب ثروت و قوّت است يا متعلق است بآيه بعد از اين يعنى براى آنكه صاحب مال و اولاد است

اخروى او روزى و مال و عزّت ميدهد و او از ضمائر و مقدار قابليّت و استعداد ثروت و اقتضاء حال و وسعت مجال بندگان‌ جلد 4 صفحه 582 خود با خبر است مى‌داند و

آنچه مسلّم است آنستكه تو در دنيا بآنها و پدرانشان سلامتى و نعمت و رفاهيت و ثروت دادى تا مستغرق در شهوات و لذات دنيا شدند و از ياد تو و خوض در آيات و تذكر

افواه خاص و عام تا انقراض عالم سارى و جارى است و خداوند در دنيا بقدرى باو ثروت و مكنت عطا فرمود كه عدد احشام و اغنامش از شمار خارج گرديد و مهمانخانه‌اش

اخروى او روزى و مال و عزّت ميدهد و او از ضمائر و مقدار قابليّت و استعداد ثروت و اقتضاء حال و وسعت مجال بندگان‌ جلد 4 صفحه 582 خود با خبر است مى‌داند و

بدبختى و ذلت از براى خویش تلقى کردند در حالتى که اغلب آن‌ها با مال و امتعه و ثروت فراوان خود را آماده خروج از مکه جهت تجارت، نموده بودند. چنان که خداوند در

مخفى كنند از خلق، آنچه عطا فرموده خدا ايشان را از فضل و بخشش خود از غنا و ثروت. اين جماعت سزاوارند به هر ملامتى، و مستحقند به هر سرزنشى. فى الفقيه عن الصّادق

شمه‌ئى از احوال قوم عاد در آيات سابقه متذكّر فرموده است كفّار مكّه را بمكنت و ثروت و قوّت و قدرتيكه بآنان عطا فرموده بود و به اينان عطا نفرموده تا بتمكّن خودشان

ميفرمايد وقتى رسد او را فقر و فاقه جزع و فزع ميكند و وقتى برسد باو مال و ثروت بخل مينمايد و انفاق در راه خدا نميكند و اهل بيان اين دو جمله را مفسّر هلوع

مال و بنين يا متعلّق است بلا تطع يعنى اطاعت مكن چنين شخصى را براى آنكه صاحب ثروت و قوّت است يا متعلق است بآيه بعد از اين يعنى براى آنكه صاحب مال و اولاد است

مال و بنين يا متعلّق است بلا تطع يعنى اطاعت مكن چنين شخصى را براى آنكه صاحب ثروت و قوّت است يا متعلق است بآيه بعد از اين يعنى براى آنكه صاحب مال و اولاد است

(ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ). «و شما را به وسیله اموال و ثروت سرشار و فرزندانی کمک خواهیم کرد» (وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ)

تكيه‌گاه‌هاى متعدّدى انتخاب مى‌كند و به ريسمان‌هاى گوناگونى چنگ مى‌زند، مانند: قدرت، ثروت، مقام، فاميل، دوست، نَسَب و ... ولى همه‌ى اين طناب‌ها روزى پاره مى‌شوند و

عمر خودشان را فاسد نمودند و آنچه پيدا كردند در دنيا بخيال خودشان از دولت و ثروت و رياست از دستشان رفت و جز حسرت و ندامت براى آنها باقى نماند ناچار در آخرت

بدبختى و ذلت از براى خویش تلقى کردند در حالتى که اغلب آن‌ها با مال و امتعه و ثروت فراوان خود را آماده خروج از مکه جهت تجارت، نموده بودند. چنان که خداوند در

ميشود و اين مخصوص بحمل نيست هر چيزى از خوشى و ناخوشى و عزّت و ذلّت و فقر و ثروت و غيرها در علم خدا مقدّر است و ميزان معيّنى دارد كه كم و زياد نميشود مگر

نقل نموده‌اند و يافت تو را فقير پس بى‌نياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا

فلسفه فقر و غنا و برخورد صحیح با یتیمان، مسکینان و اموال مردم و دل نبستن به ثروت، فرونشاننده اضطراب درونى و مایه اطمینان نفس انسان (فأمّا الإنسن إذا ما ابتلیه

استفاده شده است. ۶- سازندگان آیین شرک و بت پرستى برخوردار از ریاست، مکنت و ثروت بودند. (و أحلّوا قومهم ... و جعلوا لله أندادًا لیضلّوا عن سبیله قل تمتّعوا)

او و كم مكنيد پيمانه و ترازو را جلد 3 صفحه 102 همانا من مى‌بينم شما را با ثروت و همانا من ميترسم بر شما عذاب روزى را فرا گيرنده‌ و اى قوم من تمام كنيد پيمانه

نقل نموده‌اند و يافت تو را فقير پس بى‌نياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا

نقل نموده‌اند و يافت تو را فقير پس بى‌نياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا

نقل نموده‌اند و يافت تو را فقير پس بى‌نياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا

نقل نموده‌اند و يافت تو را فقير پس بى‌نياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا

سنگين همّ و غمّ از آزار قوم و انجام رسالت را بوجود امير المؤمنين و شمشير او و ثروت حضرت‌ جلد 5 صفحه 404 خديجه آن بار سنگينى كه كمر شكن بود براى تو اگر نبود

اخروى او روزى و مال و عزّت ميدهد و او از ضمائر و مقدار قابليّت و استعداد ثروت و اقتضاء حال و وسعت مجال بندگان‌ جلد 4 صفحه 582 خود با خبر است مى‌داند و

اخروى او روزى و مال و عزّت ميدهد و او از ضمائر و مقدار قابليّت و استعداد ثروت و اقتضاء حال و وسعت مجال بندگان‌ جلد 4 صفحه 582 خود با خبر است مى‌داند و

قلعه یهودیان بنى‌النضیر فرود آمد. دستور فرمود تا بعضى از درختان را که مال و ثروت آنان بود، بریدند. اینان جزع و زارى کردند و نمى توانستند بریده شدن درخت‌هاى

مضلات الفتن، سپس حضرت اين آيه را تلاوت كردند. «3» اگر باور كنيم كه دارايى و ثروت، ابزار آزمايش و فتنه است، از كمى مال رنج نخواهيم برد. زيرا امتحانش آسان‌تر

بقدرى خوب از آنحضرت پذيرائى فرمود كه عقل مات ميشود چون از جهت جاه و جلال و ثروت و مال و خدم و حشم و اولاد و احفاد و اعوان و انصار يگانه عالميان گرديد و نام

بقدرى خوب از آنحضرت پذيرائى فرمود كه عقل مات ميشود چون از جهت جاه و جلال و ثروت و مال و خدم و حشم و اولاد و احفاد و اعوان و انصار يگانه عالميان گرديد و نام

سنگين همّ و غمّ از آزار قوم و انجام رسالت را بوجود امير المؤمنين و شمشير او و ثروت حضرت‌ جلد 5 صفحه 404 خديجه آن بار سنگينى كه كمر شكن بود براى تو اگر نبود

بقدرى خوب از آنحضرت پذيرائى فرمود كه عقل مات ميشود چون از جهت جاه و جلال و ثروت و مال و خدم و حشم و اولاد و احفاد و اعوان و انصار يگانه عالميان گرديد و نام

مال و بنين يا متعلّق است بلا تطع يعنى اطاعت مكن چنين شخصى را براى آنكه صاحب ثروت و قوّت است يا متعلق است بآيه بعد از اين يعنى براى آنكه صاحب مال و اولاد است

انعام كنيم بر انسان كافر به نعمت و جلد 11 - صفحه 387 ابواب رحمت از صحت و ثروت بر او بگشائيم، أَعْرَضَ وَ نَأى‌ بِجانِبِهِ‌: روى بگرداند از شكرگزارى و دور

Javascript to function. آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره گفتارى پيرامون انفاق تعديل ثروت ها، كم كردن فاصله طبقاتى ، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاءكيد

Javascript to function. آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره گفتارى پيرامون انفاق تعديل ثروت ها، كم كردن فاصله طبقاتى ، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاءكيد

علم بآنكه شخص در آتيه چكار ميكند از خير و شرّ و چه بدست مى‌آورد از مال و ثروت پنجم علم بآنكه در چه سرزمينى خواهد مرد و اينكه فرموده‌اند بطور تحقيق و تفصيل

بدبختى و ذلت از براى خویش تلقى کردند در حالتى که اغلب آن‌ها با مال و امتعه و ثروت فراوان خود را آماده خروج از مکه جهت تجارت، نموده بودند. چنان که خداوند در

غیر الزکاة...; از امام صادق(ع) روایت شده که خداى عزّوجلّ ...در اموال صاحبان ثروت، حقى غیر زکات واجب نموده... و فرموده است: «...أقرضوا اللّه قرضاً حسناً» و

عِبادَةِ الأوْثانِ، وَالْکَفِّ عَنِ الْمَعاصی؟ «رِزْقاً حَسَناً»: روزی پاک. مراد ثروت و دارائی فراوان و حلال است که شعیب از آن برخوردار بوده است. «أَنْهَاکُمْ

جلوه می‌دهد، و منظور از «پشت سر» این است که آنها را به گردآوری اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت می‌کند، و منظور از

دهد و اينجمله بيشتر براى عتاب بزن است در سخت‌گيرى و بايد انفاق نمايد صاحب ثروت و مال بقدر دارائى خود و شرف زن و كسيكه در مضيقه و تنگدستى گذران ميكند بايد

Javascript to function. آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره گفتارى پيرامون انفاق تعديل ثروت ها، كم كردن فاصله طبقاتى ، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاءكيد

پيش پاى ما مى‌گذارد. «فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى‌» 13- اهل بخل بدانند كه ثروت نجات دهنده نيست. «وَ ما يُغْنِي عَنْهُ مالُهُ إِذا تَرَدَّى» 14- نتيجه بخل

بقدرى خوب از آنحضرت پذيرائى فرمود كه عقل مات ميشود چون از جهت جاه و جلال و ثروت و مال و خدم و حشم و اولاد و احفاد و اعوان و انصار يگانه عالميان گرديد و نام

مال و بنين يا متعلّق است بلا تطع يعنى اطاعت مكن چنين شخصى را براى آنكه صاحب ثروت و قوّت است يا متعلق است بآيه بعد از اين يعنى براى آنكه صاحب مال و اولاد است

«زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ» (غرور و خود بزرگ بينى و افتخار به ثروت و قدرت، جلوه‌هايى از تزيين شيطانى است.) 3- تبليغات و توجيهات مسموم فرهنگى،

بدبختى و ذلت از براى خویش تلقى کردند در حالتى که اغلب آن‌ها با مال و امتعه و ثروت فراوان خود را آماده خروج از مکه جهت تجارت، نموده بودند. چنان که خداوند در

نبايد نقض عهد و حنث قسم نمود براى آنكه خداوند مقدّر فرموده جمعى بر حسب عدد و ثروت فزونى داشته باشند بر جمعى مانند فزونى مشركين قريش بر مؤمنين صدر اسلام بلكه

مراد و مقصود او بود وسيله و سبب پيشرفتى از علم و قدرت و شوكت و سطوت و عزّت و ثروت و آلت و جلد 3 صفحه 449 اسباب كار از هر باب و قمّى ره از امير المؤمنين عليه

عمر خودشان را فاسد نمودند و آنچه پيدا كردند در دنيا بخيال خودشان از دولت و ثروت و رياست از دستشان رفت و جز حسرت و ندامت براى آنها باقى نماند ناچار در آخرت

ميشود و اين مخصوص بحمل نيست هر چيزى از خوشى و ناخوشى و عزّت و ذلّت و فقر و ثروت و غيرها در علم خدا مقدّر است و ميزان معيّنى دارد كه كم و زياد نميشود مگر

پيغمبر بيم دهنده از عذاب خدا را ما در بلدى از بلاد نفرستاديم مگر آنكه رؤساء و ثروت‌مندان و شهوت پرستان آنها مانند اينها گفتند ما از دين پدران خودمان دست برنميداريم

«مِمَّا تُحِبُّونَ»، نه «ممّايحبّون» 7- انسانى كه تربيت الهى يافته، اسير مال و ثروت نيست، بلكه حاكم بر آنهاست. «تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» 8- در انفاق، اصل

عمر خودشان را فاسد نمودند و آنچه پيدا كردند در دنيا بخيال خودشان از دولت و ثروت و رياست از دستشان رفت و جز حسرت و ندامت براى آنها باقى نماند ناچار در آخرت

صلّى اللّه عليه و آله و سلّم. نزد بعضى مراد اختلاف در روزى است كه عده‌اى با ثروت و دسته‌اى به مسكنت مگر آن كس كه به مرحمت الهيه نعمت قناعت را دارا باشد. وَ

او و كم مكنيد پيمانه و ترازو را جلد 3 صفحه 102 همانا من مى‌بينم شما را با ثروت و همانا من ميترسم بر شما عذاب روزى را فرا گيرنده‌ و اى قوم من تمام كنيد پيمانه

افواه خاص و عام تا انقراض عالم سارى و جارى است و خداوند در دنيا بقدرى باو ثروت و مكنت عطا فرمود كه عدد احشام و اغنامش از شمار خارج گرديد و مهمانخانه‌اش

در اين است كه : مراد از علم به علم قارون ، علم به راه هاى جمع آورى ثروت و امثال ثروت است البته داستان قارون در تورات فعلى به نحو ديگرى آمده ، در اصحاح شانزدهم

مـاجـرا بـهـم ريـخـت و باطل گشت ، از يكسو مى گفت من هرگز باور نمى كنم اين ثروت و سرمايه عظيم فنائى داشته باشد، ولى به چشم خود فناى آن را مشاهده كرد. از

مراد و مقصود او بود وسيله و سبب پيشرفتى از علم و قدرت و شوكت و سطوت و عزّت و ثروت و آلت و جلد 3 صفحه 449 اسباب كار از هر باب و قمّى ره از امير المؤمنين عليه

ببرند، و اين بهره دادن واجب است بقدر حال، طلاق دهند بر شخص غنى به اندازه ثروت او. وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ‌: و بر مرد فقير به مقدار تمكن او. مَتاعاً

Javascript to function. آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره گفتارى پيرامون انفاق تعديل ثروت ها، كم كردن فاصله طبقاتى ، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاءكيد

بِإِذْنِ اللَّهِ» آیه ۳۸ همین سوره نازل گردید، قریش گفتند: یا محمد ما تو را صاحب ثروت و مالى نمى بینیم و مالک امرى نمى شناسیم سپس این آیه نازل شد. Tabber requires

روی تظاهر و ریا، و نه برای کسب عنوان قهرمانی و نه برای بدست آوردن مقام و ثروت و کسب موفقیت و قدرت، بلکه تنها به خاطر فرمان خدا و آن گونه که به تو دستور

او و كم مكنيد پيمانه و ترازو را جلد 3 صفحه 102 همانا من مى‌بينم شما را با ثروت و همانا من ميترسم بر شما عذاب روزى را فرا گيرنده‌ و اى قوم من تمام كنيد پيمانه

اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا» 4- در ديد دنياپرستان، مال و ثروت ارزش است، نه حقّ و حقيقت. «ما نَرى‌ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ» 5- مخالفان

او و كم مكنيد پيمانه و ترازو را جلد 3 صفحه 102 همانا من مى‌بينم شما را با ثروت و همانا من ميترسم بر شما عذاب روزى را فرا گيرنده‌ و اى قوم من تمام كنيد پيمانه

کنیم رسول خدا می‌تواند انسان باشد، ولی آخر چرا یک انسان تهی دست و فاقد مال و ثروت؟ «چرا گنجی از آسمان برای او انداخته نمی‌شود و یا لااقل چرا باغی ندارد که

نمى داند كه خدا قبل از او از قرنها كسانى را هلاك كرده كه از او نيرومندتر و ثروت اندوزتر بودند و مجرمان از جرمشان پرسش نمى شوند (چون به سيما شناخته مى شوند)

نه‌ اختصاص‌ ‌به‌ بناء داشته‌ ‌باشد‌، كليه‌ امور دنيوي‌ ‌از‌ مال‌ و منال‌ و ثروت‌ و سائر لذائذ دنيوي‌ بمقدار احتياج‌، آنهم‌ ‌از‌ طريق‌ حلال‌ مانعي‌ ندارد

پيغمبر بيم دهنده از عذاب خدا را ما در بلدى از بلاد نفرستاديم مگر آنكه رؤساء و ثروت‌مندان و شهوت پرستان آنها مانند اينها گفتند ما از دين پدران خودمان دست برنميداريم

می‌بایست برطرف گردد، به همین مناسبت بحثی از زکات، و پرهیز از تراکم و کنز ثروت، و لزوم تحصیل علم، و وجوب تعلیم افراد نادان را یادآور می‌شود. علاوه بر مباحث

انتخاب همسر بايد دقّت كرد و اصل را بر ايمان و پاكدامنى گذاشت، نه زيبايى و ثروت. بنابراين معناى آيه اين نيست كه اگر مردى يا زنى خوب بود حتماً همسرش نيز خوب

بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه ثروت كاشف از عزّت پيش خدا است جواب فرموده است. وَ قال‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا لَن‌

او و كم مكنيد پيمانه و ترازو را جلد 3 صفحه 102 همانا من مى‌بينم شما را با ثروت و همانا من ميترسم بر شما عذاب روزى را فرا گيرنده‌ و اى قوم من تمام كنيد پيمانه

روزهای شنبه بطور علنی و بی‌پروا به صید ماهی مشغول شدند و از این راه مال و ثروت فراوانی فراهم ساختند. تفسیر آیات ۱- خداوند کار و فعالیت در روز شنبه را براى

كمي‌ ميوه‌جات‌ بلكه‌ ‌آنها‌ متذكر شوند. انسان‌ بالطبيعه‌ ‌اگر‌ ‌در‌ وسعت‌ و ثروت‌ ‌باشد‌ طغيان‌ ميكند و غافل‌ ميشود كَلّا إِن‌َّ الإِنسان‌َ لَيَطغي‌ أَن‌

عليه السّلام است) روايت كرده كه فرمود: براستى سزاوارترين كسانى كه بايد آرزوى ثروت مردم را بكنند بخيلان هستند، زيرا وقتى مردم ثروتمند شدند دست از اموال و دارائى

Javascript to function. آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره گفتارى پيرامون انفاق تعديل ثروت ها، كم كردن فاصله طبقاتى ، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاءكيد

علم بآنكه شخص در آتيه چكار ميكند از خير و شرّ و چه بدست مى‌آورد از مال و ثروت پنجم علم بآنكه در چه سرزمينى خواهد مرد و اينكه فرموده‌اند بطور تحقيق و تفصيل

بت پرستی می‌کند، و به آنها که عشق زن و فرزند، اقوام و خویشاوندان، و مال و ثروت آن چنان روحشان را فراگرفته که حاضر به فداکاری و جهاد نیستند، شدیدا اخطار

علم بآنكه شخص در آتيه چكار ميكند از خير و شرّ و چه بدست مى‌آورد از مال و ثروت پنجم علم بآنكه در چه سرزمينى خواهد مرد و اينكه فرموده‌اند بطور تحقيق و تفصيل

روى يك سنت ديرين غلط امتياز افراد را به ثروت آنها مى دانستند، و معتقد بودند بايد طبقات اجتماع كه بر اساس ثروت به وجود آمده همواره محفوظ بماند، و هر آئين

طبع‌ ‌است‌ فقط ‌اينکه‌ چهار روزه‌ دنيا ‌از‌ خورد و مسكن‌ و لبس‌ و رياست‌ ثروت‌ جلد 12 - صفحه 140 و تناكح‌ و لذّة نظر و سمع‌ و روح‌ و امثال‌ اينها لكن‌

منكرين‌ رسالت‌ ‌او‌ اقوي‌ ‌از‌ فرعون‌ و فرعونيان‌ هستيد ‌از‌ حديث‌ قدرت‌ و ثروت‌ و عزت‌ و عده‌ و عده‌ مشاهده‌ كنيد ‌که‌ ‌خدا‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌در‌ اثر تكذيب‌

‌در‌ قلب‌ ‌که‌ تصور يك‌ بزرگي‌ ‌در‌ ‌خود‌ ميكند مثل‌ نسب‌ و حسب‌ و دولت‌ و ثروت‌ و رياست‌ و نحو اينها تكبر ‌اينکه‌ صفت‌ خبيثه‌ ‌را‌ ظاهر ميكند و آثار ‌آن‌

پيغمبر بيم دهنده از عذاب خدا را ما در بلدى از بلاد نفرستاديم مگر آنكه رؤساء و ثروت‌مندان و شهوت پرستان آنها مانند اينها گفتند ما از دين پدران خودمان دست برنميداريم

دهد و اينجمله بيشتر براى عتاب بزن است در سخت‌گيرى و بايد انفاق نمايد صاحب ثروت و مال بقدر دارائى خود و شرف زن و كسيكه در مضيقه و تنگدستى گذران ميكند بايد

نمونه‌ای است از آنچه در آیات قبل گذشت و به کافران هشدار می‌دهد که به اموال و ثروت و کثرت نفرات مغرور نشوند که سودی به حالشان ندارد یک شاهد زنده این موضوع جنگ

Javascript to function. آيات ۲۷۴ - ۲۶۱ ، سوره بقره گفتارى پيرامون انفاق تعديل ثروت ها، كم كردن فاصله طبقاتى ، ايجاد برادرى بين مسلمين و ... علل و اهداف تاءكيد

اذلال، خذلان دشمنان و قطع نسل و آثار ايشان و انهدام شخصيت آنان با كثرت شوكت و ثروت ايشان، از بنى اميه و مروانيه و عباسيه و غير آنها، و در آخرت به ذلت عذاب و

می‌گیرند و مانع این فیض عظیم می‌شوند، و گاه انتظار مرگ شما را می‌کشند تا ثروت شما را تملک کنند، و مانند اینها. البته این دشمنی گاه در لباس دوستی است و

بمال و جاه دنيا كه رأس هر خطا و لغزش است و خدا در آيه بعد از تصوّر آنها كه ثروت كاشف از عزّت پيش خدا است جواب فرموده است. وَ قال‌َ الَّذِين‌َ استُضعِفُوا

آيات گذشته را تكميل مى كند، زيرا رباخوارى موجب افزايش فقر در جامعه و تراكم ثروت در دست عدهاى محدود و محروميت اكثر افراد اجتماع است ، انفاق سبب پاكى دل و

بيچارگى و تهيدستى در يك طرف و تراكم اموال در طرف ديگر قرار گيرد. عدهاى آنقدر ثروت بيندوزند كه حساب اموالشان را نتوانند داشته باشند و عده ديگرى از فقر و تهيدستى

اهل‌ دنيا بزرگي‌ و عظمت‌ و عزت‌ ‌را‌ ‌در‌ مال‌ و منال‌ و رياست‌ و مكنت‌ و ثروت‌ ميدانند امروز ‌هم‌ ‌در‌ نظر جامعه‌ همين‌ ‌است‌ ولي‌ ‌در‌ نظر اهل‌ حق‌ و

فَلا تَغُرَّنَّكُم‌ُ الحَياةُ الدُّنيا خيال‌ نكنيد هميشه‌ ‌در‌ دنيا هستيد و ثروت‌ و دولت‌ و جاه‌ و مقام‌ و عشرت‌ و شوكت‌ ‌شما‌ برقرار ‌است‌ و اشتغال‌ بلهويات‌

قبيله ‌خود‌ ‌را‌ قريش‌ انتخاب‌ كردند ‌که‌ ‌ما بزرگ‌ قبائل‌ هستيم‌ ‌از‌ جهت‌ ثروت‌ و مال‌ و حسب‌ و نسب‌ و كثرت‌ افراد نسبت‌ بساير قبائل‌. ] (آیه 1)- از آنجا

مى‌دانستند و شعار «نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ» «1» سر مى‌دادند، با اين كه مردمى ثروت‌اندوز و دنيادوست بودند، چنانكه قرآن مى‌فرمايد: «أَحْرَصَ النَّاسِ عَلى‌ حَياةٍ»

دنيا بسياري‌ دعوي‌ ملكيّت‌ ميكنند يكي‌ سلطنت‌ يكي‌ رياست‌ يكي‌ دولت‌ يكي‌ ثروت‌ و نحو اينها لكن‌ ‌در‌ قيامت‌ تمام‌ ضعيف‌ «لا يَقدِرُون‌َ عَلي‌ شَي‌ءٍ) هستند

پيغمبر بيم دهنده از عذاب خدا را ما در بلدى از بلاد نفرستاديم مگر آنكه رؤساء و ثروت‌مندان و شهوت پرستان آنها مانند اينها گفتند ما از دين پدران خودمان دست برنميداريم

تراكم ثروت جلوگيرى مى كند زيرا در اين نظام بعد از هر نـسـل ثروت بطور عادلانه در ميان افراد متعددى تقسيم مى گردد و از اين راه به توزيع عادلانه ثروت كمك مى

لَهُ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ نافِلَةً» «1» در روايات و كتب فقهى، منابع طبيعى و ثروت‌هاى عمومى، غنائم جنگى، اموال بى‌صاحب مثل: زمينى كه صاحبش آن را رها كرده،

دلخواه‌ ‌آنها‌ ‌است‌ بايد واقع‌ شود چنانچه‌ نوع‌ مردم‌ ‌از‌ خداوند تمناي‌ ثروت‌ بي‌منتهي‌ و عمر طولاني‌ و عزّت‌ فوق‌ العاده‌ دارند و غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ خلاف‌

دوستى دنيا و دوستى رياست و دوستى استراحت و دوستى‏ سخن گفتن و دوستى سرورى و ثروت منشعب گشت، و اينها هفت خصلت است كه همگى در دوستى دنيا گرد آمده‏اند، از اين

گروه ديگرى بدهيم ، بلكه منظور اين است كه اگر مقررات اسلامى در زمينه تحصيل ثروت و همچنين مالياتهائى همچون خمس و زكات و خراج و غير آن و احكام بيت المال و

ميشود و اين مخصوص بحمل نيست هر چيزى از خوشى و ناخوشى و عزّت و ذلّت و فقر و ثروت و غيرها در علم خدا مقدّر است و ميزان معيّنى دارد كه كم و زياد نميشود مگر

تفضّلات‌ ‌از‌ جانب‌ ‌او‌ ‌است‌ ‌هر‌ ‌که‌ ‌هر‌ كمالي‌ دارد ‌از‌ ايمان‌، علم‌، ثروت‌، قدرت‌ تقوي‌، توفيق‌ و ‌غير‌ اينها بافاضه ‌او‌ ‌است‌ يَمُنُّون‌َ عَلَيك‌َ

در جمع آورى ثروت هيچ گونه قيد و شرطى براى خود قائل نيستند، و از هر طريقى خواه مشروع يا نا مشروع و حتى با مكيدن خون بينوايان براى خود ثروت اندوزى مى كنند،

النكاح ). «و اگر در اين موقع در آنها رشد كافى براى اداره اموال خود يافتيد، ثروت آنها را به آنها بازگردانيد» (فان آنستم منهم رشدا فادفعوا اليهم اموالهم )

و شخصيت را در داشتن ثروت و مقام و موقعيتهائى هموزن اين دو مى پندارند بنابراين تعجب نيست كه مؤ منان راستينى كه دستشان از مال و ثروت تهى بود در قاموس آنها

كلمه‌ى «انفال» كه در آغاز آن آمده، همچنين به دليل بيان كردن احكام انفال و ثروت‌هاى عمومى، به «انفال» نامگذارى شده است. نام ديگر اين سوره، «بدر» است، زيرا

نه ثروت سودى مى دهد و نه فرزندان مگر آنها كه با قلب سليم در پيشگاه خدا حاضر شوند (شعراء آيه ۸۹). اما چرا در آيه از امكانات مادى تنها اشاره به ثروت و فرزندان

تهديد فرموده، يكى در دنيا و ديگرى در عالم آخرت» پس در تحريم مال يتيم نگهدارى ثروت يتيم و مستقل بودن او نسبت بخويش و سلامت بازماندگان قيّم يتيم كه گرفتار شوند

سراغ چنين بهانه هائى بروند، زيرا از ديدگاه آنها معيار ارزش انسانها مال و ثروت و مقام ظاهرى و شهرت آنان بود، اين سبك مغزان تصور مى كردند ثروتمندان و شيوخ

افعال‌ الهي‌ ‌هم‌ داراي‌ دو جنبه‌ ‌است‌ بسا ظاهرش‌ نعمت‌ ‌است‌ مثل‌ دولت‌ و ثروت‌ و عزّت‌ و رياست‌ و بطور كلي‌ اقبال‌ دنيا و ‌در‌ باطن‌ عين‌ عقوبت‌ و بلاء

سرنوشت بخيلان را در روز رستاخيز، توضيح مى دهد، همانها كه در جمع آورى و حفظ ثروت مى كوشند و از انفاق كردن در راه بندگان خدا، خوددارى مى كنند. گرچه در آيه

انفاق كنند، و ثانيا انفاق منحصر به مال و ثروت نيست بلكه هر گونه موهبت خدادادى را شامل مى شود خواه مال و ثروت باشد يا علم و دانش يا مواهب ديگر، و به اين

توانمندى و رشد است. «كَنْزٌ لَهُما حتى‌ يَبْلُغا أَشُدَّهُما» 2- ذخيره سازى ثروت براى فرزندان، جايز است. «كَنْزٌ لَهُما وَ كانَ أَبُوهُما صالِحاً» ولى زراندوزى

۹۶ آنها را حريصترين مردم حتى حريصتر از مشركان بر زندگى (اين دنيا و اندوختن ثروت ) خواهى يافت (تا آنجا) كه هر يك از آنها دوست دارد هزار سال عمر كند در حالى

به همين جهت به دوستش در حالى كه به گـفـتگو برخاسته بود چنين گفت من از نظر ثروت از تو برترم ، و نفراتم نيرومندتر است !. ۳۵ - و در حـالى كـه بـه خـود سـتـم

چرا فرعون مخصوصا روى شاخه هاى نيل تكيه مى كند براى اينكه تمام آبادى مصر و ثروت و قدرت و تمدن آنها از نيل سرچشمه مى گرفت ، لذا فرعون به آن مى نازد و بر موسى

كنيم رسول خدا مى تواند انسان باشد، ولى آخر چرا يك انسان تهى دست و فاقد مال و ثروت ؟ «چرا گنجى از آسمان براى او نفرستاد، و يا لااقل چرا باغى ندارد كه از آن

(و به هر ذلتى تن مى دهد) و حال آن كه امر بر او مشتبه شده، بلكه اگر قدرت و ثروت دارد و اگر مبتلا به فقر و تنگى معاش است، همه به منظور امتحان الهى است، تا

واقعى مردان است ، و اين تفاوت به خاطر آن است كه معمولا قدرت آنها براى توليد ثروت كمتر است ، و اين يك نوع حمايت منطقى و عادلانه است كه اسلام از زنان به عمل

آنها در برابر اين جنايت بزرگ (كتمان حقايق ) ثروت عظيمى گرفته بودند جاى اين بود كه گفته شود، عظمت آن مال و ثروت ، چشم و گوش آنها را كور و كر ساخته ، ولى تعجب

مى دانيم انسان چون براى ادامه و اداره زندگى خويش خود را بى نياز از مال و ثروت نمى داند معمولا هنگامى كه آن را از دست مى دهد اندوهناك مى گردد و براى آينده

روشن مى گردد. و اگر در پارهاى از روايات مى خوانيم كه افراد پرمسؤ ليت و پر ثروت محاسباتشان در آن روز طولانى مى شود، در حقيقت نه بخاطر آن است كه معطل رسيدگى

(كذلك العذاب و لعذاب الاخرة اكبر لو كانوا يعلمون ). شما نيز اگر به خاطر مال و ثروت و امكانات مادى مست و مغرور شويد، و روح انحصارطلبى بر شما چيره گردد، همه چيز

جهان در اختيارشان باشد و تصور كنند همانند اين جهان مى توانند با استفاده از ثروت مجازات الهى را از خود دور سازند سخت در اشتباه اند و اين جريمه مالى و فديه

افراد اراذل و پست اطراف تو را گرفته اند؟! و منظورشان از پستى ، نداشتن مال و ثروت بود! تفسير نمونه جلد ۱۸ صفحه ۱۱۳ «قالوا انمومن لك و اتبعك الارذلون »: آيا

مى كند كه رستگارى انسان نه در گرو پندارها و خيالها است ، نه در سايه مال و ثروت و مقام ، نه وابسته به اعمال اشخاص ديگر (آنگونه كه مسيحيان تصور مى كنند كه

گفته اند اين آيه در حقيقت بيان علت پيدايش اين صفات است ، يعنى : غرور ناشى از ثروت و نفرات بسيار آنها را به اين رذائل اخلاقى مى كشاند، و به همين دليل در بسيارى

نعمت بايد گرفتار بلا شود، و همچون قارون مستكبر كه وقتى خداوند براى آزمايش او ثروت زيادى به وى بخشيد و به او گفتند تو هم نيكى كن آن گونه كه خدا بر تو روا داشته

خواهند بى زاد و توشه و مركب بروند! گوئى سفر از افتخارات آنها و نشانه قدرت و ثروت بود و مى بايست اين امتياز و برترى هميشه براى آنان ثبت شود! و يا اينكه راحتى

همانگونه كه قارون مدعى آن بود، و مى گفت : انما اوتيته على علم عندى « اين ثروت را به خاطر آگاهى خاصى كه نزد من بوده است به دست آورده ام » ! (قصص ‍ - ۷۸)

در ميان آنها همان معيارهاى تفسير نمونه جلد ۱۷ صفحه ۴۴۱ زور و قلدرى و مال و ثروت نامشروع و مكر و فريب بود، و انتخاب اين دو تعبير در اينجا شايد براى اينست

و مسخره مى كنند و مى خندند. آنها خود را عقل كل مى پندارند و به گمان اينكه ثروت انبوه و حرام آنها نشانه لياقت و شخصيت و ارزش آنها است ديگران را نالايق و

به آن علاقه داشت بى اعتنا مى شود، آرزو مى كند اى كاش كسانى كه در گذشته به ثروت او غبطه مى خوردند و بر آن حسد مى ورزيدند اين اموال در اختيار آنان بود و نه

نيز داده شده كه منظور ثروتمندانى هستند كه مى پنداشتند احدى توانائى ندارد ثروت آنها را بگيرد. و نيز گفته شده منظور كسانى هستند كه معتقد بودند احدى آنها

بود كه غذا نخورده بودم ، با اينكه اگر مى خواستم و دعا مى كردم كه خدا مانند ثروت كسرى و قيصر را به من بدهد هر آينه مى داد، ولى نخواستم ، و در مقابل من كسانى

و هميشگى است ، و روى اين اصل ، هر لشگرى كه در ميدان جنگ سستى كند و بمال و ثروت و غنيمت دل ببندد و دستور فرمانده دلسوز خود را فراموش نمايد محكوم به شكست

منافاتى با اين مساله ندارد، بلكه هماهنگ با آن است ، چرا كه او مى خواست اين ثروت عظيم بدست يك مرد الهى بيفتد و از آن در مسير سعادت جامعه بهره بگيرد. اما به

آن اين بود كه روزى بنى اسرائيل بر ايشان چيره شوند، و ملك و سلطنت و مال و ثروت و رسم و سنت آنان را از دستشان بگيرند، همچنانكه خودشان درباره موسى و برادرش

نبايد اين دو را با هم مقايسه كرد ولى در برابر افكار پستى كه ؛ چند روز زندگى و ثروت اندوزى را بر افتخار جهاد و شهادت مقدم مى داشتند راهى جز اين نبود كه بگويد:

مى كنيم ، نفس ما منتقل به ضد آن مى شود، همچنانكه در بيدارى هم با شنيدن اسم ثروت به فقر، و با تصوّر آتش به يخ ، و از تصوّر حيات به تصوّر مرگ منتقل مى شويم

جلوه مى دهد، و منظور از پشت سر اين است كه آنها را به گردآورى اموال و تجمع ثروت و بخل از پرداخت حقوق واجب به خاطر فرزندان و وارثان دعوت مى كند، و منظور از

اجتماعى مى شود، همانطور كه جوامع مادى دنياى امروز كه تنها در برابر بت صنعت و ثروت سجده مى كنند گرفتار تمام اين بلاهاى بزرگ هستند و در ميان آن دست و پا مى زنند

در يك موجود هست يا هم براى خودش و هم براى ديگران نعمت است مانند نيرومندى و ثروت و امثال آندو كه هم صاحبش از آن منتفع مى شود و هم ديگران و يا اگر براى خودش

و اثر اختلافات طبقاتى و پايمال شدن ثروتها به خاطر به هم خوردن تعادل تقسيم ثروت به روشنى به چشم مى خورد درك معنى تفسير نمونه جلد ۲ صفحه ۳۳۸ آيه فوق چندان

و دوستى آنها به محك زده شود كه تا چه حد وفادارند، ايوب هنگامى كه اموال و ثروت و سلامت خود را از دست داد دوستانش نيز خسته و پراكنده شدند، و دوستان و دشمنان

با صداى خودت تحريك كن ، و لشكر سواره و پياده ات را بر آنها گسيل دار، و در ثروت و فرزندانشان شركت جوى ، و آنها را با وعده ها سرگرم كن ولى شيطان جز فريب و

سازيم. (۷) ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۵۰۷ و اما كسى كه بخل بورزد و طالب ثروت و غنى باشد. (۸) و پاداش نيك روز جزا را تكذيب كند. (۹) اعمال نيك را در نظرش

استغنى » (بى نيازى بطلبد) يا بهانهاى است براى بخل ورزيدن ، و وسيله اى است براى ثروت اندوختن ، و يا اشاره به اين است كه او خود را از پاداشهاى الهى بى نياز مى

مورد اين گروه مغرور و طغيانگر است كه بايد همگى در همان رود عظيم نيل كه تمام ثروت و قدرتشان از آن سرچشمه مى گرفت دفن شوند، و عامل حياتشان ، با يك فرمان الهى

بن صامت » زمانى مرا به زوجيت خود برگزيد كه جوان بودم و صاحب جمال و مال و ثروت و فاميل ، اموال من را مصرف كرد، و جوانيم از بين رفت ، و فاميلم پراكنده شدند،

۹۶ هشدار دهد هر قدر قدرت داشته باشيد و توانائى و مكنت ، و هر اندازه مال و ثروت و زندگى مرفه ، آلودگى به شرك و ظلم و فساد، طومار زندگانيتان را در هم خواهد

اينكه هول و وحشت عذاب الهى در آن روز به قدرى زياد است كه اگر دو چندان تمام ثروت و اموال روى زمين را در اختيار داشته باشند همه را مى دهند تا از عذاب رهائى

اخلاق ، آنگاه روشن مى شود كه انسان بر سر دو راهى قرار گيرد، در يك طرف مال و ثروت يا مقام و منصبى قرار داشته باشد كه مورد علاقه شديد او است ، و در طرف مقابل

وجدك عائلا فاغنى ). توجه «خديجه » آن زن مخلص با وفا را به سوى تو جلب نمود تا ثروت سرشارش را در اختيار تو و اهداف بزرگت قرار دهد، و بعد از ظهور اسلام غنائم

كم كم روزهاى شنبه علنا و بى پروا به صيد ماهى مشغول شدند و از اين راه مال و ثروت فراوانى فراهم ساختند. ظاهر آيات فوق اين است كه از آن سه گروه (گنهكاران ،

فراهم بودن همه گونه امكانات ، در نهايت سلامت به سر مى برند. اينگونه اختلافها ثروت و فقر، علم و جهل ، و سلامت و بيمارى ، غالبا زائيده استعمار و استثمار و اشكال

يزين لك الشره بالجور؛ و نيز با افراد حريص مشورت نكن كه آنها براى جمع آورى ثروت و يا كسب و مقام ، ستمگرى را در نظر تو جلوه مى دهند». وظيفه مشاور همانطور

او يـار نـيـكـوكـاران و دشـمـن ظـالمـان و سـتـمـگـران بـود، و بـه مال و ثروت دنيا علاقه اى نداشت . - او هم به خدا ايمان داشت و هم به روز رستاخيز. تفسير

با مردگان ، كسى پرسيد اى رسول خدا مردگان كيانند؟! فرمود: ثروتمندانى كه مست ثروت . تفسير نمونه جلد ۱۵ صفحه ۷۵ وَ قَالَ الرَّسولُ يَرَب إِنَّ قَوْمِى اتخَذُوا

نمى باشند. ضمنا بايد توجه داشت كه مسكين تنها به معنى نيازمند از نظر مال و ثروت نيست ، بلكه هر نوع بيچارگى آميخته با ضعف و ناتوانى در مفهوم آن داخل است

مضاعفند)). و بدين طريق اعلام مى كند كه تنها از ديدگاه افراد كوته بين است كه ثروت رباخواران از راه سود گرفتن افزايش مى يابد، اما در پيشگاه خدا چيزى بر آنها

به راستى گذشتن از اين گردنه با توجه به علاقه شديدى كه غالب مردم به مال و ثروت دارند كار آسانى نيست . اسلام و ايمان با ادعا و گفتار حاصل نمى شود، بلكه در

سيمايشان آنها را مى شناسند صدا مى زنند و مى گويند ديديد كه گردآورى شما (از مال و ثروت و زن و فرزند) و تكبرهاى شما به حالتان سودى نداد؟! ۴۹ - آيا اينها (اين واماندگانى

مى داند. و بر عكس، ملاك نداشتن قدر و منزلت در درگاه خدا را، نداشتن پول و ثروت مى پندارد. در حالى كه نه اوّلى ملاك احترام است و نه دوّمى ملاك نداشتن حرمت

ميانه‌رو باشيم. «1» «مِمَّا رَزَقْناهُمْ» 6- از هرچه خداوند عطا كرده (علم، آبرو، ثروت، هنر و ...) به ديگران انفاق كنيم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» «2» امام

شايسته شفاعت مى كند و شما آن را انجام ندادهايد و اما شفاعتهاى مادى كه با مال و ثروت در اين دنيا قابل بدست آوردن است در آنجا وجود نخواهد داشت . بنابراين شما با

بلكه كتاب زبور را افتخار او مى شمرد تا مشركان بدانند عظمت يك انسان به مال و ثروت و داشتن قدرت و حكومت ظاهرى نيست و يتيم و بى مال بودن دليلى بر تحقير نخواهد